انجمن لوتی: عکس سکسی جدید، فیلم سکسی جدید، داستان سکسی
مناسبتها
  
صفحه  صفحه 1 از 3:  1  2  3  پسین »

بیست و هفتم فروردین ماه زادروز نادر جهانبانی گرامی باد


زن

Princess
 
تیمسار سپهبد خلبان نادر جهانبانی



محل تولد: تهران
تاریخ تولد: ۲۷ فروردین ۱۳۰۷
محل مرگ: پشت بام مدرسهٔ علوی تهران
تاریخ مرگ: بامداد۲۲ اسفند ۱۳۵۷
محل دفن: بهشت زهرا تهران
لقب: ژنرال چشم‌آبی، پدر تیم آکروجت ایران
تابعیت : ایرانی
رسته نظامی : نیروی هوایی شاهنشاهی ایران
درجه : سپهبد
فرماندهی: معاون فرماندهی نیروی هوایی شاهنشاهی
رئیس سازمان تربیت بدنی


تیمسار سپهبد خلبان نادر جهانبانی (۲۷ فروردین ۱۳۰۷ - ۲۲ اسفند ۱۳۵۷) معروف به ژنرال چشم آبی، خلبان نیروی هوایی شاهنشاهی ایران، یکی از خلبانان ویژهٔ محمدرضا شاه پهلوی و سرپرست تیم آکروجت تاج طلایی بود. آخرین درجهٔ وی در ارتش سپهبد بود.

وی پسر امان‌الله جهانبانی بود. مادر او از مهاجران روس بود و به خاطر رخسار اروپایی‌اش به عنوان ژنرال چشم‌آبی معروف بود. همسر وی فرخ زنگنه نام داشت و این دو دارای دو فرزند به نام‌های انوشیروان جهانبانی و گلنار جهانبانی بودند. نادر جهانبانی پس از انقلاب در ۲۲ اسفند ۱۳۵۷ به حکم صادق خلخالی حاکم شرع وقت بر روی پشت بام مدرسهٔ علوی تیرباران شد.
عشق من عاشقتم!
≈≈≈≈≈≈≈≈≈≈≈≈≈≈
پرنسس
     
  
زن

Princess
 
دستگیری و اعدام

نادر جهانبانی پس از انقلاب در ۲۲ اسفند ۱۳۵۷ در زندان قصر به حکم صادق خلخالی حاکم شرع وقت بر روی پشت بام مدرسهٔ علوی تیرباران شد.

روزنامهٔ اطلاعات به تاریخ ۲۳ اسفند ۱۳۵۷ در خبری اسامی ۱۱ نفر ار محکومین به اعدام را منتشر کرد. متن خبر به شرح زیر است:

در تاریخ ۲۱ اسفند۱۳۵۷ دادگاه انقلاب اسلامی ایران جهت رسیدگی به کیفرخواست صادره از طرف دادستان انقلاب علیه ۱۱ نفر از متهمینی که جملگی از خائنین به ملت و عوامل سرسپردهٔ رژیم دست‌نشاندهٔ بیگانه بودند و همچنین جنایتکاران مفسد فی الارض نیز می‌باشند تشکیل جلسه داد و پس از چندین ساعت رسیدگی و مشاوره سرانجام حکم اعدام را صادر کرد:

سپهبد نادر جهانبانی فرزند امان‌الله معاون فرماندهی نیروی هوایی
....


در دادگاه خلخالی

وقتی سپهبد جهانبانی را برای محاکمه آوردند، کاغذی بر گردنش انداختند تا جرمش را بنویسند، اما به نظر می‌رسید او جرمی نداشت، کسی هم پیدا نشد شهادت دهد او جرمی انجام داده. پس روی کاغذ سفید نوشتند: سپهبد نادر جهانبانی عامل فساد. متن حکم کیفرخواست که در دادگاه برای وی خوانده شد بدین شرح است:

نادر جهانبانی با اشتغال در سمت‌های حساس نظامی و این اواخر ورزشی و نظایر آن با رژیمی که با ساقط کردن حکومت ملی شرعی به طریق غاصبانه و با ارادهٔ اجنبی در ایران سلطه پیدا کرده و مملکت را در جهت ارادهٔ اجنبی و در جهت خلاف شرع و مصلحت مملکت و ملت به قهقرا می‌برد و به نابودی می‌کشاند با اقدام علیه امنیت و قیام برای متزلزل کردن اساس استقلال و فساد در ارض و محاربه با خدا و نایب امام علیه السلام مطابع قوانین الهی و قوانین جاریه در زمان ارتکاب جرایم تقاضای رسیدگی و صدور حکم اعدام و مصادرهٔ اموال شخصی ایشان و آن مقدار از اموال که به خاطر فرار از ادای دین به صاحبان اصلی به فرزندان و اقربای نزدیک انتقال یافته‌است از طرف دادسرای کل انقلاب اسلامی از دادگاه دارم.
پس از ارائهٔ متن کیفرخواست هنگامی که نوبت به دفاعیات وی رسید گفت:

آنچه را که شما مطرح کردید آنقدر مسخره و احمقانه‌است که من لزومی به پاسخ گفتن به آن نمی‌بینم اما چند دروغ بزرگ گفتید که همراه با اتهام زدن‌های شما نشان می‌دهد که حکم شما علیه من مثلا صادر شده و همچنین حکایتگر این حقیقت است که شما نه تنها مسلمان نیستید بلکه مشتی بی وطن، بی دین و مزدور که به دستور اربابانتان فقط و فقط قصد ویرانی کشور من و ارتش سرزمین مرا دارید.
پدر من جاسوس روس نبود، بلکه افسری ایرانی بود که در روسیه درس خوانده، من هم هرگز عامل کشوری نبودام بلکه در سالهایی که شما برای لقمه نان مزدوری، سر حسین را از این منبر به آن منبر می‌کشاندید. در آمریکا به عنوان بهترین و با استعدادترین خلبان ایرانی، بر اوج ابرها پرواز می‌کردم. حال شما چگونه به خود اجازه می‌دهید به من تهمت خیانت بزنید. شما از خود خجالت نمی‌کشید شما از مردم شرم نمی‌کنید؟ شما از هزاران جوان ایرانی که من با همه تلاش در راه فراهم کردن وسایل ورزشی و ایجاد امکانات جهت تربیت روح و جسم آنها، در ماه‌های گذشته کوشیده‌ام، ازرم نمی‌کنید؟


به همراه شاه ایران

شما که هستید آیا به جز جمعی غارتگر و خونخوار و دوری از هر نوع صفت انسانی کسانی را می‌شناسید که چون شما بر هر آنچه ملی و ایرانی است تیغ بکشند؟ آقایان من پنجاه یک سال به خوبی و نیکی زندگی کرده‌ام و قرارگاهم آسمان‌ها بود. پاسخی به یاوه گویی‌های شما ندارم. به دستوری که اربابانتان داده‌اند عمل کنید، ولی مطمئن باشید که مردم ایران خیلی زود از خواب فعلی بیدار می‌شوند و این تب که با دروغ و تزویر شما به آن در جان و روح آنها رخنه کرده، بسیار سریعتر از آنچه فکر کنید فرو خواهد نشست. آنگاه شما هستید و خشم ملتی که به تار و پود شما آتش می‌کشد.

من دفاع خاصی ندارم ولی من هیچ وقت بر ضد انقلاب کاری نکرده‌ام به هر حال دیگر مهم نیست و من آمادهٔ اعدام هستم.
سایت خبری روزآنلاین در مقاله‌ای با عنوان «نوبت خمینی شد» به خاطرات سفیر اسرائیل در ایران اشاره می‌کند که نوشته سپهبد جهانبانی ‏به احمد خمینی گفت: «من از توی عرب ایرانی‌ترم».

در حین اعدام نادر جهانبانی خود فرمان آتش را صادر کرد. زمانی که جوخه اعدام به طرف او نشانه رفته بودند وآماده شلیک بودند او فریاد زد::آتش::

صادق خلخالی در خصوص وی در کتاب خاطرات خود نوشته:

جهانبانی در رأس قدرتی قرار داشت که می‌توانست اعتراض کند؛ چون تقریباً از نزدیکان و خویشان شاه بود می‌توانست اعتراض کند، اما به خاطر حفظ زندگی انگلی خود و برای خوشگذرانی خود، ملتی را به انحطاط بکشاند و جشن هنری در شیراز ترتیب بدهد که در ماه مبارک رمضان جلوی چشم مردم مسلمان تئاتر آتش خوک و بچه را روی صحنه بیاورد! او مفسد فی الارض است.

این‌ها به مقدسات ملی و دینی ما خیانت کردند و ملت هیچ وقت حاضر نیست چنین افرادی میان ملت باشند وگرنه به این اعتبار نه نصیری کسی را شخصاً شکنجه کرده بود، نه هویدا و نه جهانبانی و نه مهندس ریاضی.
عشق من عاشقتم!
≈≈≈≈≈≈≈≈≈≈≈≈≈≈
پرنسس
     
  
زن

andishmand
 
بیست و هفتم فروردین ماه زادروز سپهبد نادر جهانبانی شاهین تیز پرواز آسمان وطن گرامی و روانش شاد باد .
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
     
  ویرایش شده توسط: andishmand   
مرد

 
Princess: جهانبانی در رأس قدرتی قرار داشت که می‌توانست اعتراض کند؛ چون تقریباً از نزدیکان و خویشان شاه بود می‌توانست اعتراض کند، اما به خاطر حفظ زندگی انگلی خود و برای خوشگذرانی خود، ملتی را به انحطاط بکشاند و جشن هنری در شیراز ترتیب بدهد که در ماه مبارک رمضان جلوی چشم مردم مسلمان تئاتر آتش خوک و بچه را روی صحنه بیاورد! او مفسد فی الارض است.
اگه یه وطن پرست نخبه مثه جهانبانی میشه انگل پ یه حیوونی بی سر و پای بی سواد
مثه خلخالی میشه چی؟
لابد وطن پرست انقلابی

زادروز سپهبد جهانبانی گرامی باد
     
  
مرد

 
خدا رحمتش کنه
زادروزش مبارک
     
  ویرایش شده توسط: sinarv1   
مرد

 
بیــــــــــــــــــــــــــــــدار شو آزادی

این بار تاریخ چه زود چهره بیگناهان را نشان داده است ! چه زود انگل به جسمی که روح و اندیشه اش انگل نشان بوده نشانده است (خلخالی ). چه افرادی که متهم به بی دینی , ملی گرایی وستیز باآرمان ملت گشته , چه مظلومانه درپای دار, دردفتر طلایی تاریخ پایدارگشته اند . امروز نه از دین نشانیست نه از دین نشانانی که به بهانه مدینه فاضله با فضلیتها , وطن پرستان و وطن پرستیها جنگیده اند . امروزخوبان آن دین نشانان دهان خود را دوخته اند تقیه زده اند ننگ بر آنان ! بر آنان که دین و دنیای خود را به نانی فروخته اند ونفرت تاریخ وملت را به جان خریده اند درحالی که اگر چون سگی عو عو می نمودند بازهم تکه نانی بود که با احترام به سوی آنان انداخته شود . روحتان شاد ! نادر ها ! جهانبانی ها ! هویداها! یادتان گرامی ! که هرروز و هردقیقه ای خورشید همیشه درخشان با تولد لحظه به لحظه شما جاودانگان تاریخ می درخشد . هنوز صفحات بسیاری از تاریخ ورق نخورده است . هر لحظه صدای کوس (طبل ) رسوایی رسوایان رساتر از لحظه قبل به گوش می رسد . بیدارشو ایرانی آزاده ! بیدارشوآزادی ! بیدارشو تا خون پایمردان تاریخ پایمال نگردد . بیدارشو ! بیدارشو !.... ایــــــــــرانی .

شب است و ماه می‌رقصد
ستاره نقره می پاشد
من اما
ساکت و خاموشم
     
  

 
قسمت نخست مستند نادر جهانبانی عقاب آسمان ایران

     
  

 
قسمت دوم مستند نادر جهانبانی ، عقاب آسمان ایران

     
  
زن

 
تاریخ ! هنوز هم منتظریم . هنوز هم منتظریم تا خون سرخ آزادگان غنچه های سبزی را که سالهاست به انتظار نشسته اند شکوفا سازد . تاریخ هنوز هم منتظریم . منتظریم تا شیطان رانده شده از بهشت حتی زمین را هم ترک گوید . بنویس ای آزادی ! برجانهای خسته بر دلهای شکسته ..بنویس که حتی اگر قلمها را بشکنند با خون دل خود خواهیم نوشت که ما در بند توایم آزادی ... فرشتگان دیو شدند .. دیوان .. بهشتی گردیدند ساده دلان پای کوفتند و مرثیه های شادی خواندند . تاریخ هنوز هم منتظریم . هرگاه ستمی شده روزگاری آمده که ستم ستیزان نشان داده اند که ستمگری ها راه به جایی نخواهد برد . آزادگان را چون برگهای خزان بر زمین نشاندند اما آزادی را نمی توان کشت . زندگی را کشته اند اما مرگ را چگونه خواهند کشت . ای پست تر از هرچه هست .. ای ذلیل تز از هر ناتوانی .. به چه گناهی جانهای شیرین را درشیشه می کنی و گاه شیشه می شکنی .. به من بگو ای دیو جان ستان ! چگونه مرگ را خواهی کشت . وقتی که پنجه های مرگ گریبانت را گیرد چگونه از ان خواهی گریخت ؟ آن گونه که خمینی دجال دوزخی گریخته است ؟ و یا همان گونه که خلخالی کثیف و انگل صفت از ان رهایی یافته است ؟ به من بگو چگونه با مرگ خواهی جنگید ای آن که زندگی را در مرگ دیگران می بینی . مگر جهانبانی ها .. هویدا ها چه کرده بودند که این چنین مستحق مرگشان دانسته بودید . مگر شما ها چه نکرده اید که امروز باید زنده بمانید . تاریخ هنوز هم منتظریم تا با ما از روشنی سپیده آزادی بسرایی . آسمان همیشه ابری نیست . کاش می شد قبل از ان که چشمانم را به روی دنیای دنی ببندم چشمان بسته روبهان شکست خورده را می دیدم که دم بر پشت .. راه گریز و تزویر دیگری در پیش گرفته اند . آن روز با سپر آزادی این حیوانات را برجای خواهیم نشاند . کاش می دانستند که نه مرگ را می توان کشت نه زندگی را . آنان که ماندند و در برابر ستم و روبه صفتان دریوزه ای به نام دین مداران سینه سپر کردند بهشتیان واقعی هستند نه آنان که خون ملت را در شیشه کرده در کنار منقل و وافور خواب بهشت را می بینند . جهانبانی ها رفتند اما جهان بینی های تزویر و ریا همچنان باقی مانده است . همچنان به نام دین .. دین را به قهقرا کشانده اند . جهانبانی شجاعانه در راه وطن و آرمان مقدسی که امروز بیش از هر زمان دیگری پی به تقدس آن می بریم جان داد . درست است که روزگار شاه فقید روز گار مدینه فاضله نبوده است ..اما نشانی از فضله هایی هم نبوده که بوی تعفنشان سر تا سر ایران زمین را فرا گرفته که اگر چاره ای بیابند چون نمرود ادعای خدایی می کنند . و در مقابل تعفن این بی دینان وطن فروش عمامه بر سر عبا بر دوش باید گفت که یاد باد آن روزگاران یاد باد .... تاریخ ! هنوز هم منتظریم . جانها به لب آمده .. دستها به سوی آسمان دراز و دلها نگران و چشمها منتظر است . تاریخ منتظریم .. بگو .. به ما بگو که این دیوان بی خدا کی می روند تا ما خود ناخدای کشتی نجات خود باشیم . چگونه می توانند قیم ما باشند که دار و ندار مان را به بیگانه می دهند . چه کسی گفته که شیطان می تواند ولی و جانشین خدا بر روی زمین باشد .؟! چه کسی گفته وطن پرستی و دفاع از آرمان مقدس ایران زمین یعنی مرگ یعنی اعدام ؟!خمینی جانی ..جانشینش و جانی صفتان دیگر نشان دادند که نه از دین سرشان می شود نه از دنیا .. اگر شهدای شاهنشاهی و تیرباران شدگان یاران وطن را محارب با خدا بدانیم باید کل ملت آن روز راهم چنین می دانستیم و می دانستندوبدانیم . باید همه را به رگبار می بستند .. آنان به این جرم به شهادت رسیدند که در آن روزگاران به دنیا آمدند .. به این جرم که هوای آنان غذای انان شاهنشاهی بوده است ... تاریخ منتظریم منتظریم تا بر بلندای قله پر افتخار دماوند فریاد بر آوریم که خون مظلوم پایمال نخواهد شد .. فریاد بزنیم که آن دیوی که روزگاری جامه فرشته بر تن کرده رفته است .فریاد بزنیم که رحیمی ها ..جهانبانی ها ..خسرو داد ها ..هویدا ها هر گز نخواهند مرد . این خمینی ها هستند که مرده اند چون که بی رحمی و خون خواری خود را نشان داده اند و خیانتکارانه وجنایتکارانه و وقیحانه و بی شرمانه بار ها و بار ها از اعدام رحمت گفته اند . لعنت بر شما باد که وجود ننگینتان ایران مقدسمان را به چنین جایگاهی رسانده است تاریخ ! لبخند بزن . با من از پیروزی بگو . با من از فردای روشن ایران زمین بخوان .. چه تاسف بار است که ننگین صفتان تاریخ این بار گران را به آسانی بر دوش کشند ! . تاریخ منتظریم تا رحمت خود را نشان دهی . بیست و هفتم فروردین ماه زادروز شهید بزرگ تیمسار نادر جهانبانی را به همه آزادی خواهان ووطن پرستان ایرانی تبریک عرض نموده امید است که یاد و نام اوانگیزه ای برای رهروان آزادی باشد ..پاینده ایران ! بر افراشته باد پرچم سه رنگ سبز و سپید و سرخ آریایی ..دوست و برادر شما : ایرانی آریایی
     
  ویرایش شده توسط: shahrzadc   
مرد

SexyBoy
 
ناگفته‌های زندگی سپهبد جهانبانی برای اولین‌بار از زبان فرزندش · عکس‌های دیده نشد


تاریخ عکس: بین سال‌های ۱۹۵۷ تا ۱۹۵۹
سپهبد نادر جهانبانی متولد ۲۷ فروردین سال ۱۳۰۷ از خلبانان ویژه نیروی هوایی ارتش ایران پیش از انقلاب اسلامی بود. از او به عنوان یکی از بهترین خلبانان عصر خود نام می‌برند.

انوشیروان جهانبانی فرزند سپهبد نادر جهانبانی برای اولین‌بار پس از تیرباران پدرش در سال ۵۷ در گفت‌وگو با دویچه‌وله از زوایای پنهان زندگی او می‌گوید. ژنرال جهانبانی بنیان‌گذار تیم آکروجت تاج طلایی پیش از انقلاب بود.


تاریخ عکس: ۱۹۵۷
نادرجهانبانی در سن ۱۸ سالگی وارد دانشگاه خلبانی نیروی هوایی روسیه شد. پس از اتمام تحصیلات وارد نیروی هوایی ایران شد. پس از آن نادرجهانبانی برای آموزش دوره خلبانی جت راهی آلمان شد. نادر جهانبانی در آلمان با لیدر تیم آکروجت آمریکا آشنا می‌شود و از طریق او فنون آکروباسی هوایی با هواپیمای جت را فرا می‌گیرد. سپهبد نادر جهانبانی پس از بازگشت به ایران اولین تیم آکروجت ایران را به تشکیل می‌دهد.

سپهبد خلبان نادر جهانبانی معروف به "ژنرال چشم آبی"، از خلبانان ویژه نیروی هوایی ارتش ایران پیش از
انقلاب اسلامی بود. از سپهبد جهانبانی به عنوان یکی از بهترین خلبانان عصر خود نام می‌برند. او بنیان‌گذار و سرپرست تیم آکروجت تاج طلایی ایران بود.


تاریخ عکس: بین سال‌های ۱۹۵۷ تا ۱۹۵۹
نادر جهانبانی تیم آکروجت تاج طلایی را در سال ۱۹۵۸ بنیان نهاد.

پدر سپهبد نادرجهانبانی، امان‌الله جهانبانی از فرماندهان ارتش، وزیر و سناتور بود. مادر او نیز روس‌تبار بود. همسر نادر جهانبانی فرخ زنگنه و دو فرزند او انوشیروان و گلنار نام دارند.


تاریخ عکس: بین سال‌های ۱۹۵۷ تا ۱۹۵۹
پدر سپهبد نادرجهانبانی، امان‌الله جهانبانی از فرماندهان ارتش، وزیر و سناتور بود. مادر او نیز روس‌تبار بود. همسر نادر جهانبانی فرخ زنگنه و دو فرزند او انوشیروان و گلنار نام دارند.

نادرجهانبانی در سن ۱۸ سالگی وارد دانشگاه خلبانی نیروی هوایی روسیه شد. پس از اتمام تحصیلات وارد نیروی هوایی ایران شد و با درجه ستوان یکمی خدمت کرد. پس از آن نادرجهانبانی برای آموزش دوره خلبانی جت راهی آلمان شد. نادر جهانبانی در آلمان با لیدر تیم آکروجت آمریکا آشنا می‌شود و از طریق او فنون آکروباسی هوایی با هواپیمای جت را فرا می‌گیرد. سپهبد نادر جهانبانی پس از بازگشت به ایران اولین تیم آکروجت ایران را به تشکیل می‌دهد.


تاریخ عکس: بین سال‌های ۱۹۵۷ تا ۱۹۵۹
او بنیان‌گذار و سرپرست تیم آکروجت تاج طلایی ایران بود.

نادر جهانبانی تیم آکروجت تاج طلایی را در سال ۱۹۵۸ بنیان نهاد. یک سال پس از تشکیل تیم آکروجت تاج طلایی، در مسابقه‌ای با حضور ایران، نیروی هوایی آمریکا و نیروی هوایی بریتانیا، تیم ایران مقام نخست را به دست آورد. تیم آکروجت تاج طلایی ایران تا زمان انحلال آن یعنی در بهمن‌ماه سال ۱۳۵۷، جزو قدرتمندترین تیم‌های آکروباسی هوایی با هواپیمای جت در دنیا بود که در چندین رقابت بین‌المللی، مقام‌هایی را نیز کسب کرده بود.


تاریخ عکس: ۱۲ مارس ۱۹۷۹ · سپهبد نادر جهانبانی در دادگاه صادق خلخالی
انوشیروان جهانبانی: «بعد از گذشت یک‌ماه، یک روز که در حال رفتن سر کار بودم از رادیو این خبر وحشتناک (تیرباران سپهبد نادر جهانبانی) را شنیدم.»

با وقوع انقلاب اسلامی در سال ۵۷، سپهبد نادر جهانبانی دستگیر و ۲۲ اسفند ۱۳۵۷ به حکم صادق خلخالی، حاکم شرع وقت، در پشت‌بام مدرسه علوی تیرباران شد.


تاریخ عکس: ۲۰۱۲

از خاطرات متفاوت منتشر شده‌ خلبانان ارتش جمهوری اسلامی ایران که در جنگ ایران و عراق شرکت کردند و پیش از انقلاب نیز در نیروی هوایی خدمت می‌کردند می‌توان فهمید سپهبد نادرجهانبانی از محبوب‌ترین چهره‌ها بین پرسنل نیروی هوایی پیش از انقلاب بوده است.


تاریخ عکس: بین سال‌های ۱۹۵۹ تا ۱۹۶۰
یک سال پس از تشکیل تیم آکروجت تاج طلایی، در مسابقه‌ای با حضور ایران، نیروی هوایی آمریکا و نیروی هوایی بریتانیا، تیم ایران مقام نخست را به دست آورد.

چندین صفحه به نام سپهبد نادر جهانبانی در سایت فیس‌بوک وجود دارد. کافی است نام "جهانبانی" و کلمه "پل کارون" را با هم در سایت گوگل جستجو کنید تا صدها صفحه اینترنتی بیابید که همه با یک مضمون، داستان گذشتن سپهبد جهانبانی با هواپیمای جت از زیر پل کارون را بازگو می‌کنند. در نمونه‌ دیگری، روایت کرده‌اند که سپهبد جهانبانی برخلاف دستور محمدرضا شاه پهلوی، با پرواز به سمت عراق، کاخ صدام را بمباران کرد و به ایران بازگشت. یا مثلا نوشته‌اند او برخلاف نظر کارشناسان آمریکایی یک هواپیمای جت را از روی جاده به پرواز درآورد و میلیمتری از بالای ساختمان‌های اطراف، هواپیما را رد کرد. داستان‌های زیادی درباره او در سایت‌های اینترنتی و فضای مجازی وجود دارد که برخی واقعی هستند و برخی حقیقت ندارند.


تاریخ عکس: ۱۹۷۴
«پدرم خلبان شجاعی بود ولی خلبان بسیار با انضباطی بود. او هیچ وقت کاری نمی‌کرد که درس بدی برای خلبان‌های جوان‌تر باشد. کارهای دیگری می‌کرد. شجاعت‌شان در پرواز فوق‌العاده بود یا هنر خلبانی‌شان که در آکروجت نشان دادند.»

حدود ۳۵ سال پس از تیرباران سپهبد خلبان نادر جهانبانی، فرزند او انوشیروان جهانبانی در گفت‌وگو با دویچه‌وله برای اولین‌بار از ناگفته‌های زندگی پدرش و تیم آکروجت تاج طلایی ایران می‌‌گوید.


تاریخ عکس: ۱۹۷۷
انوشیروان جهانبانی: «البته یک نوشته‌ای با دست‌خط خودشان وجود دارد که از ما خداحافظی کردند. یک چیز دیگری هم که داریم ساعتی است که پدرم دستشان بود و الان دست من است و این باارزش‌ترین چیزی است که من در زندگی‌ام دارم.»

انوشیروان جهانبانی فرزند سپهبد نادر جهانبانی در زمان وقوع انقلاب اسلامی ۳۰ ساله بوده است. او که برای تحصیل به آمریکا رفته بود، پس از کسب بالاترین مدرک خلبانی در آمریکا به ایران بازگشت و تا زمان وقوع انقلاب، مدیرعامل شرکت هواپیمایی "ایرتاکسی" بود. او نیز یک هفته پس از تیرباران سپهبد نادر جهانبانی، دستگیر شد و ۵ ماه را در زندان گذراند.
گفت‌وگوی کامل با انوشیروان جهانبانی که اولین گفت‌وگوی رسانه‌ای فرزند سپهبد نادر جهانبانی است را در فایل صوتی این گفت‌وگو بشنوید. فشرده‌‌ مهم‌ترین بخش‌های سخنان انوشیروان جهانبانی را در زیر می‌خوانید:


تاریخ عکس: ۱۹۶۰
تیم آکروجت تاج طلایی ایران تا زمان انحلال آن یعنی در بهمن‌ماه سال ۱۳۵۷، جزو قدرتمندترین تیم‌های آکروباسی هوایی با هواپیمای جت در دنیا بود که در چندین رقابت بین‌المللی، مقام‌هایی را نیز کسب کرد.


کدام روایت‌ها درباره سپهبد نادر جهانبانی نادرست است؟

· خوشحالم که این بحث را پیش آوردید. متاسفانه خیلی از این داستان‌ها غلو است. این داستان‌ها بیشتر به ضرر پدرم است تا به نفع ایشان. مثلا این‌که پدرم با هواپیما از زیر پل کارون پرواز کرد دروغ است. این کار بی‌انضباطی است و پدرم خلبان بسیار با انضباطی بود و ابدا چنین کاری نمی‌کرد و این داستان سال‌های سال است که روایت می‌شود. داستان غیرواقعی دیگر این است که پدرم بدون اجازه پادشاه به عراق پرواز کرد و هواپیماهای عراقی ایشان را محاصره کردند و به بغداد بردند و پدرم با مهارت از چنگ آن‌ها فرار کرد. این داستان از ابتدا تا انتها دروغ است.


تاریخ عکس: ۱۹۶۰
با وقوع انقلاب اسلامی در سال ۵۷، سپهبد نادر جهانبانی دستگیر و ۲۲ اسفند ۱۳۵۷ به حکم صادق خلخالی حاکم شرع وقت در پشت بام مدرسه علوی تیرباران شد.

· یکی دیگر هم این‌که می‌گویند پدرم فانتوم را از روی جاده بلند کرده است، آن هم در حالی که تمام آمریکایی‌هایی که آن‌جا بودند، می‌گفتند این کار خیلی اشتباه و خطرناکی‌ست. پدرم هیچ وقت چنین کاری نکرده است. متاسفانه این داستان‌ها مدام دارد بیشتر و بزرگ‌تر می‌شود و زیاد باعث افتخار نیست. پدرم خلبان شجاعی بود ولی خلبان بسیار با انضباطی بود. او هیچ وقت کاری نمی‌کرد که درس بدی برای خلبان‌های جوان‌تر باشد. کارهای دیگری می‌کرد. شجاعت‌شان در پرواز فوق‌العاده بود یا هنر خلبانی‌ که در آکروجت نشان داد.

کدام روایت‌ها درباره سپهبد نادر جهانبانی حقیقت دارد؟


تاریخ عکس: ۱۹۷۵
«داستانی که حقیقت دارد این است که در یکی از دوره‌هایی که پدرم آموزش آکروجت می‌دادند، یکی از خلبانان جوان از بغل به بال هواپیمای پدرم زد. جفت هواپیماها صدمه زیادی دیدند. پدرم به خلبان جوان دستور می‌دهد که با چتر نجات از هواپیما بیرون بپرد. خودشان ولی با سختی هواپیمایشان را روی باند نشاندند.»

· داستانی که حقیقت دارد این است که در یکی از دوره‌هایی که به پدرم آموزش آکروجت می‌دادند، یکی از خلبانان جوان از بغل به بال هواپیمای پدرم زد. جفت هواپیماها صدمه زیادی دیدند. پدرم به خلبان جوان دستور می‌دهد که با چتر نجات از هواپیما بیرون بپرد. خودش ولی با سختی هواپیمایش را روی باند نشاند.

روزی که پدرتان در وقایع انقلاب دستگیر شد، شما چگونه با خبر شدید؟


تاریخ عکس: ۱۹۶۰
از خاطرات منتشر شده‌ خلبانان ارتش جمهوری اسلامی ایران که در جنگ ایران و عراق شرکت کردند و پیش از انقلاب نیز در نیروی هوایی خدمت می‌کردند، بر می‌آید که سپهبد نادرجهانبانی از محبوب‌ترین چهره‌ها بین پرسنل نیروی هوایی پیش از انقلاب بوده است.

· پدرم روز آخر در پست نیروی هوایی در دوشان تپه بود. بعدازظهر روز انقلاب بود. من هر یک ساعت یک‌بار با ایشان صحبت می‌کردم. آخرین باری که با پدرم صحبت کردم ساعت ۷ شب بود. از ساعت ۸ شب به بعد هر چه قدر زنگ ‌زدم می‌گفتند نیست، تا این‌که آخرهای شب بالاخره یک افسری گفت پدرتان را بردند به آن مدرسه (رفاه). دیگر نتوانستم با پدرم تماس داشته باشم، اجازه هم نمی‌دادند بروم ایشان را ببینم. بعد از گذشت یک‌ماه، یک روز که در حال رفتن سر کار بودم از رادیو این خبر وحشتناک (تیرباران سپهبد نادر جهانبانی) را شنیدم.

سپهبد نادر جهانبانی چرا مانند بسیاری از ارتشیان با وقوع انقلاب از ایران نرفتند؟


تاریخ عکس: ۱۹۶۰
داستان‌های بسیاری درباره توانایی‌های سپهبد نادر جهانبانی در خلبانی وجود دارد که برخی غیرواقعی هستند و برخی حقیقت دارند.

· اتفاقا آن موقع من به پدرم خیلی اصرار می‌کردم که از ایران خارج شود چون هواپیما هم در دست‌مان بود. هم از راه ایران‌ایر و هم از هواپیمای خودمان می‌توانستیم از ایران بیرون برویم. پدرم ولی همیشه می‌گفت من سرباز این وطن هستم و وظیفه‌ام است که در این‌جا بمانم. می‌گفت امکان ندارد مملکتم را رها کنم. حتی وقتی هم که شاه رفت، گفتیم حالا رئیس‌تان هم که رفت، گفت نه وظیفه‌ی من است در این مملکت بمانم. به‌هیچ عنوان قانع نشد که از ایران برود. فکر می‌کنم اگر از ایران رفته بود، هر روز زجر می‌کشید. جای پدرم همان مملکت خودشان بود.

بعد از اعدام نادر جهانبانی شما به چه جرمی دستگیر شدید و چه مدت زندان بودید؟


تاریخ عکس: ۱۹۶۱
انوشیروان جهانبانی برای اولین‌بار پس از تیرباران پدرش در سال ۵۷ در گفت‌وگو با دویچه‌وله از زوایای پنهان زندگی او حرف می‌زند.

· چون مدیرعامل شرکت هواپیمایی ایر تاکسی بودم، چون فامیلم جهانبانی بود، چون پدرم تازه اعدام شده بود و برای همین دلایل هم من را گرفتند. وقتی آن شب از آن آقای بازجو پرسیدم به چه اتهامی من را گرفته‌اید، گفت اتهامی وجود ندارد. اسمت را که چاپ کنیم، حتما خیلی‌ها شکایت خواهند کرد. پنج ماه منتظر بودیم. کسی هم شکایت نکرد.

همین‌طور در بسیاری از صفحات اینترنتی متنی با عنوان دفاعیه سپهبد جهانبانی در دادگاه وجود دارد. آیا نوشته یا متنی از جریان دادگاه ایشان وجود دارد؟


تاریخ عکس: ۱۹۷۷
با وقوع انقلاب اسلامی در سال ۵۷ تیم آکروجت تاج طلایی منحل شد و برخی از خلبانان آن در نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران جذب شدند. برخی نیز یا توسط انقلابیون اعدام شدند یا به خارج از کشور مهاجرت کردند.

· درباره دادگاه خیلی چیزها نوشته شده که به نظر من خیلی دور از حقیقت هستند. واقعا چه در دادگاه پیش آمد، ما نمی‌دانیم. بسیاری از این نوشته‌ها غلو هستند، خیلی جمله‌ها وجود دارد که پدرم هیچ وقت نمی‌گفت و این جمله‌ها را بعدها مرتب اضافه می‌کنند. خدا می‌داند که واقعا در دادگاه چه گذشته است. انشاالله که یک روزی بتوانیم بفهمیم واقعا چه گذشت. البته یک نوشته‌ای با دست‌خط خودشان وجود دارد که از ما خداحافظی کرده است. یک چیز دیگری هم که داریم ساعتی است که پدرم دستش بود و الان دست من است و این باارزش‌ترین چیزی است که من در زندگی‌ام دارم.

مدتی که در زندان بودید، از هم‌بندی‌ها یا کسانی که نگهبان پدر شما بودند، احتمالا چه کسانی را دیدید یا چه چیزهایی شنیدید؟


تاریخ عکس: ۱۹۷۰
انوشیروان جهانبانی در زمان وقوع انقلاب اسلامی ۳۰ ساله و مدیرعامل شرکت هواپیمایی "ایرتاکسی" بود. با وقوع انقلاب و یک هفته پس از تیرباران سپهبد نادر جهانبانی، او نیز دستگیر شد و ۵ ماه زندان کشید.

· یکی از شانس‌های من این بود که خیلی از کسانی که با پدرم از همان اول زندان بودند، با من هم‌ هم‌زندان بودند. خیلی درباره پدرم سئوال کردم، خیلی اطلاعات گرفتم. همه و همه از شجاعت و خونسردی پدرم تعریف می‌کردند. حتی یکبار یک نگهبان داشت مرا برای ملاقات با مادرم می‌برد، چشمم هم طبق معمول بسته بود. او از من پرسید چه نسبتی با آن سپهبد جهانبانی داری. گفتم پسرشان هستم. سکوت کرد. پرسیدم در زندان پدرم را دیدید؟ گفت بله من نگهبانش بودم. گفتم چه طور بودند؟ گفت من تا حالا آدم به این شجاعی ندیدم، مثل سنگ بود. فکر می‌کنم تعریف از دشمن بزرگ‌ترین ارزش را دارد.

و بعد چه‌طور از زندان آزاد شدید و چه زمانی از ایران خارج شدید؟


تاریخ عکس: ۱۹۷۶
در صفحات اینترنتی بسیاری، متنی با عنوان دفاعیه سپهبد جهانبانی در دادگاه وجود دارد. فرزند سپهبد نادر جهانبانی در این باره می‌گوید: «درباره دادگاه خیلی چیزها نوشته شده که به نظر من خیلی دور از حقیقت هستند. واقعا چه در دادگاه پیش آمد، ما نمی‌دانیم. خیلی جمله‌ها وجود دارد که پدرم هیچ وقت نمی‌گفتند و این جمله‌ها را بعدها مرتب اضافه می‌کنند.»

· همان‌طور که بی‌حساب به زندان رفتم، بی‌حساب هم آزاد شدم. چیزی ضد من نداشتند. روز آخر که من را به بازجویی بردند، آن پرونده‌ای که مرتب می‌گفتند خیلی قطور است، خیلی قطور است، دو صفحه‌ای بود که خودم نوشته بودم و دو صفحه هم امضای کارمندان شرکت ایرتاکسی به نفع من وجود داشت. این تنها چیزی بود که در پرونده‌ام وجود داشت. آزادم کردند. بعد از یکماه هم بالاخره توانستم از ایران خارج شوم.

پیش از این گفتید که کدام داستان‌ها درباره پدرتان واقعی است و کدام یک نادرست است. شاید یکی از دلایلی که داستان‌های خیلی زیادی درباره‌ی پدرتان به‌وجود آمده، این است که شما یا شخص دیگری از خانواده‌تان در تمام این سال‌ها گفتگویی نکرده‌اید. چرا در این زمینه اطلاع‌رسانی نکردید یا حداقل کمتر کرده‌اید؟


تاریخ عکس: ۱۹۷۰
انوشیروان جهانبانی درباره روایت‌های نادرست از سپهبد نادر جهانبانی می‌گوید: «متاسفانه خیلی از این داستان‌ها غلو است. مثلا این‌که پدرم با هواپیما از زیر پل کارون پرواز کرد دروغ است. این کار بی‌انظباطی است و پدرم خلبان بسیار با انضباطی بود و ابدا چنین کاری نمی‌کرد و این داستان سال‌های سال است که روایت می‌شود.»

· درباره این داستان‌ها به صورت خصوصی من برای مردم توضیح می‌دادم که واقعی نیست و دروغ است. جواب جالبی که همیشه می‌گیرم این است که "نه آقا، تو نمی‌دانی، من می‌دانم". من نمی‌دانم چه‌طور من که پسرشان هستم از آن‌ها کمتر می‌دانم ولی یک جایی می‌رسد که بحث بی‌فایده است.


تاریخ عکس: ۱۹۷۰
«داستان غیرواقعی دیگر این است که پدرم بدون اجازه پادشاه به عراق پرواز کردند و هواپیماهای عراقی ایشان را محاصره کردند و به بغداد بردند و پدرم با مهارت از چنگ آن‌ها فرار کرد. این داستان از ابتدا تا انتها دروغ است.»

من فکر نمی‌کنم احتیاجی باشد که من یا خواهرم برای پدرم تبلیغ کنیم. کارهای پدرم خودش نماینده زندگی‌اش است. به اضافه‌ی اینکه من اصولا آدم توداری هستم و خیلی اهل صحبت کردن نیستم. این هم اولین‌بار است که با یک روزنامه‌نگار صحبت می‌کنم. من خیلی اهل این کار نیستم. همین که مردم درباره پدرم می‌نویسند بزرگترین افتخار برای من است.
اگر سخن نگفته‌ای درباره زندگی سپهبد نادر جهانبانی و تیم آکروجت تاج طلایی مانده است، بفرمایید.


تاریخ عکس: ۱۹۷۲
«یکی دیگر هم این‌که می‌گویند پدرم فانتوم را از روی جاده بلند کرده است، ‌آن هم در حالی که آمریکایی‌هایی که آن‌جا بودند می‌گفتند این کار خیلی اشتباه و خطرناکی‌ست. پدرم هیچ وقت چنین کاری نکرده است. متاسفانه این داستان‌ها مدام دارد بیشتر و بزرگ‌تر می‌شود و زیاد باعث افتخار نیست.»

· چیزی که برای من خیلی جالب است صفحات مختلفی است که درباره پدرم در فیس‌بوک وجود دارد. من با این اشخاص (ادمین‌های این صفحات فیس‌بوک) تماس گرفتم. جالب این است که این اشخاص افرادی هستند که همه بعد از انقلاب دنیا آمده‌اند و اصلا پدرم را نمی‌شناختند. ازشان می‌پرسم چرا این‌قدر به پدرم علاقه دارند جواب می‌دهند پدرم برای‌شان قهرمان و الگوی شجاعت است. خیلی جالب است که مردم درباره پدرم چه می‌نویسند.

تاریخ عکس: ۱۹۷۷
انوشیروان جهانبانی: «پدرم روز آخر در پست نیروی هوایی در دوشان تپه بودند. بعدازظهر روز انقلاب بود. من هر یک ساعت یک‌بار با ایشان صحبت می‌کردم. آخرین باری که با پدرم صحبت کردم ساعت ۷ شب بود. از ساعت ۸ شب به بعد هر چه قدر زنگ ‌زدم می‌گفتند نیستند تا این‌که آخرهای شب بالاخره یک افسری گفت پدرتان را بردند به آن مدرسه (رفاه). دیگر نتوانستم با پدرم تماس داشته باشم، اجازه هم نمی‌دادند بروم ایشان را ببینم.»
.What's life? Life is love
.What's love? A kissing
.What's kissing? Come here and I'll show you

Sexy
     
  
صفحه  صفحه 1 از 3:  1  2  3  پسین » 
مناسبتها

بیست و هفتم فروردین ماه زادروز نادر جهانبانی گرامی باد


این تاپیک بسته شده. شما نمیتوانید چیزی در اینجا ارسال نمائید.

 

 
DMCA/Report Abuse (گزارش)  |  News  |  Rules  |  How To  |  FAQ  |  Moderator List  |  Sexy Pictures Archive  |  Adult Forums  |  Advertise on Looti
↑ بالا
Copyright © 2009-2024 Looti.net. Looti Forums is not responsible for the content of external sites

RTA