ارسالها: 23330
#291
Posted: 15 Apr 2014 22:20
موسیقی در ارمنستان غربی
در زمینه موسیقی، نقش ارمنیان در میان خوانندگان ترانههای مردمی به زبان ترکی (عاشق لر) چشمگیر بود. آنان با ساخت و تنظیم ترانههای معروف محلی در گسترش این هنر خاص تأثیر گذار بودهاند. از جملهٔ این عاشقها میتوان از هاکوپ نالیان، مانوئل چبوخچیان و بابا هاکوبجیان نام برد.
در اوایل قرن نوزدهم میلادی موسیقی در ارمنستان غربی و کل امپرتوری عثمانی در قبضهٔ خوانندگان و نوازندگان دوره گرد بود. آنها آهنگها و نواهای منتقل شده از نسلهای پیش را، که به صورت شفاهی در بین مردم مرسوم شده بود، حفظ و اجرا میکردند. در آن زمان، امپراتوری عثمانی کلاً فاقد هنر موسیقی به صورت کنسرواتوار و هنرستان یا گروههایی منظم دارای آیین نامه و اساسنامه بود.
اولین گروههای موسیقی در ارمنستان غربی، در قرن نوزدهم میلادی، به دست کاراپت پاپازیان، رهبر ارکستر، آهنگساز و ترانه سرای معروف ارمنی، تشکیل شد. پاپازیان تحصیلات خود را در ایتالیا گذرانده و آمادگی و مهارت کافی را برای رهبری ارکستر سمفونیک و ارکسترهای مجلسی کسب کرده بود. او اولین گروههای موسیقی، مخصوصاً، موسیقی تئاتر و نمایشنامههای موزیکال را در ارمنستان غربی پایه نهاد. پاپازیان رفته رفته به چنان معروفیتی دست یافت که کشورهای مختلف اروپایی از او برای رهبری ارکسترهای بزرگ دعوت به همکاری میکردند.
اولین نشریه از این نوع کنار آرِولیان (چنگ شرقی) نام داشت که در ۱۸۵۸م منتشر شد. از آنجایی که این نشریه اولین نشریهٔ تخصصی در زمینهٔ موسیقی، در امپراتوری عثمانی، بود از اهمیت خاصی برخوردار است. این نشریه با نتهای مرسوم در اروپا انتشار مییافت. در ۱۸۶۱م، نشریه دیگری با نام کنار هایکاکان(چنگ ارمنی) منتشر و منجر به تشکیل گروهی به همین نام شد. موسیقی دان بزرگ دیگری به نام نیکوقوس تاشچیان با کمک برادر خود، هاکوپ تاشچیان، در ۱۸۷۵م، نشریهای به نام نواگ عثمانیان (ترانههای عثمانی) منتشر کرد. تاشچیان در ادامهٔ فعالیت خود به تعلیم و ترویج موسیقی محلی و شرقی از طریق آموزش پیانو و سایر آلات موسیقی اروپایی پرداخت. اولین اُپرتها، اپراها و تئاترهای موزیکال در قسطنطنیه به دست ارمنیان تأسیس شدند.
در ارمنستان غربی به غیر از موسیقیدانان و رهبران بزرگی که به فعالیتهای موسیقایی مشغول بودند اشخاص بسیاری نیز وجود داشتند که به کار ساخت آلات مختلف موسیقی میپرداختند. از استادان معروف در این زمینه میتوان به کِروبه زیلچیان (۱۸۳۰ ـ۱۹۱۰م) اشاره کرد که در ساخت سنج استاد بود و کارخانهٔ مخصوصی برای این منظور تأسیس کرده بود.
پایان ارمنیها در امپراتوری عثمانی
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
ارسالها: 23330
#292
Posted: 15 Apr 2014 22:25
ارمنیهای ایران
بسیاری از شهرهای آذربایجان از دیرباز ارمنی نشین بودهاند. وجود یکصد و هشتاد و هفت کلیسا و دیرِ ارمنی در نقاط مختلف آذربایجان، مانند کلیسای تاتووس مقدس در ماکو (سده هفتم میلادی)، استپانوس مقدس در جلفای ارس (سده نهم میلادی)، سورپ سرکیس در خوی (سده دوازدهم میلادی)، موژومبار در نزدیکی تبریز (سده دوازدهم میلادی) نشانههایی از حضور ارمنیان در این منطقه است.
سالها پیش از آنکه شاه عباس بزرگ، ارمنیان را به داخل فلات ایران کوچ دهد، بازرگانان ارمنی از طریق شیراز و بندرعباس با هندوستان داد و ستد داشتند. هایگ عجیمیان، محقق نام آشنای ارمنی، شش دهه پیش در قبرستان ارمنیان شیراز در باباکوهی (کوه)، سنگ مزارهایی از ارمنیان یافت که تاریخ ۱۵۵۰م داشتند. این امر نشان میدهد که حداقل پنجاه سال پیش از مهاجرت اجباری بزرگ ارمنیان بازرگانان ارمنی در شیراز مستقر بوده و کلیسا و خانههایی داشتند.
درسال ۹۹۹ هجری قمری، به موجب پیمان منعقده میان نمایندگان شاه عباس صفوی و سلطان مراد سوم خلیفه عثمانی، تبریز، باختر ایران و ارمنستان، شکی، شروان، گرجستان و قره باغ تحت سیطره دولت عثمانی درآمد. درسال ۱۰۱۳ هجری قمری شاه عباس بخش اعظمی از آذربایجان، ارمنستان و قره باغ را از عثمانیان بازپس گرفت ولی بمحض اطلاع از حرکت سردار عثمانی از شروان بسوی قارص، ساحل جنوبی رودخانه ارس عقب نشینی کرد و دستور داد ارمنیانی که در مسیر حرکت سپاهیان عثمانی اسکان داشتند، خانه و کاشانه خود را رها و به این منطقه کوچانده شوند. طبق فرمان شاه عباس ارمنیان جلفای نخجوان به اصفهان کوچانده و ابتدا در شمسآباد اصفهان سکنی گزیدند و به مرور زمان جلفای اصفهان را بنا نهادند.
البته شایان ذکر است که مسئله کوچ ارمنیان به اصفهان امر سادهای نبود. در حدود سیصد و پنجاه هزار تن از ارمنیان به زور شمشیر سربازان قزلباش خانه و مأوای خود را رها و بسوی کشور ایران به حرکت در آمدند. از آنجائیکه هیچ پل و گذرگاه مطمئنی روی رودخانه ارس نبود حدود سیصد هزار تن جان خود را از دست دادند و پنجاه هزار تن از ارمنیان که جان سالم بدر برده بودند به دستور شاه عباس به اصفهان کوچانیده شدند و حتی افرادی بودند که درشهرهای استانهای گیلان و مازندران و یا در شیراز اسکان یافتند به علت ناسازگاری اوضاع اقلیمی گیلان با طبیعت ارمنیان تعدادبسیاری از ارمنیان گیلان مردند. ارمنیان مازندران بیشتر در فرح آباد سکونت گزیدند.
ارمنیان ساکن در نواحی روستائی به کشاورزی، دامداری و باغداری و ارمنیان جلفا به داد و ستد اشتغال یافتند. بموجب اعتماد خاصی که شاه عباس به تجار ارمنی داشت آنان را جهت صدور ابریشم که دراختیار خود شاه بود به خدمت گرفت. پس از درگذشت شاه عباس اوضاع ارمنیان دگرگون شد. جانشینان شاه عباس به آزار و اذیت تجار ارمنی پرداختند و مالیاتهای بسیار سنگینی به دارائیهای آنان بستند.
در دوران حکومت نادرشاه هم ارمنیان از شرایط مساعدی بهرهمند نبودند، بعنوان مثال، ناچار بودند سالیانه ۶۰۵۰۰ نادری به حکومت غرامت بپردازند و بدین ترتیب بدنبال اعمال ناشایست عمال نادرشاه برخی از ارمنیان به هندوستان، هندوچین و جاوه مهاجرت کردند. در برخی از نواحی ایران، ارمنیان حق نداشتند سواره وارد شهر شوند و فقط میتوانستند به مشاغلی چون زرگری، نجاری، تجارت و تهیه شراب اشتغال یابند.
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
ارسالها: 23330
#293
Posted: 15 Apr 2014 22:30
ارامنه روستای چلاوه در دوره ناصرالدین شاه
در دوران قاجار تحول قابل ملاحظهای در اوضاع ارمنیان ایران حادث شد و به تعاقب خدمات ارزنده آنان در دوران مشروطیت، آنان سرانجام حقوق یک شهروند ایرانی که سالها از آن محروم بودند را یافتند.
از اوایل سده هجدهم میلادی تعدادی از ارمنیان در بندر بوشهر ساکن بودند و تجارت میکردند. در ماه می سال ۱۷۱۱ میلادی هانری مارتین، کشیش و مترجم انجیل به زبان فارسی، در بندر بوشهر از کشتی پیاده شد.
او مینویسد: «به خانه یک خانواده ارمنی مقیم بوشهر رفتم و روز یکشنبه در کلیسای ارمنیان در مراسم مذهبی که به وسیله یک کشیش انجام پذیرفت شرکت کردم.»
ارمنیان بوشهر در سال ۱۸۲۵م مدرسهای دایر کردند که دانش آموزان بوشهر را ۲۰ خانواده ذکر کرده است. خوجا هاروتیون، یکی از بازرگانان ارمنی ثروتمند بوشهر، باغی وسیع داشت که انواع مرکبات و گلهای زیبا ایرانی و هندی در آن کاشته بود.
کلیسای بوشهر در سال ۱۷۷۳م بازسازی شد و در سال ۱۸۱۹م به جای کلیسای قبلی کلیسای دیگری ساختند که بسیار شبیه کلیسای شیراز بود. در مدرسه ارمنیان بوشهر در سال ۱۹۰۷م زبانهای فارسی، انگلیسی، ارمنی تدریس میشد.
از زمان ورود ارمنیان به شهر قزوین آگاهی دقیقی در دست نیست. بر پایه پژوهشهای ایرانیان و علاقه مندان ارمنی، با بهرهگیری از پارهای تألیفات و اسناد و مدارک بایگانیهای مختلف، دستاوردهای اندکی فراهم شده است.
نخستین آگاهی از کوچ ارمنیان به قزوین را در سال۱۶۰۵ م(۱۰۱۴ق) نوشتهاند. در سفرنامهٔ برادران شرلی نیز آمده است که در ۲۳ ژوئیهٔ ۱۶۳۸ م (ربیع الاول۱۰۴۸ ق) سفیر یا فرستادهٔ دولت انگلیس به نام سِر دِر مرکتن در قزوین فوت کرده و او را در گورستان ارمنیان شهر به خاک سپردهاند و (ارامنه با کشیش خود در این امر هیئت انگلیسی را معاونت کردهاند).
شاردن فرانسوی در سال۱۶۷۴ م (۱۰۸۵ق) در دوره پادشاهی شاه سلیمان صفوی از قزوین دیدن کرده و ارمنیان شهر را چهل خانواده نوشته است.
جهانگرد دیگر اروپایی به نام کرنی لوبروئن در سفرنامهٔ خود آورده است:۱۷۰۷م
(ارمنیان در این شهر زندگی میکنند و دارای یک نمازخانه (شاپل) هستند که از دور شبیه کبوتردان [کبوترخانه] است.)
بدین سان روشن است که از سال ۱۶۰۵ م (۱۰۱۴ق) از زمان کوچ ارمنیان به قزوین تا سال۱۷۰۷ م(۱۱۱۹ق)، شهر قزوین یک قرن پذیرای مهاجران ارمنی بوده است و این مهاجران مسیحی در شهر شیعی ـ اسلامی قزوین، به گونهٔ یک اقلیت دینی دارای محله و اماکن زندگی و کلیسا و گورستان ویژه بوده و با داشتن مشاغل و حرفههایی چند، در آرامش زندگی کرده و فرزندانشان نیز از آموزشهای قومی، دینی و زبانی برخوردار شدهاند.
مورخان ایرانی نیز بر این قول بودهاند که (ارامنه ظاهراً از زمان شاه عباس کبیر به قزوین آمدهاند)و سال بنای کلیسای قزوین به نام کلیسای هریپسیمه مقدس را سال ۱۶۷۶ م (۱۰۸۷ق) تشخیص دادهاند.
زنان ارمنی در دوران قاجاریان
نقش بازرگانی ارمنیان قزوین بسیار چشم گیر بوده، در دورهٔ ناصری، هارتون تومانیانس و برادرش در قزوین تجارتخانه و صرافی داشتند و با روسها و بانک استقراضی نیز در ارتباط بودند. آرامیان و بدل آرزومانیان هم که از بازرگانان بنام بودند، در قزوین دفتر و دستگاه داشتند.
در کتاب سیمای تاریخ و فرهنگ قزوین آورده است:
«دههٔ آخر قرن نوزدهم معرف دوران فعالیت قابل توجه ارامنه در قزوین است. در این دهه تنی چند از بازرگانان ارمنی نقش مؤثری در داد و ستدهای بازرگانی، به ویژه با روسیه، برعهده داشتهاند. تجارتخانههای برادران تومانیان[تومانیانس] آرارات، برادران برخورداریان (سیمون و میکائیل خان) و برادران آرزومیان به کار صادرات خشکبار و وارد کردن پارچه و ظرفهای چینی میپرداختند.
آدریس خان ملقب به (تاجر باشی)، سهراب خان، هاکوپ خان و کاراپت خان نیز از جمله بازرگانان مشهور ارمنی ساکن قزوین بودند. نامههای متعددی با مهر برجسته از شرکت تجارتی برادران تومانیان [تومانیانس] در آرشیو کلیسای وانک وجود دارد.»
بعد از پایان جنگ جهانی دوم، در سال ۱۹۴۶، رهبری اتحاد شوروی برنامهای تصویب کرد برای تشویق و سازماندهی مهاجرت انبوه ارامنه کشورهای مختلف جهان به ارمنستان. این برنامه به طور طبیعی شامل ارامنه ایران هم میشد. بین دولت وقت ایران و شوروی توافق به عمل آمد تا طبق برنامهریزی معین ارامنه از مناطق روستایی و شهری کشور به ارمنستان مهاجرت کنند.
طبق آمار گوناگون حدود بیست هزار نفر از ارامنه ایران در سالهای ۱۹۴۶ تا ۱۹۴۸ به ارمنستان مهاجرت کردند. در مناطق روستایی بیشترین مهاجرت از روستاهای فریدن صورت گرفت و سپس از روستاهای ارمنی نشین چهارمحال. از شهرهای تبریز، تهران، اراک، قزوین، همدان و اصفهان نیز گروههایی به ارمنستان رفتند.
کمیتههای مخصوص نرگاقت در تهران و شهرها تشکیل شد که از روستاییان ثبت نام میکردند، آنها را با کامیون به تهران میآوردند و از آن جا از طریق جلفای قدیم با قطار یا از طریق انزلی-باکو با کشتی راهی ارمنستان میکردند. این رویداد که در زندگی ارامنه ایران نقش مهمی داشته است.
در ۱۹۰۲ ارمنیان ایران در سیزده شهر، ۱۲۱ روستا زندگی میکردند و دارای ۵۳ مدرسه بودند که برخی از آنها مختلط بود. ارمنیان در سراسر ایران زمین ۱۸۷ کلیسا، ۱۶۲ کشیش، ۷ دیر و دو پیشوای مذهبی یکی در تبریز و دیگری در جلفای اصفهان داشتند.
جامعه ارمنی ایران در پی انقلاب مشروطه درسالهای ۱۱-۱۹۰۵ از حق داشتن نماینده در مجلس شورای ملی برخوردار شد. پس از استقرار جمهوری اسلامی ایران، همان حقوق به قدرت خود باقی ماند. بر اساس ماده ۱۶۴ قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، ارمنیان دارای دو نماینده در مجلس شورای اسلامی هستند (از سوی ارمنیان ساکن در جنوب و شمال). آزادی مذهبی آنان نیز در ماده ۱۳ همان قانون پیشبینی شده است.
روبرت بگلریان و کارن خانلری نمایندههای کنونی جامعه ارمنیهای ایران در مجلس هستند.
اکنون اکثریت جمعیت ارمنیان ایران در تهران، سپس در جلفای نو (اصفهان)، تبریز، ارومیه، قزوین، اراک، مشهد، شیراز، گرگان، رشت، شاهین شهر و اهواز زندگی میکنند.
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
ارسالها: 23330
#294
Posted: 15 Apr 2014 22:34
استقرار ارمنیان در تهران
کلیسای سرکیس مقدس تهران
بنا به گزارشی، در سال ۱۷۵۰م تعدادی از ارمنیان در دروازه شاه عبدالعظیم تهران ساکن بودند، از این رو میتوان گفت که ارمنیان پیش از جلوس کریمخان زند به سلطنت در سال ۱۱۶۳ه. ق و در زمان نادرشاه افشار به تهران آمده بودند. این گروه باید نخستین گروه از ارمنیانی باشند که به قصد رهایی از رفتار بد نادرشاه و کارگزارانش از جلفا به تهران مهاجرت کرده بودند.
اندک اندک با مهاجرت ارمنیان از سایر شهرای ایران مانند: تبریز و جلفای اصفهان و سلماس و حتی از قفقاز و ارامنه ترکیه بر تعداد خانوادههای ارمنی ساکن تهران افزوده شد.
در سال ۱۷۶۸م در زمان سلطنت کریم خان زند، ارمنیان تهران اولین کلیسای خود را به نام کلیسای تاتووس مقدس در کوچه ارامنه بنا کردند. اکثر ارمنیان این محله صنعتگر بودند.
در نخستین سالهای سلطنت قاجار، ارمنیان تهران در دو ناحیه از شهر مستقر شده بودند، یک گروه در دروازه شاه عبدالعظیم و گروه دیگر در محله دروازه قزوین (حوالی میدان وحدت اسلامی کنونی) ظاهرا" آقامحمدخان قاجار هشت خانوار از ارمنیانی را که در قره باغ اسیر کرده بود به تهران آورده و در محله دروازه قزوین سکونت داد. این چند خانواده با اجازه شاه، در سال ۱۹۷۰ تا ۱۹۷۵م کلیسایی به نام گئورک مقدس در آن محله برای خود ساختند.
شمار ارمنیان تهران در دوره قاجار به شرح زیر است:
- ۱۸۴۹م ۳۱۰نفر
- ۱۸۷۲م ۷۵۰نفر
- ۱۸۸۰م ۱۱۷۷نفر
- ۱۹۰۳م ۱۴۵۰نفر
- ۱۹۱۳م ۲۹۰۵نفر
- ۱۹۲۲م ۳۲۴۷نفر
پارک مریم مقدس
علاوه بر تهران عدهای از ارمنیان در روستاهای اطراف تهران ساکن شدند. یکی از روستاهای ارمنی نشین ده ونک بود که از چهارمحال بختیاری به این روستا آمده بودند در سال ۱۸۵۱م ۲۱۱ نفر در دو روستا که یکی از آنها ونک بود زندگی میکردند. در دهکده دروس ۷۸ نفر، در خوردین ۳۳ نفر و بومهن ۶۲ نفر ساکن بودند. البته در سال ۱۸۹۰م جمعیت ارامنه افزوده شد.
شمار ارمنیان در سایر شهرهای ایران در سال ۱۸۵۶م به شرح زیر است:
رشت ۶۰ خانوار، بندرانزلی ۱۰ خانوار، بابل ۵۰ خانوار، گرگان ۵۰ خانوار، شاهرود ۱۰ نفر، زنجان ۲۰ نفر، شیراز ۷۰ نفر، بندر بوشهر ۱۵۰ نفر، خرقان با ۴ روستای ارمنی نشین ۹۸۰ نفر، فریدن ۶۵۱۷ نفر بوده است.
در سال ۱۸۸۰م در شهرهای سرخس با ۵۶۵۵ نفر، استان چهارمحال و بختیاری ۲۸۹۵ نفر،منطقه فریدن ۶۵۸۹ نفر و جلفای اصفهان ۲۶۵۸ نفر ارمنیان ساکن بودند.
در سال ۱۹۱۲م شمار ارمنیان آذربایجان ۳۲۷۵۰ نفر بوده است
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
ارسالها: 23330
#295
Posted: 16 Apr 2014 10:12
نقش سیاسی ارمنیان – برخی چهرههای سیاسی – نظامی و اجتماعی ارمنیان
- میرزا ملکمخان ناظم الدوله
- هوهانس خان ماسحیان (آوانس خان مساعد السلطنه)
- یپرمخان (داوتیان)
- سرهنگ گریشا
«از یاران رزمنده یپرم در جنبش مشروطه ایران و رئیس پلیس تهران.»
«اولین حقوقدان ارمنی – ایرانی که به محض ورود به ایران به آزادیخواهان پیوست و جزو یاران نزدیک یپرم در آمد. یپرم نیز او را به اداره امور مالی نظمیه برگزید و او به بهترین نحو از عهده این مهم برآمد. وی سالها خدمات مهم دولتی داشت و موسس بیمه در ایران است.»
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
ویرایش شده توسط: sepanta_7
ارسالها: 23330
#296
Posted: 16 Apr 2014 10:22
«فرمانده قوشون ایران در استانهای شیراز و اصفهان در زمان فتحعلیشاه قاجار بود.»
«ناظر فتحعلی شاه (۱۸۰۴ تا ۱۸۴۸).»
«رئیس ستاد بریگاد قزاق. او علاوه بر تدریس در مدرسه دارالفنون در وزارت اطلاعات و دارالترجمه خاصه دولتی به عنوان مترجم زبانهای روسی و فرانسه آغاز به کار کرد.»
«مشاور سید ضیاء الدین طباطبایی و شهردار تهران بود. از اقدامات او تامین روشنایی خیابانهای مهم تهران با چراق برق بود. در پی این برنامه دستور داد در خیابانهای امیریه (تهران)، خیابان لالهزار، چهارراه اسلامبول و خیابان فردوسی کنونی سیم هوایی کشیدند و در فواصل معین لامپ نصب کردند. او به صاحبان دکانهای خیابانهای لاله زار و خیابان فردوسی و خیابان ناصرخسرو را موظف کرد در و پنجره دکانهای خود را به رنگ سبز درآورند و تابلوهای لاتین سردر مغازهها و پشت شیشهها را پاک کرده، از نامهای فارسی استفاده کنند.»
- خاندان شاه نظریان شاپورزاده
«یکی از کهنترین خاندانهای ارمنی، ایرانی که قدمتی بیش از پانصد سال دارد خاندان شاه نظریان شاپورزاده گوگچهای است. این خاندان در آغاز ملکهای سرزمینی بودند که بین ساحل شرقی دریاچه سوان و شهرگنجه قره باغ واقع شده بود و مقر حکومت آنها مزرع نام داشت. دانسته نیست این دودمان از چه تاریخی ملکهای این ناحیه بودند. نخستین سند در مورد این خاندان مربوط به سال ۹۴۴ه. ق است.»
- میرزاجان داودخان/داویدخان/ژان داود هوهانس
«یکی از شخصیتهای برجسته ارمنی در دوره سلطنت محمدشاه و ناصرالدینشاه قاجار، میرزا جان داودخان یا جان داود ارمنی است. داودخان از کارمندان دربار و مترجم اول دربار محمد شاه و ناصرالدین شاه بود.»
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
ارسالها: 23330
#297
Posted: 16 Apr 2014 10:26
- ست خان آسدوادزادوریان (صدقی بیگ)
«در اواخر سده هجدهم میلادی در یک خانواده بازرگان در بندر بوشهر دیده به جهان گشود. ست خان در کودکی نزد کشیش کلیسای بوشهر به تحصیل پرداخت. در سیزده سالگی خانواده اش او را برای ادامه تحصیل و فراگرفتن زبان انگلیسی به بمبئی فرستادند. در تهران ست خان به استخدام دربار قاجار درآمد، سپس به تبریز نزد عباس میرزا نایب السلطنه رفت و عباس میرزا به او لقب خان داد.»
«یکی از معروفترین خانوادههای ارمنی شهر تفلیس در گذشته، خانواده اناگولوپیان بود. بزرگ این خانواده به نام میرزاگورگن یا گرگین، یکی از وزیران پادشاه گرجستان بود. چنگور یکی از پسران میرزاگورگن در سپاه پاول سیسیانوف فرمانده روس بود. او به اسارت سپاهیان ایران درآمد. چنگور جوانی تنومند، بلندبالا و خوش صورت بود. او را مقطوع النسل کردند و آغامحمدخان قاجار او را منوچهر خواند و بعدا" هم به او لقب خان داد. منوچهر خان در دربار قاجار رشد و ترقی کرد. وی در آغاز از خواجگان حرمسرا بود. پس از چندی غلام خاصه شاه و خواجه باشی دربار شد، و سرانجام به مقام (ایشیک آقاسی باشی) رئیس یا وزیر تشریفات نائل آمد. منوچهرخان از ندیمان نزدیک و مورد اطمینان فتحعلی شاه بود. شاه در بیشتر مواقع در کارهای بسیار مهمی با او شور و مشورت میکرد. یحیی میرزا پسر فتحعلی شاه در سن هشت سالگی حاکم گیلان شد و منوچهرخان در سال ۱۸۲۳م به عنوان پیشکاری او تعیین شد و توانست یاغیان و راهزنان راهها را سرکوب نماید و راهها را امن کرد و به تجار، خصوصا" تجار ارمنی کمک مالی فراوان کرد و به تدرویج و توسعه تجارت همت گماشت.»
«یکی دیگر از اعظای خانواده اناگولوبیان، سوقومون (سلیمان) برادر منوچهر خان معتمدالدوله بود. سلیمان در قتلعام تفلیس به دست سپاهیان آقا محمد خان با فداکاری مادرش جان سالم به دربرد. به توصیه برادرش منوچهرخان او با مادرش به ایران آمد. سلیمان ابتدا به خدمت عباس میرزا نایب السلطنه درآمد و به کار سپاهیگری مشغول شد، وی در جنگهای ایران و عثمانی نیز شرکت جست. سلیمان خان سهام الدوله که بسیار مورداعتماد و توجه امیرکبیر بود پس از چندی به حکومت لرستان و خوزستان منصوب شد. سلیمان دو پسر داشت به نامهای جهانگیر خان که او وزیر صنایع بود و منصب سرتیپی داشت و پسر دیگر او نریمان خان قوام السلطنه به زبان فرانسوی مسلط بود و مترجم وزارت امور خارجه و دارای منصب نیابت اول آجودان باشی داشت.»
«یکی از اعضای خانواده انیگولوپیان بود او از ارامنه گرجستان بود که به ایران آمد از تهران به تبریز رفت و به سپاهیان عباس میرزا پیوست و به عضویت فوج مخصوص وی درآمد. او یکی از اعضای هیئت نمایندگی ایران برای مذاکره با دولت عثمانی بود. آقالربیگ لقب خان را از عباس میرزا دریافت کرد. او به زبانهای فارسی و روسی تسلط کامل داشت، به عضویت در هیات نمایندگی ایران در مذاکرات عهدنامه ترکمانچای درآمد.»
- جهانگیرخان، جهانگیرخان اناگولوبیان
«برادرزاده منوچهرخان معتمدالدوله و فرزند سلیمان خان سهام الدوله بود. او در سال ۱۸۳۳م در شهر تبریز به دنیا آمد. او درجه سرتیپی را از ناصرالدین شاه دریافت نمود و بعد هم ژنرال آجودان ناصرالدین شاه شد. او صنعتگر قابلی بود و در سال ۱۸۸۲م توانست برای تفنگهای سپاهیان ایران فشنگ بسازد لذا شاه او را به وزیر صنایع منصوب کرد. در همین سال جهانگیرخان به درجه امیرتومانی نائل آمد و او بانی زرادخانه در ایران بود. ساختن کوره ذوب فلزات برای ریختن توپ در زرادخانه و برپاکردن کارخانه باروت کوبی در تهران از جمله کارهای سودمند او بود.»
- هوهانس خان آگچالیان منیع السلطنه هوهانس
«در ۱۸۳۳م زاده شد، از محل تولد و تحصیل او اطلاعی در دسترس نیست. او به استخدام وزارت خارجه ایران درآمد. در ابتدای خدمت چون به زبانهای فارسی، ترکی، ارمنی، یونانی و انگلیسی آشنایی داشت، به مترجم کارپردازی شهر ازمیر در دوران دولت عثمانی منصوب شد. هوهانس در سال ۱۸۷۵م به مقام (باش ترجمانی) و (ویس کنسول) ایران در شهر ازمیر ارتقای مقام یافت، سپس در ۱۸۸۴م به کاردانی کنسولگری ایران در شهر ازمیر گماشته شد. در سال ۱۸۸۶م لقب خان به او عطا شد. او در سال ۱۸۸۸م به نیابت اول سفارت ایران در استانبول منصوب گردید. در ۱۸۹۶م به درجه سرتیپی نایل شد و در سال ۱۸۹۷م به مصر اعزام گردید. او در سال ۱۸۹۹م به لقب منیع السلطنه مفتخر گردید و به عنوان سفیر فوق العاده ایران برای اعلام جلوس مظفرالدین شاه به تخت شاهی به دربار بلگراد و دربار صوفیه اعزام شد. هوهانس خان عضو کمیسیون اصلاح امور پستی و تلگرافی میان دولت ایران و عثمانی و نیز عضو کمیسیون تجدید عهدنامه بازرگانی در دربار بود.»
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
ارسالها: 23330
#298
Posted: 16 Apr 2014 10:29
- ماطه وس خان (ماتئوس خان) ملیکیانس
«در سال ۱۸۷۵م در خانواده ملیکیانس که از ارمنیان همدان بود متولد شد و در تهران در مدرسه هایگازیان دیپلم گرفت و وارد کالج آمریکایی شد. پس از فارغالتحصیلی در همان کالج به مدت دو سال مشغول تدریس شد. او به استخدام وزارت مالیه درآمد و در اداره خزانه مشغول کار شد و ملقب به خان گردید. او در سال ۱۹۰۴م کتابی تحت عنوان (مملکت شمس طالع یا دولت ژاپن) به فارسی ترجمه و تالیف کرد و برای نخستین بار مردم ایران را با کشور ژاپن آشنا ساخت. وزارت مالیه در سال ۱۹۱۰م اداره رسومات را تاسیس کرد و او به ریاست آن برگزیده شد.
در سال ۱۹۳۶م به دستور رضاشاه مدارس ارمنیان در سراسر ایران بسته شد و در آن تاریخ ماطه وس خان مدیر مدارس ارمنیان تهران بود، او را زندانی کردند. ماطه وس خان نامهای به رضا شاه میفرستد و شاه او را از زندان آزاد میکند ولی مختاری رئیس شهربانی با آزادی ماطه وس خان مخالفت ورزید و او را به زندان قصر فرستادند. او در سال ۱۹۴۱م از زندان آزاد شد و هشت ماه بعد از آزادی فوت کرد.»
«در سوم ژوئیه سال ۱۸۷۸م در شهر همدان متولد شد. او فارغالتحصیل کالج آمریکایی بود. او به زبانهای فارسی و ارمنی و انگلیسی آشنایی کامل داشت. موسس خان به استخدام وزارت مالیه درآمد و بعدها به سمت رئیس گمرک بندر لنگه درآمد و پس از مدتی رئیس گمرک بوشهر شد. او رئیس مالیه استان فارس و سپس رئیس مالیه تبریز گردید. او در سال ۱۹۲۱م رئیس موسسه انحصار دخانیات ایران گردید. از سوی احمدشاه قاجار نشان شیر و خورشید درجه دوم به او اهدا شد. موسس خان در کلیه سازمانهای وابسته به کلیسا و انجمنهای خیریه فعالیت پرثمر داشت. او برای بقا و دوام مدرسه هایگازیان تلاش بسیار کرد و تا آخر عمر خود رئیس انجمن کل خیریه ارمنیان تهران بود. موسس خان در هفدهم ژانویه سال ۱۹۳۳م در تهران در گذشت.»
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
ارسالها: 23330
#299
Posted: 16 Apr 2014 10:31
ارمنیان در دارالفنون
یک ماه پس از آغاز بنای دارالفنون در ۱۲۶۶ه. ق. امیرکبیر صدراعظم باکفایت ایران زمین، به (جان داودخان) ارمنی یا داوید داویدیان، مأموریت داد به کشور اتریش و پروس برود و معلمانی برای تدریس در دارالفنون استخدام کند.
امیرکبیر در شوال ۱۲۶۶ه. ق اختیارنامهای به جان داودخان داد که در قسمتی از اختیارنامه چنین نوشته است:
«عالی جاه فطانت و ذکاوت همراه زیده المسیحین مسیوجان داود مترجم اول دولت علّیه ایران را مرقوم میشود که چون برای مکتبخانه پادشاهی که در مقر خلافت باهره بنیان شده است، شش معلم که کمال مهارت و وقوف داشته باشند و از قرار بتفصیل؛ معلم نظام پیاده یک نفر، معلم حکمت و جراحی و تشریح یک نفر، معلم هندسه یک نفر، معلم علم معدن یک نفر، معلم توپخانه یک نفر، معلم سواره نظام یک نفر ضرور و در کار است، لهذا آن عالیجناب از جانب شرافت جوانب اولیای دولت علّیه مأمور و مرخص است که به مملکت شما (اتریش) و پروس رفته، معلمهای مزبور را از قرار تفصیل فوق تا مدت پنج تا شش سال اجیر کرده با مخارج آمدن و رفتن نوشته به آنها داده هر قراری که عالی جاه به آنها بدهد در نزد اولیا دولت ابدمدت مقبول و ممضی است.
حرره فی شهر شوال ۱۲۶۶ه. ق.»
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
ارسالها: 23330
#300
Posted: 16 Apr 2014 10:36
معلمان ارمنی دارالفنون
«فرزند ماردیروس خان امیرتومان - فارغالتحصیل دانشکده السنه شرقیه لازاریان در مسکو»
- میرزا ملکم خان ناظم الدوله
«فارغالتحصیل از العلوم الحکمتیه شاهانه (دارالفنون طبی همایون) شهر استانبول. دکتر دالکجیان در دارالفنون داروسازی تدریس میکرد.»
«بازیل که از او با نامهای میناس، مانوک و بارسق یاد شده در ۱۴ ژوئن ۱۸۵۷م/۱۲۷۳ ه. ق در محله تبریزیان جلفای اصفهان دیده به جهان گشود و دوره ابتدایی را در مدرسه میناس، در جلفا طی کرد. در سال ۱۸۷۱م/۱۲۸۸ به هندوستان رفت، در کالج (سورپ پرگیچ) به تحصیل پرداخت و موفق به اخذ لیسانس شد. در سال ۱۸۸۰م وارد دانشکده پزشکی شد. در سال ۱۸۸۱م به انگلستان مسافرت کرد و در دانشکده پزشکی ادینبرو تحصیل کرد. در سال ۱۸۸۹م/۱۳۱۶ه. ق به تهران آمد و به عنوان استاد در رشته پزشکی دارالفنون به تدریس پرداخت. او مدت ۲۲ سال استاد و رئیس رشته پزشکی دارالفنون بود، و در طی این سالها۱۸۹ پزشک تحویل جامعه ایران داد.»
«متولد تبریز. ساگینیان پس از پایان تحصیلات در تبریز به کشور سوئیس رفت و در دانشگاه ژنو در رشته علوم سیاسی و اقتصادی به تحصیل پرداخت. پس از مراجعت به ایران در دارالفنون علوم سیاسی و اقتصادی تدریس میکرد.»
«او مدرس داروسازی در دارالفنون بود»
- هوانس ماسهیان (آوانس خان مساعد السلطنه)
«در دارالفنون در شعبه علوم سیاسی، حقوق بینالملل و تاریخ جهان تدریس میکرد.»
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.