ارسالها: 23330
#121
Posted: 14 Apr 2014 19:54
نبرد تیگراناکرت
نقشه نبرد تیگراناکرت
تیگران دوم در مناقشه بزرگ بین جمهوری روم و مهرداد ششم، که بطور مستقیم ربطی هم به او نداشت تا به آن زمان بیطرف مانده بود. وقتی مهرداد به ارمنستان پناهنده شد تیگران مشغول تصرف فلسطین بود.لوکولوس که دلش میخواست به هر قیمتی شده بر مهرداد دست بیابد تا وی را به عنوان یکی از مظاهر پیروزی خود عرضه کند سفیرانی به نزد تیگران فرستاد و از او خواست تا مهرداد را به وی تسلیم کند.
تیگران سفیران رومی را در شهر ثروتمند انطاکیه پایتخت امپراتوری سابق سلوکیان به حضور پذیرفت، تیگران حاضر نشد اصول و مقررات مهمان نوازی را زیر پا بگذارد و به سفیران رومی پاسخ داد که اخلاقاً" برایش مقدور نیست مهرداد را به آنان تسلیم کند. در عین حال علاقهمند است با دولت رم در صلح بسر ببرد و منافع رم با منافع ارمنستان بزرگ هیچگونه تعارضی ندارد، زیرا او هیچگونه نظر طمعی نه به آسیای صغیر دارد و نه به کشور پنتوس. دیگر از آن لحظه ببعد، جنگ بین ارمنستان و رم اجتناب ناپذیر میرسید و شاید هم یکی از مقدرات تاریخ بود.
جنگ با ارمنستان که مجلس سنای رم به انگیزه آداب و سنن و نظرات آینده نگری خود در برافروختن آن تردید نشان میداد لوکولوس شخصاً" در محل تصمیم به شروع آن گرفت، و با این عمل خود یکی از قوانین اساسی رم که تنها به مجلس سنا اختیار اخذ تصمیم در امور مهم سیاست خارجی و مسایل جنگی و سوقالجیشی را داده بود نقص کرد.
اگر تنها از همین یک نقطه نظر هم باشد جنگ لوکولوس با ارمنستان حایز اهمیت تاریخی فوق العادهای است، چون نمونه یک سردار و رهبر نظامی بزرگی را نشان میدهد که دیگر دستورهایش را از سنا نمیگیرد بلکه بنا به اراده شخصی خود عمل میکند.
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
ارسالها: 23330
#122
Posted: 14 Apr 2014 19:58
نخستین نبرد لوکولوس با ارمنستان سال۶۹ (پیش از میلاد)
موقعیت شهر تیگراناکرت در زمان تیگران دوم
لوکولوس همینکه جواب تیگران را دریافت کرد از پیش خود شروع به تدارک مقدمات حمله به ارمنستان کرد، تدارکی که به همه فعالیت در تسریع آن در تمام زمستان ۶۹ بطول انجامید. لوکولوس در آسیای صغیر به همراه خود پنج لژیونر داشت که قاعده هر لژیون از ۶۰۰۰ نفر ترکیب میشود، لیکن تعداد نفرات آن براثر جنگ پونتوس تقلیل یافته بود، به اضافه سواره نظامی در حدود ۳۰۰۰ نفر (که بیشترشان از سواران تراکیه و گالاسی بودند) با چند دسته کمکی. یک لژیون را در پونتوس برای خاتمه دادن به کار تامین نظم و آرامش باقی گذاشت و با بقیه، در بهار سال ۶۹ پیش از میلاد به طرف شهر ملیتن (ملاطیه) حرکت کرد.
رود فرات مرز ارمنستان بود، در پشت فرات سلسله جبال توروس سد دشوارگذری بود. لوکولوس از فرات عبور کرد و از کوههای توروس پیش از اینکه ارامنه در گردنههای آن موضع بگیرند گذشت، به منطقه ارغانه و سپس به دشت دجله (منطقه فعلی دیاربکر) رسید و شهر تیگراناکرت پایتخت تیگران را محاصره کرد. لوکولوس با حرکتی سریع در حدود روزانه بیست و پنج کیلومتر پیشروی کرد، و این سرعتی بود که با توجه به گسترش نقل و انتقالات در آن دوران ادامه غافلگیری را تضمین میکرد.
تیگران ابتدا نیرویی به تعداد ۳۰۰۰ سوار به فرماندهی یکی از سرداران خود به نام میتروبارزان برای مقابله با سپاهیان رومی فرستاد، لیکن لوکولوس که با پیشقراولانش پیشروی میکرد توانست از ضربه حریف جلوگیری کند و سواران میتروبارزان مغلوب سواران رومی به فرماندهی سکستیلیوس شدند.
با شنیدن این خبر تیگران پایتخت خود تیگراناکرت را رها کرد و دفاع از آن را به سردارش مانسه ئوس سپرد تا خود از طریق دره فعلی شوه-سو در ارمنستان به موش (شهر) برود و در آنجا نیروهای کشورش را برای نجات پایتخت تجهیز کند. نیروهای عربش را به کمک طلبید و آنان به فرماندهی نایب السلطنه ارمنستان در سوریه موسوم به ماگاداتس به سمت ارمنستان براه افتادند. لیکن لوکولوس به وسیله معاون خود سکستیلیوس راه بر آن نیروی عربی که از سوریه میآمدند گرفت، و آنان در حوالی امیدا بی آنکه بتوانند به عمده قوای ارمنی تیگران ملحق شوند تارومار شدند.
تیگران زنان و خزائنش را در پایتختش بجا گذاشته بود. لوکولوس شهر را محاصره کرد و محلات بیرون از محوطه اصلی شهر را به تصرف درآورد. کاخ سلطنتی در آن حومه ولی از ساکنان آن و از خزائن خالی شده بود. لوکولوس نتوانست قسمت اصلی پایتخت و قلعه آن را تسخیر کند زیرا با دیوارهای بلندی حمایت میشدند و مدافعان نیز شجاعانه مقاومت میکردند.
لوکولوس فکر کرد که بهترین وسیله برای مغلوب کردن تیگران آن نیست که در فلات مرتفع ارمنستان برود بلکه در این است که به محاصره پایتخت ادامه بدهد. با این کار تیگران حتماً" به مقابله اش میآمد تا مجبورش کند که از محاصره پایتخت دست بردارد، به این امید که شهر زیبایی را که خود بنا نهاده بود و آن همه به آن دلبستگی داشت نجات بدهد.
این استدلال غلط از آب در آمد، تیگران که در دشت موش مستقر شده بود در آنجا نیروهای خودش را تجهیز میکرد و به سازمان دادن به لشکری مشغول بود که تصمیم داشت با آن رومیان را شکست بدهد و پایتخت را آزاد سازد. لیکن در عین حال تلاش هم کرد تا زنان و خزائنش را که در تیگراناکرت بجا گذاشته بود به جای امنی منتقل کند. این بود که ۶۰۰۰ سوار مامور حمله به محاصره کنندگان پایتخت کرد. در گیرودار این برخورد قسمتی از سواره نظام ارمنی موفق شدند خود را به شهر برسانند، زنان و قسمتی از خزائن تیگران را به موش باز آوردند، لیکن قسمت بزرگ سواران یا نابود شدند و یا به اسارت رومیان درآمدند.
محاصره پایتخت ادامه پیدا کرد، لیکن پادگان ارمنی شهر با سرسختی از خود دفاع کرد. مدافعان سلاح تازهای برای مقابله با ماشینهای محاصره و خراب کردن آنها بکار گرفتند و آن نفت سوزان بود، و رومیان که با این ماده اصلاً" آشنایی نداشتند برای مقابله با آن با مشکلات زیادی مواجه بودند.
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
ارسالها: 23330
#123
Posted: 14 Apr 2014 20:01
نبرد تیگراناکرت ۶ اکتبر ۶۹
لوکولوس
تیگران لشکریان خود را در موش گردآوری کرد. از موش به طرف تیگراناکرت براه افتاد، از کوههای توروس گذشت و دویست کیلومتر فاصله بین آن دو شهر را در ده روز طی کرد. اکهارت تعداد لشکریان تیگران را به ۴۰۰۰۰ نفر برآورد کرده است، ولشکریان رومی ۲۰۰۰۰ نفر بودند.
وقتی سپاهیان ارمنی از سوی کوههای توروس درآمد چندتن از سرداران رومی به لوکولوس توصیه کردند که دست از محاصره تیگراناکرت بردارد و به مقابله با دشمن بشتابد. لوکولوس این پیشنهاد را رد کرد و ۶۰۰۰ نفر از سپاهیانش را به دیدبانی برای محاصره شهر باقی گذاشت. خود با بقیه سپاه (۱۰۰۰۰ نفر از لژیونهای پیاده و ۴۰۰۰ نفر سوار) روی به سوی لشکر ارمنیان آورد.
ارتش ارمنیان در آن سوی ساحل باتمان سو اردو زده بود. مهرداد یکی از بهترین سرداران خود به نام تاکسیلس را برای تیگران فرستاده بود. تاکسیلس که به قدرت سازماندهی و انضباط رومیان در یک جنگ مرتب و حساب شده وارد بود به تیگران توصیه کرد که رسماً" وارد جنگ نشود بلکه سواره نظام سبک خود را برای بستوه آوردن رومیان و قطع ارتباط آذوقه و مهمات رسانی آنان بکار بگیرد و گرسنهشان کند. این شیوه بعدها تاکتیک کلاسیک و موثر سپاهیان اشکانی شده است.
ولی تیگران گوشش به این حرفها بدهکار نبود، وقتی متوجه کمی عده سربازان رومی نسبت به سپاهیان خودش شد به انگیزه خودبینی این حرف از دهانش درآمد:
<<اینها اگر به عنوان لشکر و برای جنگیدن آمدهاند کمند، و اگر به عنوان سفیر و برای درخواست صلح آمدهاند زیادند>>
چون زمین آن سوی رودخانه رو به روی اردوگاه تیگران خیلی شیب داشت لوکولوس با سپاهیانش در امتداد رودخانه پایین آمد تا درجایی قرار بگیرد که زمین آن مسطح تر باشد. تیگران وقتی این حرکت را دید فکر کرد که لوکولوس به سبب کمتر بودن عده نفراتش دارد عقب مینشیند، لذا روی به تاکسیلس کرد و به او گفت:
<<ببین این هم رومیهای تو>> تاکسیلس جواب داد:<<خدا میکرد که عقب مینشستند ولی اینها کلاهخود و زره و سپر دارند، و این می رساند که سر جنگ دارند.>>
و در واقع همینکه لشکریان رومی در پایین تر به جای مناسبی رسیدند از رودخانه عبور کردند. لشکر ارمنیان روبروی رودخانه موضع گرفته بود. بر قلب سپاه، تیگران شخصاً" فرماندهی میکرد. جناح راست لشکر زیر فرمان پادشاه ماد آذربایجان و جناح چپ زیر فرمان پادشاه آدیابن، که هر دو از دست نشاندگان تیگران بودند، قرار داشت. و بالاخره تیگران نیروی ضربتی خود یعنی همان سواره نظام زره پوش مشهور ارمنی را در انتهای جناح راست گذاشته بود. این کار اشتباه بسیار بزرگی بود، چون قراردادن این دسته کم تحرک دریکی از پهلوهای بیرونی به منزله مواجه نمودن آن باخطری بزرگ بود.
لوکولوس آنان را از پهلو با سواره نظام مخصوص خود و از عقب با دو نیرو از لژیونهای پیاده اش مورد حمله قرار داد. آن سواره نظام زره پوش سنگین برای حمله خلق شده بود نه برای دفاع. به قصد اینکه باز بشود و فضایی برای تحرک پیدا کند به تنها سمتی که از دشمن آزاد بود یعنی به سمت چپ که سپاهیان تیگران بودند به تکان و حرکت درآمد و با همین حرکتش در سپاه تیگران ایجاد بی نظمی و بهم خوردگی کرد، همین نبردی بود که با شکستی فاجعه بار برای تیگران به پایان رسید.
نتیجه این نبرد آن شد که در مدتی کوتاه پس از آن شهر تیگراناکرت سقوط کرد.
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
ارسالها: 23330
#124
Posted: 14 Apr 2014 20:04
دومین نبرد لوکولوس با ارمنستان در سال ۶۸ پیش از میلاد
محتمل است که در آن هنگام هنوز تیگران میتوانست با تسلیم مهرداد به سردار رومی و با چشم پوشی از همه متصرفاتش در جنوب رشته کوه توروس صلح را بدست بیاورد، لیکن با وجود مصیبت بزرگی که برسرش آمده بود ترجیح داد به نبرد ادامه دهد.
زمستان ۶۸-۶۹ را به تدارک وسایل لازم برای ادامه جنگ در همه زمینهها گذرانید، و چون مهرداد در این راه بسیار به او کمک کرد در همه زمینهها نتایج قابل ملاحظهای بدست آورد. در زمینه سیاسی کوشید تا اشکانیان را با خود همراه سازد و اگر موفق به جلب فعال آنان نشد لااقل توانست از بیطرفی آنان اطمینان حاصل کند. و همین خود کامیابی بسیار بزرگ و مهمی بود چون ارمنستان مجبور نخواهد بود در دو جبهه بجنگد.
دستههای متعددی سرباز گرفتند و به آنان تعلیمات و سازمان دادند، بطوری که ارتش ارمنستان به استثنای عدهای از سربازان موظف قفقازی (تیراندازان ایبری) تبدیل به یک ارتش واقعاً" ملی شده بود. همچنین شروع به ساختن انواع و اقسام مصالح لازم برای جنگ (اسلحه و مهمات) کردند. مقادیر زیادی هم آذوقه و خواربار گرد آوردند و آنها را در بعضی نقاط سوقالجیشی انبار کردند، تا در طول جنگ مجبور به حمل و نقلهای مفصل که در سرزمینی کوهستانی مانند ارمنستان همواره به کندی و به زحمت صورت میگرفت، نشوند. بدین گونه ارمنیان موفق شدند لشکری به تعداد ۵۰۰۰۰ نفر جمع کنند که بر این عده باید ۲۰۰۰۰ نفر سوار نظام نیز افزود.
اکهارت مینویسد:
<<نبرد سال ۶۹ در زیر لوای غافلگیری انجام یافته بود و نبرد سال ۶۸ در زیر لوای سازماندهی صورت گرفت.>>
لوکولوس زمستان را با ارتش خود در کوه توروس و در حوالی شهر تیگراناکرت گذرانید، نقشه او این بود که در سال ۶۸ کار ارمنستان را یکسره کند، بدین ترتیب که در بهار از کوه توروس بگذرد به دشت موش برود و در آنجا با تیگران بجنگد. از تیگراناکرت به دشت موش دو راه وجود داشت، راه اول از ساسون (شهر) میرفت و راه دوم از شهرهای فعلی سیرت (سعرد) و استان بتلیس، لوکولوس تصمیم گرفت که راه اول را در پیش بگیرد به دو دلیل:
یک:کوتاهتر بود دوم:کمتر از قسمتهای بلند کوهستانی میگذشت، و بالاخره در منطقه ساسون راه به دو یا سه شاخه یا کوره راه دیگر تقسیم میشد و حال آنکه اگر راه دوم را انتخاب میکرد برای ارامنه بسیار آسان تر میشد که یگانه راه بیتلیس را ببندند و آن را تبدیل به نوعی تنگه ترموپیل بکنند.
در اواخر ماه فوریه سال ۶۸ پیش از میلاد لوکولوس با ارتش خود براه افتاد و پس از طی ۱۷۵ کیلومتر در ده روز راه پیمایی که سه روز آن در کوهستانهای بلند بود به حوالی موش رسید. در آغاز ماه اوت در دشت موش از نخستین اشتباهی که کرده بود درآمد: در منطقه دجله که تازه از آنجاها آمده بود گندم رسیده بود، و حال آنکه در اینجا به علت سرما و کوهستانی بودن منطقه که فصل درو را به تاخیر میانداخت؛ گندم هنوز سبز بود.
این مشکل تامین خواربار با مشکل دیگری تشدید شده بود توضیح آنکه تیگران بنا به توصیه مهرداد تاکتیک تازهای گرفته بود که ارتش ارمنستان به دو قسمت متمایز تقسیم میشد:
سواره نظام به فرماندهی خود تیگران و پیاده نظام به فرماندهی مهرداد. هر دو قسمت جداگانه ولی در ارتباط با هم نبرد میکردند و لشکریان رومی را بستوه میآوردند. وقتی رومیان به یکی از آن دو قسمت حمله ور میشدند آن قسمت عقب مینشست ولی قسمت دیگر پیش میآمد.
لوکولوس اردوگاه مهرداد را محاصره کرد ولی مهرداد از درگیرشدن با او اجتناب ورزید، در حالی که سواران تیگران به اذیت کردن سپاهیان رومی ادامه میدادند و آنان را ضعیف میکردند. به هر حال میبایست به کار خاتمه داد و دشمن را به جنگ واداشت. بنابرین لوکولوس تصمیم گرفت که به سمت پایتخت سابق ارمنستان یعنی آراتاکساتا (آرتاشات) بتازد، چون تیگران اکنون زنان و گنجنینههای خود را به آنجا منتقل کرده بود و اگر رومیان به آنجا حمله ور میشدند تیگران همان طور که درمورد تیگراناکرت عمل کرده بود برای نجات پایتخت با آنان درمی آویخت.
لوکولوس دوباره در امتداد رود فرات بالا رفت و از شهرهای فعلی ملازگرد و قره کلیسا گذشت. لیکن در آن بین تیگران با سواران خود و با سپاهیان کمکی (ماردی و ایبرایی) راه او را در بین قره کلیسا و دیادین سد کرد. در آنجا نبرد فرات بود که سرنوشت جنگ را تعیین کرد.
به نقل از دیون کاسیوس:
<<آن نبرد جنگ بسیار شدید و بی امان بود که در آن، سواره نظام رومی قادر به شکستن حلقه محاصره نمیشد و میدان نبرد پر از کشتهها و زخمیهای رومی بود، نیروهای ارمنی تقریباً" دست نخورده مانده بودند چون پیاده نظام ارمنی هنوز خودش را درگیر نکرده بود و حال آنکه سپاهیان رومی بطرزی جبران ناپذیر آسیب دیده بودند.>>
در پایان ماه سپتامبر برف برزمین نشست لوکولوس اکنون با آرتاکساتا چند روز راه بیشتر فاصله نداشت ولی برای رسیدن به آن شهر هنوز میبایست از کوههای آرارات که گردنههای آن را سپاهیان ارمنی تصرف کرده بودند بگذرد. این کار سنگینی بود فراتر از تاب و توان سپاهیان رومی دیگر برای لوکولوس بجز اینکه میدان را خالی کند و برود کاری نمانده بود.
او این عقب نشینی طولانی و وحشتناک پانصد کیلومتری از قره کلیسا تا جزیره ابن عمر را از راه وان و باشقلعه در شرایطی بسیار سخت و هراس انگیز رهبری کرد و به آنجا رسانید. سرزمین تقریباً" سرتاسر پوشیده از درخت بود و بجز کوره راههای باریک و برف گرفته راهی نبود که سربازان از آن عبور کنند، و تازه همه هم از برف خیس میشدند. شبها را نیز درجاهای مرطوب و پر گل و لای می گذراندند. در اواخر ماه اکتبر لوکولوس با بازمانده سپاهیانش به دشت دجله رسید، در ماه نوامبر توانست بر سهر نصیبین آخرین دژ ارمنستان در جنوب کوههای توروس دست یابد. آن دژ گرچه بیش از یک سال بود که در محاصره سپاهیان رومی بود ولی هنوز با رهبری و فرماندهی گوراس برادر تیگران مقاومت میکرد. لیکن این آخرین هنرنمایی جنگی لوکولوس تغییری در نتیجه جنگ ارمنستان نمیداد و در واقع نخستین شکست بزرگی که رم در خاورزمین تحمل میکرد.
نبوغ تیگران با کمکهای فکری و عاطفی مهرداد و به یاری دلاوران ارمنیان و نیز باید گفت به کمک وضع طبیعی سرزمین که از فلات مرتفع ارمنستان با آن زمستان وحشتناکش دژ طبیعی بزرگی ساخته است سپاهیان رم را به عقب نشینی واداشته و شکستی سنگین بریکی از بزرگترین سردارانی که رم تا به آن دم پرورده بود وارد آورده بودند.
این شکست ندایی شد برای برپاکردن یک نهضت ضد رومی در سرتاسر خاورزمین با استفاده از این ضعیف شدن ارتش رم بر اثر این شکست مهرداد با لشکری مرکب از ۴۰۰۰ نفر بازمانده از نیروی نظامی قدیم خود و ۴۰۰۰ نفر سپاه ارمنی تیگران به آن اضافه کرد، ارمنستان را ترک گفت و به دنبال بازپس گرفتن مملکت خویش رفت. در نبرد زیله (زلا) ارتش ارمنی –پونتی نیروهای رومی را که به مقابله اش آمده بودند تارومار کرد و مهرداد بار دیگر سلطان سرزمین آزاد شده خویش گردید.
در این هنگام ارتش ارمنی فشار روز افزونی برجنوب اعمال میکرد. در بهار سال ۶۷ پیش از میلاد تیگران با سپاهیان خود از کوههای توروس گذشت و لوکولوس را مجبور نمود که جنوب ارمنستان را ترک بگویند و به ساحل راست فرات عقب بنشیند. تیگران عملیات جنگی خود را با یک تاخت و تاز سواره نظام ارمنی به کاپادوکیه تکمیل کرد.
پایان نبرد تیگراناکرت
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
ارسالها: 23330
#125
Posted: 14 Apr 2014 20:07
آرتاوازد دوم
آرتاوازد دوم پس از فوت پدرش تیگران دوم در سال ۵۵ (پیش از میلاد) بر تخت نشست. او شاهزادهای بود بسیار با فرهنگ که مقدر بود بیش از بیست سالی سلطنت کند و سلطنتش تاثیری عظیم در جهت مخالف بر روابط روم و ارمنستان برجای بگذارد.
در زمان سلطنت همین شاه بود که رم احیانا" امکان تبدیل ارمنستان به یک متحد دایمی خود بر ضد اشکانیان را از دست داد. واین امر هم اصولا" خطای دولت رم بود، زیرا از بخت بدش در مشرق زمین ابتدا نمایندهای مانند کراسوس داشت که پیرمردی بود آزمند و بجز ثروت کلانش هیچ مزیتی بر کسی نداشت و رم را به یکی از بزرگترین فاجعههای نظامی دوران تاریخش کشانید. و سپس کسی مانند مارکوس آنتونیوس که سربازی دلاور، ولی سیاستمداری حقیر بود و بخصوص وقتی زیر نفوذ ملکه کلئوپاترا قرار گرفت به منافع واقعی رم سخت لطمه زد.
سلطنت دودمان آرتاشسی
درگذشته ۳۴ (پیش از میلاد)
بعد از تیگران دوم
قبل از آرتاشس دوم
پدر تیگران دوم
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
ارسالها: 23330
#126
Posted: 14 Apr 2014 20:08
سیاست اشکانیان در برابر ارمنستان
سیاست اشکانیان در برابر ارمنستان را میتوان به دو دوره متمایز از هم تقسیم نمود:
در آغاز امر متوقع بودند که ارمنستان را نیز مانند میان رودان به امپراتوری خود ضمیمه کنند. ارامنه که در آنان به چشم دشمنان بزرگ کشورشان نگریستند در یک رشته جنگهای سخت به فرماندهی پادشاهانشان از سلسله آرتاشسی در قرن دوم و در اوایل قرن اول پیش از میلاد توانستند از استقلال خود دفاع کنند و آن را حفظ نمایند. سپس به هنگام ظهور قدرت دولت رم در خاورمیانه و تهدیدی که از آن سمت متوجه شده بود سیاست اشکانیان نسبت به ارمنستان تغییر کرد و همه تلاشهایشان در این راه بکار رفت که وجود ارمنستان را نه برای ضمیمه کردن به کشور خود بلکه به عنوان حایلی بین خود و رم حفظ نمایند و به هر قیمتی شده نگذارند رم آن را به امپراتوری خود ضمیمه کند و یا حتی فرماندهی نسبی بر آن پیدا کند.
شاپو در کتاب خود مینویسد: <<اشکانیان که همواره اعتدالی در نظرات خود نسبت به ارمنستان داشتند از فکر تسخیر کامل آن کشور چشم پوشیده بودند.>>
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
ارسالها: 23330
#127
Posted: 14 Apr 2014 20:09
لشکرکشی کراسوس نبرد با اشکانیان
آرتاوازد دوم به سبب قراردادی که پومپه با ارمنستان بسته بود اجبارا" متحد رم شد. او به کراسوس نقشه جنگی عاقلانهای پیشنهاد کرد دایر براینکه نامبرده لشکریان رومی را به ارمنستان بیاورد، چون اولا" در آنجا بهتر میتواند ایران اصلی را که هم نزدیک است و هم پایه واقعی قدرت اشکانیان، مورد حمله قرار دهد و ضربت نهایی را وارد آورد، در صورتی که میان رودان، که اشکانیان پایتخت خود را به آنجا منتقل کردهاند فقط قسمت فرعی قلمرو آنان است.
از این گذشته بینالنهرین با محوطههای وسیع و مسطح و باقسمتهای بیابانیش میدان مناسبی برای جنگهای فرسایشی که تاکتیک رایج سواره نظام سبک اشکانی است بدست میدهد، و حال انکه در کوههای ارمنستان و شمال ایران ارتش رم میدان مساعدتری برای یک جنگ سازمان داده خواهد داشت.
لیکن کراسوس خواه از روی غرور و خودخواهی و خواه به انگیزه حرص و آز و به طمع اینکه هر چه زودتر تیسفون پایتخت اشکانیان را با همه گنجینههایش به تصرف درآورد، این نقشه را ردکرد و با هفت لژیون سرباز جمعا" ۴۲۰۰۰ نفر مستقیما" از سوریه به طرف بینالنهرین حرکت کرد و از شهرهای تیگراناکرت و کرت و نصیبین گذشت. ضمنا" ۶۰۰۰ سوار ارمنی را هم که آرتاوازد برایش فرستاده بود و یکی از امرای تابع عرب به نام عبقر را با نفراتش به همراه خود آورده بود.
در آن فاصله پادشاه اشکانی سپاهیان خود را هم بر ضد رومیان که از سمت مغرب میآمدند تجهیز و متمرکز میکرد و هم در شمال برضد ارمنیان که متحد رم بودند موضع میگرفت. ارتش رم که به وسیله حملات فرسایشی سواران اشکانی بستوه آمده بود و در سرزمینی بدون آب (میان رودان) بزحمت پیش میآمد و عبقر امیر محلی عرب هم به او خیانت کرده بود سرانجام بخش عمدهای از آن در نبرد حران نابود شد. کراسوس خودکشی کرد و کاسیوس که فرماندهی بازماندگان را برعهده گرفته بود پس از یک عقب نشینی وحشتناک خود را به سوریه رسانید.
پس از شکست کراسوس و عقب نشینی بازمانده سپاهیان رومی به سوریه دیگر برای ارمنستان غیر ممکن بود به تنهایی بار سنگین جنگ را تحمل کند، و لذا پادشاه آرتاوازد مجبور شد با اشکانیان قرار داد ببندد. آرتاوازد به شرایط آن قرار داد گردن نهاد و به موجب آن قسمت جنوبی ارمنستان را به ایران واگذاشت و بعلاوه با پادشاه اشکانی هم پیمان اتحاد بست، ضمنا" این پیمان با ازدواج خواهر پادشاه ارمنستان با یکی از پسران اشکانی تحکیم شد.
بیشک با شادمانی و به طیب خاطر نبود که آرتاوازد دوم بدین گونه با اشکانیان قدرت بزرگ زمان که پدرش و بیشتر ارامنه دران دوران در آنان به چشم بزرگترین دشمن وطن خویش مینگریست پیمان اتحاد بست.
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
ارسالها: 23330
#128
Posted: 14 Apr 2014 20:10
سیاست روم بر ارمنستان
مارکوس بنا به اندرزهای خائنانه کلئوپاترا که می خواست ثروتهای ارمنستان را تصاحب کند و یکی از فرزندان خود را بر تخت سلطنت آنجا بنشاند آرتاوازد را با فریب و نیرنگ به نزد خود به شهر نیکوپولیس خواند و با اینکه قبلا" از کمکهای او به سپاهیان رم در حین آن عقب نشینی بزرگ در جنگ با اشکانیان سال ۳۶ پیش از میلاد تشکر کرده بود وی را با ملکه و با دو تن از پسرانش به زندان انداخت.
وقتی اعضای خانواده سلطنتی ارمنستان را به حضور کلئوپاترا که محرک اصلی و عامل زیر پرده این سیاست بود،زیرا مارکوس کاملا" تحت نفوذ او قرار داشت و عامل بیاراده ای بیش نبود-بردند همگی چنان رفتاری بزرگ منشانه و حاکی از مناعت از خود نشان دادند که رومیان حاضر در مجلس را تحت تاثیر قرار دادند،لیکن این طرز رفتار هیچ تاثیری روی کلئوپاترا نداشت.
دیون کاسیوس می نویسد:
<<هر چند از چندین نفر فشارهایی به آنان آمد و از چندین طرف امیدواریهایی به آنان داده شد که سر تعظیم فرود بیاورد و اظهار بندگی کنند ولی آنان حتی یک کلمه خطاب به کلئوپاترا دال برکنش و تضرع برزبان نیاوردند و در برابر او سرخم نکردند،همه مشهور شدند به اینکه آدمهای شجاعی هستند،ولی به همین دلیل بسیار رنج و آزار دیدند.>>
کلئوپاترا آنان را مورد آزار و شکنجه قرار داد تا محل اختفای گنجینه های ارمنستان را فاش کنند.سپس کلئوپاترا و مارکوس لشکریانی برای اشغال ارمنستان فرستادند و اسکندر جوان را که ارشد فرزندان حاصل از ازدواجشان بود بر تخت سلطنت آن کشور نشاندند.
همه ارمنستان به وسیله سپاهیان رم غارت شد و جواهرات را به مصر آوردند تا آتش حرص و آز ملکه کلئوپاترا را فرو نشانند.سپاهیان اشغالگر تمامی مملکت را غارت کردند و حتی به معبد الهه آناهیتا نیز ابقانکردند.
پایان آرتاوازد دوم
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
ارسالها: 23330
#129
Posted: 14 Apr 2014 22:37
آرتاشس دوم
اسکندر پسر مارکوس آنتونیوس تازه به زور بر تخت سلطنت ارمنستان نشسته بود که یک شورش بزرگ ملی وی را از مملکت راند و بجای او پسر آرتاوازد دوم به نام آرتاشس دوم بر تخت نشانید. آنگاه لشکریان مارکوس باردیگر کشور را اشغال کردند و آرتاشس دوم (یا آرتاکسیاس دوم) به دربار پادشاه اشکانی که همچنان با رومیان در جنگ بود پناه برد. اسکندر دوباره بر تخت سلطنت ارمنستان نشست و در حمایت سپاهیان رومی از ۳۴ تا ۳۱ پیش از میلاد سلطنت کرد.
لیکن مارکوس در آخرین مرحله مبارزه اش با آگوستوس مجبور شد که نیروهای خود را از ارمنستان بیرون بکشد. آرتاشس دوم با کمک پادشاه اشکانی به ارمنستان بازگشت، دوباره مقام سلطنت را به دست گرفت، و از سال ۳۰ تا ۲۰ پیش از میلاد سلطنت کرد. او مردی بود که ثابت کرد برای حفظ آداب و سنن اجداد خود شایستگی کامل دارد و به حق او را (دوستدار تمدن یونان) نامیدند.
آرتاشس دوم وقتی فهمید که ملکه کلئوپاترا به عنوان آخرین انتقام سر پدر او آرتاوازد دوم را که هنوز در زندان بسر میبرد بریده است او هم فوراً" فرمان قتل همه رومیانی را که در ارمنستان بسر میبردند صادر کرد، کاری که بسیار تاسف آور بود، زیرا آشتی با آگوستوس را که امپراتور آینده رم میشد غیر ممکن میساخت و حال آنکه اگر چنین کاری نمیکرد براحتی میتوانست دوست خوبی برای رقیب سر سخت مارکوس و کلئوپاترا بشود.
وقتی مارکوس آرتاوازد دوم را به حیله در تله انداخته و به زندانش کشیده بود آگوستوس عمل رقیبش را تقبیح کرده و اعلام داشته بود که مارکوس با زندانی کردن پادشاه ارمنستان به حیله و به زنجیر کشیدن او نام دولت و ملت روم را ننگین کرده است.
تیگران سوم پسر آرتاوازد دوم و برادر آرتاشس دوم را که کلئوپاترا پس از اعدام پدرش هنوز در بند نگاهداشته بود آزاد کند و به رم پیش خود بیاورد.
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
ارسالها: 23330
#130
Posted: 14 Apr 2014 22:38
آگوستوس و سیاستش نسبت به ارمنستان
در طول مدتی نزدیک به ده سال، آگوستوس ظاهراً" پرداختن به امور مربوط به مشرق را رها کرده بود. در آن مدت آرتاشس دوم بعنوان متحد فرهاد چهارم و مغلوب کننده رومیان به سلطنت خود در ارمنستان ادامه میداد. تقریباً" در حدود سال ۲۰ پیش از میلاد بود که آگوستوس تصمیم گرفت امور خاورزمین را تسویه کند. او مرد سیاسی بزرگی بود ولی جنگجوی متوسطی بشمار میرفت، و لذا بر طبق اصل معروفی رفتار کرد که میگوید:
<<قدرتت را نشان بده تا مجبور به استفاده از آن نشوی>>
این بود که در راس ارتشی نیرومند به سوریه رفت. در همان هنگام تیبر را نیز از مقدونیه (روم) در راس نیروی نظامی بزرگی به آسیای صغیر آورد. فرهاد چهارم پادشاه اشکانی وقتی این تدارکات را دید ترجیح داد که بجای درگیر شدن با نیروهای رم شرایط صلح آگوستوس را بپذیرد. آرتاکسیاس (آرتاشس) دوم به دست گروهی که توسط رومیان اجیر شده بودند کشته شد و برادرش تیگران سوم بر تخت سلطنت ارمنستان نشست. از آن پس ارمنستان وضع مملکت خودمختاری را پیدا میکرد که متحد رم بود و رم بر او سلطهای کم یا بیش واقعی اعمال مینمود.
ولیکن این راه حل مسئله شرق به وسیله آگوستوس انتقادهای شدیدی در رم برانگیخت و بخش نیرومندی که افکار عمومی نیز از آنان جانبداری میکرد خواستار درهم کوبیدن اشکانیان به زور اسلحه و الحاق رسمی و کامل ارمنستان به رم بودند.
آگوستوس سیاست ملایمت خود را با پیامی به مجلس سنا توجیه کرد که خلاصه آن چنین بود:
<<تنها چیزی برای گرفتن خوب است که نگاه داشتن ان هم خوب باشد.>>
سیاست این سیاستمدار بزرگ نسبت به ارمنستان را میتوان به این شرح خلاصه کرد، او حس میکرد که رم نمیتواند آن کشور را به اشکانیان واگذارد، زیرا اگر آنان مالک ارمنستان میشدند برخاورینه تسلط مییافتند و خطری دایمی برای متصرفات رم (آسیای صغیر و کیلیکیه و سوریه) بوجود میآوردند. از طرفی هم اشغال و الحاق ارمنستان به امپراتوری رم مشکل بود، زیرا نه تنها موجب برافروختن آتش جنگی دایمی با اشکانیان میگردید بلکه براثر اشغال آن سرزمین تماسی مداوم با تودههای وحشی و جنگجوی قفقاز حاصل میشد و آنان دایماً" مداخله میکردند و مزاحمت ایجاد مینمودند.
بنابراین آگوستوس راه حل ایجاد یک ارمنستان خودمختار ولی متحد را برگزید، ارمنستانی که خودکشوری مشخص و مستقل میماند. منافع رم در این نبود که آنجا را به خود ضمیمه کند بلکه در این بود که از آن سپری بسازد. تنها تضمینی که رم بایستی از ارمنستان بخواهد این بود که همیشه فرمانروایی موافق با او و مساعد به حال او برتخت سلطنت آن کشور بنشیند.
پایان آرتاشس دوم
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.