ارسالها: 2517
#51
Posted: 2 Feb 2013 16:25
شكست آلمان در جنگهاي خياباني استالينگراد و نقطه بازگشت
فيلد مارشال پاولوس تسليم مي شود
دوم فوريه 1943 با خلع سلاح آخرين واحد ارتش ششم آلمن، جنگ خياباني و خونين استالينگراد پايان يافت كه نقطه بازگشت در جنگ جهاني دوم بود.فيلد مارشال پاولوس فرمانده ارتش ششم آلمان با وجود دستور هاي مكرر و موكد هيتلر مبني بر ادامه مقاومت 31 ژانويه تصميم به تسليم شدن گرفت و با اعضاي ستاد و 15 ژنرال از زيرزمين يك فروشگاه متروك كه قرارگاه او بود بيرون آمد و به يك ستوان ارتش سرخ كه قرارگاه او را زير آتش قرار داده بود تسليم شد. پس از تسليم شدن پاولوس سي ساعت طول كشيد تا نيروهاي او در محله هاي شمالي شهر اسلحه زمين بگذارند. هيتلر درجه پاولوس را به فيلد مارشالي ترفيع داده بود كه تا آخرين نفس مقاومت كند و به او تاكيد كرده بود كه تاريخ به ياد نداشته كه يك فيلد مارشال آلماني زنده تسليم شود.
از 31 ژانويه تا دوم فوريه نزديك به سيصد هزار نظامي آلماني در استالينگراد و حواشي شهر خود را به ارتش سرخ تسليم كردند. محاصره و جنگ هاي خياباني استالينگراد شش ماه و چند روز طول كشيد و يكصد هزار نظامي آلماني تنها در جنگ تن به تن در اين شهر جان باختند. در بسياري از ساختمان هاي اين شهر يك طبقه ساختمان در دست سربازان روس و طبقه ديگر در دست آلماني ها بود.حمله به استالينگراد يك اشتباه بزرگ ديگر هيتلر بود.به باور مورخان اگر هيتلر دستور حمله به استالينگراد را صادر نكرده بود ارتش ششم او قفقاز و منابع نفت آن را متصرف شده بود ايران را از اشغال نظامي خارج و عراق را متصرف و انگليسي ها را از هند فراري داده بود و.... ظاهرا هيتلر و اطرافيانش سختي جنگ شهري را حدس نزده بودند.
نظاميان آلماني از 40 روز پيش از تسليم شدن از گوشت اسبان سوار نظام رومانيايي تغذيه مي كردند. در حمله به استالینگراد ـ شهری در کناره غربی رود ولگا که به ولگوگراد تغییر نام داده شده است ـ 270 هزار نظامی آلمانی و متحدان اروپای شرقی آلمان از جمله رومانی شرکت داشتند. تلفات این نبرد 743 هزار تن گزارش شده است.
كارشناسان نظامي علل تسليم شدن مارشال پاولوس را كاهش مهمات و خوار بار و سرماي شديد از يك طرف و رسيدن نيروهاي تازه نفش شوروي به فرماندهي ژوكف از سوي ديگر و به حداقل رسيدن ضعف روحيه آلماني ها دانسته اند. مشكلات آمريكا قبلا در شهرهاي عراق و اينک در مناطق مسکوني افغانستان نمونه بسيار كوچكي از سختي جنگهاي خياباني را منعكس مي كند.
اعضاي ستاد فيلد مارشال پاولوس در انتظار آمدن يك ستوان ارتش سرخ براي انتقال آنان به بازداشتگاه هستند
منظره شهر استالينگراد (ولگوگراد امروز) در آخرين روز جنگ (دوم فوريه 1943)
هی زمان داره میره
منم یه پسر جوون که حسابی پیره
یه عاشق که از عشقش سیره
__________________
alinumber7
ارسالها: 2517
#52
Posted: 2 Feb 2013 16:37
برخي ديگر از رويدادهاي 2 فوريه
404:مسابقات غير انساني گلادياتورها در رم پس از پنج قرن متوقف و ممنوع شد. گلادياتورها كه در اين مسابقات بايد يكديگر را مي كشتند تا سران امپراتوري و اعضاي خانواده هايشان در جايگاه هاي ويژه لذت ببرند عمدتا از ميان افسران اسير در جنگها انتخاب مي شدند.
1848:نخستين كشتي مهاجران چيني در بندر گاه سانفرانسيسكو پهلو گرفت . اين مهاجران عمدتا مرد بودند و مي گفتند كه براي كار آمده اند ولي ديگر بازنگشتند.
1901:بوئر ها (مهاجران سفيدپوست هلندي نژاد افريقاي جنوبي) به فرماندهي يان سموتس در منطقه ترانسوال نيروهاي انگليس را شكست دادند. دولت آلمان رقيب انگلستان به بوئرها اسلحه مي رسانيد.
1933:هيتلر در سومين روز صدر اعظمي خود پارلمان آلمان را منحل كرد و اعلام داشت كه اعضاي پارلمان به جاي خدمت تنها حرف مي زنند و با هم رقابت و مشاجره دارند و وقت ملت را مي گيرند و از پيشرفت باز مي دارند.
1978:در حالي كه درهر گوشه ازايران تظاهرات برپا بود شاه براي ديدار از هند به اين كشور رفت.
هی زمان داره میره
منم یه پسر جوون که حسابی پیره
یه عاشق که از عشقش سیره
__________________
alinumber7
ارسالها: 2517
#53
Posted: 3 Feb 2013 22:23
بیانیه توماس پين در دفاع از انقلاب فرانسه ـ فرضيه او درباره انگيزه انقلاب و نيز شکست آن
Thomas Paine
توماس پين Thomas Paine (متولد 29 ژانويه 1737 و متوفي در هشتم ژوئن 1809) نويسنده و انديشمند بلند آوازه قرون هجدهم و نوزدهم و مولف «حقوق انسان» سوم فوريه سال 1791 درلندن بيانيه اي مفصل در دفاع از فرانسويان که دست به انقلاب زده بودند منتشر ساخت. ظاهرا هدف «پین» که خود او در جریان آغاز کار انقلاب فرانسه و از محرکان آن جنبش بود از صدور اين بيانيه اين بود که ثابت کند «انقلاب و عصيان» نتیجه بی اعتنایی طولانی دولت به خواست عمومی و حل مسائل است. وي در اين بيانيه اندرز داده بود که انقلاب پس از پیروزی و انجام دگرگونی اگر به دست نااهل افتد شکست خواهد خورد.
«پين» قبلا با انتشار نظرات خود تحت عنوان «عقل سليم» مهاجرنشينان انگليسي آمريكاي شمالي را ترغیب به برگيري پرچم انقلاب استقلال كرده بود. وی در طول اقامت در پاریس و شرکت در انقلاب «کتاب حقوق انسان» را نوشت که مبنای نخستین اعلامیه حقوق بشر مصوب مجمع انقلاب قرارگرفت. به نظر پین يك انسان حق دارد امنيت و آزادي داشته باشد و شخصيت و شئون او رعايت شود و حق اوست كه در برابر ستم از خود دفاع كند و به دادگاه مستقل براي تظلم دسترسي داشته باشد. انسان حق مالكيت بر انسان را ندارد و استثمار به هر شكل و نيز بازداشت خودسرانه ممنوع است.
مفسران معاصر در تفسير بيانيه فوريه 1791 توماس پين نوشته اند که ناپلئون با اقدام خود (کودتا) فرانسه را که انقلابش طبق فرضيه پين به بيراهه افتاده بود نجات داد ولي امور روسيه در دست نااهلان ادامه يافت و انقلاب آن شکست خورد و ملل متعدد را سرخورده ساخت.
هی زمان داره میره
منم یه پسر جوون که حسابی پیره
یه عاشق که از عشقش سیره
__________________
alinumber7
ارسالها: 2517
#54
Posted: 3 Feb 2013 22:25
استقرار مهاجران روس در کالیفرنیا
يک دسته از روسهايي كه به سواحل غربي آمريكا مهاجرت كرده بودند دوم فوريه 1811 در شمال سانفرانسيسكو مستقر شدند و يك مركز خريد و فروش داير كردند. دوم فوریه سال بعد (سال1812) ایوان کوسکوف روسی در ساحل خلیج بودگا و در 33 کیلومتری شمال سانفرانسیسکو ساختِ یک دژ نظامی را آغاز کرد که اینک به «فورت روس» معروف است. وی از جانب دولت روسیه مامور ساختن این دژ نظامی شده بود تا از مهاجران روس در کالیفرنیای شمالی محافظت کند. کوسکوف با یک ناو توپدار وارد خلیج بودگا شده بود. مهاجران روس تا دهه 1840 در اینجا باقی ماندند که رودخانه محل هنوز به رودخانه روسی معروف است. در آن زمان و تا فوريه 1848 کالیفرنیا بخشی از سرزمین مکزیک و آلاسکا متعلق به روسیه بود. روس ها بعدا محل استقرار خود در کالیفرنیا را به يک کمپاني آمريکايي و نیز همه آلاسکا را به دولت آمریکا فروختند.
هی زمان داره میره
منم یه پسر جوون که حسابی پیره
یه عاشق که از عشقش سیره
__________________
alinumber7
ارسالها: 2517
#55
Posted: 3 Feb 2013 22:33
«كمون پاريس» و دفاع بي سابقه و طولاني همشهريان
واحدهاي ارتش فرانسه مامور دفاع از پاريس 29 ژانويه سال 1871 پس از پنج ماه مقاومت در برابر ارتش آلمان به دليل كمبود خوار و بار در شهر اعلام تسليم كردند ولي گارد ملي شهرروشنفكران و كارگران با ايجاد جنبش «كمون Commune» به مقاومت ادامه دادند و اين بار عمدتا در برابر دولت شكست خورده فرانسه و مانع بازگشت مقامات دولتي شدند كه با نزديك شدن آلماني ها از پاريس خارج شده بودند.
در پي ايجاد كمون پاريس جنبش هاي مشابهي در چند شهر ديگر فرانسه از جمله ليون و مارسي تشكيل و زمام امور را به دست گرفتند.
ارتش فرانسه در دوم سپتامبر 1870 در «سدان» از ارتش پروس (برلن) شكست خورده بود و 18 ژانويه امپراتور پروس در «ورساي» فرانسه تاج امپراتوري آلمان واحد را برسر گذارده بود و خود را قيصر همه آلمان اعلام داشته بود. بيسمارك که از قبل طرح جنگ با فرانسه را به عنوان سومين "جنگ اصطلاحا محدود" خود تهيه كرده بود در يک فرصت مناسب با چند دسيسه فرانسه را تحريك به آغاز آن كرده بود.
هدف بيسمارك از اين جنگ ها تامين وحدت آلمان بود كه در طول تاريخ عمدتا به صورت امير نشين هاي مستقل عمل كرده بود.
«كمون پاريس» به نام مخالفت با شرايط قرارداد صلح با آلمان كه دولت فرانسه آن را امضاء كرده بود و متعهد به پرداخت غرامت شده بود دست به قيام زده بود و از دولت سلب حاكميت و صلاحيت كرده بود.
حكومت «كمون» برپاريس ماه ها طول كشيد. كمونار(Communard) ها كه سربند سرخ رنگي بر سر مي بستند و مركب از مردان و زنان عمدتا مسلح بودند تا 28 ماه مه بدون برخورد با نيروهاي دولتي فرانسه به حكومت كردن پرداختند و اعلام داشتند كه به همان گونه كه پيش از پيدايش حكومت گروه هاي انساني برادروار باحقوق مساوي و استفاده مشترك از منابع زندگي مي كردند و طبقه و امتياز نبود از اين پس هم در قلمرو آنان نخواهد بود همه برابر و كارگرند و در توليد ومصرف شريك يكديگرند و مطلقا برتري وجود نخواهد داشت. مردم در حكومت شريكند و تصميمات به صورت گروهي گرفته مي شود.
دولت فرانسه كه نمي توانست اين وضعيت را براي مدتي طولاني تحمل كند نيمه شب 28 ماه مه واحدهاي ارتش را از طريق محله اعيان نشين پاريس وارد شهر كرد و جنگ خياباني سربازان با كمونارها نزديك به دو ماه طول كشيد. نبرد خياباني و خانه به خانه بسيار شديد و قهرمانانه بود. محله هاي كارگرنشين با تمام وجود از كمونارها دفاع كردند. يك گردان از زنان مسلح كمونار كه به ابتكار يك زن روس تشكيل شده بود تا آخرين نفر جنگيد. همه خيابان ها و كوچه هاي پاريس سنگر بندي شده و به صورت خاكريز در آمده بود.
در نبرد خياباني پاريس جمعا 25 هزار تن كشته شدند. پس از پايان نبرد خياباني پاريس و بازگشت مقامات دولتي به شهر اعلام شد كه نظام فرانسه جمهوري خواهد بود. سال ها بود كه بارديگر نظام سلطنتي به فرانسه باز گشته بود و پادشاه فرانسه در «سدان» تسليم نيروهاي آلمان شده بود. كمون پاريس در آن سال شكست خورد ولي اين انديشه همچنان باقي مانده است.
جمعي از كشته شدگان جنگهاي خياباني سال 1871 پاريس در تابوتها
منظره خيابان اصلي پاريس، يك روز پس از زدو حوردهاي نظاميان دولتي و كمونارها
هی زمان داره میره
منم یه پسر جوون که حسابی پیره
یه عاشق که از عشقش سیره
__________________
alinumber7
ارسالها: 2517
#56
Posted: 3 Feb 2013 22:41
سالروز درگذشت «هاينكل» سازنده شكاري بمب افكن هاي آلمان در دو جنگ جهاني قرن 20 و مخترع جت موشكي
دوم فوريه سالروز درگذشت دكتر ارنست هينكل Ernst H. Heinkel سازنده هواپيماهاي نظامي آلمان در دو جنگ جهاني است که در 70 سالگي بسال 1958 فوت شد. وي همچنين در ساختن هواپيماي دريايي به ژاپن و جت جنگنده اف ــ 104 به آمريكا كمك كرد.
Dr. Ernst H. Heinkel
هاينكل كه در 1888 در سوابياي آلمان متولد شده بود نخستين هواپيما را درسال 1911 ساخت. وي در طول جنگ جهاني اول نخستين هواپيماهاي نطامي را براي ارتش آلمان توليد کرد كه سي فروند از آنها هم در اختيار اتريش متحد آلمان قرار گرفت.
پس از جنگ چون آلمان تا مدتي از ساختن هواپيما محروم بود به اختراع هواپيماي دريايي موفق شد كه آن را در سوئد به توليد انبوه رساند و از آنجا به ژاپن رفت و نوع نظامي هواپيماي دريايي را براي اين كشور ساخت [هواپيمايي كه مي تواند از روي آب به پرواز درآيد و روي آب فرود آيد]. پس از افتادن زمام امور آلمان به دست هيتلر به ساختن شكاري و بمب افكن براي «لوفت وافه (نيروي هوايي آلمان) پرداخت و بمب افكن دوموتوره « H -111» با سرعت 375 كيلومتر در ساعت اولين اختراع او بود. وي همزمان در كارخانه خود هواپيماي مسافري «ه ــ 70 » را توليد مي كرد.
هاينكل پس از ساختن هفت هزار و 300 فروند «ه ــ 111 » كه بر خلاف هواپيماهاي نظامي ساير كشورها قادر به شيرجه رفتن روي هدف بودند به ساختن بمب افكن هاي سنگين H -117 اقدام كرد و سپس به ساختن جنگنده H - 100 با سرعت747 كيلومتر در ساعت پرداخت كه بيش از حد اكثر سرعت هواپيماي ملخدار بود.
هاينكل از آن سپس تلاش خود را صرف ساخت هواپيماي با موتور موشكي بكار برد و هواپيماي آزمايشي H - 178 را توليد كرد. همزمان بمب افكن هاي ويژه حملات شبانه H-219 را براي نيروي هوايي آلمان ساخت.
آخرين كار او ساخت نخستين هواپيماي جت با سرعت 930 كيلومتر در ساعت به نام « ه ــ 280 » بود كه ديگر خيلي دير شده بود.
پس از جنگ جهاني دوم هاينكل كارخانه خود را كه چندين بارهم بمباران شده بود به توليد دوچرخه و موتوسيكلت تبديل كرد و از سال 1955 كه محدوديت ها رفع شد با ادغام شركت خود با يك شركت بزرگتر بار ديگر به توليد هواپيما و اين بار هواپيماي غير نظامي دست زد.
هاينكل بعدا تجربه خود در ساخت جت را در اختيار آمريكا براي توليد جنگنده اف ــ 104 از نوع «جي» قرار داد.
جت موشكي H - 178
هی زمان داره میره
منم یه پسر جوون که حسابی پیره
یه عاشق که از عشقش سیره
__________________
alinumber7
ارسالها: 2517
#57
Posted: 3 Feb 2013 22:46
برخي ديگر از رويدادهاي 3 فوريه
1918:ارتش سرخ براي پاسداري از انقلاب روسيه تشكيل شد. دولت انقلاب روسيه همچنين تاسيس يك پليس امنيتي تحت نام «چكا» را اعلام داشت.
1930:حزب كمونيست ويتنام كه اينك زمام امور اين كشور را به دست دارد به رهبري دكتر «هو شي مين» فعاليت خود را آغاز كرد.
1962:دولت آمريكا تحريم كامل تجارت با كوبا را به اجرا در آورد.
1966:رواديد ورود اتباع ايران به فرانسه لغو شد.
هی زمان داره میره
منم یه پسر جوون که حسابی پیره
یه عاشق که از عشقش سیره
__________________
alinumber7
ارسالها: 2517
#58
Posted: 4 Feb 2013 21:40
نويسنده بزرگ عرب که داستان سياسي مي نوشت فوت شد
عبدالرحمان منيف
جهان عربي زبان با مرگ دكتر عبدالرحمان منيف كه 24 ژانويه اتفاق افتاد يكي از بزرگترين نويسندگان معاصر خود را از دست داد. منيف كه در 71 سالگي در دمشق درگذشت با نوشتن 15 داستان سياسي معروفيت جهاني يافت. داستان او:
« شهرهاي نمك » كه به زبان هاي مختلف ترجمه شده به طرزي جالب و بي نظير تاثير استخراج نفت ، نفوذ آمريكاييان و اشرافيت را بر زندگاني روزمره ، روانشناسي و جامعه شناسي اتباع كشور سعودي ترسيم و نشان مي دهد. اين كتاب كه به صورت سريال است توسط مترجمان جداگانه و با انشاهايي متفاوت به زبان انگليسي انتشار يافته است. كتاب هاي معروف ديگر او عبارتند از: « شرق مديترانه » ، « درباره شكنجه » ، « سفري به درازاي عمر » ، « هنر » و .... نقدنگاران غرب نوشته اند كه هيچ نويسنده عرب به اندازه دكتر منيف نتوانست وارد جزئيات تاثير تحولات سياسي و اوضاع اقتصادي بر زندگاني مردم شود. كتاب هاي دكتر منيف در برخي از مناطق عربي از جمله كشور سعودي ممنوع الانتشارند. دولت سعودي تابعيت دكتر منيف را در سال 1963 لغو كرد و وي از دهه 1980 در دمشق زندگي سكونت داشت. منيف در اقتصاد نفت دكترا داشت ولي پس از مدتي از اين كار دست كشيد و اعلام كرد كه در دنياي امروز تنها با « قلم » است كه مي توان به مردم خدمت كرد و سپس وارد كار نوشتن شد. وي مقالات سياسي متعدد هم براي رسانه ها نوشته است. پدر منيف ازاتباع سعودي و مادرش عراقي بود. منيف در اردن به دنيا آمده بود.
هی زمان داره میره
منم یه پسر جوون که حسابی پیره
یه عاشق که از عشقش سیره
__________________
alinumber7
ارسالها: 2517
#59
Posted: 4 Feb 2013 21:51
كنفرانس دشواري ساز سال 1945 يالتا و ادامه تلاش بشر براي برقراري نظمي منطقي در جهان - هرآنچه را که استالين در يالتا بدست آورد گورباچف بر بادداد
از راست به چپ: استالين، روزول ، وچرچيل در يالتا واقع در كريمه در چهارم فوريه 1945 ــ 3 ماه پيش از پايان جنگ جهاني دوم در جبهه هاي اروپا
چهارم فوريه سال 1945 ميلادي روزولت استالين و چرچيل [سران وقت ايالات متحده آمريكا و اتحاد شوروي و رئيس دولت انگلستان] مذاكرات هشت روزه خود را در كاخ محل استراحت تزارها در شهر يالتا واقع در شبه جزيره كريمه آغاز كردند تا سرنوشت آلمان و مناطق نفوذ سه دولت پس از پايان جنگ و خطوط تازه مرزي را روشن سازند. به خواست چرچيل از شارل دوگل رهبر وقت فرانسويان براي شركت در اين مذاكرات دعوت نشده بود. در آن هنگام كار آلمان پايان يافته تلقي مي شد. واحدهاي ارتش سرخ كمتر از سه ماه از تاريخ برگزاري كنفرانس يالتا برلين را تصرف و به عمر رايش سوم پايان دادند و هيتلر براي اين كه به اسارت كمونيست ها كه هميشه با آنان دشمني كرده بود نيُفتد خودكشي كرد. در اوت همين سال سه ماه و چند روز پس از سقوط برلين امپراتوري ژاپن كه طعم بسيار تلخ سلاح هسته اي آمريكا را چشيده بود تسليم شد و جنگ در هردو جبهه پس از شش سال و بر جاي گذاردن ده ها ميليون كشته و ويراني هاي بسيار پايان يافت ولي معارضه دو دولتي كه به صورت دو ابر قدرت جهان ازميان ويرانه هاي اين جنگ سر برافراشته بودند تقريبا از همان لحظه خاموش شدن توپ ها آغاز شد كه والتر ليپمن (روزنامه نگار) عنوان جنگ سرد بر آن گذارد. اين معارضه كه 45 سال طول كشيد جهان را وارد عصر تشكيل اتحاديه هاي نظامي و جنگ هاي منطقه اي و داخلي و كودتاها و براندازي ها و ترورهاي ناشي از آن ساخت. هنوز سپيده دم پايان اين معارضه فرساينده با كنار رفتن داوطلبانه يكي از دو حريف نمودار نشده بود كه جهان خسته و كوفته با مسائل برخاسته از جولان يك ابر قدرت در پهنه خود رو به رو شد كه ادامه يافته و تروريسم (به گفته گرهارد شرودر صدر اعظم سوسيال دمكرات وقت آلمان جنگ غير دولتي) يك نمونه آن و مبارز طلبي پاره اي از دولتزهاي كوچكتر و منفرد و نيز فعاليت پيگيرجنبش هايي ازقبيل جنبش مبارزه با «جهاني شدن اقتصاد برپايه برنامه كشورهاي صنعتي» نمونه ديگر آن است و به نظر مي رسد كه بعضي دولت هاي بزرگتر و منفرد هم دركمين به دست آوردن فرصت براي يارگيري نشسته اند تا به نوعي ديگر ازموازنه قدرت دست يابند. بنابراين برقراري نظمي نوين در جهان ـ در آينده اي نه چندان دور قابل پيش بيني است و اين نظم پايه منطق رياضي خواهد داشت و اصطلاحا «رشنال» خواهد بود زيرا كه شرايط جهاني توسعه تكنولوژيك و تكامل فكري بشر به دليل تعميم ابزار كسب معلومات و اطلاعات آن را ايجاب مي كند و بشر بي صبرانه درجستجوي چنين نظمي است و تا به دست آوردن آن قرار نخواهد داشت.
در مذاكرات يالتا كه 12 فوريه پايان يافت قرار شده بود كه آلمان به چهار بخش تقسيم و هرقسمت به يك فاتح جنگ سپرده شود و اين فاتحان عبارت بودند از شوروي، آمريكا، انگلستان و فرانسه. فرانسه بنا به ملاحظاتي به اين فهرست اضافه شده بود.
كنفرانس تصميم گرفته بود كه نيروهاي سه دولت بلافاصله پس از جنگ ايران را ترك كنند اروپاي شرقي و سرزمين هايي كه توسط ارتش سرخ از تصرف آلمان خارج شده اند درمنطقه نفوذ شوروي قرار گيرند زيرا كه در نشست يالتا استالين از موضع نيرومندتري برخوردار بود. يوگوسلاوي به دست تيتو فرمانده پارتيزان ها سپرده شود و چون كمونيست بود مورد موافقت استالين قرارگرفت. همچنين قرار شده بود كه اتريش بعدا به صورت كشوري مستقل و بي طرف در آيد. اين كنفرانس نتوانست در باره يونان تصميم بگيرد كه پس از جنگ نزاع شرق و غرب (معروف به جنگ سرد) از همين يونان آغاز شد. استالين با اينكه در يالتا امضا داده بود كه بلافاصله پس از جنگ نيروهاي خود را از ايران خارج كند ديديم که دست به تعلل و بهانه جويي زد و كه نزديك بود اين تعلل به تجزيه ميهن ما منجر شود.
مرور زمان نشان داد که هرآنچه را که شوروی در کنفرانس یالتا به دست آورده و درنتیجه پس از جنگ یکی از دو ابرقدرت جهان شده بود گورباچف در اواخر دهه 1980 از دست داد. شوروی در جنگ دوم جهانی 27 میلیون کشته داده بود و امتیازات به دست آورده در نشست یالتا و کنفرانس پتسدام خون بهای آنان و غرامت ویرانی وارده به آن کنفدراسیون بودند که گورباچف و یلتسین آنهارا برباد دادند. يلتسين مرده ولي معما در اينجاست که چرا درباره فروپاشی شوروي از گورباچف که زنده است و هنوز گاه به گاه اظهار نظر مي کند بازخواست و مواخذه نشده است.
هی زمان داره میره
منم یه پسر جوون که حسابی پیره
یه عاشق که از عشقش سیره
__________________
alinumber7
ارسالها: 2517
#60
Posted: 4 Feb 2013 22:01
چهار زلزله مرگبار در چهارم فوريه (15 بهمن)
چهارم فوريه جهان در طول قرون جديد و معاصر شاهد چهار زمين لرزه شديد و پرتلفات به اين شرح بود:
ــ درسال 1783 در منطقه «كالابريا» در ايتاليا كه براثر آن بيش از 50 هزار تن كشته شدند.
ــ در سال 1797 در منطقه «كويتو = كيتو» در اكوادور كه در آن بيش از 40 هزار تن جان باختند.
ــ زلزله آمريكاي مركزي در سال 1976 كه جان بيست و دو هزار و 778 تن را در دو كشور گواتمالا و هندوراس گرفت.
ــ زلزله افغانستان در سال 1998 كه هزاران کشته و زخمي برجاي گذارد. گزارشي که همان روز درباره اين رويداد انتشار يافته بود از اين قرار است:
"زمین لرزه چهارم فوریه 1998 ایالت تخار افغانستان حدود چهار هزار کشته و دو برابر این شمار زخمی داشته و بیش از 15 هزار تن خانه های خود را از دست داده و در زیر برف و سرما در انتظار کمک هستند ولی منطقه آنان در کنترل نیروهای شمال است و دولت کابل (طالبان) امکان کمک رسانی ندارد.".
کانون زمین لرزه شهر رستاق بود. عکس زیر تنی چند از تخارستانی ها را در زیر بارش برف نشان می دهد که خانه های خودرا از دست داده اند. بیشتر خانه های آن منطقه با خشت خام (خشت و گلی) ساخته شده بودند.
هی زمان داره میره
منم یه پسر جوون که حسابی پیره
یه عاشق که از عشقش سیره
__________________
alinumber7