ارسالها: 23330
#311
Posted: 29 Jan 2014 14:49
پولادس
پولادس (به یونانی: Πυλάδης)، در اسطورههای یونان، پسر ستروفیوس و آناکسیبیا است.
او و پسر داییاش اورستس با هم بزرگ شدند و یاران باوفایی بودند. او، اورستس را در انتقامجویی از کلوتایمنسترا و تلاشش برای کشتن نئوپتولموس یاری دارد و با الکترا، خواهر اورستس ازدواج کرد.
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
ارسالها: 23330
#312
Posted: 29 Jan 2014 14:50
پولودوروس (پسر پریاموس)
پولودوروس (به یونانی: Πολύδωρος)، در اسطورههای یونان، پسر پریاموس و هکابه است.
جوانترین و محبوبترین فرزند پدر و مادرش بود، پس اجازه شرکت در جنگ تروا را به او ندادند. بنابر برخی روایات به دست اخیلس هنگام فرار از میان جنگجویان کشته شد و به روایتی دیگر، هنگام جنگ او را از تروا دور کرده بودند و پولومنستور، پادشاه بیستونها، به طمع طلا او را کشت.
جنسیت: مذکر
پدر: پریاموس
مادر: هکابه
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
ارسالها: 23330
#313
Posted: 29 Jan 2014 14:52
پولونیکس
پولونیکس (به یونانی: Πολυνείκης، به انگلیسی: Polynices یا Polyneices)، در اسطورههای یونان، پسر اودیپ و یوکاسته است.
پس ازمرگ اودیپ، پسرانش پولونیکس و اتئوکلس به ستیزه بر سر قدرت برخاستند. اتئوکلس برادر خود را تارو مار کرد. پولونیکس از آدراستوس پادشاه آرگوس خواست که حکومت را به او برگرداند. در پی فرمان آدراستوس جنگ معروف «مخالفان هفتگانه تب» درگرفت. شانزده سال بعد اپیگونها (پسران سرداران هفتگانه) با تب جنگیدند. این بار تب با خاک یکسان شد و پولونیکس و اتئوکلس از پا درآمدند.
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
ارسالها: 23330
#314
Posted: 29 Jan 2014 14:57
پولیدکتس
پولیدکتس (پولودکتس) (Polydectes) در اساطیر یونان باستان،فرمانروای جزیره ی سریفوس و برادر دیکتیس می باشد.گفته شده اسم او بدین معنا است:"آن کس که بسیاری راپذیرا می شود/دریافت می کند/به خود می پذیرد".
وقتی که پرسئوس به سن بلوغ رسید، پولیدکتس عاشق مادر وی دانائه شد. روایت های متفاوتی در این خصوص وجود دارد، یکی از آنها چنین می گوید: آکریسیوس رد دختر و نوهاش را دنبال کرد و فهمید که آنها در جزیره ی سریفوس هستند، بنابراین از پولیدکتس خواست که آن دو را به او تحویل دهد، ولی پولیدکتس از این کار امتناع کرد، یعنی به طوری که شاهد هستیم، در این روایت پولیدکتس نه تنها به آن دو آسیبی نمیرساند، بلکه از آنها حمایت هم میکند.
بنا به یک روایت دیگر، پرسئوس پادشاه جزیره را فرد محترم و شرافتمندی نمی دانست و به همین علت در صدد برآمد از مادرش در برابر وی محافظت کند، ضمن این که مادرش هم علاقه و تمایلی نسبت به پادشاه از خود نشان نمیداد. در نتیجه پولیدکتس با بی مهری توطئه کرد تا پرسئوس را از خود و مادرش دور سازد و بدین ترتیب بتواند به غایت خود برسد. وی ضیافت بزرگی ترتیب داد و همه ی ساکنان جزیره را دعوت کرد، انتظار می رفت که هر یک از مهمانان هدیه ای با خود بیاورد. پولیدکتس از مهمانان خواست که اسب برای او بیاورند،به این بهانه که می خواهد با هیپودامیا (رام کننده ی اسبان)ازدواج کند.همه اسب آوردند، به غیر از پرسئوس که اسبی در اختیار نداشت. پس پرسئوس از پولیدکتس خواست که هدیه ای دیگر از وی طلب کند و گفت که این بار پولیدکتس هر چه تمنا کند، برایش مهیا خواهد ساخت. پادشاه هم این قول شتابزده و عجولانه ی پرسئوس را آلت دست قرار داد و سر تنها گورگون فانی، یعنی مدوسا را طلب کرد.
پرسئوس هنگامی که به سریفوس بازگشت، دانست که مادرش مورد خشونت و آزار گستاخانه ی پولیدکتس قرار گرفته و پولیدکتس مادرش را تهدید و حتی به او تجاوز کرده است و مادرش ناچار شده است به معبدی پناهنده شود.پرسئوس،پولیدکتس را با استفاده از سر مدوسا کشت و دیکتیس(Dictys)برادر او را که شوهر دانائه هم بود،به فرمانروائی سریفوس منصوب کرد.
همان گونه که قبلاًاشاره شد،روایتی می گوید که پولیدکتس نه تنها آسیبی به مادر و فرزند نرساند،بلکه از آنها حمایت هم کرد و به آکریسیوس مسترد نکرد.در نهایت پرسئوس قسم خورد که هرگز جدش را نخواهد کشت، اما اندکی بعد پولیدکتس مرد و به هنگام برگزاری بازی ها و مسابقات مراسم تدفین وی،دیسکی که پرسئوس پرتاب کرده بود، تصادفاً به آکریسیوس اصابت کرد و باعث مرگ او شد.
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
ارسالها: 23330
#315
Posted: 29 Jan 2014 14:59
پویایی کلیو
پویایی کلیو نامی است که برگرفتهای واژهٔ کلیو (اسطوره) و واژهٔ پویایی(دینامیک) است. کلیو یکی از نه موز (اسطوره) مشهور است و دینامیک به فراشد(پروسه) ای که با زمان تغییر میکند اطلاق میشود. پویایی کلیو یک مبحث میان رشتهای است که تدوین مدل ریاضی برای فراشد(پروسه)های تاریخی اهتمام دارد.
این واژه نخستین بار توسط پیتر تورچین در سال ۲۰۰۳ بکار برده شد و اشکالی از آن را میتواند در آثار ابن خلدون، جک گلستون، رندال کالینز، جان کملوس، سرگی نفدوف و آندری کاراطایف مشاهده کرد.
بیشتر پروسههای تاریخی پویا هستند، یعنی در گذر زمان تغییر میکنند. همگام با قبض و بسط ملت ها؛ جمعیتهای کاهش یا افزایش مییابند، اقتصاد شکوفا شده یا کاسد میشود.
برای درک بهتر از این رویکرد یک پدیدهٔ جامع را درنظر بگیرید، رویکرد پویایی کلیو پدیده را به بخشهای مجزا از هم تقسیم کرده و تلاش میکند یک مدل جهت نمودار کردن کنشهای این سامانه ارایه دهد. این مدل نشان خواهد داد که هر یک از این بخشها چگونه با یکدیگر تعامل خواهند داشت. این بخشها همان زیرسامانه ها در نظریه سامانهها هستند. و این مدل نیز درست مانند نظریه سامانهها جهان را مجموعهای از سیستمهای کنشگر میبیند.
مدل ریاضی بدست آمده از اعمال رویکرد بالا، سنگ بنای مطالعات بعدی و فرضیههایی که رد یا اثبات خواهند شد قرار میگیرد. این روش(مدل سازی) باعث میشود تا یافتههای تاریخی بر روی شالودهای از ریاضی بررسی شوند و تئوریهای تاریخی مرجعی قدرتمند مانند یک مدل ریاضی برای رد یا اثبات داشته باشند. این رویکردی است که پویایی کلیو برای مطالعه تاریخ توصیه میکند. ایزاک آسیموف نیز رویکرد مشابهای با نام سایکوهیستوری بنا نهاده بود که پایهٔ بخشی از داستانهای تاریخی اش قرار گرفت.
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
ارسالها: 23330
#316
Posted: 29 Jan 2014 15:02
پیریتوس
پیریتوس (به یونانی: Πειρίθοος)، در اسطورههای یونان، پادشاه لاپیتها است.
پسر ایکسیوس و دیا بود. با هیپودامیا ازدواج کرد و کنتاوروس را به جشن ازدواج خود دعوت کرد. آنان مست شدند و سعی کردند عروس و زنان دیگر را بربایند اما لاپیتها به سرکردگی پیریتوس و کمک دوستی دیرینه او تسئوس، کنتاوروس را شکست دادند. بعدها پیرستوس و تسئوس تصمیم گرفتند با دختران زئوس ازدواج کنند. تستئوس هلنه را برگزید و پیریتوس پرسفونه را. هر دو برای خواستگاری از پرسفونه به جهان زیرزمین رفتند و هادس آنها را محکوم به شکنجه کرد. هراکلس تلاش کرد آنها را نجات دهد اما فقط توانست تستئوس را خارج کند و پیریتوس بری همیشه نزد هادس ماند.
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
ارسالها: 23330
#317
Posted: 29 Jan 2014 15:05
تالائوس
تالائوس(به یونانی: Ταλαός) در اساطیر یونانی، پادشاه آرگوس و یکی از آرگونوتها بود.
او فرزند بیاس و پرو بود .
همسر او لیسماخه، دختر عباس بود.
او پدر آدراستوس، پروناکس، مایتیدیس، ایریفیل، میسیستیوس و آستینومه بود.
جنسیت: مذکر
پدر: بیاس
مادر: پرو
همسر: لیسماخه
فرزندان: آدراستوس، پروناکس، مایتیدیس، ایریفیل، میسیستیوس و آستینومه
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
ارسالها: 23330
#318
Posted: 29 Jan 2014 15:06
تاموریس
تاموریس (به انگلیسی: Thamyris)، در اسطورههای یونان پسر فیلامون و آراگیوپه است.
وی آوازخوان و نوازنده افسانهای بود. عاشق هوآکینتوس شد، گفته میشود او نخستین فردی بود که عاشق همجنس شد. جایزه آوازخوانی دلفی را ربود و ادعای رقابت با موزها کرد، اما مسابقه را باخت. موزها او را کور کردند و قدرت نوازندگی را از او گرفتند.
جنسیت: مذکر
پدر: فیلامون
مادر: آراگیوپه
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
ارسالها: 23330
#319
Posted: 29 Jan 2014 15:08
تاناتوس
تاناتوس (به یونانی: θάνατος)، در اسطورههای یونان الهه مرگ است.
فرزند نوکس (شب) بود. او به همراه برادرش هوپنوس در تارتاروس میزیستند و مورد نفرت خدایان بودند.
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
ارسالها: 23330
#320
Posted: 29 Jan 2014 15:12
تایفون
زئوس نیزهای از رعد و برق به سوی تایفون پرتاب میکند، نقاشی روی ظرف مربوط به ۵۵۰ قبل از میلاد
تایفون (به یونانی: Τυφῶν) که تایفوئیوس (Τυφωεύς) هم نامیده میشود نام هیولایی در اساطیر یونان بودهاست که در مورد منشاء آن روایتهای گوناگونی وجود دارد.
تایفون، اژدهایی با نفس آتشین، صدسر و خستگی ناپذیر بودهاست. گایا، در اوج نا امیدی او را به دنیا آورد تا از تایتانها در مقابل المپیان محافظت کند. او تا حد زیادی موفق میشود و تعدادی از خدایان المپ را فراری داده و زئوس را به بند میکشد. هرمس به نجات زئوس میآید و زئوس هم با استفاده از تیرهای آذرخش، تایفویوس را از بین میبرد. گفته میشود که تایفوئیوس زیر کوه اتنا (Etna) در سیسیل دفن شدهاست.
روایت هزیود که راجر لنسین گرین هم در کتاب اساطیر یونان خود به آن اشاره کردهاست، تایفون زادهٔ گایا بود. گایا او را پس از رانده شدن تیتانها و بندی کردن آنها، بدون یاری اورانوس از خود پدید آورد تا انتقامی از خدایانی که فرزندان او را رانده بودند بگیرد.
هرا در برابر این امر که زئوس به تنهایی آتنا را پدید آورده بود (آتنا فرزند زئوس و همسر دیگر وی متیس بود) بسیار خشمناک شد و اراده کرد که او نیز بی یاری زئوس فرزندی پدید آورد. هرا میخواست این فرزند هماورد زئوس باشد، او با کمک تیتانهای محبوس، زمین و آسمان در شکل مینوی خود او را پدید آورد که در کارش به هیچ عنوان موفق نشد و تیفون را زاد که نه به ایزدان و نه به آدمیان شبیه بود، بلکه تازیانهای ابنا بشر به شمار میرفت.
حدفاصل میان یک موجود بشری و یک حیوان بود، از حیث قامت و قدرت بر همه فرزندان زمین فزونی داشت و از همه کوهستانها بزرگتر بود و سر او اغلب به ستارگان بر میخورد و وقتی دستهایش را باز میکرد یکی به مشرق و دیگری به مغرب میرسید و بجای انگشتان یکصد سر اژدها داشت، از کمر به پایین بدن او از افعیها پوشیده شده و دارای بال بود و از چشمانش آتش بیرون میزد و تیفون آنقدر وحشتناک بود که وقتی خدایان متوجه حمله او به آسمان شدند از ترس همه به مصر گریخته و شکل حیوانها را به خود گرفتند.
او تا حد زیادی موفق میشود و تعدادی از خدایان المپ را فراری داده و زئوس را به بند میکشد و پیهای مفصلهای او را بیرون میکشد و او را رها میکند تا پس از استراحت، او را از بین ببرد. هرمس به نجات زئوس میآید، به صورت نوازندهای دورهگرد نزدیک او میشود و تایفون را فریب میدهد و پیها را برای تعمیر سازش از او میگیرد. و زئوس هم با استفاده از تیرهای آذرخش، تایفویوس را از بین میبرد. در روایتی دیگر آپولوست که هیولا را میفریبد.
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.