ارسالها: 8724
#51
Posted: 31 Aug 2011 08:57
پرواز تلخ اسطوره ورزش لرستان/ ناصر میرزایی درگذشت
خبر آنقدر دردناک و تاسف آور بود که گویا باور کردنش را باید از همین امروز تمرین کنیم؛ ساعت 3 و 50دقیقه بامداد دوشنبه 7 شهریور 1390، استاد ناصر میرزایی اسطوره محبوب فوتبال لرستان پس از حدود 3 سال و 5 ماه تحمل رنج و بیماری، دعوت حق را لبیک گفت.
به گزارش خبرنگار مهر، به گمانم موقعش همین امروز باشد؛ امروز که دیگر ناصر میرزایی نیست که نگاه سنگینش مسئولان ورزش کشور را شرمنده کند؛ آری موقعش همین امروز است که سیل پیام های تسلیت سرازیر شود و همدردی که دیگر دردی از اسطوره دوا نمی کند از زبان مسئولان پیام شود و بازهم تمام.
آری یاد گرفته ایم همیشه با همه همینطور تا کنیم؛ تا هستند نباشیم و وقتی رفتند یادمان بیاید که باید باشیم و بر نبودن هایمان سرپوش بگذاریم. امروز ناصر میرزایی پس از سالها بیماری و چشم انتظاری در ساعت 3 و 50 دقیقه بامداد 28 رمضان از میان ما رفت تا اولین کسانی که هنگام سحر خود برایش دعا کنند و اشک بریزند، مردمی باشند که اسطوره ورزش لرستان را هیچگاه از یاد نبرده و نخواهند برد.
خبر آنقدر تلخ بود که بی هیچ بهانه ای اشک را از چشمانمان جاری کرد؛ تلخی خبر به مرگ اسطوره نبود؛ مزه تلخ عجیبش به یک عمر فراموشی ستاره ای شهرستانی بر می گردد که سالها در بستر بیماری منتظر مرحمی بود که آری یادمان نرفته که در دهه 60 چه کسی افتخار آفرینی کرد و برای نام ایران اسلامی از جان مایه گذاشت.
ستاره ها اینجا زود فراموش می شوند؛ آخر هر روز با ظهور ستاره های جدید آسمان خاطراتمان را از اسطوره ها گذشته پاک می کنیم و این تسلسلی است که به آن خو کرده ایم و هیچگاه از این روال سرد و تلخ فاصله نمی گیریم تا تنها روزی که برای مرور ستاره های دیروز برایمان باقی بماند همان روز مرگ شان باشد.
ناصر میرزایی اهل گلایه نبود؛ چیزی نمی گفت و شاید هم نگفتنش پر بود از گلایه؛ از حضور مسئولان ورزش کشور کسی چیزی به خاطر نمی آورد و شاید تنها کسانی که راه تهران به خرم آباد را طی کردند تا برای درد اسطوره مرهم باشند برخی از بزرگان ورزش از جمله دکتر بیژن ذوالفقار نسب و محمد پنجعلی بودند و می دانم تا آخرین لحظاتی که اسطوره چشمهایش را بست به همین خاطرات اندک دلخوش بود.
خاطراتی که در حضور مسئولان استانی از جمله استاندار و مدیران برخی دستگاههای اجرایی و شاگردانش خلاصه می شد؛ سهم ناصر میرزایی از همه همدردی با حال و روز چند سال اخیرش همین حضورهای کوچک و دلگرم کننده بود.
بارها نوشتم که اسطوره چشم به راه است، بارها گفتیم که ناصر میرزایی روزی تخت بیمارستان چشم انتظار مرهم است و تسلا؛ نه پول می خواهد و نه هیچ چیز دیگری؛ حداقل برایش مرهم باشید نه دردی که در سکوتی غریبانه تا لحظه مرگ آن را در حلقوم فرو برد.
با وجود همه گفتن ها جز سکوت و نشنیدن چیزی عایدمان نشد؛ تنها بازی دوستانه ای به همت بازیکنان خوزستانی و لرستانی در خرم آباد برگزار شد تا همین جا مردم شهر برایش بازهم زمزمه کنند و بگویند "ناصر میرزایی همیشه در قلب ماست".
گویا فریادمان آنقدر بلند نبود تا کمی آن طرف تر مسئولان ورزش کشور و فوتبالی ها کمی به خود بیایند و صفحات فوتبال ایران را در دهه 60 ورق بزنند و از این خاطره خاک خورده فوتبال تلخ ایران یادی کنند.
این روزها وقتی کنار خبرهای دعوا و درگیری میان فوتبالی ها روزگار تلخ ناصر میرزایی را می گذاشتیم پارادوکس تلخی وجودم را آزار می داد و چقدر کوچک شده ایم که بزرگمردان تاریخ فوتبالمان را به یاد نمی آوریم.
و همه چیز تمام شد، ناصر میرزایی چشم انتظار و چشم به راه رفت؛ نمی دانم در ثانیه های آخری که چشمهایش را می بست دوست داشت کدام خاطره را در ذهنش مرور کند، سالهای افتخارآفرینی در تیم ملی یا روزهای تلخ آخری که هیچ کسی سراغش را نگرفت.
اسطوره ورزش لرستان آرام و بی صدا رفت، بی هیچ گلایه و شکایتی؛ اما مردم لرستان که برای اسطوره سراسر اشک شده اند این پرواز تلخ را فراموش نمی کنند همانطور که هنوز از کوچ تلخ حماسه سرای لرستانی رضا سقایی دلشکسته اند.
با خود می اندیشم که اگر دیروز کسی ناصر میرزایی را به خاطر نمی آورد؛ امروز موقع آن است که مسئولان با چهره های غم زده از اسطوره ای سخن بگویند که تا چندی قبل نام و نشانش را هم حتی به یاد نمی آوردند تا نکند یادشان بیاید وظیفه ای بر دوششان سنگینی می کند که هنگام ادای آن کوتاهی کرده اند.
روایت ناصر میرزایی روایتی تلخ از اسطوره ای است که با کمک چند میلیونی برخی مدیران لرستانی و با مستمری از کارافتادگی تامین اجتماعی در سالهای اخیر زندگی اش را به سر کرده و برای ورزش ایران که پرچمدار ورزش پهلوانیست این روایت دردیست که ممکن است هر روز اسطوره ای دیگر را به کام خود بکشد.
خبرگزاری مهر کوچ تلخ اسطوره ورزش لرستان را به مردم این استان و جامعه ورزش تسلیت می گوید. روحش شاد و یادش گرامی.
راز دلم را فقط تو میدانی و دلت
گوشه ای از قلبت پنهان دار دوستت دارم هایم را
*ای عشق*
***M***
ارسالها: 8724
#52
Posted: 30 Jan 2012 18:19
علی دانایی فرد
اگر بخواهیم از اولین فوتبالیست ها و معلمان فوتبال که در رشد و تعالی , و
پیشرفت این ورزش کشورمان نقش به سزایی داشتند نامی به میان آوریم بی شک یکی
از این افراد انگشت شمار زنده یاد علی دانایی فرد می باشد که منشا خدمات
بسیار زیادی شده است.بسیاری از ملی پوشان کشورمان در دهه های 30,40,50,60
نتیجه زحمات طاقت فرسای ایشان است. بازیکنانی مانند بیاتی ها جدیکار, کوزه
کنانی, فرزامی ,مظلومی, افتخاری , فرزندش ایرج دانایی فرد , پور حیدری و
...
مرحوم دانایی فرد در سال 1300 به دنیا آمد و در 17 سالگی نفر دوم دو و
میدانی کشور شد ایشان از موسسان باشگاه دوچرخه سواران بود که تیم فوتبال
این باشگاه با نام تاج و امروز به نام استقلال شناخته می شود.در ابتدا هم
مربی و هم بازیکن تیم بود اما با آمدن بیوک جدی کار که از شاگردان وی بود
فقط به مربی گری پرداخت.
مدتها صبح ها در زمین های نازی آباد و امجدیه و... صبح ها به تعلیم فوتبال
نوجوانان و جوانان می پرداخت و بعد از ظهرها هم به عنوان مربی تاج فعالیت
می کرد. زنده یاد علی دانایی فرد تا آخرین لحظات زندگی در سال 57 همچنان در
کنار تیم تاج بود و در این سال بدرود حیات گفت.دو تیم استقلال و پرسپولیس
هم یک دیدار دوستانه به مصاف هم رفتند که با تک گل استقلال آن بازی خاتمه
یافت.
روحش شاد
راز دلم را فقط تو میدانی و دلت
گوشه ای از قلبت پنهان دار دوستت دارم هایم را
*ای عشق*
***M***
ارسالها: 8724
#53
Posted: 30 Jan 2012 18:22
کاپیتان محمد رنجبر
مرحوم محمد رنجبر کاپیتان تاج در دهه سی و چهل ، مربی تاج و تیم ملی . از بزرگان فوتبال ایران که افتخارات زیادی به همراه تاج و تیم ملی به عنوان بازیکن و مربی بدست اورد. یادش همیشه گرامی!!!!
روحش شاد
راز دلم را فقط تو میدانی و دلت
گوشه ای از قلبت پنهان دار دوستت دارم هایم را
*ای عشق*
***M***