انجمن لوتی: عکس سکسی جدید، فیلم سکسی جدید، داستان سکسی
مناسبتها
  
صفحه  صفحه 1 از 3:  1  2  3  پسین »

Jashne Azargan | نهم آذر ماه جشن آذرگان گرامی باد


زن

Princess
 
آذرگان



در نُهمین روز از آذرماه که نام روز و ماه یکی می‌شود یعنی روز آذر در ماه آذر، جشن « آذرگان » برگزار می شود.
عشق من عاشقتم!
≈≈≈≈≈≈≈≈≈≈≈≈≈≈
پرنسس
     
  
زن

Princess
 
انگیزه برگزاری جشن آذرگان



فرخندگی هم نامی روز و ماه به نام ایزد آذر و بزرگداشت جایگاه آن دراندیشه ایرانیان.
عشق من عاشقتم!
≈≈≈≈≈≈≈≈≈≈≈≈≈≈
پرنسس
     
  
زن

Princess
 
جایگاه آذر در فرهنگ ایران

آذر در اوستا « آتَر/ آتَرش» و در پهلوی « آتُر / آتَخش » و در فارسی امروز « آذر / آتش »است. آذر، ایزد نگاهبان آتش و فروزه اهورامزداست برای همین گاه او را در شمار امشاسپندان آورده اند. در فرهنگ ایران، آتش یکی از پدیده‌های طبیعی ستودنی است چون گرمای زندگی را در کالبد دیگر پدیده‌های هستی جاری می سازد و با نور خود که نشانی از آذر اهورایی است جان و دل یاران اهورامزدا را روشنایی می بخشد پس « سوی پرستش » اهورا مزداست و آتش پرستاران در آتشکده از آن پرستاری می کنند. جشن آذرگان از جشن‌های ویژه آتش در فرهنگ ایران است که در ستایش آذر اهورایی برگزار می شود.
عشق من عاشقتم!
≈≈≈≈≈≈≈≈≈≈≈≈≈≈
پرنسس
     
  
زن

Princess
 
ایزد آذر در متن‌های کهن

در بسیاری از متون کهن از آذر اهورایی یاد شده و جایگاه او ستوده شده است. برای نمونه در « یسنا، هات 62 » از آذر اهورایی با صفاتی چون « برازنده ستایش و نیایش » ، « گشایش بخش » و « پناه بخش » یاد شده است و از او شادکامی، زندگی دراز، آسایش همگانی، کامروایی و روشنایی خواستار شده اند. همچنین در « آتش نیایش » در ستایش آذر اهورایی آمده است: « درود بر تو ای آتش! ای برترین آفریده سزاوار ستایش اهورا مزدا ... به تو ای آتش! ای پرتو اهورامزدا ! خشنودی و ستایش آفریدگار و آفریدگانش برساد ! افروخته باش در این خانه ! پیوسته افروخته باش در این خانه! فروزان باش در این خانه ! تا دیر زمان افزاینده باش در این خانه! به من ارزانی ده ای آتش! ای پرتو اهورامزدا ! آسایش آسان! پناه آسان ! آسایش فراوان! فرزانگی، افزونی، شیوایی زبان و هوشیاری روان و پس از آن خرد بزرگ و نیک و بی زیان و پس از آن دلیری مردانه، استواری، هوشیاری و بیداری، فرزندان برومند و کاردان، کشورداری و انجمن آرا، بالنده، نیک کردار، آزادی بخش و جوانمرد، که خانه مرا و ده مرا و شهر مرا و کشور مرا آباد سازند و انجمن برادری کشورها و همبستگی جهانی را فروغ بخشند... »
عشق من عاشقتم!
≈≈≈≈≈≈≈≈≈≈≈≈≈≈
پرنسس
     
  
زن

Princess
 
آیین‌های جشن آذرگان

در « فرهنگ جهانگیری » ، « برهان قاطع » ، « مروج الذهب مسعودی» و « المدخل فی صناعة احکام النجوم » از « کیا کوشیار ابن لبان شهری جیلی » این جشن را با نام « آذرخش » نوشته اند.
ابوریحان بیرونی در « آثارالباقیه » دربارهٔ جشن آذرگان نوشته است: « روز نهم آذر، عیدی است که به مناسبت توافق دو نام " آذرجشن" می گویند و در این روز به افروختن آتش نیازمند است و این روز جشن آتش است و به نام فرشته ای که به همه آتش‌ها موکل است نامیده شده. زرتشت امر کرده در این روز آتشکده‌ها را زیارت کنند و در کارهای جهان مشورت نمایند ».

نیاکانمان آذرگان را روزی خجسته می دانستند و در خانه‌ها و بام‌ها آتش افروخته و آن روز را با شادی و شادمانی و خواندن نیایش‌ها و گستردن سفره آیینی با خوراکی‌های گوناگون در آتشکده‌ها که آذین بندی شده بودند، جشن می گرفتند. به هنگام جشن، بر آتش چوب‌های خوش سوز و خوش بو می نهادند و آنگاه به مناسبت آغاز سرما، از آتش فروزان در آتشگاه، هر کس اخگری به خانه برده و آن آتش تا پایان زمستان در خانه‌ها فروزان بود و نمی گذاشتند خاموش شود و آن را نیک فرجام و فرخنده می دانستند. یکی از نیایش هایی که در آذر روز هرماه و از جمله در آذر روز از آذرماه خوانده می‌شود « آتش نیایش » نام دارد که پنجمین نیایش از پنج نیایش « خرده اوستا » است. مسعود سعد سلمان، شاعر پارسی گوی، در قطعه هایی که برای نام ماه‌های ایرانی سروده، دربارهٔ « آذر ماه » می گوید:

ای ماه، رسید ماه آذر
برخیز و بده می چو آذر آذر بفروز و خانه خوش کن
ز آذر صنما به ماه آذر

او همچنین دربارهٔ « روز آذر » گفته است:

ای خرامنده سرو تابان ماه
روز آذر می چو آذر خواه شادمان کن مرا به می که جهان
شادمان شد به فر دولت شاه
عشق من عاشقتم!
≈≈≈≈≈≈≈≈≈≈≈≈≈≈
پرنسس
     
  
زن

Princess
 
گل ویژه جشن آذرگان



در کتاب پهلوی « بندهش » آنجا که « دربارهٔ چگونگی گیاهان » سخن به میان می آید، از میان گل‌ها « آذریون» گل ویژه آذر معرفی شده و آمده است: « ... این را نیز گوید که هر گلی از آن امشاسپندی است؛ و باشد که گوید:... آذریون آذر را ... ». در متون فارسی گل آذریون را با نام‌های دیگری همچون « آذرگون »، « گل آتشی » یا « گل آتشین » نیز نامیده اند چنان که امیر معزی، صائب و واعظ قزوینی در اشعار خود آن را گلی با رنگ سرخ آتشین تصویر کرده اند و گفته اند که گرچه سرخ است اما گل سرخ نیست و خوش بو هم نیست. اما در برخی دیگر از منابع آن را گلی زرد دانسته اند. پس چنان که پیداست در زمان‌های گوناگون نام « آذرگون » را بر گل‌های مشابه نهاده اند. در همین مورد در لغت نامه دهخدا زیر واژه‌های آذریون و آذرگون آمده است: « گلی باشد زرد که در میان زغب و پرزی با ریشه‌های سیاه دارد و خوش بوی نیست و ایرانیان دیدار آن را نیک دارند و در خانه بپراکنند ( از قاموس ). چنان که در آذرگون گفته شد آذریون معرب آذرگون است و اقوال فرهنگ نویسان مانند شعرا در معنی آن نهایت مختلف و مضطرب است، و آن را خیری و نوعی بابونه و سطردیقون و اقحوان و زبیده و کخله و گاوچشم و همیشه بهار و نوعی از شقایق و گل آفتاب پرست و امثال آن گفته اند. صاحب تحفه گوید: نباتی است میان شجر و گیاه بقدر ذرعی برگش بی زواید و نرم بقدر برگ جرجیر و با اندک زغبیت و گل‌های او بزرگ و پهن و مدور و زرد و رخشنده و در وسط او برگ‌های ریزه ٔسیاه مایل به سرخی و به غایت خوش منظر و همیشه رو به آفتاب دارد و به حرکت او دور می کند... و تشویش اقوال مؤلف اختیارات بر ارباب بصر پوشیده نخواهد بود - انتهی . و از این تعریف روشن می‌شود که آذریون همان گل است که اکنون آفتاب گردان نامند : و آذریون از حسد رخسار آتش رنگ او رخ بزرآب فروشست و به سان غمگینان از اوراق گلناری چهره زعفرانی بنمود. ( تاج المآثر …)از امثله فوق و نیز از مندرجات فرهنگ‌ها و لغت‌های طبی چنین مستفاد می‌شود که آذرگون را قدما به درستی نمی شناخته اند و یا این کلمه در امکنه و ازمنه مختلف معانی مختلف می داده است . از معانیی که برای این کلمه آورده اند همیشه بهار، خجسته، قسمی از شقایق که اطرافش خیلی سرخ و وسطش نقطه سیاه دارد، لاله، شقر، لاله ٔ دختری، آردم، گل آفتاب پرست، گاوچشم، خیری، کحله و زبیده است و گفته اند نوعی از گل است که بعضی به سرخی زند و برخی به زردی ... ». و اما لامعی گرگانی ( از شاعران دوران ملکشاه سلجوقی ) نیز در ابیاتی آذرگون را با گلبرگ هایی زرد با میانه سیاه تصویر کرده است:

دو چشم خویش برافکن به چشم آذرگون
در این زمان و بر آماق او گمار آماق

به چشم بر مژهٔ زرد اگر نکو نبود
نکو بود سیه اندر میان چشم احداق

به این ترتیب اگرچه در برخی از فرهنگ‌های گیاه‌شناسی گاه « آذرگون » را به عنوانی صفتی برای گل هایی همچون شقایق، لاله، سیکلامن و همیشه بهار که به سرخی می گرایند، نیز به کار برده اند اما از آنچه در متون کهن فارسی دربارهٔ گل آذرگون یا آذریون برجای مانده چنین می توان نتیجه گرفت که این گلی است گرد و بزرگ با گلبرگ‌های زرد که گاهی نیز به سرخی می زند و با توجه به شواهد موجود به نظر آذرگون یا آذریون مورد اشاره در متون کهن ایرانی گونه ای از آفتابگردان یا همان « Sunflower » با نام علمی ( Helianthus annuus ) است که در اندازه‌های گوناگون و با رنگ‌های زرد یا سرخ یا ترکیبی از زرد و سرخ در طبیعت وجود دارد.
عشق من عاشقتم!
≈≈≈≈≈≈≈≈≈≈≈≈≈≈
پرنسس
     
  
مرد

 
امیدوارم چنین جشن هایی که مال خود ایرانه دوباره احیا بشه.
در ضمن این روز به همه تبریک میگم.
ما هم حرف های زیادی داشتیم... اما برای نگفتن!
     
  
مرد

SexyBoy
 
جشن آذرگان

هر جشن یا به­عبارتی یزشن در ایران باستان دارای دو بعد فلسفی و نمادین بوده­است. بعد فلسفی بیشتر به زمان و دلیل جشن و بعد نمادین به آیین­ها و مراسم رایج در جشن­ها مربوط است. این نگاه در مورد جشن­های آتش ایرانی به مراتب موشکافانه­تر می­شود و چنانچه از نام جشن آذرگان برمی‌آید این جشن یکی از بزرگترین این جشن­ها است.

آتش به­عنوان ابزار وسیله‌ی ایجاد گرما و نجات از تاریکی و حیوانات وحشی بوده و در ذات خود نیز دارای ارزش والایی در ذهن مردمان مهاجر هند و اروپایی بوده­است. احتمالاً هند و اروپایی‌ها جشن­های سال نویی شبیه جشن­های بابلیان و مصری­ها داشته­اند. شباهت­های بین اساتیر یا مناسک لوپرکالیا(Luperques) در رم، کنتاورها (Centaures) در یونان، گاندهاروها (Gandharvas) در هند، فرض منشاء مشترک آنها را پیش می­آورد. به موجب ودا، جشن­های سال نو مربوط به آغاز مجدد فعالیت آتش (خورشید) به هنگام انقلاب زمستانی بود. آغاز مجددی بود که پس از یک دوره فترت، یک نوع بین­الهلالین رخ می­داد و مردم با اداهایی آن را تقلید می­کردند. ۱۲ روز کبیسه شکل مقدماتی ۱۲ ماه سال بود. آتش‌ها روشن و خاموش می­شد. وانگهی آتش به‌ویژه، شریک نظم راستین بود. آگنی در ودا، «زاده‌ی رَتَه، ارابه­ران رَتَه، نگهبان رَتَه» نامیده شده­است. بی­شک این به سبب نقش او در آداب و رسوم شرعی و به سبب ضرورت وجود او برای اجرای مناسک و نیز به­خاطر ارزش کیهانی و اخلاقی او بوده­است. در معنای اخلاقی آگنی ادروه (adruh) «بی­نیرنگ» و ادبدهه (adabdha) «نیرنگ­ناپذیر» توصیف می­شود و از این­رو وسیله­ای برای آزمایش بی‌گناهی است و او را با عدالت پیوند می­دهند. زرتشت هنگامی که تمام اینها را درنظر می­آورد می­تواند به همسانی ذاتی بین آتش و قانون اعتقاد پیدا کند: «با ایثار هدیه­های نیایش به آتش تو می­خواهم تا آنجا که بتوانم، پروردگارا، به دادگری تو بیندیشم!» (دوشن گیمن، ۱۳۷۸: ۴۶-۴۸). وجود داستانهایی از آزمایش با آتش یا سرب گداخته در ایران نیز نمادی از باور به این نقش اخلاقی آتش می­باشد.

تا به امروز آتش کانون مناسک هندو و زرتشتی بوده­است، اما ریشه­های آن به دوران هند و اروپایی باز می‌گردد. در دین زرتشتی نیز آتش، پسر اهورامزدا، نشانه‌ی مرئی حضور او و نمادی از نظم راستین اوست (هینلز، ۱۳۸۴: ۴۷-۴۸). در آیین­های زرتشتی آتش مرکزیت دارد و نشانه‌ی مرئی حضور اورمزد است و چنانچه گفته­شد تقدس و گرامی­بود آتش ریشه‌ی کهن دارد (آموزگار، ۱۳۸۳: ۳۲).

با دانستن این نقش به بررسی جایگاه جشن آذرگان در گاهشمار ایران باستان خواهیم پرداخت. در واقع بجاست باور کنیم که هنگام تغییر گاهشمار ایران باستان به گاهشمار زرتشتی که احتمالاً در زمان اردشیر اول، حدود ۴۴۱ ق­م، صورت گرفت- چنانچه از کارهای اخیر هلیدگارده­لوی Hildegarde Lewy و سید حسن تقی­زاده برمی­آید- توالی ماهها به همانگونه حفظ شده باشد. ماه آخر سال [ماه نهم گاهشمار برابر آذرماه][۱] در هر دو گاهشمار، آتر «آتش» است و احتمال دارد که ماه نخست [ماه دهم گاهشمار برابر دی ماه] هم، معنای خود را به طور کامل حفظ کرده باشد، زیرا این ماه که در فهرست زرتشتی به دثوش (Dathush) (دی) «آفریننده» هدیه شده، در گاهشمار فارسی­باستان اَنامکه anāmaka نامیده می­شد، عبارتی که می­توان «بی­نام» یا «منسوب به خدای بی­نام» تعبیر کرد همانگونه که مثلاً نزد عبرانیان بردن نام یهوه منع داشته­است (دوشن گیمن، ۱۳۷۸: ۱۹-۲۰). بهمن که نخستین امشاسپند درگاه اهورامزدا و دست راست اوست نیز بلافاصله بعد از ماه دی در گاهشماری زرتشتی قرار می­گیرد که می­تواند تأییدکننده این نظر باشد.

بدین­ترتیب می­توان پنداشت که با دادن صفت «آفریننده» به سخت­ترین ماه سال، مردم را در برابر دیو سرما نیرومندتر و مقاوم­تر می­سازند پس حال می­توان فهمید که ماه نهم یا آذرماه در مفهوم آتش در واقع زمینه را برای ماه سخت و سرد فراهم می­کند. در این ماه سرما فرا رسیده­است ولی سخت­تر از آن در راه است. از این رو در این ماه جشن­های متعدد مربوط به آتش برگزار می­شده­است. جشنی به نام آذر جشن [آذرگان] روز نهم آذر (آذر روز از آذرماه) مرسوم بوده­است. بیرونی از جشن دیگری که در ماه آذر برگزار می­شده­است سخن می­گوید. اگرچه جشن­های دیگری نیز منسوب به آذر در آثار بیرونی آمده­است. (آموزگار، ۱۳۸۶: ۲۳۶)

از طرفی با توجه به نقش روشنایی­بخش آتش و رسیدن به طولانی ترین شبهای سال می­توان این نظر را نیز پذیرفت که جشن­های آتش نوعی یزشن و نثار آتش برای قدرت بخشیدن به نور و آتشی که نشانه‌ی مرئی اورمزد است برای غلبه بر تاریکی بوده­است و سپس با رسیدن به انقلاب زمستانی نور و روشنی پیروز شده و اورمزد آفریدگار یا دی پیروز می­گردد.

در روایات استوره­ای این داستان به­گونه‌ی دیگری بازگو گردیده­است. ایزد رپیهون (Rapiϑwa) در اوستا معنای نیمروز دارد و مفهوم آن گاه نیمروز، گرمای نیمروز و مینو یا ایزد موکل بر نیمروز است و نشان­دهنده‌ی گاه آرمانی در فرهنگ ایران باستان نیز است. برای مردمانی که در پس اندیشه­شان سرمای آزاردهنده نقش بسته است زمان نیمروز که خورشید گرمابخش در بالاترین پایگاه خود قرار دارد، مسلماً از ارزش والایی برخوردار است و گاه قرینه‌ی نیمه شب است که اوج قدرت فرمانروایی تاریکی است. رپیهون ایزد موکل بر این زمان، نگهبان گرماهای روی زمین هم است. او در آغاز زمستان راهی دنیای زیرزمینی می­شود. وظیفه‌ی او این است که به یاری چشمه­های زیرزمینی بشتابد و ریشه‌ی گیاهان را گرم نگاه دارد تا خشک نشوند. زمانی که ایزد رپیهون در زیر زمین به سر می­برد و در نبرد با دیو سرماست باید او را با برپا کردن آیین­های خاصی یاری داد و جشن­های آتش که در زمستان [بنا بر زند فرگرد یک اوستا بند ۲ و ۳ که در آن هفت ماه تابستان و پنج ماه زمستان است و تابستان در سی­ام مهر پایان می­یافت] برگزار می­شده، برای نیرو بخشیدن به او بوده­است همانگونه که بسیاری معتقدند جشن سده [که جشن آتش بوده و در دهم بهمن­ماه برگزار می­شود] سد روز پس از رفتن اوست. (آموزگار، ۱۳۸۶: ۳۹۵-۳۹۹)

بدین­ترتیب بعد فلسفی و چرایی جشن آذرگان که از برجسته­ترین جشن­های آتش بوده­است با توجه به نقش آتش در زندگی مردمان هند و ایرانی و ارتباط آن با اورمزد و نقش او در گاهشماری ایرانی مشخص می­گردد.

اما در بعد بیرونی یا نمادین و اجرایی این جشن باید پذیرفت که علی­رغم اهمیت آن حتی نسبت به جشن­ سده نیز کم­رنگ­تر شده­ و تنها تا حدودی در میان زرتشتیان که نگهبانان آیین­ها و جشن­های کهن ایرانی در طی قرون گذشته بوده­اند هنوز پابرجاست اگرچه همانند بسیاری جشن­های دیگر می­رود تا تنها نامی از خود برجای گذارد.

زرتشتیان در این جشن، اغلب با لباس آراسته و تمیز به آتشکده و آدریان می­روند، نیایش­های روزانه خود را انجام می­دهند و سپس با همکاری موبد و با سرایش آتش نیایش که بخشی از خرده اوستا و در گرامی‌داشت آذر است، جشن آذرگان را گرامی می­دارند.(نیکنام ،۱۳۸۲: ۹۷)
.What's life? Life is love
.What's love? A kissing
.What's kissing? Come here and I'll show you

Sexy
     
  
مرد

 
جشن آذرگان به همه ایرانیای عزیز شادباش میگم
همچنین امیدوارم که تو دوباره بتونیم این جشن هارو انجام بدیم
هی زمان داره میره
منم یه پسر جوون که حسابی پیره
یه عاشق که از عشقش سیره
__________________
alinumber7
     
  
مرد

 
این همه تو فرهنگمون جشن داریم اون وقت به جای جشن گرفتن صبح تا شب عزاداری باید ببینیم.تازه جشناشونم با عزاداریشون فرق نداره.در هر صورت مبارک باشه.
     
  
صفحه  صفحه 1 از 3:  1  2  3  پسین » 
مناسبتها

Jashne Azargan | نهم آذر ماه جشن آذرگان گرامی باد


این تاپیک بسته شده. شما نمیتوانید چیزی در اینجا ارسال نمائید.

 

 
DMCA/Report Abuse (گزارش)  |  News  |  Rules  |  How To  |  FAQ  |  Moderator List  |  Sexy Pictures Archive  |  Adult Forums  |  Advertise on Looti
↑ بالا
Copyright © 2009-2024 Looti.net. Looti Forums is not responsible for the content of external sites

RTA