ارسالها: 12930
#554
Posted: 4 Jan 2015 04:19
خاطره رهبریفرد از روزی که بلاژویچ به حرف دایی گوش نکرد/ بلاژ تیم ملی را به رستوران محبوب کریمی برد
بهروز رهبری فرد خاطرهای از روزهای حضورش در اردوی تیم ملی تعریف میکند.
به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین؛ رهبریفرد در صفحه اینستاگرام خود خاطرهای از کل کل نامحسوس علی دایی و علی کریمی در اردوی تیم ملی نوشته است. او در بخشی از این خاطره نوشت: «در اردوهای تیم ملی اتفاقات با مزه ای میافتد. یکی از بهترینهای آن کل کل های نامحسوس دایی و کریمی بود. زمان بلاژویچ این کل کل به اوج رسیده بود. در آن دوره کریمی در اوج فوتبالش بود و رودست نداشت. برای همین شده بود سوگلی بلاژویچ. البته جای گله ندارد چون خود دایی هم سوگلی خیلی از مربیان بوده. یک روز در اردوی اتریش بودیم. بعد از تمرین میخواستیم برای ناهار برویم بیرون. من جلوی اتوبوس نشسته بودم و دایی و افشین هم ردیف کناری بودند. بلاژویچ آمد و با دایی مشورت کرد. بلاژ کمی از دایی تعریف کرد و گفت تو بزرگ تیم هستی، حالا بگو برای ناهار کجا برویم. دایی هم که آن زمان اروپا بازی میکرد گفت: برویم اسپاگتی بخوریم که سبک تر است. بعد از ظهر تمرین داریم. بلاژ هم گفت: آفرین علی آقا که این قدر حرفهای هستی.
علی کریمی و دار و دستهاش هم انتهای اتوبوس نشسته بودند. بلاژویچ از کریمی پرسید برای ناهار کجا برویم؟ کریمی گفت: مک دونالد. نیم ساعت بعد علی دایی جلوی کانتر مک دونالد با صورت برافروخته گفت: لطفا یک همبرگر. کریمی هم آن طرف تر با یک ساندویچ بزرگ نشسته بود. بلاژویچ هم با ذوق، غذا خوردن کریمی را نگاه میکرد. من هم به علی دایی گفتم: علی آقا این چه غذاییه؟ سنگینه. دایی گفت: تو حرف نزن، زورم به تو میرسهها!»
به راستی آیا این خداوند است که انسان را آفریده است یا عکس آن؟؟