انجمن لوتی: عکس سکسی جدید، فیلم سکسی جدید، داستان سکسی
ورزش
  
صفحه  صفحه 4 از 116:  « پیشین  1  2  3  4  5  ...  113  114  115  116  پسین »

Persepolis FC | باشگاه پرسپولیس


مرد

 
یس)
تو دنیای ِزمین و تـــــــــوپ رنــــــــــــگی
یه پرسپــــــــــــــولیس داریم به چه قشنگی
اســــــــم قشنگش روی تخت جمشــــــــــید
از اون قدیم ندیـــــــــــما می درخشیــــــــد
رنگ آتیش غیــــــــرت پیــــــرهنـــــــش
میاره افتخــــــــــــــــــار واســـــــه میهنش
طرفداراش ســـــــر به فلــــــــک می کشن
عاشـــــق ِرنـــــــــــگ ِمث ِآتیشِــــشَــــــن
دفاع ِمحکمـــــــــش مث ِیـــــه سّـــــــــــده
هـــــــر کســــــی از جونش نـــــذاره، ردّه
دروازه بانــــــاش مث ِپادشاهــــــــــــــــن
شاهینـــــــــــن و بدون اشتباهـــــــــــــــن
آقای گل همیشـــــــه از قــــــــرمـــــــزاس
حساب ِسرخ ازهمـــــــه ی لیـــــگ جداس
یه پرسپــــــولیسه با یه دنیـــــــــا عـــاشـق
یه دشت ِغـــــــرق ِگلای شقـــــــــــــــــایق
قصّه ی سُـــــــرخا پُر ِافتـخــــــــــــــــــاره
از بس که گل زدن همـــــــش بـــــــــــهاره
هر کی که پرسپـــــــولیس و خوب شنـاخته
واسش ترانــــــــــه خونده یا که ساخـــــــته
تیم بزرگمــــــــــــــــــون از اون قدیـــــــما
ســـــــر بوده از قوی ترین ِتیـــــــــــــــــما
حرف ِقشنگــــــــــــش بشه هر زمــــــانی
می پیچه عطـــــــــــــر ِخوش ِقهـــــرمانی
یه ســـــر و گردن از همــــــــــــــــه بهتره
پرسپـــــــــــــــــــــــولیس از تمم تیما سره
تو تاریخـــــــــــــــش اسمای نامــــی داره
هر جای دنیـــــــــــــــا بری حامــــی داره
سنگم از آسمـــــــــــــــــون بیاد هــــوادار
می یاد به عشق ِبـــردن ِیه دیــــــــــــــدار
ما تیم ِصـــــدر ِجدولیــــــــم همیشــــــــــه
خدا می دونه قهــــــــرمان کی میشـــــــــه
هر جا که پرسپـــــــــــولیس می شه برنده
میشکفـــــه کلّـــی گل سرخ ِخنــــــــــــــده
به غیــــــــــــرت بازیکناش می نـــــــازه
فردا رو با تعصّبش می ســـــــــــــــــــازه
امسال دیگه فاتــــــــــح هر دو جامــــــــه
کار ِتمام حریفــــــــــــــــــــــــاش تمـــامه
اسیــــــــــــــر ِناداوریا نمـــی شـــــــــــه
بـــــــــاز اوّله،دُرُس مث ِهمیشـــــــــــــه
از تیمِمون می خوایم که با اقــــــــــــتدار
بره روی سکّـــــــــوی یک افتخـــــــــار
یه پرسپــــــــــــــــولیس و یه عالم ستاره
که کلّی عاشقــــــــــم هواشــــــــــــو داره
الهـــــــــــی قهــــــــرمان عالم بشــــــــه
سایه ی باختــن از سرش کم بشـــــــــــه
امسال به هیــــــــچ کس امتیاز نمـــی ده
پرونـــــــــــده ی تساویشم سفیــــــــــــده
باتشویقـــــــای گرم و لطــــــــــف خــدا
امسال می شه قهــــــــرمان ِآسیــــــــــــا
پرسپــــــــــولیس امسال همه رو می بره
نشـــــــــون می ده که همیشــــــه سروره
عشقش تو قلبمـــــــون همیشــــــه زندس
قــــــــــــرمز ِما هر جا باشــــــه برندس
تقویم لیـــــــگ و هر کی می نویســـــــه
بدونه که جام مال ِپرسپـــــــــــــــــولیسه
هله
     
  
زن

Princess
 
اینم به افتخار علی کریمی که خیلی دوستش دارم تقدیم به پرسپولیسیهای عزیز



Best Karimi video

عشق من عاشقتم!
≈≈≈≈≈≈≈≈≈≈≈≈≈≈
پرنسس
     
  
مرد

 

پرسپولیس یاقوت سرخ آســـــیاست پرسپولیس محبوب و عشق قلبهاست
پرسپولیس از ناجوانـــمردی جداست پرسپولیس همــچون نگینی پر بهاست
پرسپولیس رنگش همیشه دلرباست رنگ آن فرمانـــــــــــروای رنگ هاست
پرسپولیس گلزار ســــــــــرخ جاودان پرسپولیس آرامــــــــــــش روح و روان
پرسپولیس آن یــــــــــــکه تاز پر توانپرسپولیس زیباترین عشــــــــق جهان
پرسپولیس دور از کــــمی و کاستی پرسپولیس یعنی صفا و راســـــــــتی
پرسپولیس با مــــــــــهربانی آشتی پرسپولیس در قلـــــــب ما گل کاشتی
پرسپولیس آن مــــــــــظهر پایندگی پرسپولیس مفهوم خوب ســــــــادگی
***
پرسپولیس محبوب قلب عاشقان قلب ما با عشق پاکش با صفاست
پرسپولیس تو قهرمانی خواستی نام تو با قهرمانـــــــــــی آشناست


-------------------------------------

‎شکوری:شرمنده ی هواداران هستیم.وقتی دو گل عقب باشیم گلزنی شادی ندارد‎
ابراهیم شکوری گفت: وقتی تیم دو گل عقب است، دیگر گل زدن شادی ندارد.
مدافع پرسپولیس که در بازی با سایپایکی از دو گل سرخپوشان را به ثمر رساند در گفتگو با سایت رسمی باشگاه پرسپولیس درباره اینکه چرا بعد از گلزنی شادی نکرد، گفت: بعد از آن گل ما دو گل عقب بودیم و وقتیتیم دو گل عقب است، در آن دقایق دیگر گل زدن معنی ندارد.
وی افزود: ما باید سایپا را می بردیم و توقع هواداران این بود. پسدر آن شرایط جایی برای خوشحالی نبود. هواداران ما ناراحت بودند و معنی شادی بعد از گل زدن آن است که خوشحالی را با همبازیان و هواداران تقسیم کنید.
شکوری ادامه داد؛ اینطور نبود که به خاطر عقب بودن تیم، خودم را کنترل کنم، بلکه واقعا ناراحت بودم و فکرم مشغول این بود که بازی به کجا می کشد.
مدافع چپ پرسپولیس درباره اینکه چراسرخپوشان اینگونه دور از انتظار ظاهر شدند، اضافه می کند؛ به عنوانبازیکن تیم نمی توانم در این باره صحبت کنم. دلایل قطعا از سوی کادر فنی بررسی می شود ولی می دانم که خودم بدشانس هستم. مدتی در ترکیب نبودم و انگیزه زیادی داشتم، وقتی هم تیم گل می خورد، دیگر مهم نیست از کدام منطقه بوده است. کل تیم و خط دفاع تحت فشار قرار می گیرد.
او در توضیح بیشتر می گوید: در بازی رفت مقابل الغرافه در پنج دقیقه دو گلزده بودیم ولی اینبار در پنج دقیقه دو گل خوردیم. همین مساله باعث شد شیرازه کار از هم بپاشد و شرایط خیلی سخت شد. روی عدم تمرکز و لو رفتن دو توپ، دو گل خوردیم و کار خودمان را سخت کردیم.
شکوری درباره صحنه گل چهارم که داخل دروازه رفت، اینگونه توضیح می دهد؛ بچه ها برای جبران گل جلو رفته بودند، با ریسک بالا بازی می کردیم. سعی کردم از جناح خودم حرکت کنم وقتی دیدم هوشیار در حال بیرون آمدن است، گفتم روی خط موضع بگیرم که اگر توپ رد شد شاید بتوانمآن را بگیرم. توپ به دست حسین هم خورد ولی نصیب بازیکن دیگر سایپا شد.
مدافع پرسپولیس در پایان با اشاره به شعارهایی که علیه حسین بادامکی سر داده شد، گفت: ناراحتی هواداران قابل درک است. شرمنده آنها هستیم ولی بادامکی با تمام توان و تعصب بازی می کند و درست نبود با او اینگونه برخورد شود، به هر حال این ناکامی برای همه بود
هله
     
  
مرد

 
مریم حیدر زاده بزرگترین شاعر درونی ایران که اشعار خوانندگان بزرگی را سروده است در مصاحبه با یکی از مجلات معروف میگوید:

سوال: از چه ورزشی خوشت می اید؟
مریم حیدرزاده: فوتبال و اسکی ورزشهای مورد علاقه من است. شدیدا طرفدار پرسپلیسی هستم و پرسپولیسی ها را دوست دارم, ولی متعصب ترین آنها علی انصاریان است. علاقه ام به پرسپولیس به حدی است که در بازی های مهم من به اردوی آنها می روم .
از خارجی ها هم منچستر و رئال مادرید و میلان ایتالیا تیم های خوبی هستند و بازی هایشان را دنبال می کنم.

محمدرضا گلزار: خیلی فوتبالی نیست و بیشتر علاقه اش به سمت والیبال است.ولیپرسپولی است.اگر در جمعی باشد و کل کل راه بیا افتد طوری از پرسپولیس طرفداری می کند که انگار هر روز استادیوم است.

پژمان بازغی: فکر می کنم این یکی را همه بدانید.اگر یک استادیوم بروی حرفه ای باشید حتمن پژمان بازغی رادر استادیوم دیده اید.ولی در بازی های پرسپولیس.چون حسابی پرسپولیسی است و با کسی هم شوخی ندارد.با خیلی از بچه های فوتبالی رفیق است.مخصوصا حسین هدایتی

کامبیز دیرباز: اگر خیال می کنید پژمان بازغی تنهایی بازی های پرسپولیس را به استادیوم می رود سخت اشتباه می کنید.کامبیز دیرباز بدتر از پژمان پرسپولیسی است.طوری که قبل از بازی های دربی همیشه با sms هاش بارفقای استقلالی اش کل کل راه می اندازد.

مسعود کیمیایی: خیلی سخت می شود فهمید که کیمیایی،که یکی از بزرگترین کارگردان های سینمای ایران است طرفدار کدام تیم است.اما آنهایی که به کیمیایی نزدیک هستند میگویند او یک پرسپولیسی قدیی است.حتی در فیلم مستند سلطان که درباره علی پروین ساخته شده کلی درباره پروین حرف می زدند و از منش او تعریف می کند.

سعید راد: خیلی ها دیگر می دانند که سعید راد پرسپولیسی است.هم مصاحبه هایی که در نشریات کرده و هم حضورش در استادیوم در بازی های دربی.البته او عاشق پرسپولیسی است که علی پروین روی نیمکت اش نشسته باشد.

مهراوه شریفی نیا: دختر بزرگ محمدرضا شریفی نیا هم از آن فوتبالی ها است.همین سال گذشته که مسابقه های فوتبال جام جهانی توی سینما ها پخش می شد،طرفدار دو آتیشه اسپانیا بود و بازی های اسپانیا را درسینما تماشا می کرد.اما توی فوتبال داخلی یک پرسپولیسی است و همیشه اهل کل کل…

حسین سلیمانی: اگر فیلم مهر مادری رادیده باشید حسین سلیمانی را هم می شناسید.او همان نوجوان شیطانی است که کلی در فیلم شر به پا می کرد.حسین سلیمانی هم یک پرسپولیسی دو آتیشه است.او حتی با خدا بیامرز رسول ملاقلی پور یکی از کارگردان های مطرح سینما،سر بازی دربی قول و قرار می گذارند و سرآخر کارگردان استقلالی یک دست کت و شلوار به حسین بدهکار می شود.پس ببینید تا چه حد او پرسپولیسی است.
هله
     
  ویرایش شده توسط: mereng   
مرد

 

‏ بیوگرافی علی کریمی:‏‎
علي کريمي متولد 17 آبان 1357 در شهريار است.در تيم ملي و تيم هاي باشگاهي شماره ي 8 را مي پوشد فعاليت مورد علاقه اش هم واليبال ساحلي است.متاهل و داراي دو فرزند پسر به نام هاي هاوش و هيرسا است.درکرج پيتزا فروشي دارد که خيلي هم پرمشتري است.در بين ماشين هايش فولکس(2004) سبز رنگش را از همه بيشتر دوست دارد.بسيار انسان خونسردي است که به قول فردوسي پور بعضي اوقات اين خونسردي هايش روي اعصاب آدم مي رود.پس از شکست تلخ تيم پرسپوليس برابر سپاهان در چند سال قبل نتوانست جلوي گريه خود را بگيرد.و در بازی استیل آذین در مقابل پرسپولیس پس از اخراجش پیراهن استیل آذین را از تن جدا کرد و پیراهن پرسپولیس را به تماشاگران نشان داد.

باشگاهایش به ترتیب:


نوجوانان نفت تهران
نوجوانان سايپا تهران
جوانان سايپا تهران
فتح تهران
پرسپوليس تهران
الاهلي دوبي
بايرن مونيخ
استیل آذیل
شالکه
پرسپولیس


افتخاراتش:

نايب قهرماني با تيم نوجوانان نفت تهران
قهرماني اميدهاي تهران با اميدهاي فتح
قهرماني ليگ و جام حذفي ايران با تيم پرسپوليس تهران
قهرماني جام حذفي امارات با تيم الاهلي دوبي
قهرماني بازي هاي آسيايي بانکوک با تيم ايران
قهرماني غرب آسيا با تيم ملي
قهرماني جام بين قاره اي آسيا-اقيانوسيه با تيم ملي
بازيکن سال 2004 آسيا
قهرماني در بوندس ليگا با تيم بايرن مونيخ آلمان
وي يکي از تکنيکي ترين بازيکن هاي حال حاضر آسيا است.مصدوميت شديد او قبل از جام جهاني باعث شد که او در جام جهاني آمادگي هميشه را نداشتهباشد.پس از جام جهاني او از بايرن مونيخ جدا شد و با قراردادي چند ميليون دلاري به يک تيم قطري رفت.سپس به ایران آمد و در حضورش در استیل آذین علاقه اش را به پرسپولیس نشان داد و بعد از حضوری ناموفق در لیگ آلمان به عشق خود در ایران بازگشت.‏
هله
     
  
مرد

 

‏ شاید اکثر هواداران اتفاقات بازی با داماش را فراموش کرده باشند و یابرای آن ها کمرنگ شده باشد ولی بار دیگر با تحلیل به جا یادآور حق از دست رفته مان می شویم‎.
بازي پرسپوليس با داماش بهانه اي شد تا مدعيان فرهنگ فرصتي پيدا كنند و از سوراخهايشان بيرون امده و فرياد وامصيبتا سر دهند. دوباره شاهد استفاده از واژه هاي تماشاگر نما و ... توسط دوستان هستيم.اقايان دوباره فرصتي پيدا كردند تا خودي نشان دهند و گريبان چاك دهندو دم از بي فرهنگي هوادار فوتبال بزنند. درباره محيط مقدس ورزشگاهها كه توسط اين هواداران بي فرهنگ ( البته به زعم اين دوستان ) الوده شده سخن سرايي كنند .
اقايان مدعي فرهنگ , اقايان اخلاق مدار, اقايان محترم و با فرهنگ براي يكبار هم كه شده واقع بين باشيد. براي يكبار هم كه شده خودتانرا به جاي ان هوادار به اصطلاح بي فرهنگ بگذاريد و ببينيد اگر با شما همانگونه كه با ان هوادار رفتار مي شود رفتار كنند چه برسر شما و فرهنگتان مي ايد .
اقايان مدعي فرهنگ بهتر است از كاخهاي شيشه اي خود بيرون بياييد و براي يكبار هم كه شده واقعيتها را ببينيد و باور كنيد انچه در فوتبال و البته در جامعه مي گذرد با انچه كهدر ذهن فسيل شده و افكار جمود يافته شما ميگذرد تفاوتش از زمين تااسمان است.
اقايان مدعي فرهنگ تعريف شما از هوادار چيست. حاضرم قسم بخورم ازنظر اكثر قريب به اتفاق اين اقايان هواداران فوتبال مشتي انسان بيكار,بي فرهنگ و علاف هستند كه براي وقت گذراني و خالي كردن عقده هاي رواني خودشان به ورزشگاه مي روند.برخورد اقايان با هوادار را بارها از نزديك ديده ام. از نظر انها هوادار بي فرهنگ و بي شخصيت و فاقد ارزش اجتماعي و اخلاقي است مگر انكه خلافش ثابت شود. از نظر خيلي از اين اقايان اصولا طرفداري از يك تيم فوتبال حماقت است. اقايان از درك عشق و علاقه وافر مردم به تيم مورد علاقشان عاجزند . از نظراين اقايان هوادار فوتبال اصولا چيزي نمي فهمد. احمق است.ميتوان هر بلايي بر سرش اورد چونمانند حيواني درازگوش فاقد قدرت تجزيه و تحليل و شعور است و ناچار به اطاعت و فرمانبرداري ....
اما اقايان كاخ نشين .اقايان اخلاق مدار .اقاياني كه خود را انچنان پاك و منزه جلوه مي دهيد كه انسان فكر مي كند همين الان اسمان شكافته شده و شما مستقيما از عرش الهي پاي به اين دنياي خاكي گذاشته ايد..... اقايان با وجدان و شريف !!! ... حقيقت چيز ديگري است.
برخلاف تصورات شما هوادار فوتبال بسيار باهوش است. هوادار فوتبال خيلي از مسايل را بهتر و بيشتر از شما ميبيند و درك مي كند. هوادار فوتبال عاشق است ولي كور نيست. هوادار فوتبال قدرت تجزيه و تحليلدارد خيلي بيشتر و بهتر از شما.
هوادار فوتبال انسان است و احترامش واجب. اين فوتبال پاك پاك پاك !!!!! چقدر براي هوادار ارزش قايل است. چند نمونه كوچك مثال ميزنم تا ميزان احترامي كه به هوادار گذاشته مي شود را بهتر درك كنيد.
هوادار بخاطر عشقش از وقت و سرمايه اش هزينه مي كند تا براي تماشاي بازي تيم محبوبش به ورزشگاه برود. براي تهيه بليط بايد هفت خوان رستم را طي كند. اگر موفق به تهيه بليط بشود و اگر سالممانده باشد به مرحله دوم يعني بازرسي بدني ميرسد. اقايان مدعي تا به حال به صورت ناشناس وارد اين ايستهاي بازرسي شده ايد تا بفهميد رفتار با هوادار تا چه اندازه زشت و شنيع است. رفتارها به گونه ايست كهانسان به خودش شك ميكند كه نكند قتليمرتكب شده و اينجا ورودي زندان محكومين به مرگ است. وقتي با بدترينالفاظ و بدترين رفتار با هوادار برخورد مي شود انهم هواداري كه تنها جرمش عاشقي است و وقتي با شخصيت يك هوادار اينطور بازي مي شود چه توقعي از اين هوادار داريد.از ايست بازرسي هم مي گذريم در حاليكه احساس مي كني شديدا به تو توهين شده است. وارد ورزشگاه مي شويم. از امكانات فوق مدرن استاديومها چه بايد گفت. از سرويسهاي بهداشتي بگويم يا ابخوريهاي زيبايش. اقايان براي يكبار هم كه شده ورزشگاه برويد اما نه در وي اي پي. برويد و بين تماشاگر عادي بنشينيد .مثل انها براي رفع تشنگي وارد صفهاي طولاني و ابخوريهاي خراب و ... بشويد تا رفععطش كنيد. شانس بياوريد و نياز به قضاي حاجت نداشته باشيد وگرنه .....
هوادار همه اين سختيها و بي احتراميها را تحمل مي كند انهم فقط و فقط بخاطر عشقش. عشقي كه براي شما قابل درك نيست. اما اين تازه اول ماجراست. بازي با ذهن و روح و روان اين هوادار تازه قرار است شروع شود ....
اما بروم سر اصل مطلب كه باعث و باني اصلي بروز رفتارهاي هوادارانفوتبال است . راجع به تيم محبوب خودمصحبت مي كنم
پرسپوليس سالهاست از بابت ناداوري ضربه خورده است. سالهاست اشتباهات سهوي !!! داوران عليه پرسپوليس بودهاست. تا بحال چندين قهرماني و حضور در اسيا فقط و فقط بخاطر اشتباهات سهوي !!!! داوران از پرسپوليس گرفته شده است. از فينال حذفيبا سپاهان تا نيمه نهايي حذفي بازهم با سپاهان تا بازيهاي اخيردربي و .... . راه دور نمي روم.همين نيم فصل دوم را مثال مي زنم. به جرات مي توان گفت در 95 درصد بازيهاي نيم فصل دوم اشتباهات داوري در بازيهاي پرسپوليس وجود داشته و عجيبتر اينكه اگر نگويم 100 درصد اما 98 درصد اين اشتباهات تماما به ضرر پرسپوليس بوده است. مگر ممكن است اكثر قريب به اتفاق بازيهاي پرسپوليس با مشكل داوري همراه باشد و اكثر قريب به اتفاق اين اشتباهات هم كاملا يك طرفه و به ضرر پرسپوليس اتفاق افتاده باشد. اقايان كاري كرده اند كه قوانين و فرمولهاي امار و احتمالات هم زير سوال رفته است. اقايان مدعي هستند اشتباهات سهوي است و يك روز براي يك تيم است و يك روز عليه همان تيم. اما اقايان ان چيزي كه ما ميبينيم خلاف ان است. در دهه اخير اگر اشتباهي اتفاق افتاده در 98 درصد موارد به ضرر پرسپوليس بوده است و جالب اينكه اين اشتباهات سهوي هميشه در مقاطع حساس و بازيهاي مهم و تاثير گذار به بالاترين حد خود رسيده است‏
هله
     
  
مرد

 
بیوگرافی کامل پرویز دهداری



مرحوم پرویز دهداری چهره آشنای فوتبال ایران است . او هم به دسته مردانی تعلق دارد که مسئولیت هدایت تیم ملی فوتبال را ۲ بار بر عهده گرفت . اولین بار در تیر ماه سال ۱۳۵۰ و در آستانه مسابقات بین المللی جام کوروش در تهران به مربیگری تیم ملی فوتبال منصوب شد . وی با رهبری خوب خودش ایران را قهرمان این مسابقات کرد. دهداری در شهر شیراز متولد شد و سپس همراه خانواده اش به آبادان شهر اصلی خود بازگشت . هنوز تحصیل در دبیرستان را به پایان نرسانده بود که وارد تیم فوتبال جم آبادان شد . جم آبادان بعدها به شاهین تغییر نام داد. استعداد بسیار فراوان دهداری باعث شد تا به زودی عضو تیم منتخب آبادان شود . در مسابقات قهرمانی کشور با تیم منتخب آبادان درخشش قابل توجهی داشت و همین مسئله باعث شد که در سال ۱۳۳۴ زمانی که ۲۲ ساله بود به ترکیب تیم ملی فراخوانده شود . دهداری همراه تیم ملی ایران در بازیهای آسیایی ۱۹۵۸ توکیو شرکت کرد و در سال ۱۳۳۸ هم در مسابقات مقدماتی جام ملتهای آسیا در هندوستان علاوه بر اینکه یار ثابت تیم ملی بود، بازوبند کاپیتانی را هم به به بازو بست و این بازوبند را تا سال ۱۳۴۳ حفظ کرد . آخرین بازی دهداری برای تیم ملی در بازی های مقدماتی المپیک ۱۹۶۴ توکیو بود و بعد از آن به علت بیماری از تیم ملی و سپس از فوتبال کناره گیری کرد. دهداری در تمام دوران فوتبال خود پیراهن تیم های جم و شاهین را به تن داشت . در واقع جم آبادان به شاهین تغییر نام داد و او سالها در تیم شاهین آبادان بازی کرد حتی وقتی به تهران آمد و پیراهن شاهین تهران را برتن کرد در مقاطعی شاهین آبادان را هم همراهی می کرد . حتی در سال ۱۳۳۹ با پیراهن تیم شاهین آبادان، قهرمان کشور شد! تا سال ۱۳۴۶ که شاهین منحل شد ، دهداری همراهش بود . از ابتدای سال ۱۳۴۷ که پرسپولیس متولد شد دهداری مسئولیت رسمی اولین سرمربی این تیم را بر عهده گرفت . بعد از رفتن بازیکنان تیم پرسپولیس به پیکان ، دهداری به ساختن تیم گارد مبادرت کرد. تیمی که بعدها زمینه ساز پیدایش باشگاه هما شد . در سال ۱۳۵۰ دهداری ۳۸ ساله سرمربی تیم ملی شد و در ۲ صحنه مهم بین المللی یعنی مقدماتی المپیک مونیخ و جام ملت های آسیا ، تیم ملی را همراهی کرد و در آستانه مسابقات المپیک ۱۹۷۲ مونیخ به خواست خود از هدایت تیم ملی کنار رفت . دهداری ۱۴ سال با مسئولیت هایی مثل سرپرست تیم های صنعت نفت آبادان و شاهین تهران کارش را ادامه داد و در سال ۱۳۶۵ با حکم نصراله سجادی رئیس وقت فدراسیون فوتبال بعد از ۱۴ سال دوباره سر مربی تیم ملی شد . دهداری در اولین گام بازگشت تیم ملی را در بازی های آسیایی ۱۹۸۶ سئول همراهی کرد. علی رغم اختلافات بسیار بین بازیکنان و مربیان ، تیم ملی در این مسابقات بد نتیجه نگرفت. . بعد از این مسابقات ۱۴ بازیکن تیم ملی از ادامه حضور در تیم ملی انصراف دادند و استعفای خود را به مسئولان تیم ملی دادند . تیم ملی با وجود دهداری و بدون ۱۴ یار اصلی خود ریشه های آینده خود را از حضور همین جوانان دواند. بازیکنانی مثل عابد زاده ، زرینچه ، محرمی ، نادر محمدخانی، کریم باقری،صمد سرفاوی، نامجو مطلق و ….. در همین زمان به اوج رسیدند تیم ملی با دهداری در مسابقات فوتبال مقدماتی المپیک ۱۹۸۸ سئول و جام ملت های ۱۹۸۸ هم شرکت کرد اما در آغاز مسابقات مقدماتی جام جهانی ۱۹۹۰ دهداری از مسئولیت خود استعفا داد. او در این زمان ۵۵ ساله بود . چهار سال بعد درد بیماری بر او غلبه کرد و در حالیکه هنوز به ۶۰ سالگی نرسیده بود دعوت حق را لبیک گفت و جان به جان آفرین سپرد



ﺍﺯ ﺗﻨﻬﺎﯾﯿﻢ ﺭﺍﺿﯽ ﻧﯿﺴﺘﻢ . . .
ﻭﻟﯽ ...
ﺧﻮﺷﺤﺎﻟﻢ ﮐﻪ ﺑﺎ ﺧﯿﻠﯽ ﻫﺎ ﻧﯿﺴﺘﻢ . . . .
     
  ویرایش شده توسط: roohiiii   
مرد

 
بیوگرافی کامل همايون بهزادي



همايون بهزادي، ملقب به سرطلايي در چهاردهمين روز دي‌ماه سال 1320 در خرم آباد به دنيا آمده است. خانواده بهزادي تهراني هستند اما پدر او به واسطه شغل نظامي در ماموريت به سر مي‌برد اما ستاره طلايي فوتبال ما در يك روز سرد خارج از موطن اصلي ديده به جهان گشود.

ديري نگذشت كه خانواده به تهران برگشتند. همايون بهزادي، خيلي زود با توپ مانوس شد و تنها 12 سال داشت كه در تيم‌هاي زيرگروه شاهين عضو شد. تيم‌هاي كودك شاهين، كولاك، سيمرغ و بالاخره بزرگسالان شاهين، مسير ترقي او بود. همايون در سال 1337 رهسپار تيم بزرگسالان باشگاه شاهين شد. دكتر عباس اكرامي، سرمربي وقت تيم شاهين اعتقاد بسيار به اخلاق و علم داشت. به همين خاطر وقتي يك بار همايون بهزادي، از سر كلاس و مدرسه گذشت و به تمرين شاهين رفت، با سيلي اكرامي مواجه شد. اكرامي به بهزادي يادآور شد كه اينجا در مكتب فوتبال شاهين، اخلاق و علم بر فوتبال برتري دارند.
***
در سال 1338، همايون 18 ساله براي تيم ملي فوتبال انتخاب شد تا به كرالاي هندوستان برود و در مسابقات فوتبال مقدماتي جام ملت‌هاي آسيا حضور يابد. مادر همايون كه مي‌ديد فرزندش با امتحانات تحصيلي مواجه شده‌، همايون را از خير سفر به هندوستان منصرف كرد. همين ممانعت، اولين حضور بهزادي را در تيم ملي سه سال به تاخير انداخت. تيم ملي از سال 1338 تا 1341 بازي نداشت و به همين دليل حضور همايون در تيم ملي تا سال 41 به عقب افتاد. در خرداد سال 1341، سرطلايي فوتبال در جريان ديدار دوستانه تيم‌هاي ملي ايران و عراق، در حالي كه 20 سال و 5 ماه سن داشت پيراهن تيم ملي فوتبال را بعد از 3 سال رسماً بر تن خود كرد و تا 10 سال صاحب اين پيراهن عزيز و مقدس بود.
در مسابقات مقدماتي المپيك 1964 توكيو، مثلث رويايي خط حمله تيم ملي شامل همايون بهزدادي، حميد شيرزادگان و مرحوم دهداري به تاراج حريفان پرداخت. ايران با قدرت‌نمايي مثلث هنرمند شاهين به المپيك صعود كرد اما بازيكنان تيم شاهين به خاطر روابط حاكم در فوتبال ايران و اعتقاد به ناديده گرفته شدن حقوق شاهيني‌ها، از حضور در مسابقات تداركاتي قبل از المپيك توكيو سرباز زدند و به همين دليل از حضور در مسابقات فوتبال المپيك 1964 توكيو محروم شدند. بازيكنان شاهيني تيم ملي يك سال محروم بودند اما در سال 1344 با وساطت مرحوم غلامرضا تختي حاضر شدند به تيم ملي بازگردند. همايون بهزداي به تيم ملي برگشت و در مسابقات فوتبال جام عمران منطقه‌اي – سنتو- يكي از بهترين ياران تيم ملي فوتبال كشورمان شد. در سال 1345 تيم ملي ايران، نايب قهرمان بازي‌هاي آسيايي 1966 بانكوك شد و همايون بهزادي در 25 سالگي براي اولين بار حضور در عرصه يك فينال مهم آسيايي را تجربه كرد. يك سال بعد، باشگاه شاهين كه بارها، با مسوولان ورزش و فدراسيون فوتبال دچار اختلاف شده بود منحل شد و ياران اين تيم در آستانه پيوستن به تيم‌هاي ديگر بودند. همايون بهزادي مي‌خواست به عقاب يا پاس برود، اما تشكيل تيم پرسپوليس، ياران شاهين را به دور هم حفظ كرد. همايون بهزادي براي اولين بار در روز 16 فروردين سال 1347 در حالي كه 26 سال و سه ماه داشت پيراهن پرسپوليس را در بازي دوستانه مقابل تيم فوتبال استقلال تهران بر تن كرد. يك ماه بعد، بهترين روزهاي همايون بهزادي در فوتبال بود. با درخشش فوق‌العاده و 4 گلي كه او در 4 بازي زد تيم ملي فوتبال ايران در مسابقات چهارمين دوره جام ملت‌هاي آسيا كه به ميزباني ايران برگزار مي‌شد هر چهار حريف خود را شكست داد و قهرمان شد اما همايون بهزادي به شدت دچار مصدوميت شد. در پرسپوليس سال 47، دوران نقاهت بعد از مصدوميت را سپري كرد اما در سال 48 وقتي پرسپوليسي‌ها دسته‌جمعي به پيكان پيوستند، يك بار ديگر قدرت‌نمايي كرد و يك سال بسيار خوب را در اين تيم گذراند. سالي كه با قهرماني در مسابقات تهران و جام بين‌المللي دوستي توام بود.
***
با نظر و خواست او، ياران پرسپوليس، از پيكان به تيم خود برگشتند. در شهريور سال 49 كه اين اتفاق رخ داد، همايون كه 28 سال و 8 ماه داشت همه‌كاره تيم شده و در واقع بعد از علي عبده، دومين قدرت تصميم‌گير در پرسپوليس بود. آلن راجرز انگليسي، سرمربي پيكان در سال 50 به پيشنهاد همايون بهزادي و تاييد علي عبده به ايران برگشت و پرسپوليس با حضور او در سال‌هاي 50 و 52 قهرمان ليگ كشور شد. يكي از صحنه‌هاي ماندگار اين رقابت‌ها در روز 16 شهريور سال 52 رخ داد. پرسپوليس در جريان مسابقات ليگ اول تخت جمشيد تاج سابق را 6- صفر برد و همايون بهزادي، سه گل از 6 گل پرسپوليس را در حالي كه هم مصدوم بود و هم 31 سال و 8 ماه داشت به ثمر رساند. بعد از كناره‌گيري راجرز از سرمربيگري پرسپوليس، همايون بهزادي در زمستان 53 سرمربي پرسپوليس شد. او رويه جوانگرايي را پيش گرفت و به جاي كلاني، كاشاني، طاووسي، بيوك وطنخواه و... در تركيب پرسپوليس از وجود محمدرضا زادمهر، محمدحسين دادكان، بيژن ذوالفقارنسب و... بهره برد. پرسپوليس در ارديبهشت سال 54 به استقلال 3- يك باخت. اتهام دوپينگ به ياران تاج سابق كه از سوي همايون بهزادي زده شد، اتهام ثابت شده‌اي بود اما به خاطر مسائل امنيتي، روي صورت مساله سرپوش گذاشته شد، بهزادي به خاطر ناراحتي روحي ايجاد شده از اين مساله، از پرسپوليس كناره‌گيري كرد. او در آبان 54 در جريان ديدار تيم‌هاي پرسپوليس و نفتيانيك باكو، در حالي كه 33 سال و 10 ماه داشت براي هميشه از فوتبال خداحافظي كرد.
***
بعد از ترك تيم فوتبال پرسپوليس، همايون بهزادي تا سال 57 در تيم‌هاي پايه باشگاه شاهين فعاليت كرد و فعاليت مجدد در فوتبال را از سال‌‌هاي ابتدايي دهه 70 با حضور در مدارس فوتبال از سر گرفت. بهزادي صاحب دو فرزند به نام‌هاي شاهين و ملي است كه هر كدام در مقطعي فوتباليست تيم‌هايي مثل شاهين تهران و سپاهان اصفهان بوده‌اند.


ﺍﺯ ﺗﻨﻬﺎﯾﯿﻢ ﺭﺍﺿﯽ ﻧﯿﺴﺘﻢ . . .
ﻭﻟﯽ ...
ﺧﻮﺷﺤﺎﻟﻢ ﮐﻪ ﺑﺎ ﺧﯿﻠﯽ ﻫﺎ ﻧﯿﺴﺘﻢ . . . .
     
  
مرد

 

‎دنیزلی و رویانیان تا چند روز آینده برای فصل آینده جلسه میگیرند‎
هر چند شکست سنگین پرسپولیس مقابل سایپا برای مصطفی دنیزلی بسیار تلخ و ناراحت‌کننده بود ولی حسن این باختاین بود که آقا مصطفی حالا خیلی راحت می‌تواند برای فصل آینده تصمیم بگیرد و بازیکنانی را که نمی‌خواهد خیلی راحت کنار بگذارد. دنیزلی حتی بعد از بازی در کنفرانس مطبوعاتی اعلام کرد که این باخت کار او را برای کنار گذاشتن برخی نفرات راحت کرد و حالا خیلی‌ها منتظرند تا فهرست مازاد پرسپولیس اعلام شود.
آخرین اخبار حاکی از آن است که دنیزلی برای فصل آینده نیمی از بازیکنان فعلی تیمش را کنار خواهد گذاشت. این خبر را یکی از نزدیکان دنیزلی در اختیار خبرنگار ما قرار داد و تعدادی از بازیکنان پرسپولیس از حالا باید به فکر رفتن از این تیمباشند. میثاق معمارزاده، حسین هوشیار، علیرضا محمد، ابراهیم شکوری، رضا نورمحمدی، ممدوتال، مازیار زارع، حسین بادامکی، وحید هاشمیان، مهدی مهدوی‌کیا و مهرداد اولادی بازیکنانی هستند که دنیزلی تمایلی برای نگه داشتن آنها ندارد.
در ضمن وضعیت امیرحسین فشنگچی و هادی نوروزی هم برای ماندن در پرسپولیس مبهم است.
خبر دیگر از پرسپولیس این است که مصطفی دنیزلی و رویانیان قرار است ظرف یکی دو روز آینده جلسه‌ای با یکدیگر داشته باشند تا در مورد لیستپرسپولیس برای فصل آینده و اوضاع فعلی این تیم با یکدیگر صحبت کنند. در ضمن گفتنی است اکثر بازیکنانی که در فهرست مازاد پرسپولیس قرار خواهندگرفت فقط تا پایان امسال با این تیم قرارداد دارند.
این خبر صرفا جنبه اطلاع رسانی دارد و از سوی این سایت تایید یا تکذیب نمی شود.
---------------------------------------------------------

‎مدیر برنامه های اشپیتیم آرفی در باشگاه پرسپولیس حضور یافت‎
در این دیدار که با حضور سردار زارع برگزار شد در خصوص پرونده آرفی و شیطنت های برخی تیمها در این پرونده بحث شد.
عباس نبوی پس از این نشست در گفتگو با سایت کانون هواداران پرسپولیس اعلام کرد : من یک پرپسولیسی 2 اتیشه هستم و دوست نداشتم کار به اینجا برسد و با توجه به اختیار تامی که ار آرفی دارم قول میدهم هواداران را ار نگرانی در بیاورم.
وی در ادامه صحبت هایش اشاره کرد: تماس های مشکوک باشگاه های عربی و یک تیم لیگ برتری که خطر سقوط را احساس میکند در این پرونده دخیل بوده است.
عباس نبوی همچنین ضمن تشکر از سردار رویانیان گفت : سردار رویانیاناولین مدیر عاملی بود که شخصا با خود من تماس گرفته است و شیفته اخلاق و رفتار او شده ام و به همه هواداران قول میدهم امتیازی کسرنشود.
وی فردا عازم المان میشود و روز شنبه در جلسه ای با سردار رویانیان مشکلات را حل خواهند کرد.
عباس نبوی که ایجنت رسمی فیفا می باشد اخیرا با " لام" وارد مذاکره شده است تا مدیرت برنامه های ایشان را به عهده بگیرد. وی به رویانیان گفت بعد از حل مشکلات ارفی او توان این را دارد که بازیکنان بزرگ اروپایی را برای فصل بعد به پرسپولیس بیاورد.
و در پایان نبوی جلوی درب باشگاه عکس اختصای با شال پرسپولیس گرفت کهخیال هواداران پرسپولیس را بابت این پرونده راحت کند و ثابت کند یک پرسپولیس 2 اتیشه است
هله
     
  
مرد

 
سلطان علی پروين



نام‌: علي‌
شهرت‌: پروين‌
محل‌ تولد: تهران‌
متولد: 1325
فرزند: احمد
قد: 169 سانتي‌متر
شماره‌ پا: 41
رنگ‌ چشم‌: سبز
فرزند ششم‌ خانواده‌ (داراي‌ 3 برادر و 4خواهر)


كوچه‌ غربيون‌ بازار

بازار تهران‌ يكي‌ از قديمي‌ترين‌ محله‌هاي‌تهران‌ مي‌باشد و علي‌ پروين‌ در يكي‌ از كوچه‌هاي‌همين‌ بازار قديمي‌ به‌ دنيا آمده‌ است‌. كوچه‌اي‌كه‌ علي‌ در آن‌ چشم‌ به‌ دنيا گشود، «غريبان‌» نام‌داشت‌. البته‌ او در اين‌ محل‌ حضور چنداني‌نداشت‌ و به‌ خاطر شغل‌ پدر، اعضاي‌ خانواده‌اش‌محل‌ زندگي‌ را بارها تغيير دادند كه‌ آخرين‌ محل‌در دوران‌ كم‌ سن‌ سالي‌ پروين‌، محله‌ «دولاب‌»بود.
علي‌ پروين‌ فرزند ششم‌ خانواده‌ 10 نفري‌«حاج‌ احمد» به‌ شمار مي‌رفت‌، اما از نظرخصوصياتي‌ كه‌ داشت‌، تبديل‌ به‌ چهره‌ اول‌خانواده‌ شد. سوم‌ تيرماه‌ سال‌ 1325 روزي‌ بودكه‌ افسانه‌ فوتبال‌ ايران‌; علي‌ پروين‌ چشم‌ به‌ جهان‌گشود. هر افتخاري‌ كه‌ از ذهن‌ شما بگذرد، او به‌آن‌ دست‌ يافته‌ است‌. البته‌ توانايي‌هاي‌ او فقط به‌همين‌ افتخارات‌ ورزشي‌ ختم‌ نمي‌شود; بلكه‌ وي‌صاحب‌ خصوصياتي‌ بوده‌ و هست‌، كه‌ او را ازديگران‌ متمايز مي‌كند. در چشم‌ او خيره‌ شدن‌ ودروغ‌ گفتن‌ محال‌ است‌; چون‌ با لبخند مي‌گويد:«بي‌ خيال‌»


كودك‌ 10 ساله‌ و بيگانه‌ با شكست

با دوچرخه‌ خود از دور پيدايش‌ مي‌شود.چشمان‌ سبز او باعث‌ شده‌ تا به‌ او «علي‌ زاغي‌»بگويند. بچه‌هاي‌ محل‌ با ديدن‌ دوچرخه‌ سواري‌او در جاميخكوب‌ مي‌شوند. همه‌ اهل‌ محل‌ باچشمان‌ باز و البته‌ دهان‌ بازتر، نظاره‌ گر هنرنمايي‌كودكي‌ 10 ساله‌ هستند. او با دوچرخه‌اش‌لب‌جوي‌ آبي‌، كه‌ عميق‌ به‌ نظر مي‌رسد، مثل‌ يك‌بندباز به‌ جلو مي‌راند و آن‌قدر روي‌ كارش‌ تمركزدارد كه‌ متوجه‌ اطراف‌ نيست‌. كافي‌ است‌ چرخ‌جلو درون‌ جوي‌ بيفتد فرمان‌ دوچرخه‌،دندان‌هاي‌ جلوي‌ علي‌ زاغي‌ 10 ساله‌ را به‌شكمش‌ بفرستد; يعني‌ همان‌ بلايي‌ سرش‌ بيايد كه‌سربرخي‌ از بچه‌هاي‌ محل‌ آمد، اما كسي‌ شكست‌خوردن‌ او را نديده‌ است‌.
اين‌ بود سرآغازي‌ برمعروفيت‌ علي‌ پروين‌ قصه‌ما. بزرگترهاي‌ محل‌ هرگز او را نصيحت‌نمي‌كردند; چرا كه‌ معتقد بودند «اين‌ بچه‌ انرژي‌فوق‌ العاده‌اي‌ دارد، نگاهش‌ نافذ است‌ و تا كاري‌را بلد نباشد، دست‌ به‌ انجام‌ آن‌ نمي‌زند».
هيچ‌كس‌ نمي‌تواند ادعا كند اين‌ پسر 10 ساله‌،كه‌ بعدها به‌ اسطوره‌ فوتبال‌ ايران‌ و البته‌ يكي‌ از 3نفر اول‌ تاريخ‌ ورزش‌ تبديل‌ شد، الگويي‌ داشته‌است‌. خود پروين‌ نيز چنين‌ حرفي‌ را تاييد مي‌كندو از الگويي‌ فني‌، ورزشي‌ سخن‌ به‌ ميان‌ نمي‌آورد.آري‌ الگوي‌ او خودش‌ بود. جالب‌ اين‌ كه‌ حتي‌بچه‌هاي‌ بزرگتر از علي‌، در محل‌ دولاب‌ تهران‌،پروين‌ را الگوي‌ خود مي‌دانستند. هركجا پامي‌گذاشت‌، دور و برش‌ شلوغ‌ مي‌شد. البته‌ كسي‌اين‌ كوچولوي‌ خوشبخت‌ را روزها در محل‌نمي‌ديد. صبح‌ زود سركار مي‌رفت‌ و غروب‌ به‌خانه‌ برمي‌گشت‌. وقتي‌ خدا بيامرز احمد پروين‌،(پدر علي‌ پروين‌) او را براي‌ ياد گرفتن‌ يك‌ حرفه‌پيش‌ دوست‌ طلاسازش‌ برد، تنها چند هفته‌ ازسركار رفتن‌ فرزندش‌ نمي‌گذشت‌ كه‌ استادكاران‌ديگر، به‌ فكر تصاحب‌ اين‌ شاگرد زرنگ‌ افتادند.


دست‌ پروين‌ نمي‌لرزد

نشاندن‌ نگين‌ روي‌ انگشتر، يكي‌ از مراحل‌سخت‌ حرفه‌اي‌ است‌ كه‌ علي‌ پروين‌ آن‌ را به‌عنوان‌ شغل‌ خود انتخاب‌ كرده‌ بود. همان‌طور كه‌خوانديد او در اين‌ حرفه‌ خيلي‌ زود به‌ يك‌استادكار تبديل‌ شد و علت‌ اصلي‌ اين‌ امر هم‌،نلرزيدن‌ دست‌ وي‌ بود. پروين‌ با چنان‌ دقتي‌نگين‌ را روي‌ انگشتر مي‌نشاند كه‌ تعجب‌ استادش‌ رابرمي‌انگيخت‌. او براي‌ كار حتي‌ از ذره‌بين‌ هم‌استفاده‌ نمي‌كرد; چون‌ چشمانش‌ به‌ حد كافي‌تيزبين‌ بود.
با هر يك‌ از دوستان‌ آن‌ روزهاي‌ علي‌ پروين‌كه‌ همكلام‌ شويد، به‌ اين‌ نتيجه‌ مي‌رسيد كه‌ پروين‌استعداد بالايي‌ در يادگيري‌ داشته‌ است‌. به‌ قول‌معروف‌ ذهنش‌ همه‌ آنچه‌ را كه‌ استاد مي‌گفت‌،بدون‌ پس‌ و پيش‌ شدن‌ حتي‌ يك‌ «واو» بايگاني‌مي‌كرد. به‌ قول‌ دوستانش‌ نيز، علي‌ زاغي‌ اگرادامه‌ تحصيل‌ مي‌داد، به‌ طور حتم‌ به‌ يكي‌ ازمردان‌ درجه‌ يك‌ ايران‌ تبديل‌ مي‌شد اما چون‌آن‌ زمان‌ درس‌ و مشق‌ اهميت‌ اين‌ روزها رانداشت‌ و بيشتر مردم‌ به‌ خاطر مشكلات‌ اقتصادي‌به‌ دنبال‌ بيرون‌ كشيدن‌ گليم‌ خود از آب‌ بودند،پروين‌ نيز كار و كاسبي‌ را از سن‌ پايين‌ شروع‌ كرد.البته‌ فراموش‌ نكنيد كه‌ حاج‌ احمد پروين‌ مردثروتمندي‌ بود و علي‌ احتياجي‌ به‌ كاركردن‌، آن‌هم‌ در سن‌ پايين‌ نداشت‌، اما در آن‌ زمان‌ چنين‌رسم‌ بود كه‌ بچه‌ها، به‌ ويژه‌ پسران‌، از سن‌ پايين‌دنبال‌ ياد گرفتن‌ حرفه‌اي‌ مي‌رفتند، تا در آينده‌گرفتار مشكلات‌ اقتصادي‌ نشوند; به‌ همين‌ دليل‌علي‌ پروين‌ خيلي‌ زود از درس‌ و مدرسه‌ جدا شدو اين‌ در حالي‌ اتفاق‌ افتاد كه‌ او به‌ خاطر هوش‌سرشارش‌ تعجب‌ معلمان‌ خود را نيز برانگيخته‌ بود.


كاپيتان‌ علي‌ زاغي‌

اولين‌ بار كه‌ با توپ‌ فوتبال‌ آشنا شد، انگار نيمه‌گمشده‌ خود را يافته‌ بود. وقتي‌ 4 يا 5 ساله‌ بود،قبل‌ از اين‌كه‌ با توپ‌ بازي‌ كند، به‌ آن‌ خيره‌ مي‌شدو مدت‌ زمان‌ زيادي‌ آن‌ را نگاه‌ مي‌كرد. با يك‌توپ‌ مي‌توانست‌ از كله‌ سحر تا اذان‌ ظهر بازي‌كند. در ضمن‌ او از همان‌ دوران‌ كودكي‌ كاپيتان‌بچه‌هاي‌ محل‌ بود و كسي‌ اصلا به‌ خود اجازه‌نمي‌داد در جايي‌ كه‌ علي‌ زاغي‌ حضور داشت‌،حرف‌ از كاپيتاني‌ بزند. البته‌ او خود هرگز ادعاي‌كاپيتاني‌ نمي‌كرد، اما خداوند به‌ او نيرويي‌ داده‌بود كه‌ همه‌ را به‌ سوي‌ خود جذب‌ مي‌كرد و البته‌توانايي‌هايش‌ نيز سرشار بود; چنانچه‌ همان‌ طوركه‌ مي‌دانيد او بعدها كاپيتان‌ بي‌جانشين‌ سال‌هاي‌پرافتخار پرسپوليس‌ و تيم‌ ملي‌ شد.
علي‌ پروين‌، انگار كاپيتان‌ به‌ دنيا آمده‌ بود وروز خداحافظي‌ از فوتبال‌ نيز به‌ همه‌ ثابت‌ كرد كه‌فوتبال‌ ايران‌ ديگر كاپيتاني‌ مانند او به‌ چشم‌نخواهد ديد. او براي‌ آخرين‌ بار بازوبند كاپيتاني‌را در بازي‌ پرسپوليس‌، دارايي‌ در سال‌ 1366(27 تيرماه‌) به‌ بازو بست‌.
بعد از رفتن‌ او، پرسپوليس‌، ديگر همچون‌ او رابه‌ خود نديد و البته‌ فوتبال‌ ايران‌ نيز براي‌ هميشه‌از ستاره‌اي‌ در حد و اندازه‌هاي‌ علي‌ پروين‌محروم‌ شد.


برگ‌ كوچكي‌ از خاطرات‌ پروين‌

-علي‌ پروين‌ سوم‌ تيرماه‌ 1325 در جنوب‌تهران‌ و در خانواده‌اي‌ پرجمعيت‌ به‌ دنيا آمد وفرزند ششم‌ خانواده‌ در بين‌ هشت‌ فرزند بود. او ازعباس‌، منيژه‌، محمد و فاطمه‌ كوچكتر و از اقدس‌ ومجيد بزرگتر بود.
-دردوران‌ كودكي‌ بسيار شيطان‌ بود،طوري‌كه‌ خدابيامرز مادرش‌ مي‌گفت‌: تمام‌بچه‌هايم‌ يك‌ طرف‌، علي‌ طرف‌ ديگر، او از همه‌شيطان‌تر بود تا جايي‌ كه‌ برادر و خواهرهايش‌ در18 ماهگي‌ شروع‌ به‌ راه‌ رفتن‌ كردند و علي‌ در14 ماهگي‌...
-در محله‌ عارف‌، بچه‌هاي‌ محل‌ به‌ فوتبال‌،گاري‌سواري‌ و هسته‌بازي‌ خيلي‌ علاقه‌ داشتند.يك‌ روز پروين‌ 500 هسته‌ برد، اما وقتي‌ به‌ خانه‌برگشت‌، ديد كه‌ مادرش‌ همه‌ آنها را دور ريخته‌است‌ و تا صبح‌ گريه‌ كرد.
-ده‌ ساله‌ بود كه‌ برادرش‌ (حاج‌ محمود)برايش‌ يك‌ دوچرخه‌ مشكي‌ رنگ‌ لوكس‌ خريد واو يك‌ ساعت‌ با آن‌ لب‌ جدول‌ هنرنمايي‌ كرد ودوستانش‌ هم‌ به‌ او نگاه‌ مي‌كردند.
-او مانند هر فوتباليستي‌ مسيرهاي‌ ترقي‌ راطي‌ كرد و از «كيان‌» به‌ تيم‌ ملي‌ رسيد. در اين‌ تيم‌زير نظر «منصور امير آصفي‌» كار مي‌كرد كه‌ به‌ تيم‌ملي‌ دعوت‌ شد. در سال‌ 46; زماني‌ كه‌ بازي‌حساسي‌ با تيم‌ «شهرباني‌» داشت‌، توسط«رايكوف‌» به‌ تيم‌ ملي‌ جوانان‌ دعوت‌ شد. آن‌زمان‌ ناصر حجازي‌ و ناصر عبداللهي‌ هم‌ ازهمبازيان‌ او بودند.
او سپس‌ از كيان‌ به‌ «پيمان‌» رفت‌، اما پيمان‌ نيزپس‌ از مدتي‌ منحل‌ شد. او مي‌گويد: يك‌ روز درخانه‌ نشسته‌ بوديم‌ كه‌ همايون‌ بهزادي‌ و دكتربرومند به‌ سراغم‌ آمدند و به‌ خاطر آنها باپرسپوليس‌ قرارداد امضا كردم‌.
-علي‌ الهي‌ اولين‌ مربي‌ پروين‌ بود كه‌ به‌ خاطررفاقت‌ با برادر بزرگتر پروين‌ (عباس‌) خواست‌ كه‌پروين‌ در تيم‌ «عارف‌» بازي‌ كند. او آن‌ زمان‌ 15سال‌ بيشتر نداشت‌.
-پروين‌ مي‌گويد: بهترين‌ بازي‌ عمرم‌ بااستراليا در پيكارهاي‌ مقدماتي‌ جام‌ جهاني‌1978 بود كه‌ در ورزشگاه‌ آزادي‌ برگزار شد وبازي‌، با پاس‌ گل‌ من‌ (1 بر صفر) به‌ سود ما تمام‌ شد.
-در زمان‌ كودكي‌ توپ‌ دوست‌ خوبش‌ بود،حتي‌ در زمان‌ خواب‌ هم‌ آن‌ را از خودش‌ جدانمي‌كرد. او حركت‌هايي‌ با توپ‌ انجام‌ مي‌دادكه‌بسيار عجيب‌ و غريب‌ بود.
-كتاني‌ چيني‌ پروين‌ شهره‌ خاص‌ و عام‌ بود.او به‌ آن‌ها علاقه‌ زيادي‌ داشت‌. فقط كافي‌ بودتوپ‌ در گوشه‌اي‌ بيفتد و او با چرخشي‌ سريع‌ به‌آن‌ برسد.
-او در مدت‌ بازي‌اش‌ هيچ‌ الگوي‌ خاصي‌براي‌ خود در نظر نگرفته‌ بود. زماني‌ كه‌ نوجوان‌بود، هيچ‌ وقت‌ نمي‌گفت‌ دوست‌ دارم‌ فلاني‌ شوم‌يا... او مي‌گفت‌: مي‌خواهم‌ خودم‌ باشم‌; علي‌پروين‌.
-هرگاه‌ او در اردو و يا مسافرت‌ خارجي‌ بود،مادرش‌ براي‌ او و ديگر بازيكنان‌ تيم‌، «كتلت‌»درست‌ مي‌كرد. كتلت‌هاي‌ مادر بسيار خوشمزه‌بود.
-پروين‌ مي‌گويد: هنگامي‌ كه‌ با تيم‌ به‌مسافرت‌ خارجي‌ مي‌رفتيم‌، آنها پول‌هايشان‌ را به‌من‌ مي‌سپردند تا نگه‌ دارم‌ و من‌ هم‌ از آنجا كه‌ اين‌كار مسئوليت‌ سنگيني‌ بود، پول‌ها را داخل‌ متكايم‌مي‌گذاشتم‌ و مي‌خوابيدم‌...
-زماني‌ بود كه‌ تيم‌ «كريستال‌ پالاس‌» انگليس‌خواهان‌ او بود و مبلغ‌ پيشنهادي‌ آن‌ زمان‌ براي‌شماره‌ 7 ايران‌، 500 هزار دلار بود. پدرش‌موافقت‌ خود را اعلام‌ كرد كه‌ علي‌ به‌ انگليس‌برود، اما مادر گفت‌: «تو هنوز بچه‌اي‌، آنجا ديوانه‌مي‌شوي‌، نمي‌تواني‌ دوام‌ بياوري‌... در غربت‌روحيه‌ات‌ به‌ هم‌ مي‌ريزد و...» اين‌ شد كه‌ او ازرفتن‌ به‌ انگليس‌ منصرف‌ شد.
-اولين‌ اخراج‌ پروين‌ مربوط به‌ زماني‌ است‌كه‌ در بازيهاي‌ محلي‌ در خيابان‌ عارف‌ بازي‌مي‌كرد. او در يك‌ مسابقه‌ حساس‌ با تيم‌ عارف‌ به‌مصاف‌ تيم‌ پيمان‌ رفت‌. قضاوت‌ اين‌ ديدار هم‌برعهده‌ رضا غياثي‌ بود. او فكر كرد چون‌ رضاغياثي‌ بچه‌ محل‌ اوست‌، با خشونت‌ او مدارامي‌كند، اما زماني‌ كه‌ اولين‌ حركت‌ خشن‌ را انجام‌داد، توسط رفيق‌ و هم‌ محلي‌اش‌ (رضا غياثي‌) ازميدان‌ اخراج‌ شد. حالا پس‌ از سال‌ها كه‌ آنهايكديگر را مي‌بينند، هنوز هم‌ درباره‌ آن‌ اخراج‌حرف‌ مي‌زنند


ﺍﺯ ﺗﻨﻬﺎﯾﯿﻢ ﺭﺍﺿﯽ ﻧﯿﺴﺘﻢ . . .
ﻭﻟﯽ ...
ﺧﻮﺷﺤﺎﻟﻢ ﮐﻪ ﺑﺎ ﺧﯿﻠﯽ ﻫﺎ ﻧﯿﺴﺘﻢ . . . .
     
  
صفحه  صفحه 4 از 116:  « پیشین  1  2  3  4  5  ...  113  114  115  116  پسین » 
ورزش
ورزش

Persepolis FC | باشگاه پرسپولیس

رنگ ها List Insert YouTube video   

 ?

برای دسترسی به این قسمت میبایست عضو انجمن شوید. درصورتیکه هم اکنون عضو انجمن هستید با استفاده از نام کاربری و کلمه عبور وارد انجمن شوید. در صورتیکه عضو نیستید با استفاده از این قسمت عضو شوید.

 

 
DMCA/Report Abuse (گزارش)  |  News  |  Rules  |  How To  |  FAQ  |  Moderator List  |  Sexy Pictures Archive  |  Adult Forums  |  Advertise on Looti
↑ بالا
Copyright © 2009-2024 Looti.net. Looti Forums is not responsible for the content of external sites

RTA