انجمن لوتی: عکس سکسی جدید، فیلم سکسی جدید، داستان سکسی
مناسبتها
  
صفحه  صفحه 1 از 7:  1  2  3  4  5  6  7  پسین »

بیست و پنجم آذر ماه زادروز عبدلکریم سروش گرامی باد


زن

Princess
 
عبدالکریم سروش



زادروز: ۲۵ آذر ۱۳۲۴ (۶۷ سال) ایران ، تهران
محل زندگی: ایالات متحده آمریکا
ملیت: ایرانی
نام‌های دیگر: حسین حاج فرج دبّاغ
پیشه: فیلسوف و پژوهشگر دینی
نقش‌های برجسته: عضویت در انقلاب فرهنگی
مذهب: اسلام، شیعه
همسر: زهرا شیخ
فرزندان: سروش، حسین، کیمیا
وبگاه: http://www.drsoroush.com


حسین حاج فرج دبّاغ (زادهٔ ۱۳۲۴ خورشیدی، تهران) مشهور به عبدالکریم سروش، نواندیش دینی، فیلسوف، مولوی شناس، نظریه پرداز، متکلم، فعال حقوق بشر، مدرس دانشگاه، شاعر و مترجم ایرانی است. او در، دانشگاه علوم پزشکی تهران داروسازی و در لندن در رشته شیمی تجزیه و فلسفهٔ غرب تحصیل کرده‌است. او نظریات خودش را کلام جدید می‌نامد و مرام کلامی خود را نو معتزلی می‌داند. وب‌گاه بی‌بی‌سی فارسی در گزارشی وی را مناقشه برانگیزترین روشنفکر دینی و یکی از تاثیرگذارترین متالهان شیعی نزدیک به سه دهه اخیر ایران و رهبر جریان روشنفکری اصلاح‌طلب ایران دانست.

توصیه سید روح‌الله خمینی و تأثیرات آشکار سروش از فلسفهٔ علم و فلسفهٔ سیاسی کارل پوپر باعث شد وی به عنوان یکی از منتقدان مسلمان مارکسیسم پس از پیروزی انقلاب ۵۷ مطرح شود.

پس از انقلاب فرهنگی او به عضویت ستاد انقلاب فرهنگی درآمد. بسیاری ستاد انقلاب فرهنگی را متهم به اخراج اساتید و دانشجویان و بستن دانشگاه‌ها می‌دانند ولی سروش همواره این سخنان را تکذیب کرده‌است. او در ابتدا از حامیان روح‌الله خمینی بود و در اوایل شکل‌گیری جمهوری اسلامی ایران چند منصب رسمی داشت؛ او سپس از این مناصب کناره گرفت. در دهه ۷۰ به جلسات سخنرانی او توسط انصار حزب‌الله حمله می‌شد و او از تدریس در دانشگاه محروم شد. پس از آن او به آمریکا مهاجرت کرد. وی به تدریس اسلام و اندیشه سیاسی در «دانشگاه جورج تاون» آمریکا مشغول است. در جریان حوادث پس از انتخابات ریاست جمهوری ایران سال ۱۳۸۸ او به انتقاد شدید از جمهوری اسلامی پرداخت و در نامه‌هایی به سید علی خامنه‌ای و مراجع تقلید به انتقاد شدید پرداخت.

عبدالکریم سروش همواره کوشیده‌است تا تأویلی جدید از اسلام را ارائه کند. دیدگاه‌های او همواره مخالفت‌هایی را در بین روحانیان برانگیخته‌است. در سال ۲۰۰۹، مجلهٔ فارین پالیسی وی را هفتمین روشنفکر مردمی جهان معرفی کرد.
عشق من عاشقتم!
≈≈≈≈≈≈≈≈≈≈≈≈≈≈
پرنسس
     
  
زن

Princess
 
زندگی‌نامه



کودکی و نوجوانی


عبدالکریم سروش در ۲۵ آذر ۱۳۲۴ خورشیدی (۱۶ دسامبر ۱۹۴۵ میلادی) در شهر تهران، میدان خراسان به دنیا آمد. پدرش کاسب بود. تحصیلات متوسطهٔ خود را در دبیرستان علوی گذراند و در این دبیرستان به واسطه رضا روزبه با فلسفه و شخصیت‌هایی همچون مرتضی مطهری، علامه طباطبایی، مهدی بازرگان، علی شریعتی آشنا شد. سروش به دلیل حضور در دبیرستان علوی، به نحله فکری انجمن حجتیه راه یافت، اما بعد از یک سال به دلیل اینکه این نحله نتوانست پاسخگوی دغدغه‌هایش باشد، آن را رها کرد و به صورت تخصصی‌تر به تحقیق در قرآن و فلسفه اسلامی روی آورد. او سپس در دانشگاه تهران به تحصیل در رشتهٔ داروسازی پرداخت. وی در اوایل دهه ۵۰ شمسی عازم لندن شد و همراه با ادامه تحصیل در رشته شیمی تجزیه به مطالعه فلسفهٔ غرب پرداخت، و به نمایندگی از آیت‌الله بهشتی به فعالیت در مراکز اسلامی شیعیان در لندن از جمله مرکز «امام باره» (بعد از انقلاب توسط دولت ایران خریداری شده و به کانون توحید تغییر نام داد) پرداخت. عبدالکریم سروش در هنگام اقامت در انگلستان در رشته کارشناسی ارشد شیمی تحلیلی در دانشگاه لندن و سپس کالج چلسی در تاریخ و فلسفهٔ علم مطالعه کرد.
عشق من عاشقتم!
≈≈≈≈≈≈≈≈≈≈≈≈≈≈
پرنسس
     
  
زن

Princess
 
پیش از انقلاب



در سال‌های آخر حکومت پهلوی بود که کتاب «تضاد دیالکتیکی» وی به تالیف در آمد. این کتاب حاشیه تحسین‌آمیز مرتضی مطهری را در پی داشت و محمد علی رجایی پیرامون آن گفت: «کتاب تو در زندان به ما رسید و آبی بود که روی بسیاری از آتش‌ها ریخت و بچه‌های مسلمان را به سلاح تازه‌ای مسلح کرد.» این کتاب دستمایه‌ای علمی و آکادمیک برای مقابله با ادعاهای ماتریالیست‌ها در زندان شد. سروش کتاب دیگری نیز با عنوان «نهاد نا آرام جهان» در باب نظریه حرکت جوهری ملاصدرا تالیف کرد که به پیشنهاد مرتضی مطهری توسط سید روح‌الله خمینی مورد مطالعه واقع شد و مورد تحسین و تایید او قرار گرفت. تحسین وی سروش را «مسرور و مفتخر» کرده بود.

سروش در کتاب «قصه ارباب معرفت» زبان تحسین از سید روح‌الله خمینی گشود و نوشت «امام خمینی را پیش از شریعتی شناختم. وقتی دانش‌آموز دبیرستان بودم، پس از رهایی امام از زندان در خیل مشتاقان و هواداران بسیار او به حتم به خانه او رفتم و این نخستین بار بود که او را از نزدیک می‌دیدم. سالیان بعد در دوران دانشجویی کتاب مخفی حکومت اسلامی او را خواندم و در سلک مقلدان او درآمدم. در فرنگ او را بهتر و بیشتر شناختم.» وی بعدها در مورد خمینی گفت او شخصاً آدم خوبی بود، اما نظریات نادرستی داشت. به علاوه او از سرکوب مخالفان خود ابایی نداشت. همچنین او برای زندگی فردی انسانها ارزشی قائل نبود، زیرا آن را منبعث از ارادهٔ پروردگار می‌دانست.
عشق من عاشقتم!
≈≈≈≈≈≈≈≈≈≈≈≈≈≈
پرنسس
     
  
زن

Princess
 
پس از پیروزی انقلاب اسلامی

وی پس از بازگشت به ایران به هنگام پیروزی انقلاب سعی بسیار کرد که توصیه‌های سید روح‌الله خمینی را دربارهٔ مارکسیسم که گفته بود «آثار آن‌ها را در فلسفه و خصوصاً در اقتصاد باید خواند» جدی بگیرد. در واقع از یک‌سو این خمینی (مدرس سابق فلسفه اسلامی و صدرایی) بود که او را به نقد مارکسیسم فرا می‌خواند و از سوی دیگر تأثیرات آشکار سروش از فلسفهٔ علم و فلسفهٔ سیاسی کارل پوپر سبب می‌شد به عنوان یکی از منتقدان مسلمان مارکسیسم در ایران پس از ۱۳۵۷ جلوه‌گر شود. در این هنگام رژیم پهلوی سقوط کرده‌بود ومارکسیست‌ها مهم‌ترین رقیب مسلمانانی به شمار می‌آمدند که پس از انقلاب به رهبری روح‌الله خمینی به حکومت رسیده بودند.



مناظره تلویزیونی از راست: عبدالکریم سروش و مصباح یزدی در برابر احسان طبری و فرخ نگهدار در سال ۱۳۶۰

وی طی چند دور مباحثات ایدئولوژیک به همراه مصباح یزدی در صدا و سیما به مباحثه با نمایندگان گروه‌های سیاسی چپ ایران مانند احسان طبری و فرخ نگهدار پرداخت. عبدالکریم سروش در جدل کردن با مخالفان فقیه و روحانی خود چیره دست بود بخش مهمی از آثار وی نیز بازنوشت سخنرانی‌های اوست. خطابه و جدل، از ابزارهای بیانی و استدلالی مهم متکلمان و متألهان مذاهب بوده‌است و عبدالکریم سروش که خود را بنیان‌گذار «کلام» یا الهیات جدید می‌دانست، نتوانست از شیوه خطابه و جدل چشم بپوشد.

پس از انقلاب فرهنگی و تعطیلی دانشگاه‌ها با معرفی بهشتی و تائید روح‌الله خمینی به عضویت در ستاد انقلاب فرهنگی درآمد و تا سال ۱۳۶۲ که این ستاد منحل شد عضو آن ماند.

در سال ۱۳۶۰ سروش کوشید با بهره‌گیری از فلسفه آنالیتیک، مقولاتی را در نقد مارکسیسم طرح کند. این مقولات به تدریج در کتاب «دانش و ارزش» به سوی نقد ایدئولوژی اسلامی کشیده‌شد. در کتاب تفرج صنع، وی کوشید از حیثیت اجتماعی و موقعیت معرفت‌شناختی علوم انسانی دفاع کند و در گفتاری از «وحشی و بی‌وطن بودن علم» سخن گفت و بیان کرد علم ایرانی و غربی یا اسلامی و مسیحی نداریم. وی می‌خواست با این تصور روحانیان که معتقد بودند علوم انسانی رقیب دین هستند و باید اسلامی شوند، بستیزد. همچنین سروش از انقلاب آموزشی سخن به میان می‌آورد و می‌گفت انقلاب‌ها به اراده و اختیار نیستند و از همین‌روی، انقلاب نمی‌توان کرد بلکه انقلاب می‌شود. سخنان او باعث شد که نشریه دانشگاه انقلاب و دانشجویان تندرو در نقد او مقاله نوشتند و منتشر کردند و از «علم انسانی – اسلامی» به دفاع برخاستند. همچنین سروش از «انقلاب آموزشی» سخن به میان می‌آورد و می‌گفت انقلاب‌ها به اراده و اختیار نیستند و از همین‌روی، انقلاب نمی‌توان کرد بلکه انقلاب می‌شود.

بحث‌های صریح وی باعث شد که با توصیه روح‌الله خمینی اعضای ستاد انقلاب فرهنگی به قم رفتند و با اعضای جامعه مدرسین حوزه علمیه قم گفتگو کردند.

زبان عبدالکریم سروش به عنوان یک متکلم اگرچه از نظر ادبی کهنه‌گرا به شمار می‌رفت نثری در قید سجع بود، برخی از دانشجویان و جوانان را به خود جذب کرد. ادبیاتی که او در زمینه الهیات و تبیین مفاهیم تازه فلسفه علم و معرفت‌شناسی آفرید، بر زبان دوره‌ای از روشنفکری ایران و مخالفان و منتقدان اندیشه عبدالکریم سروش اثر نهاد. او به سبب تحصیلات‌اش در علم تجربی، تلاش بسیاری کرد تا رشته فلسفه علم را در دانشگاه‌های ایران جای دهد.

در دهه ۶۰ نوشته‌های او و غلام‌علی حدادعادل به عنوان کتاب درسی «بینش اسلامی» در دبیرستان تدریس می‌شد و صدا و سیما سخنرانی‌های او را پخش می‌کرد.

وی تلاش کرد از دین در جامعهٔ ایرانِ بعد از انقلاب ایدئولوژی‌زدایی کند و با باور به عقلِ مستقل از وحی، عقل و تجربه را با ره‌یافتی معرفت‌شناسانه در کنار وحی بنشاند و کلام، اخلاق و عرفان دینی را در جایگاهی برتر از فقه بنشاند.

مقالات عبدالکریم سروش با عنوان «قبض و بسط تئوریک شریعت» در نشریه «کیهان فرهنگی» از اردیبهشت ۱۳۶۷ تا خرداد ۱۳۶۹ منتشر می‌شد. در این مقالات او نظریاتی در مورد «معرفت‌شناسی دین» مطرح کرد که بر پایه آن دین از معرفت دینی جداست. او معتقد است دین اگرچه الهی و کامل است ولی معرفت دینی را همانند دیگر معرفت‌های آدمی می‌داند که معروض به خظا هستند. این نظریه که شناخت سنتی از دین را منسوخ اعلام می‌کرد، مخالفتهای گسترده فقیهان را در پی داشت و همچنین از این رو که ولایت دینی و فقهی را ناراست با سرشت جهان جدید می‌دانست، دشمنی مقامات حکومتی را با سروش برانگیخت.
عشق من عاشقتم!
≈≈≈≈≈≈≈≈≈≈≈≈≈≈
پرنسس
     
  
زن

Princess
 
محرومیت از تدریس و خروج از ایران



وی در دوران ریاست جمهوری هاشمی رفسنجانی از تدریس در دانشگاه محروم شد. سروش در نامه‌ای، به وی هشدار داد که دانشگاه‌ها در فشار شدید هستند و از این دانشگاه‌ها انتظار عالمان بزرگ نداشته‌باشید. در مهرماه سال ۱۳۷۴، هنگام سخنرانی در دانشکدهٔ فنی دانشگاه تهران، هواداران «انصار حزب‌الله» به سروش یورش بردند و او را مروج فرهنگ لیبرال و هموارکننده راه بی‌دینی جوانان خواندند. از آن پس، تدریس و سخنرانی‌های عبدالکریم سروش همواره با مشکل امنیتی رویارو بود. پس از آن او به آمریکا مهاجرت نمود.

سروش در دانشگاه‌های آمریکا، آلمان، هلند و... در زمینه‌های مولوی‌شناسی، اسلام‌شناسی و فلسفه علم به تدریس پرداخت و اگر به سمیناری در ایران دعوت می‌شد، مقاله می‌فرستاد. همچنین او در موسسهٔ آی‌اس‌آی‌ام هلند (موسسه تحقیق در اسلام معاصر)، تحقیقاتی شخصی روی کتاب‌های خود انجام داد و در دانشگاه آمستردام فلسفهٔ سیاست در اسلام را تدریس کرد. سپس به امریکا رفت و در دانشگاه کلمبیا کار تحقیقی کرد و بعد از آن برای تدریس به دانشگاه جرج تاون در واشنگتن رفت. وی از سال ۱۳۷۸ به تدریس در دانشگاه‌هایی مانند دانشگاه هاروارد و دانشگاه پرینستون (۱۳۸۱-۱۳۸۰) مشغول بوده‌است. سروش فلسفه علم و فلسفه تاریخ را در دانشگاه تهران، دانشگاه بین‌المللی امام خمینی قزوین، دانشگاه مشهد، دانشگاه شیراز، دانشگاه تربیت مدرس و موسساتی چون «انجمن حکمت و فلسفه» تدریس کرده‌است. همچنین او پدر فلسفه علم در ایران می باشد.چرا که نخستین کسی بود که فلسفه علم را در رشته های دانشگاهی جا داد و در این باره کتاب تالیف کرد.

او در سال ۲۰۰۴ در آمستردام، جایزه اراسموس را دریافت کرد. و در سال ۲۰۰۹، مجله «فارین پالیسی» وی را جزء ده روشنفکر برتر جهان معرفی کرد. این در حالی بود که نام نوام چامسکی، ال گور، برنارد لوئیس، اومبرتو اکو، آمارتیا سن، فرید زکریا، گری کاسپاروف و ماریو بارگاس یوسا در رده‌های پایین‌تر از او قرار گرفته‌اند.
عشق من عاشقتم!
≈≈≈≈≈≈≈≈≈≈≈≈≈≈
پرنسس
     
  
زن

Princess
 
انقلاب فرهنگی

سروش در مورد انقلاب فرهنگی گفته‌است «آنچه که در سال ۱۳۵۸ در کشور رخ داد حقیقتاً نه انقلاب بود و نه فرهنگی.» وی این اتفاق را نزاعی میان جناح‌های مختلف در دانشگاه‌ها دانسته که هر کدام می‌خواستند دانشگاه را به نفع خود مصادره کنند که جناح نزدیک به قدرت و حکومت در این نزاع پیروز شد که نتیجهٔ آن بسته شدن دانشگاه‌ها بوده‌است. به گفته سروش «دانشگاه‌ها قبل از بسته شدن، دانشگاه نبودند. اصلاً زمان، زمان انقلاب بود. کلاس درسی تشکیل نمی‌شد. هر روز تظاهرات بود. گروه‌های مختلف سیاسی و چریکی به دانشگاه آمده و بساط گسترده بودند.»
عشق من عاشقتم!
≈≈≈≈≈≈≈≈≈≈≈≈≈≈
پرنسس
     
  
زن

Princess
 
عضویت در ستاد انقلاب فرهنگی

ستاد انقلاب فرهنگی به دستور روح‌الله خمینی، مرکب از سروش و شش نفر دیگر با نام‌های حسن حبیبی، شمس آل‌احمد، جلال‌الدین فارسی، باهنر، ربانی‌املشی و علی شریعتمداری تشکیل شد. او تا سال ۱۳۶۲ که این ستاد منحل شد و به شورای عالی انقلاب فرهنگی تغییر نام یافت، عضو آن ماند. سروش در مورد ستاد انقلاب فرهنگی گفته‌است این ستاد هنگامی تشکیل شد که دانشگاه‌ها بسته شده بود و وظیفه ستاد انقلاب فرهنگی نه بستن که بازگشایی یا به‌گشایی دانشگاه‌ها بوده‌است. وی یکبار نزد روح‌الله خمینی رفت و با تاکید بر ضرورت بازگشایی دانشگاه‌ها، این اقدام را خارج از توان خود خواند چون در آن شرایط سخن گفتن از بازگشایی دانشگاه، مترادف با سازش‌کاری و غیر انقلابی بودن بود. با سخنرانی روح‌الله خمینی در مورد ضرورت بازگشایی دانشگاه‌ها، مسیر آن هموار شد. سروش کوشش ستاد انقلاب فرهنگی را بازکردن هرچه زودتر دانشگاه‌ها دانسته که پس از یک سال‌ونیم به این مقصود رسید. تاسیس نشر دانشگاهی از جمله کارهای وی در ستاد انقلاب فرهنگی است.

گرچه اعضای ستاد انقلاب فرهنگی هر یک عضو حزب و وابسته به جریانی در جمهوری اسلامی بودند، اما تنها سروش و شمس آل‌احمد بودند که کمتر رابطه‌ای با گروه‌های خارج از ستاد داشتند، چنان که آل‌احمد به سروش می‌گفت «ما تنها دو عضو این ستادیم که وابسته به احزاب نیستیم و چه تنهاییم.» بعدها شمس آل‌احمد از ستاد کناره گیری کرد و باهنر هم در بمب‌گذاری کشته شد. سروش دو بار استعفای خود را تقدیم روح‌الله خمینی کرد، ولی استعفایش به تایید وی نرسید.

او در مورد پاکسازی اساتید و دانشجویان وابسته به حکومت شاه گفته‌است:

«ستاد انقلاب فرهنگی نه کمیته‌ای برای پاکسازی داشت نه آئین‌نامه‌ای برای آن نوشته بود و نه دستورالعملی دراین خصوص به دانشگاه‌ها داده بود. پاکسازی‌ها نه با دانشگاهیان شروع شد و نه در دانشگاهها با ستاد انقلاب فرهنگی آغاز گردید و نه به دست آن ادامه یافت. اساساً یکی از اولین حوادثی که از فردای پیروزی انقلاب رخ داد، داستان پاکسازی‌ها بود و تا جایی که به خاطر دارم اکثریت گروههای سیاسی موافق آن بودند.»
همچنین صادق زیباکلام در مصاحبه‌ای در سال ۱۳۷۸ با لوح، شماره پنج، گفته‌است «اینجا من برای ثبت در تاریخ باید بگویم که شورای انقلاب به هیچ‌وجه دستورالعملی نداده بود که استادان را اخراج کنید. حتی ستاد انقلاب فرهنگی هم چنین دستوری نداده بود. این به دست خود مسؤولان دانشگاه‌ها و دانشکده‌ها بود که چه جوری ببُرند و بدوزند.»

وی با انتقاد از یک استاد حقوق دانشگاه تهران، که گفته بود «سروش علمدار تعطیل دانشگاه‌ها» بود گفت «آیا تاکنون روشن نشده‌است که انقلاب فرهنگی چیزی بود و ستاد انقلاب فرهنگی چیزی دیگر؟ و آیا هنوز معلوم نشده‌است که عبدالکریم سروش و حبیبی و باهنر و... در ستاد انقلاب فرهنگی نقش داشته‌اند نه در انقلاب فرهنگی؟ و آیا هنوز جا نیفتاده‌است که انقلاب فرهنگی برای بستن دانشگاه‌ها بود و ستاد انقلاب فرهنگی برای بازکردن آن‌ها، به نحوی پیراسته‌تر و اسلامی‌تر؟»

سروش همچنین در جواب سخنان نجفی وزیر اسبق آموزش عالی که پاکسازی استادان را براساس آئین‌نامه مصوب ستاد انقلاب فرهنگی دانسته بود، گفت «نمی‌دانم آقای نجفی چه حجتی بر این گفته دارند.» وی صراحتاً اعلام کرد ستاد انقلاب فرهنگی هیأت و آئین‌نامه‌ای برای این کار نداشت و گزارشی به آن داده نمی‌شد و از او کسب تکلیفی نمی‌کردند و کمیته‌های پاکسازی مطلقاً مستقل بودند. اعضایشان را نه ما نصب کرده‌ایم و نه می‌شناختیم.

قسمتی از مصاحبهٔ عبدالکریم سروش دربارهٔ انقلاب فرهنگی:

«آقای ربانی املشی، روحانی مسوول تصفیه استادان بودند که مرحوم شدند. بعدها افراد تازه‌ای آمدند، از جمله آقای احمد احمدی که تا امروز هم در شورا حضور دارند – دکتر داوری، دکتر پورجوادی و.... همچنین مایلم یادآوری کنم که وزیر علوم هم آن زمان عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی بود. ابتدا دکتر عارفی و بعد به مدت طولانی آقای دکتر نجفی که از قضا مسوول تصفیه‌های وزارت علوم بود. وقتی من آخرین بار از وزارت علوم گزارش خواستم، آنها در گزارشی محرمانه به من اعلام کردند که ۷۰۰ نفر از اساتید تصفیه شده‌اند. این گزارش‌ها و آمارها مطلقاً در اختیار ما نبود. اگر تصفیه‌ها کار خلافی بوده که در شورا انجام شده‌است، همه بودند. آقای شریعتمداری بود، آقای جلال الدین فارسی بود که با تصفیه‌ها همراه بود و ارتباط مستقیم هم با اسدالله لاجوردی داشت. یک جناح‌هایی در کشور مایلند وظیفه شورای انقلاب فرهنگی را در تصفیه اساتید خلاصه کنند و اعضای آن را هم در وجود بنده. یک نفر اسم از آقای شریعتمداری یا آقای احمدی نمی‌برد که اتفاقا ایشان هم بسیار موافق تصفیه‌ها بودند.»

بعضی از منتقدان، سروش را به عنوان یکی از عوامل وقوع انقلاب فرهنگی ایران می‌دانند و عقیده دارند که عبدالکریم سروش خود در پی ریزی انقلاب فرهنگی، که دریچه‌های علم و اندیشه را از مراکز آکادمیک ایران بست، نقش موثری داشته‌است.
عشق من عاشقتم!
≈≈≈≈≈≈≈≈≈≈≈≈≈≈
پرنسس
     
  
زن

Princess
 
پس از انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۳۸۸

سروش در مورد انتخابات دهم ریاست جمهوری گفته‌است «این اتفاقی که در ایران افتاد و خیلی هم جالب بود یک معنای ویژه‌ای را نیز از دمکراسی نشان داد. مردم عزمشان را جزم کرده بودند که احمدی‌نژاد را عزل کنند و این یکی از نمادهای بارز دمکراسی و جمهوریت در کشور ما بود که موانعی آمد و آن را سد کرد.»

وی در انتخابات ریاست جمهوری سال ۸۸ به حمایت از مهدی کروبی پرداخته بود.

سروش در نامه‌ای درباره‌ٔ نتیجهٔ انتخابات، آن را «خیانت درصندوق امانت» دانست و گفت «هیچ چیز مهیب‌تر از زخمی کردن غرور یک قوم» نیست.

وی در نشستی در دانشگاه سواس لندن درمورد تحلیل آیندهٔ جنبش اعتراضی و جنبش سبز، صدای مردم را صدای خدا دانست که چون سایهٔ مبارکی باید جامعه را فرا بگیرد. سروش «تقلب خونین» در انتخابات را «معصیت خجسته» نام نهاد و گفت: «معصیت از آن جهت که گناه حاکمان بود و خجسته از آن جهت که مردم راه خود را یافتند.»

به عقیدهٔ سروش، مهمترین دست‌آورد جنبش سبز دو مساله «حق» و «آزادی» بوده‌است. بعد از انقلاب ایران (۱۳۵۷) که استقلال کشور تا حدود زیادی تامین شده‌است «استبداد» اهمیت و برجستگی بیشتری پیدا کرده و جنبش سبز هم به دنبال این است که به طور کلی تمامی ریشه‌های استبداد را تحت هر نامی که باشد از کشور بزداید. وی معتقد است:

در حال حاضر اسلام حاکم دو مشخصه دارد: اول اینکه اسلام استبدادی است و دوم اینکه اسلام خرافی است. با خرافه‌زدایی و استبدادزدایی به سوی یک «تفسیر سبز» از اسلام خواهیم رفت.
عشق من عاشقتم!
≈≈≈≈≈≈≈≈≈≈≈≈≈≈
پرنسس
     
  
زن

Princess
 
نامه به سید علی خامنه‌ای

وی در ۱۹ شهریور ۱۳۸۸ در نامه‌ای انتقادی به سید علی خامنه‌ای گفت «خطا کرده‌اید، خطایی سخت. تدبیر این خطا را من دوازده سال پیش به شما نشان دادم. گفتم آزادی را چون روش برگیرید.» وی همچنین در این نامه از همکاری با جمهوری اسلامی ابراز تاسف کرد:

بارخدایا تو گواه باش، من که عمری درد دین داشته‌ام و درس دین داده‌ام، از بیداد این نظام استبداد آئین برائت می‌جویم و اگر روزی به سهو و خطا اعانتی به ظالمان کرده‌ام از تو پوزش و آمرزش می‌طلبم.
عشق من عاشقتم!
≈≈≈≈≈≈≈≈≈≈≈≈≈≈
پرنسس
     
  
زن

Princess
 
تبیین خواسته‌های جنبش سبز

بدنبال وقایع عاشورای ۱۳۸۸، عبدالکریم سروش به همراه عبدالعلی بازرگان، عطاءالله مهاجرانی، محسن کدیور و اکبر گنجی در بیانیه‌ای موسوم به «خواسته‌های بهینه جنبش سبز» خواسته‌های دهگانهٔ جنبش سبز را که شامل مواردی هم‌چون استعفای محمود احمدی‌نژاد، آزادی مطبوعات، آزادی زندانیان سیاسی، آزادی اجتماعات و استقلال قوه قضائیه می‌شد، ارائه کردند.

سروش در این باره گفت اگر یکی از خواسته‌ها همچون آزادی مطبوعات و یا آزادی متفکران و فعالان سیاسی از زندان اجرا شود «فضای کشور به کلی متحول» می‌شود. وی معتقد است جمهوری اسلامی از این موضوع آگاه است و به همین خاطر در برابر این خواسته‌ها به شدت ایستادگی می‌کند.» او خواسته‌های جنبش سبز را در چارچوب قانون اساسی جمهوری اسلامی قابل تحقق می‌داند، ولی اجرای مفاد قانون اساسی را نیز امری انقلابی تلقی می‌کند.»

او در گفتگویی با روزنامه «دی تسایت» چاپ آلمان گفت سید علی خامنه‌ای دیگر بر فراز نیروهای متخاصم قرار ندارد، بلکه خود جزئی از مشکل است. وی وظیفه جنبش سبز را تأسیس نظامی بر پایه دموکراسی و حقوق بشر دانسته و گفته‌است «به نظر من یک نظام دموکراسی می‌تواند بر پایه دین استوار باشد. می‌توان به نام اسلام از حقوق دموکراتیک شهروندان دفاع کرد.»
عشق من عاشقتم!
≈≈≈≈≈≈≈≈≈≈≈≈≈≈
پرنسس
     
  
صفحه  صفحه 1 از 7:  1  2  3  4  5  6  7  پسین » 
مناسبتها

بیست و پنجم آذر ماه زادروز عبدلکریم سروش گرامی باد


این تاپیک بسته شده. شما نمیتوانید چیزی در اینجا ارسال نمائید.

 

 
DMCA/Report Abuse (گزارش)  |  News  |  Rules  |  How To  |  FAQ  |  Moderator List  |  Sexy Pictures Archive  |  Adult Forums  |  Advertise on Looti
↑ بالا
Copyright © 2009-2024 Looti.net. Looti Forums is not responsible for the content of external sites

RTA