ارسالها: 23330
#1,861
Posted: 15 Jul 2014 16:42
نقاشی در فرانسه
اغلب نقاشان باروک آغازین در فرانسه از شیوه کاراوادجو پیروی میکردند، اما فقط تعدادی از آنها توانستند سبک خلاقانه خود را خلق کنند. ژرژ دولاتور ماهرترین نقاش از میان آنها بود که به عنوان نقاش مخصوص پادشاه منصوب شد. او نقاشی را با به تصویر در آوردن پیکرههای عجیب در صحنههای خودمانی و روزمره شروع کرد. در پرده یوسف نجار شدت ژرف نگری دولاتور را میبینیم که بیشترین معنی و مفهوم را در چارچوب این ترکیب بندی خیره کننده بیان میکند. پوسن شیفته و مجذوب عصر باستان و رافائل بود. در پرده ربودن زنان قوم سابین وفاداری او به سبک کلاسی سیم بسیار مشهود است. صحنه به تصویر در این پرده حالتی روایی و نمایشی دارد. کلود لورن منظره ساز بزرگ فرانسوی بود که طراحیهای خطی فراوانی از خود به جا گذاشت. اولین نقاشی بود که در فضای باز به طراحی با رنگ روغنی میپرداخت. در پرده منظره چوپانی با نشان دادن آخرین ساعات روز به جنبه آرامش بخش طبیعت پرداخته است. سیمون ووئه ابتدا پیرو کاراوادجو بود، اما به زودی تمامی آموختهها و اثرپذیریهایش از کاراوادجو را به دور ریخت و سبکی رنگی مخصوص به خود را به وجود آورد. او به زودی مشهور شد و به عنوان اولین نقاش پادشاه انتخاب شد.
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
ارسالها: 23330
#1,862
Posted: 15 Jul 2014 16:44
مجسمهسازی باروک
یکی از دلایل پیدایش پیکرهسازی باروک نقش مقابل بین باروک و کلاسیکگرایی بوده است. پیکرهسازی هم در نشان دادن معجزات دین مسیحیت کمال مییابد و بازتابی از نوعی اشتیاق برای اعجابانگیزی است. استفاده از عناصر تزیینی و نمایان کردن هرچه بیشتر فوارهها و آب نماها در معماری باروک بسیار متداول بودهاست. بعدها اینگونه برخورد با آب و استفاده نمادین از مجسمهسازی در شهرسازی و میادین باروک نیز مرسوم شدهاست. پیکرهسازان عصر باروک، بیشترین تلاش خود را به کار میبستند تا حرکت را در آثار خود بیافرینند.
همانطور که معماری باروک در ایتالیا شروع شد، مجسمهسازی این دوره نیز در ایتالیا متولد شد. برجسته ترین مجسمهساز این دوره برنینی بود که آثارش نمونه کامل و مطلوبی از ترکیب مناسب فرم و محتوا، سبک و ایده محسوب میشود که همه هنرمندان باروک در پی آن بودند. کارگاه برنینی در رم به مرکز انتشار ایدهها و تجربههای او تبدیل شد که در سراسر اروپا جریان یافت. ایجاد وحدت میان مجسمهها و فضای معماری اطراف آن از ویژگیهای آثار برنینی است که اغلب در آرامگاههایی که توسط او طراحی شدهاند دیده میشود. حالتهای آشفته و ناآرام و حرکات پرشور و هیجان مجسمههای اثار برنینی بیشتر مخاطبان را ترغیب میکند تا پیکرهها را از زوایای گوناگون مشاهده کنند و در آنها مشارکت ذهنی و فیزیکی داشته باشند.
مجسمه سازان بر اساس محلی که آثارشان را در آنجا خلق میکردند از مواد مختلفی بهره میبردند. در ایتالیا اغلب مجسمههایی که در داخل کلیسا قرار میگرفتند، از مرمر، رخام و برنز ساخته میشدند. آنهابا بهرهگیری از این مواد موفق میشدند قابلیتهای تکنیکی منحصر به فرد خود را به تصویر در آورند، به ویژه مواقعی که قطعات سنگ نرم و شکننده بود. برنینی در آثار اولیه اش در زمینه کار روی سنگ به مهارت فوقالعادهای دست یافت. بعدها او ترکیبهای بسیار جدیدی از مواد را به کار گرفت. به عنوان نمونه، در مقبره اوربانوس هشتم که در آن ترکیب بندی با رنگ بندی کامل شده، از برنز برای تندیس پاپ و فرشته مرگ، از برنز زر اندود و مرمر سیاه برای تابوت سنگی و از مرمر سفید برای تندیسهای انفاق و عدالت بهره گرفته است. در سراسر اروپا برای ساختن مجسمههایی که در فضای باز قرار میگرفتند، اغلب از سنگ بهره میگرفتند، در آثاری چون فوارهها مانند نمونهای که برنینی در رم ساخته بود و همچنین نمای ساختمانها، مجسمههایی که در تاقچههای بیرونی ساختمانها جای گرفته بودند، بناهای یادبود عمومی و مجسمههایی که برای زینت بخشیدن به پلها به کار میرفتند، همگی از سنگ ساخته میشدند. در اسپانیا و مناطق زیر نفوذ آن، سنت مجسمهسازی با چوب از قرن شانزدهم رایج شد و تا قرن هفدهم ادامه یافت. مجسمهها اغلب تنها از چوب ساخته میشدند. دو گونه متمایز مجسمهسازی وجود دارد:
که در آن پیکرهای برجسته روی سطحی صاف قرار گرفتهاند.
که در آن پیکرهها به طور کامل سه بعدی و بدون تکیه گاه خلق شدهاند .
مجسمهسازی جایگاهی برای بیان ایدهها و عقاید در دوره باروک بود و به طور عمده بخش وسیعی از فعالیتهای هنری را شکل میداد و چون از نظر مضمون و کمپوزیسیون ارتباطی بسیار نزدیک با همه هنرها به خصوص معماری داشت، مطالعه آن به طور جداگانه کاری دشوار است.
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
ارسالها: 23330
#1,863
Posted: 15 Jul 2014 16:49
ادبیات باروک
عمدهترین تفاوت رنسانس و باروک در این نکته است که رنسانس انسان را به شکل موجودی ابدی و کامل میبیند که زمان بر او تاثیری ندارد. در حالی که منتقدان بیشتر از هرچیز بر عنصر حرکت و عدم ثبات در باروک تکیه کردهاند. آنها معتقد بودند باروک ادبی هنر حرکت است؛ نه فقط توصیف زیبا و چربدستانهٔ حرکت، بلکه درک حرکت به عنوان نخستین و اصلیترین واقعیت هستی.
ادبیات باروک پر است از صنایع ادبی چون تشبیه، مجاز، کنایه و استعاره. از دیگر ویژگیهای ادبیات باروک میتوان به ابهام، تظاهر و تفاخر، تناسخ و تغییر چهره، مسخ شدن و جسمیت بخشیدن به همهٔ اشیاء، حتی مرگ (در هم آمیختن مرگ و زندگی) اشاره کرد. در نمایشنامههای باروک نیز تظاهر، ابهام و پیچیدگی کاملاً به چشم میخورد؛ هنرپیشه از خلال بازی در نقش دیگری، در واقع به سراغ خودش میرود. بازیگر یا قهرمان نمایش باروک، فقط قانون تناسخ را میشناسد. نمایشنامهها و ادبیات این دوره سرشار است از جادوگران و الهههای مسخ شده. موجودات افسانهای بیشترین نقش را در ادبیات این دوره دارا بودهاند.
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
ارسالها: 23330
#1,864
Posted: 15 Jul 2014 16:49
موسیقی باروک
موسیقی باروک که بیشتر برای کلیسا و دربار ساخته میشد، پرشکوه و پر حرارت بود و اپرا با صحنههای مجلل نیز در این دوره رونق یافت.
از آهنگسازان برجستهٔ باروک میتوان به باخ، کلودیو مونته وردی و ویوالدی اشاره کرد.
پایان باروک
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
ارسالها: 23330
#1,865
Posted: 15 Jul 2014 16:51
معماری باروک(مفصل)
نمای کلیسا گواسو، اولین نمای باروک.
معماری باروک از ایتالیا شروع شد و قسمت اعظم اروپا را هم به زیر پوشش خود درآورد. تقریبا از اوایل قرن ۱۷ تا اواسط قرن ۱۸ در بیشتر کشورهای لاتین گسترش یافت. از نظر منتقدین قرن نوزدهم معماری باروک عبارت است از معماری کلاسیک منحط بیساختار و دارای تزئینات نمایشی زیاد و عجیب و غریب است.
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
ارسالها: 23330
#1,866
Posted: 15 Jul 2014 16:52
سبک باروک
باروک در معنی اصلی خود عبارتست از نامنظم، مروارید ناصاف و پرپیچ و تاب و یا غیر عادی باروک نوعی هنر است که در آن قواعد تناسب رعایت نمیشود و همه چیز بنا به حواس هنرمند نمایانده میشود.
این سبک هنری دارای روحی از حرکت و جنبش است که نقطه مقابل سکون کلاسیک است. هنرمندان در باروک بر خلاف دوران کلاسیک با احساس خود حرکت میکنند و احساس را مقدم بر عقل میدانستند.
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
ارسالها: 23330
#1,867
Posted: 15 Jul 2014 16:54
ماهیت معماری باروک
در معماری باروک ماهیت اصلی آفریدهها عبارتند از:
- ایجاد هماهنگی و هنجار درمیان عناصر و مضامینی گوناگون و درهم آمیخته نشان متمایز باروک نحوه فکری و احساسی آن است. آنچه که سیمای باروک را مشخص میکند، بسط نوعی جهان بینی مخصوص است که در معماری خود را در قدرتی نو نشان میهد. قدرتی که فضاهای مختلف را با هم میآمیزد و وحدتی شگفتانگیز از ترکیب اجزایی متفاوت بوجود میآورد. لازم به ذکر است این نوع نگرش در تمامی رشتهها تا از هم گسیختگی ناشی از عصر صنعت باقی ماند.
- طراحی فراخ و در مقیاس بزرگ در فضایی شکوهمند و ابهت انگیز
- تعبیه فضای کلی در مرکز و منظم کردن سایر فضاها به سمت آن
- به خدمت گرفتن عناصر اصلی پیکرتراشی و نقاشی و سایر هنرهای تزئینی برای ایجاد اثری کامل
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
ارسالها: 23330
#1,868
Posted: 15 Jul 2014 16:55
ویژگیهای معماری باروک
سیالیت فضا، پیوند حرکت به معماری، نامتوازنی، نور و رنگ، ژرف نمایی و پویایی در مقابل ایستایی معماری رنسانس.
معماری باروک با مایه گرفتن از انسانگرایی، بساط شیوهگری منیریسم را برچید و در رویارویی با ضوابط کلاسیک حق اولویت را از عقل گرفت و به احساس سپرد. در این شیوهٔ معماری، با ایجاد هماهنگی و هنجار در میان عناصر و مفاهیمی گوناگون و در هم آمیختهگری شکوهمند در فضای کلان ارائه میدارد. هدف اصلی باروک پیش بینی فضایی کلی در مرکز، منظم کردن فضایی فرعی و نمای ورودی و سرانجام به خدمت گرفتن عناصر پیکر شناسی و نقاشی و سایر هنرهای تزیینی برای ایجاد اثری کامل میباشد. معماری باروک دارای صلابت و سهندوارگی ساختمان بود، که بعدها سبک روکوکو (به انگلیسی: rococo) از آنها کاست و بر سبکی، ریز نقشی و شادی انگیزی و آرایههای رنگارنگ در بنا افزود.
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
ارسالها: 23330
#1,869
Posted: 15 Jul 2014 16:57
مفهوم بینهایت
در اواخر قرن هفدهم مشاهده میشود که جهان بینی دوران باروک در رشته ریاضی متوجه بینهایت به عنوان پایهای برای محاسبات علمی میشود. در نقاشی و معماری بینهایت به معنی ترسیمی و هندسی آن در پرسپکتیو مورد استفاده قرار میگیرد تا تاثیری هنرمندانه بیافریند. کاربرد هنرمندانه بینهایت در طبیعت که با معماران منظره ساز فرانسوی اواخر قرن هفدهم آشکار گشت برای نخستین بار در باغها جادههای عریضی دیده میشود که به عنوان عوامل اصلی معماری بکار رفتهاند و این باغها را آشکار ا به فضاهای بی پایان، هدایت میکنند. ورسای با جاده خیره کننده اش که راه به پاریس میبرد مثالی باعظمت، از آفرینش این معماران فرانسوی است. این باغ با اثری که بر بیننده ایجاد میکند نمونهای از دنیای باروک است و تصور هنری بینهایت را در این دوره باقی نگاه میدارد.
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
ارسالها: 23330
#1,870
Posted: 15 Jul 2014 16:57
پیکرهسازی
یکی از دلایل پیدایش پیکرهسازی باروک نقش مقابل بین باروک و کلاسیکگرایی بود. پیکره سازی هم در نشان دادن معجزات دین مسیح کمال مییابد و بازتابی از نوعی اشتیاق برای اعجاب انگیزی است. استفاده از عناصر تزیینی و نمایان کردن هر چه بیشتر فوارهها و آب نماها در معماری باروک بسیار متداول بودهاست.
بعدها اینگونه برخورد با آب و استفاده نمادین از مجسمه سازی در شهر سازی و میادین باروک نیز مرسوم شدهاست. پیکرهسازان عصر باروک، بیشترین تلاش خود را به کار میبستند تا حرکت را در آثار خود بیافرینند.
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.