ارسالها: 23330
#11
Posted: 16 Sep 2013 09:22
گفتگو با محمد جان شکوری( اهل کشور تاجیکستان و عضو پیوسته فرهنگستان و زبان و ادب فارسی ایران)
سیروس علی نژاد: من وقتی فکر می کنم به فارسی فکر می کنم. لابد یک انگلیسی به انگلیسی فکر می کند. اهالی هر زبانی به آن زبان فکر می کنند. احتمالا شما هم به زبان تاجیکی فکر می کنید. اما مردم تاجیکستان حدود هفتاد هشتاد سال آموزش شان در مکتب و دانشگاه به زبان روسی بود، مطبوعاتشان به زبان روسی بود، زبان اداری شان روسی بود، می خواهم بدانم امروز مردم تاجیکستان به هنگام فکر کردن به زبان تاجیکی فکر می کنند یا نه؟ به چه زبانی فکر می کنند؟
محمد جان شکوری: مردم تاجیک به حکم اکثر به تاجیکی فکر می کنند، لیکن خیلی هستند که به روسی فکر می کنند. اینطور شده بود که نفوذ فرهنگ روسی، نفوذ زبان روسی در شهرهای تاجیکستان، خصوصا در شهر دوشنبه خیلی قوی بود.
بیشترین مکتب های دوشنبه به زبان روسی بود و مردم کوشش می کردند که فرزندشان در مکتب، روسی بخواند. زبان تاجیکی و مادری را نداند باکی نیست، روسی را نداند دیگر نمی تواند زندگی بکند. بنابراین کوشش می کردند که روسی بداند.
من در آن کتابم ( سرنوشت فارسی تاجیکی فرارود** ) نوشته بودم که سالهای دهه پنجاه قرن بیست، در دوشنبه 12 درصد اهالی تاجیک بودند
من در این شرایط سه پسر کلان کردم. یاد دادن زبان تاجیکی هیچ امکان نداشت. محیط کودک همه غیر تاجیکی بود. البته آنهایی که آن وقت بزرگ شدند دیگر نمی توانند تاجیکی فکر کنند.
فرزندان آنها امروز هم بسیار می خواهند که تاجیکی بدانند، بیاموزند، یاد گرفته اند، لیکن این زبان، زبانِ آموخته است، نه زبانی که با شیر مادر به خونشان آمیخته شود. مثل یک زبان خارجی است. تفاوت اینجا خیلی بزرگ است. بعضی از اینها فکراً چندان تاجیک نیستند، حس ملی کم دارند. بنده الان یک مقاله نوشته ام در باره سودای جهانی شدن، جهانگرایی. با این جهانگرایی که خلق ها دارند باز همان روز به سر ما بیاید که نسل های نورس، بیگانه فرهنگ باشند.
اول شخصیت فرهنگی دو گانه به میان می آید که هم فرهنگ ملی را از خود کرده است، هم فرهنگ دیگری را. مثلا فرهنگ روس، انگلیس یا اروپایی را. شخصیت فرهنگی دو گانه خیلی چیز خوب است اگر ما به تمدن غرب برسیم و از تمدن های نو، از فرهنگ های امروزی غرب، بهره مند شویم. لیکن اینجا - خصوصا زمانی که تهاجم فرهنگی کشورهای ابر قدرت در تاجیکستان خیلی قوت می گیرد – همیشه خوف این هست که شخصیت « بیگانه فرهنگ » به وجود بیاید. یا بی تفاوت شود، بدون حس ملی. یا ممکن است در یک لحظه نازک خلاف ملت خود عمل کند.
اکنون حدود بیست سال است که تاجیکستان مستقل شده و زبان تاجیکی رسمیت یافته است. می خواهم بدانم در این بیست سال زبان تاجیکی چه تحولاتی به خود دیده است؟
تحولات خیلی جدی، خیلی بزرگ. اول اینکه قانون زبان در سال 1989 پذیرفته شد و زبان تاجیکی زبان رسمی و دولتی اعلام شد. تا آن وقت زبان تاجیکی زبان دولتی نبود. در تمام حیات اجتماعی، حیات فرهنگی، حیات سیاسی، زبان روسی حکمفرما بود.
زبان فارسی تاجیکی در اداره ها به کار نمی رفت. در مکتب عالی، اکثر دانشگاهها، حتا دانشگاه کشاورزی به زبان روسی تعلیم می گرفتند. میدان عمل اجتماعی زبان تاجیکی خیلی تنگ شده بود. در چهار دیوار خانه باقی مانده بود. در مطبوعات، در ادبیات، در شعر همه جا نقش آسیب دیدگی، نقش خرابی آن هویدا بود. زبانی که در چهار دیواری خانه ماند، زبانی که عمل اجتماعی نمی کند، از میدان بیرون می شود. چیزی که به هیچ کس لازم نباشد یک روز نیست می شود.
یعنی اکنون در دانشگاهها و مکاتب به زبان تاجیکی تدریس می کنند؟
مهم این است که در تمام اداره ها، دفترخانه ها زبان تاجیکی اجباری است. باید تاجیکی یاد گیرند و به تاجیکی کار کنند. این ماده قانونی 90 درصد اجرا شده است. مثلا امروز تلویزیون که می بینیم، جلسه ها که می نشینیم، وزیران، معاونان و منصب داران بزرگ، به تاجیکی صحبت می کنند، و بعضی از آنها هم خیلی خوب صحبت می کنند.
اما تا سال استقلال، همه جلسه ها به روسی برگزار می شد. منصب داران تاجیک نمی توانستند در یک جلسه رسمی به تاجیکی صحبت کنند. لازم بود هم نمی توانستند. ملکه نبود، عادت نبود، اما امروز به تاجیکی صحبت می کنند.
بعضی ها بسیار شکسته، لیکن بعضی ها خیلی خوب صحبت می کنند. این موفقیت بسیار بزرگ، در همین ده پانزده سال آخر به دست آمده است و اگر چند سال جنگ داخلی نمی بود، خیلی بیشتر گسترش می یافت. لیکن الان هم این روند ادامه دارد، روند از خود شدن زبان مادری در سطح بلند دولتی.
اگر زبان در سطح بلند دولتی از خود شود، کاربرد داشته باشد، آن وقت در جامعه ممکن است موقع استوارتر پیدا کند. [ با وجود این] نتیجه هشتاد سال محرومیت از زبان و فرهنگ ملی هنوز هم هست. در بسیاری دانشگاهها، مثلا در دانشگاه طبی همه علوم به زبان روسی تدریس می شود.
دانشجو تاجیک، استاد تاجیک، درس به زبان روسی. در دانشگاههای دیگر، بخصوص دانشگاههای فن آوری و تکنیکی و در این ساحه ها هم درس اختصاصی به زبان روسی است. ما خیلی کوشش داریم که کم کم آنجاها هم تاجیکی جاری شود و می شود. لیکن به کندی کار پیش می رود چون قریب صد سال است که ما عادت نکردیم که این چیزها به تاجیکی تدریس شود.
پیش از انقلاب که مدارس اسلامی وجود داشت، کتابهای درسی شان به عربی بود. بیشترین کتابهای درسی به عربی بود، لیکن درس به فارسی بود. دانشجو از کتاب عربی، به زبان فارسی آن علم را یاد می گرفت. امروز هم این کارها را کردن لازم است. کتاب درسی به زبان روسی است بگذار باشد، لیکن درس باید تاجیکی باشد. در این وضع دانشجو دو زبان را می آموزد و زبان تاجیکی علم را از آن خود می کند که بسیار مهم است.
اینکه گفتيد در سالهای دور از جمعیت دوشنبه فقط 12 درصد تاجیک بودند – البته در جای دیگر اشاره کرده اید که تا 18 درصد رسیده بود – امروز این نسبت چه وضعی دارد؟ نه تنها در دوشنبه، بلکه در تمام شهرها و مناطق سنتاً فارسی زبان چون بخارا، سمرقند، خجند و دیگر نواحی؟
می توان گفت که نود درصد مردم روس از تاجیکستان رفته اند. دوشنبه اساساً تاجیک نشین است. ازبک ها هستند، ازبک ها در تاجیکستان 15 درصد اهالی را تشکیل می دهند. لیکن هنوز هم مکتب، مکتب روسی است. مردم فرزندانشان را هنوز به مکتب روسی می دهند.
در زمان شوروی مکتب روسی خیلی زیاد بود و در کلاس های روسی بچه های تاجیک هم حضور داشتند، اما امروز همه شاگردان کلاس های روسی بچه های تاجیک اند. این روحیه که من نمی دانم چه روحیه است هنوز از بین نرفته است. علم و دانش و کاردانی، همه به واسطه زبان روسی است. زبان فارسی تاجیکی گویی زبان علم نیست، زبانِ کسب و کار نیست. یک تصوری بسیار ضررناک پیدا شده است که مبارزه با آن هنوز نتیجه نداده است.
اما وضع زبان تاجیکی در ازبکستان، در سمرقند، در بخارا، تماماً دیگر است. آنجا دیگر مکتب تاجیکی وجود ندارد. در سمرقند یک چند مکتب تاجیکی هست دو یا سه تا، اما در بخارا دیگر هیچ نمانده است.
سال 1920 که انقلاب بخارا صورت گرفت، و پان ترکیست ها بر سر قدرت آمدند، از همان اول زبان فارسی را از مکتب بیرون راندند. همه مکتب ها را به زبان ترکی گذراندند. از آن وقت در بخارا چند نسل به شکلی تربیت یافتند که زبان تاجیکی تنها در چهار دیوار خانه و کوچه و بازار کاربرد داشت، در اداره و کارخانه اگر به زبان فارسی سخن می گفتند جریمه می ستاندند.
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
ویرایش شده توسط: sepanta_7
ارسالها: 23330
#12
Posted: 16 Sep 2013 09:35
آن وقت ها اینطور بود حالا که نیست؟
اکنون دیگر لازم نیست. مردم عادت کرده اند. خودشان، خودشان را ازبک می گویند. دیگر علاج نیست. در آن زمان هر کس که خود را تاجیک می گفت تعقیب می شد. در آن کتابم ( خراسان است اینجا ) هست که مبارزه با تاجیکیت و ایرانیت تا چه درجه رسیده بود. بنابراین در بخارا وضع زبان تاجیکی خراب است. روزنامه ای که از تاجیکستان می آید، بعضی ها اگر بخوانند نمی فهمند. تا این اندازه دور شده اند.
در سمرقند احوال بهتر است. روحیه تاجیکی هنوز هم اندک قوت دارد. هنوز در سمرقند دو سه مکتب تاجیکی هست. اما بلشویک ها کوشش کردند بخارا که مرکز اسلام بود، مرکز فرهنگ دینی بود، قبة الاسلام بود، خراب شود و این کوشش ها عمل کرد. سمرقند را نتوانستند خراب کنند چون که قبر تیمور آنجاست. پایتخت تیمور بود. اولوغ بابا میز می گویند. بابای بزرگ ما. بنابراین سمرقند به هر حال نگهداری شد.
خجند هم نسبتا نگهداری شد چون که نام خجند را در سال 1929 به لنین آباد تغییر دادند. شهری که چنین نامی داشته باشد او را خراب نمی کنند و نکردند. آن وقت ما خیلی ناراضی بودیم که نام شهر تاریخی خجند دیگر شد، لنین آباد شد، یا دوشنبه استالین آباد شد، لیکن اکنون می فهمم که لنین آباد شدن خیلی خوب بوده است چون خجند را از ویرانی و خرابی نجات داد.
پیش از فروپاشی شوروی، ارتباطی بین تاجیکستان و ایران یا بین تاجیکستان و افغانستان برقرار نبود، اما بعد از استقلال تاجیکستان موانع و دیوارها برداشته شد و رفت و آمد بین آنها تا حدی برقرار گردید. تأثیر برداشته شدن دیوارها و باز شدن دروازه های سه کشور فارسی زبان به روی یکدیگر بر زبان تاجیکی چه تأثیری گذاشته است؟
اینجا چیزهای خیلی مهم هست. برقرار شدن رابطه های فرهنگی با ایران و افغانستان، به تاجیکستان آمدن کتابهای ایرانی یا آنچه در افغانستان چاپ می شود، خیلی برای اصلاح زبان تاجیکی موثر واقع شد. همان چیزی که بابا جان غفورف فرموده بود که برای اینکه زبان تاجیکی در تاجیکستان زنده بماند، لازم است که با فارسی نزدیک شود؛ الان این روند نزدیک شدن زبان تاجیکی به فارسی ایران و دری افغانستان یک روند نمایان است.
مثلا شعر و ادبیات ما از ادبیات فارسی دیگر جدا نیست. من بر این عقیده ام که یگانگی ادبیات فارسی که در تمام قلمرو زبان فارسی وجود داشت، باز برقرار شده است. امروز شعر تاجیکی، جزیی از همین شعر فارسی است. تا همین بیست سی سال پیش شعر فارسی تاجیکستان از شعر فارسی ایران و افغانستان تماما فرق می کرد. نه تنها در مضمون و در محتوا بلکه در شکل. اما امروز آن روندهایی که در شعر معاصر فارسی در ایران هست، در افغانستان هست، همان در تاجیکستان هم هست. یگانگی در شعر اگر به وجود بیاید دانید که در زبان هم به وجود می آید.
زبان فارسی، زبان تاجیکی، زبان شعر است. هزار سال اصالت زبان ما را شعر نگاه داشت. مِنبعد هم شعر برای اینکه زبان تاجیکی در تاجیکستان زنده بماند و به اصالتش برسد، به آن توانایی، زیبایی و شیوایی ای که داشت برگردد، خیلی نقش خواهد داشت. شعر در این ساحه خیلی اهمیت دارد.
شما از یک طرف تاجیک و استاد زبان تاجیکی هستید و از طرف دیگر عضو پیوسته فرهنگستان و زبان و ادب فارسی ایران. در واقع فارسی ایران را هم خیلی خوب می شناسید. می خواهم بپرسم تفاوت فارسی ایرانی با فارسی تاجیکی در چیست؟ تفاوت بین این دو را در چه چیزهایی می بینید؟
در دهه سیم قرن بیستم صدرالدین عینی درباره وضع آن دوره گفته بود که بین فارسی تاجیکستان و فارسی ایران فرق اساسی نیست. یعنی اگر فرقی هست جزیی و فرعی است. فرق جزیی بین فارسی شمال ایران و جنوب ایران هم هست.
در خود تاجیکستان بین شمالش که خجند است و جنوبش که کولاب است، در گفتار و در لهجه فرق هست. این فرق ها بطور طبیعی و تاریخی و قانونمندانه به وجود آمده است. لیکن در اساس فرقی نیست. آن عقیده ای که در بین زبانشناسان شوروی پیدا شده بود که زبان فارسی ایران و افغانستان و تاجیکستان هر یک زبان مستقلی هستند، و سه زبان است.
حالا ده پانزده سال است که ما در تاجیکستان می گوییم که نه، این هر سه، یک زبان است، سه شاخه یک درخت برومند است. زبانشناسان مسکو هم روزی مجبور می شوند که این عقیده را بپذیرند.
همین که بین تاجیکستان با ایران و افغانستان اندک اندک رفت و آمد و مناسبت ها خوب شد در زبان ما زود عکس انداخت و زبان ما به اصل خود نزدیک شدن گرفت. مِنبعد هم افزایش خواهد یافت. یکی از وظایف ملی ما، نزدیک شدن تمام ایرانی نژادان از هر جهت از جمله در ساحت زبان است.
باباجان غفورف در همان مصاحبه پیشنهاد کرده بود که یک سازمان مشترک بین ایران و افغانستان و تاجیکستان برای همگونی اصطلاحات علمی به وجود بیاید. این پیشنهاد چندین بار [ از جانب شخصیت های مختلف ] تکرار شده است و حتما چنین سازمانی به وجود می آید.
از همان سالهای شصت و هفتاد قرن بیست، روند به هم نزدیک شدن فارسی در تاجیکستان شروع شده بود و حالا خیلی سرعت گرفته است. فرض کنید همین برنامه های تاجیکی بی بی سی که برای تاجیکستان پخش می شود؛ کارکنان این شعبه که همه از تاجیکستان هستند کاری کرده اند که زبان شان یک چیز میانه بین فارسی ایران و فارسی تاجیکستان باشد با تلفظ تماماً تاجیک.
این تلفظ خاص تاجیکی همان عنصرهای فارسی ایرانی را به ما نزدیک می کند. اگر همین تلفظ را از ایرانی می شنیدیم شاید در بعضی موارد احساس بیگانگی می کردیم لکن چون با تلفظ تاجیکی می شنویم به ما نزدیک تر می شود، تأثیرش زیاد تر می شود. به غیر از این در تاجیکستان در برنامه های رادیو و در روزنامه ها اینطور چیزها را می بینیم.
ما به عنوان یک کشور فارسی زبان حتما در مقابل تاجیکستان که یک بحران زبانی را از سر گذراند وظایفی داریم. آیا در این پانزده بیست سال که زبان تاجیکی رسمیت پیدا کرده است کارهایی که کشور ایران و ایرانی ها می باید انجام می دادند تا سبب تقویت زبان تاجیکی شود انجام داده اند یا در این زمینه کوتاهی شده است؟
رابطه ما اهالی تاجیکستان طی چند صد سال با ایران خیلی سست شده بود که به ضرر تاجیکان و به ضرر زبان و فرهنگ و ادبیات تاجیکی عمل کرد. این نزدیکی که از آخرهای قرن بیستم وسعت یافته ایستاده است [ دارد وسعت می گیرد ] خیلی نتیجه های خوب دارد.
در این ساحت از طرف ایران و از طرف دانشمندان و روشنفکران ایران خیلی کوشش ها هست که زبان تاجیکی را آموزند، گونه تاجیکی زبان فارسی را بدانند و ببینند که چیست، چگونه است و چرا اینطور است و بعد برای رواج زبان فارسی تاجیکی کمک کنند.
در ایران در همین ده پانزده سال آخر می توان گفت که یک جریان تاجیک شناسی به وجود آمده، بسیاری روشنفکران ایران، تاریخ تاجیک را تحقیق می کنند، در ساحه مردم شناسی تاجیکستان کار می کنند، مقاله ها و کتابها در ایران چاپ می شود؛ همچنین رایزنی فرهنگی ایران در تاجیکستان کوشش می کند که خط فارسی در تاجیکستان رواج داشته باشد، دوره های آموزش خط فارسی تشکیل می دهند، مردم ما با خرسندی می روند خط فارسی را یاد می گیرند. اینها همه خیلی مهم است و گویا دارد بیشتر وسعت می یابد و نتیجه هم زیادتر خواهد شد.
از پیش از انقلاب مشروطه روشنفکران ایران گاه گدار به دنبال تغییر خط بودند. استدلالشان این بود که با این خط، آموزش عمومی دشوار است و نمی توان با چنین خطی به دوران جدید گام نهاد. در تاجیکستان به زور خط را ابتدا لاتین و سپس سیریلیک کردند. این به منزله آن است که در بخشی از سرزمین های فارسی زبان خط بطور آزمایشی تغییر کرده باشد. در واقع تجربه گرانبهایی به دست آمده است. می خواهم ببینم با تجربه ای که در تاجیکستان به دست آورده اید، شما فکر می کنید ما در ایران باید برای تغییر خط بکوشیم و این به نفع ماست یا بر عکس به زیان ماست؟
نه، به فکرم فقط به ضرر خواهد بود، هیچ نفعی نخواهید دید. در شوروی خلق هایی بودند که خط شان را از عربی برگرداندند. خلق هایی که آثار تاریخی زیادی نداشتند، با شادمانی تمام تغییر خط را پذیرفتند. لیکن خلق های دیگر مثل تاجیکان که تاریخ طولانی داشتند و آثار ادبی و علمی و تاریخی داشتند، بر اثر تغییر خط از همه آنها محروم شدند.
یک مقصد تغییر خط که با یک فرمان عملی شد، همین بود که این خلق ها از گذشته خود جدا شوند. یک نیست انگاری تاریخی و فرهنگی به وجود آمد. به گذشته، گذشته لعنتی می گفتند. تاریخ بشریت [ در این دیدگاه ] از دوره سوسیالیسم شروع می شد. اینطور عقیده پیدا شده بود که چیزی که تا این وقت بود تاریخ نیست.
مقصود همین بود که ما از اصل خود دور شویم و دیگر از گذشته یاد نکنیم. به همین دلیل زبان ما اینقدر آسیب دید. می گفتند که زبان فارسی، زبان اعیان و اشراف بود، زبان فئودالی بود، زبان تصوف و عرفان بود، به خلق خدمت نمی کرد، زبان کوچه و بازار است، از وی دست می باید کشید.
تغییر خط هم مقصدش همین بود. در همان دهه بیست و سی می گفتند میرزا فتحعلی آخوند زاده و سعید نفیسی طرفدار این هستند که خط فارسی در ایران به لاتین تبدیل شود. اگر امروز نه، فردا خط ایران لاتینی می شود. زود باشید که ما از ایران دیر نمانیم.
یک سبب همین بود که می گفتند یاد گرفتن خط فارسی دشوار است، ولی لاتین و خط آوایی خیلی آسان است. لیکن اکنون من می بینم در دنیا خطی نیست که دشواری نداشته باشد. با دشواری هایی که انگلیسی دارد- زمین می گوید و آسمان می نویسد، تمام دنیا را گرفته است. فرانسوی چه دشواری هایی که ندارد. دشواری های خط فارسی پیش آنها هیچ است.
بنده در این پیر سالی، در همین ده پانزده سالی که ایران می روم و می آیم، نوشتن فارسی یاد گرفتم. پیش از این بنده سواد فارسی نداشتم چون که لازم نشده بود. من متخصص ادبیات معاصر تاجیکی بودم اما لازم نبود خط فارسی بدانم. خواندن بلد بودم، متن فارسی می خواندم اما نوشتن نمی دانستم، هیچ. حالا من می نویسم. البته هر زمان به فرهنگ نگاه می کنم که این کلمه با سین است یا با صاد ولی به هر حال بسیاری مواقع در یادم هست که اینجا با صاد باید نوشت. من در پیرانسالی اگر در اندک مدت نوشتن یاد گرفته باشم، قطعاً کودکان در مدت بسیار اندک یاد می گیرند. برای کودک هیچ دشواری ندارد. آیا در ایران هنوز هم این عقیده هست که باید خط را تغییر داد؟
بله به شکل پراکنده هست.
این عقیده در چین هم پیدا شده بود. بعد از سال 1949 این عقیده پیدا شده بود که خط چینی دشوار است و باید لاتین شود ولی آخر به این قرار آمدند که نه لازم نیست. اعراب هم این کار را نکردند.
زبان یکی از عوامل بزرگ پیشرفت است. با یک زبان فقیر و ناتوان بخصوص در زمینه علوم پیشرفتی به دست نمی آید. ما در زمینه علوم مشکل داریم چه در ایران، چه در افغانستان و چه در تاجیکستان. فارسی زبانان همه جا برای بیان مفاهیم علمی از زبان های دیگر کمک می گیرند. فکر می کنید این زبانی که به هر حال فقیر شده است خواهد توانست بار علم و فرهنگ زمانه را که سرعت شتابانی هم به خود گرفته بر دوش بکشد؟
به فکر من می تواند. زبان فارسی زبان توانایی است، اندوخته های هزار ساله دارد و این امکان می دهد که همه دشواری های امروزی را بر طرف کند.
در عهد سامانیان می گفتند که زبان فارسی زبان قصه های شب است، زبان داستان خسروان است، برای علم و دفترداری به کار نمی آید، حتا ابوریحان بیرونی اینطور گفته و این عقیده را گویا قبول کرده بود. لیکن سامانیان - امیران سامانی، وزیران سامانی، بلعمیان - اثبات کردند که فارسی در همه شاخه ها قدرت دارد. اول فتوا گرفتند و قرآن را ترجمه کردند. چون قرآن به خوبی ترجمه شد دیگر شک نماند که در رشته های دیگر هم می توان فارسی را به کار گرفت.
حقیقتا هم زبان فارسی در همه رشته ها عمل کرد و یکی از مقتدرترین زبان های جهان شد. امروز هم در تاجیکستان بسیار کسان هستند که می گویند زبان تاجیکی زبان شعر بوده، بگذار شعر بگویند، رمان بنویسند، اما در علم و فن آوری و این ساحه ها زبان تاجیکی را نزدیک نه بیارید.
من به آقای رحمانف رییس جمهوری تاجیکستان عرض کردم که امروز دوره سامانیان آمده است باز. باز ما در سطح بلند دولتی باید اثبات کنیم که زبان فارسی قدرت دارد که به نیازهای این زمان پاسخ بگوید. با کمک زبان روسی و انگلیسی. هرچه کمک است باید ما از آنها بگیریم اما اساس باید زبان مادری باشد. اگر دانش و اطلاعات به زبان مادری نشود، رشد ملی دست نمی دهد.
اطلاعات و دانش باید به زبان مادری به زبان ملی و از خود شود. آن وقت فرهنگ ملی پیش می رود و ملت ملت می شود. وگرنه اگر زبان فارسی تاجیکی در شعر انکشاف یافته باشد، در روزنامه نویسی و رمان نویسی رشد کرده باشد، ولی در علم عمل نکند این زبان ناقص است. با این زبان ناقص ما کجا می رویم؟ در این زمان که مستقل هستیم باید یکی از خلق های پیشرفته جهان باشیم.
لازم است که ما سواد روسی هم داشته باشیم، سواد انگلیسی هم داشته باشیم، ولی اول ما باید سواد تاجیکی داشته باشیم و اگر ما بعضا نمی توانیم از زبان تاجیکی استفاده کنیم سببش این است که زبان خود را نمی دانیم. آن علم را می دانیم، زبان روسی را هم برای بیان آن علم می دانیم اما تاجیکی خود را نمی دانیم. در تاجیکی خود عاجز هستیم. بنابراین نمی توانیم آن را به تاجیکی بیان کنیم. لیکن اگر کوشش کنیم، جستجو کنیم، فداکارانه فعالیت کنیم حل مسأله یافت می شود.
به نکاتی اشاره کردید که مرا به یاد یک سوال مهم تاریخی انداخت. برای من این سوال هست که از تمام ایران آن روزگار چطور شد که زبان دری از سمرقند و بخارا و از دربار سامانیان بیرون آمد. چرا مثلا از سیستان یا گیلان یا هر جای دیگری بیرون نیامد؟
نمی دانم. این ناحیه ماوراء النهر، آن وادی فرهنگ خیز تمدن زای بین دو دریا- دو رودخانه که ما دریا می گوییم، همیشه در معنویت آفرینی خیلی فعال بود. مناطق دیگر هم فعال بودند. مثلا حماسه ملی در سیستان به وجود آمد، اساطیر در تمام مناطق به وجود آمد، آیین زرتشی در بلخ به وجود آمد. این خاک پاک خراسان خاصیت ها داشته است معنویت خیز. عجب سرزمینی بوده است. شاید به این سبب باشد.
----------------------------------
این گفتگو که به سال 1352 انجام و در همان زمان در نخستین و دومین شماره آیندگان ادبی به چاپ رسید، دو سال پیش نیز در سایت بی بی سی تجدید چاپ شد.
** سرنوشت فارسی تاجیکی فرارود در سده بیست میلادی، نوشته محمد جان شکوری بخارایی
ناشر: رایزنی فرهنگی سفارت جمهوری اسلامی ایران در تاجیکستان
چاپ، صحافی و لیتوگرافی: انتشارات دیوشتیج
چاپ اول: 1384
مکان چاپ: شهر دوشنبه
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
ارسالها: 23330
#13
Posted: 16 Sep 2013 09:56
تاجیکها
تاجیک (تاجیکی: Тоҷик) نامی عمومی است که بر اقوام آریایی ایرانیتبار و فارسیزبان که از کهنترین زمان در آسیای مرکزی و افغانستان زندگی میکردند اطلاق میشود که وطن اجدادی آنها افغانستان، تاجیکستان و جنوب ازبکستان میباشد. امروزه افزون بر این مناطق، در ایران، پاکستان، شمال هندوستان و ناحیهٔ سین کیانگ چین نیز به سر میبرند.
مردم تاجیک از نظر زبان، فرهنگ و تاریخ بسیار نزدیک به فارسیزبانان ایران هستند. تاجیکهای چین، با وجود اینکه به نام تاجیک شناخته می شود به زبانهای ایرانی شرقی صحبت میکنند و از تاجیکهای ایرانی متمایز هستند.
نامهای دیگر برای مردم تاجیک، فارسی، پارسیوان یا پارسیبان و دهقان (به تاجیکی: Деҳқон) میباشد.دهقان در قدیم به ایرانی اصیل صاحب ملک و زمین اعم از دهنشین و شهرنشین اطلاق میشده و مقابل تازی و بری پنداشته میشده که چادرنشین و بدوی بودند.
خاستگاه واژۀ تاجیک و کاربرد آن
خاستگاه واژهٔ تاجیک نامعلوم است. شرح و بیان معنای این واژه تاریخی در چند مقالۀ علمی تحلیل و بررسی شدهاست. در اینجا دیدگاههای چند تن از دانشمندان به طور فشرده در مورد تاریخ واژهٔ «تاجیک» درج شدهاست:
تاجیک نام قبایل «داها» بوده، پارتها و اشکانیان «دئی»، «تاجیک» و «دجیک» خوانده میشدند.
تاجیک نامی است که ترکها بر ایرانیان نهادند. از آنجا که ایرانیان پارسی کلاهی تاج مانند بر سر مینهادند.
تاجیک از «تای» است و همریشه با کلمه یونانی «تگاس» به معنای پیشوا و «ددیک».
تاجیک از ریشه «تژی» در زبان سکایی است.
تاجیک همریشهاست با نام مردم ایرانی «تات». (رد شده)
تاجیک صفت منسوب است از واژه «تاج»، نام یک قبیله.
تاجیک به معنی آریایی و پاک و نجیب و اصیلزاده و میهماننواز
تاجیک صفت منسوب است از نام قبیله عربی «طای». (رد شده)
تاجیک صورت دیگری از «تازیک» و «تاژیک» به معنای «عرب» است. (رد شده)
بر اساس چند پژوهش خاورشناسان تاریخ تشریح واژهٔ «تاجیک» در نیمه اول قرن ۱۹ مورد توجه دانشمندان غرب قرار داشتهاست. در سال ۱۸۲۳ م. کلاپروت در یک مقاله اش «در مورد مردم بخاراً با استناد به تحقیقات به چاپ نرسیده ژ. سن مارتن آورده که «تاجیک» (فارسی زبانان ساکن فارس، افغانستان، تخارستان و ماوراء النهر) همان نام قبایل «دئی» بوده، پارتها و اشکانیان که «دئی»، «تاجیک» و «دجیک» خوانده میشدند، با این نامها یاد میگردیدند. سه شکل آوایی این نام «دئی»، «تاجیک» و «دجیک» از نگاه آواشناسی قابل قبول است. از این جا چنین برمی آید که پارتها خود را تاجیک مینامیدند.
گروهی دیگر از دانشمندان بر این باورند که «تاجیک» واژۀ ایرانی شرقی است، که شاید توسط باشندگان آسیای میانه بر عربهای فاتح منطقه اطلاق میشده و ریشۀ این واژه به طایفهٔ عربی «طای» (تازی) برمی گردد و این واژه از قرن یازدهم به بعد به مردم ایرانی مشرقی اطلاق میشده. این فرضیه با آوردن چندین دلیل قاطع در آغاز سالهای ۵۰ رد شد. یکی از دلیلهای استوار در مورد ارتباط نداشتن نام تاجیک با تازی (عرب)، نامیدن تاجیک بر ساکنان آسیای میانه (همسایگان مردم چین) و (حتی باشندگان داخل ایران) توسط تبتیها میباشد که این دلیل قبلا نامعلوم بود.
دانشمند دیگر آ. برنشتام پیدایش نام تاجیک را قبل از دوران عرب دانسته آن را به زبان تاجیکی کهن مردمان تخارستان به هزارساله قبل از میلاد نسبت میدهد و نام تاجیک را از ریشه «تژی» در زبان سکایی میداند.
عدهای از دانشمندان غرب و چند تن از دانشمندان روس بر اساس شکل فارسی میانه واژهٔ تاجیک یا تازیک به معنای «عرب» نام تاجیک را نیز به عرب نسبت دادهاند. اما این همگونی یا شباهت آوایی در ربط دادن نام این دو مردم مختلف را گروه دیگر دانشمندان با آوردن دلیلها رد میکنند.
ارتباط نام تاجیک با «تات» نیز از نگاه زبانشناسی و تاریخی رد گردیدهاست. در تحقیقات بعدی در رابطه با واژهٔ تاجیک، بنیاد ایرانی این واژه را همچون نام مردمان آریایی این سرزمین ثابت میکند. فرهنگنامههای پارسی دری یا کلاسیک نیز در شرح نام تاجیک معلومات آوردهاند که ذکر چندی از آنها به خاطر ارتباط نداشتن آن به «تازی» به معنای عرب مهم میباشد. از جمله «تازیک – غیر عرب و غیر ترک» (شرفنامه منیری)؛ «تازیک و تاژیک بر وزن و معنی تاجیک است که غیر عرب و ترک باشد» (برهان قاطع)؛ «طایفه غیر عرب باشد»، «آن که ترک و مغول نباشد، »در لغات ترکی به معنی اهل فارس نوشته اند" (غیاث اللغات، آنندراج). در برخی فرهنگ نامهها شرح دیگر این نام نیز جای دارد.
در لغتنامهٔ انگلیسی آکسفورد تاجیک را «یک پارسی» و کسی که نه عرب و نه ترک باشد، تعریف شدهاست.
بهار در سبکشناسی آورده: ایرانیان از قدیم بمردم اجنبی «تاچیک» یا «تاژیک» میگفتهاند، چنانکه یونانیان «بربر» و اعراب «اعجمی» یا «عجم» گویند. این لفظ در زبان فارسی دری نو، «تازی» تلفظ شد و رفتهرفته خاص اعراب گردید، ولی در توران و ماوراءالنهر لهجهٔ قدیم باقی و به اجانب «تاچیک» میگفتند و بعد از اختلاط ترکان آلتایی با فارسیزبانان آن سامان، لفظ «تاچیک» بهمان معنی داخل زبان ترکی شد و فارسیزبانان را «تاجیک» خواندند و این کلمه بر فارسیان اطلاق گردید و ترک و تاجیک گفته شد.
بهرحال، اثبات اینکه واژهٔ تاجیک پیش از تسخیر آسیای میانه توسط ترکان کاربرد داشته بسیار مشکل است و اینکه از قرن پانزدهم به بعد باشندگان ایرانی منطقه خود را تاجیک مینامیدند تا خودشان را ترکها تمیز دهند. همنچنان که شاعر میر علیشیرنوایی هم این را گفتهاست.
در ادبیات ترکی-فارسی فاتحان تیمور و بابر، واژهٔ تاجیک به منشیهای فارسی زبانی اطلاق میشده که به زبان عربی تحصیل کردهاند. در دورهٔ صفوی٬ «تاجیک» به مدیران و نجیب زادگان دربار اطلاق میشده که به جنبش قزلباش مرتبط بودند.
استاد محیط طباطبائی پژوهشگر و محقق تاریخ ایران میفرماید: «ایرانیان را در جنوب سرزمین پهناور ایران بزرگ به جهت تمایز از اقوام عرب، عجم مینامیدند و همان قوم بزرگ ایرانی در شمال ایران زمین و به منظور تشخیص از اقوام ترک، تاجیک نامیده میشد. پس تاجیک همان عجم و پارسیزبان است.»
به گفته میرزا شکورزاده، پژوهشگر تاجیک و نویسندهٔ کتاب «تاجیکان در مسیر تاریخ»، بر اساس پژوهشها مردم پارسیگوی در بسیاری از نقاط آسیای میانه، ایران و افغانستان و حتی کشمیر و کاشغر خود را «تاجیک» معرفی کردهاند. واژه «تاجیک» در ادبیات کلاسیکی فارسی زیاد کاربرد شده و کاربرد آن غالبا در برابر ترک و عرب صورت گرفتهاست:
مثلاً سعدی میگوید:
شاید که به پادشاه بگویند، ترک تو بریخت خون تاجیک.
و یا جامی اشارهای دارد در باره علیشیر نوایی که:
او که یک ترک بود و من تاجیک، هردو داشتیم خویشی نزدیک.
و باز سعدی در جای دیگر میگوید که:
نگار ترک و تاجیکم کند صد خانه ویرانه، به آن چشمان تاجیکانه و مژگان ترکانه.
همین طور، وقتی که ما به متون چه نثر و چه نظم فارسی مراجعه میکنیم، درمی یابیم که در تمامی این متنها، از روزگار سعدی به دوران ما، کلمه «تاجیک» جایگزین کلمه «پارسی» و «فارسی زبان» بودهاست. نه کلمه «پارسی» یا «ایرانی» یا «فارسی زبان» بلکه محض کلمه «تاجیک کاربرد شدهاست.»
بر این اساس واژهٔ تاجیک میتواند مترادفی برای «پارسی» باشد و تاجیکها زیرگروهی از اقوام ایرانیتبار و اقوام ایرانیزبان هستند.
ریشهٔ نیاکانی تاجیکها
تاجیکها اقوامی آریایی هستند که هزارهٔ دوم پیش از میلاد مسیح در آسیای میانه و باختر (بلخ) (بلخ امروزی) مستقر شدند. ریشهٔ نیاکانی تاجیکها به آریا شرقی یعنی باختریها٬ سغدیها٬ پرنیها و داها میرسد، این بدین معناست که نیاکان تاجیکها در عهد باستان به زبان پارسی کهن یعنی زبان کهن ایرانی جنوب غربی سخن نمیگفتند بلکه زبانهای شرقی ایرانی نظیر سغدی، باختری، خوارزمی، سکایی و دیگر رایج بودند. کاربرد زبان پارسی (دری) توسط تاجیکها به دوران گسترش امپراتوری ساسانیان و متعاقباً انقراض آن بهوسیلهٔ تازیان مسلمان برمیگردد که تعداد زیادی از پارسیها به آسیای میانه و حتی به چین پناه میبرند. عدهای از این پارسیها به حیث جنگجویان تازه مسلمان شده و برای ترویج اسلام به این منطقه وارد میشوند. نتیجهٔ این مهاجرتهای گستردهٔ پارسیها (مسلمان و غیر مسلمان) است که تاجیکها علاوه بر اشتراک نیاکانی ایرانی-شرقی، ریشهٔ نیاکانی پارسی مهم نیز دارند.
موطن تاجیکها
تاجیکها گروههای عمدهٔ قومی در تاجیکستان، شمال شرق افغانستان بویژه در شهرهای کابل٬ مزار شریف و هرات هستند. در ازبکستان بیشترین جمعیت شهرهای سمرقند و بخارا را تشکیل میدهند و به شمار زیاد در استان سرخاندریا در جنوب و در امتداد سرحدات شرقی ازبکستان با تاجیکستان زندگی میکنند. در گذشته تاجیکها در مناطق وسیعتری از آسیای میانه سکنی داشتند ولی بسبب تهاجم گستردهٔ ترکان از شمال و شرق به این منطقه جابجا شدند.
امروزه تاجیکها حدود ۷۹٫۹ ٪ جمعیت تاجیکستان و بنابر منابع مختلف ۲۷٪ یا ۳۳٪ یا ۳۷٪ یا ۳۸٪ از جمعیت افغانستان را تشکیل میدهند. بر اساس آمار رسمی ازبکستان تاجیکها ۵ ٪ جمعیت کل این کشور را شامل هستند. اگر چه این تعداد مشمول بر آن دسته از تاجیکهایی که زبان مادریشان ازبکی است و تاجیکهایی که بدلایل مختلف خودشان را ازبک معرفی میکنند، نمیباشد. بر این اساس تاجیکها شاید حدود ۱۵ تا ۳۰ ٪ جمعیت ازبکستان را تشکیل دهند.
بر اساس آخرین سرشماری اتحاد جماهیر شوروی که در سال ۱۹۸۹ انجام شد ۴۲۱۵۳۷۲ نفر از اهالی این کشور خود را تاجیک معرفی کردهاند. از این تعداد ۳۱۷۲۴۲۰ نفر در جمهوری تاجیکستان، ۹۳۳۵۶۰ نفر در ازبکستان، ۳۸۲۰۸ نفر در روسیه، ۳۳۵۱۸ نفر در قرقیزستان، ۲۵۵۱۴ نفر در قزاقستان، ۴۴۴۷ نفر در اوکراین، ۳۱۴۹ نفر در ترکمنستان بودهاند.
تخمین زده میشود حدود ۵۰۰۰۰۰ تا یک میلیون تاجیک در غرب پاکستان (استان مرزی شمال غربی) زندگی کنند که بخاطر جنگ پناه آوردهاند و بقیه باشندگان بومی مناطق مختلف از جمله چترال (رجوع شود به زبان وخی) و شمال کشمیر هستند.
بدخشان٬ تخار٬ کاپیسا٬ بلخ٬ جوزجان٬ پروان٬ کابل٬ بغلان٬ پنجشیر٬ کندز٬ غزنی٬ غور٬ فراه و هرات مناطق هستند که تاجیکها در آن سکنی دارند. البته تاجیکها در بسیاری از ولایات افغانستان زندگی میکنند. مناطق شمالی و مرکزی لغمان٬ سرخرود در ننگرهار٬ گردیز در پکتیا٬ اورگون در پکتیکا و نواحی توپخانه در قندهار مناطق تاجیک نشین یا دری زبان هستند. در ولایات لوگر٬ وردک و غزنی افغانستان، کم و بیش، یک یا دو سوم جمعیت این مناطق را تاجیکها تشکیل میدهند.
ویژگیهای ظاهری
ز دیدگاه ظاهری، بیشتر تاجیکها متعلق به نژاد مدیترانهای هستند که شاخهای از نژاد سفید (قفقازی) محسوب میشود. با اینکه اکثر تاجیکها دارای مو و چشمان تیره با پوست گندمگون تا سپید هستند، رنگ مو و چشمان روشن در بین آنان کمیاب نیست، به ویژه در مناطق کوهستانی مانند بدخشان. برخی از تاجیکهای آسیای میانه دارای آمیزهٔ ترکی-مغولی هستند، در حالیکه تاجیکهای کوهستان نشین مناطق دورافتاده بیشتر به باشندگانی میمانند که پیش از تازش و مهاجرت ترکان و مغولان میزیستهاند. همچنین اقلیت کمی از تاجیکهای افغانستان نیز دارای آمیزهٔ ترکی ویونانی هستند.
زبان
زبان تاجیکها فارسی است که در افغانستان٬ دری و در تاجیکستان٬ تاجیکی نامیده میشود. فارسی زبانی هندواروپائی از شاخهٔ هندوایرانی وزیرشاخهٔ زبانهای ایرانی است. فارسی تاجیکی زادهٔ زبان فارسی است که همراه با دری از لهجههای شرقی فارسی محسوب میشوند.
در تاجیکستان٬ زبان روسی نیز در امور دولتی و تجاری بطور گسترده کاربرد میشود.
دین
اکثریت تاجیکان پیرو مذهب سنی اسلام هستند، اگر چه اقلیتهای کوچک اسماعیلی و شیعه دوازده امامی نیز در دستههای پراکنده وجود دارند. علاوه بر این، جوامع کوچک یهودی (مشهور به یهودیان بخارایی) از دوران باستان در شهرهای سمرقند و بخارا، و به تعداد کمتر در شهرهای هرات و کابل و جاهای دیگر زیستهاند. در قرن بیستم یهودیان تاجیک به کشورهای اسرائیل و ایالات متحده آمریکا مهاجرت میکنند، اگر چه بیشتر این مهاجران پیوندهای خود با زادگاهشان را حفظ کردهاند. با توجه به ظهور مسیونرهای (مبلغین) مسیحی در آسیای میانه از زمان فروپاشی شوروی، جمعیت تاجیکان مسیحی تقریباً وجود دارد.
تحولات اخیر
فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی و جنگهای داخلی در افغانستان باعث احیای ملی گرایی تاجیکان در منطقه شدهاست. به ویژه تاجیکستان نقطهٔ کانونی این حرکت بوده. دولت تاجیکستان با آگاهی تمام کوشیدهاست تا میراث امپراتوری سامانیان، نخستین حکومت تاجیک مسلط بر منطقه را پس از حملهٔ تازیان دوباره زنده کند.
در سالهای ۱۹۲۴ میلادی سمرقند و بخارا دو شهر عمدهٔ تاجیکنشین با سیاستهای شوروی پیشین از تاجیکستان جدا گشته و به ازبکستان پیوست. دولت ازبکستان با سیاست فارسیستیزی خود همچنان محدودیتهای آموزشی و رسانهای سختی بر ضد زبان فارسی پیاده کردهاست.
تاجیکها در چین
امیر حکومت کاشغریه که تقریبا ایالت سین کیانگ امروزی را در بر می گرفته تاجیکی به نام محمد یعقوب بیگ بوده .تاجیکان یکی از ۵۶ قومیت رسماً شناخته شده در جمهوری خلق چین هستند. این گروه با ۴۱۰۲۸ نفر جمعیت (سرشماری سال ۲۰۰۰) دارند. بیشتر آنها در شهرستان خودمختار تاجیک نشین تاشقُرغان در استان سینکیانگ زندگی میکنند. شهری در دروازه غربی چین و در کنار قلل مرتفع قسمت شرقی فلات پامیر که در دهه ۱۹۵۰ ساخته شد و بقیه آنها هم در جنوب سین کیانگ پراکنده هستند. برخی از پژوهشها آنان را مجموعهای از چندین گروه قومی ایرانی شرقی میپندارند که منسوب به تاجیکهای تاجیکستان میباشند.
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
ویرایش شده توسط: sepanta_7
ارسالها: 23330
#14
Posted: 16 Sep 2013 11:13
آموزش و پرورش در تاجیکستان
دانشگاه ملی تاجیکستان
دانشگاه ملی تاجیکستان در شهر دوشنبه جای دارد.
تاریخچهٔ دانشگاه
در ۲۱ مارس ۱۹۴۷ شورای وزیران اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی تشکیل این دانشگاه را تصویب کرد و در ۱ سپتامبر ۱۹۴۸ این دانشگاه آغاز به کار نمود. در آغاز دانشگاه دولتی ملی تاجیکستان نامیده میشد سپس به دانشگاه ملی تاجیکستان تغییر نام داد. این دانشگاه دارای ۱۵ دانشکده، انتشارات، کتابخانه و باغ گیاهشناسی است و ۵۶ رشته در آن تدریس میشود.
اکنون دارای ۱۸ هزار دانشجو و ۱۲۰۰ استاد میباشد. رئیس دانشگاه ن.س. سعیدف میباشد.
تأسیس ۱۹۴۸ میلادی (۱۳۲۷ ه.خ.)
نوع دولتی
رئیس ن.س. سعیدف
وبگاه http://tgnu.tarena.tj/
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
ارسالها: 23330
#15
Posted: 16 Sep 2013 11:28
دانشگاه دولتی طبی تاجیکستان
دانشگاه دولتی طبی تاجیکستان به نام ابوعلی بن سینا ، دانشگاهی دولتی در تاجیکستان است که در سال ۱۹۳۹ در شهر دوشنبه پایهگذاری شده است. این دانشگاه زیر نظر وزارت تندرستی جمهوری تاجیکستان اداره میشود. در هنگام یکپارچگی اتحاد جماهیر شوروی، دومین دانشگاه برتر شوروی شناخته میشده است.
ابن سینا
اولین سنگ قبر ابن سینا قبل از نبش قبر و جابجایی
آرامگاه بوعلیسینا در همدان
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
ویرایش شده توسط: sepanta_7
ارسالها: 23330
#16
Posted: 16 Sep 2013 12:46
دانشگاه دولتی تجارت تاجیکستان
دانشگاه دولتی تجارت تاجیکستان یکی از مؤسسات آموزش عالی جمهوری تاجیکستان است. در ۲۴ ژوئن ۱۹۸۷ میلادی در پی تصمیم شورای وزیران به عنوان بنیادی آموزشی و طرف مشورت انستیتوی تعاونی سمرقند تشکیل گردید. این دانشگاه شاخهای از انستیتوی تجارت تعاونی نووسیبریسک شوروی بود. ۱۲ رشته در این دانشگاه تدریس میگردد. در سال ۲۰۰۷ حدود ۱۷۰ استاد و ۶ هزار دانشجو داشته است. در سال ۲۰۰۱ شاخهای از این دانشگاه در شهر خجند پایهگذاری شد.
ساختار دانشگاه
این دانشگاه دارای ۵ دانشکده و گروه است که عبارت اند از:
دانشکدهٔ اقتصاد و مدیریت
دانشکدهٔ تجارت و گمرک
دانشکدهٔ اقتصاد جهانی و حقوق
دانشکدهٔ بانکداری
گروه روزنامهنگاری
در سال ۲۰۱۰، مجموعهٔ آموزشی خجند به انستیتوی اقتصاد و بازرگانی ارتقا یافت.
اطلاعات کلی
تأسیس ۱۹۸۷ میلادی (۱۳۶۶ ه.خ.)
نوع دولتی
رئیس م. م. شریپف
مکان دوشنبه
http://www.tguk.tj
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
ویرایش شده توسط: sepanta_7
ارسالها: 23330
#17
Posted: 16 Sep 2013 12:59
دانشگاه کشاورزی تاجیکستان
انشگاه کشاورزی تاجیکستان یکی از دانشگاههای این کشور است که در سال ۱۹۳۱ میلادی در شهر خجند پایهگذاری شده است. در سال ۱۹۴۴ میلادی به شهر دوشنبه منتقل شد. در سال ۲۰۰۴ میلادی دارای حدود ۴۰۰ تن عضو هیئت علمی بوده است. رئیس این دانشگاه د. م. میرزایف میباشد. این دانشگاه دارای ۱۹ رشتهٔ تحصیلی است.
ساختار دانشگاه
دانشگاه دارای ۱۱گروه و دانشکده است که عبارت اند از:
گروه زراعت
دانشکدهٔ باغبانی
دانشکدهٔ صنعت شرابسازی و زیستفناوری کشاورزی
دانشکدهٔ مهندسی جانوری
دانشکدهٔ دامپزشکی
گروه آبیاری
دانشکدهٔ مکانیزاسیون کشاورزی
دانشکدهٔ اقتصاد
دانشکدهٔ تجاری کشاورزی
گروه روزنامهنگاری
دانشکدهٔ دانشجویان خارجی
اطلاعات کلی
تأسیس ۱۹۳۱ میلادی (۱۳۱۰ ه.خ.)
نوع دولتی
رئیس د. م. میرزایف
مکان دوشنبه
http://tau.freenet.tj
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
ارسالها: 23330
#18
Posted: 16 Sep 2013 13:12
دانشگاه دولتی آموزگاری تاجیکستان
دانشگاه دولتی آموزگاری تاجیکستان به نام صدرالدین عینی در خیابان رودکی شهر دوشنبه پایتخت جمهوری تاجیکستان جای دارد. این دانشگاه به نام شاعر بزرگ تاجیک نامگذاری شده است. یکی از قدیمیترین دانشگاههای تاجیکستان است. رئیس کنونی این دانشگاه استاد ظریف رحمانوویچ شریفف میباشد که دارای دکترای اقتصاد است.
ساختار دانشگاه
این دانشگاه دارای ۱۲ دانشکده و گروه میباشد که بدین قرارند:
دانشکدهٔ زبانشناسی تاریخی
دانشکدهٔ تاریخ
دانشکدهٔ علوم تربیتی
گروه ریاضیات
گروه فیزیک
گروه شیمی
گروه زیستشناسی
گروه جغرافی
دانشکدهٔ فناوری و کارآفرینی
گروه زبان انگلیسی
دانشکدهٔ زبانشناسی تاریخی رومی-ژرمنی
دانشکدهٔ زبان و ادب روسی
در این دانشگاه ۳۳ رشته تدریس میشود هیئت علمی آن بالغ بر ۴۱۰ تن میباشد. ۱۷۰۰ دانشجو در این جا مشغول تحصیل میباشند. دانشگاه آموزگاری صدرالدین عینی تاجیکستان یکی از مراکز مهم تربیتی و آموزشی باکیفیت تاجیکستان است و یکی از بنیادهای آموزشی برجسته در زمینهٔ اصلاح آموزش، علوم و فرهنگ میباشد.
در این دانشگاه به سه زبان فارسی تاجیکی، روسی و ازبکی تدریس میشود. این دانشگاه در سال ۲۰۰۹ در ۳۳ رشته، متخصص پرورش میداده است.
دانشگاه دولتی آموزگاری تاجیکستان دارای دورههای تحصیلات تکمیلی و دکترا میباشد. این دانشگاه دارای مرکز انتشاراتی میباشد و مجلهٔ علمی دانشگاه و روزنامهٔ آموزگار جوان را منتشر میکند.
تاریخ دانشگاه
دانشگاه دولتی آموزگاری تاجیکستان در ۱۸ ژوئن ۱۹۳۱ با نام انستیتوی آگروپداگوژی پایهگذاری شد. در ۱ سپتامبر ۱۹۳۲ به آکادمی پداگوژی تغییر نام پیدا کرد. در آوریل ۱۹۳۴ نام آن به انستیتوی پداگوژی استالینآباد (نام قبلی شهر دوشنبه) تغییر کرد و در سال ۱۹۳۹ به افتخار شاعر بزرگ اوکراینی انستیتوی پداگوژی تاراس شفچنکوی استالینآباد نام گرفت. در سال ۱۹۳۶ دارای دورهٔ تحصیلات تکمیلی شد و از ۱۹۶۱ دورهٔ دکترا در رشتههای گوناگون راهاندازی گردید. در ۱۶ دسامبر ۱۹۸۱ به مناسبت پنجاهمین سالگرد پایهگذاری آن از سوی مجمع عالی اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی عنوان دوستدار مردمان را دریافت نمود. پس از استقلال تاجیکستان بر پایهٔ تصمیم شورای عالی جمهوری تاجیکستان در ۹ سپتامبر ۱۹۹۱، ۳۸۶ انستیتو به افتخار معلم و دانشور پرآوازهٔ تاجیک ق.ش. جورایف نامگذاری شدند. در ۲۹ اوت ۱۹۹۲ در پی تصمیم شورای عالی جمهوری تاجیکستان به نام دانشگاه دولتی پداگوژی دوشنبه به نام ق.ش. جورایف نامیده شد. در ۳ ژانویهٔ ۱۹۹۷ به دانشگاه دولتی پداگوژی تاجیکستان به نام ق.ش. جورایف تغییر نام یافت. و در آخر دولت تاجیکستان در ۳ آوریل ۲۰۰۷ این دانشگاه را به افتخار شاعر بزرگ تاجیک، دانشگاه دولتی آموزگاری تاجیکستان به نام صدرالدین عینی نام نهاد.
اطلاعات کلی
تأسیس ۱۹۳۱ میلادی (۱۳۱۰ ه.خ.)
نوع دولتی
رئیس ظریف رحمانوویچ شریفف
مکان دوشنبه
http://www.tgpu.tj
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
ارسالها: 23330
#19
Posted: 16 Sep 2013 13:18
دانشگاه تکنیکی تاجیکستان
دانشگاه تکنیکی تاجیکستان به نام م. س. عاصمی در آغاز با نام دانشکدهٔ پلیتکنیکی در ۶ ژانویهٔ ۱۹۵۶ میلادی در پی تصویب شورای وزیران اتّحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی بر پا شد و در ۲۸ آوریل ۱۹۹۲ طبق قرار هیئت رئیسهٔ شورای وزیران جمهوری تاجیکستان به دانشگاه تخینیکی (تکنیکی) تاجیکستان تغییر نام داد.
این دانشگاه دولتی بوده، زیر نظر وزارت معارف (آموزش و پرورش) جمهوری تاجیکستان میباشد.
ساختار دانشگاه
این دانشگاه دارای دانشکدههای زیر میباشد:
دانشکدهٔ انرگتیکی (مهندسی برق)
دانشکدهٔ تکنولوژی اطلاعات و ارتباطات
دانشکدهٔ ساختمان و معماری
دانشکدهٔ مکانیک و تکنولوژی
دانشکدهٔ تکنولوژی شیمی و متالورژی
دانشکدهٔ نقلیات و راه
دانشکدهٔ صاحبکاری (کارآفرینی) و مهندسی
اطلاعات کلی
تأسیس ۱۹۵۶ میلادی (۱۳۳۵ ه.خ.)
نوع دولتی
مکان دوشنبه
http://www.ttu.tj
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
ارسالها: 23330
#20
Posted: 16 Sep 2013 13:28
دانشگاه اسلاوی تاجیکستان و روسیه
دانشگاه اسلاوی تاجیکستان و روسیه مؤسسهٔ آموزش عالی بیندولتی فدراسیون روسیه و جمهوری تاجیکستان میباشد. این دانشگاه در ۵ آوریل ۱۹۹۶ میلادی بر پایهٔ پیمان دوستی و همکاری روسیه و تاجیکستان تشکیل شده است.
ساختار دانشگاه
دانشکدههای این دانشگاه بدین شرح اند:
دانشکدهٔ اقتصادی
دانشکدهٔ فیلولوگی (زبانشناسی تاریخی)
دانشکدهٔ تاریخ و مناسبتهای بینالخلقی (روابط بینالملل)
دانشکدهٔ حقوقشناسی (حقوق)
اطلاعات کلی
تأسیس ۱۹۹۶ میلادی (۱۳۷۵ ه.خ.)
نوع دولتی
مکان دوشنبه
http://www.rtsu-slavist.tj
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.