انجمن لوتی: عکس سکسی جدید، فیلم سکسی جدید، داستان سکسی
مناسبتها
  
صفحه  صفحه 2 از 3:  « پیشین  1  2  3  پسین »

هجدهم شهریور ماه یادبود جلال آل احمد گرامی باد


زن

Princess
 
زن از نگاه جلال

یکی از مقوله‌های اجتماعی در داستان‌های جلال آل احمد زن است. زن به عنوان پدیده‌ای اجتماعی، تقریباً همزمان با انقلاب مشروطه به ادبیات راه می‌یابد. در این دوران از بیچارگی‌ها، محرومیت‌ها و نداشتن آزادی زن در خانواده و اجتماع سخن گفته می‌شود. زن به عنوان فردی از اجتماع، تحت تأثیر ستم‌ها، خرافه‌پرستی‌ها و نادانی‌های جامعه‌ای است که در آن زندگی می‌کند.

«وضع زن در خانواده و اجتماع، بهترین نمودار گسیختگی اجتماع و تنش و کشاکش درونی فرهنگی است که از همان دوران مشروطیت تناقض‌های دردناک و بحرانی آن آشکار شده بود. در این جامعه، تمام نابسامانی‌ها در وجود زن تبلور یافت.»
زن در جامعه آن زمان، فردی بود که اگرچه در اجتماع زندگی می‌کرد، اما هیچ سهمی از آن نداشت. موجودی کتک‌خور و دربند بود. «آل احمد از نویسندگانی است که دریافت پرداختن به وضعیت زن ایرانی در راه سرکشیدن به فاحشه‌خانه‌ها تا چد حد، کهنه و مبتذل شده‌است. زنان داستان‌های آل احمد نه چون زنان صادق چوبک در فکر هم‌آغوشی‌اند و نه چون زنان مرفه و زیبای بزرگ علوی، به عشق‌های رمانتیک می‌اندیشند.»

زنان داستان‌های آل احمد خود را حقیر می‌یابند. آنان در فضایی مردسالار توصیف می‌شوند. نه هویتی دارند و نه هیچ حقی برای اعتراض. آنان در محیطی زندگی می‌کنند که آزادی و تساوی برای زن در عمل و نظر وجود ندارد.
به عنوان مثال، «بچه مردم» داستان زندگی زنی است که به علت ازدواج مجدد مجبور است بچهٔ شوهر اولش را سر راه بگذارد تا بتواند به زندگی خود ادامه دهد. این داستان تصویر زنی را نشان می‌دهد که به خاطر نان و ادامه زندگی، از ابتدایی‌ترین احساسات خود می‌گذرد. چرا که او در اجتماعی زندگی می‌کند که زن، مانند یک کودک به حمایت مرد نیازمند است.

در «لاک صورتی» شوهر هاجر که فروشنده دوره‌گردی است به خاطر خریدن لاک، او را مورد ضرب و شتم قرار می‌دهد. هاجر زنی است که خود را ناقص‌العقل می‌داند و نهایت آرزویش خریدن لاکی است تا با آن دستانش را مانیکور کند.

«چه خوب بود، اگر می‌توانست آنها را مانیکور کند، اینجا بی‌اختیار به یاد همسایه‌شان، محترم، زن عباس آقای شوفر افتاد. پزهای ناشتای او را که برای تمام اهل محل می‌آمد، در نظر آورد. حسادت و بغض راه گلویش را گرفت و در ته دلش پیچید.»
تمام داستان، خیالات خام یک زن برای خرید یک لاک است. همین‌طور او به عنوان یک زن نباید از شوهرش هیچ انتظاری داشته باشد.
در «آفتاب لب بام» پدر را سلطان بی چون و چرای خانه می‌بینیم که وجودش فضای خانه را سنگین می‌کند. دستور می‌دهد و از تشنگی ناشی از روزه، دختر خردسالش را کتک می‌زند. همینطور در «زن زیادی»، صناعت جریان ذهنی را به خوبی برای نمودن آشفتگی‌های تازه عروس رانده‌شده از خانه شوهر به کار می‌گیرد. زن سرافکنده و عاصی به خانه پدری بازگشته و روزهای شوهرداری را به یاد می‌آورد. این تداعی‌ها از طریق درهم آمیختن خاطرات، آرزوها و حسرت‌ها، وجوه گوناگون زجر چندگانه را مجسم می‌کند که در جامعه پدرسالار بر زنان تحمیل می‌شود.»

در این فضای پدرسالارانه، زن از سوی مرد مورد حاکمیت قرار می‌گیرد و جرات هیچ‌گونه اعتراضی ندارد. همین زنان اگر فرصتی داشته باشند درگیر کارهای خاله زنکیاند. دختران به دنبال بازشدن بخت کور شان هستند و زنان همه زندگی‌شان را صرف مبارزه با هوو می‌کنند. داستانها پر است از خاله خانباجی‌ها، شاباجی خانم‌ها و یا عم‌قزی‌هایی که با نذر و طلسم و دعا به چاره‌جویی مشکلات زنان می‌پردازند. در داستان «سمنوپزان» مریم خانم، زن عباسقلی آقا، سمنوی نذری می‌پزد تا هوویش از چشم شوهر بیفتد و از عمقزی طلسم می‌خواهد. شوهر دادن دختران دم بخت، موضوع دیگری است که ذهن این زنان را به خود مشغول کرده‌است. در «سمنوپزان» مریم خانم علاوه بر اینکه از عمقزی برای هوویش طلسم می‌خواهد به شوهر دادن دختر دم بختش هم فکر می‌کند.

«هنوز دوباره صدای قلیان را به صدا درنیاورده بود که صدای بی‌بی از آن طرف مطبخ بلند شد که به یک نقطه مات زده بود و می‌پرسید: «مریم خانم واسه دختر پا به بختت چه فکری کردی؟
- چه فکری دارم بکنم بی‌بی؟ منتظر بختش نشسته. مگر ما چه کار کردیم؟ آنقدر تو خونه بابا نشستیم تا یک قرمساق اومد، دستمون را گرفت ورداشت برد.»
زنان داستان‌های آل احمد یا هوو دارند یا به دنبال دوا و درمان بی‌فرزندی، به هر دری می‌زنند. تمام دنیای آنها در همین خلاصه می‌شود و اگر از خود فارغ شوند، به عروس‌ها، هووها و مادرشوهرهای همدیگر نیش و کنایه می‌زنند و این بدبختی زنان متوسط و پایین جامعه‌است.
«خانم نزهت الدوله» تصویر طنزآمیز زنی است از طبقهٔ بالا. تمام همت او صرف پیدا کردن شوهری ایده‌آل است.

«خانم نزهت الدوله گرچه تا به حال سه تا شوهر کرده و شش بار زائیده و دو تا از دخترهایش هم به خانه داماد فرستاده شده‌اند و حالا دیگر برای خودش مادربزرگ شده‌است، باز هم عقیده دارد که پیری و جوانی دست خود آدم است و گرچه سر و همسر و خویشان و دوستان می‌گویند که پنجاه سالی دارد ولی هنوز دو دستی به جوانی‌اش چسبیده و هنوز هم در جستجوی شوهر ایده‌آل به این در و آن در می‌زند.»
همهٔ زندگی این زن، صرف ماساژ چین و چروک‌های بینی و فر موهایش است و باز هم تصویر زنی را می‌بینیم که درگیر سبک‌سری‌ها و جهل‌های خاص خودش است.

در مجموع داستان‌های آل احمد، تصویری از حقارت زنان در جامعه‌ای مردسالار است. زنانی که از خود هیچ اختیاری ندارند و از سوی مردان مورد اذیت و آزار قرار می‌گیرند.
آنچه آل احمد از زن در داستان‌هایش به نمایش می‌گذارد، تصویر حقارتی است که جامعه به زنان تحمیل می‌کند. زنان ابتدا در خانه پدری و سپس در اسارت خانه شوهر، نادیده انگاشته می‌شوند. زن در چنین جامعه‌ای شخصیتی است منفعل. او تحقیر می‌شود، کتک می‌خورد و حقی بیش از این برای خود قائل نیست.

آل‌احمد در فصل هفتم کتاب غرب‌زدگی می‌نویسد:

«... از واجبات غرب‌زدگی یا مستلزمات آن، آزادی دادن به زنان است. ظاهراً احساس کرده‌بودیم که به قدرت کار این ۵۰ درصد نیروی انسانی مملکت نیازمندیم که گفتیم آب و جارو کنند و راه‌بندها را بردارند تا قافلهٔ نسوان برسد! اما چه‌جور این کار را کردیم؟ آیا در تمام مسایل، حق زن و مرد یکسان است؟ ما فقط به این قناعت کردیم که به ضرب دگنک حجاب را از سرشان برداریم. و درِ عده‌ای از مدارس را به رویشان باز کنیم. اما بعد؟ دیگر هیچ؛ همین بسشان است. قضاوت که از زن برنمی‌آید، شهادت هم که نمی‌تواند بدهد، رای و نمایندگی مجلس هم که مدت‌هاست مفتضح شده‌است و حتی مردها را در آن حقی نیست و اصلاً رأیی نیست. طلاق هم که بسته به رأی مرد است. «الرّجال قوّامون علی النساء» را هم که چه خوب تفسیر می‌کنیم! پس در حقیقت چه کرده‌ایم؟ تنها به زن اجازهٔ تظاهر در اجتماع را داده‌ایم؛ فقط تظاهر؛ یعنی خودنمایی؛ یعنی زن را که حافظ سنت و خانواده و نسل و خون است، به ولنگاری کشیده‌ایم؛ به کوچه آورده‌ایم؛ به خودنمایی و بی‌بند و باری واداشته‌ایم که سر و رو را صفا بدهد و هرروز ریخت یک مد تازه را به خود ببندد و ول بگردد. آخر کاری، وظیفه‌ای، مسئولیتی در اجتماع، شخصیتی؟! ابداً! یعنی هنوز بسیار کمند زنانی از این نوع. تا ارزش خدمات اجتماعی زن و مرد و ارزش کارشان (یعنی مزدشان) یکسان نشود و تا زن همدوش مرد مسئولیت ادارهٔ گوشه‌ای از اجتماع (غیر از خانه که امری داخلی و مشترک میان زن و مرد است) را به عهده نگیرد و تا مساوات به معنی مادی و معنوی بین این دو مستقر نگردد، ما در کار آزادی صوری زنان، سال‌های سال پس از این، هیچ هدفی و غرضی جز افزودن به خیلِ مصرف‌کنندگان پودر و ماتیک -محصول صنایع غرب- نداریم؛...»
او سپس می‌گوید که زن را در رهبری مملکت راهی نیست اما زنان ایل و دِه را به دوش کشندهٔ بار اصلی زندگی می‌خواند.
عشق من عاشقتم!
≈≈≈≈≈≈≈≈≈≈≈≈≈≈
پرنسس
     
  
زن

Princess
 
خانه

خانه سیمین دانشور و همسرش جلال آل احمد در بن‌بست ارض، در کوچه رهبری و خیابان دزاشیب قرار دارد؛ خانه‌ای که جلال آن را در زمانی که سیمین دانشور برای تحصیل در انگلستان بود به دست خود ساخت. این خانه سال‌ها محل گرد آمدن نویسندگان بسیاری بود و تا زمان مرگ جلال، محل زندگی جلال و سیمین بود. بعد از مرگ جلال هم سیمین دانشور به تنهایی در آن زندگی می‌کرد. این خانه بزرگ و زیبا با حیاط پر از درختان سرسبز و حوض آبی‌اش، با دیوارهای پر از عکس و نقاشی از جلال و سیمین بعد از مرگ سیمین دانشور، محل زندگی ویکتوریا دانشور (خواهر سیمین دانشور) و همسرش پرویز فرجام بوده است.

در تاریخ ۹ اردیبهشت ۱۳۹۳ این خانه از سوی شهرداری تهران خریداری شد و قرار شد این خانه به «خانه ادبیات» تبدیل شود.
عشق من عاشقتم!
≈≈≈≈≈≈≈≈≈≈≈≈≈≈
پرنسس
     
  
زن

Princess
 
نگاه نظام جمهوری اسلامی ایران به جلال آل احمد

یکی از بزرگراه‌های مهم پایتخت ایران، تهران، به نام اوست و هم چنین هرساله جایزه و جشنواره‌ای ادبی به نام او از سوی دولت بر‌گزار می‌شود. همچنین علی خامنه‌ای رهبر دوم جمهوری اسلامی ایران نگاه مثبتی به شخصیت و آثار وی دارد. وی گاه در سخنان خود به بیان خاطراتی که در ارتباط با آل احمد دارد می‌پردازد و در برخی موارد نیز از وی نقل قول کرده است. به گفتهٔ علی خامنه‌ای، وی در دوران جوانی یک بار برای دیدار با جلال آل احمد از مشهد به تهران می‌آید اما به عللی این دیدار محقق نمی‌گردد.
عشق من عاشقتم!
≈≈≈≈≈≈≈≈≈≈≈≈≈≈
پرنسس
     
  
زن

Princess
 
آثار

داستان و مقاله


  • پنج داستان (۱۳۵۰)
  • نفرین زمین (۱۳۴۶)
  • ارزیابی شتاب‌زده (۱۳۴۳)
  • سنگی بر گوری (نوشتهٔ ۱۳۴۲، چاپ ۱۳۶۰)
  • غرب زدگی (۱۳۴۱)
  • نون والقلم (۱۳۴۰)
  • مدیر مدرسه (۱۳۳۷)
  • سرگذشت کندوها (۱۳۳۷)
  • زن زیادی (۱۳۳۱)
  • سه تار (۱۳۲۷)
  • از رنجی که می‌بریم (۱۳۲۶)
  • دید و بازدید (۱۳۲۴)
  • در خدمت و خیانت روشنفکران (انتشار پس از مرگ)[۱۳]
  • سفر به ولایت عزراییل
  • مکالمات
  • یک چاه و دو چاله
  • نیما چشم جلال بود
  • در خدمتیم
  • اسرائیل، عامل امپریالیسم (چاپ کتاب در تاریخ مهر ۱۳۵۷)

عشق من عاشقتم!
≈≈≈≈≈≈≈≈≈≈≈≈≈≈
پرنسس
     
  
زن

Princess
 
سفرنامه و مشاهدات

  • خسی در میقات (۱۳۴۵)
  • سفر روس
  • سفر آمریکا
  • جزیرهٔ خارک درّ یتیم خلیج فارس (مشاهدات، ۱۳۳۹)
  • تات‌نشین‌های بلوک زهرا (مشاهدات، ۱۳۳۷)
  • اورازان (مشاهدات، ۱۳۳۳)- که پس از بازدید از این منطقه که سرزمین اجدادی او بوده است، نگاشته شده.

عشق من عاشقتم!
≈≈≈≈≈≈≈≈≈≈≈≈≈≈
پرنسس
     
  
زن

Princess
 
ترجمه

  • تشنگی و گشنگی (با هزارخانی، ۱۳۵۱)
  • چهل طوطی (با سیمین دانشور، ۱۳۵۱)
  • عبور از خط (با هومن، ۱۳۴۶)
  • مائده‌های زمینی (با پرویز داریوش، ۱۳۴۳)
  • کرگدن (۱۳۴۵) (این نمایشنامه با نام کرگدن به قلم پری صابری، مدیا کاشیگر و سحر داوری و با نام کرگدن‌ها به قلم احمد کامیابی مسک نیز به پارسی ترجمه شده است.)
  • بازگشت از شوروی (۱۳۳۳)
  • دست‌های آلوده (۱۳۳۱)
  • سوء تفاهم (۱۳۲۹)
  • بیگانه (با خبره‌زاده، ۱۳۲۸)
  • قمارباز (رمان) (۱۳۲۷)
  • عزاداری‌های نامشروع

عشق من عاشقتم!
≈≈≈≈≈≈≈≈≈≈≈≈≈≈
پرنسس
     
  
زن

andishmand
 
هجدهم شهریور ماه یادبود جلال آل احمد خالق جاودانه خسی در میقات گرامی باد
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
     
  
مرد

 
هجدهم شهریور ماه یادبود جلال آل احمد خالق جاودانه خسی در میقات گرامی باد
     
  
مرد

 
یادبود جلال ال احمد گرامی باد
     
  
زن

 
نوشته هاشو دوست دارم . سبک نویسندگیشو می پسندم و حس صمیمیتی رو که با خودش داره .. البته این حس رو در کتاب خسی در میقات حس کردم ازخاطرات سفر به حج .. روحش شاد یادش گرامی باد ... ایرانی
     
  
صفحه  صفحه 2 از 3:  « پیشین  1  2  3  پسین » 
مناسبتها

هجدهم شهریور ماه یادبود جلال آل احمد گرامی باد


این تاپیک بسته شده. شما نمیتوانید چیزی در اینجا ارسال نمائید.

 

 
DMCA/Report Abuse (گزارش)  |  News  |  Rules  |  How To  |  FAQ  |  Moderator List  |  Sexy Pictures Archive  |  Adult Forums  |  Advertise on Looti
↑ بالا
Copyright © 2009-2024 Looti.net. Looti Forums is not responsible for the content of external sites

RTA