انجمن لوتی: عکس سکسی جدید، فیلم سکسی جدید، داستان سکسی
مناسبتها
  
صفحه  صفحه 27 از 41:  « پیشین  1  ...  26  27  28  ...  40  41  پسین »

جشنها و آیین های ایرانی (سال نو گرامی باد)


مرد

 
(چهارشنبه سوری گرامی باد)
     
  
زن

 
وقتی نور بیاید دیگر ظلمتی نیست . وقتی عشق بیاید دیگر کینه ای نیست . ,وقتی آتش بیاید و خرمن جدایی را با حرارت عشق بسوزاند من از روی آن آتش خواهم پرید تا زردی خود را به او بدهم و سرخی او را بگیرم . و آتش مهربان از درون می سوزد .. به خاطر من , به خاطر تو , به خاطر دلهای عاشق . آتش می آید .. آتش عشق می آید .. چهار شنبه آخرین می آید تا با سوختن خود ما را به بهاری دیگر برساند .. چه کسی سوختن آتش را نمی بیند ؟ هنوز شب از راه نرسیده . آتش درون خود را به بوته های بیرون می سپارم .. منتظر اولین ستاره ام .. ستاره ای که چون آتش مقدس می درخشد . اهورای عشق , خالق یگانه جهان در انتظار غوغای عاشقانه شماست .. از عشق آتش می بارد و از آتش اشک ... زندگی می سوزد .. زندگی اشک می ریزد .. زندگی با من و توست . هزاران چهار شنبه سوری آمده رفته است . و شاید باز هم بیاید .. کس نمی داند شاید این آخرین چهار شنبه آخرین باشد ... چهار شنبه آخر به سوی ما می آید .. سرخی عشق را نثارمان می سازد تا ما را به میهمانی بهار ببرد .هنوز شب از راه نرسیده .. امشب , شب آتش است .. آتشی که می سوزاند امشب می سوزد .. به خاطر دلهای من و تو .. آتش درحسرت عشق می سوزد .. در این که عاشقانه در آغوشش بکشند . امشب از آتش ها می گذرم .. امشب از امروز می گذرم قلبم را به خاک نمی سپارم تا آتش عشق مرا به نسیم پاک بهاران برساند ..آن جا که باران محبت در کنار آتش قلبم مرا با چمنهای سبز سر برون آورده از خاک آشتی می دهد نسیمی گونه های من و آتش را می سوزاند .. از بوسه های آتش می گریزم اما با لبانم برای او بوسه ای می فرستم .. ازپنجره به بیرون می نگرم .
هنوز شب نشده ... همسایه مهربان روبرویی مان هنوز بوته ها را درکوچه دسته بندی نکرده است .. این کار هر ساله اوست که آتش بیفروزد .. چه آتش افروزی با شکوهی ! سنت ها را پاس می داریم چون که قدر آتش را می دانیم .. و خدای آتش را سپاس می گوییم .. خرافه زادگانی هستند که چهار شنبه سوری را خرافه می دانند .. چگونه می توان آتش را خرافه دانست وقتی که آتش زندگی ماست .. جان و هستی ماست .. وجود ما مایه مستی ماست .. که اگر آتش نباشد که اگر خورشید نباشد آبی نخواهد بود .. هنوز قاشق زنی ها شروع نشده .. گاه یکی از همسایگان آش رشته ای می پزد و آن را بین دیگر همسایگان و حتی رهگذران تقسیم می کند ... یادش به خیر بچگی ها و آن دوران شیرین به یاد ماندنی و فراموش ناشدنی ...پسرانی که چادر بر سر می گذاشتند و در خانه همسایه را می زدند و قاشق را هم بر پشت کاسه ها می زدند تا همسایه به درون کاسه آن ها خوراکی بیندازد .. شیرینی و شکلاتی و شاید هم میوه ای ... آه که چقدر دلم برای آن روز ها تنگ شده .. از پنجره به بیرون می نگرم .. دلم می خواهد بر سر آسمان فریاد بکشم تا ابر ها به کناری روند ستاره ای پیدا شود ستاره ای که زمین را ببیند .. شاید که چشمان ستاره آن سوی ابر ها را ببیند .. و من این را نمی دانم ..
خداوندا تو را به خاطر نعمتهایی که به ما داده ای می ستاییم . قدر آتش تو را می دانیم . قدر چهار شنبه های تو را می دانیم .. قدر شب ها و روز های تو را می دانیم . منتظر سوختن بوته ها هستم تا از روی آتش بپرم .. تا خدا را فریاد بزنم .. تا بگویم که بدین گونه باید نفرت و غرور را در آتش سوزانید و عشق را و تو را باور کرد ... چهار شنبه سوری آمده است تا ما را به استقبال بهار ببرد . می خواهم از روی آتش بپرم .. همسرم (زنم ) او با من نخواهد پرید .. او نمی تواند بپرد .. او پریدن را از یاد نبرده است پریدن او را فراموش کرده است . برای او هم خواهم پرید ..
آتش ! سلام .. چهار شنبه سلام .! . جشن سرخ سلام , دختران پسران سلام ! امشب شب عشق است .. هر شبی شب عشق است .. اما امشب شبی دیگر است .. امشب آسمان هم می سوزد .. ستارگان هم می سوزند .. شب شده است .. هنوز در جستجوی اولین ستاره ام .. هنوز در انتظاربوته های آتشم تا که بسوزند و به ما حیات ببخشند . هنوز در انتظار پیرزن مهربانی هستم که عاشق پریدن از روی آتش است . توان چندانی ندارد .. از روی آتش کم ارتفاعی می پرد . در انتظار آتشم تا بیاید تا سپیده فردا را فریاد بزند که با جامه ای لطیف به استقبال خورشید برود . و پادشاه آتش عشق بر عرش خود نشسته است آتشیان فرش زمین را تماشا می کند و من همچنان از آتش دلهای خسته می گویم .. برادر من ! خواهر من ! همسایه من ! امشب دیگر نه بیگانه ای هست و نه بیگانگی .. بیایید تا با هم یکدل و یک صدا از روی آتش عشق بپریم .. پرواز کنیم . با هم و در کنار هم .. برادر من ! خواهر من ! امروز روز آتش همبستگی هاست .. آتشی که پیوند ها را نمی سوزاند .. آتشی که بوی عشق می دهد .. من در کنار تو خواهم پرید .. به تو خواهم رسید . بیا تا با هم و در کنار هم جشن آتش بر پا کنیم .. بیا تا آتش مهربانی ها رابه سر زمین جان و دلمان بیاوریم .. بیا تا دیگر از غمها نسوزیم . بیا تا با هم بسوزیم با هم سبز شویم ..با هم بخندیم با هم بگرییم با هم به استقبال بهار برویم . بیا تا صدای بیگانگی را در آتش خاک کنیم ..
نسیم بهار می آید .. بوی یار می آید .. صدای دلهای بی قرار می آید آخرین چهار شنبه سال به استقبال بهار می آید ... بوی آتش می آید ولی اثری از آتش نمی بینم .. منتظر شعله های آتشم تا در خانه ام را بگشایم و از روی بوته های آتش بپرم .. در خانه آتشین قلب آتشینم را گشوده ام در حال پریدنم مدتهاست که با بالهای شکسته و پرهای مانده در حال پریدنم .. این جا خانه عشق ماست ... ایران وطن ماست ... زمین سرزمین خداست .. بیایید تا در چهار شنبه عشق کینه ها را دلخوری ها را , غرور های بیجا را , به مال و منال خود نازیدنها را در آتش خاکش کنیم پیش از آن که خود در خاک , خاک شویم . چهار شنبه سوری تان مبارک باد ! جشن نور و آتش مبارک بود .. همبستگی ها مبارک باد .. سلام بر عشق ! سلام بر آتش ! سلام بر زندگی ! سلام بر من و تو و ما ! سلام بر مهربانی ها ... و من همچنان در انتظار آتش کوچه ام .....
و آتش به کوچه ما هم آمده است می روم تا در کنار همسایه ها از روی آتش بپرم .. کوچک و بزرگ همه می پرند و این است آتش عشق ... دوست و برادر شما : ایرانی عاشق وآتشین
     
  
زن

 
چهار شنبه سوری مبارک
آشفته سریم !
شانه‌ی دوست کجاست ؟
     
  
مرد

 
گرامی باد
#جاوید_شاه👑
مرگ بر ۳ فاسد : ملا چپی مجاهد(+پسمانده های ۵۷؛نایاک؛مصومه قمی؛حامد مجاهدیون؛مهتدی کهنه تروریست تجزیه طلب و شرکا)
     
  
زن

 
احساس می کنم پرشور ترین چهارشنبه سوری ایران در کوچه ما باشد .. ساز و آواز و جاز و رقص زن و مرد در کوچه و پرش های دسته جمعی از روی آتش .. همهمه و شور و غوغا و ...هرچه بگویم کم گفته ام .. آخرش نیمه کاره به خانه برگشتم اما سر و صدا و شلوغ پلوغی ها مرا به یاد مجالس عروسی می اندازد .. چه شجاعتی ! غوغاست ... به خاطر نگارش و انتشار برگشتم ...چهار شنبه سوری مبارک باد .. دلهای شما خوش باد .. سر و صدای جاز و آهنگ و رقص گوشها را شنوا و شعله آتش چشمها را بینا کرده است ... باور کنید هرچه بگویم کم گفته ام .. انگار شیوخ خرافه زاده ای در مملکت ما نیستند .. انگار که شیاطین را در آتش سوزانیده باشیم .. چه زیبا و نورانی شده همه جا .. .. آدم احساس می کنه جمهوری ضد اسلامی ریشه کن شده ... آفرین به شما زنان و مردان و دختران و پسران دلاور که به حزب الشیطانی ها دهن کجی کرده به آنان گفته اید زکی ... شاد باشید .. دلهایتان خوش .... به امید ایرانی آزاد ... و سوختن دلهای شیاطین در آتش عشق و محبت شما .. همین الان که دارم این جملات را می نویسم آهنگ ای ایران در یک حالت کر از اهالی کوچه به گوش می رسه .... ای ایران ای مرز پر گهر .....هیجان زده شدم ... بین پست بالا و پایین در کوچه بوده ام.. الان یه ترانه محلی از دلکش گذاشتن ..
     
  
مرد

 
     
  
زن

 
shahrzadc: کس نمی داند شاید این آخرین چهار شنبه آخرین باشد
در چهار شنبه حرف ه باید با کسره یا همون حمزه ی خونده شه ... آخرین چهار شنبه به معنای چهار شنبه آخر سال و چهار شنبه سوریه .. و آخرین بعدی به معنای آخرین سال زندگی ما انسانها یا دنیای آفرینش است .. زمانی که خورشید از مدار خارج شه ..رستاخیز بیاد .. در واقع عبارت می تونست به این صورت باشد آخرین چهارشنبه آخرین سال ...... یه چیز خیلی جالب همین الان به ذهنم رسید انگار که ارشمیدس یه چیزی رو پیدا کرده باشه ..از بس شطرنجی شده زود یادم میره ..آخرین اولو می تونین با یه لحنی بخونین که یک دهم ثانیه مکث بیشتری نسبت به حالت قبل داشته باشه و چهار شنبه آخرین بشه یک ترکیب اضافی .یعنی آخرین چهار شنبه سوری که یعنی سال دیگه این موقع حیات در کره زمین و دنیا وجود نداره به این صورت معنا ی صریح و شسته تری داره ولی اون حالت هم غلط نیست ... یه چیز عجیبی شد ..عبارت خیلی ساده به نظر میاد ولی خب نمیشه گفت شانسی بوده .. خدایا سپاسگزارم .... ایرانی
     
  
زن

 
بازم داریم به یه سیزده دیگه می رسیم . روزی که نصف بیشتر ایرونی ها از خونه شون میرن بیرون .. و من بیش از اینی که به فکر بیرون رفتن و گشت و گذار باشم دارم به سیزده های گذشته فکر می کنم .. به روزای خوب و قشنگی که رفتن و دیگه بر نمی گردن . بهار به سیزدهمین روز خودش رسیده .. سیزدهی که ازش زیاد گفتیم و زیاد شنیدیم و دیگه شاید بچه نوزاده که فقط از سیزده چیزی نمی دونه .. این جایی که من زندگی می کنم حالا گیلانه , تهرانه , خراسانه یا مازندران ..هر جا که هست جاهای قشنگ زیاد داره ... چه بارون بباره چه آفتاب , چه برف بیاد چه تگرگ , میشه اومد بیرون و یه جایی نشست .. میشه از زیر سقف هم زیبایی طبیعتو دید .. میشه معجزه خدا رو دید . میشه دید که میشه یه روزی وعده سبز خدا هم عملی شه .. میشه از رو کویر داغ و بی آب و علف گذشت و به چشمه سار های خدا رسید .. خوشحالم واسه اونایی که میگن و می خندن .. اونایی که با سیزده آشتی ان و سیزده هم با هاشون آشتیه .. دلم واسه کوه و جنگل و جلگه و دریا تنگ شده .. واسه این که بچگی کنم ..نوجوونی کنم .. اون نوجوونی که دیروز باهاش فوتبال می کردم حالا داره واسه خودش یه جوونی میشه ... میشه با فامیلا رفت بیرون ولی خب بیرون رفتن از خونه واسه شریک من عذابه .. یک شکنجه هست . حس می کنم اگه گوشه خونه باشم گناه بزرگی مرتکب شدم ولی گناه بزرگ تر اونه که بخوام همسرمو, زن سخت بیمارمو تنها بذارم که حسرت اینو بخوره که چرا خدا سلامتی شو گرفته که نمی تونه بیاد و به یادش بیاد که چطور با سه مدل ماشین خونواده رو می برد به سیزده به در .. اون وقت اگه برم و جای خالی اونو در طبیعت قشنگ ببینم بیشتر دلم می گیره .. عذاب وجدان می گیرم . . یک سال منتظر همچین روزی باشم و حالا که بهش رسیدم این قدر راحت از کنارش گذشتن خیلی سخته .ولی نباید فراموش کنم که سیزده به در داره میاد . باید یک بار دیگه با طبیعت پیمان ببندیم . نحسی ها رو از خودمون دور کنیم . به عشق و محبت بگیم که صداشو شنیدیم . درد و رنجهامونو بسپریم به دست نسیم طبیعت تا اونا رو در آسمان خدا محوش کنه .. و خود را به آغوش زیبایی و تازگی و نعمتهای خدا بسپریم . سیزده یعنی عدد و روزی خجسته .. روز عشق .. روز پیوند انسان با طبیعت .. و روز پیوند آدمایی که دوست دارن بدیها , غم ها و غصه ها ازشون دور شه .. بگن و بخندن .. سبزه هایی رو که از اول عید بزرگش کردن به دل طبیعت بسپرن .. وخنده هاشونو به زمین و آسمون و کوه و جنگل و دشت و دریا نشون بدن . نشون بدن که با همه درد و رنج ها , با همه کم و کسری ها میشه با داشته ها شاد بود .. میشه در کنار هم و با هم و برای هم خندید . میشه زمین و آسمون خدا رو قسمت کرد و کم نیاورد . هیچ روزی مثل سیزده به در نیست که نشون دهنده همبستگی ملی باشه .. ایران ما, زمین نوروزیان سرزمین جمشیدیان بستر سبزیست که عاشقان نوروز رو دور خودش جمع می کنه .. باور کنید حتی اگه سفره هاتونو در کویر لوت پهن کنین در بیابانهای بی آب و علف .. بازم میشه گفت که سیزده تون به در شده .. در کنار هم .. با هم و برای هم ..آن چه سیزده به در را زیبا و خواستنی می سازد تنها سبزینه ها و گلها و گیاهان نیست .. تنها صدای بلبلان عاشق نیست که سر مست از بهار برای جفت عاشق خود و برای خدای عشق آفرین می خوانند .. آن چه این روز را زیبا ترین و خواستنی ترین و بهترین و پرشور ترین و برترین روز خدا می سازد این است که میلیونها ایرانی ..میلیونها انسان را می توان در کنار هم دید .. با یک هدف , با یک شور و حال و یا انگیزه ای که به او توان و انرژی دیگری می دهد تا فردا و فر دا های زندگی را سخت نبیند . .سیزده به در زیباست ..زیبا و سر سبز .. چون ما این طور می خواهیم .. چون فطرت ما زیبایی ها را دوست می دارد .. اما آن چه بیش از زیبایی ظاهری می ارزد عشق و محبتیست که بین انسانها وجود دارد .. لبخند زیبای آشنایی ... از جنگلهای سرسبز شمال گرفته تا آبشار های غرب و کوهستان شرق و حتی دشستان های جنوب ...همه و همه شاهد انسانهایی از چهار گوشه کشورند .. و سیزده به در می گوید عاشقان من! کسی با کسی بیگانه نیست .. آن چنان که مرا دوست می دارید یکدیگر را دوست بدارید .. سبزه گره زدنها زیباست .. شکوفه ها , چمن های سبز , گردش پروانه ها به دور گلها , لانه پرستو ها بر تارک درختان و زیر سقف خانه ها , حرکت مورچه ها و زنبور هایی که شیرین تر از عسلند همه و همه از طبیعت زیبا و بزرگی خالق و شکوه سیزده به در می گویند .. اما زیبا ترین عنصر سیزده به در همانا گره زدن دلهای من و تو به هم می باشد .. این که همه از یک پیکریم .. ملتی هستیم با پسندیده ترین سنت های الهی که مسلم نماها تا مدتها این رسوم پسندیده و الهی را خرافه می دانستند و باور کنید هنوزهم می دانند ولی در مقابل اجتماع ملی و میهنی برای این پرشکوه ترین قیام و بسیج مردمی شرم دارند که سیزده به در را خرافی بدانند . سیزده به در یعنی پیوند دلهای عاشق , یعنی آغاز تبلور همبستگی و حرارت و شور دیگری که خود را باور کنیم , دیگری را باور کنیم و باور کنیم که دنیا از آن کسانیست که در آن زندگی می کنند .. که جهان فقط یک گرسنه ندارد .. فقط یک نفر نیست که تشنه عشق است , همان گونه که دنیا آن قدر بزرگ است که برای نفس کشیدن همه, جا و هوا دارد , برای زیستن و آرمیدن ابنای بشر هم به اندازه کافی جا دارد .. اگر که با هم بسازیم . اگر که بخواهیم در کنار هم بمانیم و زیبایی ها را با هم ببینیم . برادرم ! خواهرم ! می بینم که از خانه خود بیرون آمده ای ..و این را با تمام وجود باورش داشته ای که باید حرکت کنی ..بیایید تا از دیوار های سنگی که به دور خود کشیده ایم بیرون آییم .. طبیعت وجود خود و طبیعت وجود دیگران را ببینیم . آری ای برادر ! ای خواهر ! زیبایی ها همین است .. دنیا همین است .. همین درخت و همین سبزه و همین گل و گیاه و چمن .. چشمان ما تمام این طبیعت را می بیند ... او برای همه ماست .. آسمان تنها از آن من نیست .. چمن ها تنها مال من نیست . خورشید فقط مال من نیست .. بیایید در این روز بزرگ , در این روز الهی , در این روزی که فرشتگان شاهد میهمانی و میهمان سفره های شما هستند سفره هایمان را در کنار سفره های یکدیگر باز کنیم . غذاهایمان را با هم قسمت کنیم . خنده هایمان را , شادی هایمان را با هم قسمت کنیم . تا از طبیعت زمین به طبیعت آسمان برسیم . سیزده به در می آید .. بوی کباب , بوی شراب عشق می آید .. سیزده به در می آید .بیایید به هم قول بدهیم وقتی که سیزده تمام بشود و ما به چهارده رسیده باشیم به عشق سیزده , به عشق یکی شدن هایمان در سیزده پاک خدا , همیشه در کنار هم بمانیم و هر روز را سیزده به در بدانیم . که این است فلسفه حقیقی سیزده به در . یادتان نرود از خانه دلهایتان بیرون بیایید خود را به قلبی بسپارید که جایگاه واقعی شماست .. یک دل و یک صدا .. همدلی ها زیباست .. سیزدهتان مبارک .. سیزدهتان خوش باد .. مسافران نوروزی ! سیزدهتان بی خطر باد .. دوستتان دارم . دوست و برادر شما : ایرانی دل سپرده
     
  
مرد

 
سیزده بدرتون شاد
...تنهایی...
نیمه دیگر من است
وقتی تو را...
ندارمت.....!
کاش...!
     
  
مرد

 
سیزده بدرتون به خیر و خوشی
     
  
صفحه  صفحه 27 از 41:  « پیشین  1  ...  26  27  28  ...  40  41  پسین » 
مناسبتها

جشنها و آیین های ایرانی (سال نو گرامی باد)

رنگ ها List Insert YouTube video   

 ?

برای دسترسی به این قسمت میبایست عضو انجمن شوید. درصورتیکه هم اکنون عضو انجمن هستید با استفاده از نام کاربری و کلمه عبور وارد انجمن شوید. در صورتیکه عضو نیستید با استفاده از این قسمت عضو شوید.

 

 
DMCA/Report Abuse (گزارش)  |  News  |  Rules  |  How To  |  FAQ  |  Moderator List  |  Sexy Pictures Archive  |  Adult Forums  |  Advertise on Looti
↑ بالا
Copyright © 2009-2024 Looti.net. Looti Forums is not responsible for the content of external sites

RTA