ارسالها: 1667
#1
Posted: 22 Nov 2013 00:21
در خواست ایجاد تاپیکی با عنوان
در تالار فرهنگ و هنر دارم .
ﻋﻴﺐ ﻧﺪﺍره ﻛﻪ " ﺗﻨﻬﺎیی "
ﺧﺪاﻡ ﺗﻨﻬﺎﺳﺖ. . .
ارسالها: 1667
#3
Posted: 22 Nov 2013 00:31
پراکندگی بر اساس تعداد کشورها
بر طبق گزارش دانشنامهٔ بریتانیکا در سال ۲۰۰۲ در رابطه با گسترش ادیان مختلف از نظر پراکندگی در کشورهای جهان، مسیحیت با پراکندگی در ۲۳۸ کشوراست.
پراکندگی بر اساس تعداد پیروان
مطابق آمار یادشده در بالا، مسیحیت با ۳۲٫۹٪ از مردمان زمین در رتبه اول قرار دارد.
همچنین مطابق آمارهای جدیدتر (۲۰۰۵) آیین مسیحیت با گسترش در ۳۳٪ نوع بشر، بیشترین گسترش را روی کرهٔ خاکی دارد.
به این ترتیب، حدود ۲٫۱ میلیارد نفر در سراسر عالم، پیرو آئین مسیحیت هستند (که این شامل مجموع تمامی زیر شاخههای این دین، نظیر ارتودکس، کاتولیک و غیره میشود.
حکومت هواپرستان ریاست طلب
در دین مسیحیت نیز این دسته از افراد ریاست طلب و خودخواه وقتی جای خالی حضرت عیسی (ع) را دیدند، هر کدام با استفاده از سستی و ضعف همان مردم محروم و مستضعف، برای تصاحب این موقعیت و منصب رفیع و به دست آوردن کرسی ریاست بر مردم، پا به میدان گذاشته و با چهره های موجه و مقدس، یکی پس از دیگری با نامهای مختلف که بیانگر اتصال آنان به آسمان باشد، آن چه را به زیان خود دیدند، تحریف (تغییر داده)، آن چه را به سود خود یافتند، بر جای گذاشتند.
صاحب دایرة المعارف کتاب مقدس دراین باره می نوید:
« انجیل نویسان و یا مصححان کتاب مقدس هر وقت که ضرورتی ایجاب می کرد، بدون (هیچ) باک و حرجی به تفسیر و تنفیح آن اقدام می کردند». وآن چنان که همین افراد، حضرت مسیح را تجسم خدا در میان خود دانستند و مُنکر نزول کتابی به نام انجیل به آن حضرت شدند و "روح القدس" را که به معنای "روح خدا در بین خلق بود"، هادی و دستگیر و تأیید کنندۀ کارهای خود معرفی کردند.
و از احساس حلول روح القدس در خود به عنوان حاملان پیام عیسی به خلق خبر دادند و همه ترشحات و افکار فکری خود را الهامی از جانب خدا خواندند و سخن هر که را با منافع و مقاصد خود سازگار دیدند، صاحب الهام از جانب خدا دانسته و بقیه را تکذیب کردند و برای رفعت مقام خود در بین خلق، خدا را"پدر" و عیسی را "پسر او" در بین مردم قرار دادند و برای جذب بیشتر افراد بشر، جامع مسیحیت را به خاطر لطف حضرت مسیح به آن ها، از جمیع گناهان و معاصی پاک داشتند .
و خلاصه برای ادامۀ حکومت خود، تعالیم تحریف شدۀ دین مسیح را نجات بخش عالم گیر اعلام کردند و بشارت عیسی به دین اسلام را، از کتاب مقدس خذف کردند و بسیاری از عقاید و جملات غلط و خرافی ضد و نقیض دیگر را به نام حقیقت، عَلم کرده و به اسم کتب مقدس به آنها رسمیت بخشیدند و به تعبیر قرآن بدون هیچ علم و هدایت و کتاب روشنگری، در مورد خدا و حقایق دینی اظهار نظر کردند و کار را به جایی رساندند که مسیحیت به سه فرقه کاتولیک، ارتدوکس و پروتستان تقسیم شد.به طوری که هر کدام از دیگری تبری و دوری جست و عقاید و برنامه ها و کلیسای مخصوص برای خود تعریف کرد.
ﻋﻴﺐ ﻧﺪﺍره ﻛﻪ " ﺗﻨﻬﺎیی "
ﺧﺪاﻡ ﺗﻨﻬﺎﺳﺖ. . .
ویرایش شده توسط: amirhoo3in
ارسالها: 1667
#4
Posted: 22 Nov 2013 00:36
فرقه های مسیحیت
مسیحیت فعلی بیش از 50 فرقه فعال داره که سه تا از اونها دارای بیشترین معروفیت و طرفدارن:
کاتولیک ( به معنی عمومی)، ارتدوکس ( به معنی سنتی)، پروتستان ( به معنی معترض)
اولش تقریبا همه مسیحیا یه کاسه بودن تا اینکه یه روز امپراطور قسطنطنیه متوجه شد بسیاری از مسیحیا تحت تاثیر عواملی از جمله رسوخ تفکر اسلام، دیگه زورشون میاد به تصاویر و مجسمه های مقدسی که توی کلیسا نصب شده بود، احترام بذارن و این کارها رو نوعی بت پرستی حساب میکردن.
این بابا که دید حرف حساب جواب نداره، دستور داد همه این بند و بیلها رو از توی کلیساها جمع کنن. آقا کلی سروصدا بپا شد و در نتیجه پاپ لئوی سوم که در روم مستقر بود حکم تکفیر امپراطور رو صادر کرد و برای اینکه بیشتر حال اونو بگیره و ضمنا از گزند حملات احتمالیش محفوظ باشه، دست به دامن شارلمانی (سردار فرانسوی که سپاه اسلام رو شکست داده بود و احترام و علاقه زیادی به مسیحیت و کلیسا داشت) شد و اونو بعنوان "امپراطور مقدس" معرفی کرد.
این کشمکش ها تا قرن 11 میلادی ادامه داشت و درین زمان بود که دیگه این دوتا فرقه دیدن هیچ جوری با هم تفاهم ندارن و خلاصه کار به جدایی کشید. یکی اسمش شد کاتولیک (طرفداران پاپ به مرکزیت روم غربی) و اون یکی شد ارتدوکس (اصلاح طلبان طرفدار امپراطور قسطنطنیه به مرکزیت یونان و حومه!)
برخی از تفاوتهای اعتقادی کاتولیک و ارتدوکس :
* کشیشهای ارتدوکس ازدواج میکنن ولی کشیشهای کاتولیک نه
* ارتدوکسها اعتقادی به مصونیت پاپ از گمراهی و خطا ندارن ولی کاتولیکها دارن
* زبان مقدس ارتدوکسها یونانیه ولی زبان مقدس کاتولیکها لاتین
* مراسم عبادیشون رو به زبان محلی خودشون میخونن ولی کاتولیکها فقط به لاتین
* و .....
دومین انشعاب بزرگ مسیحیت در قرن 16 میلادی و در بین کاتولیکها اتفاق افتاد. در دوران رنسانس و پایان تدریجی حاکمیت مطلق کلیسا، یواش یواش اتهامات و اعتراضاتی توسط یه سری اصلاح طلب به رهبری شخصی به نام مارتین لوتر مطرح شد.
لوتر که خودش کشیش بود و یه کلیسا توی ویتنبرگ آلمان داشت، معتقد بود آیین خالص مسیحیت با عملکرد و باورهای کشیشان، تومنی دوتومن توفیر داره و این دین پاک به مرور زمان و دخالت افکار و سلیقه ها دچار ناخالصی شده.
این بود که نشست کلی در ارکان دین مسیحیت مطالعه و تحقیق کرد و نهایتا 95 مورد از مغایرتهای رفتار کلیسا با تعالیم الهی مسیح رو بیرون کشید و زد روی دیوار کلیسای خودش. یکی از مهمترین این تضادها، مساله آمرزش گناهان از طرف کشیش و پاپ بود. یعنی روسای کلیسا هر کسی رو که دلشون میخواست به یه بهونه ای از کلیسا اخراج یا اصطلاحا تکفیر میکردن، بعد اجازه میدادن تا طرف گناهانش رو بازخرید کنه. حتی دامنه آمرزش، به ارواح مردگان هم توسعه داده شده بود و اسنادی رسمی مبنی بر فروش بهشت به مردم تحویل میدادن!
لوتر از طرف سردمداران کاتولیک به ارتداد محکوم شد ولی اندیشه های او که پروتستانیسم نامیده میشه به سرعت در بین بسیاری از کشیشان گسترش پیدا کرد.
این نهضت اگر چه هدفش ظاهرا خیر بود و یه جورایی نهضت اصلاحی دینی محسوب میشد ولی در عمل بهونه بدست خیلیها داد تا همه اعتقادات و باورهای دینی ( اعم از اصیل یا ساختگی) رو زیر سوال ببرن.
برخی تفاوتهای پروتستانیسم و کاتولیک :
پروتستانیسم برخلاف کاتولیسم، راه سعادت اخروی رو در آبادانی و عمران زندگی دنیوی معرفی میکنه و به جای اینکه اعتراف نزد کشیش رو سبب آمرزش گناهان بدونه، معتقده که باید در دنیا کار نیک کرد و به فکر ساختن اون بود. همین تفکر بود که باعث شد مسیحیت غربی، به امور دنیوی به عنوان اصول ارزشی دینی نگاه کنه و گام بلندی به سمت گسترش سرمایه داری در غرب برداشته بشه.
از دیگر تفاوتهای پروتستانیسم با کاتولیسم : عدم اعتقاد به عصمت پاپ، رعایت دموکراسی در تشکیلات کلیسا، اعتقاد به عدم نیاز به کشیش و پاپ برای ارتباط با خدا و فهم اصول عقاید، جواز ازدواج برای کشیشان، عدم وجوب اعتراف نزد کشیش، عدم اعتقاد به برزخ و.....
ﻋﻴﺐ ﻧﺪﺍره ﻛﻪ " ﺗﻨﻬﺎیی "
ﺧﺪاﻡ ﺗﻨﻬﺎﺳﺖ. . .
ارسالها: 1667
#5
Posted: 22 Nov 2013 00:56
تاریخچه کریسمس
کریسمس یکی از روزهای مقدس سال است که به سالروز میلاد حضرت عیسی بن مریم(ع) اشاره دارد، اما به طور کلی جشن کریسمس تولد مسیح(ع) تحت تأثیر سنتها و رسوم سکولار جشنهای زمستانی چون ساتورنالیا قرار گرفته است.
سنتهای کریسمس دربرگیرنده نصب تصویر سنتی تولد مسیح، تزئین درخت کریسمس و تبادل هدیه و کارت تبریک و حضور بابانوئل در شب عید کریسمس است و محورهای این عید بر ترویج حسن نیت، بخشندگی، مهربانی و گردهمایی های خانوادگی استوار است.
کریسمس به صورت سنتی روز ۲۵ دسامبر برگزار میشود، اما برخی کلیساهای ارتدکس شرقی روز ۷ ژانویه را به عنوان کریسمس جشن میگیرند که با ۲۵ دسامبر در تقویم جولیان یکسان است. این تاریخها تنها سنتی بوده و به نظر نمیرسد تاریخ حقیقی تولد مسیح چنین روزی بوده باشد.
کریسمس در بسیاری از کشورهای سراسر جهان جشن گرفته میشود و این امر به چگونگی پراکندگی مسیحیان و فرهنگ غربی و ترکیب آن با جشنهای زمستانی ارتباط دارد. علی رغم نفوذ شایع سنتهای کریسمس آمریکایی و بریتانیایی که در فیلمها، ادبیات، تلویزیون و سایر رسانه ها مشاهده میشود، سنتهای متعددی به منظور جشن کریسمس هنوز هم در مناطق و محلهای مختلف برگزار میشوند.
جشنهای زمستانی پیش از کریسمس
در سنتهای بسیاری از فرهنگها جشن زمستانی از جشنهای بسیار محبوب تلقی میشود و بخشی از آن به کم شدن کارهای کشاورزی در فصل زمستان برمیگردد، از دیدگاه دینی ایستر (عید پاک) مهمترین جشن در تقویم کلیسایی بوده و کریسمس از اهمیت کمتری برخوردار بود، از سوی دیگر کلیساهای اولیه به جشن گرفتن تولد اعضای کلیسا معترض بودند. برتری جشن کریمسمس در دوران مدرن از بسیاری لحاظ منعکس کنده تأثیر فزاینده سنت جشنهای زمستانی است که در آن میان میتوان به جشنهای ساتورنالیا، ناتالیس سولیس ایویچتی، یول اشاره کرد.
در عصر رومنها، جشن ساتورنالیا مشهورترین جشن زمستانی و زمان استراحت، جشن، شادی و پایان قوانین رسمیمحسوب میشد. این جشن به احترام ساتورن از ۱۷ تا ۲۴ دسامبر برگزار میشد اما در دوره امپراطوری این جشن از هفت به پنج روز تقلیل یافت.
ناتالیس سولیس ایویچتی روز ۲۵ دسامبر تحت عنوان "تولد خورشید مغلوب نشدنی" جشن گرفته میشد و دربرگیرنده ستایش الههها و خدایان خورشید بود. الگابالوس امپراطوری رومی (۲۲۲-۲۱۸) بنیانگذار این جشن بود که مجبوبیت آن در دوران اریلیان به اوج خود رسید. روز ۲۵ دسامبر همچنین تاریخ انقلاب زمستانی است و این جشن نشان دهنده عدم مغلوب شدن خورشید در زمستان بود.
بسیاری از نویسندگان اولیه مسیحیت تولد دوباره خورشید را به تولد مسیح نسبت داده اند و کاتولیکها استدلال میکنند که جشن سول اینویکتوس همان تاریخ کریسمس و میلاد مسیح است.
جشن یول در اواخر دسامبر و اوایل ژانویه برگزار میشد و هدف از آن احترام و ستایش خدای رعد بود؛ یک کنده بزرگ چوب را با این اعتقاد بود که هر جرقه رعد بیشتر باشد نشان دهنده تعداد خوک یا گوسالهای است که سال آینده متولد خواهد شد آتش میزدند و جشن تا سوختن کامل کنده ادامه داشت و گاهی به ۱۲ روز میکشید. از آنجا که اروپای شمالی از آخرین بخشهایی بود که به مسیحیت روی آورد جشنهای غیر مسیحی آنها تأثیر بسیاری بر شکلی گیری جشن کریسمس داشت. اسکاندیناویها هنوز هم کریسمس را یول مینامند، که این کلمه به تدریج در زبانهای انگلیسی و آلمانی معادل کریسمس شد.
خاستگاه های جشن کریسمس
به درستی مشخص نیست که چه زمان و چرا ۲۵ دسامبر را به تاریخ تولد مسیح نسبت دادند، چرا که عهد جدید هیچ تاریخی را در اینباره ذکره نکرده است. ***توس جولیوس آفریکانوس نخستین مورخ مسیحی بود که شرح وقایع جهانی را آغاز کرد در رایج کردن این ایده که مسیح روز ۲۵ دسامبر متولد شد نقش محوری داشت. این تاریخ نه ماه پس از تاریخ آبستن شدن حضرت مریم(س) (۲۵ مارس) محسوب میشود. از سوی دیگر ۲۵ مارس تاریخ اعتدال بهاری بوده و خلق حضرت آدم (ع) تلقی میشود.
مسیحیان در دوران اولیه ظهور مسیح بر این باور بودند که ۲۵ مارس تاریخ مصلوب شدن مسیح است.
تعیین تاریخ میلاد مسیح(ع) در ابتدا الهام بخش برگزاری جشن و سرور نبود. ترتولیان از متألهان اولیه مسیحیت میلاد مسیح را به عنوان جشن مهمی در کلیسای رومیآفریقا تلقی نکرده است. در سال ۲۴۵، اوریگن فیلسوف و متأله مسیحی یونانی جشن گرفتن میلاد مسیح را تقبیح کرد و اظهار داشت که تنها گناهکاران روز تولد خود را جشن میگرفتند.
نخستین اشاره به جشن کریسمس (میلاد مسیح) در تقویم فیلوکالوس مشاهده میشود که در سال ۳۵۴ در روم گردآوری شد. در شرق نیز مسیحیان تولد مسیح را به عنوان بخشی از عید تعمید مسیح و دیدار سه مرد حکیم ستاره شنان ایرانی از عیسی جشن گرفته میشود؛ اگرچه این جشن بر تعمید مسیح تمرکز دارد. پس از مرگ والنس امپراطور طرفدار عقاید اریوس در نبرد ادیرنه سال ۳۷۸ جشن کریسمس در شرق رنگ بیشتری به خود گرفت، اما این روند در قرن چهارم بیش از پیش مجادله برانگیز بود و پس از آنکه گریگوری نازیانزوس در سال ۳۸۱ به عنوان اسقف منصوب شد این جشن از میان رفت و در سال ۴۰۰ با انتصاب جان کریستوستوم بار دیگر به قوت خود باز گشت.
قرون وسطی
اوایل دوران قرون وسطی روز کریسمس تحت تأثیر جشن تعمید مسیح بود و در غرب بر دیدار سه مرد ستاره شناس ایرانی از نوزاد مسیح تمرکز میکردند. اما تقویم قرون وسطی تحت نفوذ تعطیلات مربوط به کریسمس قرار گرفته بود. برجستگی کریسمس پس از امپراطوری شارلمان تقویت شد، چرا که مراسم تاجگذاری وی در روز کریسمس سال ۸۰۰ و ویلیام اول پادشاه بریتانیا روز کریسمس سال ۱۰۶۶ انجام شد.
در اواسط قرون وسطی تعطیلات کریسمس به قدری پررنگ بود که وقایع نویسان و مورخان به کرات اشاره کرده اند که بسیاری از نجیب زادگان و اشراف کریسمس را جشن میگرفتند. ریچارد دوم پادشاه انگلستان در سال ۱۳۷۷ جشن کریسمسی برگزار کرد که ۲۸ گاو و ۳ هزار گوسفند به عنوان غذا سرو شد. سرود خواندن در جشنهای کریسمس نیز از قرون وسطی شکل گرفت، اما بسیاری از نویسندگان آن زمان این گروه های موسیقی را تقبیح کرده و اظهار داشتند که این شیوه ممکن است به ادامه یافتن سنتهای ساتارنولیا و یول منتهی شود.
اصلاحات دهه ۱۸۰۰
در طول دوره اصلاحات مسیحیت، پروتستانها جشن کریسمس را به عنوان تجملات کلیسای کاتولیک و پاپها محکوم کردند. کلیسای کاتولیک نیز به واسطه افزایش مؤلفه های دینی این جشنها به انتقاد پروتستانها واکنش نشان داد. طی جنگ داخلی بریتانیا، در سال ۱۶۴۷ پروتستانهای هوادار ساده زیستی و سخت گیری مذهبی کریسمس را ممنوع کردند اما طرفداران کریسمس در چندین شهر تظاهرات کرده و به مدت چند هفته کنترل کانتربری (مقر اسقف اعظم انگلیس) را در دست گرفتند. در سال ۱۶۶۰، دوران بازگرداندن چارلز دوم به سلطنت این ممنوعیت از بین رفت، اما هنوز هم برخی از روحانیون انگلیکن با استناد به استدلالهای پروتستان با جشن کریسمس مخالف هستند.
در آمریکا که مستعمره انگلستان بود، پیوریتنها (پروتستانهای هوادار ساده زیستی و سختگیری مذهبی) با کریسمس مخالفت کردند و جشن کریسمس از سال ۱۶۵۹ تا ۱۶۸۱ در بوستن غیرقانونی تلقی میشد. در همان زمان ساکنان ویرجینیا و نیویورک مراسم کریسمس را آزادانه برگزار میکردند، پس از انقلاب آمریکا به علت نسبت دادن کریسمس به رسوم انگلیسی جشن کریسمس محبوبیت خود را از دست داد.
طی دهه ۱۸۲۰ که تنشهای فرقه ای در انگلستان آرام شده بود، نویسندگان بریتانیایی نسبت به از بین رفتن و کمرنگ شدن جنش کریسمس ابراز نگرانی کردند و تلاشهایی در راستای احیای این سنتها صورت گرفت. کتاب ترانه کریسمس چارلز دیکنز که در سال ۱۸۴۳ منتشر شد نقش مهمی در خلق مجدد کریسمس با محور خانواده، حسن نیت و مهربانی ایفا کرد.
اوایل قرن نوزدهم علاقه به کریسمس در آمریکا به واسطه چند داستان کوتاه نوشته واشنگتن ایروینگ احیا شد. مهاجران آلمانی و آمریکایی هایی که پس از جنگ داخلی آمریکا به کشور بازگشتند سهم مهمیدر آوردن سنتهای کریسمس اروپایی به قاره آمریکا برعهده داشتند. کریسمس در سال ۱۸۷۰ به عنوان یکی از تعطیلات فدرال ایالت متحده اعلام شد.
قرن بیستم و پس از آن
در سال ۱۹۱۴، نخستین سال جنگ جهانی اول میان سربازهای آلمانی و بریتانیایی آتش بس موقت وغیر رسمیشکل گرفت و سربازان هر دو طرف اقدام به خواندن سرودهای کریسمس کرده و جنگ را متوقف کردند، از سوی دیگر داستانهای بسیاری درباره این آتش بس روایت شده اما شواهدی مبنی بر وقوع این رویداد وجود ندارد.
اواخر قرن بیستم ایالات متحده با مناقشه ای برسر ماهیت کریسمس و جایگاه آن به عنوان جشن دینی یا سکولار مواجه شد، چرا که برخی به رسمیت شناختن کریسمس را به عنوان تعطیلات فدرال نقض قانون جدایی کلیسا و دولت میدانند و این امر چندین بار در دادگاه های مختلف مطرح شد و دادگاه عالی ایالات متحده روز ۱۹ دسامبر ۲۰۰۰ حکم داد که به رسمیت شناخت روز کریسمس به عنوان تعطیلات رسمیو عمومینقض کننده قانون جدایی دین از حکومت نیست چرا که این روز یک هدف واضح سکولار در پی دارد.
نگرانی هایی که در رابطه با ترکیب ماهیت سکولار با کریسمس مسیحی وجود داشت در قرن بیست ویکم نیز ادامه دارد. در سال ۲۰۰۵ برخی از مسیحیان همراه محافظه کاران آمریکایی علیه سکولار شدن کریسمس تظاهرات کردند. برخی اعتقاد دارند که کریسمس با روندهای سکولار یا اشخاص و سازمانهای ضد مسیحی مورد تهدید واقع میشود.
ﻋﻴﺐ ﻧﺪﺍره ﻛﻪ " ﺗﻨﻬﺎیی "
ﺧﺪاﻡ ﺗﻨﻬﺎﺳﺖ. . .
ارسالها: 1667
#6
Posted: 22 Nov 2013 00:57
تاریخچه ملک سلیمــــان
هیکل سلیمان یا هیکل مقدس اولین معبد باستانی یهود بوده و ادعا شده که دراورشلیم واقع شده و اکنون ویران شدهاست. البته در کاوشهای انجام شده، هنوز اثری از آن به دست نیامده است. عده ای نیز منکر وجود تاریخی معبد در اورشلیم می باشند. در کتاب مقدس عنوان هیکل برای این بنا به کار رفتهاست. بر باور یهودیان، معبد به دستور خدا و توسط سلیمان ساخته شد.
تاریخچه ملک سلیمــــان
تاریخچه به روایت عهد عتیق
داود اراده داشت که هیکلی برای خداوند بسازد اما خداوند وعده فرمود پسرش سلیمان آن هیکل را اتمام خواهد نمود. چرا که بر طبق عهد عتیق داود خون بسیار بر زمین ریخته بود. بدین استصواب داود همواره در پی آن شد که اموال بسیاری از برای انجام این مقصود جمع نماید، از آن جمله صدهزار وزنه طلا و یک میلیون وزنه نقره و مس و آهن را بدون وزن فراهم کرد.
و مقدار بسیاری هم چوب سرو آزاد فراهم کرد و هرکس را در هر شغل که استاد بود به کار داشته و برحسب فرمایش خدای تعالی هیکل را طراحی کرده محلش را معین نمود. (یکمپادشاهان، ۵:۳) اما سلیمان در سال چهار سلطت خود بنای هیکل را شروع نمود و ۱۸۳۶۰۰ نفر در آن جا مشغول بود. از اینها ۳۰۰۰۰ از یهودبودند که به نوبت کار میکردند، یعنی ده هزار نفر در هر ماه و ۱۵۳۶۰۰ از کنعانیان بودند. و چون مدت هفت سال و نیم از این بگذشت بنا در سال ۱۵۰۰ قبل از مسیح انجام یافته نیکوترین بنای دنیا و فخر اورشلیم گردید.
سی سال بعد از تکمیل بنا شیشق پادشاه مصری بر رحبعام (rahob'am) پسر سلیمان حمله برد و گنجینههای هیکل را غارت کرد.در سال ۵۸۸ پیش از میلاد زمان حکمرانی صدقیا، نبوکدنصر (بختالنصر) به اورشلیم حمله کرده و بنای هیکل را به تمامی ویران ساخت.
موقعیت مکانی
هیکل سلیمان بر روی تپهٔ موریا قرار داشته است. این تپه همان است که هماکنون مسجدالاقصی و قبه الصخره بر روی آن قرار دارند. دربارهٔ موقعیت مکانی دقیق هیکل بر روی تپه، نظرها متفاوت است. هماکنون سه احتمال برای آن وجود دارد که به ترتیب در صحن شمالی، در محل کنونی قبه الصخره و در صحن جنوبی (بین مساجد الاقصی و صخره) هستند.
اما برپایهٔ آخرین پژوهشها، احتمال سوم از دو احتمال دیگر قویتر دانسته شده است. بر این مبنا، امکان تجدید بنای هیکل سلیمان، در محوطهٔ باز جنب مسجد، و بدون آسیب زدن به هیچیک از مساجد الاقصی و قبه الصخره وجود خواهد داشت.
باورها درباره هیکل
بر باور یهودیان، دیوار ندبه از آخرین باقیماندههای هیکل سلیمان است.عدهای منکر وجود چنین پرستشگاهی هستند و از جمله دلایلشان یکی آن است که هرودوتس یونانی، پدر تاریخ نویسی، ۱۵۰ سال پس از ویرانی هیکل سلیمان از شهر صور و هیکل اشتارته (عشتورت) دیدن میکند، اما کوچکترین اشارهای به هیکل سلیمان نمیکند. مسلمانان عقیده دارند حضرت سلیمان کار ساخت آن جا را با کمک دیوان و جنها به پایان رساند. البته در کتاب عهد سلیمان نیز مفصلا به ساخت هیکل سلیمان توسط دیو اشاره شده است و مذاکرات سلیمان و آنها ذکر شده است.
در وسط هیکل سلیمان فضایی مطهر وجود داشت که به آن قدس الاقداس میگفتند و تابوت عهد خداوند در آن جا قرار داشتهاست. تصور بر آن بوده که مکان حضور دایمی خدایی است که معبد متعلق به اوست و یا نیروی الهی او همواره در آن فیضان دارد. حتا کاهن اعظم فقط سالی یک مرتبه در یوم کیپور اجازهٔ ورود به آن فضا را داشتهاست.
در کتاب دوم باروخ(متعلق به قانون سریانی) چنین آمدهاست که این بخت النصر نبود که اورشلیم را تخریب کرد و هیکل را ویران کرد بلکه خدا فرشتگان خود را فرستاد و دیوارهای شهر را فرو ریخته و گنجینههای آن را در جائی پنهان کردند.
در برخی احادیث شیعه آمده است که مسجدالاقصی واقعی که در قرآن از آن نام برده شدهاست نه در روی زمین بلکه در آسمان است.و مسیحیان معتقدند در آخرالزمان و در زمان بازگشت مسیح، اورشلیم جدید از آسمان به زمین میآید.
ﻋﻴﺐ ﻧﺪﺍره ﻛﻪ " ﺗﻨﻬﺎیی "
ﺧﺪاﻡ ﺗﻨﻬﺎﺳﺖ. . .
ارسالها: 1667
#7
Posted: 22 Nov 2013 00:59
پروتستانتیسم
مذهب پروتستان شاخهای از مسیحیت است که مبانی آن نخستین بار توسط مارتین لوتر مطرح شد. پروتستانها امروزه بیشتر در شمال اروپا و آمریکای شمالی سکونت دارند.
واژه انگلیسی پروتستان به معنی معترض و مخالف سرسخت است و این دلیل به پیروان مکتب دینی پروتستانیسم اطلاق میشود که آنها در مقابل شماری از قوانین کلیسای کاتولیک روم ایستادند.
تاریخچه
در سال ۱۵۲۹ میلادی، شاهزادهای آلمانی طرفدار دو مکتب کلیسای روم و کلیسای لوتران در دومین جلسه معروف به «Diet of Speyer» گرد هم آمدند. فردیناند شاهزاده اتریش با کمک اکثریت کاتولیک موفق به اجرای طرحی شد که براساس آن هرگونه تغییرات 'دیگر' در قانون اساسی دینی ایالات ممنوع شد. همچنین طبق این طرح تمامی حقوق ملکی و امور عبادی در مناطق پروتستان به کاتولیکها واگذار میشد، درحالی که پروتستانها در ایالات کاتولیک از چنین حقی محروم بودند.
شاهزادههای شش ایالت و چهارده شهر آزاد طرفدار کلیسای لوتران که توان وتو کردن این تصمیم را نداشتند، 'اعتراض نامه' معروف خود را تدوین کردند. آنها در ۱۹ آوریل این اعتراض نامه را به امپراتور چارلز پنجم، برادر فردیناند، تقدیم کردند و با این اقدام لقب برجسته پروتستان را برای خود به ارمغان آوردند که از آن زمان تاکنون بخش عمدهای از عالم مسیحیت را به خود جذب کردهاست. در اوایل قرن ۲۱ حدود شمار پیروان مکتب پروتستانیسم به ۳۵۰ میلیون نفر میرسید.
انشعاب
پروتستانیسم یکی از سه شاخه اصلی مسیحیت است، که ریشه در اصلاحگرایی (رفورمیسم) قرن ۱۶ دارد و پیروان آن از کلیسای کاتولیک روم یا ارتدکس شرقی پیروی نمیکنند. اصلاحگرایی پایه شاخههای متعددی از مذاهب پروتستان بود.
هواداران مارتین لوتر کلیساهای پروتستان آلمان و اسکاندیناوی را تأسیس کردند؛ژان کالون و اصلاحگرایان رادیکالتر نظیر هولدریخ زوینگلی کلیساهای اصلاحگرا را در سویس تأسیس کردند،جان ناخ که از شاگردان کالوین بود کلیسایی از این دست رادر اسکاتلند تأسیس کرد.
شاخه مهم دیگری از مکتب دینی پروتستانیسم که کلیسای انگلیس و کلیسای اسقفی نمونه بارز آن هستند، در قرن ۱۶ در انگلستان ظهور کرد. این فرقه اکنون از نظر الهیات و ارکان پرستش بیش از سایر فرق پروتستانیسم به کلیسای کاتولیک روم نزدیک است.
اصول اعتقادی فرقههای مذهبی پروتستان به طور قابل توجهی باهم متفاوت است، اما همه آنها بر این تأکید دارند که در توضیح مسایل اعتقادی و دستورات دینی رهنمودهای انجیل در اولویت قرار دارد؛ رحمت الهی از طریق ایمان و نه از طریق اعمال توجیه میشود؛ و همینطور همه مؤمنان در مقام کشیش هستند.
مکتب پروتستان دستور العملهای خود را مستقیماً از کلام خدا استخراج میکند، و در عبادت نیز رابط آنها با خدا، که کمال خشش است، تنها مسیح است؛ در حالی که پیروان کلیسای کاتولیک روم از تعالیم کلیسای خود پیروی میکنند، و در عبادت نیز از طریق توسل به مریم عذرا و قدیسان به راز و نیاز با مسیح میپردازند (در اینجا باید به این نکته توجه داشت که بر اساس تعالیم انجیل مرده چیزی نمیداند و ارتباط با مردگان، از طریق حرف زدن یا رازونیاز با شخص مرده، مکروهاست).
سه اصل اساسی پروتستانیسم از این اصل کلی آزادی اوانجلیکال، و رابطه مستقیم فرد مؤمن با مسیح سرچشمه میگیرد:
۱.) تنها انجیل سرچشمه تعالیم است .
۲.) تنها از طریق رحمت مسیح رستگاری حاصل میشود.
۳.) همه مؤمنان در مقام کشیش هستند. - دانشنامه جدید دینی The New Schaff-Herzog، .منظور از اینکه تنها انجیل سرچشمه تعالیم است، این است که مؤمنان هیچ نیازی به وحی تو الهام اضافی و اصول اعتقادی جدید که مغایر 'کلام مقدس خدا'باشد ندارند.
مارتین لوتر
متولد ۱۴۸۳، آیلبرن، ساکسونی آلمان، از شخصیتهای کلیدی مکتب پروتستانیزم بود و امروزه پروتستانها بر این باورند که لوتر آنها را از اسارت کلیسای روم رهاند. با این حال لوتر تنها نصف راه را رفت. همکار وی فیلیپ ملانگتون و مربی وی فون کارل استات از کسانی بودن که فعالانه راه لوتر را ادامه میدادند. آنها در اثر تهدیدات موجود مجبور شدند به سوئیس فرار کنند و در آنجا آثاری را منتشر کردند که به نوشتههای اورلاموند معروف شد.
آنها در این آثار مباحثی را ترویج کردند که به گفته آنها مارتین لوتر در انتشار آن کوتاهی کرده بود. مارتین لوتر بیشتر به این خاطر مشهور است که انجیل را از دست کلیسای روم نجات داد. او تا جایی که امکان داشت تعلیمات انجیل را از تصرفات آنهایی که خود را مظهر تقوی میدانستند پاک کرد. گفتنی است لوتر دشمن سرسخت یهودیان بود.
دیگر اصلاحگران پروتستان
یان هوس
اهل پراگ، متولد ۱۴۰۱، او در دانشگاه به مطالعه آثار وایکلیف (Wycliffe) پرداخت، و با آنکه همه تفکرات دینی وی را قبول نداشت، هر دوی آنها از این این اقدام کلیسا که خود را به تعالیم کتب مقدس منسوب میکرد سخت برآشفته بودند وبه همین خاطر به مخالف سرسخت قدرت پاپ مبدل شدند.
اهل پراگ، متولد ۱۳۶۵ میلادی، که علیه فساد اخلاقی کشیشها جنگید. توماس بیلنی. بیلنی متولد ۱۴۵۹ در نورویچ انگلستان، که یک اصلاحگر نه چندان نامدار انگلیسی است. او از کالج ترینیتی دکترای حقوق گرفت و در سال ۱۵۱۹ به عنوان کشیش فعالیت مدهبی خود را رسماً آغاز کرد. او نیز همانند لوتر بر این باور بود که اعمال نیک به تنهایی کسی رانجات نخواهد داد.
توماس کارترایت
رهبر فرقه پاکدینان(پیوریتان) بود. این فرقه از پروتستانهای انگلستان بودند که زمان ملکه الیزابت علیه سنن مذهبی قیام نمودند وطرفدار سادگی در نیایش بودند. فرقه پاکدینان از وضعیت آن زمان اور در کلیسای انگلستان راضی نبود؛ آنها مشتاقانه در صدد این بودند که اصلاحات پروتستانی را در سطح وسیعتری اجرا کنند.
در سال ۱۵۶۹، کرسی الهایات دانشگاه کمبریج را به دست آورد. هنگامی که ملکه انگلستان به عنوان رئیس کلیسای انگلیس انتخاب شد، شکل عبادت را اصلاح کرد که اجازه میداد واعظان تنها کلاه چهارگوش، خرقه، گردن پوش، یا ردای کتانی بپوشند. در مارس ۱۵۶۶ علمای دینی لندن مجبور شدند که لباس اجباری را بپوشند. از تعداد ۱۱۰ کشیش، ۳۷ نفر اعتراض کرند، و همین باعث شد بسیاری از کلیساها خالی بماند.
پروتستانهای بنیادگرا
این فرقه در فاصله ۱۹۱۰ تا ۱۹۱۵ شکل گرفت، این گروه بر حقیقتی که در معنای تحتالفظی انجیل وجود داشت تأکید داشتند. بعد از محاکمه اسکوپز که به محاکمه میمون معروف شدهاست، پروتستانهای بنیادگرا آشکارتر عقاید خود را ترویج کرند و خود را از مسیحیت لیبرال متمایز کردند. محاکه میمون که در سال ۱۹۲۵ در دیتون در ایالت تنسی ایالات متحده آمریکا صورت گرفت، یک معلم به خاطر تدریس تئوری تکامل تدریجی داروین که مغایر با قوانین ایالتی بود به پرداخت ۱۰۰ دلار جریمه محکوم شد.
ﻋﻴﺐ ﻧﺪﺍره ﻛﻪ " ﺗﻨﻬﺎیی "
ﺧﺪاﻡ ﺗﻨﻬﺎﺳﺖ. . .
ارسالها: 1667
#8
Posted: 22 Nov 2013 12:19
الهیات
اگر چه کتب متفاوتی که جزء کتب مقدس مسیحیان محسوب میشوند مطالبی را ارائه میکنند که در روزگارهای تاریخی مختلف نوشته یا گفته شدهاند اغلب فرقههای مسیحیت بر این نکته تاکید دارند که انجیل دارای پیامی الهی و پرمحتوا است.
در میان مسیحیان در مورد نحوه تفسیر مطالب مختلفی که در انجیل ذکر شده و معنای برخی توصیفات کلی که توسط سی.اس لوئیس ارائه شده در این بخش وجود دارد:
انسان در مواردی برخلاف خداوند عمل کرد و بنابر این مرتکب گناه شد.
از آنجایی که هیچ کسی از شر گناه در امان نیست امکان برقراری ارتباط مستقیم با خداوند وجود ندارد بنابراین خداوند خود را به شکلی قابل فهم برای انسانها عرضه کرد.خداوند به ابراهیم و فرزندانش دستور داد که به ابزاری برای رهایی بشر از خطرات موجود تبدیل شوند.به همین منظور وی قانون هالاخا را به (موسی) اعطا کرد.
قوم بنی اسرائیل بارها مرتکب گناه شدند و توبه کردند و در عین حال پیامبران با درک درست قوانین به عنوان آموزههای اخلاقی و نه عامل زور مردم را هدایت کردند. عیسی مسیح پیام مکتب موسی را به صورت عشق و مهر و رستگاری آدمیان ترسیم کرد. پس از مرگ وی در روز رستاخیز پیروان وی در محضر خداوند حاضر میشوند.
بسیاری از مسیحیان، مسلمانان و یهودیان اعتقاد دارند که عهد قدیم و جدید توسط خداوند به صورت وحی نازل شده و با تلاش انسانها در طی هزاران سال به شکل کتاب در آمدهاست. درآئین یهودی قدیم به وجود متون مقدس اذعان شدهاست.
و این اعتقاد در متون ابتدایی مسیحیان هم قابل ملاحظه است در بسیاری از نسخههای انجیل پیامبر به عنوان وکیل خداوند معرفی شده که نوشتههایش «مقدس و الهی» است. که یکی از نمونههای بارز آن عبارتست از :
« همه متون مقدس که توسط خداوند به صورت وحی نازل شدهاند، شایسته تدریس، اثبات مجدد و تصحیح عادلانه هستند.»
با این وجود در عهد جدید هرگز فهرست متون وحی و محتوای واقعی آنها را مشاهده نمیکنید ودرآن حتی تعریف دقیقی از مفهوم وحی ارائه نشدهاست. نورمن گایسلر و ویلیام نیکس درکتاب «معرفی کلی کتاب مقدس » مینویسند : " فرایند وحی یکی از اسرار قضا وقدر الهی است که نتیجه این فرایند سخنی کامل عاری از خطا و التزامآور است.
به ویژه مژدهدهندگان (Evangelicals) وحی را تنها با متن اصلی عهدین مرتبط میدانند؛ برای نمونه بیانیه شیکاگو عدم وجود خطا و لغزش درکتاب مقدس درسال ۱۹۷۸ اظهار میدارد که وحی تنها در مورد متن امضا شده بیانیه شیکاگو در مورد وجود خطا و لغزش درکتاب مقدس
انجیل
انجیل، برگرفته از واژهٔ یونانی «اِوَنگِلیون» به معنای خبر خوش یا مژده؛ نام دیگر مجموعه متون «عهد جدید» است. اکثر قریب به اتفاق مسیحیان انجیل (عهد جدید) را به عنوان کتاب دینی خود و کلام خداوند قبول داشته و مطالعه میکنند. نام این بخش به یک پیمان اشاره دارد که آغازگر دورهٔ جدیدی از ارتباط خداوند با انسان است. خداوند طبق این پیمان شریعتی را که از طریق موسی عطا کرده بود برداشت، و ایمان به مسیح را شرط بخشایش گناهان انسان و رستگاری او قرار داد .
نشانه و در حقیقت اصل محوری این پیمان، بخشش کلیه گناهان به واسطهٔ قربانی شدن عیسی مسیح (یعنی صورت بشری خداوند) است. عهد جدید چهار انجیل اصلی (متی، مرقس، لوقا، یوحنا) کتاب اعمال رسولان، نامههای رسولان مسیح و کتاب مکاشفه را در بر میگیرد. قدمت تمامی این اثار به قرن اول میلادی میرسد. پروفسور درل باک عهدجدید پژوه معاصر ارزش این متون را بدلیل نگارندگان آنها و زمان نگارششان میداند.
انجیل های 4 گانه
واژه «انجیل» هم بر کل کتاب «عهد جدید» و هم بر هر کدام از چهار بخش ابتدایی کتاب یعنی زندگینامههای مسیح، اطلاق میشود. چهار انجیل در واقع چهار روایت از زندگی عیسی مسیح است. این چهار کتاب که توسط چهار تن از حواریون مسیح نگاشته شده، دارای قسمتهای مشترک بسیاری هستند اما تفاوتهایی نیز دارند. مسیحیان این چهار کتاب را «مانند چهار تصویر از مسیح ولی از زوایای مختلف» توصیف میکنند.
ﻋﻴﺐ ﻧﺪﺍره ﻛﻪ " ﺗﻨﻬﺎیی "
ﺧﺪاﻡ ﺗﻨﻬﺎﺳﺖ. . .
ویرایش شده توسط: amirhoo3in
ارسالها: 1667
#9
Posted: 22 Nov 2013 12:22
نسخه های تاریخی
هماینک ۵۶۸۶ نسخه با زبان اصلی، یعنی یونانی، و در کل ۲۴۹۷۰ دستنوشته از عهد جدید موجود میباشند. پیترز(فرانسیس ادواردز پیترز) اظهار میدارد که «اگر فقط سنت نسخ خطی را در نظر بگیریم، کتابهای که عهد جدید را تشکیل میدهند، بیش از هر کتاب دیگری در دوران باستان نسخه برداری شده و در گردش بودهاست.»
هارولد گرینلی مینویسد:
«شمار دستنوشتههای موجودِ عهد جدید به گونهای شگفتانگیز بیش از هر اثر ادبی دوران باستان میباشد... در سنجش با دیگر آثار ادبی باستان، قدیمیترین دستنوشته موجودِ عهد جدید متعلق به دورهای بسیار نزدیکتر به تاریخ نگارش متن اولیه میباشد.»
قدیمیترین نسخ برجای مانده از عهد جدید، پاپیروسهایی میباشند که قدمت برخی به ۵۰ تا ۱۰۰ سال پس از اتمام نگارش متون قانون ثانی (یعنی سده دوم میلادی) میرسد. از جملهٔ آنها پاپیروسهای اکسیرینکوس که بخش اعظمی از پاپیروس موجود عهد جدید را تشکیل میدهند- پاپیروسهای بادمر که شامل بخشهای مهمی از انجیل یوحنا، انجیل لوقا، انجیل متی، اعمال رسولان ، ۲ رساله پطرس ، ۳ رسالهٔ یوحنا، و رسالات یعقوب و یهودا میباشند- و پاپیروسهای چستربیتی از مهمترین اکتشافات کتاب مقدس پس از نسخه سینائیه- میباشند.
دست نوشتههای باستانی عهد جدید را براساس نوع متن به سه دسته غربی، الکساندری و بیزانسی تقسیم بندی میکنند. این دست نوشتهها عمده دست نوشتههای عهد جدید را تشکیل میدهند. همچنین دربرخی زبانها نسخههای دیگری وجود دارند که از مهمترین آنها میتوان به نسخههای زبان سریانی ( شامل پشتیا و دیاتسارون ) وزبانهای دگئز و لاتین ( وتوس لاتینا ووگلات ).
اولین دست نوشته کامل کتاب مقدس کدکس آمیاتینوس نام دارد که نسخه وگلات لاتین است که در سده هشتم در انگلستان و در کلیسای ویرموث – جارو تهیه شدهاست. اولین نسخه چاپی عهد جدید به زبان یونانی در سال ۱۵۱۶ درنشر یوهان فربن به چاپ رسیدهاست این نسخه براساس اطلاعات جمع آوری شده از نوشتههای یونانی جدید نوشتههای امپراتوری بیزانس ( توسط اراسموس ) اماده شدهاست و درکنار آن بخشهایی از ولگات (که درکتاب یونانی وجود نداشت نیز ترجمه شدهاست.
اراسموس چهار ویرایش بعدی این کتاب را نیز منتشر نمود.اراسموس یک کاتولیک رومی بود اما علاقه خاصی به یونانی بیزانس داشت و همین علاقه وی به یونانی و بی رغبتی نسبت به ولگات لاتین باعث شد که برخی از کاهنان کلیسا نسبت به دیدگاههای وی واکنش نشان دهند.
اولین نسخه انتقادی توسط رابرت استین در سال ۱۵۵۰ در پاریس چاپ شد. نوع متن به کار رفته دراین نسخه و همچنین نسخه اراسموس را "Textus Receptus" ( معادل لاتین « متن دریافتی ») مینامند که این لقب در نسخه الزویر سال ۱۶۳۳ به آن داده شده بود که هدف اصلی را جمله "nun cab omnibus receptum " («حالا همه آنرا دریافت کردند») معرفی کرد براین اساس کلیساهای اصلاح طلبان پروتستان ترجمههایشان را به زبانهای محلی انجام میدادند مانند نسخه پادشاه جیمز کتاب مقدس .
با کشف دست نوشتههای قدیمی تر مانند سینائیه و واتیکانیه پژوهندگان دیدگاه خود را راجع به متن تغییر دادند. نسخه انتقادی کارل لیخمان در سال ۱۸۳۱ که برپایه دست نوشتههای مربوط به سده چهارم و پیش از آن تهیه شده بود نشان میداد که در نهایت متن دریافتی میبایست بر پایه متون قدیمی تر اصلاح شود. نسخههای انتقادی جدیدتر براساس پژوهش دانشگاهی و کشف قطعات پاپیروس آماده شدند که حتی برخی از آنها به اوایل عهد جدید برمیگشتند برهمین اساس ترجمههای جدیدی از ترجمههای قدیمیتر ارائه شد و در آنها اصلاحاتی صورت گرفت اما هنوز هم عدهای متن دریافتی یا متن اصلی بیزانسی را ترجیح میدهند.
زبان اصلی
بیشتر پژوهندگان به تقدم یونانی عقیده دارند، یعنی بر این باورند که عهد جدید تقریباً به طور کامل ابتدا به زبان یونانی نوشته شده است، که زبان دست نوشتههای آغازین به شمار میآید .اما برخی از کارشناسان به تقدم آرامی اعتقاد دارند، یعنی معتقدند اناجیل اول بار به زبان آرامی نوشته شده است. برخی از دانشمندان کتاب مقدس، همچنین براین باورند که برخی از فرازهای عهد جدید به خصوص انجیل متی، دارای اصلی آرامی نیز میباشند.
نامه های حواریون مسیح
نوایمانان مسیحی و کلیساهای نوبنیاد در ابتدای گسترش مسیحیت، به خاطر نبودن راهنماییهای ایمانی لازم و وجود مخالفین بسیار، دچار مشکلات عمدهای میشدند. از آن جملهاست: مسائل مربوط به مراسم نیایش و چگونگی برگزاری آن، پیدا شدن پیشوایان دروغین، آزار و اذیت و شکنجه و تهدید و حتی قتل ایمانداران توسط رومیان و یا بتپرستان وسایر فرقههای مذهبی و ... هدف از نگارش این نامهها هدایت این نوایمانان، یادآوری و تبیین مفاهیم کتابمقدس و مطلع شدن از رویدادهای مناطق مختلف بود.
این بخش، نامههای پولس رسول، یوحنای حواری، پطرس حواری، یعقوب و یهودا برادران (ناتنی) عیسی و رسالهٔ عبرانیان را در بر میگیرد.
ﻋﻴﺐ ﻧﺪﺍره ﻛﻪ " ﺗﻨﻬﺎیی "
ﺧﺪاﻡ ﺗﻨﻬﺎﺳﺖ. . .
ارسالها: 1667
#10
Posted: 22 Nov 2013 12:25
انجیل متی
انجیل مَتّی یکی از چهار انجیل به تصویب رسیده در عهد جدید و همچنین یکی از سه انجیل همنوا است. این انجیل شرحی از زندگی و دعوت عیسای ناصری را بیان میکند. این انجیل تبارنامه، زایش و دوران کودکی عیسی، دعوت و پندها و سخنان او، سفرش به اورشلیم و رویدادی که در نیایشگاه رخ داد را تشریح کرده و سرانجام به بیان مصلوب شدن و «رستاخیز» مسیح میپردازد. عیسای رستاخیز کرده به پیروانش مأموریت میدهد که به تبلیغ در میان تمامی مردمان بپردازند.
بر پایه روایت سنتی مسیحیت این کتاب توسط مَتّی یکی از دوازده حواری عیسی نگاشته شدهاست. برخی بر این باورند که این دیدگاه سنتی از میانههای سده دوم میلادی به بعد رایج بوده است. از سده ۱۸ میلادی به بعد، پژوهشگران به صورت فزایندهای درستی دیدگاه سنتی را زیر سوال بردهاند و امروز بیشتر بر این باورند که متی انجیلی که نامش را بر روی آن گذشتهاند را ننوشتهاست.
بیشتر پژوهندگان امروزی بر این باورند که انجیل توسط یک نویسنده مستقل مسیحی در اواخر سده یکن میلادی نوشته شده است. اجماع نظر کارشناسان عهد جدید این است که نویسنده آغازین انجیل آن را به زبان یونانی تالیف کرده است.
بجز شمار اندکی از پژوهندگان، بقیه همداستانند که متی و لوقا از روایت انجیل مرقس، به علاوه نوشته فرضی Q (که شامل سخنان عیسی میشود)، به صورت منبع بهره بردهاند. گروه اقلیت بر این نظر است که نخست متی انجیلش را نوشته و سپس مرقس انجیلش را نوشته، و سرانجام لوقا آن دو را ترکیب نموده است.
از میان چهار انجیل تصویب شده، متی به یهودیت سده اول نزدیکتر است. متی به صورت مکرر تاکید میکند که عیسی پیشگوییهای عهد عتیق را بر آورده کرده است.اکثر صاحبنظران بر این باورند که نویسنده انجیل متی یک مسیحی از قوم یهود بوده است.نویسنده، آموزههای عیسی را به پنج گفتار تقسیم کرده است:
۱ - موعظه بر فراز کوه (فصلهای ۵-۷)
۲ - آموزههایی پیرامون دوازده شاگرد و مأموریت آنها (فصل ۱۰)
۳ - مَثَلهایی دربارهٔ پادشاهی آسمان (فصل ۱۳)
۴ - آموزه پیرامون معنی شاگردی (فصل ۱۸)
۵ - آموزه پیرامون پایان عصر حاضر و آمدن پادشاهی آسمان (فصلهای ۲۴-۲۵- و احتمالاً وایهای عیسی علیه فریسیها و کاتبان یهودی از فصل ۲۳).
برخی از محققان پیشنهاد دادهاند که نویسنده تلاش داشته تا عیسی را به عنوان یک موسی بزرگ تر معرفی کند، و اینکه به صورت ساختاری نویسنده پنج کتاب تورات را تقلید کرده است. بقیه پژوهندگان اهمیت عدد پنج را با استدلال به این که خیلی از نوشتههای یونانی یا یهودی پنج بخش یا فصل دارند، زیاد در نظر نمیگیرند.
در متی، عیسی به پطرس مسؤلیت تصدی امور را میدهد و این متن بسیار تأثیرگذار بوده است. متی تنها انجیلی است که صحبت از کلیسا میکند. عیسی با اشاره به اختیاراتش از پیروانش میخواهد که بخشیدن دیگران را پیشه خویش سازند. با آمیخته بودن انجيل مرقس و تاکيد آن بر کليسا، متی مورد علاقه ترين انجيل هنگامی که انجيل ها به صورت مستقل پخش میشدند بود.
انجیل متی متن آهنگین و اغلب شاعرانهای دارد و برای خوانش همگانی مناسب تر از بقيه انجيل های همنوا است.متی آموزههای عیسی را به صورت کامل و مرتّبی بیان میکند; موعظه بالای کوهاش به صورت گستردهای، حتّی میان غیر مسیحی ها، مورد احترام بوده است؛ ولی به نظر پژوهشگر، گراهام استنتن، شیوه استفاده نامناسب این انجیل از عهد عتیق به عنوان یک مجموعه "متن اثباتی"، و بیانهای ضد یهودیاش و نگاه تندش در زمینه "سزا دادن" برای خواننده دنیای امروز گیجکننده بوده است.
به مانند انجیلهای همنوای دیگر ولی متفاوت از انجیل یوحنا، در متی عیسی بیشتر صحبت از" پادشاهی خدا" میکند تا دربارهٔ خودش، و تعلیماتش را به صورت عمده توسط مَثَلها یا گفتارهای کوتاه انجام میدهد (بر عکس انجیل یوحنا که در آن عیسی این کار را به صورت عمده توسط سخنرانی طولانی انجام میدهد). برخی از جزئیات زندگی عیسی، بهویژه آنها که مربوط به دوران کودکی اش هستند، را فقط انجیل متی بازگو میکند. برای نمونه آمدن سران مُغ برای گرامیداشت عیسای نوزاد، مهاجرت به مصر و کشتار کودکان تنها در متی یافت میشوند.
انتقادات
دین شناسان و روحانیون ( به ویژه ابراهیم ابن عزیز و الکساندر گیبسون ) به تناقضهای آشکار متن کتاب مقدس پرداختهاند. اسپینوزا از مطالعه این ناسازهها نتیجهگیری میکند که تورات نمیتواند یک نویسنده داشته باشد ودرنتیجه خدا و موسی تورات را ننوشتهاند.
در سده ۱۹ منتقدانی مانند هرمان گونکل و جولیوس ولهاوسن اظهار کردند که کتابهای مقدس مختلف توسط نویسندگان مفروض نوشته نشدهاست بلکه توسط مجموعهای نامتجانس از نویسندگان در یک دوره طولانی نوشته شدهاست.
گرچه باستانشناسی کتاب عهدین وجود برخی از افراد، مکانها ورویدادهای ذکر شده درکتاب عهدین را تایید میکند بسیاری از اندیشوران منتقد عقیده دارند که کتاب عهدین نباید به صورت یک سند تاریخی دقیق خوانده شود بلکه در عوض باید به صورت یک اثر ادبی و دینی که اغلب به رویدادهای تاریخی مربوط است؛ و اغلب به اسطورهشناسی غیر عبری قرابت دارد؛ مورد مطالعه قرار گیرد. این منتقدان معتقدند که کتاب عهدین بیشتر نشان دهنده مسایل مربوط به زندگی و عصر باورمندان است. تصمیم درباره ارتباط یا عدم ارتباط عقاید این نویسندگان به جامعه معاصر به روحانیون و طرفداران مذاهب امروزی واگذار میشود.
ﻋﻴﺐ ﻧﺪﺍره ﻛﻪ " ﺗﻨﻬﺎیی "
ﺧﺪاﻡ ﺗﻨﻬﺎﺳﺖ. . .