ارسالها: 9253
#61
Posted: 30 Nov 2013 21:32
زندگینامه آنتوان هانری بکرل از کاشفان پدیده پرتوزایی
greenshot
آنتوان هانری بکرل در سال ۱۸۵۲ در خانوادهای تحصیلکرده در فرانسه زاده شد.
آنتوان هانری بکرل، فیزیکدان فرانسوی از کاشفان پدیده پرتوزایی یا رادیواکتیویته است.
پدر و پدربزرگش نیز مانند او در رشته فیزیک تحصیل کرده و در همین رشته به درجه پروفسوری رسیده بودند.
آنتوان هانری بکرل از سال ۱۸۷۲ تا ۱۸۷۴ در پلیتکنیک پاریس و از سال ۱۸۷۴ تا ۱۸۷۷ در مدرسه «پلها و راهها» تحصیل کرد. از سال ۱۸۷۸ به عنوان دانشیار در پلیتکنیک و در وزارت راه و پل، به عنوان مهندس ارشد مشغول به کار شد.
بکرل در سال ۱۸۸۴ موفق به اثبات نوارهای اشعه مادون قرمز در طیف نور خورشید شد. او در سال ۱۸۸۹ به عضویت آکادمی علوم درآمد و در سال ۱۸۹۱ کرسی استادی فیزیک کاربردی را در موزه تاریخ طبیعی پاریس از آن خود ساخت.
در همان سال بود که وی کار بر روی پدیده فسفرسانس در مواد معدنی گرمادیده را آغاز کرد.کشف اشعه ایکس یا رونتگن توسط ویلهلم کونراد رونتگن در سال ۱۸۹۵، توجه بکرل را به پدیده فلوئورسانس جلب کرد.
فسفرسانس و فلوئورسانس به پدیدههایی گفته میشود که در آنها مادهای خاص پس از قرار گرفتن در برابر نور مرئی یا نامرئی یا عوامل دیگری مانند ضربه دیدن یا گرم شدن، انرژی را در خود ذخیره کرده و سپس به صورت طیفی از امواج مرئی منتشر میکند.
تفاوت این دو پدیده، در زمان میان دریافت و تابش، یا به عبارتی در دوام تابش است. اگر زمان تحریک کمتر از یک ثانیه باشد، پدیده را فلوئورسانس و اگر بیشتر از آن باشد فسفرسانس مینامیم.
بکرل که روی پدیده فلوئورسانس کار میکرد، در یکی از تحقیقات خود مقداری از یک ماده حاوی اورانیوم را روی کاغذ سیاهی که در زیر آن صفحه حساس عکاسی قرار داشت گذاشت و آن را در معرض تابش نور خورشید قرار داد.
بکرل عقیده داشت که نور خورشید نمیتواند از کاغذ سیاه بگذرد، اما اگر در تابش فلوئورسانسی که این ماده تولید میکرد، اشعه ایکس وجود داشته باشد، این اشعه میتواند بر روی صفحه عکاسی اثر بگذارد. او پس از توقف کار خود، صفحات عکاسی را که حاوی مقداری اورانیوم بود، در کشوی میزش قرار داد. پس از چند روز که تصمیم گرفت عکسها را ظاهر کند، متوجه شد که صفحه عکاسی بر اثر تابش یک اشعه بسیار قوی سیاه شده است. بررسیهای بیشتر بکرل در این زمینه، منجر به کشف عناصر رادیواکتیو شد.
بکرل در ۲۴ فوریه همان سال، آکادمی علوم را از کشف خود باخبر کرد.
او به خاطر کشف این تابش خودبخودی، که توسط ماری کوری رادیواکتیویته نام گرفته بود، همراه با پییر و ماری کوری فرانسوی، جایزه نوبل فیزیک را دریافت کرد.
بکرل در سال ۱۹۰۳ به پاس کشف پرتوزایی خودبخودی و دیگر خدماتش، به همراه ماری و پییر کوری، جایزه نوبل فیزیک را دریافت کرد. واحد اندازهگیری پرتوزایی، به یاد او به همین نام نامگذاری شده است.
آنتوان هانری بکرل، در ۲۵ اوت ۱۹۰۸، در لاکروازیک (Le Croisic)، واقع در سواحل خلیج بیسکایا، درگذشت.
بودی تـــــــو تو بغلم
گردنت بود رو لبم
ارسالها: 9253
#62
Posted: 30 Nov 2013 21:56
بیوگرافی هنري فورد صنعتگر مشهور آمريكايي
photo storage
هنری فورد، اين صنعتگر مشهور آمريكايي بيش از هر فرد ديگري براي ارائه روشهاي توليد انبوه صنعت نوين نقش داشته است.
با به كارگيري چنين روشهايي استاندارد زندگي را ابتدا در ميان مردم كشور خود و درنهايت در تمام كشورهاي جهان به طور وسيع افزايش داد.
فورد كه در «ديربورن» ميشيگان متولد شده بود هيچگاه به دبيرستان نرفت. او پس از خاتمه تحصيلات دبستاني به عنوان شاگرد ماشين كار در ديترويت به كار پرداخت. سپس تعمير كار و سرانجام استادكار شد. هنگامي كه در سال 1885 كارل بنز و گوتليب دايملر، هر كدام مستقل از ديگري، اتومبيل خود را اختراع كرده و روانه بازار كردند فورد جواني بيست و دو ساله بود.
«كالسکه بدون اسب» خيلي زود توجه فورد جوان را به خود جلب كرد. در سال 1896 اولين اتومبيلي را كه خود طراحي كرده بود، ساخت اما علي رغم استعدادي كه داشت اولين و دومين اقدام او در كسب و كار با شكست مواجه گرديد. اگر فورد در چهل سالگي مرده بود اكنون از او تنها به عنوان مردي شكست خورده ياد ميشد.
اما فورد به آساني دلسرد نشد. در سال 1903 بار ديگر تلاش كرد و در نتيجه اين سومين اقدام، تشكيل كمپاني فورد، بود كه به ثروت، شهرت و اهميتي پايدار دست يافت.
موفقيت سريع كمپاني فورد عمدتاً مرهون اين برداشت اصلي و اساسي فورد بود كه او آن را در يكي از آگهيهاي اوليه كمپاني خود چنين بيان ميكند:
«ساخت و فروش اتومبيلي كه به ويژه براي استفاده روزمره شغلي، حرفهاي و خانوادگي طراحي شده است... ماشيني كه به خاطر فشردگي و جمع و جور بودن به طور يكسان از سوي مردان، زنان و كودكان مورد پسند و تحسين قرار گيرد. سادگي، ايمني، آسايش همه جانبه و بالاتر از همه بهاي فوقالعاده مناسب آن، آن را در دسترس هزاران نفري قرار ميدهد كه هيچگاه نميتوانستند در مورد پرداخت قيمتهاي افسانهاي كه براي اغلب ماشينها خواسته ميشود، حتي فكر كنند.»
فورد با مدلهاي اوليه خود، گرچه كاملاً مناسب بودند، نتوانست به آن اهداف بلند دست يابد. اما مدل مشهور T كه در سال 1908 روانه بازار شد به خوبي آن نظريات را تأمين كرد. بدون ترديد آن مدل نامآورترين اتومبيلي بود كه تا آن هنگام توليد شده بود و در نهايت بيش از پانزده ميليون دستگاه از آن فروخته شد.
مدتها قبل از آن فورد دريافته بود در صورتي كه هزينههاي توليد را كاهش دهد ميتواند محصولاتش را با قيمت پايينتري بفروشد. براي وصول به اين هدف مجموعهاي از روشهاي بسيار مؤثر توليد را در كارخانههاي خود پياده كرد.
اين روشها عبارت بودند از:
قطعات كاملاً قابل تعويض
حد اعلاي تقسيم كار
خط سوار كردن قطعات
تمام اينها به منظور افزايش كارايي كارگران صنعتي طراحي شده بود. فورد معتقد بود نبايد وقت كارگر با مجبور كردن او براي رفتن به دنبال مواد و ابزار مورد نياز، و يا حتي برداشتن آنها از روي زمين، تلف شود. به جاي آن فورد ترتيبي اتخاذ كرد تا با استفاده از نوار نقاله، سر سره و نقالههاي متحرك بالاي سركار را نزد كارگر بياورد.
مواد و ابزار در سطح وسيعي توزيع ميشد و كارگر ميتوانست وظيفه خود را بسيار سريعتر انجام دهد. او بر اين باور بود كه در تلاش دائم براي يافتن تكنيكهاي برتر و كاراتر بايد روشهاي توليد به دقت تحليل گردد. كارهاي پيچيده و مركب را بايد به كارهاي ساده تجزيه نمود. به اين ترتيب انجام آن حتي از كارگر غيرماهر، كه ممكن است كمهوش، بيسواد و يا حتي معلول باشد، بدون نياز به گذراندن دورههاي طولاني كارآموزي برميآيد.
هيچ يك از اين نظريات در اصل متعلق به فورد نبود. «الي ويتني» بيش از يك قرن قبل از قطعات قابل تعويض استفاده كرده بود. «فردريك وينسلو تيلور» كارشناس معروف بهرهوري تمام اين نظريات را در نوشتههاي خود آورده بود و چند كارخانه كوچكتر مدتها بود كه از خط سوار كردن قطعات استفاده ميكردند. اما فورد اولين توليدكننده بزرگ بود كه اين نظريات را يكجا و با تمام وجود به كار گرفت.
نتايج كار واقعاً خيرهكننده بود:
در سال 1908 ارزانترين مدل T به بهاي 825 دلار فروخته شد تا سال 1913 قيمت آن تا 500 دلار پايين آمد و در 1916 به 360 دلار تنزل كرد و بالاخره در سال 1926 قيمت خردهفروشي آن به 290 دلار رسيد. همچنان كه قيمت پايين ميآمد ميزان فروش بالا رفت. ايالات متحده به كشور مردم «سوار بر چرخ» بدل شد و فورد ثروتمندترين فرد بخش خصوصي جهان گرديد.
همچنان كه كارگران فورد بيشتر توليد ميكردند او نيز قادر شد دستمزد بالاتري به آنها بپردازد. در سال 1914 او حداقل دستمزد روزانه را در كارخانههايش تا پنج دلار بالا برد و با اين كار دنياي صنعت را شگفت زده كرد.
اين مبلغ براي آن زمان بسيار زياد و تقريباً دو برابر متوسط دستمزدي بود كه پيش از اين در همين كارخانهها پرداخت ميشد. از سطح بالاي دستمزدي كه فورد معمول كرد به ناچار در سراسر كشور تبعيت شد و در نتيجه كارگران كارخانهها از فقر و تنگدستي بيرون آمده و به طبقه متوسط راه يافتند.
اما ابداعات فورد اثر مبسوطتري نيز داشت. او در مورد روشهاي توليد انبوه خود پنهانكاري نميكرد. برعكس بسيار مشتاق بود كه آنها را به اطلاع همگان برساند. ساير توليدكنندگان با مشاهده موفقيت فورد روشهاي توليد او را تقليد كردند. نتيجه اين كار افزايش چشمگير توليد در سراسر كشور و در نهايت در تمام جهان بود.
بودی تـــــــو تو بغلم
گردنت بود رو لبم
ارسالها: 9253
#63
Posted: 30 Nov 2013 22:19
زندگینامه غیاث الدین جمشید کاشانی
imgur
غیاثالدین جمشید کاشانی (۷۹۰-۸۳۲ قمری/۱۳۸۸-۱۴۲۹ میلادی) زبردستترین حسابدان و آخرین ریاضیدان برجستهی دورهی اسلامی و از بزرگترین مفاخر تاریخ ایران به شمار میآید.
وی به تکمیل و تصحیح روشهای قدیمی انجام چهار عمل اصلی حساب پرداخت و روشهای جدید و سادهتری برای آنها اختراع کرد. در واقع، کاشانی را باید مخترع روشهای کنونی انجام چهار عمل اصلی حساب (به ویژه ضرب و تقسیم) دانست. کتاب ارزشمند وی با نام مفتاح الحساب کتابی درسی، دربارهی ریاضیات مقدماتی است و آن را از حیث فراوانی و تنوع مواد و مطالب و روانی بیان سرآمد همهی آثار ریاضی سدههای میانه میدانند.
جمشید ملقب به غیاثالدین، فرزند پزشکی کاشانی به نام مسعود حدود سال ۷۹۰ قمری (۱۳۸۸ میلادی)، در کاشان چشم به جهان گشود. او در همهی آثارش خود را چنین معرفی کرده است: «کمترین بندگان خداوند (یا نیازمندترین بندگان خدا به رحمت او)، جمشید، پسر مسعود طبیب کاشانی، پسر محمود پسر محمد ». بیشتر آنچه که از زندگی وی میدانیم از بررسی آثار علمی ارزندهاش و نیز دو نامه که خطاب به پدر خود و مردم کاشان نوشته به دست آمده است.
دوران کودکی و جوانی وی درست همزمان با اوج یورشهای وحشیانهی تیمور به ایران بود. با وجود این، جمشید در همین شرایط نیز هرگز از آموختن علوم مختلف غافل نشد. پدرش مسعود، چنانکه گفتیم، پزشک بود اما شاید از علوم دیگر نیز بهرهی بسیار داشت. به طور مثال، از یکی از نامههای کاشانی به پدرش معلوم میشود که پدر قصد داشته تا شرحی بر معیار الاشعار نصیرالدین طوسی بنویسد و برای پسر، یعنی جمشید بفرستد.
نخستین فعالیت علمی کاشانی که از تاریخ دقیق آن آگاهیم، رصد خسوف در ۱۲ ذیحجهی ۸۰۸ قمری، برابر با دوم ژوئن ۱۴۰۶ میلادی در کاشان است.
غیاثالدین نخستین اثر علمی خود را در همین شهر و در ۲۱ رمضان ۸۰۹ قمری مطابق با اول مارس ۱۴۰۷ میلادی، یعنی ۲ سال پس از مرگ تیمور و فرو نشستن فتنهی او، نوشت. چهار سال بعد در ۸۱۳ قمری هنوز در کاشان بود و رسالهی مختصری به فارسی دربارهی علم هیأت(کیهانشناسی) نوشت. در ۸۱۶ قمری کتاب نجومی مهم خود یعنی زیج خاقانی را به فارسی نوشت و به اُلُغْ بیگ، فرزند شاهرخ و نوهی تیمور، که در سمرقند به سر میبرد، هدیه کرد. کاشانی امید داشت که با حمایت الغ بیگ بتواند با آسودگی بیشتر پژوهشهای علمی خود را ادامه دهد.
کاشانی دست کم تا مدتی پس از پدیدآوردن کتاب ارزشمند تلخیص المفتاح ، یعنی ۷ شعبان ۸۲۴ قمری مطابق با ۷ اوت ۱۴۲۱ میلادی، هنوز در کاشان به سر میبرد. این نکته خود مایهی شگفتی بسیار است که چرا مردی دانشور چون الغ بیگ پس از مطالعهی زیج خاقانی به نبوغ کم نظیر پدیدآورنده ، یعنی کاشانی، پی نبرد! کاشانی در یکی از دو نامهی خود از یک سو به طور تلویحی از این که بسیار دیر مورد توجه دولتمردان قرار گرفته گلایه میکند و از سوی دیگر از اینکه پس از این مدت دراز به شهری چون سمرقند دعوت شده است، سر از پا نمیشناسد.
کاشانی به احتمال قوی در ۸۲۴ قمری به همراه معینالدین کاشانی(همکار غیاثالدین در کاشان و سمرقند) از کاشان به سمرقند رفت و چنان که خود در نامه هایش کم و بیش اشاره کرده، در پیریزی رصدخانهی سمرقند نقش اصلی را ایفا نمود.
از همان آغازِ کار، وی را به ریاست آنجا برگزیدند و تا پایان عمر به نسبت کوتاه خود در همین مقام بود. وی سرانجام صبح روز چهارشنبه ۱۹ رمضان ۸۳۲ قمری برابر با ۲۲ ژوئن ۱۴۲۹ میلادی بیرون شهر سمرقند و در محل رصدخانه درگذشت.
امین احمد رازی در کتاب تذکره هفت اقلیم میگوید که چون کاشانی چنان که باید و شاید آداب حضور در دربار را رعایت نمیکرد ، الغ بیگ فرمان به قتل او داد. از نامههای کاشانی به پدرش چنین برمیآید که پدر به دلایلی از سرنوشت فرزند خود در دربار الغ بیگ نگران بود و در نامه یا نامههایی، پسر را از خطرات معمول در دربار پادشاهان برحذر داشته و کاشانی نیز در پاسخ برای کاستن از نگرانیهای پدر، نمونههای متعددی از توجه خاص الغ بیگ به خود را برای پدر شاهد آورده است.
فعالیت های علمی وی عبارتند از:
1. اختراع کسرهای دهگانی(اعشاری): گرچه کاشانی نخستین به کار برندهی این کسرها نیست، اما بیتردید رواج این کسرها را به او مدیونیم.
2. دستهبندی معادلات درجهی اول تا چهارم و حل عددی معادلات درجهی چهارم و بالاتر
3. محاسبهی عدد p . کاشانی در الرسالة المُحیطیة (ص ۲۸ )، عدد p را با دقتی که تا ۱۵۰ سال پس از وی بینظیر ماند محاسبه کرده است.
4. تکمیل و تصحیح روشهای قدیمی انجام چهار عمل اصلی و اختراع روشهای جدیدی برای آنها . در واقع، کاشانی را باید مخترع روشهای کنونی انجام چهار عمل اصلی حساب ( به ویژه ضرب و تقسیم) دانست.
5. اختراع روش کنونی پیدا کردن ریشهی n اُم عدد دلخواه. روش کاشانی در اصل همان روشی است که صدها سال بعد توسط پائولو روفینی (ریاضیدان ایتالیایی، ۱۷۶۵-۱۸۲۲میلادی )، و ویلیام جُرج هارنر (ریاضیدان انگلیسی، ۱۷۸۶-۱۸۳۷میلادی )، باردیگر اختراع شد.
6. اختراع روش کنونی پیدا کردن جذر (ریشهی دوم) که در اصل ساده شدهی روش پیدا کردن ریشهی n اُم است.
7. ساخت یک ابزار رصدی. کاشانی ابزارِ رصدی جالبی اختراع کرد و آن را طَبَقُ المَناطِقْ نامید. رسالهای نیز به نام نُزْهَةُ الحَدائِق دربارهی چگونگی کار با آن نوشت. 8. تصحیح زیج ایلخانی. کاشانی زیج خاقانی را نیز در تصحیح اشکالات زیج ایلخانی نوشت.
9. نگارش مهمترین کتاب دربارهی حساب. کتاب مفتاح الحساب کاشانی مهمترین و مفصلترین اثر دربارهی ریاضیات عملی و حساب در دورهی اسلامی است.
10. محاسبهی جِیب یک درجه. کاشانی در رسالهی وَتَر و جِیب مقداری برای جِیبِ یک درجه (۶۰ sin ۱˚) به دست آورده که اگر آن را بر ۶۰ تقسیم کنیم ، حاصل آن تا ۱۷ رقم اعشاری با مقدار واقعی سینوس یک درجه موافق است.
آثار
1. سُلّمُ السَماء (نردبان آسمان) یا رسالهی کمالیه به عربی. کاشانی این رساله را در ۲۱ رمضان ۸۰۹ قمری (اول مارس ۱۴۰۷ میلادی) در کاشان به پایان رسانده است. کاشانی در این رساله از قطر زمین، و نیز قطر خورشید، ماه، سیارات، و ستارگان و فاصلهی آنها از زمین سخن گفته است.
2.مختصر در علم هیأت به فارسی. کاشانی این رساله را در ۸۱۳ قمری برابر با ۱۴۱۰ میلادی، یا اندکی پیش از آن نوشت. وی در این رساله دربارهی مدراهای ماه، خورشید، ستارگان، و سیارهها و چگونگی حرکت آنها سخن گفته است.
3 . زیج خاقانی به فارسی: این کتاب یکی از آثار مهم نجومی کاشانی به شمار میرود. کاشانی این زیج را در ۸۱۶ قمری ( ۱۴۱۳ میلادی) کامل کرد. هدف کاشانی از نگارش این زیج، تصحیح اشتباهاتی است که در زیج ایلخانی روی داده است. کاشانی در مقدمهی زیج خود با به رغم انتقاد از مطالب زیج ایلخانی، از نویسندهی آن، خواجه نصیرالدین طوسی، با تجلیل و احترام بسیار یاد کرده است.
4. شرح آلات رَ صَد به فارسی : کاشانی این رساله را در ذیقعدهی ۸۱۸ قمری(ژانویهی ۱۴۱۶ میلادی) برای شخصی به نام سلطان اسکندر نوشته است. برخی این اسکندر را «اسکندر بن قرایوسف قراقویونلو» دانستهاند. اما برخی دیگر، معتقدند که این اسکندر، پسر عموی الغ بیگ است که بر فارس و اصفهان حکومت میکرده است.
5.نُزْهَةُ الحَدائِق به عربی: کاشانی این رساله را در دهم ذیحجهی ۸۱۸ قمری مطابق ۱۰ فوریهی ۱۴۱۶ میلادی (حدود یک ماه پس از نگارش رسالهی شرح آلات رصد) نوشته و در آن دستگاهی به نام طبق المناطق را که اختراع خود وی بوده، شرح داده است. با این دستگاه میتوان محل ماه و خورشید و پنج سیارهی شناخته شده تا آن زمان و نیز فاصلهی هر یک از آنها را تا زمین، و برخی پارامترهای سیارهای دیگر را به دست آورد.
6. ذِیلِ نزهة الحدائق: کاشانی در نیمهی شعبان ۸۲۹ قمری (۲۲ ژوئن ۱۴۲۶ میلادی) و هنگامی که در سمرقند اقامت داشته، ده «اِلْحاق» (پیوست) را به نزهة الحدائق افزوده است.
7. تَلْخیصُ المِفْتاح به عربی: این رساله، چنان که از نامش پیداست گزیدهی مفتاح الحساب کاشانی است. کاشانی کار تلخیص را در ۷ شعبان ۸۲۴ قمری (۷ اوت ۱۴۲۱ میلادی) به پایان رسانده است. وی در مقدمهی این رساله چنین آورده است: « اما بعد، نیازمندترین بندگان خداوند به بخشایش وی، جمشید ملقب به غیاث، پسر مسعود پزشک کاشانی، پسر محمود، که خداوند روزگارش را نیکو گرداند، گوید که چون از نگارش کتابم موسوم به مفتاح الحساب فارغ شدم، آن دسته از مطالب این کتاب را که دانستن آن ها برای نوآموزان واجب است در این مختصر گرد آوردم و آن را تلخیص المفتاح نامیدم.»
8. الرِسالةُ المُحیطیة به عربی: کاشانی این رساله را که یکی از مهمترین آثار اوست در اواسط شعبان ۸۲۷ قمری (ژوئیهی ۱۴۲۴ میلادی) به پایان رسانده است. وی در این رساله نسبت محیط دایره به قطر آن، یعنی عدد پی را به دست آورده است.
9. وَتَر و جِیب: کاشانی این رسالهی را دربارهی چگونگی محاسبهی جِیب یک درجه ( ) نوشته است. متأسفانه متن اصلی این رساله باقی نمانده اما از شرحهایی که بر آن نوشتهاند میتوان به مطالب آن پی برد.
10. زیج تَسْهیلات: کاشانی این اثر را پیش از ۸۳۰ قمری تألیف کرده است زیرا در مقدمهی مفتاح الحساب از این کتاب نام برده(ص ۳۶ ) ولی تا کنون وجود نسخهای قطعی از آن گزارش نشده است.
کاشانی کار نگارش مفتاح الحساب را، که بیتردید مهمترین، مفصلترین و برجستهترین کتابِ ریاضیات عملی در دورة اسلامی بشمار میآید، در ۳ جمادی الاولی سال ۸۳۰ قمری برابر با ۲ مارس ۱۴۲۷ میلادی به پایان رسانده و آن را به الغ بیگ هدیه کرده است.
اما پیشنویس این کتاب را دست کم از ۶ سال پیش، یعنی ۸۲۴ قمری فراهم آورده و در این مدت، مشغول تکمیل و اصلاح آن بوده است. زیرا او در مقدمهی تلخیص المفتاح که در همین سال نوشته شده، تأکید کرده که این تلخیص را پس از به پایان رساندن تألیف مفتاح الحساب فراهم آورده است.
پاول لوکی، پژوهشگر برجستهی آلمانی که بیش از هر مورخ دیگری در راه شناساندن اهمیت آثار ریاضی این دانشمند بزرگ به جهان علم کوشش کرده، دربارهی آثار کاشانی چنین آورده است: « پس از پژوهش دربارهی برخی آثار کاشانی، که خوشبختانه بیشتر آنها در کتابخانههای شرق و غرب موجود است، او را ریاضیدانی هوشمند، مخترع، نَقّاد و صاحب افکار عمیق یافتم.
کاشانی از آثار ریاضیدانان پیش از خود آگاه و بویژه در فن محاسبه و به کار بستن روشهای تقریبی بسیار آگاه و چیرهدست بوده است. اگر رسالهی محیطیه او به دست ریاضیدانان غربی معاصر وی رسیده بود، از آن پس مردم مغرب زمین از بعضی منازعات و تألیفات مبتذل دربارهی اندازهگیری دایره (=محاسبهی عدد پی) بینیاز میشدند.
اگر نظریهی واضح و روش علمی وی در مورد شناساندن کسرهای اعشاری انتشار یافته بود، فرانسوا وییتْ ، اِستِوِن، و بورگی ناچار نمیشدند که یک قرن و نیم پس از کاشانی نیروی فکری و عملی خود را برای از نو یافتن این کسرها به کار اندازند.»
اِدوارد اِستوارت کنِدی، پژوهشگر برجستهی آمریکایی، که مدتی نیز در ایران میزیست و با زبان فارسی آشنایی دارد دربارهی کاشانی چنین گفته است:
«پیش از هر چیز باید گفت که کاشانی حاسبی زبردست بود و در این فن مهارت خارق العاده داشت. و شاهد این مدعا این است که وی با اعداد شصتگانی خالص به آسانی و روانی حساب میکرد. کسرهای اعشاری را اختراع نمود، روش تکراری را در حساب به طور کامل و پیگیر به کار میبست. با چیره دستی مراحل محاسبه را طوری تنظیم مینمود که بتواند حداکثر مقدار خطا را پیشبینی کند و در هر جا صحت اعمال را امتحان میکرد.»
آدُلف یوشکویچ، پژوهشگر مشهور روسیه در کتاب تاریخ ریاضیات در سدههای میانه در باره کتاب ارزشمند کاشانی مینویسد: «مفتاح الحساب کتابی درسی، دربارهی ریاضیات مقدماتی است که استادانه تألیف شده و مؤلف آنچه را که طبقات مختلف خوانندگان کتاب بدان نیاز داشتهاند، در نظر گرفته است. این کتاب از حیث فراوانی و تنوع مواد و مطالب و روانی بیان تقریباً در همهی آثار ریاضی سدههای میانه یگانه است.»
بودی تـــــــو تو بغلم
گردنت بود رو لبم
ارسالها: 9253
#64
Posted: 30 Nov 2013 22:29
زندگينامه باباطاهر همدانی
green shot
باباطاهر همدانی، معروف به «باباطاهر عریان»؛ عارف، شاعر و دوبیتیسرای اواخر سده چهارم و اواسط سده پنجم هجری.
درباره خاندان، سال تولد و وفات، نحوه معاش و طریق کسب دانش و معرفت و مسلک عارفانه او، از منابع قدیم، اطلاعات دقیق و روشنى وجود ندارد. آنچه از گذشتگان به ما رسیده است یادکردی از زیست عارفانه و خوی درویشی اوست و این از نام او هویداست. بابا لقبی بوده که در گذشته به پیران وارسته میدادهاند و عریان به دلیل بریدن وی از تعلقات دنیوی بوده است.
باباطاهر در شهر قدیمی همدان زندگی خود را به گمنامی سپری میکرد. به تدریج در اثر پاکی درون، خودسازی و بیعلاقگی به دنیا دارای کراماتی شد که نام او را بر زبانها انداخت.
گویند که در هنگام ورود طغرلشاه سلجوقی به همدان، باباطاهر در قید حیات بوده و ملاقاتی میان وی و امیر سلجوقی روی داده است. این دیدار تأثیر شگرفی بر طغرل برجای میگذارد که شرح آن چنین آمده است: «شنیدم که چون سلطان طغرلبیگ به همدان آمد، از اولیا سه پیر بودند: باباطاهر، باباجعفر و شیخ همشا که در کوهکی بر همدان که آن را خضر خوانند، ایستاده بودند.
نظر سلطان بر ایشان آمد. کوکبه لشکر بداشت و پیاده شد و با وزیر ابونصرالکندری پیش ایشان آمد. باباطاهر پارهای شیفته گونه بود. او را گفت: با خلق خدا چه خواهی کرد؟ سلطان گفت: آنچه تو فرمایی، بابا گفت: آن کن که خدا می فرماید: ان الله یأمر بالعدل والاحسان. سلطان بگریست و گفت: چنین کنم. بابا دستش بگرفت و گفت: پذیرفتی؟ سلطان گفت آری.»
در روزگار ما باباطاهر عریان بیشتر با دوبیتیهای شیرین و دلربایش شناخته میشود. دوبیتیهای باباطار بیشتر به لهجه لری سروده شده و از نوع فهلویات (پهلویات) و ترانههای معمول در نقاط مختلف ایران است. بیشتر این دوبیتیها به زبان محلی و شبیه به لغتهای لری میباشد.
باباطاهر عاشق خداوند، طبیعت و انسان بودن است. در کلامش بارها از کوهستانها، دشتها و رودخانههای زیبای ایرانزمین، رفتار و اخلاق خوب و ستایش خداوند سخن می گوید. باباطاهر انسانها به ارزش نهادن به زندگی سفارش میکند؛ زندگیای که در آن کمال و طی کردن درجات انسان بودن، حرف نخست را بزند. در دوبیتیهای باباطاهر مکررا سخنانی دیده میشود که شامل پندها و اندرزهای وی به آیندگان است.
مکن کاری که بر پا سنگت آید
جهان با این فراخی تنگت آید
و فردا نامهخوانان نامه خوانند
تو را زنامه خواندن ننگت آید
***
بگورستان گذر کردم کم و بیش
بدیدم حال دولتمند و درویش
نه درویشی به خاکی بیکفن ماند
نه دولتمندی برد از یک کفن بیش
***
فلک برهم زدی آخر اساسم
زدی بر خمره نیلی لباسم
اگر داری برات از قصد جانم
بکن آخر از این دنیا لباسم
***
اگر دستم رسد بر چرخ گردون
از حق پرسم که این چونست و آن چون
یکی را داده صد ناز و نعمت
یکی را داده قرص جو آلوده در خون
از باباطاهر علاوه بر دوبیتی های دلکش، دو قطعه و چند غزل با گویش لری و مجموعه کلمات قصار به زبان عربی و کتابی به نام «سرانجام» به یادگار مانده است. کتاب سرانجام شامل دو بخش «عقاید عرفا» و «صوفی و الفتوحات الربانی فی اشارات الهمدانی» است.
باباطاهر عریان پس از ۸۵ سال زندگی وفات یافته است. آرامگاه وی در شمال شهر همدان در میدان بزرگی به نام وی قرار دارد. بنای مقبره باباطاهر در گذشته چندینبار بازسازی شدهاست. در قرن ششم هجری برجی آجری و هشت ضلعی بود. در دوران حکومت رضاخان پهلوی نیز بنای آجری دیگری به جای آن ساخته شده بود. در جریان این بازسازی لوح کاشی فیروزهای رنگی مربوط به سده هفتم هجری بدست آمد که دارای کتیبهای به خط کوفی برجسته و آیاتی از قرآن است و هماکنون در موزه ایران باستان نگهداری میشود. احداث بنای جدید در سال ۱۳۴۴ خورشیدی با همت انجمن آثار ملی و شهرداری وقت همدان انجام شده است. این بنای تاریخی طی شمار ۱۷۸۰ مورخه 21/2/1376 به ثبت آثار تاریخی و ملی ایران رسیده است. هم اکنون در اطراف بنای جدید فضای سبز وسیعی احداث شده است.
در اطراف مقبره باباطاهر تعدادی از بزرگان و ادیبان آرمیدهاند که عبارتاند از: «محمد ابن عبدالعزیز» از ادبای قرن سوم هجری، «ابولفتح اسعد» از فقهای قرن ششم، «میرزا علی نقی کوثر» از دانشمندان سده سیزدهم و «مفتون همدانی» از شعرای قرن چهاردهم.
در شهر خرمآباد نیز بنایی به نام بقعه باباطاهر وجود دارد که به اعتقاد برخی زادگاه باباطاهر است.
بودی تـــــــو تو بغلم
گردنت بود رو لبم
ارسالها: 9253
#65
Posted: 30 Nov 2013 23:25
بيوگرافي کارلو کلودی خالق پینوکیو
image upload
کارلو کلودی یا Carlo Collodi (۱۸۲۶ - ۱۸۹۰)، با نام اصلی کارلو لورنزینی، نویسندهی مشهور داستان پینوکیو بود. از وی آثار فانتزی دیگری هم به جا ماندهاست. او از جمله مهمترین نویسندگان ایتالیایی است و بخشهایی از کتابهای وی در کتب درسی مدارس ایتالیا آمدهاند.
وی در سال ۱۸۲۶ میلادی در فلورانس ایتالیا به دنیا آمد. پدرش، دومینگو لورنزینی، آشپز و مادرش، آنجلا اورزالی، خدمتکار بود. وی در سنین جوانی وارد مدرسه علوم دینی شد و با این که به سیاست علاقهی بیشتری داشت، تا سن ۱۷ سالگی در آنجا ماند.
کلودی در ۲۶ اکتبر سال ۱۸۹۰ در فلورانس در گذشت و نوشتههایش در حجمی بسیار زیاد به وسیله خانواده اش به کتاب خانه مرکزی فلورانس اهدا گشت که هم اکنون در همان جا قرار دارد. او در ابتدا بیشتر به عنوان روزنامه نگار، منتقد و نویسنده کتابهای آموزشی شناخته میشد، اما موفقیت کتابی که او به قصد سرگرم ساختن نوشت ــ یعنی ماجرای پینوکیو ــ به حدی بود که وی هم اکنون جزو بزرگترین نویسندگان آثار ادبی کودکان محسوب میشود. ارزش ادبی داستان پینوکیو اینک پس از گذشت سالها به طور کامل شناخته شدهاست.
سوابق
در سن ۲۰ سالگی با نوشتن مقالهای برای یک انتشاراتی پر قدرت فلورنتینی وارد حیطه نویسندگی شد. سپس در ۲۲ سالگی در کشاکش درگیریهای ایتالیا به یک روزنامه نگار بدل گشت و فعالیتهایش را با نوشتن مقالات انتقادی برای نشریه میوزیکال ایتالی، یکی از مهم ترین نشریات آن زمان ایتالیا، دنبال کرد. کلودی پس از چند سال همکاری با نشریات گوناگون و کسب شهرت، خود به انتشار نشریه اقدام کرد. یکی از این نشریات «II Lampione»، نشریهای فکاهی بود که در سال ۱۸۴۸ آغاز به کار کرده بود، اما خیلی زود پس از شورشهای همان سال به وسیله اداره سانسور تعطیل شد و ۱۱ سال بعد دوباره انتشار یافت.
کلودی در طول دهه ۱۸۵۰ نیز به عنوان یک نویسنده و نمایشنامه نویس به کار ادامه داد و در این زمینهها به موفقیتهای چشمگیری دست یافت. او در سال ۱۸۵۶ نام خود را به اسم مستعار کارلو کلودی تغییر داد. کلودی در واقع نام روستای محل تولد مادرش بود که وی بیشتر دوران کودکیاش را در آن جا گذرانده بود.
وی در سال ۱۸۶۱ روزنامه نگاری را رها کرد و تا سال ۱۸۷۰ به عنوان بازرس مطبوعاتی و ویراستار به کار ادامه داد. پس از آن خیلی زود جذب ادبیات کودکان شد و به ترجمه قصه شاه پریان چالز پرو، نویسنده فرانسوی، به زبان ایتالیایی پرداخت.
داستانهایی چون شنل قرمزی، زیبای خفته و گربه چکمه پوش. کلودی سپس فعالیتهایش را با طراحی یک مجموعه کتاب آموزشی برای مدارس ادامه داد. در این کتابها که با مهارت فوق العاده نگارش یافته بودند، آموزش با داستان گویی همراه بود. آثاری چون جانی، تاینی، کتاب حساب جانی، کتاب دستور زبان جانی، سفر جانی به ایتالیا و فانوس جادویی جانی. بدین وسیله او حرکتی جدید در سیستم آموزشی تازه تاسیس شدهی ایتالیا پدید آورد. او در سال ۱۸۸۱ پایه یکی از اولین مجلات ایتالیایی مخصوص کودکان را پیریزی کرد. بدین ترتیب «چیلدرن مگزین» انتشار یافت و از همان شمارههای نخستین ماجراهای پینوکیو که در آن زمان داستان یک عروسک نامیده میشد، در آن چاپ شد. داستانهای دیگری مثل میمون گوپلوی گلی هم در این نشریه انتشار مییافت که از حال و هوایی طنز برخوردار بودند. این داستانها بعدتر در سال ۱۸۸۷ در کتاب داستانهای شادمانه جمع آوری و چاپ شدند.
اقتباسهای سینمایی
تاکنون اقتباسهای زیادی (حدود ۴۰ فیلم کوتاه و بلند) از این داستان به صورت فیلم زنده و یا انیمیشن صورت گرفتهاست، که در این بین میتوان به فیلمهای:
-اوتیک کوچولو
-هوش مصنوعی (فیلم)
-هزارتوی پینوکیو
-داستان واقعی پینوکیو
-ماجراهای ژپتو
-پینوکیو ۳۰۰۰
اشاره کرد.
بودی تـــــــو تو بغلم
گردنت بود رو لبم
ارسالها: 9253
#66
Posted: 30 Nov 2013 23:40
زندگی نامه استفان ویلیام هاوکینگ
photo sharing
استفان هاوکینگ (Stephen William Hawking) در سال 1942 در شمال شهر لندن به دنیا آمد.وی ۳۰۰ سال بعد از مرگ گالیله، در آکسفورد انگلستان به دنیا آمد. خانه والدینش در شمال لندن بود ولی در جریان جنگ جهانی دوم به منطقه امنتری نقلمکان کردند.
وقتی استفان ۸ ساله بود به St Albans شهر کوچکی در شمال لندن رفتند. در ۱۱ سالگی استفان به مدرسه همین شهر رفت و سپس به کالج آکسفورد، کالجی که پدرش نیز در آن تحصیل کرده بود رفت.
استفان هاوکینگ چگونه حرف میزند
استفان به ریاضیات علاقه داشت در حالی که پدرش پزشکی را ترجیح میداد. رشته ریاضیات در آن زمان در کالج محل تحصیل استفان تدریس نمیشد به همین علت استفان فیزیک را انتخاب کرد.
بعد از ۳ سال وی برنده جایزه اول شد. استفان پس از آن به کمبریج رفت تا به تحقیقات کیهانشناسی بپردازد.
وی همواره ریاضیات را دنبال کرده؛ اما جالب این است که او در دوران تحصیلات مقدماتی، دانشآموزی خیره و سرکش بوده است و همواره به جهت برخورداری از سطح معلومات علمی بالاتر نسبت به همکلاسیهای خود سعی داشت که کتابهای درسی را زیر سوال برده و نواقص آنها را به معلمان خود گوشزد کند.
هاوکینگ دانشآموزی بد خط بوده و در عین حال اغلب اوقات با معلمان و سایر اطرافیان جر و بحث میکرد.
او برخلاف اینشتین، عاشق کتابهای تخیلی و علمی است و با الهام گرفتن از آنها و پردازش مغزی فوقالعاده سریع خود در دروس دانشگاهی پیشرفت کرد تا آنجا که در دانشگاه جزو موفقترین دانشجویان همدوره خود بود.
به دنبال احساس ناراحتیهایی در عضلات دست و پا، استیفن در ژانویه ۱۹۶۳ یعنی آغاز 21 سالگی مجبور به مراجعه به بیمارستان شد و آزمایشهایی که روی او انجام گرفت علائم بیماری بسیار نادر و درمان ناپذیری را نشان داد.
این بیماری که به نام ALS شناخته میشود بخشی از نخاع و مغز و سیستم عصبی را مورد حمله قرار میدهد و به تدریج اعصاب حرکتی بدن را از بین میبرد و با تضعیف ماهیچهها فلج عمومی ایجاد میکند، بطوریکه به مرور توانایی هرگونه حرکتی از شخص سلب میشود.
بروز بیماری باعث ناامیدی و اندوه عمیقی در استفان مستولی شد. وی ناگهان همه آرزوهای خود را بر باد رفته میدید؛ دوره دکترا، رویای دانشمند شدن، کشف رمز و راز کیهان.
اما آنچه به او قوت قلب و اعتماد به نفس بیشتری برای مبارزه با بیماری داد، آشنایی با دختری به نام (جین وایلد) در همان ایام بود که بعدها همسرش شد.
جین دانشجوی دانشگاه لندن بود اما تحت تأثیر هوش فوق العاده و شخصیت استثنایی استفان چنان مجذوب او شده بود که هر هفته به سراغش میآمد و ساعتی را به گفتگوی با او میگذراند.
آنها پس از چندی رسما نامزد شدند و استفان تحصیلات دانشگاهیاش را از سر گرفت زیرا برای ازدواج با جین میبایست هرچه زودتر دکترای خود را بگیرد و کار مناسبی پیدا کند.
وی طی 2 سال با اشتیاق و پشتکار این برنامه را عملی کرد در حالیکه رشد بیماری را در عضلاتش شاهد بود و ابتدا به کمک یک عصا و سپس دو عصا راه میرفت.
ازدواجش با جین در سال ۱۹۶۵ صورت گرفت و او چنان غرق امید و شادی بود که به پیشبینی 2 سال پیش پزشکان در مورد مرگ قریب الوقوعش نمیاندیشید.
جین تا سال ۱۹۹۱ از استفان نگهداری کرد. در آن سال به دلیل مشکلات ناشی از شهرت استفان و بدتر شدن بیماری او، این دو از یکدیگر جدا شدند.
سپس استفان که از این ازدواج 3 فرزند داشت، با یکی از پرستارانش، الن میسون، ازدواج کرد. همسر اول الن، دیوید میسون، سازنده نخستین دستگاه گویا برای استیفن بود.
پیشبینی پزشکان در مورد بیماری فلج پیش رونده او نادرست نبود و این بیماری به همه بدنش چنگ انداخت.
از اواخر دهه ۶۰ برای نقل مکان از صندلی چرخدار استفاده میکند و قدرت تحرک از همه اجزای بدنش بجز دو انگشت دست چپش سلب شده است.
وی با 2 انگشت میتواند دکمههای کامپیوتر بسیار پیشرفتهای را فشار دهد که اختصاصأ برای او ساخته شده است و بجایش حرف میزند و رابطهاش را با دنیای خارج برقرار میکند، چون استفان از سال ۱۹۸۵ قدرت گویایی خود را هم ازدست داده است.
یک شب در ژنو که استفان هاوکینگ تا دیر وقت مشغول کار بود ناگهان راه نفس کشیدنش گرفت و صورتش کبود شد. بیدرنگ او را به بیمارستان رساندند و تحت معالجات اضطراری قرار دادند.
معمولاً مبتلایان به بیماری ALS در مقابل سینه پهلو حساسیت شدیدی دارند و در صورت ابتلای به آن میمیرند که این خطر برای استفان هاوکینگ هم پیش آمده بود و گرفتن راه تنفس او ناشی از سینه پهلو بود.
پس از چند روز بستری بودن در بخش مراقبتهای ویژه بیمارستان سرانجام با اجازه همسرش تصمیم گرفته شد که با عمل جراحی مخصوص مجرای تنفس او را باز کنند اما در نتیجه این عمل صدای خود را برای همیشه از دست میداد.
وی گویایی خود را از دست داد، اما با جایگزینی کامپیوتر مخصوص سخنگو، ارتباط او با اطرافیانش بهتر از قبل شد.استفان هاوکینگ، نابغه فیزیک جهان در دوران معاصر، روی ویلچر گذران عمر میکند و تنها 2 انگشت از کل اعضای بدنش قدرت تحرک دارند، اما ارزش و اعتبار وی تا آنجاست که کرسی دانشگاهی را در دانشگاه کمبریج در اختیار دارد که بیش از 200 سال پیش نیوتون دارای آن بوده است.
هاوکینگ که به اینشتین دوم نیز معروف است، تمام تلاش خود را به خرج داده تا تئوری تاریخی نسبیت اینشتین را با افزودن نظریههای مربوط به کوانتوم تکمیل کند و در کل معادلهای موثر و قابل قبول برای کل فعل و انفعالات در عالم هستی ارائه کند.
وی یکى از بزرگترین دانشمندان معاصر است که در دپارتمان ریاضیات کاربردى و فیزیک نظرى و استاد کرسى لوکازین ریاضیات در دانشگاه کمبریج است.
سمتى که پیش از این سر آیزاک نیوتن و بعدها پل دیراک عهده دار آن بودند. هاوکینگ برخلاف سایر همکاران دانشگاهى خود در بین عامه مردم نیز از شهرت و محبوبیت بسیارى برخوردار است.
زمینه پژوهشی اصلی وی کیهانشناسی و گرانش کوانتومی است. از مهمترین دستاوردهای وی مقالهای است که به رابطه سیاهچالهها و قانونهای ترمودینامیک میپردازد.
طبق نظریه هاوکینگ در سال ۱۹۷۶ سیاهچاله نوعی تابش به نام تابش هاوکینگ از خود بروز میدهد و این تابش به دلیل ساختار درون سیاهچاله فاقد اطلاعات است.
ولی این با قوانین فیزیک کوانتمی در تناقض بود که میگوید اطلاعات هرگز نمیتوانند کاملا از بین بروند.این مسئله با عنوان "پارادوکس اطلاعات سیاهچاله" یکی از معماهای فیزیک مدرن بود.هاوکینگ ابتدا میدان گرانشی شدید درون سیاهچاله را دلیل این امر میدانست.
بر طبق محاسبات جدید هاوکینگ، نوسانات سطح سیاهچالهها میتوانند باعث فرار اطلاعات شوند. سیاهچالهها همه اطلاعاتی را از هر چه به درون آنها فرو رود، از بین نمیبرند. در عوض اطلاعات تکهتکه میشوند. به این ترتیب اطلاعات میتوانند از سیاهچاله فرار کنند.
هاوکینگ کرسی ریاضیات "لوکاس" یا "Lucasian " را که در قرن 18 میلادی به نیوتون متعلق بود، در اختیار داشت و پس از بازنشستگی، فعالیتهای خود را به عنوان استاد افتخاری ریاضیات لوکاس ادامه داد.
کرسی ریاضیات لوکاس در سال 1663 توسط هنری لوکاس که در طول حیاتش بالغ بر 4 هزار کتاب منتشر کرده به دانشگاه اعطا کرده بود پایه گذاری شد.
دومین کرسیدار این پست نیوتون بوده و پاول دیراک، متخصص مکانیک کوانتوم نیز از سال 1932 تا سال 1969 اختیار دار این کرسی بوده است و از سال 1979 این کرسی معتبر در اختیار استفان هاوکینگ قرار گرفت.
دانشگاه کمبریج قبلا اعلام کرده بود انتظار دارد هاوکینگ فعالیتهای خود را در کرسی ریاضیات کاربردی و فیزیک نظری به عنوان هدایت کننده گروههای تحقیقاتی کیهان شناسی و گرانشی ادامه دهد.
هاوکینگ با وجود ناتوانیهای فیزیکیاش ناشی از بیماریهای اختلالات نرونی به دلیل ارائه نظریاتی در باره سیاهچالههای فضایی و طبیعت زمان به شهرت علمی جهانی دست یافت.
بر اساس گزارش AP، هاوکینگ با ارائه نظریه "Hawking radiation" اولین شهرت جهانی خود را کسب کرد.
وی با ارائه این نظریه شدت تراکم سیاهچالهها را به شکلی که هیچ جسمی توانایی گریز از کشش گرانشی آن را نخواهد داشت، رد کرده و نشان داد که نور و دیگر امواج قادر به عبور از میان این سیاهچاله ها خواهند بود.
کتاب مهم او ساختار بزرگ مقایسه مکان و زمان است که با همکاری ج اف آر الیس نوشته است.کتاب «تاریخچه زمان» وی بارها و بارها تجدید چاپ شده و میلیونها نسخه از آن به فروش رفته و بدین ترتیب پرفروش ترین کتاب علمى همه دوران ها شناخته شد.
کتاب تاریخچه زمان که عنوان فرعى «از انفجار بزرگ تا سیاهچالهها» را بر خود دارد یکى از مهمترین کتابها در حوزه کیهان شناسى است که به موضوعاتى همچون تصویر ما از جهان، مکان و زمان، جهان در حال گسترش، اصل عدم قطعیت هاینزبرگ و پیامدهاى آن، نیروهاى اصلى و ذره هاى بنیادین طبیعت آغاز و انجام جهان، وحدت فیزیک مى پرداخت.
هاوکینگ بعدها نیز براى خوانندگان غیرمتخصص کتابهایى تالیف کرد که از جمله آنها مىتوان به تاریخچه مصور زمان، سیاهچالهها و جهانهاى کوچک اشاره کرد.
کتاب مهم دیگری که هاوکینگ تالیف کرد جهان در پوست گردو «The Universe in a Nutshell» نام دارد. این کتاب نیز در سال ۲۰۰۲ به عنوان برترین کتاب علمى، جایزه آونتیس را از آن خود کرد.
هاوکینگ دارای چندین درجه دکترای افتخاری و افتخارات و جوایز متعددی است و همچنین عضو انجمن پادشاهی بریتانیا و آکادمی علوم ایالات متحده آمریکا است.
وی علیرغم مسائل و مشکلات ناشی از بیماری و زندگی نامتعارف شخصی خود دارای 3 فرزند و یک نوه است.
هاوکینگ علاوه بر فعالیت تخصصی علمی در گسترش دانش، برای عموم مردم به ایراد سخنرانی نیز میپردازد. او نمادی از مقاومت در مقابل سختیها و تسلیم ناپذیری است.
عجیب ترین ساعت دنیا نیز توسط فیزیکدان معروف، پروفسور استفان هاوکینگ در دانشگاه کمبریج به نمایش گذاشته شد.
هاوکینگ سالها قبل به عنوان توریست برای بازدید از آثار تاریخی به ایران سفر کرده بود.
بودی تـــــــو تو بغلم
گردنت بود رو لبم
ارسالها: 9253
#67
Posted: 30 Nov 2013 23:47
زندگینامه بقراط
imgurl
بقراط که به عنوان پدر علم طب جدید شناخته شده است نخستین کسی بود که پزشکی را از خرافات جدا کرد. وی که در جزیره یونانی توس به دنیا آمد پسر یک طبیب بود . بقراط اعتقاد معاصرین خود را که بر اساس آن بیماری توسط خدایان انتقام جو به وجود می آید رد کرد و به جای آن اعلام کرد که هر بیماری یک علت طبیعی دارد. او گفت که اگر علت را بیابید می توانید آن را درمان کنید. بقراط می گفت با مشاهده نشانه های یک بیماری و در نظر گرفتن شدت آن پزشک می تواند چشم انداز این بیماری را برای یک بیمار خاص با مقایسه آن با مراحل طبیعی همان بیماری پیش بینی کند. بقراط بر اساس چنین اندیشه های منطقی یک مدرسه طب را بنیان نهاد.
عقیده پزشکی دیگری که بقراط قبول داشت آن بود که روش درمان یک بیمار ممکن است برای بیمار دیگر موثر نباشد وی اعلام کرد که آنچه برای یک غذاست ممکن است برای دیگری زهر باشد. بقراط همچنین دیگر پزشکان را تشویق می کرد که از درمانهای ساده مانند یک رژیم غذایی سالم استراحت زیاد و محیط تمیز استفاده کنند. او می گفت زمانی که پژشکان نمی توانند بیماری را درمان کنند طبیعت اغلب این کار را می کند. در بیماران رو به مرگ نباید از روشهای ساده درمان استفاده کرد و پیشنهاد کرد که بیماریهای بحرانی معالجه های بحرانی هم می خواهد.
از دیگر توصیه های بقراط چیزی که امروزه رفتار خوب بالینی نامیده می شود با این گزاره ها که بیماری زمانی سخت تر است که ذهن مضطرب باشد و بعضی بیماران زمانی که از رفتار خوب پزشک رضایت داشته باشند بهبودی خود را باز می یابند. وی معتقد بود که پزشکان باید خادم بیماران خود باشند و معیارهای سلوک شرافتمندانه را رعایت کنند. در زمان وی گاهی پزشکان برای از بین بردن بعضی از بیماران خود تطمیع می شدند و امکان داشت که یک حاکم به پزشکی دستور دهد که برای کشتن دشمن خود از سم استفاده کند. بقراط گفت: پزشک در مورد بیمار مسئول است.
بقراط تعهد نامه ای را که امروزه هم دانشجویان پزشکی موقع اخذ درجه دکتری اظهار می کنند تهیه کرده است. سوگند است. در بخشی از این سوگند نامه امده است که من عمیقا تعهد می کنم که خود را وقف خدمت به انسانیت بنمایم من حرفه خود را با وجدان و شرافت انجام خواهم داد و سلامتی بیماران نخستین وظیفه من خواهد بود.
اگر چه بقراط سهم بسیاری در هنر شفای بیماران داشته ولی اطلاعات کمی از زندگی شخصی او در دست است تاریخ نویسان بر این باورند که او به مصر رفته و در آنجا پزشکی را آموخته است سپس در بسیاری از جاها از جمله آتم تحصیل کرده و سر انجام به زادگاه خود را بنا نهاده است یک مجسمه بدون پوشش در جزیره توس موجود است که ظاهرا مربوط به بقراط بوده و او را مردی کوتاه قد با ریشهای مجعد نشان می دهد.
سخنان بقراط تا کنون باقی مانده است زیرا دانشجویان او نکته هایی از درسهایش را جمع آوری کرده و با انتشار کتابهایی آنها را شرح داده اند. بیش از پنجاه کتاب با نام بقراط وجود دارد و نوشته هایش برای توجیه آنکه او را پدر علم طب بنامیم کافی است.
بودی تـــــــو تو بغلم
گردنت بود رو لبم
ارسالها: 9253
#68
Posted: 30 Nov 2013 23:50
زندگینامه فیثاغورس
screen grab
مشهورترین اندیشه در هندسه را حدود دو هزار سال پیش فیثاغورس ارائه کرد او دانشمندی از اهالی یونان باستان بود که سر و وضعی بسیار ساده و ثروتی ناچیز داشت ولی صاحب تجربه های فراوان بود.فیثاغورس در جزیره ساموس در دریای اژه به دنیا آمد او به مصر بسیار سفر کرد و برای کسب دانش از بابل نیز دیدن کرد. در حدود 530 سال پیش از میلاد در کروتون - محلی یونانی نشین در جنوب ایتالیا- ساکن شد و شاگردان و طرفدارانی دور خود جمع کرد که به فیثاغورسیان معروف شدند.
فیثاغورس بر این باور بود که طبیعت جهان از قانونهای ریاضی پیروی می کند. وی از این قانونها در مویسقی استفاده کرد و متوجه شد که صدای سازهای زهی به ضریبهای درستی از طول زه این سازها بستگی دارد اگز زه به شکلی نگه داشته شود که قسمت مرتعش شونده نصف طول اولیه آن باشد صدای ایجاد شده یک اکتاو بالاتر خواهد بود. این یافته ها درباره قانونهای ریاضی مویسیقی یا هماهنگها امروزه هم اهمیت دارد.
فیثاغورس در اخترشناسی نیز نظم ریاضی را می دید او اعتقاد داشت که زمان گردش سیارات به دور خورشید متناسب با طول هماهنگ تارهای موسیقی است او فکر می کرد که حرکت سیارات سبب پیدایش صوتهای مویسقی می شود که او آنها را هماهنگ کره ها می نامید. اندیشه موسیقی سیاره ای دوامی نیافت ولی فیثاغورس به درستی دریافت که ستاره صبحگاهی و ستاره شامگاهی یک جسم اند. این ستاره میان یونانی ها به افرودیت و در میان رومیها به ونوس شهرت داشت.
با وجود این فیثاغورس به دلیل کارهایی که در هندسه انجام داده مشهور است. او قضیه فیثاغورس را بنیان نهاد. بنابراین قضیه مربع طول وتر مثلث قائم الزاویه برابر است با مجموع مربعهای دو ضلع دیگر. مصریان از این واقعیت قبلا استفاده می کردند لیکن فیثاغورس تفاوت میان یک قاعده تجربی و نیز اثبات ریاضی قاطع را فهمیده بود.
ولی یک کشف ریاضی رابطه فیثاغورس با پیروانش را بر هم زد. انها اعتقاد داشتند اعداد طبیعی مانند( 1, 2 , 3 , 4 و شبیه انها) با نسبتهایی که از آنها به دست می آید( مانند 2/1 , 3/1 , 4/1 و شبیه آنها) برای تبیین همه ریاضیات و طبیعت کافی است انها همچنین دریافتند که قطر یک مربع را نمی توان به صورت نسبتی از دو عدد صحیح نشان داد و هیچ دو عدد کاملی یافت نمی شود که مربع یکی از آنها درست دو برابر مربع دیگری باشد. این کشف سبب گفتگویی در میان فیثاغورسیان شد . انها با موفقیت این کشف ها را برای چندید سال پنهان کردند.
با این اعتقادات مرموز فیثاغورسیان از نظر همسایگان خود افرادی عجیب و حتی بنیادستیز به حساب می آمدند و فعالیت های سیاسی آنها سر انجام سبب تبعید فیثاغورس شد. او به مگابونتوم که شهری یونانی در جنوب ایتالیا بود رفت و در همانجا درگذشت. اگرچه طرفداران فیثاغورس نظریات او را ثبت کردند و احتمالا چیزی بر آنها افزودند با این وجود هیچ یک از نوشته های او به جا نمانده است.
بودی تـــــــو تو بغلم
گردنت بود رو لبم
ارسالها: 9253
#69
Posted: 30 Nov 2013 23:54
زندگینامه جیمزوات
imagen
▪ نام فارسی : جیمز وات
▪ سال ولادت و فوت : ۱۸۱۹ – ۱۷۳۶ میلادی
▪ ملیت : اسکاتلند
جیمز وات مخترع اسکاتلندی که اغلب از او به عنوان مخترع ماشین بخار زیاد یاد میشود چهره اصلی انقلاب صنعتی است.
وات در واقع اولین سازنده ماشین بخاری نیست. «هرو او آلکساندریا» در قرن اول میلادی ابزارهای مشابهی را توصیف کرده بود
در سال ۱۶۹۸ «توماس ساوری» ماشین مشابهی را به ثبت رساند که برای تلمبه کردن آب از آن استفاده میشد و در ۱۷۱۲ «توماس نیوکومن» نوع پیشرفتهتری از آن را به ثبت رساند. با وجود این ماشین ساخته شده توسط نیوکومن کارایی بسیار کمی داشت و آن را فقط برای خارج کردن آب از معادن زغال سنگ به کار میگرفتند.
وات با اینکه فقط یک دوره کارآموزی یکساله را در زمینه ابزارسازی گذرانده بود ولی از استعداد ابداع و نوآوری فراوان برخوردار بود. وی در سال ۱۷۶۴ هنگامی که مشغول تعمیر یک مدل از ماشینهای نیوکومن بود به ماشین بخار علاقمند شد. وات اصلاحاتی آنچنان مهم و ارزنده در ماشین اختراعی نیوکومن به عمل آورد که میتوان او را مخترع اولین ماشین بخار دانست.
اولین تغییر مهم وات که در سال ۱۷۶۹ به ثبت رساند اضافه کردن یک محفظه جداگانه تراکم بخار بود. او همچنین با عایقبندی سیلندر بخار را مجزا کرد و در سال ۱۷۸۲ ماشین دوطرفه را اختراع نمود. تمام اینها همراه با چند فقره تغییرات و اصلاحات کوچکتر به کارایی بیشتر ماشینهای بخار منتج شد. این ازدیاد کارایی عملاً به معنای تفاوت بین یک ابزار ماهرانه ولی نه چندان قابل استفاده با وسیلهای با توان صنعتی فراوان بود.
وات در سال ۱۷۸۱ با اختراع یک سری چرخدنده حرکت تناوبی موتور را به حرکت دورانی تبدیل کرد. با استفاده از این ابزار بر موارد استفاده از موتور بخار به شکل چشمگیری افزوده شد. علاوه بر انجام اصلاحات و تغییرات گوناگون وات در سال ۱۷۸۸ پروانه تنظیم دو موتور، وسیلهای که امکان کنترل اتوماتیک سرعت موتور را فراهم آورد، فشارسنج (۱۷۸۹) شمارشگر (کنتور) نشانگر و شیر فشارشکن را اختراع کرد.
وات که خود فاقد استعداد لازم در کارهای تجاری بود، در سال ۱۷۷۵ به اتفاق «ماتیو بولتون» که مهندی چیرهدست و معاملهگری توانا بود شرکتی تأسیس کرد، طی ۲۵ سال بعد شرکت وات – بولتون تعداد زیادی موتورهای بخاری تولید و به بازار عرضه کرد که در نتیجه ثروت سرشاری نصیب آن دو گردید.
در باب اهمیت ماشین بخار مبالغه و گزافهگویی نمیشود. درست است که بسیاری از اختراعات دیگر در انقلاب صنعتی نقش داشتهاند. در معدن و متالوژی و در بسیاری از ماشینآلات صنعتی پیشرفتهای فراوانی پدید آمد. معدودی از اختراعات مانند دستگاه نساجی (جانکی، ۱۷۳۳) و ماشین نخریسی (جیمز هارگریوز، ۱۷۶۴) قبل از کارهای وات عرضه شدند. مخترعین دیگر اختراعات و پیشرفتهایی هر چند کوچک پدید آوردند ولی هیچیک از آنها به تنهایی نمیتوانستند برای انقلاب صنعتی حیاتی باشند. تمامی آنها با موتور بخار که نقشی کاملاً تعیینکننده داشت و بدون آن انقلاب صنعتی به کلی چیز دیگری بود، تفاوت عمدهای داشتند. قبل از آن اگر چه از نیروی آب و باد برای به گردش درآوردن چرخ آسیابها استفاده میشود ولی منبع اصلی نیرو همواره عضلات انسان بود. استفاده از این عامل ظرفیت تولید صنعتی را به کلی محدود میکرد. با اختراع ماشین بخار این محدودیت بر طرف شد. پس از آن انرژی بسیار زیادی برای تولید در دسترس بود و مرتباً نیز به میزان آن افزوده میشد. تحریم نفتی سال ۱۹۷۳ یک اخطار جدی بود که چگونه کمبود انرژی میتواند به سیستم صنعتی ضربه وارد کند. این تجربه تا حدی بیانگر اهمیت انقلاب صنعتی ناشی از اختراعات وات میباشد.
ماشین بخار صرف نظر از تأمین منبع انرژی برای کارخانهها، موارد استفاده مهم دیگری نیز داشت. در سال ۱۷۸۳ «مارکیز دو جفروی» موفق شد ماشین بخار را برای به حرکت درآوردن یک قایق به کار گیرد. در سال ۱۸۰۴ «ریچارد ترویتیک» اولین لوکومتیو بخار را ساخت. اگر چه هیچ یک این مدلهای اولیه از لحاظ تجاری با توفیق همراه نبود اما در خلال چند دهه کشتی بخار و راهآهن، حمل و نقل دریایی و زمینی را دستخوش تحولی بنیادین کرد.
انقلاب صنعتی با انقلاب آمریکا و انقلاب فرانسه همزمان بود. امروز میتوانیم دریابیم که تأثیر انقلاب صنعتی در زندگی روزانه بشر به مراتب عظیمتر از هر یک از آن دو انقلاب سیاسی بوده است هر چند این نکته هنگام بروز آن انقلابات آنچنان بدیهی و مسلم نبود. به همین دلیل جیمز وات را باید یکی از تأثیرگذارترین چهرههای تاریخ دانست.
بودی تـــــــو تو بغلم
گردنت بود رو لبم
ارسالها: 9253
#70
Posted: 1 Dec 2013 00:02
زندگی نامه پروفسور سید تقی فاطمی
photo sharing websites
پروفسور تقی فاطمی معلم همه معلمین ریاضی ایران انسانی وارسته و پرتلاش بودند. در این نوشتار ضمن گرامی داشت یادشان به گوشه هایی از زندگی تحصیلی ایشان و خاطراتی که شاگردان وی ذکر کرده اند می پردازیم .
مرحوم دکتر سيد محمدتقي فاطمي را پدر علوم ریاضي نوين در ايران ميدانند. وي در سال ۱۲۸۳ ه.ش در شهر اصفهان ديده به جهان گشود. آدمی در هر شغل و مرتبه علمی که باشد چناچه الگویی راستین و نمونه ای در حد اعلا برای خود داشته باشد می تواند به آدمیت برسد. همواره یکی از مهمترین مشاغل برای دانشجویان ریاضی شغل شریف معلمی است بی گمان خواندن سرگذشت نمونه های وارسته و برجسته معامی ریاضی برای ما دانشجویان ریاضی جالب ، مهم ، اثرگذار و بسیار لازم مینماید تلاش ، تسلط ، جئیت ، تواضع ، تعهد بالاترین صفاتی هستند که یک معلم شایسته است داشته باشد. این ویژگی ها در پروفسور فاطمی یکجا می توان دید. تحصیلات ابتدایی و متوسطه خود را در مدارس گلبهار و صارمیه به پایان رسانیده و در سال 1300 به خدمت اداره فرهنگ و معارف یزد درآمد. پس از طي تحصيلات ابتدايي و متوسطه عازم فرانسه شد و پس از نگارش رساله تخصصي استعمال گروهها در هندسه و کسب درجه پروفسوري رياضيات از دانشسراي عالي پاريس به ميهن بازگشت. وي در دانشسراي عالي تهران به تدريس علوم رياضي و مکانيک استدلالي پرداخت و نخستين متخصص مکانيک تحليلي کشورمان بود. پس از تاسيس دانشگاه تهران در سال ۱۳۱۳ پروفسور فاطمي در همان سال دانشکده فني تهران را بنيان مي نهد. بعدها در تاسيس دانشکده علوم نيز مشارکت مي نمايد و سالها در اين دانشکده به تدريس مي پردازد.
استاد فاطمي با همکاري دوستانش ۲۶ جلد کتاب رياضي در موضوعات جبر- هندسه- مثلثات و مکانيم استدلالي براي دانشگاهها و دبيرستانها تاليف و تدوين کرد.
مادر وی بانویی متدین و بسیار پایبند به شعائر مذهبی بود مادر سید تقی قبل از آنکه ایشان از طرف وزارت جنگ با اولین دسته محصلین برای ادامه تحصیل به فرانسه اعزام شود از یک بانوی نایینی می خواهد تا قالیچه مخصوص نماز برای سید تقی ببافد. از قرار اطلاع پرفسور فاطمي كه بيش از شش سال در پاريس اقامت داشته هميشه بر اين قاليچه نماز گذارده است و هيچ گاه نمازي از او ترك نشده است. پروفسور فاطمي در دانشسراي عالي پارس (اكول نورمال سوپريور) در رشته رياضي تحصيلات عالي خود را به پايان رسانيد و يكي از شاگردا ممتاز اين رشته و تنها ايراني فارغ التحصيل اين مدرسه مي باشد بطوريكه دولت فرانسه اين موفقيت را به دولت ايران تبريك گفته است و ...
وي در سال ۱۳۴۷ به خاطر عشق وافر به امام رضا(ع) عازم مشهد شد و به تدريس و مديريت گروه رياضي دانشگاه فردوسي مشهد همت گماشت. پروفسور فاطمي در بيست و دومين کنفرانس رياضي کشور در سال ۱۳۶۹ به عنوان استاد پيشکسوت رياضيات ايران در قرن معاصر مورد تقدير قرار گرفت.
مرحوم فاطمي از خادمان افتخاري حضرت رضا(ع) بود و بارها مي گفت: (( خدمت به امام رضا(ع) از افتخارات من است)) اين معلم بزرگ و پرتلاش سرانجام در پاييز سال ۱۳۷۴ به ديار باقي شتافت و در جوار محبوبش امام هشتم شيعيان (ع) به خاک سپرده شد.
بودی تـــــــو تو بغلم
گردنت بود رو لبم