ارسالها: 23330
#2,271
Posted: 24 Jul 2015 22:29
«رشد گروه های نازیست و فاشیست در اسکاندیناوی و اروپا»
مقدمه
دوران هایی که سیستم سرمایه داری با بحران های اقتصادی، سیاسی و اجتماعی روبرو می گردد گرایشات عقب مانده این سیستم مانند فاشیستی، نازیستی، نظامی گری، نژادپرستی، ناسیونالیستی و مذهبی نیز به تحرک برمی خیزند تا نظم موجود را نگه دارند و اجازه ندهند این سیستم ستم گر و استثمارگر توسط مردم آزاده، به خصوص جنبش کارگری کمونیستی سرنگون گردد. بنابراین، نقش تاریخی این گرایشات، حفظ ستم و استثمار و دیکتاتور سرمایه و سرکوب جنبش های حق طلب و آزادی خواه و عدالت جو است.
در جهان امروز، نازیسم از یک طرف و مذهب از طرف دیگر، بیش از همه زندگی بشر را به خطر انداخته اند. به خصوص آن ها، دست به ترورهای کور می زنند و بسیاری از انسان های بی گناه و بی دفاع به دیار نیستی می فرستند. از ویژه گی مهم و مشترک آن ها، خصومت و دشمنی شان با جنبش های حق طلبی و برابری طلبی چون جنبش کارگری، جنبش زنان، جنبش دانش جویی، روشنفکران و هنرمندان سکولار و خداناباوران و کمونیست است.
دهه هاست که این دو گرایش به غایت عقب مانده و ارتجاعی بورژوازی، در دو عرصه متفاوت سیاست های سازماندهی شده خود را پیش می برند: فاشیست ها و مذهبیون در یک عرصه تاکتیک ظاهری عوض کرده، کت و شلوار می پوشند و کراوات می زنند تا از طریق انتخابات وارد پارلمان ها شوند؛ یعنی همان مسیری دنبال می کنند که فاشیست های آلمانی به رهبری هیتلر برای گرفتن قدرت طی کردند. یا مذهبیون در ترکیه و مصر و یا از طریق لشکرکشی و اشغال نظامی آمریکا و متحدان منطقه ای و غربی اش در افغانستان و عراق و لیبی به قدرت رسیدند. عرصه دوم، کله تراشیده های نژاد پرست در خیابان ها با چکمه و صلیب شکسته و پرچم های خود رژه می روند و به خارجیان و فعالین کارگری و چپ حمله می کنند، یا در تحولات اوکراین و یونان شرکت می کنند تا هم فکران خود را تقویت کنند. مذهبیون نیز از آسیا تا آفریقا و اروپا و آمریکا، به ترور و بمب گذاری و خشونت های هولناک دست می زنند. حکومت های اسلامی در کشورهایی چون عربستان سعودی و حکومت اسلامی ایران، با اتکا به قوانین ارتجاعی اسلامی، دست و پا می برند و چشم درمی آورند و گردن می زنند و انسان ها را به دار می آویزند و به طور سیستماتیک زنان را سرکوب می کنند. این حکومت ها نیز همانند المان هیتلری، دشمن درجه یک آزادی بیان و قلم و اندیشه هستند و اقلیت ها را مورد آزار و اذیت قرار می دهند و سرکوب می کنند. از سوی دیگر، این حکومت، تروریست ها را آموزش می دهند و با امکانات مالی کلان و سلاح های مخرب به جان بشریت می اندازند.
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
ارسالها: 23330
#2,272
Posted: 24 Jul 2015 22:30
سوئد
برای نمونه، کشور سوئد یکی از آرام ترین کشورهای جهان محسوب می شود و دوره طولانی سوسیال دموکراسی این کشور نیز زبان زد گرایشات لیبرال چپ در تمام جهان بود. اکنون هشت سال است که قدرت در این کشور در دست احزاب راست و محافطه کار افتاده و در انتخابات چهار سال پیش نیز یک حزب نژادپرست وارد پارلمان این کشور شده است.
انتخابات عمومی دوره قبل سوئد برای برگزیدن نمایندگان پارلمان، شورای شهر (کمون) و شورای استان (لندستینگ)، روز یک شنبه 19 سپتامبر 2010 برگزار شده بود برنده اصلی اش حزب راسیستی و نژادپرست «دموکرات های سوئد» بود. البته حزب دموکرات های سوئد با حزب سوسیال دموکرات سوئد هیچ شباهت فکری ندارند و تنها شباهت اسمی دارند.
نتایج آرا نشان داد که هیچ یک از دو بلوک به اصطلاح «چپ و راست» به اکثریت دست نیافته اند. اما بلوک راست که آرای بیش تری را به دست آورده به عنوان دولت اقلیت، اداره امور کشور را در دست گرفت.
در واقع به یک معنی می توان گفت که برنده بزرگ انتخابات سراسری روز یک شنبه ۱۹ سپتامبر 2010 سوئد، حزب فاشیستی و خارجی ستیز حزب دموکرات های سوئد بود. این حزب برای اولین بار وارد پارلمان سوئد شد. بنابراین، حاصل چهار سال حکومت گذشته ائتلاف بوژوایی، تعرض مداوم آنان به حقوق مردم و خدمات عمومی، بزرگ ترین ثمره اش رشد گرایشات فاشیستی و خارجی ستیز در سوئد و ورود حزب دموکرات های سوئد به پارلمان بوده است.
ائتلاف بلوک راست، مرکب از چهار حزب محافظه کار، حزب میانه روها، حزب لیبرال مردم، حزب میانه رو و حزب دمکرات مسیحی است. این ائتلاف به رهبری فردریک راین فلدت، نخست وزیر کشور، اندکی بیش از ۴۹ و ۲ دهم آرا را به دست آورده بود.
آرای احزاب سوئدی در انتخابات سراسری سال 2010، عبارتند از: سوسیال دموکرات ۳۰ و ۹ دهم درصد؛ محافطه کار (مودرات) ۲۹ و 7 دهم؛ محیط زیست ۷ و ۲ دهم؛ لیبرال مردم ۷ و ۱ دهم؛ مرکز ۶ و ۶ دهم؛ دموکرات های سوئد ۵ و ۷ دهم؛ حزب چپ ۵ و ۶ دهم؛ دموکرات مسیحی ۵ و ۶ دهم؛ احزاب دیگر ۱ و ۴ دهم آرای بلوک بورژوایی ۴۹ و ۲ دهم؛ آرای بلوک چپ ۴۳ و ۶ دهم؛ بر اساس این آمار، هیچ یک از دو بلوک راست و چپ به اکثریت دست نیافتند. بنابراین، بلوک راست دولتی اقلیت تشکیل داد.
کرسی های بلوک بورژوایی ۱۷۳؛ کرسی های بلوک چپ ۱۵۶ و کرسی های حزب دموکرات های سوئد ۲۰ است.
بدین ترتیب، بار دیگر حزب سوسیال دموکرات که نزدیک به ۸۰ سال بر صحنه سیاسی سوئد حاکمیت داشته، با این انتخابات شکستی بزرگ متحمل شد. حزب سوسیال دموکرات، در انتخابات سراسری سال ۲۰۰۶ نیز با کسب بیش از ۳۵ درصد آرا از ائتلاف راست شکست خورده بود، این بار تنها ۳۰ و ۹ هم درصد رای آورد. این روند نشان می دهد که به معنای واقعی عمر دولت رفاه در سوئد و غرب نیز به پایان رسیده است. به عبارت دیگر، اگر جنبش کارگری کمونیستی سوئد با استراتژی سیاسی - طبقاتی خود حرکت نکند و به سیاست های تاکنونی اصلاح گرایانه و سندیکالیستی و سوسیال دموکراسی محدود گردد وضع موجود نه تنها بهتر نخواهد شد، شاید بدتر هم بشود.
بدین ترتیب، شکست بلوک چپ در دو دوره اخیر انتخابات سوئد، به سادگی نشان داد که عمر اصلاح طلبی و سندیکالیستی نیز در درون طبقه کارگر سوئد به سر رسیده است. بنابراین، شکست بلوک چپ، در عین حال شکست فدراسیون سراسری کارگران سوئد «ال او» را نیز به نمایش می گذارد.
در هر صورت در چهار اخیر بعد از انتخابات 2010 تاکنون زیست و زندگی کارگران، جوانان، زنان، بازنشستگان، بیماران و پناهندگان و مهاجران سخت تر از گذشته شده است. در اثر خصوصی سازی، کیفت خدمات عمومی و شهری به شدت پایین آمده و سطح آموزش و پرورش و بهداشت و درمان افت کرده است. حتی اداره بیمه سوئد، بسیاری از بیمارانی را که نیاز به درمان و استراحت دارند را وادار می کند به سر کار بروند. در واقع ادامه سیاست های اقتصادی نئولیبرالیستی و بحران جدید سرمایه داری تاثیر خود را بر سوئد نیز گذاشته و فشار بیش تری به نیروی کار وارد کرده اند. متقاضیان پناهندگی نیز با مشکلات و موانع زیادی مواجه هستند.
در واقع در بستر چنین سیاست هایی، احزاب و سازمان های نژادپرست رشده کرده اند. یوناس اوکه لوند، معاون رهبر حزب دموکرات های سوئد، در سال 2002، در یک رادیوی محلی سخنان بسیار تندی علیه مهاجران ایراد کرده بود. روزنامه افتون بلادت، در نوامبر 2013، اعلام کرد که توانسته است به نوار این سخنان دست یافته و آن را فاش سازد. یوناس اوکه لوند، حاضر نشد پیرامون این سخنان به خبرنگار روزنامه افتون بلادت پاسخ روشنی بدهد. روزنامه افتون بلادت، در شماره روز 13 نوامبر 2013 خود، خود افشا کرد که یوناس اوکه لوند حدود ده سال پیش در یک رادیوی محلی که متعلق به حزب دموکرات های سوئد، Sverige demokraterna بود مهاجران را سربار و انگل خوانده و گفته بود که باید کشور را ترک کنند. او آن زمان، خواهان اخراج نیم میلیون مهاجراز سوئد شده بود. او در این برنامه می گوید که این ها افرادی هستند که نیازی به حمایت و محافظت سوئد ندارند. او این افراد را پناهجوی واقعی ندانسته و عنوان می کند که آن ها فقط قصد سواستفاده مالی از سوئد را دارند و چنان چه از سوئد اخراج شوند بعد از یک سال، سوئد وضعیت اقتصادی دیگری خواهد یافت. او هم چنین برای نسل سوم مهاجران، خواهان خرید محل هایی در زندان کشورهای خود آن ها شده و عنوان کرده بود که خانواده های آن ها نیز باید از سوئد اخراج شوند.
برخورد او با خبرنگار افتون بلادت، بسیار تند و نامناسب بود. او اکنون ۶۴ ساله است و دومین فرد مهم حزب بعد از جیمی اوکه سون، رهبر حزب دموکرات های سوئد محسوب می شود. او از سال ۲۰۱۰، وارد پارلمان شده و عضو کمیسیون قانون اساسی است.
در هر صورت ورود این حزب به پارلمان سوئد، به کله تراشیده های هم فکرشان جرات بیش تری داده که در خیابان ها، به نیروهای چپ و تجمعات و خارجی تباران حمله کنند. برای نمونه، حادثه ای که در شب شنبه هشتم مارس 2014، در شهر مالمو جنوب سوئد روی داد، براساس گزارش های مختلف توسط گروه های نژادپرست و نازیست انجام شده بود. در این حمله نازیست ها، که مسلح به چاقو و راکت بیس بال بودند، به شش فعال چپ حمله کرده و آن ها را مجروح کردند. گفته می شود که یکی از آسیب دیدگان این حادثه یک جوان ایرانی تبار است که به شدت مجروح شده و در بیمارستان بستری است.
پلیس محلی سوئد، نخست این مساله را به درگیری دو گروه «افراطی - چپ و راست» نسبت داده بود و تلویزیون رسمی سوئد نیز همین خبر را انتشار داده بود. اما پس از این که اعتراضات فراوانی شد مبنی بر این که این واقعه نه درگیری دو گروه، بلکه در روز روشن حمله نژادپرستان به خارجیان بوده است. از این رو، هم پلیس و هم تلویزیون سوئد مجبور به عقب نشینی شدند و به نوعی از مردم عذرخواهی کردند. یعنی اگر اعتراض مردمی نبود هم پلیس و هم تلویزیون سوئد، حمله نژادپرستان را تحریف و پرده پوشی کرده بودند. اما مردم آگاه، این سیاست راست پلیس و تلویزیون سوئد را خنثی کردند و واقعیت را علنی ساختند.
حمله نژادپرستان در شهر مالمو سوئد به خارجیان و زخمی کردن شدید یک خارجی تبار، بار دیگر بحث ها و نگرانی های زیادی را در جامعه سوئد مطرح کرده است به طوری که «مورگان یوهانسون» سخنگوی کمیسیون قضایی پارلمان از حزب سوسیال دموکرات، خواستار حضور و جواب گویی آندرش تورنبری رییس پلیس امنیت سوئد، در پارلمان شده است. دلیل این احضار، خشونت های اخیر توسط راسیست ها در شهر مالمو اعلام شده است.
مورگان یوهانسون، به خبرگزاری سوئد گفته است که نشانه هایی از سازمان یافتگی گروه های تندروی دست راستی و نازیستی وجود دارد و این گروه ها از خشونت نیز ابایی ندارند. او در ادامه می گوید که وظیفه پلیس امنیت، شناسایی و تحت نظر گرفتن این گروه هاست. او نگران این موضوع است که در بین این افراد، کسی مانند آندرش برینگ بره ویک سوئدی وجود داشته باشد که فاجعه ای ملی به وجود آورد.
دسامبر سال گذشته نیز تظاهرات بزرگی در استکهلم علیه نازیسم و نژادپرستی برگزار شد. روز یک شنبه 22 دسامبر 2013، بسیاری از هنرمندان بزرگ و سیاستمداران در این تجمع بزرگ حضور داشتند و جنایات و حضور فاشیست ها را محکوم کردند.
این تظاهرات اعتراضی در حالی ادامه آن برگزار شد که یک شنبه 15 دسامبر 2013، یک گروه از هواداران نازیسم، به نام «جنبش مقاومت ملی سوئد»، با حمله به یک تظاهرات علیه نازیسم، آن را به خشونت کشانده بودند.
در تظاهرات روز یک شنبه که توسط گروه «خط 17» سازماندهی شده بود از سوی هفت حزب سوئد مورد پشتیبانی قرار گرفته بود. تنها حزب پارلمانی که در این تظاهرات شرکت نداشت، حزب نژاپرست «دموکرات های سوئد» بود.
طبق گزارشات در تظاهرات استکهلم، که نزدیک به ۲۰۰۰۰ نفر شرکت کرده بودند، از سوی پلیس از طریق زمین و هوا به شدت کنترل می شد.
بر اساس گزارش رسانه های سوئد، عصر روز یک شنبه 15 دسامبر، تظاهرات علیه نژادپرستی در «شر تورپ» واقع در جنوب استکهلم، به درگیری و خشنونت گرایید و دست کم دو نفر از تجمع کنندگان و یک پلیس با ضربات چاقو زخمی شدند.
پاتریک اریکسون از مرکز فرماندهی پلیس استکهلم، گفت هواداران گروه موسوم به «جنبش مقاومت سوئد»، هواداران نازیسم هستند که به داخل جمعیت تظاهرکننده ترقه و مشعل و بطری شیشه ای پرتاب کردند و باعث درگیری شدند.
گروه نازیستی «جنبش مقاومت سوئد» نیز مسئولیت این حمله را بر عهده گرفته است.
برگزارکنندگان این تجمع، اعلام کردند که ۷۰۰ تا ۸۰۰ نفر در یک گردهم آیی مسالمت آمیز بر علیه نژادپرستی در محله شرتورپ استکهلم حضور داشتند ناگهان با حمله سازمان نازیستی «جنبش مقاومت سوئد» مواجه شدند. هم چنین تظاهرات هایی بزرگی بر علیه نازیسم در شهرهای مختلف سوئد نظیر گوتنبرگ، اپسالا، مالمو و لوند نیز برگزار شد.
به تازگی نیز در چندین شهر سوئد مانند استکهلم و مالمو و گوتنبرگ، ده ها هزار نفر بر علیه نازیست ها و راسیست ها دست به تظاهرات زدند.
البته یک مساله مهم نگران کننده تر این است که تعدادی از گروه های نازی سوئدی به اوکراین رفته و در حرکت های خونین این کشور شرکت کرده اند. در گزارشات رسانه های سوئدی آمده است که دست کم بیش از بیست نفر از نازیست ها و ملی گرایان افراطی سوئدی به اوکراین رفته اند تا به صورت داوطلبانه در آن چه آن ها یک «انقلاب ملی» در اوکراین می خوانند، شرکت داشته باشند.
دان اریکسون از حزب نازیستی و دست راستی «سونسکارناس پارتی» برنامه ریز و هماهنگ کننده این سفرهاست. او به بخش فارسی رادیو بین المللی سوئد (پژواک)، گفته که دلیل شرکت ما، کمک و هم یاری به دوستان مان به خصوص حزب اسوبودا، که یک حزب دست راستی افراطی و ملی گرای اوکراین است، می باشد. ما تا می توانیم از این نیروهای ملی گرا حمایت می کنیم. پشتیبانی ما از انقلاب ملی اوکراین برای حزب اسوبودا و نیز جنبش ملی گرایی اروپا، مثبت است.
دان اریکسون، از سوی حزب افراطی و نازیستی «سونسکارناس پارتی» سایتی اینترنتی را به راه انداخته که هماهنگ کننده سفر داوطلبانه ملی گرایان افراطی از سوئد به اوکراین است. هم چنین در پشت این سایت، دو نفر دیگر از چهره های شناخته شده حزب نازیستی «سونسکارناس پارتی» قرار دارند. این گروه، پیش از این خود را «جبهه ملی اجتماعی» می خواند.
گروه های افراطی و نازیستی پس از فرار رییس جمهور پیشین اوکراین، یانوکوویچ، قدرت جدیدی یافته اند. حزب نژادپرست اسوبودا، که عقاید نازیستی و یهودی ستیز نیز دارد، چندین پست مهم در دولت جدید از جمله معاونت نخست وزیری و دادستانی کل کشور را به دست آورده است.
«جنبش نازیستی جوانان شمال اروپا» نیز ده ها عضو فعال را هم اکنون در اوکراین دارد. یکی از آن ها فردریک هاگ بری نام دارد که اکنون در کیف پایتخت اوکراین است. او پیش تر نیز در جمع تظاهرات گروههای نازیستی اوکراین سخنرانی کرده بود. او در این سخنرانی خود، از جمله گفته بود که اگر انقلاب اوکراین شکست بخورد این کشور به سمتی می رود که سوئد رفته است. او، جامعه سوئد را جامعه ای فروپاشیده خوانده که پر از همجنس گرا، پناهجو و خارجی تبار است.
او از کیف پایتخت اوکراین، گفت که ما این جا هستیم تا ارتباط خود با حزب اسوبودا و نیز جنبش دست راستی اوکراین را قوی تر کنیم. ما همکاری نزدیکی نداریم اما ملاقات هایی داشته ایم. من به همراه ده ها فعال دیگر اکنون این جا هستیم. دید ما نسبت به اروپا، قاره مادر است که شناسنامه ماست، اگر برادرهای ما در قسمتی از اروپا قیام کرده و نیاز به کمک داشته باشند، وظیفه ماست که به آن ها یاری برسانیم.
در شبکه های اجتماعی، این افراد نازیست سوئدی که در کیف هستند، اعلام می کنند که همکاری نزدیکی با گروه های دست راستی اوکراین دارند و تحت امر آن ها هستند.
سازمان نازیستی موسوم به جوانان نوردیک (Nordisk Ungdom) در دهه های ۱۹۳۰ و ۱۹۴۰ متداول بود.
سازمان نژادپرست «مقاومت سفید آریایی»، در اوایل دهه ۱۹۹۰ از پرچمی با نشان چنگال گرگ و شمشیر در کادری چارگوش استفاده می کرد. این نشان هم چنین آرم چند نشریه راسیستی مانند Werewolf و Storm بوده است.
پر آندرش رودلینگ، تاریخ شناس و متخصص در گروه های ملی گرای اروپایی، گروه های دست راستی اوکراین را گروهی نامتجانس تشکیل شده از تندروهای خشونت گرا می داند.
وی، اضافه می کند آن ها اغلب با ماسک صورت خود را در تجمعات می پوشانند، پرچمی سیاه و قرمز رنگ حمل می کنند و خود را نماینده ملی گرایان اوکراین می دانند که پس از جنگ جهانی دوم به وجود آمدند.
آلکس بنگت سون، از بنیاد ضدنژادپرستی اکسپو، عقیده دارد که تنها دلیل سفر این افراد به اوکراین، شرکت در خشونت ها و درگیری هاست.
وی، می گوید که ما می دانیم چندین نفر از این گروه ها برای درگیری و خشونت به اوکراین رفته اند. این افراد، بسیار خشونت گرا هستند و سابقه شرکت در درگیری ها در مناطق دیگر را هم دارند. از جمله، در یونان بوده اند و از نازیست های یونانی حمایت کرده اند، حتی برنامه ریزی کرده بودند به سوریه بروند و به رژیم اسد کمک کنند.
خبرنگار بخش فارسی رادیو بین المللی سوئد (پژواک)، گفته است که پلیس امنیت سوئد (سپو)، از گفتگو با ما در این باره خودداری کرده، و در یک ایمیل نوشته است که حاضر به افشای کار پلیس امنیت در رسانه ها نیست. (بخش فارسی رادیو بین المللی سوئد، 4 مارس 2014)
در عین حال «انزا هاگستروم»، یکی از مسئولان سپو (پلیس مخفی سوئد)، ادعا کرده است که گروه های افراطی هیچ تهدیدی برای دموکراسی سوئد نیستند. او، به رادیو سوئد گفته است که براساس بررسی هایی که «سپو» انجام داده، این گروه ها از توانایی انجام چنین اقدامی برخوردار نیستند و نمی توانند تهدیدی برای دموکراسی سوئد باشند.
او در مورد بازگشت راسیست های سوئدی که برای کمک به هم فکران خود به اوکراین رفته اند نیز گفته است که سپو این افراد را زیرنظر دارد و به نظر نمی رسد که آن ها امکانات و توانایی بیش تری به دست بیاورند یا برنامه ای برای ارتکاب جرایمی با اهداف سیاسی داشته باشند.
احزاب فاشیستی و نازیستی پس از سرنگونی آلمان هیتلری تا حدودی به حاشیه رفتند و ساکت ماندند و منتظر فرصت مناسب شدند. تا این که این فرهنگ به خصوص از دهه های هفتاد میلادی با آغاز رقابت ها و بحران های جدید نئولیبرالیسم سرمایه و ظهور تاچریسم و ریگانیسم، به چنگ آوردند و فعال تر شدند.
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
ارسالها: 23330
#2,273
Posted: 24 Jul 2015 22:32
نروژ
لازم به یادآوری است که آندرش برینگ بره ویک، آدم کش مذهبی - فاشیستی نروژی، در «بیانیه ای» که انتشار داده بود، از مواضعی یاد می کند که دقیقا و یا بخشی از آن ها با برنامه سیاسی احزاب خارجی ستیز در اسکاندیناوی از جمله حزب دموکرات های سوئد، شباهت دارد.
در تاریخ شنبه 22 مرداد 1390، طی مطلبی درباره ترور نروژ، از جمله نوشته بودم: «جنایات وحشتناک روز جمعه 1 مرداد 1390 برابر با 22 جولای 2011، نه تنها جامعه نروژ، بلکه جامعه جهانی را شوکه کرد و در اندوه فرو برد. جنایت هولناکی که یک فرد مذهبی - فاشیستی در کشور آرام نروژ آفرید. این فرد جانی، پس از انفجار بمبی در مرکز ساختمان های دولتی اسلو که به مرگ 7 نفر منجر شد، خود را به یک کمپ تابستانی نوجوانان حزب حاکم در یک جزیره رساند و با خونسردی به مدت 90 دقیقه نوجوانان را به گلوله بست. او حتی به کسانی که برای حفظ جان شان خود را به آب انداخته بودند نیز شلیک می کرد. او، 69 نفر را کشت و حدود صد نفر دیگر را نیز زخمی کرد.»
آندرس برینگ برویک، ۳۲ ساله، با یونیفرم و اسلحه و تجهیزات پلیس به قتل قربانیان خویش رفته بود به سادگی نشان می دهد که او، دوره های نظامی دیده است. عکس هایی که از او، در اینترنت با ژست های نظامی و هیتلری در یونیفرم نظامی منتشر شده او را در حال نشانه رفتن تفنگ های فوق مدرن نظامی اش است. او در صفحه فیس بوک اش خود را «مسیحی بنیادگرا» و «ملی گرای افراطی» و «ضداسلام» و «ضدکمونیست» معرفی کرده است. جوان ترین جان باختگان این حرکت تروریستی، 14 سال داشت.
برینگ برویک، در مانیفستی که در اینترنت منتشر کرده، از ۸۰ هم دست خود سخن گفته که آماده اند در خارج از نروژ فعال شوند. این سخنان برویک را وکیل او نیز تایید کرده است. برویک، در برنامه ۱۵۰۰ صفحه ای خود از «مبارزان مقاومت» سخن می راند و نیروگاه های اتمی سوئیس را هدف عملیاتی دیگر می داند.
شماری از روزنامه های بریتانیا، گزارش هایی درباره سفر سال گذشته آندرس برینگ برویک به بریتانیا و شرکت وی در تظاهرات یک گروه راست افراطی این کشور به نام «لیگ دفاعی انگلیس» منتشر کرده اند.
هم چنین گفته می شود که برویک، با اعضای این گروه نژادپرست از طریق اینترنت در تماس بوده است. روزنامه های بریتانیایی «ایندپندنت» و «دیلی تلگراف» گزارش داده اند که ۱۵۰ تن از اعضای «لیگ دفاعی انگلیس» از طریق شبکه اینترنتی فیس بوک با برویک در تماس بوده اند.
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
ارسالها: 23330
#2,274
Posted: 24 Jul 2015 22:33
فنلاند
حزب «فنلاندی های واقعی»، در انتخابات پارلمانی اخیر این کشور، موفق شد ۱۹ درصد آرا را به خود اختصاص دهد و به این ترتیب، شمار کرسی های خود را در پارلمان این کشور به چهار برابر میزان سابق رسانده است. حزب «فنلاندی های واقعی»، سومین قدرت سیاسی در این کشور، محسوب می شود. هم چنین این حزب توانست دو نماینده نیز به پارلمان اروپا بفرستد.
دانمارک
در دانمارک «حزب مردم» توانسته در دولت ائتلافی شرکت جوید. با تاکید همین حزب بود که دانمارک بار دیگر کنترل مرزها را برقرار کرد. این اقدام در حالی انجام شد که این کشور به قرارداد شنگن برای تردد بدون کنترل در مرزهای کشورهای عضو رای داده بود. حزب مردم دانمارک، چهارمین قدرت سیاسی این کشور است. این حزب مخالف ورود مهاجران خارجی به دانمارک است و موفق شده سخت ترین قوانین برای مهاجران به دانمارک را در سراسر اروپا به تصویب برساند. «حزب مردم» نیز دو نماینده در پارلمان اروپا دارد.
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
ویرایش شده توسط: sepanta_7
ارسالها: 23330
#2,275
Posted: 24 Jul 2015 22:35
فرانسه
برای نمونه، حزب نژادپرست «جبهه ملی» فرانسه، یکی از احزاب قدرت مند و در عین حال خطرناک فرانسه است که مدت هاست طرح ایجاد یک جبهه جدید از احزاب سیاسی در فرانسه، هلند و استرالیا و غیره راسیستی را در دست اجرا دارد.
اواسط ماه نوامبر 2012، لوپن، رییس جبهه ملی فرانسه، با حزب لیبرال «ویلدرز» در هلند دیدار و گفتگو کرد و دو طرف نسبت به تشکیل گروه جدید در اتحادیه اروپا به اتفاق نظر رسیدند.
مارین لوپن، رییس جبهه ملی فرانسه، در همین راستا تاکید کرده است:«با پیروزی در انتخابات متحد دولت های محلی فرانسه (شهرداری) ها، می خواهیم یک جایگزین واقعی به مردم اهدا کنیم.» مارین لوپن، هم چنین با اشاره به این که انتخابات پارلمان و ریاست جمهوری سال 2017 میلادی را مدنظر دارد، اعتماد به نفس اعضای حزبش را در جهت پیشرفت تعمیق (تعمق)بخشیده است.
جبهه ملی فرانسه، اواسط ماه اکتبر سال 2012، در انتخابات شورای ولایتی شهر برینیول واقع در جنوب فرانسه پیروز شد. هر چند کرسی های جبهه ملی در شورای محلی طی مراحلی به تدریج افزایش یافته است، ولی پیروزی در این انتخابات پیامی کاملا متفاوت داشت. چرا که حزب حاکم سوسیالیست از نامزد حزب راست «اتحادیه جنبش مردمی» (ump)که بزرگ ترین حزب مخالف دولت به شمار می آید، حمایت کرده بود. اما با این حال، حزب راستگرای اتحادیه جنبش مردمی(ump) در رقابت با جبهه ملی شکست خورد. بدین ترتیب، حزب راستگرای افراطی جبهه ملی با شکست بزرگ ترین حزب رقیب خود و حزب حاکم، که با هم در انتخابات همکاری کرده بودند، شوک سنگینی بر محافل سیاسی و جامعه فرانسه وارد کرد.
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
ارسالها: 23330
#2,276
Posted: 24 Jul 2015 22:35
اتریش
حزب راست «آزادی» اتریش که در انتخابات پارلمان ماه سپتامبر 2012، پیشرفت داشت، در ماه نوامبر همان سال، با روسای احزاب راسیستی کشورهای مختلف از جمله فرانسه، سوئد، بلژیک، ایتالیا برای شیوه همکاری در انتخابات پارلمان اتحادیه اروپا مذاکره کرده بود.
در اوایل بهمن ۱۳۹۲ به گزارش فرانس پرس؛ هزاران تن از مردم وین علیه مراسم جشنی که حزب نژادپرست این کشور موسوم به حزب «اف بی او» که در یکی از کاخ های مجلل این شهر برگزاری شده بود تظاهرات کردند.
به گفته تلویزیون رسمی وین، در این تظاهرات نزدیک به ده هزار شهروند حضور داشتند و با دخالت نیروهای پلیس این تظاهرات به خشونت و درگیری کشیده شد.
نیروهای پلیس نیز در این باره اعلام کردند: هزاران تن از شهروندان نیمه شب در خیابان های شهر وین حاضر شده و با برپایی تظاهراتی ضد حزب راست تندروی «اف بی او» خواستار پایان یافتن مراسم جشن این حزب شدند که بعد از نزدیکی به کاخ محل برگزاری ماموران مانع پیش روی آن ها شدند که در نهایت تظاهرکنندگان خشمگین با ماموران پلیس درگیر شدند و در این درگیری هفده نفر از مردم زخمی و پنج نفر از ماموران امنیتی هم زخمی شدند.
مراسم جشن این نژادپرست و خارجی ستیز در کاخ پادشاهی و زمستانی هوفبورگ برگزار شده بود.
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
ارسالها: 23330
#2,277
Posted: 24 Jul 2015 22:37
سوئیس
همه پرسی اخیر در سوئیس در سه موضوع «پیشنهاد حزب نژادپرست مردم موسوم به توقف مهاجرت، تامین هزینه گسترش خط آهن سراسری و تامین مالی آن و عدم پرداخت هزینه سقط جنین از سوی بیمه های درمانی تحت عنوان سقط جنین» واکنش های مختلفی در سوئیس داشت. هم چنین توقف مهاجرت ها نیز از سوی حزب مردم در مجلس شورای ملی سوئیس یشنهاد شده است.
که دولت فدرال سوئیس در زمینه محدود نمودن مهاجرت اتباع اتحادیه اروپا با بروکسل وارد مذاکره درباره قرارداد رفت و آمد آزاد اتباع شود و به مانند گذشته برای مهاجرت اتباع آن کشور به سوئیس سهمیه اعمال نماید. نزدیک به یک میلیون نفر از شهروندان اتحادیه اروپا در سوئیس زندگی می کنند و 230 هزار نفر نیز روزانه به منظور امور کاری از مرز این کشور عبور می کنند و حدود 430 هزار سوئیسی نیز در اتحادیه اروپا زندگی می کنند.
نظرسنجی های اولیه در این کشور، نشانگر رد این موضوع از سوی اکثریت مردم سوییس بود اما سرانجام این پیشنهاد با 3/50 درصد رای مثبت در برابر 7/49 درصد رای منفی مورد تایید قرار گرفت. فقط 19 هزار رای موافق بیش تر، سرنوشت این پیشنهاد را تایید کرد.
پس از اعلام نتایج همه پرسی، وزیر دادگستری سوئیس ضمن تاکید بر این که رای مردم میزان می باشد و دولت خود را موظف به اجرای نظرات رای دهندگان می داند و به رای آن ها احترام می گذارد تاکید کرد که وضعیت برای دولت برای اجرای مفاد این پیشنهاد بسیار دشوار خواهد بود.
به گفته او،سوئیس قراردادی در این زمینه با اتحادیه اروپا دارد که آن هم در همه پرسی مورد تایید اکثریت قرار گرفته بود و بنابراین، وظایفی را طبق این قرارداد متعهد شده که نمی تواند از آن ها عدول نماید.
حزب مردم به عنوان پیروز این همه پرسی، تاکید کرد سوئیس بار دیگر خود راسا می تواند تعیین نماید که چه تعداد مهاجر از اتحادیه اروپا خواهد پذیرفت.
دولت سوئیس برای اجرای این موضوع، سه سال زمان دارد و باید مفاد پیشنهاد حزب مردم برای توقف مهاجرت ها به قانون تبدیل گردد. دولت فدرال در این مورد لایحه ای را تا پایان سال جاری، برای بررسی به مجلس ارائه خواهد کرد. از زمان رای مثبت اکثریت مردم سوئیس به توقف مهاجرت ها، بسیاری از خارجیان مقیم سوئیس از این بابت بسیار عصبانی بوده و در این کشور دیگر احساس امنیت نمی کنند.
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
ارسالها: 23330
#2,278
Posted: 24 Jul 2015 22:38
آلمان
روز یک شنبه ۱۴ آوریل ۲۰۱۳، طرفداران حزب AfD از سراسر آلمان به برلین آمده بودند تا در مراسم افتتاح رسمی این حزب شرکت کنند. آنان روبروی هتلی که اکنون محل استقرار حزب "AfD" شده، دست به تظاهرات زدند و شعارشان این بود: «از منطقه یورو بروید بیرون»!
به گزارش شبکه خبری تلویزیون آلمان، در همین آغاز تاسیس، حدود هشت هزار نفر از مردم، به این حزب پیوسته اند.
«برند لوکه» (Bernd Lucke) رییس حزب نوظهور AfD است. او که ۵۰ سال سن دارد، ۳۳ سال در حزب آنگلا مرکل، یعنی CDU عضویت و فعالیت داشته است.
از مطالبات عمده حزب AfD، «از اتحادیه اروپا خارج شوید! آلمان، هیچ نیازی به اتحادیه اروپا ندارد» این شعار، اصلی ترین خواسته این حزب از دولت آلمان است. مهم ترین مخالفت آن ها به سیاست های مالی آلمان در قبال اتحادیه اروپا برمی گردد، چراکه معتقدند شکست اتحادیه اروپا، شکست آلمان را در پی خواهد داشت. مهاجران، مدل های مالیاتی، سیاست های خانواده و نظرسنجی های مردمی، از دیگر حوزه های عنوان شده در راهبردهای آنان است که البته صحبت روشن و شفاف درباره آن را به زمان انتخابات موکول کرده اند.
از دیگر خواسته های اصلی این حزب، تغییر واحد پول آلمان از یورو به «مارک» سابق است که سیاستمداران دولت، آن را اقدامی خطرناک تلقی می کنند و معتقدند گرچه آلمان با سختی های بسیاری روبروست، اما تنها در صورت هماهنگی و پیوستگی با اتحادیه اروپاست که می تواند ظرفیت های خود را شکوفا سازد و در غیر این صورت ناکام می ماند.
«دیلی تلگراف» چاپ لندن، نوشت: «این حزب، ائتلاف شکننده مرکل را با خطر روبرو ساخته؛ ائتلافی که تضمین آینده اروپا را به دستان خودش گره زده و اوست که بسته های نجات مالی را به جنوب اروپا پرداخت می کند.»
روزنامه «فورسال» چاپ لهستان نیز تایید کرد که AfD فارغ از این که در انتخابات آتی رای بیاورد یا نه، پروژه پیچیده مرکل برای باقی ماندن در راس قدرت را با خطر مواجه خواهد ساخت. چراکه اغلب مردم با کمک آلمان به کشورهای جنوب اروپا مخالفند ولی خانم صدراعظم، روز به روز بر این گونه عملکردهای خود پافشاری می کند.
روزنامه فرانسوی «لوموند» با اشاره به این که این گونه اعتراضات به اتحادیه اروپا، امر تازه ای نیست و در گذشته فعالیت های حزب «دزدان دریایی» (Piratenpartei) نیز مشهود بود، منتها اعتراضات تاکنون نتیجه موفقیت آمیزی نداشته است. به نقل از روزنامه اشپیگل در روز جمعه ۱۲ آوریل ۲۰۱۳ زمزمه ای از رسانه های اروپا به گوش می رسد مبنی بر این که راه اندازی حزب AfD تهدیدی غیرمستقیم برای آنگلا مرکل محسوب می شود.
مجارستان
در مجارستان، حزب ناسیونالیست و راست حاکمیت کشور را در دست دارد. حزب FIDESZ به رهبری ویکتور اوربان، نخست وزیر مجارستان دو- سوم کرسی های مجلس این کشور را به خود اختصاص داده است. این در حالی است که حزب راست تر از آن «جوبیک» در مجارستان، سومین قدرت سیاسی این کشور در پارلمان است. جوبیک، حزبی است که کارشناسان سیاسی آن را حزبی نئونازی معرفی می کنند.
یونان
نیکوس میخالولیاکوس رهبر حزب نژادپرست «شفق طلایی» «حزب نژادپرست یونان»، ابراز امیدواری کرد که روزی شهر استانبول یا به تعبیر وی «شهر ملکه یونانی» را از ترک ها پس بگیرند.
نیکوس میخالولیاکوس، با سیاست ضدمهاجرین و نژادپرستانه شناخته شده و با عنوان «فوهرر» لقب هیتلر خطاب می شود. حزب او، در انتخابات 2012، رای چشم گیری آورد و با کسب 7 درصد آرای مردم یونان وارد مجلس این کشور شده بود.
اوکراین
قدرت یابی جریانات نژادپرست و راست افراطی در اوکراین بعد از سرنگونی دولت یانوکوویچ به وضعیت نگران کننده ای رسیده است. سمت هایی مانند دبیری و جانشینی شورای امنیت ملی و دفاع اوکراین، دادستانی کل و جانشینی نخست وزیر را موسسین و اعضای بلندپایه احزاب «ناسیونال-سوسیالیست»، «اسووبودا» و «واحد راست» در اختیار گرفته اند که به وضوح تمایلات نژادپرستانه دارند.
به عنوان مثال، عضویت در حزب ناسیونالیست - سوسیالیستی اوکراین طبق اساسنامه آن منحصر به نژاد اوکراینی بوده و اعضای این حزب از نمادهای نازی های آلمان در جنگ جهانی دوم استفاده می کنند. این نگرانی تا حدی پیش رفته است که کانال 4 تلویزیون دولتی انگلیس روز چهارشنبه گذشته در گزارشی از احراز سمت های حساس در دولت جدید اوکراین توسط فاشیست ها و افراطی ها ابراز نگرانی کرده است.
اخبار اوکراین حاکی از انتصاب نیرو های راست افراطی و فاشسیت به سمت های حساس دولتی، امنیتی و قضایی به منظور پرکردن خلاء قدرت است.
آندری پارابی که در مقام دبیر شورای امنیت ملی و دفاع اوکراین قرار گرفته و در حال چالش با تهدیدات پوتین است در طول اعتراضات علیه دولت ساقط شده یانوکوویچ فرمانده نیروهای تامین کننده امنیت تجمعات بود. او موسس حزب ناسیونالیسیی - سوسیالیستی اوکراین است؛ حزب فاشیستی که طبق الگوی نازیسم هیتلر شکل گرفته است و عضویت در آن منحصر به نژاد اوکراینی است. این حزب طی سال های اخیر به «اسووبودا» تغییر نام داد که رهبر آن اوله تیانبوک یکی از سه چهره شاخص اعتراضات یورو میدان است که به طور مستقیم با دولت یانوکوویچ مذاکره می کردند.
برای جانشینی دبیر شورای امنیت ملی و دفاع اوکراین دمیتری یاروش انتخاب شده که رهبر گروه افراطی «واحد راست» است. این گروه شامل شبه نظامی های راستگرای تندرویی است که قبلا اعلام کرده بود آماده درگیری نظامی برای رسیدن به اوکراینی آزاد است. گروه «واحد راست» شامل ائتلافی از گروه های ملی گرای افراطی شامل «وطن پرستان اوکراین» و گروه شبه نظامی UNA-UNSO است که در چچن و مولداوی در برابر نیروهای روسیه جنگیده اند. آن ها با لباس ها و علایم گروه های راست افراطی و نازی رژه می رفتند. او، در سال 1989، به گروه ملی گرای میانه «جنبش مردم» پیوست اما در سال 1994 به سازمان دست راستی «تریزوب» ملحق شد. او از سال 2005 در مقام رهبر این گروه در پی تحقق یک انقلاب ملی در اوکراین است. او در مصاحبه اخیرش با مجله تایم گفت: روسیه سیاست انقیاد اوکراین را در پیش گرفته و ما آماده نبرد با روسیه هستیم.
در دولت جدید، الکساندر سیاچ عضو حزب «اسووبودا» به عنوان جانشین نخست وزیر انتخاب شده است. سال گذشته کنگره جهانی یهودیان، اتحادیه اروپا را به ممنوع کردن فعالیت های این حزب و گروه صبح طلایی یونان فراخواند. این حزب که از مدت ها قبل برای یک انقلاب ملی در اوکراین تلاش می کند از دهه نود رژه های زیادی را انجام را داده است. بیانیه آن ها مبنی بر این که مافیای موسکویی - یهودی اوکراین را کنترل می کند سبب نگرانی اقلیت یهودی این کشور شده بود.
حزب «اسووبودا»، هم چنان وزارت کشاورزی ومحیط زیست را توسط معاون دبیر کل خود در اختیار دارد. دیگر عضو این حزب اوله ماخنیتسکی به سمت دادستانی کل انتخاب شده است. نخستین اقدام های دولت موقت شامل انحصار زبان رسمی به اوکراینی برای کل ملت اوکراین و حذف قوانین ممنوع کننده فاشیسم است.
گروه های نازیستی ضد روسیه خود را به استبان باندرا نزدیک می دانند که رهبر شورشیان اوکراینی در جنگ جهانی دوم بود و با نازی های آلمان همکاری و برای پاکسازی قومی تلاش می کرد. در سال 2010 ویکتور یوشنکو باندرا را به عنوان قهرمان اوکراین معرفی کرد.
این دستاوردهای بزرگ برای حزب «اسووبودا» قبل از انتخابات هایی در اروپاست که انتظار می رود احزاب «جوبیک» مجارستان و «ناسیونالیست» در فرانسه موفقیت هایی را کسب کنند. با این وجود، «اسووبودا» از طریق هم پیمانان سابق خود با پاسخ سردی روبرو شده است، جایی که حزب «جوبیک» اقلیت مجار اوکراین را دعوت به خودمختاری کرده و حزب «ناسیونالیست » بریتانیا از پوتین حمایت می کند. احزاب راسیستی اسکاندیناوی نیز تایید کرده اند که در این مدت جهت الگوبرداری از این حرکت ناسیونالیستی، به اوکراین سفر میکرده اند.
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
ارسالها: 23330
#2,279
Posted: 24 Jul 2015 22:38
فاشیسم ایتالیا وآلمان
از نظر تاریخی، فاشیسم نخست در ایتالیا در سال ۱۹۱۹ به وجود آمد و سه سال بعد توانست حکومت را در این کشور تصرف کند. حزب فاشیستی آلمان نیز در سال ۱۹۲۰ ایجاد شد و نام «ناسیونال سوسیالیست» برخود نهاد. این حزب در سال ۱۹۳۳، به کمک انحصارهای بزرگ آلمانی و خارجی حکومت را به دست گرفت و دیکتاتوری خونین هیتلری را مستقر کرد.
چندین نفر در پایه گذاری «حزب کارگران آلمان» نقش داشتند که از جمله می توان به کارل هارر و آنتون درکسلر اشاره کرد. بعدا هیتلر به این حزب ملحق شد. چندی بعد هم نام حزب رسما به حزب کارگران ناسیونال سوسیالیست تغییر داد. شاید در ابتدا هیتلر رییس حزب نبوده باشد، اما با توجه به این که انسجام، رشد و توسعه تفکر ناسیونال سوسیالیسم آلمانی در زمان ایشان انجام شد، می توان گفت که هیتلر بنیان گذار «ناسیونال سوسیالیسم آلمانی» به معنی امروزی آن، بوده است.
نازیسم در جوامع قدیمی تر هم بود برای مثال، لویی ناپلئون بناپارت که برادر زاده ناپلئون بناپارت بود حکومتی در فرانسه ایجاد کرد که دارای تشابهاتی با نازیسم و فاشیسم بود. او از 1849 تا 1852 رییس جمهور فرانسه بود و تا سال 1870 به عنوان امپراتور ناپلئون سوم حکومت می کرد.
یک نویسنده نازی به نام «فرانتس کمپِر» در سال 1933، در مقدمه کتابی به نام «توده یا مردم» (اثر کونستانتین فرانتس که در سال 1852 منتشر شده بود) چنین نوشت: «قدرت یابی لویی ناپلئون تنها نمونه تاریخی است که با انقلاب ناسیونال سوسیالیستیِ عصر ما همسان و همانند می باشد... به گفته فرانتس، دولت ناپلئونی بر حمایت انبوه مردم تکیه داشت و این دولت بدون حمایت آن ها، حتی با کمک ارتش قدرتمند امپراتوری هم حفظ نمی شد. تنها با اصلاحات اجتماعی خطر سوسیالیسم رفع گردید.» بنابراین، حکومت ناسیونال سوسیالیستیِ هیتلر، شباهت های زیادی با حکومت لویی ناپلئون داشت. اما نمی توان گفت که نازیسم آلمان دنبال روی بناپارتیسم بوده است. آن ها، شباهت های زیاد و هم چنین تفاوت هایی داشتند.
آدولف هیتلر در 30 ژانویه 1933، به عنوان صدر اعظم آلمان انتخاب شد. در ماه اگوست سال 1934، رییس جمهور آلمان هیندنبورگ درگذشت و آدولف هیتلر دفاتر ریاست جمهوری و صدارت اعظمی را ادغام کرد و رسما پیشوا و صدراعظم رایش آلمان شد. این مقام جدید طی یک همه پرسی با تایید اکثریت مردم آلمان روبرو شد. بنابراین، آدولف هیتلر با حمایت مردم و رضایت مردم مقام پیشوایی و صدراعظمی را یک جا در اختیار گرفت. یا همان رفراندم معروف در ایران «جمهوری اسلامی آری یا نه» که با آرای اکثریت مردم انتخاب شد. در واقع چنین انتخاباتی تغییری در اهداف و سیاسی های فاشسیتی و ناسیونالیستی و مذهبی نمی دهد. سرانجام خود مردم قربانی می شوند. به عبارت دیگر، هیتلر و خمینی تجلی اراده عموم محسوب می شدند.
اکنون نیز گروه ها و سازمان های نازیستی با انتخابت بورژوایی وارد پارلمان ها می شوند و آهسته آهسته قدرت سیاسی را به دست می گیرند تا جوامع بشری را هم چون آلمانی هیتلری و یا ایران امروز به خاک و خون بکشند.
مردم آلمان رهبری آدولف هیتلر را چندین بار مورد تایید قرار داده بودند: در آلمان نازی چندین همه پرسی برگزار شد که یک مورد در 19 اگوست 1934 بود، مردم آلمان با رای 9/89 درصد، یعنی تقریبا 90 درصد، مقام جدید هیتلر به عنوان پیشوا و صدراعظم را تایید کردند. در ماه مارس 1936 نیز همه پرسی دیگری برای تایید یا عدم تایید نظام ناسیونال سوسیالیستی ارائه شد که نزدیک به 99 درصد مردم شرایط موجود را تایید کردند.
هیتلر در سال 1939 که امکان جنگ با لهستان پیش آمد، طرح ایجاد یک اوکراین مستقل و متحد آلمان در سیاست خارجی هیتلر پدیدار شد، اما با توجه به حضور عامل شوروی این هدف او عملی نشد.
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
ارسالها: 23330
#2,280
Posted: 24 Jul 2015 22:39
اتحادیه اروپا و آمریکا
امروز اتحادیه اروپا و آمریکا در رقابت با روسیه و جدایی شبه جزیره کریمه از اوکراین، با تمام قدرت به حمایت از دولت راسیست و فاشیست اوکراین برخاسته اند. و به دلیل این که مردم کریمه، در یک همه پرسی رای به پیوستن فدراسیون روسیه شده اند روسیه را تحریم کردند. حال این که براساس معیارهای و قوانین خود دول غربی و اتحادیه اروپا، اگر مردم یک منطقه رای به جدایی دهند باید آن را به رسمیت شناخت.
برای نمونه، هنگامی که آمریکا و اروپا در سال های ۱۹۹۰، باعث و بانی فروپاشی یوگسلاوی سابق شدند شاهد رشد ملی گرایی افراطی در شبه جزیره بالکان بودیم. در اسلوونی و کوزوو در صربستان، مستمرا توسط نهادهای سیاسی و ملی تحریک می شدند. یکی از سرچشمه های موفقیت انتخاباتی احزاب راست افراطی و در عین حال ناسیونالیست کشورهای صربستان و اسلوونی، به دلیل از دست دادن «سرزمین پدری» بوده است.
در بخش هایی دیگر یوگسلاوی سابق مانند کروواسی، بوسنی و آلبانیایی تبارهای مسلمان کوزوو، اغلب تبلیغات اسلامی می شد و گروه های تروریستی اسلامی از افغانستان و ایران و عربستان و غیره در آن جاها با هم فکران خود علیه صرب ها می جنگیدند و از حمایت همه جانبه آمریکا و متحدانش چون ترکیه و غیره هم برخوردار بودند. در حالی که آمریکا و اتحادیه اروپا امروز با رفراندوم کریمه برای جدا شدن از اوکرائین به شدت مخالفت می ورزند خود عامل تکه تکه شدن یوگسلاوی سابق بودند.
احزاب راسیستی و خارجی ستیز و آزادی ستیز، در انتخابات پارلمان اتحادیه اروپا در سال ۲۰۰۹، موفق شده بودند قدرت خود را افزایش دهند. آن ها اگرچه توانستند شمار نمایندگان خود را به ۳۹ برسانند، اما نتوانستند در تاسیس فراکسیون مشترک خود در اتحادیه اروپا موفق شوند.
شناخته ترین نماد نازیستی، امروزه نیز همانند دوران رایش سوم، صلیب شکسته است. صلیب شکسته یا سواستیکا (Hakkors)، متداول ترین نماد نازیستی است. این نماد در آغاز سده بیستم با یهود ستیزی پیوند داده شد و نیروهای ضد یهود آن را به کار گرفتند. سپس، هیتلر، پیشوای آلمان نازی، سواستیکا را به عنوان برجسته ترین نماد ناسیونال سوسیالیسم آلمان متداول ساخت.
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.