ارسالها: 23330
#1,811
Posted: 13 Jul 2014 20:15
شخصیتهای نمایش
این نمایش در ۵ پرده تدوین شده و دارای ۱۶ شخصیت و تعدادی سیاهی لشکر است. شخصیتهای اصلی نمایشنامه عبارت اند از:
- دون پدرو: شاهزاده خوش مشرب آراگون.
- دون ژوآن: برادر ساکت، شوم، فتنه انگیز و حرامزاده دون پدرو.
- لئوناتو: ریش سفید جمع، فرماندار مسینا.
- کلودیو: رجل اعیان زاده فلورانسی، مسیو عشق، در خدمت دون پدرو.
- هِرو: دختر ریزنقش لئوناتو، همنام هِرو دختر زئوس پادشاه خدایان آتن.
- بندیک
- بئاتریس
- بوراکیو
- کنراد
- مارگارت
- اورسولا
- دا گبری
- ورجس
- آنتونیو
- بالتازار
- کشیش فرانسیس
- مستخدمان، قاصدان، خادم کلیسا، قبرکن، نگهبانان
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
ارسالها: 23330
#1,812
Posted: 13 Jul 2014 20:18
خلاصهای از نمایشنامه
دون پدرو، شاهزاده خوشنام و حاکم آراگون، پس از درگیریهای تقریباً بدون خونریزی با برادرخواندهاش دون ژوآن، همراه او به مسینا میآید تا چند روزی را میهمان عالیجناب لئوناتو ، حکمران این دوک نشین ساحلی باشند...
- شهر مسینا.مسینا یا مسین (به ایتالیایی Messina) نام شهری در جزیره سیسیل مشرف بر تنگهای به همین نام بین سیسیل و جنوب ایتالیاست.
پایان هیاهوی_بسیار_برای_هیچ
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
ویرایش شده توسط: sepanta_7
ارسالها: 23330
#1,813
Posted: 14 Jul 2014 10:45
آنتونیوس و کلئوپاترا
آنتونیوس و کلئوپاترا نمایشنامهای عاشقانه و تراژیک اثر ویلیام شکسپیر است. این نمایشنامه آنتونی سردار بزرگ رومی را چون عاشق دل باختهای تصویر میکند که آنچنان در دام عشق کلئوپاترا، ملکه مصر، اسیر گشته که سلطنت و لشکرکشی و مسئولیتهای دیگر خود را در مقام سرداری رومی به هیچ میشمارد. و اگرچه ضرورت اقتضا میکند که به خاطر سازش با همکار خود قیصر اکتاویوس به روم بازگردد و با خواهر او ازدواج کند، عشق کلئوپاترا بار دیگر باعث میشود که همه چیز را ترک کند و به مصر بازگردد. عاقبت رقابت سیاسی بین دو سردار رومی منجر به جنگ میشود و آنتونی شکست میخورد و خودکشی میکند. کلئوپاترا هم پس از مرگ دلدادهٔ خود برای این که او را در رکاب قیصر اکتاویوس به اسارت به روم نبرند، دست به خودکشی میزند.
نمایشنامهٔ غم انگیز آنتونی و کلئوپاترا که ظاهراً در سال ۱۶۰۶ یا ۱۶۰۷ به رشتهٔ تحریر درآمده درحقیقت مکمل نمایشنامهٔ ژولیوس سزار است که در سال ۱۵۹۹ نوشته شده است.
موضوع نمایشنامه از تاریخ پلوتارک، مورخ یونانی قرن دوم میلادی، به نام زندگانی مارکوس آنتونیوس اقتباس شده است. این نمایشنامه پس از ترجمه از زبان یونانی به فرانسه در سال ۱۵۷۹ به انگلیسی ترجمه شد و چاپ دوم آن در سال ۱۵۹۵ آماده گشت. درمورد ژولیوس سزار شکسپیر قطعات مناسبی را از کتاب پلوتارک انتخاب کرد و نمایشنامه را به دلخواه خود تنظیم نمود ولی درمورد آنتونی و کلئوپاترا کار او آسان تر شد، زیرا داستان پلوتارک را تقریباً بی هیچ دخل و تصرفی به صورت نمایشنامه درآورد.
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
ارسالها: 23330
#1,814
Posted: 14 Jul 2014 10:50
پریکلس، شاهزاده تایر
نسخه ای از نمایشنامه پریکلس، شاهزاده تایر، چاپ شده در سال ۱۶۱۱
پریکلس، شاهزاده تایر نمایشنامهای کمدی اثر ویلیام شکسپیر است که در حدود سالهای ۱۶۰۸-۱۶۰۷ نوشته شدهاست.
داستان پریکلس بسیار قدیمی است و تقریبا در تمامی زبانهای اروپایی یافت میشود. در زمان شکسپیر توسط لارنس تواین در داستانی به نثر به نام الگوی ماجراهای دردناک (۱۵۶۷ و چاپ دوم ۱۶۰۷) به زبان انگلیسی گردآوری شد. شکل انگلیسی قدیمی تر این داستان در حماسههای نظم کانفیسو آمانتیس (۱۳۹۰) و بعدها در آپولونس اهل تایر اثر شاعر قرن شانزدهم انگلیس جان گاور وجود دارند. همچنین داستانی به نام ماجراهای دردناک شاهزاده پریکلس اهل تایر اثر جورج ویلکنز وجود دارد که از نمایشنامه شکسپیر که ظاهرا پس از آن نوشته شده یاد میکند. گرچه ارتباط بین نمایشنامه شکسپیر و این داستان مشکوک به نظر میرسد، به نظر بعضی منتقدان ماخذ اصلی مورد استفاده شکسپیر فقط تواین و گاور هستند.
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
ارسالها: 23330
#1,815
Posted: 14 Jul 2014 10:55
شخصیتهای نمایش
این نمایشنامه در ۵ پرده تدوین شده و دارای ۱۸ شخصیت و تعدادی سیاهی لشکر است. شخصیتهای اصلی نمایش عبارت اند از:
- گاور: جان گاور، شاعر انگلیسی (۱۳۲۵-1408میلادی)، سردسته خوانندگان کُر و معرفی کننده نمایش.
- آنتیاخوس: پادشاه رذل و شرور آنتیاخ.
- پرنسس: دختر آنتیاخوس، خوش اندام، شاد، با صورت پُر.
- پریکلس: شاهزاده تایر.
- ثائیسا: شاهزاده خانمی بی اندازه باتقوا، دختر سیمونیوس (پادشاه پنتاپولیس) و همسر پریکلس.
- مارینا: دختر زیبای پریکلس و ثائیسا.
- لیخوردیا: پرستار مارینا.
- سرمیون: پزشک حاذق افه سوس، معجزه گر.
- دیانا: الاهه شهر افه سوس.
- ثالیارد: مردی از دربار آنتیاخوس، فردی جانی در استخدام شاه.
- هلیکانس
- اسکانس
- کلئون
- دیونیزا
- سیموتیدس
- فیلمون
- لئونی
- رییس گزمههای شهر
- لردها، بانوان اشرافی، شوالیهها، دزدان دریایی، ملاحان، ماهیگیران و قاصدها.
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
ارسالها: 23330
#1,816
Posted: 14 Jul 2014 10:58
خلاصه نمایشنامه
گاور، در نقش معرفی کننده داستان نمایش، در آغاز نمایش فاش میکند که پریکلس شاهزاده تایر به شهر آنتیاخ آمده و در پی ماجراجوییها، خواستار ازدواج با دختر زیبای آنتیاخوس است. اما شرطی که شاه برای ازدواج او با دختر خود نهادهاست حل کردن معمایی است که ریشه آن موضوع زنا با محارم است؛ موضوعی که گویا رازی هولناک در دربار را در خود دارد. پریکلس (در مقابل درباریان و شاه) در پاسخ به معما چنان ظریفانه سخن میگوید که معنای آنرا تنها شاه و دخترش میفهمند. اگرچه مجلس با شوخی و خنده به پایان میرسد، پریکلس همان شب از ترس جان خویش از شهر میگریزد و به دیار خود باز میگردد. گرچه در آنجا هم در خوف گرفتار شدن به غضب آنتیاخوس کبیر و سهمگین است. بنابراین او پادشاهی کوچک خود را در دست هیلکانس؛ از مردان وفادار خود میگذارد و با کشتی به سرزمین دور تارسوس در مقدونیه میرود؛ و این درست همان شبی است که ثالیارد، بزرگترین آدمکش دربار آنتیاخوس، به شهر تایر وارد میشود...
- در پایان پرده پنجم گاور به عنوان موخره نمایش را چنین جمع بندی میکند:
در آنتیاخوس و دخترش
شهوت دیوصفتی را دیدید که به مکافاتش رسیدند
در پریکلس و همسر و دخترش نیز تقوای حق را دیدید که
گرچه از تقدیر ضربهها دیدند؛ به رهنمایی یزدان رستگاری آمد
و تاج شادیهای جهان را بر سرشان نهاد.
پایان پریکلس، شاهزاده تایر
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
ارسالها: 23330
#1,817
Posted: 14 Jul 2014 11:01
حکایت_زمستان
صحنه ای از پرده سوم نمایشنامه حکایت زمستان اثر جان اوپیه (۱۷۹۳). آنتیگونوس درحال ادای سوگند وفاداری به لئونتس؛ در تلاش برای نجات جان دختر لئونتس.
حکایت زمستان (The Winter's Tale) نمایشنامهای کمدی اثر ویلیام شکسپیر است که در حدود سالهای ۱۶۱۱-۱۶۱۰ نوشته شدهاست.
ماخذ اصلی این نمایشنامه حکایت عاشقانه و روستایی پیروزی زمان اثر رابرت گرین (۱۵۸۸، چاپ دوم ۱۶۰۷) نویسنده هم عصر شکسپیر است؛ اما تغییرات بسیاری در داستان او داده شدهاست. از جمله این تغییرات میتوان به: زنده نگه داشته شدن ملکه مظلوم، حذف یک خواسته ناشایست شاه و خودکشی نکردن شاه در انتهای داستان نام برد. زنده شدن مجسمه ملکه ممکن است از افسانههای پیگمالیون یا آلستیس یونان باستان، استخراج شده باشد.
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
ارسالها: 23330
#1,818
Posted: 14 Jul 2014 11:03
شخصیتهای نمایش
این نمایش در ۵ پرده تدوین شده و دارای ۱۹ شخصیت و تعدادی سیاهی لشکر است. شخصیتهای اصلی عبارت اند از:
- لئونتس: پادشاه جزیره سیسیل، دوست زمان کودکی و نوجوانی پولیکسینس.
- هرمیون: ملکه لئونتس، موجودی باارزش، صبور در سختیها.
- پولیکسینس: پادشاه بوهیمیا و مهمان دربار شاه سیسیل.
- کامیلو: مشاور نیکوکار و قابل اعتماد لئونتس.
- پائولینا: بانوی نیک دربار، از ندیمههای ملکه هرمیون.
- آنتیگونوس: شوهر پائولینا.
- مامیلیوس: فرزند شاه و ملکه سیسیل.
- کلئومینس
- دیون
- امیلیا
- آرخیداموس
- تایم
- فلوریتزل
پردیتا- گله بان پیر
- دلقک
- موپسا
- دورکارس
- آتولیکوس
- لردها، بانوان درباری، پیشکاران، زندانبانان، ماموران دادگاههای قضاوت، خدایان جنگل برای رقص، چوپانان و نگهبانان.
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
ارسالها: 23330
#1,819
Posted: 14 Jul 2014 11:04
خلاصهای از نمایشنامه
لئونتس با خشنودی تمام سرگرم پذیرایی از پولیکسینس پادشاه بوهیمیا و دوست زمان کودکی خویش است؛ ولی چون هرچه تعارف میکند نمیتواند مهمان خود را متقاعد سازد که تمام زمستان را نزد او بماند، از همسر خود خواهش میکند با اصرار موافقتش را جلب کند. وقتی ملکه به سهولت موافقت مهمان را کسب میکند، شک و تردید لئونتس برانگیخته میشود و به این خیال میافتد که باید بین این دو سَروسِری باشد. این احساس شک شاه به زودی به مشغله فکری شبانه روزی او تبدیل میشود، تا آنجا که به یکی از مشاوران وفادارش به نام کامیلو دستور میدهد پولیکسینس را مسموم کند؛ ولی کامیلو که به بی گناهی پولیکسینس ایمان دارد، او را از خطری که در کمینش است آگاه میکند و مقدمات فرار شبانه او را فراهم میسازد و خود نیز همراه او از دربار سیسیل میگریزد...
پایان حکایت_زمستان
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
ارسالها: 23330
#1,820
Posted: 14 Jul 2014 11:07
رام کردن زن سرکش
کاترینا؛ اثر ادوارد رابرت هیوز (۱۸۹۸)
رام کردن زن سرکش (The Taming of the Shrew) نمایشنامهای کمدی اثر ویلیام شکسپیر است که در حدود سالهای ۱۵۹۷-۱۵۹۴ نوشته شدهاست.
ارتباط نمایشنامه رام کردن زن سرکش شکسپیر با یک نمایشنامه دیگر به نام یک سرگذشت مطبوع و خودبینانه به نام رام کردن زن سرکش (۱۵۹۴) اثر نمایشنامه نویسی ناشناس همواره مورد بحث شکسپیرشناسان بودهاست. اکثر شکسپیرشناسان معتقدند که آن اثر منبع مستقیم نمایشنامه شکسپیر بوده و بعضی نیز بر این اعتقادند که صورتی ناقص و تحریف شده از آن است. تمام عناصر مختلف طرح داستان نیز در هر دو نمایشنامه مشترک اند. موضوع زن سرکش نیز در کمدیهای دوران الیزابت وجود داشتهاست؛ یک مثال آن «شوخی شاد یک همسر سرکش و ملعون و جا گرفتنش در دل مورل به خاطر رفتار خوبش» (۱۵۶۰) است. زیربنای معاشقه رویایی خواهر جوان نیز به منظومه ای سوپوزتو اثر شاعر قرن چهاردهم ایتالیا آریوستو مشابهت دارد.
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.