ارسالها: 23330
#2,161
Posted: 27 Nov 2014 23:59
اختلافات ایدئولوژیک و واکنش
تلافی جویی خشونتباری که در برابر شورش چهاردهم دسامبر صورت گرفت، این روز را درخاطره نهضتهای انقلابی پس از آن برای مدتی طولانی حفظ نمود. به منظور سرکوب بیشتر این شورشها، مدارس و دانشگاهها تحت نظارت مستمر قرار گرفتند و مطالب (خاص) رسمی درسی برای دانشجویان تدوین گردید. پلیسهای مخفی در تمام نقاط مستقر شدند. نیروهای به اصطلاح انقلابی به سیبری تبعید شدند و در زمان حکومت نیکلای اول، صدها هزار نفر از این افراد به ناحیه کاتورگا در سیبری اعزام شدند. در این جایگاه میخائیل باکونین به عنوان پدر هرج و مرج شناخته میشد. او در سال ۱۸۴۲، روسیه را به مقصد اروپای غربی ترک نمود، که در آنجا او در جنبشی سوسیالیستی فعال گردید. پس از شرکت در قیام (ماه) میشهر درسدن (آلمان) در سال ۱۸۴۹، به زندان افتاد و به سیبری منتقل شد، و سرانجام از آنجا فرار کرد و رهسپار اروپا شد. با وجود اختلافات عمده ایدئولوژیکی و تاکتیکی، او عملاً به نیروهای کارل مارکس پیوست. نظریات مختلف اجتماعی از سوی افراد روسی افراطی (رادیکال) همچون الکساندر هرتسن و پطر کروپوتکین مطرح میگردید. پرسش راجع به جهتگیری روسیه، نیروی محرکه خود را از زمانی که برنامه غربی سازی پتر کبیر مطرح شد، به دست آورده بود. برخی از این تقلیدهای اروپایی خوشایند بودند درحالی که برخی دیگر در غرب هم مردود شناخته شده بودند و آنها میخواستند به سنتهای قدیمی در گذشته بازگردند. طرفداران نژاد اسلاو، با رویه اخیر سرستیز و جنگ داشتند و (عادات) روبه زوال غربی را تحقیر مینمودند. طرفداران اسلاوها مخالف با دیوانسالاری بودند، و اشتراک گرایی قرون وسطائی روسی را در آرامش یا اوبشچینا را بر فردگرایی غرب ترجیح میدادند.
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
ارسالها: 23330
#2,162
Posted: 28 Nov 2014 00:01
نهیلیسم
دردهه ۱۸۶۰، جنبشی تحت عنوان نهیلیسم در روسیه گسترش یافت. مدت زمانی بود که بسیاری از آزادیخواهان روسی به دلیل بحثهای پوچ خود با روشنفکران ناخشنود بودند. نهیلیستها تمامی ملاکهای قدیمی را زیر سوال بردند، و با استقلال فردی مبارزه نموده، و دستگاه حکومت روسیه را شگفتزده ساختند. نهیلیستها درابتدا تلاش نمودند تا اشرافی گرائی را به عاملی برای اصلاحات تبدیل نمایند. زمانی که در آن نقطه ناکام ماندند، به طبقه رعایا رونمودند. مبارزه آنها در حرکت به سوی مردم تحت عنوان نهضت ناردونیک شناخته میشود.
در حالی که نهضت ناردونیک در حال شتابگیری بود، دولت روسیه به سوی ریشه کنی آن حرکت مینمود. در پاسخ به واکنش فزاینده دولت، شاخه رادیکال ناردونیکها، از تروریسم حمایت کرده و آن را پیاده میساخت. مسئولین برجسته (دولتی) یکی پس از دیگری یا مورد سوء قصد قرار گرفته و یا طی بمبگذاری کشته میشدند. نهایتاًپس از تلاشهای مکرر، الکساندر دوم در سال ۱۸۸۱ ترور شد، و این در اوایل روزهایی بود که او پیشنهادی را مبنی برایجاد یک مجمع از نمایندگانی را میپذیرفت که به طراحی اصلاحاتی جدید علاوه بر لغو قانون رعیتداری میپرداختند تا چارهای برای تقاضاهای انقلابی بیابند.
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
ارسالها: 23330
#2,163
Posted: 28 Nov 2014 00:01
استبداد و واکنش نسبت به حکومت الکساندر سوم
تزار جدید الکساندر سوم (۱۸۹۱-۱۸۸۱) بر خلاف پدرش، سراسر حکومت وی نوعی ارتجاع پایدار نسبت به اصل نیکلای اول تحت عنوان خودگردانی، درستی، و احترام به مردم بود. الکساندر سوم به عنوان یک طرفدار متعهد اسلاوها، معتقد بود که روسیه تنها در صورتی میتواند خود را از آشوب نجات دهد که جلوی اثرات مخرب اروپای غربی را بگیرد. در دوره زمامداری او، روسیه پیمان اتحاد با جمهوری فرانسه را منعقد ساخت تا قدرت فزاینده آلمان را مهار نماید، فتوحات خود را در آسیای میانه تکمیل نموده و امتیازات مهم ارضی و بازرگانی خود را از چین بگیرد.
نافذترین مشاور تزار کنستانتین پتروویچ پوبدونوتسف، معلم سرخانه الکساندر سوم و پسرش نیکلای، و مامورشورای کلیسا از سال ۱۸۸۰ تا ۱۸۹۵ بود. او به شاگردان سلطنتی خود آموخت که از آزادی بیان و مطبوعات بهراسند و از مردم سالاری، قانون اساسی، و نظام پارلمانی متنفر باشند. تحت تعالیم پوبدونوتسف، انقلابیون سرکوب شدند و سیاست روسی کردن کشور در سراسر روسیه اجرا گردید.
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
ارسالها: 23330
#2,164
Posted: 28 Nov 2014 00:02
نیکلای دوم و یک نهضت انقلابی جدید
نیکلای دوم (۱۹۱۷-۱۸۹۴) پسر الکساندر جانشین وی شد. انقلاب صنعتی که آغاز شد تأثیر به سزایی بر روسیه گذاشت، و نیروهای اجتماعی را پدید آورد که بعدها به براندازی تزاریسم منجر گردید.
عناصر آزادیخواه در میان سرمایه داران صنعتی و اشراف، به اصلاحات اجتماعی صلح آمیز و سلطنت مشروطه مایل بودند که دموکراتهای مشروطه خواه یا )کادتها( را تشکیل میداد. انقلابیون جامعه گرا (سوسیال رولوسیونرها) سنت ناردونیک را باهم ادغام کرده بودند و از توزیع زمین بین افرادی که واقعاً بر روی آن کار میکردند- رعایا- حمایت میکردند. گروه رادیکال دیگر سوسیال دموکراتها بودند که در واقع نمایندگان مارکسیسم در روسیه محسوب میشدند. با جمع کردن پشتیبانی از سوی روشنفکران رادیکال و طبقه کارگر شهرنشین، آنها از انقلاب اجتماعی، اقتصادی و سیاسی حمایت مینمودند.
در سال ۱۹۰۳ حزب سوسیال دموکرات کارگری روسیه به دو جناح تقسیم شد: بلشویکها ی رادیکال به رهبری لنین، و منشویکهای میانه رو به ریاست یولی مارتف، دوست سابق لنین. منشویکها براین عقیده بودند که سوسیالیسم روسیه تدریجاً و با آرامش رشد خواهد نمود. بلشویکهای تحت ریاست ولادیمیر لنین، از تشکیل یک گروه منتخب از انقلابیون حرفهای حمایت مینمودند که مقید به یک نظام حزبی قوی بود تا به عنوان گروه پیشگامان طبقه کارگر برای کسب قدرت عمل کند و یک جمهوری دموکراتیک کارگری جایگزین رژیم تزاریسم شود.
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
ارسالها: 23330
#2,165
Posted: 28 Nov 2014 00:03
انقلاب ۱۹۰۵ روسیه
عملکرد فاجعه بار نیروهای مسلح روسی در جنگ روسیه- ژاپن در سالهای (۱۹۰۵-۱۹۰۴) ضربهای عمده به رژیم تزاری وارد نمود و ناآرامی را در آن کشور افزایش داد. در ژانویه ۱۹۰۵، واقعهای تحت عنوان یکشنبه خونین زمانی رخ داد که کشیشی )پدر گاپون( جمعیت کثیری را به سوی کاخ زمستانی در سن پترزبورگ هدایت نمود تا عریضهای را به تزار نیکلای روما نف دوم ارائه نماید. زمانی که جمعیت به قصر رسیدند، سربازان به سوی انها آتش گشودند و صدها نفر را به قتل رساندند. تودههای مردم چنان از این کشتار به خشم آمدند که با برقرار کردن اعتصابی عمومی خواستار جمهوری شدند. این نشانگر آغاز )انقلاب روسیه سال ۱۹۰۵( بود. شوراهای کارگران در بیشتر شهرها به وجود آمدند تا فعالیتهای انقلابی را هدایت نمایند. روسیه فلج شد و حکومت نیز ناکام ماند. در اکتبر ۱۹۰۵، تزار نیکلای روما نف با بی میلی )بیانیه اکتبر( معروف را صادر نمود که ایجاد دومای ملی (مجلس قانونگذاری) را بدون هیچگونه تغییری تایید مینمود. حق رای درآن توسعه مییافت، و هیچ قانونی بدون تصویب از سوی دوما نمیتوانست به مرحله اجرا درآید. میانه روها راضی شدند، اما سوسیال دموکراتها این امتیازات را ناکافی میدانستند و به همین دلیل اعتصابات جدیدی را سازماندهی نمودند. تاسال ۱۹۰۵، بین اصلاح طلبان تفرقه وجود داشت، و تنها برای مدتی کوتاه موقعیت تزار نیکلای رومانف تقویت شد.
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
ارسالها: 23330
#2,166
Posted: 28 Nov 2014 00:04
روسیه در جنگ جهانی اول
در اوت ۱۹۱۴ روسیه وارد جنگ جهانی اول میشود. نخست فقط بلشویکها مخالف جنگ هستند اما شکستهای روسیه حامیان سلطنت تزار را به حداقل میرساند.
تزار نیکلای رومانف دوم و هوادارانش با اشتیاق و "حس میهن پرستی" وارد جنگ جهانی اول شدند، تا به دفاع از رفقای اسلاوی ارتودوکس روسیه ،" صربها"، در میدان اصلی مبارزه بپردازند. در اوت ۱۹۱۴، ارتش روسیه وارد آلمان شد تااز نیروهای فرانسوی پشتیبانی کند. اما ضعف در اقتصاد روسیه و بی کفایتی و فساد دولت آن تنها برای مدت زمان کوتاهی در زیر پوستین ملی گرایی دوآتشه پنهان ماند. اما عقب نشینیهای نظامی و بی کفایتی حکومت، به زودی بیشتر مردم را در روسیه ناراحت نمود و کنترل آلمان بر دریای بالتیک و نظارت آلمان- عثمانی بر دریای سیاه دست روسیه را از بیشتر منابع خارجی و بازارهای بالقوه قطع نمود.
از اواسط سال ۱۹۱۵، تأثیر جنگ و "حس میهن پرستی" در حال تحلیل رفتن بود. کمبود منبع غذا و سوخت وجود داشت، تعداد مجروحان سرسام آور بود و تورم در حال فزونی بود. اعتصابات در میان کارگران کم درآمد کارخانهها و رعایا افزایش یافته بود که بی وقفه خواستار اصلاحات ارضی بودند. ضمناً، بی اعتمادی عامه به رژیم از طریق یک منبع کم سواد پنهانی، (گریگوری راسپوتین) منتشر میشد که نفوذ سیاسی فراوانی درمیان حکومت (وقت) داشت. ترور او در اواخر سال ۱۹۱۶ به این رسوائی پایان داد اما نتوانست وجهه از دست رفته حکومت استبدادی را حفظ کند.
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
ارسالها: 23330
#2,167
Posted: 28 Nov 2014 00:06
انقلاب ۱۹۱۷ روسیه
انقلاب ۱۹۱۷ روسیه، جنبشی سیاسی در روسیه بود که در سال ۱۹۱۷ با سرنگونی دولت موقت که بعد از حکومت تزارها به روی کار آمده بود به اوج خود رسید و به برپایی اتحاد شوروی که تا سال ۱۹۹۱ برقرار بود انجامید. این انقلاب در دو مرحله صورت گرفت: ابتدا انقلاب فوریه ۱۹۱۷ بود که تزار نیکلای دوم، آخرین تزار روسیه، را از سلطنت خلع کرد.این انقلاب پس از کمی کش و قوس دولت موقت، به رهبری الکساندر کرنسکی، را به قدرت رساند. دومین مرحله، انقلاب اکتبر ۱۹۱۷ است.
در سوم مارس۱۹۱۷ اعتصابی در یک کارخانه در پتروگراد (نام سابق سن پترزبورگ) رخ داد. تقریباً طی یک هفته تمام کارگران در خیایبانها سرگردان شدند و جنگ خیابانی درگرفت. زمانی که تزار دوما را منحل نمود و به اعتصابگران دستور داد که به کار خود بازگردند، دستورات وی موجب انقلاب فوریه ۱۹۱۷شد.
انقلاب فوریه۱۹۱۷ روسیه
دوما دستور انحلال را نپذیرفت، و اعتصابگران بدون اعتنا به رژیم جلسات دسته جمعی خود را برگذارکردند، و ارتش نیز علناً در کنار کارگران قرار گرفت. چند روز بعد )دولت موقت( به ریاست شاهزاده لفوف ) لووف( و با تایید دوما تشکیل شد. روز بعد تزار از حکومت کناره گیری نمود. ضمناً، سوسیالیستها در پتروگراد یک شورای کارگران و نمایندگان از سربازان تشکیل دادند تا قدرتی را که از دوما سلب شده بود به آن بازگردانند.
درماه جولای رئیس دولت موقت استعفاء داد و )الکساندر کرنسکی( جایگزین وی گردید که از او پیشروتر بود اما به حد کافی رادیکال نبود. در زمان حکومت کرنسکی، شوراها، سازمان خود را از طریق تأسیس شوراهای محلی در سراسر کشور گسترش دادند. کرنسکی مرتکب اشتباه مهلک ادامه درگیری روسیه در جنگ جهانی شد که برای تودههای مردمی خوشایند و مطلوب نبود.
لنین، از تبعید سوئیس وارد روسیه شد و امیدوار بود با تلاش بتواند روسیه را از گردونه جنگ خارج سازد. ترن لنین که وارد ایستگاه شد، مورد استقبال توسط هزاران رعیت، کارگر و سرباز صورت گرفت.
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
ویرایش شده توسط: sepanta_7
ارسالها: 23330
#2,168
Posted: 28 Nov 2014 00:08
جنگ داخلی روسیه
از اواخر ۱۹۱۸ تا اواخر ۱۹۲۰ شوروی درگیر جنگ داخلی است. ارتش سرخ به رهبری تروتسکی با گاردهای سفید ضد انقلابی میجنگند. گروه قدرتمند ضدانقلابیون تحت عنوان جنبش سفیدها، شروع به سازماندهی جهت براندازی شوراهای نمودند. درعین حال کشورهای متحدین و متفقین ) ۲۲ کشور( لشکرهای اعزامی متعددی را به روسیه فرستادند تا از نیروهای ضد بلشویک حمایت نمایند. متفقین میترسیدند که روسها با آلمان به خاطر پیمان برست- لیتوفسک ساخت و پاخت نمایند؛ آنها همچنین امیدوار بودند که روسهای سفید بتوانند سلسله مبارزات خود را علیه آلمان تداوم بخشند.
در پائیز ۱۹۱۸ رژیم بلشویکها در موقعیت خطرناکی قرار گرفت، و از سوی متحدین سابق روسیه و دشمنان داخلی مورد دشمنی قرار گرفت، و وارد درگیری پراکنده با جمهوریخواهان ملی گرا در بلاروس و اوکراین و نیروهای هرج و مرج طلب گردید.
در مقابله با این وضعیت اضطراری، دوره ارعاب در روسیه از طریق ارتش سرخ و (چکا) آغاز شد که همه دشمنان انقلاب را نابود ساخت. اما به دلیل اهداف متعالی، بلشویکها نمیتوانستند رضایت تمامی عناصر اجتماعی را کسب نمایند. آنها در کنار دیگر موسسات تزاری، پلیس مخفی تزارها را نابود کردند، چراکه مورد نفرت تمامی دستههای سیاسی بود، و برای تضمین بقای حکومت خود آن را با یک پلیس سیاسی دیگر جایگزین نمودند.
تا سال ۱۹۲۰ هرگونه مقاومت گاردهای سفید سرکوب گردید، سربازان خارجی این کشور را تخلیه نمودند، و دولتهای بلشویک در بلاروس، اوکراین و قفقاز تأسیس شد .در ۱۹۲۰ شوروی عملاً مسلط میشود.
همچنان که روسیه در باتلاق جنگ داخلی فرو رفته بود، مرزهای لهستان و روسیه در جنگ و پیمان ورسای تعریف نشده بود و بیشتر در اثر جنگ داخلی دچار آشوب میگردید. جنگ لهستان- شوروی (۱۹۲۱-۱۹۱۹) با شکست ارتش سرخ پایان یافت، و نیز مرزهای بین شوروی و لهستان معلوم گردید.
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
ارسالها: 23330
#2,169
Posted: 28 Nov 2014 00:11
مآخذ
- بکر، سیمور.اشرافیت و امتیاز(مربوط به آن) در اواخر امپراتوری روسیه، در مرور تاریخی آمریکا ۹۲:۴ (اکتبر۱۹۸۷) صفحات ۱۰۰۷-۱۰۰۶.
- روسیه: بخش مطالعه کشوری/ تحقیق فدرال، کتابخانه کنگره؛ ویرایش توسط گلن.ئی . کورتیس. واشینگتون دی سی: بخش تحقیق فدرال، کتابخانه کنگره،۱۹۹۸ DK۵۱۰٫۲۳ .R۸۸۳ ۱۹۹۸
- هابسباوم، اریک. دوره انقلاب(۱۸۴۸-۱۷۸۹)، تاریخ انتشار ۱۹۹۶.
- مانینگ، روبرتا. بحران نظام سابق روسیه: طبقه اشراف و دولت، انتشارات دانشگاه پرینستون ۱۹۸۲.
- ماس، والتر جی. تاریخ روسیه.جلد ۱:تا سال۱۹۱۷. چاپ دوم، انتشارات آنتم،۲۰۰۲.
- اسکاکپل، تدا. انقلابات حکومتی و اجتماعی: تحلیل مقایسهای بین فرانسه، روسیه، و چین.چاپ انتشارات یو. کمبریج،۱۹۸۸.
- ""دوران شوروی
- کوهن، استفان اف. "بازاندیشی تجربه شوروی: سیاست و تاریخ از سال۱۹۱۷. نیویورک:انتشارات دانشگاه آکسفورد، ۱۹۸۵.
- فیتزپاتریک، شیلا. انقلاب روسیه. نیویورک: انتشارات دانشگاه آکسفورد،۱۹۸۲.
- گلدمن، مارشال آِی. مشکلات اقتصادی اتحاد شوروی، تاریخ جاری، ۸۲، اکتبر۱۹۸۳،۳۲۲-۲۵.
- پاول آر. گرگوری و رابرت سی. استوارت. عملکرد و ساختار اقتصادی روسیه و شوروی، ادیسون-والسی چاپ هفتم،۲۰۰۱/
- لویینریال موشه. رعایای روسی و قدرت شوروی. اوانستون: انتشارات دانشگاه شمالغربی،۱۹۶۸.
- مک کالی، مارتین. اتحاد شوروی ۱۹۹۱-۱۹۱۷. چاپ دوم، لندن، لانگمن،۱۹۹۳.
- ماس، والتر جی. تاریخی از روسیه. جلد۲:از ۱۸۵۵ به بعد. چاپ دوم. انتشارات آنتم،۲۰۰۵.
- رمینگتون، توماس. بنای سوسیالیسم در روسیه بلشویکی، پیتزبورگ: انتشارات دانشگاه پیتزبورگ،۱۹۸۴.
- سولژنتسین، اکساندر. مجمع الجزایر گولاگ: ۱۹۵۶-۱۹۱۸. شرکت انتشاراتی هارپر-روو، ۱۹۷۵-۱۹۷۳.
- کوهن، استفان. جنگهای صلیبی ناکام: آمریکا و تراژدی روسیه کمونیست آتی. نیویورک:WW. نورتون،۲۰۰۰.
- فابریکانس، جونیور، چارلز اچ. ۱۹۹۹. "فئودالیزه کردن حکومت. ژورنال دموکراسی ۱۰(۲): ۵۳-۴۷.
- پاول آر. گرگوری و رابرت سی. استوارت. عملکرد و ساختار اقتصادی روسیه و شوروی، ادیسون-والسی چاپ هفتم، ۲۰۰۱
- مدودوف، روی. روسیه پس از دوره شوروی، سفری به دوران یلتسین.
- ماس، والتر جی. «تاریخی از روسیه. جلد۲:»از ۱۸۵۵ به بعد". چاپ دوم. انتشارات آنتم،۲۰۰۵، فصل۲۲.
- کتاب روسیه تزاری - جیمز ای.استریکلر - انتشارات تاریخ جهان
پایان تاریخ روسیه(بررسی کلی)
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
ارسالها: 23330
#2,170
Posted: 28 Nov 2014 00:18
اسلاوها
کشورهایی با اکثریت نژادهای اسلاوی و حداقل یک زبان ملی اسلاوی
مردمان اسلاو یک گروه قومی و گویشوران یکی از شاخههای زبانهای هندواروپایی هستند. به احتمال زیاد اروپای شرقی مسکن اولیه این مردمان بوده است، اما امروزه علاوه بر این منطقه، اسلاوها در بخشهای مهمی از بالکان،اروپای مرکزی، آسیای میانه و سراسر سیبری نیز سکونت دارند و بسیاری از آنها به نواحی دیگر دنیا کوچیدهاند.
اسلاوها معمولاً به سه شاخه اسلاوهای غربی (شامل چکها، اسلواکها و لهستانیها)، اسلاوهای شرقی (شامل روسها، اوکراینیها و بلاروسها) و اسلاوهای جنوبی (بوسنیائیها، صربها، کرواتها، مقدونیها، بلغارها و اسلوونها) تقسیم میشوند.
اسلاوها قومی از نژاد هندواروپایی اند که در شرق اروپا میزیند. مردمان روسیه، روسیه سفید، لهستان، جمهوری چک، اسلواکی، اسلوونی، یوگوسلاوی، بوسنی و هرزگوین و بسیاری از کشورهای اروپای شرقی یا از این تبارند یا با اینان آمیخته شدهاند. اسلاو را در نوشتههای کهن به شکل سقلاب یا با حرف ص و در جمع عربی به شکل صقالبه نوشتهاند. اِسلاو یا اسلاوی میتواند به موضوعات زیر اشاره داشته باشد:
- مردم اسلاو
- زبانهای اسلاوی
- اساطیر اسلاوی
- زبان اسلاوی کلیسائی
- زبان اسلاوی کلیسائی قدیم
- نام یوگوسلاوی به معنی «اسلاوی جنوبی» است.
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.