انجمن لوتی: عکس سکسی جدید، فیلم سکسی جدید، داستان سکسی
فرهنگ و هنر
  
صفحه  صفحه 43 از 65:  « پیشین  1  ...  42  43  44  ...  64  65  پسین »

Armenians | ارامنه


مرد

 
زندگینامه


اندی یا همان اندرانیک در روز دوم اردیبهشت ۱۳۳۸ خورشیدی در مجیدیه تهران به دنیا آمد.[نیازمند منبع]

قبل از انقلاب برای آرتوش و کوروش یغمایی گیتار بیس می‌نواخت. ساز تخصصی وی همین ساز است. همچنین مدتی به همراه کامران یغمایی برادر کوروش یغمایی در یک گروه راک، انگلیسی می‌خواندند. اندی تاکنون همکارهای زیادی با موسسه‌های خیرییه و سازمان‌های حامیان صلح جهانی داشته است و همچنین با خواننده‌های مشهور جهان اهنگ‌هایی ضبط و منتشر کرده است.

اندی کار حرفه‌ای خود را با کوروس شاهمیری شروع کرد. هر دو از نوازندگان گیتار برای شهرام شب پره بودند که از آن گروه به تدریج خارج شدند و مستقل کار کردند. آنها ۴ آلبوم با هم ضبط کردند آنها برای پیشرفت بیشتر از هم جدا شده و به تنهایی ترانه خواندند. اما دوستی‌شان تا امروز ادامه دارد.

در سال ۲۰۰۰ اندی با همکاری راغب علامه و گروه sweet و همچنین اهنگساز خواننده سرشناس انگلیسی استینگ، اهنگ یالا را به زبان فارسی وعربی مشترکاً ضبظ کردند. این اواخر اندی با دوست دختر قدیمی خود «شینی» (Shani) در لوس آنجلس زندگی می‌کرد و سرانجام در تاریخ ۱۲ نوامبر ۲۰۱۱ برابر با ۲۱ آبان ۱۳۹۰ با «شینی» ازدواج می‌کند. درجشن عروسی اندی خوانندگان زیادی همچون کوروس، ستار، کامران و هومن، شهرام شب پره، شهرام صولتی حضور داشتند.

در زندگی شخصی وی حدود ۲۰ سال است گیاهخوار می‌باشد. به گفته وی حتی لباسی از که از چرم حیوان باشد هم به تن نمی‌کند.



پایان اندی
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
     
  
مرد

 
آربی اوانسیان
آربی اوانسیان، در اول اسفند ماه سال ۱۳۲۱ در جلفای اصفهان به دنیا آمد. بین سال​های ۱۳۳۴ تا ۱۳۴۰ در دبیرستان کوشش داویدیان ارامنه در رشته ریاضی دوره متوسطه را به پایان رساند. در سال ۱۳۳۹ با تعدادی از همکلاسی​های خود گروه تئاتر «ارمن» را در باشگاه آرارات تاسیس کرد.

آربی اوانسیان بین سال‌های ۱۳۴۸ تا ۱۳۵۳ در مدرسه عالی رادیو و تلویزیون ملی ایران به تدریس تجزیه و تحلیل فیلم و زیبایی‌شناسی فیلم و در سال‌های ۱۳۵۱ تا ۱۳۵۲ در دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران کارگردانی و بازیگری تئاتر تدریس کرد. از سال ۱۳۴۸ در تاسیس و مدیریت کارگاه نمایش همکاری داشت. در طول ۱۲ سال فعالیت کارگاه نمایش، آربی آوانسیان به عنوان یکی از کارگردان‌های صاحب‌نام از تجربه‌های جدید در زمینهٔ نمایش‌نامه‌نویسی و کارگردانی استقبال کرد، و او را پدیدآورندهٔ راه‌کارهای تجربی در حوزهٔ کارگردانی تئاتر در ایران به شمار می‌آورند.

آربی اوانسیان در ژانویه ۱۹۷۹ با دعوت رسمی بنیاد گوته به عنوان مهمان دولت آلمان، جهت دیدار و همکاری با تئاترهای اشتوتگارت، برلین و مونیخ، عازم آلمان شد. سپس جهت کارگردانی نمایش «بانو با سگ ملوسش» در جشنواره پائیزی پاریس به فرانسه رفت و در شهر پاریس مقیم شد.


فیلم‌ها
  • نقاب / ماسک (۱۳۴۳ - کوتاه)
  • پاروانا / پروانه (۱۳۴۴ - کوتاه)
  • شوهر آهو خانم (۱۳۴۵ - در ابتدای کار از کارگردانی فیلم کناره گرفت)*
  • لبئوس بنام تادائوس (قره کلیسا) (۱۳۴۶ - مستند کوتاه)
  • چشمه (۱۳۵۰)
  • چگونه پیشبند سوزن‌دوزی‌شدهٔ مادرم در زندگیم گسترده می‌شود (۱۳۶۴)

نمایش‌ها
  • مادموازل ژولی
  • گدایان بزرگوار
  • پژوهشی ژرف و سترگ و نو در سنگ واره های دوره بیست و بنجم زمین شناسی ...
  • در راه
  • هدا گابلر
  • ویس و رامین
  • بکت 5
  • یک قطعه برای گفتن
  • معلم من بای من
  • ناگهان هدا حبیب الله مات فی حب الله هذا قتیل الله مات بسیف الله
  • باغ آلبالو
  • همانطور که بوده ایم
  • طلبکارها
  • برای دیگزی
  • انسان حیوان و تقوا
  • کالیگولا
  • ایولف کوچولو
  • سواری درآمد رنگش سرخ و مویش سرخ و قدش سرخ و لبش سرخ و دندانش سرخ و اسبش سرخ و نیزه اش سرخ ...
  • خلوت خفتگان
  • بیر مرد مضحک
  • خواهر من باغی است با حصار
  • بانو با سگ ملوس

این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
     
  
مرد

 
آرداشس اوانسیان
آرداشس (اردشیر) اوانِسیان (۱۲۸۴،رشت - مهر ۱۳۶۹، ایروان) از اعضای حزب کمونیست ایران و از مؤسسین حزب توده ایران بود.

آوانسیان در خانواده‌ای ارمنی به دنیا آمد. سال‌های کودکی و نوجوانی‌اش را در رشت گذراند. در سال ۱۳۰۲ (۱۸ سالگی) وارد حزب کمونیست ایران شد. پس از آن به شوروی رفته و در دانشگاه کوتو به تحصیل پرداخت. در سال ۱۳۰۵ به ایران بازگشت و به عضویت کمیتهٔ مرکزی سازمان جوانان کمونیست درآمد. در سال ۱۳۱۰ بازداشت و به ۱۰ سال زندان محکوم شد. او از مؤسسین حزب توده ایران در مهر ماه سال ۱۳۲۰ بود. وی پس از اخراج عده‌ای از رهبری موقت حزب (پیش از کنگرهٔ اول) به عضویت کمیتهٔ مرکزی موقت درآمد. اوانسیان یکی از معرفین نورالدین کیانوری برای ورود به حزب توده در اردیبهشت ۱۳۲۱ بود.


در سال ۱۹۴۵ (۱۳۲۴)، او در آذربایجان شورشی را سازمان داد. بعدها پلیس ادعا کرد که مدارکی پیدا کرده که نشان می‌دهد او قصد خیانت داشته‌است. اوانسیان به رشت فرار کرد. سپس او مدیرکل دولت خلق آذربایجان شد. هنگامی که دولت پیشه‌وری سرنگون شد، او به شوروی گریخت. در ۱۸ می‌۱۹۴۹ (۲۸ اردیبهشت ۱۳۲۸) در ایران دادگاهی به طور غیابی او را به اعدام محکوم کرد.


وی هنگامی که باخبر شد به جای حزب کمونیست، حزب توده را تاسیس کرده‌اند دلسرد شد و وقتی متوجه شد که یک مرکز مخفی کمونیستی ایجاد شده تا حزب توده و کمیته مرکزی آن را هدایت کند این طرح را پذیرفت.

وی توسط کنگره اول حزب توده (مرداد ۱۳۲۳) به عضویت اصلی کمیتهٔ مرکزی درآمد و تا کنگرهٔ دوم حزب (اردیبهشت ۱۳۲۷) در این سمت باقی‌ماند. در پلنوم چهارم (تیر ۱۳۳۶) به عنوان عضو ناظر کمیتهٔ مرکزی و در پلنوم هفتم (دی ۱۳۳۹) مجدداً به عنوان عضو اصلی کمیتهٔ مرکزی حزب انتخاب شد. پلنوم دوازدهم (خرداد ۱۳۴۷) او را به عضویت هیأت اجرایی حزب درآورد. این آخرین سمت آوانسیان در حزب توده بود و تا پلنوم چهاردهم (دی ۱۳۴۹) دوام داشت. سرانجام وی در مهر ۱۳۶۹ در ایروان درگذشت.
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
     
  
مرد

 
وانس اوگانیانس


اوانس اوگانیانس متولد ۱۲۷۹ یا ۱۲۸۰ به روایتی در عشق آباد، جمهوری ترکمنستان، و به روایتی در در مشهد است. وی به نام اوانس اوهانیان (Ovanes Ohanian) هم شناخته و معروف است که البته تلفظ درست نام او را بهتر نشان می‌دهد.

اوگانیانس تحصیلاتش را در رشته تجارت در تاشکند، حقوق را در عشق آباد و سینما را در مسکو انجام داد و در سال ۱۳۰۸ به همراه دخترش زما (بازیگر فیلم حاجی آقا آکتور سینما) به ایران مهاجرت کرد در سال ۱۳۰۹ مدرسهٔ آرتیستی سینما را که اولین مدرسهٔ سینمایی در ایران بود با نام پرورشگاه آرتیستی سینما را در تهران تاسیس کرد و در همین سال به عنوان نویسنده، کارگردان، بازیگر و تدوینگر اولین فیلم تاریخ سینمای ایران را به نام آبی و رابی پدید آورد.

اوگانیانس در سال ۱۳۱۱ استودیو پرسفیلم را تاسیس کرد. شکست اقتصادی دومین فیلم او، حاجی آقا آکتور سینما موانعی جدی را در جهت پی گیری اهداف اوگانیانس موجب شد در سال ۱۳۱۷ از وی برای تاسیس یک مدرسهٔ سینمایی در کلکته دعوت شد و وی با قبول این دعوت و سفر به هند اولین مدرسهٔ سینمایی را در کلکته ی هند در سال ۱۳۱۸ برای این کشور تاسیس کرد وی چندین سال در هند اقامت داشت و در این مدت در آکادمی اختراعات و اکتشافات آسیا عضویت داشت و در آن فعالیت می‌کرد.

در سال ۱۳۲۶ به ایران بازگشت در سال ۱۳۳۰ به طور ظاهری اسلام آورد و با انتخاب نام پروفسور رضا مژده به کار درمان طاسی سر پرداخت و همچنین سعی در اختراع وسایلی کرد که برایش توام با موفقیت نبود. وی قصد داشت برای آموزش سینما به بانوان و خردسالان نیز کلاس تشکیل دهد که هیچگاه موفق نشد. در سال ۱۳۳۳ تصمیم به فعالیت مجدد در سینما گرفت که با ناکام ماند حاصل این فعالیت فیلمی بود با نام سوار سفید که ناتمام ماند در سال ۱۳۳۸ فیلمنامه‌ای نوشت با عنوان کودتای ۱۲۹۹ که نتوانست آن را تبدیل به فیلم کند در سال ۱۳۴۰ در تهران درگذشت و در قبرستان ارامنهٔ تهران به خاک سپرده شد.


سالشمار زندگی
  • ۱۲۷۹ یا ۱۲۸۰ - تولد در عشق آباد، جمهوری ترکمنستان یا مشهد
  • ۱۳۰۸ - مهاجرت از ارمنستان شوروی به ایران به همراه دخترش زما
  • ۱۳۰۹ - تاسیس مدرسهٔ آرتیستی سینما به نام پرورشگاه آرتیستی سینما در تهران
  • ۱۳۰۹ - کارگردانی اولین فیلم تاریخ سینمای ایران با نام آبی و رابی
  • ۱۳۱۱ - تاسیس استودیو پرسفیلم
  • ۱۳۱۱ - کارگردانی فیلم حاجی آقا آکتور سینما
  • ۱۳۱۴ - فعالیت در تئاتر
  • ۱۳۱۸ - سفر به هند به منظور تاسیس یک مدرسهٔ سینمایی در کلکته
  • ۱۳۱۹ - دستگاهی به نام اوهان سیستم ساخت که امکان سنکرونیزه کردن فیلم و صدا را در داخل استودیو فراهم می‌کرد.
  • ۱۳۲۶ - بازگشت به ایران
  • ۱۳۴۰ - درگذشت در سن ۶۱ سالگی در تهران در گمنامی

نام اصلی اوانس گریگوری اوگانیانس
زمینه فعالیت اولین کارگردان سینمای ایران
، فیلمنامه‌نویس و تدوینگر
تولد ۱۲۷۹ یا ۱۲۸۰
عشق آباد یا مشهد
مرگ ۱۳۴۰
۱۹۶۱
تهران
مدفن قبرستان ارامنهٔ تهران
ملیت ارمنی ایرانی
سال‌های فعالیت ۱۳۰۹ تا ۱۳۳۸
فرزندان دخترش زما
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
     
  
مرد

 
ایرن زازیانس


ایرن زازیانس (زادهٔ ۲۰ مرداد ۱۳۰۶ در بابلسر - درگذشته ۷ مرداد ۱۳۹۱ تهران) هنرپیشهٔ ارمنی تئاتر، سینما و تلویزیون که در فاصله سالهای ۱۳۲۸ تا ۱۳۶۲ در تعداد زیادی نمایشنامه، تئاتر، فیلم سینمایی و مجموعهٔ تلویزیونی ظاهر شده و در کارنامهٔ خود علاوه بر حضور در فیلم‌های جنجالی همچون «قاصد بهشت» و «محلل»، سابقهٔ شرکت و نقش آفرینی در فیلم‌هایی همچون «بلوچ»، «برهنه تا ظهر با سرعت» و «خروس» و همینطور در مجموعه‌های تلویزیونی مانند «سلطان صاحبقران» و «تخت ابونصر» را دارد. وی پنج سال بعد از انقلاب ایران (۱۳۵۷) با توجه به کارنامهٔ قبل از انقلاب خویش از بازیگری در سینما و تلویزیون منع گردید.


زمینه فعالیت سینما ، تئاتر
تولد ۲۰ مرداد ۱۳۰۶
بابلسر, مازندران
ایران
والدین الکساندر زازیانس , واریا
مرگ ۷ مرداد ۱۳۹۱
بیمارستان دی, تهران
محل زندگی تهران
مدفن گورستان ارامنه خاوران
ملیت ایرانی
پیشه بازیگر
سال‌های فعالیت در سینما ۱۳۳۶ تا ۱۳۶۰
همسر(ها) محمد عاصمی
شاهرخ رفیع
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
     
  
مرد

 
سال‌های نخست زندگی


ایرن زازیانس در روز بیستم مردادماه سال ۱۳۰۶ در شهر بابلسر و در خانواده‌ای ارمنی که از ارمنستان به ایران مهاجرت کرده و در بابلسر سکنی گزیده بودند، به دنیا آمد. پدرش، «الکساندر زازیانس» از اهالی غرب ارمنستان بود که توانست از جنگ ارامنه و عثمانیان جان سالم به دربرد و پس از ازدواج با دختر زیبای ارمنی به نام واریا که از ساکنین شرق ارمنستان بود، از این کشور بگریزد. وی پس از خروج از ارمنستان به ایران مهاجرت نمود و به اتفاق همسر و خانواده‌اش در مازندران اقامت گزید. اما سه فرزند نخست این خانواده به دلایلی همچون بیماری در سنین پایین از دنیا رفتند و ایرن، فرزند چهارم این خانواده به شمار می‌آمد.
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
     
  
مرد

 
کودکی و جوانی


ایرن در کودکی برای تحصیل به مدرسه شاهدخت بابلسر رفت و تحصیلات خویش را در همین مدرسه تا حدّ سیکل (سیکل اول) ادامه داد. وی از همان روزگار به ادبیات و هنر و داستان و مقولات نمایشی علاقه‌مند شد و اولین تجربیات بازیگری خویش را نیز در دوران تحصیل در مدرسه شاهدخت از سر گذراند.

ایرن در سن ۱۶ سالگی با محمد عاصمی (شاعر، نویسنده و ناشر مجله کاوه در آلمان) آشنا شد و به ازدواج او درآمد. چند سال بعد ایرن به اتفاق همسرش به تهران آمد و علاقه فراوان او به هنرهای نمایشی در کنار تلاش و پشتکار زیادش سبب شروع فعالیت هنری حرفه‌ای او در تهران گردید.
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
     
  ویرایش شده توسط: sepanta_7   
مرد

 
ورود به تئاتر


ایرن زازیانس نخستین بار بازی در تئاتر را در سال ۱۳۲۸ تجربه نمود. در این سال وی در تئاتر فردوسی در نمایشی به نام «کارمند شریف» بازی کرد. اما ماجرای حضور او در این نمایش، بسیار اتفاقی بوده‌است:

ایرن که بسیار جوان بود، بعد از ظهرها برای تماشا به تئاتر فردوسی در خیابان لاله‌زار می‌رفت. تئاتر فردوسی توسط عبدالحسین نوشین (بنیانگذار تئاتر نوین در ایران) و همسرش خانم لرتا بنیانگذاری شده بود و در آن زمان گروهی از هنرمندان آن روز تئاتر از جمله نسرین جعفری، علی محزون، مهین دیهیم و هوشنگ سارنگ، زیر نظر آقای استپانیان در حال تمرین نمایش «کارمند شریف» بودند. ایرن هر روز به تئاتر فردوسی می‌رفت و تمرین آنها را تماشا می‌کرد. به او اجازه داده بودند تا در گوشه‌ای از جایگاه تماشاگران آرام و ساکت بنشیند و نحوهٔ تمرین استپانیان با هنرپیشه‌ها و سپس اجرای این نمایش را نگاه کند. از قضا در یکی از همین روزها مهین دیهیم به شدت مریض شد و نتوانست در اجرا حضور به هم برساند. از آنجا که اجرای گروه به خطر افتاده بود، از ایرن که در روزهای متعددی از روند تمرین این نمایش بازدید کرده بود، برای ایفای نقش به جای مهین دیهیم دعوت به عمل آمد. خود ایرن سالها بعد در زمینه پذیرش این نقش می‌گوید: «اگر امروز بود، جرات چنین کاری را پیدا نمی‌کردم. آن جسارت را باید به حساب جوانی‌ام نوشت...»
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
     
  
مرد

 
نخستین تجربه


اما وقتی ایرن این نخستین تجربهٔ اجرای صحنه را در پایان اولین پرده نمایش پشت سر گذاشت، به حدی خوب ظاهر شده بود که آقای استپانیان او را در آغوش گرفت و گفت: «امشب لرتای دیگری متولد شد!...» بدین ترتیب بلافاصله با ایرن قراردادی بسته شد که اولین قرارداد بازی در زندگی ایرن بود و به موجب آن برای ۲۰ شب اجرا در هر ماه ۶۰۰ تومان به ایرن پرداخت می‌شد که ایرن تا مدتی این دستمزد را می‌گرفت.

اما این سالها مصادف بود با خروج گروه عبدالحسین نوشین از تئاتر فردوسی و تلاش او و همسر هنرمندش لرتا و سایر اعضای گروهش برای راه‌اندازی تئاتر سعدی. نوشین که از افکار چپ گرایانه داشت و از اعضای فعال و کادرهای مرکزی حزب توده ایران و یکی از اعضای گروه معروف ۵۳ نفر و ازجمله اعضای این گروه که با طراحی خسرو روزبه از زندان قصر گریختند، به شمار می‌آمد، در سال ۱۳۲۷، و پس از تیراندازی به شاه یک بار دیگر همراه با گروهی از هم‌اندیشان خود به زندان افتاد. بدین ترتیب وی از همان زندان، و توسط همسرش لرتا، که با او ملاقات‌های هفتگی داشت، گروه تئاتری خود در تئاتر سعدی را در اجرای نمایشنامه‌ها هدایت می‌کرد و حتی برای جذب بازیگران خوب به این گروه فعال بود. از جمله یک بار یکی از اصلی‌ترین اعضای این گروه یعنی نصرت کریمی را موظف نمود که نحوهٔ بازی ایرن زازیانس در نمایش‌های تئاتر فردوسی را زیر نظر بگیرد و در صورت مطلوب تشخیص دادن بازی ایرن از او برای عضویت در گروه نوشین در تئاتر سعدی دعوت به عمل آورد.
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
     
  
مرد

 
پیوستن به تئاترسعدی


بدین ترتیب ایرن در سال ۱۳۲۹ به گروه نوشین در تئاتر سعدی پیوست. یعنی درست در همان روزهایی که نوشین در زندان بود و تئاتر سعدی را که به تازگی دایر شده بود از زندان و از راه دور هدایت می‌کرد. البته گروه تئاتری نوشین سرشار از احترام و اطاعت نسبت به او بودند و به همین دلیل پیوستن ایرن زازیانس به این گروه جز با موافقت نوشین امکان نداشت. با این اوصاف وقتی همسر نوشین، یعنی لرتا، ایرن را برای بازی در نقش خانم مارگریت ویندرمیر در نمایشنامهٔ معروف «بادبزن خانم ویندرمیر» نوشته «اسکار وایلد» نامزد می‌کند، او را به همراه خود در زندان به ملاقات نوشین می‌برد و پس از تایید او، نقش مذکور به ایرن محول می‌شود. از آن پس ایرن زیر نظر خانم لرتا مشغول اجرای برنامه‌های هنری و فعالیتهای نمایشی می‌شود، طوریکه مجموع پیس‌هایی که ایرن در این سالها در آنها شرکت داشته‌است، به حدود ۱۵ نمایشنامه می‌رسد. هرچند که شاخصترین و معروفترین این نمایشنامه‌ها همان نمایش بادبزن خانم ویندرمیر به شمار می‌آید.
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
     
  
صفحه  صفحه 43 از 65:  « پیشین  1  ...  42  43  44  ...  64  65  پسین » 
فرهنگ و هنر

Armenians | ارامنه

رنگ ها List Insert YouTube video   

 ?

برای دسترسی به این قسمت میبایست عضو انجمن شوید. درصورتیکه هم اکنون عضو انجمن هستید با استفاده از نام کاربری و کلمه عبور وارد انجمن شوید. در صورتیکه عضو نیستید با استفاده از این قسمت عضو شوید.

 

 
DMCA/Report Abuse (گزارش)  |  News  |  Rules  |  How To  |  FAQ  |  Moderator List  |  Sexy Pictures Archive  |  Adult Forums  |  Advertise on Looti
↑ بالا
Copyright © 2009-2024 Looti.net. Looti Forums is not responsible for the content of external sites

RTA