ارسالها: 3591
#441
Posted: 11 Nov 2020 00:44
یادش به خیر ...سال 1389 بود که با لوتی آشنا شدم مهر 89.....مدتی دوست خوبم آره داداش نوشته هامو منتشرمی کرد بعد با دختری به نام شهرزاد آشناشدم که اواخر92آیدی خودشو داد به من و درسال 1395بنا به دلایلی دیگه نتونستم ازآیدی شهرزاد استفاده کنم و این اکانتو ساختم ..درهرحال من یارده ساله لوتی هستم یاروفادار و خیلی خیلی قدیمی ...یادش به خیر یه روزی این جا شوروحالی داشت هنوزم می تونه اون شورو حال و نشاطو داشته باشه ..خاطرات زندگی آدم واسه اون شخص با ارزش و مقدسه و خاطرات ما دراین مجموعه علاوه بر ارزش انفرادی یک ارزش مشترک هم داشت و این که این جا فضایی بود که خوب و بد و تلخ و شیرینی و غم و شادی زندگی ما جلوه ای دیگرپیدامی کرد ...گاه یک حادثه ..یک واقعه برای همه خاطره می شد ..حالا ازاون آدمای قدیم به تعداد انگشتان دودست باقی نمونده ..این جا مثل دنیا محل گذره .جزخوبی ازما آدما چیزی باقی نمی مونه که باعث آرامش روح آدم بشه ..بیائید به هم حرفای قشنگ بزنیم سنگ صبورهم باشیم و اگه نمی تونیم کمک هم باشیم حداقل حس همدردی رو داشته باشیم ..لوتی شده مثل فیلمهایی که هنرپیشه هاش بزرگ میشن و گاه دورهم جمع میشن و بازم فیلم بازی می کنن اما لوتی یک داستان و یک فیلم واقعیه ..ما میگیم کاش جمع ما جمع بود و همه بودند ...حالا که نیستند اگه بتونن و بخوان خب میان بهمون سرمی زنن ولی ما هایی که هستیم حالا جدیدی یا قدیمی فرقی نمی کنه باید قدرهمو بدونیم و با رعایت اصول اخلاقی و قوانین این جا ازاین مجموعه گرانبها نگهداری کرده نهایت بهره را ببریم که برای تدوین آن بسیارزحمت کشیده شده ...لوتی برای من مثل دفترخاطراته ..گاه برمی گردم عقب ...به سالهای قبل ...یه جاهایی می بینم یه درددلهایی کردم و یه چیزایی نوشتم که انگار اون روزا واسم زنده شده ..مثلا ابتدای 95 که همسرمو ازدست دادم ..ابتدای 96 پدرم فوت کرد و زمانی که دوباره ازدواج کردم ....اما همه اینها به یک کنار ..اون کاری که ازدستم برمیومد و برای دختری به نام مهرسا انجام داده بودم بزرگترین آرامش وجدانو بهم بخشید ..دختری پاک که با پسری نیک درلوتی آشنا شده ..عاشق هم میشن و قصد ازدواج دارن ...پسرمی میره و دختردچارافسردگی میشه ...مهرسا ماجرای زندگی خودشو درپیام خصوصی برای من تعریف کرد اون تامرز جنون و خودکشی پیش رفته دچارافسرگی شدید شده بود .ازمن خواست ماجرای زندگیش را بنویسم و من هم رمان عشق و جدایی رو نوشتم که واقعی بوده و اثرعجیبی دراوداشت و درتاپیکی جداگانه درتالار خاطرات و داستانهای ادبی منتشرکردم ..جالب این جاست که ازمن خواسته بود که غیر لوتی هیچ جای دیگه منتشرنکنم و من به این خواسته اونیز احترام گذاشتم ..و خداوند به من کمک کرد تا به اوکمک کنم .داستان عشق و جدایی با همه تلخی هاو انتهای غم انگیزش اثر مثبت و معجزه آسایی دراو داشت .او با همه غمی که از ازدست دادن عشق اول نصیبش شده بود به زندگی برگشت وازدواج کرد..و من همه اینها را مدیون لوتی هستم .درددل زیاده ..ازنازنینان خوب و بدی که با سرنوشت آدما بازی می کنن.. ولی یک چیزی روهرگزفراموش نکنید که اگر نمی توانید واقعیت را بر زبان بیاورید هرگزدروغ نگوئید ...رفتم توی خودم و شدم همون پرچونه همیشگی ..مثل اون وقتا توی چاق سلامتی ...این روزا هم که واسه تقلبات و تخلفات انتخابات امریکا ومطبوعات و رسانه های کثیف اون جا عصبی ام...درپایان ضمن تشکر از مسئولین و دست اندرکاران محترم لوتی ..ازخدا می خوام که این جا بعد از ما همچنان پایدار باشه و محل دوستیها و آرامش و آموزش ....سپاسگزارم لوتی !لوتی!سپاسگزارم ..سپاسگزارم ..سپاسگزار ..دوست و برادرشما : ایرانی
در رفتن جان ازبدن , گویندهرنوعی سخن
من خود به چشم خویشتن , دیدم که جانم می رود
ارسالها: 1460
#442
Posted: 11 Nov 2020 02:33
پیر شدیما
مرد=زن
جداسازیهای جنسیتی توهین به انسانیت است
ارسالها: 32
#446
Posted: 11 Nov 2020 06:38
تبریک میگم تولدتون رو مرسی که هستین
# زن زندگی آزادی
مرد میهن آبادی
خار و مادر هرچی آخوند و طرفداراش و سگ بگاد ،
لعنت بهت خامنه ای و دار و دسته ات