انجمن لوتی: عکس سکسی جدید، فیلم سکسی جدید، داستان سکسی
ورزش
  
صفحه  صفحه 15 از 93:  « پیشین  1  ...  14  15  16  ...  92  93  پسین »

London Olympics 2012 | رویداد مهم المپیک ۲۰۱۲ لندن


مرد

 
مدال‌آوران ایرانی المپیک؛ رحیم علی‌آبادی




مدال نقره رحیم علی‌آبادی در رقابت‌های مونیخ 1972، آخرین مدال کشتی فرنگی ایران در المپیک است
رحیم علی آبادی برنده آخرین مدال کشتی فرنگی ایران از بازی‌های المپیک است. اگر کشتی فرنگی ایران در لندن مدال آور باشد، طلسمی ۴۰ ساله را خواهد شکست.

رحیم علی آبادی در اولین روز سال ۱۳۲۲ در علی آباد اردبیل به دنیا آمد و کشتی فرنگی را در سال 1346 در ۲۴ سالگی شروع کرد.
او هم مانند اغلب قهرمانان آن روزگار کشتی ایران، متعلق به خانواده‌ای پرجمعیت - ۹ نفره - بود و در خردسالی به همراه خانواده به تهران کوچ کرد.
کشتی فرنگی ایران ۵۲ سال است در رقابت های المپیک حضور دارد و طی این مدت فقط دو مدال گرفته: برنز محمد پذیرایی در بازی‌های ۱۹۶۰رم و نقره محمد علی‌آبادی در ۱۹۷۲ مونیخ.
علی‌آبادی چهار ساله بود که به محله صابون پزخانه تهران آمدند. پدرش سلمانی داشت. رحیم به دبستان طاهر تنکابنی می‌رفت اما شش کلاس بیشتر درس نخواند. گرچه همین مقدار هم آن موقع­ها خیلی کم نبود.
به دستور پدرش برای کاسبی و کارگری به مغازه تراشکاری یکی از بستگانشان رفت و آشنایی‌اش با کشتی نیز همان روزها شکل گرفت. رسول میرمالک، عضو تیم ملی کشتی فرنگی ایران در المپیک ۱۹۶۴ توکیو، در همسایگی­شان زندگی می کرد.
خانه‌شان به محل زندگی ناصر گیوه‌­چی نیز نزدیک بود. از آمد و شد همسایگان مشهور گوش شکسته و بروبیای آن ها بود که رحیم نیز ساک حاوی کفش و دوبنده را انداخت روی کولش.
برای اینکه به تمریناتش برسد در شیفت شب واحد تراشکاری شرکت واحد کار می‌کرد. شبی سه کاسه چرخ بنز می‌تراشید و صبح‌ها بعد از استراحت، راهی تمرین می‌شد. در طولانی‌ترین زمان استراحت فقط چهار ساعت می‌خوابید. روزی ۱۰ کیلومتر هم در پارک وی می‌دوید.
در باشگاه پولاد ثبت نام کرده بود؛ جایی که از حیث تعداد مدال‌ها مهم‌ترین باشگاه کشتی دنیا در دهه ۵۰ میلادی بود. اما زمانی که رحیم علی آبادی به آنجا پا گذاشت دیگر شکوه سال­های پیش را نداشت.

علی‌آبادی پس از دوره قهرمانی، سال‌ها در پست‌های مربیگری و سرپرستی تیم ملی کشتی خدمت کرد
گذشته از این، پا گذاشتن همان و شکسته شدن پا نیز همان. فیزیوتراپی و ارتوپدی هم که با تعریف و معنای امروزین وجود نداشت، ناگزیر دو سال خانه نشینی اختیار کرد تا پای شکسته، خودش جوش بخورد و خوب شود.
استاد حسینقلی به او توصیه کرد در بازگشت مجددش، کشتی فرنگی را انتخاب کند. ۲۴ ساله بود که برای نخستین بار در قامت فرنگی کارها ظاهر شد. سه سال بیشتر طول نکشید تا دوبنده تیم ملی را بپوشد.
در سال ۱۹۶۹ در ماردل پلاتا، ساختمان شش طبقه‌ای میزبان رقابت های جهانی بود و اوزان کشتی در طبقه‌های مختلف تقسیم شده بودند. رحیم علی آبادی هم مثل بقیه ۴۸ کیلوگرمی‌ها در طبقه سوم کشتی گرفت.
این اولین دوره‌ای بود که وزن ۴۸ کیلوگرم اعمال می‌شد. پس عجیب نبود که فقط ۸ نفر به آرژانتین آمده بودند.
آنتونیو از آرژانتین و سانو از ژاپن به رحیم باختند. او با ولادیسلاو کوستف از شوری مساوی شد و به گئورگی برچیانو از رومانی باخت. طلا به فرنگی کار رومانیایی رسید و علی آبادی روی سکوی نایب قهرمانی ایستاد.
سال بعد در کانادا، برچیانو از مدال طلایش دفاع کرد اما رحیم علی آبادی در رده پنجم مشترک قرار گرفت.
روند نزولی‌اش در مسابقات جهانی ۱۹۷۱ صوفیا نیز تداوم داشت و این بار جایی در رده بندی پیدا نکرد تا از دور رقابت ها حذف شود.
در تمام این سال ها در ایران بی رقیب بود. اولین بار در سال ۱۳۴۶ در کرمانشاه قهرمان ایران شد. آن موقع هنوز وزن ها تغییر نکرده بودند و علی‌آبادی ناگزیر بود در ۵۲ کیلوگرم با حریفان سنگین‌تر مبارزه کند.
در سال ۱۳۵۰ در وزن آرمانی‌اش روی سکوی نخست ایران ایستاد. پس از سه سال حضور پیاپی در رقابت های جهانی، مهیای شرکت در المپیک می شد. دو ماه قبل از المپیک، رقابت های قهرمانی کشور که حکم انتخابی ها را داشت برگزار شد و باز هم مبارزه برای کسب مدال طلا را با علی جعفری از مازندران انجام داد و مثل همیشه به برتری رسید.
ماجرای کسب مدال المپیک
پنجم سپتامبر در اولین کشتی با هیزیر ساری از ترکیه روبرو شد. سال قبلش که علی آبادی در صوفیا حذف شد، این فرنگی کار ترکیه‌ای روی سکوی دوم ایستاد. اما هیزیر ساری در مونیخ با ضربه فنی مغلوب نماینده ایران شد.
همان روز ماجرای گروگان گیری در دهکده المپیک مونیخ رخ داد. در جمع ورزشکاران اسراییلی که جان خود را در آن حادثه از دست دادند دو کشتی گیر، یک داور کشتی و موشه وینبرگ سرمربی کشتی نیز حضور داشتند.
گوری وینبرگ پسر موشه وینبرگ، در سال ۲۰۰۵ در فیلم مونیخ به کارگردانی استیون اسپیلبرگ که حادثه مونیخ را به تصویر کشید، نقش پدرش را ایفا کرد.
رقابت ها موقتا تعطیل شد و این مسئله برای کشتی گیرانی که وزن بیشتری کم کرده بودند فوق العاده سخت بود. حتی مسجل نبود که رقابت ها ادامه پیدا خواهد کرد یا نیمه تمام خواهد ماند.

رحیم علی‌آبادی در 24 سالگی کشتی گرفتن را آغاز کرد اما خیلی زود رشد کرد و وارد تیم ملی شد
رحیم علی آبادی ناچار تمام شب را در سونا خوابید تا صبح سر وزن برسد.
ششم سپتامبر مسابقات تعطیل بود. روز بعد در پی بازگشایی مجدد رقابت ها، حبیب دیلمی از تونس را ضربه فنی کرد. سپس از سد گونتر ماس از آلمان غربی گذشت.
به این ترتیب در حالی که علی آبادی فقط سه کشتی گرفته بود، گام به روز پنجم رقابت‌ها گذاشت. کازوهارو ایشیدا از ژاپن توانست با اختلاف زیاد بر حریف تحلیل رفته ایرانی‌اش غلبه کند. در کشتی بعدی اما رایمو هیروونن فنلاندی با ۱۸ امتیاز مغلوب علی آبادی شد.
گئورگی برچیانو نیز توانست برای دومین بار مقابل علی آبادی به برتری برسد. اما علی‌آبادی در آخرین کشتی اشتفان آنگلوف بلغاری را شکست داد و روی سکوی نایب قهرمانی المپیک ایستاد.
ایشیدا اگرچه علی آبادی را برده بود اما با دو شکست مقابل بازنده های علی آبادی در رده پنجم ایستاد.
علی آبادی وقتی روی سکو رفت، ۵۰۰ مارک پاداش از رییس کمیته ملی المپیک گرفت. عبدالله موحد که میزان پاداش ها را ناچیز می دانست به شوخی گفت: خرجش نکن تبرک است.
علی آبادی اما مجبور شد زود آن مبلغ را به ریال تبدیل کرده و تا شاهی آخرش را خرج کند: "وقتی از المپیک برگشتم تا سه ماه قسط چراغانی محله را می دادم. توی محله برای استقبال از من چراغانی کرده بودند اما هزینه اش را هم پای خودم نوشته بودند".
طلسم مرا بشکنید
سال بعد از المپیک، ایران میزبان مسابقات جهانی شد. او که به ۵۲ کیلوگرم صعود کرده بود تک مدال میزبان در کشتی فرنگی را به گردن آویخت.
گونزالس اسپانیایی را ضربه فنی کرد اما مقابل یان میچالیک از لهستان ضربه فنی شد. سپس نماینده ترکیه را ضربه فنی کرد.
برتری مقابل حریف ژاپنی و شکست در برابر نیکو گینگا از رومانی پایان کار علی آبادی در استادیوم نصیری بود که به کسب مدال برنز منتج شد.
در بازی های آسیایی ۱۹۷۴ تهران با برتری کامل روی سکوی نخست ایستاد و انتقام شکست مقابل ایشیدا در المپیک مونیخ را هم گرفت.
همان سال در مسابقات جهانی کاتوویچ نیز شرکت کرد و وقتی از دور رقابت ها حذف شد، در ۳۲ سالگی از تیم ملی خداحافظی کرد و دوبنده این وزن را به خلیل رشید محمدزاده تحویل داد. دوبنده را در آورد تا این بار جامه مربیان را بپوشد.

علی‌آبادی امیدوار است طلسم چهل ساله کشتی فرنگی ایران در المپیک لندن شکسته شود
به استخدام شرکت واحد درآمد و بعدا شغل خیاطی را در پیش گرفت؛ از تولید لباس های زنانه گرفته تا البسه وزشی.
در سال ۱۹۸۱ در مسابقات جهانی نروژ، مربی تیم ملی بود. دو سال بعد به همراه محمد پذیرایی در تهران این تیم را به مقام نخست اولین دوره رقابت های کشتی فرنگی قهرمانی آسیا رساند. در سال ۱۹۹۱ در وارنا نیز مربی تیم ملی بود.
در اردوی المپیک بارسلون، در حین تمرین با احد پازاج به شدت مصدوم شد و مجبور به جراحی شد: "پنج ماه خوابیدم خانه. کسی نیامد حتی بگوید حالت چطور است؟ تو که به خاطر تیم ملی مصدوم شده ای و افتاده ای کنج خانه، آیا مشکلی نداری؟"
پس از آن بیشتر سرپرستی می کرد تا مربیگری. تیم ملی کشتی فرنگی ایران در مسابقه‌های جهانی ۲۰۰۳ فرانسه تحت مسئولیت او بود. غیر از این رقابت ها در تورنمنت های مختلف هم سرپرستی تیم ملی را برعهده داشت و در کمیته فنی رقابت های گوناگون عضویت داشت.
سرپرستی تیم ملی جوانان آخرین مسئولیت اجرایی علی آبادی بود. او اکنون یک تولیدی پوشاک ورزشی در خیابان انقلاب، چهار راه جمال زاده دارد و گاهی محصولاتش را به قهرمانان نوجوان و جوان هدیه می کند.
پیش از المپیک پکن از جمله منتقدان وضعیت تیم ملی کشتی فرنگی بود و نتایج ضعیف پکن، تاییدی بود بر انتقادات فنی او.
حالا آیا طلسم ۴۰ ساله کشتی فرنگی ایران در لندن شکسته می شود؟ علی آبادی آخرین مدال آور ایران در این رقابت هاست، برخلاف المپیک پیشین که نسبت به "عملکرد ضعیف سیم خواه و دلیریان" هشدار می داد، این بار کاملاً امیدوار است: "با آمدن خادم و رنگرز کارها تقسیم شد و هرکس برای المپیک وظایف خود را شناخته است. کادر فنی کشتی فرنگی نیز منحصر به فرد است. امید زیادی دارم که دورخیز تیم ملی به بار بنشیند و بعد از ۴۰ سال در المپیک مدال بگیریم."
نه دسترسی به یار دارم
نه طاقت انتظار دارم
هر جور که از تو بر من آید
از گردش روزگار دارم
     
  
مرد

 
مدال‌آوران ایرانی المپیک؛ اسماعیل علم‌خواه





برنز اسماعیل علم‌خواه تنها مدال تیم وزنه‌برداری ایران در المپیک 1960 رم بود
گیلان مهد بسیاری از وزنه برداران سرشناس ایران است. به خصوص رشت و لنگرود که هم قهرمان جهان و المپیک داشته‌اند و هم میزبان جام های بین المللی و اردوهای ملی متعددی بوده اند.
اسماعیل علم­‌خواه سال ۱۳۱۵ در رشت متولد شد و مانند محمود نامجو که از همین شهر به تهران کوچ کرد، او نیز سال های قهرمانی اش را در پایتخت سپری کرد و از همان جا راهی رقابت های معتبر المپیک شد.

فقط هشت وزنه بردار ایرانی در تاریخ المپیک مدال گرفته‌اند که از دو نفرشان هیچ تصویری در دنیای مجازی وجود ندارد.
علی میرزایی و اسماعیل علم‌خواه از سکوی مهم‌ترین رویداد ورزشی صعود کردند اما هر دو از نظر حضور در رسانه‌ها جزو بداقبال‌ترین مدال آوران المپیک در تاریخ ورزش ایران هستند.
حتی در ویژه‌نامه‌های المپیک نیز که هر چهار سال در ایران منتشر می شود، جستجوی صفحه‌بندها و دبیران سرویس‌ها برای یافتن تصویری از میرزایی و علم‌خواه به نتیجه نمی‌رسد. در نتیجه عکسی هم از این دو برنده مدال المپیک منتشر نمی‌شود.
عکس‌هایی که در این گزارش از اسماعیل علم خواه استفاده شده اخیرا در اختیار BBC فارسی قرار گرفته و برای نخستین بار است که در دنیای مجازی منتشر می‌شود.
اسماعیل علم‌خواه خیلی زود به تیم ملی رسید. فقط ۲۱ سال داشت که همراه با کاروان ورزش ایران عازم بازی‌های آسیایی توکیو شد. در آن دوره از رقابت‌ها کشتی آزاد ایران با تختی، حبیبی و زندی ۳ مدال طلا گرفت اما از حیث مرغوبیت مدال ها، وزنه برداری موفق ترین رشته در کاروان ورزش ایران بود.
در رقابت‌های آسیایی کار سنگین وزن ها بسیار راحت بود و سه مدال طلا را به گردن آویختند. اما از دسته ۸۲ کیلو به پایین کسی قهرمان نشد. جالب آن که در رقابت های جهانی و المپیک، این معادله برعکس بود. زیرا سبک وزن ها مدال می گرفتند و سنگین وزن ها در حضور غول های اروپایی و آمریکایی حذف می شدند.
علم­‌خواه در مهمترین رقابت‌های ورزشی در سطح قاره آسیا، در دسته ۵۲ کیلو وزنه زد و روی سکوی نایب قهرمانی ایستاد. همشهری‌اش محمود نامجو هم در یک وزن بالاتر همین مدال را تکرار کرد. مثل علی صفاسنبلی در ۶۰ کیلو؛ و این هرسه سال هاست که چشم از جهان فروبسته‌اند.
سال بعد از آن به خاطر افزایش وزن، به دسته ۵۶ کیلوگرم رفت و عازم مسابقات جهانی شد. لهستان میزبان رقابت‌ها بود و عرصه درخشش نمایندگان کشورهای اروپای شرقی در اوزان پایین.
در وزن اول، مدال ها بین شوروی، لهستان و مجارستان تقسیم شد. مدال طلا و نقره دست نیافتنی بودند اما برنز در دسترس علم­خواه بود. رقابت نزدیک او با ایمره فولدی از مجارستان، سرانجام به صعود رقیب نامدار مجاری بر روی سکوی سوم انجامید.
رکورد فولدی ۲۵ کیلو از برنده مدال نقره کمتر بود. علم­خواه جوان نیز به عنوان چهارم جهان رسید. مدال نگرفت اما دنیایی از تجربه در آزمون جهانی را برای بکارگیری در سال سرنوشت ساز ۱۹۶۰ اندوخت.
"علاوه بر نقره تختی، دست‌آورد ایران از المپیک ۱۹۶۰ رم دو برنز محمدابراهیم سیف‌پور و محمد پذایریی در وزن اول کشتی آزاد و فرنگی بود و البته مدال برنز اسماعیل علم­‌خواه در وزنه برداری."
دست ایرانر در آن رقابت‌ها از هر مدالی کوتاه ماند. آن هم در شرایطی که عراقی‌ها با وحید عبدالعزیز به مدال برنز وزن سوم رسیده بودند.
مهمترین نکته اما برای ایران، جا افتادن علم­‌خواه در وزن جدید بود. در بیستمین دوره مسابقه‌های وزنه برداری قهرمانی ایران که سال ۱۳۳۸ به میزبانی گرگان برگزار شد، با مجموع ۳۰۲.۵ کیلوگرم روی سکوی نخست ایستاد. و خود را برای حضور در المپیک رمداشت مهیا می شد .
ماجرای مدال المپیک
کاروان ورزش ایران در المپیک ۱۹۶۰ رم شکستی سنگین را متحمل شد. بهترین مدال را تختی گرفت که روی سکوی دوم ایستاد.
علاوه بر نقره تختی، دست‌آورد ایران دو برنز محمدابراهیم سیف‌پور و محمد پذایریی در وزن اول کشتی آزاد و فرنگی بود و البته مدال برنز اسماعیل علم­‌خواه در وزنه برداری.
بقیه وزنه‌بردارها راهی به سکوهای سه گانه پیدا نکردند. علی صفاسنبلی که برنده مدال نقره و برنز جهان بود به علت آسیب دیدگی، هر سه حرکتش در یکضرب را انداخت و حذف شد.
مرحوم هنریک تمرز کارشناس بزرگ سال های بعد وزنه برداری جهان نیز با پای مصدوم روی تخته آمد و چهاردهم شد. محمد عامی تهرانی هم ششم شد اما رکورد میان وزن ایران را بهبود بخشید.
امیری منگشتی جوان نیرومند اهل مسجد سلیمان نیز دهم شد و در جمع آسیایی ها پس از رقبای اهل ژاپن و عراق قرار گرفت.
در دسته ۵۶ کیلوگرم اما برای ایران حکایتی متفاوت و شیرین رقم خورد و علم خواه تنها مدال آور وزنه برداری ایران در المپیک رم لقب گرفت.
در رقابت های این دسته که موسوم به خروس وزن بود، ۲۲ وزنه بردار ثبت نام کرده بودند.
چارلز وینچی از آمریکا با مدال طلای المپیک قبلی و به عنوان مدافع عنوان قهرمانی حضور داشت. یوشینوبو میاکی ۲۰ ساله نابغه وزنه‌برداری ژاپن نیز رقابتی تنگاتنگ با او برگزار کرد.
علم‌ خواه در حرکت پرس که حرکت تخصصی او بود، با ۹۷.۵ کیلوگرم به کار خود پایان داد تا با میاکی برابری کند.
وزنه بردار جوان ایرانی در حرکت یک ضرب اما نتوانست بیش از ۱۰۰ کیلوگرم را ثبت کند. او حرکت سوم خود که وزنه ۱۰۲.۵ کیلوگرمی بود را انداخت. میاکی ۱۰۵ را ثبت کرد و وینچی از آمریکا دو و نیم کیلوگرم بیشتر.
در حرکت دوضرب، علم‌ خواه مثل وینچی وزنه ۱۳۲.۵ کیلوگرم را مهار کرد و ۱۳۵ را انداخت. میاکی خوش اقبال بود که دو بار پیاپی ۱۳۵ را انداخت و در آستانه حذف شدن قرار داشت اما در حرکت سوم، به سختی توانست زانوهایش را صاف کند و تاییدیه داوران را بگیرد.
چارلز وینچی آخرین آمریکایی است که تاکنون در وزنه برداری المپیک روی سکوی قهرمانی ایستاده. از دهه ۸۰ ساختار این ورزش دگرگون شد و چینی ها به اتفاق نمایندگان اروپای شرقی و ترکیه، مدال های وزن نخست را غارت کرده‌اند. آمریکا حالا اگر درخششی در وزن اول وزنه برداری داشته باشد، محدود به رقابت های پان آمریکن می شود.
جالب آن که میاکی نیز برترین وزنه بردار تاریخ ژاپن در تمام ادوار است. او ضمن برپایی ۲۵ رکورد جهانی، در چهار المپیک پیاپی وزنه زد که حاصل آن دو طلا، یک نقره و یک عنوان چهارمی بود.

اسماعیل علم‌خواه خیلی زود به عضویت تیم ملی درآمد و وقتی از رقابت‌های ملی کناره‌گیری کرد که در اوج بود
پس از علم‌­خواه که روی سکوی سوم المپیک رم ایستاد، نماینده ژاپن چهارم شد. بزرگترین حادثه اما ششم شدن ایمره فولدی از مجارستان بود. از معدود وزنه بردارانی که در پنج المپیک به روی تخته رفته است. در فدراسیون جهانی وزنه برداری که مقر آن نیز در مجارستان است، از فولدی به عنوان یکی از نمادهای این رشته ورزشی یاد می شود.
پایان زودهنگام دنیای قهرمانی
یک سال بعد از المپیک خاطره انگیز، علم‌خواه به یک وزن بالاتر صعود کرد. در حرکت یک ضرب به رکورد ۱۱۵ کیلوگرم که فقط نیم کیلوگرم کمتر از رکورد جهانی زلینسکی از لهستان بود، رسید.
در مسابقات جهانی ۱۹۶۱ به میزبانی وین، ایساک برگر آمریکایی قهرمان شد. نمایندگان شوروی و ایتالیا به اتفاق روی سکوی نایب قهرمانی ایستادند. کسی سوم نشد و اسماعیل علم­خواه به مقام چهارم جهان رسید.
هرچه سن او بالا می رفت، وزنش هم افزایش پیدا می کرد. سال ۱۹۶۲ به دسته ۶۷.۵ کیلوگرم رفت و رکورد ایران را ترقی داد.
او پس از پنج سال عضویت در تیم ملی، به رغم آن که در اوج بود از دنیای قهرمانی خداحافظی کرد و به جرگه داوران پیوست.
علم‌خواه در کنار قضاوت، در هر فرصتی که پیش می‌آمد مربیگری هم می کرد. اصراری نداشت که چون مدال المپیک گرفته پس حتما باید تیم ملی را تمرین بدهد.
او برای آموزش علاقمندان وزنه برداری، به پیشنهاد استان چهارمحال و بختیاری هم نه نگفت و مدتی در شهرکرد، به آموزش نوجوانان و جوانان این خطه پرداخت.
معتقد بود در چنین نقاطی از ایران، نوجوانان فراوانی هستند که به طور ذاتی نیرومند هستند و در صورت سرمایه گذاری هدفمند و بهره گیری از روش های آموزشی مدرن، می توانند رکوردهای اعجاب انگیزی به جا بگذارند و در میادین بین المللی بدرخشند.
اسماعیل علم خواه در بهمن ۱۳۶۷ و در حالیکه فقط ۵۲ ساله بود، بر اثر سکته قلبی درگذشت.
علم‌خواه یکی از هشت وزنه بردار ایرانی است که مدال المپیک گرفته اما مثل علی میرزایی، در سایت فدراسیون وزنه برداری صرفا کسب مدال در المپیک رم اشاره شده است و تصویری از او وجود ندارد.
در مراسم رسمی سالگرد درگذشت قهرمانان که همه ساله فدراسیون وزنه برداری برگزار می کند، یا مسابقات مهم داخلی که به نام بزرگان این ورزش برگزار می شود، نامی از او به میان نمی‌آید.
گرچه به رغم هر نوع اهمال احتمالی در گرامیداشت قهرمانانی چون او که دیگر در قید حیات نیستند، نام اسماعیل علم خواه در کتاب جامع تاریخ المپیاد به عنوان برنده مدال برنز دسته ۵۶ کیلوگرم رقابت های وزنه برداری المپیک رم در درج شده و قابل حذف نیست.
نه دسترسی به یار دارم
نه طاقت انتظار دارم
هر جور که از تو بر من آید
از گردش روزگار دارم
     
  
مرد

 
مدال‌آوران ایرانی المپیک؛ ابوطالب طالبی




ابوطالب طالبی در المپیک 1968 مکزیکوسیتی، بدون شکست سوم شد و برنز گرفت
با کشتی، در مراسم عروسی‌های روستای گرگر (از توابع مرند) آشنا شد. رسم بود که پس از حنابندان و پیش از شام، دو نفر از خویشاوندان عروس و داماد در حضور مهمانان و با نوای ساز بالابان با هم کشتی بگیرند.
ابوطالب پس از هر عروسی با بی صبری منتظر عروسی بعدی بود که یک کشتی دیگر را در حاشیه جشن تماشا کند. بچه های دیگر محو ساز و آواز "عاشیق ها" و چین های گلدار لباس عروس می شدند. اما او غیر از پلو یا آبگوشت عروسی، فقط زورآزمایی کشتی گیرانش را دوست داشت.

خانواده ای ۹ نفره بودند که چهار نفرشان در سنین خردسالی فوت کردند. ابوطالب سه ساله بود که پدرش درگذشت. مادرش با کشاورزی و اداره دکان کوچک به جامانده از پدر، امورات خانواده را به سختی می‌گذراند.
در سال ۱۳۳۷ ابوطالب سیزده سالش بود که به تهران و محله جوادیه کوچ کردند. سیر کردن شکم چند سر نانخور در تهران بی آن که پدری بالای سرشان باشد سخت‌تر از روستا بود. ابوطالب بلافاصله به عنوان شاگرد سیمان کار مشغول به کار شد.
مدتی بعد شاگرد رفوگری فرش در کارگاه اوستا سید کریم موسوی شد. مرد مهربانی بود و اجازه داد شاگردش که رویای کشتی را از گرگر به تهران آورده بود، ساعتی از وقت کار را برای تمرین در باشگاه جعفری بگذارد.
رموز رفو را از اوستا سیدکریم و فنون کشتی را از استاد حسینقلی یاد گرفت.
بیست ساله شده بود که تیم ملی شوروی برای مسابقه دوستانه به ایران آمد.
در شب سوم رقابت این دو تیم، طالبی مقابل علی علی یف مبارزه‌ای جسورانه برگزار کرد و فقط با یک امتیاز به قهرمان جهان باخت.
در مسابقات قهرمانی سال ۱۳۴۴ کشور که در تهران برگزار شد با پیروزی بر شمس‌الدین سیدعباسی و احمد کوه‌دره ای(کرمانشاه) روی سکوی قهرمانی ایستاد تا برای مسابقات جهانی تولیدو انتخاب شود.
طالبی جایگزین محمدعلی فرخیان کشتی گیر شیرازی شده بود. عجیب آن که فرخیان هم مثل طالبی برای رسیدن به وزن قانونی، ناگزیر بود ۱۲ تا ۱۵ کیلوگرم از وزن بدنش را بکاهد.
عضو ۵۷ کیلوگرمی تیم ملی ایران در تیمی حضور داشت که تختی هم برای آخرین سال، دوبنده تیم ملی را پوشید. طالبی در آمریکا مقابل لیپانن از فنلاند، هاینریش تروتزباخر از اتریش و کارل دودری مونت آلمانی به پیروزی رسید.
سپس برای دومین بار به مصاف علی علی یف روسی رفت که این مبارزه به تساوی انجامید. در آخرین مبارزه به حسن سوینچ از ترکیه باخت و سوم شد.
یک سال بعد در مسابقات جهانی هندوستان بار دیگر به مدال برنز جهان رسید. به تادامیشی تاناکا از ژاپن باخت اما هورست مایر از آلمان شرقی را ضربه فنی کرد. ریچارد سوفمان آمریکایی را شکست داد و بعد، انتقام شکست سال قبل را از حسن سوینچ گرفت.
در ادامه با تساوی مقابل بیشامبر سینگ از هندوستان و شکست مقابل علی یف مجدداً روی سکوی سوم جهان ایستاد.
ماجرای مدال المپیک
در انتخابی‌های المپیک ۱۹۶۸ مکزیکوسیتی بر احمد کوه‌دره ای، رمضان خدر و جهانگیر عبدالباقر غلبه کرد. اما کدورتی بین عطا بهمنش دبیر وقت فدراسیون کشتی با او ایجاد شده بود. این تهدید که "نمی گذارم به المپیک بروی"، باعث شد واپسین تمریناتش برای المپیک با حاشیه و نگرانی گره بخورد.
در توضیح علت اختلافش با بهمنش می گفت: "او از من متنفر بود. با تمام وجود دلش می خواست سر به تن من نباشد."
در تمام مصاحبه‌هایش می گفت او را در سونا حبس کردند و در سونا را به روی او بستند تا سر وزن برسد. ماجرای با سر به شیشه دو جداره سونا کوبیدن او را کمتر کسی از پیشکسوتان دهه ۶۰ میلادی است که نداند.
در خانواده کشتی ایران، او را رکورد دار کاهش وزن در تاریخ این رشته ورزشی می دانند.
طالبی در المپیک مکزیکوسیتی، در دور اول با خاویر راکسون از گواتمالا کشتی داشت. نمی‌دانست حریف از کجای جهان آمده اما تا موقعی که وقت مسابقه اجازه داد از او امتیاز گرفت.
احمدجان از افغانستان را هم ۳-۰ برد. پیروزی مقابل محمد سردار از پاکستان و دونالد بهم از آمریکا، طالبی را به مصاف رقیب سنتی اش علی علی یف از شوروی فرستاد.
او سرانجام در استادیوم سانترال مکزیکوسیتی طلسم شکست ناپذیری علی یف را شکست و ۳-۰ بر او غلبه کرد. موحد اولین نفری بود که دوید روی تشک تا ابوطالب را در آغوش بگیرد.
ساعتی بعد اما اعتراض روس‌ها به جواب مثبت رسید و نتیجه کشتی را مساوی اعلام کردند.
باز با این وجود بخت قهرمانی برایش وجود داشت و باید یوجیرو اوتاکه ژاپنی را شکست می داد. اما کشتی ۳-۰ برده را با خاک و باراندازی که شد به ۳-۳ تبدیل کرد.
اوتاکه نیز مثل طالبی دومین تساوی اش را رقم زد اما به مدد دو پیروزی ضربه فنی مقابل اکوادور و آلمان شرقی، روی سکوی قهرمانی ایستاد.
دونالد بهم آمریکایی که به طالبی باخته بود دوم شد و خود طالبی بدون شکست روی سکوی سوم قرار گرفت.
سال ها بعد می گفت: "هر وقت عکس سکوی مکزیکوسیتی را می بینم جگرم آتش می گیرد."
پس از آن مسابقات، علی علی یف رقیب و رفیق سال‌های دور او در جراحی تخصص گرفت و وقتی سال‌ها بعد به ایران آمد و حال نزار دوستش را دید، برای انجام تمام مراحل درمان او، اعلام آمادگی کرد.
گرچه مرام و روحیه علی یف ستودنی بود اما منتقدین ورزش گفتند باعث سرافکندگی است که کشوری نفت و گاز خیز و چنین ثروتمند، از درمان مفاخر ملی‌اش هم عاجز است.
سال های غم انگیز بیماری
در مسابقات جهانی ۱۹۶۹ ماردل پلاتا که آخرین حضور طالبی در تیم ملی بود، با شکست در آخرین مبارزه مقابل دونالد بهم آمریکایی چهارمین مدال برنز متوالی‌اش را دریافت کرد.
نکته جالب و عجیب این جاست که اگر طالبی طی چهار سال حضور در مسابقات جهانی و المپیک به ژاپنی‌ها نمی باخت یا با آن ها مساوی نمی کرد، سه برنز از چهار برنز او طلایی رنگ می شد.

طالبی به دلیل وزن کم کردن‌های زیاد در مسابقات، در سال‌های بعد دچار بیماری‌های متعددی شد که تا پایان عمر آزارش داد
پس از کسب برنزهای چهارگانه، طالبی دوبنده تیم ملی در این وزن را به جهانگیر عبدالباقر داد و خودش به ۶۲ کیلوگرم صعود کرد و مدال طلای مسابقات ارتش های جهان را هم به گردن آویخت.
طالبی در سال ۱۳۵۱ در سن ۲۷ سالگی کشتی را کنار گذاشت و مدتی بعد، دوران طولانی بیماری‌اش آغاز شد. درد، یکی دو تا نبود. آرتروز گردن محصول سال های رفوگری فرش بود و عارضه‌های عضلانی، یادگار سال‌های مبارزه بر روی تشک بود.
طالبی این دردها را تحمل می کرد اما دردهای عصبی امانش را بریده بود. مدام بیقرار می‌شد. این بیماری بغرنج، ناشی از وزن کم کردن های غیر علمی در دوران قهرمانی بود.
طالبی در تمرینات با کشتی گیران ۶۸ کیلوگرم سرشاخ می شد اما برای مسابقات، هر بار ۱۲ کیلوگرم از بدنش را در سونا می‌تراشید.
این پرسش همیشه بی پاسخ بود که چرا در دوران اوج او، مربیان وقت تیم ملی و مسئولین فدراسیون کشتی اجازه می‌دادند او این گونه سلامتی‌اش را به مخاطره بیاندازد.
شب های وزن کشی را تا صبح در سونا به سر می‌برد. در محل رقابت‌ها به مسئول سونا می‌گفت در را قفل کن و برو. من تا صبح اینجا هستم. سپس مقابل درگاهی سونا دراز می کشید. به نحوی که سرش بیرون بماند و بدنش داخل. خوابش می گرفت و تا صبح، چندکیلوگرم از وزن بدنش کم می‌شد.
این تازه اول ماجرا بود. زیرا پس از وزن کشی باید با نمایندگان روسیه و ترکیه سرشاخ می‌شد. بدترین قسمت ماجرا آن جا بود که به دلیل فقر علمی مربیان تیم ملی، از نوشیدن مایعات پس از وزن کشی جلوگیری می‌شد. با این توجیه که باعث باد کردن بدن می شود و کشتی گیری که وزن کم کرده، بهتر است کباب و پلو بخورد تا تقویت شود.
وقتی شمس‌الدین سیدعباسی از دنیا رفت، طالبی به دوربین صداوسیما گفت: "خوش به حال سیدعباسی که مرد و راحت شد. اما زندگی من هر روز مرگ است، بس که درد می کشم. دعا کنید که این چند سال آخر عمرم را با شکنجه کمتری سپری کنم."
اما دردهای روحی و جسمی او کاهش پیدا نکرد. مسئولین ورزش نیز خود را موظف به تقبل هزینه‌های درمانی او نمی دانستند.
ابوطالب طالبی روز سی و یکم تیر ۱۳۸۷ در سن ۶۳ سالگی چشم از جهان فرو بست. او را در قطعه نام آوران بهشت زهرا به خاک سپردند.
محمد علی آبادی که شاید از بی اعتنایی سازمان تحت امرش به بیماری ابوطالبی بی اطلاع بود، با صدور پیامی گفت: "بی شک نام قهرمانان و افتخار آفرینان ورزش همیشه در خاطره‌ها جاوید و زنده است."
سه روز قبل از فوت طالبی، خسرو شکیبایی هنرمند محبوب سینمای ایران نیز درگذشت و مرداد همان سال، مراسم مشترکی برای گرامیداشت آن ها با حضور خانواده هایشان در کنار پیشکسوتان سینما و کشتی در تالار اریکه ایرانیان برگزار شد.
همدوره ای های طالبی می گفتند اگر چنین مراسمی در دوران حیات او برگزار می شد، بی گمان بخشی از آلام او را تسکین می‌داد.
نه دسترسی به یار دارم
نه طاقت انتظار دارم
هر جور که از تو بر من آید
از گردش روزگار دارم
     
  
مرد

 
مدال‌آوران ایرانی المپیک؛ علیرضا دبیر



علیرضا دبیر مدال طلای المپیک سیدنی را برد
سال 1988 بود و المپیک سئول. تلویزیون ایران مسابقات کشتی را پخش می کرد. علیرضا دبیر آن موقع 11 ساله بود و هنوز مصاف اکبر فلاح با سیمون اشتروف از بلغارستان را یادش مانده است.
او و بچه محل هایی که این مسابقات را نگاه می کردند، دسته جمعی شیفته کشتی شدند و دوان دوان رفتند باشگاه صدری تا ثبت نام کنند. باشگاهی سازنده در محله سیزده آبان، جایی که پرویز نورمحمدی و ابراهیم خیرالله زاده تمرین می دادند.

اما برای دبیر یک مشکل مهم وجود داشت. پدرش رکن الدین دبیر سرمربی تیم فوتبال آبان بود و دلش می خواست حالا پسرش که توی کوچه و فوتبال گل کوچک همه را دریبل می کند، آینده ورزشی اش را هم در مستطیل سبز بجوید.
بالاخره با قهرکردن و نخوردن شام و کار‌هایی از این دست، رضایت پدر را جلب کرد. قصه علیرضا دبیر در ورزش ملی ایران، از المپیک سئول آغاز و به المپیک آتن ختم شد؛ از المپیک تا المپیک.
خودش در این باره می‌گفت: "بله، البته آغازش زیباتر بود!"
خیلی زود در نونهالان ری دوم شد و دوران طولانی مدال آوری هایش را آغاز کرد. در توابع تهران و تهران به مقام قهرمانی رسید. در رده سنی نوجوانان آنقدر تکنیکش توی چشم بود که حتی کشتی گیران شاخص بزرگسال نیز او را به اسم می شناختند.
در فینال رقابت های روز جهانی کودک که از تلویزیون پخش شد، دبیر 16 ساله با فتیله پیچ های بی نقصی که به "آرمت بیک بولیف" زد، محمدرضا نوایی گزارشگر سیما را شگفت زده کرد.
وقتی تیم ملی را برای المپیک آتلانتا انتخاب می کردند او 18 ساله شده بود. در جام تختی مشهد کشتی گرفت و پیش از آن که حتی دیپلم دبیرستانش را بگیرد، به اردوی المپیک دعوت شد. البته محمد طلایی انتخاب شده بود و دبیر انصراف داد تا درسش را دنبال کند.
در بحبوحه المپیک آتلانتا، مادربزرگش خانه را سپرده بود به او تا راحت درس بخواند. اما دبیر به اتفاق حسین ممی‌وند قهرمان نوجوانان ایران، تا ساعت سه صبح بیدار بودند تا گزارش فینال را بشنوند. وقتی رسول خادم طلا گرفت، دبیر جوان اشک شوق می ریخت.

هنگامی که خانه کشتی ایران را افتتاح کردند، داخل پنج حلقه المپیک، تصویر چهار قهرمان ایرانی در المپیک ها قرار داشت و پنجمین حلقه خالی بود.
ایرج خورشیدفر نفر سوم کشتی فرنگی جهان در سال 1966، پنج حلقه را روی کاغذ کشید. نام تختی، حبیبی، موحد و خادم را یادداشت کرد. توی حلقه پنجم هم نوشت: علیرضا دبیر. به او گفت: "شک ندارم که پنجمین تصویر در حلقه پنجم خواهی شد".
حالا حدود 12 سال است که در محل خانه کشتی ایران، تصویر دبیر در حلقه پنجم قرار گرفته است.
او که عنوان قهرمانی جوانان جهان در سال 1994 را یدک می کشید، سال 1997 در فنلاند نیز این عنوان را تکرار کرد. سال 1998 هم در تهران توانست مدال طلای بزرگسالان جهان را به گردن بیاویزد.
سال بعد همین فینال در آنکارا هم تکرار شد. این بار او و هارون دوغان جای خود را عوض کردند. دوغان را در سال های بعد به خاطر استفاده از داروهای نیروزا محروم کردند و با تکرار مجدد، محرومیتش مادام العمر شد.
المپیک 2000 سیدنی - طلا
دبیر قبل از المپیک سیدنی در جام جهانی به میزبانی فیرفاکس آمریکا اول شد اما پس از بازگشت به ایران، یک عمل جراحی داشت و گفته می شد ممکن است المپیک را هم از دست بدهد.
در سیدنی هم پس از وزن کشی از هوش رفت و او را به بیمارستان دهکده المپیک بردند. پس از رقابت ها نیز به بیمارستان منتقل شد. اما مجموعه این ناخوشی ها و مصدومیت ها مانع از هنرنمایی او بر روی تشک های سیدنی نبود.
تالاتا امبالو از گینه را در یک دقیقه و هفت ثانیه شکست داد. سپس 3-0 مقابل سیسائوری از کانادا به پیروزی رسید.
پوره باتار از مغولستان نیز 5-2 به علیرضا دبیر باخت. نوبت رسید به نبرد سرنوشت ساز مقابل تری براندز از آمریکا.
رقابتی که گاهی با مشتزنی آشکار و بدون پرده پوشی براندز، شکل بوکس به خود می گرفت. دبیر پس از کشتی گفت: "شما فقط مشت هایش را می دیدید و من که روی تشک بودم باید فحش هایش را هم تحمل می کردم. تا سرشاخ می شدیم توی گوشم زمزمه می کرد. اما تمرکزم را از دست ندادم. اگر واکنش مشابهی نشان می دادم بدون تردید او به خواسته‌اش می‌رسید."
نماینده ایران بعد از غلبه بر براندز، در فینال از سد یوگنی بوسلوویچ اوکراینی هم گذشت تا کشتی آزاد و فرنگی ایران که هیچ نقره و برنزی از سیدنی صید نکرده بود، با همین تک مدال طلا آبروداری کند.
پرویز سیروس‌پور، رییس وقت فدراسیون کشتی، پرچم ایران را به او داد تا دور افتخار بزند. فریدون حبیبی از پیشکسوتان کشتی هم پرید وسط تا قهرمان 58 کیلوگرم المپیک سیدنی را قلمدوش کند.

علیرضا دبیر در جام جهانی 2001 بالتیمور حرف اول را زد. در مسابقات جهانی هم روی سکوی دوم ایستاد. گرچه در فینال مقابل بارزاکوف، مربیان و تماشاگران ایرانی به شدت به داوران معترض بودند و عقیده داشتند آنها به جای عدالت، حق میزبانی را به جا آورده اند.
پس از آن اما اوزان کشتی تغییر کردند و دبیر که در 63 کیلو جا افتاده بود، به 66 کیلوگرم صعود کرد. در مسابقات جهانی 2002 تهران حتی در روز وزن کشی هم ناهار خورد. همه رقبایش را شکست داد اما در فینال مغلوب آلبروس تدیف اوکراینی شد.
تدیف که برتری وزنی و فیزیکی آشکاری نسبت به دبیر داشت، پنج بار مچ پای او را زد. دبیر 4 امتیازش را جبران کرد. اما کیمیاگر کشتی ایران دیگر فرصتی برای تبدیل نقره به طلا نداشت.
بعد از مسابقات جهانی، تیم ملی را بلافاصله روانه بازی‌های آسیایی بوسان کردند تا تلخ ترین اتفاق دوران ورزشی دبیر رقم بخورد. او مثل حیدری و حاجی زاده به خاطر خستگی و فشردگی رقابت های جهانی حاضر به همراهی تیم ملی نبود.
اما به او گفتند اگر نیایی، آن دو هم نمی آیند و تیم ملی از هم می پاشد. سفر اجباری به بوسان منجر به مصدومیت شدید کتف او مقابل جین بائه کوک در فینال شد. مصدومیتی که تا پایان دوران قهرمانی رهایش نکرد.
المپیک 2004 آتن
در مسابقات جهانی نیویورک، اگرچه وقت قانونی را از بارزاکوف پیش بود اما مطابق مقررات آن زمان چون به امتیاز 3 نرسیده بود، مسابقه در وقت اضافه دنبال شد و بارزاکوف در قانون کمرتوکمر از سد دبیر گذشت.
سهمیه المپیک آتن را در رقابتهای گزینشی براتیسلاوا کسب کرد. اما شدت گرفتن مصدومیت کتف و رخ دادن برخی حاشیه ها در اردو باعث شد تصمیم به انصراف از اعزام به المپیک را بگیرد.
خودش در این باره در مصاحبه با ویژه نامه مجله تخصصی دنیای کشتی برای المپیک پکن گفت: "بیش از آنکه از کتفم صدمه بخورم، از سوء نیت ها و امواج منفی که فضای اردو را آکنده بود آزار می دیدم. همیشه در تمام زندگی ام از هرگونه رویارویی بیرون از تشک اجتناب کرده ام. در آن اردو هم دائما خودم را از تیررس تنش هایی که مکررا پدید می آوردند کنار می کشیدم."
فروردین 1383 یعنی سالی که المپیک آتن در پیش بود، دبیر به اتفاق محمدرضا طالقانی، رییس وقت فدراسیون کشتی، به بیمارستان خاتم الانبیا رفته بودند. متخصصین تاکید کردند که او با این کتف مصدوم نباید کشتی بگیرد. دبیر از همان جا به اردوی تیم ملی برگشت. به اتاقش رفت و وسایلش را جمع کرد. کشتی گیران می خواستند ممانعت کنند اما او قصد نداشت توصیه پزشکان را نادیده بگیرد: "تقی اکبرنژاد و محسن کاوه شاهد بودند که چطور همان هایی که می گفتند مرده و زنده ات را به آتن می بریم و حتی با یک دست هم که شده باید کشتی بگیری، ناگهان در روزهای آخر اردو از هر وسیله و ماجرایی استفاده می کردند تا کسی را سرکوب کنند که خودشان به زور در اردو نگه داشته بودند."
دبیر را در اردو نگه داشتند اما مجددا در آستانه پرواز، خواستار جایگزینی فرد دیگری شد. نزد بهرام افشارزاده رفت تا رسما اعلام کناره گیری کند: "ایشان به من گفت که اسامی ارسال شده و تغییر فهرست نیز امکان پذیر نیست."
رقابت ها زنده پخش می شد. دبیر که کتفش را به طرز خاصی بانداژ کرده بود، رفت روی تشک. نگرانی در چهره اش موج می زد. از برق همیشگی چشم ها و روحیه جنگنده‌اش، ردی در سیمای او به جا نمانده بود.

علیرضا دبیر
ماخاچ مورتاز علی یف چند بار پایش را توی دست دبیر دید، اما کتف مجروح یارای همراهی نداشت. همین یک شکست برای حذف او کافی بود.
اما علیرضا دبیر در دیدار تشریفاتی با آرتور تاکازاکوف هم روی تشک آمد: "اتفاقاً گفتند نگیر، اما من که خودم را در معرض هر اتهام و عنادی می دیدم، به هیچ وجه نمی خواستم متهم به کم فروشی شوم. این یکی را دیگر نمی توانستم تحمل کنم."
دبیر بلافاصله پس از بازگشت، کتف خود را جراحی کرد. می گفت عمل موفقی نبوده. این بار راهی فرانسه شد تا توسط پروفسور ژیل واش که دیوید ترزگه را هم عمل کرده بود، معاینه شود.
وقتی بعد از انجام دومین عمل جراحی در لیون به ایران برگشت و مشخص شد که این بار عمل موفقیت آمیزی را پشت سر گذاشته، برق امید پس از سه سال درد و مصدومیت شدید در چشمانش درخشید.
مسابقات جهانی بوداپست را از دست داده بود اما برای رقابت های جهانی 2006، تمرینات بدنسازی اش را آغاز کرد.
دبیر در باشگاه دخانیات، همان جا که تمریناتش برای المپیک سیدنی را انجام داده بود دوبنده پوشید. حریف تمرینی اش هادی حبیبی در 74 کیلوگرم بود.
تمرینی فراتر از انتظار را سپری کرد اما پس از آن گفت که کتفش لق می زند و تمریناتش را ادامه نداد.
خلاء بزرگی در وزن 66 کیلوگرم ایجاد شده بود. ایران پس از مدال نقره دبیر در مسابقات 2002 تهران، تا سال 2009 و قهرمانی مهدی تقوی در این وزن از دستیابی به مدال جهانی باز ماند.
به نظر نمی رسید او برای پوشیدن مجدد دوبنده تیم ملی هماوردی داشته باشد اما از بازگشت به روی تشک صرف نظر کرد. پژمان درستکار دوست و همراه همیشگی دبیر عقیده داشت که او از تکرار ماجراهای آتن واهمه دارشت. ذهنش دائما درگیر این احتمال بود که کتفش مجددا صدمه ببیند.
پس از برکناری طالقانی، دبیر برای انتخابات ریاست فدراسیون کشتی ثبت نام کرد اما سازمان تربیت بدنی در دوران ریاست محمدعلی آبادی او را به دلیل پایین بودن سن، رد صلاحیت کرد.
دبیر نیز در انتخابات شوراهای اسلامی شهر و روستا شرکت کرد تا در حوزه تهران انتخاب شود. او صاحب امتیاز و مدیرمسئول هفته نامه ورزشی تماشاگر است و اغلب سرمقاله هایی انتقادی درباره مسائل مختلف ورزش ایران می نویسد.
علیرضا دبیر دارای مدرک دکترای مدیریت بازرگانی با گرایش منابع انسانی است و تدریس هم می کند. دبیر از رساله دکترایش "مدیریت یکپارچه شهری، با رویکرد قابلیت" در سال 1389 دفاع کرد و رسما فارغ التحصیل شد.
فهرست افتخارات و عناوین
در این فهرست به مدال های علیرضا دبیر در جام های بین المللی داخلی و خارجی در رده های سنی پایه و عناوینش در جام های بین المللی برون مرزی رده بزرگسالان اشاره ای نشده است.
40 کیلوگرم: نوجوانان جهان 1992 ترکیه - هفتم
47 کیلوگرم: نوجوانان جهان 1993 دوییسبورگ - نهم
50 کیلوگرم: جوانان جهان 1994 بوداپست - طلا
57 کیلوگرم: دانشجویان جهان 1996 تهران - نقره
56 کیلوگرم: جوانان جهان 1997 هلسینکی - طلا
58 کیلوگرم: جام جهانی 1998 استیل واتر - قهرمان
58 کیلوگرم: قهرمانی جهان 1998 تهران - طلا
58 کیلوگرم: جام جهانی 1999 اسپوکن - قهرمان
58 کیلوگرم: مسابقات جهانی 1999 آنکارا – نقره
58 کیلوگرم: جام جهانی 2000 فیرفاکس - قهرمان
58 کیلوگرم: المپیک 2000 سیدنی - طلا
63 کیلوگرم: جام جهانی 2001 بالتیمور - قهرمان
63 کیلوگرم: مسابقات جهانی 2001 صوفیا - نقره
66 کیلوگرم: دانشجویان جهان 2002 ادمونتون - طلا
66 کیلوگرم: مسابقات جهانی 2002 تهران - نقره
66 کیلوگرم: بازی های آسیایی 2002 بوسان - نقره
66 کیلوگرم: عضو تیم ملی در مسابقات جهانی 2003 نیویورک
66 کیلوگرم: کسب سهمیه در مسابقات گزینشی المپیک - اسلواکی
66 کیلوگرم: عضو تیم ملی در المپیک 2004 آتن
علاوه بر این‌ها دبیر دارنده شش مدال طلا و یک برنز از جام بین المللی جهان پهلوان تختی است.
نه دسترسی به یار دارم
نه طاقت انتظار دارم
هر جور که از تو بر من آید
از گردش روزگار دارم
     
  
مرد

 
مدال‌آوران ایرانی المپیک؛ شمس‌الدین سیدعباسی




شمس‌الدین سیدعباسی در المپیک 1968 مکزیکوسیتی برنز گرفت
تنها ورزشکار ایرانی است که از شمیرانات به سکوی المپیک رسید و تا پیش از المپیک ۱۹۶۸ مکزیکوسیتی نیز از معدود کشتی گیران ایرانی بوده که از جایی غیر از شاهپور و حومه‌اش وارد عرصه قهرمانی شد.
شمس الدین سیدعباسی در سال ۱۳۲۳ در شمیران به دنیا آمد و کشتی را همان جا از باشگاه مهمات سازی شروع کرد. بعدا به باشگاه تاج پیوست و پس از ناصر گیوه‌چی و محمد پذیرایی، سومین ورزشکار این باشگاه است که موفق به کسب مدال المپیک شده است.

مربی سیدعباسی ناصر رحیمی بود. در ۱۹ سالگی و در وزن ۵۷ کیلوگرم، با فن کمر شعبان بابااولادی به روی پل رفت و باخت. اما همین مبارزه مقابل ملی پوش سابق که سیزده سال از او بزرگتر بود، استعداد او را نمایان ساخت.
شگرد اصلی‌اش اجرای بی نقص فتیله پیچ بود و با همین فن، آیدین ابراگیموف را در جریان دیدار دوستانه ایران - شوروی در سال ۱۳۴۲ در تهران ضربه فنی کرد. رقیب مغلوب، همان سال در صوفیا قهرمان جهان شده بود.
سیدعباسی فتیله را با دست راستش دور مچ پاهای حریف می بست. اگر سرپا ایستاده بود، موقع اجرای فن با پاهایش از روی کمر حریف می پرید، اگر نشسته اجرا می کرد هم دست چپ را دور مچ دست راست قلاب می‌کرد و فن فتیله را اجرا می‌کرد.
در سال ۱۳۴۳ در فینال قهرمانی کشور به محمدحسین بهرامی از همدان باخت. سپس برای انتخابی المپیک توکیو مغلوب عبدالله خدابنده شد. خود خدابنده هم مقابل فرخیان تسلیم شد اما دوبنده تیم ملی را تصاحب کرد.
سیدعباسی در شهریور ۱۳۴۴ باز در فینال قهرمانی کشور مقابل ابوطالب طالبی شکست خورد و با وزن ۵۷ کیلوگرم خداحافظی کرد. از همان روز شد مستاجر وزن جدید؛ وزنی که در آن به موقعیت و اعتبار جهانی رسید.
در رقابت‌های ۱۳۴۵، تبریز میزبان مسابقات قهرمانی کشور بود. سیدعباسی در سومین فینال پیاپی حاضر شد و این بار توانست ایوب شهسواری از شهر میزبان رقابت ها را مغلوب کند و روی سکوی نخست بایستد.
اما تابستان سال بعد تا سکوی سوم نزول کرد. منصور سرداری که به رغم استعداد خیره کننده‌اش هیچ گاه راهی به سکوهای جهانی پیدا نکرد، روی سکوی قهرمانی ایستاد.
سیدعباسی با این حال برای مسابقات جهانی ۱۹۶۷ دهلی انتخاب شد. مدال نگرفت اما برای سال آینده و المپیکی که میزبانش مکزیک بود، تجاربی ارزنده اندوخت.
انتخابی برای المپیک پر ماجرا و جنجالی شد. سیدعباسی مقابل مصطفی اقتداری و فریدون عزیزی با ضربه فنی به پیروزی رسید اما روبروی گربه سیاهش منصور سرداری با آن اندام عضلانی که شبیه پرورش اندام کارها بود ۶-۵ باخت.
سرداری بر کاظم غلامی هم غلبه کرد، اما جدول زمانی پیچ خورد که او مقابل حاج کاظمی به تساوی رسید. سیدعباسی مثل سرداری مقابل غلامی برنده شد و برخلاف سرداری، در برابر حاج کاظمی به آسانی پیروز شد.
کمیته فنی تصمیم گرفت برای اطمینان بیشتر، رقابت مجددی را بین سرداری و سیدعباسی برگزار کند. در این جدال نفسگیر، سرانجام سیدعباسی با یک خاک برنده شد تا بلیت مکزیکوسیتی به نام او صادر شود.
ماجرای مدال المپیک

سیدعباسی در اجرای فن فتیله‌پیچ مهارت چشمگیری داشت
سید عباسی اولین کشتی خود را در المپیک ۱۹۶۸ مکزیکوسیتی مقابل بابی داگلاس از آمریکا برگزار کرد و از سد او گذشت. داگلاس بعدها در دهه ۸۰ میلادی سرمربی موفقی برای تیم ملی کشتی آزاد آمریکا شد.
سیدعباسی سپس یورگن لوکساک از آلمان شرقی را نیم پوئنه کرد که مطابق مقررات آن زمان به معنای برتری با امتیاز عالی بود.
در کشتی بعدی با ضربه فنی مقابل یوزف انگل از چسلواکی به پیروزی رسید. در شب چهارم رقابت ها به مصاف رقیبی سرسخت از شوروی رفت. یلکان تدیف که سال پیش از آن نقره جهان را گرفته بود، مقابل سیدعباسی تن به شکست داد.
کشتی گیر نیرومند شمیرانی همان روز کاریپیدیس از یونان را در مدت زمان جالب توجه یک دقیقه و ۳۹ ثانیه ضربه فنی کرد.
در شب چهارم رقابت ها که بیستم اکتبر سال ۱۹۶۸ بود، برای سومین بار روی تشک رفت تا ششمین کشتی‌اش در المپیک را برگزار کند.
انیو تودوروف از بلغارستان فقط سه ماه قبل در یوگسلاوی با برتری فاحش نسبت به رقبا روی سکوی نخست ایستاده بود. پس عجیب نبود که مبارزه سیدعباسی و او گره بخورد. نتیجه نهایی این دیدار، تساوی بین دو مدعی کسب عنوان قهرمانی بود.
تودوروف سپس با ماساکی کانه­کو از ژاپن هم مساوی شد. حالا مدال طلای سیدعباسی در گروی برتری او مقابل رقیب ژاپنی بود. کانه­کو با دو طلای متوالی جهان به مکزیکوسیتی آمده بود.
گوینده ورزشگاه سنترال، نام دو کشتی گیر را خواند تا برای آخرین کشتی وزن ۶۳ کیلوگرم به روی تشک بیایند. روند مبارزه و نتیجه مسابقه یکطرفه بود. کشتی گیر سریع و فنی ژاپنی با نتیجه ۱۲-۴ مقابل سیدعباسی پیروز شد تا مدال طلا را نصیب خود کند. نقره به تودوروف رسید و سیدعباسی هم روی سکوی سوم ایستاد.
تداوم افتخارات تا المپیک بعدی
سیدعباسی سال بعد از المپیک مکزیکوسیتی مجددا مسافر قاره آمریکا شد. اوزان کشتی تغییر کرده بودند و این بار در آرژانتین باید برای کسب مدال طلای ۶۲ کیلوگرم مبارزه می کرد.
سیدعباسی این بار نقره گرفت و باز هم پشت سر نماینده ژاپن ایستاد که تاکئو موریتا نام داشت.
او سومین مدال پیاپی را نیز از همان قاره گرفت. مسابقات جهانی ۱۹۷۰ در ادمونتون. این بار هم سرسخت ترین رقیبش ژاپنی بود. عجیب آن که باز ژاپنی ها قهرمان جهان را کنار گذاشته بودند تا کشتی گیر جدیدی را جایگزین کنند.
در نبردی پر افت و خیز و زیبا، سیدعباسی موفق شد کیوشی آبه ژاپنی را ۹-۸ شکست دهد. سپس با برتری در بقیه کشتی‌ها از جمله رقم زدن نتیجه ۴-۳ مقابل کوویلاشویلی از شوروی برای اولین و آخرین بار از سکوی شماره یک جهان بالا رفت.
او پنج ماه بعد در بازی های آسیایی بانکوک مجددا کیوشی آبه را جا گذاشت و روی سکوی قهرمانی ایستاد.
آقای فتیله پیچ کشتی جهان در سال ۱۹۷۱ توانست چهارمین مدال پیاپی جهانی و المپیک را به گردن بیاویزد. او این بار در اروپا خوش درخشید و در حضور ۴۰ هزار تماشاگر که به استادیوم فوتبال واسیلفسکی آمده بودند، به مدال نقره دست یافت.
طلا به زاگالا عبدالبیکوف از شوروی رسید. کیوشی آبه از ژاپن نیز که همچنان مثل سایه در تعقیب سیدعباسی بود، برنز گرفت.
در المپیک پرماجرای مونیخ، سیدعباسی از پر امیدترین ورزشکاران حاضر در کاروان ۵۱ نفره اعزامی از ایران بود.
استانیسلاو توما از جمهوری چک را نیم پوئنه کرد. سپس از سد خوزه راموس کوبایی گذشت و کوتسوپاکیس از یونان را نیز مثل رقیب دور اولش نیم پوئنه کرد.
تئو تولوت از فرانسه هم نیم پوئنه شد تا سیدعباسی با اندوخته ای مناسب به مصاف کیوشی آبه برود. کشتی گیر ژاپنی که سه سال جوانتر از سیدعباسی بود این بار او را در مهلکه گرفتار کرد و دستش به عنوان فرد پیروز بالا رفت.
سیدعباسی به دلیل پیروزی های قاطع قبلی هنوز حذف نشده بود و پنج و نیم امتیاز منفی داشت. اما وقتی دید بخت کسب مدال را ندارد، از حضور در ادامه کشتی ها و مبارزه با وهبی آگداک ترکیه‌ای سرباز زد.
کشتی نگرفتن او به معنای مدال نگرفتن کیوشی آبه هم بود. زیرا با این وضعیت، امتیاز منفی مقابل نام رقیب بعدی سیدعباسی ثبت نمی‌شد.
کناره گیری سیدعباسی از گردونه رقابت‌ها خبری خوش برای آگداک و فاجعه‌ای برای کیوشی آبه بود. عبدالبیکوف از شوروی، وهبی آگداک از ترکیه و ایوان کراستف از بلغارستان به ترتیب روی سکوی اول تا سوم ایستادند.
کیوشی آبه فقط با یک شکست مقابل عبدالبیکوف به مقام چهارم رسید. کشتی گیران ایرانی حاضر در دهکده بازی ها از التماس و اشک های آبه می گویند که دنبال سیدعباسی افتاده بود تا او را مجاب به حضور در ادامه رقابت‌ها کند.
پس از بازگشت کاروان ورزش ایران، عبدالله موحد و شمس‌الدین سیدعباسی به اتهام کم کاری، از سوی دستگاه ورزش که رییس‌اش سپهبد علی حجت کاشانی بود با محرومیت مواجه شدند.
مصدومیت موحد و امتناع او از ادامه رقابت‌ها به تایید پزشکان رسیده بود و مشخص نشد چرا کشتی گیر پرافتخار ایران را آن هم پس از شش طلای متوالی در مسابقات جهانی و المپیک محروم کردند.
در سال ۱۹۷۳، تهران میزبان مسابقات جهانی شد. سیدعباسی که خود شش سال قبل دوبنده تیم ملی را از محمد خادم گرفته بود، دوبنده تیم ملی را به محمدرضا نوایی واگذار کرد. اما همچنان در صحنه مسابقات باقی ماند و تا ۳۳ سالگی کشتی گرفت.
وقتی محرومیتش بخشیده شد در مصاحبه با مجله ورزشی تاج که در شماره ۳۲ منتشر شد گفت: "می دانستم روزی شاهنشاه مرا خواهد بخشید تا دینی که به مملکت دارم را ادا کنم." در همان مصاحبه قول کسب مدال از المپیک مونترال را داد.
او که به وزن ۶۸ کیلوگرم صعود کرده بود، می خواست سومین حضور المپیکی‌اش را تجربه کند اما برای مونترال، باز هم محمدرضا نوایی بود که دوبنده تیم ملی را پوشید.
سیدعباسی که اولین در سال ۱۳۴۳ در مسابقات قهرمانی کشور حاضر شده بود، در سال ۵۶ هم به روی تشک آمد و با کسب مدال برنز به کار خود خاتمه داد. قهرمان این وزن، ملی پوش جوان و تازه نفسی از تبریز به نام علی دهقان بود.
با دوبنده کشتی تا دم مرگ
سیدعباسی مربیگری را دوست داشت و در سالن اسدی شمیران به اتفاق شادروان جهانشاه تمرین می داد. در سال مسابقات جهانی ۱۹۸۵ بوداپست، تیم ملی ایران را به اتفاق محمود معزی پور هدایت کرد.
در کشتی جنجالی مجید ترکان با راینر هیوگابل از آلمان، هاشم کلاهی از قهرمانان سابق کشتی که روی سکوی تماشاگران نشسته بود، نکات فنی را به ترکان گوشزد می کرد. پس از پایان این کشتی، سیدعباسی و کلاهی با هم درگیر شدند که شرح آن را مجله کیهان ورزشی منتشر کرد.

شمس‌الدین سیدعباسی تا آخرین سال زندگی‌اش در کشتی فعالیت داشت
او همچنان در رقابت های مختلف بین المللی و قاره‌ای به هدایت تیم‌های اعزامی می پرداخت. اوج کارش در مربیگری، مسابقات جهانی ۱۹۸۹ سوییس بود که علیرضا سلیمانی توانست اولین مدال طلای جهانی پس از انقلاب را نصیب کشتی ایران کند.
شمس الدین سیدعباسی در آخرین سال زندگی اش نیز یکی از مربیان تیم کشتی آزاد پاس تهران بود. او با حضور در مسابقات جهانی پیشکسوتان، کشتی گرفتن را تا دم مرگ ادامه داد. با محمدابراهیم سیف پور رقیب و رفیق دیرینه اش هم در جریان رقابت های جهانی پیشکسوتان مبارزه کرد.
سیدعباسی بازنشسته وزارت کار و امور اجتماعی بود و سابقه سرپرستی کشتی کارگران را نیز داشت.
پس از المپیک سیدنی، وقتی در رقابت های جهانی پیشکسوتان به میزبانی تهران کشتی گرفت، به آدولف زیگر آلمانی برخورد کرد؛ مبارزه حساسی بود و سالن مملو از جمعیت.
سیدعباسی چنان کشتی را دوست داشت که وقتی دوربین شبکه خبر صداوسیما از پیش بینی او درباره نتیجه این مبارزه سوال کرد، ناگهان رعشه به دست هایش افتاد و در حالی که می گریست، وعده پیروزی داد.
شوخ طبع بود و مهربان. سر به سر همدوره‌ای‌ها و قهرمانان جوان می گذاشت. در گفتارش صریح بود و تعارف نمی‌کرد. اگر یکی از کشتی گیران مقابل او از خودش تعریف می کرد، بلافاصله شکست های او را بازگو می کرد.
در جشن سالگرد افتتاح شبکه سوم سیما که زنده پخش می شد، محسن کاوه به شوخی از مجری برنامه خواست درباره سیف پور و کیوشی آبه از سیدعباسی سوال کند. سیدعباسی هم پاسخ داد: "این خودش همش یه سال تیم ملی بوده اونم اوت شده."
وقتی خبر دوپینگ قهرمانان را می شنید به شدت عصبی می شد. می گفت ما هم دوپینگ می کردیم اما با نبات کوبیده، آب جوش و سیب شمیران.
در بیست و ششم اسفند ۱۳۸۲، فقط ۲۲ روز پس از درگذشت عبدالحسین فیلی مربی سرشناس سال های دور تیم ملی و باشگاه پولاد، سیدعباسی هم به دلیل بیماری سرطان خون در بیمارستان ایرانمهر چشم از جهان فرو بست.
فرزندان سیدعباسی طبق وصیت او، تمام مدال‌هایش را به موزه آستان قدس رضوی اهدا کردند.
در سال ۱۳۹۰ فدراسیون کشتی رقابت های لیگ برتر کشتی آزاد را که به قهرمانی سبزواری ها انجامید با عنوان بزرگداشت شمس الدین سیدعباسی برگزار کرد.
نه دسترسی به یار دارم
نه طاقت انتظار دارم
هر جور که از تو بر من آید
از گردش روزگار دارم
     
  
مرد

 
مدال‌آوران ایرانی المپیک؛ علی میرزایی





سکوی 56 کیلوگرم المپیک هلسینکی: ایوان میخائیلویچ، محمود نامجو، و علی میرزایی که با ایستادن در رده سوم برنز گرفت
علی میرزایی گمنام ترین برنده مدال المپیک در تاریخ ورزش ایران است. او غیر از کسب مدال المپیک، در بازی های آسیایی هم در رقابت با نخبگان سبک وزن شرق آسیا مدال گرفته و یک بار نیز رکورد حرکت دوضرب جهان را بهبود بخشیده.
در طول تاریخ المپیک، فقط هشت ایرانی در مسابقات وزنه برداری موفق به کسب مدال شده اند. اولی سلماسی بود، دومی نامجو و سومین نفرشان کسی است که حتی یک عکس هم از او در دنیای مجازی وجود ندارد. کسی که از او به عنوان یکی از برجسته ترین متخصصین حرکت پرس در تاریخ وزنه برداری ایران یاد می شود.

از سایت وزارت ورزش و امور جوانان تا پایگاه خبری فدراسیون وزنه برداری، نه تصویری از او، بلکه دست بالا فقط نتایج وزنه برداران اعزامی به المپیک هلسینکی را درج کرده اند.
تصویری که در اختیار BBC فارسی قرار گرفته و در این گزارش درج شده، برای نخستین بار است که در دنیای مجازی منتشر می شود. این عکس از سکوی قهرمانی دسته ۵۶ کیلوگرم المپیک ۱۹۵۲ هلسینکی است.
ایوان میخائیلویچ یودودف از شوروی قهرمان شده، شادروان محمود نامجو در رده دوم ایستاده. علی میرزایی هم روی سکوی سوم قرار گرفته. المپیک تمام شده اما گویی او آماده رقابت مجدد با حریفانش است. از مشت های گره کرده اش که بگذریم، حتی کمربند مخصوص وزنه برداری را نیز باز نکرده.
پیش از سفر به فنلاند، در دوازدهمین دوره مسابقه‌های وزنه برداری قهرمانی ایران که در سال ۱۳۳۰ در تهران برگزار شد، در دسته خروس وزن Bantamweight علی میرزایی با مجموع ۲۹۲.۵ کیلوگرم به مقام قهرمانی رسید.
در آن مسابقات محمود نامجو یک وزن بالاتر و در دسته پر وزن Featherweight قهرمان شد. اما برای المپیک، قصد داشت با کاهش وزن، در خروس وزن رقابت کند تا بخت بیشتری برای کسب مدال داشته باشد.
"میرزایی نه جنجال ساز است و نه اهل مصاحبه های داغ. قهرمانان امروز وزنه برداری، او را متواضع و فروتن می دانند. شاید همین موضوع در گمنام ماندن یک قهرمان در فضای رسانه های ورزشی ایران بی تاثیر نبوده است. "
میرزایی در نخستین دوره بازی های آسیایی که سال ۱۹۵۱ در هندوستان برگزار شد، پس از نامجو و بالاتر از پدرو لاندرو از فیلیپین به مدال نقره دست یافت. هنگام بازگشت از همان مسابقات بود که کاوران ورزش ایران از خطر فاجعه ای ناگوار گریخت.
وقتی هواپیمای نظامی حامل کاروان ۶۴ نفره ایران با خطر سقوط مواجه شد، همگی به دستور خلبان مجبور شدند چمدان‌های سوغات، جام‌های قهرمانی و هرچه که ممکن بود ۱۰۰ گرم از بار هواپیما را بکاهد، به بیرون پرتاب کنند.
حتی وقتی گزارشگر رادیو از پرتاب کردن صفحه های پر شده اش خودداری کرد، خلبان با نشان دادن لئون کورکچیان وزنه بردار فوق سنگین ایران که در همان مسابقات طلا گرفته بود، گفت: اگر هواپیما اوج نگیرد، مجبور می شویم او را هم بیاندازیم.
همگی هرچه داشتند انداختند. هواپیما در نزدیکترین فرودگاه، فرود اضطراری موفقی داشت. سپس گروهی از سربازان هندی مأمور شدند تا نقطه پرتاب چمدان‌ها را بیابند و اگر چیزی سالم مانده، جمع‌آوری کنند و برگردانند.
ورزشکاران سالم به وطن بازگشتند تا بدون فوت وقت، مهیای حضور در دومین المپیک در تاریخ ورزش ایران شوند.
برای رقابت های وزنه برداری در المپیک هلسینکی، اگرچه محمود نامجو رییس پیشین همین فدراسیون نیز عضو تیم بود، اما با تصمیم مهندس حسین صادق رییس جدید فدراسیون وزنه برداری، قرار شد تجربه شیرین دهلی نو را در هلسینکی نیز تکرار کنند.
مهندس صادق معتقد بود اگر آن دو وزنه بردار به اتفاق در دهلی از سکوی قهرمانی بالا رفتند، شاید در المپیک هم بتوانند.
این تدبیر زیرکانه در فنلاند نیز مانند هندوستان موثر افتاد و به موفقیت همزمان دو وزنه بردار ایرانی انجامید. کاروان ایران در آن بازی ها ۳ نقره و ۴ برنز گرفت تا در رده ۳۰ جدول رده بندی مدال ها بایستد. دو مدال از این هفت مدال، حاصل درخشش دو وزنه بردار سبک وزن بود.
ماجرای مدال المپیک
در المپیک ۱۹۵۲ هلسینکی بین ۱۹ وزنه بردار دسته خروس وزن، ایران دو نماینده داشت. یکی جوان و دیگری مسن. نامجوی ۳۴ ساله در هلسینکی دوم شد و میرزایی ۲۳ ساله با مجموع ۳۰۰ کیلوگرم روی سکوی سوم ایستاد؛ یعنی هفت و نیم کیلوگرم کمتر از نامجو. جالب آن که اختلاف نامجو با نفر اول از شوروی نیز دقیقا همین مقدار بود.
رکورد میرزایی به مدد جوانی اش در حرکت پرس از نامجو بهتر بود. اما او به همین بسنده نکرد و حتی ایوان میخائیلویچ یودودف قهرمان این وزن از شوروی را نیز جا گذاشت.
در پرس نامجو ۹۰ کیلوگرم را مهار کرد. زور ایوان یودودوف هم به وزنه های سنگین تر از ۹۰ کیلوگرم نرسید.
اما در یک ضرب میرزایی در ۹۲.۵ کیلوگرم متوقف شد. وزنه بردار روس، پنج کیلویی که در پرس عقب افتاده بود را جبران کرد تا فعلا در مجموع، با میرزایی برابری کند.
در حرکت دو ضرب، میرزایی در حرکت نخست ۱۱۲.۵ کیلوگرم را به ثبت رساند و به خاطر مصدومیت دستش، تلاش او برای ارتقای رکورد در دو حرکت بعدی اش بی ثمر بود. با این حال، آن قدر از رقبای اهل کره جنوبی و مصر پیش بود که می دانست آن ها مدال برنزش را تهدید نمی کنند.
علی میرزایی
"برگزاری جام نامجو در حقیقت حق شناسی یک قهرمان بزرگ است. این مسابقه‌ها یادبود کسی است که سال‌ها در وزنه‌برداری زحمت کشید و برگزاری آن برای جوان‌ترها درس آموز است. وقتی جوان‌ترها چنین مسابقه‌ای را می‌بینند، می‌فهمند که در دوران پیری و پس از قهرمانی و حتی پس از مرگ هم نام آنها زنده می‌ماند. این برای ما بسیار ارزشمند است"
در این حرکت، نماینده شوروی عالی کار کرد و سنگین ترین وزنه ها را بالای سر برد. اما آخرین وزنه برداری که روی تخته آمد نامجو بود.
نامجو سنگین ترین وزنه را در آن رقابت ها درخواست کرد. او اگر ۱۳۲.۵ کیلو را مهار می کرد قهرمان می شد. اما سنگینی وزنه بیش از توان اعجوبه گیلک بود و ناگزیر، تن داد به سکوی دوم و قهرمانی شوروی. علی میرزایی هم روی سکوی سوم ایستاد.
بی حاشیه و بی ادعا
میرزایی نه جنجال ساز است و نه اهل مصاحبه های داغ. قهرمانان امروز وزنه برداری، او را متواضع و فروتن می دانند. شاید همین موضوع در گمنام ماندن یک قهرمان در فضای رسانه های ورزشی ایران بی تاثیر نبوده است.
در حالی که همواره برخی منتقدان با ارائه آمار، سعی داشته اند دوره علی میرزایی، نامجو و بقیه هم تیمی هایشان را عصر طلایی وزنه برداری ایران بنامند، او خودش مسابقات جهانی ۲۰۱۱ پاریس را بهترین دوره تاریخ وزنه برداری ایران نامید.
میرزایی نتایج رقابت های مختلف را پیگیری می کند. او می گوید بهداد سلیمی که رکورد یک ضرب جهان را فرو ریخته، به زودی رکورد رضازاده در دو ضرب را نیز خواهد زد. میرزایی معتقد است نباید نقش کورش باقری سرمربی تیم ملی را در موقعیت ممتازی که نصیب وزنه برداری ایران شده نادیده گرفت.
در سال ۲۰۰۸ فدراسیون جهانی وزنه برداری، پنج نشان ویژه طلایی این ارگان، موسوم به IWF را برای پنج قهرمان نخبه این رشته ورزشی، به ایران ارسال کرد که طی مراسم ویژه ای به آن ها اهدا شد.
این پنج نفر عبارت بودند از میررسول رئیسی (اعزامی به المپیک ۱۹۴۸ لندن)، علی میرزایی، منوچهر برومند، محمد نصیری و حسین رضازاده.
این طور به نظر رسید که اگر در داخل ایران نام میرزایی به فراموشی سپرده شده، فدراسیون جهانی در قدردانی و تکریم از نخبگان تاریخ این ورزش کوتاهی نمی کند.
در سال ۱۳۸۹ در مراسم تجلیل از قهرمانان ورزشی، همراه با سپیدموهایی مثل ابوالفضل سلبی از بسکتبال، خانم نصرت کردبچه از دو و میدانی، مینا فتحی (والیبال)، شادروان عبدالله مجتبوی (کشتی آزاد)، حسن اشجری (بسکتبال)، ماشاالله امین سرور از دوچرخه سواری و شادروان امیرمسعود برومند(فوتبال)، از رییس جمهور ایران نشان ویژه و لوح تقدیر گرفتند.
تاکنون هیچ جام و مسابقه ای حتی در سطح رقابت های داخلی و رده های سنی نوجوانان و جوانان به نام علی میرزایی برگزار نشده است. منتقدان می گویند وقتی روسای فدراسیون ها ورزشی نباشند، بی توجهی به پیشکسوتان نیز عادی است. اما هنگامی که رییس فدراسیون خودش قهرمان المپیک بوده، طبیعی است جایگاه پیشکسوتان را به رسمیت بشناسد. همان ها که در سال های جوانی برای کسب موفقیت ملی، کمرشان را زیر بار پولاد سرد قرارداده و شدیدترین مصدومیت ها را به جان خریده اند.
اما میرزایی هیچ وقت اعتراضی به این قضیه نداشته است. حتی برگزاری جام بین المللی به نام رقیب ۶۰ سال قبل خود را نوعی قدرشناسی از موفقیت های خودش نیز می داند و به همین قانع است.
می گوید: "برگزاری جام نامجو در حقیقت حق شناسی یک قهرمان بزرگ است. این مسابقه‌ها یادبود کسی است که سال‌ها در وزنه‌برداری زحمت کشید و برگزاری آن برای جوان‌ترها درس آموز است. وقتی جوان‌ترها چنین مسابقه‌ای را می‌بینند، می‌فهمند که در دوران پیری و پس از قهرمانی و حتی پس از مرگ هم نام آنها زنده می‌ماند. این برای ما بسیار ارزشمند است."
نه دسترسی به یار دارم
نه طاقت انتظار دارم
هر جور که از تو بر من آید
از گردش روزگار دارم
     
  
مرد

 
مدال‌آوران ایرانی المپیک؛ عسگری محمدیان




عسگری محمدیان در دو المپیک سئول و بارسلون مدال نقره کسب کرد
عسگری محمدیان نخستین مدال آور ورزش ایران از بازی های المپیک پس از پیروزی انقلاب اسلامی است.
وقتی المپیک مونترال به پایان رسید، هیچ ورزشکاری گمان نمی کرد طوفان حوادث، ایران را از حضور در المپیک‌های مسکو و لس‌آنجلس باز دارد و دوازده سال طول بکشد تا با نایب قهرمانی عسگری محمدیان، این کشور بار دیگر نماینده‌ای روی سکوهای المپیک داشته باشد.

محمدیان عضو خانواده ای ۱۱ نفره در محله چاغرپیچه ساری است. او به توصیه عباس دنگسرکی که پی به استعداد شگرف او برده بود، پا به سالن کشتی گذاشت تا الفبای این ورزش ملی را از استاد رحیم تبریزی بیاموزد.
عسگری از همان روزهای نخست در گرداب کاهش وزن‌های بی رویه گرفتار شد. زندگینامه ورزشی او نشان می دهد که چگونه حتی وقتی خودش تمایل به کاهش وزن نداشت، مربیان تیم ملی او را ملزم می کردند.
او از معدود کشتی گیران پس از انقلاب است که با نمایندگان سه نسل رقابت کرده است. با سرگئی کورنیلایف و محمود اسماعیل پور مبارزه کرده، به مصاف شادروان رمضان خدر رفته و سال ها بعد با جوانانی کشتی گرفته که هنگام مدال آوری خدر، هنوز به دنیا نیامده بودند.

محمدیان به دلیل تجربه‌اش در رشته کشتی فرنگی، در اجرای فن کمر بسیار زبردست بود
نکته جالب دیگر این که او آخرین کشتی گیر ایرانی است که هم در آزاد و هم در فرنگی، عازم رقابت‌های قهرمانی جهان شد.
محمدیان در وزن ۵۲ کیلوگرم، در مسابقات کشتی فرنگی سال ۱۳۶۰ ایران در یزد قهرمان شد و به عضویت تیم ملی در مسابقات جهانی ۱۹۸۱ نروژ درآمد.
یک سال بعد در ۵۷ کیلوگرم روی سکوی نخست کشتی آزاد آسیا ایستاد. البته تیم ملی کشتی آزاد ایران فرصت حضور در رقابت های جهانی کی­‌یف را پیدا نکرد. زیرا یکی از فرنگی کاران ایرانی با نماینده اسراییل کشتی گرفت و وزارت امورخارجه برای تنبیه کشتی گیران، آزادکارها را نیز به تهران فراخواند.
حاصل دوران حضور محمدیان در کشتی فرنگی، زبردستی او در فن کمرهای برق آسا بود که به مدد آن در کشتی آزاد، پشت بسیاری از بزرگان کشتی ایران و جهان را به تشک دوخت.
محمدیان در تابستان سال ۶۳ ابتدا در سنندج با برتری مقابل رقیب همیشگی‌اش سیاوش نوری، قهرمان کشور شد. سپس در تهران بالاتر از جلیل جهانشاهی و اکبر فلاح مدال طلای رقابت های ۵۷ کیلوگرم جام تختی را کسب کرد.
اما همان سال در جام ۲۲ بهمن در این وزن پس از حمیدرضا مسعودنیا و سرگئی زالنکو از شوروی به مدال برنز رسید.
در سال ۶۴ مجددا قهرمان ایران شد و در تصمیمی جالب، هر ۱۰ نفری که طلا گرفته بودند عازم رقابت های جهانی ۱۹۸۵ بوداپست شدند. به این ترتیب عسگری محمدیان پس از چهار سال باز هم رقابت های جهانی را تجربه کرد اما با فیتوی ناگهانی کوین دارکوس آمریکایی و شکست مقابل نماینده مغولستان از دور رقابت ها حذف شد.
چهار ماه بعد او به اتفاق کاظم غلامی، تنها ملی پوشانی بودند که به جام تختی پشت نکردند. عسگری که به ۶۲ کیلوگرم آمده بود با تسلط به قهرمانی رسید. حتی آلبن کومبارف از بلغارستان برنده مدال برنز همان سال جهان و لوتز رموس قهرمان همان سال اروپا از آلمان شرقی را پشت سر گذاشت.
اما آزمون عسگری محمدیان در این وزن فقط همین یک بار به موفقیت کامل انجامید. او سال بعد در جام تختی به میزبانی بندرعباس، بعد از اکبر فلاح، کیوان مجدزاده و محسن کاوه به مقام چهارم رسید. جالب آن که امیررضا خادم ۱۷ ساله در همین وزن ششم شد.
از اقبال بد عسگری محمدیان، تیم ملی ایران دو سال پیاپی در مسابقات جهانی شرکت نکرد تا یک یا دو مدال جهانی از چنگ او بپرد.
در تابستان ۶۵ در قهرمانی کشور دوباره به ۶۲ کیلوگرم رفت و در حالی پایین تر از محمد کوشکی و اکبر فلاح قرار گرفت که هم در سالن و هم در دو هفته نامه ورزشی کیهان ورزشی و دنیای ورزش، اعتراضات زیادی به داوری ها و نحوه قهرمانی کوشکی صورت گرفت.
در بازی های آسیایی ۱۹۸۶ محمدیان مثل مجید ترکان و علیرضا سلیمانی روی سکوی قهرمانی ایستاد. او سئول را به مقصد ساری، با رویای درخشش در المپیکی که پیش رو بود ترک کرد.
در خرداد ۶۶ در مسابقات قهرمانی کشور که در مشهد انجام شد، باز هم در وزن آرمانی‌اش به راحتی اول شد. همان سال در جام تختی نیز در اصفهان روی سکوی نخست ایستاد.
در سال ۶۷ در مسابقات قهرمانی کشور که میزبانش باز هم مشهد بود شرکت کرد. مسابقاتی که انتخابی برای المپیک سئول بود و پر از جنجال، زد و خورد و حاشیه. اما در وزن او درگیری و زد و خورد در میان نبود. عسگری محمدیان از سد رقیب اصلی اش سیاوش نوری گذشت و قهرمان شد.
المپیک ۱۹۸۸ سئول – نقره
دو غیبت متوالی ایران در المپیک ها باعث شده بود تا استرس و هیجان در کاروان ایران موج بزند. کنار گذاشته شدن منصور برزگر، سرمربی تیم ملی، در آستانه اعزام به سئول نیز مزید بر علت شد تا از این مهلکه، فقط عسگری محمدیان با دست پر به ایران برگردد.
او ابتدا با هالتما باتول از مغولستان که سه سال قبل در بوداپست بر او غلبه کرده بود روبرو شد. این بار انتقام سختی گرفت و در کمتر از سه دقیقه رقیب مغول را با فن کمر ناگهانی‌اش ضربه فنی کرد.
سپس با مجموعه‌ای از فنون کشتی مقابل واروئینگی کیمانی از کنیا به برتری ۱۵-۰ رسید. کشتی گیر ۲۵ ساله ایرانی سپس در کمتر از دو دقیقه با ضربه فنی از سد یانگ لیانگ چینی گذشت.

بسیاری از کارشناسان با توجه به تکنیک بالای عسگری محمدیان، او را شایسته کسب مدال‌های بیشتری می‌دانستند
در دور چهارم "نو کیونگ سان" از کره جنوبی مقابل دیدگان تماشاگران خودی، ۱۶-۱ به محمدیان باخت.
به این ترتیب محمدیان از ۲۴ دقیقه وقت قانونی چهار مبارزه اش فقط حدود ۱۲ دقیقه را روی تشک بود. دور پنجم اما رقابت ساده ای پیش رو نداشت و نبرد زیبایش با والنتین ایوانف از بلغارستان با تساوی ۴-۴ به وقت اضافه کشیده شد.
امتیاز پنجم عسگری محمدیان به معنای مسجل شدن مدال نقره اش بود.
رقیب فینالیست، بلندآوازه‌ترین کشتی گیر حاضر در المپیک سئول بود و یکی از برجسته ترین کشتی گیران تاریخ: سرگئی بلوگلازوف از شوروی که پس از نایب قهرمانی جهان در سال ۱۹۷۹، در تمام رقابت‌های جهانی و المپیک قهرمان شده بود و فقط المپیک لس آنجلس را آنهم به خاطر تحریم از دست داده بود.
بلوگلازوف با ۷ طلا آمده بود تا در ۳۲ سالگی طلای هشتم را هم بگیرد و خداحافظی کند.
دست سرگئی بلوگلازوف با برتری ۵-۱ بالا رفت. محمدیان پس از اعلام رای، حرکتی زیبا انجام داد و رقیب پیروز را روی دوش خود بلند کرد و دور تشک، دور افتخار زد. بلوگلازوف و مربیان شوروی که به وجد آمده بودند، پس از مسابقه بارها از محمدیان تشکر کردند.
روی سکوی قهرمانی، هر دو چهره همدیگر را بوسیدند و تیتر روی جلد هفته نامه دنیای ورزش این جمله بود: "جوابی که عسگری به سرگئی داد".
المپیک ۱۹۹۲ بارسلون – نقره
پیش از المپیک بارسلون، محمدیان کارنامه‌ای پر فراز و نشیب داشت. او پس از سئول در جام تختی به میزبانی ساری قهرمان شد. جمعیت چنان هجومی به سالن آورده بود که دور تا دور تشک و روی قسمت زرد رنگ پشت منطقه زون نیز نشسته بودند.
محمود ملاقاسمی رییس تشک رقابت فینال بین سیاوش نوری و عسگری محمدیان بود و عملکرد ضعیفی داشت. او تحت تاثیر جمعیت، رای به سه اخطاره شدن نوری داد که در این مسابقه چهره برتر داشت.
محمدیان سپس علیرغم خواسته خودش در مسابقات قهرمانی آسیا که سال ۱۹۸۹ در ایباراکی برگزار شد شرکت کرد. او را به اجبار راهی ژاپن کردند. گفته بودند اگر نیایی از رقابت های جهانی هم بازخواهی ماند.
محمدیان با ۱۴ کیلوگرم اضافه وزن در سونا حبس شده بود. او درباره آن رقابت ها گفته است: "ناگهان توی سونا مرگ را به چشم دیدم. بچه ها به یدالله اعتصامی گفتند عسگری دارد می میرد. اما باز هم در سونا را بسته نگه داشتند تا جنازه ام سر وزن برسد. قبل از این که بمیرم با لگد به در زدم و افتادم بیرون."
کالبد بی رمق محمدیان در فینال مقابل کسی شکست خورد که در المپیک با ۱۶ امتیاز بر او غلبه کرده بود.
اما محمدیان در مسابقات جهانی سوئیس وزن خود را به تدریج و با برنامه کاسته بود. گرچه همان عذاب آسیایی‌ها باعث شد طلای جهانی با نقره عوض شود.
عسگری در مسابقات جهانی ۱۹۹۰ توکیو با شکست غیر منتظره مقابل بلا ناگی از مجارستان به مقام دهم رسید. سال بعد وقتی در انتخابی‌های ۱۹۹۱ وارنا مغلوب اویس ملاح شد، بهترین تصمیم را گرفت و برای همیشه به وزن ۶۲ کیلوگرم رفت. ملاح نیز در وارنا به "بلا ناگی" درس کشتی داد و ۸-۱ از سد او گذشت.
محمدیان در جام ۱۳۷۰ تختی به میزبانی ساری در وزن جدید طلا گرفت تا مسافر المپیک شود. در اسپانیا هم قدر قرعه خوب را دانست و بدون اشتباه ظاهر شد. ابتدا ۵-۱ مقابل مارتین مولر سوئیسی که نقره جوانان جهان را داشت به برتری رسید.
موستوپولس با دهسال سابقه حضور در تیم ملی یونان نیز ۹-۰ به نماینده ایران باخت.
ادوارد زوکووس از لتونی نیز ۱۱ پوئن به محمدیان داد تا او گام به دور چهارم و سخت ترین مبارزه اش بگذارد. جدال با روسن واسیلیف برنده نقره سال ۱۹۹۰ جهان از بلغارستان.
واسیلیف که سه ماه قبل از المپیک در مجارستان نایب قهرمان اروپا شده بود، در بارسلون با نتیجه ۴-۳ مغلوب کشتی گیر با تجربه ایرانی شد. برتری ۶-۰ مقابل موسی ایلهان از استرالیا رای به فینالیست شدن محمدیان داد.

عسگری محمدیان بعد از پایان دوره قهرمانی به مربیگری روی آورد
رقیب فینالیست، جان اسمیت افسانه‌ای بود که ۶-۰ بر محمدیان غلبه کرد تا با شش مدال طلای جهان و المپیک از دنیای قهرمانی خداحافظی کند.
مربیگری تیم ملی و نامزدی ریاست فدراسیون
بارسلون و دومین نقره المپیک، پایان حضور ۱۲ ساله محمدیان در تیم ملی بود. به باور بسیاری از کارشناسان کشتی، او که اعجوبه‌ای با مهارت های فنی بالا بود استحقاق کسب مدال های بیشتر و خوش رنگ تر را هم داشت.
عسگری محمدیان پس از خداحافظی از تشک جامه مربیگری پوشید. مدتی را به دعوت هاریس بارسگیان نفر هشتم مسابقات جهانی آتلانتا، مربیگری تیم ملی قبرس را برعهده گرفت.
در دوره های مختلف لیگ برتر هم هدایت تیم های نارنجستان نور، پیام ارتباطات ساری، گل گهر سرجان، آسانسور پیشگامان ساری و تیمی به نام خودش "عسگری محمدیان" را برعهده داشته است.
در مسابقات جهانی ۲۰۰۵ بوداپست یکی از مربیان تیم ملی بود و همان سال در قهرمانی آسیا به میزبانی چین نیز مربیگری تیم ملی را برعهده داشت. مراد محمدی که در بوداپست تنها مدال آور کشتی آزاد ایران بود، در مصاحبه اش حضور محمدیان را در کسب آن مدال بسیار موثر دانست.
به خاطر همان کاهش وزن های مکرر و بی رویه که گاهی ناخواسته به او تحمیل می شد، در سال های اخیر بارها روانه بیمارستان شد و در بخش مراقبت‌های ویژه بستری شد. محمدیان عمل جراحی قلب هم انجام داده: "تا زنده هستم هوای تشک کشتی را تنفس خواهم کرد."
نه دسترسی به یار دارم
نه طاقت انتظار دارم
هر جور که از تو بر من آید
از گردش روزگار دارم
     
  
مرد

 
مدال‌آوران ایرانی المپیک؛ غلامرضا تختی



تختی تنها کشتی گیر ایرانی است که در چهار المپیک شرکت کرده و در سه دوره موفق به کسب مدال شده
کتاب­ها، ویژه‌­نامه­‌ها و گزارش­های بی­شماری در چهار دهه اخیر درباره زندگی، روحیات منحصر به­‌ فرد و صفات اخلاقی غلامرضا تختی منتشر شده است.
اسم او در ایران بر سر در ورزشگاه ها، محلات، خیابان­ها، مدارس و میادین نقش بسته، به نامش فیلم سینمایی ساخته شده و جزئیات زندگی­اش نقل شفاهی کوی و برزن بوده.

اما درباره کیفیت فنی کشتی­‌ها و نحوه مبارزه او خبری از تحقیقات جامع و منابع متعدد نیست. تختی مبتکر شیوه ­های خاصی از مبارزه کردن در خاک و سرپا در کشتی است که حتی در محافل این ورزش نیز مغفول مانده است.
از هفده سال عضویت او در تیم ملی پنج دقیقه ویدئو نیز وجود ندارد. مربیان کشتی در باشگاه­ها، مرام تختی را به شاگردانشان توصیه می کنند اما از آموزه­ های تاکتیکی او چندان نیاموخته اند که به دیگری بیاموزند.
خاستگاه تختی زورخانه است و استقامت فوق‌العاده‌اش مرهون گود. جنگیدن تا آخرین نفس در وضعیت سرپا و زیرگیری از دیگر مشخصه‌­های او در امتداد مبارزه است.
تختی را می توان نخستین کشتی­ گیر آزادکار ایرانی دانست که طراحی تاکتیکی با در نظر گرفتن مختصات هر مسابقه را مدنظر قرار داد. منشاء این قضیه، نه کم کاری یا ناتوانی سایر قهرمانان هم نسل او بلکه چند وجهی بودن استعداد و توانایی های تختی در کشتی بود.
وفادار و سخدری از خراسان آمده بودند و به گونه‌­های مختلف فن لنگ از کشتی باچوخه متکی بودند. حبیبی از مازندران می‌­آمد و مجهز به سرسختی و ظرافت­‌های کشتی لوچو.
تختی نیز مثل زندی و اغلب قهرمانانی که به المپیک ۱۹۴۸ لندن رفتند، از گود زورخانه آغاز کرده بود. با این تفاوت که سبک کشتی گرفتن زندی عمیقا پهلوانی و درگیرانه بود؛ معلوم و مستقیم. یعنی گره خورده به سنت کشتی کلاسیک در ایران زمین و مشخصا انعطاف ناپذیر.

تختی هم مانند بسیاری از قهرمانان کشتی ایران، از زورخانه وارد رقابت‌های قهرمانی شد
اما تختی چنانچه از دست نوشته‌­هایش نیز پیداست، رقبایش را آنالیز می­‌کرد و بر اساس روش مبارزه آنها به مصاف­شان می‌­رفت. در تحلیل حریفان چنان دقیق بود که حتی جزئیات رفتاری و خلق و خوی آنان را نیز جدی می­‌گرفت.
واکاوی شخصیت تیم­‌ها و ورزشکاران حریف با چنین جزئیاتی، امروزه بخشی از وظایف گروه آنالیز در ورزش حرفه‌ای جهان است.
او در یادداشت­هایش نه فقط تحلیل فنی رقبا که پوزخند و تکبر حیدر ظفر(ترکیه)، خشکی، سماجت و رنگ چشم و موی آناتولی آلبول(شوروی)، پر مو بودن بدن وایکینگ پالم (سوئد) یا نحوه قوز کردن روس ها روی سکوی قهرمانی را نیز ثبت می کرد. در این یادداشت‌­ها حتی از تفسیر آناتومیک رقبای درجه سه اهل آفریقای جنوبی و استرالیا نیز غافل نبوده است.
تختی چنان حرمتی برای مبارزه مدبرانه و مبتنی بر عقل قائل بود که در یادداشت خود برای مسابقات جهانی ۱۹۵۹ تهران، اشتباهات نابخردانه روی تشک را معادل "گناه" دانست.
بر اساس دانش تجزیه و تحلیل بود که پیش‌­بینی­‌های او برای مسابقات جهانی ۱۹۵۹ تهران، در مقایسه با دوستان خبرنگارش در مجله کیهان­ ورزشی دقیق از آب درآمد. او گفته بود:
- ایران سه مدال طلا می گیرد.
- سیراکوف سخت ترین حریفم است ("بین تمام رقبا او در فرق سرم جا دارد").
- نمایندگان سه وزن اول ایران ناکام می شوند.
- ولادیمیر سیناوسکی بدون چون و چرا قهرمان می شود.
- حبیبی در وزن پنجم و گئورگی شرتلادزه در وزن ششم می درخشند.
- قهرمان می شوم.
- در وزن ششم فقط سه یا چهار امتیاز کسب می کنیم.
تمام این پیش‌گویی‌­ها روی تشک­‌های تهران نیز رخ داد.
بدعت­گذار در خاک
سگک کلاته های تختی عالی بود. عباس زندی نیز در این فن تبحر داشت. به طور کلی کشتی گیران باشگاه پولاد در اجرای سگک کلاته شهره بودند. کرمانشاهی‌­ها از نیمه دوم دهه ۵۰ شمسی توانستند این فن را تکامل ببخشند.
تفاوت تختی با سایر همدوره ای هایش در اجرای سگک کلاته و ریزه‌­کاری ها و گیج کردن حریف در نحوه اجرای فن بود. به این نحو که او همزمان کلیدکشی را هم آغاز می کرد و با از هم گسیختگی تمرکز حریف روی پاها و دستانش، بلافاصله او را روی پل می برد.
کنده استانبولی و کنده یک چاک را هم به خوبی اجرا می کرد. تصاویر متعددی از حالت های مختلف اجرای این تکنیک توسط تختی وجود دارد. از جمله عکس مشهور روی جلد مجله کیهان ورزشی که او دارد کنده پالم سوئدی را می تاباند.
متقابلا واهمه‌ای از گرفتن زیر رقبایی که کنده کش‌­های قهاری بودند نداشت. به طور غریزی با بیومکانیک کشتی آشنا بود. محل استقرار پاهایش هنگام زیرگیری، بالاگرفتن سر و گردن، ادامه حرکت پس از رسیدن به پاهای حریف و شوک کتف راستش به شکم حریف را در بازه زمانی کوتاهی اجرا می کرد تا کنده اش بالا نیاید.
در اجرای میانکوب زبده بود. دست در مخالف را هم اجرا می کرد. تکنیکی که پس از او محمد خادم ان را تکامل بخشید.

تختی چنانچه از دست نوشته‌­هایش نیز پیداست، رقبایش را آنالیز می­‌کرد و بر اساس روش مبارزه آنها به مصاف­شان می‌­رفت
درختکن ­های تختی نیز خصوصا مقابل رقبای غیر اصلی زبانزد بود. نمونه درختکن­‌های تختی را عباس جدیدی و سپس رضا یزدانی تکامل بخشیدند.
تختی در خاک، فرهنگ تازه ای به کشتی ایران آورد. قبل از تختی همه متکی به سرپا و فنون لنگ بودند و توی خاک، حداکثر کنده می کشیدند و سگک می نشستند. او با انواع سگک و کلید کشی، ارزش­‌های برابر سرپا و خاک را به تثبیت رساند.
تختی یگانه کشتی گیر ایرانی است که در چهار المپیک شرکت کرده و در سه دوره موفق به کسب مدال شده. شرح رقابت­های او در هر چهار المپیک در ادامه آمده است.
المپیک ۱۹۵۲ هلسینکی - نقره
دیوید جیماکوریدزه اولین طلایی تاریخ کشتی شوروی در المپیک هاست. او برای تاریخ­ساز شدن، مدال زرین ۷۹ کیلوگرم را در نبردی نابرابر از دور گردن تختی قاپ زد.
جیماکوریدزه فقط پنج کشتی گرفت و حتی به بنگت لیندبلاد سوئدی باخت. اما تختی ۷ بار به روی تشک آمد و جز رقابت پرماجرا با نماینده شوروی، در بقیه کشتی ها پیروز شد.
ابتدا آندره برنار از فرانسه را ضربه فنی کرد و سپس پشت ویکو لاهتی از فنلاند را به تشک دوخت. لئون گینوس از آرژانتین نیز با ضربه فنی مغلوب جوان ۲۲ ساله ایرانی شد.
حیدر ظفر از ترکیه که سال قبلش در همین شهر طلای جهانی تختی را نقره کرده بود، این بار تقاص سختی پس داد و با اختلاف امتیاز مغلوب شد.
گوستاو گوکه از آلمان غربی هم امتیازی از تختی نگرفت تا با چهار پیروزی و همین یک شکست از دور رقابت ها خارج شود.
دیوید جیماکوریدزه از شوروی در شب چهارم مقابل تختی ایستاد. او در اولین کشتی به لیندبلاد سوئدی باخته بود و با ۴ امتیاز منفی به روی تشک آمد.
تختی اما فقط دو امتیاز منفی داشت.
شوروی پس از انقلاب اکتبر ۱۹۱۷ بار دیگر به المپیک بازگشته بود. تختی حضور و نمایش کشتی گیران آن ها را به شعبده‌بازی تشبیه کرد و سال ۱۳۳۸ نوشت: "در هلسینکی همه از این غریبه­‌ها وحشت داشتند."
جدال جیماکوریدزه و تختی با ابهامات داوری همراه شد. تختی هرگز درباره داوری اظهار نظر نمی کرد و درباره این کشتی نیز در یادداشت های خود به جملات زیر اکتفا کرد:
"من او را خاک کردم. در خاک به‌ پلش بردم، اما سگک مرا رو کرد و در سه دقیقه آخر هم که قصد درو کردن داشتم، پاهایش را بالا کشید و خاکم کرد تا نتیجه ۲-۱ شود. اگر قانون امروز (۱۳۳۸) ‌بود، من و او مساوی بودیم."
در کتاب جامع تاریخ المپیاد، از پیروزی ضربه فنی تختی در برابر گئورگی گوریکس (مجارستان) که دچار مصدومیت شده بود به عنوان پایان رقابت های این وزن یاد شده است.
المپیک ۱۹۵۶ ملبورن – طلا
تختی ۲۶ ساله در این المپیک در ۸۷ کیلوگرم کشتی گرفت. ابتدا ژاکوب ترون بلند قامت و عضلانی از آفریقای جنوبی را ضربه فنی کرد و سپس رابرت استکل کانادایی را.
میتسوهیرو اوهیرا از ژاپن و کوین کوت از استرالیا را هم با ضربه فنی پشت سر گذاشت. یعنی تختی ۶۰ دقیقه وقت قانونی چهار مبارزه ای که باید برگزار می کرد را در هجده دقیقه به پایان رسانده بود.
سپس مقابل بوریس کولایف عضلانی و کوتاه قامت قرار گرفت. تصاویر بسیاری از کولایف موجود است. او شباهت فیزیکی بسیاری با الدار کورتانیدزه دارد.
سایت ossetians.com که با سه زبان به معرفی فرهنگ، تاریخ و مشاهیر اوستیا می پردازد، بوریس کولایف را مردی با "اراده و نیرویی مافوق انسانی" معرفی کرده است.
او در جشنواره جهانی ۱۹۵۵ ورشو بالاتر از تختی روی سکوی نخست ایستاد. در المپیک اما نبرد نزدیک و نفسگیر تختی با کولایف بی هیچ افت و خیزی به سود تختی به پایان رسید.
کولایف که سال ۲۰۰۸ درگذشت، در صفحه زندگی نامه اش مندرج در سایت اوستیایی ها گفته است: "کشتی مساوی تمام شد. ۱۵ دقیقه منتظر بودیم تا داوران نفر برنده را معرفی کنند. همه فکر می کردند من برنده ام زیرا نمایشی هجومی ارائه کرده بودم. داور اهل آلمان غربی بی انصافی کرد و رای به تختی داد. تختی بعد از کشتی به من گفت طلا حق تو بود و حتی به من گفت بیا این مدال را بگیر".
فیلم آن مبارزه موجود نیست و نمی توان صحت اظهارات کولایف را تایید کرد. اما تختی خودش سه سال پس از المپیک نوشت: "من ۱۵ دقیقه فقط کولایف را هل دادم و مسابقه را از او بردم."

تختی در چهار المپیک ۲۴ بار روی تشک رفت که حاصل آن ۲۰ پیروزی، یک مساوی و سه شکست بود.
تختی و کولایف در مسکو و دیدار تیم به تیم ایران و شوروی نیز با هم کشتی گرفتند که منجر به برتری نماینده ایران شد. کولایف این بار اعتراضی نداشت.
در المپیک ملبورن، تختی پس از نبرد فرساینده با کولایف مقابل پیتر بلر آمریکایی قرار گرفت. او درباره این حریف خود نوشته است: "قدی رشید، بدنی ورزیده و خیلی قشنگ داشت. هرکس می دید فکر می کرد پرورش اندام کار است."
حبیب الله بلور سرمربی وقت تیم ملی ایران درباره رقابت تختی با پیتر بلر می گوید: "تختی در همان زیر اولی که رفت، پیشانیش خورد به زانوی آمریکایی و چشم­هایش ورم کرد، طوری بود که ممکن بود دکتر ادامه مسابقه را منع کند. در هر صورت تختی کشتی را با یک فشاری شروع کرد و یک تندر خورد رفت روی پل. اگر می‌باخت سوم می‌شد."
تختی اما با ۹ امتیازی که گرفت به برتری رسید تا روی سکوی قهرمانی، نمایندگان آمریکا و شوروی در دو سمت چپ و راست او بایستند.
المپیک ۱۹۶۰ رم – نقره
تختی در چهار المپیک ۲۴ بار روی تشک رفت که حاصل آن ۲۰ پیروزی، یک مساوی و سه شکست بود. رکوردی دست نیافتنی در تاریخ کشتی ایران. او همچنین ۱۵ کشتی را با ضربه فنی به سود خود خاتمه داد که از این حیث، در سطج جهان نیز رکوردی کم نظیر است.
او در رم ابتدا دوستش غلام محی الدین سخی از افغانستان و سپس پاتریک پارسونز از استرالیا را ضربه فنی کرد. شینجی کاوانو از ژاپن هم با ضربه فنی به تختی باخت.
گئورگی گوریکس رقیب قدیمی تختی در المپیک هلسینکی که اهل مجارستان بود و دارنده پنج مدال جهانی در کشتی آزاد و فرنگی است، با ضربه فنی به تختی باخت.
"از هفده سال عضویت او در تیم ملی پنج دقیقه ویدئو نیز وجود ندارد. مربیان کشتی در باشگاه­ها، مرام تختی را به شاگردانشان توصیه می کنند اما از آموزه­ های تاکتیکی او چندان نیاموخته اند که به دیگری بیاموزند."
هرمانوس فن زیل از آفریقای جنوبی پنجمین نفری بود که با ضربه فنی مقابل تختی مغلوب شد تا او بدون امتیاز منفی، در شب ششم برای کسب مدال طلا به مصاف عصمت آتلی از ترکیه برود که پنج امتیاز منفی داشت.
حتی یک مساوی هم می توانست تختی را به دومین طلای المپیک برساند. اما پیش از مسابقه ذهن او را به سمت دیگری سوق دادند. به او می گفتند اگر آتلی را هم مثل پنج رقیب قبلی ضربه فنی کنی، رکوردی جاودانه در المپیک به جا می گذاری. می گفتند باید دهکده المپیک را بلرزانی.
تختی با کفش های سیاه چرمی اش روی تشک آمد. بند کفش را دور مچ پا گره زده بود. جوراب های سفیدش را هم طبق عادت، تا زده بود روی لبه کفش. موهایی کوتاه تر از همیشه و عضلاتی تفکیک شده. اندام تختی هیچ وقت خوش تراش تر از روزهای المپیک رم نبود.
فیزیک عصمت آتلی چنین مختصاتی نداشت. او تنومند بود و یغور. روستایی کوتاه قامت اما پر زور اهل آدانا که دستی هم بر نواختن تار داشت.
در بازیلیکا دی ماسینزو که بارگاه قیصرها در هزاره های قبل بود، تختی می توانست جدال محتاطانه المپیک قبلی در برابر کولایف را تکرار کند. او اما با استراتژی هجومی روی تشک رفت، همان طور کشتی گرفت که مطلوب عصمت آتلی بود.
وقتی آتلی به یک امتیازی که می خواست رسید، در لاک دفاعی خزید و هرچه تختی زد به در بسته خورد. این جمله مشهور تختی پس از نایب قهرمانی در آن رقابت هاست: "طلا توی مشتم بود؛ انداختمش آتلی برداشت. مفت چنگش."
عکس اعلام رای داور در کتاب جامع المپیک رم منتشر شده. عکس های سکو نیز موجود است. در تمام این تصاویر، چهره تختی مبهوت است و ترس خورده. گویی از خواب آشفته ای بیدار شده.
المپیک ۱۹۶۴ توکیو – چهارم
پس از مسابقات جهانی ۱۹۶۲ تولیدو، تختی در نوزدهم مرداد ۱۳۴۱ رسما با کشتی وداع کرد. او پس از مسابقات جهانی آمریکا، همان جا در نیویورک عمل جراحی را انجام داد.
المپیک ۱۹۶۴ که رسید علاقمندان کشتی خواستار حضورش در تیم ملی شدند و در سالن فعلی هفت تیر واقع در پارک شهر، شعارهایی چون "نور دو دیده کجایی بیا؛ رستم دوران کجایی بیا" را سر می دادند تا او را روی تشک برگردانند.
محمد آهنچی رییس فدراسیون بود و عباس زندی هم سرمربی. فدراسیون کشتی هم رسما خواستار بازگشت تختی به روی تشک شد.
عطا بهمنش در این باره نوشته است: "در نهان گروهی از دست اندرکاران دوست داشتند که تکلیف یکسره شود و برای همیشه پرونده تختی بسته شده و از دردسر رهایی یابند."
اردوی تیم ملی در محل دانشکده افسری تشکیل شد، سیدرضا سکاکی مدیر اردو بود. نیمه شبی صدای گریه شنید و تختی را روی پله های راهرو دید.
به اتاق تختی رفت، لباس های او را آورد و به اتفاق، محل اردو را ترک کردند. برای آرام گرفتن تختی، قدری در شهر پرسه زدند و سرانجام در رستوران فرودگاه مهرآباد قهوه نوشیدند.
تختی به سکاکی گفته بود: "روز تمرین حریف ندارم، افراد هم وزنم را وا می دارند که با من تمرین نکنند. بی ادبی و بی حرمتی رواج دارد. گروهی تشویقم کردند که دوباره برگردم، حالا هم وسیله ای شده اند که روحیه ام خراب شود و اردو را ترک کنم".
نقل است که در اردو وقتی روی تخت دراز کشیده و بی صدا مجله کیهان ورزشی را ورق می زد، یکی از مربیان با الفاظ تند، به او پرخاش کرده و مجله را از دستش بیرون کشیده بود.

تختی به درخواست و اصرار علاقمندان کشتی برای چهارمین در مسابقات المپیک شرکت کرد (توکیو 1964) اما موفق به کسب مدال نشد
در المپیک نیز به رغم آن که گفته شده بود او پرچم دار کاروان ایران است، در لحظات آخر پرچم را به نصرت الله شاهمیر از فدراسیون شنا سپردند. همو که پس از قهرمانی واترپلو در بازی های آسیایی ۱۹۷۴ تهران، با کت و شلوار به داخل استخر پرید.
عطا بهمنش درباره حاشیه های بازگشت مجدد تختی نوشته است: "به خداوندی خدا و به انسانیت قسم دیدم و شنیدم که آرزوی باخت تختی را داشتند و روزی که جدول برای پهلوان ما تمام شد، شاد بودند که سرانجام به آنچه می خواستند رسیدند."
تختی در المپیک توکیو ابتدا ایمره ویگ از مجارستان را با امتیاز عالی از پیش رو برداشت. در شب دوم هم تونی بوخ از انگلستان را ضربه فنی کرد.
وقتی تختی در فواصل استراحت به کنار تشک می آمد، به جای سرمربی تیم ملی این عبدالله خدابنده عضو ۵۷ کیلوگرمی تیم ملی بود که تر و خشکش می کرد.
شونیچی کاوانو ژاپنی که سال ۲۰۰۹ درگذشت، حریف سوم تختی بود. او نیز فقط ۱:۴۸ دقیقه مقاومت کرد و ضربه فنی شد.
سیزدهم اکتبر ۱۹۶۴ بود. همین که تختی از تشک پایین آمد، عطا بهمنش میکروفن را جلوی او گرفت: نظر شما را برای فردا می خواستم سئوال کنم.
تختی که نفس نفس می زد پاسخ داد: فردا حریفان بزرگی پیش رو دارم.
بهمنش دوباره پرسید: این درست ولی می دانید که در ایران مردم مشتاق هستند صدای شما را بشنوند.
تختی آن جمله مشهورش را به زبان آورد و پاسخ داد: "من به مردم تعظیم می کنم."
روز بعد، تختی با احمت آییک از ترکیه سرشاخ شد و با یک خاک باخت. حالا برای کسب مدال برنز که می توانست تنها مدال برنز دوران قهرمانی اش در مسابقات جهانی و المپیک باشد، باید از سد سعید مصطفی‌اف از بلغارستان عبور می کرد.
اطراف تختی چنان خلوت شده بود که به جای سرمربی و کمک مربیان، این منوچهر برومند عضو تیم ملی وزنه برداری بود که کنار تشک می آمد و پاهایش را ماساژ می داد.
برومند در شرح آن کشتی گفته است: "شش دقیقه اول، تختی پل رفت و سه امتیاز داد. اما اوایل شش دقیقه دوم، حریف بلغاری را سه بار پی در پی خاک کرد و ۳-۳ مساوی شد. همین نتیجه تا پایان تغییر نکرد و برنز به مصطفی‌اف رسید.
این تنها مساوی تختی طی چهار دوره حضورش در المپیک­ بود.
تختی پس از مسابقه به برومند گفته بود: "همین مدال برنز برای این بلغاری کاملا ارزش دارد و در زندگی اش مؤثر خواهد بود".




نه دسترسی به یار دارم
نه طاقت انتظار دارم
هر جور که از تو بر من آید
از گردش روزگار دارم
     
  ویرایش شده توسط: maryy   
مرد

 
مدال‌آوران ایرانی المپیک؛ رسول خادم




رسول خادم از پرافتخارترین ورزشکاران تاریخ ایران است
رسول خادم از معدود کشتی گیران تاریخ است که از ۳۰ کیلوگرم نونهالان تا ۱۳۰ کیلوگرم بزرگسالان مدال گرفته. او همچنین یگانه کشتی گیر ایرانی است که در میادین رسمی بزرگسالان از ۴۸ کیلوگرم تا فوق سنگین روی تشک رفته.

سیزده ساله بود که در فینال نوجوانان ایران مقابل اکبر ارژند از همدان پیروز شد و روی سکوی قهرمانی ایستاد. دو سال بعد در ۱۵ سالگی به مصاف رقبای بزرگسال رفت. در رقابت‌های انتخابی جام تختی با حریفان باتجربه‌ای مبارزه کرد. شهرام آقاجانی را برد و به محمدرضا چایچی باخت، اما سرانجام جواز حضور در جام تختی سال ۱۳۶۵ در بندرعباس را کسب کرد.
رسول مقابل مجید ترکان اعجوبه ۴۸ کیلوگرمی ایران ۱۶-۱ شکست خورد. سال بعد با وجود اینکه هنوز در رده سنی نوجوانان بود، در مسابقات جوانان شرکت کرد و با شکست مقابل علیرضا محمدیان به مدال نقره ۶۳ کیلوگرم ایران رسید.
رسول خادم در هفده سالگی با تیم استان خراسان راهی جام یاشار دوغو شد.
در هجده سالگی در رقابت‌های جام تختی سال ۱۳۶۸، در تهران با شکست از داود قنبری روی سکوی دوم ۶۸ کیلوگرم ایستاد.
رسول به رقابت با حریفان سن و سال دار عادت کرده بود. به جام دان کلوف هم اعزام شد و همان سال در رقابت‌های امیدهای جهان نیز کشتی گرفت که حاصلش فقط یک شکست مقابل خینچیگاشویلی از شوروی و ایستادن روی سکوی سوم بود.

رسول خادم برای کسب طلای المپیک و دو طلای جهانی در سه فینال پیاپی ماخاربک خادارتسف را شکست داد
یک شکست از مصطفی میرعمادیان از دیگر نتایج این جوان جویای نام در سال ۱۳۶۸ است.
رسول بعد از اینکه در جام ریاست جمهوری کره شمالی مدال طلا را کسب کرد، برای اعزام به بازی های آسیایی پکن انتخاب شد. ۱۹ سال بیشتر نداشت و وزنش هر روز بیشتر می‌شد. در پکن ناگزیر شد ۵ هزار طناب در سونای ۹۰ درجه بزند تا سر وزن برسد. آنجا با یک شکست برابر پارک چانگ سون نقره گرفت.
پس از پکن، او دو وزن بالاتر را انتخاب کرد و به ۸۲ کیلوگرم رفت تا برادرش امیر هم در ۷۴ کیلوگرم کشتی بگیرد.
رسول پیش از حضور در المپیک بارسلون، در جام تختی ۱۳۷۰ در ساری قهرمان شد. دو دوره در رقابت های قهرمانی آسیا به میزبانی دهلی و تهران روی سکوی نخست ایستاد و در فینال هر دو رقابت نیز مقابل تومناست از مغلولستان به برتری رسید.
در رقابت های امیدهای جهان نیز مدال طلا را نصیب خود کرد. سال ۱۹۹۱ در مسابقات جهانی وارنا از گردونه رقابت ها خارج شد اما تجارب ارزنده ای برای مبارزه روی تشک های المپیک اندوخت.
المپیک ۱۹۹۲ بارسلون – برنز
رسول خادم ۲۱ ساله روبرت کوستیکی از لهستان را با نتیجه ۹-۰ مغلوب کرد. سپس دیوید هال از کانادا را ۵-۰ و پکا رائوهالا از فنلاند را ۸-۰ شکست داد.
اوج کار رسول مقابل صباح الدین اوزترک بود. کسی که سه ماه قبل از المپیک قهرمان اروپا شده بود اما مقابل رسول، نصیبی جز شکست ۳-۰ نبرد.
کوین جکسون از آمریکا که سال قبلش در وارنا بر رسول پیروز شده بود، این بار هم اگرچه پوئن اول را با زیر گیری عالی رسول از مچ پا به او داد، اما با سه خاک متوالی و برتری ۳-۱ نوار موفقیت های ستاره جوان ایرانی را قطع کرد.
رسول در دیدار رده بندی نیز مقابل کسی قرار گرفت که در مسابقات جهانی وارنا بر او چیره شده بود. خادم در نبردی انتقامی، این کشتی را ۶-۰ از هانس گشتوتنر آلمانی برد و روی سکوی سوم المپیک ایستاد.
رسول خادم پس از المپیک بارسلون به وزن ۹۰ کیلوگرم رفت و در مغولستان به مدال طلای آسیا رسید. جدیدی هم در ۱۰۰ کیلوگرم اول شد.
"رسول برای بیش از چهار سال، از مسابقات جهانی ۱۹۹۴ استانبول تا قبل از گودویل گیمز سال ۱۹۹۸، حتی یک بار هم شکست نخورد."
اما برای رقابت‌های جهانی تورنتو هر دو به جام دان کلوف اعزام شدند. به فینال رسیدند و در قابتی مهیج، جدیدی طلا گرفت و خادم نقره.
مسابقه انتخابی هم برگزار کردند که جدیدی در سالن مملو از جمعیت هفت تیر برنده شد و به وزن ۹۰ کیلوگرم آمد. خادم هم رفت ۱۰۰ کیلوگرم که حاصل آن حذف در تورنتو با شکست مقابل آلکسی پورنکو از اوکراین بود. جدیدی هم گرچه طلا گرفت اما عنوان او به خاطر استفاده از داروهای نیروزا پس گرفته شد.
رسول خادم در مسابقات جهانی ۱۹۹۴ استانبول با هنرنمایی خیره کننده‌ای از سد روبرتو لیمونتا از کوبا، کورتانیدزه از گرجستان، داگلاس آمریکایی و ماخاربک خادارتسف گذشت تا روی سکوی نخست بایستد. او در استانبول فقط یک کشتی راحت داشت که در دور اول مقابل محمد جایاز از سوریه بود.
رسول برای بیش از چهار سال، از مسابقات جهانی ۱۹۹۴ استانبول تا قبل از گودویل گیمز سال ۱۹۹۸، حتی یک بار هم شکست نخورد.
یک ماه و نیم بعد از استانبول در بازی های آسیایی هیروشیما، یک مدال طلای دیگر به دور گردن اعجوبه کشتی ایران انداخته شد که با بزکش‌های بی‌نقص خود، تمام رقبایش را منکوب می‌کرد.
در رقابت‌های 1995 قهرمانی آسیا در مانیل، مدال طلای دیگری به صندوقچه وزین افتخارات خادم افزوده شد. او سپس به آتلانتا رفت تا از عنوان قهرمانی جهان خود دفاع کند.
خادم پس از پیروزی بر نمایندگان مجارستان، کره جنوبی و مغولستان، مقابل سعید مورتازعلی‌اف ستاره اوکراینی به برتری رسید. در فینال هم مجددا ماخاربک خادارتسف را شکست داد تا دومین طلای جهانی را نصیب خود کند.
المپیک ۱۹۹۶ آتلانتا – طلا

رسول خادم به عنوان مدیر تیم‌های ملی کشتی،تیم‌ها را برای المپیک لندن آماده می‌کند
المپیک در همان شهری برگزار شد که رسول سال قبل برای دومین بار، قهرمان جهان شده بود. کشتی گیر ۲۵ ساله‌ای که با زانوی مصدوم عازم آمریکا شده بود.
رسول ابتدا ویکتور کودی کشتی گیر غول پیکر نیجریه‌ای با سابقه ۱۱ قهرمانی در قاره آفریقا را ۶-۱ شکست داد.
اسلام بایرامکف از قزاقستان را ۴-۳ از پیش رو برداشت. جامبولات تدیف سرمربی سال های ۲۰۰۱ تا ۲۰۱۰ تیم ملی روسیه را نیز که عضو تیم ملی اوکراین بود ۳-۰ مغلوب کرد تا به فینال برسد.
سومین فینال پیاپی مقابل ماخاربک خاداراتسف با یک خاک و یک بارانداز، رای به قهرمانی رسول خادم در المپیک داد. پس از طلای موحد در المپیک مکزیکوسیتی، ایران ۲۸ سال بود که طلای المپیک نگرفته بود.
طبق اظهارات کیانوش اعتمادمقدم مربی بدنسازی وقت تیم ملی که برای المپیک لندن نیز با تیم ملی همکاری می کند، هاشمی طبا پس از مصدومیت رسول در مسابقات جهانی ۱۹۹۵ آتلانتا، حتی حاضر به پرداخت هزینه های درمانی او نبود و عقیده داشت که خادم تمام شده است.
اعتمادمقدم می گفت رسول به همین خاطر پس از المپیک نیز سکه‌های طلای اهدایی هاشمی طبا را پس فرستاد.
رسول در سال ۱۹۹۸ مجددا به روی تشک بازگشت تا این بار در وزن ۱۳۰ کیلوگرم و با رقبایی به مراتب سنگین تر کشتی بگیرد. در جام گودویل گیمز با دو شکست از آندره شومیلین و کری مک کوی به مقام چهارم رسید.
اما در رقابت های جهانی تهران با بدنی آماده‌تر تاماش ژوچیک لهستانی را ۵-۰ برد. الکس مودبادزه از گرجستان را ۹-۰ از پیش رو برداشت. یوری چوبیتکو از اوکراین را ۴-۰ مغلوب کرد. سپس آلکسی مدویدوف از بلاروس را ۳-۰ برد تا بدون از دست دادن امتیاز راهی فینال شود.
در فینال اما روبروی آلکسیس رودریگز کشتی گیر عظیم الجثه کوبایی ۶-۰ شکست خورد تا روی سکوی نایب قهرمانی بایستد.
رسول پس از چهار سال دوری برای مسابقات جهانی ۲۰۰۲ تهران نیز قصد کشتی گرفتن داشت. قرار شد رقابت انتخابی بین او و علیرضا حیدری برگزار شود. رسول حتی به جام لایپزیک آلمان رفت و دو دوره کشتی گرفت و دستش مقابل حریفان بالا رفت اما مصدومیت باعث شد درخواست تعویق انتخابی‌ها را کند.
امیررضا خادم رییس فدراسیون کشتی بود و محمدحسن محبی سرمربی. محبی گفت اگر نام حیدری را اعلام نکنند کناره‌گیری خواهد کرد. امیر خادم نیز هشدار محبی را جدی گرفت.
به این ترتیب، رسول فرصت کشتی گرفتن در تهران را پیدا نکرد و به عنوان سرپرست تیم ملی در مسابقات جهانی حضور یافت. یادداشتی کوتاه هم نوشت و حسرت خود از زحماتی که در ماه های اخیر متحمل شده بود را به روی کاغذ آورد.
در سال ۲۰۰۳ در فدراسیون محمدرضا طالقانی، مدیریت فنی تیم های ملی را برعهده گرفت و در رقابت های قهرمانی آسیا هم نتایج خوبی کسب کرد.
تیم ملی برای مسابقات جهانی ۲۰۰۳ نیویورک آماده می شد. خادم برای ایجاد تفنن در اردو، برنامه های مختلفی را تدارک دید که اجرای برنامه توسط جواد یساری در اردوی تیم ملی از آن جمله بود.
مرتضی فرجی نایب رییس وقت فدراسیون کشتی که از فدراسیون سوارکاری به این فدراسیون آمده بود به انتقاد شدید از خادم پرداخت.
فرجی پیش از آن هم در برنامه زنده تلویزیونی ورزش و مردم، از هاشمی شاهرودی رییس وقت قوه قضاییه خواسته بود اسدالله رضایی دبیر موقت فدراسیون کشتی را مقابل ساختمان این فدراسیون، با اجرای "مجازات شلاق"، متنبه کند.
فرجی معتقد بود عنوان شغلی رسول خادم (مدیرعلمی، فنی و فرهنگی) در این فدراسیون قانونی نیست. زیرا امور علمی به انستیتو مرتبط است و امور فرهنگی هم به روابط عمومی.

رسول خادم وارد شورای شهر شد اما در رقابت با قالیباف شکست خورد و نتوانست شهردار تهران شود
تقابل هاشمی طبا در سمت ریاست کمیته ملی المپیک با خادم نیز همچنان ادامه داشت. خادم ناگهان با اعلام انصراف از ادامه فعالیت، رنجنامه‌ای طولانی منتشر کرد و در متن آن برای ورزشی که "هاشمی طبا به عنوان مهندس ریسندگی و بافندگی" برایش تصمیم می‌گیرد ابراز تاسف کرد.
رسول خادم پس از آن راهی شورای اسلامی شهر تهران شد. در انتخابات شهرداری تهران به رقابت با محمدباقر قالیباف برخاست. انتخابی دشوار برای نمایندگان شورا که به نتیجه‌ای برابر انجامید. سرانجام رای هفتم را هم تیمی سابق‌اش علیرضا دبیر به قالیباف داد تا او با اکثریت نسبی ۷-۶ مجددا شهردار تهران باقی بماند.
او حالا پس از هشت سال مجددا به صحنه کشتی بازگشته و مدیریت تیم های ملی را پذیرفته است. رسول در المپیک لندن به هدایت تیم ملی کشتی آزاد ایران خواهد پرداخت.
کارنامه رسول خادم
۳۸ کیلوگرم: قهرمان نوجوانان ایران ۱۳۶۳ در همدان
۴۸ کیلوگرم: کسب مجوز جام تختی در ۱۵ سالگی
۴۸ کیلوگرم: رقابت در جام تختی بندرعباس ۱۳۶۵
۶۳ کیلوگرم: نایب قهرمان جوانان کشور ۱۳۶۶
۶۸ کیلوگرم: اعزام به جام یاشار دوغو با تیم خراسان - ۱۳۶۷
۶۸ کیلوگرم: نقره جام تختی در سال ۱۳۶۸
۶۸ کیلوگرم: اعزام به جام دان کلوف در دومیتروگراد - ۱۳۶۸
۶۸ کیلوگرم: امیدهای جهان ۱۹۸۹ اولان باتور – برنز
۶۸ کیلوگرم: قهرمان جام ریاست جمهوری کره شمالی ۱۹۸۹
۶۸ کیلوگرم: بازی های آسیایی ۱۹۹۰ پکن – نقره
۸۲ کیلوگرم: برنز جام تختی ۱۳۶۹ در تهران
۸۲ کیلوگرم: امیدهای جهان ۱۹۹۱ جمهوری چک – طلا
۸۲ کیلوگرم: قهرمان جام تختی در ساری - ۱۳۷۰
۸۲ کیلوگرم: اعزام به جان دان کلوف ۱۹۹۱
۸۲ کیلوگرم: قهرمانی آسیا ۱۹۹۱ دهلی – طلا
۸۲ کیلوگرم: عضو تیم ملی در مسابقات جهانی ۱۹۹۱ وارنا
۸۲ کیلوگرم: قهرمانی آسیا ۱۹۹۲ تهران – طلا
۸۲ کیلوگرم: المپیک ۱۹۹۲ بارسلون – برنز
۹۰ کیلوگرم: قهرمان جام تختی در اصفهان – ۱۳۷۱
۹۰ کیلوگرم: قهرمانی آسیا ۱۹۹۳ اولان باتور – طلا
۹۰ کیلوگرم: نایب قهرمان جام دان کلوف - ۱۹۹۳
۱۰۰ کیلوگرم: حضور در مسابقات جهانی تورنتو
۹۰ کیلوگرم: قهرمان جام تختی در تهران – ۱۳۷۲
۹۰ کیلوگرم: جام جهانی ۱۹۹۴ ادمونتون – سوم
۹۰ کیلوگرم: مسابقات جهانی ۱۹۹۴ استانبول – طلا
۹۰ کیلوگرم: بازی های آسیایی ۱۹۹۴ هیروشیما – طلا
۹۰ کیلوگرم: قهرمانی آسیا ۱۹۹۵ مانیل – طلا
۹۰ کیلوگرم: مسابقات جهانی ۱۹۹۵ آتلانتا – طلا
۹۰ کیلوگرم: قهرمانی آسیا ۱۹۹۶ شیائوسن – طلا
۹۰ کیلوگرم: المپیک ۱۹۹۶ آتلانتا – طلا
۱۳۰ کیلوگرم: عنوان چهارم جام گودویل گیمز در نیویورک
۱۳۰ کیلوگرم: مسابقات جهانی ۱۹۹۸ تهران – نقره
۹۶ کیلوگرم: حضور در کاپ لایپزیک آلمان در سال ۲۰۰۲
نه دسترسی به یار دارم
نه طاقت انتظار دارم
هر جور که از تو بر من آید
از گردش روزگار دارم
     
  
مرد

 
مدال‌آوران ایرانی المپیک؛ علیرضا حیدری





علیرضا حیدری در المپیک آتن برنز گرفت
اولین روزی که آمد کشتی، ۱۱ ساله‌ای ۲۹ کیلویی بود. با برادرش به استخر مهرشهر کرج می‌رفت. شهرداری مهرشهر سالن کشتی هم داشت.
"اولین حریفم ۴۵ کیلو بود. کفش کشتی هم داشت اما من فقط جوراب داشتم. اما آنقدر امتیاز گرفتم که گریه کرد و با قهر از باشگاه رفت. سال های سال پس از تمرین، شکمم را می بستم به شیرآب چاه و سختی های زندگی و ورزش را تا حد اعلا کشیدم."

کاپیتان پیشین تیم ملی کشتی آزاد ایران و شاگرد ممتاز استاد محمد کرمانی از باشگاه شفق کرج، در المپیک آتن برای کسب مدالی مبارزه می کرد که در دو المپیک قبلی هم می‌توانست کسب کند.
برای المپیک آتلانتا جوان ۲۱ ساله ای بود که در وزن ۸۲ کیلوگرم، رقیبی سرشناس و عنوان دار به نام امیررضا خادم را پیش رو داشت. اما واهمه ای از مبارزه نداشت. با این حال منصور برزگر سرمربی وقت تیم ملی تشخیص داد خادم را که در سه سال گذاشته بدون مدال مانده بود، بدون انتخابی راهی آمریکا کند.
این در حالی بود که به رغم سوابق و پیشینه خادم، حیدری جوان نیز توانسته بود طلای امیدهای جهان و سپس طلای جام تختی در مشهد را نصیب خود کند. جایی که با وجود اصرار برزگر، امیر خادم روی باسکول وزن کشی نرفت.
همین ماجرا ده سال بعد برای رقیب همدانی حیدری تکرار شد و آنچه در سال ۱۹۹۶ بر حیدری رفته بود، این بار سعید ابراهیمی را مغموم کرد. ابراهیمی در انتخابی‌ها به قهرمانی رسید، اما نه عازم مسابقات جهانی شد و نه حتی فرصت کشتی گرفتن در بازی‌های آسیایی دوحه را پیدا کرد.
حیدری در مسابقات جهانی کراسنویارسک به مدال برنز رسید، قهرمان دانشجویان جهان شد و بیست روز بعد در ارتش‌های جهان هم طلا گرفت.
در تهران روی سکوی نخست آسیا ایستاد و سپس مدال‌هایی رنگارنگ را از تورنمنت‌ها و سایر رقابت‌ها کسب کرد.
در سال ۱۹۹۸ روی سکوی نخست جهان ایستاد. از آن به بعد هم تا مسابقات جهانی سال آینده کارنامه‌ای درخشان به جا گذاشت. مدال طلای بازی‌های آسیایی بانکوک را گرفت و سپس به یک وزن بالاتر رفت.
در جام جهانی اسپوکن بر تمام حریفانش غلبه کرد. در تاشکند نیز مجددا روی سکوی نخست آسیا ایستاد.
در مسابقات جهانی آنکارا تمام حریفانش را از پیش رو برداشت اما در فینال این وزن و در رقابتی جذاب، گرفتار فن "یک دست و یک پا"ی سعید مورتازعلی­‌اف از روسیه شد و با اینکه سه امتیاز هم گرفت اما سرانجام ۴-۳ باخت تا روی سکوی دوم جهان بایستد.
در سال ۲۰۰۰ در جام جهانی فیرفاکس هم حرف اول را زد. مجموعه نتایج و عملکرد حیدری به گونه‌ای بود که به عنوان پرامیدترین ورزشکاران کاروان ایران، عازم المپیک سیدنی شود.
المپیک ۲۰۰۰ سیدنی - ششم

علیرضا حیدری در رقابت‌های جهانی 1998 تهران طلا گرفت
حیدری ابتدا رالف شرر از سوئیس را ۷-۱ شکست داد. در گام دوم با نتیجه ۶-۱ مقابل احمت دوغو از ترکیه به برتری رسید.
در دور سوم روبروی الدار کورتانیدزه از گرجستان ایستاد و با یک امتیاز شکست خورد. برای کسب عنوان پنجمی نیز حاضر به انجام مسابقه با آفتاندیل زانتوپولوس از یونان نشد و در رده ششم قرار گرفت.
در سال ۲۰۰۱ در جام جهانی بالتیمور اول شد و یک ماه بعد در قهرمانی آسیا به میزبانی اولان باتور نیز روی سکوی نخست ایستاد.
در رقابت های جهانی ۲۰۰۱ صوفیه مغلوب همیشگی‌اش رالف شرر از سوئیس را از پیش رو برداشت. اما در برابر گئورگی گوگشلیدزه از روسیه با ضربه فنی شکست خورد و از دور مسابقات حذف شد.
در رقابت های جهانی تهران ۲۰۰۲ ابتدا عبداللطیف از عراق را شکست داد. سپس بر نماینده چین غلبه کرد. در گام بعدی و در سومین سال پیاپی از سد رالف شرر سوییسی گذشت.
در مرحله نیمه نهایی موفق شد وادیم تاسویف از اوکراین را مغلوب کند اما در فینال مجددا مغلوب الدار کورتانیدزه از گرجستان شد تا روی سکوی نایب قهرمانی جهان قرار بگیرد.
حیدری در بازی‌های آسیایی بوسان تک مدال طلای تیم ملی کشتی آزاد ایران را به گردن آویخت. مدال طلایی که در قهرمانی ۲۰۰۳ آسیا به میزبانی دهلی نو نیز تکرار شد.
در مسابقات جهانی ۲۰۰۳ نیویورک، به ترتیب بر سامسونکس از لتونی، گئورگی تورچیناوا از هلند، الکساندر شیماروف از بلاروس و دانیل کورمایر از آمریکا غلبه کرد.
در مرحله نیمه نهایی و در رقابتی که اعتراض بلغارها به داوری را در پی داشت، در قانون کمر تو کمر از سد کراسیمیر کوچف نیز گذشت و راهی فینال شد.
اجرای فن زیبای پیچ پیچک از الدار کورتانیدزه، ضمن به پل رفتن حیدری باعث شد تا او برای سومین بار از سد رقیب ایرانی اش بگذرد. جالب آنکه این کشتی غیر از تعیین برنده مدال طلای ۹۶ کیلوگرم، تیم قهرمان را هم مشخص می کرد.
گرجستانی ها به لطف همین طلا روی سکوی نخست جهان ایستادند.
اگر حیدری برنده می‌شد، ایران پس از مسابقات جهانی ۱۹۶۵ منچستر باز هم می توانست خارج از خانه به عنوان قهرمانی دست یابد.
المپیک ۲۰۰۴ آتن – برنز
حیدری پس از غلبه بر محمدحسین خالقی فر در رقابت انتخابی، پا به آوردگاه المپیک گذاشت.
دور اول خورد به الدار کورتانیدزه. گربه سیاه همیشگی اش که همواره او را ناکام گذاشته بود: "دیدم منصور خان (برزگر) ناراحت است از نتیجه قرعه کشی. گفتم نگران نباش. می برمش."
حیدری در ۸ دقیقه و بیست ثانیه با نتیجه ۳-۲ از سد هرکول گرجستان گذشت. پس از این مصاف سنگین و انتقامی، در دیداری راحت با حساب ۱۰-۰ آنتونی آدریان از برزیل را پشت سر گذاشت.

علیرضا حیدری در سال 2007 سرمربی تیم ملی کشتی آزاد ایران بود
رستم آقایف از جمهوری آذربایجان را ۵-۰ شکست داد اما در اثر ضربات خطای حریف، زیر چشمش بالا آمد.
در دیدار سرگروهی مقابل ماگومد ابراگیموف ازبکستانی ایستاد. او را در قهرمانی سال قبل آسیا شکست داده بود اما قبل از المپیک در جام اوماخانوف مغلوبش شده بود.
ابراگیموف که در فینال رقابت‌های جوانان جهان مغلوب خالقی فر شده بود، مقابل حیدری در نبردی جنجالی به برتری ۶-۴ رسید و فینالیست شد: "نمی خواستم در دیدار رده بندی بروم روی تشک. علیرضا دبیر آمد توی اتاقم و با من صحبت کرد. با وجود اینکه همچنان معترض بودم چرا از حقم دفاع نشده رفتم روی تشک."
حیدری در دیدار رده بندی و در ۷:۴۵ دقیقه با نتیجه ۳-۲ از کمند دانیل کورمایر آمریکایی عبور کرد تا روی سکوی سوم المپیک بایستد.
پس از المپیک
غیبت در رقابت های جهانی ۲۰۰۵ و صدور بیانیه‌ای در اعتراض به مربیان تیم ملی، او را یک سال از تیم ملی دور کرد. در تورنمنت جایزه بزرگ طلایی ۲۰۰۶ باکو باز هم مغلوب گئورگی گوگشلیدزه شد و نقره گرفت. پس از این کشتی با اعتراض به محمد بنا گفت: " چرا برزگر آمد کنار تشک؛ گفته بودم که دوست دارم شما مرا کوچ کنید".
در انتخابی های سال ۲۰۰۶ در فوق سنگین کشتی گرفت و به فردین معصومی باخت اما در وزن آرمانی خودش به مسابقات جهانی رفت. ابتدا برای سومین بار مقابل کورمایر آمریکایی پیروز شد و سپس برای سومین بار به گئورگی گوگشلیدزه باخت.
بعد از غلبه بر حریفان اهل اسلواکی و قرقیزستان، برای کسب مدال برنز مقابل روسلان شیخ اوف از بلاروس در ثانیه های پایانی مغلوب شد. او بیرون تشک چنان اشک می ریخت که همه اعضای تیم ملی متاثر شده بودند.
قهرمانی در بازی های آسیایی ۲۰۰۶ دوحه پایان کار حیدری در تیم ملی بود. سال ۲۰۰۷ سرمربی تیم ملی شد. تیمی که نتایج خوبی در باکو نگرفت.
حیدری برای المپیک بعدی مجددا پا به میدان گذاشت. به کاپ علی‌اف اعزام شد و مقابل ابراگیم ساگیدوف شکست خورد.
در رقابت های انتخابی تیم ملی پس از پیروزی بر جعفر دلیری، به مسابقات ادامه نداد و در پی مراسمی تاثرانگیز که خود نیز مانند دوستانش می‌گریست، رسما از صحنه خداحافظی کرد.
بعدا یک بار برای ریاست فدراسیون کشتی ثبت نام کرد اما سپس در اعتراض به نحوه برگزاری انتخابات انصراف داد.
برای المپیک لندن، در ۳۷ سالگی اعلام کرده است که اگر تیم ملی به وجودش نیازی داشته باشد حاضر است مجددا روی تشک برگردد.
نه دسترسی به یار دارم
نه طاقت انتظار دارم
هر جور که از تو بر من آید
از گردش روزگار دارم
     
  
صفحه  صفحه 15 از 93:  « پیشین  1  ...  14  15  16  ...  92  93  پسین » 
ورزش
ورزش

London Olympics 2012 | رویداد مهم المپیک ۲۰۱۲ لندن


این تاپیک بسته شده. شما نمیتوانید چیزی در اینجا ارسال نمائید.

 

 
DMCA/Report Abuse (گزارش)  |  News  |  Rules  |  How To  |  FAQ  |  Moderator List  |  Sexy Pictures Archive  |  Adult Forums  |  Advertise on Looti
↑ بالا
Copyright © 2009-2024 Looti.net. Looti Forums is not responsible for the content of external sites

RTA