ارسالها: 23330
#151
Posted: 14 Apr 2014 23:57
وارتان مامیگونیان
پیکره سوار بر اسب وارتان در پایتخت ارمنستان
وارتان مامیگونیان (به ارمنی Վարդան Մամիկոնյան به لاتین Vardan Mamikonian معروف به Saint Vardan وارتان مقدس). وارتان مامیگونیان، پسر هامازاسپ و نوهٔ ساهاک کاتولیکوس، در حدود ۳۸۸ تا ۳۹۱م به دنیا آمد و در ۴۵۱م در نبرد آوارایر درگذشت.
در ارمنستان باستان و سدههای میانه، فرمانده کل سپاه را اسپاراپت مینامیدند.
واژهٔ اسپاراپت از دو واژهٔ پهلوی (زبان پارسی میانه) اسپه یا سپاه و پِت یا بِد ساخته شده و معادل اسپهبد و سپاهبد است. سپاهبدان ارمنستان فرمانبردار پادشاهان آن سرزمین بودند و فرمان ایشان را به کار میبستند. در سدههای چهارم و پنجم میلادی، که اشکانیان ارمنی یا آرشاکونیان بر ارمنستان فرمان میراندند، مقام سپاهبدی از امتیازات مامیگونیان ها بود و نمایندگان این خانواده بزرگ وظیفهٔ سرداری و سپاهبدی نیروهای مسلح را بر عهده داشتند.
سپاهبدان در تاریخ ارمنستان از پرکارترین و فداکارترین چهرههای حکومت بودند، چرا که وظیفهٔ سنگین برقراری امنیت و آرامش و نگاه داری از مرزهای کشور در برابر دولتها و اقوام نیرومند همسایه بیشتر بر دوش اینان بود و کامیابی در این کار به دلاوری، بیباکی و هوشمندی ایشان بستگی داشت.
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
ویرایش شده توسط: sepanta_7
ارسالها: 23330
#152
Posted: 15 Apr 2014 00:01
زندگی نامه
وارتان مامیگونیان در مدرسهای که مسروپ ماشتوتس، در شهر واغارشاپات، بنیان نهاده بود دانش آموخت. در۴۲۰م، ساهاک مقدس او را همراه مسروپ ماشتوتس به دربار قیصر در قسطنطنیه، فرستاد و قیصر تئودوسیوس دوم او را به فرماندهی سپاه ارمنستان در بخش بیزانسی گمارد.
وی در ۴۲۲م به واغارشاپات بازگشت و در همان سال به تیسفون رفت و به فرمان بهرام پنجم به سپاهبدی دولت ارمنستان اشکانی (بخش ایرانی) گماشته شد. او در ۴۴۲م به فرمان یزدگرد دوم با سواره نظام ارمنستان و به همراه سپاه ایران به جنگ کوشانها (هونها) در مرزهای شرقی ایران رفت و پس از پایان جنگ در ۴۴۹م به میهن بازگشت.
سپاه سوارهٔ ارمنیان، به رهبری اشراف ارمنستان، آوازهای بلند به دست آورده بود و در جنگ با دشمنان ایران همواره از خود رشادتهای بسیار نشان میداد. وارتان مامیگونیان نیز در جنگی که در مرزهای شرقی ایران درگرفت دلاوریهای بسیار از خود نشان داد. این وقایع حاکی از آن است که نیروی رزمی ارمنستان حتی در دورترین نقاط قلمرو ساسانیان نیز برای ایران جنگیده و جانفشانی کردهاند.
در ۴۴۹م، یزدگرد فرمانی برای بزرگان ارمنستان فرستاد و از آنان خواست تا همگی آیین مسیح را کنار نهند و به دین زرتشت گروند. بزرگان ارمنستان برای دادن پاسخ به یزدگرد در شهر آشتیشاد گرد آمدند. وارتان نیز در این شورا شرکت کرد. آنان پس از مشورت با یکدیگر همگی قاطعانه درخواست یزدگرد را رد کردند. در نتیجه، نبرد آوارایر در دوم ژوئن (۱۲ خرداد) ۴۵۱ میلادی بین رزمآوران ساسانی و ارمنیان وفادار از یک سو و ارمنیان مسیحی بر ضد یزدگرد دوم درگرفت.
به نوشتهٔ مارشال لانگ:
<<در نبرد آوارایر، که در دوم ژوئن ۴۵۱م درگرفت، ۶۶ هزار ارمنی به فرماندهی قهرمان ملی، شاهزاده وارتان مامیگونیان، با سپاه ۲۲۰ هزار نفری ایرانیان پیکار کردند. وارتان و چندین هزار تن از یارانش در میدان نبرد از پای درآمدند و مرگ این شهدا را تا به امروز در تقویم ارمنی به نام پنجشنبهٔ آمرزیده یادآوری میکنند.>>
ریچارد فرای نیز به این رویداد اشاره می کند و مینویسد:
<<نبرد آوارایر رویداد بزرگی در تاریخ ارمنستان گردید و تا به امروز هنوز با هیجان از آن یاد میشود.>>
وارتان مامیگونیان به پاس جانفشانیها و دلاوریهایش در جرگهٔ شهیدان مقدس جای گرفت و کلیسای ارمنی سرودی مذهبی به وی تقدیم کرد.
پایان وارتان مامیگونیان
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
ارسالها: 23330
#153
Posted: 15 Apr 2014 00:03
واهان مامیگونیان
واهان مامیگونیان، پسر همایاک، برادر وارتان، در ۴۴۰م به دنیا آمد. او پس از نبرد آوارایر، در حالی که کودکی بیش نبود، به همراه برادرانش، واساک و آرتاشس، به دربار ایران گروگان برده شد. پس از چندی، در هفدهمین سال پادشاهی یزدگرد(۴۵۵م)، بدخش (حاکم) گرجیان، که آشوشا نام داشت و شوهر خالهٔ واهان بود، از یزدگرد خواست واهان را آزاد کند. یزدگرد این درخواست را پذیرفت و واهان را آزاد ساخت.
واهان در زمان پادشاهی پیروز یکم در ارمنستان به کار گردآوری خراج کشور سرگرم بود اما میدید که بدخواهان او و بیش از همه شخصی آسوری به نام وریو میکوشند او را بدنام و پیروز شاهنشاه را نسبت به وی بدگمان سازند. به واهان تهمت میزدند که میخواهد تمام باج و خراج ارمنستان را بردارد و نزد قیصر روم یا پادشاه هونها رود و برای شورش بر ضد دربار ایران سپاهی فراهم آورد. واهان طلای فراوان برگرفت، به دربار ایران رفت و آن را به شاهنشاه سپرد. پیروز با دیدن آن دریافت که واهان به وظیفهاش نیک عمل میکند و از زشتگویی بدخواهان آگاه شد.
واهان پیش تر از آن برای زدودن هر گونه شک و بدگمانی شاهنشاه و بزرگان دربار حتی از دین خود برگشته و آیین مزدیسنا را پذیرفته بود اما برگشتن او از آیین خود تأثیری بس آزار دهنده و کشنده بر وی گذاشت. او به عذاب وجدان دچار شد و گوشه نشینی اختیار کرد و شب و روز در اندیشههایی آزارنده غوطه ور بود.
ناآرامیهای ارمنستان در ۴۸۱م آغاز شد و تا ۴۸۴م ادامه یافت. پس از چندی پیروز بار دیگر به جنگ هپتالیان رفت و این بار نیز شکست خورد و همراه با پسرانش کشته شد (۴۸۴م).
پس از پیروز، برادرش، بلاش، بر تخت شاهنشاهی ایران نشست و گفت و گوهای صلح را با واهان آغاز کرد و در همان سال(۴۸۴م)، در روستای نوارساک، در نزدیکی ماکو، با واهان پیمان صلح بست. بر اساس این پیمان آتشکدههای موجود در ارمنستان ویران و مقرر شد که دیگر آتشکدهای در این سرزمین ساخته نشود و مسیحیان بدون ترس از گرویدن اجباری به آیین زرتشتی در عمل به مراسم عبادی مسیحی آزاد باشند.
بلاش ساسانی، در پی پیمان نوارساک و با پیشنهاد بزرگان دربار ایران، مقام سپاهبدی و مرزبانی ارمنستان را به واهان مامیگونیان سپرد (۴۸۵م). واهان نیز ارمنستان را به خوبی اداره کرد، آرامش را در کشور برقرار ساخت و کلیساهای شهر آرتاشات را، که ویران شده بود، از نو بنا نهاد. کلیسای واغارشاپات مقدس را نیز نوسازی کرد.
واهان در ۵۰۵ م درگذشت.
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
ارسالها: 23330
#154
Posted: 15 Apr 2014 00:04
وارت مامیگونیان
وارت برادر کوچک تر واهان مامیگونیان بود. هنگامی که واهان، واساک و آرتاشس، سه برادر وارت، به خواهش آشوشا از دربار ایران آزاد شدند وارت کودکی خردسال بود که در استان تایک ارمنستان نزد دایههایش پرورش مییافت.
پس از چندی، وارت به دربار ساسانیان گروگان برده شد اما در ۴۸۲م از اسارات رهایی یافت و در کنار برادرش، واهان، با پیروز ساسانی جنگید. پس از آنکه بلاش ساسانی واهان را به مرزبانی ارمنستان گمارد، وارت از حدود ۴۸۷م سپاهبد ارمنستان شد.
او در جنگهای ایران با بیزانس و نیز در گشودن شهر دیاربکر در ۵۰۳ م با سپاه سوارهٔ ارمنستان شرکت کرد. وارت پس از مرگ واهان به سال ۵۰۵ م به فرمان قباد یکم، به مرزبانی ارمنستان گمارده شد و تا ۵۰۹ م، به مدت چهار سال، این مقام را در دست داشت. سپس، به اتهامی از کار برکنار شد و به دیار غربت رفت و در ۵۱۰ م در همان جا درگذشت. خویشان او پیکرش را به ارمنستان آوردند و در شهرستان تارون به خاک سپردند.
پس از مرگ وارت مامیگونیان، پادشاهان ساسانی ادارهٔ ارمنستان را به مرزبانان پارسی سپردند.
پایان مامیگونیان
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
ارسالها: 23330
#155
Posted: 15 Apr 2014 00:06
نبرد آوارایر
نبرد آوارایر (ارمنی: Ավարայրի ճակատամարտ) جنگی است که در دوم ژوئن (۱۲ خرداد) ۴۵۱ میلادی بین رزمآوران ساسانی و ارمنیان وفادار از یک سو و ارمنیان شورشی بر ضد یزدگرد دوم درگرفت. علت جنگ این بود که یزدگرد دوم، پادشاه ساسانی ایران با مسیحی شدن ارمنیها موافق نبود و دستور داده بود که به دین زردشتی بازگردند. نبرد آوارایر رویداد بزرگی در تاریخ ارمنستان محسوب میشود و تا به امروز هنوز با هیجان از آن یاد میگردد، مرگ وارتان مامیگونیان سردار سپاه ارمنی تا به امروز در تقویم ایشان به نام پنجشنبهٔ آمرزیده ثبت شده است واز وارتان ، سپهسالار شورشیان، بعنوان قهرمان ملی ارمنستان یاد میشود. با وجود اینکه ارمنیها در جنگ شکست خوردند و مامیگونیان همراه با هشت سردار شورشی در جنگ کشته شدند، اما یزدگرد به نتیجه رسید که تغییر دین ارمنیان به صلاح و صرفه نیست و چندین سال بعد، در پیمان نوارساک (۴۸۴ میلادی)، آزادی دینی و خودمختاری ملی به ارمنیان داده شد.
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
ارسالها: 23330
#156
Posted: 15 Apr 2014 00:10
ریشههای جنگ
تا زمانی که دولت امپراطوری روم دیانت رسمی نداشت، عیسویان ایرانی در آرامش میزیستند، اما چون قسطنطنین امپراطور روم بعیسویت گروید، وضع تغییر کرد. مسیحیان ایران، که خصوصاً در نواحی مجاور سرحد روم بسیار بودند، مجذوب و فریفته دولت مقتدری شدند، که همکیش آنان بود (یعنی رومیها).
از سوی دیگر با توجه به اینکه در دهه هفتم سده اول میلادی بلاش اشکانی برادر خود، تیرداد را به سلطنت ارمنستان منصوب کردو تیرداد بنیانگذار سلسله اشکانیان ارمنستان گردید که این شاخه از اشکانیان نزدیک به چهارصد سال در ارمنستان سلطنت کردند. پادشاهان سلسله اشکانی ارمنستان، خود را طرفدار خاندان اشکانی میدانستند. با برآمدن اردشیر بابکان، تیرداد دوم و سپس پسرش خسرو دوم، از اردشیر پیروی نکردند و به عنوان قویترین پشتیبان بازگشت پادشاهی اشکانیان با اردشیر در افتادند. پس از سالها جنگ و پیروز نشدن اردشیر، فردی بنام اناک، از خاندان سورن بعنوان پناهنده به خسرو مراجعه نمود که پنهانی از سوی اردشیر مامور بود که خسرو را بقتل برساند که همین کار را هم نمود (۲۵۸ میلادی)، اما خود و خانوادهاش همگی بدست سربازان خسرو کشته شدند بجز یک فرزندش که گریگور روشنگر نام داشت که بعدها همین گریگور باعث مسیحی شدن تمامی ارمنیان شد. پس از کشته شدن خسرو، اردشیر توانست ارمنستان را اشغال کند اما در زمان بهرام دوم ساسانی، تیرداد سوم، فرزند خسرو دوم پادشاه پیشین ارمنستان، با کمک رومیان، تاج و تخت ارمنستان را از ساسانیان بازپس گرفت (۲۸۷ میلادی). با مسیحی شدن ارمنیان در زمان تیرداد سوم، همبستگی ارمنستان با ایران کاهش یافت و به رومیان نزدیکتر گردید. به هرحال در زمان فرزند تیرداد سوم، یعنی خسرو سوم، طرفداران ساسانی در ارمنستان شورش کردند و شاپور دوم ساسانی به ارمنستان لشکرکشید و پس از جنگهای زیاد، هم رومیان را شکست داد و هم در زمان ارشک دوم ارمنستان را دوباره اشغال نمود. در بازپسگیری ارمنستان، بعضی از اشراف ارمنی با شاهپور دوم همکاری میکردند. با دخالت دوباره رومیان و درگیریهای بعدی، سرانجام در ۳۸۳ میلادی، ایران و روم توافق کردند که ارمنستان را به دو قسمت شرقی (بزرگتر و ایرانی) و غربی (کوچکتر و رومی) تقسیم کنند. سرانجام در ۴۲۸ میلادی، و به دنبال درخواست ارمنیان از شاهنشاه ساسانی (بهرام گور) مبنی بر برکنار شدن پادشاه ارمنستان (اردشیر چهارم)، ساسانیان تصمیم گرفتند که حکومت اشکانی ارمنستان را حذف نموده و خود مستقیماً از طریق اشراف ارمنی (مرزبانان) و یک فرمانده ایرانی (ویهمهرشاهپور)، ارمنستان را اداره کنند.سقوط حکومت محلی ارمنستان، در کنار فعالیتهای مسروب ماشتوتس که الفبای ارمنی را در قرن پنجم میلادی رواج داده بود، منجر به بالاگرفتن احساسات ملی ارمنی شد. یزدگرد دوم ساسانی، در آغاز با ارمنیان مهربان بود (۴۲۲ میلادی)، اما از سال هشتم سلطنتش رفتارش نسبت به ارمنیان تغییر کرد. تاریخنگاران عرب و ایرانی (مثلاً طبری) یزدگرد دوم را پادشاهی مهربان میشمارند، اما تاریخنگاران ارمنی از او بعنوان سختگیر یاد میکنند.الیزئوس آورده که یزدگرد تمام دینهای کشور خود را مطالعه کرد و آنها را با دیانت زردشتی سنجید و آیین مسیحی را هم فرا گرفت و از گفتههای اوست که
« بپرسید، دقت کنید، ببینید. هرکدام بهتر بود، ما آنرا اختیار میکنیم »
البته الیزئوس پادشاه این سخن را به قصد فریب و بنا بر دورویی دانسته است، اما نتیجه در هرصورت این بود که مهرنرسی شاه را مجاب کرد که تا اختلاف مذهبی در بین است، یکپارچگی با ارمنستان، ناپایدار و بیثبات خواهد بود و سرانجام قرار بر این شد که مهرنرسی به نام شاه، به نجبای ارمنستان فرمانی بفرستد که ضمن معرفی اصول دین زردشتی، ایرادهایی که بر مسیحیت وارد میدانستند را شرح دهد.
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
ارسالها: 23330
#157
Posted: 15 Apr 2014 00:11
نامه یزدگرد به ارمنیان
الیزئوس و لازار فارپی (به انگلیسی: Ghazar Parpetsi)، قسمتهایی از نامه را اینگونه آوردهاند:
...اهورامزدا آسمان و زمین را بیافرید. اهریمن نیز بدی و زشتی را پدید آورد و از اینرو آفرینش از هم جدا شد چنانکه فرشتگان از هورمزد و دیوان از اهریمن پدید آمدند. انچه نیک و نغز درین گیتی و آسمان پیداست از هورمزد است و آنچه گناه در اینجا و آنجا برخاست از کرده اهریمن است
... کسانیکه میگویند خداوند مرگ بیافرید و نیک و بد هردو ازوست ناداناند بویژه عیسویان که میگویند خداوند رشگ برد از آنکه یک انجیر از درختی خورده شد و از برای پادافره مرگ را آفرید و مردم را دچار آن ساخت. هرگز چنین رشگی مردی به مردی نمیبرد از خداوندی چگونه سزاوار است؟ گوینده این سخنان کر و کور است و فریب دیو و اهریمن خورده است
و نیز عیسویان افسانه دیگری میگویند که خداوند از زنی زاییده شده است بنام مریم...
پیشروان و رهبرانتان که آنانرا ناصری مینامید باور مکنید. آنان فزون فریفتار هستند و آنچه خود با گفتارشان میآموزند بکردار نمیآورند. گوشت خوردن را گناه نمیدانند و خود نمیخورند. نزد آنان زن گرفتن از کردار نیکست و خود نمیگیرند. اگر کسی خواسته (مال) اندوزد میگویند این بزه بزرگی است، دریوزگی و بدبختی را بسیار میستایند. خرمی و شادمانی را نکوهش میکنند. رخت زشت را دوست دارند و به خورسندی و بخت خنده میزنند و بنام و ننگ ریشخند میکنند.... مرگ را نیک و زندگانی را زشت میخوانند. بچه زادن را پست میشمرند و بیفرزندی را میستایند. اگر کسی به گفته آنان گوش فرا دهد و با زنان در نپیوندد هرآینه بزودی زندگانی این جهان پایان و انجام خواهد پذیرفت
بدتر از همه آنکه پیروان شما میگویند خداوند را مردم بدار کشیدند و او جان بسپرد و بخاکش سپردند و پس از آن از گور برخاست و بر فراز آسمان برآمد. آیا سزاوارتان نبود که خودتان اینگونه آموزش ناسزا را داوری کنید؟ دیوان پلید از مردم چنین شکنجه و رنج نمیپذیرند چگونه خدایی که آفریننده همه آفریدگان است این گزند و آزار بخود پسندید؟
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
ویرایش شده توسط: sepanta_7
ارسالها: 23330
#158
Posted: 15 Apr 2014 00:22
پاسخ نامه
لازار پاسخ ارمنیها را اینگونه مینویسد:
ما هنگامی که در کاخ تو بودیم، مغان را که قانونگذاران شما بشمار میروند و در انجا حضور داشتند مورد استهزاء و تحقیر قرار دادیم. حال نیز اگر ما را مجبور کنید که نوشتههای آنان را بخوانیم و گفتاری را بشنویم که ابداً قابل توجه و شایسته تفکر ما نتواند بود؛ همان خواهیم کرد که در انجا دیدید. از این رو محض حفظ احترام شما نوشتهتان را که موجب استهزاء میشد نگشودیم و دست خطتان را نخواندیم. زیرا دینی که میدانیم تحقیقا باطل است و بیش از نتیجه اوهام چند مرد ابله نیست و تفصیل موهومات آن را که علمای مزور شما شرح دادهاند و به ما رساندهاند؛ هرگزقابل پیروی نشناخته و اصول انرا شایسته استماع و قرائت نمیدانیم. مطالعه قواعد شریعت شما موجب خنده ما میشود. هم شریعت شما هم واضعان شریعتتان و هم پیروان ان شریعت گمراه کننده بنظر ما در خور استهزاء هستند. از این رو شایسته نمیبینیم که انگونه که دستور دادهاید قوائد شریعت خودمان را برای شما نوشته بفرستیم. زیرا که شریعت نا پاک شما را لایق مطالعه و اندیشیدن ندانستیم و به حکم عقل کاملی که شما دارید، حق این بود که قبلاً این نکته را در نظر گرفته و تیر استهزا ما را به جانب خود سر نمیدادید. چگونه ممکن است که ما قواعد دین مقدس و اسمانی خویش را بر جاهلانی چون شما عرضه بداریم؟
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
ارسالها: 23330
#159
Posted: 15 Apr 2014 00:27
درخواست کمک از بیزانس
در سال ۴۵۰، اسقفهای ارمنستان، به همراه مرزبان (واساک سیونی) با نامه نوشتن به تئودوسیوس، امپراتور بیزانس از او تقاضا کردند که در مقابل یزدگرد از ایشان پشتیبانی نماید.تئودوسیوس پاسخ داد که از مجلس سنا درخواست اعطای اختیارات خواهد نمود، اما در این بین از اسب فروافتاد و درگذشت. مارسیانوس، امپراتور جدید، از راهنمایی دو مشاورش آناتولیوس و الفاریوس - که الیزئوس ایشان را بی ارزش، مطیع اهریمن و بیخدا خوانده - بهره برد و ترجیح داد که به قول الیزئوس، به پیمانش با کافران (ایرانیان) پایبند باشد تا به پیمانش با مسیح!
ارتودوکس یا نسطوری؟
یکی از علتهای دیگر جنگ این بود که یزدگرد حس میکرد وابستگی ارمنیان به کلیسای ارتودوکس، که یونانی زبان، یعنی همزبان و مورد حمایت بیزانسیها بود، در دراز مدت باعث مشکل دفاعی در برابر بیزانس خواهد شد. اصولاً رومیها از دو ناحیه به خاک ایران حمله میکردند که یکی آدیابن و دیگری ارمنستان بود. در نتیجه یزدگرد ترجیح میداد که در صورت زردشتی نشدن ارمنیها، کلیسای نسطوری آرامی زبان که مورد حمایت ایران بود، کلیسای مسیحی ارمنیها باشد.
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
ارسالها: 23330
#160
Posted: 15 Apr 2014 00:28
حمله ارمنیها به استانهای مجاور
فرمان یزدگرد نهتنها به ارمنیان ، بلکه به گرجیها و ومردمان آلبانیایی قفقاز هم فرستاده شده بود .بنا به گفته الیزئوس و لازار ، آلبانیاییها از ارمنیها برای مقاومت برضد درخواست شاهنشاه ایران کمک خواستند. در نبردی که نزدیک ناحیه خالخال در اوتی انجام شد ، ایرانیان از نیروی ارمنی به فرماندهی وارتان شکست خوردند و ارمنیها به پادگانهایی که ایران در آلبانیا بر ضد هونها مستقر کرده بود یورش بردند و دروازه هونها را که در ناحیه چور بود تصرف کردند . ارمنیها پاسداران ایرانی سد هونها را کشتند و یک شاهزاده اهل آلبانی را ( بنام واهان ) بر دروازه مسلط کردند تا بتوانند راه حمله هونها را به داخل ایران بازکنند . یکی از علتهای اصلی خشم یزدگرد ، آسیب به این ناحیه و شهر دربند در ساحل دریای خزر بود . یزدگرد دوم ، بصورت مشخص ، پس از پایان شورش ، استحکامات دربند را ترمیم کرد .
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.