ارسالها: 23330
#451
Posted: 18 May 2014 15:09
وارطان چاپاریان
در سال ۱۳۰۸ در تهران به دنیا آمد از ۱۳۳۲ به استودیو عصر طلایی پیوست و در زمینههای مختلف فنی تا ۱۳۳۹ در این استودیو فعالیت کرد به عنوان متصدی برق ضبط صدا میکس و انتخاب کننده موسیقی برای فیلمها کار کرده است پس از عصر طلایی با استودیوهای کاروان فیلم و تل فیلم نیز همکاری داشته است. نخستین فیلمی که چاپاریان به عنوان متصدی برق در عنوانبندی آن آمده دختر چوپان به کارگردانی معزالدیوان فکری است که در ۱۳۳۲ به نمایش درآمد. فرزند گمراه (امین امینی، ۱۳۳۴) و هفده روز به اعدام (هوشنگ کاوسی، ۱۳۳۵) دیگر فیلمهایی هستند که چاپاریان با همین مسوولیت در آن هل همکاری داشته است.
انجام امور صدای فیلمهای مشهدی عباد (صمد صباحی، ۱۳۳۲)، میلیونر (امین امینی، ۱۳۳۳)، بازگشت به زندگی (عطاء الله زاهد، ۱۳۳۶)، مادموازل خاله (امین امینی، ۱۳۳۶)، آقای اسکناس (امین امینی، ۱۳۳۷) و میکس فیلم جنوب شهر ساخته (فرخ غفاری، ۱۳۳۷) از دیگر فعالیتهای فنی چاپاریان است.
تدوین فیلم مبارزه با شیطان (۱۳۵۰) و افکت گذاری این فیلم که توسط ژوزف واعظیان ساخته شد از آخرین کارهای چاپاریان محسوب میشود.
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
ارسالها: 23330
#452
Posted: 18 May 2014 15:16
لوریس چکناواریان
لوریس چکناواریان (به ارمنی: Լորիս Ճգնագորյան) (زاده: ۱۳۱۶/۱۹۳۷-بروجرد-) آهنگساز و رهبر ارکستر ایرانی است.
او بیش از ۷۵ اثر شامل سمفونی، اپرا، موسیقی مجلسی، کنسرتو برای پیانو، ویلن، گیتار، ویولن سل و پیپا ، موسیقی باله، آثاری برای گروه کر، یک رکوئیم، و یک اوراتوریو و بیش از ۴۵ موسیقی فیلم ساختهاست.
چکناواریان از سال ۱۹۸۹ (میلادی) تا ۲۰۰۰ رهبری ارکستر فیلارمونیک ارمنستان را برعهده داشت و بیشتر در ارمنستان به سر میبرد. به مدت ۳ سال (۹۳-۱۹۹۱) نیز برای اجراهای خیریه با این ارکستر در وین بود.
لوریس چکناوریان از ارمنیهای ایرانی و زاده بروجرد است. او تحصیلات موسیقی خود را از سال ۱۳۳۲ در هنرستان عالی موسیقی آغاز کرد. مدتی بعد به وین عزیمت نموده و تا سال ۱۳۴۰ در فرهنگستان موسیقی این شهر به تحصیل آهنگسازی و رهبری ارکستر اشتغال داشت. سپس به ایران بازگشت و ضمن تدریس در هنرستان عالی موسیقی و ترتیب دادن نمایشگاهی از سازهای ملی در انستیتو گوته تهران، تصدی صداخانه ملی هنرهای زیبای کشور را عهده دار شد.
چکناواریان در اواخر سال ۱۳۴۲ رهسپار اتریش شد و در سالزبورگ کار آهنگسازی را ادامه داد. دو سال بعد به آمریکا رفت و چندین سال در دانشگاه میشیگان به ادامه تحصیل در رشتههای آهنگسازی و رهبری ارکستر پرداخت. وی در سال ۱۳۴۹ به ایران بازگشت و علاوه بر کنسرتهایی با ارکستر سمفونیک تهران، ارکستر مجلسی رادیو - تلویزیون ملی ایران و... (به عنوان رهبر میهمان)، آثار متعددی آفرید که اکثر آنها در تالار رودکی اجرا گشت.
چکناواریان در سال ۱۳۵۱ به رهبری ارکستر اپرای تهران منصوب گردید. چکناواریان پس از انقلاب در ارمنستان اقامت گزید و در ایروان به فعالیتهای هنری خود ادامهداد. وی در حال حاضر رهبری ارکستر مجلسی رودکی را عهدهدار میباشد.
بزرگان موسیقی در مورد چکناواریان می نویسند:
آرام خاچاتوریان: " او استعدادی بزرگ است که سنن موسیقی ارامنه را ادامه داده است... یک موسیقی دان و رهبر برجسته "
کارل ارف: " هدیه ی وی که همان قطعات هنری اوست، جالب توجه است."
لوکاس فاس: "یک آهنگساز خوب، رهبر با تجربه و موسیقی دانی واقعی."
- اپرای پردیس و پریسا
- اپرای رستم و سهراب
- باله سیمرغ
- آهنگ نور و صدا (برای جشنهای تخت جمشید)
- توکاتا و فوگ برای ارکستر زهی
- کنسرتوپیانو
- سمفونی پرسپولیس (سال ۱۳۸۴)
- ۱ - من ایران را دوست دارم (به کارگردانی: خسرو سینایی)
- ۲ - پرتو یک حماسه (به کارگردانی: منوچهر طیاب)
- ۳ - مناظر ایران (به کارگردانی: هوشنگ شفتی)
- ۴ - بشارت منجی (۱۳۸۳) (به کارگردانی نادر طالب زاده)
- ۵ - به امید دیدار (۱۳۵۴)
- ۶ - تنگسیر (۱۳۵۲) (به کارگردانی امیر نادری)
- ۷ - هشتمین روز هفته (۱۳۵۲)
- ۸ - بی تا (۱۳۵۱) (به کارگردانی هژیر داریوش)
- ۹ - تجاوز (۱۳۴۹ / ۱۹۷۱)
- ۱۰- جدال در مهتاب (۱۳۴۲)
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
ارسالها: 23330
#453
Posted: 18 May 2014 15:18
آرمن حق نظریان
آرمن حق نظریان در ۵ مه ۱۹۴۱م، در تهران، در یک خانواده هنرمند و تحصیل کرده بدنیا آمد. والدینش از بازماندگان نسل کشی ارامنه منطقهٔ نخجوان بودند که در ۱۹۱۸م به ایران مهاجرت کردند. پدرش، هوانس، با تحصیلات دکترا در دانشگاهای تهران تدریس میکرد و مادرش، آروسیاک، نیز در دانشگاه، موسیقی تدریس میکرد.
دکتر حق نظریان تحصیلات متوسطهٔ خود را در مدرسهٔ ارمنیان (کوشش داوتیان تهران)، در ۱۹۵۹م، به پایان رساند. دو سال بعد، برای ادامهٔ تحصیل در رشتهٔ مهندسی معماری در دانشگاه آخن به آلمان رفت. در ۱۹۶۸م در همین دانشگاه، در مقطع دکترا، ادامهٔ تحصیل داد و بالأخره در ۱۹۷۳م فارغالتحصیل شد.
دکتر آرمن حق نظریان از سالهای آغازین تحصیلات خود در دانشگاه آخن آرزوی بازگشت به ایران و مطالعه بر روی کلیساها و روستاهای ارمنیان را داشته، و حتی پایان نامهٔ دکترای خود را بر اساس مطالعاتش بر روی قره کلیسا نوشت.
او سفرهای تحقیقاتی خود را به منطقهٔ شرقی ترکیه از همان سالهای تحصیل آغاز کرد. نخستین سفر او در ۱۹۷۰ م اتفاق افتاد. او در این خصوص میگوید:
در مورد تخریب بناهای اجدادم از محققان اروپایی مطالبی شنیده بودم اما هیچگاه آن را در این ابعاد بزرگ تصور نمیکردم. آنچه را که دیدم مرا شوکه کرد.
مطالعات خود را از سال ۱۹۷۲م آغاز کرد و نخستین سفر او به مناطق شرقی ترکیه بود، با منابع شخصی خود که دو سال به طول انجامید. به غیر از مسائلی که طی مسافرت با آن رو به رو بود، مانند سختیهای سفر، بار مشکلات هزینههای سنگین گروههای تحقیقاتی نیز بردوش وی بود و اگر شکیبایی همسرش، مارگاریت، نبود، که او هم فارغالتحصیل رشتهٔ مهندسی از دانشگاه آخن بود، شاید در همان سالهای آغازین فعالیتش مجبور به ترک آن میشد.
دکتر حق نظریان، که آثار به جای مانده از ارمنیان مناطق شرقی ترکیه را همچون فرزندان یتیم ملتی نابود شده میپنداشت، برای نجات آنها از هیچ تلاشی فروگزاری نکرد و تمام سرمایه و عمر خود را وقف این کار کرد.
آرمن حق نظریان تنها کسی بود که در سال های۱۹۷۰-۱۹۸۰م با تمامی مشکلات و تن دادن به خطرات سفر به تحقیق در خصوص آثار فرهنگی ارمنیان در این مناطق همت گماشت. روش تحقیقات او بسیار منحصر به فرد بود و تفاوت بسیاری با مطالعات محققان اروپایی داشت.
او با برنامه ریزی و هدف مشخص وارد منطقه میشد و در کنار مطالعه و نقشه برداری از بناها به مطالعهٔ بافت اجتماعی، آداب و رسوم، گروههای مذهبی و نژادی موجود و وضعیت اقتصادی اهالی منطقه نیز میپرداخت. مطالعات مردم شناسی گروههای تحقیق دکتر حق نظریان دارای اهمیت بسیار است زیرا اطلاعات جالبی را در خصوص چگونگی جایگزینی اقوام مختلف، طی نه دههٔ اخیر، در مناطقی که از سکنهٔ ارمنی خالی شده بود ارائه میکند.
در۱۹ فوریهٔ ۲۰۰۹م، به علت بیماری، در شهر آخن بدرود حیات گفت و خاکستر وی در کنار کلیسای قبرستان دیر ساغموساوانک در ارمنستان، که به دست خود وی مرمت شده بود، دفن شد.
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
ارسالها: 23330
#454
Posted: 18 May 2014 15:20
کارو حقوردیان
کارو حقوردیان (زاده ۳ تیر ۱۳۲۵ در تهران) بازیکن فوتبال ایرانی که هافبک تیم ملی ایران و باشگاه تاج (استقلال) بود..
کارو حقوردیان از سال ۱۹۶۸ تا ۱۹۷۵ میلادی عضو تیم ملی فوتبال ایران بود. از افتخارات کارو حقوردیان کسب مقام قهرمانی جام ملتهای آسیا در سال ۱۹۶۸ (۱۳۴۷ ش) در تهران میباشد. کارو حقوردیان هم اکنون در آمریکا زندگی میکند.
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
ارسالها: 23330
#455
Posted: 18 May 2014 15:25
ادوارد حقوردیان
ادوارد حقوردیان (زادهٔ ۱۹۵۲ میلادی در تهران) شاعر، مترجم و روزنامهنگار و عضو کانون نویسندگان ارمنستان زادهٔ تهران است. او که از سال ۱۹۷۰ در ارمنستان اقامت دارد، در ۳۰ سال گذشته بخش عمدهٔ وقتش را صرف ترجمهٔ آثار ادبی معاصر فارسی به زبان ارمنی کردهاست. او تنها کسی است که بیشترین حجم ادبیات معاصر ایران را به ارمنی برگردانده و در ارمنستان و امریکا منتشر کردهاست.
ادوارد حقوردیان در سال ۱۹۵۲ در تهران در خانوادهای ارمنی زاده شد. خانوادهٔ وی اصالتاً اهل خمین بودند. وی تحصیلات ابتداییاش را در «مدرسهٔ ملی ارس» به اتمام رساند. در دبیرستانهای فارسیزبان «فرخمنش»، «پایدار» و «علوم» درس خواند و سپس در سال ۱۹۷۰ همراه خانوادهاش به ارمنستان مهاجرت کرد و در شهر اچمیادزین ساکن شد.
او از دوران کودکی به شعر و نقاشی علاقهمند بود. در کلاس ششم، نقاشیهایش را در تلویزیون نشان دادند که از این بابت او و خانوادهاش بسیارخوشحال شدند. حقوردیان از کودکی عشقفیلم بود و در ۱۰ سالگیاش اگر یک روز سینما نمیرفت روزش خراب میشد. خانهٔ خانوادهٔ حقوردیان در آن زمان در خیابان سنایی بود و سینما آتلانتیک نزدیک خانهشان قرار داشت و او هر روز به هر زحمتی که بود پول تهیه میکرد و میرفت فیلم میدید. بنا به گفتهٔ خودش، لذت جوانی و کودکی وی فیلمدیدن بود و این لذت را مدیون پدرم است.
پدر ادوارد حقوردیان رانندهٔ ماشین سنگین بود و ماهی یک بار به خانه میآمد و هر وقت که میآمد خانواده را میبرد به سینما و همین عشق کودکی ادوارد موجب شد که تاکنون عاشق سینما باشد و هشت سال در آرمن فیلم کار کند.
ادوارد وقتی که به همراه خانواده در سال۱۹۷۰ به ارمنستان مهاجرت کرد ۱۹ ساله بود. او که پیش از مهاجرت به ارمنستان بیشتر با ادبیات خارجی آشنا بود و کمتر ادبیات فارسی را میشناخت و اطلاعات وی دربارهٔ ادبیات فارسی محدود به شناختی بود که درسهای مدرسه به او داده بود، وقتی مجبور به مهاجرت از ایران شد این دوری از زبان فارسی بنا – به گفتهٔ خودش – گویی او را در زندانی اسیر کرده بود که تنها عشق به زبان فارسی امید وی برای آزادی بود. این اشتیاق نسبت به زبان فارسی تبدیل به نوعی حسرت دربارهٔ شعر فارسی شده بود.
در آن زمان به علت وضعیت پردهٔ آهنین در اتحاد جماهیر شوروی، خانوادهٔ حقوردیان در قفس مانده بودند و دیگر نمیتوانستند به ایران بازگردند تا خویشاوندانشان را ببینند. بنا به گفتهٔ ادوارد حقوردیان، در این شرایط تنها چیزی که میتوانست کمی او را آرامتر کند مطالعهٔ کتاب بود؛ آن هم کتابهای داستان و اشعار ایرانی. از همین رو، در نخستین فرصتی که به دست آورد به خواندن بوف کور پرداخت و حدود دو سال پس از مطالعهٔ این اثر را صرف ترجمهٔ آن کرد. حقوردیان ده سال پس از اقامت در ارمنستان کار ترجمهٔ «بوف کور» را آغاز کرد و این ترجمه در سال ۱۹۹۲ با تیراژ پنجهزار نسخه در ارمنستان منتشر شد و با انتشارش جامعهٔ ادبی ارمنستان را به حیرت وداشت؛ چرا که در ارمنستان کسی باور نمیکرد که در ایران چنین اثر ارزشمندی خلق شده باشد.
او معتقد است ترجمه کار دشواری نیست. به نظر او عشق به ادبیات بسیار ضروریتر از زبان است زیرا زبان را بهآسانی میتوان آموخت اما اگر عشق وجود نداشته باشد نمیتوان کاری انجام داد. حقوردیان معتقد است ترجمه، خلاقیت و هنر است زیرا اگر شعری بگوید که خوب نباشد، میگویند که او حرفهای نبوده اما اگر در ترجمهٔ آثار شعرا و نویسندگان بزرگ ایرانی در درک مفاهیم آنها خللی وارد شود میگویند فرهنگ ایرانی ضعیف است نه ترجمهٔ او.
حقوردیان شاعری به تمام معناست که شعر را در رهگذر دشواریهای زندگی یافتهاست بلکه همواره سعی دارد شاعرانه زندگی کند. او به ایران عشق میورزد.
حقوردیان در ۳۰ سال گذشته بخش عمدهٔ وقتش را صرف ترجمهٔ آثار ادبی معاصر فارسی به زبان ارمنی کردهاست. او تنها کسی است که بیشترین حجم ادبیات معاصر ایران را به ارمنی برگردانده و در ارمنستان و امریکا منتشر کردهاست.
او برای نخستینبار رمان «بوف کور» را به زبان ارمنی برگرداند که این ترجمه در ارمنستان با شگفتی و استقبال خاصی روبهرو شد و پس از آن زمینهای فراهم شد تا حقوردیان جدیتر و به طور متمرکز اقدام به ترجمهٔ آثار ادبی معاصر فارسی بپردازد. از ترجمههای او میتوان به ترجمهٔ آثار سهراب سپهری، قیصر امینپور، شمس لنگرودی، محمدرضا عبدالملکیان، گروس عبدالملکیان، رسول یونان، عباس جهانگیریان، محمدرضا یوسفی، فروغ فرخزاد، صادق چوبک و غلامحسین ساعدی اشاره کرد.
او خود دلیل ترجمهٔ آثار معاصر فارسی به ارمنی را در این میداند که در آن دوران به دلیل وابستگی میان ارمنستان با اتحاد جماهیر شوروی؛ مردم این سرزمین شناختشان نسبت به ادبیات فارسی بسیار محدود بود چرا که در دوران شوروی و حکومت شاهنشاهی رابطهای با ایران وجود نداشت. در آن زمان در ارمنستان خبری از شعر و داستان معاصر ایرانی نبود و ارامنه فقط با اشعار خیام، فردوسی، رودکی و حافظ آشنا بودند اما با فرهنگ معاصر ایران کاملاً بیگانه بودند؛ بنابراین او سعی کرد تا مردم ارمنستان را با اشعار و داستانهای معاصر ایرانی آشنا کند. در این راستا نخستین کارهایی که به ترجمه آنها پرداخت عبارت بودند از: بوف کور، سه قطره خون، دو داستان از صادق چوبک، دو داستان از هوشنگ گلشیری. ترجمههای وی با استقبال چشمگیر مردم روبهرو شد تا جایی که تیراژ آن را به ۵۰۰۰ جلد رساند. بعد از این استقبال، به ترجمهٔ اشعار فروغ فرخزاد پرداخت چرا که همیشه عاشق شعرهای او بود. دو مجموعه فروغ را با عناوین، «تولدی دیگر» و «ایمان بیاوریم به آغاز فصل سرد» را در ارمنستان و در امریکا به کمک یکی از دوستان به چاپ رساند.
پس از فروغ فرخزاد، به سراغ ترجمهٔ شعرهای سهراب سپهری رفت، در واقع این کار برای وی به عنوان انقلاب درونی بود. او در شعرهای سپهری دیدگاه عمیقی را مییافت. در مصاحبههایی که داشت بارها عنوان کرد که هنگام خواندن شعرهای سهراب انگار که انجیل میخواند؛ یعنی تصوف سپهری در شعرهایش و طبیعتپرستی او باعث آرامش روحی میشود. از نگاه حقوردیان شعر سپهری، هنر خالص است به طوری که به او بسیار رشک میبرد. او معتقد است که شعرهای سهراب برای او کشف بسیار بزرگی در شعر بود.
حقوردیان پس از انتشار ترجمهٔ اشعار سهراب سپهری، با رایزنی سفارت جمهوری اسلامی ایران همکاریاش را شروع کرد. ترجمه دو کتاب «گنبد طلایی» که شامل آثار ۲۴ شاعر معاصر ایران از نیما تا امروز و کتاب «طلوع پیامبر» که شامل اشعار ۲۱ شاعر ایرانی پس از انقلاب ۱۳۵۷ ایران است از سوی رایزن فرهنگی به او پیشنهاد شد و این دو کتاب به همت رایزن فرهنگی جمهوری اسلامی ایران در ارمنستان به چاپ رسید و پس از آن زمینهای فراهم شد که رایزن فرهنگی به او ترجمهٔ قرآن را به زبان ارمنی پیشنهاد بدهد.
حقوردیان نخستین مترجمی است که قرآن را به زبان ارمنی ترجمه کردهاست. او این ترجمه را به سفارش رایزن فرهنگی ایران در ارمنستان انجام دادهاست.
در سال ۲۰۰۲ در ابتدا رایزن فرهنگی ایران در ارمنستان از او خواست که جز ۳۰ قرآن را از فارسی به زبان ارمنی ترجمه کند. پس از اتمام این جزء و بررسی این ترجمه توسط کارشناسان علوم قرآنی، این جز به صورت مستقل در ارمنستان منتشر شد و پس از آن رایزن فرهنگی ایران در ارمنستان از او خواستند که کل قرآن را ترجمه کند. ترجمه قرآن سه سال طول کشید و این ترجمه با همکاری یک تیم ۱۵ نفره به صورت کامل در سال ۲۰۰۶ منتشر شد. حقوردیان برای این ترجمه جایزهٔ «دانبق» که هر سال از سوی کانون نویسندگان ارمنستان به یک مترجم تعلق میگیرد را از آن خود کرد. ترجمهٔ حقوردیان از قرآن در ایروان طی مراسمی رونمایی شد و مدال طلای وزارت فرهنگ و هنر ارمنستان به ادوارد حقوردیان اهدا شد.
حقوردیان معتقد است ترجمهٔ قرآن برایش کار بابرکتی بود و سه سال انوار قرآن و رحمت الهی را همواره در زندگیاش احساس میکرد. او بزرگترین کار و افتخار خود را ترجمهٔ قرآن میداند.
البته روی ترجمهٔ قرآن او برخی نقد دارند و معتقدند که مترجمان زبان فارسی در برخی از موارد از پس ترجمهٔ قرآن به زبان فارسی برنیامدهاند و باید حقوردیان برای ترجمهٔ قرآن یک مترجم زبان عربی نیز به همراه داشت. این گروه از منتقدان معتقدند که در برخی از موارد مترجمان قرآن به زبان فارسی نیز از منبع اصلی دور شدهاند و حقوردیان نیز چون از زبان دوم قرآن را به زبان ارمنی ترجمه کردهاست دچار این لغزش خواه-ناخواه شدهاست. با این همه، چون او نخستین کسی است که جرأت و جسارت این را داشته که قرآن را به زبان ارمنی ترجمه کند کارش را قابل تقدیر است.
حق وردیان سرودن شعر را از همان زمانی آغاز کرد که شروع به خواندن کتابها و آثار ادبیات فارسی در ارمنستان کرد و چون زبان ارمنی وی ضعیف بود شعرهایش را به زبان فارسی میسرود
همزمان با انتشار بوف کور، نخستین کتاب مجموعه شعر او نیز با عنوان «چهار آوریل» منتشر شد و همچنین همزمان با چاپ اشعار فروغ، دومین کتاب او با عنوان «فرزند ناخلف» بود که بازهم با همت دوستش در امریکا به چاپ رسید.
بخشی از شعرهای ارمنی وی را «واهه آرمن» به فارسی ترجمه کرده و در ایران منتشر شده؛ البته او شعرهایی هم به زبان فارسی دارد که قصد دارد این شعرها را نیز آماده میکرده و در قالب کتاب منتشر کند.
بخش عمدهٔ ترجمههای ادوارد حقوردیان پیش از انتشار در نشریاتی چون مجلهٔ ادبی گارون، نشریهٔ گراگان ترت، نشریهٔ مهر (نشریهٔ رایزن فرهنگی ایران در ارمنستان) منتشر شدهاست. او عضو هیأت تحریریهٔ هفتهنامهٔ «آخبیور» (به معنای چشمه) است. این مجله تنها مجلهای است که برای کودکان در ارمنستان منتشر شده و در مدارس توزیع میشود.
نمونه شعر
سرمای سخت و سوزانیست.
ریش و سبیلم
مثل ریش و سبیل ژیواگو
یخ بستهاست.
سرخها
مرا متهم به نشناختن سرخها میکنند
و سفیدها
متهم به نشناختن سفیدها.
من اصلاً هیچ رنگی را نمیشناسم،
من آدمها را میبینم
که مثل برگهای پاییزی
به زمین میریزند...
اما لارا
آن سوی اقیانوسهاست.
شلیک نکنید...
***
روزهای سرد و تاریک
در صف نان ایستادهام
در صف نفت
در صف آب و...
همیشه دست خالی و سرافکنده
به خانه برگشتهام
اهل خانه میگفتند
بیدستوپا هستی، بیدستوپا
چه کار میکردم؟
میخواستم نوبت را
قانون را
و عدالت را رعایت کنم...
حالا دوباره هر روز
در صف میایستم
در صف مرگ...
و هر روز دست خالی و سرافکنده
به خانه برمیگردم
اما اهل خانه و دوستانم نمیدانند
کجا میروم
و در صف چه چیزی میایستم
میترسم
دوباره سرزنش کنند و بگویند
بیدستوپا هستی؛ بیدستوپا!
میگویند بهشت از آن صبوران است
میگویند
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
ارسالها: 23330
#456
Posted: 18 May 2014 15:27
اونترونیک خاچاتوریان
اونترونیک خاچاتوریان (به انگلیسی: Ontronik Khachaturian) معروف به "اندی" متولد ۲۶ ژانویه ۱۹۷۵، (۶ بهمن ۱۳۵۳) در تهران یک نوازنده ارمنی الاصل درام و درامر پیشین گروه سیستم آو ا داون بود، که در سال ۱۹۹۷ از گروه جدا شد ولی هم اکنون در گروه کیل ماتریارچ به عنوان درامر و خواننده فعالیت میکند.
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
ارسالها: 23330
#457
Posted: 18 May 2014 15:31
ساموئل خاچیکیان
سیموئل خاچیکیان فرد معروف به ساموئل خاچیکیان (به ارمنی: Սամուէլ Խաչիկեան / Sāmuʾel Ḵāčikiān) (۲۹ مهر ۱۳۰۲ در تبریز - ۳۰ مهر ۱۳۸۰ در تهران) کارگردان، تدوینگر، نویسنده، تهیه کننده و آهنگساز مشهور ارمنی-ایرانی بود. وی یکی از تاثیرگذارترین کارگردانها در صنعت سینمای ایران بود و برخی به وی لقب «هیچکاک ایران» را داده بودند.
در سال ۱۳۰۲ در تبریز از والدین مهاجر ارمنی به دنیا آمد. سومین فرزند خانوادهاش بود و به دلیل وجود یک کتابخانه بزرگ در خانه پدری و علاقه به موسیقی در خانواده، به این زمینهها گرایش پیدا کرد در نه سالگی نخستین شعرش را سرود که این شعر با نام زندان در روزنامه آلیک (Ալիք օրաթերթ ) چاپ شد در چهارده سالگی در نمایش سویل در تبریز بازی کرد و پس از آن هشت نمایشنامه نوشت که علاوه بر شهرهای مختلف ایران در لس آنجلس, سانفرانسیسکو و یونان نیز اجرا شد.
وی پس از فارغالتحصیلی از رشته روزنامهنگاری، کار خود را به عنوان کارگردان صحنه آغاز کرد.
پس از نقل مکان خانوادهاش به تهران از موسسان انجمن تئاتر ارامنه در تهران بود و با افرادی چون آرمان و آرامائیس آقامالیان همکاری داشت. با دعوت ساناسار خاچاطوریان تهیه کننده سینما فعالیت سینمایی را آغاز کرد و نخستین فیلمش را با نام بازگشت در ۱۳۳۱ ساخت.
خاچیکیان را میتوان از پیشگامان سینمای ایران دانست. شاید جرو نخستین کارگردانانی بود که با دکوپاژ سر صحنه فیلمبرداری می رفت و به این حرفه امتیاز بخشید. به عنوان فیلمسازی نوآور تولید فیلمهای جنایی را در ایران باب کرد و نخستین آنونس تاریخ سینمای ایران را برای فیلم دختری از شیراز ساخت و دهها زمینه فنی دیگر را تجربه کرد.
بسیاری از بازیگران نامدار سینمای ایران با بازی در آثار خاچیکیان به سینما آمدند و برخی از فیلم هایش هم چون ضربت و عقابها از آثار پرفروش زمان نمایش خود بودند.
در سال ۱۳۳۶ با مشارکت ژوزف واعظیان و دکتر شاهرخ رفیع، استودیو آژیر فیلم را تاسیس کرد. پس از انقلاب و در دهه ی هفتاد نیز با مشارکت پسرش ادوین دفتر تولید یاران فیلم را ایجاد نمود.
خاچیکیان در سالهای ۷۸-۱۳۷۷ در صدد برآمد بر اساس فیلم نامه ای از داوود موثقی، فیلم شک را بسازد که به دلیل بیماری موفق به پایان بردن آن فیلم نشد و ادامه کار را به موثقی و پسرش ادوین سپرد.
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
ارسالها: 23330
#458
Posted: 18 May 2014 15:35
کارن خانلری
کارن خانلری نماینده حوزه انتخابیه ارامنه تهران و شمال کشور با مدرک دکترای مهندسی عمران سازه از دانشگاه آزاد اسلامی، در دوره نهم انتخابات مجلس شورای اسلامی با حداکثر آراء به عنوان نماینده ارامنه تهران و شمال کشور برگزیدهشد.
- نماینده ارامنه تهران و شمال در دوره نهم کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس شورای اسلامی
- طراح فنی شرکت پشم سنگ ایران
- عضو هیئت علمی تمام وقت دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکزی
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
ویرایش شده توسط: sepanta_7
ارسالها: 23330
#459
Posted: 18 May 2014 15:37
آرن داوودی
زاده ۱۲ ژوئیهٔ ۱۹۸۶ (۲۷ سال)
قد ثبتشده ۱۸۰ سانتیمتر (۵ فوت ۱۱ اینچ)
وزن ثبت شده ۸۲ کیلوگرم (۱۸۱ پوند)
آرن داوودی چگانی (متولد ۲۱ تیر ۱۳۶۵ در اصفهان) بازیکن حرفهای و ملی پوش بسکتبال که ارمنی تبار میباشد و در همیاری زنجان در لیگ برتر بسکتبال ایران بازی میکند.
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
ارسالها: 23330
#460
Posted: 18 May 2014 15:47
لِوُن داویدیان
لِوُن داویدیان (ولادت ۱۳۲۳-وفات ۲۴ تیر ۱۳۸۸) از سیاستمداران ارمنی-ایرانی و نمایندگان اقلیتهای دینی مجلس شورای اسلامی. او دکترای روانپزشکی داشت و در مجلس ششم عضو کمیسیون بهداشت و درمان مجلس بود. این نماینده در پرواز شماره ۷۹۰۸ هواپیمایی کاسپین که سقوط کرد و به مرگ کلیه ۱۶۸ مسافر آن انجامید یکی از قربانیان حادثه بود.
- استادیار روانپزشکی
- رئیس بخش روانپزشکی بیمارستان طالقانی
- عضو هیات علمی دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی
- عضو هیات بورد ارزشیابی
- تخصصی رشته روانپزشکی
- عضویت در کمیسیون بهداشت و درمان مجلس ششم
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.