انجمن لوتی: عکس سکسی جدید، فیلم سکسی جدید، داستان سکسی
فرهنگ و هنر
  
صفحه  صفحه 15 از 27:  « پیشین  1  ...  14  15  16  ...  26  27  پسین »

تاریخ و تمدن کشورها


مرد

 
لئوی ششم
لئوی ششم یا لئون ششم ملقب به لئوی فرزانه یا لئوی فیلسوف (زادهٔ ۱۹ سپتامبر ۸۶۶ – درگذشتهٔ ۱۱ مه ۹۱۲) امپراتور روم شرقی (بیزانس) از ۸۸۶ تا هنگام مرگش در ۹۱۲ بود. او قوانینی سلطنتی را به زبان یونانی وضع نمود که بعدتر به قانون رسمی امپراتوری بیزانس تبدیل شد.
لئو در ۱۹ سپتامبر ۸۶۶ در قسطنطنیه، پایتخت امپراتوری بیزانس زاده شد. او دومین پسر باسیل یکم مقدونی، امپراتور وقت بیزانس از همسر دومش اودوکیا اینجرینا بود. با این حال این مسأله وجود داشت که آیا او واقعاً پسر باسیل یکم است و یا فرزند امپراتور پیشین میخائیل سوم. با توجه به مسائل پیش‌آمده در سال‌های پایانی حکومت میخائیل و کشته‌شدن او به‌دست باسیل، می‌توان گفت که لئو فرزند واقعی میخائیل بود، با این‌حال چه لئوی ششم از این موضوع آگاهی داشت و یا خیر هرگز آن‌را به‌طور عمومی آشکار نساخت.


لئو در ۶ ژانویه ۸۷۰ با عنوان لئوی ششم به امپراتوری مشترک با پدرش رسید اما در اوت ۸۸۳ به توطئه علیه باسیل یکم متهم و برای ۳ سال تا ژوئیهٔ ۸۸۶ زندانی شد. همچنین اگر وساطت اسقف‌اعظم فوتیوس و استایلیانوس زائوتزس، از مقامات عالی‌رتبهٔ بیزانسی نبود چشمان او را کور کرده بودند.


باسیل یکم در ۲۹ اوت ۸۸۶ درگذشت و از آنجا که برادر بزرگ لئو به نام کنستانتین نیز پیشتر مرده بود، او یک روز پس از مرگ پدرش در ۳۰ اوت ۸۸۶ بر تخت امپراتوری بیزانس نشست.

او در سیاست‌های خارجیش در جبههٔ مقابل مسلمانان و بلغارها قرار داشت و به‌هنگام بروز درگیری در منطقهٔ بالکان، فرماندهٔ توانمند خود نیکه‌فوروس فوکاس بزرگ را که در آن زمان مشغول لشکرکشی‌های موفقیت‌آمیزی در چنوب ایتالیا علیه لمباردها بود را فرا خواند تا به یاری نیروهای بیزانسی در بالکان بشتابد اما علی‌رغم کسب این پیروزی‌ها، امپراتوری بیزانس پس از چندی در نواحی غربی با مشکل مواجه شد و مسلمانان در ۹۰۲ توانستند سیسیل را به اشغال خود درآورند. تسالونیکا نیز توسط لئوی تریپولی غارت شد و دریای اژه نیز مورد تاخت و تاز دزدان دریایی عرب قرار گرفت. لئوی ششم به‌دنبال این ناکامی‌ها به تقویت نیروی دریایی بیزانس پرداخت و ناوگان آن کشور موفق شد تا حملهٔ موفقیت‌آمیزی را علیه ناوگان دریایی اعراب در ۹۰۸ ترتیب دهد. با این حال نیروی دریایی بیزانس در طی لشکرکشی‌های دریایی ۹۱۱ تا ۹۱۲ ناموفق عمل کرد و از لئوی تریپولی شکست خورد.


از سوی دیگر در شمال امپراتوری بیزانس نیز سیمیون، فرمانروای بلغار، دشمن آن‌ها به شمار می‌رفت و سابقهٔ این خصومت به درگیری‌ای تجاری در ۸۹۴ برمی‌گشت که بیزانسی‌ها با کمک ماگیارهای ناحیهٔ دانوب و دنپیر، سیمیون را مجبور ساختند تا با قرارداد متارکهٔ جنگ موافقت نماید. بااین‌حال سیمیون در ۸۹۶ موفق شد تا به کمک پچنگ‌های چادرنشین، امپراتوری بیزانس را وادار به پرداخت خراجی سالیانه به بلغارها نماید.


در ۹۰۷ قسطنطنیه مورد حملهٔ اُلگ، شاهزادهٔ کیف قرار گرفت و بیزانس به‌منظور برقراری صلح مجبور شد تا غرامت سنگینی را به او بپردازد. با این حال الگ باردیگر در ۹۱۱ به آنجا حمله کرد و این بار توافقنامهٔ تجاری سودمندی را با بیزانس امضا نمود که تنظیم روابط تجاری بین دو کشور را در پی‌داشت و پایه‌گذار توسعهٔ فعالیت‌های تجاری سودآور و دائمی‌ای بین قسطنطنیه و روسیهٔ کیفی شد.


لئوی ششم که فرزند پسری نداشت و نگران جانشینی پس از خود بود چهار بار ازدواج کرد و چون محدودیت‌های کلیسایی دربارهٔ تعداد دفعات ازدواج مجدد را زیرپا گذاشت مورد سرزنش آنان قرار گرفت. او در ۸۸۲ با تئوفانو مارتیناکیو که از بستگان مادرش اودوکیا بود ازدواج کرد و از او صاحب دختری شد که نامش را اودوکیا گذاشتند. اما کمی بعد آن دختر مرد و تئوفانو نیز در ۱۰ نوامبر ۸۹۵ یا ۸۹۶ درگذشت. همچنین بنا بر نوشته‌های «ویتا اوتیمی» که بهترین منبع برای زندگی شخصی لئوی ششم به‌شمار می‌رود این ازدواج، ازدواج موفقی نبود.


در ژوئیهٔ ۸۹۸ او با زوئه، دختر استایلیانوس زائوتزس، صاحب‌منصب بیزانسی که دیری معشوقه‌اش بود ازدواج کرد و از او نیز صاحب دختری به نام آنا شد. زوئه مدتی پس از سپتامبر ۸۹۹ درگذشت و لئو در ژوئیه ۹۰۰ با اودوکیا بایانه ازدواج نمود. با این حال امپراتریس جدید نیز به‌هنگام زایمان در ۱۲ آوریل ۹۰۱ درگذشت.


در سپتامبر ۹۰۵ معشوقهٔ دیگر لئو با نام زوئه کاربونوپسینا، از خانوادهٔ تئوفانس تاریخ‌نگار پسری به‌دنیا آورد که نامش را کنستانتین (بعدتر امپراتور کنستانتین هفتم) گذاشتند. لئوی ششم که او را وارث خود می‌دید تصمیم گرفت تا برای چهارمین بار نیز ازدواج نماید. او اسقف‌اعظم نیکلاس یکم میستیکوس را مجاب نمود تا پسرش کنستانتین را در ۶ ژانویه ۹۰۶ غسل تعمید دهد و خود نیز در درحدود ژوئن ۹۰۶ با زوئه کاربونوپسینا ازدواج نمود.


از آنجا که قوانین کلیسای شرق در رابطه با تعداد دفعات مجاز برای ازدواج دوباره توسط لئو زیر پا گذاشته شده بود اسقف‌اعظم نیکلاس سعی کرد تا مقامات کلیسایی را برای به‌رسمیت شناختن این ازدواج مجاب نماید اما با مقاومت شدید آنان مواجه شد. با این حال لئوی ششم کنستانتین خردسال را در ۱۵ مه ۹۰۸ به امپراتوری مشترک با خود منصوب نمود.

لئو که توسط اسقف‌اعظم فوتیوس آموزش دیده بود بیشتر یک اندیشمند بود تا یک سرباز و به‌همین دلیل علاوه برنوشتن و تکمیل قوانین مربوط به امپراتوری بیزانس که کار بر رویشان پیشتر توسط پدرش باسیل یکم آغاز شده بود، چندین کتاب نیز در موضوعات مختلفی همچون مشکلات مربوط به امور دنیوی و کلیسایی به‌رشتهٔ تحریر درآورد و مدیحه‌ای نیز در وصف پدرش پس از مرگ او نوشت که در مراسم خاکسپاری باسیل یکم خوانده شد. همچنین نوشتن خطابه و موعظه، سرودن اشعار غیرمذهبی و نوشتن مقالاتی در رابطه با موضوعات نظامی از دیگر کارهای انجام‌گرفته توسط لئوی ششم بود.

لئوی ششم در ۱۱ مه ۹۱۲ درگذشت و پس از او برادرش الکساندر که پیشتر توسط پدرشان به امپراتوری مشترک با او رسیده بود جانشین او شد.



دوران ۲۹ اوت ۸۸۶ - ۱۱ مه ۹۱۲

تاجگذاری ۸۷۰

لقب(ها) لئوی فرزانه

لئوی فیلسوف

زادروز ۱۹ سپتامبر ۸۶۶

زادگاه کنستانتینوپول، امپراتوری بیزانس
(استانبول امروزی، ترکیه)

مرگ ۱۱ مه ۹۱۲ (۴۵ سال)

محل مرگ کنستانتینوپول

آرامگاه کنستانتینوپول

پیش از الکساندر

پس از باسیل یکم

همسران تئوفانو مارتیناکیو
زوئه
اودوکیا بایانه
زوئه کاربونوپسینا

دودمان دودمان مقدونی

پدر باسیل یکم

مادر اودوکیا اینجرینا

فرزندان اودوکیا
آنا
کنستانتین هفتم

دین مسیحی ارتدکس

نگاره‌ای موزاییکی در ایا صوفیه که لئوی ششم را در حال ادای احترام به مسیح نشان می‌دهد
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
     
  
مرد

 
الکساندر




الکساندر یا اسکندر(زادهٔ پیرامون ۸۷۰ — درگذشتهٔٔ ۶ ژوئن ۹۱۳) امپراتور روم شرقی (بیزانس) از ۹۱۲ تا ۹۱۳ و سومین فرمانروای دودمان مقدونی بود. او همچنین عامل از سر گرفته شدن جنگ بین بلغارها و امپراتوری بیزانس بود.




الکساندر سومین پسر باسیل یکم، امپراتور وقت بیزانس بود که در ۸۷۹ به امپراتوری مشترک با پدر و برادرش لئوی ششم رسید. با این حال او هیچ فعالیتی در زمینهٔ مسایل حکومتی نداشت و حتی پس از مرگ باسیل یکم در ۸۸۶، این لئوی ششم بود که زمام امور را به عنوان امپراتور جدید بیزانس در دست گرفت. اما پس از مرگ لئوی ششم در مه ۹۱۲، الکساندر تنها امپراتور وقت روم شرقی شد.


الکساندر پس از در دست گرفتن قدرت، زوئه، چهارمین همسر لئوی ششم را به‌اجبار به یک دیر خواهران روحانی فرستاد، تمامی مشاوران برادرش را تعویض نمود و اسقف‌اعظم برکنارشده نیکولاس میستیکوس را بار دیگر به مقام خود بازگرداند. او از پرداخت خراج سالیانهٔ توافق‌شده طی عهدنامهٔ سال ۸۹۶ به بلغارها سر باز زد و این موضوع به از سر گیری جنگ با سیمئون، پادشاه قدرتمند و متجاوز بلغارها انجامید.


الکساندر سپس برادرزاده‌اش کنستانتین (پسر کوچک لئوی ششم) را جانشین و امپراتور مشترک با خود اعلام نمود و او پس از مرگ عمویش در ششم ژوئن ۹۱۳، با عنوان کنستانتین هفتم به امپراتوری روم شرقی رسید.



دوران ۱۱ مه ۹۱۲ - ۶ ژوئن ۹۱۳

زادروز حدود ۸۷۰

مرگ ۶ ژوئن ۹۱۳

محل مرگ کنستانتینوپول، بیزانس
(استانبول امروزی، ترکیه)

پیش از کنستانتین هفتم

پس از لئوی ششم

همسر نداشت

دودمان دودمان مقدونی

پدر باسیل یکم
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
     
  
مرد

 
کنستانتین هفتم



کنستانتین هفتم ملقب به کنستانتین هفتم پُرفیروژنیتوس (به‌معنای زادهٔ اتاق بنفش) (زادهٔ ۲ سپتامبر ۹۰۵ — درگذشتهٔ ۹ نوامبر ۹۵۹) امپراتور بیزانس به‌طور مشترک از ۹۰۸ تا ۹۴۵ و سپس به‌تنهایی از ۹۴۵ تا هنگام مرگش در ۹۵۹ بود. کنستانتین پسر لئوی ششم، امپراتور بیزانس از چهارمین همسرش زوئه کاربونوپسینا و برادرزادهٔ امپراتور الکساندر بود. او در «اتاق بنفش» کاخ امپراتوری که مزین به سنگ سماق (پُرفیری) بوده و کودکان مشروع امپراتوران در آن به دنیا می‌آمدند زاده شد و لقب پُرفیروژنیتوسِ کنستانتین نیز اشاره به این موضوع دارد، هرچند که مادرش زوئه در هنگام تولد او هنوز با لئوی ششم ازدواج نکرده بود. همچنین تولد او در اتاق بنفش امتیازی برای او محسوب می‌شد تا در فهرست جانشینان امپراتور قرار گیرد زیرا پسران امپراتورانی که در این اتاق زاده نمی‌شدند در مقامی پایین‌تر نسبت به بنفش‌زادگان داشتند.


کنستانتین هفتم همچنین به خاطر نوشتن چهار کتاب با عناوین De Thematibus، De Administrando Imperio، De Ceremoniis و Vita Basilii که به توصیف شرایط امپراتوری بیزانس در آن دوره می‌پردازد مشهور است.


کنستانتین در سپتامبر ۹۰۵ در قسطنطنیه و پیش از ازدواج مادرش زوئه با لئوی ششم به صورت نامشروع زاده شد. با این حال به‌منظور مشروع‌سازی تولد او مادرش او را در «اتاق بنفش» کاخ امپراتوری به دنیا آورد و لئو که سرانجام صاحب پسری شده بود پس از تولد او با زوئه که چهارمین همسر او می‌شد و این موضوع خود خلاف قوانین کلیسایی بود ازدواج کرد. کنستانتین سپس به‌طور نمادین در ۱۵ مه ۹۰۸ و هنگامی که تنها ۲ سال بیشتر نداشت به امپراتوری مشترک با پدرش لئو و عمویش الکساندر منصوب شد. لئو در ۹۱۲ و الکساندر در ۹۱۳ درگذشتند و کنستانتین با نایب‌السلطنتی اسقف‌اعظم نیکلاس میستیکوس در ۷ سالگی بر تخت امپراتوری نشست.


نیکلاس میستیکوس مجبور به صلح با سیمئون، تزار بلغارستان شد و او را به عنوان امپراتور بلغارستان به‌رسمیت شناخت و همین موضوع سبب شد تا او توسط زوئه از نایب‌السطنتی کنستانتین برکنار شود. با این حال زوئه نیز در ارتباط با بلغارها ناتوان بود و پس از آنکه حامی اصلیش ژنرال لئو فوکاس در ۹۱۷ از آنها شکست خورد، دریاسالار رومانوس لاکاپنوس در ۹۱۹ نایب‌السلطنتی کنستانتین را برعهده گرفت و دخترش هلنا را به ازدواج او درآورد. رومانوس سپس با استفاده از موقعیت پیش‌آمده در دسامبر ۹۲۰ با عنوان رومانوس یکم به‌عنوان امپراتور مشترک با کنستانتین تاجگذاری کرد و یک سال بعد پسر بزرگش کریستوفر را نیز به امپراتوری مشترک با خود رساند و دو پسر دیگرش را نیز تا ۹۲۴ به فرمانروایی مشترک با خود منصوب نمود. کنستانتین بدین ترتیب بار دیگر در سایهٔ دیگر امپراتوران قرار گرفت اما او مرد جوانی باهوش با علاقه‌مندی‌های گوناگون بود و این سال‌ها را نیز صرف مطالعهٔ تشریفات درباری نمود.




کریستوفر در ۹۳۱ درگذشت و دو پسر دیگر رومانوس، استفان و کنستانتین پدرشان را در ۹۴۴ از قدرت برکنار کردند و رومانوس سال‌های پایانی عمرش را در تبعید و در کسوت یک راهب در جزیرهٔ پروت گذراند و در ژوئن ۹۴۸ درگذشت. با این حال عمر دوران حکومت استفان و کنستانتین نیز چندان بلند نبود و کنستانتین هفتم با کمک همسرش موفق به برکناری آنها از قدرت شد و در ۲۷ ژانویه ۹۴۵ توانست سرانجام امپراتوری بیزانس را به‌تنهایی در اختیار خود بگیرد. او سپس چند ماه بعد پسر خردسالش رومانوس را نیز با عنوان رومانوس دوم به امپراتوری مشترک با خود منصوب کرد.


از آنجا که قدرت اجرایی هیچگاه در اختیار کنستانتین نبود او حتی پس از رسیدن به قدرت نیز وقت خود را صرف مطالعه و تحقیق نمود و ادارهٔ امور کشور را به فرماندهان و صاحب‌منصبان بیزانسی و همسر پرتلاشش هلنا واگذار کرد. او در ۹۴۹ ناوگانی متشکل از ۱۰۰ کشتی را برای بازپس‌گیری جزیره کرت از اعراب به آنجا فرستاد اما این تلاش نیز همچون تلاش پدرش در ۹۱۱ با شکست روبرو شد. با این حال وضع در مرزهای شرقی بهتر بود و نیروهای بیزانسی در ۹۴۹ موفق به فتح ژرمانیکیه شدند و در ۹۵۲ نیز از فرات گذشتند. اما امیر صیف‌الدوله در ۹۵۳ موفق به بازپس‌گیری ژرمانیکیه شد و وارد قلمرو امپراتوری بیزانس گردید. با این حال سرزمین‌های شرقی در نهایت توسط نیکه‌فوروس فوکاس که در ۹۵۸ موفق به فتح حدث در شمال سوریه گردید و توسط ژان تزیمیسکس که در ۹۵۹ توانست شَمَش‌شاد در شمال میان‌رودان را فتح نماید بازپس‌گرفته شد. همچنین یکی از ناوگان‌های دریایی اعراب نیز در ۹۵۷ به‌دست یونانیان نابود گردید.


کنستانتین روابط دیپلماتیک قوی‌ای با دربارهای کشورهای خارجی از جمله دربار عبدالرحمن سوم، خلیفهٔ کوردوبا و اُتوی یکم، پادشاه آلمان داشت و در پاییز ۹۵۷ نیز اُلگا، شاهدخت روسیهٔ کیفی به ملاقات کنستانتین هفتم آمد. هرچند دلیل این ملاقات هرگز مشخص نشد اما او با نام هلنا غسل تعمید یافت و مردمش را به مسیحی شدن تشویق نمود.




کنستانتین در نوامبر ۹۵۹ در قسطنطنیه درگذشت و پسرش رومانوس دوم جانشین او شد. با این حال پس از مرگ کنستانتین چنین شایع شد که او به مرگ طبیعی نمرده و در اصل توسط پسرش و عروسش تئوفانو مسموم شده است.




دوران ۹۰۸ - ۹۴۵
(به‌طور مشترک)
۲۷ ژانویه ۹۴۵ - نوامبر۹۵۹
(به‌تنهایی)

نام کامل کنستانتین پُرفیروژنیتوس

زادروز ۲ سپتامبر ۹۰۵

زادگاه کنستانتینوپول، امپراتوری بیزانس

مرگ ۹ نوامبر ۹۵۹ (۵۴ سال)

محل مرگ کنستانتینوپول، امپراتوری بیزانس

پیش از رومانوس دوم

پس از الکساندر

همسر هلنا لاکاپنه

دودمان دودمان مقدونی

پدر لئوی ششم

مادر زوئه کاربونوپسینا

فرزندان رومانوس دوم
تئودورا

دین مسیحی ارتدکس
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
     
  
مرد

 
رومانوس یکم

رومانوس یکم با عنوان کامل رومانوس یکم لاکاپنوس (زادهٔ حدود ۸۷۲ — درگذشتهٔ ۹۴۸) امپراتور بیزانس به‌طور مشترک با دامادش کنستانتین هفتم از ۹۲۰ تا هنگام برکناریش در ۹۴۴ بود و در این مدت قدرت واقعی دردستان او قرار داشت.



در ۹۱۳ الکساندر، امپراتور وقت بیزانس درگذشت و برادرزاده‌اش باعنوان کنستانتین هفتم بر تخت امپراتوری نشست. از آنجا که کنستانتین خردسال بود، نخست اسقف‌اعظم نیکولاس نایب‌السلطنتی او را برعهده گرفت. اما او پس از انجام توافقی با سیمئون، خان بلغار مورد اعتراض درباریان قرار گرفت و پس از خروج بلغارها از قسطنطنیه شورشی علیه او در کاخ به پا خاست که به برکناری او انجامید. پس از او زوئه کاربونوپسینا، مادر کنستانتین نایب‌السلطنتی او را عهده‌دار شد اما از آنجا که توان مقابله با بلغارها را که حملاتشان را از سر گرفته بودند نداشت، رومانوس لاکاپنوس را که در آن زمان دریاسالار ناوگان امپراتوری بیزانس در دانوب بود را به قسطنطنیه فراخواندند.


رومانوس پس از رسیدن به نایب‌السلطنتی کنستانتین، دخترش هلنا را به ازدواج او درآورد و یک سال بعد به‌عنوان امپراتور مشترک با دامادش در ۹۲۰ تاجگذاری کرد.او سپس باکنار زدن کنستانتین از قدرت اقدام به روی کار آوردن خانوادهٔ خود نمود و در ۹۲۱ نخست پسر بزرگش کریستفر و سپس در ۹۲۴ دو پسر دیگرش استفان و کنستانتین را به امپراتوری مشترک با خود منصوب نمود. با این حال کریستوفر در ۹۳۱ درگذشت و رومانوس که از مرگ او غمگین شده بود روی به مذهب آورد.


بی‌توجهی رومانوس یکم به آیندهٔ دو پسر دیگرش استفان و کنستانتین سبب شد تا آنها علیه او دست به توطئه زده و در دسامبر ۹۴۴ او را از قدرت برکنار کرده و به صومعه‌ای بفرستند، با این حال خود آنها نیز یک ماه بعد از قدرت برکنار شدند و کنستانتین هفتم برای نخستین بار امپراتوری را مستقلاً در اختیار خود گرفت.


رومانوس یکم نیز در ۹۴۸ و در کسوت یک راهب درگذشت.



دوران ۹۲۰ - ۹۴۴

نام کامل رومانوس لاکاپِنوس

زادروز حدود ۸۷۲

زادگاه Lacape

مرگ ۱۵ ژوئن ۹۴۸ (سال)

آرامگاه Myrelaion

پیش از کنستانتین هفتم

پس از کنستانتین هفتم

دودمان دودمان مقدونی

فرزندان هلنا
کریستوفر
استفان
کنستانتین
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
     
  
مرد

 
رومانوس دوم
رومانوس دوم(زادهٔ ۹۳۹ — درگذشتهٔٔ ۹۶۳) امپراتور بیزانس از ۹۵۹ تا هنگام مرگش در ۹۶۳ بود.




رومانوس پسر کنستانتین هفتم، امپراتور وقت بیزانس بود و در ۶ سالگی به امپراتوری مشترک با پدرش رسید. در ۹۵۶ با تئوفانو، دختر زیباروی و جاه‌طلب مهمانخانه‌داری ازدواج کرد و باهمدستی او پدرش را به‌وسیلهٔ خوراندن زهر به او در ۹۵۹ به قتل رساند. رومانوس سپس خود در همان سال با عنوان رومانوس دوم بر تخت امپراتوری بیزانس نشست.


رومانوس از نظر سیاسی فردی ناتوان بود اما از آنجا که ادارهٔ امور کشور در دست افراد توانمندی همچون ژوزف برینگاسِ خواجه قرار داشت و مهمتر از او فرماندهٔ توانمندی همچون نیکه‌فوروس فوکاس ادارهٔ امور نظامی را برعهده گرفته بود به‌همین دلیل امپراتوری بیزانس در دوران فرمانروایی او توانست شاهد پیروزی‌های چشمگیری (همچون بازپس‌گیری کرت) بوده و بر وسعت امپراتوری نیز در این زمان افزوده شد.


رومانوس دوم از همسرش صاحب دو پسر شد و پسر بزرگش باسیل دوم را در ۹۶۰ و پسر کوچکش کنستانتین هشتم را در ۹۶۱ به امپراتوری مشترک با خود برگزید. با این حال خود او تنها چهار سال پس از بر تخت نشستنش ناگهان در ۹۶۳ و در ۲۴ سالگی درگذشت و چنین شایع شد که تئوفانو او را مسموم کرده است همین موضوع سبب شد تا بین تئوفانو و ژوزف برینگاس که به نایب‌السطنتی فرزندانش رسیده بود مشکلاتی بروز نماید و در نتیجه تئوفانو از ژنرال نیکه‌فوروس فوکاس درخواست یاری نمود.


سرانجام نیکه‌فوروس با کمک تئوفانو و پس از یک دوره درگیری با برینگاس از سوی سپاهانش امپراتور خوانده شد و با عنوان نیکه‌فوروس دوم بر تخت امپراتوری بیزانس نشست.



دوران نوامبر ۹۵۹ - ۱۵ مارس ۹۶۳
زادروز حدود۹۳۹
مرگ ۱۵ مارس ۹۶۳ (ح ۲۵ سال)
پیش از نیکه‌فوروس دوم
پس از کنستانتین هفتم
همسر تئوفانو
پدر کنستانتین هفتم
فرزندان باسیل دوم
کنستانتین هشتم
دین مسیحی ارتدکس
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
     
  
مرد

 
نیکه‌فوروس دوم
نیکه‌فوروس دوم با عنوان کامل نیکه‌فوروس دوم فوکاس(زادهٔ ۹۱۲ — درگذشتهٔ ۱۰ یا ۱۱ دسامبر ۹۶۹) امپراتور بیزانس از ۹۶۳ تا هنگام مرگش در ۹۶۹ بود. او در طول دوران زمامداریش توانست دستاوردهای نظامی ارزشمندی را در مقابله با اعراب مسلمان کسب نماید و درنتیجهٔ آنها قدرت امپراتوری بیزانس بار دیگر در سدهٔ دهم میلادی احیا شد.




نیکه‌فوروس فوکاس پسر بارداس فوکاس از فرماندهان مهم بیزانسی در منطقهٔ آناتولی در مرز امپراتوری بود. دیری نپایید که او نیز وارد ارتش شد و همراه با پدرش در جنگ علیه اعراب حمدانی شرکت جست. او سپس از ۹۵۴ تا ۹۵۵ از سوی امپراتور وقت بیزانس کنستانتین هفتم به فرماندهی سپاهیان شرق رسید و جانشین پدر سالخورده‌اش شد. او سپس با تأکید بر نظم و انضباط به بازسازی ارتش پرداخت و کار استخدام نیروها را نیز بهبود بخشید.


کنستانتین هفتم در ۹۵۹ درگذشت و پسرش رومانوس دوم جانشین او شد. رومانوس سپس فرماندهی سپاه بیزانس برای آزادسازی کرت که کنترلش از ۸۲۶ تا آن زمان در اختیار اعراب قرار گرفته بود را به نیکه‌فوروس فوکاس داد. به‌منظور انجام این لشکرکشی تمامی ناوگان بیزانس همراه با ۲۴ هزار سپاهی بسیج شد و نیکه‌فوروس در ۷ مارس ۹۶۱ موفق شد کنترل جزیرهٔ کرت را دراختیار خود بگیرد. در آنجا او دست به کشتار وسیعی زد و مقاومت اعراب را در هم شکست. نیکه‌فوروس سپس همراه با عبدالعزیز، آخرین امیر کرت که به اسارت او درآمده بود به قسطنطنیه بازگشت. به‌دنبال این پیروزی که باعث تحقق رویای بیزانسی‌ها شده بود او در اوایل سال ۹۶۲ به اعراب کیلیکیه و سوریه نیز حمله کرد و بیش از ۶۰ دژ را تصرف نمود.




رومانوس دوم در ۱۵ مارس ۹۶۳ درگذشت و با مرگ او اوضاع پایتخت دستخوش تغییراتی شد. ادارهٔ امور کشور در دستان خواجهٔ توانمندی به‌نام ژوزف برینگاس قرار گرفت و نایب‌السلطنتی امپراتوران خردسال، باسیل ۶ ساله و کنستانتین ۳ ساله را نیز مادرشان امپراتریس تئوفانوی ۲۰ ساله عهده‌دار شد. با این حال چنین شایع شد که تئوفانو رومانوس را مسموم کرده و همین مسأله باعث بروز مشکلاتی بین ژوزف برینگاس و تئوفانو گردید. سرانجام تئوفانوی زیباروی و جاه‌طلب که از زمامداری برینگاس ناراضی بود از نیکه‌فوروس فوکاس درخواست یاری نمود.

از سوی دیگر مردم قسطنطنیه نیز که با سخنان پیشکاری به نام باسیل تحریک شده بودند علیه برینگاس سر به شورش برداشتند و ارتش امپراتوری با مداخلهٔ ژان تزیمیسکس، نیکه‌فوروس را در ۳ ژوئیه ۹۶۳ در قیصریه ملزم به پذیرش تاج امپراتوری و لشکرکشی به‌سوی قسطنطنیه نمود. سرانجام نیکه‌فوروس در ۱۶ اوت ۹۶۳ در کلیسای ایا صوفیه با عنوان نیکه‌فوروس دوم تاجگذاری کرد و در ۲۰ سپتامبر همان سال با تئوفانو ازدواج نمود. او سپس فرزندان تئوفانو را به‌طور اسمی به فرزندخواندگی خود پذیرفت.


با این حال دیری نپایید که امپراتور جدید تحت نفوذ برادرش لئوی فوکاس که دسیسه‌چینی‌هایش باعث نارضایتی اهالی قسطنطنیه شده بود، نسبت به حتی بهترین مشاورانش نیز ظنین گردید و آنها را یکی پس از دیگری از مقام خود برکنار ساخت. او همچنین در طول دوران حکومت ۶ ساله‌اش به حملات خود علیه اعراب ادامه داد که باعث تحمیل فشار بسیاری بر دوش مردم شد و در نهایت به نارضایتی آنها از نیکه‌فوروس انجامید.


نیکه‌فوروس در سال‌های پایانی عمرش گوشه‌نشینی اختیار کرد و در کاخ مستحکم بوکولیون که برای حفظ امنیت خودش آن را ساخته بود ساکن شد. با این حال او سرانجام در یکی از شب‌های دسامبر ۹۶۹ به‌دست دوستان سابقش و با‌همدستی همسرش تئوفانو که احتمالاً می‌خواست فرزندان خود را بار دیگر به قدرت برگرداند و ستوان مورد اعتمادش ژان تزیمیسکس به‌قتل رسید.


با مرگ نیکه‌فوروس دوم، ژان تزیمیسکس با عنوان ژان یکم بر تخت امپراتوری بیزانس نشست و تئوفانو نیز به‌عنوان گناهکار به صومعه‌ای تبعید شد.



دوران ۱۶ اوت ۹۶۳ - ۱۰/۱۱ دسامبر ۹۶۹
نام کامل نیکه‌فوروس دوم فوکاس
زادروز حدود ۹۱۲
زادگاه کاپادوکیه
مرگ ۱۰/۱۱ دسامبر ۹۶۹ (۵۷ سال)
محل مرگ کنستانتینوپول
پیش از ژان یکم
پس از رومانوس دوم
همسر تئوفانو
پدر بارداس فوکاس
فرزندان فرزندخواندگان:
باسیل دوم
کنستانتین هشتم
دین مسیحی ارتدکس
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
     
  
مرد

 
ژان یکم

ژان یکم یا یوانس یکم با عنوان کامل ژان یکم تزیمیسکس (زادهٔ ۹۲۵ — درگذشتهٔ ۱۰ ژانویه ۹۷۶) امپراتور بیزانس از ۹۶۹ تا هنگام مرگش در ۹۷۶ بود. او در دوران حکومتش توانست نفوذ امپراتوری بیزانس را تا بالکان و سوریه گسترش داده و آرامش داخلی کشور را نیز حفظ نماید. در سایهٔ چنین اقداماتی بود که امپراتوری بیزانس از ثبات و اعتبار بالایی برخوردار گردید و به جانشینان پس از او منتقل شد.


ژان نجیب‌زاده‌ای از یک خانوادهٔ اشرافی ارمنی بود که از طرف مادرش با ژنرال و بعدتر امپراتور نیکه‌فوروس دوم فوکاس نسبت پیدا می‌کرد. او در دوران فرماندهی نیکه‌فوروس به ارتش امپراتوری پیوست و درکنار او با اعراب مسلمان در کیلیکیه و سوریه جنگید. او سپس نیکه‌فوروس را در رسیدن به تاج و تخت امپراتوری بیزانس یاری نمود و به پاداش این کارش، مقام فرماندهی کل قوای بیزانس در مناطق شرقی به او اعطا شد.


با این حال جاه‌طلبی‌های ژان برای رسیدن خودش به امپراتوری سبب شد تا با همدستی معشوقه‌اش تئوفانو، بیوهٔ رومانوس دوم و سپس همسر نیکه‌فوروس دوم علیه امپراتور شروع به توطئه نماید. سرانجام نیکه‌فوروس دوم در ۹۶۹ به قتل رسید با این حال پولیوکتوس، اسقف‌اعظم قسطنطنیه ژان را مجبور به توبه نمود و او نیز که در صدد به‌دست آوردن تاج و تخت امپراتوری بود با گناهکار شمردن تئوفانو او را به صومعه‌ای تبعید و قاتلان امپراتور را نیز مجازات نمود. او سپس با عنوان ژان یکم در همان سال بر تخت امپراتوری بیزانس نشست.


ژان در دوران حکومتش با ترکیب مهارت‌های دیپلماتیک با قدرت نظامی توانست امپراتوری بیزانس را تقویت نماید. او در ۹۷۰ با تئودورا، دختر کنستانتین هفتم ازدواج کرد تا چالش‌های داخلی حکومتش را بدین وسیله حنثی نماید. در ۹۷۱ بلغارها به بیزانس حمله کردند اما ژان یکم در مقابل، نیروهایش را به سمت پایتخت آنان هدایت نمود و با اسیر کردن تزار بلغار آنها را مجبور ساخت تا بیزانس را به‌عنوان اختیاردار کشورشان به رسمیت بشناسند. او سپس در ژوئیهٔ همان سال شاهزادهٔ روس سِویاتوسلاو را نیز شکست داد و به تهدیدات روس‌های کیفی در شمال امپراتوری بیزانس پایان بخشید. ژان همچنین برای حفظ موقعیت بیزانس در مناطق غربی نیز ترتیبب ازدواج یکی از بستگانش را با اتوی دوم، امپراتور امپراتوری مقدس روم فراهم ساخت. او سپس توجهش را متوجه نواحی شرقی نمود و در فاصلهٔ ۹۷۴ تا ۹۷۵ توانست با کاستن از قدرت و نفوذ خلفای فاطمی در اطراف انتاکیه، بار دیگر انتاکیه، دمشق و دیگر شهرهای سوریه را به خاک امپراتوری بازگرداند.


ژان سپس در صدد بازپسگیری اورشلیم برآمد اما پیش از آنکه بتواند به هدفش برسد در ۱۰ ژانویه ۹۷۶ درگذشت و پس از او باسیل دوم بر تخت امپراتوری بیزانس نشست.



دوران ۱۱ دسامبر ۹۶۹ - ۱۰ ژانویه ۹۷۶
نام کامل یوانس تزیمیسکِس
زادروز حدود ۹۲۵
زادگاه کنستانتینوپول
مرگ ۱۰ ژانویه ۹۷۶ (۵۰ سال)
محل مرگ کنستانتینوپول، امپراتوری بیزانس
(استانبول امروزی در ترکیه)
پیش از باسیل دوم
پس از نیکه‌فوروس دوم
دودمان دودمان مقدونی
دین مسیحی ارتدکس
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
     
  
مرد

 
باسیل دوم



باسیل دوم یا باسیلیوس دوم ملقب به باسیلِ بلغارکُش یا باسیل، قاتل بلغارها (زادهٔ ۹۵۷ یا ۹۵۸ — درگذشتهٔٔ ۱۵ دسامبر ۱۰۲۵) امپراتور بیزانس از ۹۶۰ تا ۹۷۶ به‌طور مشترک با امپراتوران دیگر و به‌طور مؤثر از ۹۷۶ تا ۱۰۲۵ بود. او بالکان (بویژه بلغارستان)، میان‌رودان، گرجستان و ارمنستان را تحت فرمان امپراتوری بیزانس درآورد و قدرت داخلی خود را با حمله به منافع اشراف‌زادگان نظامی زمیندار و کلیسا افزایش داد. تاریخ‌نگاران باسیل دوم را یکی از برجسته‌ترین امپراتوران روم شرقی به‌شمار می‌آورند.




باسیل فرزند رومانوس دوم، امپراتور وقت بیزانس و تئوفانو بود که در ۹۶۰ به امپراتوری مشترک با پدرش رسید و یک سال بعد برادرش کنستانتین نیز به‌عنوان امپراتور مشترک با آن دو تاجگذاری کرد. اما رومانوس ناگهان در ۱۵ مارس ۹۶۳ درگذشت و پس از او نایب‌السلطنتی دو امپراتور خردسال، باسیل دوم ۶ ساله وکنتستانتین هشتم ۳ ساله به مادرشان تئوفانو رسید. ادارهٔ امور کشور نیز در دستان خواجهٔ توانمندی به‌نام ژوزف برینگاس قرار گرفت.با این حال چنین شایع شد که تئوفانو با مسموم کردن امپراتور او را به‌قتل رسانده است و همین موضوع باعث بروز درگیری بین تئوفانو و برینگاس شد. سرانجام تئوفانو از ژنرال نیکه‌فوروس یاری خواست و او که توسط سپاهیان امپراتور نامیده شد به قسطنطنیه لشکر کشید، برینگاس را از قدرت خلع و خود در ۱۶ اوت ۹۶۳ در کلیسای ایا صوفیه با عنوان نیکه‌فوروس دوم تاجگذاری کرد و در ۲۰ سپتامبر همان سال با تئوفانو ازدواج نمود. او سپس باسیل و کنستانتین را به‌طور اسمی به فرزندخواندگی خود پذیرفت اما از همان زمان به‌بعد آنان را که وارثان مشروع تاج و تخت بودند را نادیده گرفت.

با این حال نیکه‌فوروس پس از ۶ سال حکومت با همدستی همسرش تئوفانو که احتمالاً می‌خواست فرزندان خود را بار دیگر به قدرت بازگرداند و سپاهی مورد اعتمادش ژان تزیمیسکس در ۹۶۹ به‌قتل رسید و پس از او ژان با عنوان ژان یکم بر تخت نشست.با این حال ژان، تئوفانو را در قتل امپراتور گناهکار اعلام و او را تبعید نمود و سپس با دختر کنستانتین هفتم ازدواج کرد. باسیل دوم و کنستانتین هشتم در این زمان هنوز عنوان امپراتوران مشترک را داشتند اما حتی نامشان بر روی سکه‌های دوران زمامداری ژان نیز ضرب نشد.


ژان یکم در ژانویهٔ ۹۷۶ درگذشت و باسیل و برادرش سرانجام بر تخت امپراتوری بیزانس نشستند. باسیل دوم در ۱۰ ژانویه همان سال به‌عنوان امپراتور ارشد معرفی شد و کنستانتین هشتم نیز ترجیح داد به‌جای دخالت در سیاست به زندگی تجملی خود ادامه دهد. باسیل سپس تلاش نمود تا خود فرمانروایی کند اما به عموی بزرگش باسیل پیشکار که خواجه‌ای توانمند و سیاستمداری زیرک با سابقه‌ای طولانی بود وابسته شد. دیری نپایید که حکومت باسیل از سوی دو تن از اشراف‌زادگان به‌نام‌های بارداس اسکلروس و بارداس فوکاس که چشم طمع به جایگاه امپراتور داشتند به چالش کشیده شد. این دو نفر از بستگان امپراتوران پیشین به‌شمار می‌آمدند و فرماندهانی از خانوادهٔ زمینداران قدرتمندی بودند که از سوی گرجستانی‌ها و خلیفهٔ بغداد حمایت می‌شدند. آنها مدعی تاج و تخت امپراتوری شدند اما باسیل پیشکار، باسیل دوم را در رویارویی با آنها یاری رساند و سرانجام این درگیری طولانی در ۹۸۹ و با کمک روس‌های تحت فرمان ولادیمیر، پادشاه کیف به پایان رسید. ولادیکیر پیشتر نیز در ۹۸۰ هدیه‌ای بالغ بر ۶۰۰۰ نیروی اسکاندیناویایی-روسی را برای باسیل دوم فرستاده بود که این لشکریان بعدتر به نام گارد وارانژی مشهور شده که تا ۳۰۰ سال در خدمت امپراتوران بیزانس بودند. پس از کسب این پیروزی باسیل نیز به‌عنوان پاداش و با شرط پذیرش مسیحیت در کیف، خواهرش آنا را به همسری ولادیمیر درآورد. باسیل سپس مدعی حق خود برای در دست گرفتن قدرت به‌طور مستقل شد و سرانجام باسیل پیشکار را در ۹۸۵ تبعید نمود.


اصلی‌ترین هدف باسیل دوم گسترش و تثبیت قدرت امپراتوری در داخل و خارج مرزهای بیزانس بود. در آن زمان مهمترین درگیری‌های خارجی امپراتوری روم شرقی در سوریه، ارمنستان و گرجستان در مرزهای شرقی آن، در منطقهٔ بالکان و در جنوب ایتالیا روی داده بود. باسیل موفق شد تا موقعیت بیزانس در سوریه را علی‌رغم تجاوزهای خلفای فاطمی در مصر حفظ نماید و نیروهایی را نیز برای آزادسازی انتاکیه از قسطنطنیه گسیل داشت. باسیل همچنین چه از راه حمله و چه از راه دیپلماسی توانست سرزمین‌های ارمنستان و گرجستان را نیز حفظ نماید.

با این حال بیشترین شهرت باسیل دوم برای لشکرکشی‌های مداوم و موفقیت‌آمیز او علیه پادشاهی دوباره احیاشدهٔ بلغارستان به فرمانروایی تزار ساموئل بود. ساموئل فعالیت‌هایش را در مقدونیه متمرکز کرده و بر غرب بالکان تسلط یافته بود. باسیل در ۹۸۶ وارد جنگ مسلحانه با بلغارها شد که تا ۱۰۱۴ ادامه یافت. در این مدت نیز گاه وقفه‌هایی به دلیل لشکرکشی‌های همزمان باسیل دوم به مرزهای شرقی برای حل بحران در آن نواحی اتفاق می‌افتاد.
در طول جنگ با بلغارستان، ونیزی‌ها نیز به کمک باسیل آمده و همراه با نیروهای او از سواحل دالماتیا و آب‌های آدریاتیک در برابر حملات بلغارها محافظت کردند. از سوی دیگر باسیل نیز هر ساله بیشتر در قلمرو تحت تسلط ساموئل نفوذ می‌کرد و بی‌وقفه به لشکرکشی‌هایش چه در تابستان و چه در زمستان ادامه می‌داد.

سرانجام سپاهیان بیزانس موفق به گرفتن شمال و نواحی مرکزی بلغارستان شدند و پس از آن باسیل دوم به سوی پایتخت ساموئل در اکریدا لشکر کشید. این حمله با موفقیت به‌انجام رسید و باسیل به قاتل بلغارها معروف شد. او سپس فرمان داد تا چشم تمامی لشکریان بلغار را که به اسارت او درآمده بودند را کور کنند و تنها هر صد نفر یکی را از یک چشم کور کرد تا بتوانند پیش تزارشان باز گردند. ساموئل پس از بازگشت سپاهیانش از دیدن آنچه بر آنان گذشت بود چنان شوکه شد که مدتی بعد درگذشت. بدین ترتیب باسیل موفق شد تا ۱۰۱۸ تمامی بلغارستان را بار دیگر به امپراتوری بیزانس بازگرداند.

او سپس توجهش را معطوف نواحی غربی ساخت و برای تقویت کنترل بیزانس بر جنوب ایتالیا و بازپس‌گیری سیسیل از اعراب نقشه کشید. باسیل همچنین تلاش نمود تا پاپی یونانی‌تبار را در رم مستقر سازد و به‌منظور ایجاد اتحاد با امپراتوری مقدس روم نیز خواست تا برادرزادهٔ محبوبش زوئه را به همسری اتوی سوم درآورد.در نهایت هر دوی این نقشه‌های باسیل با شکست مواجه شد با این حال او در جنوب ایتالیا موفق عمل کرد و توانست نظم را بار دیگر به آنجا بازگرداند و در سال‌های آخر عمرش نیز آماده‌سازی‌هایی برای فتح سیسیل صورت گرفته بود.


باسیل دوم در سیاست‌های داخلیش نیز همچون فعالیت‌های نظامی و دیپلماتیکش سختگیر و بی‌رحم بود. او درصدد بود تا قدرت امپراتوری را تقویت نماید و به‌همین منظور زیردستان بسیار قدرتمندش بویژه خانواده‌های نظامی‌ای که همچون شاهزادگان در آسیای صغیر حکومت می‌کردند را هدف سیاست‌های سختگیرانهٔ خود قرار داد. مالکیت افراد بر زمین به دقت مورد بازرسی قرار گرفت و زمین‌های وسیع بسیاری مصادره شد. بدین ترتیب خزانه‌های امپراتوری بیزانس باوجود لشکرکشی‌های هزینه‌آور باسیل دوم هیچ‌گاه با مشکل مواجه نشد.



بر اساس نوشته‌های تاریخی و نگاره‌های موجود، باسیل دوم فردی کوتاه قد اما با اندامی موزون، چشمان آبی روشن، صورت گرد و سبیلی کامل و پرپشت که به‌هنگام عصبانیت یا انجام ملاقات‌هایی آن را میان انگشتانش می‌چرخاند توصیف شده است. او ساده لباس می‌پوشید و ناگهان شروع به سخن‌گفتن می‌کرد. در عین‌حال او را فردی تند مزاج، تلخ و زودخشم توصیف کرده‌اند که بیشتر اوقات همچون سربازی در حالت آماده‌باش به‌سر می‌برد.

باسیل هیچ علاقه‌ای به یادگیری نداشت اما ظاهراً از نگارگری مذهبی حمایت می‌کرد و کلیساها و صومعه‌هایی را نیز در بوئتیا مورد بازسازی قرار داد یا کار ساختشان را تمام نمود.


باسیل دوم در ۱۵ دسامبر ۱۰۲۵ درگذشت و پس از او برادرش کنستانتین هشتم جانشین او شد. چنین برمی‌آید که باسیل هرگز ازدواج نکرد و فرزندی نیز نداشت. تاریخ‌نگاران او را یکی از بزرگترین امپراتوران بیزانس به‌شمار می‌آورند که پس از مرگش هیچ فرماندهٔ نظامی توانمندی نبود که بتواند اوضاع را در دست گیرد و دیری نپایید که تمامی کارها و تلاش‌های باسیل دوم خنثی شد.



دوران ۹۶۰ - ۹۶۳ (به همراه رومانوس دوم)
۹۶۳ - ۹۶۹ (به همراه نیکه‌فوروس دوم)
۹۶۹ - ۹۷۶ (به همراه ژان یکم)
۹۷۶ - ۱۰۲۵ (به تنهایی)
لقب(ها) باسیل بلغارکُش یا قاتل بلغارها
زادروز حدود ۹۵۸
زادگاه کنستانتینوپول
مرگ ۱۵ دسامبر ۱۰۲۵ (۶۷ سال)
محل مرگ کنستانتینوپول
پیش از کنستانتین هشتم
پس از ژان یکم
دودمان دودمان مقدونی
پدر رومانوس دوم
مادر تئوفانو
دین مسیحی ارتدکس
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
     
  
مرد

 
کنستانتین هشتم
کنستانتین هشم (زادهٔ ۹۶۰ یا ۹۶۱ — درگذشتهٔ ۱۲ نوامبر ۱۰۲۸) امپراتور بیزانس به طور مشترک با برادرش باسیل دوم از حئوئ ۹۶۲ تا ۱۰۲۵ و پس از مرگ او به تنهایی از ۱۰۲۵ تا هنگام مرگش در ۱۰۲۸ بود.


کنستانتین هشتم پسر رومانوس دوم بود که در ۹۶۱ یا ۹۶۲ به امپراتوری مشترک با پدر و برادرش منصوب شد. با این حال پس از مرگ زودهنگام رومانوس دوم در ۹۶۳، امپراتوری به فرمانده‌ای بیزانسی به نام نیکه‌فوروس فوکاس رسید که نام نیکه‌فوروس دوم بر تخت نشست. او سپس با تئوفانو، بیوهٔ رومانوس دوم ازدواج کرد و به پدرخواندگی فرزندان او رسید. با این حال نیکه‌فوروس تنها در ظاهر آن دو را به فرزندخواندگی خود پذیرفته بود و تئوفانو به امید بازگرداندن پسرانش به قدرت با همدستی ژان تزیمیسکس، برادرزادهٔ نیکه‌فوروس او را به قتل رساند. با این حال ژان برای رهایی خودش تئوفانو را عامل اصلی این آدمکشی معرفی و او را تبعید نمود. ژان سپس با عنوان ژان یکم بر تخت امپراتوری بیزانس نشست.


با مرگ ژان یکم در ۹۷۶ سرانجام باسیل دوم و کنستانتین هشتم به امپراتوری رسیدند، با این حال کنستانتین علاقه‌مند به خوشگذرانی بود و ادارهٔ تمامی امور در دستان باسیل قرار داشت. باسیل به مدت نیم قرن بر امپراتوری بیزانس فرمان راند و تاریخ‌نگاران از او با عنوان بزرگترین فرمانروای قرون وسطی یاد می‌کنند.


باسیل دوم در ۱۰۲۵ درگذشت و در این زمان کنستانتین هشتم به‌تنهایی امپراتور بیزانس شد. اما کنستانتین که خزانه‌ای پر از ثروت را به ارث برده بود همچنان به‌دنبال خوشگذرانی‌های خودش بود و حتی به هنگام بروز آشوبی در مرزها، به‌جای لشکرکشی تنها با اعطای عنوان و یا پرداخت مبالغی به بربرها غائله را خاتمه داد که در نتیجهٔ چنین اقداماتی خدشه‌ای جدی به اعتبار امپراتوری بیزانس وارد آمد.


میخائیل پسلوس، راهب و تاریخ‌نگار بیزانسی نیز کنستانتین هشتم را مردی فربه و پرخور توصیف کرده است که خیلی زود عصبانی می‌شد. بنا بر نوشته‌های او، امپراتور سالخورده مبتلا به آرتروز بود و نمی‌توانست راه برود، به‌همین دلیل همواره سوار بر اسب به این طرف و آن طرف می‌رفت.


کنستانتین فرزند پسری نداشت پس به‌هنگام مرگ، دومین دخترش زوئه را جانشین خود ساخت و او را به همسری رومانوس آرگیروس درآورد که پس از مرگ کنستانتین هشتم در ۱۲ نوامبر ۱۰۲۸ با عنوان رومانوس سوم بر تخت امپراتوری نشست.



دوران ۹۶۲ - ۱۰۲۵
(به‌طور مشترک با باسیل دوم)
۱۵ دسامبر ۱۰۲۵ - ۱۱ نوامبر ۱۰۲۸
(به‌تنهایی)
زادروز ۹۶۰ یا ۹۶۱
مرگ ۱۱ نوامبر ۱۰۲۸
پیش از رومانوس سوم
پس از باسیل دوم
دودمان دودمان مقدونی
پدر رومانوس دوم
مادر تئوفانو
دین مسیحی ارتدکس
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
     
  
مرد

 
زوئه مقدونی



زوئه (به معنای زندگی) (زادهٔ حدود ۹۷۸ در کنستانتینوپول، درگذشتهٔ ۱۰۵۰ در کنستانتینوپول) امپراتریس و فرمانروای بیزانس به‌طور مشترک با خواهرش تئودورا در ۱۰۴۲ بود. او در عین‌حال به‌واسطهٔ ازدواجش با چندین امپراتور نیز از ۱۰۲۸ تا هنگام مرگش در ۱۰۵۰ عنوان امپراتریس روم شرقی را داشت.



زوئه دومین دختر کنستانتین هشتم، امپراتور وقت بیزانس بود و کنستانتین از آنجایی که فرزند پسری نداشت تا جانشینش شود، پیش از مرگش رومانوس آرگیروس را که با خانوادهٔ امپراتوری در ارتباط بود را خواست و به او گفت تا از همسرش جدا شده و با ازدواج با یکی از دخترانش، پس از مرگ کنستانتین قدرت را به‌عنوان امپراتور در دست گیرد. رومانوس در ابتدا از پذیرش این امر خودداری کرد اما پس از مواجه با تهدید کنستانتین به کور کردن چشمانش آن را پذیرفت، سر همسرش را تراشید و او را به یک صومعه فرستاد. کنستانتین نخست می‌خواست دختر کوچکش تئودورا را به همسری رومانوس ۶۰ ساله درآورد که با مخالفت تئودورا روبرو شد. پس از آنجا که کنستانتین دختر بزرگترش را نیز پیشتر به‌عنوان راهبه به صومعه‌ای فرستاده بود دومین دخترش زوئه را که در آن زمان ۴۸ سال داشت برای ازدواج با رومانوس انتخاب کرد.


زوئه و رومانوس در ۱۹ نوامبر ۱۰۲۸ بایکدیگر ازدواج کردند و تاجگذاری رومانوس نیز در همان روز انجام شد. دو روز بعد کنستانتین هشتم در ۲۱ نوامبر درگذشت و رومانوس با عنوان رومانوس سوم جانشین او شد. زوئه نیز عنوان امپراتریس بیزانس را دریافت داشت. با این حال زوئه نسبت به خواهرش تئودورا که شخصیتی قویتر و تواناتر از او داشت حسادت می‌ورزید بویژه که پدرشان نیز نخست حاضر شده بود قلمرو امپراتوری بیزانس را به او ببخشد. از سوی دیگر رومانوس نیز از تئودورا بدش می‌آمد زیرا که حاضر نشده بود با او ازدواج کند و علاوه بر آن، از توانایی‌هایی تئودورا در امر سیاست نیز وحشت داشت و به‌همین سبب جاسوسی را به مراقبت از او گمارده بود. سرانجام تئودورا به دسیسه‌چینی علیه امپراتور متهم و به صومعه‌ای تبعید گردید. با این حال رومانوس توجه چندانی هم به زوئه نداشت و همین موضوع سبب شد تا زوئه که اینک ۵۵ سال داشت شیفتهٔ پیشکار جوان خود، میخائیل پافلاگونیایی شود.


رومانوس سوم در ۱۱ آوریل ۱۰۳۴ به هنگام استحمام ناگهان درگذشت و عصر همان روز زوئه با میخائیل ازدواج کرد. میخائیل سپس در فردای همان روز با عنوان میخائیل چهارم برتخت امپراتوری بیزانس نشست و چنین شایع شد که زوئه با همدستی میخائیل، رومانوس را به قتل رسانده‌اند. از آنجا که آن دو فرزندی نداشتند، ژان خواجه، برادر صاحب‌نفوذ میخائیل آنها را ترغیب نمود تا خواهرزادهٔ میخائیل را به‌عنوان وارث تاج و تخت به فرزندخواندگی خود پذیرفته و او را به مقام سزاری برسانند.

میخائیل چهارم دچار بیماری بود و پس از لشکرکشی علیه بلغارها بیماریش تشدید شد. او در ۱۰ دسامبر ۱۰۴۱ درگذشت و پس از مرگ او تا هنگام تاج‌گذاری جانشینش میخائیل پنجم، برای مدتی زوئه به تنهایی زمام امور را در دست گرفت.

میخائیل پنجم کمی پس از نشستنش بر تخت امپراتوری بیزانس فرمان داد تا مادرخوانده‌اش زوئه را سر تراشیدند و او را به صومعه‌ای در جزیرهٔ پرینکیپو تبعید کرد. با پخش شدن این خبر، اهالی قسطنطنیه که به‌خشم آمده بودند علیه میخائیل سر به شورش برداشته و به کاخ امپراتوری یورش بردند. میخائیل برای آرام ساختن آنان زوئه را بار دیگر به منصبش بازگرداند با این حال نتوانست خشم مردم را فرونشاند. او که جانش را در خطر می‌دید به صومعهٔ استودیت گریخت و در آنجا پناه جست. اما این کارش نیز فایده‌ای نداشت و سرانجام او را دستگیر و پس از کور کردن چشمانش در آوریل ۱۰۴۲ به صومعه‌ای تبعید کردند.


پس از برکناری میخائل پنجم از قدرت، زوئه به‌طور مشترک با خواهرش تئودورا که از تبعید بازگشته بود به عنوان فرمانروایان جدید امپراتوری بیزانس توسط رهبران شورش انتخاب شده و در سه‌شنبهٔ ایستر ۱۰۴۲ در ایاصوفیه تاج‌گذاری کردند. با این حال دیری نپایید که بین دو خواهر درگیری پیش آمد و زوئه خواست تا با استفاده از قدرت امپراتوریش بار دیگر خواهرش را مجبور کند تا به صومعه بازگردد. اما تلاش‌های او بی‌نتیجه بود و سنا و مردم بیزانس اصرار داشتند که آن دو باید به‌طور مشترک حکومت کنند. پس زوئه به‌منظور حفظ موقعیت خود دو ماه بعد با کنستانتین مونوماخوس که از خانواده‌ای خوشنام بود ازدواج کرد. کنستانتین سپس درهمان سال با باعنوان امپراتور کنستانتین نهم تاجگذاری نمود.

زوئه در ۱۰۵۰ و کنستانتین در ۱۰۵۵ درگذشتند و پس از آن دو تئودورا به‌طور مستقل قدرت را در دست گرفت.



دوران ۱۲ نوامبر ۱۰۲۸ - ژوئن ۱۰۵۰
زادروز حدود ۹۷۸
زادگاه کنستانتینوپول، امپراتوری بیزانس
مرگ ژوئن ۱۰۵۰ (۷۲ سال)
محل مرگ کنستانتینوپول، امپراتوری بیزانس
پیش از کنستانتین نهم و تئودورا
پس از کنستانتین هشتم
همسران رومانوس سوم
میخائیل چهارم
کنستانتین نهم
دودمان دودمان مقدونی
پدر کنستانتین هشتم
فرزندان میخائیل پنجم
(پسرخوانده)
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
     
  
صفحه  صفحه 15 از 27:  « پیشین  1  ...  14  15  16  ...  26  27  پسین » 
فرهنگ و هنر

تاریخ و تمدن کشورها

رنگ ها List Insert YouTube video   

 ?

برای دسترسی به این قسمت میبایست عضو انجمن شوید. درصورتیکه هم اکنون عضو انجمن هستید با استفاده از نام کاربری و کلمه عبور وارد انجمن شوید. در صورتیکه عضو نیستید با استفاده از این قسمت عضو شوید.

 

 
DMCA/Report Abuse (گزارش)  |  News  |  Rules  |  How To  |  FAQ  |  Moderator List  |  Sexy Pictures Archive  |  Adult Forums  |  Advertise on Looti
↑ بالا
Copyright © 2009-2024 Looti.net. Looti Forums is not responsible for the content of external sites

RTA