ارسالها: 23330
#2,181
Posted: 28 Nov 2014 17:45
تاریخ روسیه(شرح مفصل)
پادشاهی بسفور
نقشه گسترش قلمرو پادشاهی بسفور تا پیش از ضمیمهشدنش به متصرفات مهرداد ششم.
پایتخت پانتیکاپایوم
زبان(ها) یونانی باستان
دین دین یونان باستان
دولت پادشاهی
پیرامون ۳۴۱ میلادی رسکوپوریس ششم
دوره تاریخی دورهٔ باستان
تأسیس پیرامون ۴۳۸ پیش از میلاد
انقراض پیرامون ۳۷۰ میلادی
امروزه بخشی از اوکراین روسیه
پادشاهی بسفور نام دولتی باستانی در کریمه، شبهجزیره تامان و کرانههای تنگه کرچ بود. این پادشاهی را به نام تنگه بسفر، پادشاهی بسفور نامنهادهاند. پادشاهی بسفور دیرپاترین دولت خراجگذار روم بود.تاریخچهٔ سکونت در منطقهٔ آینده پادشاهی بسفور به برپایی کلنیهای یونانینشین بازمیگردد. مهمترین این شهرها پانتیکاپایوم (حدود شهر کرچ کنونی) نومفایون و مورمکیون در غرب، و فاناگوریا، گرموناسا (تموترکان کنونی)، کپوی، گرگیپیا و پرتوس سیندیکوس (آناپا) در شرق بودند. سکونت این یونانیها به سدهٔ هفتم پیش از میلاد برمیگردد و نخستین کلنینشینان هم اهالی ملط بودند.
برپایهٔ گزارش دیودور سیسیلی میان سالهای ۴۸۰ تا ۴۳۸ پیش از میلاد پادشاهی از خاندانی حکومتگربه نام آرکایانتید نام میبرد. میان سالهای ۴۳۸ تا ۴۳۱ یک تراکیهای به نام اسپارتوکوس با جباریت حکومت منطقه را تصاحبنمود. او دودمانی را برپانمود که به نام خودش اسپارتوکی خواندهمیشد و تا ۱۱۰ پیش از میلاد نیز توانست به حکومت خود ادامهدهد. از آنان آثار چندی به دست امدهاست. فرمانروایان نخستین این خاندان با لقب آرکنت خوانده میشدند. پایریسادس پنجم واپسین فرمانروای این دوده هنگامی که در برابر تازش قبایل کوچنشین خود را ناتوان دید، دست به دامان مهرداد ششم پادشاه پنتوس شد. خود پایریسادس ولی به زودی در شورش کی از سکاهای زیردستش به نام سائوماکوس کشتهشد.
در سال ۶۳ پیش از میلاد، مهرداد ششم که اکنون بر بسفور نیز فرمان میراند، از پومپهٔ رومی شکست خورد و با شمار اندکی از سپاهیانش از کولخیس به کریمه گریخت. در آنجا ماخارس پسر مهرداد نایبالسلطنهٔ بسفور بود، او میلی برای یاری رسانی به پدر نداشت، پس مهرداد او را کشت و خود مستقیماً فرمانروایی کریمه را بر عهدهگرفت و به سربازگیری تدارک سپاهیان برای جنگ با روم پرداخت. ولی فارانسس دوم، کوچکترین پسرش به دستیاری رومیان بر پدر شورید. مهرداد که خود را در محاصره میدید نیز بهتر دید تا خود به زندگیش پایان دهد.
پس از آن پادشاهی بسفور خراجگزار روم شد. فارانسس دوم که پادشاه این دولت شدهبود در زمان جنگهای داخلی ژولیوس سزار کوشید تا به استقلال دستیابد، ولی از سزار شکستخورد و اندکی پس از آن کشتهشد. در ۶۲ میلادی، نرون امپراتور روم به دلایلی ناآشکار کوتیس یکم پادشاه بسفور را برکنار نمود و اینچنین تا سال ۶۸ میلادی این سرزمین بخشی از استان موئسیا بود؛ تا آنکه گالبا امپراتور روم تاج و تخت بسفور را به رسکوپوریس یکم پسر کوتیس بازگرداند. در سدههای سوم و چهارم که دورهٔ مهاجرتها بود، پادشاهی بسفور هم دچار تازشهای قومهای کوچنشین مهاجر گردید. واپسین پادشاه بسفور رسکوپوریس ششم بود که گویا در سدهٔ چهارم میلادی در تازش هونها از میان رفت.
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
ویرایش شده توسط: sepanta_7
ارسالها: 23330
#2,182
Posted: 28 Nov 2014 17:50
خزرها
خاقانات خزرها از ۶۵۰ م. تا ۸۵۰ م. در اوج قدرت
خزرها کنفدراسیونی از اقوام کوچنشین ترکزبان و از جداشدگان از خاقانات غربی ترک بودند که در اواخر سده ششم میلادی در شمال دریای خزر و شمال قفقاز یکی از موفقترین دولتهای اروپای شرقی در قرون وسطی را پایه گذاردند. آنها همسایهٔ خلیفهگری اسلامی و پادشاهی روم شرقی بودند.
هرچند منشاء نام خزر و سرآغاز تاریخ آنان به خوبی دانسته نیست اما با قطعیت میتوان گفت که خزرها در اصل ساکن شمال قفقاز و بخشی از خاقانات ترکی غرب بودند. آنها در سده ششم میلادی با ایرانیان تماس داشته و در جریان لشکرکشی هراکلیوس امپراتور بیزانس علیه ایران ساسانی وی را یاری رساندند. خزرها در ابتدای سده هفتم از امپراتوری ترکان در شرق خود مستقل شدند اما در میانههای همین قرن اعراب مسلمان تا شمال قفقاز پیشروی کرده و از آن پس تا میانههای قرن هشتم سلسلهای از جنگها میان این دو قدرت رخ داد. عربها ابتدا خزرها را در سال ۶۶۱ وادار به تسلیم دربند کردند، اما در سال ۶۸۵ خزرها با یورش مجدد تا جنوب قفقاز پیش رفتند. پس از جنگهای متعدد در دهه ۷۲۰ در ارمنستان ناچار به عقبنشینی به شمال قفقاز شدند. با این حال پیروزیهای اولیه آنها اهمیت بسیاری در جلوگیری از گسترش مرزهای شمالی حکومت اعراب به سوی اروپای شرقی داشت. با عقبنشینی خزرها به سمت شمال پایتخت خزرستان از سال ۷۳۷ شهر آتیل در نزدیکی دلتای ولگا شد و آنها کوههای قفقاز را به عنوان مرز جنوبی خود پذیرفتند.آنها همسایهٔ خلیفهگری اسلامی و پادشاهی روم شرقی بودند. اینها مردمی بودند که به صحراگردی و تاخت و تاز در ممالک همجوار اشتغال داشتند و غالباً به طرف وادی رود کورا میآمدند. بنای استحکامات بزرگی چون شهر دربند (یا بابالابواب) در شمال قفقاز در عهد ساسانیان که برای جلوگیری از حملات خزران ساخته شدهبود، هنوز پا برجاست. خزرستان یک قلمروی چندقومی بود و جمعیت آن بیشتر از آمیزهای از ترکتباران، اورالیها، اسلاوها و مردمان قدیم قفقازی (نیاکان گرجیها و چچنها و ...) تشکیل شدهبود. در سده دهم میلادی میان سالهای ۹۶۵ و ۹۶۹ این کشور بدست اسلاوهای شرقی (روسهای کیف) به نابودی گرایید.
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
ارسالها: 23330
#2,183
Posted: 28 Nov 2014 17:52
تاریخ
خزرها را میتوان تا اندازهای با هونها (هونهای زرد) همسان دانست. این تیره کمابیش در سدهی ۵ پس از میلاد از بیابانهای شرقی آسیا و شمال چین برخاسته و به همراه هونها به شمال قفقاز و سرزمین ایران آمدهاند. به عبارت دیگر این قوم در بین شمالغربی این دریا و دریای سیاه سکونت داشتند. خزرها به همراه دیگر اقوام بیابانگرد شمال قفقاز، در زمان ساسانیان، بارها و بارها به سرزمین ایران میتاختند و پس از حضور کوتاه مدت خود معمولاً به دست سپاه ساسانی از مرزهای ایران بیرون رانده میشدند. این قوم همواره با بیزانس بر ضد ایران همپیمان بود. خزران در زمان خسرو انوشیروان در سده ششم میلادی از بقایای آنها به ناحیه شمال قفقاز آمدند و بهطور کلی در منطقه بخش وسطا و جنوبی رود ولگا زندگی میکردند. آنها در سده ششم میلادی با ایرانیان تماس داشته و در جریان لشکرکشی هراکلیوس امپراتور بیزانس علیه ایران ساسانی وی را یاری رساندند. خزرها در ابتدای سده هفتم از امپراتوری ترکان در شرق خود مستقل شدند اما در میانههای همین قرن اعراب مسلمان تا شمال قفقاز پیشروی کرده و از آن پس تا میانههای قرن هشتم سلسلهای از جنگها میان این دو قدرت رخ داد. عربها ابتدا خزرها را در سال ۶۶۱ وادار به تسلیم دربند کردند، اما در سال ۶۸۵ خزرها با یورش مجدد تا جنوب قفقاز پیش رفتند. پس از جنگهای متعدد در دهه ۷۲۰ در ارمنستان ناچار به عقبنشینی به شمال قفقاز شدند. با این حال پیروزیهای اولیه آنها اهمیت بسیاری در جلوگیری از گسترش مرزهای شمالی حکومت اعراب به سوی اروپای شرقی داشت. با عقبنشینی خزرها به سمت شمال پایتخت خزرستان از سال ۷۳۷ شهر آتیل در نزدیکی دلتای ولگا شد و آنها کوههای قفقاز را به عنوان مرز جنوبی خود پذیرفتند. طبقه حاکم آنان پس از مدتی دین یهود را برگزیدند تا خود را از دید عقیدتی در برابر حملات اسلام و بیزانس مسیحی مدافعه کنند. دیگر شهرهای مهم خزرها در دلتای ولگا سمندر، خزران و در قفقاز بلنجر، سمیران و سمبلوت بود.
خاقانات خزرها از اتحاد قبایل گوناگون تشکیل شده بود و در اوج قدرت خود (سده نهم میلادی) شامل غرب قزاقستان کنونی، جنوب روسیه، شرق اوکراین و بخش بزرگی از قفقاز (شامل داغستان، آذربایجان و گرجستان و غیره) و شبه جزیره کریمه میشد. خزرها در اکثر موارد متحد امپراتوری بیزانس علیه شاهنشاهی ساسانی بودهاند. آنها در ایستادگی در برابر حملات اعراب بسیار موفق بودند و به احتمال زیاد مانع یورش اعراب به اروپای شرقی شدهاند.
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
ارسالها: 23330
#2,184
Posted: 28 Nov 2014 17:54
خزر نام ناحیه یا قوم
در خصوص اینکه خزر نام قوم است یا نام ناحیه و اگر خزر قومیت است نژاد آنها و مذهب و زبان آنها چه بودهاست؟ در متون کلاسیک فارسی و عربی اختلاف نظر وجود دارد. پرویز ورجاوند در مقالهای تحت عنوان " دریای مازندران یا خزر" در مجله اطلاعات سیاسی اقتصادی(شماره ۱۸۸ خرداد ۱۳۸۲) ضمن مخالفت با نام دریای خزر (خزران را یک قوم مهاجم دانسته) و یاد آوری نموده که قباد ساسانی توانست قوم خزر را که به خاک ایران زمین وارد شده بودند، را تا آنسوی رودخانه ولگا براند. وی فرمان داد تا شهر دربند و دژ دربند بازسازی شود. این دژ شهر که هنوز نام پهلوی بر خود دارد و در جمهوری داغستان روسیه واقع است شمالی ترین مرزبانی ایران در زمان ساسانیان بودهاست، بنابر کتیبه پهلوی که بر دیوارهای سنگی این شهر نصب است، دژ دربند به فرمان خسرو انوشیروان، ساخته میشود تا جلوی تازش اقوام شمالی گرفته شود و قباد، پسر خسرو انوشیروان، پس از واپس راندن خزرها، در پیروز نامهای که بر سنگهای شهر دربند نقش است داستان این پیروزی و فرمانش به بازسازی را نقل کردهاست. دژ شهر دربند یادگار تات نشینان است و به عنوان میراث معنوی و فرهنگی به ثبت جهانی رسیدهاست. هنوز هم هرچند شمارشان رو به کاهش گذاشته اما مردمان این شهر پهلوی زبان و تات هستند.
برای دکتر پرویز ورجاوند و مجله اطلاعات سیاسی اقتصادی پاسخی ارسال شد که همان موقع در چند وب سایت و روزنامه مردم سالاری مرداد ۱۳۸۲ و سپس در مجله علمی اقتصادی پیام دریای ۱۳۱-۱۳۳ مهر و آذر ۱۳۸۳ چاپ شد و به شبهههای مخالفان نام دریای خزر پاسخ داده و اختلافهای متعدد و متضادی که در روایتها و مکتوبات در مورد خزران وجود دارد را یاد آوری نموده و نوشتهاست. نام دریای خزر در تمام متون فارسی قراردادها (حدود ۲۰ عهدنامه) و ازجمله عهدنامههای شاهطهماسب ۱۷۳۲ با پتر کبیر و عهدنامه نادرشاه ۱۷۳۵ (حتی یادداشتها و تفاهم نامههای بعد از انقلاب اسلامی) فقط با نامهای بحر خزر، و در لاتین با کاسپین ثبت شدهاست. در مورد دریای شمال ایران اگر چه بیشتر از ۴۰ نام دیگر برای آن بطور موردی مانند گرگان – گیلان - حوض فارس، بحر جیلان، طبرستان، خراسان، خوارزم، کادوس، هیرکان، ساری، تیپر، بحرالاعاجم(عجمها)، و ... بکار رفته ولی همواره نام غالب همان کاسپین(متنهای اروپایی) و خزر(در متنهای عربی- فارسی - ترکی) در بیشتر متنهای عربی(عربی شده کسپین) به شکل قزوین و قزبین ثبت شدهاست.
علی رغم اینکه در یکی دو کتاب در دوره پهلوی در خصوص خزران و قوم کاسی مطالعاتی انجام شده بود اما اطلاع رسانی نشده بودو بخش دانشگاهی ایران نیز گمان میکرد که کاسپین یک واژه بیگانهاست. و درک دقیقی از سوابق این نام نداشتند.
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
ارسالها: 23330
#2,185
Posted: 28 Nov 2014 17:57
زبان،دین،نام امروزی
زبان خزری زبانی نابود شدهاست. زبانشناسان زبان خزری را از شاخهی زبانهای آلتائی و زیرشاخه ترکی میدانند و برخی دیگر آن را همسان زبان بلغاری باستان و زبان هونی از زیرشاخه زبانهای ترکی میدانند.تنها واژهای که با الفبای اصلی خزری باقیمانده است واژه OKHQURÜM است به معنی میخوانم و در ترکی جدید به صورت OKURUM تلفظ میشود.
مذهب رسمی حکومت خزرها، یهودیت بود. طبقه حاکم آنان یهودیت را برگزیدند تا خود را از دید عقیدتی در برابر حملات اسلام و بیزانس مسیحی مدافعه کنند. اما بیشینه مردم خزر مسیحی و مسلمان بودند.
خزرها در زبانهای گوناگون کوزار، کوزارین، چازاری، کازاری و خازاروئی نامیده شدهاند. گمان میرود این نام از ریشهی آلتایی گز (=گردیدن) و گزر (=گردندهی صحرا) باشد.
نام خزر امروزه غالباً به دریای خزر -دریای واقع در جنوب محل زندگی خزران- اشاره دارد.
یهودیهای اشکنازی روس خزرها را نیاکان خود میدانند ولی از دید گروهی از ژنشناسان هرچند یهودیان اشکنازی ژنهای بسیاری از اروپای شرقی گرفتهاند، پذیرش اینکه آنها عمدتاً از خزرها هستند بعید است.
خزرها
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
ویرایش شده توسط: sepanta_7
ارسالها: 23330
#2,186
Posted: 28 Nov 2014 18:00
خاقانات روس
نقشه دهکدههای روس (قرمز) و قبایل اسلاو (خاکستری) طی اواسط قرن نهم میلادی.
- پایتخت نامشخص
- زبان(ها) اسلاوی شرقی قدیم
- دین دین نورسی, دین اسلاوی
- دولت پادشاهی
- دوره تاریخی قرون وسطی پیشین
- - تأسیس میلادی ۸۰۰
- - انقراض میلادی ۹۰۰
- امروزه بخشی از روسیه
خاقانات روس دولتی روس در قرن ۸ تا اواسط قرن ۹ میلادی در اروپای شرقی بود. این حکومت به نوعی نیای حکومتهای روس کیفی و دودمان روریک و همچنین کشوری مستقل محسوب میشد. به نظر میرسد ساکنان اولیه این سرزمین، اقوام وایکینگ اسکاندیناوی بودهاند که پس از سکونت در شمال روسیه کنونی، دولتی را تشکیل دادند. ترکیب جمعیتی این دولت نیز در آن زمان از بالتها، اسلاوها و مردمان ترک تشکیل شده بود. همچنین، این قلمرو مکانی برای دزدان دریایی، تجار و ماجراجویان اسکاندیناویایی بود.
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
ارسالها: 23330
#2,187
Posted: 28 Nov 2014 18:00
روس کیف
روس کیف در سدهٔ یازدهم میلادی
- پایتخت کییف
- زبان(ها) اسلاوی خاوری باستان
- دین الحاد اسلاوی
- کلیسای ارتدکس شرقی
- دولت پادشاهی (دودمان روریک)
- شاهزادهٔ بزرگ کییف
- - ۸۸۲–۹۱۲ اولگ
- قانونگذا ر وچه، انجمن لیوبچ
- - تأسیس ۸۸۲
- - انقراض سدهٔ سیزدهم میلادی
- یکای پول گریونا
روسِ کیف نام دولتی قرون وسطایی اروپایی بود که در اواخر سدهٔ نهم میلادی تشکیلشد و پس از تازش مغولها میان سالهای ۱۲۳۷ تا ۱۲۴۰ میلادی از میان رفت.
این مملکت در منابع همعصر خویش-از جمله در متنهای اسلامی- همواره روس خوانده میشدهاست و عنوان روسِ کیف مربوط به سدهٔ نوزدهم میلادی است که تاریخنگاران موضوع روسیه برای اشاره به دولتی که پایتختش کییف بوده این عنوان را بدان اطلاق نمودهاند.
شکل اولیه نظام سیاسی روسها، خاقانات روس نامداشت. مرکزیت این خاقانات در ولیکی نووگورود قرارداشت. در ۸۸۲ میلادی وایکینگها شهر کییف را از تصرف خزرها بیرونآوردند و آن را پایتخت روس کیف نمودند. این دولت در سدهٔ یازدهم میلادی به اوج خود رسید و مرزهایش از جنوب تا دریای سیاه، از خاور تا رودخانه ولگا، از باختر تا پادشاهی لهستان و گراندوشی لیتوانی گسترده شدهبود. دورهٔ درخشان این نظام، روزگار فرمانروایی ولادیمیر بزرگ و پسرش یاروسلاول یکم بود که روسها مسیحیت را پذیرفتند و نخستین قانون به یکی از زبانهای اسلاوی شرقی به نام روسکایا پراودا پدیدآمد.
فرمانروایان روس کیف از تبار نروژیهای باستان و گروهی از وایکینگها بودند که بر اکثریتی از اسلاوها فرمان میراندند.
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
ارسالها: 23330
#2,188
Posted: 28 Nov 2014 18:03
بلغارستانِ ولگا
نقشه ولگا بلغار
بلغارستانِ ولگا (به بلغاری: Волжка България) سرزمینی تاریخی در خلال سده ۷ تا سده ۱۳ میلادی میان رودهای ولگا و کاما در غرب روسیه بود که امروزه تاتارستان و چواش در آن قرار گرفتهاند.
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
ارسالها: 23330
#2,189
Posted: 28 Nov 2014 18:07
اردوی زرین
وسعت
- پایتخت سرای
- زبان(ها) زبان ترکی لهجه قبچاق
- دین شمنباوری, اسلام
- دولت نامشخص
- باتو خان
- قانونگذار قورولتای
- - تأسیس دهه ۱۲۴۰
- - ۱۳۷۹
- - ۱۴۶۶
- - انقراض ۱۵۰۲
- مساحت
- - ۱۳۱۰ ۶۰۰۰۰۰۰کیلومترمربع (۲٬۳۱۶٬۶۱۳مایلمربع)
اردوی زرّین یا آلتیناردو (مغولی: Алтан Орд, Altan Ord، تاتاری: Алтын Урда, Altın Urda) نامی است که به بخشی از امپراتوری مغول (که در دست جانشینان جوچی، پسر بزرگ چنگیز، بود) گفته میشد. قلمروی اردوی زرین بخشهای اصلی روسیه و قزاقستان و اوکراین کنونی را در بر میگرفت.
قلمرو اردوی زرّین در اوج خود شامل بیشتر اروپای شرقی، از دریاچه اورال تا کرانههای شرقی رود دنیپر [در اوکراین امروزی] و از شرق تا اعماق سیبری گسترده بود. در جنوب، مرزهای اردوی زرّین به دریای سیاه، کوههای قفقاز، و قلمروی ایلخانیان محدود میشد.
این حکومت از نیمه دوم سده ۷ق/۱۳م تا نیمه ۹ق/۱۵م دوام داشت و بعد به دولتهای کوچکتری منقسم شد و سرانجام همه متصرفات آن به دست دولت روسیه تزاری افتاد و اکنون جزو خاک روسیه است که از آن جمهوریهای متعددی پدید آمده است.
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
ارسالها: 23330
#2,190
Posted: 28 Nov 2014 18:09
نامگذاری
منشاء نام "آلتیناردو" نا معلوم است. برخی محققین معتقد هستند که نام آن، اشارهای به خیمه باتو و حاکمان بعدی ایلات است. در زبان مغولی، آلتان اوردو به معنی اردو (خیمه یا قصر) طلائی است. (مغولی: Алтан Ордон، آلتان اوردون = قصر طلا). آلتان (طلائی) همچنین اشاره به نشان امپراطوری مغول نیز دارد. در منابع دیگر ذکر شده است که باتو، چادر (خیمه) ای از جنس طلا (پایههای آن از جنس طلا بودند) داشته است و ایلات طلائی نیز نام خود را از آن گرفته.
آلتین اردو ترکیبی ترکی است و معادل آن در زبان مغولی سیر اردو و در فارسی اردوی زرّین و در روسی «زولوتایااوردا» است. پایه این نامگذاری را مورخان غربی (از جمله در دائرةالمعارف اسلام) به روسها نسبت میدهند و علت آن را آراستن اردو و خرگاه شاهان و خانهای این حکومت با اوراق و صفحات زرین میدانند. ابنبطوطه در وصف دربار سلطان ازبک، ییاز خانهای بزرگ آلتین اردو، مینویسد: که او روزهای جمعه پس از نماز در قبهای به نام قبه زرین مینشست و آن قبه از شاخههای چوبی پوشیده از اوراق زرین درست شده بود (ص ۳۳۲). شاید نیز بدین جهت که چادرها و اردوهای ایشان به رنگ زرد بود که از نشانههای اقوام آسیای مرکزی شمرده میشد. این احتمال نیز هست که به منظور نشان دادن عظمت خویش چنین نامی بر خود نهاده باشند، اما اصطلاح «سیر اردو» ظاهراً از خود مغولهاست و از روسی ترجمه نشده است.
از اوایل سده ۸ق/۱۴م دو مأخذ فارسی در دست داریم که در یکی اصطلاح «سیر اردو» و در دیگری هم اصطلاح اردوی زرّین به کار رفته است. یکی تاریخ وصاف است که در آن آمده است: «اردوی زرین را که سیر اردو خوانند بسوختند» (ص ۵۱۷). این عبارت به مناسبت جنگ خانگی بزرگی است که در آن عصر میان شاهزادگان مغول در دشتهای آسیا درگرفته بود. این جنگها میان متحدان چَپَر (چاپار) پسر قَیْدو (قایدو) از یک سو و میان توا از از احفاد چغاتای (پسر چنگیز) و متحدانش از سوی دیگر بود که به نابودی قوای چپر پسر قیدو (پسر اوگتای) انجامید. اردوی زرین یا جانشینان باتو در این جنگها از چپر و قیدوییان حمایت میکردند و شاید هم سپاهی به یاری ایشان فرستاده بودند و این امر موجب شده بود که نگارنده تاریخ وصاف شکست قیدوییان را شکست اردوی زرین بداند. ایلخانان ایران با اردوی زرین دشمن بودند و شکست این اردو هم پیمانانش در کتابهایی که در ایران تألیف شده بود، با نظر مساعد نگریسته میشد. مأخذ دیگر تاریخ اولجایتو از کاشانی است که در رویدادهای سال ۷۰۴ق/۱۳۰۴م جنگهای شاهزادگان چنگیزی را از زبان فرستادگان ایشان به دربار اولجایتو نقل میکند و میگوید: «عاقبت، ییسور و چنکشی ایشان (یعنی قیدوییان) را فرو گرفتند و منهزم کردند و سیره اردو (اردوی زرّین) را بغارتیدند» (ص ۳۶). در اینجا هم مقصود از سیره سپاهیانی است که خان اردوی زرین به یاری قیدوییان فرستاده بود. پس اصطلاح سیر اردو اصطلاحی است که از خود مغول است.
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.