ارسالها: 23330
#341
Posted: 17 Apr 2014 16:06
شخصیت مشهور
از مشهورترین ارمنیان گیلان آرسن میناسیان معروف به موسیو آرسن، که وی نیکوکار و موسس اولین داروخانه شبانه روزی ایران و بنیانگذار اولین خانه سالمندان و معلولین کشور در شهر رشت میباشد. دیگر ارمنی معروف گیلان را میتوان هراند میناسیان که در زمینه کارگردانی و تدوینگری سینما فعالیت داشت، نام بُرد.
تغییر دین
هر از چند برخی منابع خبری در کشور، از تغییر دین برخی مسلمانان گیلان به مسیحیت ، و ارمنیان گیلان به اسلام مخابره میکنند.
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
ارسالها: 23330
#342
Posted: 17 Apr 2014 16:08
ارمنیان و تئاتر رشت
استان گیلان از دیرباز به لحاظ مزایای ویژه اش به هند ایران و از دیگر لحاظ به مظهر کمال و جمال و طراوت و زیبایی توصیف شده است و به علت دارا بودن این ویژگی ها همواره محل گذر و چهارراهی بین اروپا و آسیا بوده. در این میان، حضور گستردهٔ ارمنیان و نیز مهاجران روس در این استان، به ویژه در شهرهای رشت و بندرانزلی، منشاء خدمات بسیار و شکوفایی فرهنگی مردم این خطه شده. ورود گروه های متعددی از ارمنیان قفقاز به بندرانزلی و رشت و اجرای آثار نمایشی فراوان در این شهرها باعث ظهور هنر، به ویژه تئاتر، در گیلان و حتی ایران شد.
حضور گریگور یقیکیان در رشت خواه و ناخواه سبب جلب هنرمندان ارمنی شده بود و احتمالاً هم او بود که نخبه ترین بازیگران تئاتر ارمنیان را، که فقط به زبان ارمنی و برای ارمنیان رشت نمایش می دادند، وارد گروه های تئاتری رشت و بندرانزلی کرد.
با اینکه تئاتر رشت قبل از 1300 شمسی آغاز به کار کرده بود ولی فعالیت های تئاتری آن بین 1300 تا 1304 اوج گرفت. دانش و رادمردی حسن ناصر و دایی نمایشی، گریگور یقیکیان، جهانگیر سرتیپ پور و... سبب شد تا در این دوره تئاتر رشت از موقعیت ممتازی در ایران برخوردار شود. تنوع در ترجمهٔ آثار نمایشی، نوشتن نمایش نامه به دست نویسندگان گیلانی، تعداد گروه ها و استفاده از تجربه های سال های آغازین تئاتر از جمله دلایل شکوفایی تئاتر رشت بود. در این هنگام بود که ارمنیان رشت فعالیت تئاتری خود را در گروه های نمایشی این شهر آغاز کردند.
دلایل پا گرفتن تئاتر در ایران را باید در عوامل اجتماعی، فرهنگی و ... جست وجو کرد؛ از سفر سیاحان ایرانی به فرنگ، که معمولاً از رشت و انزلی می گذشتند و به اروپا می رفتنـد، گرفـتـه تـا سفر هیئت های تئاتری از قفقاز بـه ایران و فرایندهای سیاسی ـ روشنفکری، که زاییدهٔ شرایط اجتماعی دورهٔ مشروطیت ایران بود. در این نوشتار بر این مسئله تأکید دارم که موقعیت اجتماعی، اقتصادی و سیاسی استان گیلان در شکل گیری تئاتر در این منطقه تأثیر داشته است.
بذر اولیهٔ تئاتر را ارامنه در گیلان پراکندند که با تلاش و کوشش هنرمندان گیلانی حاصل آن باروری بخشی از تاریخ ملی تئاتر کشورمان شد.
قبل از شکل گیری اولین کانون تئاتری در رشت در1298 ش، گروه های ارمنی اولین گروه های نمایشی ای بودند که به رشت و انزلی می آمدند و به اجرای نمایش پرداختند. متأسفانه، مدارکی که تاریخ دقیق رفت و آمد این گروه ها و عنوان نمایش ها، نام نویسندگان، کارگردان ها و ... را مشخص سازد در دست نیست.
بنابر آنچه در حافظهٔ برخی افراد کهنسال و دانشور به جای مانده خچوی دلال اولین نمایش نامه ای است که در رشت به اجرا درآمد. هاروتیون میناسیان، در یادداشت های خود، تاریخ آغاز تئاتر گیلان را مقارن اجرای این اثر در1264ش/1885م دانسته. او اشاره می کند که این نمایش نامه به زبان فارسی در رشت اجرا شده و از اجرای نمایش دیگری نیز به نام انجیرِ خچو نیز یاد می کند که هر دوی این آثار کمدی بوده اند. هیچ گونه اطلاعی از پدید آورندگان این نمایش در دست نیست اما یک مسئله روشن است و آن اینکه ارمنیان و گروه های دیگری که از قفقاز به ایران می آمدند شخصیت های اصلی نمایش را با خود می آوردند و بازیگران فرعی را از میان مردم بومی انتخاب می کردند.
اجرای این نمایش نامه در رشت و احتمالاً اجرای آثار دیگر خود حکایتی شیرین دارد.
در آن زمان تالار نمایش در رشت وجود نداشت و این نمایش در یک انبار به روی صحنه رفت. در رشت پزشک صاحب نامی به نام دکتر استپانوس زندگی می کرد که در زبان محاورهٔ گیلانی به او حکیم فانوس می گفتند. وی در محلهٔ سرچشمهٔ رشت باغی داشت که به نام خود او معروف بود. انباری در این باغ وجود داشت که حکیم گیلانی آن را با کمی دستکاری و هزینه شخصی به صحنهٔ نمایش تبدیل کرده بود و نمایش های خچوی دلال و انجیر خچو در این باغ به روی صحنه رفتند.
اولین تالار نمایش را در رشت آوِدیس هوردانانیان ساخت. او برای یادبود فرزندش مدرسه ای برای ارمنیان رشت بنا کرد که مجهز به سن و تالار نمایش بود. در این تالار، ارمنیان قفقازی ای که به رشت می آمدند، ارمنیان گیلان و سایر گروه های تئاتری نمایش اجرا می کردند. تا 1317ق/1900م این تالار تنها تالار تئاتر رشت بود. در این سال و در زمان حکومت سپهدار تنکابنی، مدرسه ای به نام مدرسهٔ مظفریه شرف در ضلع جنوبی سبزه میدان ساخته شد که در آن تالاری برای تئاتر در نظر گرفتند. سن مدرسهٔ ارامنه متعلق به گروه های تئاتری بود ولی تالار نمایش مدرسهٔ مظفریه شرف فقط از آنِ مدرسه.
فریدون نوزاد دربارهٔ ارمنیان هنرمند و این تالار می گوید بعد از ویران شدن اولین کلیسای ساخته شده در رشت، در سانحهٔ آتش سوزی1889 م، کلیسای سورپ مسروپ ساخته شد. وُل هوسپان، نمایندهٔ بازرگانی تومانیانس، نیز به نام همسرش، مریم، مدرسهٔ ماریامیان را ساخت. این مدرسه و کلیسا هم در1298 ش/1919 م هنگامی که بلشویک ها به گیلان آمدند و بازار رشت را برای یغما به آتش کشیدند طعمهٔ شعله های آتش شد و از بین رفت. خوشبختانه، چون آودیس هوردانیان مدرسهٔ ارامنه را بنیان نهاده بود وقفه ای در امر آموزش پدید نیامد. از آنجا که هوردانیان مردی آگاه بود برای اینکه این مدرسه به مجتمعی فرهنگی و هنری تبدیل شود و نیازهای جامعهٔ ارمنیان را برطرف سازد از آغاز احداث ساختمان مدرسه به ساخت تالار و سنی زیبا پرداخت. در این تالار نمایش بود که تئاتر ارمنیان جانی تازه گرفت و راه کمال پیمود. در آن زمان، گروه هایی به سرپرستی آبدالیان، گوستانیان، یقیکیان و عده ای دیگر از هنرمندان معروف عصر از قفقاز (ارمنستان، گرجستان و بادکوبه) برای اجرای نمایش به رشت آمده بودند که اکثر این هنرمندان اصلاً ایرانی و ساکن تفلیس، ایروان یا دیگر نقاط روسیه بودند.
فریدون نوزاد دربارهٔ بانوان هنرمند ارمنی می نویسد:
((بانوان ارمنی ... در تئاترها ابراز هنرمندی می کردند و زنان نام آوری هم در این رشتهٔ هنری داشتند. این زنان هنرمند پاره ای مواقع نمایش های خاص برای زنان ایرانی در سالن مدرسهٔ مذکور ترتیب می دادند... با توجه به ساختمان سن ارمنیان باید پذیرفت که نمایش قبل از1283 ش/1902 م جای خود را در گیلان گشوده بود)).
در این زمان، تهران هنوز با تئاتر آشنایی نداشت. از1290 ش به بعد، گروه های تئاتری در رشت یکی پس از دیگری چهره نمایاندند و متن های ترجمه شده از مولیرو رابیش و نیز متون ترجمه شده از ترکی به روی صحنه رفتند. از آغاز1300 ش تلاش هنرمندان تئاتر شکل دیگری یافت. از این سال به بعد، کارگردانان در رشت با متون نمایشی ای که حاصل کار نویسندگان گیلانی بود روبه رو شدند. در میان نویسندگان این دوره، چهره ای شاخص وجود دارد به نام گریگور یقیکیان.
زندگی پرفراز و نشیب یقیکیان از سرزمین عثمانی آغاز شد. وی در1880 م در آکن ارمنستان غربی دیده به جهان گشود. تحصیلات متوسطهٔ خود را در اسلامبول و تحصیلات عالی را در ونیز ایتالیا به پایان رساند. به دنبال کشتار ارامنه در1915 م، به دست دولت عثمانی از این سرزمین گریخت و به بادکوبه رفت. در بادکوبه، به دیدن نمایشی به نام نادانلیق اثر نریمان نریمانوف رفت که تماشای آن دیدار با نویسنده اش نقطهٔ عطفی در زندگی او محسوب می شود. مسافرت های وی در جنوب اروپا و قفقاز سبب آشنایی اش با آزادی خواهان ترک، ارمنی، گرجی و روس شد. پس از این دوران یقیکیان به ایران آمد و در بندرانزلی به مدیریت مدرسهٔ رشیدیه رسید. در سال هایی که آزادی خواهان علیه استبداد مبارزه می کردند، یقیکیان به انقلابی های گیلان و نهضت جنگل نزدیک شد و رهبران جنبش جنگل به دلیل آشنایی اش به چند زبان وی را پذیرفتند.
پس از شکست نهضت جنگل، یقیکیان به تهران عزیمت کرد. پس از مدتی اقامت در تهران، بار دیگر به گیلان بازگشت اما این بار علاوه بر نوشتن نمایش نامه و داستان به روزنامه نگاری نیز می پرداخت. سپس، به گروه اکتوران آزاد پیوست که هدفشان پیشبرد فرهنگی و هنری مدارس و یتیم خانه ها بود و در مدارس و مؤسسه های خیریه به طور رایگان نمایش می دادند. این جمعیت با همین هدف تبدیل به جمعیت آزاد ایران شد و یقیکیان و دیگر یارانش، استپان سیمونیان؛ جهانگیر سرتیب پور؛ آروسیاک هاروتیونیان؛ آستقیک یقیکیان (همسر گریگور) و آنوش سرکیسیان، بیش از شش نمایش را به روی صحنه بردند.
گریگور یقیکیان، پس از عمری مبارزه و تلاش، در 14 دی1330 ش/ 24ژانویه1951 م درگذشت و در گورستان قدیمی ارامنهٔ تهران، به خاک سپرده شد.
آثار یقیکیان را از لحاظ محتوایی می توان به دو دسته تقسیم کرد:
1-نمایش نامه های تاریخی
2- نمایش نامه های اخلاقی
نمایش نامه های جنگ مشرق و مغرب یا داریوش سوم ـ کدمانس و انوشیروان عادل و مزدک دو نمایش نامهٔ تاریخی یقیکیان اند.
نمایش نامهٔ جنگ مشرق و مغرب یا داریوش سوم ـ کدمانس تراژدی ای است در پنج پرده و ده تابلو. این اثر در سال های1302 ـ1303 ش نوشته شده است و میرزا احدخان دبیری با مساعدت گریگور یقیکیان این اثر را ((به لِسان شیرین فصیح فارسی)) ترجمه کرد. این نمایش نامه اولین بار، در1303 ش، در تالار نمایش مدرسهٔ ارامنهٔ آوِدیس هوردانیان رشت، اجرا شد.
نمایش نامهٔ انوشیروان عادل و مزدک تراژدی دیگری است از یقیکیان در پنج پرده و هشت تابلو. این نمایش نامه را جهانگیر سرتیپ پور به فارسی ترجمه کرده است و اولین بار، در تالار نمایش مدرسهٔ ارامنه و بار دوم، در1309، در سن بلدیهٔ رشت، به نمایش گذاشته شد.
از میان نمایش نامه های اجتماعی یقیکیان، دو نمایشنامهٔ کوتاه میدان دهشت و حق با کیست در دست است که با توجه به شرایط و نیز دید تیزبین نویسنده بخشی از مسائل اجتماعی را، که از طراوت و تازگی ویژه ای نیز برخوردار است، به نمایش می گذارند. میدان دهشت، که در سه پرده نوشته شده، در1308 ش در رشـت به روی صحنـه رفت. این نمایش نامه یکی از احساسی ترین نمایش نامه های یقیکیان است که مسئلهٔ جنگ را مطرح می کند. حق با کیست نمایش نامهٔ سه پرده ای دیگری از یقیکیان است که دو دیدگاه و دو خاستگاه فکری از دو نسل را با هم مقایسه می کند.
در میان هنرمندان ارمنی، استپان سیمونیان در مقام مترجم آثار نمایشی از زبان ارمنی به فارسی جایگاه ویژه ای دارد. استپانیان در رشت حداقل دو اثر نمایشی را از زبان ارمنی به فارسی ترجمه کرد که گریگور یقیکیان آنها را به روی صحنه برد. این آثار عبارت بودند از:
1- برای شرف، اثر الکساندر شیروان زاده
2- دیر باشد و خوش باشد، اپرت کمدی
جهانگیر سرتیپ پور دربارهٔ سیمونیان می گوید:
((سیمونیان ترجمه نمی کرد. او از ارمنیانی بود مثل دایی نمایشی که با گروه های قفقازی شروع به کار کرد و اعتباری یافت. دختر او هم، که هنرمند بود و بعد در روسیه آوازه خوانی سرشناس شد، ممکن است ترجمه کرده باشد. نمی دانم اما هنرپیشهٔ خوبی در صحنه بود و خیلی هم مسلط بود و برای شرف و اپرت دیر باشد و خوش باشد را بازی کرد. سیمونیان بازیگر خوبی بود)).
به استناد سندی که منتشر شده سیمونیان در1316 ش نمایش نامهٔ اتللو را به فارسی ترجمه کرده است. آندرانیک هوویان در مقالهٔ ((نمونه هایی از سانسور)) سندی ارائه داده که براساس آن استپان سیمونیان نمایش نامهٔ اتللو، اثر شکسپیر، را به فارسی برگردانده است. بر روی جلد این نمایش نامه، که احتمالاً تایپی است، نوشته شده مترجم استپان سیمونیان و زیر نام او آمده است ((تصحیح... آقای گرمسیری)).
هنگامی که ترجمهٔ اتللو برای کسب اجازه به ادارهٔ انطباعات ارائه شد، شدیداً از تیغ سانسور گذشت. سانسور از صفحهٔ نخست آغاز شد. مأمور سانسور نمایش نامه پس از اینکه آن را به خوبی سلاخی کرد، به شرح زیر به آن اجازهٔ نمایش داد:
((اجرای [این نسخه] پیس درام موسوم به اتللو اثر شکسپیر ابرازیه آقای قسطانیان در پنج پرده، که از زبان ارمنی به فارسی ترجمه شده بود و دارای 45 صفحهٔ نیم ورقی و تمام صفحات آن به مُهر ادارهٔ انطباعات ممهور است، برای یک برنامه (دو شب) به زبان فارسی مانعی ندارد...)).
از جمله نمایش نامه هایی که در رشت ترجمه شده و نسخه های خطی آن در دست است نمایش نامه ای است به نام شاعر که از زبان ارمنی به فارسی برگردانده شده. نویسنده، مترجم و تاریخ ترجمهٔ این اثر مشخص نیست. این اثر نمایش نامه ای است فکاهی، در شش صفحه، که بر روی کاغذ 35 سطری نوشته شده و دارای چهار شخصیت به نام های میهران (شاعر)، سَلاگ (وکیل دادگستری)، داوید (نوکر شاعر) وتوروس (نوکر وکیل) است.
در میان بازیگران تئاتر رشت، در1303 ش، آروسیاک هاروتیونیان از موفقیت ویژه ای برخوردار بود. دربارهٔ زندگی او هیچ اطلاعی در دست نیست ولی بدون شک هاروتیونیان از ارامنهٔ ساکن رشت بود که با کمک یقیکیان پا به صحنهٔ نمایش گذاشته بود. او در نمایش جنگ مشرق و مغرب یا داریوش سوم ـ کدمانس در نقش روشنک ظاهر و به خاطر بازی در این اثر از طرف جمعیت فرهنگی آزاد ـ ایران به دریافت نشان بازیگر برتر نایل شد. در کارنامهٔ هنری این بازیگر، بازی در نمایش پریچهر و پریزاد، اثر رضا کمال شهرزاد، نیز دیده می شود. این اثر با همکاری انجمن فرهنگ و انجمن آزاد ـ ایران در رشت به روی صحنه رفت. هاروتیونیان این بار برای بازی در این اثر از طرف انجمن فرهنگ به دریافت نشانی دیگر نایل آمد. ناگفته نماند که در تئاتر رشت از1303 ش نام بازیگر دیگری که به دریافت نشان نایل شده باشد دیده نشده است.
دیر باشد و خوش باشد اثر دیگری است که هاروتیونیان در آن نقشآفرینی کرده. بنا به گفتهٔ قازاریان دو بازیگر دیگر این نمایش عبارت بودند از شوشیک بالاسان مسروپیان و هایک بالاسان مسروپیان. این نمایش نامه را استپان سیمونیان از ارمنی به فارسی برگردانده بود و هاروتیونیان در آن نقش نازیک را برعهده داشت.
یقیکیان در 2 آذر 1308 نمایش حق با کیست و در دهم بهمن همین سال دو کمدی کوتاه در لباس زن و خانم بالماسکه رفت را به روی صحنه برد. فهرست کامل بازیگران این نمایش نیز در دست نیست تا مشخص شود که در دورهٔ پایانی کار یقیکیان در تئاتر گیلان (1308ش) آروسیاک با او همکاری داشته یا نه؟
کارنامهٔ بازیگری هاروتیونیان دو ویژگی دارد. نخست اینکه او و فاطمه فشوری جزئ اولین زنان گیلانی بودند که بر روی صحنه رفتند و دوم اینکه بر اساس مدارک موجود، در فاصلهٔ سال های1303 ـ 1305، هاروتیونیان تنها هنرپیشه ای بود که به دریافت نشان در بازیگری مفتخر شد.
نمایش دیگری که در1300 ش در رشت و بندرانزلی به روی صحنه رفت عاشق غریب به کارگردانی گوستانیان بود که در1302 ش مجدداً در این دو شهر به نمایش درآمد. بازیگران آن از ارامنهٔ تهران بوده اند ولی اطلاع دقیقی از نام هنرپیشگان در دست نیست.
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
ویرایش شده توسط: sepanta_7
ارسالها: 23330
#343
Posted: 17 Apr 2014 16:14
کلیسای مریم مقدس (س)، بندر انزلی
کلیسای مریم مقدس در شهر ساحلی بندر انزلی در استان گیلان واقع است. این کلیسا در سال 1885 میلادی با هزینه شخصی به نام آواک ملک الله وردیان از ارامنه شهر بنا گردیده است که سومین کلیسای این شهر است. دیوارهای خارجی این کلیسا با سیمان و دیوارهای داخلی با گچ پوشانده شده اند. کلیسا به شکل مستطیل در جهت شرق به غرب است. دارای سه ورودی در سه ضلع آن به جز ضلع شرقی است که محراب در آن قرار دارد. در دو سمت محراب کلیسا اطاقکهایی قرار دارد. سقف کلیسا بر روی چهار ستون استوار است. گنبد ناقوسخانه کلیسا با شش ستون در بالای ورودی سمت غرب کلیسا قرار دارد.
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
ارسالها: 23330
#344
Posted: 17 Apr 2014 16:17
یک جوان مسیحی در رشت مسلمان شدن
یک پسر مسیحی که ساکن رشت است مدتی بود که شوق مسلمان شدن در دل داشت و چندین بار از مقابل مسجد حاج مجتهد رشت عبور میکرد و خجالت میکشید که به مسجد برود و این موضوع را با مسلمانان در میان بگذارد.
این جوان مسیحی چون میدانست که چند سال قبل هم دختری مسیحی در این مسجد مسلمان شده بود، از این رو به این مسجد گرایش پیدا کرد.
در روز عرفه هنگام خواندن دعای پرفضیلت این روز بود که بالاخره این جوان به مسجد رفت و برخی حاضرین در مسجد، این موضوع را به حجت الاسلام و المسلمین جوادی امام جماعت مسجد گفتند.
حجت الاسلام جوادی با این جوان صحبتهایی کرد و به اخلاص عملش پی برد؛ در این بین خواندن دعای عرفه را متوقف کردند و حاج آقا جوادی شهادتین را به این جوان آموزش داد و فرد مسیحی با بیان نمودن این اذکار مسلمان شد.
در همین حال بود که مردم حاضر در مراسم دعای عرفه بسیار منقلب شدند و در کل جلسه خیلی تأثیر گذاری بود.
این جوان تصریح کرد: پدر و مادرش او را تهدید نمودند که نباید مسلمان شود و در صورت مسلمان شدنش تصمیمات ناخوشایندی برایش خواهند گرفت.
حجت الاسلام جوادی از این جوان پرسید که میخواهی مسلمان شیعه شوی یا مذهب دیگری را بر میگزینی؟ و او با افتخار تمام شیعه شدن را به بقیه ترجیح داد و ۱۲ امام معصوم(ع) را به عنوان جانشینان بعد از پیامبر(ص) قبول کرد.
امام جماعت مسجد به این جوان خاطرنشان کرد: لزومیندارد که اسم مسیحی داشته باشی و اسم "علی" را برایش انتخاب کرد./8 دي
منبع
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
ویرایش شده توسط: sepanta_7
ارسالها: 23330
#345
Posted: 17 Apr 2014 16:20
300 نفر از اهالی گیلان به مسیحیت گرایش پیدا کردهاند
آفتاب: مراسم غسل تعمید در کنار دریای انزلی انجام گرفت و عدهای زن توسط یک مرد غسل تعمید داده شده و به دین مسیح گرویدند.
روزنامه جمهوری اسلامی نوشت:
در همین باره یک منبع آگاه در استان گیلان از فعالیت فرقههای مختلف خبر داد و گفت: 300 نفر از اهالی گیلان به مسیحیت گرایش پیدا کردهاند. این مقام مسئول، نام کلیسایی که افراد مسلمان را به دین مسیحی گرایش میدهند، یاران شیطان نامید و افزود: منابع مالی آنها از خارج از کشور تامین میشود و به دلیل حمایت سازمان ملل از این افراد نمیشود کاری انجام داد.
وی با اشاره به پخش فیلم غسل تعمید در یکی از شهرهای گیلان افزود: مراسم غسل تعمید در کنار دریای انزلی انجام گرفت و عدهای زن توسط یک مرد غسل تعمید داده شده و به دین مسیح گرویدند.
این منبع خبری همچنین از تشکیل جلسات وهابیون در یکی از شهرهای گیلان خبر داد و گفت: در این جلسات شبانه عدهای شرکت کرده و مراسم خاص علیه اسلام را برگزار میکنند.
منبع
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
ارسالها: 23330
#346
Posted: 17 Apr 2014 16:23
ارمنی بولاق
اولین تجمع ارامنه رشت در «ارمنی بولاق» بودهاست. بولاق در ترکی به معنی چشمهاست. ارامنه به این محل «خلیفه بولاق» میگفتند. و عقیده داشتند در زمان قدیم در این محل کلیسایی وجود داشته و خلیفه ارامنه در آنجا ساکن بود. فریزر در این باره مینویسد: « در کنار این چشمه خانه کوچکی وجود داشت که ارامنه در کنار آن جمع شده و دعا میخواندند.»ارمنی بولاق" و کلیسای موجود در آن که رستم ملیک الله وردیان مسئول مرمت و بازسازی آن بود، به لحاظ بافت شهری تبدیل به معبر عمومی شد. بعدها این مکان مسیر خیابانی شد که از مجاور سربازخانه قدیمی رشت شروع و به میدان زرجوب ختم میشود.
درباره گورستان ارامنه رشت، ماکساپتیان، بر اساس اسناد بایگانی شده در کلیسای رشت چنین مینویسد:
گفته شده زمانی که شاه عباس سی هزار ارمنی را به گیلان کوچ داد، ارامنه گیلان برای ساختن مدرسه، کلیسا و گورستان زمین دزیافت کردند. از آنجا که بررسی و مطالعه اولین قبرستان ارمنیان در رشت میسر نیست، ولی به آسانی میتوان ثابت کرد که ارمنیان گیلان گورستان ویژه خود را داشته و به احتملا زیاد این گورستان باید در محله ارمنی بولاق بوده باشد. در این گورستان مسیحیان غیر ارمنی نیز دفن میشدند. در ۱۹۰۸ میلادی جامعه ارامنه رشت به کمک سایر اقلیتهای مسیحی و با دخالت روسها، یونانیها و عثمانی تصمیم به سروسامان دادن به وضع این قبرستان میگیرند. ۲۰ سال قبل ار آن تاریخ چرچیل، کنسول انگلیس اقدام به جمع آوری کمک جهت ساخت دیوار اطراف قبرستان نمود ولی ارمنیان از ترس اینکه تملک قبرستان را از دست دهند مانع آن شدند.
وسعت این قبرستان که هنوز هم در قسمت شمال شرقی محله ارمنی بولاق قرار دارد ۳۲۰۰ مترمربع میباشد
پایان ارمنی های گیلان
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
ویرایش شده توسط: sepanta_7
ارسالها: 23330
#347
Posted: 17 Apr 2014 16:30
هراند میناسیان
هراند میناسیان (زاده ۱۳۱۵) دستیار کارگردان، تدوینگر و کارگردان ایرانی
هراند میناسیان متولد سال ۱۳۱۵ در رشت میباشد. فعالیت در سینمای حرفهای را با فیلم «تپهٔ عشق» به عنوان فیلمبردار آغاز کرد. از سال ۱۳۳۹ نیز به نویسندگی و کارگردانی فیلمهای مستند و تبلیغاتی پرداخت. در سال ۱۳۴۴ با مشارکت برادرش، سلیمان میناسیان، مؤسسهٔ چاپلین فیلم را تأسیس کرد. در سال ۱۳۵۹ به آمریکا مهاجرت کرد و در آنجا شروع به کار آزاد نمود.
آثار سینمایی
- خشت و آئینه (دستیار صدا)
- طلوع (کارگردان و نویسنده)
- فریاد (کارگردان)
- خانه سیاه است
زمینه فعالیت کارگردان
تولد ۱۳۱۵
رشت ایران
ملیت ایرانی ارمنی تبار
سالهای فعالیت ۱۳۵۱ تا کنون
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
ارسالها: 23330
#348
Posted: 17 Apr 2014 16:33
آرسن میناسیان
مزار آرسن میناسیان در کلیسای ارامنه رشت
آرسن میناسیان (به ارمنی: Արսեն Մինասյան) معروف به موسیو آرسن (زاده ۱۲۹۵ خورشیدی در رشت - وفات ۱۴ فروردین سال ۱۳۵۶) از اهالی ارمنیهای استان گیلان و نیکوکاران بنام ارمنی - ایران بود.
زادروز ۱۲۹۵
رشت
درگذشت ۱۴ فروردین ۱۳۵۶ (۶۱ سالگی)
آرامگاه مدرسه ارامنه رشت (مدرسه انوشیروان)
محل زندگی رشت
ملیت ایرانی
پیشه داروساز
نقشهای برجسته نیکوکار و موسس اولین داروخانه شبانه روزی ایران و بنیانگذار اولین خانه سالمندان و معلولین ایران در شهر رشت
لقب موسیو آرسن
مذهب مسیحی
همسر مارو
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
ویرایش شده توسط: sepanta_7
ارسالها: 23330
#349
Posted: 17 Apr 2014 16:34
زندگی نامه
تحصیلاتش را در مدرسه ارامنه انوشیروان رشت شروع، و در همان مدرسه به پایان رساند. آرسن در دوران تحصیل علاقهای شدید به شیمی پیدا کرد و در همین راستا بعد از اخذ دیپلم به قزوین رفت و در داروخانهای مشغول به کار شد. آرسن عاشق " مارو " دختر داروخانه دار شد، با او ازدواج کرد. بعد از چند سال دوباره به رشت بازگشت و به ساختن دارو در این شهرمشغول شد.
موسیوکه یک داروساز تجربی بود شروع به ساختن داروهای تخصصی کرد و داروها رابه داروخانهها میفروخت و از این راه داروخانه چیهای رشت پول هنگفتی به جیب میزدند، آرسن که دید از زحمات او عدهای سود جو به پول رسیدند خود تصمیم گرفت داروخانهای تاسیس کند.
فصلهائی که با بارش شدید برف و باران، آب رودخانههای رشت را زیاد کرده وبا بالا آمدن آب رودخانه و رسوخ آن به خانههای مردم آرسن را بی قرار میکرد، داروخانه را به همکارش میسپرد و خود شتابان به کمک همشهریهایش میشتافت. با وزیدن باد گرم در پائیز که به گیلکی این باد را " کونوس پچی باد " مینامند، هرساله با آتش سوزی همراه بود، چه در جنگلهای گیلان و چه در شهرها، با توجه باینکه خانههای آنزمان مردم رشت بیشتر از چوب بود و همه ساله خساراتی را به مردم وارد میآورد و در اینجا هم آرسن همانند یک مرد آتش نشان جانش را به خطر میانداخت و به اطفاء حریق میپرداخت.
آرسن به دین و اعتقادات همشهریهایش احترام خاصی میگذاشت، در مراسم تاسوعا، عاشورا و چهل منبر شرکت میکرد، به هر مسجدی که وارد میشد مردم به احترام اواز سرجایشان بلند میشدند و برایش صلوات میفرستادند، اینها اعتباراتی بود که آرسن براحتی بدستشان نیاورده بود.
موسیو دیگر فقط یک داروساز و یا یک داروخانه دار نبود، او امین مردم شده بود به عیادت بیماران میرفت، در دادگستری ضمانت میکرد، و در این راستا مردم نیکوکار نزد او پول، طلا و مواد غذایی میسپردند تا او بدست فقرا برساند.
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
ارسالها: 23330
#350
Posted: 17 Apr 2014 16:36
داروخانه کارون رشت
آرسن اولین داروخانه شبانه روزی ایران افتتاح کرد، هدفش از افتتاح داروخانه کارون این نبود که دست واسطه را کوتاه کند و خود پول به جیب بزند بلکه، داروها را به همان قیمت که برایش تمام میشد بدست مردم برساند.
با شروع جنگ جهانی دوم و اشغال ایران توسط نیروهای متفقین، بیکاری و گرانی گریبان مردم را گرفته بود و این امر سبب شده بود تا بسیاری از بیماران توان خرید دارو را از دست بدهند ولی آرسن دارو را مجانن در اختیارشان میگذاشت. آرسن مردی بود نیکوکار، پاک و امین مردم، هر که در رشت سراغ یک مسلمان واقعی را میگرفت به او آدرس موسیو را میدادند.
شبانه به تهران میرفت مواد اولیه داروها را تهیه میکرد به رشت بازمی گشت و تا پاسی از شب در داروخانه مشغول ساختن دارو میشد و همین شب بیداریها، او را به این فکر انداخت تا داروخانه را شبها نیز باز نگه دارد و بدین طریق اولین داروخانه شبانه روزی گیلان و ایران دایر شد.
داروخانههای دیگر رشت دچار مشُکلاتی شدند، از طرفی آرسن داروهای تخصصی اش را برای فروش در اختیارشان نمیگذاشت و از طرفی دیگر مردم برای تهیه هر نوع دارویی سراغ موسیو میرفتند و همین ضربات برای رقیبان آرسن کافی بود تا برای مقابله با او وارد جنگ روانی شوند.
شایعه کردند که داروهای آرسن فاسد است، و یا او ارمنیست، یک مسلمان برای تهیه دارو باید نزد داروساز مسلمان برود، ولی با تمام این وجود مردم میدیدند که با مصرف داروهای آرسن حالشان رو به بهبودی میرود اعتنائی به شایعات نمیکردند. رقبا که دیدند از این طریق نمیتوانند سدی بر سر راه این مرد نیکوکار شوند، از او به فرمانداری و شهربانی شکایت کردند، که آرسن با پائین نگه داشتن قیمت دارو و یا بروایتی فروش دارو بدون سود و یا حتی با ضرر خلاف امور صنفی است، و این باعث ورشکستگی دیگر داروخانهها میشود. با احضار موسیُو به شهربانی برای رسیدگی به شکایات علیه او، شاکیان نیز جمع میشدند ولی آنها به محض دیدن آرسن، با آن نگاه مهربانش با آن ساده پوشی و فروتنی که داشت، دست از شکایت خود بر میداشتند.
حاشیه سازی بر علیه او همچنان ادامه داشت، شنیده میشد که میگویند، آرسن برای وکیل شدن جلب اعتماد میکند، او آدمی ظاهر ساز است و این شگرد اوست، که در دل مردم خود را جا داده است. او بخاطر تهیه دارو و فشارهائی که ضعف مالی بر او وارد آورده بود آرسن را مغروض نموده و طلبکاران او را تحت فشار قرار میدادند و طلبشان را میخواستند.
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.