ارسالها: 23330
#321
Posted: 29 Jan 2014 15:19
تئوگونیا
هزیود و موز، اثر: گوستاو مور
تئوگونیا یا نسبنامهٔ خدایان نام مشهورترین نوشته هزیود، شاعر نامدار یونانی در قرن هشتم قبل از میلاد است، که بخشهایی از آن تا به امروز باقی مانده و بسیاری از اطلاعات مربوط به خدایان اساطیری یونان از همین اثر استخراج گردیدهاست.
هسیود در این اثر خویش، نخست درباره موزها سخن سرایی میکند، زیرا که اینان الهه گان هنرهای زیبا شمرده میشدند و در مجاورت او، در کوه هلیکون استقرار داشتند.وی که در موقع سرودن این بخش از تئوگونیا، بسیار جوان بود، با خیال جوان خود، آن الهه گان ناز را میدید که در دامنهٔ کوه: «با پاهای لطیف خود میرقصند» و در هیپوکرنه «پیکرهای لطیف خود را میشویند»
هسیود، سپس به توصیف زاییده شدن جهان (و نه آفریده شدن آن) میپردازد و داستان ولادت یافتن هر خدایی از خدای دیگر را روایت میکند. زاد و ولد خدایان، آن قدر ادامه پیدا میکند که در کوه المپ جا بر خدایان تنگ میشود!
در دائرة المعارف لاروس، ترتیب مباحث مربوط به پیدایش جهان و خدایان و همینطور سایر مباحث موجود در تئوگونیا را، چنین فهرست کردهاست:
ابتدای جهان
پیدایش تیتانها
ایزدان نخستین
اهریمنان دریایی
تولد اولمپیها
نبردهای زئوس
تایفون
نسل دوم اولمپیها
اجنه و ارواح طبیعت
پرومتئوس
پاندورا
دوکالیون و سیل بزرگ
و چند مطلب دیگر
برای مطالعهٔ خلاصهای از نحوهٔ زاد و ولد خدایان کوه المپ بنا به روایت هسیود در تئوگونیا به بخش «زاد و ولد خدایان در کوه المپ» در ذیل مراجعه فرمائید.
پس از بیان روش به وجود آمدن خدایان، و ارائهٔ شرحی دربارهٔ آنها، هزیود در ادامهٔ تئوگونیا، به سراغ برخی افسانههای دیگر میرود. از زمرهٔ این افسانهها میتوان به «داستان پرومته ی دوراندیش و آتش آور» اشاره کرد. همچنین در ادامه به داستانهایی دربارهٔ فسق و فجور فراوان خدایان برمی خوریم. افسانههایی که معلوم نیست کدامیک از فرهنگ ابتدایی و نزدیک به دوره توحّش یونان ناشی شده و کدامیک را، هسیود شخصاً ساختهاست.
بر اساس نوشتهٔ هزیود در تئوگونیا در آغاز خدایی بی تعیّن، به نام خائوس وجود داشت. سپس خدای زمین یعنی گایا که ملجاء استوار و ایمن تمامی موجودات جاویدان یعنی خدایان شد، بوجود آمد.
پس از آن، تارتاروس، خدای عالم سُفلا، و بعد از او اروس، که خدای عشق و زیباترین خدایان است، پدیدار شد.
خدای تاریکی و شب که اربوس نام داشت، از خائوس زاده شد، و خدای اثیر و روز از او. سپس خدای کوهها و آسمان یعنی اورانوس از خدای زمین زاد و از قرین گشتن آن دو، اوکئانوس که خدای دریا بود، ولادت یافت.
ویل دورانت معتقد است که مقصود هزیود از زاده شدن این خدایان و ترتیب این زاد و ولد، چیزی جز این نیست که بگوید: جهان در آغاز، مادّهای بی تعیّن بودهاست و سپس زمین و مظاهر آن، شب و روز، و دریاها، همگی از همان مادّهٔ بی تعیّن پدید آمدهاند و عامل پدید آمدن همهٔ آنها نوعی شوق یا خواست است.
در نسب نامه خدایان، هسیود ترکیبی مذهبی از نوع بسیار پیچیدهٔ آن را به نمایش گذاشتهاست. خدایانی از سرتاسر عالم شرقی (آسیایی) در یک نظام شبه تاریخی در هم آمیختهاند و طبقه بندی و سازماندهی شدهاند.
البته خدایان کاملاً هلنی (یونانی) هم در این نظام یافت میشوند که توسط اشغالگران یا فاتحان آریایی معرفی شده بودند.
بدین ترتیب، در تئوگونیا، اکثریتی از خدایان بزرگ اولمپی تشکیل شدهاست که چون طبق سنّت، کاخهای محل سکونتشان بر قلّهٔ کوه المپ(اولیمپوس) واقع شده بود، به نام خدایان کوه المپ خوانده میشدند.
هسیود در این اثر، علاوه بر خدایان بزرگی همچون: زئوس، آپولو، هفائستوس و سایرین، جایگاه والا و نقش مهمی به شخصیتهای متعددی که آنان هم ایزد به شمار میآیند، اعطا کردهاست. این ایزدها دارای سیمایی مبهم هستند و به سختی شناخته میشوند. در واقع این ایزدان در تئوگونیا، گاهی اوقات مظهر و نمایندهٔ نیروهای طبیعت، اجسام نجومی، اهریمنان دریایی و ارواح نباتی هستند و گاهی وقتها اصول اخلاقی تجریدی سادهای با اسامی کاملا شفاف و آشکار، نظیر: «قدرت» و «ناسازگاری» را، نمایندگی میکنند.
اساطیر بیان شده در تئوگونیا، از قساوت و کارهای وحشتناک سرشارند و رسواترین روابط جنسی در این کتاب با بی پروایی به خدایان نسبت داده شدهاست.
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
ویرایش شده توسط: sepanta_7
ارسالها: 23330
#322
Posted: 29 Jan 2014 15:21
تئیریاس
تئیرسیاس (به انگلیسی: Teiresias)، در اسطورههای یونان پسر اورس و خاریکلو است.
در جوانی دو مار نر و ماده را در حال جفتگیری دید، مار ماده را کشت و بلافاصله به زن تبدیل شد. هشت سال بعد مار نر را کشت و دوباره به ظاهر مرد درآمد. هرا و زئوس در بحث خود بر سر لذت جنسی زن و مرد او را داور قرار دادند و او گفت که لذت جنسی زن بیشتر است. هرا او را کور کرد و زئوس به او قدرت پیشگویی بخشید. او سرنوشت نارکیسوس و اودیپ را پیشگویی کرد.
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
ارسالها: 23330
#323
Posted: 29 Jan 2014 15:24
تِرسیتِس
تِرسیتِس (به یونانی: Θερσίτης)، در اسطورههای یونان سربازی یونانی در جنگ تروا بود.
مردی زشترو و کچل بود که پایش میلنگید و زبانی تلخ داشت. آخیلس را به خاطر عشق ورزیدن به جسد ملکهٔ آمازونها که خود آخیلس کشته بود، مسخره کرد و آخیلس او را کشت.
جنسیت: مذکر
در تروا: سرباز یونانی
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
ارسالها: 23330
#324
Posted: 29 Jan 2014 15:27
تروس
تروس (به انگلیسی: Tros) در اسطورههای یونان، پادشاه و بنیانگذار تروا بود.
پسر اریختونیوس و آستوئوخه بود. با کالیرهوئه ازدواج کرد و صاحب سه پسر به نامهای ایلوس، آساراکوس و گانومده و یک دختر به کلئوپاترا شد.
جنسیت: مذکر
پدر: اریختونیوس
مادر: آستوئوخه
همسر: کالیرهوئه
فرزندان: ایلوس، آساراکوس، گانومده و کلئوپاترا
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
ارسالها: 23330
#325
Posted: 29 Jan 2014 15:29
تریتون
تریتون (به یونانی: Τριτων) در اساطیر یونان پسر پوزئیدون و آمفیتریت پیام آور آبهای پهناور است که به همراه آنها در کاخی طلایی در اعماق دریا زندگی مینمود. او به شکل یک مردماهی میماند و دارای بالاتنهای به شکل انسان و دمی همانند ماهی بود و در برخی تفاسیر دارای پاهایی به شکل سم اسب و شانههایش از صدف پوشیده شده بودند.
او سوار بر اسبها و هیولاهای دریایی بر روی امواج دریا حرکت مینمود و یک صدف حلزونی شکل با خود حمل میکرد که به وسیلهٔ آن ضرباتی محکم و آرام به امواج دریا وارد میساخت، تا آنها را آرام سازد.
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
ارسالها: 23330
#326
Posted: 29 Jan 2014 15:33
تلامون
تلامون (به یونانی: Τελαμών)، در اسطورههای یونان پسر آیاکوس و آیگینا بود. او یکی از آرگونوتها بود که به یاسون برای پیدا کردن پشم زرین کمک کرد، همچنین یکی از کسانی بود که در شکار گراز کالیدونیان نقش داشت.
او به کمک برادرش پلئوس، نابرادریاش را به قتل رساند و به جرم قتل او تبعید شد. با گلاوکه دختر پادشاه سالامیس ازدواج کرد و وارث تاج و تخت وی شد. از همسر دیگرش به نام اریبویا صاحب پسری به نام آیاس شد.
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
ارسالها: 23330
#327
Posted: 29 Jan 2014 15:35
تِلِفوس
تِلِفوس یا تِلِفُس یا تِلِف، (به یونانی: Τήλεφος)، که معنای لغوی آن، «دور از درخشش» یا «دور از تلألؤ» میشود، شخصیتی اسطوره ای در میان اساطیر یونان بود. تلفوس یکی از هراکلیداها و پسر هراکلس بود، که به عنوان بنیانگذار شهرها، مورد احترام و پرستش قرار داشت. تلفوس، از ادوار دور، یکی از مشهورترین قهرمانان اسطورهای یونان محسوب میشد، و در نقاط مختلفی که در آنها جشنهای مربوط به باکوس، خدای شراب برگزار میشد، همواره دارای نقش بود و از وی بعنوان کسی که روحش، از طریق سفر در سراسر سرزمین اصلی یونان، و در سرزمینهای گراسیا مگنا و ایونیه موجبات آشکاری اتیولوژی اسطورهها را فراهم میآورد، یاد میشد. به گونهای که وی همراه با قهرمانان دیگر، مجموعهای از اپیفانهای اپیزودیک پدید آوردهاند که آنها را میتوان حاوی دستورات تاریخی و بیوگرافیهای عقل گرا، ارزیابی نمود.
تلفوس پسر هراکلس و آئوگه، که یک قدیسه یا روحانی زن خاص معبد آتناآلئا، واقع در تگئا بود، به شمار میآمد. تلفوس همچنین همسر لائودیکه و پدر اوریپیلوس بود.
او را به عنوان پادشاه تگئا در نظر گرفته بودند، اما به جای آن، وی پادشاه میزیا واقع در آسیای صغیر شد. اهنگامیکه آچائیانها برای غارت تروی و بازگرداندن هلن به اسپارت آمده بودند، تلفوس بوسیلهٔ آنها زخمی شد.
تلفوس، در همراهی با هکتور، هلنوس، دیفوبوس، آئنیاس و ترویلوس، کسانی بودند که هلن را در رفتن به اسپارتا و به نزد منلائوس همراهی کردند، و بنابراین وی یکی از نخستین افراد در میان تمامی تروجانها و متحدین آنها محسوب میشد که موفق به رؤیت زیبایی هلن گردید.
تِلِف یا تِلِفوس، پادشاه میزی (میزیا) و فرزند هراکلس بود. وقتی اودیسه، آشیل را به بندر آلیس (آئولیس) که سپاهیان یونان در آن جمع بودند آورد، آگاممنون احساس کرد که حالا میتواند دست به جنگ بزرگی با ترویائیها بزند. حالا تمام پهلوانان یونانی با سربازان، ارابهها و اسبانشان در اختیار او بودند. به سبب اینکه آشیل پسر نمف دریا، تتیس بود، آگاممنون او را دریاسالار ناوگان دریائی کرد و چون میدانست کسی راه ترویا را نمیداند، حدس زد که تتیس، فرزند خود، آشیل را هدایت خواهد کرد.
امّا آشیل ناوگان را بیش از اندازه به طرف جنوب هدایت کرد و سرانجام نیروهای یونانی اشتباها در میزی پیاده شدند. تلفوس به محض با خبر شدن از ورود مهاجمان، سربازان خود را جمع و با یونانیان شروع به جنگ کرد. وی بسیاری را در این جنگ کشت، اما به روایتی به محض پیدا شدن آشیل، فرار را بر قرار ترجیح داد و به روایت دیگر، در بحبوحهٔ جنگ خونین، آشیل نیزهٔ خود را بالا برد و به وی حمله کرد و تلفوس نیز از دیدن او گریخت. تلفوس همانطورکه در گریز از دست آشیل میدوید، روی بوتهٔ درخت انگوری لغزید و بعد توسط آشیل زخمی شد.
تلف میدانست که زخم او، تنها توسط کسی بهبود خواهد یافت که او را زخمی کردهاست، این بود که مدتی بعد و پس از حوادث زیاد و متعدد، تلفوس از آشیل درخواست کمک کرد و آشیل نیز برای جبران رنجی که خود او بوجود آورده بود، به او کمک کرد تا از آن زخم خلاص شود. االبته روایتی هست که میگوید: تلفوس، به شرط آنکه آشیل او را معالجه کند، قبول کرد که راهنمای یونانیان در جنگ ترویا باشد. بدینسان آشیل به درمان او پرداخت و مقداری از زنگ نیزه خود را، روی زخم تلفوس گذاشت. تلف نیز پس از شفا یافتن آنها را تا ترویا راهنمون شد.
در روایت معمولتر گفته شده که آشیل برای درمان تلفوس، با راهنمایی یک پیشگو، مقداری از زنگ نیزهٔ خود را تراشید و روی زخم ریخت و بدین ترتیب تلفوس، فورا سلامتی خویش را بازیافت
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
ارسالها: 23330
#328
Posted: 29 Jan 2014 15:36
توخه
توخه (به یونانی: Τύχη)، در اسطورههای یونان، الهه نیکبختی و شانس است.
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
ارسالها: 23330
#329
Posted: 29 Jan 2014 15:43
تیتون
ائوس در پی تیتون چنگ به دست. نگاره بر روی کوزهای از آتیک مربوط به سدهٔ پنجم میلادی؛ موزه لوور
تیتون یا تیتونوس(به یونانی باستان:Τιθωνός، فرانسوی:Tithon) دلباختهٔ ائوس و تیتان سپیدهدم بود. او زادهٔ تروآ و پسر جوان و خوش تیپ لائومدون شاه تروا و یک پری دریایی به نام استرومو بود.
ائوس ،تیتون و گانومده را با هم از کاخ شاهی میدزدد تا دلباختگان او شوند و شهوت سیری ناپذیر و غیر قابل ارضای او را مرهم نهند.سپس ائوس از زئوس درخواست میکند به تیتون نامیرایی ببخشد، ولی فراموش میکند که برای او درخواست جوانی ابدی هم از زئوس بکند،در نتیجه تیتون تبدیل به مردی کهنسال و چروکیده و عاجز و درمانده میشود و تا ابد آنگونه می ماند.ائوس که از او در رنج شده به ناچار وی را به زنجرهای بدل میکند.
ائوس از تیتون دو پسر می زاید: ممنون و اماتیون.
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
ارسالها: 23330
#330
Posted: 29 Jan 2014 17:45
تیتیوس
تیتیوس (به یونانی: Τιτυός) در اساطیر یونان هیولایی فوکیسی که فرزند زئوس و الارا بود. زئوس که عاشق الارا شده بود، او را از ترس همسرش هرا، در ژرفای زمین مخفی کرد. در آنجا بود که الارا، تیتیوس را به دنیا آورد. به دلیل جثه بزرگ تیتیوس هنگام زایمان، رحم مادرش الارا را پاره کرد. به دستور هرا سعی در تجاوز به لتو در راه بازگشت به دلفی کرد، اما توسط تیرهای آپولو و آرتمیس از پا درآمد، (در برخی از تفسیرها این زئوس بود که با پرتاب آذرخش، لتو را نجات داد).
برای مجازات کاری که انجام داده بود، تیتیوس به تارتاروس تعبید شد و در آنجا تا ابد عذاب کشید. در آنجا بود که هر روز دو لاشخور میآمدند و جگر او را میخوردند و شب جگر از نو میرویید. این مجازات او همانند عذابی بود که بر سر تیتان پرومته آمده بود.
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.