ارسالها: 23330
#181
Posted: 27 Jan 2014 01:15
غول رودس
در اینکه تندیس غول رودس، اینگونه که در تصویر مشاهده میشود، با پاهای گشوده بر ورودی لنگرگاه افراشته شده بوده، شک وجود دارد.
غول رودس نام تندیسی است از هلیوس ‐ خدای خورشید ‐ که به قولی در ورودی بندر شهر رودس در یونان، قرار داشته است و به همین دلیل به غول رودس معروف گشتهاست. این تندیس، علیرغم اینکه پس از ساخته شدن تنها ۵۶ سال پابرجا بود، از سوی غربیان به عنوان یکی از عجایب هفتگانه جهان اعلام شده است. بنا به گفته تاریخ نگاران این تندیس عظیم حتی در زمانی که بر روی زمین افتاده بود هم بسیار شگفت انگیز بود. این غول تنها یک تندیس عظیم نبود بلکه نماد اتحاد مردم رودس به شمار میرفت.
یونان باستان در بیشتر دوران تاریخی خود، شامل ایالاتی با قدرت محدود بوده است. جزیره رودس شامل سه ایالت یالیسوس ، کامیروس و لیندوس بوده است. در ۴۰۸ پیش از میلاد، این شهرها با هم متحد شده و یک قلمرو با پایتخت واحد به نام رودس، به وجود آوردند. این شهر از نظر اقتصادی بسیار پیشرفته بود و با مصر مراودات تجاری داشت. در سال ۳۰۵ قبل از میلاد آنتیگونیهای مقدونیه، رودس را محاصره کرد تا این ارتباط تجاری را از بین ببرد.
آنها هرگز موفق نشدند به داخل شهر نفوذ کنند و پس از امضای قرارداد صلح در سال ۳۰۴ قبل از میلاد، آنتیگونیها محاصره را ترک کردند و مقدار هنگفتی جنگ افزارهای گرانبها برجا گذاشتند. اهالی رودس این غنایم را فروختند و به افتخار اتحاد خود، با پول آن تندیس عظیم را بنا کردند. ساختن این تندیس ۱۲ سال طول کشید و در سال ۲۸۲ قبل از میلاد به پایان رسید. سالها این تندیس در ورودی بندر پابرجا بود تا زمینلرزه شدیدی در سال ۲۲۶ قبل از میلاد به شهر آسیب فراوان رساند و تندیس را از ضعیفترین بخش آن ( زانوهای غول ) شکست.
امپراتور مصر هزینه تعمیر آن را به عهده گرفت اما یک پیشگو، عمل بازسازی را منحوس خواند و در نتیجه پیشنهاد امپراتور پذیرفته نشد. باقیماندهٔ تندیس بیش از ۸۰۰ سال بر خاک افتاده بود تا اینکه عربها به فرماندهی معاویه پسر ابوسفیان، در سال ۶۵۴ پس از میلاد مسیح به رودس هجوم بردند. آنها بقایای تندیس را از هم باز کردند و به یک بازرگان یهودی اهل سوریه فروختند. گفته شده است که ۹۰۰ شتر این بار عظیم را به سوریه حمل کردند.
با توجه به ارتفاع تندیس و عرض دهنه بندر، تصور قرار گرفتن مجسمه با پاهای گشوده بر دو طرف ورودی بندر، دشوار به نظر میرسد و از آن جا که تندیس پس از سقوط موجب گرفتگی مسیر بندرگاه نشدهاست، به نظر میرسد که تندیس یا بر روی سمت شرقی دماغه بنا شده بوده یا اصولاً بیش از آنچه گفته میشود از آب دور بودهاست. به هر حال به نظر می رسد که غول با پاهای گشوده بر دو سمت ورودی بندر نایستاده بود.
پروژه ساخت تندیس به چارز اهل لیندوس تندیسگر سپرده شده بود. برای این کار، کارگران او قطعات برنزی روی تندیس را قالب ریزی میکردند. پایه تندیس از مرمر بوده و پاها تا مچ آن ابتدا ساخته و محکم شدهاست. ساختار تندیس به تدریج با قرار گرفتن قطعات برنز بر روی چهارچوبی از آهن و سنگ، پدیدار میشد. یک خاکریز بلند برای دسترسی پیدا کردن به بخشهای بالایی تندیس، در اطراف آن ساخته شد که پس از پایان کار برچیده شد. تندیس در پایان ۳۳ متر ارتفاع داشت که بر روی پایههای مرمرین به بلندی ۱۵ متر قرار گرفت. گفته میشود عده کمی میتوانستند دو دست خود را بر دور انگشت شست او حلقه کنند.
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
ارسالها: 23330
#182
Posted: 27 Jan 2014 01:18
فانوس اسکندریه
نقاشی در سال ۱۹۰۹ توسط باستانشناس، هرمن تیرش.
فانوس دریایی اسکندریه یکی از عجایب هفتگانه جهان است و به شکل برجی بود که در اسکندریه مصر قرار داشت.
فانوس اسکندریه برجی بود که برفراز آن آتشی بود تا شبها راهنمای ملوانان برای رسیدن به بندر اسکندریه باشد. این برج در جزیره کوچک فاروس بنا شده بود و از همین جاست که کلمه فاروس (و با تلفظی دیگر: فانوس) به معنای چراغ دریایی را برای این نوع ساختمانها و منارههایی که چراغ دریایی بر فراز آن است به کار میبرند. برج دریایی اسکندریه در زمان پادشاهی جانشین اسکندر، یعنی «بطلمیوس دوم» (۲۴۷ – ۳۰۴ پیش از میلاد) به وسیله معماری به نام «سوسترات» ساخته شد.
آنچه تاریخ درباره ارتفاع برج ذکر کردهاست باورکردنی نیست. یونانیها میگویند در حدود ۲۷۲ متر ارتفاع داشته، ولی اعراب که ۱۰ قرن بعد توانستند قدم به مصر گذارند گفتهاند بلندای ویرانه برج دریایی اسکندریه به ۱۶ متر میرسید. این برج روی پایهای چهارگوش که ۶۹ متر ارتفاع آن بوده از دیواری ۸ ضلعی و ۳۸ متری بالا رفتهاست که برج ۹ متری دیگری روی آن بنا شدهاست که بر فراز برج اخیر فانوس دریایی پرتوافکن بود. فانوس دریایی اسکندریه برفراز برج عظیم آن روشن بوده و این برج تا سده ۱۲ جایگاه فانوس دریایی بودهاست. در سال ۱۳۷۵ میلادی بر اثر زمینلرزه شدیدی که در اسکندریه و سایر نقاط اطراف آن روی داد، برج دریایی اسکندریه زیر و رو شد و از ویرانههای آن هم چیزی به دست نیامد. گفته میشود بر روی برج یک آینه غول پیکر نصب بودهاست.
یک سال پس از آنکه اسکندر مصر را تسخیر کرد و در پایتخت قدیمی مصر به نام «ممفیس» به عنوان فرعون مصر تاج بر سر نهاد ــ و اگر دقیقتر بگوییم ــ در ۱۶ آوریل سال ۳۳۱ پیش از میلاد، این فرمانروای جوان که آن هنگام تازه ۲۵ سال سن داشت، طی مراسم جشن و سروری، چهار گوشی به ابعاد ۷×۳۰ استادیوم (۱۲۵۳×۵۳۷۰ متر) را با قدم، اندازهگیری کرد. پشت سر او یک روحانی در جای قدمهای او آرد جو میپاشید. غیبگویی گفته بود که آرد جو، وانگریستن و کرامت خدایان را بر خواهد انگیخت و خواستههای شاه را محقق خواهد کرد. زیرا در اینجا، درست در غربیترین نقطهٔ دلتای نیل، قرار بود «اسکندریه»، نخستین بنیان شهری به نام اسکندر (که بعدها باید شهرهای متعددی در خاور نزدیک از پی آن ساخته میشدند) تأسیس شود. شاه مقدونی میخواست با تأسیس اسکندریه فرهنگ و اقتصاد یونان را در مصر رواج دهد. این شهر باید یک کانون بازرگانی و بندر عمده و مهم میشد.
نقشههای شهر جدید را اسکندر خود طرحریزی کرده بود. او مکان میدان گردهمآیی و مرکز بازرگانی را خود انتخاب کرد. او حتی تعداد و محل پرستشگاهها را معین کرد و مشخص نمود که هر معبد باید ویژهٔ کدام خدا باشد. و بالاخره او دستور داده بود که بر فراز یک صخرهٔ دریایی در کنار جزیرهٔ «فاروس» که در جلوی شهر اسکندریه قرار گرفته بود، یک برج روشنایی بسازند که بزرگتر و بلندتر از تمام برجهای دریایی باشد که تا آن زمان ساخته شده بود.
اسکندریه آن شد که شاه به هنگام بنیادگذاری آن با خود عهد کرده بود: طی مدت کوتاهی اسکندریه تبدیل به شهری شکوفا و پررونق با ۶۰۰۰۰۰ تن جمعیت شد که اکثر آنها از مهاجران یونانی، مصریها و یهودیان بودند. اسکندریه مهمترین شهر در دریای مدیترانه شد. اسکندر خود به دیدار «فانوس دریایی» نائل نشد. او در سال ۳۲۳ پیش از میلاد درگذشت، و ۲۳ سال بعد ساختن برج آغاز شد
ایجاد برج، کار ساختمانی عظیمی بود: بر زیربنایی به طول و عرض ۳۰×۳۰ متر ساختمان چهار گوشهای با زاویههای قائم به ارتفاع ۷۱ متر که به سمت بالا، قطر آن کمی کاهش مییافت، برافراشته شد. بر روی سکوی فوقانی دومین بخش برج قرار داشت که ساختمانی هشت گوشه به ارتفاع ۳۴ متر بود. بر روی این قسمت باز ساختمانی استوانهای قرار داشت که در آن تأسیسات روشنایی استقرار یافته بود. بر فراز این قسمت استوانهای روی ستونهایی، سقفی گنبدی شکل قرار داشت و در قسمت انتهایی برج بر بالای گنبد تندیس زئوس از ارتفاع ۱۳۰ متری به دریا مینگریست.
قسمت زیرین برج به ۱۴ طاق منحنی که همدیگر را میپوشانید، تقسیم میشد. به دور دیوارهای داخلی سطح شیبداری به طرف بالای برج امتداد داشت. این سطح دارای پهنایی بود که روی آن دو حیوان بارکش به راحتی میتوانستند پهلوی هم بالا بروند. در میان برج تونلی وجود داشت که از زیرزمین تا اتاق تأسیسات روشنایی امتداد داشت. یک بالابر طنابی میتوانست مواد و تجهیزات را تا بالاترین طبقهٔ برج حمل کند.
نمای خارجی برج از سنگ مرمر سفید بود. برای ساختمان برج حدود ۸۰۰ تالنت (معادل ۲۰۸۰۰ کیلوگرم نقره) هزینه شده بود. برج اسکندریه احتمالاً مانند تمام نشانههای دریانوردی آن زمان در ابتدا به عنوان یک برج دریانوردی برای استفاده در «روز» ساخته شده بود. کشتیها در آن دوران، عصرها پیش از غروب آفتاب همه روزه بندری را مییافتند و در آن پهلو میگرفتند تا شبها بر روی آب نباشند. به هر حال بندر اسکندریه خارج از انتظار و خیلی سریع شکوفا و پر رفتوآمد شد. در بندر داخلی که در دهانهٔ رود نیل واقع میشد، غلات و انواع سبزی از درهٔ پربار نیل تخلیه میشد؛ در بندر رو به دریا کشتیهای بزرگ با انواع نوشیدنی از یونان، ادویه از شرق، فلز از اسپانیا و بسیاری کالاهای بازرگانی دیگر از نقاط گوناگون جهان پهلو میگرفتند و بارهای خود را تخلیه میکردند. آنها مسافر هم با خود میآوردند: دانشجویانی که در دانشگاه پیشرفته و نوپای اسکندریه میخواستند به آموزش ستارهشناسی و فلسفه بپردازند؛ بیمارانی که تندرستی خود را از پزشکان نامدار اهل اسکندریه طلب میکردند؛ سیاستمداران و بازرگانان و نیز جهانگردانی که میخواستند شهر جدید کنار رود نیل را ببینند و آن را تحسین کنند، نیز به آنجا میآمدند.
از اسکندریه در آن زمان بیش از هر چیز دیگر، شیشه، پاپیروس (نوعی الیاف گیاهی که از آن کاغذ میساختند) و کتان صادر میشد. چون آمدوشد کشتیها در بندر اسکندریه پرحجم و پرتراکم شد، کشتیها میبایست در شب نیز وارد بندر میشدند و پهلو میگرفتند و یا اینکه از بندر خارج و بادبان میکشیدند. برای این منظور یک تأسیسات روشنایی قوی در برج ایجاد شد که در آن صمغ درخت و روغن سوزانیده میشد. چوب، گران بود و باید وارد میشد و فقط برای ساخت خانه و کشتی از آن استفاده میشد. این تأسیسات روشنایی، نخستین تأسیسات هدایت نوری در تاریخ کشتیرانی و دریانوردی بود. بنابراین برج اسکندریه به معنای واقعی نخستین «برج روشنایی» بود که پدید آمد. نور ایجاد شده را آینهٔ کاو (مقعر)ی بازمیتاباند. گفته میشود این نور آنقدر قوی بودهاست که انسان میتوانست آن را مثلاً «تا انتهای جهان!» ببیند. این نورافکن قوی نیز به همراه ساختمان عظیم برج، یکی از دلایلی بودهاست که فانوس دریایی را بلافاصله پس از پایان ساخت آن در سال ۲۷۹ پیش از میلاد، جزو شگفتیهای هفتگانهٔ جهان قرار دادهاست.
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
ارسالها: 23330
#183
Posted: 27 Jan 2014 01:20
کتابخانه اسکندریه مصر
کتابخانه اسکندریه مصر نام کتابخانهای است قدیمی در شهر اسکندریه مصر و یکی از مهمترین کتابخانه دوران باستان است.
این کتابخانه را نخستین بار بطلمیوس یکم در ۲۲۸ پ.م. بنیاد کرد و در سال ۱۹۹۲ کتابخانهٔ مدرن و جدیدی با همان نام کتابخانه اسکندریه در اسکندریه گشایش یافت.
به گفته دانشنامه بریتانیکا، این کتابخانه طی دو مرحله، یکی هنگام جنگ داخلی در زمان امپراطور روم، اورلیان، در اواخر قرن سوم میلادی و دیگری در سال ۳۹۱ میلادی به دست مسیحیان تخریب شد.
بر اساس روایتی که اکثر مورخین امروزی آن را جعلی میدانند بقایای کتابخانه اسکندریه مصر در حمله اعراب نابود شد. این روایت میگوید "در حمله اعراب به مصر به رهبری سعد بن ابی وقاص، سعد بن ابی وقاص در نامهای به خلیفه عمر بن خطاب در باره این کتابخانه کسب تکلیف کرد و عمر این پاسخ مشهور را به سعد داد: " این کتابها یا با قران مغایرت دارد که درین صورت کفر به شمار می ایند، یا با قران مطابقت دارند که درین صورت بی فایده اند زیرا تمامی دانشها در قران یافت میشود." سپس سعد دستور به آتش زدن همه کتابها داد، و این چنین گزارش شده که گرمابه اسکندریه تا شش ماه با این کتابها گرم میشد."
ویل دورانت، این نقل را «افسانه» مینامد.
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
ارسالها: 23330
#184
Posted: 27 Jan 2014 01:23
معبد هوروس
نمایی از معماری خارجی معبد هوروس در ادفو
معبد هوروس در ادفو، نام معبد و نیایشگاهی باستانی در کشور مصر است که در کرانه باختری رود نیل و در شهر تاریخی ادفو واقع شده است. این معبد در دوره یونانی، برای هوروس (ایزد عقابنما) ساخته شده بود.
در خلوتگاه درونی تاریک معبد هوروس، همچنان زیارتگاهی برپاست که سنگهای آن صیقل داده شدهاند و بر باور مصریان باستان، حکاکیهای آن در اطراف تپهآفرینش وجود داشتهاند.
پایان معماری هلنیسم
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
ارسالها: 23330
#185
Posted: 27 Jan 2014 01:58
بازیهای المپیک باستان
در مورد خاستگاه بازیهای المپیک روایات متعددی وجود دارد. یکی از این روایات نخستین بازیهای المپیک را با مفهوم εκεχειρία«(اکخیریا)» یا آتش بس المپیک مرتبط میداند. بر اساس شمارش سالهای المپیادها تاریخ آغاز این بازیها به سال ۷۷۶ پیش از میلاد مسیح بازمی گردد، گرچه نظرات محققان در مورد زمان آغاز مسابقات بین سالهای ۸۸۴ پیش از میلاد تا ۷۰۴ پیش از میلاد در نوسان است.
از آن زمان به بعد، این مسابقات در یونان باستان از اهمیت بسیار بیشتری برخوردار شد، و این مسابقات در قرون شش و پنج پیش از میلاد مسیح به اوج اهمیت خود دست یافت. المپیک از اهمیت مذهبی بنیادینی برخوردار بود، و در بین رقابتها قربانی و مراسمی برای ادای احترام به زئوس و پلوپس برگزار میشد. (زئوس مجسمه عظیم در المپیا مستقر بود)، و پلوپس، قهرمان آسمانی و پادشاه المپیا بود که مسابق ارابه رانی وی از شهرت بسیاری برخوردار بود و مسابقات به افتخار وی برگزار میشد. تعداد ورزشها به ۲۰ رسید، و جشن تا چندین روز ادامه مییافت.از برندگان رقابتها تجلیل بسیاری به عمل میآمد و آنان در شعر و مجسمه جاودانگی مییافتند. این مسابقات هر چهار سال یکبار انجام میشد، و فاصله زمانی بین برگزاری دو دوره از مسابقات 'المپیاد' نام گرفت. یونانیان از المپیادها به عنوان روشی برای شمارش سالها استفاده میکردند. مشهورترین ورزشکار المپیک در این دوره میزیست: کشتی گیر قرن ششم پیش از میلاد میلو از کروتون تنها ورزشکار المپیک است که در شش المپیک قهرمان شدهاست. با به قدرت رسیدن رومیان در یونان از اهمیت مسابقات کاسته شد. زمانی که مسیحیت تبدیل به دین رسمی امپراطوری روم شد، بازیهای المپیک به عنوان جشنوارهای کفرآمیز و مغایر با اخلاقیات مسیحیت تلقی شد، و در سال ۳۹۳ دوران مسیحیت امپراطور تئودوسیوس برگزاری المپیک را ممنوع کرده و بدین ترتیب به سنتی هزار ساله پایان داد.
در دوران باستان معمولاً تنها مردان جوان میتوانستند در مسابقات شرکت کنند. شرکت کنندگان معمولاً برهنه بودند، این امر نه تنها به خاطر شرایط مساعد آب و هوایی بود بلکه ناشی از آن بود که این جشنواره، تا حدودی، جشن دستیابی به جسم بشر بود. برنده مسابقه، نه تنها از شهرت کسب مقام اول برخوردار میشد بلکه به وی تاجی از برگهای زیتون نیز اهدا میشد. شاخه زیتون نماد امید و صلح است.
در حین رقابت برای برخی رویدادها، بسیاری از شرکت کنندگان برای آنکه پوست خود را نرم نگه دارند و نیز برای آنکه نظر تماشاچیان را جلب کنند بدن خود را چرب میکردند.
گرچه حمل مشعل بخش ثابتی از جشنهای یونانیان بود، اما در بازیهای المپیک باستان چنین مشعلی یا نماد متشکل از پنج حلقه متصل به هم وجود نداشت. این نمادهای المپیک نخستین بار در المپیک نوین مورد استفاده قرار گرفت.
بر اساس اساطیر، پادشاه ایفیتوس از الیس، که به دنبال برقراری صلح در میان یونانیان در حال جنگ بود به ملاقات اوراکل از دلفی رفت. در آنجا به ایفیتوس توصیه شد هر چهار سال یکبار با جایگزین کردن رقابتهای ورزشی دوستانه به جای جنگ، حلقه درگیریها را قطع کند. ایفیتوس از پادشاه لیکورگوس از اسپارتا و پادشاه کلئوستنس از پیسا برای این کار دعوت به همکاری کرد. آنان آتش بسی را که "اکهیریاً نام گرفت پذیرفتند و نخستین بازیهای المپیک را در المپیا برگزار کردند. جنگ از ۱۲ روز قبل از مسابقات تا ۱۲ روز پس از آن قطع میشد، و بدین ترتیب ورزشکاران، هنرمندان، و تماشاگران میتوانستند به المپیا سفر کنند، تا در مسابقات شرکت کرده و دوباره در آرامش به سرزمینهای خود بازگردند.
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
ارسالها: 23330
#186
Posted: 27 Jan 2014 02:02
سیزاکتی
سیزاکتی از قوانین مشهور در یونان باستان، که معنای برداشتن بار، دلجویی کردن، سبک کردن تعهدات و تعلیق قروض و دیون، میداد. این کلمه به خصوص به قانونی اشاره دارد که سولون، قانونگزار بزرگ آتن، پس از تکیه زدن بر اریکهٔ قدرت و رسیدن به مقام آرکنتی در سال ۵۹۴ قبل از میلاد، به مرحلهٔ اجرا گذارد.
به موجب این قانون، سولون برای دلجویی از بدهکارانی که توانایی پرداخت وام خود را نداشتند، تخفیف زیادی قائل شد و به علاوه قانونی را که به موجب آن طلبکار حق به بردگی گرفتن یا فروش بدهکار را داشت، لغو کرد. با اینکه اصلاحات و قانونگزاریهای انجام شده توسط سولون و توجهات او به منافع عامه، بسیار متعدد هستند، اما تنظیم سیزاکتی مهمترین اقدام وی پس از آرکنت شدن به شمار میآید.
واژه Seisachtheia گرفته شده از seiein، به معنای برداشتن و تکان دادن و achthos، به معنای بار، در مجموع به معنی: امداد رساندن و خلاص کردن از زیر فشار بار) مجموعهای از قوانین برقرار شده توسط سولون، قانونگزار آتنی بود که به منظور اصلاح موضوع برده گیری و برده داری به خاطر بدهی، که به طور شایعی در آتن قرن ششم قبل از میلاد، اجرا میشد، وضع گردید. بر اساس وضعیت حقوقی که از قبل وجود داشت، و بر اساس قوانین اساسی ارسطو جهت اهالی آتن تنظیم شده بود، بدهکارانی که قادر به بازپرداخت بدهی خود به طلبکاران نبودند، ناگزیر میشدند که زمینهای خود را به آنها تسلیم نمایند. سپس این افراد به هکتموری (مسدسیها) تبدیل میشدند، بدین معنا که به رعایا یا بردگانی بدل میشدند که روی زمین خودشان که قبلاً به طلبکار داده شده بود، زراعت میکردند و یک ششم محصول به خودشان تعلق میگرفت و پنج ششم باقیمانده به طلبکار که حالا به ارباب تبدیل شده بود، تسلیم میشد. اما اگر ارزش میزان بدهیهای بوجود آمده، بیش از ارزش براورد شده از کل دارایی بدهکار میبود، آن گاه بدهکار و حتی خانواده اش تبدیل به بردگان متعلق به طلبکار میشدند. در صورتی که فردی از پرداخت به موقع بدهی خویش قصور میکرد نیز، باز هم نتیجه همان زایل شدن آزادی شخصی بدهکار و وثیقه قرار گرفتن آن بود.
اما بر اساس قانونهای سیزاکتی، بدهیهای کلان به صورتی فوری ملغی اعلام گردید، همه بردگیهایی که به جهت بدهکار بودن افراد پیش آمده بود، منتفی شد، تمامی زمینها یا املاکی که زارعین آنها بدلیل بدهی بی زمین و فقیر مانده یا به هکتوموری بدل شده بودند، توقیف شد و به صاحبان اصلی بازگشت و هرگونه استفاده از آزادیهای شخصی افراد به عنوان وثیقه در تمام بدهیهای آینده ممنوع گردید. در ضمن بر اساس قانون سیزاکتی، سقف حداکثری برای میزان تهیهٔ زمین و ملک از جانب افراد برقرار شد تا صرف نظر از قانونی بودن یا نبودن طرز به دست آوردن این زمینها، از تجمع بیش از حد زمین در دست خانوادههای قدرتمند جلوگیری به عمل آید.
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
ارسالها: 23330
#187
Posted: 27 Jan 2014 17:07
اسطوره شناسی یونانی به طور کلی
آ
آئروپه
آئیتس
آپولون
آتالانته
آتاماس
آترئوس
آتنا
آتونوئه
آته
آتیس
آخایوس
آخرون
آدراستوس
آدمتوس
آدونیس
آراخنه
آرئوپاژ
آرتمیس
آرس
آرگو
آرگوس صد چشم
آرگونوتها
آریادنه
آریون
آستواناکس
آسکالافوس
آشیل
آفارئوس
آفرودیته
آکتئون
آکریسیوس
آکونتیوس
آگاممنون
آگاوه (اسطورهشناسی)
آگنور
آلتئیا
آلکتروئون
آلکستیس
آلکمنه
آلکیپ
آلکینوئوس
آمازونها
آمالتئا (اساطیر)
آمفیتروئون
آمفیتریت
آمفیون
آمیمونه
آناکسیبیا
آنتایوس
آنتیسا
آنتیگونه
آنتیوپ
آنتیوپه (مادر آمفیون)
آنخیسس
آندروماخه
آندرومده
آوگیاس
آیاس
آیتلیوس
آیداس
آیسون
آیگیستوس
آینیاس
آیولوس
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
ویرایش شده توسط: sepanta_7
ارسالها: 23330
#188
Posted: 27 Jan 2014 17:08
ا
ائوترپه
ائوروپه
ائورودیکه
ائوروس
ائوروستئوس
ائورونومه
ائوفروبوس
ائومایوس
اپافوس
اپیگونها
اپیمتئوس
اتئوکلس
اخو
ادیپ
اراتو
اربوس
ارثروس
ارختئوس
اروس
اریس (افسانه)
اریگونه
اژه
اساطیر یونانی
اسب تروآ
اسپارت
استوکس
الگو:اسطورههای یونان
اسقلبیوس
اطلس (شخصیت افسانهای)
اکو و نارسیس
اکیدنا
الارا (شخصیت افسانهای)
الکترا
الکترا (ابهامزدایی)
المپ
الوسیون
الهههای انتقام
اماتیون
امنموسینی
اندومیون
اوئبالوس
اودیسئوس
اورانوس (اسطوره)
اورانیا
اورستس
اورفئوس
اوکئانوس
اوکئانیدها
اونیروس
اوینئوس
اوینومائوس
ایریس
ایزد
ایسماروس
ایسمنه
ایفیگنیا
ایکاروس
ایکاریوس
ایکمالیوس
ایلوس
ایلیتویا
ایناخوس
اینو
ب
بریسئیس
بلروفون
بورئاس
بیستون (اسطوره)
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
ویرایش شده توسط: sepanta_7
ارسالها: 23330
#189
Posted: 27 Jan 2014 17:10
پ
پاتروکلوس
پاریس (شخصیت افسانهای)
پاسیفائه
پاشنه آشیل
پان (اسطورهشناسی)
پانتهزیله
پاندورا
پایتون (اسطوره)
پرسئوس
پرسس
پرسفونه
پرندگان ستومفالوسی
پروتئوس (ایزد)
پروکروستس
پرومته
پرویتوس
پری یرز
پریاپوس
پریاموس
پریکلایمنوس
پسوخه و کوپیدو
پشم زرین
پگاسوس
پلئوس
پلوپس
پلوتوس
پلوتون (اساطیر روم)
پلیاس
پنتئوس
پنتیلوس
پنلوپه
پورها
پوزئیدون
پوگمالیون
پولادس
پولودوروس (پسر پریاموس)
پولونیکس
پولیدکتس
پولیفموس
پونتوس (اسطورهشناسی)
پویایی کلیو
پهلوان
پیره
پیریتوس
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
ارسالها: 23330
#190
Posted: 27 Jan 2014 17:12
ت
تارتاروس
تالائوس
تالتوبیوس
تاموریس
تاناتوس
تانتالوس
تایفون
تئا
تئوگونیا
تئیریاس
تتیس (اسطوره)
ترسیتس
تروس
ترویلوس
تریپتولموس
تریتون (اسطوره)
تسئوس
تسپیوس
تلامون
تلفوس
تلماخوس
تمیس
توخه
توسا (اساطیر یونان)
تیتان (اساطیر یونان)
تیتون
تیتیوس
تیرو
تیندارئوس
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.