ارسالها: 1667
#11
Posted: 4 Jan 2013 17:15
بيشك محبوبترين ورزشي نزد آرژانتينيها فوتبال است. دو تيم پرطرفدار اين كشور بوكاجونيورز و ريورپلاته هستند كه رقيب ديرينه يكديگر در فوتبال محسوب شده، هر يك طرفداران بيشماري در اين كشور دارند. با اين وجود ورزشهاي ديگري مانند چوگان، راگبي، هاكي، بوكس، اسكي و ماهيگيري نيز در اين كشور طرفداران خود را دارند. اخيرا هم ورزش بسكتبال در اين كشور طرفداران زيادي پيدا كرده كه اين امر مرهون درخشش مانوئل جيونبيلي است كه هم اكنون در NBA بازي ميكند.
با تمام اين اوصاف، ورزش فوتبال در كشور آرژانتين با علاقه خاصي دنبال ميشود. علاقه و تعصب آرژانتينيها نسبت به فوتبال مثالزدني است. شايد آرژانتين را بتوان پس از برزيل دومين كشوري دانست كه فوتبال چنان تاثير عميقي بر فرهنگ آن دارد كه تمام زواياي فرهنگي و اجتماعي جامعه را در برگرفته است. حساسيت مردم آرژانتين بر فوتبال به قدري بالاست كه حتي گاهي اوقات پيش از مسابقات مهم مراسم مذهبي ويژهاي توسط فوتبالدوستان در گروههاي بسيار بزرگ برگزار ميشود كه در آنها طرفداران براي پيروزي تيمهاي مورد علاقه خود ساعتها دعا ميكنند. فوتبال به قدري در اينكشور مورد توجه است كه گاهي اوقات مردم فوتباليستها را تا حد قديسين بالا ميبرند. از طرفي اين كشور هم مهد تعدادي از ستارگان جهانفوتبال از جمله ديهگو آرماندو مارادونا و گابريل باتيستوتاست. علاوه بر اين دو، بازيكنان بزرگي از اين كشور به دنيا معرفي شدهاند كه اين امر موجب شده تا بسياري آرژانتين را در كنار برزيل، «كارخانه بازيكن» بنامند. نكته قابل توجه اينكه اغلب بازيكنان مطرح آرژانتيني از طبقات پايين جامعه و از مناطق فقيرنشين اين كشور بودهاند.
تاثير فوتبال در رشد صنعت گردشگري آرژانتين غيرقابل انكار است. حتي مقامات گردشگري اين كشور با برگزاري تورهاي ورزشي كه عمدتا بهفوتبال اختصاص دارند سعي كردهاند تا نه تنها مردم اين كشور بلكه فوتبالدوستان سراسر جهان را به ديدن از شهرهاي مختلف آرژانتين تشويق كنند و به اين ترتيب اقتصاد در حال ركود اين كشور را تا حدي بهبود بخشند. آژانسهاي مسافرتي با در نظر گرفتن اهميت بازيها و ميزان محبوبيت تيمهاي.....
فوتبال آرژانتين بازيهاي مهم را انتخاب كرده و آنها را در تورهاي خود ميگنجانند تا از اين طريق مردم را به سفر كردن تشويق كنند.
اين تورهاي سياحتي به گونهاي تنظيم شدهاند كه گردشگران علاوه برشركت در بازيهاي محلي به ديدن استاديومهاي قديمي اين كشور هم ميروند.
استاديومهاي آرژانتين هم بسيار ديدني هستند. استاديوم 200 هزار نفري مراكانا واقع در ريودوژانيرو معروفتريناستاديوم اين كشور است. اين استاديوم كه در سالهاي 1947 تا 1958 به خاطر مسابقات جام جهاني 58 آرژانتين ساخته شده شامل يك موزه فوقالعاده جالب كه در آن تاريخچه ورزشي فوتبال در آرژانتين و برزيل بهنمايش گذاشته شده نيز است. بازديد از اين موزه نيز در برنامه اغلب تورهاي سياحتي _ ورزشي آرژانتين گنجانده شده است.
فوتبال ساحلي هم در آرژانتين بسيار پرطرفدار است و هر ساله مسابقات محلي مهمي نيز در سواحل اين كشور هزاران عاشق فوتبال را گرد هم ميآورد.
آرژانتينيها ديوانهوار عاشق فوتبالندبه گونهاي كه اغلب مسابقات محلي وتقريبا تمام مسابقات بينالمللي آنها فراتر از يك رويداد ورزشي به واقع تبديل به يك كارناوال بزرگ ميشوند.
فوتبال به قدري در فرهنگ مردم آرژانتين ريشه دوانده كه اغلب آنان افتخارات فوتبالي كشور خود را جزيي از هويت ملي خود ميدانند. به واقع بسياري از آرژانتينيها ارتباط عميقي ميان فوتبال و هويت ملي ميبينند.آنها حتي در معرفي كشور خود حتما اشارهاي هر چند كوتاه به فوتبال اينكشور و موفقيتهاي تيم ملي آرژانتين در سطح بينالمللي خصوصا قهرمانيهاي اين كشور در جام جهاني فوتبال ميكنند. دانشگاههاي مورد تائيد در كشور آرژانتين
دانشگاه دولتي بوئنوس آيرس Universidad Buenos Aires
دانشگاه كوردوبا Universidad National De Cordoba
دانشگاه خصوصي السالوادور Universidad
پایان تاریخ ارژانتین**
ﻋﻴﺐ ﻧﺪﺍره ﻛﻪ " ﺗﻨﻬﺎیی "
ﺧﺪاﻡ ﺗﻨﻬﺎﺳﺖ. . .
ارسالها: 1667
#12
Posted: 4 Jan 2013 17:35
*تاریخ کشور برزیل*
نام کشوربرزیل از نوعی درخت که دارای چوبهای قرمز رنگ بود و توسط مهاجران اولیه که برای آن ارزش بسیاری قائل شده بودند گرفته شده است
برای اولین بار دریانوردان پرتغالی در قرن 16 میلادی این منطقه را کشف کردندو تا سال 1822 مستعمره پرتغال بود .
از سال 1822 تا سال 1889 در این کشور یک نظام امپراتوری حاکم بوده است .
در سال 1889 اولین نظام جمهوری تحت نام جمهوری فدراتیو اعلان موجودیت کرد و از سال 1964 تا سال 1985 دولت نظامی در این کشور حاکمیت داشت .
شهرت کشور برزیل
چند چیز برزیل را در دنیا به شهرت رسانده است :
فوتبال برزیل که تیم ملی این کشور با نوابغی مانند پله – رونالدو – رونالدینیو و پنج دوره قهرمانی در جام جهانی دنیا را محو شگفتی فوتبال خود کرده است .
دیگری قهوه برزیل است که بزرگترین تولید کننده و صادر کنند انواع و اقسام قهوه به تمام دنیا است .
جشن کارناوال برزیل که در ایام نخست سال جدید میلادی در خیابانهای برزیل برپا می شود و شهرت جهانی دارد .
طبیعت بکر برزیل که شامل جنگل های انبوه آمازون و روخانه طویل و پر آب آمازون – آبشار بسیار زیبای ایگواسا و ایگوا چو
زبان کشور
بعلت اینکه برزیل مستعمره پرتغال بود لذا این کشور تنها کشور قاره آمریکاست که مردم آن به زبان پرتغالی سخن می گویند .
زبان پرتغالی نیز به عنوان زبان رسمیآموزشی در مراکز دانشگاهی این کشور کاربرد دارد .
زبان پرتغالی برزیل فاقد هرگونه استاندارد رسمی در مورد تلفظ است و با توجه به هر منطقه ممکن است تلفظ ها تغییر کند .
جمعیت و خصوصیات آن
جمعیت برزیل تا سال 2005 میلادی به بیش از 186 میلیون نفر بود که تخمین زده می شود تا سال 2015 بهبیش از 200 میلیون نفر برسد .
81 درصد جمعیت ساکن شهرها و 19 درصد ساکن روستا ها می باشند .
از نظر نژادی 49/6 درصد سفید پوست هستند که بیشتر پرتغالی – ایتالیایی – آلمانی و اسپانیائی می باشند . 2/43 درصد دورگه ( سفید و سیاه) 6/3 درصد سیاه پوست ، 5 درصد زرد پوست ، 4 درصدسرخ پوست هستند .
از برزیل به عنوان پنجمین کشور پرجمعیت جهان نامبرده می شود .
رشد سالانه جمعیت 11/1 درصد است .
امید به زندگی : 66 سال مردان – 77 سال زنان...
ﻋﻴﺐ ﻧﺪﺍره ﻛﻪ " ﺗﻨﻬﺎیی "
ﺧﺪاﻡ ﺗﻨﻬﺎﺳﺖ. . .
ارسالها: 1667
#13
Posted: 4 Jan 2013 17:50
مذهب
74 درصد از مردم برزیل کاتولیک هستند . برزیل دارای بیشترین شمار کاتولیک ها در بین کشورهای جهان است .
15/4 درصد پروتستان هستند و شمار پیروان این مذهب به طور چشمگیری در حال افزایش است .
7/4 درصد بی دین هستند .
1/3 درصد جمعیت را روح گرایان تشکیل می دهند .
بقیه طرفداران دیگر مذاهب هستند .
جغرافیا
برزیل منطقه وسیعی را بین مرکز آمریکای جنوبی و اقیانوس اطلس در برمیگیرد و شرقی ترین کشور قاره آمریکاست و با تمامی کشورهای آمریکای جنوبی مرز مشترک دارد به جز اکوادور و شیلی .
عواملی چون اندازه – آب و هوا – منابع طبیعی بسیار غنی این کشور را متمایز کرده چنانچه برزیل پنجمین کشور از لحاظ وسعت در جهان بعد از روسیه – کانادا – چین و آمریکا شناخته شده است .
وسعت آن 965/511/8 کیلومتر مربع است که بزرگترین کشور آمریکای لاتین می باشد .
از دیگر ویژگیهای جغرافیای برزین وجود رود آمازون در این کشور است که بزرگترین و پر آب ترین رود دنیا و دومین رود طویل جهان است و بخش بزرگی از کشور برزیل پوشیده از جنگلهای بارانی آمازون می باشد .
برزیل دارای پنج نوع آب و هوا است ( گرمسیری – کوهستانی – استوایی – معتدل – نیمه خشک ) .
اقتصاد
برزیل نه تنها بزرگترین کشور آمریکای جنوبی است بلکه دارای سریع ترین رشد اقتصادی در این منطقه است که این کشور را به یک قدرت صنعتی تبدیل نموده اما به دلیل کثرت جمعیت نمی توان آن را در گروهکشورهای توسعه یافته قلمداد کرد .
براساس گزارش صندوق بین المللی پول و بانک جهانی ، برزیل نهمین اقتصادی بزرگ جهان از نظر برابری قدرت خرید و یازدهمین قدرت اقتصادیجهان از نظر نرخ مبادلات بازار است .
نرخ تورم 7 درصد را دارد و میزان بیکاری آن 2/11 درصد است و افزایش رشد اقتصادی آن بین 4 تا5 درصد در سال 2004 بوده و میزان ذخایر ارزی آن 160 میلیارد دلار می باشد .
واحد پول این کشور رئال ( Real ) است که هر رئال از 100 سنتاوس تشکیل شده است و هر 8/46 آن برابر یک دلار است .
بخش خصوصی در کشور برزیل پررونقو شکوفاست و سرمایه گذاری در آن حالتی شناور و در گردش دارد و بهترین بازار را در جهان جهت سرمایه گذاری به خود اختصاص داده است**
پایان برزیل**
ﻋﻴﺐ ﻧﺪﺍره ﻛﻪ " ﺗﻨﻬﺎیی "
ﺧﺪاﻡ ﺗﻨﻬﺎﺳﺖ. . .
ارسالها: 1667
#14
Posted: 5 Jan 2013 06:54
*کانادا*
کانادا شمالیترین کشور واقع د ر امریکا ا ست. به صورت رسمی عنوان کنفدراسیون به کانادا اطلاق میشود، اما در واقع این کشور به صورت فدراسیون و زیر تشریفات سلطنت مشروطه مرتبط با پادشاهی متحده اداره میشود .
در جنوب و شمالغرب هممرز ایالات متحده آمریکا است. مرز ۸۰۴۵ کیلومتریبین این دو کشور طولانیترین مرز بیدفاع در کل جهان است. کانادا از سوی شرق در کنار اقیانوس اطلس و از سوی غرب در کنار اقیانوس آرام قرار دارد. این کشور از شمال به اقیانوس منجمد شمالی و شمالگان میرسد .
پاییتخت کانادا شهر اتاوا است، محلی که در آن مجلس کشور و خانه فرماندار کل قرار دارد. او به صورت تشریفاتی رئیس مملکت است و به عنوان نماینده ملکه الیزابت دوم در کانادا، مستعمره سابق بریتانیای کبیر ، زندگی میکند. کانادا از نظر مساحت پهناورترین عضو مجموعه کشورهای مشترکالمنافع است. بر پایه آمار ۲۰۰۶ میلادی ، ۱۳۸ ٬ ۰۷۵ فارسیزبان در کانادا زندگی میکنند
کانادا رتبه دوم بزرگترین کشورها را در اختیار دارد و این کشور بیشتر آمریکای شمالی را اشغال کرده است. کانادا ازغرب و شرق به اقیانوس آتلانتیک و اقیانوس آرام واز شمال به اقیانوس منجمد شمالی محدود میشود و از سمت جنوب با شمالیترین بخش ایالات متحده هم مرز است. با مستقر شدن اولین ساکنین این کشور، کانادا به عنوان کشور متحد سرزمینهای آن سوی دریاها یعنی بریتانیا و امپراتوری مستعمره فرانسه شناخته شد .
کانادا به زبان فارسی معنی ندارد کانادا کشوری در شمال قاره آمریکا و دومین کشور پهناور جهان است که بخش زیادی از خاک آن به دلیل سرمایهوا و نزدیکی به قطب شمال، خالی از سکنه است. ساختار حکومت در کانادا از پادشاه یا ملکه بریتانیایکبیر، دولت محوری فدرال، دو مجلس سنا و عوام، دولت های ایالتی و فرماندارکل که به عنوان نماینده ملکه الیزابت (یا به طور کلی پادشاه) ایفای نقش می کند، تشکیل شده است....رأی دهندگان کانادا و شهروندان نیز در قاعده این هرم قرار می گیرند. پادشاه کشور کانادا ملکه الیزابت دوم است که قانون به امضا و به نام او رسمیت و ضمانت اجرایی می یابد. این کشور با دارا بودن ۱۰ ایالت و ۳ ناحیه توسط دولت های مستقل از هم اداره می شود، که در مجموع زیر پوشش دولت فدرال قرار گرفته و کانادای متحد را پدید آورده اند. این کشور از جنوب و شمال غرب با آمریکا همسایه است. هرچند کانادا پس از روسیه بزرگترین کشور جهان است اما جمعیت آن تنها حدود یک پنجم جمعیت روسیه است. نزدیک به ۹۰ درصداز جمعیت این کشور تا فاصله ۲۰۰ کیلومتری مرز آمریکا زندگی میکنند.نزدیکی جغرافیایی به آمریکا سبب شده تا روابط اقتصادی کانادا و آمریکا بسیار گسترده باشد به گونهای که آمریکا و کانادا بزرگترین رابطه اقتصادی را در جهان دارند و حجم معاملاتاین دو کشور با هم از معاملات هر دو کشور دیگری در جهان بیشتر است. بااین حال این رابطه اقتصادی قوی مضراتی هم برای کانادا در پی داشتهاست. آلودگی ناشی از فعالیت کارخانههای آمریکایی در نزدیکی مرزدو کشور یکی از این مضرات است. کانادا منابع طبیعی فراوانی دارد. آب و هوای آن سرد و در بیشتر نقاط قطبی است . البته آب و هوا در بخش جنوب غربی، جایی که شهر ونکوور در آن قرار دارد، معتدل است. آبشار نیاگارا، عریضترین آبشار جهان هم دراین کشور قرار دارد . این کشور تا سال ۱۷۱۳ مستعمره فرانسه بود. در این سال انگلیس کنترل آن را در دست گرفت. در قرن نوزدهم کانادا استقلال یافت. این کشور عضو کشورهای مشترکالمنافع است. کنفدراسیون کانادا به صورت سلطنت مشروطه مرتبط با پادشاهی متحده اداره میشود. پایتخت کانادا شهر اتاوا است، محلی که در آن مجلس کشور و خانه فرماندار کل قرار دارد .
تاریخ کانادا
آثار بدست آمده از زندگی نخستین بومیان کانادایی که در بخشی از این کشور به مدت طولانی ساکن بودند و نیز بررسیهای باستانشناسی در شمالیترین بخش کشور، یوکان نشان میدهد که زندگی در آن به ۲۶۵۰۰ سال پیش در جنوبیترین بخش به ۹۵۰۰ سال پیش برمی گردد..... در سال ۱۴۹۷ میلادی، جان کابوت پس از رسیدن به سواحل نیوفاندلند ، یکمستعمره بریتانیایی ایجاد کرد. حدود ۴۰ سال بعد، ژاک کارتیه به دهانه رود سنت لورنس در نزدیکی شهر مونترال قدم گذاشته و مستعمرهای فرانسوی بنا نهاد.در سال ۱۷۶۰ با سقوط Montréal بوسیله انگلیسی ها ، حکومت فرانسویان بر کانادا پایان گرفت . انگلیسی ها به سرعت حکومتی را بر پا داشتند و Montréal را به عنوان پایتخت انتخاب کردند . درسال ۱۷۸۳ با قرارداد پاریس مرز مشترک کانادا و آمریکا تعیین گردید، خط مرزی تعیین شده از آتلانتیک تا Lake of the Woods کشیده می شد .
کنفرانسی که در سپتامبر ۱۸۶۴ در شارلوت تاون ( مرکز ایالت پرنس ادوارد آیلند ) با شرکت نمایندگان ایالت های کانادا، پرنس ادوارد آیلند ، نوااسکشا و نیوبرونزویک تشکیل گردید .اساس بوجود آمدن کانادا ( به صورتیکه اکنون وجود دارد ) را بنیاد گذارد .
هیات های نمایندگی شرکت کننده در کنفرانس موافقت کردند که فدراسیونی از ایالت های کانادا و سواحل شرقی ( نوااسکوشا – پرنس ادوارد آیلند و نیوفانلند) بهترین حالتی است که منافع همگی را تامین خواهد کرد . بنابراین پس ازدومین کنفرانس که در اکتبر ۱۸۶۴ در کبک برگزار کردند، برای کسب نتیجه قطعی و تعیین جزییات در سال ۱۸۶۶ در لندن (انگلستان ) گرد هم آمدند.
در این گردهمائی مقرر شد که کنترل مسائل دفاعی ، بازرگانی و سایر مواردی که به منافع ملی مربوط است به عهده دولت فدرال باشد و دولت های ایالتی قدرت رسیدگی و کنترل مسائلو مطالب محلی خود نظیر راه ها ، آموزش و غیره را داشته باشند .
دولت انگلستان از این موافقت نامه استقبال کرد و در مارس ۱۸۶۷ قانونی جهت انجام این کار تصویب نمود که ”قانون شمال آمریکای شمالی”یا British North America Act نامیده شد.
در اول جولای ۱۸۶۷ چهار ایالت نووا اسکوشا ، نیوبرانزویک ، انتاریو ( که قبلا Canada West نامیده می شد ) و کبک که قبلا Canada East نامیده می شد ) بر اساس توافق انجام شده در قانون مزبور ، متحد شده و ” حکومت کانادا ” را تاسیس کردند و جان مک دونالد ( John A . MacDonald ) بعنوان اولین نخست وزیر انتخاب شد....
ﻋﻴﺐ ﻧﺪﺍره ﻛﻪ " ﺗﻨﻬﺎیی "
ﺧﺪاﻡ ﺗﻨﻬﺎﺳﺖ. . .
ارسالها: 1667
#15
Posted: 5 Jan 2013 15:10
*تاريخچه سوئيس*
سوئیس دارای سابقهٔ طولانی بیطرفی در مناسبات جهانی است به طوری که این کشور از سال ۱۸۱۵ تاکنون وارد هیچ جنگی نشدهاست، این کشور مقر بسیاری از سازمانهای بینالمللی چون صلیب سرخ و سازمان تجارت جهانیاست. یکی از دو دفتر اروپای سازمان ملل نیز در این کشور و در شهر ژنو قراردارد.
سوئیس (به آلمانی: "Schweiz"، فرانسه: "Suisse"، ایتالیایی:"Svizzera") با نام رسمی کنفدراسیون سوئیس، کشوری است در اروپای غربی که از شمال با آلمان، از شرق با اتریش و لیختنشتاین، از جنوب با ایتالیا و از غرب با فرانسه همسایه است.
این کشور ۷٫۵ میلیون نفر جمعیت و مساحتی بالغ بر ۴۱٬۲۹۰ کیلومتر مربع دارد. سوئیس کشوری است به صورت جمهوری فدرال و از ۲۶ ایالت تشکیل شدهاست که «کانتون» خوانده میشوند.
پرچم سوئیس
پرچم سوئیس مربعی سرخ رنگ که در وسط آن صلیبی هماندازه سفید نقشبسته است. و به همراه پرچم واتیکان تنها پرچمهای کشوری مربع دنیا میباشند.(نسبت عرض به طول پرچم Civil سوئیس ۲:۳ است اما پرچم ملی آن ۱:۱ است) تصویر نماد صلیب سرخ از پرچم سوئیس گرفتهشدهاست.
پایتخت سوئیس شهر برن است و قطبهای اقتصادی این کشور دو شهر جهانی ژنو و زوریخ هستند. سوئیسیکی از ثروتمندترین کشورهای جهان است و درآمد سرانه در این کشور با ۳۹٬۰۰۰ دلار برای هر نفر از بالاترینها در جهان است.
سوئیس کشوری چندزبانی است و در آن چهار زبان آلمانی، فرانسوی، ایتالیایی و رومانش به رسمیت شناخته میشوند.
سوئیس دارای سابقهٔ طولانی بیطرفی در مناسبات جهانی است به طوری که این کشور از سال ۱۸۱۵ تاکنون وارد هیچ جنگی نشدهاست. این کشور مقر بسیاری از سازمانهای بینالمللی چون صلیب سرخ و سازمان تجارت جهانیاست. یکی از دو دفتر اروپای سازمان ملل نیز در این کشور و در شهر ژنو قراردارد.
تاسیس کشور سوئیس در تاریخ ۱ اوت ۱۲۹۱ ذکر میشود و این روز درسوئیس تعطیل ملی میباشد...
ﻋﻴﺐ ﻧﺪﺍره ﻛﻪ " ﺗﻨﻬﺎیی "
ﺧﺪاﻡ ﺗﻨﻬﺎﺳﺖ. . .
ارسالها: 1667
#16
Posted: 5 Jan 2013 15:15
تاریخ
سلتها اولین ساکنان سوییس بودند. تیره ای از این قوم که هلوتیا (Helvetia) نام دارند پیش از تسلط رومیان بر سوییس، در کوهستانهایژورا و آلپ ساکن شدند و آنجا را هلوتیا نامیدند. هلوتیا در سال ۵۸ پیش از میلاد به تصرف ژولیوس سزار امپراطور روم درآمد. در قرن پنجم میلادی، ژرمنها به این سرزمین واردو در ساحل غربی رود آر ساکن شدند. ژرمنها و اقوام بورگون (Burgun) وفرانک جامعهای مستقل تشکیل دادند.آنها در سال ۶۳۹ میلادی، دولتی را بنیان گذاشتند که بعدها فرانسه نامیدهشد. در سدهٔ نهم بین سوابیا (Swabia)و بورگوندیها (Burgundians) تقسیم و در سال ۱۰۳۳ تحت نظارت امپراطوری مقدس روم وحدت پیدا کردند. حکومت منطقه در قرن سیزدهم بین کنتها و خاندان هابسبورگ) و حکمرانان محلی تقسیم شد. در سال ۱۲۹۱، سه منطقهٔ اوری (سرزمین فعلی سوییس)و شوایتس (schweiz) و اولتروالدن (Ulterwalden) اتحادیهای تشکیل دادند که اساس کنفدراسیون سوییس قرار گرفت.
زبان و خط
در قانون اساسي سوئيس از سه زبانرسمي و چهار زبان ملي ياد شده است. زبانهاي رسمي عبارتند از: فرانسه، آلماني، ايتاليايي، در نتيجه نام سوئيس، سه اسم رسمي دارد: «شوايز» به آلماني، «سوئيس» به فرانسه و «سوايزر» به ايتاليايي تمام قوانين ملي به اين سه زبان نوشته ميشود.از ديگر زبانهاي خارجي غير مرسوم در کشور سوئيس، زبان «امانش» است که ارتباط نزديکيبا لاتين دارد و ميتوان گفت که تقريباً 1 درصد سوئيسيها به آن تکلم ميکنند.حدود 70 درصد از مردم سوئيس به شکلي خاص از آلماني صحبت ميکنند که آلماني سوئيسي ناميده ميشود. آلماني سوئيسي يک زبان جداگانه و مخصوصاست به نحوي که مردم آلماني زبان ساير قسمتهاي اروپا به سختي آن را درک ميکنند. در نواحي مختلف سوئيس اين زبان و نامش فرق ميکند. اما هرکجا که آلماني سوئيسي رايج است در مطبوعات و راديو و تلويزيون از زبان آلماني استاندارد استفاده ميشود.
زبان فرانسه را حدود 20 درصد مردم سوئيس به آن صحبت ميکنند...
ايتاليايي هم زبان 10 درصد از مردم اين کشور است. اما ايتاليايي و فرانسوي که سوئيسيها به آن تکلم ميکنند اختلاف چنداني با آنچه فرانسه و ايتاليا به آن صحبت ميکنند ندارد.
سیاست
قانون اساسی سوییس در ۲۹ مه ۱۸۷۴تصویب شد و پس از آن اصلاحات زیادی در آن صورت گرفته است. سیستم سیاسی سوییس مرکب از دموکراسی مستقیم و غیر مستقیم بر مبنای حق حاکمیت مردم و جدایی از قدرتها می باشد. در انتخابات فدرال همهٔ شهروندان بالای ۱۸ سال،واجد شرایط رای دادن هستند. مردم سوییس با فرهنگ سیاسی غنی و پیشرفته و به پشتوانهٔ قانون اساسیو تجربیات گرانبار تاریخی این کشور، در فرآیندهای قانون گذاری و اجرایی، به شیوه ای بدیع و فعال مشارکت دارند. بدین گونه که برای تصویب شدن یا نشدن قانونهای خاص در کشور همه پرسی صورت میگیرد. بر طبق قانون اساسی اگر دادخواستی حداکثر آرا را کسب کندتصویب خواهد شد.
حکومت
کنفدراسيون سوئيس داراي پيشينه تاريخي 700 ساله است و تاريخ استقرار و بنيانگذاري آن به سال 1291 بازمي گردد. بدين لحاظ، اين کشور را، با نظام سياسي خاص حاکم بر آن، ميتوان جز کهن ترين نظامهاي حکومتي و از معدود دموکراسيهايي دانست که در دوران سياه موسوم به «قرون وسطي» متولد شد. تاريخ سوئيس با اقدام سه کانتون سوئيسي (اوري، شواتيس، نيدوالان) در جهت ايجاد يک نظام کنفدرالي در سال 1291 آغاز گرديد. و تنها کشور اروپايي است که همواره «جمهوري» بوده است.کنفدراسيون سوئيس حاصل اتحاد ايالاتي است که بر اساس پيماني موافقت نمودند براي حفظ منافع خود يک حکومت مرکزي را بوجود آورند. اين حکومت فدرال و دموکراتيک، داراي يک قوه قانونگذاري به نام «مجمع فدرال» يک قوه اجرايي به نام «شوراي فدرال» و يک قوه قضاييه به نام «دادگاه عالي فدرال» است. امتيازات و وظايف سه قوه مذکور را قانون اساسي فدرال معين نموده است....
کنفدراسيون سوئيس مرکب از 20 کانتون و 6 نيمه کانتون، داراي يک قانون اساسي ميباشد دولت سوئيس يک ساختار فدراليستي است که در آن براي کانتونها سهمقابل توجيه از آزادي، اتخاد تصميمات سياسي و خودمختاري در نظر گرفته شده است. در واقع حقوق مردمي در کانتونها و کمونها (نيمه کانتونها) بطور کلي بر اساس حقوق فدرال است ولي در جزئيات، ويژگيهاي خاص منطقه راداراست.
مدل حکومتي سوئيس از نوع سيستممعاهده اي است. خصوصيات اصلي رژيم معاهده اي، اجتماع تنگاتنگ قوه مقننه و قوه مجريه ميباشد که در اختيار يک واحد و به نفع پارلمان قرار ميگيرد. پارلمان به نحوي است که ميتوان گفت، خود، قوه مجريه را اعمال ميکند و يا به عبارت ديگر در اين سيستم قوه مجريه وجود ندارد. دومين خصيصه اين سيستم آن است که رئيس حکومت و اساساً «نهاد حکومت» وجود ندارد و کارها بوسيله پارلمان انجام ميگيرد. در اين سيستم، قوه مجريه در دست پارلمان است. اين قوه توسط «شوراي فدرال» که اعضاي آن به وسيله پارلمان براي مدت 4 سال انتخاب ميشوند، اعمال ميشود. اين شورا مطيع پارلمان است و هيچ هويت مستقلي از خود ندارند و اعضاي آن تحت کنترل و نفوذ پارلمان قرار دارند.
احزاب مهم کشور
حزب سوسیال دموکرات
حزب رادیکال دموکرات
حزب مردمی دموکراتیک مسیحی که مخالف تمرکز قدرت است.
حزب مردمی سوییس که مرام آن، انزواطلبی و ملت محوری است
حزب سبز
حزب لیبرال
حزب مردمی انجیلی پروتستان
اتحاد دموکراتیک فدرال
حزب کارگر سوییس
ارتش سوئیس
ارتش سوئیس شامل نیروی زمینی ونیروی هوایی است. تنها در حدود ۵ درصد از این ارتش حرفهای است و بقیه متشکل از سربازان وظیفه است. سن خدمت وظیفه عمومی در سوئیس بین ۲۰ تا ۳۴ سال است که در شرایط ویژه به ۵۰ سال میرسد. خدمتوظیفه عمومی در سوییس برای مرداناجباری است، هر چند زنان هم میتوانند به طور داوطلبانه عضو ارتش شوند . سوئیس به خاطر اینکهکشوری است که به دریا راه ندارد، فاقد نیروی دریایی میباشد. اما در کرانهٔ دریاچههای مرزیاش دارای گارد ساحلی میباشد....
ﻋﻴﺐ ﻧﺪﺍره ﻛﻪ " ﺗﻨﻬﺎیی "
ﺧﺪاﻡ ﺗﻨﻬﺎﺳﺖ. . .
ارسالها: 1667
#17
Posted: 5 Jan 2013 22:03
جغرافیا
سوئیس با مساحت ۴۱٬۲۸۵ کیلومترمربع کشور نسبتاً کوچکی است و باجمعیت ۷٫۵ میلیونی دارای تراکم جمعیت متوسطی به اندازه ۱۸۲ نفر درهر کیلومتر مربع میباشد. این تراکم در مناطق جنوبی سوئیس که کوهستانی است کمتر از میانگین میباشد درحالی که قسمتهایشمالی پرتراکمتر میباشند.
سوئیس بهطور کلی به سه منطقه جغرافیایی تقسیم میشود: کوههای آلپ سوئیس، ناحیه «میتلاند» یا فلات سوئیس و کوههای ژورا در ناحیه شمالغربی و حوالی مرز فرانسه.
اقتصاد
سوئیس یکی از ثروتمندترین کشورها است، سویس عضو اتحادیه اروپا نیست ولی عضو انجمن تجارت آزاد اروپا(EFTA) است، در سال ۱۹۹۹میلادی سوئیس با اتحادیه اروپا قرارداد بست و عضو EFTA گردید . به موجب این قرارداد ، داد و ستد بینکشورهای عضو اتحادیه با سوئیس آسانتر گشت .
بانکداری در سوئیس یکی از مهمترین بخشهای این کشور محسوب میشود . شرکتهای بیمه نیز سهم زیادی در اقتصاد سوئیس دارند . دیگر بخش مهم اقتصادی صنعت توریسم است . ژنو و زوریخ جزو شهرهایگردشگر پذیر هستند . همچنین کوهستانهای این کشور میزبان گردشگرانی هستند که برای ورزشهای برفی به این کشور سفر میکنند .
مردم
جمعیت کشور سوئیس بالغ بر هفتو نیم میلیون نفر میباشد . ۶۴٪ ازاین جمعیت زبان آلمانی زبان اولشان محسوب میگردد که این زبان در قسمتهای شمالی و مرکزی زبان اول است . ۱۹٪ زبان فرانسوی زبان اولشان است که اکثرا در غرب این کشور زندگی میکنند . ۸٪ به زبان ایتالیایی سخن میگویند که غالبا در جنوب سوئیس ساکن هستند و تنها حدود یک درصد از آنها به زبان رومانش صحبت میکنند که در قسمت جنوب شرقی این کشور هستند . زبان آلمانی درسوئیس به عنوان زبان مادری مردم محسوب نمیشود بلکه زبانی که آنان صحبت میکنند زبان آلمانیش نامیده میشود که دستور زبان و نوشتار متفاوتی دارد و ممکن است خیلی از آلمان زبانان این زبان را متوجه نشوند، اما مردم سوئیس مخصوصا در شهرهای بزرگ زبان آلمانی را به خوبی میتوانند صحبت کنند .
در حدود ۲۲٪ جمعیت سوییس را مهاجران تشکیل میدهند . اکثرا مهاجرین به خاطر شغل راهی این کشور میشوند ....
دین اکثر مردم این کشور مسیحیت است. ۴۳٪ از آنان کاتولیک ۳۵٪ آنها پروتستان و ۲٪ آنها ارتودوکس هستند . دین ۴٪ مردم نیز اسلام است . بقیه نیز پیرو سایر دینها و یا بدون دین هستند .
سوییس را با شکلات، پنیر، سیستم بانکداری، ساعت سازی و کوهستانهایش میشناسند .
فرهنگ
در گذشته، فرهنگ سوییس تحت تاثیر همسایگانش بوده است. اما در سالهای اخیر باوجوه تمایز، در آن رشدیافته است.به طور کلی، سوییس را از مراکز فرهنگی اروپا نمی دانند. خانوادهها در سوییس عموما کوچکند و والدین، اغلب یک یا دو فرزند دارند.حریم خانواده در این کشور بسیار مهم است. بیشتر مردم سوییس، هنگام احوالپرسی با همدیگر دست می دهند.و آداب سنتی را رعایت می کنند. کشور سوییس به خاطر ماهیت بشر دوستانه اش شناخته شده است.
غذا
آشپزی سوئیس دارای چند چهره میباشد. در حالی که ظرفهای فوندو(ظرفی برای درست کردن پنیر و روغن)از روستی (غذایی عمدتا" از سیبزمینی و پنیر)و مانند دیگر غذاهای سوئیسی در کل کشور مصرف میشود،اما هر منطقه توسعه یافته برای خود نسبت به اقلیم و زبان آن منطقه خوراکی متفاوت دارد. طبخ سنتی سوئیس بسیار شبیه به خوراک و موادی میباشد که در دیگر کشورهای اروپایی نیز موجود است، همچنین محصولات لبنی ممتاز مثل پنیر گرویره و امنتال که در دره هایی به همین نام ساخته میشوند در گروه خوراکسوئیسی قرار دارند. شکلات در سوئیس از قرن ۱۸ میلادی شروع بهساخته شدن شد، اما در اواخر قرن ۱۹ به شهرت جهانی رسید که دلیل آن دستیابی یه صنعت و اختراع هایی در زمینه معتدل سازی و شکل دهی شکلات بود که منجر به بالا رفتن کیفیت آن شد. همچنین ابتکار ساخت شکلات شیری توسط دانیال پیتر از این اقدامات بود.
ادبیات
ادبیات در سوئیس متاثر از زبانهای این کشور است . رمان هایدی اثر یوهانا اشپیری شناخته شده ترین اثر ادبی سوئیس است. کتاب نسبتا مشهور دیگری که میتوان نام برد رمانخانواده سوئیسی رابینسون اثر یوهان ویس است که به تقلید از رمان رابینسون کروزوئه نوشته شده است....
ﻋﻴﺐ ﻧﺪﺍره ﻛﻪ " ﺗﻨﻬﺎیی "
ﺧﺪاﻡ ﺗﻨﻬﺎﺳﺖ. . .
ارسالها: 1667
#18
Posted: 5 Jan 2013 22:17
مذهب
اکثریت مردم سوئیس مسیحی هستند و اسلام دومین دین در این کشور است. ادیان دیگر در حدود ۴.۳٪ در بین مردم این کشور طرفدار دارند و در حدود ۱۱.۱٪ مردم سوئیس دارای هیچ دینی نیستند.
مسیحیت
اکثریت مردم سوئیس پیرو آیین مسیحی هستند. در بین انواع شاخههای مسیحیت کاتولیک بیشتر طرفدار را با حدود ۴۱.۸٪ در بین مردماین کشور دارد. بعد از کاتولیک، پروتستان با حدود ۳۵.۳٪ و ارتودوکس با ۱.۸٪ در قرار دارند. سایر شاخههای مسیحیت هم ۰.۴ مردم سوئیس را تشکیل میدهند.
اسلام
با در بر گرفتن ۴.۳٪ جمعیت سوئیس ؛ پس از مسیحیت اسلام دومین دین غالب کشور سوئیس به شمار میرود. مسلمانان در تمامی شهرهای سوئیس پراکندهاند. مراکز مراسم مذهبی مسلمانان به حدود۹۰ مرکز میرسد.
دانشگاه
کشور سوئیس دارای ۲۰ دانشگاه معتبر میباشد.
زنان در سوئيس
نقش زنان در کسبوکار
در سالهاي اخير زنان سوئيس نقش بسيار پررنگتري پيدا کردهاند. آنها حتي در حوزههايي که کاملا در اختيار مردان بوده، وارد شده وبه موفقيتهاي بزرگي هم دست يافتهاند. اگرچه هنوز خيلي معمول نيست که زنان در بالاترين نقطه از سلسله مراتب مديريتي باشند، ولي اين امر به تدريج در حال اتفاق است و ديدن زنان در راس هرم مديريتي شرکتهاي بزرگ در سالهاي آتي، امري عجيب نخواهد بود.ورود بهکسبوکار و قرار گرفتن در سطوح ارشد براي زنان خارجي در کشور سوئيس کار دشواري نخواهد بود. فقط بايد بتوانند تواناييهاي رقابتي لازم براي آن پست، مهارت، دانش فني و پشتکار خود را نشان دهند.
وضعيت زنان در جامعه
4/3 ميليون نفر يعني معادل 51% جمعيت کل کشور را زنان تشکيل ميدهند. اگر چه زنان از سال 1976 از حقوق مساوي با مردان در زمنيه انتخابات پارلماني برخوردار شدند، اما در مواردي موقعيت بسيار خوبي در مجامع سياسي و ردههاي گوناگون نظام حکومتي نمي باشند. در مجلس شوراي ملي سوئيس از مجموع 200 نماينده، 35 نفر زن هستند.در مجلس شوراي ايالتي (سنا) از مجموع 46 نماينده فقط 4 زن وجود دا رد که اين رقم معادل 8/7 % نمايندگان مجلس شوراي ايالتي است....
در سوئيس زنان مانند مردان آموزش نظامي ديده و به همراه مردان در واحدهاي نظامي خدمت خواهند کرد. البته براي زنان به گونه اي برنامه ريزي شده که بتوانند بيشتر به خانواده و وظايف مادري بپردازند.
شوراي فدرال سوئيس در سال 1987کنوانسيون عدم تبعيض عليه زنان را امضاء کرده است. اگرچه در قانون اساسي سوئيس جزئيات اصل تساوي حقوق زن و مرد مشخص شده، ليکن هنوز تساوي حقوق کاملاً به مرحله اجرا درنيامده است. در همين راستا شوراي فدرال به منظور پياده کردن کامل اصل تساوي حقوق زن و مرد در سال 1976 نظر مساعد خود را با تشکيل سازمان برابري حقوق زن و رمد و رسيدگي به حقوق زنان اعلام نمود که جزئيات آن در قانون اساسي مشخص گرديده است.در حال حاضر بيش از 30 سازمان غيردولتي زنان در سوئيس فعاليت دارند.
اکثريت زنان سوئيس احساس ميکنند که در زمينه مشاغل و پستهاي اجتماعي و سياسي مورد تبعيض واقع ميشوند. تحقيقات مجله بوند نشان ميدهد 92 درصد زنان دستمزد کمتري نسبت به مردان دريافت ميکند و 85 درصد نيز بر اين باورند که جنسيت آنان اثرات منفي بر شغل آنها دارد.
گذران مفيد اوقات فراغت از تجارت در سوئيس
با اينکه سرگرمي و فراغت از کار بههيچ وجه در سوئيس غيرمعمول نيست، ولي به اندازه فراغت از کار در کشورهاي جنوب اروپا اهميت ندارد. در اين کشور بيشتر احتمال دارد که براي صرف غذا به مراسم ناهار دعوتشويد تا شام يا صبحانه! همانند اکثر کشورهاي شمالي اروپا، سوئيسيها نيز مرز مشخصي ميان زندگي کاري و زندگي شخصي خود قائل هستند. لذا ترجيح ميدهند سرگرميهاي کاري خود را در همان ساعات اداري داشته باشند و بقيه زمان را به خانواده و دوستان خود اختصاص دهند. پس گذران اوقات فراغت کاري معمولا در هنگام ناهار و در يک رستوران خوب انجام ميگيرد. در هنگام صرف غذا، صحبت کردن درباره مسائل کاري بسيار محتمل است، ولي هوشمندانه تر آن است که شروع صحبت را به تاخير انداخته و صبر کنيد تا ميزبان آغازکننده بحث باشد...
اگر براي صرف يک وعده غذا دعوت شديد، معمولا از ميزبان انتظار ميرود که صورتحساب را بپردازد، همچنین وقتي شما کسي را براي يک ناهار کاري دعوت کرديد، بايد هزينه آن را خودتان پرداخت کنيد.به عنوان يک کشور چندمليتي، انواع و روشهاي متفاوت پخت غذا در نقاط مختلف سوئيس وجود دارد و اين کشور ميتواند به داشتن روشهاي آشپزي ويژه در قسمتهاي مختلف خود ببالد. (صحبت درباره انواع مختلف غذا ميتواند موضوع مناسبي براي بحثهاي دور ميز ناهار باشد.)دادن انعام در سوئيس بسيار رايج است. پرداخت آن معمولا با مضاربي از 10 فرانک انجام ميشود. به عنوان يک قاعده کلي، انعامي حدود 5 الي 10 درصد مناسب ميباشد.
تیم ملی فوتبال سوئیس
تیم ملی فوتبال سوئیس یک تیم فوتبال بینالمللی است که به نمایندگی از کشور سوئیس به میدانمیرود. این تیم زیر نظر فدراسیونفوتبال سوئیس فعالیت میکند. درسال ۱۹۲۰ یک دروازهبان ایرانی به نام حسینعلیخان سردار در بازی برابر تیم ملی فوتبال فرانسهبرای این کشور به میدان رفت.**
پایان**
ﻋﻴﺐ ﻧﺪﺍره ﻛﻪ " ﺗﻨﻬﺎیی "
ﺧﺪاﻡ ﺗﻨﻬﺎﺳﺖ. . .
ارسالها: 1667
#19
Posted: 6 Jan 2013 15:59
*ترکیه*
کشور: جمهوری ترکیه
پایتخت: آنکارا
وسعت: 783562 کیلومترمربع
جمیعت: 75 میلیون نفر سال 2010
زبان رسمی: ترکی
پول رایج: لیر ترکیه
شهرهای مهم: استانبول، آنتالیا و ازمیر
تاریخ کشور ترکیه
آناطولی، آسیای صغیر یا ترکیه فعلی از کهن ترین سرزمینهای مسکونی جهان و هم چنین زادگاه تمدنیونانی است.
از حدود دوهزار سال پیش از میلاد پیوسته کشور گشایان منطقه برای دست یافتن بر ترکیه فعلی با یکدیگر در کشمکش بوده اند، که از جمله مهمترین آنها می توان به مادهاو هخامنشیان، یونانیان، رومیان و اشکانیان اشاره نمود. در قرن هفتم پیش از میلاد، یونانیان، ترکیه فعلیرا به تصرف خود در آورده و با ایران همسایه شدند.
آنها شهرهای مهمی از جمله بیزانس یا استانبول فعلی را بنیان نهادند. امپراطوری روم در سال196 پس از میلاد براین سرزمین تسلط یافت. در سال 395 میلادی با تجزیه دولت روم به دو امپراطوری روم شرقی و رومغربی، ترکیه قسمتی از روم شرقی یا بیزانس گردید.
پایتخت این دولت شهر بیزانس بود. این امپراطوری در طی سالهای 395 تا 1453 حیات داشته و بیش از80 تندر آن حکومت راندند. حوزه تسلط امرای روم شرقی بر ترکیه متغیر بود و خاک ترکیه بطور مطلق در تصرف آنان قرار نداشت. چنانکه در اواخر فقط ناحیه تراکیا در ترکیه فعلی جزو بیرانس بود.
ترکیه در زمان سلجوقیان
در قرن یازدهم میلادی پادشاهی سلاجقه روم که حاکمان آن از خاندان سلجوقیان ایران بودند، در قسمتی از ترکیه فعلی و قسمتهایی از نواحی اطراف آن(از جمله سوریه و فلسطین)مستقر و مستحکم گردیدند. بر روی هم تا قبل از قرن چهاردهم، ترکیه فعلی دارای وحدت سیاسی و نژادی نبود و در هر گوشه آن امیرنشینها یا دولتهایی وجود داشتند. در اواخر قرن سیزدهم مقارن ضعف دولت سلاجقه روم، ممالک مستقل چندی در آسیای صغیر تشکیل یافت که مهمترین آنهامملکت ترکان قره مان اوغلو و یکیازکوچکنرین آنها مملکت ترکان عثمانی بود.ترکان عثمانی در اواسط قرن دوازدهم به آسیای صغیر مهاجرت کردند که ریاست آنان را در آنزمان ارطغرل بعهده داشت. با مرگ ارطغرل،فرزندش عثمان(عثمان اول) بعدها ریاست خاندانش را برعهده گرفت.وی در آغاز تابع سلاجقه روم بود ولی با زوال آن امپراطوری در سال 1299، اعلام استقلال کرده و ممالک تحت نفوذ خود در شمال غربی آناطولی را توسعه داد.
وی اولین پادشاه از سی و هفت پادشاه خاندان عثمانی است که جمعأ طی سالهای 1922- 1299 میلادی حکومت راندند. در اواخر عمر عثمان، شهر بورسا به تصرف دولتش درآمد وبه پایتختی برگزیده شد.
با مرگ عثمان در سال1326،فرزند ارشدش اورخان به خلافت رسید. وی سازمان ارتش را اصلاح کرد و در جنگهای آندرونیکوس سوم امپراطور بیزانس را مغلوب نمود و نواحی وسیعیرا در آسیای صغیر فتح کرد.در زمان اورخان عثمانیان برای اولین بار (بعنوان کمک به یوحنای ششم امپراطور بیزانس) پای به اروپا نهادند. از سال 1365 شهر ادرنه به پایتختی برگزیده شد. سومین خلیفه عثمانی مراد اول مقدونیه و صربستان را گرفت و امپراطور روم شرقی را خراجگذار خود نمود و از این زمان استعمار اروپا توسط عثمانیان آغاز شد.در اواخر قرن چهاردهم و اوایل قرن پانزدهم، عثمانی مانند سایر نواحی غرب آسیا مورد حمله تیمورگورکانی (تیمورلنگ) واقع شده و در سال1402 بایزید اول اسیر او گردید و بهمین خاطردولت عثمانی متلاشی گشت. تیمور متصرفات اروپایی عثمانیان را به سلیمان پسر با یزید سپرد.
پس از بازگشت امیر تیمور از آسیای صغیر، چهار تن از پسران بایزید(سلیمان،عیسی،موسی و محمد) بر سر بدست آوردن حکومت به جنگپرداختند تا سرانجام پس از11 سال،در سال1413محمد به پیروزی دست یافت و به سلطنت خود ادامه داد. در سال1453محمد فاتح خلیفه وقت شهر قسطنطنیه (استانبول فعلی) را گرفت و آنجا را پایتخت خود قرار داد و بدین صورت پرونده امپراطوری روم شرقی (بیزانس) بسته شد. سلطان محمد فاتح بیشتر بالکان و همچنین نواحی عظیم دیگری راگرفته و به متصرفات عثمانی افزود. در دوران با یزید دوم، پسر و جانشین محمد فاتح، اختلاف میان عثمانی و مصر بالا گرفت و سرانجام آن سرزمین به تصرف عثمانیان درآمد....
ﻋﻴﺐ ﻧﺪﺍره ﻛﻪ " ﺗﻨﻬﺎیی "
ﺧﺪاﻡ ﺗﻨﻬﺎﺳﺖ. . .
ارسالها: 1667
#20
Posted: 6 Jan 2013 16:14
وسعت ترکیه در زمان عثمانیان
در نیمه اول قرن شانزدهم سرزمینهای وسیع دیگری از جمله الجزایر، مجارستان، والاکیا (والاشی)، مولداوی، سوریه و... به تصرف این امپراطوری درآمد. همچنین در زمان سلیمان در اواسط قرن شانزدهم عراق و بغداد بدست عثمانیها افتاد.
در همان زمان، دولت عثمانی در همسایگی دو کشور مقتدر قرار داشت یکی دولت اتریش در اروپا و دیگری دولت صفوی در ایران. در دوران سلطنتسلیم دوم فرزند سلیمان، در طی سالهای بعد میان ایران و عثمانی جنگهایی اتفاق افتاد که عمدتأ با پیروزی ایرانیان همراه بود. طی قرون هفدهم بتدریج قسمتهایی از متصرفات اروپایی عثمانی از دست رفتهو بوسیله اتریش اشغال شد.
همچنین در این دوران، عثمانی همواره مشغول جنگهای شدیدی با همسایگانو شورشیان بود.
در قرن هفدهم علمای دینی غالبأ در ادارهامور امپراطوری اعمال نفوذ می کردند. همچنین در آن قرن شورشهای فراوانی در اقصی نقاط امپراطوری بوقوع پیوست.
متصرفات عثمانی دراوج عظمت شاملکشورهای فعلی ترکیه، سوریه، عراق، اردن، لبنان، فلسطین، مصر،قسمتهای کناره مدیترانه در افریقای شمالی، قسمت اعظم بالکان و دهها منطقه کوچک و بزرگ دیگر بود.از اوایل قرن هجدهم جنگهای طولانی روس و عثمانی آغاز شد.
اولین جنگها طی سالهای 11- 1710 به تحریک پادشاه مخلوع سوئد که به عثمانی پناهنده شده بود، میان دو کشور روس و عثمانی در گرفت که به پیروزی ترکها منجر گردید. جنگهای بعدی نیز که در سالهای 33- 1732 روی داد، متضمن خطری برای عثمانیها نبود.
بعد از سال1739 تا چند دهه آرامشی نسبی برای امپراطوری بوجود آمد. ازسال1768 با اعلان جنگ عثمانی به روسیه، تضعیف واقعی امپراطوری شدت گرفت. طی این جنگ قوای روسیه در بلغارستان پیش رفتند تا سرانجام پیمان کوچک قینارجه در سال1774 به آن خاتمه داد. بموجب این پیمان کریمه کاملا از عثمانی مستقل شده و در سال1783 به روسیه متصل گردید.
دولت عثمانی حق حمایت روسیه را نسبت به امیرنشینهای کرانه دانوب به رسمیت شناخت. بعد از جنگ سال 1776 ایران و عثمانی، بصره به تصرف ایران درآمد و از طرف دیگر با پایان یافتن جنگهای سال92- 1784 با روسیه که با پیمان صلح یاشی پایان پذیرفت....
ﻋﻴﺐ ﻧﺪﺍره ﻛﻪ " ﺗﻨﻬﺎیی "
ﺧﺪاﻡ ﺗﻨﻬﺎﺳﺖ. . .