ارسالها: 23330
#381
Posted: 30 Jan 2014 17:50
کودیپه
کودیپه (به یونانی: Κυδίππη)، در اسطورههای یونان، همسر آکونیتوس است.
دختری آتنی و از خانوادهای مرفه بود. آکونیتوس به او دل بست و از آنجا که جوان فقیری بود، خانواده کودیپه به شدت با ازدواج آنها مخالف بودند. آکونیتوس سیبی به کودیپه داد که روی آن نوشته بود: «قسم میخورم جز با آکونیتوس ازدواج نکنم.» چون کودیپه این را باصدای بلند خواند، مجبور شد با وجود مخالفت خانواده با او ازدواج کند.
جنسیت: مؤنث
همسر: آکونیتوس
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
ارسالها: 23330
#382
Posted: 30 Jan 2014 17:52
کورونیس
کورونیس (به یونانی: Κορωνίς) در اسطورههای یونان، دختر فگوالس است.
یکی از معشوقههای آپولون بود اما زمانی که آسکلیپوس را باردار بود به آپولون خیانت کرد و با ایسخوس ازدواج کرد. آرتمیس به خواهش آپولون جان او را گرفت اما بچهاش را نجات داد و به خیرون سپرد.
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
ارسالها: 23330
#383
Posted: 30 Jan 2014 17:53
کیرکه
کیرکه (به یونانی: Kírkē) در اسطورههای یونان، دختر هلیوس و پرسه است.
جادوگری قدرتمند بود که دشمنانش را به حیوان تبدیل میکرد. پیکوس، سکولا و همراهان اودوسئوس از جمله کسانی بودند که مورد خشم او قرار گرفتند.
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
ارسالها: 23330
#384
Posted: 30 Jan 2014 17:55
گانومده
گانومده (به یونانی: Γανυμήδης) در اسطورههای یونان، پسر تروس و کالیرهوئه است.
جوان بسیار زیبایی بود. زئوس او را ربود، به آسمان برد و ساقی خدایان المپ کرد. در عوض یک جفت مادیان جاودان و تاکی زرین ساخته هفایستوس به پدرش داد.
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
ارسالها: 23330
#385
Posted: 30 Jan 2014 17:56
گاو کریت
گاو کریت (به یونانی: Ταυρος Κρηταιος) در اساطیر یونانی یا گاو نری بود که در ربودن ائوروپه نقش داشت و یا گاوی که توسط پوزئیدون از دریا فرستاده شده بود. همسر شاه مینوس و ملکه کریت، پاسیفائه عاشق مجسمهٔ گاوی شد که دایدالوس هنرمند ساخته بود. پاسیفائه درون آن خوابید و با او نزدیکی کرد و هیولایی به نام مینوتور را به دنیا آورد، موجودی افسانهای با کله گاو.
برای انجام هفتمین خان، هرکول باید به جزیره کریت سفر میکرد. وظیفه هرکول، گرفتن گاوی وحشی و دارای قدرتی فوقالعاده بود. وقتی هرکول به جزیره کریت رسید، شاه مینوس اختیار تام به او داد تا هرچه سریعتر گاو را گرفته و به نزد ائوروستئوس بازگرداند. زیرا گاو آزادانه در زمینهای او پرسه میزد و آنها را ویران مینمود. هرکول برای بدام انداختن گاو به طناب احتیاج داشت، او سپس آنقدر آن را تعقیب نمود تا جانور تضعیف شد و در زمانی مناسب طناب را به دور گردن او انداخت. بعد از آرام کردن حیوان بر پشت آن سوار شد و به آتن و نزد ائوروستئوس بازگشت. ائوروستئوس خواست گاو را برای هرا قربانی کند، اما هرا که از هرکول تنفر داشت از قربانی شدن گاو خودداری کرد چون این کار باعث شکوه هرکول میشد. بنابراین گاو را در طبیعت یونان آزاد نمودند. بعدها گاو به دشت ماراتون رسید جایی که توسط تسئوس یکی دیگر از قهرمانان اساطیر یونان گرفته شد. تسئوس نیز گاو را به نشانه قدردانی برای آتنا قربانی کرد.
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
ارسالها: 23330
#386
Posted: 30 Jan 2014 17:59
گراز اریمانتوس
گراز اِریمانتوس (به یونانی: ὁ Ἐρυμάνθιοs κάπρος و به لاتین: aper Erymanthius) گراز غول پیکری بود که بر فراز کوه اریمانتوس زندگی می کرد. هرکول این جانور را مجبور کرد که از کنامش بیرون آید و سپس او را درون لایهٔ ضخیمی از برف که سراسر دشت را پوشانده بود، کشاند.
آن گاه، وقتی جانور کاملاً خسته شد و از پا افتاد، هرکول اسیرش کرد و بدنش را همان طور زنده بر دوش خود بلند کرد و نزد اوریستئوس برد.
اوریستئوس از ترس درون خمره ای خالی پنهان شد!
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
ارسالها: 23330
#387
Posted: 30 Jan 2014 18:01
گراز کالیدونیان
شکار کالیدونیان بر روی کتیبه رومی (موزه اشمولین)
گراز کالیدونیان (به انگلیسی: Calydonian boar) یکی از هیولاهای اساطیر یونان بود. شکار گراز کالیدونیان یکی از بلندآوازهترین افسانههای حماسی یونان است. اوینئوس، شاه کالیدون (شهری باستانی در غرب یونان و شمال خلیج پاتراس)، هنگامی که در حال قربانی اولین میوهٔ محصول سالانه خود بود، یک سال فراموش کرد و در سپاسگزاری از آرتمیس واماند، آرتمیس برای انتقام، گرازی وحشی را برای کشتنش فرستاد که باعث بینظمی در حومه شهر شد. اوینئوس جمعی از بزرگترین پهلوانان یونان را برای کشتن گراز فراخواند. بااینکه تعداد شکارچیان متفاوت گفته شده است، برخی از آنان که مشهورترند عبارتند از: آرگونوتها و جیسون، تسئوس، تلامون، پلئوس، آدمتوس، دوقلوهای کستور و پولوکس، لائرتز، نستور، ملئاگروس فرزند اوینئوس و آتالانته.
عملیات شکار بسیار خونین بود، چندین مرد بدون اینکه بتوانند گراز را حتی زخمی کنند جان خود را از دست دادند. سرانجام آتالانته با تیری گراز را زخمی کرد و پس از آن ملئاگروس با نیزهاش او را کشت. سپس، ملئاگروس که عاشق آتالانته بود سعی کرد پوست گراز را به آتالانته اعطا کند زیرا او اولین کسی بود که توانسته بود خون گراز را بریزد، ولی داییهای او یعنی پلکسیپوس و توکسئوس، با دادن جایزه به یک زن مخالف بودند. ملئاگروس در هنگام بحث برای متقاعد کردن وی، آنها را کشت.
مادر ملئاگروس به نام آلتئا برای انتقام مرگ برادرانش، خودکشی را برای ملئاگروس ترتیب داد.
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
ارسالها: 23330
#388
Posted: 30 Jan 2014 18:06
گروئون
گروئون (به یونانی: Γηρυων) در اسطورههای یونان فرزند کریسائور و کالیرهو، جنگجویی غول پیکر و وحشتناک دارای سه سر با بدن سه شاخه و شش دست که یکی از نوادگان مدوسا بود. او ساکن جزیره اریتیئا در نزدیکی باغ هسپریدس در غربی ترین نقطه دریای مدیترانه بود. در این جزیره گروئون دارای گله گاوی باشکوه به رنگ قرمز بود که توسط یک چوپان و ارثروس سگی دو سر (که برادر سربروس بود) محافظت میشد.
هراکلس به درخواست ائوروستئوس به عنوان دهمین خان و دزدیدن گلهٔ گاو گروئون به جزیره اریتیئا سفر کرد. هنگام سفر هراکلس از شدت گرما تیری به سمت هلیوس ایزد خورشید پرتاب نمود که او نیز به خاطر شجاعت هراکلس با دادن فنجانی زرین او را تحسین کرد. به محض رسیدن به جزیره اریتیئا هراکلس با ارثروس سگ دوسر گله مواجه شد که با گرز خود آن را از پا درآورد. سپس نوبت به چوپان گله رسید که هراکلس او را نیز با ضربت گرزش کشت و سرانجام وقت نبرد با گروئون فرارسید، هراکلس او را نیز با پرتاب تیری که به زهر هایدرا آغشته بود شکست داد. اما جمع کردن این گله و بازگرداندن آن به نزد ائوروستئوس دشوارتر از شکست دادن گروئون می نمود. هنگام بازگشت اریکس، یکی از فرزندان پوزئیدون سعی در ربودن گله داشت که هراکلس مجبور شد او را بکشد. در این حین هرا نیز خرمگسی فرستاد که باعث پراکندگی گله شد و یک سال طول کشید تا هراکلس توانست آنها را جمع کند. بالاخره پس از تحویل گله به شاه ائوروستئوس، او گله را برای هرا قربانی کرد.
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
ارسالها: 23330
#389
Posted: 30 Jan 2014 18:08
گره گوردین
اسکندر گره گوردین را میبرد اثر ژان-سیمون برتلومی
گره گوردین افسانهای مرتبط با اسکندر کبیر است. این عبارت به مشکلی اشاره دارد که بهظاهر لاینحل است ولی با راهحلی زیرکانه و یا با تقلب رفع میشود.
مدتی بود که اهالی فریگیه بدون شاه مانده بودند. غیبگویی از تلمیسوس (پایتخت باستانی فریگیه) مقرر کرده بود که نخستین مردی که سوار بر ارابه وارد شهر شود، شاه فریگیه اعلام شود. دهقانی به نام گوردیاس سوار بر ارابه وارد شهر شد. جایگاه و منزلت او را پیشتر عقابی که بر روی ارابهاش نشسته بود و نشانهای از خدایان دانسته میشد، نوید داده بود. گوردیاس را به محض ورود به شهر، شاه اعلام کردند. پسر او، میداس، به پاس شاه شدن پدرش، ارابهٔ او را به درگاه خدای فریگیه، سابازیوس (که یونانیان او را با زئوس مرتبط میدانستند)، اهدا کرد و بدین منظور ارابه را به یک تیرک و یا تنهٔ یک درخت گره زد. گره به قدری کور و محکم بود که به هنگام ورود اسکندر به فریگیه در سدهٔ چهارم پیش از میلاد، همچنان ارابه سر جایش قرار داشت. در آن زمان فریگیه به یکی از ساتراپیهای شاهنشاهی هخامنشیان مبدل شده بود.
در زمستان سال ۳۳۳ پیش از میلاد، اسکندر در فریگیه اردو زد و تلاش کرد تا گره را بگشاید. پس از آنکه نتواست سر گره را بیابد، با یک ضربهٔ شمشیر گره را به دو نیم کرد و برای گره دو سر جدید ایجاد کرد. آن شب هوا بهشدت طوفانی شد. آریستاندر، پیشگوی اسکندر، خبر داد که این طوفان نشان از خوشحالی زئوس دارد و پیروزیهای بسیاری برای اسکندر به همراه خواهد آورد. پس از آنکه اسکندر با یک ضربهٔ شمشیر گره را برید، زندگینویسان او ادعا کردند که پیشتر غیبگویی از غیب خبر آوردهاست که هرکس گره را بگشاید، شاه آسیا خواهد شد.
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
ویرایش شده توسط: sepanta_7
ارسالها: 23330
#390
Posted: 30 Jan 2014 18:10
گلائوکوس
گلائوکوس و شیلا
گلائوکوس (به یونانی: Γλαῦκος) از خدایان دریا در یونان باستان بود ، او فانی به دنیا آمد اما پس از خوردن گیاهی جادویی جاودانه گشت. اعتقاد بر این بود که این خدا به نجات دریانوردان و ماهیگیرانی می آید که در دریاهای توفانی گرفتار شده اند.
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.