ارسالها: 23330
#251
Posted: 28 Jan 2014 15:57
ائوروس
ائوروس (به انگلیسی: eurus)، باد جنوب شرق یا شرق.
او فرزند خدایان آسمان، آسترایوس و ائوس بود. رومیان او را وولتورنوس نیز مینامند.
فرانسوی: ائوروس
عنوان: باد جنوب شرق یا شرق
پدر: آسترایوس
مادر: ائوس
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
ارسالها: 23330
#252
Posted: 28 Jan 2014 15:59
ائوروستئوس
ائوروستئوس (به انگلیسی: Eurystheus)، پسر ستنلوس و نیکیپه.
هرا تولد هراکلس را عقب و تولد ائوروستئوس را پیش انداخت و به این ترتیب ائوروستئوس پادشاه موکنای شد.
زمانی که هراکلس در حال جنون زن و فرزندان خود را کشت، توسط وخشی موظف به خدمت ائوروستئوس شد. ائورستئوس نیز از سر دشمنی، دوازده کار سخت به او محول کرد که همان دوازده شاهکار هراکلس است. ائورستئوس پس از مرگ هراکلس به دشمنی با فرزندان وی ادامه داد تا عاقبت به دست یکی از فرزندان هراکلس (هولوس) کشته شد.
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
ارسالها: 23330
#253
Posted: 28 Jan 2014 16:00
ائورونومه
ائورونومه (به انگلیسی: Eurynome)، دختر اوکئانوس.
او با زئوس ازدواج کرد و خاریتس، الاهگان رحمت را به دنیا آورد. بنابر روایتی مبهم از قدیمیترین الاهگان المپ بوده است.
فرانسوی: ائورونومه
جنسیت: مؤنث
پدر: اوکئانوس
مادر: تتوس
همسر: زئوس
فرزندان: خاریتس
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
ارسالها: 23330
#254
Posted: 28 Jan 2014 16:01
ائوفوربوس
تصویر نبرد منلائوس و هکتور در کنار جسد ائورفوبوس بر بشقابی در موزه بریتانیا
ائوفوربوس (به انگلیسی: Euphorbus)، پسر پانتوئوس.
از جنگجویان تروا بود. در جنگ تروا به پاتروکلوس ضربه زد و هنگامی که میخواست منلائوس را مجروح کند، توسط او کشته شد.
فیثاغورس مدعی بود که روحش قبلا در جسم ائورفوربوس میزیسته است.
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
ارسالها: 23330
#255
Posted: 28 Jan 2014 16:03
اپافوس
اپافوس (به یونانی: Ἔπαφος) در اسطورههای یونان پسر شاه خدایان زئوس و یو بود. زئوس به یو علاقهمند شده بود و هرا نیز به این موضوع پی برد، این چنین شد که زئوس او را تبدیل به گاوی سفید کرد. هرا آگاه شد و آرگوس صد چشم را به نگهبانی او گماشت زئوس به دست هرمس آرگوس را از پا درآورد و سپس هرا خرمگسی را مامور آزار یو کرد و خرمگس وی را همه جا دنبال میکرد تا آنکه او به رود نیل رسید و در آنجا شکل انسانی خود را بازیافت و آنجا پسری به نام اپافوس برای زئوس به دنیا آورد. او بعدها پادشاه مصر باستان شد و شهر ممفیس را بنا نهاد. او با همسر خود ممفیس، (که گفته میشد نام شهر را از روی او انتخاب نموده) صاحب دختری به نام لیبیا شد.
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
ارسالها: 23330
#256
Posted: 28 Jan 2014 16:05
ائومایوس
ائومایوس (به انگلیسی: Eumaeus)، خوکچران اودسئوس.
خدمتکار اودوسئوس بود و او را در راه رسیدن به همسرش پنلوپه یاری داد. در اصل شاهزاده بود ولی کنیزی او را ربود و به لائرتس، پدر اودوسئوس فروخت.
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
ارسالها: 23330
#257
Posted: 28 Jan 2014 16:06
اپیگونها
اپیگونها (به یونانی: Ἐπίγονοι)، پسران مخالفان هفتگانهٔ تب.
ده سال پس از شکست مخالفان هفتگانهٔ تب در جنگ و کشته شدن همهٔ آنها جز آدراستوس، پسران آنها به سرکردگی آدراستوس برای گرفتن انتقام پدران به پا خواستند. آنها تب را گرفتند و ترساندروس را به پادشاهی برگزیدند.
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
ارسالها: 23330
#258
Posted: 28 Jan 2014 16:10
اپیمتئوس
اپیمتئوس (به یونانی: Ανδρομαχη)، پسر یاپتوس و کلومنه.
او برادر پرومتئوس بود. پرومتئوس به معنای «پیش اندیش» و اپیمتئوس «پس اندیش» بود. با وجود هشدار برادر، پاندورا را از هرمس به عنوان هدیه پذیرفت و با او ازدواج کرد. پاندورا مصیبتها را بر روی زمین پراکنده ساخت.
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
ارسالها: 23330
#259
Posted: 28 Jan 2014 16:13
اتئوکلس
اتئوکلس (به انگلیسی: Eteocles)، فرزند اودیپ و یوکاسته.
اودیپ او و برادرش، پولونیکس را به سبب آزارهایشان نفرین کرد که به دست هم کشته شوند. پس از مرگ اودیپ آنها بر سر قدرت نزاع کردند و اتئوکلس پیروز شد. پولونیکس نیز آدراستوس را برگزید تا قدرت را او برگرداند و آدراستوس نیز به تب حمله کرد و به این صورت جنگ مخالفان هفتگانهٔ تب شکل گرفت و مطابق نفرین پدر هر دو به دست هم کشته شدند.
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
ارسالها: 23330
#260
Posted: 28 Jan 2014 16:14
اخو
اخو یا اِکو (به یونانی: Ἠχώ) (به انگلیسی: Echo)، از الاهگان کوه هلیکون.
بسیار پر حرف بود و با پرحرفی خود هرا را سرگرم میکرد تا زئوس به عشق بازیهایش بپردازد. هرا کاری کرد تا او نتواند حرف بزند و فقط انتهای کلمات دیگران را تکرار کند. عاشق جوان مغروری به نام نارکیسوس شد و چون در این راه ناکام ماند، تحلیل رفت و از او جز صدایش باقی نماند. نارکیسوس برکهٔ آبی یافت و آنقدر به انعکاس دلپذیر خود خیره شد تا مرد. .
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.