انجمن لوتی: عکس سکسی جدید، فیلم سکسی جدید، داستان سکسی
فرهنگ و هنر
  
صفحه  صفحه 5 از 7:  « پیشین  1  2  3  4  5  6  7  پسین »

آشنایی با جنگ های تاریخی و بزرگ جهان


مرد

 
ايدئولوژى حزب نازى كه شخص آدولف هيتلر در كتابش (نبرد من) تشريح مى كند، بيانگر انديشه هاى فوق العاده شوونيستى بود كه برترى قوم ژرمن ها را تبليغ مى كرد. هيتلر در اين كتاب مدعى مى شود كه آلمان ها فاقد فضاى حياتى هستند و نازى ها هماز احساسات مخالف عهدنامه ورساى و نارضايتى ناشى از تشديد استثمار و فقدان حقوق سياسى سود مى جستند وادعا مى كردند كه فقط جنگ مى تواند خواسته ها و آرمان هاى آنان- يعنى ملت آلمان- را محقق سازد.
در اين ميان عميق تر شدن بحران عمومى سرمايه دارى كه جنگ جهانى اول و انقلاب شوروى (سال ۱۹۱۷) نشانه هاى آن بودند، بيش از پيش تضاد هاى جهان امپرياليستى را تشديدمى كرد، امپرياليسم جهانى هم اينك بايك نظام نوپا روبه رو بود كه روس ها به رهبرى لنين در شوروى تاسيس كرده بودند. هم اكنون نظام سرمايه دارى جهانى با قطب جديدى از قدرت روبه رو شده بود. شوروى ها در امور جهانى نفوذ قابل ملاحظه اى مى يافتند: «تضاد هاى جهان سرمايه دارىبه خصوص طى بحران جهانى سال هاى ۱۹۲۹ تا ۱۹۳۳ كه مهلك ترين تشنج اقتصادى در تاريخ سرمايه دارىبود، تشديد مى شد. اين بحران در ايالات متحده آمريكا آغاز شد و به ساير ممالك سرمايه دارى سرايت كرد: در سال ۱۹۳۳ ميزان توليد صنعتى به نسبت سال ۱۹۲۹ در آمريكا و بريتانياى كبير، آلمان و فرانسه به ترتيب ۶۴ ، ۸۸ ، ۶۵ و ۸۱ درصد تنزل كرد. اركان داد و ستد جهانى با ۶۵ درصد كاهش به لرزه درآمد. بيكارى عالمگير شد، عده بيكاران در آمريكا به ۱۳۷۰۰۰۰۰ نفر و در بريتانياى كبير به ۲۶۰۰۰۰۰ نفر رسيد.»
رد شدن از رودخانه راین موضوع مهمی ‌نبود. آنچه از اهمیت برخوردار بود حضور در پایگاه و اراضی تسخیر شدهساحلی بود. ما خمپاره‌هایمان را به سمت آنها و هرچیز دیگری پرتاپ می‌کردیم تا اینکه بالاخره آنها را فراری دادیم. 1945. تاریخ دقیق عکسمشخص نیست.
اين آمار و ارقام حكايت از بحران عميقى داشت كه در نظام جهانى سرمايه دارى به وقوع پيوسته بود و اين نظام را دچار تضاد هاى آشتى ناپذيرى مى كرد....
ﻋﻴﺐ ﻧﺪﺍره ﻛﻪ " ﺗﻨﻬﺎیی "
ﺧﺪاﻡ ﺗﻨﻬﺎﺳﺖ. . .
     
  
مرد

 
ناپذيرى مى كرد. پيشتر از آن در سال ۱۹۳۱ ژاپنى ها به مناطق شمال خاورى چين حمله كرده بودند و براى مقابله با تمركز سرمايه هاى فرانسوى، آمريكايى و انگليسى از آسيا راه خشونت و قهر را برگزيدند و بدينترتيب تا قبل از شروع جنگ دوم جهانى كانون خطرى در خاور دور به وجود آمد. ن. اى. آينسيموف نويسنده و تاريخ نگار روس در اين باره مى نويسد: «در ميان كشور هاى اروپايى، آلمان بيش از همه صدمه ديد: بيكارىعالمگير و شديد بود، سقوط شديد سطح زندگى، ركود اقتصادى را به يكبحران سياسى مبدل نمود.» به اين ترتيب انحصارات آلمان گام به گام و سرانجام در اوايل سال ۱۹۳۳ موفق شدند نازى ها را بر اريكه قدرت مستقركنند و بى شك حكومت به دست مرتجع ترين و در عين حال متجاوز ترينمحافل افتاد.
هيتلر در كتاب نبرد من اعلام مى كرد: «وقتى از خاك بيشتر در اروپا سخن مى گوييم، بايد اول و پيش از همه به روسيه و ممالك همجوار او بينديشيم.»رفته رفته با تسلط نازى ها دومين كانون خطر در قلب اروپا به وجود آمد و جهان هر لحظه به سوى جنگى خونين قدم برمى داشت. صداى پاى فاشيسم رساتر و واضح تر از هر زمانى به گوش مى رسيد. آيا وقوع جنگ اجتنابناپذير بود؟ اين تحولات دور از چشم سران شوروى نماند. در كنگره هفدهم حزب كمونيست شوروى اعلام كرد: «تحولى نامطلوب از جانب نازيسم درجريان است و قابل پيش بينى است. فاشيسم كه اكنون كنار صحنه قرار دارد، خود را به زودى وارد صحنه مى كند و سعى دارد دست به تلاش پيگير براى رسيدن به نازيسم بزند واين بدان معناست كه زمانى بحرانى براى انقلابى ها دارد فرامى رسد.» البته اين پيشگويى وى صرف نظر ازمجادلات و گفت وگو ها و احياناً توافق هاى اوليه شوروى با آلمان مى تواند نشانگر احساس خطر روس ها از رقيب خود و پيشروى آلمان ها به اروپاى شرقى باشد. جايى كه بعد ازپايان جنگ معلوم شد چقدر روس ها به حضور و فعاليت در آنجا علاقه مند بودند.
لندن در میان آتش جنگ جهانی دوم
با تشريح اوضاع جهان و صف بندى نيرو هاى سياسى و نظامى و حتى پيشگويى و پيش بينى بعضى از رهبران كشور ها اين سئوال پيش مى آيد كه چرا جامعه جهانى تلاشى مضاعف براى جلوگيرى از اين جنگ به عمل نياورد؟...
ﻋﻴﺐ ﻧﺪﺍره ﻛﻪ " ﺗﻨﻬﺎیی "
ﺧﺪاﻡ ﺗﻨﻬﺎﺳﺖ. . .
     
  
مرد

 
به عمل نياورد؟ پاسخ به اين سئوال با تشريح علمى وضعيت بافت حكومت هاى كشور هاى متفقين و متحدين قابل بررسى است. اين كه چهكسانى تلاش مى كردند هيتلر را به راس قدرت برسانند. تصميمات پشت پرده كشور هاى امپرياليستى براى درگير كردن فاشيسم و كمونيسم وخلاصى از دست هر دو تا جايى كه از ديد محافل ادبى و ژورناليستى آن زمان فاشيسم و كمونيسم دو روى يك سكه قلمداد مى شدند. هر كدام از اينها علائمو گزاره هايى است كه مى تواند ما را به دست يافتن پاسخ نهايى رهنمون كند! سرمايه دارى انگليسى و فرانسوى در آن مقطع، حكومت شوروى همراه با جنبش هاى انقلابى داخلى خود را دشمنانى خطرناك تر از فاشيسممى دانستند و از همين رو اميدوار بودند كه بتوانند از جنگ با كشور هاى فاشيستى اجتناب كنند و آنها را عليه شوروى سوق دهند تا از اين طريق بتوانند به كمال مطلوب برسند: انهدامشوروى توسط نيرو هايى جز خود آنها ودر عين حال تضعيف رقباى سرمايه دارى خود يعنى ژاپن، آلمان و ايتاليا.
نكته جالب اين كه آينسيموف به سياست ايالات متحده آمريكا اشاره مى كند و مى نويسد: «سياست آمريكا براى حفظ صلح، سياستى بسيار خطرناك بود. به ياد بياوريم كه پس از جنگ جهانى اول انحصارات مالى ايالات متحده آمريكا همراه با فرانسه وانگلستان كمك هاى مالى عظيمى در تجديد حيات و توسعه صنايع سنگين آلمان صرف كردند و اين يكى از عواملعمده اى بود كه به تجاوزگران آلمانى امكان تركتازى مى داد....
ﻋﻴﺐ ﻧﺪﺍره ﻛﻪ " ﺗﻨﻬﺎیی "
ﺧﺪاﻡ ﺗﻨﻬﺎﺳﺖ. . .
     
  
مرد

 
پیش زمینه جنگ
در آلمان چهار میلیون نفر بیکار بودند و از آن جایی که این کشور مستعمره نداشت، نمی‌توانست محصولاتش را به فروش برساند. هیتلر سال ۱۹۲۵ در کتابی به نام نبرد من (Mein Kampf) اعلام کرد که باید در فکر «فضایی برای حفظ موجودیت نژاد ژرمن» بود و باید برای این مهم«به شرق نگریست». او سپس برای به دست آوردن بازارهای جدید برای محصولات آلمانی مسئلهٔ نابودی «یهودیت – بلشویسم» را مطرح نمود. این تنها کارفرمایان آلمانی از قبیل زیمنس، بایر، کروپ یا بُش نیستند که از نظرات هیتلر پشتیبانی کردند، و صندوق‌های نازیسم را پر از پول و امکانات نمودند. کارفرمای فولادسازی تیسن ۱۰۰ هزار مارک طلا به نازی‌ها داد و هیتلر سال ۱۹۳۳ به قدرت رسید.
ورث در کتابی که سال ۱۹۶۴ به نام(روسیه در جنگ، از استالینگراد تا برلین)، منتشر نمود، چنین نوشت: «مبارزه با بلشویسم جهانی هدف اصلی سیاست آلمان بود.» هیتلر سال ۱۹۳۹ به تاریخدانی به نام کارل بورکهاردت گفت: «هر چه من در نظر دارم برضد روسیه‌است. اگر غرب آن قدر احمق است تا این موضوع را بفهمد، من مجبورم با روس‌ها سازش کنم تا غرب را به صورت نظامی شکست دهم و سپس تجدید قوا کرده و اتحاد شوروی را نابود نمایم.» عملاً غرب در سال ۱۹۴۰ از پای درآمد و هیتلر یک سال بعد علیه شوروی وارد عمل شد.
پيش از جنگ
پس از جنگ جهانی اول برای مدتی کوتاه صفوف نیروهای موافق و مخالف با یکدیگر چندان روشن و مشخص نبود لیکن طولی نکشید که بر اثر بحرانهایی که پدید آمد صفوف دوست و دشمن از دیکدیگر مشخص تر شدند .بر اثر جنگهای داخلی اسپانیا ، دو کشورآلمان و ایتالیا که مواضع مشترکی در قبال آن داشتند با یکدیگر متحد شدندو محور روم - برلین را به وجود آوردند . سپس چون این دو کشور با ژاپن در موردمخالفت با کمونیسم و نیز امپراطوریبریتانیا هم عقیده بودند با هم متحد شدند و دول محور را بوجود آوردند . در مقابل انگلستان و فرانسه نیز به هم نزدیک شدند و با حمایت از دول کوچک اروپای شرقی چون لهستان ، دول متفق ( متفقین ) را بوجود آوردند ، تابا تسلط نازیسم بر اروپای شرقی مقابله کنند .....
ﻋﻴﺐ ﻧﺪﺍره ﻛﻪ " ﺗﻨﻬﺎیی "
ﺧﺪاﻡ ﺗﻨﻬﺎﺳﺖ. . .
     
  
مرد

 
مقابله کنند . در آن زمان بطور کلی سه جناح در مقابل یکدیگر قرار داشتند. شوروی ، دول محور و دول متفق . در اواخر دهه 1930 هر یک از جناح فوق الذکر سعی می کرد با یکی دیگر علیه دیگری متحد شود . در چنین شرایطی استالین و هیتلر از تردید انگلستان و فرانسه استفاده کردند و با هم در مورد اروپای شرقی به توافق رسیدند .
تسخیر حبشه توسط ایتالیا
در سال 1935 موسولینی با بهانه کردن اختلافی که با فرانسه پیدا کرده بود به حبشه لشکر کشید . تجاوز ایتالیا باعث پیدایش بحرانی در روابط سیاسی اروپا شد . در این حالجامعه ملل عمل ایتالیا را محکوم کرد و فروش اسلحه یا مواد خام باستثنای نفت را به آن کشور تحریم نمود . انگلستان و فرانسه هر دو به مخالفت با موسولینی برخاستند . دولت انگلستانبخصوص از این بیم داشت که مبدا اشغال حبشه توسط ایتالیا منجر به از بین رفتن کنترل او بر دریای سرخ و راهآبی هندوستان گردد ، بنابراین بمنظورپیشگیری از این امر ، قوای دریایی عظیمی در مدیترانه گرد آورد . با تماماین احوال و در شرایطی که پنجاه کشور در محاصره اقتصادی ایتالیا شرکت کردند ، آن کشور همچنان به پیشروی در حبشه ادامه داد . تنها عکسالعمل قدرتهای اروپایی و بخصوص انگلستان در برابر این تجاوز ، افزایشبوجه نظامی کشور خود و تقویت ارتش بود .
جنگ داخلی اسپانیا
در سال 1936 نیروهای جمهوریخواه و سلطنت طلب با یکدیگر به جنگ پرداختند . نیروهای جمهوریخواه مرکب ازاحزاب لیبرال و چپگرا از حمایت اتحاد شوروی و دول غربی برخوردار بودند . درمقابل ژنرال فرانکو معتقد به فاشیسم و از حمایت ایتالیا و آلمان بهره می بردند . بدین ترتیب جنگهای داخلی اسپانیا عرصه رقابت و جدال کمونیسم و کاپیتالیسم با فاشیسم شد ، این در حالی بود که در جبهه جمهوریخواهان میان عناصر راست وچپ اتحاد کامل در داخل و در سطح بین الملل وجود نداشت . سرانجام جنگهای داخلی اسپانیا در سال 1939 با پیروزی فاشیستها به پایان رسید....
ﻋﻴﺐ ﻧﺪﺍره ﻛﻪ " ﺗﻨﻬﺎیی "
ﺧﺪاﻡ ﺗﻨﻬﺎﺳﺖ. . .
     
  ویرایش شده توسط: amirhoo3in   
مرد

 
حمله ژاپن به چین
در سال 1931 ژاپن مجددا به منچوری در خاک چین حمله ور شد . چینی ها به جامعه ملل شکایت کردند . جامعه ملل نیز ژاپن را به عنوان متجاوز محکوم کرد. عکس العمل ژاپن خروج از جامعه ملل بود . تجاوزات ژاپن در چین همچنان ادامه یافت . آنان تا سال 1939 توانستند ، بخش بزرگی از چین را اشغال کنند . چون تجاوزات ژاپن هم موقعیت دول غرب و هم شوروی را در شرق آسیا تضعیف می کرد آلمان و ایتالیا با آن کشور موافق و در عرضه دول اروپائی نیز ایالات متحده مخالف بودند . در عین حال شوروی علاقمند بودبا ژاپن قرار داد عدم تجاوز امضاء کند .زیرا توجه این کشور بیشتر به مسائل اروپا بود . ژاپن نیز به عقد چنین قردادی بی میل نبود زیرا می خواست در جنگ ، از جانب شوروی مطمئن شود .
اشغال چکسلواکی
در سال 1938 هیتلر پس از ملحق ساختن اتریش به آلمان ، چشم طمع به چکسلواکی دوخت و حمایت از آلمانهای ساکن چکسلواکی را برای رسیدن به مقصود بهانه ساخت . او تهدید کرد که اگر به خواست آلمان مبنی بر پایان وضع اسفناک آلمانهایساکن چکسلواکی عمل نشود به خاک آن کشور لشکرکشی خواهد کرد . بدنبال تهدید هیتلر ، به پیشنهاد موسولینی کنفرانسی با شرکت چهار کشور فرانسه ، آلمان ، ایتالیا و انگلستان در مونیخ تشکیل گردید . شوروی به این کنفرانس دعوت نشد و به هشدارهای آن کشور در مورد مقابله مسلحانه با هیتلر توجهی نگردید . در نتیجه کنفرانس مونیخ ، بخش اعظم چکسلواکی به آلمان واگذار شد و بقیه خاک آن کشور را نیز آلمان چند ماه بعد تصرف کرد .
توافق آلمان و شوروی در مورد لهستان
پس از چکسلواکی ، هیتلر منطقه ممل را از لیتوانی بزور گرفت و تقاضای واگذاری دانتزیک و دالان معروف آنرا از سوی لهستان مطرح کرد . همزمان با این اقدامات موسولینی نیز آلبانی را تصرف کرد . انگلستان و فرانسه برایحل بحران لهستان پیشنهاد کردند که:
1. مذکرات مستقیم میان لهستان و آلمان صورت گیرد .
2. یک کنفرانس در سطح قاره اروپا تشکیل شود ....
ﻋﻴﺐ ﻧﺪﺍره ﻛﻪ " ﺗﻨﻬﺎیی "
ﺧﺪاﻡ ﺗﻨﻬﺎﺳﺖ. . .
     
  
مرد

 
در عین حال دو کشور تهدید کردند در صورت تجاوز آلمان به حمایت از لهستان وارد جنگ خواهند شد و دیگر به سیاست مدارا با آلمان ادامه نخواهند داد . سپس هیاتی را برای جلب حمایت روسها از نظر خود به مسکو فرستادند . آلمان نیز بلافاصله هیاتی راعازم مسکو کرد . در ماه اوت 1939 این هیات توانست پیمانی مبنی بر عدم تجاوز میان آلمان و شوروی منعقد نماید . در ضمائم سری این پیمان تقسیم خاک لهستان پیش بینی شدهبود . شوروی از انعقاد این پیمان علاوه بر توسعه اراضی ، کسب دوستی با آلمان را نیز مد نظر داشت . با وجود آنکه دولت شوروی کمونیسم را ضد فاشیسم اعلام می کرد ، لیکن بدلیل عدم اعتماد به دولتین فرانسه و انگلستان و نیز نارضایتی آن دولت از دو کشور فوق الذکر در باز گذاشتن دست آلمان برای تصرف چکسلواکی ، استالین دست دوستی هیتلر را فشرد . آلمان نیز علاوه بر توسعه اراضی می خواست از جانب شوروی در حمله به لهستان که مداخله انگلستان و فرانسه را بدنبال داشت درامان باشد .
پیروزی دول محور
چندین سال کشمکش سیاسی و برخوردهای شدید تبلیغاتی میان دول اروپایی سرانجام باعث افروخته شدن آتش جنگ جهانی دوم گردید . جنگی کهبه لحاظ شدت و گستردگی بی سابقه بوده و جان میلیونها انسان را قربانی خویش ساخت . طول دوره جنگ را می توان با دو مرحله که هر یک ویژگیهای خاصی داشته اند از یکدیگر متمایز ساخت . مرحله اول که در عین حال نیمی از تمامی زمان جنگ را در بر می گرفت با پیروزی دول محور مشخص می گردد . مرحله دوم شامل نیمه دوم زمان جنگ است که با موفقیت و اعتلای سیاسی و نظامی متفقین ممتاز می شود .
در ابتدای جنگ اتحاد شوروی همچون آلمان و هماهنگ با آن کشور به توسعه اراضی پرداخت و دیدگاه دول اروپای غربی و آمریکای شمالی در اینزمینه کمترین تفاوتی با آلمان نداشت . ایالات متحده اگر چه در آغاز جنگ ، ظاهرا اعلام بیطرفی کرد ، اما عملا جانب دولتهای غربی را گرفت و به حمایت ایشان مبادرت ورزید ......
ﻋﻴﺐ ﻧﺪﺍره ﻛﻪ " ﺗﻨﻬﺎیی "
ﺧﺪاﻡ ﺗﻨﻬﺎﺳﺖ. . .
     
  
مرد

 
در پایان مرحله اول جنگ ، تهاجم ژاپن به آمریکا و حمله آلمان به شوروی صحنهسیاسی و نظامی جنگ را تغییر داد و باعث گردید که دولتهای کمونیستی و کاپیتالیستی دست دوستی به یکدیگر دهند و متحدا علیه نازیسم اقدام به جنگ کنند . همین اتحاد ، موازنه قوا رابه نفع متفقین تغیر چشمگیری داد و سرنوشت جنگ را دگرگون کرد .
هیتلر قبل از هر حمله ای برای مطمئن شدن از عدم حمله شوروی بهکشورش با استالین دیدار کرده و پیمان پولادین امضا کرد و سپس در ساعت "4:45 بامداد ۱ سپتامبر (10 شهريور)، ۱۹۳۹ به لهستان حمله کرد،که طبق توافق قبلی بخشی از آنجا را شوروی از آن خود نمود. این تاریخ متداول آغاز جنگ جهانی دوم در غرب می‌باشد. در پی این موضوع با اعلان جنگ کشورهای انگلیس، فرانسه و بلژیک به آلمان جنگ جهانی دوم آغاز گشت.اما این کشورها دفاع را بر حمله ترجیح دادند و به ایجاد خطوط دفاعی مستحکم در مقابل قوای آلمان پرداختند.
توسعه طلبی شوروی در اروپا
پس از معامله موفقیت آمیز شوروی باآلمان در مورد لهستان ، این کشور بلافاصله در صدد توسعه نفوذ خود در اروپای شرقی و تسلط بر آن منطقه ، جهت سبقت جستن بر آلمان بر آمد . این بود که کشور های قرنطینه ( لیتوانی ، لتونی و استونی )را ابتدا با گرفتن امتیازات نظامی و سپس با توسعه آن امتیازات ، ضمیمه خاک خویش ساخت .
پس از کشورهای قرنطینه ، استالین فنلاند را هدف توسعه طلبی های خود ساخت . او از فنلاند خواست تا بخشی از اراضی خود را به شوروی واگذار کند . به دنبال این درخواست آمریکا از شوروی خواست که از هر گونهاقدام خصمانه علیه فنلاند خودداری ورزد ، اما روسها علیرغم این واکنش آمریکا به فنلاند حمله ور شدند . در این حال فرانسه و انگلستان برای کمک به فنلاند به اسکاندیناوی نیروهای کمکیاعزام نمودند . ولی دولتهای سوئد و نروژ به این نیروها اجازه عبور ندادند . درنتیجه نیروهای فنلاندی با وجود دفاع سرسختانه ، متحمل شکست سختی شدند و دولت آن کشور به قبول شرایطی سنگین تر از درخواست اولیه دولت شوروی تن درداد...
ﻋﻴﺐ ﻧﺪﺍره ﻛﻪ " ﺗﻨﻬﺎیی "
ﺧﺪاﻡ ﺗﻨﻬﺎﺳﺖ. . .
     
  
مرد

 
با وجود آنکه تصرف کشورهای قرنطینه و جنگ با فنلاند موجب خشم افکار عمومی اروپای غربی و آمریکای شمالی علیه شوروی شد . لیکن استالین پس از تصرف آن کشورها متوجه رومانی شد و توانست متعاقب چند اخطار سرانجام رومانی را نیز به واگذاری قسمتی از اراضی خود به شوروی در سال 1940 وادار کند .
تهاجمات آلمان برای تسلط بر دریای شمال
هیتلر که پس از لهستان درصدد توسعه نفوذ آلمان بر دریای شمال برآمده بود در فروردین 1940 به کشورهای دانمارک و نروژ حمله ور شد . دولت دانمارک بلافاصله تسلیم گردید .لیکن نروژ تا رسیدن قوای کمکی فرانسه و انگلیس مقاومت نمود . نیروهای آلمان پس از نبردی سنگین که به کمک کیسلینگ رهبر ستون پنجم خود در نروژ انجام دادند در اردیبهشت1940 آن کشور را نیز متصرف شدند . پس از آن هیتلر متوجه کشورهای بلژیک و هلند شد .
در ماه اردبیهشت 1940 نیروهای آلمانی به این کشورها نیز هجوم آوردند. هلند بلافاصله شکست خورد و ملکه آن به انگلستان گریخت . از آنجا که غلبه بر این کشورها برای تسلط براروپای غربی اهمیت فراوان داشت نیروهای انگلیسی و فرانسوی برای مقابله با آلمانها به بلژیک اعزام شدند . لیکن تسلیم دولت بلژیک در اوایل ماه خرداد 1940 این نیروها را در بندر دونکرک به محاصره در آورد که با زحمت زیاد توانستند خود را نجات داده و به انگلیس بازگردند .
تصرف فرانسه توسط آلمان
سقوط کشورهای بلژیک و هلند زنگ خطری برای انگلیس و فرانسه به صدا درآورد ، دو کشور برای هماهنگ نمودن عملیات نظامی خود اقدامات وسیعی را آغاز کردند . در انگلستان چرچیل بجای چمبرلین نخست وزیر و ژنرال پتن به معاونت نخست وزیر و ژنرال دوگل به معاونت وزارت جنگ منصوب شدند . لیکن اینگونه اقدامات نیز نتوانست کمکی به دولتهای فرانسه و انگلیس برای جلوگیری از پیشرفت ارتش آلمان در غرب اروپا بنماید . ارتش فرانسه و انگلستان که گمان میکردند آلمان مانند جنگ جهانی اول از طریق بلژیک قصد حمله دارد تمام نیروهایشان را به آن منطقه فرستادند اما هیتلر که این موضوع را فهمیده بود تصمیم به هجوم از طریق جنگلهای آردن در فرانسه نمود وسپس از طریق عملیات قوس بزرگ نیروهای متفقین را محاصره کرد و.....
ﻋﻴﺐ ﻧﺪﺍره ﻛﻪ " ﺗﻨﻬﺎیی "
ﺧﺪاﻡ ﺗﻨﻬﺎﺳﺖ. . .
     
  
مرد

 
سال ۱۹۴۰ فقط ۲۸ روز در برابر ارتش هیتلری توانستند دوام بیاورند و در آخر هم به ناچار به انگلستان گریختند نتیجه این شکست آن بود کهعملا فرانسه بی دفاع شده و آلمان با کمترین تلفات توانسته بود این کشور را اشغال کند.
همزمان با پیشرفت ارتش آلمان در فرانسه در ماه ژوئن دولت ایتالیا نیز بهانگلیس و فرانسه اعلان جنگ داد و بلافاصله به فرانسه حمله ور گردید .
در 22 ژوئن 1940 دولت فرانسه پس از شکست در جنگ قرداد ترک مخاصمه را با آلمان امضاء کرد و مارشال پتن که در این زمان رئیس جمهور آن کشور شده بود ، مرکز حکومت را از پاریس به شهر ویشی انتقال داد . به این ترتیب بخش شمالی فرانسه به اشغال نیروهای آلمانی در آمد و بخش جنوبی آن که به فرانسه ویشی معروف شده است ، با ریاست جمهوری مارشال پتن تحتنظارت آلمانها قرار گرفت علیرغم تسلیم پتن ، ژنرال دوگل از تسلیم در برابر آلمان خودداری کرد و در لندن دولتدر تبعید ، فرانسه آزاد را برای مبارزهبا آلمانها تشکیل داد .
نبردهای هوایی و دریایی انگلستان با آلمان و کمک ایالات متحده آمریکا
پس از سقوط فرانسه ، از آنجا که آلمانها وسایل کافی برای پیاده کردن نیرو و تصرف انگلستان را نداشتند . اقدام به بمبارن هوایی و محاصره دریایی آن کشور نمودند . تلاش وسیع آلمانها برای نابود ساختنمراکز انسانی و صنعتی انگلستان بوسیله بمباران در طول سال 1940 بدون نتیجه ماند . لذا آلمانها با استفادهاز زیردریایی های خود در سراسر دریای شمال و اقیانوس اطلس به کشتی هایی که به مقصد انگلستان در حرکت بودند حمله ور شدند . اگر چه از آغاز جنگ ، ایالات متحده شروع به توسعه نیروهای نظامی خود نموده و کمکهایی نیز به انگلیس و فرانسه می کرد . لیکن آنچه باعث همکاری بیشتر آن کشور با انگلستان شد گسترش جنگ به اقیانوس اطلس بود .سیاست دولت ایالات متحده در این زمانکسب امتیازات مستقلاتی و تجاری ازانگلستان در قبال کمک های اقتصادی ونظامی به آن کشور بود . انگلستان با استفاده از اینگونه کمکها توانست ازخطر محاصره دریایی آلمانها نجات یابد...
ﻋﻴﺐ ﻧﺪﺍره ﻛﻪ " ﺗﻨﻬﺎیی "
ﺧﺪاﻡ ﺗﻨﻬﺎﺳﺖ. . .
     
  
صفحه  صفحه 5 از 7:  « پیشین  1  2  3  4  5  6  7  پسین » 
فرهنگ و هنر

آشنایی با جنگ های تاریخی و بزرگ جهان

رنگ ها List Insert YouTube video   

 ?

برای دسترسی به این قسمت میبایست عضو انجمن شوید. درصورتیکه هم اکنون عضو انجمن هستید با استفاده از نام کاربری و کلمه عبور وارد انجمن شوید. در صورتیکه عضو نیستید با استفاده از این قسمت عضو شوید.

 

 
DMCA/Report Abuse (گزارش)  |  News  |  Rules  |  How To  |  FAQ  |  Moderator List  |  Sexy Pictures Archive  |  Adult Forums  |  Advertise on Looti
↑ بالا
Copyright © 2009-2024 Looti.net. Looti Forums is not responsible for the content of external sites

RTA