انجمن لوتی: عکس سکسی جدید، فیلم سکسی جدید، داستان سکسی
فرهنگ و هنر
  
صفحه  صفحه 18 از 65:  « پیشین  1  ...  17  18  19  ...  64  65  پسین »

Armenians | ارامنه


مرد

 
تاریخ
در حدود سال ۶۴۵ عربها پس از تسلط کامل بر ایران توانستند از راه دره ارس جنگ را به مرکز خود ارمنستان بکشانند. آنان توانستند بر دره‌های ارس و فرات دست یافتند لیکن مقاومت همچنان با موفقیت در مناطق مرتفع و در اطراف دژهای ساخته برفراز کوهها ادامه داشت. عربها در برابر این مقاومت لجوجانه حاضر به معامله شدند.

ارامنه نیز به سهم خود از طرز رفتار دولت رم شرقی که در این نبرد سرنوشت ساز بجز کمکی بسیار محدود به آنان دست یاری نداده بود دلسرد بودند. مذاکرات بین ژنرال رشتونی و عربها آغاز یافت و بر سر مسایل زیر به توافق رسیدند. اعراب خودمختاری امیرنشین‌های ارمنی را به رسمیت می‌شناسند، و در عوض ارامنه نیز فرمانروایی اعراب را با همان شرایطی که در مورد سلطه ایرانیان قبلا" معتبر بود قبول دارند.

اعراب یک فرماندار کل بر ارمنستان می‌گمارند که خود ژنرال رشتونی است و ارمنستان همچون در زمان ساسانیان عده‌ای سواره‌نظام از همان سواران معروف خود را در اختیار اعراب می‌گذارد تا در خدمت آنان با دشمنان بجنگند.

ضمنا" اینک متن معاهده که در نامه‌ای از طرف خلیفه عرب بیان شده است:

<<این پیمانی است منعقد بین من و شما برای تمام مدتی که شما مایل باشید. تا مدت سه سال من هیچگونه خراجی از شما نخواهم گرفت، و بعد از آن هم، شما هر چه دلتان خواست بدهید. سپس باید ۱۵۰۰۰ سوار در کشور خود برای ما مجهز کنید و نگاه دارید و هزینه آن را از مبلغ خراجی که باید به ما بپردازید بدهید. من این سواره نظام را به سوریه نخواهم خواست (یعنی خلیفه آن را در جنگهای خود با بیزانس بکار نخواهد برد) ولی باید در هر جای دیگری که من بخواهم بفرستمش عمل کند. من هیچ امیری به قلاع شما نخواهم فرستاد و هیچ افسر عربی و هیچ سواری به طرف شما اعزام نخواهم داشت. اگر یونانیان به شما حمله کنند من هر اندازه قوای کمکی که شما بخواهید برایتان می‌فرستم، و به خداوند سوگند یاد می‌کنم که در آنچه می‌گویم صادقم.>>

این معاهده سخت مایه دلسردی و ناراحتی بیزانس شد، زیرا بیزانس در دفاع از خود ناتوان بود و سپاهیانش که در برابر موج لشکریان عرب می‌گریختند به این دل خوش کرده بودند که ارمنستان با ادامه دادن به دفاع از خود عمده قوای اعراب را معطل خواهد کرد و به او فرصت تجدید قوا خواهد داد. لیکن ارامنه چنین قصدی نداشتند که برای دفاع از امپراتوری بزرگی که نشان داده بود توان دفاع از خود را ندارد خویشتن را فدا کنند.

در کنار امیرنشین‌های ارمنی که خودمختاری خود را حفظ کردند جاهایی نیز مانند دره‌های ارس و فرات بودند که در آنها شهرها و دشتهای سهل الوصول بود. اعراب بتدریج عمال خود را در آنجاها مستقر ساختند و پادگانهایی گماشتند که مخصوصا" در شهرهای دوین و نخجوان و ارزروم متمرکز شده بودند.

اعراب بر این مناطق مسلط بودند و مالیات سنگینی بر مردم آن تحمیل می‌کردند. مردم در زیر بار مالیاتهای کمرشکنی که بایستی خراج سنگین پرداختنی به اعراب را تامین کند از پا درآمده بودند، و اصولا" اعراب از همه کشورهایی که در تصرف داشتند خراجهای کمرشکنی وصول می‌کردند. همچنین چندین بار کوشیدند تا ارمنیان را به دین اسلام درآورند، لیکن نه زجر و آزارها و نه وعده و وعیدها نتوانستند بر دلبستگی شدیدی که ملت ارمنی به مسیحیت داشت و در واقع این آیین علت وجودی او شده بود فایق آیند.

برای از بین بردن مسیحیت در ارمنستان همه ارمنیان را از بین ببرند.

مرکز اعراب در ارمنستان شهر دوین بود و حاکم انتصابی از طرف خودشان با یک پادگان عرب به تعداد ۵۰۰۰ نفر در آن شهر بودند. نخستین فرماندار کل یا حاکم انتصابی ژنرال تئودوروس رشتونی بود. دومین و سومین فرماندار کل نیز ارمنی و از خاندان مامیگونیان بودند. از آن پس جانشینان آنان از اعراب بودند، منتهی همیشه در کنار حاکم کل عرب نماینده‌ای هم از نجبای طراز اول ارامنه با عنوان سپهبدی بود که فرماندهی ارتش ارمنستان را برعهده داشت.

این ارتش که به تعداد ۱۵۰۰۰ نفر بود موظف به حفظ و حراست کشور در برابر خطرهای خارجی و در صورت لزوم جنگ کردن با دشمن در کنار سپاهیان عرب بود. این سپهبدان ارمنی نقش واسطه بین اعراب و امیرنشینهای ارمنی تحت تصرف شاهزادگان یا ایشخانهای ارمنی را نیز برعهده داشتند، و به همین جهت معمولا" ازبین خانوادهای مامیگونیان،دودمان باگراتونی و آردزرونی انتخاب می‌شدند.

اعراب کاملا" متوجه خطراتی بودند که ممکن بود از سوی این امیرنشینان خودمختار با ساکنان جنگجو و با نجبای سرکش و نافرمان گریبانشان را بگیرد. بعضی از خلفا چنین می‌اندیشیدند که:

<<رها کردن چنین جنگجویان دلیری که دور از دربار ما مقیمند و به حال و هوای خود گذاشتنشان نگران کننده است.>>

و در ضمن بر این امر هم واقف بودند که چه خدمات گرانبهایی ممکن است این شاهزادگان ارمنی به آنان بکنند. اعراب نیز مانند رومیان به نقش گرانبهایی که ارمنیان بعنوان سد یا سپر بلا میان آنان و توده‌های نافرمان قفقاز جنوبی (گرجیها و آلبانیای قفقاز) بازی می‌کردند پی برده بودند. علاوه بر اینها قسمت شمالی قفقاز از قرن ششم ببعد به وسیله یک توده تورانی به نام خزرها اشغال شده بود که اعراب و ساکنان شمالی قفقاز را سخت به وحشت انداخته بودند. این خزرها گاه گاه از قفقاز می‌گذشتند و دشت ماورای قفقاز را غارت می‌کردند و گاه نیز دامنه تهاجم خود را تا به شمال ارمنستان می کشاندند.

امیرنشینهای ارمنی چندین بار در مواقعی که نمایندگان اعراب در ارمنستان به سیاست فشارها و سختگیریهای مذهبی خود برمی گشتند و یا به افراط کاریهایی در زمینه مالبات ستانی و رشوه خواری دست می‌زدند و یا بار خراجها کمرشکن می‌شد، برضد عربها دست به اسلحه بردند، و در اغلب این مبارزات شاهزادگان ارمنی توانستند برای مدتی عربها را از مواضعی که در دره‌های بزرگ در اشغال خود داشتند بیرون برانند.

لیکن اعراب با اعزام ارتشهای عظیم و با اتخاذ سیاست مدبرانه تفرقه بینداز و حکومت کن امیرنشینان ارمنی را بر ضد یکدیگر تحریک می‌کردند و با استفاده از عده‌ای از آنها برضد عده‌ای دیگر سرانجام موفق شدند آن دره‌های بزرگ را دوباره به تصرف درآورند.

مهمترین این مبارزه‌ها به شرح ذیل بود:

ارمنستان به رهبری سمبات یکم که در نبرد وارتاناگرد و گوگارگ پادگان عرب نخجوان به تعداد ۸۰۰۰ نفر را که به مقابله با او آمده بودند درهم شکست و همه آنان را نابود ساخت. سمبات به کمک بیزانس قسمت اعظم ارمنستان را اشغال کرد و از تصرف اعراب بدرآورد. لیکن سرانجام عربها لشکر عظیمی به فرماندهی محمد نامی گرد آوردند، و این لشکر توانست اگر نه همه ارمنستان لااقل شهرهای عمده آن را دوباره متصرف شود.

این پیروزی سرکوبی وحشتناکی به دنبال داشت و نشانه ان حمام خونی بود که در نخجوان ریختند و بسیار مشهور است. عربها عده زیادی از نجبا را با خانواده هایشان به بهانه سرشماری در کلیسای بزرگ شهر گردآوردند (جمعا" ۸۰۰ نفر) و همه آنان را کشتند.

سردار جدید محمد بن اکبا مبارزات سال ۷۰۳ به رهبری سمبات باگراتونی را سرکوب کرده و قهرمانان نبردهای فاتحانه وارتاناگرد و گوگارگ را از بین برد و به این ترتیب در اواخر قرن ۷ و و اوایل قرن ۸ خلفای اعرب برشرق ایران تسلط یافتند.

به اعرابی که از سوی خلیفه اعراب جهت حکومت در منطقه ارامنه منصوب می‌شدند را " وستیکان " می‌نامیدند و به منظور داشتن پایگاهی در کشور و برای جنگ با بیزانس به اشراف و روحانیون امتیازتی می‌دادند. با استفاده از این سیاست، در کشور باگراتونی‌ها، آرزرونی‌ها و سیونی ها تقویت شده مناطق جدیدی را تحت نفوذ خود در آوردند.

در زمانی که مروان پسر محمد حاکم کل ارمنستان بود (۷۲۳ تا ۷۴۴) این کشور از آزادی بیشتری برخوردار شد، لیکن پس از او یک نظام واقعی وحشت و ارعاب باحاکمانی به نام سلیمان و بکر و حسن آغاز گردید.

جنبشهای آزادبخش در قرون ۹-۸ در اواخر قرن ۷ و اوایل قرن ۸ شورشهایی بر علیه خلفای عرب در ایران به وجود آمد و رهبری قیام را گریگور مامیگونیان بعهده گرفته و در سال ۷۴۸ م. به عنوان فرمانروا و سپهبد ارامنه منسوب شد و شهر کارین به عنوان مرکز قیام و فرماندهی انتخاب شد. خلافت شروع به تصفیه حساب با ناخارارها و مردم شرکت کننده در شورش کرده و به مقابله با مامیگونیانها که مقام سپهبدی و فرمانروایی را داشتند پرداخت.

قیام جدید در سال ۷۶۲م. وقتی که سردار عرب، سلیمان با حمله به نواحی شرقی، استان واسپوراگان را ویران نموده و هزاران نفر را نابود ساخت، آغاز گردید. از ناخارارهای واسپوراگان، ساهاگ و هامازاسب آرزرونی تواضع نیرومندی را تدارک دیدند. ساهاگ و هامازاسب با سپاه اندک، تا مرگ با دشمن که برتری چشمگیری از نظر عده داشت جنگید و سپس برادرشان گاگیک رهبری جنگهای رهایی بخش را به عهده گرفت و توانست سپاه عرب را شکست داده نابود سازد. سلیمان نیز در جمع کشته شدگان بود.

پس از این قیام کشور در وضعیت انقلابی باقی می‌ماند نخستین دهه‌های قرن نهم خلافت اعراب سریعا" رو به زوال گروید و فقط با بسیج تمام نیروهای خود توانست در سالهای ۸۳۰ م. نهضت بابک را سرکوب کند و بر بیزانس پیروز شود.

این حکومت جهانگشا تدریجا" به دولتهای کوچک یعنی به تدریجا" به دولتهای کوچک یعنی به امیر نشین‌ها تقسیم شد که اکثر آنها خواهان استقلال کامل بودند. در قرن نهم حکام ارمنی نیز خود مختار شده، مخصوصا " باگراتونیها نبرد رهایی بخش در سالهای ۸۵۵-۸۴۹م. پایه‌های خلافت عرب را متزلزل گرداند.

پس از این جنبش عظیم حکام ارمنی، باگراتونی‌ها، آرزرونی‌ها سیونی ها و غیره عملا" فرمانروایان کشور شدند.



پایان حمله اعراب به ارمنستان
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
     
  
مرد

 
ارمنستان تحت سلطه سلجوقیان


فلات ارمنستان

از سالهای نخست قرن یازدهم میلادی پادشاهی باگراتونی رو به ضعف نهاد و به دوران زوال خود نزدیک شد. نظام فئودالی، که تقریباً سراسر قلمرو ارمنستان را فرا گرفته بود، به شدت زندگی طبقهٔ روستایی را تحت تأثیر قرار داده و سبب فقر و تنگدستی هرچه بیشتر آنها شده بود. زمینداران بزرگ تمامی محصولات کشاورزی را ازآن خود می‌ساختند و از آنجا که تجارت و داد و ستد نیز در انحصار آنان بود با فروش محصولات کشاورزی و کالاهای متنوع دیگر، که حاصل کار صنعتگران و هنرمندان بود، ثروتی هنگفتی بدست آورده بودند.

این وضعیت سبب رقابت شدید میان زمینداران بزرگی شد که صاحب ثروت فراوان و املاک وسیع بودند، این رقابت به تدریج به دشمنی میان آنان تبدیل شد و ارمنستان را در آستانهٔ اختلافات و جنگهای داخلی قرار داد.

امپراتوری بیزانس، که متوجه نفوذ قبایل ترک نژاد به سمت غرب شده بود، در صدد برآمد تا با تصاحب ارمنستان و ایجاد نیروی نظامی عظیمی در آسیای صغیر، مانعی جدی در برابر حملات آتی قبایل مذکور پدید آورد.

پادشاه ارمنستان، گاگیک یکم، درگذشت و چون جانشینی برای خود تعیین نکرده بود سبب شد تا بین دو فرزندش، هوهانس-سمبات سوم و آشوت چهارم، برای تصاحب تاج و تخت پادشاهی، اختلاف به وجود آید. در اندک زمانی پس از مرگ وی، درباریان و نظامیان به پیروی از هریک از مدعیان حکومت به دو دسته تقسیم شدند و نبردی سنگین بین آنان درگرفت که تا مدتها ادامه یافت.

هر دو مدعی متحمل تلفاتی سنگین شدند هیچیک و به هیچ قیمتی حاضر نبودند از مواضع خود عقب بنشینند تا اینکه سرانجام، با مداخلهٔ پادشاه گرجستان، دو برادر با یکدیگر آشتی کردند و قلمرو مستقل باگراتونی بین آنان تقسیم شد. بر این اساس، هوهانس-سمبات سوم، به منزلهٔ پادشاه ارمنستان، در آنی (شهر باستانی)، پایتخت دولت باگراتونی، تاجگذاری کرد و به جز شهر مذکور، اکثر ولایت مهم ارمنستان نیز در قلمرو حکومت او قرار گرفت. بخشی از ولایت مرزی، از جمله سرزمینهایی که در مرز ایران قرار داشت، نیز به آشوت چهارم، که اکنون مقام ولایتعهدی را نیز به خود اختصاص داده بود، رسید. به این ترتیب، سرزمین مستقل ارمنستان به دو بخش تقسیم شد و یکپارچگی خود را از دست داد.

آشوت چهارم، که فکر حکومت بر سرتاسر سرزمین ارمنستان او را رها نمی‌ساخت، با امپراتور باسیل دوم، متحد و برآن شد تا با ارتشی نیرومند بر سپاهیان برادرش بتازد اما هوهانس سمبات، به سفارش مشاوران خود، تدبیری اندیشید و پیمان صلحی با پادشاه بیزانس منعقد ساخت که مطابق آن پس از مرگ وی حکومت ارمنستان رسماً به او می‌رسید و به این ترتیب، سلطنت خود و ارمنستان را از جنگی سخت نجات داد. باسیل با این پیشنهاد موافقت کرد.

در اواخر۱۰۳۹م، آشوت چهارم در گذشت. در همین زمان سپاهی به فرماندهی شخصی به نام ابوالاسور، که از سوی بیزانس حمایت می‌شد، مرزهای ارمنستان را مورد تهاجم قرار داد. هوهانس سمبات، با کمک گرجیها، سپاهی فراهم آورد و توانست طی نبردهایی بر لشکریان ابوالاسور پیروز شود، اما پس از مدتی به سختی بیمار شد و سرانجام در اواخر ۱۰۴۱م درگذشت و از آنجا که جانشینی برای خود تعیین نکرده بود، با مرگ وی، جنگهای داخلی در ارمنستان، به قصد تصاحب قدرت، میان زمینداران بزرگ و فرماندهان نظامی قدرتمند آغاز شد.

امپراتور جدید بیزانس، میخائیل پنجم، نیز، که بر اساس پیمان قدیمی این دولت با ارمنستان رسماً خود را وارث تاج و تخت پادشاهی باگراتونی می‌دانست، برای تصاحب آن با سپاهی عظیم به سوی ارمنستان حرکت کرد اما با مقاومت شدید لشگریان ارمنستان به رهبری واهرام باهلاوونی مواجه شد و به سرعت شکست خورد. پس از مدتی، واهرام باهلاوونی به همراهی برخی بزرگان کشور برادرزادهٔ هوهانس سمبات؛ یعنی، فرزند آشوت چهارم، گاگیک دوم، را، که هجده سال بیشتر نداشت، به منزلهٔ وارث تاج و تخت باگراتونی، پادشاه ارمنستان اعلام کرد.

گاگیک دوم پادشاهی صلح طلب بود و قصد داشت تا آرامش را به سرزمین ارمنستان بازگرداند. به این منظور، تصمیم گرفت تا به اختلافات داخلی پایان دهد اما در همین اثنا با نخستین حملات ترکان سلجوقی مواجه شد که تا مرزهای ارمنستان پیشروی کرده بودند.

او موفق شد طی نبردی بر سپاهیان سلجوقی فائق آید و آنان را به عقب راند اما مقارن این نبرد کنستانتین نهم که سیاست پایان بخشیدن به حکومت باگراتونی را در رأس اهداف خود قرار داده بود، پیشنهاد صلح گاگیک دوم را نپذیرفت و به ارمنستان حمله کرد.

پس از چندین دوره نبرد سخت میان پادشاه، گاگیک دوم و امپراتور بیزانس، سرانجام، بیزانس دریافت که از طریق جنگ نخواهد توانست بر ارمنستان غلبه یابد. لذا، به حیله‌ای سیاسی متوسل شد و به گاگیک دوم پیشنهاد آشتی داد و از او خواست تا به منظور انعقاد پیمان صلح به کنستانتینوپول بیاید.

به این ترتیب، گاگیک در دام نیرنگ کنستانتین نهم افتاد و به محض ورود به کنستانتینوپول متوجه خیانت برخی از نزدیکان خود شد و دستگیر و زندانی گردید. پس از چندی، سپاهیان بیزانس آنی (شهر باستانی) را تصرف کردند و در اندک زمانی تمامی سرزمین ارمنستان تحت سلطهٔ امپراتوری بیزانس قرار گرفت و به یکی از استانهای آن امپراتوری تبدیل شد.



پایتخت آنی (شهر باستانی)
زبان‌(ها) زبان ارمنی (زبانهای محلی)
زبان‌های اغوز
دین کلیسای حواری ارمنی
سنی
دولت پادشاهی
دوره تاریخی قرون وسطی
- تأسیس ۱۰۷۱
- انقراض ۱۲۰۱
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
     
  
مرد

 
نبردهای سلجوقیان در ارمنستان (۱۰۴۵ـ ۱۰۶۳م)
با سقوط سلسلهٔ باگراتونی، به جز چند ناحیهٔ کوچک، اکثر ولایات و استانهای ارمنستان تحت سلطهٔ امپراتوری بیزانس قرار گرفت و حفاظت از مرزهای ارمنستان، در برابر حملات سلجوقیان، مبدل به یکی از مهمترین سیاستهای امپراتوری بیزانس شد زیرا آنان قصد داشتند تا از این سرزمین به منزلهٔ سدی محکم در برابر تهاجمات سپاهیان سلجوقی استفاده کنند.

کنستانتین نهم به سرعت تغییرات نظامی وسیعی در ارمنستان به وجود آورد. احداث پادگانهای نظامی جدید، تشکیل یگانهای منظم از نیروهای نظامی ارمنی، استقرار نیروهای نظامی آموزش دیدهٔ بیزانسی و بنای حصارهای جدید در اطراف شهرهای مهم از جمله اقدامات کنستانتین در ارمنستان بود. مسلماً اجرای تمامی این موارد به هزینهای هنگفت نیاز داشت که دولت بیزانس این مشکل را نیز با تعیین مالیاتهای سنگین برای ساکنان ارمنی ولایت مختلف مرتفع ساخت و بودجهٔ لازم را برای نیل به مقاصد نظامی خود بر ضد سلجوقیان در ارمنستان فراهم آورد.


طغرل بیک ارتش غزنویان را شکست داد. او طی مدتی کوتاه خوارزم، همدان و سرانجام شهر ری را به تصرف درآورد و به این ترتیب، موفق شد راه سپاهیانش را به سوی ارمنستان و گرجستان هموار سازد.

تقریباً، از اواسط ۱۰۴۵م، سپاهیان سلجوقی، پس از تصرف ولایات شمالی ایران، موفق شدند از رودخانهٔ ارس عبور کنند و از سمت مرزهای شرقی وارد ارمنستان شوند.

در ۱۰۴۷م، طغرل سپاه دیگری را به سرزمین ارمنستان گسیل داشت. این سپاه، که متشکل از بیست هزار نیروی سواره بود، قصد آن داشت تا شهرهای ثروتمند استان واسپورکان را به تصرف درآورد. طی چندین نبرد پیاپی، در طول یک سال، سپاه سلجوقی موفق به تسخیر ۲۴ ناحیهٔ مهم این استان شد و غنائم بسیاری را ازآن خویش ساخت. پس از چندی، نیروهای بیزانسی از نواحی دیگر وارد استان واسپورکان شدند و ارتش سلجوقی، که پس از چندین، جنگ سخت و درازمدت، دیگر رمقی برای مقابله نداشت، در برابر آنان شکست خورد و به سمت دوین عقب نشست.

طغرل بار دیگر با ارتشی نیرومند به سوی ارمنستان حمله کرد. این نبردها نیز یک سال به طول انجامید و ارتش بیزانس در برابر نیروهای سلجوقی متحمل شکست و تلفات فراوان شد. در طی این نبردها بسیاری از شهرها و روستاهای ارمنستان ویران شد و عدهٔ بیشماری از ساکنان آنها نیز کشته شدند.

ارتش سلجوقی همچنان به پیشروی خود در خاک ارمنستان ادامه داد و سرانجام موفق شد شهر ثروتمند آرزن را نیز به تصرف درآورد. به این ترتیب، ارتش سلجوقی به ثروت سرشار این شهر دست یافت و مخازن طلا و نقره آن را ازآن خود ساخت.

سیاست نادرست بیزانس در قبال ارمنستان سبب شد تا این سرزمین توان مبارزه در برابر حملات سلجوقیان را نداشته باشد. از آنجا که امپراتوری بیزانس مجبور بود همزمان در چند جبههٔ متفاوت به نبرد بپردازد کارگزاران این دولت اکثر نیروهای نظامی ارمنی را، به دلیل مهارت و تبحر رزمی آنها، در میادین دیگر که از نظر آنان مهمتر محسوب می‌شد به خدمت گرفته بودند و نظامیان خود را، که بعضاً از سربازان بلغاری و گرجی تشکیل می‌شدند و شایستگی لازم را برای مقابله با سپاهیان سلجوقی نداشتند، در ارمنستان مستقر کرده بودند.

امپراتور بیزانس، که با مشکلاتی فراوان رو به رو بود، به طغرل پیشنهاد صلح داد. طغرل نیز که در صدد تصرف بغداد بود، پیشنهاد صلح او را پذیرفت. بر این اساس، در ۱۰۴۹م، پیمان صلحی بین آن دو بسته شد که مطابق آن طغرل می‌بایست در حدود چهار سال از هرگونه تهاجمی به محدودهٔ امپراتوری بیزانس خودداری می‌کرد.

در ماههای نخست ۱۰۵۲م نیروهای سلجوقی بار دیگر وارد خاک این کشور شدند. آنان این بار قصد داشتند تا پیش از شروع هر گونه نبردی تسلیحات و امکانات لازم را در محدودهٔ قلمرو ارمنستان فراهم آورند. هدف اصلی آنها تصرف شهرها و مراکز مهم سیاسی، اقتصادی و نظامی ارمنستان بود.

طغرل در ۱۰۶۰م تصمیم گرفت بار دیگر به ارمنستان حمله کند. این بار هدف او تنها سرکوبی نیروهای سیاسی و نظامی بیزانسی مستقر در ارمنستان نبود بلکه او قصد داشت تا برای همیشه به مسئلهٔ ترکمنانی که به مخالفت با او برخاسته بودند، در خاک ارمنستان، پایان دهد. او نواحی و شهرهای غربی و جنوبی ارمنستان را مورد تهاجم قرار داد و طی چندین نبرد پیاپی موفق شد برخی از شهرهای مهم ارمنستان را به تصرف درآورد. جنگهای طغرل در ارمنستان تا ۱۰۶۳م ادامه یافت. در این سال طغرل موفق شد تا در ناحیهٔ دیاربکر به فتوحات فراوانی دست یابد و شهرهای مهم این ناحیه را نیز تسخیر کند.
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
     
  
مرد

 
نبردهای سلجوقیان در ارمنستان (نیمهٔ دوم قرن یازدهم میلادی)
در اواسط زمستان ۱۰۶۳م، سپاه آلپ ارسلان از شهر ری به سمت استان واسپورکان ارمنستان حرکت کرد و در مرند، اردو زد. اندکی بعد، نیروهای جنگی امرای آذربایجان و شروان نیز به او پیوستند و پس از چند روز، با عبور از رودخانهٔ ارس به نخجوان رسیدند. سپس او سپاه خود را به دو دسته تقسیم کرد. بخشی را به فرماندهی فرزندش ملک‌شاه یکم و وزیرش، خواجه نظام‌الملک به نواحی مرکزی ارمنستان فرستاد و خود در رأس سپاهی دیگر رهسپار گرجستان شد.

سپاه ملکشاه، پس از تصرف بخش بزرگی از نواحی مرکزی ارمنستان، شهرها و قلعه‌های مهم آن به لشگریان آلب ارسلان پیوست و این سپاه بزرگ آمادهٔ حمله‌ای گسترده به گرجستان و نواحی شمالی ارمنستان شد. آلب ارسلان گرجستان را به تصرف درآورد و نیروهای بیزانسی نیز نتوانستند در برابر سپاه او مقاومت کنند. او در اواخر زمستان ۱۰۶۴م، به سمت آنی (شهر باستانی) حرکت کرد.

خبر استقرار سپاهیان سلجوقی از طریق کشاورزان ناحیه به نگهبانان بیزانسی رسید و آنان به سرعت دروازههای شهر را بستند و تمامی ورودیها را با سنگ و چوب مسدود ساختند. با آغاز نبرد بخش بزرگی از برج و باروهای شهر دچار حریق شد. آلب ارسلان قصد داشت با سوزاندن ورودیهای چوبی شهر راهی برای ورود به آن باز کند اما سربازان به سرعت از طریق آبراههای متعددی که در اطراف شهر وجود داشت آتش را خاموش کردند و به این ترتیب، نخستین تدابیر نظامی آلب ارسلان با شکست مواجه شد.

آلب ارسلان پس از تأمل فراوان دستور داد تا سپاهیانش با کندن حفرههایی از زیر دیوارهای مستحکم قلعه راهی به داخل شهر باز کنند. کندن این حفرهها، هفته‌ها به طول انجامید. سرانجام نیروهای سلجوقی توانستند راهی زیرزمینی به داخل شهر ایجاد کنند اما به دلیل تنگ بودن معبر حفر شده تعداد کمی از سربازان توانستند وارد شهر شوند که آنها نیز بلافاصله هدف تیرهای نگهبانان قلعه قرار گرفتند و کشته شدند.

پس از شکست این نقشه، آلب ارسلان تصمیم به عقب نشینی گرفت.

در پی این اختلاف دو تن از مهمترین سرداران نظامی بیزانس به همراه نیروهای خود آنی را ترک کردند و به دنبال خروج آنها شهر دچار آشفتگی شد. آلب ارسلان از این آشفتگی به نفع خود بهره برد. بدین ترتیب، سربازان سلجوقی دروازهٔ اصلی را شکستند و از آنجایی که نگهبانان و تیراندازان قلعه‌ها را ترک کرده بودند نیروهای آلب ارسلان بدون درگیری چندانی وارد آنی شدند و آن را تصرف کردند.

آلب ارسلان در اوایل ۱۰۷۰م، بار دیگر از مسیر نواحی جنوب شرقی ارمنستان راهی متصرفات بیزانس، در آسیای صغیر، شد. این بار هدف اصلی او تصرف قلعه‌های واقع در ملازگرد بود. با تصرف این ناحیه او به راحتی می‌توانست به سرزمینهای اصلی تحت سلطهٔ بیزانس دست یابد.

از سوی دیگر، امپراتور بیزانس، بدون آنکه از مقصود اصلی آلب ارسلان آگاه باشد، با سپاهی بزرگ به طرف نواحی شرقی به راه افتاد. نبردهایی متعدد بین نیروهای بیزانسی و سلجوقی در گرفت. در نبردهای نخست نیروهای بیزانسی موفق شدند ارتش سلجوقی را شکست دهند اما ارتش بیزانس، به دلیل اختلاف بین سردارانش، خیلی زود دچار آشفتگی شد و در پی آن بسیاری از سرداران نظامی به همراه سربازانشان میدان نبرد را ترک کردند و در نتیجه، امپراتور بیزانس، رومانوس چهارم، با لشکر اندک خود در برابر نیروهای سلجوقی شکست خورد.

شکست بیزانس در نبرد ملازگرد به مثابهٔ پایان حکومت این امپراتوری در ارمنستان بود. پس از این نبرد، سلجوقیان علاوه بر تصرف ملازگرد نواحی مرکزی و غرب آسیا را نیز ازآن خویش ساختند و به این ترتیب، سراسر سرزمین ارمنستان تحت سلطهٔ سلجوقیان قرار گرفت.
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
     
  
مرد

 
ارمنستان در دوران حاکمیت سلجوقیان
در مدتی کوتاه لشگریان سلجوقی مابقی قلعه‌های ناحیهٔ قارص را نیز به تصرف درآوردند و از این زمان به بعد حکومتی به شکل امیرنشین در ارمنستان ایجاد شد که در ابتدا کاملاً مطیع حکومت مرکزی سلجوقیان بود.

چند سال بعد، رهبران کلیسای ارمنستان برای برخی مذاکرات، نماینده‌ای به نزد ملکشاه فرستادند. ملکشاه فرستادگان کلیسای ارمنی را با احترام فراوان پذیرفت و با قبول خواستهٔ آنان، که کاستن از میزان مالیات تعیین شده بود، طبق فرمانی دستور داد تا کلیساها را از پرداخت مالیات معاف کنند. او همچنین برادرزادهٔ خویش، قطبالدین اسماعیل، را در مقام امیر تمام سرزمینهای آران و ارمنستان منصوب داشت و پس از چندی نیز گنجه را به منزلهٔ مرکز این امیرنشین انتخاب کرد.

همچنین به فرمان ملکشاه به بازسازی شهرها و روستاهایی پرداخت که در طی جنگها آسیب دیده بودند. به این ترتیب، بسیاری از قلعه‌ها، به ویژه، در شهرهای مهمی چون آنی، دوین و ملازگرد، ترمیم و راههای تجاری بازسازی شدند. بناهای نو و متعدد دیگری نیز در برخی از شهرهای مهم ارمنستان ایجاد و چندین شهر جدید نیز بنا شد.

تمامی زمینها و اراضی، که در تملک زمینداران بزرگ ارمنی بود، از تصاحب آنها خارج شد و در اختیار سلجوقیان قرار گرفت. آنان نیز برای ادارهٔ این زمینها به چند شیوه عمل می‌کردند. برخی از این املاک زمینهایی بود که به همراه مردمان ساکن آن به شخص شاه تعلق می‌گرفت. شاه و خانوادهٔ سلطنتی از محل کشت و برداشت این نوع زمینها، که خاصه نام گرفته بود، در آمدی کسب می‌کردند که به خزانهٔ سلطنتی انتقال می‌یافت.

نوع دیگری از مالکیت بر زمین املاکی بود که تحت عنوان اقطاع به سرداران نظامی و مقامات کشوری دیگر تعلق داشت. این زمینها اکثراً به دست سرداران سلجوقی تصرف شده بود و جزو املاک شخصی آنها به حساب می‌آمد.

در این دوره، ارمنستان به ایالتهای متعددی تقسیم شده بود و در هر ایالت، امیری حکومت می‌کرد. این امرا از میان خویشان و نزدیکان ملکشاه انتخاب می‌شدند و کاملاً تابع او بودند.

در این دوره ادارهٔ روستاها را شخصی به نام رییس بر عهده داشت که معمولاً از خود ساکنان روستا انتخاب می‌شد و ادارهٔ قلعه‌ها و حصارهای نظامی نیز به برخی از سرداران مهم سلجوقی واگذار شده بود.

ملکشاه در امر تجارت و داد و ستد نیز تغییراتی اعمال کرد از جمله اینکه از میزان مالیات مربوط به بازرگانان کاست و بسیاری از محدودیتهای مربوط به داد و ستد کالاها را از میان برداشت. این سیاستها سبب رفاه و ترقی ارمنستان شد.

بسیاری از متون تاریخی ارمنی بر این باورند که ارمنستان این رفاه را مدیون سیاست و درایت وزیر ایرانی ملکشاه؛ یعنی، خواجه نظام‌الملک بوده لیکن این دوران چندان به درازا نکشید و با کشته شدن خواجه نظام الملک و مرگ ملکشاه به پایان رسید. فرمانروایی سلجوقی به سه بخش تقسیم شد: سلاجقهٔ کرمان، سلاجقهٔ شام (سرزمین) و سلاجقهٔ عراق، که فرزندان محمد بن ملکشاه بودند. ارمنستان نیز تحت حکومت سلاجقهٔ عراق قرار گرفت.

درگیریهای به وجود آمده میان امیران و اقطاعداران قدرتمند شرایط سختی را برای ساکنان ارمنی این نواحی پدید آورده بود. از سویی نیز پادشاه گرجستان موفق شده بود به حاکمیت امیران سلجوقی، که بخشهایی از سرزمین گرجستان را در تصرف داشتند، پایان دهد. این عوامل سبب شد جمعیت انبوهی از ساکنان ارمنستان از جمله هنرمندان، صنعتگران، بازرگانان و حتی برخی از سرداران و خاندانهای نظامی به گرجستان مهاجرت کنند. آنان طی اقامتشان در گرجستان، علاوه بر آنکه موفق به ایجاد نوعی تحول فرهنگی شدند، در اثر کارآمدی نظامی و سیاسی برخی از خاندانهای ارمنی در اندک زمانی توانستند به مقامات بالایی در ارتش و سازمان سیاسی گرجستان دست یابند.

این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
     
  
مرد

 
پایان حکومیت سلجوقیان بر ارمنستان
ارمنستان زاکارید از اواسط قرن یازدهم میلادی، از نواحی جنوب ارمنستان، به گرجستان مهاجرت کرده بودند. آنها در اندک زمانی در دیوان نظامی و سیاسی گرجستان نفوذ کردند و به مقامات بالایی دست یافتند تا جایی که پادشاه گرجستان سرزمینهایی را تحت مالکیت آنها قرار داد. خاندان زاکاریان بخش بزرگی از نیروها و خاندانهای نظامی ارمنستان را به سوی خویش جذب کردند و آنها را متقاعد ساختند که در کنار ارتش گرجستان و بر ضد امرای سلجوقی وارد نبرد شوند.

ارتش گرجستان به فرماندهی سرداران ارمنی توانست در نخستین جنگهای خود برخی از سرزمینهای مجاور گرجستان را که تحت سلطهٔ گروهی از امرای سلجوقی بود به تصرف درآورد که ادارهٔ این مناطق به یکی از مقامات ارشد خاندانهای ارمنی سپرده شد.

در ۱۱۸۵م، امیر سارکیس زاکاریان، از چهرهای نظامی برجستهٔ این خاندان، به فرماندهی کل ارتش گرجستان انتخاب شد. او به همراهی دو فرزند خود، زاکاره و ایوانه، که آنها نیز فرماندهی بخشهایی از ارتش گرجستان را بر عهده داشتند، بسیاری از مناطق شمالی ارمنستان را از دست امرای سلجوقی خارج ساخت و خود در مقام امیر، ادارهٔ این نواحی را بر عهده گرفت.

زاکاره در ۱۱۹۶م، به گنجه حمله کرد و بخشهایی از آن را از تصرف حاکم آن، ابوبکر، خارج ساخت. در پی این حمله ابوبکر با لشگریان خود به نبرد سپاهیان گرجی و ارمنی رفت. در جنگ سختی که در دشتهای نزدیک گنجه اتفاق افتاد ارتش گرجی ـ ارمنی به فرماندهی زاکاره و ایوانه موفق شدند سپاهیان امیر ابوبکر را شکست دهند و بر گنجه تسلط یابند. پس از چندی نیز روستاها و شهرهای واقع در دشت آرارات را فتح کردند.

در فاصلهٔ ۱۱۹۹ ـ ۱۲۰۱م ارتش گرجی ـ ارمنی شهرهای آنی و دوین را نیز از حوزهٔ حاکمیت امرا خارج ساخت. پس از این پیروزیها، ملکهٔ گرجستان، تامار، حکومت آنی را به زاکاره و امارت دوین را نیز به برادرش ایوانه واگذار کرد.

ارتش گرجی ـ ارمنی طی نبردهای متعدد تا ۱۲۰۷م نواحی قارص و ملازگرد و قلعه‌های واقع در آن را نیز فتح کرد. سپس، رهسپار رودخانهٔ ارس شد و برخی از قلعه‌های واقع در مجاورت آن را نیز، که در دست نیروهای سلجوقی بود، بازپسگرفت.

به این ترتیب، تا اواخر ۱۲۲۵م، اکثر نواحی ارمنستان، که در دست امرای سلجوقی بود، به دست نیروهای گرجی ـ ارمنی فتح و حاکمیت آنها، از سوی ملکهٔ گرجستان، به خاندان ارمنی زاکاریان واگذار شد. جملگی این عوامل به مثابهٔ پایان حکمرانی مطلق۱۸۰ سالهٔ سلجوقیان بر ارمنستان بود.

از این پس، خاندان زاکاریان حکومت ارمنستان را در دست گرفتند. آنان ارمنستان را به شیوهٔ فئودالی اداره می‌کردند اما مسلماً از لحاظ سیاسی و نظامی ارمنستان جزئی از پادشاهی گرجستان به شمار می‌آمد.



پایان ارمنستان سلجوقی
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
     
  
مرد

 
ارمنستان زاکارید


موقعیت زاکاریانها در قرن سیزدهم.

در قرن‌های یازدهم و دوازدهم حکومت گرجستان بسیار قوی گردید. کشور از تحت سیطره ترکهای سلجوقی (سلجوقیان) آزاد شد. بعلاوه نیروهای مسلح گرجی در جهت آزادسازی همسایه خود ارمنستان و مخصوصا" مناطق شمال شرقی آن، مبارزه طولانی نمودند.

به این منظور قدمهای قابل توجهی در زمان ملکه تامار (۱۲۱۳-۱۱۸۴)، وقتی که گرجستان در اوج قدرت خود بود برداشته شد. سپاه نیرومندی در آن زمان تشکیل می‌یابد. برادران زاره و ایوانه از خاندان زاکاریان و از نجیب زادگان ارمنی نقش مهمی در زندگی سیاسی حکومت ایفا نمودند. گرجستان نیرومند شده با کمک و همراهی رزمی ارامنه علیه امیر نشین‌های سلجوقی گانزاک،آنی (شهر باستانی)،دوین و غیره جنگهایی را آغاز نمود.

قشون متحد گرجی و ارمنی به فرماندهی زاکاره، آمبرد، دشتهای آرارات و استان شیراک، آنی (۱۲۰۰-۱۱۹۹)، دوین (۱۲۰۳)،قارص،استان سیونیک، و شهرهای دیگر را یکی پس از دیگری از وجود سلجوقیان پاک می‌نماید و سپس پیشروی خود را ادامه داده تا شهرهای مانزگرد، و شهرهای دیگر می‌رسد. ارمنستان شمال شرقی که از دست سلجوقیان آزاد گردید شامل سلطنت‌های سابق واناند، آنی-شیراک،تاشیر و سیونیک می‌شد.

مرزهای آن از دامنه‌های شرقی کوههای آرتساخ (قره باغ) تا سرحدات غربی دشت باسن و از حوالی کورا تا منتهی‌الیه جنوبی کوههای زاغکانتس کشیده می‌شد. شمال شرقی ارمنستان جزو گرجستان گردید ولی حقوق و خودمختاری وسیعی پیدا کرد. کشور را زاکاریان ها اداره می‌کردند.




پایتخت آنی (شهر باستانی)
زبان‌(ها) زبان ارمنی
دین کلسای حواری ارمنی
کلیسای ارتدوکس گرجی
دولت پادشاهی
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
     
  
مرد

 
تاریخ
تمام فئودالهای بزرگ و کوچک مستقیماً" مطیع زاکاریان‌ها بودند. برادران زاکاریان از ایشخان های بلند پایه دربار گرجستان بودند و ارمنستانی که تحت اداره آنها بود به دو قسمت تقسیم می‌شد. که یکی از آنها تحت اطاعت زاکاره و پس از مرگش در دست پسرش شاهنشاه قرار داشت. بخش دیگر، قلمرو ایوانه برادر زاکاره بود که پس از مرگ وی پسرش آواگ جانشین او گردید.

قلمرو اول شامل سرزمینهای غربی آزاد شده از سیطره سلجوقیان یعنی نواحی استان لوری و آنی و نواحی دیگر بود. مرکز حکومت زاکاره و اخلاف او لوری و آنی بود. اما قلمرو ایوانه و پسرش را سایر نواحی شمال شرقی ارمنستان یعنی استان گغارکونیک، بجنی،استان وایوتس‌جور، قسمتی از آرتساخ، سیونیک همچنین شهرهای نخجوان،ایروان با نواحی اطراف خود تشکیل می‌داد.

مرکز حکومت آنان دژ کایان بود (شمال غرب دریاچه سوان). بخشی از نواحی تحت فرمانروایی زاکاریان‌ها مستقیماً" دارایی شخصی آنها بود اما بخش دیگر به خاندانهای اشرافی قدیمی و جدید تعلق داشت که مطیع آنها بودند.

خاندانهای ایشخانی ارمنی در زمان زاکاریان‌ها شامل دوپیان‌ها، واهرامیان‌ها، واچودیان‌ها، اربلیان‌ها، پروشیان ها و غیره می‌شدند. دوپیانها اراضی وسیعی در شمال رود تارتار و در جنوب شرقی دریاچه سوان دریافت کرده بودند.

گاردمان، پاریسوس، تارووش با دژهای مستکم خود، شهر شامکور (شهرستان شمکیر) با حومه اش به واهرامیان‌ها تعلق داشت. مرکز حکمرانی آنها قلعه آمبرد بود که در دوران قبل به پاهلاوونی‌ها تعلق داشت، ولی مرکز مذهبی شان هوواناوانک بود. ایشخان‌های اربلیان اراضی وسیعی در استان وایوتس‌جور، استان گغارکونیک،استان کوتایک و کاپان داشتند. زمینهای پروشیان در شاهپونیک، و نواحی دیگر واقع بود.

قلمرو پروشیان‌ها شامل صومعه گغارد و گلازور از مراکز معروف فرهنگی ارمنستان در قرون وسطی بود. در دوران حکمرانی زاکاریان‌ها روابط اراضی فئودالی معمول در پادشاهی دودمان باگراتونی، که در زمان سلطه سلجوقیان منسوخ شده بود برقرار می‌گردد.
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
     
  
مرد

 
وضعیت ارمنستان در دوران زاکاریانها


از نیمه دوم قرن دوازدهم تا سالهای ۳۰-۴۰ قرن سیزدهم، در شمال شرقی ارمنستان شاخه‌های اصلی اقتصاد ترقی می‌نماید. کشاورزی متلاشی شده دوباره جان می‌گیرد، سیستم باغداری، کاشت پنبه و برنج توسعه می‌یابد.

کشت غلات در دشتهای آرارات، آلاشگرد (الشکیرت) و استان شیراک، باغداری در دشتهای آرارات و نواحی آرشارونیک و مغری کشت پنبه و برنج در دشت آرارات، دامداری در سیونیک، حوزه دریاچه گغاما، تاشیر - رودخانه زوراگت، واناند و استان آراگاتسوتن معروف بودند.

زندگی شهری نیز رونق می‌یابد، در بین شهرهای ارمنستان شمال شرقی در این دوران آنی، دوین، قارص، لوری، ایروان وغیره به چشم می‌خورند. سرمایه تجاری رواج می‌یابد که حتی ایشخانها نیز در دام نزول خواران بزرگ می افتدند. آنها دارای اراضی وسیع دکانها، مسافر خانه‌ها، کاروانسراها، کارگاهها و غیره بودند.

در قرنهای ۱۲-۱۳ حرفه‌ها، روابط کالایی-پولی و تجارت خارجی توسعه می‌یابد. در شهر و در کنار کلیساها و ایستگاههای جاده‌های کاروانرو، دکانهای متعددی ایجاد می‌شوند که با اجناس محلی به دادوستد می‌پردازند. در زمینه تجارت خارجی تغییراتی بوجود می‌آید. تجارت با ایران و کشورهای آسیای صغیر به کمترین درجه می‌رسد. جنگ و جدال مداوم در بین این ممالک امیر نشین سلجوقی اختلافات گمرکی سدی در راه توسعه تجارت بین‌المللی بود.

کشورهای شمالی در میان روابط تجاری، اقتصادی کشورهای قفقاز جنوبی، گرجستان، ارمنستان شمال شرقی و آلبانیای قفقاز، مکان ویژه‌ای بخود اختصاص می‌دهند. روابط محکمی با بنادر دریای سیاه،لهستان و روسیه بوجود می‌آید. از ارمنستان اساساً" کالاهایی چون پارچه‌های ابریشمی، قالی، وسایل فلزی و غیره به روسیه صادر می‌شد. اما مهمترین کالای وارداتی از آنجا را پوستهای گوناگون تشکیل می‌داد.

در شرایط زندگی اقتصادی رونق یافته از نیمه دوم قرن دوازدهم و توسعه حرفه‌ها و تجارت، تحولات چشمگیر اجتماعی بوقوع می‌پیوندند. طبقه مرفه با جمع آوری ثروت، داریی‌ها اراضی و غیر منقول فراوانی هم بدست می‌آورد. بین‌المللی شدن زندگی و فرهنگ اجتماعی بوقوع می‌پیوندند.

لیکن این ترقی مهم چندان بطول نمی‌انجامد تاخت و تازهای ویرانگرانه مغول آغاز می‌شود.



پایان ارمنستان زاکارید
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
     
  
مرد

 
حمله مغول به ارمنستان


گرجستان (و ارمنستان) در پس از حمله مغول (۱۲۲۰ - ۱۲۴۵)

مغولان در سال ۱۲۳۶ میلادی لشکر کشی عظیمی را به طرف قفقاز جنوبی و ارمنستان آغاز نمودند. قشون سی هزار نفری مغولها در دشت مغان با تقسیم به گروههای مجزا آلبانیای قفقاز،گرجستان و ارمنستان یورش بردند. یکی از دسته‌ها استان سیونیک را گرفت ویران می‌کند و ایشخان الیکوم اُربلیان را مجبور به قبول اطاعت از مغولاها می‌نماید.

یک دسته دیگر وادی رود آغتسو و دژ کاپان را تصرف می‌کند. مغولان به آنی (شهر باستانی) می‌رسند و از رئسا شهر خواستار تسلیم بدون جنگ می‌شوند. ساکنین قهرمانانه از خود دفاع می‌نمایند. لیکن مغولاها بالاخره آنی را تصرف نموده و قسمت اعظم جمعیت آن را از دم تیغ می گذرانند. پس از چندی قارص و شهرها و مناطق شمالی کشور نیز به همان سرنوشت دچار می‌شوند. در اواخر سال ۱۲۳۶ میلدی ارمنستان شمالی تحت سلطه مغولاها قرار می‌گیرد.
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
     
  
صفحه  صفحه 18 از 65:  « پیشین  1  ...  17  18  19  ...  64  65  پسین » 
فرهنگ و هنر

Armenians | ارامنه

رنگ ها List Insert YouTube video   

 ?

برای دسترسی به این قسمت میبایست عضو انجمن شوید. درصورتیکه هم اکنون عضو انجمن هستید با استفاده از نام کاربری و کلمه عبور وارد انجمن شوید. در صورتیکه عضو نیستید با استفاده از این قسمت عضو شوید.

 

 
DMCA/Report Abuse (گزارش)  |  News  |  Rules  |  How To  |  FAQ  |  Moderator List  |  Sexy Pictures Archive  |  Adult Forums  |  Advertise on Looti
↑ بالا
Copyright © 2009-2024 Looti.net. Looti Forums is not responsible for the content of external sites

RTA