ارسالها: 23330
#2,071
Posted: 27 Aug 2014 12:07
پینوشتها
[1]ــ اروپا از مدتها قبل برای چنین جنگی خود را آماده کرده بود. قتل ولیعهد اتریش بهانهای بود که به انبار باروت جرقه زد. اروپای استعماری نمیتوانست به اختلافات خود با مسالمت پایان دهد. افزارهای بسیار خطرناک جنگی در این زمان پیدا شد؛ از جمله گاز شیمیایی در انواع گوناگون که در قسمتهایی از آن استفاده شد. بمبارانهای هوایی در این جنگ تخریبهای وسیعی به بار آورد. در جبهه غرب طی سه سال جنگ هیچیک از دو طرف نتوانستند از خطوط سنگری خود بیش از چند مایل عقب یا جلو بروند. در جبهه شرق پیشروی اولیه روسها در کارپات و پروس خاوری سرانجام به عملیات طولانی و دفاعی روسیه منجر شد و فقط در تابستان 1916.م قوای بروسیلوف به تهاجمی در اتریش دست زدند. متفقین غربی برای کمک به روسیه کوشیدند از دریای سیاه راهی به این کشور باز نمایند، اما در تلاش برای تسخیر داردانل و گالیپولی شکست خوردند. در 1917.م انقلاب روسیه این کشور را از صحنه جنگ دور ساخت. در جبهه بالکان صربستان اولین تهاجم اتریش را عقب زد، اما در برابر قوای مشترک آلمان، اتریش و بلغارستان شکست خورد. یک نیروی چندملیتی از راه سالونیک به خطوط بلغارستان رخنه کرد و در اکتبر 1918.م به دانوب رسید. در جبهه ایتالیا خطوط دفاعی در طول رود ایزونتو در دو سال و نیم اول جنگ ثابت بود. در خارج از اروپا نبرد در فلسطین و بینالنهرین ادامه یافت. مستعمرات افریقایی آلمان به تصرف متفقین درآمد و ژاپن مستعمرات آلمان در خاور دور را متصرف شد. در اقیانوس آرام و اقیانوس اطلس جنگ دریایی کوچکی با ناوگان آلمانی روی داد. مهمترین جنگ دریایی آلمان و انگلستان در ساحل ژوتلند بود. استفاده آلمان از زیردریایی سبب وارد آمدن تلفات سنگینی به نیروی دریایی بریتانیا شد. حملات هوایی نیز جنگ را از جبههها به داخل شهرها کشاند.
[2]ــ با انقلاب روسیه و تحول عظیم در این کشور رقابتی که بین روسیه تزاری و انگلیس در ایران وجود داشت متوقف گردید. انگلیس میخواست جای روسیه را هم در ایران بگیرد. شوروی انقلابی اعلام کرد دیگر نمیخواهد به همسایگان زور بگوید و رویکردی استعماری داشته باشد. قرارداد 1919 بین انگلیس و ایران بر همین مبنا تنظیم و امضا شد. با این قرارداد امور نظامی، اداری، مالی ایران در دست انگلیسیها قرار میگرفت؛ درواقع استقلالی برای کشور باقی نمیماند. این قرارداد با اعتراضات همهجانبه از داخل و خارج مواجه شد و امکان اجرا پیدا نکرد.
[3]ــ اعلامیه معروف بالفور در مورد فلسطین و امکان تشکیل یک دولت یهود در خاورمیانه در دوران همین جنگ جهانی با برنامه تدارک دیده شد.
[4]ــ برای ملاحظه جزئیات بیشتر مربوط به جنگ جهانی اول و حوادثی که در ایران اتفاق افتاد. رک: سیدجلالالدین مدنی، تاریخ سیاسی معاصر ایران، ج1
[5]ــ جنگ بینالمللی اول به صورت دهشتناکترین جنگی که تا آن زمان در تاریخ جهان سابقه نداشت شروع شد. این جنگ به قوانین انسانیت و به حقوق بینالمللی لطمات شدیدی وارد ساخت. طی درگیریها بعضی از مقررات بینالمللی مثل احترام به سفرا و نمایندگان سیاسی تا اندازهای رعایت میشد، طرفین جنگ به عهدنامههای ژنو مربوط به صلیب سرخ و عهدنامههای لاهه 1899 خود را مقید میدانستند و ادعا میکردند که اصول جنگ را رعایت میکنند، اما عملشان هرگز با ادعایشان تطبیق نداشت. اینان بدترین رفتار را با اسرای جنگی و مهمتر از آن با کشورهای بیطرف داشتند. انگلستان و فرانسه دریاهای اطراف قلمرو خشکی خود را متقابلا منطقه جنگی اعلام نمودند و با مینگذاری، عبور و مرور کشورهای بیطرف را با خطرهای بسیاری مواجه ساختند، حمل و نقل خوار و بار و کالا را برای دشمن خود ممنوع، و برای کشورهای بیطرف مشکل نمودند، هرگز قواعد حقوق بینالملل را در محاصره دریایی مراعات نکردند. اقدامات خلاف اصول انسانیت و حقوق بینالملل به تدریج تشدید شد. ایالات متحده امریکا ابتدا دور از جنگ مانده بود و پیشرفت جنگ را آنچنان میدید که امریکا را هم در بر گیرد. در 7 مه 1915.م کشتی انگلیس لوزیتانیا غرق شد و در نتیجه بیش از هزار نفر سرنشینان آن غرق شدند که اکثرشان امریکایی بودند، این مساله و نیز ادامه فعالیت زیردریاییها ــ که منافع امریکا را به خطر انداخته بود ــ امریکا را وارد جنگ نمود.
[6]ــ کنوانسیون 13 لاهه اعلام داشته بود که دولت بیطرف نباید له و علیه یکی از طرفین مخاصمه موضعگیری کند. دولت بیطرف باید محدودیتهای تحمیلشده از جانب طرفین مخاصمه را بپذیرد و تحمل نماید و سرزمین خود را پایگاه تقویت یک طرف علیه طرف دیگر قرار ندهد. وظایف بیطرفی متوجه دولت بیطرف است و در مورد اتباع آن کشور صادق نیست. دولت بیطرف مکلف نیست احساسات و حتی اقدامات اتباع خود را کنترل کند. طرفین مخاصمه نیز باید به تمامیت ارضی و استقلال سیاسی دولت بیطرف احترام گذارند. نقض حقوق و وظایف بیطرفی توسط هر یک از متخاصمان، از یک سو، و دولت بیطرف، از سوی دیگر، نقض حقوق بینالملل قلمداد میشود و طرف صدمهدیده میتواند به عکسالعمل مناسب اقدام نماید. رک:
A Manuel of International Low, Gorge sch wareenberger, London Stevens and sans limited, 1979, P. 93
[7]ــ اسناد بایگانی وزارتخارجه، مراسله شماره 2989/3167 مورخ 12 ذیقعده 1332
[8]ــ متن نامه وزیرمختار روس چنین است: «از پطروگراد به من امر تلگرافی رسیده است به دولت ایران اطلاع بدهم اگرچه عثمانیها به دو سه نقطه خاک روسیه حمله بردهاند، اما رسما اعلان جنگ نشده و مذاکرات فیمابین پطروگراد و اسلامبول در جریان است، اما در صورت اعلان جنگ دولت روس مجبورا برای حفظ قفقاز، در حدود آذربایجان به بعضی عملیات نظامی اقدام خواهد کرد، اما از آنجا که دولت روس قصدی بر ضد دولت ایران ندارد و در خیال توسعه خاک و ضمیمه کردن آذربایجان به روسیه نیست، اولیای دولت ایران نباید این اقدامات را بر ضد خود تصور کنند و چون به من امر شده بود که این مطلب را فورا به اطلاع اولیای دولت برسانم این است که منتظر نشدم که کتبا به استحضار دولت ایران برسانم.»
[9]ــ مقارن همین اوضاع و احوال روزنامه حقیقت چاپ اسلامبول طی مقالهای با عنوان بیطرفی ایران نوشت: «دولتین روس و انگلیس هنوز در باب بیطرفی ایران مذاکره و مباحثه میکنند، گویا ایران یک دولت مستقل و بیطرف بوده و دخول عساکر عثمانی از حدود آذربایجان حرکتی برخلاف حقوق بینالملل بوده است... ایران بیطرف است!؟ در صورتی که تمام آذربایجان زیر پای مذلت عساکر روسی است. ایران بیطرف است در صورتی که مشهد رضا(ع) بمباران شده و حالا هم از حضور روسها در آنجا مضطرب است. ایران بیطرف است!؟ در صورتی که سواحل ایران در خلیج فارس فعلا تحت حاکمیت انگلیس است. ایران بیطرف است!؟ در حالی که در 1907 روس و انگلیس ایران را به منطقه نفوذ تقسیم کردهاند. همه چیز در دست روس و انگلیس است و حکومت به یک قدم و یک حرکت آزادانهای مالک نیست و عبارت بیطرفی صورت ظاهری است. مثلا چهار سال قبل دولت ایران برای تنظیم مالیه خود با تصویب روس و انگلیس مورگان نام، متخصص امریکایی، را جلب کرد. اتفاقا این آدم صاحب وجدان شروع به کار کرد و نخواست آلت دست روس و انگلیس بشود. امور مالیه ایران را به منفعت خود ایران شروع به اصلاح کرد. بلافاصله دولت روس عزل و طرد مورگان را طلب کرد که بالاخره حکومت مجبور شد از این آدم صادق صرفنظر نماید.» همین روزنامه نوشت: «ایران را از داشتن هرگونه قوای منظم و مرتب محروم نمودند، به طوری که امروزه دولت ایران... مالک هیچگونه قوایی نمیباشد. شهرهای مهم ایران از قبیل تبریز، خوی، سلماس، ارومیه، رشت و مشهد تماما تحت اشغال نظامی روسهاست و حتی چند دسته قشون بومی هم که در تهران موجود است از طرف صاحبمنصبان و کاماندوهای روسی اداره میشود. بنابراین اظهار روسها درباب بیطرفی و استقلال ایران آیا بیحیایی نیست؟»
[10]ــ بعضی از مطالب روزنامه حقیقت، چاپ اسلامبول، واقعیت دارد، ولی تمام آن درست نیست؛ مثلا: در مورد تجاوزات روسیه واقع را میگوید، ولی درباب عثمانی مطالب آن با واقعیت مطابق نیست. موارد مزاحمت عثمانی در مرزهای ایران و نسبت به اتباع آن بسیار زیاد میباشد و این نشاندهنده نادرست بودن مطالب این روزنامه است. جراید چاپ دولت عثمانی از وحدت با ایران سخن میگفتند، ولی دولت عثمانی، بر خلاف مطالب مطبوعات، هیچگونه اقدامی در جهت نزدیکی با ایران انجام نمیداد. در اوضاع و احوال آن زمان مرکز خلافت ادعایی اسلامی، که امپراتوری عثمانی بود، با وضع حکومتی که داشت و دور بودن از اجرای اصول اسلامی در داخل و پذیرفتن بعضی تحمیلات خارجی، مثل کاپیتولاسیون و وسعت گرفتن آن، به تجزیه و سقوط محکوم بود؛ کما اینکه پس از مدتی چنین نتیجهای حاصل شد و از آن میان ترکیهای به وجود آمد که رسما مکلف و موظف بود که از اسلام جدا بماند.
[11]ــ متن فرمان بیطرفی ایران در جنگ جهانی اول به این شرح اعلام شد: «نظر به اینکه در این اوقات متاسفانه بین دول اروپ نائره جنگ مشتعل است و ممکن است این محاربه به حدود مملکت ما نزدیک شود و نظر به اینکه روابط ودادیه ما بحمدالله با دول متخاصمه برقرار است، برای اینکه عموم اهالی از نیات مقدسه ما در حفظ و صیانت این روابط حسنه نسبت به دول متحاربه مطلع باشند امروز مقرر میفرماییم که جناب اشراف رئیسالوزراء فرمان ملوکانه را به فرمانفرمایان و حکام و مامورین دولت ابلاغ دارند که دولت ما در این موقع مسلک بیطرفی را اتخاذ و روابط دوستانه خود را با دول متخاصمه کماکان حفظ و صیانت مینماید و بدین لحاظ مامورین دولت را باید متوجه نمایند که نباید وجهاً من الوجوه براً و بحراً کمک به همراهی و یا ضدیت با هر یک از دول متحاربه نموده و یا ادوات حربیه و یا اسلحه برای یکی از طرفین تدارک و یا حمل کنند و باید از طرفداری با هر کدام از دول متخاصمه پرهیز و احتراز نموده مسلک بیطرفی دولت متبوعه خود را کاملا رعایت نمایند و در تکمیل حفظ بیطرفی و صیانت روابط حسنه باز آنچه هیات دولت ما مصلحت دانند به عرض برسد در اجرای مقررات آن امر ملوکانه شرف صدور خواهد یافت.»
[12]ــ در نامه سفارت انگلیس به رئیسالوزراء چنین آمده است: «... احکامی که از هندوستان به صاحبمنصب فرمانده قشون انگلیس داده شده مبتنی بر این است که بایستی بیطرفی ایران به دقت مراعات شود. از رسانیدن این خبر به جناب اشرف خیلی خرسند هستم و یقین دارم جناب اشرف هم با دوستدار همعقیده خواهید بود.»
[13]ــ در حالی که حوادث در شمال، جنوب، و غرب کشور ادامه مییافت و بیطرفی ایران را نقض میکرد، وزارتخارجه در مراسلهای یکنواخت هیجده فقره گزارش کارگزاریهای آذربایجان و کردستان را در رعایت نکردن بیطرفی برای نه سفارتخانه مقیم تهران و سفارتخانههای ایران در لاهه، لندن و بلژیک فرستاد و موارد خلافی را که ماموران متخاصم مرتکب شده بودند یادآور شد: الفــ تعرض دو نفر از اتباع روس به موسیو لیتن، قنسول آلمان در تبریز؛ بــ تعرض به موسیو فون هندیک، نایب سفارت آلمان در بانک استقراضی شعبه همدان، توسط یک نفر ارمنی؛ جــ زخمی کردن تاجر آلمانی در مشهد در حجرهاش به وسیله سالدات روس که به مرگ وی منجر شده است؛ دــ دستور قنسول روس در تبریز به قنسول آلمان مبنی بر اینکه بهتر است اتباع آلمان از آذربایجان خارج شوند؛ هـ ــ موارد دیگری که به اتباع آلمان و اتریش تعرض شده است.
در ادامه این مراسله چنین آورده شده بود: آلمانیها هم مصمم شدهاند علیه متفقین، مخصوصا بریتانیا، گروههایی تشکیل بدهند. اینان برآناند که اهالی شرق ایران را برانگیزند تا منافع انگلیس را در افغانستان و هندوستان در خطر قرار دهند، همچنین ایلات و عشایر جنوب از جمله دشتیها، تنگستانیها، دالکیها، برازجانیها، بویراحمدیها و چاکوتاهیها را علیه انگلیسیها بشورانند.
[14]ــ شعاعالسلطنه، فرزند مظفرالدینشاه، در زمان سلطنت برادرش، محمدعلی شاه، حاکم فارس بود و چون محمدعلیشاه از سلطنت خلع، و به خارج تبعید گردید، وی با حمایت قوای روسیه و قوایی که خود تدارک دیده بود به جنگ با نیروهای دولت مرکزی اقدام کرد، اما سرانجام شکست خورد. در جنگ جهانی اول و هنگامی که روسها بخشی از کشور را اشغال کرده بودند احمدشاه درصدد برآمد تهران را ترک کند. در تاریخ آمده است که نیمهشب مستوفی، رئیسالوزرا، به حضور احمدشاه رسید و چنین گزارش داد: «... به سفرا خاطرنشان گردید شاه تصمیم دارد اگر قشون وارد شود محل اقامت خود را در اصفهان تشکیل دهد، سفیر انگلیس گفت: چیز مهمی نیست، ما فردا شعاعالسلطنه را برای امر سلطنت انتخاب مینماییم.» ملاحظه نمایید وضع ایران را! وضع شاه را! و وضع مداخله انگلیس را که با صراحت در مورد تغییر و تبدیل شاه سخن میگوید.
[15]ــ دولت عثمانی در آن زمان ظاهرا قدرت اسلامی آن عصر بود و خلافت اسلامی را عهدهدار بود و به سهم خود تبلیغاتی علیه روس و انگلیس داشت چون در کنار آلمانها قرار گرفته بود و محافل اجتماعی عثمانی علاقهمند بودند که ایران از بیطرفی منصرف شود و با کسانیکه مرکزیت اسلامی را هدف قرار دادهاند وارد جنگ شود در این زمان به علت توسعه درگیریها آلمانیها مصمم بودند اقدامات خود را علیه متفقین وسعت بخشند و مخصوصا گروههایی را برانگیزند تا از شرق ایران به افغانستان و هندوستان اعزام گردند و آن مناطق را علیه انگلیس بشورانند همچنین درصدد برآمدند ایلات و عشایر جنوب ایران مثل دشتیها، تنگستانیها و دیگران را علیه انگلیسیها به اقدام وادار نمایند.
پایان بیاعتنايي انگليس و روسيه به بيطرفي ايران در جنگ جهاني اول
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
ارسالها: 23330
#2,072
Posted: 29 Aug 2014 22:03
معاهدههای جنگ جهانی اول
آفریقای خاوری آلمان
- پایتخت باگامویو (۱۸۸۵–۱۸۹۰)
- دارالسلام (۱۸۹۰–۱۹۱۸)
- ساختار سیاسی مستعمره
- امپراتور
- - ۱۸۷۱–۱۸۸۸ ویلهلم یکم
- - ۱۸۸۸-۱۸۸۸ فریدریش سوم
- - ۱۸۸۸–۱۹۱۸ ویلهلم دوم
- فرماندار
- - ۱۸۸۵-۸۹ (نخستین) کارل پترس (کمپانی آفریقای شرقی آلمان)
- - ۱۹۱۲-۱۸ (واپسین) هاینریش آلبرت شنه
- دوره تاریخی امپریالیسم نو
- - پایهگذاری ۲۷ فوریه ۱۸۸۵
- - پیمان هلیگولند-زنگبار ۱ ژوئیه
- - شورش ماجیماجی ۲۱ اکتبر
- - واگذاری به بریتانیا ۲۵ نوامبر
- - پیمان ورسای ۲۸ ژوئن ۱۹۱۹
- جمعیت
- - حدود ۱۹۱۳ ۷٬۷۰۰٬۰۰۰
- یکای پول روپیه
آفریقای خاوری آلمان(به آلمانی: Deutsch-Ostafrika) نام مستعمرهٔ پیشین امپراتوری آلمان در شرق آفریقا بود که دربرگیرندهٔ خاک کشورهای کنونی بوروندی، تانزانیا و رواندا میگردید. مساحت این سرزمین ۹۹۴٬۹۹۶ کیلومتر مربع بود.
آفریقای خاوری در دهه ۱۸۸۰ میلادی ضمیمهٔ خاک آلمان شد و با شکست این کشور در جنگ جهانی اول از آلمان جداشد و میان دو کشور بلژیک و بریتانیا تقسیمگشت.
تشکیل این مستعمره به بنیادگذاری سکونتگاهی آلمانی توسط کارل پترس در حدود دولت زنگبار شد. هنگامی که سلطان زنگبار مدعی حکومت بر سرزمینهای مستعمرهشده به دست آلمانیها شد، اتو فن بیسمارک-صدراعظم آلمان- پنج کشتی جنگی برای دفع او فرستاد، نتیجه آنکه سرانجام آلمان و بریتانیا به تفاهم رسیدن تا سرزمینهای مورد بحث را میان خود بخش کنند و سلطان زنگبار هم راهی جز پذیرش پیمان ایشان نداشت.
آفریقای خاوری روی همرفته برای امپراتوری آلمان سوددهی نداشت و دولت مرکزی در برلین ناچار بود کمکهزینههایی نیز بدین مستعمره پرداختکند.
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
ارسالها: 23330
#2,073
Posted: 29 Aug 2014 22:07
اصول چهاردهگانه ویلسون
توماس وودرو ویلسون رئیس جمهور ایالات متحده آمریکادر ۸ ژانویه ۱۹۱۸ پیشنهادهای خود را برای دنیای پس از جنگ جهانی اول اعلام کرد.این اصول چهاردهگانه عبارتاند از :
- ۱-موقوف کرن سیاستهای محرمانه و منعقد ساختن پیمانهای علنی صلح
- ۲-آزادی رفتوآمد در دریاها
- ۳-برداشتن موانع گمرکی و مقرر داشتن مساوات و آزادی در تجارت
- ۴-تقلیل تسلیحات
- ۵-حل عادلانه دعاوی مستعمراتی
- ۶-تخلیه خاک روسیه
- ۷-استقلال مجدد بلژیک
- ۸-تخلیه فرانسه و بازگرداندن آلزاس و لورن به این کشور
- ۹-تجدید نظر در مرزهای ایتالیا
- ۱۰-خودمختاری اقلیتهای اتریش – مجارستان
- ۱۱-تخلیه خاک صربستان و مونته نگرو و رومانی و حل عادلانه اختلافات بالکان
- ۱۲-استقلال داخلی ملل تابع ترکیه ( عثمانی ) و بینالمللی کردن تنگه داردانل
- ۱۳-تأسیس مجدد دولت لهستان
- ۱۴-تأسیس جامعه ملل
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
ارسالها: 23330
#2,074
Posted: 29 Aug 2014 22:10
پیمان ورسای
نسخه انگلیسی معاهده ورسای
پیمان ورسای قرار دادی است که در ۲۸ ژوئن سال ۱۹۱۹ میلادی در کاخ ورسای واقع در حومه پاریس به امضا طرفین درگیر جنگ جهانی اول رسید و رسماً به نخستین جنگ جهانی خاتمه داد هرچند که آتش جنگ در ۱۱ نوامبر ۱۹۱۸ خاموش شده بود. این معاهده در تاریخ ۱۰ ژانویه ۱۹۲۰ به مرحله اجرا گذاشته شد.
این قرارداد از مشهورترین قراردادهای تاریخ است و با توجه به پیامدهایی که داشت میتوان آنرا در زمره تاثیرگذارترین و سرنوشتسازترین قراردادهای تاریخ بهحساب آورد، در این معاهده امپراتوری آلمان باید خلع سلاح میشد و به متفقین خسارت میپرداخت.
این پیمان در ۲۸ ژوئن ۱۹۱۹ میان دولتهای پیروز در جنگ و آلمان (دولت شکست خورده در آن جنگ) در کاخ ورسای، در پاریس بسته شد. نخستین بخش پیمان به بنیاد «جامعهٔ ملل» مربوط بود و بخش دوم آن آلزاس-لورن را از آلمان به فرانسه، او پن-مالمدی را به بلژیک، بخشی از سیلزی بالا (بعد از همهپرسی) پوزن و پروس غربی را به لهستان، بندر ممل و کرانههای آن را به لیتوانی، هولشتین را به چکسلواکی و بخشی از شلسویگ را (بعد از همهپرسی) به دانمارک واگذار کرد. آلمان از حاکمیت خود بر دانتزیگ چشم پوشید و از اتحاد با اتریش، جز با موافقت همهٔ اعضای جامعهٔ ملل، بازداشته و خلع سلاح شد. نیروهای پیروز راینلند را برای پانزده سال اشغال کردند و سرزمین سار بینالمللی اعلام شد. رودخانههای آلمان بینالمللی شد و مستعمرههای آن با سرپرستی جامعهٔ ملل میان دولتهای پیروز تقسیم شد. آلمان مجبور شد «مسئولیت آلمان و متحدانش را در ایجاد خرابیها و زیانهایی که متفقین و دولتهای متحد آنها و ملتهایشان بر اثر تجاوز آلمان و متحدانش تحمل کردهاند» پذیرفته و غرامت آنها را بپردازد. این غرامت در ۱۹۲۱ شش میلیارد و ششصد میلیون لیره برآورد شد. آلمان در فاصلهٔ پایان جنگ جهانی یکم و آغاز جنگ جهانی دوم دربارهٔ سرزمینهای واگذارده، به ویژه سلیزی بالا، پروس غربی، ممل، سار و راینلند با دولتهای دیگر کشاکش داشت و تا پایان ۱۹۳۹ دوباره آنها را بازیافت. دولت نازی که در ۱۹۳۳ بر سر کار آمد رفته رفته از زیر محدودیتهای نظامی شانه خالی کرد و غرامتها نیز اندک اندک کاسته و در ۱۹۳۲ بخشوده شد. پیمان ورسای یکی از انگیزههای سرکشی دوباره و شور قدرتطلبی آلمانها و پیروزی نازیسم در آلمان و به راه افتادن جنگ جهانی دوم بود. بندهای قرارداد صلح ورسای:
- تمامی کشتیهای جنگی و تجاری آلمان به انگلستان و فرانسه داده شود
- آلمان با هزینه خود برای متفقین کشتی بسازد
- آلمان باید از تمامی داراییهای خود در سایر کشورها چشم بپوشد
- آلمان باید ۵۰۰۰ موتور قطار و ۱۵۰ هزار اتومبیل برای متفقین تولید کند
- آلمان باید به مدت ۱۰ سال مقادیر زیادی (مقادیر در پانویس قرارداد ذکر شده بود) زغال سنگ به فرانسه ایتالیا و بلژیک بپردازد
- متفقین تا ۵ سال بر واردات و صادرات آلمان نظارت داشته باشند
- رودهای الب و اودر و همچنین کانال کیل در آلمان بینالمللی اعلام شود
- علاوه بر اینها آلمان باید ۶ میلیارد و ۶۰۰ میلیون لیره استرلینگ به صورت نقدی غرامت به متفقین بپردازد
- ناحیه زغال سنگ خیز سار به مدت ۱۵ سال به فرانسه واگذار شود
- آلمان میبایست ارتش خود را به یکصد هزار نفر آن هم بدون تانک، سلاح سنگین و خودروهای زرهی کاهش دهد
- آلمان از حق داشتن زیردریایی و سرباز گیری محروم میشود
- آلمان از داشتن نیروی هوایی محروم و نیروی دریایی آن هم به ۶ فروند کشتی جنگی و تعدادی رزمناو و اژدر محدود میگردد
- با وجود این قرارداد آلمان ۵۵ درصد از منابع سنگ آهن، ۴۵ درصد از منابع زغال سنگ، ۷۵ درصد از منابع روی و ۵۷ درصد از منابع سرب خود را از دست داد
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
ارسالها: 23330
#2,075
Posted: 29 Aug 2014 22:13
کریدور لهستان
کریدور لهستان در ۱۹۲۳-۱۹۳۹
کریدور لهستان(به انگلیسی: Polish Corridor)، نوار ارضی باریکی بود که به لهستان امکان دسترسی به دریا را میداد و پروس شرقی را از بقیه آلمان جدا میکرد. این کریدور دریایی پس از جنگ جهانی اول و بر اساس معاهده ورسای به لهستان واگذار شده بود. همین معاهده،دانتزیگ، واقع در در دریای بالتیک، را یک «شهر آزاد» تعیین کرد ه بود که متعلق به هیچ کشوری نبود اما لهستان آن را اداره میکرد.
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
ارسالها: 23330
#2,076
Posted: 29 Aug 2014 22:16
عهدنامه برست-لیتوفسک
نمایندگان طرفین در حال امضا کردن عهدنامه
عهدنامه برست-لیتوفسک (به انگلیسی: Treaty of Brest-Litovsk) عهدنامه صلحی بود که در تاریخ ۳ مارس ۱۹۱۷ بین در جمهوری فدراتیو روسیه شوروی و قدرتهای مرکزی به رهبری امپراتوری آلمان در خلال جنگ جهانی اول بسته شد.
عهدنامه چند ماه بعد توسط کشورهای امضاکننده عضو قدرتهای مرکزی و نخست توسط امپراطوری آلمان به تدریج شکسته شد.
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
ارسالها: 23330
#2,077
Posted: 29 Aug 2014 22:21
پیمان بخارست، ۱۹۱۸
نخست وزیر رومانی الکساندر مارگیلومان در حال امضای عهدنامه.
- امضا شده ۷ مه ۱۹۱۸
- مکان بوفته, رومانی
- وضعیت انعقاد قرارداد توسط رومانی و قدرتهای محور
- امضاکنندگان امپراتوری آلمان
- اتریش-مجارستان
- امپراتوری عثمانی
- بلغارستان
- رومانی
- زبانها آلمانی
پیمان بخارست عهدنامه صلحی میان پادشاهی رومانی در یک طرف و دول محور جنگ جهانی اول یعنی اتریش-مجارستان، امپراتوری آلمان، امپراتوری عثمانی و بلغارستان در طرف دیگر بود که به دنبال بنبست در جبهه رومانی و خروج روسیه از جنگ و انعقاد عهدنامه برست-لیتوفسک توسط دولت شوروی رخ داد. این پیمان در ۷ مه ۱۹۱۸ در بوفته نزدیک بخارست منعقد شد.
- رومانی مجبور شد که دوبرویا جنوبی و و ناحیه جنوب دوبرویا شمالی را به بلغارستان واگذار کند. باقی منطقه دوبرویا شمالی نیز تحت کنترل دول محور باقی میماند.
- رومانی مجبور به واگذاری گذرگاههای کوههای کارپات به اتریش-مجارستان گردید.
- رومانی مجبور شد چاههای نفت خود را تا ۹۰ سال بعد به آلمان واگذار نماید.
- قدرتهای محور، ناحیه بیسارابیا را به قلمرو رومانی محلق نمودند.
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
ارسالها: 23330
#2,078
Posted: 29 Aug 2014 22:25
پیمان تریانون
امضای معاهده در ۴ ژوئن ۱۹۲۰
مجارستان که در بین جنگ جهانی نخست در صف دولتهای محور علیه متفقین میجنگید، پس از شکست توسط کشورهای پیروز (به جز شوروی و آمریکا)، به پیمانی معروف به تریانون در سال ۱۹۲۰ تن داد.
بر اساس این پیمان مجارستان دو سوم گستردگی سرزمین و یک سوم جمعیت خود را از دست داد.
با این پیمان مجارستان از دریای آزاد محروم گردید. ترانسیلوانیا، بخش خاوری منطقه «بانات» و چند ناحیه دیگر به رومانی واگذار شد و مناطق «اسلوواکی» و «روتنیا» به کشور چک اسلواکی رسید. «کروواسی»، «اسلاودینا»، «بانات باختری» به یوگسلاوی واگذار شد و «بورگن لند» به اتریش رسید.
با این تحقیر تمامی حکومت هایی که از سال ۱۹۱۸ تا ۱۹۴۵ (استقرار نظام سوسیالیستی) در مجارستان روی کار آمدند، استراتژی نخست خود را بر مبنای پیگیری اهداف تجدید نظر طلبانه قرار دادند و همین امر سبب شد که این کشور در دوران جنگ جهانی دوم نیز در صف دولتهای محور قرار گیرد. انگیزه اصلی مجارستان در اتحاد با دولت های محور، باز پس گرفتن سرزمینهای از دست رفته خود در جنگ جهانی نخست (بر اساس پیمان تریانون) بود. سیاستی که در عمل شکست خورد و نتیجهای دربر نداشت.
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
ارسالها: 23330
#2,079
Posted: 29 Aug 2014 22:27
پیمان لوزان
هیات ترک در پیمان لوزان. عصمت پاشا در میانهً جمع است.
پیمان لوزان نام یک پیمان آشتی بود که در تاریخ ۲۴ ژوئیه ۱۹۲۳ (۲۴/۷/۱۹۲۳) در لوزان سوئیس به امضاء رسید.
این پیمان وضعیت تقسیمبندی بخشهای آناتولی و تراکیه شرقی امپراتوری فروپاشیده عثمانی را مشخص کرد. پیمان لوران پیمان سِور را که در سال ۱۹۲۰ (۱۰/۸/۱۹۲۰) توسط دولت عثمانی امضاء شده بود فسخ کرد.
پیمان لوزان باعث به رسمیت شناخته شدن کشور تازهبنیاد ترکیه از سوی کشورهای جهان شد.
کنفرانس لوزان برای پایان دادن به جنگ در خاور نزدیک در شهر لوزان سوئیس بین کشورهای ذینفع برقرار شد. پیمان سور لغو گردید و واژه «مسئله شرق» دیگر بهکار نرفت.
پیمان لوزان تکلیف فاتحان جنگ جهانی اول و همچنین یونان و بلغارستان را با ترکیه و همچنین وضعیت مرزهای این کشور را که بر جای امپراتوری عثمانی نشسته بود روشن ساخت.
پیمان لوزان پایان جنگ ۱۹۲۱-۱۹۲۲ میان ترکها و یونانیها را مشخص میکند و منافع ترکهای ترکیه را بهتر از پیمان سور تآمین کرد.
طرفهای پیمان در یکسو ترکیه و در سوی دیگر کشورهای یونان فرانسه بریتانیا ایتالیا ژاپن رومانی و پادشاهی صربها کروآتها و اسلوونیها بودند.
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
ارسالها: 23330
#2,080
Posted: 29 Aug 2014 22:29
عهدنامه قارص
معاهده قارص عهدنامهای بود که میان اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی و دولت ترکیه به سال ۱۹۲۲ در ایروان بسته شد. طبق این عهدنامه ترکیه با سپردن قفقاز به شوروی حاکمیت خود را به قارص و اردهان باز یافت.
قرارداد مودروس
بعد از شکست عثمانیها در جنگ جهانی اول، آنها طبق مفاد قرارداد مودروس (به انگلیسی: Armistice of Mudros) که در ۳۰ اکتبر سال ۱۹۱۸ میلادی با انگلیسیها بسته شد، و متعهد شدند تا از قفقاز و نخجوان خارج شوند.
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
ویرایش شده توسط: sepanta_7