ارسالها: 23330
#191
Posted: 15 Apr 2014 12:47
تلاش برای بقای حکومت
توروس دوم (۱۱۴۲- ۱۱۶۹م) برای حفظ استقلال امارت مذکور تا پایان عمر خویش نبردهایی سخت و طولانی با امپراتوری بیزانس داشته. او در طی دورهٔ حکومت خود تمام نیروهای نظامی و سیاسی را به منظور مقابله با حملات این امپراتوری به کار گرفت.
پس از توروس دوم فرزند خردسالش، روبن دوم (۱۱۶۹-۱۱۷۰م)، جانشین پدر شد. لیکن چون کوچکتر از آن بود که به ادارهٔ درست امور بپردازد توما بایل، از نجبای دربار، نیابت امارت را در دست گرفت.
پس از گذشت یک سال، برادر توروس دوم، مله (۱۱۷۰- ۱۱۷۵م)، در زمان حیات برادرش امکان کسب پیروزی در بسیاری از نبردها با درایت نظامی و سیاسی او فراهم شده بود، زمام امور را در دست گرفت. او روبن و نایب امارتش، توما بایل، را از دستگاه حکومت دور و به هرومکلا تبعید کرد. دیری نپایید که روبن در آنجا درگذشت و مله از مدعیان امارت رهایی یافت.
مله پس از تصاحب قدرت، موفق شد تمامی قلعههای واقع در دشتهای کیلیکیه را از تسلط امپراتوری بیزانس خارج سازد و دیوار دفاعی قوی در برابر حملات لشگریان صلیبی ایجاد کرد تا مانع ورود آنها به محدودهٔ قلمرو امارت خویش شود. او در ۱۱۷۳م شهر سیس را به منزلهٔ پایتخت امارت ارمنی کیلیکیه برگزید که تا ۱۳۷۵م همچنان مرکزیت خود را حفظ کرد. مدت امارت مله بسیار کوتاه بود و او خیلی زود طی توطئه ای به دست جمعی از نجبا و بزرگان، که از ابتدا با شیوهٔ حکومت او مخالف بودند، کشته شد.
پس از مله امارت به فرزند برادرش، روبن سوم (۱۱۷۵- ۱۱۸۷م)، رسید. روبن پس از اینکه زمام امور را در دست گرفت، برخلاف انتظار نجبا، دستور قتل همهٔ کسانی را که به گونهای در قتل عمویش دخالت داشتند صادر کرد.
ایوبیان مصر به رهبری صلاحالدین ایوبی، که متصرفات فراوانی به دست آورده بود، در پی حملات خود متوجهٔ کیلیکیه شد و نبردهای خود را برای تسلط بر بخشهای مختلفی از این سرزمین آغاز کرد. پس از یک سال نبردهای طولانی سرانجام لوون دوم موفق شد تا سپاهیان مصری را شکست دهد و آنان را وادار به عقب نشینی از مرزهای کیلیکیه سازد.
صلاحالدین، در پی کسب پیروزی دربرابر سپاهیان صلیبی در ۱۱۹۳م، سفیرانی به نزد لوون دوم فرستاد و از او خواست تا سرزمین کیلیکیه را به او واگذارد و از امارت خویش صرفنظر کند. اما هنگامی که با پاسخ منفی لوون رو به رو شد سپاهیان خود را به قصد جنگ در مرزهای کیلیکیه مستقر کرد. نبرد آغاز شد اما مرگ صلاحالدین مانع از ادامهٔ آن شد و سپاهیانش میدان جنگ را برای بازگشت به وطن ترک کردند.
لوون دوم توانست مرزهای قلمرو خویش را گسترش دهد و با اقداماتی که در زمینههای اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی صورت داد به امارت ارمنی کیلیکیه رونق و شکوهی فراوان بخشید و یکی از قدرتهای شرق مطرح و زمینهٔ لازم برای ایجاد حکومتی مستقل فراهم شد. لوون دوم در ۱۲۱۹م درگذشت.
لوون دوم در اواخر عمرش دختر خود، زابل، را به منزلهٔ ولیعهد مشخص کرد. لیکن چون زابل برای ادارهٔ امور کشور بسیار کوچک بود کنستانتین، امیر لامبرون، از خاندان هتومی و آدان، امیر گاستون، را به منزلهٔ قیمان دختر خویش تا زمانی که به سن کافی برای حکومت برسد تعیین کرد.
کنستانتین پس از حذف مدعیان حکومت تصمیم گرفت انسجام گذشتهٔ پادشاهی کیلیکیه را احیا کند. او در اندیشهٔ ازداوج پسرش، هتوم، با شاهزاده خانم زابل بود. اما بعد از مشورت با برخی از بزرگان کشور به این نتیجه رسید که برای حفظ منافع پادشاهی ارمنی کیلیکیه و مصلحت آن لازم است که زابل با فیلیپ، نایب امارت انطاکیه، وصلت کند. فیلیپ در آن زمان شانزده سال بیشتر نداشت و این امر باعث میشد که همچنان کنستانتین به منزلهٔ قیم حکومت و با اقتدار تام بر مسند قدرت باقی بماند.
شاهزاده خانم زابل با فیلیپ ازدواج کرد. اما دیری نپایید که فیلیپ، با حمایت نجبا و بزرگان دربارش و با تکیه بر اختیارات پادشاهی خود، تمامی مواردی را که در پیمانی طی ازدواج با زابل پذیرفته بود نادیده گرفت و از هر شیوهای در تضعیف قدرت کنستانتین و دیگر سرداران ارمنی استفاده کرد. این سیاست او خیلی زود با ناکامی مواجه شد زیرا امرای ارمنی، که هرگز اجازه نمیدادند تا از میزان قدرت آنها در کیلیکیه کاسته شود، بر او شوریدند، او را دستگیر و در دژ تیل زندانی کردند. پس از چندی فیلیپ در همین دژ درگذشت.
شاهزاده خانم زابل را به عقد هتوم، پسر کنستانتین، در آوردند و تاج پادشاهی را نیز به او واگذار کردند. هتوم پیمان صلحی با مغولان بست که بر پایهٔ مفاد آن متعهد میشد سربازان کیلیکیه در برخی نبردهای مغولان در شرق به آنها یاری رسانند و در ازای آن مغولان نیز متعهد شدند از ورود به کیلیکیه و تصرف آن خودداری کنند و در هنگام تهاجم نیروهای خارجی به محدودهٔ این سرزمین به پادشاه کیلیکیه کمک نظامی رسانند نیز تمامی کلیساهای واقع در این سرزمین را از پرداخت مالیات معاف کنند.
هتوم، که درپی شرایط دشوار و نبردهای طولانی بسیار خسته و بیمار شده بود، بزرگان کشور را به نزد خود فرا خواند و طی مراسمی تاج پادشاهی کیلیکیه را به فرزندش، لوون سوم (۱۲۷۰- ۱۲۸۹م)، واگذار کرد.
پس از لوون سوم فرزندش، هتوم دوم (۱۲۸۹ - ۱۳۰۵م)، بر تخت پادشاهی کیلیکیه نشست. هتوم دوم پادشاهی با روحیهٔ ناپایدار و ضعیف بود و به دلیل نداشتن درایت کافی درحل و فصل مشکلات سیاسی و نظامی به ویژه در رویارویی با حوادث و مهاجمان خارجی چندین بار از مسند قدرت کناره گرفت و تخت پادشاهی کیلیکیه را خالی گذاشت.
در ۱۲۹۲م، لشگریان مصری به سوی کیلیکیه پیشروی کردند و موفق شدند شهر و قلعهٔ هرومکلا را، که اسقف نشین و مرکز کلیسای ارمنی این پادشاهی محسوب میشد، به تصرف درآورند. مصریان در ادامهٔ نبردهایشان موفق شدند بسیاری از شهرها و قلعههای دیگر کیلیکیه را نیز تصرف کنند و هتوم دوم ناگزیر شکست را پذیرفت.
هتوم دوم برادزاده اش لوون چهارم را (۱۳۰۵ - ۱۳۰۷م) به پادشاهی کیلیکیه برگزید. لوون چهارم در ابتدای حکومت خویش نمایندگانی به نزد پاپ کلمنت پنجم فرستاد و از او درخواست کمک نظامی کرد. سیاست غازان خان، نسبت به کیلیکیه، با گسترش این دیدگاه که پادشاهی کیلیکیه متوجه کشورهای اروپایی شده و با آنها پیمان دوستی بسته، به کلی تغییر یافت و تصرف این سرزمین به منزلهٔ یکی از اهداف آتی مغولان در نظر گرفته شد.
اُشین (۱۳۰۸-۱۳۲۰م) عموی پادشاه لوون، که شجاعت و دلیری خود را در نبردهای سخت دربرابر مغولان به اثبات رسانده بود، عنوان پادشاهی را ازآن خویش ساخت. پس از مرگ اُشین، فرزندش، لوون پنجم (۱۳۲۰- ۱۳۴۲م)، بر مسند قدرت قرار گرفت. از مهمترین اقدامات لوون پنجم بهبود وضعیت اقتصادی کیلیکیه بود تا کشور توانایی کافی برای بازسازی لطمات و خسارات حاصل از نبردهای طولانی گذشته را به دستآورد. از این رو، اقدام به گسترش داد و ستد با بسیاری از کشورهای اروپایی کرد و پیمانهای تجاری نوینی با برخی از مراکز بازرگانی اروپا منعقد ساخت. او بندر آیاس را به مرکزی برای ورود و خروج کالاهای بازرگانان اروپایی تبدیل کرد و از این طریق درآمد سرشاری را نصیب کیلیکیه ساخت.
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
ارسالها: 23330
#192
Posted: 15 Apr 2014 12:49
سقوط پادشاهی
نبردهای پی در پی مصریان در نقاط مختلف کیلیکیه به مدت سه سال ادامه پیدا کرد. آنها در بیشتر جنگها پیروز شدند و شمار بسیاری از شهرهای مهم را تصرف کردند. سپاهیان کیلیکیه متحمل تلفات سنگینی شدند و شمار بسیاری از سربازان آن به اسارت مصریان در آمدند.
لوون پنجم درمانده از این نبردها در حالی که پادشاهی خویش را تنها و بدون هیچ حامی مورد اطمینانی میدید و از حمایت کشورهای اروپایی نیز ناامید شده بود بار دیگر چاره را در صلح یافت و نمایندگانی به نزد مصریان فرستاد. لیکن این بار مصریان، که اعتماد خود را به او از دست داده بودند، به درخواست صلح او اعتناهی نکردند و فرستادگان وی را دستگیر و زندانی کردند و با ارسال نامه ای شرایط دشواری را برای صلح معین ساختند.
لوون، که چارهای جز پذیرش شرایط مصریان نداشت، صلح را پذیرفت و بر مبنای آن بندر آیاس و سرزمینهای اطراف آن را به مصریان واگذار کرد. نیز متعهد شد که به روابط خود با کشورهای اروپایی برای همیشه خاتمه دهد.
متعاقب این حوادث مرگ نابهنگام لوون پنجم، در حالی که هنوز جوان بود و فرزندی نداشت تا وارث تاج و تخت پادشاهی وی شود، وضعیت سیاسی کیلیکیه را آشفته تر کرد.
گویدون، را به منزلهٔ پادشاه کیلیکیه انتخاب کنند. با این تصمیم پادشاهی کیلیکیه از خاندان هتومیان به لوسینیان انتقال یافت و گویدون در کلیسای سنتی ارمنی و با آداب و سنتهای مربوط به آن طی مراسمی و به نام کنستانتین سوم (۱۳۴۳-۱۳۴۴م) تاج پادشاهی را بر سر نهاد.
او از ابتدای حکومت خویش سیاست تمایل به قدرتهای اروپایی را در پیش گرفت و اندکی بعد برای فراهم آوردن زمینههای لازم به منظور توسعهٔ فرهنگ اروپایی در کیلیکیه اقداماتی را برای استفاده از زبان و خط لاتین به جای ارمنی صورت داد که با مخالفت شدید امرا و روحانیان ارمنی رو به رو شد. در اندک زمانی، شدت این مخالفتها به حدی رسید که منجر به جنگهای داخلی شد و سرانجام، جمعی از مخالفان، به رهبری اُشین باگوران،کنستانتین سوم را در قصر محل اقامتش به قتل رساندند.
با کشته شدن کنستانتین سوم یک بار دیگر تخت پادشاهی کیلیکیه خالی ماند. این بار با درایت شماری از امیران ارمنی تصمیم گرفته شد که آن را به کنستانتین چهارم (۱۳۴۵-۱۳۶۳م)، از خاندان نزرتسی، واگذار کنند.
اتفاقات داخلی کیلیکیه سبب شد که قدرتهای غربی از حمایتهای مالی و نظامی خودداری کنند و مصریان نبردهای خود را برای تصرف این سرزمین از ۱۳۴۵م از سر گرفتند. سرانجام، پس از نبردی سخت ارتش متحد ارمنیان و ناوگان نظامی قبرس موفق شدند در اواخر پاییز ۱۳۴۷م مصریان را شکست دهند و بندر آیاس را به دست آورند. کنستانتین چهارم سعی کرد تا برای پایان دادن به نبردها پیمان صلحی با مصریان منعقد سازد اما موفق نشد و دیری نپایید که کشتیهای مصری بندر آیاس را محاصره کردند و آن را بازپس گرفتند.
از ۱۳۴۸م سرزمین کیلیکیه در نتیجهٔ نبردهای طولانی با مهاجمان خارجی و کشمکشهای داخلی وارد دورانی سخت و دشوار شد. در نتیجهٔ ضعف اقتصادی فقر گسترش یافت و قحطی و گرسنگی تمام کشور را فرا گرفت. این امر سبب کوچ بخش اعظمی از جمعیت ساکن در این سرزمین به سوی یونان و دیگر کشورهای اروپایی شد و به این ترتیب، دوران حکومت کنستانتین چهارم، که سراسر جنگ وآشوب بود، پیش از آنکه او بتواند جانشینی برای خود تعیین کند با مرگ وی به پایان رسید.
کنستانتین پنجم (۱۳۶۵-۱۳۷۳م) وارث تاج و تخت سرزمینی شد که در زمان حکومتش بخش اعظمی از آن در تصرف مصریان بود و تلاشهایش به همراهی حکومت قبرس، تنها حامی او در بازپسگیری مواضع قبلی این پادشاهی، بی نتیجه ماند. اختلافات داخلی از سر گرفته شد و برخی از امرای کشور، که سیاست وابستگی به قدرتهای اروپایی را دنبال میکردند، کوشیدند تا از طریق بیوهٔ کنستانتین چهارم، ماریام، با نفوذ در ساختار پادشاهی مقاصد خود را با جدیت ادامه دهند.
سپاهیان حکومت ممالیک مصر با لشکری عظیم و به قصد تصرف قلعههای واقع در نواحی کوهستانی کیلیکیه به سوی مرزهای این سرزمین حرکت کردند. در نهایت، با کشته شدن لیپارید، سپهبد لشکر ارمنیان، نبرد به سود مصریان خاتمه یافت و آنها توانستند وارد سیس شوند. لیکن موفق به تصرف قلعهٔ آن نشدند و پس از مدتی نیز شهر را ترک کردند.
پس از خروج مصریان از سیس شهر، که صدمات و خسارات جدی دیده و بخش اعظمی از آذوقهٔ ساکنانش از دست رفته بود، با قحطی مواجه و ناگواریهای بسیاری بر مردمانش تحمیل شد.
پس از پایان آخرین نبرد با مصریان، کنستانتین پنجم، که شرایط سخت کشور را درک کرده بود، تصمیم گرفت به هر شیوهٔ ممکن با مصریان صلح کند اما مخالفان او به سرکردگی ملکه ماریام مانع او شدند و سرانجام، او را به اتهام خیانت به قتل رساندند.
لوون ششم (لوون لوسینیان)(۱۳۷۴- ۱۳۷۵م) پادشاه سرزمینی شد که محدودهٔ آن شامل شهرهای سیس وآنازاربا و شماری از قلعههای کیلیکیهٔ کوهستانی بود و درمحاصرهٔ برخی امرای ترکمن و سپاهیان مصری قرار داشت و به سبب جنگهای طولانی از زمینهای زراعی این ناحیه به مدت هشت سال محصولی به عمل نیامده و قحطی و گرسنگی سراسر سرزمین را فرا گرفته بود.
لوون ششم با فرستادن نمایندگانی از امیر ترکمنان، داوود بیگ، تقاضا کرد تا اجازهٔ تهیهٔ آذوقه از خارج از پادشاهی کیلیکیه فراهم شود لیکن طی توطئهای که به دست مخالفان لوون شکل گرفت داوود بیگ دستور داد تا فرستادگان لوون را دستگیر کنند و به طور کلی از ورود آذوقه به سیس خودداری شود. پس از این واقعه، لوون با پیشنهاد صلح به داودد بیگ کوشید تا با تدبیری سیاسی کشورش را از این شرایط دشوار نجات دهد اما سپاهیان ممالیک مصر به رهبری ابوبکر در برابر این پیمان صلح مقاومت کرد و مانع پذیرش آن از سوی داوود بیگ شدند.
در زمستان ۱۳۷۵م، سپاهیان مصری سیس را، که دیگر رمقی برای مقاومت نداشت، تصرف کردند. خاندان سلطنتی به همراه جمعی از سپاهیان به قلعهٔ سیس پناه بردند اما پس از چند ماه در بهار همان سال مجبور به تسلیم شدند و لوون ششم به همراه خاندان سلطنتی و بسیاری از امرا و مقامات کلیسای ارمنی به اسارت درآمدند و روانهٔ قاهره شدند.
پس از اسارت لوون ششم امیران و ساکنان ارمنی کیلیکیه نبردهای خود را بر ضد مهاجمان ادامه دادند و در نهایت، موفق شدند نوهٔ کنستانتین سوم را در صدر حکومت کیلیکیه به جای حاکم پیشین، که از سرداران مصری بود، قرار دهند. اگرچه این حاکم دیگر استقلالی نداشت و کاملاً مطیع و فرمانبردار حکومت ممالیک مصر بود این امر زمینهٔ لازم را برای ادامهٔ حیات برخی از امیرنشینهای ارمنی در محدودهٔ کیلیکیهٔ کوهستانی فراهم آورد.
در خلال این حوادث لوون ششم نیز، که در قاهره در اسارت به سر میبرد، به طور مخفیانه با ارسال نمایندگان و نامههایی به کشورهای اروپایی درخواست وساطت و کمک برای آزادی خود و همراهانش را مطرح میکرد. در نهایت، پادشاه کاستیل با فرستادن هدایای فراوان نزد سلطان مصر امکان آزادی لوون را از اسارت فراهم ساخت.
لوون ششم، به امید بازگشت به مسند پادشاهی کیلیکیه، یازده سال از عمر خود را صرف سفر به کشورهای مختلف اروپایی و ملاقات با مقامات برجستهٔ حکومتی و کلیسایی کرد اما نتیجهای نگرفت و در اوج نا امیدی و بیماری، در ۱۳۹۳م، در پاریس درگذشت.
امیرنشینهای ارمنی نیز چند سالی توانستند موجودیت خویش را حفظ کنند لیکن در نهایت، به دلیل سختی گذران زندگی بخش اعظمی از ساکنان آن مجبور به ترک کیلیکیه و مهاجرت به کشورهای اروپای غربی از جمله ایتالیا و فرانسه شدند.
پایان پادشاهی ارمنی کیلیکیه
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
ارسالها: 23330
#193
Posted: 15 Apr 2014 13:11
دودمان هتومی
لوون دوم پادشاهی ارمنی کیلیکیه پسر نداشت، فقط دختری داشت به نام زابل که پس از مرگ پدرش در ۱۲۲۰ برتخت سلطنت نشست و یک شورای نیابت سلطنت هم دستیار او شد. در واقع ارمنستان جدید در طول شش سال بعد (۱۲۲۰-۱۲۲۶) به وسیله یکی از آن نایب السلطنهها یعنی بارون بزرگ کنستانتین اداره میشد که از سرداران قدیمی لوون دوم بود و زمام همه امور مملکت را در دست خود گرفت.
این مرد به یکی از خانوادههای مشهور ارمنی به نام هتوم اهل لامبرون منسوب بود، خانوادهای که پیش از آنکه از تیول داران خانواده روبنی بشود مدتها یکی از عوامل نفوذ امپراتوری روم شرقی در کشور پادشاهی ارمنی کلیکیه بشمار میرفت.
همینکه لوون دوم وفات یافت بارون بزرگ کنستانتین ناگزیر شد از کشور در برابر نظرات سوء مردی از حکمرانان انطاکیه که مدعی بود از خانواده روبن ارمنی است دفاع کند. آن مرد به کیلیکیه وارد شد و حتی شهر تارس را نیز اشغال کرد، لیکن کنستانتین در مامیسترا شکست داد و او را اسیر کرد.
کنستانتین که در فکر به شوهر دادن زابل و پیداکردن پادشاهی برای کشور ارمنستان جدید بود زابل را به فیلیپ پسر بوهموند امیر انطاکیه شوهر داد، و فیلیپ همینکه پس از ازدواج با زابل بر تخت سلطنت ارمنستان نشست معلوم شد که آلت دست پدرش است و سیاستش آشکارا بر این مدار دور میزند که عمال لاتینی را جانشین ارمنی کند و ارمنستان جدید را به انطاکیه ضمیمه نماید. کنستانتین وقتی چنین دید فیلیپ را از ارمنستان بیرون راند و زابل را به عقد پسر خودش هتوم درآورد. هتوم اول که از ۱۲۲۶م تا ۱۲۷۰ م سلطنت کرد موسس سلسله هنومی شد سلسلهای که بجای سلسله روبنی – دودمان باگراتونی زمام امور کشور را در دست گرفت.
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
ارسالها: 23330
#194
Posted: 15 Apr 2014 13:13
تاریخ
ترکان قونیه با استفاده از این هرج مرج قسمت بیشتر ولایت ایسوری واقع در غرب کشور را اشغال کرده بودند و هتوم اول سلطنت خود را با پس گرفتن نواحی متصرفی آنان آغاز کرد. در برابر قدرت سلاطین ممالیک مصر که پس از غلبه بر صلیبیون خود را به عنوان بزرگترین و قوی ترین حریف ارمنستان جدید نشان داده بودند، هتوم اول به مغولان متکی شد.
در زمان هجوم مغولان به فرماندهی چنگیزخان که آسیای صغیر را تهدید میکرد، ارمنستان جزو اتحادیه کشورهای آناتولی بود (که بیشترشان از ترکان سلجوقی بودند) و این اتحادیه قوای مغولان را وادار به عقب نشینی کرد. لیکن پس از مرگ چنگیزخان یکی از نوادگانش به نام اوگتایخان به سمت جنوب یعنی به ممالک مسلمان سوریه و میانرودان که خراجگزار ممالیک مصر بودند روی آورد.
هتوم پیمان اتحادی با اوگتایخان بست. در آن بهره از زمان رقیب و دشمن دیرینه اش سلطان ترک قونیه که غیاث الدین نام داشت و از مغولان شکست خورده بود خود و خانواده اش به ارمنستان جدید آمدند و در آنجا پناهنده شدند. مغولان تسلیم او را از هتوم خواستند، هتوم از تسلیم دشمنش که اینک پناهنده و مهمان او بود خودداری کرد و بنا به رسم و سنت شرقیان پسر خود لوون را تسلیم نمود. مغولان از این حرکت هتوم متاثر شدند و روابط خوبی با او برقرار کردند.
نیروهای ارمنی به نیروهای مغول که به فرماندهی هولاکوخان برادر اوگتایخان بود ملحق شدند. نقشه متحدین این بود که سوریه و فلسطین را متصرف شوند تا اورشلیم را آزاد سازند، چون مغولان گفته بودند که میخواهند اورشلیم را به مسیحیان پس بدهند و خود به تصرف سوریه و میانرودان اکتفا خواهند کرد. ارمنیان و مغولان نیروهای خود را در اورفه گردآوردند و سلطان حلب را مغلوب ساختند.
لیکن در آن بهره از زمان اوگتایخان مغول درگذشت و هولاکوخان ناچار شد برای احراز جانشینی برادرش به آسیای مرکزی مراجعت کند. ممالیک مصر با استفاده از این فرصت، توانستند لشکریان مغول را که از فرمانده و رهبر خود محروم مانده بودند پس برانند سپس انطاکیه را متصرف شدند و آنگاه به ارمنستان جدید حمله بردند، دشت کلیکیه را اشغال کردند و در آنجا دست به فجایع و به خرابکاریهای بیشمار زدند.
هتوم یکم که به قسمت کوهستانی کشور پناه برده بود ناچار شد برای تامین صلح و امنیت ارمنستان قلعه دربساک را به پادشاه مصر تسلیم نماید. هتوم تاج و تخت را به پسرش لوون دوم واگذار کرد. لوون دوم که از ۱۲۷۰م تا ۱۲۸۹م سلطنت کرد ابتدا ناچار شد با شورش بعضی از نجبای ناراضی ارمنی مقابله کند. سلطان مصر از این موقعیت استفاده کرد تا بار دیگر به ارمنستان جدید حملهور شود. وی توانست دشت کیلیکیه را متصرف شود و در ۱۲۷۳م وارد شهر تارس شد و بناهای آنجا را به آتش کشید. بسیاری از ساکنان آن شهر را قتلعام کرد و بقیه را به اسارت بردند.
پادشاه و باقیمانده سپاهیان ارمنی طبق معمول توانستند به کوهستانهای توروس عقب بنشیند و به مقاومت ادامه بدهند. بدین گونه قلعه سیس پایتخت کشور در برابر همه حملات دشمنان مقاومت کرد. سپس در ۱۲۷۶م لوون سوم توانست تمامی نیروهای ارمنی را به دور خود جمع نماید و دست به حمله متقابل بزند. وی توانست سپاهیان دشمن را به کمینگاهی بکشاند و در آنجا آنان را قلع و قمع کند. پادشاه مصر در آن جنگ زخمی شد و خود را به دمشق رسانید ولی بر اثر جراحات زخم کشته شد.
سلطان ترک قونیه از این واقعه استفاده کرده و قسمت غربی کشور ارمنستان را اشغال کرده بود. لیکن لوون سوم همینکه قوای ممالیک را از کشور بیرون راند روی به سوی ترکان سلجوقی برگردانید و آنان را وادار به عقب نشینی کرد.
لوون دوم پس از آن سپاهیان خود را با سپاهیان مغول در آمیخت و متفقاً" به سوریه حملهور شدند. لشکریان ارمنی و مغول با لشکر سلطان مصر در حمص و بر ساحل رود اورونت روبرو شدند. نبرد نزدیک بود با پیروزی قوای ارامنه و مغول به پایان برسد که ناگاه در اواخر روز فرمانده مغولان که منکو تیمور نام داشت به سپاهیان خود فرمان عقب نشینی داد. بر اثر این عمل لوون سوم ناچار شد به ارمنستان باز گردد. خان مغول که از شنیدن این خبر سخت خشمگین شده بود منکورتیمور و سپاهیان او را به سبب این عمل نامعلوم تنبیه سختی کرد، بدین ترتیب که دستور سر همه سرداران را بریدند و سربازان نیز محکوم شدند به اینکه لباس زنانه به تن کنند.
جانشین لوون دوم پسرش هتوم دوم بود که از ۱۲۸۹ تا ۱۲۹۳ سلطنت کرد. وی در برابر سلاطین مقتدر ممالیک مصر که آخرین آثار دولتهای صلیبی بر سواحل مشرق زمین را از بین برده بودند به متکی شدن به مغولان ادامه داد. همچنین کوشید تا با امپراتوری بیزانس و قبرس که با ارمنستان جدید آخرین کشورهای مسیحی باقیمانده در خاور نزدیک و در خاورمیانه بودند، روابط دوستانه برقرار کند. به پیروزی از این نقشه یکی از خواهران خود به نام مریم را به میشل نهم امپراتور بیزانس و خواهر دیگرش زابل را به آموری دوتیر برادر هانری دوم پادشاه قبرس به زنی داد.
هتوم دوم که نویسنده و مورخی برجسته بود چندین بار در یک صومعه معتکف شد تا وقت خود را صرف مطالعه و تالیف بکند و در آن مواقع امور سلطنت را به دست برادرانش توروس و سمپات و کنستانین میسپرد لیکن هر بار که اوضاع و احوال ایجاب میکرد از دیر بیرون میآمد و باز زمام امور را به دست میگرفت. از این گذشته این بازگشتها به قدرت بدون درگیریهای خونین با بعضی از برادران که حکومت زیر دندانشان مزه کرده بود و جز به زور حاضر نبودند آن را به عامل اصلی اش مسترد دارند صورت نمیگرفت.
هتوم دوم از همان ابتدای سلطنتش ناچار شد حمله سلطان مصر را متحمل شود که به ارمنستان درآمد و رومکلا اقامتگاه کاتولیکوس ارامنه را محاصره کرد. این حمله در ۱۲۹۲ صورت گرفت و پس از ۳۳ روز محاصره که رومکلا تسلیم شد سپاهیان مصر مردم آنجا را قتلعام کردند و کاتولیکوس را با خود به اسارت بردند. هتوم دوم سرانجام توانست قوای سلطان مصر را از ارمنستان عقب برانند. سلطان مصر که برای مقابله با صلیبیونی که اسکندریه را محاصره کرده بودند ناچار شد سپاهیان خود را فراخواند کاتولیکوس اسیر را آزاد کرد و با هتوم دوم پیمان صلح منعقد نمود.
چند سال بعد نایب السلطنه دمشق به اسم سوسمش در راس سپاهیان خود به ارمنستان حملهور شدند ولی هتوم دوم او را شکست داد و مجبورش کرد که عقب بنشیند. سپس پادشاه ارمنستان که متحد مغولان بود به فرمان غازان پسر ارغون سوریه را به تصرف درآورد. هدف از این حمله این بود که تا خاک فلسطین پیش بروند و اورشلیم را آزاد سازند. خان مغول ناچار شد با قوای خود بی درنگ به ایران برگردد تا شورشی را که در آن کشور روی داده بود سرکوب کند.
سپاهیان ارمنی که به امان خود رها شده بودند به چند پیشرفتی نایل آمدند، لیکن سرانجام ناگزیر شدند در برابر نیروهای اسلام که از لحاظ عده برآنان برتری داشتند و نیز به سبب تلفات سنگینی که متحمل شده بودند از تعقیب نقشه خود دست بردارند و برگردند.
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
ارسالها: 23330
#195
Posted: 15 Apr 2014 13:13
آخرین فرمانروایان سلسله هتومی (۱۳۰۰م تا ۱۳۴۲م)
در حدود اواخر سلطنت هتوم دوم، تعادل قوای به سبب گرویدن تدریجی مغولان به دین اسلام به زیان ارمنستان بهم خورد. بدین جهت در سال ۱۳۰۳م اولجایتو جانشین غازان خان با سپاهیان مغول خویش به ارمنستان حملهور شد. دشت کیلیکیه تبدیل به خرابه گردید و شاه و سپاهیانش ناگزیر به کوهستانهای توروس عفب نشستند و در آنجا سنگر گرفتند. پس از رفتن مغولها ترکان سلجوقی سلطان نشین قونیه و ممالیک مصر کشور را اشغال کردند تا به غارت ادامه بدهند و آنچه را که مغولان باقی گذاشته بودند ببرند.
لیکه هتوم دوم در راس لشکریان خود به سپاهیان دشمن که با غارت و غنیمت آماده بازگشت به کشور خود بودند حمله آورد و چنان شکست خونینی به آنان وارد آورد که ۷۰۰۰ کشته بر جای گذاشتند، بدین گونه سلطان مصر و ترکان سلجوقی (سلجوقیان) هر دو ناگزیر به عقد پیمان صلح شدند. در برابر از دست رفتن اتحاد با مغولان هتوم دوم درصدد برآمد تا این ضایعه را از سمت اروپا جبران کند. از آنجا که دل بستن به امکانات دخالت دنیای غرب که نفوذ پاپ در آن روبه زوال و انحطاط میرفت و دولتهای ملی نوظهور در آن فکری بجز منافع شخصی خویش نداشتند امید بی ثمری بیش نبود هتوم دوم و جانشینانش ناچار درصدد برآمدند تا کمک دربار واتیکان و مسیحیت را برای خود تحصیل کنند، و این کار را با تدارک اتحاد کلیسای ارمنی با کلیسای کاتولیک عملی سازند.
هتوم دوم توانست اسقف بزرگ ارمنستان کاتولیکوس گره گوار هفتم ملقب به آناوارزاتسی را با نظرات خویش همراه سازد و امر عملی کردن این اتحاد را به جانشین و برادرزاده خود لوون سوم که از ۱۳۰۱م تا ۱۳۰۷م سلطنت کرد واگذاشت.
لیکن ملت ارمنی که همواره و با سرسختی تمام در بند استقلال کلیسای خود بودند سر به شورش برداشتند و سپس در دورانی از سردرگمی و ندانم کاری مغولان را به کمک خواستند و مغولان کشور را اشغال کردند و لوون سوم و هتوم دوم را به قتل رساندند.
جانشین لوون سوم اوشین بود (۱۳۰۷م تا ۱۳۲۰م) که ناچار شد اول مغولان را از مملکت بیرون کند. این فرمانروای خردمند پس از آن به کار سازماندهی مجدد کشور و تقویت دولت و مملکت پرداخت وی دژها را مستحکم کرد و سازمان تازهای به لشکر داد. کلیسای باشکوه شهر (تارس) طرسوس حال تبدیل به مسجد شده یکی از کارهای اوشین بود.
در سیاست خارجی اوشین به سیاست اسلاف خود که تلاش در راه جلب کمک فعال اروپاییان بود ادامه داد. نشانه این سمت گیری ازدواجهایی بود که با خانواده فرمانروایان غربی انجام داد. نخست با ایزابل دولوزینیان دخت هوگس سوم ازدواج کرد و سپس ژان دانژو برادر زاده روبرت شاه ناپل و دختر فیلیپ دانژو را که بعداً" امپراتور لاتینی بیزانس شد به عقد خویش درآورد. اوشین به تلاشهای لازم برای اتحاد با کلیسای کاتولیک نیز ادامه داد لیکن با ملاحظه کاری و احتیاطی بیش از اسلافش تا ملت را به شورش واندارد.
لوون چهارم (۱۳۲۰م الی ۱۳۴۱م) جانشین پدرش اوشین شد او نخست ناگزیر شد با شورشی مقابله کند که از طرف عوامل ملی ارمنی بر پا شده بود، عواملی که ناراضی بودند از اینکه دربار سلطنت ارمنی به سبب ازدواج فرمانروایانش با شاهزاده خانمهای غربی و کاتولیک مذهب کمکم حالت لاتینی به خود میگرفت.
لوون چهارم که خود نیز با کنستانس آراگونی بیوه هانری دوم لوزینیان (پادشاه قبرس) ازدواج کرده بود آن شورش را سرکوب نمود، ولی بلافاصله ناگزیر شد با حمله تازهای از طرف ناصر سلطان مصر که از ممالیک بود مقابله کند. ناصر میخواست آخرین دولت مسیحی باقیمانده بر ساحل خاور زمین یعنی ارمنستان را هم از بین ببرد و نگذارد این نقطه اتکای گرانبها برای مغرب زمین که ممکن بود دنیای مسیحیت در صورت تعرضی تازه و تهدید دنیای اسلام از ان استفاده کند بر جای بماند، با ترکان سلجوقی و ترکمنان متحد شد و ارمنستان را اشغال نمود.
ارمنستان که اروپا او را تنها به هوای نیروهای خودش رها کرده بود این بار نیز با روح قهرمانی ملت ارمنی نجات یافت. سپاه ارامنه خود را در درون کوهها پنهان کرد و توانست سلطان ممالیک را در گردنهای غافلگیر و قلع و قمع کند. بر اثر این شکست سلطان مصر ناچار به قبول یک صلح سازشکارانه شد، بدین معنی که تن به یک متارکه پانزده ساله داد و متعهد شد که به خرج خود قلعه ویران شده لاژازو (آیاس) و سایر دژهای ویران شده ارمنی را از نو بسازد. در عوض ارمنستان هم متعهد شد که نیمی از درآمدهای گمرکی خود را به مصر بپردازد.
در ۱۳۳۵م لوون چهارم فریب وعدههای توخالی کمک از طرف فیلیپ ششم پادشاه فرانسه و دربار واتیکان را خورد و به تشویق آنان جنگ با سلطان مصر را از سر گرفت. کمک مغرب زمین بجای نیروهایی که وعده داده بودند به یاری او بفرستند به چند هزار فلورن طلا محدود شد. ممالیک کشور ارمنستان را اشغال و شاه ناچار به کوهستانها پناه برد. دیری نگذشت که مجبور شد شرایط صلح سلطان پیروزمند مصر را بپذیرد. سلطان مصر به بقای ارمنستان رضایت داد به این شرط که نامبرده به انجیل سوگند یاد کند از آن پس روابطی با مغرب زمین نداشته باشد.
با مرگ لوون چهارم از سلسله هتومی که فرزندی از خود برجای نگذاشت تاج و تخت کشور ارمنستان به خانواده لوزینیان منتقل گردید و پادشاهی جدیدی به نام دودمان لوزینیان به وجود آمد.
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
ارسالها: 23330
#196
Posted: 15 Apr 2014 13:15
پادشاهان هتومی
هتوم یکم (۱۲۲۶-۱۲۷۰)
لوون دوم (۱۲۷۰-۱۲۸۹) پسر هتوم یکم
هتوم دوم (۱۲۸۹-۱۲۹۳) پسر لوون دوم
توروس سوم (۱۲۹۳-۱۲۹۸) پسر لوون دوم
هتوم دوم (۱۲۹۴-۱۲۹۷)
سمپات (۱۲۹۷-۱۲۹۹) پسر لوون دوم
کنستانتین سوم (۱۲۹۹) پسر لوون دوم
هتوم دوم (۱۲۹۹-۱۳۰۱) نایب السلطنه، ۱۳۰۱-۱۳۰۷
لوون سوم (۱۳۰۱-۱۳۰۷) پسر توروس سوم
اوشین (۱۳۰۷-۱۳۲۰)
لوون چهارم (۱۳۲۰-۱۳۴۱) پسر اوشین
پایان دودمان هتومی
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
ارسالها: 23330
#197
Posted: 15 Apr 2014 13:19
دودمان لوزینیان
نشان ملی پادشاهان لوزینیان
پرچم دودمان لوزینیان
با مرگ لوون چهارم از دودمان هتومی که فرزندی از خود برجای نگذاشت تاج و تخت کشور ارمنستان به خانواده لوزینیان منتقل گردید. این خانواده که از نجبای بزرگ فرانسوی بودند در آن زمان هنوز بر سرزمین جزیره قبرس سلطنت میکردند و دولتشان آخرین دولت لاتینی منبعث از صلیبیون بود که در خاورزمین باقی مانده بود. حقوق این خانواده بر تاج و تخت ارمنستان جدید از ازدواج زابل خواهر هتوم دوم پادشاه ارمنستان با آموری دوتیر برادر هانری دوم پادشاه قبرس ناشی شده است.
دو پسر از این وصلت نتیجه شده بود به اسامی ژان و گی، که هر دو به خدمت دولت بیزانس درآمده بودند. پس از مرگ لوون چهارم، ژان به ارمنستان آمد و برای دوره کوتاهی نایبالسلطنه کشور شد. دیری نگذشت که برادرش گی به او ملحق شد و به عنوان پادشاه جدید ارمنستان تاجگذاری کرد.
گی با جلوس بر تخت سلطنت ارمنستان سلسله پادشاهی جدیدی را بنیان گذاشت که نام سلسله (دودمان) لوزینیان نام گرفت.
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
ارسالها: 23330
#198
Posted: 15 Apr 2014 13:21
تاریخ
گی همینکه بر تخت سلطنت استقرار یافت از پرداخت خراج سالانهای که میبایست به سلطان مصر پرداخت شود امتناع نمود.
سلطان مصر به ارمنستان حمله کرد و گی از کشورهای مسیحی کمک خواست. پاپ کلمنت ششم هزار سوار به یاری او فرستاد، لیکن فرمانروای جدید که لاتینی (کاتولیک) بود از اینکه اطرافیان خود را از کاتولیکها انتخاب کرده بود و به مذاکرات مربوط به وحدت کلیساهای ارمنی و کاتولیک نیز ادامه میداد ارامنه را از خود ناراضی کرد تا سرانجام در ۱۳۴۴م او را کشتند.
با مرگ او تاج سلطنت به دو لاتینی الاصل منتقل شد. کنستانتین چهارم پسر بودوئن سردار بزرگ ارمنی که پیروزمندانه در برابر حمله ممالیک مصر پایداری کرد، وی که متحد دولتهای لاتینی رودس و قبرس بود به نوبه خود به حمله و تعرض پرداخت و بندر اسکندرون را متصرف کرد (۱۳۵۷م).
جانشین او کنستانتین پنجم به دست ارامنه کشته شد و مملکت تا مدتی به دست بیوه او موسوم به ماری دوگوریگوس اداره میشد، تا در سال ۱۳۷۴م آخرین پادشاه ارمنی یعنی لوون پنجم لوزینیان برادر زاده گی و نوه زابل خواهر هتوم دوم بر تخت سلطنت ارمنستان نشست.
لیکن آخرین پادشاه ارمنستان جدید کشور را در وضع بسیار اسفناکی یافت بدین معنی که قسمت بزرگ آن به اشغال سپاهیان ملک الاشرف سلطان مصر و سپاهیان امرای ترکمن به اسامی داودبیگ و بوبکر در آمده بود. سلطان مصر تصمیم گرفته بود به هر قیمتی شده این آخرین کشور مسیحی آسیایی را که ارمنستان بود و امکان داشت که پایگاهی برای عملیات تعرضی مجدد دنیای غرب بشود از میان بردارد. او تنها به این شرط حاضر بود ارمنستان جدید را به عنوان یک کشور به رسمیت بشناسد که پادشاه کشور و ساکنان آن همه به دین اسلام بگروند.
چون پادشاه و ارامنه از قبول این شرط امتناع ورزیدند نبرد درگرفت و مسلمانان با سپاهی به تعداد سی هزار نفر به جنگ حریفی آمدند که از نظر تعداد مبارز بسیار کمتر از آنان بود. ناچار ارامنه به دژ مستحکم سیس پناه بردند و در آنجا به مقاومتی مایوسانه پرداختند، این آخرین جنگ ارمنستان جدید به سبب عدم اتحادی که بین پادشاه و قسمتی از نجبای ارمنی وجود داشت، به گمان اینکه اگر پادشاه خانواده لوزینیان پیروز بشود وحدت کلیسای ارمنی و کلیسای کاتولیک را عملی خواهد کرد پایان تیره و تاری داشت.
در ۱۳۷۵م قلعه سیس ناچار به تسلیم شد و این تسلیم پایان دولت پادشاهی ارمنستان جدید را به دنبال داشت. بدین گونه که کشور در زیر ضربات دشمنانش از پای درآمد، در حالی که به قول ژورکا (مورخ رومانی) هنوز اسلحه در دست داشت.
لوون پنجم را به اسارت به قاهره بردند و او در آنجا در حضور سلطان مصر حاضر نشد تاج و تخت و کشورش را به بهای گرویدن به اسلام باز پس بگیرد. در ۱۳۸۲م با وساطت پادشاه کاستیل آزاد شد و به رم رفت از آنجا عازم اسپانیا به فرانسه نقل مکان کرد. در فرانسه جیره خوار شارل ششم فرانسه پادشاه آن کشور بود تا در ۱۳۹۳ در پاریس وفات یافت و در گورستان سن-دنی در جوار پادشاه فرانسه به خاک سپرده شد.
ولیکن کشور کیلیکیه (پادشاهی ارمنی کیلیکیه) تا قرن شانزدهم در تصرف سلطان مصر بود.
پایان دودمان لوزینیان
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
ارسالها: 23330
#199
Posted: 15 Apr 2014 13:26
نسلکشی ارمنیها
شهروندان غیرنظامیان ارمنی، در حال انتقال توسط سربازان عثمانی، از هارپوت (که ارمنیها خارپرت مینامند, قضاء ولایت معمور عزیز), به زندانی در نزدیکی مزیره (اکنون الازیغ), آوریل ۱۹۱۵
نسلکشی ارامنه (به ارمنی:Հայոց Ցեղասպանություն، به ترکی استانبولی:Ermeni Kırımı) که گاهی با عناوین دیگری چون هولوکاست ارامنه، کشتار ارامنه و نیز توسط خود ارمنیها با عنوان جنایت بزرگ (به ارمنی:Մեծ Եղեռն) شناخته میشود، به نابودی عمدی و از پیش برنامهریزی شده (نسلکشی) جمعیت ارمنی ساکن سرزمینهای تحت کنترل امپراتوری عثمانی در خلال و درست پس از جنگ جهانی اول (۱۹۱۵ تا ۱۹۱۷ میلادی) توسط دولتمردان عثمانی و رهبران قیام ترکان جوان اطلاق میشود. عملیات در قالب کشتارهای دستهجمعی و نیز تبعیدهای اجباری در شرایطی که موجبات مرگ تبعیدشدگان را فراهم آورد، انجام میپذیرفت. امروزه تعداد کل قربانیان نسلکشی ارامنه به طور عام بین یک تا یک و نیم میلیون نفر برآورد شدهاست. در طی این دوران دیگر گروههای قومی منطقه، از جمله آشوریان و یونانیان، نیز به طریقی مشابه مورد حملهٔ ترکان عثمانی قرار گرفتند به گونهای که برخی از محققان این رویدادها را نیز بخشی از همان سیاست نابودسازی قومی دولتمردان ترک دانستهاند. امروزه این رویداد به طور گسترده به عنوان یکی از اولین نسلکشیهای قرن بیستم شناخته میشود.
علاوه بر دستگیری و اعدام ارامنه، جمعیت بسیار زیادی از مردان، زنان و کودکان ارمنی از خانه و کاشانه خود تبعید، بدون هیچ دسترسی به آب و غذا به قصد مرگ وادار به راهپیمایی در مسیرهای طولانی و بیابانی شدند. تجاوز و آزار و اذیت جنسی قربانیان توسظ نیروهای متخاصم در طول تبعید به دفعات گزارش شدهاست.
پژوهشهای بسیار زیادی درباره نسلکشی ارامنه انجام شده و میشود. که قریب به اکثریت آنها وقوع چنین نسل کشی را واقعی و انکارناپذیر میدانند. امروزه کشور ارمنستان خواهان به رسمیت شناختن این نسل کشی است اما دولت ترکیه علیرغم عدم انکار وقوع چنین واقعهای از پذیرفتن این واقعه با عنوان «نسل کشی» خود داری کرده و وجود سیاست سیستماتیک برای نابودی ارامنه را قبول ندارد. ترکیه معتقد است که در آن سالها علاوه بر ارمنیها ترکهای بی دفاع نیز قربانی آشفتگیها شدهاند.
اخراج ارامنه اغلب اوقات با غارت، تجاوز و کشتار همراه بود. خیلی از اخراج شدگان کشته شدند، یا از گرسنگی و بی سرپناهی در راه ارودگاههای نزدیک دیرالزور –شهری در نزدیکی رودخانه فرات در کشور سوریه امروزی – جانشان را از دست دادند. چندین هزار نفر از گرسنگی و بیماری در ارودگاههای اسرای جنگی –که در آنجا ساخته شده بود- جانشان را از دست دادند.
اجماع نظری در مورد علتها و هدفهای اخراج ارامنه ممکن است هرگز بدست نیاید. صاحب منصبهای ترک اجازه وارسی آرشیو تاریخ جنگ را به گروه مستقل تحقیقاتی تاریخ را ندادند و هدف دولت عثمانی از اخراج ارامنه حل نشده باقیماندهاست. خاطره این واقعه به عنوان جنبه بسیار مهم بر هویت ملی ارامنه تا به امروز باقیماندهاست و خیلی از ارامنه ادعا میکنند که هیچ سازشی با جمهوری ترکیه تا زمان به رسمیت شناختن عمل نسل کشی امکان ندارد.
دانشنامه ایران در این مورد نوشته است: «بزرگترین رویداد مصیبتبار در تاریخ ارمنیان با آغاز جنگ جهانی اول روی داد. در ۱۹۱۵م دولت «ترکان جوان» تصمیم گرفت همهٔ جمعیت ارمنی ۰۰۰'۷۵۰'۱نفری کشور را به سوریه و بینالنهرین انتقال دهد. آنان ارمنیان عثمانی را به رغم تعهد بسیاری از آنان به وفاداری ـ عناصر خطرناک خارجی و شریک در توطئهٔ دشمن مسیحیگرای تزاری برای برهم زدن فعالیتهای عثمانی در شرق میدانستند. در آنچه بعدها «نخستین نسلکشی» سدهٔ ۲۰م خوانده شد، صدها هزار ارمنی که از خانههای خود رانده شده بودند، یا قتلعام شدند، یا در خلال جابهجایی قومی، آن قدر پیاده راه پیمودند تا جان باختند. شمار کشتهشدگان ارمنی در ترکیه طی سالهای ۱۹۱۵ تا ۱۹۲۳م بین ۰۰۰'۶۰۰ تا ۰۰۰'۵۰۰'۱ تن برآورد شده است. علاوه بر این، طی این مدت دهها هزار تن از آنان به روسیه، لبنان، سوریه، فرانسه و ایالات متحده مهاجرت کردند.»
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
ارسالها: 23330
#200
Posted: 15 Apr 2014 13:27
تاریخچه
در سال ۱۴۵۳ میلادی سپاهیان محمد دوم شهر مسیحی «کنستانتینوپولیس» را با نام اسلام گشودند و به عمر امپراتوری روم شرقی (بیزانس) که از مراکز فرهنگی اروپا بود، پایان دادند. به این ترتیب امپراتوری عثمانی توسط ترکهای مهاجری که وارد آسیای صغیر شده بودند ایجاد شد. عثمانیها با آمیختهای از فرهنگ ترکی-اسلامی به حذف مسیحیان پرداختند. نخستین کار آنها برداشتن نام کنستانتین و گذاشتن کلمه اسلام به جای آن بود که نام پایتخت به اسلامبول (استانبول) تغییر یافت.
سلطان عبد الحمید دوم، برای متحد نمودن کشور عثمانی علیه روسیه پان اسلامیسم را ایجاد نمود. و نام خلیفه مسلمین را بر خود نهاد. او در اقدامی دیگر خود را نماینده حضرت مسیح اعلام نمود اما این اقدام با مخالفت مسیحیان رو به رو گشت. سلطان عبد الحمید علیه این اقدام به وسیبه پان اسلامنیسم علیه مسحیت هدف گیری کرد. در همین سالها بود که ژون ترکها به وجود آمدند.
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.