خاطرات و داستان های ادبی

فصل بیست و دوم میراندا به علت خستگی و شوک شدید در بستر بیماری افتاد اب...   »»

اینم کتاب امشب اشکی میریزد برای مبایل لینک:https://s2.picofile.com/file/7120238923/We.jar.html...   »»

گفتا که می بوسم تو را ، گفتم تمنا می کنم گفتا اگر بیند کسی ، گفتم که...   »»

اینم آخرین پست این تاپیک . . . . . بالای قبر مامان و بابا رسیدیم. ساناز رو پایین...   »»

آخ كه دير رسيده بودم . ولي شايد هنوز وقت داشتم . با هر بدبختي بود از اون ور...   »»

یه جورایی روز عروسی بهترین و بدترین روز زندگیه. برای من که این جوریه. بهترینه، برای اینکه بعدش تا...   »»

کاشکی یک زن نبودم * Whis i was not a women فـــــــصــــــــل ... آخر) قــــــســـــمـــــــت ‏دو(قسمت آخر) ...   »»

براي اولين بار در طول مدتي كه با سختي مسافت اتاقم تا اتاق الي را طي كرده ام،احساس گرما...   »»

قسمت آخر بغض کردم و صدایم گریه آلود شد . "مسعود خواهش می کنم منطقی باش...   »»

گزیده هایی از رمان کلیدر حرف، باد است. اما فكر، آتش است. آتش را اول بايد گيراند،...   »»

فصل شصت و یکم (پایان) کتاب را می بندم، آه عمیقی می کشم و به روی...   »»

چشماشو باز کرد و نگاهم کرد و لحظه ای بعد در حالیکه اشکهاشو پاک می کرد گفت: و عاشق...   »»

فصل ۲۴ دستبند به دست و چادر به سر، در کنار زن مأمور و روحی، توی...   »»

183 غزل نگاه معناداري به هادي انداخت و سكوت كرد. هادي كنجكاو و متعجب پرسيد:...   »»

شخصیت ها مرگ افلیا *. کلادیوس: پادشاه دانمارک و عموی هملت *. هملت: پسر شاه...   »»

‎فیلم اقتباسی‎ رمان «بینوایان» تاکنون بارها مورد اقتباس سینمایی قرار گرفته است که از معروف‌ترین آن‌ها می‌توان...   »»

قسمت ۴۲ و قسمت اخر تو ساحل دریا لیلا و تیمسارو سرهنگ و چند تا نظامی دیگه منتظر...   »»

ضبطه! آهنگ پریا. اول آهنگ پخشمی شه و بعد ش داریوش می خونه : یکی بود یکی نبود...   »»

سپیده با خستگی گفت:نیما خوابید؟سحر به علامت مثبت سر تکان داد ،سپیده کش و قوسی به بدنش داد...   »»

حرفهای بهروز که تموم شد نفس منم تو سینه ام گیر کرد و دیگه بالا نیومد..نگاه وحشت زده...   »»