ارسالها: 3080
#11
Posted: 9 Jan 2013 18:31
طول عمر اسب چوگان
در صورت وجود تمهيدات مراقبتي مناسب اسبها ميتوانند براي سال هاي متمادي چوگان بازي كنند " نوشته تام گود اسپيد"
اسب ها معمولا" بين 25 تا 35 سال عمر مي كنند چيزي حدود يك سوم طول عمر انسان . اغلب شنيده ايم كه نسبت يك سال عمر انسان به يك سال عمر سگ يك به هفت است كه اين عدد براي اسبها سه يا حتي چهار مي باشد. بنابراين اسب پانزده ساله شما در شرايط انساني مانند فردي به نظر مي رسد كه بين 45 تا 60 سال سن دارد و از اين پس نامه هاي AARP (انجمن بازنشستگان آمريكا ) براي او ارسال مي گردد. اين ابزار تبديل حداقل نقطه آغازي مي تواند باشد براي اينكه بدانيم به جهت تامين سلامت اسب و طولاني تر كردن دوره بازي او چگونه مي توان به الگوهاي مناسب در تربيت، نگهداري و به كارگيري آن دست يافت.
طول عمر چوگان بازي اسب چيزي بين 4 تا 19 سالگي آن مي باشد اگرچه برخي حتي در دهه 20 خود نيز به خوبي عمل مي كنند. البته سطح بازي و نحوه به كارگيري اسب طول اين دوره زماني را تغيير مي دهد . اسبي كه معمولا" در هنديكاپ بالا شركت مي كند نمي تواند براي مدتي طولاني در همان سطح به بازي گرفته شود اما قادر است تقريبا" در تمام طول زندگيش در سطوح پايين تر حضور داشته باشد . و اگراسبي طي دوازده ماه سال سه روز در هفته و هر بار دو چوكه بازي كند ،با فرض اينكه چوكه هاي مذكور سريعتر از يورتمه رفتن باشند، مطمئنا" با بازنشستگي زود هنگام مواجه خواهد شد .
اين امر كه اسبهايتان آنگونه كه انتظار داريد تحمل كنند و ديرتر بازنشسته شوند به متغير هاي متعددي وابسته مي باشد مانند استخوان بندي ، رفتار ، نحوه به كار گيري و جراحات اسب ، شرايط مزمن طبيعي كه با افزايش سن بوجود مي آيند ، سطوح بازي ، انتظارات شما ، تعداد چوكه ها در هر هفته ، تعداد ماه هاي بازي در سال ، شرايط زمين بازي و تعداد پادوك هاي ساليانه. . براي دستيابي به روش هاي معقولي از سطوح كاربردي و سني اسب تمامي اين شرايط را بايد در نظر گرفت.
اسب هايي كه در سنين بسيار پايين شروع مي كنند احتمالا" براي مدت طولاني دوام نمي آورند. آخرين مراحل شكل گيري استخوان ها در ناحيه مفاصل بين 3 تا 5 سالگي رخ مي دهد كه البته اين موضوع نيز مساله اي است كه به گونه اسب مرتبط مي باشد . اگر نظر مرا بخواهيد اينكه كسي به شما بگويد اسبي از 4 سالگي در ميدان بازي كرده است يا اينكه اسبش 7 ساله است اما 4 سال است كه چوگان بازي ميكند ، مساله خوبي نيست.
همين مساله براي اسب هاي شرط بندي نيز مانند يك چراغ خطر محسوب مي گردد چرا كه از 2 يا 3 سالگي شروع به دويدن مي كنند . در عين حال از آنجا كه در آمريكا به خصوص در مقايسه با آرژانتين مانند گذشته تعداد زيادي مراتع پرورش اسب نداريم ، زمين هاي مسابقه مي توانند محل عمده كشف اسب هاي چوگان براي ما به شمار بيايند.
هرگز نمي توانيد از سن دقيق يك اسب اطمينان حاصل كنيد مگر اينكه روي برگه ثبت يا خالكوبي شده باشد ( سن اسب هاي شرط بندي زير لب بالايي آنها خالكوبي مي شود ) . اگر خالكوبي ها خوانا باشند سن دقيق اسب را مشخص مي كنند.اما اگر سن اسبي ثبت يا خالكوبي نشده باشد آن را 3 تا 5 سال بزرگتر از آنچه هنگام خريد به شما گفته اند در نظر بگيريد . تقريبا" همگي ما مرتكب انكار كردن مي شويم . اسب 5 ساله من حداقل طي سه سال گذشته 5 ساله باقي مانده است. به نظرم هيچ يك از ما نمي خواهيم كسي را فريب دهيم بلكه مساله اصلي بر سر غرور و انكار است . فقط دوست نداريم سن اسب يا سگ هايمان تا اين حد سريع بالا برود.
تعيين سن اسب از روي دندان هاي او پس از 7 سالگي كار سختي است . اين كار در سالهاي ابتدايي زندگي آنها آسان تر است چرا كه دندانهاي خاصي در سنين مشخصي رشد كرده و مي افتند . اما بعدها بيشتر فرسودگي ها و خميدگي ها هستند كه تعيين كننده اند . استخوان بندي ، خوراك متفاوت ، الگوهاي فرسودگي و ديگر شرايط تعيين دقيق سن اسب را مشكل مي سازند .
ما هم حرف های زیادی داشتیم... اما برای نگفتن!
ارسالها: 3080
#12
Posted: 9 Jan 2013 18:35
ادامه
بيشتر اسب ها در سنين نسبتا" پايين ، چيزي بين 1 تا 3 سالگي ، حضور زين و سواركار را بر پشت خود تجربه مي كنند. معمولا" اگر بيش از حد از آنها كار نكشيد هر چه زودتر اين كار را شروع كنند بهتر است . اگرچه همانطور كه پيش تر اشاره كردم اسب ها ي بسياري هستند كه در سنين پايين در ميادين و زمين هاي مسابقه حضور دارند به خصوص اگر از گونه نسبتا" خوبي بوده و آموزش به آنها را به سرعت آغاز كرده باشند .
اسب هايي كه در سنين پايين شروع به بازي مي كنند چنانچه به درستي با آنها رفتار شود مي توانند براي ساليان متمادي گزينه هاي قابل اعتمادي باشند در عين حال ، به خصوص اگر اسب هاي بازي خوبي باشند ، مي توان به راحتي كمي پا را فراتر گذاشت و فشار بيشتري را در سنين پايين بر آنها تحميل كرد . قبل از اينكه اسبي را در هر سني خريداري كنيد به خصوص زمانيكه پول هنگفتي مي خواهيد بپردازيد دامپزشكي كه نماينده شماست بايستي يك سري كامل از آزمايشات پيش از خريد را توسط اشعه ايكس بر روي اسب انجام دهد . پرداخت چند صد دلار به سادگي مي تواند از يك اشتباه پر هزينه جلوگيري كند. متاسفانه برخي از اختلالات ناشي از استفاده سنگين از اسب ها در سنين پايين ممكن است تا 8 يا 10 سالگي بروز نكنند.
شايد داشتن يك اسب جوان براي شما مبتدي ها هيجان انگيز باشد و تصور كنيد كه اين اسب مي تواند براي سال هاي زيادي در كنار شما باقي بماند اما بايد بدانيد كه يك اسب جوان هرگز از پختگي اسبي كه تجربه چندين سال بازي را با خود يدك مي كشد برخوردار نيست. ممكن است با استهلاك و فرسودگي ها در اسبتان مواجه نباشيد اما بي تجربگي عامل اصلي است كه با آن درگير خواهيد بود.اسب هاي جوان اغلب در اطراف طويله جست و خيز مي كنند و در قبال موقعيت هاي جديد عكس العملشان كمي افراطي است و ممكن است مرتكب اشتباه شوند. برخي از اسب هاي جوان از نژاد خوبي برخوردارند و برخي از اسب ها فرسوده اند بنابراين معامله بر سر فرسودگي در برابر اطمينان و تجربه است.من معمولا" به تازه كارها و آماتورهاي متوسط پيشنهاد ميكنم كه اسبي را بين 8 تا 12 سال خريداري كنند.
هرچه سنم بالاتر مي رود احساس مي كنم كارايي من از آنچه در 18 سالگي بودم خيلي بيشتر شده است . آماتورها گاهي به من مي گويند كه هرگز با اسبي بالاي 10 يا 12 سال بازي نمي كنند. خوب اين موضوع براي بقيه ما خوشايند است چرا كه اسب هاي بسياري هستند كه در اواخر دهه 10 و حتي در دهه 20 عمر خود نيز به شكل غير قابل باوري به خوبي چوگان بازي مي كنند. مادياني در SMU (دانشگاه متوديست جنوبي ) داريم كه در تورنمنت دانشگاهي مردان در سال گذشته عنوان بهترين اسب بازي را از آن خود كرد در حاليكه 22 سال سن دارد.
اين اسب SMU شايد در بازي هاي چوگان ميداني در سطح هنديكاپ بالا حرفي براي گفتن نداشته باشد اما در رده دانشگاهي چوگان مانژي جايگاه ويژه اي دارد. چنانچه به درستي با او رفتار شود مي تواند در سطوح پايين چوگان ميداني نيز شركت كند. هرگز 2 چوكه بازي نمي كند و ساليانه به ميزان محدودي از او بازي مي گيرند.
وقتي با اسبي مسن تر سرو كار داريم دوباره تعدادي متغير ديگر ايفاي نقش مي كنند.سطح بازي ، جراحات قبلي ، شرايط مزمن ، توانايي و سبك بازي شما ، نعل مناسب ، برنامه تربيتي و شرايط نگهداري در اصطبل همگي عواملي هستند كه بر چگونگي دوام آوردن اسب هاي مسن تر تاثير گذارند.اگر به كمك بانداژ ، تمرين و به كارگيري مناسب از اسب هاي مسن تر به خوبي مراقبت شود آنها اغلب مي توانند سال هاي زيادي را از سر بگذرانند.
تعدادي اسب مسن هستند كه در هنديكاب هاي بالا شركت مي كنند اما در بيشتر اين موارد اينگونه اسب ها طي سال تحت مراقبت هاي ويژه قرار مي گيرند تا براي حضور در مسابقه خاصي آنها را آماده كنند. نكته مهم ديگر اين است كه هر بار فقط چند دقيقه از آنها بازي مي گيرند.
داشتن يك اسب ذخيره در كنار زمين سودمند است زيرا مي توانيد در صورت خسته شدن اسبهايتان از آن استفاده كنيد. اين استراتژي به شما اين امكان را مي دهد تا در به كار گيري اسب هاي مسن و آنهايي كه از نظر جسمي فشار زيادي را تحمل كرده اند انعطاف پذيرتر باشيد.چند دقيقه بازي دادن به آنها در چند مرحله در مقايسه با تحميل يك چوكه كامل استراتژي بهتري مي باشد.
قبلا" به دو چوكه بازي كردن اشاره كردم . بايد متذكر شوم كه بسياري از افراد هرگز دوچوكه بازي كردن را براي اسب مناسب نمي دانند مگر اينكه بازي از اهميت بالايي برخوردار باشد. در سطوح پايين تر اگر در هر بازي كل زمين را نمي دويد دو چوكه بازي كردن اگر چه ارجح نيست اما قابل قبول است به خصوص اگر اسب شما چندين ماه در سال را استراحت مي كند و شما عموما" بازي كني نيستيد كه بطور منظم دو چوكه بازي كنيد.
بسياري ازچوگان بازان در تابستان بازي كرده و در زمستان اسب خود را پادوك مي كنند. با اين حال اگر شما از آن دسته بازيكناني هستيد كه در سطوح بالاي چوگان ميداني شركت مي كنيد يا از بازيكنان هنديكاپ پايين هستيد كه در تمامي بازي ها حضور داريد در هر چوكه از يك يا تعداد بيشتري اسب استفاده كنيد.
پادوك براي همه اسب ها چه جوان و چه مسن مفيد است. مفاصل اسب ها با افزايش سن سفت و تاندون هاي آنها كشيده مي شود بنابراين راه رفتن به جلوگيري از سفت و خشك شدن آنها كمك مي كند. بازي در فضاي بيرون به اسب هاي جوان اين اجازه را مي دهد تا انرژي خود را آزاد كنند. اگر فضاي پادوك در دسترس شما نيست اسب ها را حداقل دو بار در روز براي راه رفتن بيرون ببريد.
به دليل وجود تعداد زياد متغيرها فرمول دقيقي وجود ندارد كه تعيين كند يك اسب چند سال مي تواند بازي كند. مراقبت بهينه بيشترين شانس را در اختيار شما قرار مي دهد تا سال هاي بازي اسب خود را افزايش دهيد.اگر مطمئن نيستيد كه چه چيزي براي اسب شما بهتر است راهنمايي بخواهيد. مربي با تجربه شما ، مدير اصطبل ، دامپزشك ، نعلبند ، اسبتان و خود شما بهترين تيمي هستيد كه مي توانيد براي دستيابي به پاسخ درست به هم كمك كنيد.
زنده باد چوگان بدون مرز سني !
ما هم حرف های زیادی داشتیم... اما برای نگفتن!
ارسالها: 3080
#13
Posted: 9 Jan 2013 19:12
هنر قرون وسطايي متعلق به عصر طلايي امپراطوري چين, چوگان در سلسله تانگ
مقاله زير نوشته كريس اشتون مي باشد كه در شماره ماه ژوئن سال 2012 مجله پولو پِلِيِر به چاپ رسيده است. از مجموع اين مقاله اينگونه استنباط مي شود كه چوگان حداقل بيش از 1000 سال قبل از چيني ها در ايران باستان بازي مي شده است و ايران به عنوان تنها كشوري در تاريخ مي باشد كه چوگان را ابداع كرده است.
كريس اشتون
از شعر و آثار هنري گرفته تا بقاي ميادين چوگان همه چيز به امپراطوري ايران - حدود 500 سال قبل از ميلاد – اشاره مي كند كه مكان ظهور چوگان به عنوان تفريح درباري نجيب زادگان مي باشد همچنين در ايران نيز مانند ديگر امپراطوري هاي آسيايي عهد باستان به حد اعلا رساندن مهارت سواركاري سواره نظام در نبردها از اهميت بالايي برخوردار بوده است. اما چه كسي مي تواند بازگو كند كه چين هزار سال بعد (618-907 بعد از ميلاد) تحت حكومت سلسله تانگ به كشور برجسته دنيا در زمينه چوگان تبديل شد.
كتيبه چيني اثر كيو يينگ بازي چوگان در سلسله تانگ را به تصوير كشيده است. افرادي كه توان مالي خريد اسب را نداشتند بر روي الاغ يا با پاي پياده بازي مي كردند.
اگرچه مدرك قابل تاييدي وجود ندارد اما احتمالا" پيروز شاهزاده ايراني ، فرزند آخرين پادشاه ايران قبل از اسلام، كه در دهه 670 بعد از ميلاد از وطن خود گريخت و در چانگان ، پايتخت سلسله تانگ، اقامت گزيد چوگان را به چين معرفي كرد. بدين ترتيب براي اولين بار چوگان در چين سلسله تانگ مطرح مي گردد.
جزئيات فوق و مطالب ديگر را مرهون بيل كوك ، مدير موزه بين المللي اسب واقع در زمين 1000 هكتاري هورس پارك در كنتاكي مي باشم. او بود كه نمايشگاه " امپراطوري چين: هنر اسب در تاريخ چين " را ابداع كرد . يكي از بزرگترين نمايشگاه هاي آثار هنري ،مجسمه و مصنوعات دوران باستان شامل حدود 350 قطعه كه تا به امروز از چين خارج شده است.
موزه بين المللي اسب در سال 2000 نمايشگاه" "امپراطوري چين" را به مدت 5 ماه در زميني به وسعت 930 متر مربع برگزار كرد. اين رويداد كه بيش از يك ميليون دلار هزينه در بر داشت و 220000 بازديد كننده را به خود جذب كرد تاريخ 3000 ساله امپراطوري چين از سلسله ژو (256-1100 قبل از ميلاد) تا سلسله كينگ(1644- 1911) را به نمايش گذاشت .كوك در كاتالوگ 160 صفحه اي پر زرق و برقي كه به عنوان ضميمه نمايشگاه تهيه شده بود چين را به دليل تاريخش پيشرفته ترين و پيچيده ترين جامعه زمان خود مي نامد..
كارشناسان تاريخ امپراطوري چين ، شامل پنج پادشاهي و دوازده سلسله ، همگي بر سر اين اين مساله توافق دارند كه سلسله تانگ ، يكي از عظيم ترين امپراطوري هاي قرون وسطي ، عصر طلايي اين دوره مي باشد.
پايتخت سلسله تانگ با يك ميليون جمعيت كه با قوانين قدرتمند و كريمانه به خصوص در آخرين سده حكومتش و سر زندگي ناشي از برخورداري از جاده ابريشم متمايز مي گردد در زمان خود بزرگترين و بين المللي ترين شهر جهان محسوب مي شد بطوريكه بازرگانان، دانشمندان ، روحانيون و فرستادگاني را از هند، ايران، عربستان ، سوريه ، كره و ژاپن به سوي خود جذب مي كرد.به گفته كوك : چانگان مامن مساجد مسلمانان ، كنيسه هاي يهوديان و كليسا هاي مسيحيان نسطوري بود. بوديسم ، غالبا" تحت حمايت دولت ، با ساخت معابدي در سرتاسر كشور رونق يافت.
مجارستان به عنوان اولين كشور اروپايي شناخته شده كه در سال 600 بعد از ميلاد به رام كردن اسب ها پرداخته است البته سال ها پس از چين كه حداقل در سال 2000 قبل از ميلاد به اين امر مشغول بوده است. اسب در چين براي محافظت از سرحدات شمالي و غربي كشور يا حمله به آنسوي مرزهاي همسايگاني كه چيني ها آنها را " بَربَر يا وحشي" ميدانستند امري ضروري به شمار مي آمد . ابتدا" اسب ها را براي حمل ارابه هاي جنگي و بعدها براي استفاده در سواره نظام به كار مي گرفتند.
موسسين سلسله تانگ اگرچه به خانواده هاي اشرافي شمال غرب چين تعلق داشتند با اين حال با افراد چادر نشين يا قبيله اي كه در نتيجه فتح يا سازش به آنها مي پيوستند ازدواج مي كردند. اين افراد سنّت هاي سواركاري نا متشابهي را نيز به همراه خود به امپراطوري چين مي آوردند. اما آنچه كه سلسله تانگ هرگز به آن دست نيافت برنامه اي بود روش مند و در مقياس هاي صنعتي جهت توليد مثل اسب. در غياب چنين برنامه اي عمدتا" اسب را با مبالغ قابل توجهي از همسايگان "بَربَر" خود در شمال و غرب كشور خريداري مي كردند.
مجسمه بازيكنان چوگان در حال چهار نعل يا بي حركت درحاليكه حداقل سه پاي اسب به پايه اي چهار گوش متصل مي باشد.
ما هم حرف های زیادی داشتیم... اما برای نگفتن!
ارسالها: 3080
#14
Posted: 9 Jan 2013 19:15
ادامه
ويرجينيا بوئر در مقاله خود تحت عنوان" چوگان در چين سلسله تانگ: ورزش و هنر" ( هنر آسيايي،1991) مي نويسد : ارزشمند ترين اسب هايي كه از آنها براي جنگ ، شكار و چوگان استفاده ميشد جثه نسبتا" بزرگي داشتند شايد 16 دست بودند . بدن هايي سنگين تر از نژادهاي اصيل امروزي داشتند در حاليكه پاهاي لاغر و چابكي و چالاكيشان در حين حركت آنها را از اسب هاي باركش امروزي متمايز مي سازد. يكي از چوگان بازان معاصر با ديدن تصاوير ديواري موجود در آرامگاه وليعهد ژانگواي متحير شده بود كه چنين اسب هاي سنگيني چگونه مي توانستند تا اين حد فِرز باشند.
نقاشي روي تركيبي از گِل و پارجه كنفي كه در ديوار آرامگاه شاهزاده لي ژيان در ايالت كيانژيان ، استان شا انكشي كشف شد
به گفته دوان ژيائوكيانگ مدرس تاريخ موسسه ملل شمال غرب چين در لانژو ، استان گانسو گوي چوگان طي دوران سلسله تانگ از پشم درست مي شد در حاليكه پوششي از چرم آن را در بر مي گرفت و چوب چوگان را رنگ و سر آن را مانند چوب هاكي به شكل هلالي خم مي كردند و طول آن چند فوتي مي شد. اندازه آنها بسته به همواري و استحكام سطح ميدان چوگان ممكن بود تغيير كند. پرچم هاي رنگي نصب شده در دو طرف محل دروازه امتيازات دو تيم را ثبت مي كرد. در آن زمان نيز مانند امروزه دو داور در بازي چوگان حضور داشتند كه در بازي هاي سلسله تانگ هر يك از آنها يك جفت پرچم قرمز را حمل كرده و آنها را تكان مي دادند درست مانند داوران امروزي كه سوت مي زنند.
طرفداران تيم رقيب طبل و شيپور ميزدند سنّتي كه در بازي هاي چوگان قبايل هيماليايي تا به امروز باقي مانده است. از آنجا كه در سلسله تانگ بيشتر به منظور تفريح چوگان بازي مي كردند و هدف آنها بردن بازي نبود ، تجهيزات و قوانين آن انعطاف پذير بود. گاهي اوقات امكان داشت دروازه اي واحد در مركز زمين علم گردد تا بدين وسيله مهارت هدف گيري بازيكنان سنجيده شود.
چوگان بازان تراكوتا كه طي كاوش هاي باستان شناسي از يكي از آرامگاه هاي سلسله تانگ در گوانشان واقع در ايالت لينگتون استان شا انكشي كشف شد.
سب در چين تحت سلسله تانگ نيز مانند امپراطوري ايران در هنر، شعر و ادبيات مورد ستايش و تكريم قرار مي گرفت. موجودي كه قدرت او در جاودانگي بخشيدن به صاحبش با اژدهاي اسطوره اي قابل قياس است . بنياد جاده ابريشم ، روزنامه كاليفرنيايي كه در خدمت دانش چين مي باشد ، درمقاله منتشر شده خود در سال 1997 اظهار مي دارد " همان ويژگي هايي كه امپراطوران تانگ و ديگران را به سمت اين ورزش سوق داد الهام بخش هنرمندان و صنعت گران نيز بود ويژگي هايي مانند تلاش جهت كنترل اسب و چوب چوگان بطور همزمان، هيجان سرعت و شور تعقيب . چوگان نيز مانند رشته هاي مشابه چون شكار و مبارزه بر روي اسب فرصتي را جهت به تصوير كشاندن اسب هاي ظريف ، ورزشكاران ورزيده و رويارويي هاي مهيج فراهم ساخت. اين ورزش با شيوه زندگي نخبگان در ارتباط بود . . . ."
اما كوك اصرار دارد كه در سلسله تانگ چوگان به هيچ عنوان مختص نخبگان نبود . او مي نويسد: " نه تنها امپراطوران و نجيب زادگان و زنان دربار بلكه نظاميان و دانش مندان نيز چوگان بازي مي كردند. سن يا به عبارتي ديگر جوان و پير بودن افراد نيز عامل محدود كننده اي به شمار نمي آمد. اشخاصي كه توان مالي خريد اسب را نداشتند به انواع ديگر چوگان مي پرداختند يعني بازي بر روي الاغ يا با پاي پياده."
اما چوگان نيز از علاقه عمومي برخوردار نبود. كوك اينگونه ادامه مي دهد كه " همه درباريان از طرفداران چوگان نبودند. به عقيده برخي اين بازي اتلاف وقت ارزشمند به شمار مي آمد و همچنين مشاركت در اين بازي را براي پادشاهان بسيار خطرناك مي دانستند. سلسله تانگ نقطه اوج محبوبيت چوگان در كشور چين مي باشد. . . اين بازي در سلسله هاي بعد نيز بقا يافت اما هرگز ديگر شهرت و حمايت سلطنتي كه در اين دوره از آن برخوردار بود را تجربه نكرد."كوك با وجود تصديق اين مطلب كه اسب هرگز بطور تمام عيار با فرهنگ چين عجين نشد چرا كه برنامه اي با مقياس بزرگ جهت توليد مثل آن وجود نداشت همچنان نبوغ چيني ها را در ايجاد اقلام سواركاري مانند ركاب آهني ، گردنبند و سينه بند و افسار تحسين مي كند.كوك با توسل به موضوع اصلي نمايشگاه خود يعني " امپراطوري چين " مي افزايد : " مساله تحسين برانگيز ديگر ميراث غني آثار هنري و فرهنگي مرتبط با سواركاري است كه امروزه مورد تكريم ماست و براي آن ارزش قائليم." آثار هنري چوگان سلسله تانگ را مي توان در دنياي غرب نيز مشاهده كرد . موزه ملي چوگان آمريكا و تالار شهرت نيز مانند موزه بين المللي اسب اين داستان را به نمايش گذاشته اند.
آينه برنزي سلسله تانگ كه احتمالا" اولين تمثال از بازيكنان چوگان است
چوگان پس از غيبتي طولاني طي هفت سال گذشته از طريق دوستداران ناين دراگون هيل ( نزديك شانگهاي) ، متروپوليتن ( تيانجين) و باشگاه هاي ساني تايم و تانگ پولو در پكن به سرزمين اصلي چين بازگشت . ولسلي رو سخنگوي چوگان چين در فدراسيون بين المللي چوگان (FIP) و سفير FIP آمريكا بر اين عقيده است كه چين با توجه به جمعيت انبوهش روزي در زمره عمده ترين كشورهاي چوگان باز دنيا قرار خواهد گرفت . باشگاه هاي معين چين ، البته نه در آينده نزديك ، بايد همچنان ليستي از باشگاه ها و بازيكنان ملي ثبت شده تنظيم كنند. براي دستيابي به ايجاد انجمن چوگان چين يا عضويت در FIP كمي راه باقي مانده است. فقط هنگ كنگ كه در سال 1997 اين بازي را به چين باز گرداند و خود طي استعمار صد ساله اش توسط انگليس با چوگان آشنا شده بود موفق شده است تا به عضويت مشروط FIP دست يابد.
ما هم حرف های زیادی داشتیم... اما برای نگفتن!
ارسالها: 3080
#15
Posted: 9 Jan 2013 19:37
چوگان از منظر فردوسي
بعد از داستان سیاوش کیانی ، داستان دیگری که از بازی گوی و چوگان بهره برده داستان هفت گردان است. رستم دستان در محلی به نام نوند که کاخهای زرنگار و دشتهای پرشکار داشته برای پذیرایی طوس وگودرز و گیو، بزم شادمانی برپا می کند....
در این جشن لشگریان زمانی از کار و کوشش و تیراندازی و شکار و چوگان بازی آسوده نمی نشستند. فردوسی در این داستان چنین می سراید :
شنیدم که روزی یل پیل تن........................یکی سور کرد از در انجمن
به جایی کجا نام او بدنوند............................بدو اندر آن کاخهای بلند
برآراست رستم یکی جشن گاه................که بزم آرزو کرد خورشید و ماه
نیاسود لشکر زمانی زکار..........................ز چوگان و تیر و نبید و شکار
بعد از کیانیان تا اوایل حکومت سامانیان براین سرزمین کهن و پهناور که در حدود هیجده قرن به طول می انجامد، دیگر نام و نشانی از بازی باستانی گوی و چوگان دیده نمیشود اما در زمان ساسانیان در روزگار اردشیر ساسانی پسرو جانشین وی شاپور اول پس از هیجده قرن ما دوباره به نشانه های ثبت شده ای از بازی گوی و چوگان برمی خوریم. چوگان بازی هرمز فرزند شاپور اول در کتاب ها بدین شرح است :
شاپور پسر اردشیر پنهان از پدرش دختر مهرک اشکانی را عاشقانه به همسری می گزیند و از وی پسری به دنیا می آید که نامش را هرمز می گذارند. در یکی از روزهایی که اردشیر و شاپور به شکار هفت روزه رفته بودند، هرمز که از درس آموزی خسته شده و به ستوه آمده بود با چند کودک دیگر گوی و چوگان برمیدارند و دور از چشم معلمان به شکارگاه می گریزند. هرمز در میدان چنان در چوگان بازی چابکی و هنرنمایی از خود نشان میدهد که پسند اردشیر میشود و از وی نام و نژادش را می پرسد. هرمز به آواز بلند و بی پروا نام پدر و نژاد مادر خود را بیان میکند و بدین صورت راز نهفته ای را آشکار میسازد که اردشیر از آن بی خبربود. چنانکه در داستانها نوشته اند شاپور دوم یکی از خسروان بزرگ ساسانی ، جوانی هوشیار و دلاوری جهاندار بود که در سالهای نخستین برنائی خود دیگر به فرهنگیان و آموزگاران نیاز نداشته و در هفده سالگی رسم و آئین میدان داری و هماوردی و چوگان بازی را رواج داده است.
در داستان بهرام گور نیز آمده که وی در هیجده سالگی به پایه ای از فرهنگ و هنر رسیده بوده که دیگر به موبدان برای فرهنگ و به آموزگاران برای بازی گوی و چوگان نیازی نداشته است. در گزارش روزگاران خسرو پرویز نیز از بازی گوی و چوگان یاد شده است. می گویند خسرو پرویز هرماه را چهار قسمت کرده بود که یک قسمت آن به بازی گوی و چوگان اختصاص داشت و از یکی از استادان نامدار درخواست کرده بود که رموز این هنر را به وی بیاموزد.
چوگان در عیون الاخبار دینوری ،قرن سوم هجری در مجموعه عیون الاخبارابن قتبیه دینوری کتابی به نام الحرب موجود است. در این کتاب راجع به هنر تیراندازی و چوگان بازی از کتاب آئین نامه پهلوی که اصل آن اکنون دردست نیست، مختصری نقل و معنی شده است. از چند جمله اول عبارت عربی این طور مفهوم میشود که راجع به دست گرفتن چوگان و گرداندن آن و زدن گوی دستورهایی بوده است از جمله آنکه : چوگان بازی ورزشی است که کوشش بسیار لازم دارد.
چوگان را باید طوری بکار برد که اثری روی زمین نگذارد.
باید در هنگام بازی از خشم و دشنام دوری نمود و بردبار بود.
پس از شاهنامه فردوسی کتاب فارسی کهن سال دیگری که درآن از بازی گوی و چوگان و شمار بازیکنان سخن رفته ، قابوس نامه است. این کتاب را کاوس یا قابوس در اندرز به فرزند خود تالیف کرده که باب نوزدهم آن درباره چوگان بازی و آئین نامه اساسی آن میباشد که با این عبارت به شیوه اندرزی پدرانه شروع شده : بدان ای پسر که اگر نشاط چوگان زدن کنی مادام عادت بکن که بسیار کسی را از چوگان زدن بلا رسیده است.
قابوس چون چوگان بازی را خطرناک میدانست برای حفظ سلامتی فرزند خود او را از بازی چوگان باز داشته و نمی خواست آن جوان در دوران نشاط جوانی و شادمانی از این سرگرمی دلاورانه برخوردار گردد. در تاریخ بیهقی اشاره ای به چوگان بازی دوران غزنوی شده است. در قرن پنجم خواجه عمر خیام بازی گوی و چوگان و تکاپوی در میدان را وسیله و زمینه ای برای اظهارنظر در یکی از مشکل ترین مباحث فلسفی و دینی که حقیقت محلی قضا و رضا باشد قرار داده است. قابل توجه است که نام روز نوزدهم هرماه خورشیدی در تقویم شهریاری باستانی که رصدخانه آن در عصر عمرخیام تجدید شده گوی باز میشد. ظاهراً روز نوزدهم هرماه مخصوص این بازی بوده است.
همانگونه که قبلاً اشاره شد چوگان بازی قرنهاست بین ایرانیان رواج داشته است. همواره دختران جوان نیز هم دوش مردان به این ورزش روی می آورند و صحنه بازی را فقط برای مردان نمی گذاشتند و همانگونه که در اشعار شعرای بزرگ ذکر شده این زنان دلاور نقشهای بزرگی در تاریخ ایفا کرده اند، بطوریکه در قرن ششم نظامی گنجوی در منظومه خسرو شیرین و چوگان بازی دختران سوارکار داستانی آورده است که چنین است :
یکی از شاهان ساسانیان دختری به نام شیرین داشت که در زیبایی و هنرمندی و سواری سرآمد دوشیزگان و همسالان زمان بود. خسرو پرویز در دام عشق این دوشیزه پرشرم و ناز و هنرمند گرفتار و بی تاب بوده و شیرین هم نزد آن جوان برنا دلی در بند داشت. هنگامی که شیرین آهنگ رفتن به پایتخت را کرده بود ، مادرش مهین بانو دخترانی بزرگ زاده را که سوارکار و چوگان باز بودند به همراهش فرستاد و به او اندرزهایی مادرانه داد تا اینکه بتواند در گرفتاری و عشق ، خویشتن دار و پاکباز باشد. در یکی از روزهایی که شیرین با همراهان خود برای تماشا به میدان چوگان رفته بودند خسرو پرویز بی آنکه از ورزیدگی و سوارکاری شیرین و دوشیزگان آگاه باشد آنها را به بازی و میدان خواند. شیرین و همراهان در آن روز چنان از خود هنرنمایی نشان دادند که مایه شگفت خسرو پرویز و سوارانش ، گاهی هم شیرین و همراهانش از هم گرو می بردند و چون دور بازی به پایان رسید چوگان بازان برای خودنمایی در برابر تماشاچیان به گرد میدان گشت زدند و سرافرازی کردند. نظامی در وصف دختران بزرگ زاده چوگان باز سروده زیبایی دارد :
چو شیر ماده آن هفتاد دختر سوی بازی شدند آشوب در سر
به چوگان خود چنان چالاک بودند که گوی از چرخ گردون می ربودند
در جای دیگر آمده است : در سال 150 میلادی شیرین دختریکی از امپراطوران مسیحی، چوگان بازی را یاد گرفته بود. شوهر او زن دیگری را دوست میداشت. روزی شیرین با رقیب عشقی خود شرط بست که با هم چوگان بازی کنند. اگر شیرین در مسابقه پیروز شد آن زن دست از شوهروی بردارد و اگر آن زن مسابقه را برد شیرین از شوهر خویش چشم بپوشد. مسابقه انجام شد و هردو بسیار کوشیدند تا دیگری را از میدان بدر کنند و عاقبت شیرین شکست میخورد و ....
در قرن هفتم سعدی شاعر بلند پایه کشورمان نیز با چوگان آشنایی داشته است و در اشعار خود به این بازی مفرح اشاراتی دارد. در قرن هشتم هم بیت هایی از حافظ شاعر نامدار کشورمان در این خصوص به چشم می خورد. در همین قرن میتوانیم از گلشن راز نیز نام ببریم که صوفی دانشمند، شیخ محمود شبستری در منظومه خود ادبیات زیادی را تضمين کرده و از بازی گوی و چوگان بسیار سخن گفته است. این سراینده هوشیار گمنام پس از شرح توانایی هاي نامحدود خداداده بشر و گرفتاری و محرومیت ها و بدبختی های اندوه آور، راهی برای رستگاری و نیک بختی پیشنهاد می کند و می گوید : بیا و از دامن اوهام و خیال کرامات و قیدهای مرادی و مریدی دست بردار و آنگاه بررخش کوه پیکر علم و دانش سوار شو و با چوگان اراده و درست آهنگی ، کوی نیک بختی را بزن و تا پایان میدان ببر.
جامی این شاعر بزرگ و این سخن سرای صوفی، شاه زمان خود را با در نظر گرفتن بازی گوی و چوگان در میدان اینطور می ستاید :" ای کاش سرتا پای اندام من سر میشد تا اینکه مشتاقانه آن سرها را چون گوی پیش چوگان تو می انداختم و با این سربازی سرافراز میشدم." آثار مربوط به قرن دهم تا دوازدهم خوشبختانه هنوز هم در اصفهان و شیراز مربوط به میدانهای چوگان بازی دیده میشود که میتوان وسعت میدان بازی و فاصله میله ها را از هم در دو طرف میدان بخوبی تخمین زد. در اصفهان، میدان نقش جهان که در زمان خود و اکنون از حیث وسعت و زیبایی در جهان نظیر ندارد در جلوی قصر پادشاهی ایجاد شده بود و مخصوص بازی چوگان بوده است.
منابع:
- فرهنگ دهخدا
- فصل نامه فرهنگستان زبان و ادب فارسي آذرنوش
- چوگان، دكتر محمد تقي ابراهيم پور
ما هم حرف های زیادی داشتیم... اما برای نگفتن!
ارسالها: 3080
#16
Posted: 9 Jan 2013 19:50
چوگان در عصر ساسانیان
چوگان و چوگان بازی از دوره ساسانی تا زمانهای اخیردر متون فارسی به شکلهای گوناگون مطرح بوده است. اما تقریباً هیچ جا به چگونگی بازی ، وسایل و فنون آن و شرایط بازیکنان اشاره ای نشده است. از چوگان باختن سیاوش در شاهنامه یا بازی خسرو شیرین در نظامی چیزی بدست نمی آید....
انبوه اشعار فارسی که به گوی و چوگان اشاره کرده اند و خوشبختانه در لغت نامه دهخدا گرد آمده اند ، همه شامل معنای استعاری اند و هینچگونه اطلاع فنی از آنها حاصل نمیشود مگر یک بیت نظامی که نشان میدهد چوگان را از چوب درخت بید می ساخته اند.
از میان منابع فارسی به گمان ما تنها دو منبع در خور توجه اند : یکی قابوسنامه (قرن 5 ه.ق) و دیگری آداب الحرب والشجاعه (قرن 7 ه. ق) اثر فخر مدبر. عنصرالمعالی باب نوزدهم قابوسنامه را باب چوگان نام نهاده ، اما او هم در این باب یک صفحه ای بازیکنان و خاصه شاه را به احتیاط پرهیز از بازیهای پی در پی اندرز داده است. یگانه نکته مهمی که از آن بر می آید آن است که به نظر او تعداد چوگان بازان باید (مانند امروز) هشت تن باشد: دو تن از دروازه ها نگهداری کنند و شش تن در میان میدان گوی بزنند. فخر مدبر مستقیماً به بازی چوگان نپرداخته ، اما نکته ای را شرح میدهد که سخت جالب توجه است. وی برای تربیت اسب چوگان مسیری ترسیم کرده که از مثلث های بدون قاعده به هم پیوسته تشکیل یافته است. اسب باید به تاخت این مسیر را طی کند و بر فراز ساق مثلث ، چون به زاویه میرسد باید روی دو پا بچرخد و از ساق دیگر مثلث فرود آید. اینگونه مسیرها را اسب شناسان گذشته ایرانی ، آورد (به عربی : ناورد) خوانده اند که به قول مرسیه دقیقاً معادل کلمه فرنگی مانژ است (پیشنهاد می کنیم که فرهنگستان ادب ، این کلمه هزار ساله فارسی را بجای مانژ به مجامع سوارکاری ایران توصیه کند). ملاحظه میشود که ادبیات فارسی ، تقریباً هزار سال از توصیف بازی چوگان که مشهورترین بازی ایرانی را آغاز عصر ساسانی تاکنون بشمار می آید، خودداری کرده است. باید تا قرن دهم و یازدهم هجری منتظر ماند تا مسافران بیگانه (به ویژه شاردن) و نقاشان ایرانی در مینیاتورهای خود ، شکل گوی و چوگان و جامه سوارکاران و اندازه میدان و برخی نکات دیگر را برایمان روشن سازند.
از این گذشته ، طی سده های اول تا چهارم هجری ، اصولاً اثری به زبان فارسی نداریم تا احیانا ً اشاره ای به چوگان در آن بیابیم. به همین سبب باید دید آیا در منابع پهلوی و عربی چیزی هست که ابن خلا چهارصد ساله را پرکند ؟
در کتب قدیمی تاریخ ، لغت و قصص از دوران ساسانیان تا اواخر صفویه و زندیه موارد بی شماری از آن ثبت شده است و نیز نشان میدهد که مردم ایران به تماشای آن علاقه زیادی داشته اند، تا آنجا که تاثیر تماشای آن در شعر شاعران مختلف از رودکی گرفته تا شعرای دوران صفویه و زندیه منعکس و مشهود است و چنین آثار و نشانه هایی از بازی چوگان در هیچ یک از زبانهای زنده و یا حتی فراموش شده جهان یافت نمیشود. در اینجا برای اثبات موارد گفته شده مروری داریم بر یکی از آثار منظوم و مکتوب قرن دوازدهم ، یعنی شاهنامه فردوسی که قریب به یازده قرن سینه به سینه نقل میشده و شهرتی عالم گیر پیدا کرده است. در این منظومه حماسی از گوی و چوگان ، بازی کیانیان و ساسانیان به کرات سخن به میان آمده و همین مسئله ثابت می کند که شاعر توجه مبسوطی به آن داشته است.
اولین داستانی که در شاهنامه فردوسی از بازی گوی و چوگان بصورت کاملاً برجسته ای بهره برده ، داستان سیاوش کیانی است.
چو خورشید تابنده بگشا دراز......................................به هرجا بنمود چهراز فراز
سیاوش از ایوان به میدان گذشت......................به بازی همی گرد میدان بگشت
چوگرسیوز آمد ، بیانداخت گوی.............................سپهبد سوی گوی بنهاد روی
زچوگان او گوی شد ناپدید...............................تو گفتی سپهرش همی برکشید
ما هم حرف های زیادی داشتیم... اما برای نگفتن!
ارسالها: 3080
#17
Posted: 9 Jan 2013 20:06
بازی چوگان کهن ترین ورزش جهان
در تاریخ جهان کمترکشوری را میتوان یافت که در کار اسب و اسب داری سابقه ای به طول سابقه تاریخی ایران داشته باشد. به گواهی اسناد تاریخی، ایرانیان نخستین قومی بودند که اسب را رام کرده و برآن زین نهادند....
نقشینه ها و سنگ نوشته ها و نیز کتابهای عتیق (اوستا) آکنده از نام اسب است ، بخصوص در عصر هخامنشی و ساسانی. مورخین بازی چوگان را کهن ترین بازی ورزشی جهان می شناسند ، زیرا منابع کهن – حدود 600 سال پیش از میلاد مسیح- همگی گواهی میدهند که بازی چوگان میان ایرانیان و تورانیان رواج داشته است. می گویند چون اسکندر تصمیم گرفت به ایران حمله کند، دارا گوی و چوگانی برایش فرستاد تا بجای کشور گشایی به بازی چوگان بپردازند ، زیرا که آن ورزش سرشار از روحیه جنگی و رزمی بوده و ارضاء کننده روحیه رزمی مردان است. شعرای بزرگ کشور ما در وصف چوگان سروده های فراوانی دارند. سعدی ، حافظ ، فردوسی ، ابوشکور بلخی ، فرخی ، عنصری ، عطار ، خاقانی ، نظامی ، مولانا ، شیخ هلالی ، سنایی ، رشید الدین وطواط ، جامی ، ناصرخسرو و ... که همه این اشعار گواهی صادقی است به قدمت بازی چوگان در ایران
سعدی:
زخلق گوی لطافت تو برده ای امروز..........که دل به دست تو گویی است در خم چوگان
بوستان سعدی:
شب از درد چوگان و سینی نخفت...........دگر روز پیرش به تعلیم گفت
حافظ :
چوگان حکم در کف و گوی نمی زنی.........باز ظفر بدست و شکاری نمی کنی
خاقانی :
هرکه چوگان سرزلف تو دید.................همچو گویی برسرچوگان بماند
نظامی:
به چوگان خود چنان چالاک بودند ...........که گویی از چنبر گردون ربودند
مولانا :
چوگان زلف دیدی، چون گوی دررسیدی....از پا و سر بریدی ، بی پا و سر به رقص آ
سنایی :
گوی شو یک بارکی اندر خم چوگان یار....خویش را چون زلف او گه گوی و گه چوگان مکن
شیخ هلالی:
فلک گوی است دائم در تک و پوی.........فضای لامکان چوگان آن گوی
به خود این گوی در میدان نگردد...........که هرگز گوی بی چوگان نگردد
بود چوگان او دردست تقدیر.................در این گشتن ندارد هیچ تقصیر
ما هم حرف های زیادی داشتیم... اما برای نگفتن!
ارسالها: 3080
#18
Posted: 9 Jan 2013 20:22
میدان نقش جهان اصفهان ، قدیمی ترین میدان بازی چوگان
میدان نقش جهان که با نام میدان امام نیز شناخته میشود ، مجموعه بزرگی از ساختمانهای دوره صفوی در شهر اصفهان است. بیش از آنکه شهر اصفهان به پایتختی ایران صفوی برگزیده شود در این میدان باغی گسترده به نام نقش جهان وجود داشته است.
در دوره شاه عباس اول ، از روی نقشه میدان حسن پادشاه در تبریز، آن باغ را تا حدودی امروزی آن گسترش داده اند و در پیرامون آن مشهورترین و عظیم ترین بناهای تاریخی اصفهان مانند مسجد جامع عباسی (درضلع جنوب) ، مسجد شیخ لطف اله (در ضلع شرقی) ، عمارت عالی قاپو (درضلع غربی) و سردر قیصریه (درضلع شمالی) ساخته شده است. طول این میدان از شمال به جنوب بالغ بر 500 متر و عرض آن حدود 165 متر است.
این میدان در سده یازدهم هجری قمری (سده هفدهم میلادی) یکی از بزرگترین میدانهای جهان بوده است و در دوره شاه عباس و جانشینان او محل بازی چوگان ، رژه ارتش ، چراغانی و محل نمایش های گوناگون بوده است. دو دروازه سنگی چوگان از آن دوره هنوز در شمال و جنوب میدان از شکوه دیرین آن حکایت می کند. دور تا دور میدان را بازار صنوف صنایع دستی از جمله خاتم ، مینا ، مینیاتور ، نقاشی روی صدف، نمد مالی ، خراطی ، قالی بافی ، گلیم بافی ، زری و مخمل باقی، ملیله و نقره سازی ، چشمه دوزی ، قلمکار ، قلمزنی روی مس و برنج، ورشو سازی ، کاشی سازی و .... تشکیل داده است که امروزه به عنوان یکی از قطب های اصلی تولید و فروش صنایع دستی کشور بشمار می آید و به لحاظ گردشگری از رونق خوبی نیز برخوردارند.
میدان نقش جهان در اردیبهشت 1358 (1979) در فهرست آثار جهانی به ثبت رسید.
ما هم حرف های زیادی داشتیم... اما برای نگفتن!
ارسالها: 3080
#19
Posted: 9 Jan 2013 20:28
مسابقات چوگان ، رویدادی برای جذب گردشگر
چوگان از جمله ورزش ها و بازیهای باستانی ایران است که قدمتی بس طولانی دارد و احیاء آن بصورت یک رویداد ورزشی میتواند باعث جذب گردشگر شود. این درحالی است که هنوز تلاشی برای انجام این کار صورت نگرفته است
خبرگزاري ميراث فرهنگي ـ گروه گردشگري ـ چوگان و برگزاري مسابقات آن در ايران ميتواند رويداد و عاملي براي جذب گردشگر باشد. بهاره حاجيها دانشجوي كارشناسي ارشد جغرافيا و برنامهريزي توريسم كه كارشناسي خود را در رشته مديريت جهانگردي در دانشگاه شيخ بهايي اصفهان گذرانده است، چوگان را به عنوان موضوع پاياننامه دوره کارشناسي خود انتخاب كرده است.
حاجيها انگيزه خود از انتخاب موضوع چوگان براي پاياننامه را چنين توضيح داد: « امروزه رويدادها به عنوان يکي از جاذبههاي گردشگري در دنيا خيل عظيمي از گردشگران را به سوي خود جذب ميکنند و اين در حالي است که در ايران متأسفانه در رابطه با اين حوزه کار چنداني نشده است. از آنجا كه علاقهمند بودم پروژه خود را در حوزه مديريت و طراحي يک رويداد (event management) کار کنم و براي ادامه کارم احتياج به نمونه موردي داشتم، موضوع پاياننامه خود را با محوريت چوگان و با عنوان "امکان سنجي برگزاري مسابقات بينالمللي چوگان در اصفهان" پيش بردم».
حاجيها صحبت خود را چنين ادامه داد: «چوگان ورزشي است صددرصد ايراني و اين موردي است که توسط فدراسيون جهانی چوگان پذيرفته شده است». وي براي صحت اين گفتهي خود از نوشتهاي كه در سايت فدراسيون جهاني است و در سايت فدراسيون ايران نيز نقل شده است، استفاده ميكند:
«گواهاني در دست است كه چوگان را كهنترين بازي ورزشي جهان ميشناسند زيرا بر دست نوشتهاي كه زمان آن نزديك به 600 سال پيش از ميلاد تخمين زده ميشود، بازي چوگاني ميان ايرانيان و تورانيان گزارش شده».
وي گواه ديگر قدمت اين ورزش را نوشتههاي قديمي مانند كارنامه اردشير بابكان و اشعار قديمي ميداند:
چو عشق آمد از عقل دگر مگوي/ كه در دست چوگان اسيراست گوي (سعدي)
تا تواني بنده شو، سلطان مباش/ زخم كش چون گوی و چوگان مباش (مولوي)
چو بر هفت شد رسم ميدان نهاد/ هماورد و هم رسم چوگان نهاد (فردوسي)
حاجيها معتقد است: «ورزش چوگان يك ورزش كاملاً نظامي است. آن زمان که سپاهيان از ميان مردم عادي انتخاب ميشدند، براي آن كه آمادگي كامل داشته باشند به اين ورزش ميپرداختند. با تماشاي حرکات اين ورزش ميتوان به وضوح رد پاي حرکات رزم با شمشير را ديد. به عبارتي يک بازيکن چوگان بايد علاوه بر تسلطش بر گوي و ميدان بازي بايد سوارکار ماهري هم باشد. در استنباط ديگري نيز اين گونه بيان مي شود که سر كشتهشدگان در ميدان نبرد به گوي تشبيه ميشود ».
تاريخچه چوگان هم به نوبه خود جالب است. حاجيها درباره تاريخچه چوگان ميگويد: «خاستگاه اين ورزش ايران است. در قرون اوليه ميلادي اين ورزش به چين و ژاپن و از آنجا به آسياي کوچک و يونان انتقال يافت و بعد از آن نيز به هند رفت و بهوسيله انگليسها که شيفته اين بازي مهيج شده بودند از هند به اروپا منتقل شد. اين بازي در دوره صفويه نيز در ايران اجرا ميشده و ميدان نقشجهان قديميترين و استانداردترين محل اين بازي است كه دروازههاي آن در سمت مسجد امام و سردر قيصريه ديده ميشوند.»
وي در ادامه ميگويد: «در دوره قاجاريه و با پر رنگ شدن نقش ابزارهاي نوين در نبردها ، چوگان نيز
کم کم به دست فراموشي سپرده شد».
او تاريخچه چوگان را چنين ادامه میدهد: «اين رکود تا دهه 1350 شمسي ادامه يافت البته اين ورزش کماکان در بين نظاميها ارج و قرب خود را حفظ کرده بود. با وقوع انقلاب اسلامي و آغاز جنگ تحميلي، ورزش چوگان نيز دوباره به فراموشي سپرده شد به گونهاي که حتي ميدانهاي چوگان اسفالت شده و تغيير كاربري دادند. اما اواخر سال 81 فدراسيون چوگان و به نوعي با سرمايهگذاري بخش خصوصي ، شروع به فعاليت كرد».
حاجيهاي معتقد است: «با تلاشهاي فدراسيون چهار باشگاه قصر فيروزه، كانون چوگان، نوروزآباد و نيروي زميني ارتش جمهوري اسلامي ايجاد شده است و در حال حاضر شش ميدان چوگان مانژ و چمن بزرگ استاندارد در تهران وجود دارد. چند هيئت در استانهاي تهران، اصفهان، قزوين و لرستان فعال هستند و در آینده قرار است که هيئتهاي استانهاي فارس، خراسان، كرمانشاه و زنجان نيز به آنها اضافه شوند».
وي درباره مسابقات چوگان گفت: «ورزش چوگان در زمانهاي خاصي مانند بهار، اوايل و اواخر تابستان و پاييز برگزار ميشود. در زمستان معمولاً يك نوع خاصي از بازي روي برف برگزار ميشود به اين صورت كه اگر برف به اندازه كافي و مطلوب باشد طوري كه اسب بتواند به راحتي بدود، مسابقه انجام ميشود. ». لازم به ذكر است كه گوي در اين بازي به رنگ نارنجي يا قرمز است تا به خوبي روي برف ديده شود.
ما هم حرف های زیادی داشتیم... اما برای نگفتن!
ارسالها: 3080
#20
Posted: 9 Jan 2013 20:35
ادامه
حاجيها سپس به اركان بازي پرداخت: « در يک بازي چوگان در کنار بازيکن، اسب از نقش کليدي برخوردار است. اگربازيکن ماهر باشد اما اسبش مهارت کافي را نداشته باشد به شدت بازي افت ميکند. علاوه بر آن ميداني که در آن بازي انجام ميشود نيز بايد از استانداردهاي کافي برخوردار باشد به عنوان مثال در ميدان چمن از هر نوع چمني نميتوان استفاده کرد چرا که با پرش و حرکت اسب بر روي چمن معمولی ممکن است کنده شده و بلند شود و البته احتياج به مراقبتهاي خاص خود نيز دارد. هر بازيكن يك هنديكاپ (Handi cap) كه نوعي معيار براي سنجش توانايي است، دارد. در اين معيار دانش و تسلط بر قوانين بازي، ميزان قدرت و دانش سواركاري، ميزان تسلط بر ضربههاي چوگان، توانايي همراهي با تيم، دانش و بينش نسبت به استراتژي سنجيده ميشود. علاوه بر بازيکن اسبها نيز داراي هنديکاپ هستند».
حاجيها ميگويد:« كيفيت اسبها، تجربه بازيكن و وضعيت فيزيكي و جسمي او عوامل تعيينكنندهي بازي هستند».
وي در ادامه ميگويد: «سطح بازيكن يا هنديكاپ با اعداد بين 3- تا 10 سنجيده ميشود و اگر بازيكن بخواهد در مسابقه شركت كند بايد حداقل هندیکاپ 2- را داشته باشد. در حال حاضر ما در ايران حدود 70 بازيكن رسمي داريم و سيامك ايلخانيزاده بين مردان و غزاله اميرابراهيمي در بين بانوان بالاترين سطح هنديكاپ را دارند. لازم به ذكر است كميتهاي در فدراسيون مسئول تعيين اين معيار است. ممكن است افراد در يك تيم چهار نفره با هنديكاپهاي متفاوت باشند، هنديكاپ چهار نفر را با هم جمع جبري ميكنند تا هنديکاپ تيم مشخص شود. در هر مسابقه ، به تيم با هندیکاپ کمتر بسته به اختلاف امتيازها ،آوانس ميدهند. بالاترين سطح هنديكاپ تيمي در ايران 6 است».
به گفته وي اگر تمام بازيکنان يک تيم داراي هنديکاپ 10 باشند ، هنديکاپ تيمي آنها 40 خواهد شد، به آن مسابقات در اصطلاح "چهلگل" ميگويند كه در حال حاضر كشورهاي انگليس و آرژانتين داراي اين مجموعه هستند.
از بازيكن كه بگذريم به اسب يا ركن اصلي ديگر ميرسيم. حاجيهاي در اين باره ميگويد: «اين ورزش را پرشتابترين ورزش تیمی جهان ميدانند، البته در بين ورزشهايي كه انسان و يا حيوان دخيل هستند. سرعت اسب گاهي به 60 كيلومتر در ساعت ميرسد و اين در حالي است كه بازي چوگان از 4 تا 6 قسمت 7 دقيقهاي (چوكه) تشكيل شده و اسب بيوقفه ميدود. به همين دليل يك اسب نميتواند دو چوكه متوالي بازي کند و لازم است اسب هر بازيكن در هر چوکه تعويض شود. لازم به ذکر است در بازيهاي چهلگل هر 2 يا 3 دقيقه اسب را تعويض ميکنند. طبق آمار فدراسيون تا شهريور سال قبل، 100 اسب آموزشديده در ايران داشتيم».
حاجيها درباره برگزاري مسابقات چوگان در ايران گفت: «دو تا سه سال پيش سفراي چوگان جهان به ايران آمدند تا امكانات ايران را براي برگزاري مسابقه بينالمللي بسنجند زيرا چوگان هم جام جهاني دارد كه نخستين بار سال 1987، در كشور آرژانتين و آخرين دوره سال 2008 در مكزيك برگزار شد. پيشنهاد اين ميزباني را فدراسيون جهاني داده بود و قرار شد ميدان چوگاني در شهر اصفهان ايجاد شود ولي به خاطر عدم مساعدتهاي کافي با فدراسيون تا آذرماه 1388 هنوز اقدامي صورت نگرفته بود».
وي گفت: «با توجه به آنكه ورزشكاران بازي چوگان معمولاً از توان مالي خوبي برخوردارند، طرح "امكانسنجي برگزاري مسابقه چوگان در ايران" ميتوانست جاذبه گردشگري باشد. برگزاري چنين مسابقهاي در ايران و بلاخص در شهري مانند اصفهان نيازمند به سرمايهگذاريهايي براي توسعه زيرساختها مانند هتل و جاده و نيز ايجاد مراکز تفريحي ميشد که اين امر نه تنها براي گردشگران بلكه براي جامعه محلي نيز سود داشت. به عبارتي سطح رفاه در جامعه محلي نيز افزايش پيدا مي کرد. مراكز تفريحي و مراكز فروش فعال ميشد و انگيزه بخش خصوصي براي سرمايهگذاري بالا ميرفت».
در كنار سرمايهگذاريهاي اوليه بايد توجه داشت كه برگزاري مسابقه باعث اشتغالزايي نيز خواهد شد. حاجيها ميگويد: «ما در طرحها به تعريف چشمانداز ميپردازيم تا گردشگر جذب كنيم در حالي كه اين قبيل برنامهها به خودي خود عامل جذب گردشگر است. در دنيا نمونههاي زيادي از رويدادها در سطوح مختلف داريم. رويداد در اصل يک رخداد است که با وقوع آن، تفاوت و تنوع در زندگي روزمره مردم اتفاق ميافتد. رويدادها از سطح کوچکي مانند يک محله تا سطح بينالملل دستهبندي ميشوند. در سطوح بالاتر مسابقات جام جهاني فوتبال و المپيک را داريم که به سبب منافعي که براي کشور برگزارکننده در پي دارند بين کشورهاي علاقهمند براي برگزاري رويداد رقابت ايجاد ميشود».
در سال 86 قرار بود يك بازي نمادين در ميدان نقش جهان برگزار شود. براي آن كه آسيبي به آثار تاريخي وارد نشود، تصميم گرفته شد روي استخر را بپوشانند و دورتادور ميدان را حصار بكشند و بازي در قالب دو تيم سه نفره در 10 دقيقه انجام شود. آن زمان اعلام شد كه ورزش چوگان به مهد مادري خود برميگردد، اما نشد».
تيمهاي زيادي مايل به شركت در مسابقات چوگان بودند و افراد بسياري نيز علاقهمند به تماشاي مسابقه چوگان در اصفهان بودند. از سوي ديگر اين رويداد باعث فرهنگسازي شده و اين ورزش را به جامعه محلي ميشناساند».
حاجيها در پايان گفت: «با وجود كمبود امكانات و پايين بودن تعداد و سطح ورزشكاران، از سال 81 تا كنون پيشرفت زيادي صورت گرفته است. در زمينه فرهنگسازي نيز اقداماتي انجام شده، از جمله فدراسيون با برخي مدارس هماهنگيهايي را انجام داده تا براي تماشاي مسابقات بيايند. همچنين سعي شده راهنمايان گردشگري با اين ورزش آشنا شوند و از برنامهي مسابقات مطلع باشند كه بتوانند براي مسافران داخلي و يا گردشگران خارجي برنامهريزي كنند. به عنوان مثال سال قبل تعدادي از راهنمايان گردشگري انجمن صنفي راهنمايان استان تهران براي تماشاي مسابقاتي كه با شركت چهار تيم ايراني و خارجي برگزار ميشد، در میدان چوگان قصر فیروزه حضور یافتند».
ما هم حرف های زیادی داشتیم... اما برای نگفتن!