ارسالها: 23330
#21
Posted: 13 Apr 2014 21:51
ارمنستان هخامنشی
کوروش بزرگ پس از اتحاد با برخی از فرمانروایان هم جوار، از جمله پادشاه ارمنستان، سرانجام موفق شد مادها را شکست دهد و پایتخت آنان؛ یعنی هگمتانه، را به تصرف در آورد.
از آنجایی که ارمنستان در مبارزه علیه مادها از متحدان کوروش به حساب میآمد پادشاهان این کشور امید داشتند که استقلال خود را باز یابند و دیگر مطیع دولتی خاص نباشند اما به زودی ارمنستان نیز مانند سایر نواحی تحت سیطرهٔ حکومت هخامنشیان مطیع این دولت و مجبور به پرداخت مالیات و در اختیار قرار دادن بخشی اعظم از سپاهیان خود در زمان جنگ به دولت هخامنشی شد.
- تذکر: در مورد چگونگی فتح ارمنستان به دست کوروش مورخانی چون هرودوت، که تاریخ او از منابع اصلی این دوره محسوب میشود، مطلب چندانی بیان نکردهاند. شاید به این علت که ارمنستان تحت سیطرهٔ مادها و جزو قلمرو این دولت به شمار می رفته لذا پس از فروپاشی مادها به دست کوروش باید تحت نفوذ و قدرت او در می آمده. در مورد لشکرکشی کوروش به ارمنستان تنها گزنفون مطالبی را بیان کرده که آن هم مربوط به زمان اتحاد ارمنستان با کوروش علیه مادهاست. ارمنستان در دورهٔ کوروش جزو مستملکات هخامنشیان به شمار میرفت. کوروش بنابر سیاستهای توسعه طلبانهٔ خود به زودی تمدن بابل را نیز تصرف و در معبد بزرگ آن تاجگذاری کرد و در همین مکان بود که منشور معروف خود در زمینهٔ احترام به آزادی مذهب و حقوق ملل مغلوب را صادر کرد که این امر به طور قطع شامل ملت ارمنی نیز میشد
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
ارسالها: 23330
#22
Posted: 13 Apr 2014 21:52
ارمنیان در دوران سلطنت سلوکیان
از سنگ نبشتههای مربوط به دوران سلطنت آنتیوخوس یکم چنین برمی آید که در آن دوران در ارمنستان کبیر هنوز حکمرانی ارمنی قدرت را در دست داشته است. شماری از مورخان معتقدند او پادشاهی مستقل بوده اما برخی دیگر از محققان وی را حاکمی مطیع دولت سلوکی می دانند. آنچه در این خصوص میتوان اظهار داشت اینکه اسناد مربوط به این دوره برای ارائه نظری قطعی در این مورد کافی نیست.
از وقایع دوران سلطنت آنتیوخوس دوم و شرح جنگها و متصرفات این دوره نیز چنین بر میآید که ارمنستان در این زمان جزو مستملکات سلوکیان نبوده و حتی نام آن در حاشیهٔ حوادث این دوران در اسناد و مدارک سلوکی ذکر نشده است.
شرح جنگهای پادشاه بعدی سلوکی، یعنی، سلوکوس دوم حاکی از آن است که بیشترین توجه این پادشاه معطوف به سرکوبی شورشهایی بوده که در بخشهای مختلف فرمانروایی وی از جمله سوریه صورت گرفته بود. اسناد مربوط به این دوره این مطلب را به اثبات می رسانند که بخشهای وسیعی از آسیای صغیر از جمله ارمنستان به صورت مستقل و جدای از فرمانروایی سلوکیان حکومت می کردهاند تا اینکه حکومت به سلوکوس سوم میرسد. اولین اقدام او در ابتدای سلطنتش لشکرکشی به سمت آسیای صغیر و ممالک ارمنستان به قصد تصرف این مناطق بود. به این منظور وی در رأس سپاهی عظیم به سوی این نواحی حرکت کرد و حتی موفق شد از کوههای توروس نیز عبور کند اما پس از چندی بر اثر خیانت تعدادی از سردارانش کشته شد و از ادامه راه باز ماند.
بر اساس اطلاعات موجود در منابع مختلف این دوران میتوان نتیجه گرفت حکمرانان ارمنی ارمنستان کبیر و زوپک در این مقطع همواره در برابر دولت سلوکی ایستادگی کردهاند و حتی برای تضعیف آن دولت دست به اقداماتی جدی نیز زدهاند. اتحاد با سایر ممالک و همسایگان علیه دولت سلوکی از سیاستهای خاص حکمرانان ارمنی بر ضد سلوکیان بود. آنتیوخوس سوم بعد از برادرش به تخت سلطنت نشست.
تصرف ارمنستان و زوپک جزو اولین اهداف آنتیوخوس سوم بود. او لشگری فراهم آورد و به سوی زوپک به راه افتاد. در این زمان، خشایارشا، فرزند آرشام، حاکم زوپک بود. او در ابتدا با مشاهدهٔ سپاه آمادهٔ آنتیوخوس قصد فرار از صحنهٔ نبرد داشت اما مشاورانش او را از این کار باز داشتند. آنتیوخوس، که در این دوره سیاست ازدواج خاندانهای شاهی را دنبال میکرد، خواهر خود، آنتیوکیس، را به همسری خشایارشا درآورد و از این طریق پیمان خود را با زوپک مستحکم تر ساخت و سلطهٔ خود را بر آن بیشتر کرد.
پس از کشته شدن خشایارشا اتفاقات و دگرگونیهایی نیز در سایر بخشهای ارمنستان؛ یعنی، ارمنستان کبیر و صغیر روی داد. ارمنستان کبیر با تحریک و حمایت آنتیوخوس سوم مورد هجوم آرتاشس واقع شد که بر ناحیهای در نزدیکی آرتاشات، پایتخت ارمنستان کبیر، سلطه داشت. منابع ارمنی از جمله نوشتههای موُسس خورناتسی اطلاعات کاملی دربارهٔ این جنگ ارائه کردهاند. بنابر گزارش این منابع آرتاشس در این نبرد توانست با جلب نظر سرداران یرواند، پادشاه ارمنستان کبیر و با همراهی نیروی نظامی ای که در اختیار داشت پس از کشته شدن یرواند به این ناحیه دست یابد. با این پیروزی سلوکیان بر ارمنستان کبیر نیز چیرگی یافتند.
ارمنستان صغیر هم در این دوران تحت سلطهٔ سلوکیان اداره میشد و آنتیوخوس خواهر زاده خود، مهرداد، را حاکم این ناحیه ساخته بود. به این ترتیب، تمامی بخشهای ارمنستان تحت سیطرهٔ دولت سلوکی قرار داشت.
آنتیوخوس سوم در ادامهٔ سیاست کشورگشایی اش سرانجام از دولت روم، که در آن زمان قوی ترین دولت غرب به حساب میآمد، شکست خورد و مجبور به پذیرش پیمان صلحی شد که براساس آن بخش اعظمی از آسیای صغیر را از دست میداد.
بنابر آنچه از اسناد مربوط به این دوران، به ویژه، از نوشتههای استرابون برمی آید ظاهراً از ممالک ارمنستان فقط مهرداد، حاکم ارمنستان صغیر، به همراه نیروهای خود در نبردهای آنتیوخوس شرکت داشته و آرتاشس و زاره پس از شکست آنتیوخوس از رومیان به جانبداری از روم پرداختند و خود را پادشاهان دولتهایی مستقل معرفی کردند. به گفتهٔ دیودور سیسیلی ارمنستان صغیر نیز با پادشاهی مهرداد دولتی مستقل اعلام شد و به این ترتیب، ارمنیان در حالی که فقط یک دهه از سلطهٔ سلوکیان برآنها میگذشت توانستند استقلال ممالک خود را بازیابند.
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
ارسالها: 23330
#23
Posted: 13 Apr 2014 21:57
دودمان آرتاشسی
ارمنستان در زمان تیگران بزرگ
بعد از شکست آنتیوخوس، حاکم ارمنی ارمنستان کبیر که شامل (ارزروم،استان موش،وان و ایروان) در سال ۱۹۰ پیش از میلاد بود، همین امر ایجاد و احیای ارمنستان مستقل را تسهیل نمود. و آرتاشس یکم (۱۶۰ - ۱۹۰) پیش از میلاد پادشاه ارمنستان شد. او شهری به نام (آرتاکساتا)،آرتاشات در دامنه کوه آرارات بنا کرد که پایتخت آن روز ارمنستان گردید.
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
ارسالها: 23330
#24
Posted: 13 Apr 2014 21:58
سلسله اشکانی ارمنستان
سلطنت تیرداد یکم سرآغاز فرمانروایی سلسله آرساسیدها (یا آرشاکانیها) از نسل و تبار اشکانیان ایران است که مقدر بود به مدتی بیش از سه سده بر ارمنستان حکومت کنند.
از آنجا که استقرار تیرداد بر تخت سلطنت ارمنستان ظاهرا" به معنای پایان نفوذ سیاسی رم بر این منطقه و مزیتی برای دشمنش اشکانیان بود رومیان تصمیم گرفتند به ارمنستان حمله کنند و این پادشاه تازه را از آنجا برانند.
این کار تا سال ۵۸ به تاخیر افتاد و در این فاصله به تیرداد فرصت کافی داده شد تا پایههای سلطنت خود را مستحکم کند. این حمله سر آغاز جنگی شد که چهار سال به طول انجامید و در طی آن، ارمنستان که از اشکانیان کمک میگرفت توانست با رومیان بجنگد و پیروزمندانه در برابر آنان پایداری کند.
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
ارسالها: 23330
#25
Posted: 13 Apr 2014 22:00
مامیگونیان
پرچم و نشان مامیگونیانها
مامیگونیان یا مامیگونیانها (به ارمنی Մամիկոնեան به لاتین Mamikonian) در سدههای چهارم و پنجم میلادی، که اشکانیان ارمنی یا آرشاکونیان بر ارمنستان فرمان میراندند، مقام سپاهبدی از امتیازات مامیگونیانها بود و نمایندگان این خانواده بزرگ وظیفهٔ سرداری و سپاهبدی نیروهای مسلح را بر عهده داشتند.
در ارمنستان باستان و سدههای میانه، فرماندهٔ کل سپاه را اسپاراپت مینامیدند. واژهٔ اسپاراپت از دو واژهٔ پهلوی (زبان پارسی میانه) اسپه یا سپاه و پِت یا بِد ساخته شده و معادل اسپهبد و سپاهبد است. سپاهبدان ارمنستان فرمانبردار پادشاهان آن سرزمین بودند و فرمان ایشان را به کار میبستند.
سپاهبدان در تاریخ ارمنستان از پرکارترین و فداکارترین چهرههای حکومت بودند، برقراری امنیت و آرامش و نگاه داری از مرزهای کشور در برابر دولتها و اقوام نیرومند همسایه بیشتر بر دوش آنان بود و کامیابی در این کار به دلاوری، بیباکی و هوشمندی مامیگونیانها بستگی داشت.
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
ارسالها: 23330
#26
Posted: 13 Apr 2014 22:03
ارمنیان و سلسلهٔ پادشاهان ساسانی
در زمان پادشاهی شاپور سوم باردیگر لشکرکشیهای ساسانیان به ارمنستان آغاز شد. شاپور تحت تأثیر برخی از خاندانهای قدرتمند ارمنستان، که از او حمایت میکردند، جوانی از خاندان اشکانی به نام خسرو را به پادشاهی بخش شرقی ارمنستان، که اکنون کاملاً تحت سلطهٔ ساسانیان قرار داشت، گمارد و ارشک سوم نیز از سوی رومیان پادشاه بخش غربی ارمنستان شد که تحت نفوذ روم شرقی قرار داشت. به این ترتیب ارمنستان در این دوره عملاً میان ایران ساسانی و امپراتوری روم شرقی تقسیم شد.
بعدها رومیان بارها سعی کردند با حمله به ارمنستان شرقی این بخش را نیز ازآن خود سازند اما همواره از سپاهیان ساسانی شکست خوردند. در نهایت نیز شاپور سوم با عقد پیمانی با رومیان سلطهٔ خود را در ارمنستان شرقی رسمیت بخشید.
در ارمنستان شرقی نیز خسرو بر ضد ساسانیان و شاهپور سوم شورید اما در نبردی که بین آنان در گرفت شکست خورد. او را به تیسفون بردند و زندانی کردند. پس از شکست خسرو تا مدتی حاکم ارمنستان از میان پارسیان انتخاب میشد اما پس از چندی با نفوذی که خاندانهای ارمنی در دربار ساسانیان داشتند موفق شدند برادر خسرو را جانشین وی سازند. بدین ترتیب، ورامشابوه (۳۹۲ – ۴۱۴ م) حاکم ارمنستان شد.
در تمام این مدت ارمنستان با وجودی که مطیع دولت ساسانی بود در آرامشی نسبی به سر میبرد. با مرگ ورامشابوه، خسرو که از زندان ساسانیان آزاد شده بود، به مدت یک سال حاکم ارمنستان شد اما در نهایت یزدگرد یکم پسر خود، بهرام گور، را حاکم ارمنستان ساخت و به این ترتیب سلسلهٔ اشکانیان ارمنستان، که تنها بازماندهٔ اشکانیان ایران بودند، نیز از صحنهٔ قدرت خارج شدند.
یزدگرد دوم در ابتدای سلطنت خود پس از یک جنگ کوتاه مدت با بیزانس، آن دولت را مجبور به عقد قرار داد صلحی نمود و به این ترتیب پس از آسودگی از حملات احتمالی آنان، متوجهٔ ارمنستان شد.
وجود خاندانهای بزرگ ارمنستان تهدیدی جدی برای حکومت ساسانی به شمار میرفت و یزدگرد سعی داشت به هر طریق ممکن از قدرت آنها بکاهد تا از این طریق سلطهٔ سیاسی ساسانیان را در ارمنستان تحکیم بیشتری بخشد. بنابراین، از سال دوم سلطنت سیاستهای ضد مسیحی خود را در قبال ارمنستان آغاز کرد.
بر اساس نوشتههای قازار پاربتسی یزدگرد در ابتدای امر موفق شد با ایجاد اختلاف میان خاندانهای بزرگ ارمنستان بین آنها دشمنی به وجود آورد و حتی با دادن وعدههایی عدهای از سران این خاندانها را به سوی خود جلب کند. در مرحلهٔ بعد میزان خراجی را که ارمنستان متعهد شده بود به دولت ساسانی پرداخت کند چند برابر افزایش داد. این امر باعث نارضایتی طبقات پایین جامعه به ویژه کشاورزان و پیشه وران شد که پرداخت مالیات بر دوش آنها سنگینی بیشتری میکرد.
ساسانیان همچنین برای اولین بار مالیاتی نیز برای روحانیان مسیحی ارمنستان تعیین کردند. از آنجایی که کلیساها و دیگر اماکن مذهبی ارمنستان نیازهای مالی خود را از طریق مستغلات تحت مالکیت خویش فراهم میساختند و منبع درآمد دیگری جز کمکهای مردمی نداشتند، که آن هم در این زمان به دلیل فشار فراوان دولت ساسانی تقریباً به هیچ رسیده بود، لذا در شرایطی سخت و دشوار قرارگرفتند.
جملگی این عوامل نارضایتی شدید مردم ارمنستان را نسبت به دولت ساسانی در پی آورد؛ نارضایتی ای که روز به روز بر شدت آن افزوده میشد.
عامل دیگری که باعث مخالفتهای بیشتر مردم ارمنستان با دولت ساسانی شد اقدام این دولت برای تغییر مذهب مسیحیان بود.
بنابر آنچه یقیشه در نوشتههای خود آورده یزدگرد دوم در دوران حکومت خود شروع به آزار و اذیت مسیحان قلمرو ساسانی کرد. این آزارها به حدی وسیع و گسترده بود که شمار زیادی از مسیحیان ایران مجبور به فرار به سرزمینهای مسیحی از جمله ارمنستان، یونان و روم شدند. همین امر بهانهای برای حملهٔ یزدگرد دوم به این سرزمینها شد و او پس از مدتی اعلام کرد تمامی کشورهای مسیحی و مردمان تمامی سرزمینهایی که پیرو این آیین هستند دشمن او محسوب میشوند و به آنها فرصت داد که یا از دین خود برگردند و پیرو دیانت زرتشت شوند یا اینکه با آنها وارد جنگ خواهد شد.
به منظور دستیابی به این مقصود بود که ارمنستان هدف اصلی سیاست یزدگرد قرار گرفت. او به تدریج تمام سران مملکتی ارمنستان را، که از ارمنیان یا مسیحیان بودند، تعویض کرد و با تعیین جانشینانی ایرانی و پیرو دیانت زرتشت به جای آنان عملاً سیاست ارمنستان را در دست گرفت. گام بعدی او در نیل به اهدافش همراه ساختن تعدادی از خاندانهای بزرگ ارمنستان با خود بود که این امر نیز در اندک زمانی و با دادن وعدههایی فریبنده امکانپذیر شد.
در آخر هم سفیرانی به ارمنستان فرستاد و اعلام کرد که تمامی ساکنان این سرزمین باید تغییر مذهب دهند و به آیین زرتشت روی آورند. مسلماً هدف اصلی او از این فرمان افزایش نفوذ ساسانیان بر ارمنستان بود زیرا از یک سو ایران ساسانی، که دیانت زرتشتی را به منزلهٔ دین رسمی خود برگزیده بود نمیتوانست به آسانی بر ارمنستانی که دیانت مسیحی را به رسمیت شناخته بود سلطهٔ کامل یابد و از سوی دیگر مسیحی بودن ارمنستان هم بهانهای مناسب برای دست اندازیهای امپراتوری روم شرقی محسوب میشد که بزرگ ترین قدرت مسیحی در شرق بود و قصد آن داشت تا همهٔ سرزمینهای مسیحی را به سوی خود جلب کند.
حاکمان خاندانهای بزرگ ارمنی و سران روحانیان مسیحی بعد از شنیدن این فرمان شورایی تشکیل دادند و در این شورا اعلام کردند که از هر جهت مطیع دولت ساسانی باقی خواهند ماند اما هیچگاه حاضر به تغییر مذهب خویش نخواهند شد. این پاسخ خشم یزدگرد را برانگیخت و پس از مدتی تعدادی از حاکمان خاندانهای ارمنستان را به تیسفون فرا خواند و به آنها اعلام داشت که اگر فرمان تغییر مذهب را نپذیرند، به ارمنستان حمله خواهد برد و علاوه بر اینکه آنها را از مسند قدرتشان در ارمنستان برکنار خواهد کرد تمام مستملکاتشان را از آن خود خواهد ساخت و قبایل وابسته به آنان را خواهد کشت.
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
ارسالها: 23330
#27
Posted: 13 Apr 2014 22:07
سدههای میانه
حمله اعراب به ارمنستان
اعراب (مردم عرب) پس از تصرف ایران شروع به اقدام برای فتح ارمنستان کردند. لیکن در آنجا با حریفی روبرو شدند که به نحوی دیگری از خود مقاومت نشان داد، مقاومتی بسیار جدی تر از آنچه عربها در کشورهایی که تا به آن دم فتح کرده بودند.
ارمنستان به مدت دو سده تحت سلطه اعراب باقی ماند و آنان تا اندازهای خودمختاری امیرنشینهای ارمنی را محترم شمردند. بعلاوه در تلاشهایی که برای تصرف کامل ارمنستان کرده بودند با مقاومت سرسختانهای روبرو شدند.
حملات بزرگ آنان در سالهای ۶۴۰ و ۶۴۲ پیروزمندانه به وسیله ارامنه به عقب رانده شد و نتیجه آنها شکست خونین و پرتلفاتی برای اعراب بود. فرماندهی نیروهای ارمنستان با تئودوروس رشتونی سردار بزرگ ارمنی بود که شخصیت نظامی خود را در خدمت امپراتوری روم شرقی نشان داده بود.
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
ارسالها: 23330
#28
Posted: 13 Apr 2014 22:08
باگراتونیان
پرچم باگراتونیها ۸۸۴م-۱۰۴۵م
باگراتونیان از خانوادههای بسیار قدیمی نجبای ارمنی بودند که اجداد آنان در کشور ارمنستان دوران آرساسید (اشکانیان) عنوان و امتیاز موروثی ریاست سواره نظام ارمنی را دارا بودند. با این وصف این خانواده در دوران سلطه ایرانیان قدری از اهمیت خود را از دست داد چنانکه در آغاز تسلط اعراب بر ارمنستان قدرتی برابر با قدرت خانوادههای مامیگونیان یا رشتونی ها را نداشت. آنها ارمنستان مستقلی را احیا کرند که به مدت دو قرن به حیات خود به صورت یک دولت مستقل و یکپارچه ادامه داد و بدین گونه پس از چهارصد سال تسخیر ارمنستان به دست فاتحان ایرانی و سپس مردم عرب، در دوران قرون وسطی دوباره ارمنستان متحد شد.
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
ارسالها: 23330
#29
Posted: 13 Apr 2014 22:09
ارمنستان سلجوقی
از سالهای نخست قرن یازدهم میلادی پادشاهی باگراتونی رو به ضعف نهاد و به دوران زوال خود نزدیک شد. نظام فئودالی، که تقریباً سراسر قلمرو ارمنستان را فرا گرفته بود، به شدت زندگی طبقهٔ روستایی را تحت تأثیر قرار داده و سبب فقر و تنگدستی هرچه بیشتر آنها شده بود. زمینداران بزرگ تمامی محصولات کشاورزی را ازآن خود میساختند و از آنجا که تجارت و داد و ستد نیز در انحصار آنان بود با فروش محصولات کشاورزی و کالاهای متنوع دیگر، که حاصل کار صنعتگران و هنرمندان بود، ثروتی هنگفتی بدست آورده بودند.
این وضعیت سبب رقابت شدید میان زمینداران بزرگی شد که صاحب ثروت فراوان و املاک وسیع بودند، این رقابت به تدریج به دشمنی میان آنان تبدیل شد و ارمنستان را در آستانهٔ اختلافات و جنگهای داخلی قرار داد.
امپراتوری بیزانس، که متوجه نفوذ قبایل ترک نژاد به سمت غرب شده بود، در صدد برآمد تا با تصاحب ارمنستان و ایجاد نیروی نظامی عظیمی در آسیای صغیر، مانعی جدی در برابر حملات آتی قبایل مذکور پدید آورد.
با سقوط سلسلهٔ باگراتونی، به جز چند ناحیهٔ کوچک، اکثر ولایات و استانهای ارمنستان تحت سلطهٔ امپراتوری بیزانس قرار گرفت و حفاظت از مرزهای ارمنستان، در برابر حملات سلجوقیان، مبدل به یکی از مهمترین سیاستهای امپراتوری بیزانس شد زیرا آنان قصد داشتند تا از این سرزمین به منزلهٔ سدی محکم در برابر تهاجمات سپاهیان سلجوقی استفاده کنند.
کنستانتین نهم به سرعت تغییرات نظامی وسیعی در ارمنستان به وجود آورد. احداث پادگانهای نظامی جدید، تشکیل یگانهای منظم از نیروهای نظامی ارمنی، استقرار نیروهای نظامی آموزش دیدهٔ بیزانسی و بنای حصارهای جدید در اطراف شهرهای مهم از جمله اقدامات کنستانتین در ارمنستان بود. مسلماً اجرای تمامی این موارد به هزینهای هنگفت نیاز داشت که دولت بیزانس این مشکل را نیز با تعیین مالیاتهای سنگین برای ساکنان ارمنی ولایت مختلف مرتفع ساخت و بودجهٔ لازم را برای نیل به مقاصد نظامی خود بر ضد سلجوقیان در ارمنستان فراهم آورد
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
ارسالها: 23330
#30
Posted: 13 Apr 2014 22:12
ارمنستان زاکارید
در قرنهای یازدهم و دوازدهم حکومت گرجستان بسیار قوی گردید. کشور از تحت سیطره ترکهای سلجوقی (سلجوقیان) آزاد شد. بعلاوه نیروهای مسلح گرجی در جهت آزادسازی همسایه خود ارمنستان و مخصوصا" مناطق شمال شرقی آن، مبارزه طولانی نمودند.
به این منظور قدمهای قابل توجهی در زمان ملکه تامار (۱۲۱۳-۱۱۸۴)، وقتی که گرجستان در اوج قدرت خود بود برداشته شد. سپاه نیرومندی در آن زمان تشکیل مییابد. برادران زاره و ایوانه از خاندان زاکاریان و از نجیب زادگان ارمنی نقش مهمی در زندگی سیاسی حکومت ایفا نمودند. گرجستان نیرومند شده با کمک و همراهی رزمی ارامنه علیه امیر نشینهای سلجوقی گانزاک،آنی (شهر باستانی)،دوین و غیره جنگهایی را آغاز نمود.
قشون متحد گرجی و ارمنی به فرماندهی زاکاره، آمبرد، دشتهای آرارات و استان شیراک، آنی (۱۲۰۰-۱۱۹۹)، دوین (۱۲۰۳)،قارص،استان سیونیک، و شهرهای دیگر را یکی پس از دیگری از وجود سلجوقیان پاک مینماید و سپس پیشروی خود را ادامه داده تا شهرهای مانزگرد، و شهرهای دیگر میرسد. ارمنستان شمال شرقی که از دست سلجوقیان آزاد گردید شامل سلطنتهای سابق واناند، آنی-شیراک،تاشیر و سیونیک میشد.
مرزهای آن از دامنههای شرقی کوههای آرتساخ (قره باغ) تا سرحدات غربی دشت باسن و از حوالی کورا تا منتهیالیه جنوبی کوههای زاغکانتس کشیده میشد. شمال شرقی ارمنستان جزو گرجستان گردید ولی حقوق و خودمختاری وسیعی پیدا کرد. کشور را زاکاریان ها اداره میکردند.
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.