ارسالها: 23330
#131
Posted: 2 Sep 2013 19:16
توماس وودرو ویلسون( بیست و هشتمین رئیس جمهور)
توماس وودرو ویلسون (زاده: ۲۸ دسامبر ۱۸۵۶، در گذشته: ۳ فوریه ۱۹۲۴) بیست و هشتمین رئیس جمهور ایالات متحده بود که از سال ۱۹۱۳ تا ۱۹۲۱ در این مقام باقیماند.
ویلسون در سال ۱۹۱۹ دچار یک نوع بیماری که موجب فلج شدن وی گردید شد و فعالیتهایش محدود شدند. مهمترین ابتکار وی ایجاد جامعه ملل پس از پایان جنگ جهانی اول بود، که دارای ۱۴ ماده بود. اگرچه این پیمان چندان نتیجه بخش نبود و حتی خود آمریکا نیز به آن نپیوست، ولی زیربنای ایجاد سازمان ملل متحد پس از پایان جنگ دوم جهانی شد.
قبر ویلسون در واشینگتن دی سی قرار دارد.
بههمراه همسر و سه دختر خود
در حال انداختن توپ بیسبال در سال ۱۹۱۶
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
ارسالها: 23330
#132
Posted: 2 Sep 2013 19:24
وارن گامالیل هاردینگ( بیستونهمین رئیس جمهور)
وارن گامالیل هاردینگ (۲ نوامبر ۱۸۶۵ - ۲ اوت ۱۹۲۳) یک سیاستمدار آمریکایی و بیستونهمین رئیس جمهور ایالات متحده بود.
او از ۱۹۲۱ تا ۱۹۲۳ در سمت ریاست جمهوری بود و در ۱۹۲۳ ششمین رئیس جمهوری شد که در دفتر کار خود درگذشت. وی حزب جمهوریخواه از ایالت اوهایو بود.
جان کالوین کولیج(سیامین رئیس جمهور)
جان کالوین کولیج (۴ ژوئیه ۱۸۷۲ - ۵ ژانویه ۱۹۳۳) سیامین رئیس جمهور ایالات متحده آمریکا (۱۹۲۹-۱۹۲۳) بود.
کولیج نیز مانند برخی از اسلاف خود میراث خوار رئیس جمهوری بود که پیش از مرگ او سمت معاونت وی را برعهده داشت. وی توانست با انجام اقداماتی ذهن افکار عمومی آمریکا را از تمرکز بر رسواییهایی که به حزب جمهوریخواه نسبت داده شده بودند، باز دارد. کولیج در سال ۱۹۲۴ بر رقبای انتخاباتی خود چیره شد و دوره خود را با رضایت افکار عمومی آمریکا به انتها رساند.
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
ارسالها: 23330
#133
Posted: 2 Sep 2013 19:37
هربرت هوور(سی و یکمین رئیس جمهور)
هربرت هوور (۱۰ اوت ۱۸۷۴-۲۰ اکتبر ۱۹۶۴) سی و یکمین رئیس جمهور ایالات متحده آمریکا بود.
وابستگی سیاسی هوور به یکی از دو حزب جمهوریخواه و دموکرات آمریکا تا پیش از انتخابات ریاست جمهوری ۱۹۲۰ تا آن حد روشن نبود که این دو حزب اصلی وی را به عنوان نامزد بالقوه خود در نظر بگیرند. اما پس از این انتخابات گرایش سیاسی وی با عهده دار شدن ریاست وزارتخانه بازرگانی آمریکا در دوران تصدی هاردینگ و کولیج مشخص شد. جمهوریخواهان هوور را در سال ۱۹۲۸ به عنوان کاندیدای حزب خود برای رقابت با «آلفرد اسمیت» از حزب دموکرات معرفی کردند . وی در این رقابت پیروز شد، اما در انتخابات سال ۱۹۳۲ از تکرار این پیروزی بازماند.
فرانکلین دلانو روزولت ( سی و دومین رئیسجمهور)
فرانکلین دلانو روزولت (زاده ۱۸۸۲ - درگذشته ۱۹۴۵) سی و دومین رئیسجمهور آمریکا بود.
وی قبل از رسیدن به مقام ریاست جمهوری به بیماری فلج اطفال دچار شد. بطوری که از کمر به پایین فلج شده و قادر به راه رفتن نبود روزولت برای رسیدن به پست ریاست جمهوری آمریکا تلاشهای فراوانی کرد و برای این که بتواند حداکثر آرا را جمع آوری کند و همچنین محبوبیت خود را تاحد زیادی بالا ببرد کمکهای بسیار شایانی در رابطه با بیماری فلج اطفال کرد وی در جورجیانای آمریکا مجتمعی به نام Warm Springs را راه اندازی کرد که شامل چند هتل و یک استخر آب گرم میشد و بیشتر برای افراد بی بضاعت بود و شیوه آب در مانی را نیز رونق بخشید زیرا خود با استفاده از این روش به درمان رسید. Warm Springs یکی از معتبرترین و بهترین مجتمعهای نگهداری از بیماران فلج اطفال در دنیا میباشد. روزولت در سال ۱۹۳۲ میلادی توانست به نامزدی دموکراتها برای حضور در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا دست یابد. وی توانست در انتخابات آن سال، با اختلافی فراوان هربرت هوور را شکست دهد. روزولت طی دومین دوره ریاست جمهوری خود در آمریکا به خطر فاشیسم واقف شد و از سال ۱۹۳۷ تلاشهایی را برای اطلاع افکار عمومی کشورش از این خطر و رویدادهایی که بر این مبنا در اروپا و آسیا در حال وقوع بود، آغاز کرد.
تائید کمکهای آمریکا به انگلیس و روسیه در سال ۱۹۴۱ زمینه مخالفتهای داخلی با سیاستهای وی را فراهم آورد اما حمله ژاپنیها به پرل هاربر به این مخالفتها پایان داد. در ۱۹۴۲ روزولت دستور بازداشت دسته جمعی ۱۰۰٬۰۰۰ ژاپنی آمریکایی را صادر کرد.
سلسله جلسات وی با وینستون چرچیل و جوزف استالین مبانی جهان پس از جنگ جهانی دوم را بنیان نهاد. وی در سال ۱۹۴۴ برای چهارمین بار رئیس جمهور آمریکا شد. به علت اینکه تا آن زمان قانون محدودیت انتخاب ریاست جمهوری ایالات متحده به دو بار هنوز تصویب نشده بود به وی این فرصت را داد که ۴ بار به ریاست جمهوری انتخاب شود امری که در تاریخ آمریکا یک استثناست. وی در سال ۱۹۴۵ در دومین سال خدمت از چهارمین دوره ریاست جمهوریش تنها سه هفته به پایان جنگ جهانی دوم در اروپا درگذشت.
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
ارسالها: 23330
#134
Posted: 2 Sep 2013 19:51
هری اس. ترومن(سی و سومین رئیس جمهور)
هری اس. ترومن (زاده ۸ مه ۱۸۸۴ - مرگ ۲۶ دسامبر ۱۹۷۲ ) سی و سومین رئیس جمهور آمریکا بود.
ترومن که در سال ۱۹۴۴ به عنوان معاون فرانکلین روزولت کار در دستگاه اجرایی آمریکا را آغاز کرده بود، پس از مرگ ناگهانی وی ریاست این دستگاه را بر عهده گرفت. او باید آمریکای پس از جنگ را اداره میکرد که با بحرانهای متعددی دست به گریبان بود.
آلمان در ماه مه ۱۹۴۵ تسلیم شد و ترومن در ژوئیه همان سال در کنفرانس پتسدام حضور یافت تا در بحثهای مربوط به طرحهای توافق برای اروپای پس از جنگ شرکت کند. ترومن برای پایان دادن به جنگ آمریکا و ژاپن دستور پرتاب بمبهای اتم به شهرهای هیروشیما و ناکازاکی را صادر کرد که در نتیجهٔ آنها ژاپن هم تسلیم شد. نظره دومینو (سقوط نظامهای دیکتاتوری پشت سر هم) که برای سالیان دراز در قلب سیاست خارجه ایالات متحده آمریکا را تشکیل می داد نخستین بار ژنرال دوایت آیزنهاور آن را پایه گذاری کرد: اگر نخستین دومینو بیفتد پشت سر هم تمام قطعات خواهند افتاد بنابر این میتوان فروپاشی یک نظام را دید. اشاره ژنرال آیزنهاور به کشور های جنوب شرق آسیا است که دارای گرایش های سیاسی اقتصادی کمونیستی بودند.وی استدلال می کرد که اگر ویتنام کمونیستی شود کشور هایی نظیر لائوس ، کامیوج، برمه و تایلند نیز کمونیستی خواهند شد. در پی چنین نگرشی بود که لیندون جانسون در سال ۱۹۵۵ جنگی طولانی و فاجعه بار را با ویتنام آغاز کرد.همچنین هری ترومن سلف ژنرال آیزنهاور با کمک های مالی به یونان و ترکیه در سال ۱۹۴۷ دکترین ترومن را بنا نهاد تا اقدامی پیشگیرانه با بسط کمونیسم در اروپای غربی انجام دهد. درگیری آمریکا در جنگی در حمایت از کره جنوبی در برابر کره شمالی نمونه ای از اهمیت این نظریه در سیاست خارجه آمریکاست.
با این حال وجهه ترومن پس از ارائه پیشنهادهایی نظیر دکترین وی برای تهدید کمونیسم و کمک به بازسازی اقتصادی کشورهای جنگ زده، احیا شد. وی بار دیگر در سال ۱۹۴۸ به عنوان رئیس جمهور آمریکا برگزیده شد. اما ترومن در دور جدید زمامداریاش باید با مسائل جدیدی از جمله جنگ سرد با اتحاد جماهیر شوروی، اجرای پیمان آتلانتیک شمالی (ناتو)، استقرار پلیس سازمان ملل در کره و مشکلات داخلی دیگری از جمله ثبات اقتصادی آمریکا، مواجه میشد. ترومن در سال ۱۹۵۲ اعلام کرد که دیگر نامزد ریاست جمهوری آمریکا نخواهد شد.
دوایت دیوید آیزنهاور(سی و سومین + سی و چهارمین رئیس جمهور)
دوایت دیوید آیزنهاور معروف به «آیک» (زاده ۱۴ اکتبر ۱۸۹۰ در تگزاس - درگذشته ۲۸ مارس ۱۹۶۹) سرباز و سیاست مدار آمریکایی بود.
او از سال ۱۹۵۳ تا ۱۹۶۱ به عنوان سی و چهارمین رئیس جمهور ایالات متحده آمریکا منصوب شده بود. او در طول جنگ جهانی دوم عنوان «ژنرال ارتش» را دارا بود و فرماندهٔ عالی نیروهای متفقین در اروپا بود. آیزنهاور از حزب جمهوری خواه بود.
در سال ۱۹۵۰ هری ترومن از ژنرال آیزنهاور که سمتهای نظامی متعددی را تا آن زمان تجربه کرده بود، خواست تا ریاست نیروهای ناتو را در اروپا بپذیرد.
وی دو سال بعد در کنوانسیون حزب جمهوری خواه به عنوان نامزد این حزب برای انتخابات ریاست جمهوری معرفی شد. وی سپس «آدلای استیونسون»، رقیب خود در انتخابات ۱۹۵۲ را شکست داد و رئیس جمهور آمریکا شد.
آیزنهاور طی دو دوره تصدی اش در پست ریاست جمهوری سیاستهای داخلی را تعدیل کرد. وی معتقد بود که در عصری که ملی گرایی نوین، تکثیر موشکهای اتمی و سفرهای فضایی رواج پیدا کردهاست، باید در جستجوی صلح بود. او درصدد بود تا اتحاد آمریکا را با کشورهای هم پیمان تقویت کرده و واشینگتن را برای مقاومت در برابر تهاجم «سرخ» به اروپا، آسیا و آمریکای لاتین مهیا نگه دارد. دکترین آیزنهاور در سال ۱۹۵۷ سطح تعهدات کشورش را به خاورمیانه افزایش داد.
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
ارسالها: 23330
#135
Posted: 2 Sep 2013 20:14
جان اف. کندی(سی و پنجمین رئیس جمهور)
جان فیتزجرالد کِنِدی
(زادهٔ ۲۹ مه ۱۹۱۷ - درگذشتهٔ ۲۲ نوامبر ۱۹۶۳) سی و پنجمین رئیس جمهور ایالات متحده آمریکا بود.
او از ۱۹۶۱ تا زمان به قتل رسیدنش در ۱۹۶۳ ریاست جمهوری را به عهده داشت. او که عضوی از خانوادهٔ سیاسی و مشهور کندی بود به عنوان نمادی از لیبرالیسم آمریکایی مشهور است. در طول جنگ جهانی دوم در اقیانوس آرام ناوبان بود و به خاطر شجاعت در نجات جان سربازانش مدال گرفت. کندی هنگام آغاز ریاست جمهوری ۴۳ سال داشت و از این رو جوانترین رئیس جمهور تاریخ آمریکاست (پیش از او این عنوان از آن تئودور روزولت بود).
از اتفاقات مهمی که در دوران ریاست جمهوری او افتاد میتوان به تهاجم ناموفق به خلیج خوکها، بحران موشکی کوبا، ساخته شدن دیوار برلین، آغاز مسابقه فضایی، اولین اتفاقات جنگ ویتنام و جنبش حقوق مدنی آمریکا اشاره کرد.
کندی رکوردهای دیگری نیز دارد. او تنها کاتولیک رومی است که به ریاست جمهوری رسیده، اولین رئیس جمهور آمریکا که متولد قرن بیستم بود، آخرین رئیس جمهوری که در طول دورهاش به قتل رسید، آخرین کاندید حزب دموکرات از شمال آمریکا که به ریاست جمهوری رسید و آخرین کسی که هنگام انتخاب شدن عضو مجلس سنا بود.
کندی در ۲۲ نوامبر ۱۹۶۳ در سن ۴۶ سالگی به قتل رسید. این جوانترین سن مرگ برای یک رئیس جمهور آمریکاست. قتل او یکی از اتفاقات مهم تاریخ آمریکا است، زیرا این قتل باعث مطرح شدن و به نوعی محبوبیت بیشتر او در آمریکا شد و باعث شد او الهام بخش نسلهای متعددی باشد.
تولد، کودکی و تحصیلات اولیه
کندی در بروکلاین، ایالت ماساچوست به دنیا آمد. والدین او جوزف پ. کندی پدر و رز فیتزجرالد بودند.
بعدها فاش شد که کندی در جوانی از یک بیماری کمیاب به نام «آدیسون» رنج میبردهاست. این بیماری و دیگر بیماریهای او در زمان زندگیاش از عموم پنهان نگاه داشته میشد.
کندی در یکی از مهمترین مدارس آمریکا، مدرسهٔ «چوآته» درکانکتیکات، تحصیلاتش را انجام داد و در سال ۱۹۳۵ فارغالتحصیل شد. قبل از ثبت نام در کالج او یک سال را در لندن و در «مدرسهٔ اقتصاد لندن» دورهای در اقتصاد سیاسی زیر نظر پروفسور «هارولد لاسکی» گذراند. در پاییز ۱۹۳۵ او به دانشگاه پرینستون رفت اما به علت بیماری یرقان مجبور به ترک آنجا شد. پاییز سال بعد او به کالج هاروارد رفت. او در خلال مدتی که در هاروارد درس میخواند دوبار به اروپا و بریتانیا رفت. در این مدت پدر او سفیر آمریکا در دربار سلطنتی بود.
در ۱۹۳۸، کندی پایاننامهٔ خود تحت عنوان «چرا انگلستان خوابید؟» را نوشت. این اثر در مورد نقش انگلستان در توافقنامه مونیخ بود. او در ژوئن ۱۹۴۰ با نشان «کام لائود» و لیسانس مسائل بینالملل از هاروارد فارغالتحصیل شد. در همین سال پایاننامهٔ او به عنوان کتاب انتشار یافت و از پرفروشترین کتابهای سال شد.
خدمت نظامی
در بهار ۱۹۴۱، کندی برای ارتش آمریکا داوطلب شد، اما تقاضای او به علت مشکلات پزشکیاش رد شد؛ اما در سپتامبر همان سال او در نیروی دریایی آمریکا استخدام شد. این استخدام به این علت ممکن شد که کندی از از نفوذ مدیر «او ان آی» (دفتر اطلاعات نیروی دریایی) که زمانی کارمند جوزف کندی در سفارت بود، استفاده کرد. او در این دوران با درجهٔ سربازی (درجهٔ انساین) در دفتری خدمت میکرد که کارش تهیهٔ بولتن و اطلاعات برای دبیرخانهٔ نیروی دریایی بود. در همین زمان بود که پرل هاربر مورد حمله قرار گرفت. همچنین در همین دوران بود که کندی رابطهٔ عاشقانهای را با «اینگا آرواد»، جاسوس نازی، آغاز کرد. گرچه این رابطه مدتی بعد و پس از انتقال کندی به دفتر «او ان آی» در کارولینای جنوبی پایان یافت.
کندی ابتدا دورههایی در مدرسهٔ آموزشی دفترداران ذخیرهٔ نیرودریایی و مرکز آموزشی اسکادران قایقهای «پی تی» گذراند و پس از آن به پاناما و جبههٔ اقیانوس آرام در جنگ اعزام شد. او در جبههٔ اقیانوس آرام در چندین نبرد شرکت کرد، به درجهٔ ستوانی رسید و فرماندهی یک قایق پی تی را در دست داشت.
در ۲ آگوست ۱۹۴۳ قایق کندی، پی تی ۱۰۹، در نزدیکیهای نیو جورجیا (نزدیکی جزایر سلیمان) مشغول انجام عملیاتی نظامی بود که توسط یک ناو ژاپنی نابود شد. در این حادثه پشت کندی که از قبل نیز دچار مشکلاتی بود بیشتر مصدوم شد. با این حال و با همین پشت آسیب دیده کندی یک مرد زخمی دیگر را نیز به دوش کشید و سه مایل در اقیانوس شنا کرد تا به جزیرهای برسد. به خاطر این اقدام او مدال نیروی دریایی را دریافت کرد.
او در زمان خدمت در جنگ جهانی دوم همچنین نشانهای «قلب ارغوانی»، «مدال کمپین آسیا-اقیانوس آرام» و «مدال پیروزی جنگ جهانی دوم» را کسب کرد. او در اوایل سال ۱۹۴۵، چند ماه پیش از تسلیم ژاپن از خدمت مرخص شد.
سالها بعد در ماه مه ۲۰۰۲ در یک سفر اکتشافی در جزایر سلیمان بقایای کشتی پی تی ۱۰۹ یافت شد.
آغاز فعالیت سیاسی
پس از جنگ جهانی دوم کندی وارد جهان سیاست شد. این تا حدودی به علت پر کردن جای خالی برادرش، «جوزف پ. کندی پسر» بود که علیرغم امیدهای زیادی که خانواده به او بسته بود، در جنگ کشته شد. در ۱۹۴۶، «جیمز مایکل کورلی» نمایندهٔ مجلس منطقهای که کندی در آن زندگی میکرد و جوی شدیداً طرفدار حزب دموکرات داشت، شهردار بوستون شد و از نمایندگی استعفا داد. کندی خود را کاندید مجلس کرد و با اختلاف زیادی رقیبش از حزب جمهوریخواه را مغلوب کرد. کندی دو بار دیگر نیز انتخاب شد اما در این مدت با رهبری حزب دموکرات و هری ترومن اختلافاتی داشت.
کندی در ۱۲ سپتامبر ۱۹۵۳ با «ژاکلین لی بوویر» ازدواج کرد. او در دو سال اول ازدواجش عملهای نخاعی بسیاری انجام داد و بارها به مرگ نزدیک شد و معمولاً در سنا حاضر نمیشد. در این دوره او کتابی تاریخی به نگارش درآورد که در سال ۱۹۵۷ جایزه پولیتزر را به خاطر آن دریافت کرد.
پشتیبانی خانواده کندی از مک کارتی
سناتور جوزف مک کارتی با خانوادهٔ کندی ارتباط خوبی داشت. حتی قبل از شهرت مک کارتی او از دوستان نزدیک جوزف پ. کندی بود. جوزف کندی هزاران دلار به مک کارتی کمک کرده و یکی از مهمترین طرفدارانش بود. مک کارتی در اواخر دههٔ ۴۰ میلادی، بارها مهمان کندیها بود و در دورهای با «پاتریشیا کندی» (خواهر جان کندی) رابطه داشت.
در سال ۱۹۵۳ به درخواست جوزف پ. کندی، مک کارتی، رابرت کندی را در سن ۲۷ سالگی در ردهای بالا استخدام کرد. در ۱۹۵۴ وقتی سنا تصمیم به محکومیت مک کارتی داشت، سناتور کندی به تناقضی برخورد. او در این زمان گفت: «چگونه میتوانم رای به اخراج جو مک کارتی بدهم، آن هم برای کارهایی که او در زمانی انجام داده که برادر خودم جز خدمهاش بوده است؟»
گرچه در آن زمان رابرت کندی با یکی از خدمهٔ مک کارتی، روی کوهن، مشکلاتی پیدا کرده بود و از همکاری با مک کارتی استعفا داده بود. جان کندی پیش نویسی از سخنرانی در دفاع از اخراج مک کارتی را نوشت اما هرگز آن را ایراد نکرد. وقتی سنا در ۲ دسامبر ۱۹۵۴ به اخراج مک کارتی رای داد کندی در بیمارستان بود و هرگز، چه در آن زمان و چه بعدها، اعلام نکرد که اگر در سنا بود به چه چیز رای میداد.
دورهٔ سناتوری در دههٔ ۵۰ میلادی
کندی از ۱۹۵۳ تا ۱۹۶۰ به مدت هفت سال سناتور بود.
در ۱۹۵۲، کندی با شعار «کندی بیشتر به ماساچوست خدمت خواهد کرد» خود را کاندید سنا کرد. او با حدود ۷۰ هزار رای بیشتر بر «هنری کابوت لودج پسر»، کاندید حزب جمهوریخواه، پیروز شد و به سنا راه یافت.
در ۱۹۵۶ کندی در مجمع ملی حزب دموکرات خود را کاندید نیابت ریاست جمهوری کرد، اما شکست خورد و به جای او سناتور ایالت تنسی، «استس کفائوور»، انتخاب شد؛ اما تلاشهای انتخاباتی او برای گرفتن این مقام باعث افزایش شهرتش در درون حزب گردید.
در ۱۹۵۸، کندی اولین ویراست از کتابش، «ملت مهاجرین» را منتشر کرد.
انتخابات ریاست جمهوری ۱۹۶۰
در ۱۹۶۰، کندی اعلام کرد که قصد دارد برای ریاست جمهوری آمریکا کاندید شود. در انتخابات اولیهٔ درون حزبی او رقبایی چون سناتور هیوبرت هامفری از مینه سوتا، سناتور لیندون ب. جانسون از تکزاس و «آدلای استیونسون»، کاندید حزب دموکرات در انتخاباتهای ۱۹۵۲ و ۱۹۵۶ را در مقابل خود میدید. کندی در چند منطقهٔ کلیدی مانند ویسکانسین و ویرجینیای غربی در انتخابات اولیه پیروز شد. از آنجایی که ویرجینیای غربی به ایالتی با مردم محافظهکار و غالباً پروتستان مشهور بود که احتمال میرفت که به کندی کاتولیک رای ندهند او به معدنی در این ایالت رفت و از کارگران معدن خواست به او رای دهند. پس از پیروزی کندی در ویرجینیا بسیاری بر سر قبول او به عنوان کاندیدا موافقت کردند.
در ۱۳ ژوئیه ۱۹۶۰ حزب دموکرات رسماً اعلام کرد که کندی کاندید ریاست جمهوری این حزب است. کندی علیرغم جدالهایی که با جانسون در انتخابات اولیه داشت از او تقاضا کرد که به عنوان نایب رییس جمهور به همراه او کاندید شود. او برای پیروزی در انتخاباتی که به نظر میآمد از سال ۱۹۱۶ به این طرف نزدیکترین انتخابات باشد، به محبوبیت جانسون در جنوب نیاز داشت. مهمترین مسائل انتخاباتی در آن سال شامل چگونگی به حرکت درآوردن دوبارهٔ اقتصاد، کاتولیک بودن کندی، کوبا و چگونگی رقابت فضایی و موشکی با شوروی میشد. او برای اینکه اذهان را از فکر اینکه کاتولیسیسم رومی او بر تصمیمگیریهایش تأثیر میگذارد رها کند، در ۱۲ سپتامبر ۱۹۶۰ سخنرانی معروفی در هوستون، تگزاس ایراد کرد؛ «من کاندیدای کاتولیک نیستم. من کاندیدایی از حزب دموکرات هستم که اتفاقاً کاتولیک نیز هست! در مسائل عمومی من از طرف کلیسایم صحبت نمیکنم و کلیسا نیز از طرف من صحبت نمیکند.»
در سپتامبر و اکتبر کندی به همراه کاندیدای حزب جمهوریخواه، ریچارد نیکسون که پیشتر سمت معاون آیزنهاور را داشت، مناظراتی تلویزیونی برگزار کرد که اولین مناظرات تلویزیونی ریاست جمهوری در تاریخ آمریکا بودند. معروف است که نیکسون در این مباحثات عصبی و خیس عرق بود در حالی که کندی آرام و با متانت بود و همین از عوامل پیروزی او شد. بعضیها حتی میگویند در مباحثات رادیویی نیکسون تأثیرگذارتر از کندی بود اما در تلویزیون این برعکس بود. بهرحال این مناظرات تلویزیونی نقطهٔ مهمی در تاریخ سیاسی آمریکا هستند زیرا از این به بعد بود که تلویزیون نقش مهمی در سیاست بازی کرد و جلوهٔ خوب مقابل دوربین از ملزومات کاندیداهای ریاست جمهوری شد.
در انتخابات نهایی در ۸ نوامبر ۱۹۶۰، کندی در جدالی بسیار نزدیک، نیکسون را مغلوب کرد.
ریاست جمهوری
کندی در ۲۰ ژانویه ۱۹۶۱، به عنوان سی و پنجمین رئیس جمهور آمریکا سوگند یاد کرد. او در سخنرانی افتتاحیهٔ معروفش از آمریکاییها خواست که شهروندانی فعال باشد. او گفت: «نپرسید کشورتان چه میتواند برای شما بکند، بلکه بپرسید شما چه میتوانید برای کشورتان بکنید». او همچنین از ملل دنیا خواست که به هم بپیوندند تا با «دشمنان مشترک انسان: استبداد، فقر، بیماری و خود جنگ» بجنگند.
سیاستهای خارجی
در ۱۷ آوریل ۱۹۶۱، کندی دستور حمله به کوبا به منظور تسخیر این کشور را صادر کرد. با همکاری سازمان سیا، ۱۵۰۰ تبعیدی کوبایی که در آمریکا آموزش دیده بودند تحت عنوان «بریگاد ۲۵۰۶» به قصد براندازی حکومت کاسترو به جزیره رفتند اما سیا پشتیبانی مردمی کاسترو را دست کم گرفته بود. مردم بر خلاف انتظار از این حمله استقبال نکردند. در دو روز بعد و تا ۱۹ آوریل، دولت کاسترو اکثر تبعیدیهای مهاجم را دستگیر کرده و یا کشته بود و کندی برای آزادی ۱۱۸۹ نفر باقیمانده مجبور به مذاکره با کوبا شد. پس از گذشت ۲۰ ماه کوبا با دریافت محمولههای غذا و دارو به ارزش ۵۳ میلیون دلار مهاجمان را آزاد کرد. این یک رسوایی بزرگ برای کندی بود اما او تمام مسئولیت آن را پذیرفت و با پذیرش و اعتراف به آن بر محبوبیتش بیش از پیش افزوده گشت! که بعدها بسیاری از سیاستمداران و روسای جمهوری آمریکا خواستند اعتراف و پذیرش مسیولیت بعد از شکستهایشان را همچون کندی بیان کنند که نا موفق بودند و موجب ناراضیتی مردم گشتند. که در واقعاً نتیجهای معکوس میدیدند!
در ۱۳ اوت ۱۹۶۱، دولت آلمان شرقی شروع به ساختن دیوار برلین و جدایی برلین شرقی از قسمت غربی این شهر کرد. این امر به علت حضور نظامی آمریکا در برلین غربی بود. کندی مدعی شد که این بر خلاف توافقات «چهار قدرت» است ولی با این حال جلوی احداث و پیشروی آن تا طول ۱۵۵ کیلومتری را نگرفت و مخالفتی جدی با این قضیه نکرد.
بحران موشکی کوبا در ۱۴ اکتبر ۱۹۶۲ شروع شد. این بحران وقتی شروع شد که هواپیماهای جاسوسی آمریکایی از پایگاههای موشکهای هستهای میانبرد شوروی در کوبا تصاویری تهیه کردند که استقرار موشکهای شوروی در کوبا را مشخص مینمود. کندی در مقابل دوراهی مهمی قرار گرفته بود. اگر آمریکا به این پایگاهها حمله میکرد جنگ جهانی هستهای با شوروی به سادگی آغاز میشد و اگر دست به هیچ اقدامی نمیزد باید خطر وجود سلاحهای هستهای در چند کیلومتری خودش را میپذیرفت. خطر دیگر این بود که آمریکا به عنوان نیروی ضعیفتر، آنهم در نیمکرهٔ خودش، شناخته شود. بسیاری از مقامات نظامی و کابینهٔ کندی خواستار حملهٔ هوایی بودند اما کندی تنها دستور به قرطینهٔ دریایی داد و تمام کشتیها را مورد بازرسی قرار داد. او شروع به مذاکراتی با شوروی کرد و تنها یک هفتهٔ بعد با رهبر وقت شوروی، نیکیتا خروشچف، به توافق رسید. خروشچف توافق کرد که موشکها را از کوبا بیرون ببرد و آمریکا قول داد که هرگز به کوبا حمله نکند. همچنین در بند مخفی توافق قرار بر این شد که آمریکا تا شش ماه دیگر موشکهای خود را از ترکیه خارج کند. پس از این حادثه که بیش از هر زمانی (حتی تا به امروز) در تاریخ، جهان را به جنگ هستهای نزدیک کرد، کندی در مقابله با اتحاد شوروی بیشتر مراقب بود و تصمیم و سیاست بسیار خوبی را در این موضوع بسیار خطرناک و حساس اتخاذ کرد.
کندی با اعلام اینکه «آنانی که انقلاب صلحآمیز را غیرممکن کنند، انقلاب خشونتآمیز را گریزناپذیر میکنند» با کمونیسم در آمریکای لاتین مبارزه میکرد. او «اتحاد برای پیشروی» را تأسیس کرد و کمکهای مالی بسیاری به کشورهای آمریکای لاتین داد تا از انقلابهای کمونیستی در آنها جلوگیری کند. او برای جا افتادن «اتحاد برای پیشروی» با فرماندار وقت پورتوریکو، «لوئیز مونوژ مارین،» همکاری نزدیکی داشت.
مثال دیگری از باور ظاهری کندی به قدرت غیرنظامی برای پیشرفت جهان تأسیس «نیروهای صلح» بود. در این برنامه که تا به امروز نیز ادامه دارد، آمریکاییهای داوطلب به ملل در حال توسعهٔ جهان در اموری چون تحصیلات، کشاورزی، پزشکی و ساخت و ساز کمک میکردند.
کندی همچنین در مقابله با کمونیسم از نیروی نظامی محدودی استفاده میکرد، اما بهرحال او نیز همچون روسای جمهور قبلی در مقابله با گسترش کمونیسم مصمم بود و پیرو سیاستهای قبلی آمریکا حمایت اقتصادی، سیاسی و نظامی از حکومت ویتنام جنوبی را ادامه داد. این حمایت شامل فرستادن مشاوران نظامی و نیروهای ویژه به منطقه نیز میشد. حضور آمریکا در منطقه مدام افزایش مییافت تا اینکه در دورهٔ پس از کندی نیروهای رسمی آمریکا رسماً در جنگ ویتنام درگیر شدند.
در ۲۶ ژوئن ۱۹۶۳، کندی به دیدار برلین غربی رفت و سخنرانی بسیار معروفی در ضدیت با کمونیسم ایراد کرد. هنگام سخنرانی کندی بعضی از مردم در سمت دیگر دیوار در برلین شرقی تجمع کرده بودند و با تشویق کندی عدم تمایل خود به تحت کنترل شوروی بودن را ابراز میکردند. کندی ساخت دیوار برلین را به عنوان مثالی از شکست کمونیسم عنوان کرد و گفت: «آزادی مشکلات بسیار دارد و دموکراسی کامل نیست، اما ما هیچوقت مجبور به ساختن دیواری برای نگهداشتن مردممان در کشور نبودهایم!». این سخنرانی به خاطر جملهٔ «ایش بین آین برلینر» (به آلمانی: Ich bin ein Berliner)(در آلمانی: «من شهروندی از برلین هستم») که از سوی کندی ایراد شد، بسیار معروف است.
کندی همچنین پیشنهاد دهندهٔ اصلی «معاهدهٔ محدودیت آزمایش» را داشت که طبق آن آزمایش اتمی در زمین، در اتمسفر و زیر آب ممنوع بود و تنها آزمایشهای زیرزمینی مجاز شمرده میشدند. آمریکا، بریتانیا و شوروی هر سه این معاهده را امضا کردند و در اوت ۱۹۶۳ کندی آن را به قانون رسمی تبدیل کرد. او این معاهده را از بزرگترین دستاوردهای دوران خود میدانست.
او در سال ۱۹۶۳ در سفر به ایرلند به همراه رئیس جمهور وقت ایرلند، اآمون ده والرا، «بنیاد آمریکا و ایرلند» را تأسیس کردند. هدف این بنیاد ایجاد ارتباط بیشتر بین آمریکاییهای ایرلندیالاصل و کشور ایرلند بود.
کندی و محمدرضاشاه پهلوی، کاخ سفید(۱۹۶۲)
سیاستهای داخلی
کندی برای اشاره به برنامهٔ داخلی خود از عبارت «خط مقدم جدید» استفاده میکرد. او از تخصیص بودجهٔ فدرال به تحصیلات و مراقبتهای پزشکی برای سالمندان و دخالت دولت در مبارزه با بحران اقتصادی خبر داد. کندی همچنین قول پایان تبعیض نژادی را داد.
دادگاه عالی آمریکا در ۱۹۵۴ حکم به ممنوعیت جداسازی نژادی در مدارس عمومی را داده بود، اما هنوز نه تنها بسیاری از مدارس از این قانون سرپیچی میکردند، بلکه هنوز بسیاری از اتوبوسها، رستورانها، سینماها و دیگر اماکن عمومی نیز جداسازی میشدند.
کندی مبارزهٔ رسمی برای حقوق مدنی را در کمپینی در سال ۱۹۶۲ برای رای دهندگان سیاهپوست آغاز کرد.
در ۱۹۶۲، «جیمز مردیث» تصمیم گرفت که در دانشگاه میسیسیپی تحصیل کند، اما دانشآموزان سفیدپوست مانع او شدند. کندی ۴۰۰ مارشال فدرال و ۳۰۰۰ نیروی رسمی را به دانشگاه فرستاد تا از اینکه مردیث به راحتی اولین کلاس خود را میگذراند، اطمینان کسب شود.
کندی همچنین مارشالهای فدرالی را برای دفاع از «رانندگان آزادی» منصوب کرد.
کندی از حقوق مدنی و انتگراسیون نژادی دفاع میکرد و در کمپین انتخاباتیاش در ۱۹۶۰ به «کورتا اسکات کینگ»، همسر مارتین لوتر کینگ پسر که در زندان به سر میبرد، تلفن کرد که باعث محبوبیت بیشتر او بین جامعهٔ سیاهپوستان شد؛ اما کندی وقتی به ریاست جمهوری رسید مخالفتهایی با جنبش حقوق مدنی ابراز کرد. او متعقد بود که این جنبش تنها سفیدپوستان جنوبی را بیشتر عصبانی میکند و تصویب قانونهای حقوق مدنی در کنگرهای که اکثریتش با دموکراتهای جنوبی بود را سختتر میکند.
در ۱۱ ژوئن وقتی فرماندار وقت آلاباما، جورج والاس از ورود دو دانشجوی سیاه به دانشگاه آلاباما جلوگیری کرد. کندی، مارشالهای فدرال خود را برای مقابله با او به آلاباما فرستاد. عصر همان روز کندی سخنرانی معروفی در تلویزیون و رادیو در دفاع از حقوق مدنی ارائه داد. کندی، تصویب قانونی را کرد که بعدها و پس از مرگ او به عنوان «اعلامیه حقوق مدنی ۱۹۶۴» معروف شد را پیشنهاد داد.
در ۱۹۶۳، کندی پیشنهاد اصلاحاتی مالیاتی را داد که در پس از مرگش و در ۱۹۶۴ توسط کنگره تصویب شدند. این یکی از بزرگترین کاهشهای مالیاتی در تاریخ آمریکا بود که حتی از کاهش مالیاتی ریگان در ۱۹۸۱ نیز فراتر است.
حمایت از برنامههای فضایی
کندی مصمم بود که آمریکا باید در مسابقهٔ فضایی پیروز باشد. اتحاد شوروری در دانش فضایی از آمریکا جلوتر بود و کندی دریافت که آمریکا نمیتواند به پای شوروی برسد. او در سخنرانی در دانشگاه رایس در ۱۹۶۲ گفت: «هیچ ملتی که انتظار رهبری ملل دیگر را داشته باشد نمیتواند از این مسابقهٔ فضایی عقب بماند» و «ما میخواهیم در این دهه به ماه برویم و اینها، نه به خاطر اینکه اینها کارهای آسانی هستند که به این خاطر که کارهایی سخت هستند!».
کندی از کنگره خواست که بودجهای به ارزش بیش از ۲ میلیارد دلار را برای پروژهٔ آپولو تصویب کند. هدف این پروژه فرستادن انسان به کرهٔ ماه پیش از پایان دهه بود. در ۱۹۶۹، شش سال پس از مرگ کندی و پس از صرف ۱۱ میلیارد دلار، این هدف با قدم گذاشتن نیل آرمسترانگ و باز آلدرین به کرهٔ ماه برآورده شد.
قطعههایی از سخنرانی روز ۲۵ مه ۱۹۶۱ کندی در مورد قصد آمریکا برای فرود آمدن بر ماه در ترانهٔ «آپولو» که توسط گروه آلن پارسونز پراجکت در ۱۹۹۶ خوانده شد استفاده شدهاند.
انتصابات در دادگاه عالی
کندی دو نفر را به دادگاه عالی آمریکا منصوب کرد؛ «بیران رایموند وایت» و آرتور جوزف گولدبرگ (هر دو انتصاب به سال ۱۹۶۲).
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
ویرایش شده توسط: sepanta_7
ارسالها: 23330
#136
Posted: 2 Sep 2013 20:28
زندگی اجتماعی و خانواده
کندی و همسرش «جکی» (ژاکلین) نسبت به رئیس جمهوریها و بانوان اول پیشین آمریکا بسیار جوان بودن و در محبوبیت بیشتر به ستارههای موسیقی و سینما میماندند تا سیاستمداران. مدلهای لباس آنان همه جا استفاده میشد و نشریات عامهپسند از عکسهای آنان پر بود.
کندی فضا و محیط کاخ سفید را عوض کرد. او باور داشت که کاخ سفید باید مکانی برای جشن گرفتن تاریخ، فرهنگ و دستاوردهای آمریکا باشد و هنرمندان، نقاشان، نویسندهها، دانشمندان، شاعران، موسیقیسازان، بازیگرها، برندگان نوبل و ورزشکاران بسیاری را به کاخ سفید دعوت میکرد. ژاکلین کندی نیز با تعویض فضای هنری و مبلمان کاخ سفید تقریباً تمام اتاقهایش را مجدداً تزئین کرد.
همچنین حضور دو فرزند جوان کندی، «کارولین» و «جان کندی پسر»، فضای کودکانهتری به کاخ سفید آورد. کندیها بیرون محوطهٔ کاخ سفید یک کودکستان، استخر شنا و خانهٔ درختی تأسیس کردند.
در پشت این ظاهر پر زرق و برق کندیها مشکلات کمی نیز نداشتند و با تراژدیهای خانوادگی بسیاری روبهرو بودند. ژاکلین در ۱۹۵۵ موردی از سقط جنین داشت و در ۱۹۵۶ دختر مردهای به دنیا آورد. (این دختر بدون نام بود و در گورستان ملی آرلینگتون در کنار والدینشان به خاک سپرده شده اما میگویند که کندیها میخواستند نام او را «آرابلا» بگذارند). تراژدی دیگر مرگ کودک تازه به دنیا آمدهشان «پاتریک بوویر کندی» در اوت ۱۹۶۳ بود.
کاریزمای کندی و خانوادهٔ او باعث شد که دورهٔ ریاست جمهوری او را با نام «کاملوت» بشناسند. این نامگذاری وقتی اعتبار بیشتری یافت که بعدها بیوهٔ کندی از علاقهٔ شوهرش به نمایش موزیکالی به همین نام در برادوی صحبت کرد.
قتل و پیامدهای آن
کندی در روز جمعه ۲۲ نوامبر ۱۹۶۳ در ساعت ۱۲:۳۰ بعداز ظهر در دالاس، تگزاس به قتل رسید. «لی هاروی اسوالد» در ساعت ۷ بعداز ظهر همان روز به جرم قتل یک مامور پلیس دالاسی مجرم شناخته شد و در ساعت ۱۱:۳۰ شب بهعنوان قاتل رئیس جمهور معرفی شد. اسوالد تنها دو روز بعد در ایستگاه پلیس دالاس توسط «جک روبی» به قتل رسید.
«لی هاروی اسوالد» اعلام کرد که او به کسی تیراندازی نکرده و مدعی شد که دارند از او به عنوان «طعمه» استفاده میکنند. او مدعی شد که عکسی که او را با سلاح قتاله نشان میداد جعلی است و صورت او را به بدن کس دیگری چسباندهاند. به دلیل مرگ او، بیگناهی یا مجرمیاش هرگز در دادگاهی اثبات نشد. بعضی منتقدان میگویند که اسوالد هیچ نقشی در این ترور نداشتهاست.
پنج روز پس از مرگ اسوالد رئیس جمهور جدید، لیندون ب. جانسون، «کمیسیون وارن» را تشکیل داد تا پروندهٔ این ترور بیشتر بررسی شود. این کمیسیون نتیجه گرفت که اسوالد به تنهایی در قتل دست داشتهاست. تحقیقاتی که بعدهها در دههٔ هفتاد توسط «کمیتهٔ انتخابی مجلس برای ترورها» صورت گرفت نیز قاتل بودن اسوالد را تایید کرد، اما این کمیته ادعا کرد که او احتمالاً تنها بخشی از دسیسه برای قتل رئیس جمهور بودهاست. با این حال این کمیته مدرکی دال بر شرکت کس دیگری در این دسیسه ارائه نکرد. منتقدان تئوریهای بسیاری در چگونگی دقیق قتل کندی و مسئولان آن ارائه کردهاند که با هم دیگر و با گزارشات رسمی دولت بسیار متفاوت هستند. از مهمترین مسائلی که مطرح میشود میتوان به تعداد گلولهها، جهتی که گلولهها از آن شلیک شدند، و اینکه کدام یک از گلولهها به رئیس جمهور و کدام به فرماندار «جان کانلی» برخورد کرده، اشاره کرد.
تئوریهای مختلف هر کدام کسی را مسئول مرگ کندی میدانند. معروفترین این مسئولان فرضی از این قرارند: سیا، مافیا، کاگب، موساد، اشراقیون ، فیدل کاسترو، لیندون ب. جانسون (نایب رئیس جمهور)و نوعی ائتلاف نظامی-صنعتی به رهبری ژنرالهای ارتش.
میراث و خاطره
تلویزیون مهمترین منبع خبری آخرین اخبار از قتل جان اف. کندی بود تا جایی که روزنامههای فردا بیشتر از اینکه به عنوان منبعی برای اخبار باشند برای یادگاری مناسب بودند. شبکههای تلویزیونی آمریکا برای اولین بار به پوشش خبری ۲۴ ساعته روی آوردند. تشییع جنازهٔ کندی و قتل لی هاروی اسوالد به طور مستقیم از تلویزیون آمریکا و بعضی کشورهای دیگر پخش شدند. میتوان گفت که از همینجا بود که تلویزیون به عنوان یک منبع خبری مهم در مقابل روزنامهها قد علم کرد.
در ۱۴ مارس ۱۹۶۷ بدن کندی به قبر و مکان یادبودی همیشگی در گورستان ملی آرلینگتون انتقال داده شد. سفیر سازمان ملل، آدلای استیونسون، اعلام کرد که «همهٔ ما اندوه مرگش را تا روز مرگ خود به همراه خواهیم داشت». کندی به همراه همسر و کودک مردهشان به خاک سپرده شده و قبر برادرانش رابرت و ادوارد نیز همان نزدیکیهاست. قبر او با «شعلهٔ جاودان» تزیین شدهاست.
بسیاری از سخنرانیهای کندی، بخصوص سخنرانی افتتاحیهاش، از معروفترین سخنرانیهای تاریخ به شمار میروند و با وجود دوران نسبتاً کم ریاست جمهوری وی و عدم تغییر قانونی مهمی در زمان او معمولاً در کنار آبراهام لینکلن، جورج واشنگتن و فرانکلین د. روزولت به عنوان یکی از بهترین رئیس جمهورهای تاریخ آمریکا از طرف مردم برگزیده میشود.
یاد کندی به طرق مختلفی در فرهنگ آمریکا زنده نگاه داشته شدهاست. به افتخار یاد او، در ۲۴ دسامبر ۱۹۶۳، فرودگاه بینالمللی «آدلهواید» نیویورک به فرودگاه بینالمللی جان اف. کندی تغییر نام داد. ناو جنگی «یو اس اس جان اف. کندی» در ۳۰ آوریل ۱۹۶۴ به یاد او شروع به کار کرد. دانشگاه جان اف. کندی در ۱۹۶۵ در پلزنت هیل، کالیفرنیا تأسیس شد. خانهٔ او در بروکلین، ماساچوست جلوهای تاریخی و ملی به شمار میرود.
کیپ کاناورال در ۱۹۶۳ به کیپ کندی تغییر نام داد اما بعدها و در ۱۹۷۳ دوباره به نام اصلیاش برگشت. همچنین صدها مدرسه در سراسر دنیا به افتخار کندی نامگذاری شدهاند. «انجمن اخوت فی کاپا تتا» در انستیتو پلی تکنیک ووستر به کندی مقام «برادر» را اعطا کرد.
کندی پس از مرگ و در ۱۹۶۳ مدال رئیس جمهوری آزادی را دریافت کرد و چهرهٔ او هنوز زینتبخش سکهٔ نیمدلاری در آمریکاست.
انتقادات
با وجود اینکه میتوان کندی را از محبوبترین ریاستجمهوریهای تاریخ آمریکا خواند بسیاری از منتقدان بر این باورند که او لیاقت این محبوبیت را ندارد. آنان ادعا میکنند که او جوان و کاریزماتیک بود ولی فرصتی برای دستاوردهای بسیار در زمان ریاست جمهوری خود نیافت. با قبول این دلیل باید گفت که محبوبیت او بیشتر به این دلیل بود که بسیاری از برنامههایی که نهایتاً بسیار به نفع مردم آمریکا شدند در زمان او آغاز گشتند. بر خلاف اکثر رئیس جمهوران آمریکا دوران ریاست جمهوری او تقریباً از جنجالها و رسواییهای مختلف به دور بود. اعلامیهٔ حقوق مدنی که او در ژوئن ۱۹۶۳ به کنگره داد بعدها توسط برادرش رابرت اف. کندی تا حدودی به کار بسته شد و در زمان لیندون ب. جانسون در ۱۹۶۴ کاملاً عملی شد.
زندگی خصوصی کندی نیز مورد انتقادات و گفتگوهای بسیاری است. مشکلات جدی سلامتی او که از عموم مردم پنهان میماند (برای مثال بیماری آدیسون او)، داروهای بسیاری که مصرف میکرد، سابقهٔ طول و درازش در روابط عشقی پس از ازدواج و ارتباطات غیرمستقیم با بعضی جنایتکاران از مسائلی است که منتقدان در مورد آنها نوشتهاند. کتاب «طرف سیاه کاملوت» (۱۹۹۸) از سیمور هرش اثری کاملاً انتقادی به زندگی خصوصی کندی است. «یک زندگی ناتمام» (۲۰۰۳) از «رابرت دالک» یک بیوگرافی بیطرفانهتر است اما اطلاعات و جزئیات بسیاری راجع به مسائل سلامتی کندی در بردارد.
یکی از معروفترین منتقدان کندی نوآم چامسکی است. کتاب او «تفکری دوباره به کاملوت: جی اف کی، جنگ ویتنام و فرهنگ سیاسی آمریکا» (۱۹۹۳) تصویری جدید و کاملاً متضاد با تصویر عمومی دوران کندی میدهد. این کتاب بیشتر سیاستهای کندی را نقد میکند و از زوایای تازهای به نقد کندی میپردازد. به طور مشخص، چامسکی و بسیاری دیگر افزایش حضور نظامی آمریکا در ویتنام تحت تأثیر کندی را از کارهای منفی او میدانند.
به هر حال با این وجود و انتقاداتی که به هر رییس جمهوری میتواند وارد شود، در کل کندی را از محبوبترین و بهترین روسای جمهورهای تاریخ آمریکا میدانند که امروزه نیز نام کندیها بیش از هر رییس جمهوری در تاریخ آمریکا در بین مردم یاد میشود و محبوبیت و نفوذ خانواده اشرافی آنها نیز هر دوره بیشتر از قبل هم میشود! ضمن اینکه او رییس جمهوری بود که محبوبیت فراوانی علاوه بر آمریکا در کشورهای دیگر جهان به خصوص مردم آلمان داشته و دارد.
بهمراه خانواده خود در سال ۱۹۶۲
کاروان موتوری کندی در دالاس، چند دقیقه پیش از تیراندازی
مقبره وی در ویرجینیا
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
ارسالها: 23330
#137
Posted: 2 Sep 2013 20:38
لیندون جانسون(نام سی و ششمین رئیس جمهور)
لیندون جانسون نام سی و ششمین رئیس جمهور آمریکا است.او دانشآموخته دانشگاه ایالتی تگزاس است.
سرگذشت سیاسی
جانسون پس از کسب افتخاراتی چند در زمینه دفاع از کشور آمریکا در برابر دشمنان این کشور و ارتقا در مجلس سنای آمریکا در سال ۱۹۶۰ تلاش برای دریافت عنوان نامزدی دموکراتها را برای شرکت در انتخابات ریاست جمهوری همین سال، آغاز کرد. هنگامی که از جان اف کندی در این مبارزه شکست خورد، بسیاری از دوستان نزدیک خود را پس از پذیرش پست معاونت در کابینه کندی به تعجب و شگفتی واداشت.
زمانی که کندی در دالاس مورد سوءقصد قرار گرفت، جانسون در اتومبیلی دیگر در کاروان ریاست جمهوری شاهد اصابت گلوله به وی بود. جانسون پس از مرگ کندی در هواپیمای جت مخصوص رئیس جمهور در فرودگاه دالاس سوگند ریاست جمهوری ادا کرد.
در دوران زمامداری جانسون مجلس سنای آمریکا قوانین متعددی را در زمینه حقوق مدنی، آموزشی و رفاهی به تصویب رساند. سنا همچنین تلاشی را برای مبارزه با فقر که جانسون از آن با عنوان «جنگ علیه فقر» یاد کرد، در دستور کار قرار داد. لیندون جانسون در سال ۱۹۶۴ به عنوان نامزد دموکراتها در انتخابات شرکت کرد و گوی سبقت را از «بری گلدواتر» رقیب اصلیاش ربود. تراژدی جنگ جنوب شرق آسیا و شورشهای خیابانی در داخل از جمله وقایع مهم تاریخی دو سال پایانی دوران تصدی جانسون هستند.
ریچارد نیکسون(سیوهفتمین رئیس جمهور)
ریچارد نیکسون (زاده ۹ ژانویه ۱۹۱۳، یوربالیندا، کالیفرنیا -مرگ ۲۲ آوریل ۱۹۹۴، نیویورک) سیاستمدار و سیوهفتمین رئیس جمهور ایالات متحده آمریکا بود. او از سال ۱۹۶۹ تا ۱۹۷۴ این سمت را در اختیار داشت و تا به امروز اولین و تنها رئیس جمهور این کشور است که از مقام خود کنارهگیری کردهاست.
نیکسون در انتخابات سال ۱۹۶۸ در یکی از نزدیکترین رقابتهای تاریخ انتخابات امریکا به ریاست جمهوری انتخاب شد و در سال ۱۹۷۲ با اختلاف بیشتری برنده شد. اما دورهٔ دوم ریاست جمهوری او با رسوایی واترگیت روبرو شد و او را مجبور به استعفا کرد. نیکسون دومین "معاون رئیس جمهور" جوان تاریخ آمریکا و اولین شهروند کالیفرنیا بود که به مقام رئیس جمهور یا معاون رئیس جمهور میرسید.
پت نیکسون همسر ریچارد نیکسون و بانوی اول ایالات متحده در دوران ریاست جمهوری شوهرش بود.
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
ارسالها: 23330
#138
Posted: 2 Sep 2013 20:51
جرالد فورد(سی و هشتمین رئیس جمهور)
جرالد رادولف فورد جونیور (زادهٔ ۱۴ ژوئیه ۱۹۱۳ - درگذشتهٔ ۲۶ دسامبر ۲۰۰۶) از ۱۹۷۴ تا ۱۹۷۷ سی و هشتمین رئیس جمهور ایالات متحده و قبل از آن از ۱۹۷۳ تا ۱۹۷۴ چهلمین نایب رئیس جمهور این کشور بود.
زندگینامه
فورد نخستین کسی بود که طبق متمم ۲۵ قانون اساسی به نیابت ریاست جمهوری انتخاب شد.
فورد نخستین (و تا امروز تنها) کسی است که بدون شرکت در انتخابات به عنوان نایب رییس جمهور، به ریاست جمهوری رسیدهاست.تا پیش از ۱۹۷۳او بیش از هشت سال، رهبر اقلیت جمهوریخواه در پارلمان نمایندگان بود؛
نخستین بار در ۱۹۴۸ به عنوان نماینده ی منطقه پنجم انتخاباتی میشیگان به کنگره راه یافت.
در ۱۹۷۶ فورد با کمی برتری رونالد ریگان را برای نامزدی حزب جمهوریخواه شکست داد اما در انتخابات به نامزد دموکراتها، جیمی کارتر، باخت.
جیمی کارتر(سی و نهمین رئیس جمهور)
جیمز ارل کارتر معروف به جیمی کارتر در سال ۱۹۷۶ به عنوان نامزد حزب دموکرات ایالات متحده آمریکا در انتخابات ریاست جمهوری ایالات متحده آمریکا شرکت کرد و جرالد رودولف فورد رئیس جمهور ایالات متحده آمریکا را از ادامه راه و دومین حضور در کاخ سفید بازداشت.
کارتر از همان ابتدای دوران زمامداریاش مجبور شد برای اجرای برنامههایش با کنگره ایالات متحده آمریکا وارد یک مبارزه نفس گیر شود. نارضایتیهای عمومی از تورم بی سابقه اقتصادی، صفهای طولانی در مقابل پمپ بنزینها و بحران سیاسی واشینگتن بر سر گروگانهای آمریکایی در ایران نیز از جمله دیگر مشکلات فراروی کارتر بودند.
میانجیگری در اولین تلاش برای برقراری صلح میان فلسطینیها و اسرائیلیها که به پیمان کمپ دیوید میان مصر و اسرائیل منتهی شد، از جمله دستاوردهای سیاست خارجی کارتر به حساب میآید. انعقاد قرارداد با چین و امضای توافقنامههای مربوط به کانال پاناما نیز از جمله دیگر موفقیتهای وی در این عرصه به حساب میآیند.
کارتر فعالیتهای گستردهای را در کنترل تسلیحات اتمی در کارنامه کاری اش به ثبت رسانده است. دفاع از حقوق بشر یکی دیگر از دغدغههای کارتر به حساب میآمد. نمونه بارز این رویکرد وی در حمایت از سیاست بریتانیا برای خاتمه دادن به قتلعام در زیمبابوه بود.
وی در مبارزات انتخاباتی اش در سال ۱۹۸۰ به شدت سیاستهای رونالد ریگان، رقیب اصلی اش از حزب جمهوریخواه ایالات متحده آمریکا را مورد انتقاد قرار داد و تاکید کرد که در صورت انتخاب شدن وی به عنوان رئیس جمهور آمریکا خطر جنگ بار دیگر بر روی این کشور سایه خواهد افکند و حقوق بشر نیز مورد تعدی قرار میگیرد.
کارتر جایزه صلح نوبل سال ۲۰۰۲ را از آن خود کرد.
زندگینامه
کارتر در یکم اکتبر ۱۹۲۴ میلادی در شهر پلینز (Plains) ایالت جورجیا به دنیا آمد. پدرش جمیز اِرل کارتر و مادرش لیلیان گوردی بودند. دغدغه اصلی سالهای رشد او در خانواده کشت بادام زمینی، گفتگوهای سیاسی و اعتقاد به کلیسای پروتستان باب تیست بود. کارتر در ۱۹۴۶ از آکادمی علوم دریایی آناپولیس مریلند دانشآموخته شد و همان سال با رزالین اسمیت ازدواج کرد و دارای سه پسر به نامهای جان ویلیام (جک)، جیمز اِرل سوم (چیپ)، دانل جفری (جف) و یک دختر به نام اِمیلین شد. وی پس از هفت سال خدمت (۵۳ –۱۹۴۶) به عنوان افسر نیروی دریایی به پلینز برگشت. در سالهای ۶۶ –۱۹۶۳ سناتور ایالت جورجیا و در سالهای ۷۴ –۱۹۷۱ فرماندار ایالت جورجیا بود. در میان فرمانداران جوان جنوب، او با تأکید بر محیط زیست، کارآمدی دولت و رفع موانع نژادی توجه بسیاری را به خود جلب کرد.
کارتر دانشآموخته رشته فیزیک از آکادمی نیروی دریایی آمریکا است. او ۲۳ کتاب به رشتهٔ تحریر در آورده و همکنون استاد فرهنگ و ادبیات انگلیسی دانشگاه اموری است.
دوران ریاست جمهوری
جیمی کارتر در سالهای ۸۱ –۱۹۷۷ رئیسجمهور آمریکا بود. او در مسائل داخلی دستاوردهایی داشت. ایجاد هشت میلیون شغل، کاهش کسری بودجه، اتخاذ سیاست ملی انرژی و انجام اصلاحات در ادارات دولتی میتوان نام برد. کارتر در امور خارجی به دنباله روی از سیاست پیشینیان، مناسبات سیاسی کامل با جمهوری چین برقرار کرد و مذاکرات مربوط به پیمان محدودیت سلاحهای هستهای سالتدو را با اتحاد جماهیر شوروی به پایان رساند. در خاورمیانه با قرارداد کمپ دیوید در سال ۱۹۷۸ بین مصر و اسرائیل ارتباط برقرار کرد و توافقنامههای مربوط به کانال پاناما را به تصویب رساند.
با آغاز حرکت انقلابی مردم ایران، کارتر در ۱۰ دی ماه ۱۳۵۶ با به تهران سفر کرد تا حمایت کامل واشنگتن را به محمدرضا پهلوی ابلاغ کند. کارتر در ضیافتی که از طرف شاه به مناسبت ورودش ترتیب داده شده بود خطاب به شاه چنین گفت: «به دلیل رهبری بزرگ شاه، ایران جزیره ثبات در یکی از آشوبزدهترین نقاط جهان شدهاست. اعلیحضرت، این به دلیل تکریم بسیار نسبت به شما، رهبری شما و احترام و ستایش و عشقی است که ملت ایران به شما دارد. هیچ کشور دیگری در جهان برای برنامهریزی مشترک از ایران به آمریکا نزدیکتر نیست. هیچ کشور دیگری برای بررسی مشکلات منطقهای که مورد علاقه هر دو طرف ما نیز هست ارتباط نزدیکتری از ایران با ما ندارد و هیچ رهبر دیگری نزد من احترامی عمیقتر و رابطهای دوستانهتر ندارد». در حقیقت او با این صحبت ها شاه را اغفال کرد که نسبت به تحرکات مردم بی تفاوت باشد.
بحران دوران ریاست جمهوری
کارتر طی ۱۴ ماه آخر دوره ریاست جمهوریش، درگیر موضوع گروگانگیری کارمندان سفارت آمریکا در ایران بود. ادامه گروگانگیری و تورم مستمر در داخل آمریکا منجر به شکست کارتر در انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۹۸۰ شد
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
ویرایش شده توسط: sepanta_7
ارسالها: 23330
#139
Posted: 2 Sep 2013 21:03
رونالد ریگان(چهلمین رییس جمهور)
رانلد ویلسن ریگان (۶ فوریه، ۲۰۰۴- ۵ ژوئن، ۱۹۱۱) چهلمین رییس جمهور ایالات متحده آمریکا (۱۹۸۱-۱۹۸۹) بود. پیش از آن، او ۳۳مین فرماندار کالیفرنیا (۱۹۶۷–۱۹۷۵) و هنرپیشهٔ رادیو، فیلم و تلویزیون بود.
ریگان که متولد تمپیکو، ایلینوی و بزرگ شدهٔ دیکسن، ایلینوی بود، در یوریکا کالج تحصیل کرد و در اقتصاد و جامعهشناسی لیسانس گرفت. پس از فارغ التحصیلی، ریگان ابتدا به آیووا رفت تا به کار در یک رادیو بپردازد، و سپس، در ۱۹۳۷، به لس آنجلس رفت که در آنجا کارش به عنوان هنرپیشه را، ابتدا در فیلمها و سپس در تلویزیون شروع کرد. برخی از سرشناسترین فیلمهای او عبارتند از Knute Rockne, All American (۱۹۴۰), Kings Row (۱۹۴۲), وBedtime for Bonzo (۱۹۵۱). ریگان به عنوان رییس Screen Actors Guild و سپس سخنگوی جنرال الکتریک (جی ئی) کار کرد؛ نقطه شروع او در سیاست در طی کارش در جی ئی رخ داد. مواضع او که در ابتدا عضو حزب دمکرات بود، در دههٔ ۱۹۵۰ به سوی راست متمایل شد، و او در ۱۹۶۲ به حزب جمهوریخواه پیوست.
او پس از ایراد یک سخنرانی مهیج در حمایت از نامزدی بری گلدواتر برای ریاست جمهوری در ۱۹۶۴، متقاعد شد در انتخابات فرمانداری کالیفرنیا شرکت کند، که منجر شد دو سال بعد و نیز در ۱۹۷۰ در آن انتخابات پیروز شود. او در تلاش برای نامزدی حزب جمهوریخواه در انتخابات ریاست جمهوری در ۱۹۶۸ و انتخابات ریاست جمهوری ۱۹۷۶در شکست خورد ولی در ۱۹۸۰ در هر دو نامزدی پیروز شد و رییس جمهور وقت، جیمی کارتر را شکست داد.
ریگان در دوره ریاست جمهوری خود ابتکارات نوین سیاسی و اقتصادی فراگیری را به کار بست. سیاستهای اقتصادی سوی عرضهٔ او، که Reaganomics خوانده شده، از کاهش نرخ مالیات برای افزایش رشد اقتصادی، کنترل کردن عرضه پول برای کاهش تورم، مقررات زدایی از اقتصاد، و کاستن از هزینه کردن دولت حمایت میکرد. او در دوره اولش از یک سوء قصد جان سالم به در برد، سیاست سختی در قبال اتحادیههای کارگری اتخاذ کرد، جنگ جدیدی علیه مواد مخدر آغاز کرد و دستور اشغال گرانادا را صادر کرد. دور دوم او عمدتاً شاهد مسایل خارجی بود، نظیر پایان جنگ سرد، بمباران ۱۹۸۶ لیبی، و افشای جریان ایران کنترا. او که علناً اتحاد شوروی را امپراطوری شیطانی توصیف میکرد, از جنبشهای ضد کمونیستی حمایت میکرد و دور اولش را با دستور افزایش شدید مسابقه تسلیحاتی با شوروی صرف پایان دادن به استراتژی تشنج زدایی کرد. ریگان با رهبر شوروی میخاییل گورباچف مذاکره کرد که منجر به معاهده آی ان اف و کاستن از زرادهانه هستهای هر دو کشور شد.
ریگان در ۱۹۸۹ از سمت خود کنار رفت. در ۱۹۹۴، رییس جمهور سابق فاش کرد در آن سال بیماری آلزایمر در او تشخیص داده شده، او ده سال بعد در ۹۳ سالگی در گذشت. او که نمادی از محافظه کاریست در نظرخواهیهای عمومی رؤسای جمهور آمریکا رتبه بالایی دارد و به دلیل ایجاد رنسانی ایدئولوژیک در راست سیاسی آمریکا اعتبار دارد.
ریگان با اتکا به اوج گیری احساسات راست گرایانه در آمریکا در انتخابات ریاست جمهوری ایالات متحده آمریکا سال ۱۹۸۰ به پیروزی رسید. وی در سال ۱۹۸۹ در حالی کاخ سفید را ترک کرد که دو سوم مردم آمریکا عملکرد وی را در دوران زمامداریش مورد تائید قرار دادند. این بالاترین نرخ رضایت افکار عمومی آمریکا از یک رئیس جمهور بازنشسته در دوران پس از جنگ جهانی دوم بود.
وی اگرچه دورانی طلایی را به عنوان بازیگر سینما سپری کرده بود، رفته رفته جذب حزب جمهوریخواه ایالات متحده آمریکا و در نهایت عضو فعال این حزب در سال ۱۹۶۶ شد. در انتخابات ریاست جمهوری ۱۹۶۴، ریگان به حمایت از کاندیدای جمهوریخواه، بری گلدواتر پرداخت و سخنرانی مشهوری تحت عنوان "زمان انتخاب" ("Time For A Choosing") را ایراد نمود. در این سخنرانی او علیه برنامههای دولتی و مالیات بالا سخن گفت و به وظیفه اخلاقی آمریکا در مقابل مردم زیر سلطه اروپای شرقی و ضرورت ایستادگی در برابر شوروی تاکید نمود. این سخنرانی موجب شهرت ریگان شد، هرچند نهایتاً گلدواتر در انتخابات شکست خورد.
ریگان تا سال ۱۹۷۵ فرماندار ایالت کالیفرنیا بود. در سال ۱۹۸۰ وی کاندیدای ریاست جمهوری از حزب جمهوری خواه گردید. وی در رقابتهای انتخاباتیاش در مقابل جیمز ایرل کارتر شعارهای میانهرو داد و توانست از نارضایتی دموکراتها علیه اقدامات کارتر بهرهمند شود. یکی از مهمترین مسایل در انتخابات سال ۱۹۸۰، سرنوشت کارمندان گروگان گرفته شده سفارت آمریکا در ایران بود. دموکراتها امید داشتند که قبل از انتخابات، با آزاد سازی گروگانها قبل از انتخابات، (سورپرایز اکتبر، October Surprise) بتوانند اعتبار کارتر را بالا ببرند، اما حکومت ایران، گروگانها را پس از انتخابات و ۲۰ دقیقه پس از سخنرانی ریگان در مراسم تحلیف ریاست جمهوریش آزاد کرد و موجب شد عدهای تاخیر در آزاد سازی گروگانها را توطئهای از جانب حزب جمهوریخواه و ریگان برای پیروزی در انتخابات بدانند، اگرچه مجلسین آمریکا، در تحقیقات مستقلی این اتهام را فاقد شواهد کافی یافتند.
ریگان سه ماه پس از ورود به کاخ سفید مورد سوءقصد قرار گرفت، اما جان سالم به در برد. جرأت و جسارت وی در مواجهه با این واقعه زمینه محبوبیت بیشتر وی در میان افکار عمومی آمریکا را پدید آورد. کنترل تورم و بهبود وضعیت اقتصادی زمینه انتخاب مجدد ریگان را در انتخابات سال ۱۹۸۴ فراهم آورد. وی دستور حملات مختلفی را به برخی از کشورها از جمله جزایر کارائیب، لبنان و لیبی صادر کرد.
محبوبیت ریگان پس از رسوایی ایران - کنترا در سال ۱۹۸۶ تنزل یافت. اما ریگان خود را به عنوان رئیس جمهوری خللناپذیر شناسانده بود. مذاکرات ۴ روزه وی با «میخائیل گورباچف» رئیس جمهور وقت اتحاد شوروی را باید نقطه عطفی در دوران زندگانی وی و تاریخ آمریکا نامید. وی در سال ۱۹۹۴ دچار بیماری آلزایمر شد و ده سال بعد بر اثر همین بیماری درگذشت.
صحنه ترور رونالد ریگان، در ۳۰ مارچ ۱۹۸۱ میلادی. مامورین سرویس مخفی ایالات متحده آمریکا در حال خلع سلاح جان هینکلی و در تلاش برای حفاظت از جان ۴۰مین رئیسجمهور ایالات متحده آمریکا.
دوران جنگ سرد
در این دوران ریگان با مطرح کردن طرحهایی چون جنگ ستارگان شوروی را درموقعیتی ضعیف تر از قبل قرار داد. هزینههای نظامی آمریکا در دوران ریگان افزایش یافتند و افزایش تعداد ناوهای جنگی آمریکا در دستور کار قرار گرفت.به عقیده کارشناسان ادعاهای سرسری و نظامی ریگان یکی از عوامل تسریع در فروپاشی شوروی بود از اقدامات مشهور او میتوان به سخنرانی به تاریخ ۱۲ ژوئن ۱۹۸۷ در برابر دروازه براندنبورگ برلین و فراخواندن گورباچف به برچیدن دیوار برلین اشاره کرد.
جنگ ایران و عراق
در اوائل جنگ ریگان از عراق حمایتهای اطلاعاتی میکرد. با چرخش جنگ به سود ایران ریگان برای بازنده نبودن اقدام به فروش اسلحه به ایران نمود و پس از ۱۸ماه قصد مذاکره با ایران و برقراری روابط دیپلماتیک را داشت که با فاش شدن ماجرا رسوائی موسوم به ماجرای مکفارلین یا ایران-کنترا به وجود آمد.
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
ویرایش شده توسط: sepanta_7
ارسالها: 23330
#140
Posted: 2 Sep 2013 21:27
جورج هربرت واکر بوش( چهل و یکمین رئیس جمهور)
جورج هربرت واکر بوش (زادهٔ ۱۲ ژوئن ۱۹۲۴) چهل و یکمین رئیس جمهور ایالات متحده آمریکا از حزب جمهوریخواه ایالات متحده آمریکا بود. بوش اول در دوران زمامداری ریگان در سمت معاون وی مشغول به فعالیت بود. وی در طول سالهای ۷۱ تا ۷۳ میلادی در زمان ریاست جمهوری نیکسون سفیر ایالات متحده در سازمان ملل، و مدیر سازمان سیا در سالهای ۷۶ و ۷۷ بود و قبل از آن در سالهای ۷۴ تا ۷۶ میلادی سفیر ایالات متحده در جمهوری خلق چین بود.
او فرزند پرسکات بوش، سناتور ایالات متحده در سالهای ۱۹۵۳ تا ۱۹۶۳ و دوروتی واکر بوش است و جرج بوش پسر، رئیس جمهور سابق آمریکا و جب بوش چهل و سومین فرماندار فلوریدا از فرزندان وی هستند.
کودکی و جوانی
جورج هربرت واکر بوش در خیابان آدامز واقع در میلتون درایالت ماساچوست به دنیا آمد. خانوادهٔ وی مدتی کوتاه پس از به دنیا آمدن وی به گرینویچ مهاجرت کردند و او تحصیلات ابتدایی را در همان جا گذراند و در سال ۱۹۳۶ به آکادمی فلیپس در ایالت ماساچوست رفت.
جنگ جهانی دوم
جرج بوش پدر پس از فارغ التحصیلی از آکادمی فلیپس در هجده سالگی با عنوان خلبان به نیروی دریایی ارتش ایالات متحده پیوست و به جنگ جهانی دوم رفت.
ازدواج و فرزندان
در دسامبر ۱۹۴۴ با باربارا پایرس ازدواج کرد و صاحب شش فرزند شد: جورج واکر بوش، پائولین رابینسون بوش( او در سال ۱۹۵۳ به علت سرطان خون از دنیا رفت)، نیل مالون بوش، ماروین بوش، جان الیس (جب) بوش و دوروتی بوش.
دانشگاه ییل
در سال ۱۹۴۵، جرج بوش پدر وارد دانشگاه ییل شد و در آن جا به عضویت محفل مخفی جمجمه و استخوان در آمد. بعضی عقیده دارند که عضویت وی در این گروه باعث شد که با خانوادههای بانفوذی آشنا شود که شغل آیندهٔ وی را تحت تأثیر قرار دادند.
ریاست جمهوری
وی در انتخابات ریاست جمهوری ایالات متحده آمریکا سال ۱۹۸۸ به عنوان نامزد جمهوریخواهان مطرح شد و توانست مایکل دوکاکیس رقیب خود از حزب دموکرات ایالات متحده آمریکا را مقهور کند.
بحران لبنان
بوش در اولین سال زمامداریش با بحران گروگانگیری لبنان مواجه شد.
جنگ خلیج فارس
ر سال ۱۹۹۱ بوش در راس ائتلافی بینالمللی متشکل از برخی از کشورهای غربی - آفریقایی و کشورهای عرب حاشیه خلیج فارس برای آزادی کویت از اشغال عراق وارد عمل شد.
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.