ارسالها: 23330
#51
Posted: 17 Sep 2013 13:36
پنجشنبهبازار "خجند"
بازار "پنجشنبه" از معدود نمونههای معماری زمان شوروی است که نه تنها در شهر "خجند" و "تاجیکستان" بلکه در آسیای مرکزی بینظیر است و تاکنون اصلیترین مرکز تجارت در شمال "تاجیکستان" محسوب شده به گونهای که نماد شهر خجند نیز میباشد.
بازار "پنجشنبه"از معدود نمونههای معماری زمان شوروی است که نه فقط در شهر خجند و "تاجیکستان"، بلکه در آسیای مرکزی بینظیر است.
این بازار در سال 1954 تکمیل و از همان زمان تاکنون اصلیترین مرکز تجارت در شمال "تاجیکستان" محسوب میشود به گونهای که نماد شهر خجند نیز هست.
خجند باستان که در تذکرهها بیشتر با صفات "طراز جهان"، "شهر خوبان" و ... یاد میشود، بر تاریخ غنی ماوراءالنهر میدرخشد.
رودخانه "سیردریا" یا همان "سیحون" همچون شاهرگ اصلی این شهر آن را به 2 بخش تقسیم میکند، خجند در گذشته و امروز نیز به عنوان مرکز سیاسی، تجاری و فرهنگی استان سغد بوده و اکنون نیز هست.
بازار پنجشنبه در منطقه آسیای مرکزی یکی از بزرگترین مرکز تجاری محسوب میشود که تاجران زیادی در آن خرید و فروش میکنند.
این بازار را بدون اغراق میتوان کانون تجارت و قلب اقتصادی شهرخجند و در کل شمال "تاجیکستان" توصیف کرد، هرچند امروزه مراکز تجاری زیادی در خجند فعال شدهاند اما بازار پنجشنبه همچنان پُرجمعیتترین و شلوغ ترین محل تجاری خجند محسوب میشود و مرکز توقف ماشینهای مسافربری، تاجران، دانشجویان و دیگر اقشار جامعه سغد هست.
این بازار در گذشته تنها در روزهای پنجشنبه فعال بود و در کنار تاجران سغدی، مردم مناطق "ازبکستان" و "قرقیزستان" نیز همسایه این استان میباشند، کالاها و اجناس خود را در این بازار عرضه کردند و این گونه بود که به تدریج تعداد فروشندهها افزایش یافت و بازار پنجشنبه به بازار همه روزه تبدیل شد.
بازار مذکور که 2 طبقه میباشد توسط هنرمندان خجندی براساس معماری شرقی و اسلامی ساخته شده و در آن سبک و روشهای معماری سنتی نیز به کار گرفته شده است.
در طبقه همکف بیشتر مواد غذایی، نانهای متنوع خجندی، میوه، خشکبار، آجیل، سبزیجات، گوشت، شیرینی و... به فروش گذاشته میشود.
در طبقه دوم که عبارت است از غرفهها و حجرههای کوچک و متوسط که در آن لوازم برقی، تلفن، لوازم منزل، لباس، ظروف، ...فروخته میشوند.
در بیرون از بازار دستفروشها کالاهای مورد نیاز مردم را روی زمین و گاه روی میزهای چوبی به معرض فروش میگذارند، چنانکه اشاره شد، بازار پنجشنبه قلب تپنده خجند است، چون روبهروی بازار مسجد "شیخ مصلح الدین النوری"، عارف و روحانی مشهور قرن 12 قرار دارد که در این مسجد نماز پنجگانه و نیز نماز جماعت در روزهای عید برگزار میشود.
مردم شمال "تاجیکستان" به تجارت و فروشندگی علاقه فراوانی دارند، این رغبت و علاقهای که مردم شمال "تاجیکستان" به خرید و فروش دارند به این حد در جنوب "تاجیکستان" دیده نمیشود.
هماکنون تجار و بازرگانان خارجی به جمع تاجران بومی پیوستهاند و تجار ایرانی، چینی، افغانی، روسی، پاکستانی از این جملهاند و همزمان با این افزایش تعداد مشتریان نیز افزوده میشود، قابل ذکر است که تاجران ایرانی فعال در این بازار از جمله تاجرهای موفق محسوب میشوند و مردم مواد غذایی مورد نیاز خود را در ابتدا از مغازههای ایرانی تهیه میکنند.
این امر حاکی از توفیق تجار ایرانی است که توانستهاند اعتماد مشتریان مسلمان خود را کسب کنند.
در گوشه دیگر بازار کباب پزیهای زیاد، صرافی، مغازههای کتابفروشی، فروشگاههای عمدهفروشی، لوازم تحریر و ...قرار دارند و میتوان گفت که مردم استان تمام کالای مصرفی خود را میتوانند با قیمتی مناسب نسبت به دیگر بازارهای مناطق "تاجیکستان" تهیه کنند.
باشگاه خبرنگاران/تاریخ انتشار: ۱۶ تير ۱۳۹۲ - ۱۷:۵۲
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
ارسالها: 23330
#52
Posted: 17 Sep 2013 20:34
رشته کوه های تاجیکستان
پامیر
پامیر کوهستان بسیار بلندی در آسیای مرکزی است.
قسمت اعظم این سرزمین متعلق به تاجیکستان و قرقیزستان و مابقی جزء افغانستان و پاکستان است. در مشرق به دشتها و ریگزارهای ترکستان چین منتهی شود و در شمال به فرغانه و به مغرب در طول سیلابهائی که آمودریا از آنها تشکیل میشود به پستی میگراید و در جنوب آن رشتهکوه قرهقوروم واقع است.
کوههای پامیر در حدود ۷۰۰۰۰ کیلومترمربع مساحت دارد. ارتفاع این سرزمین که از سطح دریا در حدود ۴۰۰۰ متر است باعث سختی آب و هوای آن شدهاست چنانکه زمستان در این منطقه هفت ماه طول میکشد و تنها در یک ماه (ماه ژوئیه) شبها شبنم نمیباشد و حرارت روزها گاه به ۷۰ درجه میرسد. پامیر هوائی خشک دارد و باران و برف در آن بندرت میبارد. بادهای آن بسیار سرد است ولی شدید نیست لکن با خشکی آب و هوا دریاچههای متعددی در آنجا هست که برخی وسیع باشد لیکن آب این دریاچهها روبه نقصان است چنانکه بعضی بکلی از میان رفتهاست. از جمله دریاچههای آن قرهکول با ۳۰۰ هزارمترمربع مساحت و ساریگول با ۴۲۶۷ مترمربع مساحت است.
غالب رودهای پامیر بهطرف مغرب یعنی آمودریا که به دریاچه آرال میریزد جاریست و بقیه بهطرف شرق یعنی رود تاریم متوجهاست.
کوه مرتفع پامیر موسوم به تغارمه ۷۸۹۹ متر ارتفاع دارد.
ظاهراً سکنهٔ فعلی هند و ایران از این معبر گذشته و در این دو مملکت سکنی گزیدهاند. از جبال مهمی که از این عقدهٔ کوهستانی آغاز میشود در شمال، رشتهکوههای تیانشان است که از حوالی سمرقند تا داخلهٔ ترکستان چین امتداد دارد و در جنوب کوههای کوئنلُن و قراقروم و هیمالیا که همه بموازات یکدیگر از شمال غربی به جنوب شرقی امتداد دارند و از درههای مابین آنها هر یک رودی جاری است. در جانب غربی این نجد دو رشتهجبال از پامیر آغاز میشود یکی سلسلهٔ جبال هندوکوه یا هندوکش و دنبالههای آن یعنی کوهبابا و سپیدکوه و سیاهکوه و کوههای شمال خراسان. دیگر سلسلهٔ سلیمان که در امتداد رود سند بجهت جنوب ممتد میشود و به بلوچستان و سواحل اقیانوس هند میانجامد و راههای اصلی سرزمینهای مجاور نجد پامیر یعنی افغانستان و پنجاب و ترکستان و کاشغر و ایران همه از میان همین سلسله کوههاست.
زبانهای پامیری
زبانهای پامیری از شاخه شرقی زبانهای سانسکریت هستند. زبانهای رایج در کوهستان پامیر و پیرامون آن عبارتاند از: زبان شغنانی، وخی، آرموری، روشانی، برتنگی، اشکاشمی، یزغلامی، پراچی، یدغا، مونجی و سریکولی.
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
ارسالها: 23330
#53
Posted: 17 Sep 2013 20:40
رشتهکوه زرافشان
رشتهکوه زرافشان رشتهکوهی واقع در کوههای پامیر-آلای در ازبکستان و تاجیکستان در آسیای میانه است که در جنوب رود زرافشان قرار دارد.
مشخصات
رشتهکوه زرافشان به طول تقریبی ۳۷۰ کیلومتردر گسترهای شرقی-غربی کشیده شدهاست.این کوه در سمت شرق باریکتر بوده و قلههایی بین ۴٬۵۰۰ تا ۵٬۰۰۰ متر را در این بخش شامل میشود و در بخش مرکزی خود، دارای چندین سلسلهٔ کوتاه است که از شمال تا جنوب سر برآورده و توسط یخچالهایی پوشیده شدهاند. کوه چیمتارگا به ارتفاع ۵٬۴۸۹ متر که بلندترین نقطهٔ رشتهکوه زرافشان را تشکیل میدهد در این بخش قرار گرفته است. بخش غربی کوه نیز رفتهرفته شیبدارتر میشود.
زرافشان از شیل یا سنگرستهای متبلور و سنگ آهک تشکیل شده و بخشی از آن نیز که عمدتاً در غرب کوه واقع است ساختاری گرانیتی دارد. استپهای کوهستانی و جنگلهای کمپشت دامنههای این رشتهکوه را در بر میگیرند و در جاهایی نیز علفزارهایی کوهستانی دیده میشود.
رشتهکوه زرافشان همچنین دارای نهشتههای زغال سنگ و سنگ معدن است.
ارتفاع کوه چیمتارگا به ارتفاع ۵٬۴۸۹ متر (بلندترین نقطه)
مکان تاجیکستان، ازبکستان
مختصات ۳۹°۲۰′ شمالی ۶۹°۴۰′ شرقی
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
ارسالها: 23330
#54
Posted: 17 Sep 2013 20:44
رشتهکوه وخش
رشتهکوه وخش (به فارسی تاجیکی: қаторкӯҳи Вахш) رشتهکوهی در شمال غربی کشور تاجیکستان و در مرز بین ولایتهای ولایت ختلان و ناحیههای تابع جمهوری است. طول این رشتهکوه حدود ۸۰ کیلومتر امتداد دارد و ارتفاع بلندترین نقطهٔ آن ۳٫۱۴۱ متر (۱۰٫۳۰۵ پا) است.
ارتفاع ۳٫۱۴۱ متر
مکان تاجیکستان
-------------------------------------------------------------------------------------------------
کوهستان فان
منطقهٔ موسوم به کوهستان فان، منطقهای گردشگری در شمال باختری کشور تاجیکستان است. این کوهستان در رشتهکوه پامیر قرار گرفته و بخشی از استان سغد تاجیکستان است.
قلههای کوهستان فان معمولاً بیشتر از پنج هزار متر ارتفاع دارند و معروفترین آنها قلههای چپدره، بادخانه، ماریا، میرعلی و زندان هستند.
حوزه اسکندرکول یکی از آن دیدنیهای این کوهستان است که تنوع درخت و بوتههای پیرامون آن از مهمترین انگیزههای سفر گردشگران به این منطقهاست.
اسکندرکول تنها دریاچه کوهستان فان نیست. در این حوزه حدود سی دریاچه در دورههای مختلف شکل گرفتهاند. دریاچه اسکندرکول با دو و نیم کیلومتر درازا و یک کیلومتر پهنا و حدود هفتاد و دو متر ژرفا دیدنیترین این دریاچهها بهشمار میآید.
دانشمندان بر این باور اند که اسکندرکول چندین هزار سال پیش بر اثر زمینلغزه در ارتفاع ۲۲۵۵ متری پدید آمدهاست.
رودهای سریمه و سرتاغ و هزارمیخ از شمال و غرب و جنوب به دریاچه سرازیر میشوند و تنها از شرق دریاچه، رود موسوم به «اسکندردریا» به بیرون میریزد. آبشار بزرگی هم در طول این رود قرار دارد.
خرگوش و روباه و گرگ و خرس سیاه و بز کوهی و پلنگ و پرندگانی چون بوقلمون کوهی، کبک، لاشخور و بلدرچین از جانوران این منطقه هستند.
پایان رشته کوه ها
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
ویرایش شده توسط: sepanta_7
ارسالها: 23330
#55
Posted: 17 Sep 2013 21:01
رود های تاجیکستان
سیردریا(سیحون)
سیردَریا یا سیحون (پارسی باستان: یَخشَه اَرتَه، بهمعنای مروارید واقعی؛ پهلوی: یَخشَرت؛ یونانی: Jaxartes/Ιαξάρτης/یَکسارتِس؛ عربی: سیحون) یا گلزریون، دومین رود پرآبی است که در آسیای میانه است که بعد از پیوستن به آمو دریا به دریاچه خوارزم (آرال) میریزد. رود دیگر آمودریا نام دارد. بخش تُرکی این نام، سیر، تا پیش از سدهٔ دهم هجری|شانزدهم میلادی در هیچ منبع تاریخی یافت نشدهاست؛ نخستین مرجع این نام در این سده (دهم هجری) است، که ابوالغازی بهادُرخان، مورخ و خان خیوه، دریاچه خوارزم را سیر تِنیزی (دریای سرخرنگ) نامید. در منابع اروپای غربی، سیردریا با نام یونانی باستانیاش Jaxartes/Ιαξάρτης/یَکسارتِس شناخته میشود، که برگرفته از واژهٔ زبان پهلوی یَخشَرت (آنطور که یوزف مارکوارت، خاورشناس نامدار آلمانی، در «Die Chronologic der alttiirkischen Inschriften» یاد کرده)، برگرفته از واژهٔ پارسی باستانی یَخشَه اَرتَه، بهمعنای مروارید واقعی است.
این رود دو سرچشمه دارد، یکی کوههای تین شان در قرقیزستان کنونی و دیگری شرق ازبکستان. این رود در ۲۲۲۰ کیلومتر در غرب و شمال غربی سرچشمه دارد و پس از گذر از جنوب کشور کنونی قزاقستان به دریاچه خوارزم میرسد. این رود در گذارش سرتاسر کشتزارهای پنبه را در آسیای مرکزی آبیاری میکند. سیردریا از کنار شهرهای خجند و قیزیلاوردا و خوقند میگذرد.
سرچشمه رودخانههای نارین و قرهدریا
ریزشگاه دریاچه آرال
ریزشگاههای حوضه زهکشی ازبکستان، تاجیکستان و قزاقستان
طول ۲٬۲۱۲ کیلومتر
میانگین بده ۷۰۳ متر مکعب بر ثانیه (نزدیک ریزشگاه)
حوضه آبخیز ۲۱۹٬۰۰۰ کیلومتر مربع
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
ویرایش شده توسط: sepanta_7
ارسالها: 23330
#56
Posted: 17 Sep 2013 21:09
آمودریا(جیحون)
توضیحات نقشه: رودخانهٔ آمودریا پس از سرچشمه گرفتن در کوههای مرزی تاجیکستان و افغانستان با گذر از مرز افغانستان و پس از گذر از ترکمنستان و ازبکستان با پیوستن به رود سیر دریا به دریاچهٔ آرال میریزد.
آمودریا یا جیحون (به یونانی باستان: Oxus/Ὄξος/اُکسوس که یونانیشدهٔ نام پارسی باستان رود: وَخش است) پرآبترین رود آسیای میانه است که رود دوم سیر دریا است.آمودریا از کوههای پامیر سرچشمه گرفته و حدود ۱۱۲۶ کیلومتر از آن در قسمت مرزهای شمالی افغانستان با تاجیکستان، ازبکستان و ترکمنستان جاری است. بخشهایی از آن قابل کشتیرانی است. در سواحل آن شیرخان بندر و بندر حیرتان قرار گرفته، که کالاهای صادراتی یا وارداتی افغانستان به کشورهای آسیای میانه از این طریق مبادله میشود. این رود به طور تاریخی در حدود یا سرحد سرزمین باستانی ایران قرار داشته و در آثار اساطیری نیز مرز ایران و توران به شمار میرود.
این رود در گذشته در دورهای به دریای خزر میریخته بعدها مسیر آن تغییر کرده و با پیوستن به رود سیر دریا به دریاچه آرال میریزد. امروزه هرچند مسیر اصلی رود به سوی آرال است اما تمامی آب آن در طول مسیر و با کانالکشیهایی که برای کشاورزی صورت گرفته به مصرف میرسد.
پیشینه تاریخی
در کرانه شرقی خراسان بزرگ (که امروزه به خراسان ایران و افغانستان تقسیم شده) دو رود بزرگ جاری بود که گاه به نامهای سیحون و جیحون خوانده میشوند و سرزمینهای آن سوی آنها را فرارود یا ورارود و به اصطلاح عربی ماوراءالنهر میخوانند. امروزه این دو رود به نام آمودریا و سیردریا خوانده میشوند. آمودریا در واقع نام قدیمی این رود است. در گذشته این رودخانه به دریای مازندران میریختهاست. "گذرگاه پیشین و باستانی آمودریا به سوی دریای مازندران امروزه به شکل گودال و شورهزاری به نام «اونگوز»، و نیز گذرگاه جدیدتر آن به نام «اوزبای» (اوزبوی)، همچنان در محل دیده میشود و در برخی نقشهها و اطلسهای جغرافیایی و عکسهای ماهوارهای نشان داده شدهاست."
آمودریا در اصل به معنای رود شهر آمو است. آمو کوتاه شدهٔ آمل است؛ اما این آمل در خراسان بودهاست نه در طبرستان (مازندران امروزی). ولی نسب اصلی این قوم در آمل طبرستان بودهاست.
در فرهنگ دهخدا چنین آمده:
آمو: رود آموی. آمُل. آمویه. جیحون. آمودریا. اُقسوس. آمون. آب. رود. آبهی. نهر. ورز. سرچشمهٔ این رود بلورکوه است به مشرق بدخشان، و در سابق این رود به خزر میریخته و مغولان گاهِ جنگ (هنگام نبرد) با خوارزمشاه مجرای آن بگردانیدند به دریاچه آرال.
آمل: نام شهری به ساحل غربی جیحون به فاصلهٔ یک میل در راه بخارا از سوی مرو و آن را عامه آمو و آمویه گویند؛ و برای تمیز از آمل طبرستان آن را آمل زم و آمل شط و آمل مفازه نیز خوانند. و این شهر را قوم تاتار ویران کردند.
اما جیحون نام دیگری بود که اهالی آنجا بدان رود داده بودند و شبیه «جیحون» (Gihon) بود که در «کتاب مقدس یهودیان و مسیحیان» (کتاب مقدس) از آن به عنوان یکی از رودهای بهشت عدن نام برده شدهاست. در زبان انگلیسی رود آمو را آمودریا مینامند و فرارود را فرارود.
استرابون نقل میکند که کالاهای هندوستان به وسیله این رودخانه تا دریای خزر حمل و از آنجا از طریق رود کورا به دریای سیاه فرستاده میشد. هنگامی که اسکندر به ایران حمله کرد، این رودخانه به دریای خزر میریخت و از آن پس مسیر آن تغییر کرد و چون مغولها شهر اورگنج پایتخت خوارزمشاهیان را تصرف کردند رودخانه مزبور را با تغییراتی در مسیر آن به طرف دریای مازندران جاری ساختند و این صورت تا سه قرن بعد از آن تاریخ دوام داشت و از آن پس به حالت کنونی برگشت. آنتونی جنکینسون انگلیسی که در زمان شاه طهماسب اول صفوی از طریق خیوه و بخارا به دربار صفویه آمد، میگوید رودخانه اکسوس به دریای ختا میریخت و مسلماً دریایی را که وی نام میبرد همان دریاچه آرال است.
آمودریا در ادبیات
در غزل معروفی از رودکی شاعر معروف پارسی گو میخوانیم که:
بوی جوی مولیان آید همی///یاد یار مهربان آید همی
ریگ آموی و درشتیهای او ///زیر پایم پرنیان آید همی
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
ویرایش شده توسط: sepanta_7
ارسالها: 23330
#57
Posted: 17 Sep 2013 21:17
رود زرافشان
رود زرافشان (به فارسی تاجیکی: Дарёи Зарафшон) رودی جاری در آسیای میانه به طول تقریبی ۷۴۰ تا ۸۷۷ کیلومتر است که پس از سرچشمه گرفتن از کوههای ترکستان و جریان یافتن به سمت غرب، از تاجیکستان و ازبکستان گذشته و در بیابانی در نزدیکی آمودریا خشک میشود.
مشخصات
رود زرافشان از شرق رشتهکوه ترکستان واقع در کوههای پامیر-آلای در تاجیکستان سرچشمه میگیرد. این رود سپس با جریان یافتن به سمت غرب از تاجیکستان و درهٔ زرافشان گذشته و وارد جنوب شرقی ازبکستان میشود و با عبور از شهرهای سمرقند و بخارا و طی مسافتی بین ۷۴۰ تا ۸۷۷ کیلومتر، در بیابانی واقع در شمال ترکمنآباد (چهارجوی) و در نزدیکی رود آمودریا که زرافشان زمانی یکی از رودهای تغذیهکنندهٔ آن بود ناپدید میشود.همچنین کوههای زرافشان بخش جنوبی آبخیز رودخانه را تشکیل میدهند.
آب رود زرافشان از ذوب برفها و یخچالها تأمین شدهو حوضهٔ آبخیز وسیعی توسط آن آبیاری میشود، از جمله استپ قارشی واقع در جنوب زرافشان که توسط کانالی آب رودخانه را دریافت میکند.همچنین درهٔ زرافشان که آب آن توسط سد مخزنی کته قورغان تأمین میشودو بهویژه در بخش ازبکنشین آن جمعیت زیادی ساکنند، یکی از واحههای مهم در آسیای میانه است که در مکان سغد باستان قرار دارد
نام
نام رودخانه متشکل از دو واژهٔ زر و افشان و به معنای افشانندهٔ زر بوده و اشارهای است به اهمیت رود زرافشان در آبیاری منطقه. همچنین ممکن است ارتباطی نیز بین نام رود و طلای واقعی وجود داشته باشد که روزگاری در بخشهای بالادست رودخانه استخراج میشد.
سرچشمه رشتهکوه ترکستان
ریزشگاه بیابانی در شمال چهارجوی (ترکمنآباد)
ریزشگاههای حوضه زهکشی تاجیکستان، ازبکستان
طول ۷۴۰یا ۸۷۷کیلومتر
ارتفاع ۲٬۸۰۰ متر
حوضه آبخیز ۱۷٬۷۰۰ کیلومتر مربع
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
ارسالها: 23330
#58
Posted: 17 Sep 2013 21:22
رود پنج
رود پَنج (به فارسی تاجیکی: Панҷ) رودی است در آسیای میانه که در میان تاجیکستان و افغانستان روان است و ریزشگاه آن رود آمودریا است.
سرچشمهٔ رود پنج رودهای پامیر و وخاندریا هستند که یکی از دریاچهٔ زارکول در سرزمین تاجیکستان و دیگری از کوهسار وخان در سرزمین افغانستان آب میگیرند.
از سراسر رود پنج مرز افغانستان و تاجیکستان میگذرد که دو کشور اصلی آبگیر آن هستند.
درازای این رود ۹۲۱ کیلومتر، پهنای حوزهٔ آبخیز آن ۱۱۴ هزار کیلومتر مربع، میانگین بده آن ۱۰۰۰ متر مکعب بر ثانیهاست. آب این رود برای آبیاری مصرف میشود. از درهٔ رود پنج بزرگراه دوشنبه به خاروغ و کولاب به قلعه خمب میگذرند.
ریشهشناسی نام
کهنترین نام تاریخی رود پنج خروآب بودهاست که جغرافیانگاران دوران اسلامی آن را خرناب و جریاب نوشتهاند و سرچشمهٔ آمودریا دانسته و سرچشمه آن را وخاب خواندهاند که از وخان آید. چنانچه مؤلف گمنام «حدود العالم» در فصل «سخن اندر رودها» میگوید: «و دیگر رودی است او را خرناب خوانند، از مغرب کوه قَسَک برود و میان بدخشان و پارغراندر جیحون افتد و این خرناب از جیحون مِهتَر است و لکن همه به جیحون بازخوانند از بهر آن که جیحون از رهی دورتر رود».
واژههای خرناب و جریاب تحریفی هستند از واژهٔ خَروآب که آن را به گونهٔ خرباب نیز نوشتهاند. واژهٔ «خَرو» در گویشهای دروازی و بدخشانی زبان فارسی تاجیکی وامواژهای است از زبانهای ایرانی شرقی و معنی آن «چشمه، چشمهسار و رود کوهی» است. این واژه و گونههای دیگر آن «شَرو»، «شارو»، «شار»، هماکنون نیز در جاینامهای «موجیخَرو»، «سَبزیخَرو»، «اوشخَرو»، «خَروُندا»، «هیداشار»، «ویسخَرو»، «ویشخَرو»، «پشیخَرو»، «ویشخَروَک»، «پاشخَرو»، «راخَرو»، «تِیخَرو»، «راشارو»، «هیداشَرو»، «ساخچَرو»، «میذنشار»، «پَشار»، «تیشار»، «دیشار»، «ابخَرو» و «شِتخَرو» در تاجیکستان زندهاست
سرچشمه پامیر، وخان
ریزشگاه آمودریا
طول ۹۲۱ کیلومتر
ارتفاع ۴٫۱۳۰ متر
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
ارسالها: 23330
#59
Posted: 17 Sep 2013 21:27
رود مُرغاب
رود مُرغاب یا مرو رود و یا مروالرود رودی است در آسیای میانه بطول ۸۵۰ کیلومتر. این رود از شمال غرب افغانستان سرچشمه میگیرد و بسوی شمال غرب جریان دارد و به بیابان قرهقوم در ترکمنستان منتهی میشود.
این رود از جبال غور واقع در شمال خاوری هرات سرازیر گردیده به مرو کوچک می رسید و از آنجا به سمت شمال منحرف می شد و به طرف مرو بزرگ می رفت و آنجا به نهر های بسیار منشعب گردیده و در نهایت در ریگستان بیابان غز ناپدید می گردید. این ریگستان با مرداب تجند یا رودخانه هرات در یک عرض جغرافیایی است.
پیشینه
اسم مرغاب چنانکه ابن حوقل گوید در اصل «مرو آب» بوده است ولی اصطخری می نویسد مرغاب اسم محلی است که آن رود از آنجا سر چشمه می گرفت.
مقدسی که مرغاب را رود «مروین» یعنی دو مرو نامیده است می نویسد این رود تا مرو علیا «یعنی مرو کوچک » جریان یافته سپس به مرو سفلی «یعنی مرو بزرگ» می ریخت. در یک منزلی جنوب مرو بزرگ مجرای رود را با سدی که از چوب تدارک شده بود انباشته بودند و آب پشت آن سد می ایستاد. این سد را در قرن چهارم هجری امیری که ده هزار نفر زیر فرمان وی بودند نگهبانی می کرده و آنها ماموریت داشتند که هم آن سد را حفظ کنند و هم بر تقسیم آب نظارت داشته باشند. روی سد علامتی نصب کرده بودند که ارتفاع سطح آب را نشان می داد. وقتی که ارتفاع آب به شصت جو می رسید مردم بسیار مسرور می گردیدند و وقتی که به شش جو تنزل پیدا می کرد علامت کم آبی و خشکسالی و نتیجه آن قحطی بود.
در یک فرسخی جنوب مرو بزرگ سدی ساخته بودند به شکل استخری مدور که چهار نهر از آن به محلات و حومه شهر جاری می گردید. این استخر درها و مقسم هایی داشت که میزان آب و ارتفاع آن را در رودخانه معین می کرد. وقتی که این ارتفاع به حد اکثر می رسید مردم خوشوقت گردیده سد ها را می گشودند و آب به قدر حاجت داخل نهر ها می گردید. اسم نهر های چهار گانه عبارت بود از: ۱ ـ نهر هرمرفره که به سمت غرب می رفت. ۲ـ نهر ماجان که به سمت شرق می رفت ۳ ـ زرق یا الرزیق و ۴ ـ نهر اسعدی. مهمترین آنها نهر ماجان بود که عمده آب مرغاب را می کشید و پس از آب دادن به شهر و حومه آن از زیر پل های متعددی که از زورق ها تعبیه شده بود می گذشت و به صحرا رسیده در مرداب فرو می رفت.
یاقوت حموی در قرن هفتم می نویسد که «رود مرغاب را در زمان او رزیق می گفتند.»
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
ارسالها: 23330
#60
Posted: 17 Sep 2013 21:33
وَخش
وَخش یا سُرخآب رودی است در آسیای میانه که در تاجیکستان و قرقیزستان روان است و ریزشگاه آن رود آمودریا است. از دید زبانشناسی نام «وخش» در زبانهای اروپایی نام «اکسوس» را برای آمودریا پدید آوردهاست که در زبان لاتین "Oxus" میباشد.
رود وخش با حوزه آبریز ۳۲ هزار و ۱۵۰ کیلومتر مربع یکی از بزرگترین رودهای تاجیکستان میباشد. طول این رودخانه در تاجیکستان ۵۲۴ کیلومتر است و سرشاخههای آن در قرقیزستان واقع میباشد و متوسط آورد آن حدود ۶۳۱ مترمکعب در ثانیه است. تاجیکستان بر روی این رود سد و نیروگاه سنگتوده ۲ را ساخته است.
رود وخش یکی از مهمترین رودهای تاجیکستان است و برای آبیاری زمینهای پنبه و دیگر زمینهای کشاورزی از آن استفاده گستردهای میشود. این رود برای تولید نیروی برقآبی تاجیکستان نیز مهم است و وخش به همراه رودخانه پنج بیش از ۷۵٪ ذخیره نیروی برقآبی این جمهوری را در خود جای دادهاند.
از دره رود وخش شاهراه دوشنبه — چَنَک میگذرد. شهرهای نارک، سربند و قرغانتپه در کناره رود وخش جای دارند. در ریزشگاه رود وخش به رود پنج شکارگاه «بیشه پلنگان» قرار دارد.
مشخصات
رود وخش یکی از بزرگترین شاخابههای آمودریا است و از بخش شرقی رشتهکوه آلای در مسافت ۵۲۴ کیلومتری جاری میشود. حوزه آبریز روی وخش ۳۹۱۰۰ کیلومتر مربع میباشد. شاخههای بزرگتر آن از کوههای پشت آلای آغاز شده، در سرچشمه خود به نام قرسو نامیده میشود. در مناطق پاییندستتر آن را قزلسو مینامند.
قزلسو از طرف چپ شاخههای متعددی دارد و پس از عبور از وادی آلای در حدود تاجیکستان با شاخاب دیگری به نام مُغسو همراه میشود. مغسو از حدود شمال شرقی پامیر سرچشمه گرفته و در سرچشمه خود بلندکیک نامیده میشود. در مسیر رود؛ مغسو با قزلسو یکی شده سرخاب را تشکیل میدهند. سرخابدریا در قسمت شرقی با خِنگاب یکجا شده و نام وخش را به خود میگیرد.
دوره سیرابی وخش ماههای ژوئن-ژوئیه میباشد. آب آن همیشه کم و زیاد میشود. در فصل سیرابی در یک ثانیه ۸۳۶ متر مکعب آب در آن جاری میشود، که این میزان با ۲۰٫۴٪ از آورد سالانه برابر است. دوره کمآبی آن ماههای دسامبر، ژانویه، فوریه و مارس است.
سرآغاز رود وخش از اتصال رود قزلسو و مغسو در کشور تاجیکستان
پایان رودها
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
ویرایش شده توسط: sepanta_7