انجمن لوتی: عکس سکسی جدید، فیلم سکسی جدید، داستان سکسی
ورزش
  
صفحه  صفحه 2 از 6:  « پیشین  1  2  3  4  5  6  پسین »

Liverpool Club | لیورپول، پادشاه اروپا افتخار بریتانیا


مرد

 
بیست حقیقت در مورد راجرز



برندان راجرز در Carnlough از منطقه Antrim ایرلند شمالی در 23 ژانویه 1973 متولد شد .
در سال 1990 از تیم محلی بالیمنا یونایتد به ریدینگ منتقل شد . هرچند دوره بازی او به دلیل مصدومیت کوتاه شد و او حتی نتوانست یک بازی برای این تیم در سطح اول فوتبال جزیره انجام دهد .
در سال 1995 به عنوان مربی تیم جوانان ریدینگ مشغول به کار شد در حالی که اختلاف سنی زیادی با بازیکنانی که تحت مربیگری او فوتبال بازی میکردند نداشت .
خوزه مورینیو وقتی به جزیره آمد در سال 2004 استعداد او را دید و او را برای چلسی به خدمت گرفت تا بخشی از تغییرات گسترده ای باشد که در دوره آبرامویچ در این تیم ایجاد میشد .
او در دوره‌ای که در چلسی حضور داشت چندین مرتبه به باشگاه‌هایی مانند والنسیا ، سویا ، بارسلونا و باشگاه‌های هلندی برای بحث و تبادل نظر و آموختن بهترین ایده ها برای مربیگری سفر کرد .
او در سال 2006 با یک ارتقای شغلی در چلسی ربرو شد و از مربی تیم جوانان به عنوان مربی تیم رزرو چلسی در کوبهام [زمین تمرین چلسی] نقل مکان کرد .
او ازدواج کرده و یک دختر به نام میشا و یک دختر به نام آنتون دارد .
آنتون زمانی که پدرش 20 ساله بود در سال 1993 متولد شد و هم اینک در باشگاه برایتون فوتبال بازی میکند .
او هم مانند پدرش فوتبال را از باشگاه ریدینگ آغاز کرد پیش از آنکه در سال 2004 به همراه پدر به چلسی بپیوندد . او در سال 2009 یک بورس تحصیلی را از باشگاه چلسی دریافت کرد اما در سال 2011 با پیشنهاد تمدید قرارداد از سوی این باشگاه روبرو نشد و به عنوان بازیکن آزاد به برایتون پیوست .
در سال 2008 او اولین تجربه مربیگری خود را در باشگاه واتفورد آغاز کرد که جانشین ایدی بوتروید شد .
راجرز از آنجا به چایی رفت که فوتبال و مربیگری را از آنجا شروع کرده بود . او به عنوان سرمربی ریدینگ برگزیده شد .
در دسامبر 2009 راجرز قرارداد خود را با ریدینگ فسخ کرد و پس از 7 ماه بی کار ماندن به سوانسی پیوست .
یک سال بعد او با شکست تیم تیم سابق خود در پلی آف در ویمبلی ، سوانسی را برای نخستین بار به لیگ برتر انگلستان رساند .
در واقع سوانسی تحت سرمربیگری او نخستین تیم ولزی بود که از شروع لیگ برتر انگلستان در سال 1992 به آن گام میگذاشت .
از نظر همه کسانی که لیگ برتر را دنبال میکردند سبک بازی سوانسی انقلابی در نوع خود بود . فوتبالی شناور ، جذاب ، هجومی و درعین حال با خونسردی تمام و حمایت نفرات تیم از یکدیگر در تمامی لحظات بازی .
بسیاری قوی ها را در ارائه سبک بازی شناور و جذاب خود را بارسلونا مقایسه میکردند .
سوانسی فصل 2011-12 را با مکان یازدهم لیگ برتر به پایان رساند .
به او لقب باک راجرز را داده اند . این نام شخصیت معروف یکی از اولین داستان های مصور در دهه 30 میلادی است . دلیل این نام برای او توانایی صحبت روان او به زبانی اسپانیایی است .
در ژوئن 2011 او به همراه نفراتی چون کریس کامارا کارشناس اسکای ، ایدی بوتروید سرمربی کاونتری و استیو گیبسون مدیر عامل میدلزبرو در صعودی خیرخواهانه به کلیمانجارو بلند ترین قله قاره آفریقا صعود کردند . هدف از این صعود جمع کردن آعانه برای سازمان حمایت از افراد سرطانی ماری کوری بود . مادر او در سال 2010 و پدرش در سپتامبر 2011 بر اثر سرطان درگذشتند .
راجرز به همراه تنی چند از بهترین مربیان دنیای فوتبال کار کرده است . " من به اندازه کافی خوش شانس بودم که با مربیانی چون خوزه مورینیو و فلیپه اسکولاری کار کرده ام . اما بزرگترین استاد من خودم هستم . چون بسیار مطالعه کرده ام و این بزرگترین تاثیر را در من داشته است . "


ﺍﺯ ﺗﻨﻬﺎﯾﯿﻢ ﺭﺍﺿﯽ ﻧﯿﺴﺘﻢ . . .
ﻭﻟﯽ ...
ﺧﻮﺷﺤﺎﻟﻢ ﮐﻪ ﺑﺎ ﺧﯿﻠﯽ ﻫﺎ ﻧﯿﺴﺘﻢ . . . .
     
  
مرد

 
[:: مشاهیر باشگاه لیورپول ::]



دنیل کریگ ( Daniel Craig) متولد ۲ مارس ۱۹۶۸ در شهر چستر انگلستان، بازیگر و هنرپیشه مطرح سینما، وی ششمین شخصیت جیمز باند در مجموعه فیلمهای جاسوسی جیمز باند است.
گزینش او به عنوان بازیگر ایفا کننده نقش جیمز باند با واکنش منفی طرفداران این فیلم مواجه شد ولی نقش آفرینی او در فیلم کازینو رویال موجب شد برخی منتقدان وی را بهترین جیمز باند تاریخ بدانند.

وی در ماه آوریل سال ۲۰۰۸ به عنوان خوش لباس‌ترین مرد بریتانیا معرفی شد.

تندیس دنیل کریگ در نقش جیمز باند توسط موزه مادام توسو ساخته شده و در شعبه لاس وگاس موزه مادام توسو نگهداری می‌شود.


دنیل کریگ، بازیگر نقش جیمز باند، به همراه دوست دختر ژاپنی آمریکایی اش در آنفیلد از نزدیک شاهد برد ۳ بر صفر لیورپول مقابل نیوکاسل بودند. دنیل کریگ به همراه ساتسوکی میشل از جایگاه VIP این بازی را به نظاره نشستند.





***


ملانی جین چیسهولم (Melanie Jayne Chisholm)، معروف به ملانی سی ( Melanie C) متولد ۱۲ ژانویه ۱۹۷۴ از یک خواننده انگلیسی است که به خاطر عضویتش در "اسپایس گرلز" مشهور شد. او از سال ۱۹۹۹ به انتشار آلبوم‌های شخصی روی آورد.

او یکی از طرفدارن دو آتیشه تیم فوتبال لیورپول است.


ﺍﺯ ﺗﻨﻬﺎﯾﯿﻢ ﺭﺍﺿﯽ ﻧﯿﺴﺘﻢ . . .
ﻭﻟﯽ ...
ﺧﻮﺷﺤﺎﻟﻢ ﮐﻪ ﺑﺎ ﺧﯿﻠﯽ ﻫﺎ ﻧﯿﺴﺘﻢ . . . .
     
  ویرایش شده توسط: مدیر   
مرد

 
فابیو بورینی از حضور در لیورپول خوشحال است.




فابیو بورینی از اینکه قرارداد خود را با لیورپول کامل کرده است ، بسیار خوشحال است.


این مهاجم 21 ساله ی ایتالیایی پس از گذراندن تست های پزشکی در ملوود سرانجام قرارداد خود را به طور رسمی با لیورپول به امضا رساند.

بورینی که در فصل گذشته 10 گل در 26 بازی به ثمر سانده است ، اولین خرید سرمربی جدید لیورپول نام گرفته است.

بورینی گفت:"احساس بسیار خوبی دارم."

"لیورپول یکی از باشگاه های بزرگ دنیاست که کاپ های بسیاری را در گذشته به دست آورده است ، و در آنده هم امیدوارم بتوانیم آن را تکرار کنیم.من به مربی و این باشگاه اعتماد دارم ، و از بودن در اینجا احساس غرور میکنم."

"من میخواستم یک روز دوباره به انگلستان برگردم و میدانستم دیر یا زود این اتفاق خواهد افتاد.برگشتن به انگلستان اینبار با لیورپول حتی بهتر خواهد بود چرا که میتوانم به مردم نشان بدهم که چه توانایی هایی دارم.ما لیگ اروپا و بسیاری از جام های معتبر دیگر را داریم که در آنها به میدان خواهیم رفت."

بورینی درباره برگشتن دوباره اش زیر نظر راجرز اینبار در آنفیلد هم صحبت کرد.

او گفت:"او بسیار مهم است."

"حتی در طول فصل گذشته من با او صحبت های بسیاری کردم.من به او اس ام اس میزدم و جویای حالش میشدم و حتی در رابطه با نتایج سوانسی به او تبریک میگفتم."

"اول از همه او یک دوست خوب برای شماست و سپس به سراغ کار خود میروید.این دوستی از همه چیز مهمتر است."

"من عادت داشتم با سیستم 4-3-3 در ترکیب او بازی کنم و برای او بازی کردن بسیار لذت بخش است چراکه هم از تفریح دارید و هم به نتایج خوبی میرسید."

"من میبینم که در سوانسی همه او را دوست داشتند چراکه فوتبالی جذاب را ارائه میکرد.مردم دوست دارند چنین فوتبالی ببینند."

"من خودم را بازیکنی میبینم که هیچوقت تسلیم نخواهد شد و همواره تلاش خود را خواهد کرد.من دوران سختی را در چلسی داشتم ، چراکه جوان تر بودم و تازه از ایتالیا آمده بودم.شرایط برای من بسیار سخت بود ولی من بسیار تلا کردم تا بتوانم توانایی ها خودم را نشان دهم.یک تجربه و دست آورد برای من بود و دلیل اینکه الان اینجا هستم."

"بازی در آنفیلد شگفت انگیز خواهد بود.من میدانم که هواداران بسیار گرمی دارند و برای دیدن فوتبال زیبا به وزشگاه می آیند."

"من امیدوارم در اینجا به حداکثر موفقیت ممکن برسم ، با گلزنی فراوان ، رسیدن به چمپیونز لیگ و همه ی اهدافی که باشگاه خواهان رسیدن به ان است."


ﺍﺯ ﺗﻨﻬﺎﯾﯿﻢ ﺭﺍﺿﯽ ﻧﯿﺴﺘﻢ . . .
ﻭﻟﯽ ...
ﺧﻮﺷﺤﺎﻟﻢ ﮐﻪ ﺑﺎ ﺧﯿﻠﯽ ﻫﺎ ﻧﯿﺴﺘﻢ . . . .
     
  
مرد

 
با وقایع تاریخی باشگاه لیورپول بیشتر آشنا شوید! (هیسل و هیلزبورو)

**هیسل**




در می سال 1985 لیورپول به فینال جام باشگاههای اروپا رسید آن ها تا پيش از آن 4 بار قهرمان اروپا شده بودند و همه از بازی کردن مقابلشان ترس و اضطراب داشتند. در ان سال ليورپول می بايست از عنوان قهرمانی دوره پيشين دفاع کند. در سال قبل آنها تيم رم را مغلوب کردند و به قهرماني رسيدند . در اين سال آنها دوباره مي بايست با يک تيم ايتاليايی ديگر پیکار می کردند . از طرف ديگر بوونتوس قهرمان جام درجام اروپا در سال 1984 بود که اکثر بازيکنان آن را بازکينانی تشکيل می دادند که در سال 1982 به همراه تیم ملی ایتاليا قهرمان جام جهاني اسپانيا شده بودند و نيز در يوونتوس آن زمان ، ميشل پلاتينی ( دارنده جايزه بهترين بازيکنان اروپا در سال های1983 ،1984و 1985 ) بازی می کرد .
قبلاً در ژانویه آن سال يوونتوس و ليورپول در سوپر جام باشگاه های اروپا به مصاف هم رفته بودند که یوونتوس در تورین موفق شد بازی را 0-2 ببرد و بازی برگشت که قرار بود در آنفيلد برگزار شود بدليل اينکه ليورپول در جدول زمان بندی برنامه های خود زمان مناسبی را برای انجام اين بازی پيدا نکرده بود ، به تعويق افتاد و بعد از فاجعه ورزشگاه هیسل دیگر برگزار نگردید .
يک ساعت قبل از شروع مسابقه ، در فینال جام باشگاه های اروپا سال 1985 در ورزشگاه هیسل واقع در بلژيک ، تماشاگران لیورپول با شکستن فنس هایی که میان آنان و طرفداران یوونتوسی ها برای جدایی و جلوگیری از کشمکش و درگیری قرار داده شده بود به طرفداران یووونتوس حمله ور شده و آن ها را مورد ضرب و شتم قرار دادند ، یوونتوسی ها که انتظار اين حرکت را از لیورپولی ها نداشتند ناچار با آنها در گیر شده و به ناگاه عقب نشينی کردند با فشار يوونتوسی ها به دیوارهای پیرامون ورزشگاه ،منجر به ویرانی آن گشت و باعث شد که روی سر آن ها ویران گردد و در پی این حادثه 39 نفر که اکثراً از طرفداران یوونتوس بودند ، به کام مرگ رفتند .




با این وجود بازی فینال برگزار شد و یوونتوسی ها با تک گل میشل پلاتینی قهرمان شدند . بعد از این مسابقه لیورپولی ها به همراه تمام باشگاه های انگليسی از بازی با تیم های اروپایی در مسابقات مختلف به مدت 5 سال محروم شدند و آن سال ، سال سياه جام باشگاههای اروپا نام گذاری شد .

اصل ماجرا چه بود ؟


بازی با رم

فينال جام باشگاه هاي اروپا سال1984 بين تيم های ليورپول و رم در ورزشگاه المپيک شهر رم برگزار شد که ليورپول آن بازی را در ضربات پنالتی برد و برای بار چهارم قهرمان اروپا شد .هنگامي که تماشگاران ليورپولی شادی کنان در راه بازگشت به هتل های خود بودند ناگهان مورد هجوم گروهی از هواداران رم قرار گرفتند که بعضی ها به شدت مجروح شدند .
بعد از اين حادثه روزنامه های چاپ رم ، این جریانات را به خوبی پوشش ندادند و به سادگی از آن گذشتند . درحالي که گفته می شد يک گروه از رمی ها با پر کردن اسلحه هاي خود قبل از بازی آماده بودند که در هنگام بازی و در میان سر و صداهای موجود در ورزشگاه همراه با سوت هايی که تماشاگران مي زدند ، به هواداران رقيب يورش ببرند .
راديو محلي ليورپول موسوم به Radio city اولين رسانه اي بود که سر و صدا های ناشی از درگيری را تحت پوشش داد : «...خيلی از هواداران در هنگام رسيدن به ايستگاههاي اتوبوس مورد هجوم هواداران رم قرار گرفتند . راننده ها از رساندن هواداران ليورپول به هتل هايشان اجتناب می کنند . انگليسی هايی که می خواهند به سفارت بروند مورد هجوم قرار می گيرند ...چه در گيری ای ... خدای من ...».
سرانجام يک راننده داوطلب حاضر شد که هواداران ليورپول را به هتل هايشان بازگرداند .

هيچ کدام از اين حوادث در روزنامه هاي چاپ بريتانيا انعکاس نيافت بجز روزنامه محلی شهر ليورپول موسوم به صدای ليوپول با تيتر « شادی و درد و رنج » .
گفته ميشود که بعد از رويداد های رم در سال 1984 عده ای از گروه های آشوبگر انگليسی فاصله های زیادی را طی کرده بودند تا به بلژيک بروند و بلاهايی را که ايتاليا یی ها بر سر انگليسی ها آورده بودند جبران کنند و به نحوی انتقام بگیرند . دسته های اوباش هاي انگليسی شامل گروه MIGS از لوتون ، Bushwackersاز ميلوال ، ICF از وستهام و Gremlins از نيو کاسل بودند که بعدها ثابت شد که همه اين گفته ها شایعاتی بیش نبوده است .


ﺍﺯ ﺗﻨﻬﺎﯾﯿﻢ ﺭﺍﺿﯽ ﻧﯿﺴﺘﻢ . . .
ﻭﻟﯽ ...
ﺧﻮﺷﺤﺎﻟﻢ ﮐﻪ ﺑﺎ ﺧﯿﻠﯽ ﻫﺎ ﻧﯿﺴﺘﻢ . . . .
     
  ویرایش شده توسط: roohiiii   
مرد

 
ورزشگاه هيسل

استاديوم هيسل در شهر بروکسل که در سال 1930 ساخته شده بود ، به نظر مي رسيد برای برگزاری يک ديدار مهم همچون فینال جام باشگاه هاي اروپا آماده نباشد .ورزشگاه گنجايش 50 تا 60 هزار تماشاگر را داشت و از اين حيث سهم هر دو تيم 25000 نفر بود که در دو جايگاه بزرگ پشت دروازه که هر دو دارای سه قسمت بودند مستقر می شدند که سه قسمتX ، Z و Y برای ليورپولی ها و جمعی از شهروندان بلژيکی و قسمت های O ، N و M برای بوونتوسی ها در نظر گرفته شده بود . گروهی از هواداران یوونتوس با خريد بليت های قسمت z در کنار ليورپولی ها قرار گرفتند و همين باعث شده بود که با هم مخلوط شوند که براي جدايی بین آن ها يک فنس قرار داده بودند . بیشتر لیورپولی ها در قسمت هاي Y و Z بدون بليت وارد استاديوم شده بودند و اکثر آن ها همه ی روز را نوشيده و مست بودند و اين از بطری هایی که بعد از حادثه در آن جايگاه ها پيدا شد معلوم بود .


در گيری

درست يک ساعت قبل از شروع بازی حدود ساعت 7 بعد از ظهر به وقت محلی تماشاگران ليورپول و يوونتوس در قسمت Zکه به فاصله يک يارد از هم ايستاده بودند و بين آنان فنس های آهنی گذاشته شده بود با پرتاب سنگ و بطری به هم جو ورزشگاه را به هم ريختند . درست واضح نبود که چه گروهی درگيری را شروع کرده بود . پليس بلژيک که تا آن لحظه خبری از آن نبود به سرعت وارد عمل گردید اما کوشش نیرو های پلیس بی نتيجه بود . سنگ اندازی تا نزديکی های شروع مسابقه ادامه یافت . در اين لحظه گروهی از هوادارا ن ليورپول فنس های آهنی را شکسته و به سمت هواداران يوونتوس يورش بردند. يوونتوسی ها که غافلگیر شده بودند به عقب رفتند آن ها به عقب نشينی خود ادامه داده تا به ديوار های پيرامون ورزشگاه نزديک نقطه کرنر رسيدند . آن ها هيچ راهی برای فرار از شر ليورپولی ها نداشتند . عده ای از آن ها سعی کردند که با بالا رفتن از ديوار خود را نجات بدهند . اما در اثر فشار جمعیت به ديوار ، ديوار روبه ويرانی رفت و روی سر جمعيتی که در زير آن بودند خراب شد .
از اين نقطه بود که 39 نفر جان خود را از دست دادند و حدود 600 نفر نیز مجروح شدند . جسد ها را در کنار فنس های آهنی و بيرون بردند و روی آن ها را با پرچم های تماشاگران پوشاندند . هليکوپتر امداد در آن بی نظمی بر زمين نشست .
هواداران يوونتوس از جايگاه های خود پايين آمدند تا به سمت ليورپولی ها در قسمتZ يورش ببرند اما نيرو های پليس بلژيک جلوی آنان را گرفت و بين آنان با طرفداران یوونتوس درگيری بوجود آمد .
هواداران يونتوسی به مدت 2 ساعت با پرتاب سنگ ، بطری و هر چه که به دستشان می رسيد با نيرو های پليس در گير بودند حتی زمانی که بازی به اتمام رسید آن ها ، هنوز مشغول درگیری بودند .
39 نفر جان باختند که 32 نفر از آن ها طرفداران يوونتوس ، 2 نفر فرانسوی، 4 نفر بلژيکی و يک نفر از آن ها ایرلندی بود .






ﺍﺯ ﺗﻨﻬﺎﯾﯿﻢ ﺭﺍﺿﯽ ﻧﯿﺴﺘﻢ . . .
ﻭﻟﯽ ...
ﺧﻮﺷﺤﺎﻟﻢ ﮐﻪ ﺑﺎ ﺧﯿﻠﯽ ﻫﺎ ﻧﯿﺴﺘﻢ . . . .
     
  
مرد

 
بازی چه شد ؟


بعد از آن درگيری وحشتناک و مرگبار، هيچ کس به فکر بازی و سرنوشت آن نبود . اما احساس می شد که با کنسل شدن بازی دوباره درگيری از سر گرفته شود و وضع از اين که هست بد تر هم شود بنابراين تصميم به انجام بازی گرفته شد. قبل از شروع مسابقه ، کاپيتان های هر دو تیم برای مدت های زیادی با تماشاگران خودی صحبت کرده و از آن ها می خواستند که در هنگام مسابقه آرام باشند و سر انجام بازی شروع شد اگر چه بازيکنان دو تيم تحت تأثير جو ورزشگاه شور و شوق بازی کردن را نداشتند .
يوونتوس بازی را 0-1برد آن هم با يک پنالتی جنجال آمیز که توسط داور سوئيسی گرفته شد و ميشل پلاتينی ، آن را گل کرد . صحنه آنقدر آشکار بود که نیازی برای صحبت کردن در باره آن نبود ، خطا کاملاً پشت محوطه جريمه حداکثر 2 متر دور تر گرفته شد که داور آن را پنالتی اعلام کرد . به نطر می رسيد که دو تيم می خواستند بازی هر چه زود تر تمام گردد . بعضی ها می گفتند که ليورپول به گونه ای بازی کرد تا يوونتوس بازی را ببرد . بعد از اتمام بازی بازيکنان يوونتوس به شادی مختصری در گوشه ای از زمين پرداختند و سريع به رختکن رفتند .جام قهرمانی در رختکن به یوونتوس داده شد . در حالی که اعضای تیم هيچ کدام راضی و خوشحال به نظر نمی رسيدند و همه قهرمانی را يک تراژدی غمناک از مرگ طرفداران خود می دانستند .




بعد از مسابقه

« اولين جرقه اين تراژدی توسط ليورپولی ها زده شد ». مقامات رسمی یوفا در اظهاريه ای اين چنين گفتند: در اينکه انگليسی ها مقصرند هيچ شکی نیست .
مقامات اصلی یوفا و مسئولان برگزاری مسابقه فينال و نيز پليس بروکسل بلژيک هيچ گونه رسیدگی در اين خصوص انجام ندادند. هيچگونه پاسخی به اين سوال داده نشد ، چه شد که در گيری روی داد .
در 31می مارگارت تاچرنخست وزير بريتانيا به مسئولان ليگ انگليسی هشدار داد که تيم های انگليسی از حضور در مسابقات اروپایی واپس زنند و شرکت نکنند . دو روز بعد یوفا کليه باشگاه های انگلیسی را از حضور در بازی ها برای مدت نامعينی ممنوع کرد .
در ۶ ژوئن فیفا نیز، لیورپول و سایر تیم های انگلیسی را از حضور در مسابقات اروپایی حتی بازی های دوستانه با دیگر تیم های اروپایی منع کرد اما کمتر از یک هفته به باشگا ه های انگلیسی اجازه بازی دوستانه را داد . این جریمه شامل تیم ملی انگلیس نمی شد و تیم ملی انگلیس می توانست در مسابقات ملی شرکت کند .بنابراین لیورپول و همه باشگاه های انگلیسی از حضور در رقابت های اروپایی به مدت ۵ سال محروم شدند .
پلیس بریتانیا و سایر کارشناسان و بازرسان ویژه پس از مشاهده فیلم ها ، عکس های حادثه و بررسی همه جانبه قضایا ، همگی بر این باور بودند که طرفداران لیورپول ۶۰ درصد مقصرند و ۱۴ نفر از هواداران لیورپول که در این جریانات مقصر بودند در دادگاه بلژیک به مجازات رسیدند .
ورزشگاه هیسل بعد از آن حادثه به مدت ده سال دیگر پذیرای هیچ مسابقه ای مهم در اروپا نبود و در سال ۱۹۹۵ ویران شد و ورزشگاهی جدید به نام King Baudouin Stadium در آن محل احداث کردند . در سال ۱۹۹۶ ورزشگاه جدید میزبان دو تیم آلمان و بلژیک بود .همچنین این ورزشگاه میزبانی فینال جام در جام باشگاه های اروپا میان دو تیم پاری سن ژرمن و راپید وین را در همین سال بر عهده گرفت .
در جریان مسابقات یورو۲۰۰۰ همه اعضای تیم ملی ایتالیا که می بایست با بلژیک در این ورزشگاه بازی کنند با گذاشتن گل های آبی در محل کشته شدگان هیسل خاطره هواداران از دست رفته یوونتوس را گرامی داشتند .


یوونتوس و لیورپول بعد از فاجعه هیسل به مدت ۲۰ سال با هم بازی نکردند تا سال ۲۰۰۵ که در مسابقات جام باشگاه های اروپا دوباره با هم رو د رو شدند . در بازی رفت که در آنفیلد برگزار می شد قبل از شروع مسابقه هواداران لیورپول در جایگاه کپ با در دست داشتن پلاکارد هایی که نام ایتالیایی "amicizia" به معنای دوستی به روی آن نوشته شده بود خطاب به هواداران یوونتوس که در سمت مخالف نشسته بودند به نحوی از هواداران یوونتوس عذر خواهی کردند . هواداران یوونتوس با دیدن این رفتار به وجد آمده و شادی کردند و با این عمل خواستند به لیورپولی ها بفهمانند که آن ها را بخشیده اند .



ﺍﺯ ﺗﻨﻬﺎﯾﯿﻢ ﺭﺍﺿﯽ ﻧﯿﺴﺘﻢ . . .
ﻭﻟﯽ ...
ﺧﻮﺷﺤﺎﻟﻢ ﮐﻪ ﺑﺎ ﺧﯿﻠﯽ ﻫﺎ ﻧﯿﺴﺘﻢ . . . .
     
  
مرد

 



اسامی قربانیان حادثه هیسل :


Rocco Acerra
Bruno Balli
Alfons Bos
Giancarlo Bruschera
Andrea Casula
Giovanni Casula
Nino Cerullo
Willy Chielens
Giuseppina Conti
Dirk Daenecky
Dionisio Fabbro
Jacques François
Eugenio Gagliano
Francesco Galli
Giancarlo Gonnelli
Alberto Guarini
Giovacchino Landini
Roberto Lorentini
Barbara Lusci
Franco Martelli
Loris Messore
Gianni Mastrolaco
Sergio Bastino Mazzino
Luciano Rocco Papaluca
Luigi Pidone
Bento Pistolato
Patrick Radcliffe
Domenico Ragazzi
Antonio Ragnanese
Claude Robert
Mario Ronchi
Domenico Russo
Tarcisio Salvi
Gianfranco Sarto
Giuseppe Spalaore
Mario Spanu
Tarcisio Venturin
Jean Michel Walla
Claudio Zavaroni


ﺍﺯ ﺗﻨﻬﺎﯾﯿﻢ ﺭﺍﺿﯽ ﻧﯿﺴﺘﻢ . . .
ﻭﻟﯽ ...
ﺧﻮﺷﺤﺎﻟﻢ ﮐﻪ ﺑﺎ ﺧﯿﻠﯽ ﻫﺎ ﻧﯿﺴﺘﻢ . . . .
     
  
مرد

 
اینم واقعه هیلزبورو

شمارش معکوس یک فاجعه

در این مجال زمان را به عقب بر می گردانیم تا ببینیم در بازی نیمه نهایی جام خذفی 1989 بین لیورپول و ناتینگاه فارست چه روی داد که آن همه انسان را به کام مرگ کشاند.

12 ظهر

در یک روز آفتابی بهاری هواداران در حال جمع شدن و ورود به جایگاه لپینگز لین می شوند. تا ظهر تمام ورودی های گردان باز می شوند. گزارش رییس پلیس ورزشگاه جو ورزشگاه را "فستیوال، شادی و نشاط" تفسیر می کند.

2 بعد از ظهر

ورزشگاه در حال پرشدن است. در این لحظه جایگاههای ناتینگهام فارست پر تر از لیورپول به نظر می رسند. دقایقی قبل از 2 بعد از ظهر قطاری از مقصد لیورپول به ایستگاه وادزلی بریج می رسد. 350 هوادار لیورپولی به سمت ورزشگاه به راه می افتند.

2.15 بعداز ظهر

در تراس جایگاه لپینگز لین، ورودی های اصلی در حال پرشدن هستند در حالیکه ورودی های جانبی تقریباً خالی به نظر می رسند. 12000 هوادار وارد ورزشگاه می شوند و در مقایسه با فصل قبل در نیمه نهایی این تعداد 20000 نفر بودند. بلندگوی ورزشگاه از تماشاگران درخواست می کند تا افرادی که در ورودی مرکزی ازدحام کرده اند برای ورود افراد جدید فضا را خالی کنند و به جلو راه بیفتند.

2.17 بعد از ظهر

ناظران ورزشگاه در میان جمعیت رفته خارج از لپینگز لین در مورد تعداد افرادی که به جایگاه وارد می شوند نگران شده و از اتوبوسی در جاده درخواست می کند تا توقف کند. این ساعت 2.30 بود.

2.20 بعداز ظهر

350 تماشاگر لیورپول که از ایستگاه آمده بودند به ورودی جایگاه می رسند.

2.40 بعداز ظهر

جمعیت داخل و بیرون ورودی به 5000 نفر می رسد. بسیاری از آنها به شدت عرق کرده و به سختی نفس می کشند.، به نظر می رسد که تمام این تماشاگران نمی توانند تا ساعت 3 بعداز ظهر از ورودی عبور کرده و به جایگاه برسند.

2.44 بعداز ظهر

مسئول نیروی انتظامی خارج از لپینگز لین با واکی تاکی درخواست نیروی کمکی و یک خودروی لندرور با بلندگو سر می کند تا به نظم تماشاگران کمک کند.


2.46 بعداز ظهر

لندرور می رسد و از بلندگو به تماشاگران می گوید که همدیگر را هل ندهند.

2.47 بعداز ظهر

مسئول نیروی انتظامی پس ار توافق با مسئولان ارشد خود درخواست می کند تا درب خروجی باز شود تا جمعیت به بیرون هدایت شوند چونکه می ترسید به دلیل ازدحام کسی آن میان مشکل تنفسی پیدا کرده و تلف شود.

2.48 بعداز ظهر

یکی از گیتهای خروجی جایگاه، گیت C، باز میشود تا هوادار بدون بلیطی را به بیرون هدایت کند. 150 هوادار قبل از اینکه درب بسته شود وارد می شوند.



2.50 بعداز ظهر

با ورود تماشاگران بیشتر، فشار جمعیت در ورودیهای مرکزی جایگاه لپینگز لین افزایش می یابد، در حالیکه ورودیهای بیرونی هنوز جای خالی داشتند. بیرون از زمین هواداران کم کم نگران می شوند که ممکن است شروع بازی را از دست بدهند چونکه جمعیت روبروی آنها حرکت نمی کرد، بعضی از آنها به جمعیت فشار وارد کرده و در نتیجه برخی از آنها به دیوار و ورودیها می چسبند. زنان و بچه ها شروع به غش کردن می کنند و به بیرون از جمعیت هدایت میشوند. برای فرار از ازدحام بیش از حد و پرت شدن به بیرون از ورزشگاه برخی از افراد ساختمان ورودی بالا می روند.

2.52 بعداز ظهر

از سوی رئیس نیروی انتظامی داکنفیلد در ستاد مرکزی ورزشگاه دستور صادر میشود که گیت C باز شود. خیل هواداران به درون ورزشگاه می ریزند. در عرض 5 دقیقه 2000 هوادار از این گیت عبور می کنند. اکثر آنها از راه ورودی مرکزی به جایگاه لپینگز لین می روند.


2.54 بعداز ظهر

گروهبان هیگینز در گیت A با واکی تاکی اعلام می کن تا گیت باز شود، و علیرغم مخالفت مسئول گیت، او می گوید اگر گیت باز نشود "ممکن است کسی اینجا کشته شود". اجازه داده میشود تا گیت A باز شود، گر چه این بار جمعیت با هجوم کنترل می شوند. در گیت سوم، گیت B، تقریباً 200 هوادار وقتی گیت باز میشود از آنجا عبور می کنند و باز مسئول گیت مخالفت می کند. در عین حال، بازیکنان دو تیم وارد زمین می شوند.

2.57 بعداز ظهر

گیت C بسته می شود.

2.59 بعداز ظهر

در ستاد نیروی انتظامی یورک شایر جنوبی، سربازرس ادمونسون از رادیو می شوند که در هیلزبورو ازدحام و اغتشاش شده است. او به رئیس نیروی انتظامی واگ در ستاد نیروی انتظامی دستور می دهد که از مرکز کنترل هیلزبورو بخواهد آیا لازم است تا آمبولانس ارسال شود یا خیر. جواب می گیرد که هیچگونه جراحتی گزارش نشده اما آماده باشند.



3 بعداز ظهر

بازی آغاز میشود، گیت C بار دیگر باز میشود و به یک تعداد هوادار اجازه داده میشود تا عبور کنند.

3.04 بعداز ظهر

یک شوت پیتر بردزلی به دیرک افقی دروازه، به سمت جایگاه کاپ اصابت می کند و موجب میشود تا هوادران شتابان در جایگاه لپینگز لین به جلو بیایند.


3.05 و 30 ثانیه

داور بازی، ری لوئیس، بازی را متوقف میکند.

3.06 بعداز ظهر

به ستاد نیروی انتظامی یورک شایر جنوبی اطلاع داده میشود که امکان مجروح شدن تماشاگران در هیلزبورو هست و دستور ارسال آمبولانس داده میشود. ثانیه هایی بعد رئیس پلیس موری در اتاق کنترل درخواست ارسال آمبولانس می کند و تمام 42 دستگاه ارسال می شوند.

3.10 بعداز ظهر

از فنس اصلی جایگاه لپینگز لین درخواست ارسال سیم چین می شود.

3.12 بعداز ظهر

رئیس پلیس نزبیت، فرمانده اداره ترافیک به زمین وارد می شود. او مسئول یکی از خروجیهای جلویی به جایگاه لپینگز لین می شود و از افسران می خواهد به مصدومین کمک کنند تا از آن محل بیرون آورده شوند.



3.13 بعداز ظهر

آمبولانس سنت جان وارد زمین میشود. تا ساعت 3.30 بعداز ظهر درخواست ارسال دکتر یا پرستار نمیشود. از ستاد پلیس درخواست می شود تا به اداره آتش نشانی تماس بگیرند و تجهیزات برش هیدورلیکی به محل ورودی جایگاه لپینگز لین اعزام کنند. در آن واحد آمبولانس به بیرون از لپینگز لین می رسند.

3.15 بعداز ظهر

مدیراجرایی فدراسیون وقت، گراهام کلی وارد اتاق کنترل پلیس میشود جاییکه رییس پلیس داکنفیلد به او میگوید که تلفات جانی روی داده است، و به یک گیت فشار وارد شده و هواداران لیورپولی از آن میان هجوم آورده اند. او به دوربینهای تلویزیونی اشاره می کند که گیت C را پوشش میدادند و می گوید:"این همان گیتی است که مورد ازدحام قرار گرفته بود و جمعیت از میان آن عبور کرده اند."

3.17 بعداز ظهر

آمبولانس به درب ورودی پنیستون رود میرسد.

3.22 بعداز ظهر

تجهیزات آتش نشانی به هر دو وردویهای لپینگز لین و پنیستون رود می رسند در حالیکه حضورشان پلیس را شگفت زده کرد چونکه به آنها اطلاع داده نشده بود که به چه علت در محل حضور دارند و به کجا بروند.

3.30 بعداز ظهر


جلسه ای در اتاق کنفرانس باشگاه شفیلد ونزدی بین رییس پلیس داکنفیلد، گراهام کلی، داور و نمایندگان لیورپول، ناتینگهام فارست و شفیلد ونزدی برگزار میشود. زییس پلیس داکنفیلد می گوید که بازی به تأخیر می افتد.


3.56 بعداز ظهر

کنی دالگلیش مربی لیورپول از جمعیت می خواهد تا آرام باشند. او از هواداران درخواست می کند تا به نیروی انتظامی و امدادگران کمک کنند.

4.10 بعداز ظهر

بازی رسماً تعطیل میشود.








ﺍﺯ ﺗﻨﻬﺎﯾﯿﻢ ﺭﺍﺿﯽ ﻧﯿﺴﺘﻢ . . .
ﻭﻟﯽ ...
ﺧﻮﺷﺤﺎﻟﻢ ﮐﻪ ﺑﺎ ﺧﯿﻠﯽ ﻫﺎ ﻧﯿﺴﺘﻢ . . . .
     
  ویرایش شده توسط: roohiiii   
میهمان
 
amir5748



زنده بااااد


*****

لک لک ها در پرواز

وقتی می آمدند ،کودکی با شوق آن ها را همراهی میکرد

وقتی می آمدند ، نغمه باران را سر می دادند .

وقتی می آمدند ، پسر بچه ها بادبادکهایشان را به هوا می فرستادند

وقتی می آمدند ، مادری با انگشت آن ها را به کودکش نشان می داد

وقتی می آمدند ، آسمان آبی بود.
همه ی دلخوشی بندر شمالی جزیره، آنها بودند .
کارگران ساده بندر ، پیر مرد ی که در گوشه تنهایی کافه ودکا می نوشید

بچه هایی که در خیابان ها با شور و علاقه فوتبال بازی می کردند

مردانی که خسته از سر کار برمی گشتند

زنانی که به رقص و پایکوبی می پرداختند

همه وهمه
صدای آنها را می شنیدند ... هیاهوی آن ها را می دیدند

آن ها قهرمان بودند

هنوز در آنفیلد زمزمه آن ها به گوش می رسد

هنوز مردم برایشان شال های سرخ رنگ ، تکان می دهند

هنوز هم صدای آن 96 نفر در" هیلز بورو" می پیچد

هنوز برای لک لک ها می خوانند:
هرگز تنها نخواهی رفت ...
و خواهند خواند :

هرگز تنها نخواهی رفت ...

هرگز تنها نخواهی رفت ...

هرگز تنها نخواهی رفت ...
     
  
مرد

 
استیون جرارد در اتوبیوگرافی اش اینگونه می نویسد:"هر وقت با ماشینم از کنار بنای یادبود هیلزبورو در انفیلد رد میشوم بی اختیار توقف می کنم و چشمم به یک نام دوخته میشود "جان پل گیلهولی 10 ساله"، جوانترین هواداری که در آن حادثه جان خود را از دست داد. آن را می شناختم. آخر پسر خاله ام بود. هواداری که به عشق باشگاهش به آن بازی رفته بود تا شاهد پیروزی اش باشد اما هیچگاه به خانه برنگشت. ستون فقراتم به لرزه در می آید. برای او صلیبی می کشم و به راه خود ادامه می دهم. زخم شنبه 15 آوریل همیشه 1989 تا ابد بر قلبم سنگینی خواهد کرد. یادش گرامی باد.




مصاحبه استیون جرارد در مورد هیلزبورو

با نزدیک شدن به بیستمین سالگرد حادثه هولناک هیلزبورو، کاپیتان باشگاه استیون جرارد داوطلبانه خاطرات خود را از آن زمان، مبارزه برای عدالتخواهی و فقدان عزیز خود را به زبان می آورد.

شما در آن زمان سن کمی داشتید، اما از 15 آوریل 1989 چه خاطره ای دارید؟
هنوز بچه بودم. در آن زمان تنها 9 سال سن داشتم به همین منظور تنها خاطرات کمی از آن زمان به یاد دارم. اما با بزرگ شدنم در مورد وقایع حقیقی آن روز خیلی چیزها فهمیدم.

خانواه شما هم در آن حادثه عزیزی را از دست داده. در این باره بیشتر بگویید...

بله، وقتی آن صحنه ها را زنده از تلویزیون دید خیلی شوکه شدم. کاملاً شوکه شده بودم، ضمن آنکه به این فکر کردم که آیا از نزدیکان و آشنایان ما در آ« بازی کسی بوده یا نه. من هم مثل خیلی از هواداران دیگر در آن زمان بودم چونکه میخواستم ببینم آیا از آشنایان ما کسی به آن بازی رفته بوده یا نه. یادم می آید آن شب به رختخواب خود رفتم، دراز کشیده بودم و فقط دعا می کردم و دست به دعا شدم که وضعیت به وخامتی که شاهد آن بودیم نباشد. متأسفانه صبح روز بعد خبر بسیار بدی برای من و خانواده ام آوردند که یکی از بستگان ما در آن ورزشگاه حاضر بوده و در اثر ازدهام جمعیت با وضع اسفباری در گذشت.

آیا این درست است که در خاطرات جان پل آمده که او همیشه تو را تشویق می کرد که بازیکن لیورپول بشوی؟

بله قطعاً. مسلماً دوران سختی بود که به ما خبر دادند یکی از پسر خاله هایم در آن بازی حضور داشته و به طرز اسفناکی درگذشته است. با دیدن پدر، مادر و اعضای خانواده او مصمم شدم تا به بازیکنی تبدیل شوم که او می خواست.

در مورد اهمیت حادثه هیلزبورو برای باشگاه لیورپول، می توانید بگویدد که این واقعه چقدر در تاریخ باشگاه ما مهم است؟

این واقعه حادثه مهم و دلخراشی برای باشگاه است. نه 96 هواداری که کشته شدند هرگز فراموش خواهند شد و نه کسانی که در آن حادثه آسیب دیدند. اما مهم است که این افراد تک به تک به یاد آورده شوند و موضوع کلی تصور نشود. این باشگاه از آن زمان تا حالا برای عدالت مبارزه کرده و به این کار ادامه خواهد داد. از آن روز تا حالا در کنار هم بوده ایم و همچون کارهایی که اینجا انجام می دهیم از همدیگر حمایت کرده ایم و این نشان میدهدکه ما چه باشگاهی هستیم. در زمان سختی در کنار یکدیگر می مانیم. ما فقط در مورد مسایل داخل زمین با یکدیگر یکدل نیستیم بلکه بیرون از زمین هم در کنار هم هستیم.

آن تعهد به احقاق حق با تشکیل پرچم بزرگی با واژه “The Truth” قبل از بازی با آرسنال چند فصل پیش همراه شد، مگر نه؟

بله، البته. همیشه می توان به هواداران تکیه کرد تا در زمان سختی از باشگاه حمایت کنند و در مورد هیلزبورو هم همینطور بود. از آن واقعه زمان زیادی گذشته، اما زخمهای باقیمانده هیچوقت درمان نخواهد شد و هواداران هرگز آن واقعه را فراموش نخواهند کرد. به همین خاطر همیشه می توان به هواداران تکیه کرد تا در هنگام نیاز به شما کمک کنند.

وقتی بازیکنان خارجی به باشگاه می آیند، آیا مهم است که در مورد آن واقعه چیزهایی بدانند؟

فکر کنم این واقعه آنقدر بزرگ بود که اکثر بازیکنان قبلاً در مورد آن چیزهایی شنیده اند. آنها احتمالاً صحنه هایی از آن واقعه زمانی که پخش تلویزیونی میشده مشاهده کرده اند. فوراً ارزشهای باشگاه را درک می کنید و اهمیت آن را می دانید؛ نه تنها در اوقات خوش بلکه در زمان سختی هم این موضوع صدق می کند. به همین خاطر بازیکنان تیم سریعاً در جریان آن حادثه قرار می گیرند و همه ساله همچون کارکنان باشگاه به آنها ادای احترام می کنند. همه ساله در مراسم یادبود شرکت می کنیم و هزاران هوادار در آن روز به ورزشگاه می آیند، به همین دلیل نشان می دهیم که نه هواداران لیورپول و نه بازیکنان تیم هرگز آن حادثه را فراموش نخواهند کرد.

در مورد مراسم سالگرد، مسلماً خیلی برایتان سخت است، اما روز مهمی هم برایتان محسوب می شود...


بله البته، حتی وقتی از فوتبال کناره گیری کردم به این مراسم خواهم آمد و هر ساله به آن عزیزان ادای احترام خواهم کرد. خانواده جان پل را در آن مراسم می بینم و خیلی خوب است تا در کنار آنها باشم و همچنین خانواده های دیگر که در این مراسم شرکت می کنند.

امسال به خانواده های داغدیده حادثه هیلزبورو نشان آزادی شهر اعطا خواهد شد. نظرت در مورد استقامت و مبارزه آنها در این مدت بیست سال چیست؟

مبارزه باورنکدنی است. آنها پایداری بزرگی از خود نشان داده اند. معتقدم آنها به خود افتخار می کنند. خوب می دانم که این حادثه برای آنها چقدر دردناک بوده به همین خاطر آنها این بار سنگین را تحمل کرده و بایستی به خود افتخار کنند.

در پایان به عنوان کاپیتان باشگاه، چه پیامی برای خانواده ها و بازماندگان هیلزبورو پس از بیست سال دارید؟

فقط به آنها می گویم که همچون سالهای گذشته به مبارزه خود ادامه دهید. آنها با متانت تمام رفتار کرده اند و باشگاه به آنها و شیوه ای که با این تراژدی کنار آمدند بسیار افتخار می کند. بازیکنان به حمایت از آنها ادامه خواهند داد، می توانم این را تضمین کنم.







ﺍﺯ ﺗﻨﻬﺎﯾﯿﻢ ﺭﺍﺿﯽ ﻧﯿﺴﺘﻢ . . .
ﻭﻟﯽ ...
ﺧﻮﺷﺤﺎﻟﻢ ﮐﻪ ﺑﺎ ﺧﯿﻠﯽ ﻫﺎ ﻧﯿﺴﺘﻢ . . . .
     
  
صفحه  صفحه 2 از 6:  « پیشین  1  2  3  4  5  6  پسین » 
ورزش
ورزش

Liverpool Club | لیورپول، پادشاه اروپا افتخار بریتانیا

رنگ ها List Insert YouTube video   

 ?

برای دسترسی به این قسمت میبایست عضو انجمن شوید. درصورتیکه هم اکنون عضو انجمن هستید با استفاده از نام کاربری و کلمه عبور وارد انجمن شوید. در صورتیکه عضو نیستید با استفاده از این قسمت عضو شوید.

 

 
DMCA/Report Abuse (گزارش)  |  News  |  Rules  |  How To  |  FAQ  |  Moderator List  |  Sexy Pictures Archive  |  Adult Forums  |  Advertise on Looti
↑ بالا
Copyright © 2009-2024 Looti.net. Looti Forums is not responsible for the content of external sites

RTA