ارسالها: 23330
#1
Posted: 9 Jan 2014 21:59
درود
درخواست تاپیکی در تالار فرهنگ و هنر دارم
نام تاپیک:تاریخ اروپا از ابتدا تاکنون
تعداد صفحات:بیش از ۶ صفحه
کلمات کلیدی:
تاریخ اروپا+ اروپای باستان + قرون وسطی + رنسانس + اروپای جدید
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
ویرایش شده توسط: sepanta_7
ارسالها: 23330
#2
Posted: 9 Jan 2014 22:09
تاریخ اروپا
اروپای باستان
اروپای دوران قدیم
اروپا در عصر ادیان بزرگ
عصر فاتحان در اروپا
عصر کاشفان در اروپا
توسعه و تجارت در اروپا
عصر انقلاب اروپا
امپراتوریهای اروپا
اروپا در گیر و دار جنگ جهانی
اروپای معاصر
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
ارسالها: 23330
#3
Posted: 9 Jan 2014 22:21
تاریخ اروپا
تاریخ اروپا شامل دوره زندگی مردمان در اروپای قارهای از زمان پیشاتاریخ، در حدود ۴۵.۰۰۰ تا ۲۵.۰۰۰ سال پیش از میلاد که انسان پا به این قاره گذاشت، تا دوران کنونی میباشد.
یونانیان
یونان باستان از صدها دولت - شهر مستقل تشکیل میشد. از قرن هشتم قبل از میلاد، یونانیها ساخت شهرهای جدید در سراسر مدیترانه، را آغاز کردند این مستعمرههای یونانی با امپراتوری قدرتمند ایران در تماس بودند. در نتیجه تشنج بین یونان و ایرانیها زیاد شده، و در سال ۵۰۰ قبل از میلاد، یک جنگ بین آنها در گرفت. در سال ۴۷۹ قبل از میلاد ارتش متحد دولت - شهرهای یونان، ایران را شکست داد.
آکروپولیس باقیماندههای اکروپولیس، آتن امروزی را در بر میگبرد. آتن ثروتمندترین و بزرگترین ناحیه شهری یونان بود. شهروندان این شهر از یک دمکراسی ابتدایی (دولت مردمی) برخوردار بودند.
تا پیش از قرن پنجم قبل از میلاد، ناحیه شهری اسپارت بیشتر نواحی جنوب یونان را تحت کنترل داشت. این ناحیه را منطقه «پلویونی» مینامند. زندگی اسپارتیها در جنگ میگذشت. همه شهروندان مذکرو بالغ، اعضاء تمام وقت ارتش محسوب میشدند. زنها آموزشهای فیزیکی میدیدند تا بتوانند بچههای قوی و نیرومند به دنیا بیاورند. هنگامی که شهروندان اسپارتی مشغول پرداختن به امور جنگی بودند، غلامان (بردگان) روی زمین کشاورزی میکردند.
اولین مسابقات المپیک، در شهر المپیا، در جنوب یونان برگزار میگردد.
رومیان
حکومت اولین امپراتور روم، آگوستوس در سال ۲۷ قبل از میلاد آغاز شد. این حکومت شاهد آغاز پکس رومانا، یا دوران ثبات سیاسی و شکوه و جلال فراوان که حدود ۲۰۰ سال ادامه داشت، بود. در طول این دوره، امپراتور روم به مدیترانه و بخش اعظم اروپای غربی حکومت میکرد. امپراتوری به شکل کاملی سازماندهی شده بود و به خوبی اداره و کنترل میشد. یک شبکه از راهها سرزمینهای امپراتوری را به پایتخت، رم، متصل میکرد. لژیون آموزش دیده روم از تمام نقاط بحرانی در طول مرزهایش دفاع میکرد. شهروندان رومی از یک قانون مشترک، فرهنگ مشترک و زبان مشترک، لاتین، بهره مند بودند. متاسفانه این دوران در اواخر قرن دوم میلادی با تهاجم گسترده اقوام ژرمن و ورود بیماری طاعون به همراه سپاه امپراتور مارکوس آورلیوس و بی کفایتی امپراتوران بعد از مارکوس آورلیوس - ازقبیل پسرش کمودوس - امپراتوری شروع به انحطاط کرد . امپراتوری پس از قریب یک قرن هرج و مرج سرانجام توسط دیوکلتیانوس احیا شد، اگرچه روم جدید هیچگاه از لحاظ سیستمی و مشی حکومت لا روم قبل از هرج و مرج یکسان نبود . چرا که استبداد دربار روم در این دوره بیشتر و حقوق شهروندی کمتر شد . روم نیز به دو ناحیه شرقی و غربی تقسیم شد؛ اگرچه برخی اوقات توسط امپراتورانی چون کنستانتین یکپارچه گشت.
تا سال ۴۵۰ میلادی رومیان باستان، انگلستان را ترک کرده بودند و به جای آنها تعداد زیادی از مردم شمال اروپا در آنجا اقامت داشتند. اقوامی که در آنجا سکونت داشتند متعلق به چهار قبیله، آنگل ها، یوت ها، فرزینها و ساکسونها بودند. این ساکنان، «آنگلوساکسون» نامیده شدند. قبرهای منطقه ساتن هو با یادداشتهای راهبانی مثل عالیجناب «بید»، اطلاعات مربوط به تاریخ آنها را بیان میکند. قرنها بعد، شاهان آنگلوساکسون مانند آلفردکبیر با مهاجمان وایکینگ جنگیدند.
در دنیای رومیها خیلی مهم بود که افراد سایو (شهروند رومی) باشند. ابتدا، مقام شهروند فقط به افرادی که دردرون شهرها زندگی میکردند، داده شد. در سال ۸۹ قبل از میلاد، مقام شهروند به تمام ایتالیاییها اعطا شد. تا پیش از ۲۱۲ بعد از میلاد، مقام شهروند رومی به همه مردان آزاد که در محدوده امپراتوری روم زندگی میکردند، اعطا شد. مقام شهروندی به بردگان و زنها داده نمیشد.
اروپای سده های میانه
در قرن پنجم، امپراتوری روم غربی بر اثر دور ماندن از ثروتهای کلان شرق، هجوم مکرر بربرها، رسوخ بربرها در بافت اداری و نظامی روم و بی کفایتی امپراتوران، آهسته آهسته رو به زوال رفت و سرانجام امروزه مبدا تاریخ سده های میانی را آغاز حکمرانی یک غیر رومی بر شهر روم میدانیم که به سال 476 میلادی با فرمانروایی اودوآکر بر شهر رم این دوران آغاز شد.
تا قرن ۱۳ میلادی، قلعههای متعلق به شوالیهها بیش ازهر چیز دیگری در پهنه اروپا خود نمایی میکرد. شوالیهها از زندگی مرفهی برخوردار بودند که با زندگی دهقانانی که روی زمینهای آنها کار میکردند، تفاوت زیادی داشت. شهرهایی در اطراف قلعهها بوجود آمدند و توسعه یافتند. تجار برای تجارت از راههای سختگذر سفر میکردند. زائران سفرهای طولانی را برای زیارت اماکن مقدس انجام میدادند. زندگی سخت بود، جنگ، قحطی و طاعون همواره جان مردم را تهدید میکرد.
در اواخر قرن پانزدهم میلادی، آخرین بخش از قلمرو مسلمانان اسپانیایی گرانادا یا همان شهر قرناطه در اندلس، به حکمرانان مسیحی آن دیار، فردیناند فرمانروای آراگون و ایزابلا فرمانروای کاستیل، تسلیم میگردد. در همان سال، با حمایت مالی فردیناند و ایزابلا، کریستف کلمب از اقیانوس اطلس میگذرد و به جزایر هند غربی (در نزدیکی سواحل آمریکا) میرسد. در اروپای قرون وسطی، کاری که مردم انجام میدادند، غذایی که میخوردند، لباسی که میپوشیدند و محلی که در آن زندگی میکردند، همگی بستگی به جایگاه اجتماعی آنها داشت.
حدودا از تاریخ ۸۰۰ تا ۱۰۵۰ میلادی به مدت سه قرن، جنگجویان وایکینگ با کشتیهای دراز و براق خود، اروپا را به وحشت میانداختند. آنها از اسکاندیناوی برای جستجوی نقره، بردگان و زمین به دریا رفتند. بعضیها به بریتانیا و فرانسه حمله میکردند، در حالی که دیگران روسیه و رودخانههای دوردست آسیا را مورد تاخت و تاز قرار میدادند. واکینگها کاشفان دلیر و شجاعی بودند. آنها با شجاعت از میان امواج خروشان اقیانوس اطلس عبور کرده، ایسلند و گروئنلند را کشف کردند و حتی به شمال آمریکا نیز قدم گذاشتند.
اروپای فئودالی
نظام فئودالی در واقع پاسخی بود در برابر فروپاشی امپراتوری روم غربی و سیستمهای اداری اش که از دل رسومات ژرمنی سر برآورد . این نظام وقتی رشد کرد که فقر زیاد باعث شد که بسیاری از دهقانان نتوانند از پس مالیات سنگین برآیند و حاضر به سپردن زمین خود به یک ارباب قدرتمند میشدند . پس از فروپاشی روم غربی این نظام در رده هایی بالاتر بسط بافت و نوعی نظام تیول-وفاداری ایجاد شد که شوالیه ها یا جنگجویان یا افراد ثروتمندی واسال ( خدمتگذار) مردی زمیندار یا ثروتمندتر میشدند که در کنار وفاداری به او، سالانه 40 روز به ارباب خود خدمت میکردند. این سلسله مراتب در بالا به شاه یا دوک یا مردی بسیار صاحب نفوذ میرسید و در پایین به سرفها یا دهقانان وابسته به زمین میرسید. البته زنجیر ایتن تعهدات همیشه به این منظمی نبوده و گاهی گسلهایی در آن دیده میشده.
از حدود سال ۸۰۰ تا ۱۳۰۰ میلادی، بیشتر مناطق اروپای غربی توسط سیستم فئودالی سازماندهی شده بود. پادشاه مالک همه زمین بود که به مناطقی به نام ملک اربابی تقسیم میشد و ارباب هر ملک، خراجگذار پادشاه محسوب میشد. او سوگند وفاداری یاد میکرد و متعهد میشد که برای حفاظت از اموال پادشاه، سربازانی (مردان جنگی) استخدام نماید. رعیتها در روستاها زندگی میکردند. آنها سهمی از محصولات خود را به املاک شاه (خراجگذار شاه) میدادند.
پاپ یکی از قدرتمندترین حاکمان اروپایی فئودالی محسوب میشد. او رئیس کلیسای کاتولیک رومی بود که مقدار زیادی زمین، تحت مالکیت خود داشت. پاپ از همه پادشاهان انتظار داشت که از او اطاعت کنند. اما هنگامی که قدرت پادشاهان و امپراتورها زیادتر شد، سعی کردند که با کلیسا مبارزه کنند.
رنسانس
دانش و هنر پیشرفتهای عظیمی در ایتالیای قرن پانزدهم و شانزدهم بوجود آوردند. این احیای فرهنگی به رنسانس (یعنی «نوزایی») مشهور شده است. دانشمندان، شعرا و فیلسوفانی ظهور کردند که با الهام از میراث اصیل رم و یونان با دیدگانی تازه تر به جهان مینگریستند. نقاشها به مطالعه آناتومی (علم تشریح) پرداختند و اعضای بدن انسان را به شیوه واقعگرایانهای نقاشی میکردند. فرمانروایان ساختمانها و کارهای بزرگ هنری را سفارش دادند. این عقاید تازه بزودی در سراسر اروپا گسترش یافت.
مطلوب «انسان عصر رنسانس» شخص درخشان و همه فن حریفی بود که در موضوعات فراوانی کارآزموده باشد. لئوناردو داوینچی و میکل آنژ مشهورترین آنان میباشند. دستاوردهایشان احترام آنان در جامعه را افزایش داد.
اروپا در قرن ۱۶ و ۱۷
در طول قرون ۱۶و ۱۷ میلادی مردم عقاید سنتی را زیر سوال بردند. دانشمندانی همچون گالیله و روشهای جدید را توسعه داده و بر مبنای مشاهدات و تجارب خود به کشفیات فراوانی، دست یافتند. در بسیاری از شاخههای دانش از جمله فیزیک، کالبدشناسی، نجوم، و ریاضیات پیشرفتهای بزرگی حاصل گردید.
جان بانیستر، استاد کالبد شناسی مشهور انگلیسی، از جسد تشریح شدهای برای نشان دادن چگونگی عمل بدن انسان استفاده میکند.
نیکلاس کوپرنیک ستاره شناس لهستانی، کتاب «گردش افلاک آسمانی» را منتشر میکند، او دراین کتاب عقاید جدید خود را مبنی بر گردش سیارات به دور خورشید، بر خلاف نظریه گردش سیارات به دور زمین، مطرح میکند.
در قرن هفدهم دانشمندان متوجه این مساله شدند که زمین و سیارات به دور خورشید حرکت میکنند. مدلهای مکانیکی منظومه شمسی برای نشان دادن این موضوع ساخته میشدند. این دستگاههای جهان نما به نام «ارری» مشهور شدند، زیرا اولین بار برای «ارل ارری» ساخته شد.
در چهاردهم جولای ۱۷۸۹ میلادی، جماعتی از گرسنگان به زندان «باستیل» در پاریس، حمله کردند. فقرای پاریس که سان کولوت نامیده میشدند، از سیاستهای لویی شانزدهم، پادشاه فرانسه، به خشم آمده بودند. لویی که با بحران مالی شدیدی دست به گریبان بود، از مجلس طبقات عمومی در خواست کرد تا مالیاتها را افزایش دهد. این امر، موجب بروز انقلاب فرانسه گردید و به مدت ۱۰ سال این کشور دچار هرج و مرج شد. لویی شانزدهم در سال ۱۷۹۲ اعدام شد و سرانجام، در سال ۱۷۹۹، هنگامی که ژنرال ناپلئون بنا پارت به قدرت رسید، انقلاب پایان پذیرفت.
انقلاب فرانسه
یک شعار باقی مانده از انقلاب فرانسه: جمهوری هرگز تجزیه نخواهد شد و خواستار «آزادی، تساوی، برادری یا مرگ است.»
در ۱۷۹۱، در سال پس از انقلاب فرانسه، حکومت دستگاه جدیدی را برای اعدام در ملاء عام به خدمت گرفت. این دستگاه که گیوتین نامیده میشود برای قطع سرانسان با سرعت و بدون درد، طراحی شده بود. اما بزودی تبدیل به سمبول خوفناک دوره وحشت گردید.
تغییرات بزرگی که در قرن هجدهم در انگلستان رخ داد به نام انقلاب صنعتی شناخته میشود. اختراعات جدیدی مثل ماشین بخار کالاها را سریعتر و ارزانتر از قبل تولید میکرد. در قرن نوزدهم گسترش صنعت به بقیه اروپا و سرزمین آمریکا رسید. راه آهن سرعت مسافرت را زیاد کرد. مردم زیادی در کارخانهها کار و در شهرها زندگی میکردند. قرن نوزدهم
به دنبال وقوع انقلاب فرانسه موجی عظیم از انقلاب ها اروپا را درهم نوردید. قدرتهای بزرگ زمان بارها تلاش کردند تا از وقوع این انقلابها جلوگیری کنند و سعی در مصادره انقلاب ها کردند ولی سرانجام اراده مردم این کشورها گریبانگیر همان قدرتها نیز شد. از جمله می توان به بارها انقلاب در فرانسه برای بازگداندن انقلاب و جمهوری و همچنین وقوع انقلاب در اتریش و ایتالیا اشاره کرد.
عصر ناپلئون و تغییرات اواخر قرن ۱۹
ناپلئون بناپارت که یک افسر انقلاب فرانسه بود در طی یک رشته اتفاقات سیاسی در فرانسه به قدرت رسید و بنابر تلاشهایی که دولتهای دیگر برای جلوگیری از روند انقلابهای منطقه می کوشیدند به درگیری نظامی با وی پرداختند که سرانجام با پیروزی ناپلئون مواجه شد. در اواخر سالهای فرمانروایی وی روسیه از دستور فرانسه مبنی بر محاصره اقتصادی انگلستان سر باز زد و همین امر باعث شد تا ناپلئون با هفتصد هزار نفر که بیشتر آنان غیر فرانسوی بودند به روسیه لشکر کشیده و مسکو را تصرف نماید ولی پس از مدتی به دلیل مشکلات در روسیه و سرمای شدید به فرانسه بازگردد پس از بازگشت وی به فرانسه دول اروپایی متحد شده و اقتدار ناپلئون را درهم شکستند.
در اواخر قرن ۱۹ که بیسمارک به صدارت اعظم دولت پروس رسید طرح اتحاد آلمان را ریخت بدین منظور او با دانمارک اتریش و سرانجام فرانسه درگیر شد و در نتیجه یا شکست فرانسه از آلمان در سال ۱۹۷۱ اتحاد آلمان کامل شده و آلمانی ها اعلامیه اتحاد خود را در کاخ ورسای خوانده و فرانسه به مدت ۴ سال در اشغال آلمان باقی ماند
با وقوع این اتفاق ایتالیا نیز با وقوع انقلابی متحد شد و تغییرات ارضی کلی ای نیز در منطقه بالکان روی داد که نارضایتی از شکل این تغییرات زمینه ساز وقوع جنگ جهانی اول گردید.
جنگ جهانی اول
در ماه اوت ۱۹۱۴ م جنگ عظیمی در اروپا بین آلمان، رهبر دول محور، و نیروهای متفقین به رهبری فرانسه و بریتانیا درگرفت. هیچ یک از دو طرف نتوانستند به پیروزی کامل دست یابند و جنگ تا چهار سال بطول انجامید. پیش از پیروزی متفقین در نوامبر ۱۹۱۸ حدود ۱۰ میلیون نفر کشته شدند. وقتیکه در ماه اوت ۱۹۱۴ جنگ اعلام شد، میلیونها تن از مردم شادمان در خیابانهای شهرهای مهم اروپا شروع به رقص و پایکوبی نمودند. مردم تصمیم حاکمان خود برای رفتن به جنگ مورد حمایت قرار دادند. مردان جوان داوطلب برای جنگیدن، هجوم میآورند. با این وجود، صحنههای دهشت انگیز جنگ جهانی اول، نگرش مردم به جنگ را تغییر داد. یک نسل کامل از مردان جوان به خاک و خون کشیده شدند.
جنگ جهانی اول، چهار امپراتوری را نابود ساخت، امپراتوری آلمان تاج و تخت را از دست داد و دولت جمهوری جایگزین آن شد. امپراتوریهای شکست خورده اتریش - مجارستان و عثمانی هر دو از هم گسیختند و امپراتوری روسیه نیز بدست انقلابیهای بلشویک افتاد.
اروپا در میان دو جنگ
در دهههای ۱۹۲۰ و ۱۹۳۰ م بسیاری از کشورهای اروپایی از دوموکراسی دست کشیدند. حزب نازی هیتلر در آلمان به قدرت میرسد و فاشیستهای [موسولینی] بر ایتالیا حکومت میکنند. همچنین تغییرات سیاسی کلی ای در کشورهای عمده از قبیل روسیه و امریکا و اسپانیا به وجود می آید. پیمان ورسای که در نتیجه جنگ جهانی اول و بازی های سیاسی متفقین به وجود آمده بود اراضی زیادی را از آلمان جدا کرده بود و امتیازات بسیاری را نیز از این کشور سلب کرده بود به همین دلیل اهالی این کشور به نوعی سرخوردگی دچار شده بودند و آینده روشن خود را در قدرت طلبی و زور گویی می دیدند چرا که زیر سایه زور و ستم متفقین حقوق خود را از دست داده بودند البته نفوذ کمونیسم نیز بر این امر دامن می زد. دول غربی که از نفوذ کمونیسم در هراس بودند سعی کردند بر این احساس آلمانی ها بیافزایند و از آن بر علیه کمونیسم استفاده نمایند ولی با ظهور نازیسم تمامی معادلات به هم ریخت.
جنگ جهانی دوم
در سپتامبر ۱۹۳۹ م، جنگ جهانی دوم در اروپا آغاز شد. دیکتاتور آلمان، آدولف هیتلر، میخواست تا رایش سوم به یک قدرت مطلقه در اروپا، تبدیل شود. در ابتدا تاکتیک حملات برق آسا موفقیت آمیز مینمود. اما پس از سال ۱۹۴۳م، قوانین متفقین، متشکل از نیروهای آمریکا، شوروی و انگلستان، بر آلمان برتری یافتند. سرانجام، آلمان در ماه می۱۹۴۵میلادی، نه روز پس از خودکشی هیتلر، تسلیم شد. بیش از بیست میلیون اروپایی در این جنگ کشته شدند.
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
ارسالها: 23330
#4
Posted: 10 Jan 2014 14:07
اروپای پیشاتاریخ
اروپای دوران پارینهسنگی
اروپای دوران نوسنگی
اروپای عصر برنز
اروپای عصر آهن
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
ارسالها: 23330
#5
Posted: 10 Jan 2014 14:10
اروپای دوران قدیم
یونان کلاسیک
جمهوری روم
عصر هلنیستی
امپراتوری روم
دوران اواخر باستان
مسیحیت اولیه
بحران قرن سوم
افول امپراتوری روم
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
ارسالها: 23330
#6
Posted: 10 Jan 2014 14:11
سدههای میانه
سدههای میانه اولیه
دوره مهاجرتها
امپراتوری روم شرقی
مسیحیکردن
عصر وایکینگها
روس کیف
قرون وسطی ثانویه
امپراتوری مقدس روم
جنگهای صلیبی
نظام ارباب رعیت
قرون وسطی پایانی
جنگ صدساله
رنسانس
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
ارسالها: 23330
#7
Posted: 10 Jan 2014 14:13
اروپای مدرن ابتدایی
اصلاحات پروتستانی
عصر کاوش
باروک
جنگ سیساله
پادشاهی مطلقه
امپراتوری عثمانی
امپراتوری پرتغال
امپراتوری اسپانیا
فرانسه در آغاز دوره مدرن
مشترک المنافع لهستان-لیتوانی
امپراتوری سوئد
جمهوری هلند
امپراتوری بریتانیا
امپراتوری هابسبورگ
امپراتوری روسیه
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
ارسالها: 23330
#8
Posted: 10 Jan 2014 14:15
تاریخ مدرن
عصر روشنگری
واگرایی بزرگ
انقلاب فرانسه
جنگهای ناپلئونی
آغاز ناسیونالیسم در اروپا
انقلاب صربستان
جنبشهای ۱۸۴۸
صنعتیسازی
جنگ جهانی اول
انقلاب اکتبر
دوره بین دو جنگ جهانی
جنگ جهانی دوم
جنگ سرد
یکپارچگی اروپا
اتحادیه اروپا
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
ویرایش شده توسط: sepanta_7
ارسالها: 23330
#9
Posted: 10 Jan 2014 14:24
اروپای پیشاتاریخ
دوران پارینهسنگی
دوران پارینهسنگی یا پالئولیتیک (Paleolithic) قدیمیترین دوران ماقبل تاریخ انسان و فرهنگ مادی انسانی و دورانی است که در آن انسان برای نخستین بار از ابزار سنگی دستساز استفاده کرد. پارینهسنگی از حدود ۲٫۵ میلیون سال پیش تا زمان عقبنشینی یخچالها از نیمکرهٔ شمالی در فاصلهٔ سالهای ۱۰ هزار تا۸۵۰۰ ق. م. ادامه داشت. به پارینهسنگی، عصر سنگ کهن و دیرینهسنگی هم گفته شدهاست.
دوران پارینهسنگی ابتداییترین و طولانیترین مرحله زندگی انسان است (در واقع ۹۹% آن را پوشش میدهد). در این دوره روند فرگشت فکری، جسمی، فرهنگی و فناورانه انسان شکل میگیرد. اولین ابزارها به دست گونههای نخستین انسانی به وسیله سنگ در این دوره ساخته میشود. مکان آن نیز شرق آفریقا در اتیوپی، کنیا، تانزانیا به ویژه ناحیه الدوایی و در آسیا و اندونزی است. در همین دوره بود که انسان از شکل شاخههای اولیه سرده انسانی نظیر انسان ماهر Homo habilis تحول یافته و به شکل انسان امروزی یعنی انسان خردمند Homo sapiens درآمد.
طی پارینهسنگی انسانها در گروههای نسبتا کوچکی گرد هم آمده و به گردآوری گیاهان، ماهیگیری، و شکار میپرداختند. ساخت ابزار سنگی ویژگی این دوران است اما انسانها در سراسر پارینهسنگی از ابزار چوبی و استخوانی نیز بهره میگرفتند و چرم و الیاف گیاهی نیز کاربرد داشت. در اواخر دوران پارینهسنگی انسانها نخستین بار اقدام به آفرینش هنری کردند که شامل هنر صخرهای و ساخت اشیا و نقاشی درون غارها میشد. همچنین آغاز رفتار مربوط به باورهای دینی همچون برگزاری آیینها و آیین خاکسپاری مربوط به اواخر پارینهسنگی است.
آبوهوای پارینهسنگی متشکل از دورههای یخبندان و بین یخبندان بود و به طور متناوب دماهای سرد و گرمی را تجربه میکرد.
این دوران خود به سه زیر دوره تقسیم میگردد:
دوره پارینهسنگی زیرین که ازحدود دو میلیون و پانصد هزار سال پیش آغاز و تا حدود دویست هزار سال قبل ادامه پیدا میکند. در این دوره ابتدا گونهٔ انسانی جنوبیکپی Australopithecus در دو گونه آفریقایی و تناور پدیدار میشود. گونه آفریقایی با توجه به توانایی در ساخت ابزار انسان ماهر نیز نامیده میشود که در چاد، جنوب آفریقا و تانزانیا (گاروزی و اولدوای Olduvai) میزیستهاست. ابزار که گونه آفریقایی ساختهاست الدوایی (Oldowan) نامیده میشود؛ چون نخستین بار از ناحیه اولدوای تانزانیا به دست آمدهاست و فقط تبرهای دستی بوده. دومین گونه انسانی که در این دوره پدیدار میشود؛ انسان راستقامت Homo erectus نام دارد. این گونه از یک و نیم میلیون تا پانصد هزار سال پیش میزیستهاست، از آتش استفاده میکردهاست و ابزارساز بوده و ابزارهایی که به کار بردهاست آشولی (Acheulean)؛ و لوالوآزی (Levalloasien) نام دارد. انسان جاوه و انسان پکن از مشهورترین گونههای انسان راستقامت هستند.
دوره پارینهسنگی میانی از حدود یکصد هزار سال قبل شروع و تا چهل هزار سال پیش ادامه داشتهاست. انسان نئاندرتال در این دوره ظهور میکند؛ هر چند که در گذشته گونه مستقلی به شمار میآمد، امروزه از زیر گونههای انسان هوشمند به شمار میآید و انسان هوشمند نئاندرتالی نامیده میشود. در این دوره سنت ابزارسازی موستری (Mousterien) پدیدار میشود که از ابزارهای پیشین پیشرفتهتر است و شامل تراشههای سنگی، رندهها، قلمها، متهها، چاقوهای دسته دار و انواع تبر بودهاست. در این دوره آیین تدفین وجود داشتهاست. انسان نئاندرتال به همراه فرد درگذشته درگ ابزار، گُل و گِل اخرا دفن میکردهاست.
دوره پارینهسنگی زبرین از حدود چهل هزار سال پیش آغاز و در حدود ده هزار سال پیش پایان میگیرد. در این دوره انسان نئاندرتال از بین میرود و انسان هوشمند هوشمند (Homo sapiens sapiens) که به انسان کرومانیون نیز مشهور است پدیدار میگردد. ابزارها شکل تکامل یافتهتری پیدا میکنند و تخصصیتر میشود و سنت ابزارسازی تیغهای یا خُردسنگ Microlith آغاز میشود. سنت ابزار سازی اسلوتریایی (Sloutrean) و بورین (Burin) در اروپا و سنت ابزارسازی برادوستی در زاگرس و خاورمیانه از این جمله است.
بعد از دوره پارینه سنگی، دوره میانسنگی Mesolithic شروع میگیرد که دوره فراپارینهسنگی Epipaleolithic نیز نامیده میشود. از ده هزار سال پیش اغاز و تا دوازده هزار سال پیش ادامه داشتهاست..
تقسیم بندی ارائه شده برای هر کدام از این دورهها بر اساس پیشرفتهایی است که در نوع ساخت ابزارهای سنگی به وجود آمدهاست.
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
ارسالها: 23330
#10
Posted: 10 Jan 2014 14:26
دوران نوسنگی
دوران نوسنگی آخرین دوره از عصر سنگ است که با انقلاب نوسنگی آغاز و به دو دوره تقسیم میشود:
نوسنگی بیسفال ("نوسنگی بیسفال آ." و "نوسنگی بیسفال ب.")
نوسنگی با سفال
دوران نوسنگی را عصر شروع کشاورزی و اهلی کردن دام دانستهاند. در این دوران، در برخی نواحی جنوب غرب آسیا (خاورمیانه)، انسان از مرحله جمعآوری و شکار به مرحله کشت و اهلی کردن برخی حیوانات مثل بز و گوسفند و همچنین سگ، انتقال یافت. باستان شناسان آغاز این دوره را در حدود ۱۰ هزار سال پیش دانستهاند.
از اختراعهای این عصر میتوان به چرخ و قایق اشاره کرد. همچنین یکجانشینی و پیدایش نخستین روستاها در این دوره رخ داد. انسانها در این روستاها از راه کشاورزی، باغداری، بوستان کاری و دامپروری زندگی میکردند و به ریسندگی و بافندگی و سفالگری نیز میپرداختند. برخی جانوران اهلی شدند، مانند اسب. یکجانشینی نیازمند توسعهٔ بنا سازی بود و کشاورزی نیازمند آبیاری و آب رسانی بود. با افزایش تولید مواد کشاورزی، رفاه انسان بیشتر شد. همچنین جمعیت رشد پیدا کرد. تراکم جمعیت به تدریج موجب تنشها، برخوردها و پراکندگیها و مهاجرتهایی شد که مسیر تاریخ بشر را یکسره تغییر داد. همچنین در جمجمههای به دست آمده از عصر نوسنگی، آثاری از برداشته شدن تکههایی از کاسهٔ سر و احتمالا جراحی مغز دیده شده است.
قدیمی ترین آثار این دوره در ایران مربوط به مکان باستانی تپه گنج دره و آسیاب در نزدیکی کرمانشاه، علی کش در ایلام است.
بنای استن هنج در جنوب شرقی انگلستان متعلق به همین دوره است.
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
ویرایش شده توسط: sepanta_7