ارسالها: 23330
#61
Posted: 18 Sep 2013 07:45
تقسیمات کشوری تاجیکستان
در تاجیکستان:ولایت(معادل استان)/چندین ناحیه (معادل شهرستان)/هر ناحیه (معادل چندین دهستان{جماعت دهات})/دهستان(چندین ده)
نکته: تاجیکستان دارای یک ولایت مختار، دو ولایت، ۱۷ شهر، ۴۸ ناحیه (از آن جمله ۱۳ ناحیه تابع پایتخت) و ۵۴ شهرک بود.
ولایت ختلان
ولایت خَتلان یکی از استانهای کشور تاجیکستان است و مرکز آن شهر قُرغانتپه نام دارد.
مساحت این ولایت ۲۴٬۶۰۰ کیلومتر مربع و جمعیت آن در سال ۲۰۰۵ (میلادی) ۲٬۳۳۷٬۰۰۰ نفر بودهاست.
این استان در جنوب خاوری دوشنبه، پایتخت تاجیکستان واقع شدهاست و در زمان شوروی از محرومترین مناطق تاجیکستان بود. محرومیت منطقه یکی از دلایل بروز خشونت زیاد در این ولایت در زمان جنگ داخلی پس از استقلال این کشور بود. جناحهای سیاسی این منطقه بهویژه کولابیها در جنگهای داخلی ۱۹۹۲-۱۹۹۳ طرف پیروز در کشمکشها بودند و پس از آن امور تاجیکستان بیشتر در دست این جناح است.
منابع مهم آبیاری و برقآبی همچون رودخانه وخش، سد نارَک، سد و نیروگاه سنگتوده ۲ و کانال شاهراهی وخش در این استان واقع شدهاست.
تاریخ معاصر
در دوران اتحاد شوروی، ختلان به همراه سغد (لنینآباد) یکی از دو منطقه اصلی کشت پنبه در تاجیکستان شد. طرح اشتراکی کردن کشاورزی که به شدت در اوایل دهه ۱۹۳۰ اجرا میشد، در زمینه گسترش میزان کشت پنبه در تاجیکستان تاکید خاصی بر بخش جنوبی جمهوری داشت. اجرای این طرح نقض حقوق دهقانان، گسترش قابل توجه شبکههای آبیاری و اسکان مجدد و اجباری مردم کوهستان و بخشی از اهالی ازبکستان به زمینهای پست را در پی داشت.
نتایج حاصله از این سیاست در ترکیب قومی منطقه دیده میشود و از پیامدهای آن این است که ساکنان منطقه هویت خود را به صورت گروههای مجزای غَرمی (کوهستانی) و کولابی تعریف میکنند. این دو گروه هرگز در هم استحاله نیافتند و در طول جنگ داخلی در تاجیکستان علیه یکدیگر جنگیدند. در خلال این جنگ منطقه ختلان دچار سنگینترین خسارات در تاجیکستان شد.
از آنجا که دلایل منجر به جنگ داخلی هیچگاه به طور واقعی حل و فصل نشد، تنش در منطقه هنوز وجود دارد. بخش شرقی (کولاب) خاستگاه رئیس جمهور کشور و خاندان او است و به این خاطر نفوذ سیاسی زیادی به دست آوردهاست. در زمان شوروی سابق، منطقه کولاب با نخبگان حاکمه وقت در لنینآباد همکاری نزدیکی داشت، و نیروهای شبه نظامی، ارتشی و نیروهای امنیتی جمهوری را تأمین میکرد. کولاب از نظر باورهای دینی به عنوان منطقهای بسیار محافظهکار معروف است. در قرغانتپه، مرکز این منطقه، و بخشهای دیگر کولاب، مخالفان اسلامگرایان دولت هواداران بسیاری در میان غرمیها دارند.
خاندان کولابیها در ختلان مستقر است. در فوریه ۱۹۹۶، سرهنگ محمود خدایبردیف شورشی را بر پا کرد و شرط پایان شورش خود را استعفای سه تن از مقامات خاندان کولابی قرار داد. دولت به این خواسته او تن داد و علاوه بر این جمشید کریموف، نخستوزیر، و عبدالجلیل حامدف، رئیس کمیته اجرایی منطقه لنینآباد نیز استعفا دادند.
در منابع قدیمی
این منطقه در قدیم خُتّّل نیز نامیده میشد و فرمانروایان آن را خُتَّلانشاه و شیر ختلان نیز می گفتهاند.
در لغتنامه دهخدا از قول منابع قدیمی اینگونه آمدهاست: ختل، بشاری آنرا کورتی وسیع و پرشهر میآورد. از جغرافیادانان عرب بعضی آنرا منسوب به بلخ میدانند ولی این رأی خطاست زیرا ختل در عقب جیحون قرار دارد و واجب است که از مضافات هیطل که در ماوراءالنهر است دانسته شود. این ناحیه از صفانیان بزرگتر و پهناورتر و پرخیزتر است. قصبة آن هُلبُک است و از شهرهایش قریه بنجاراع و «هلاوَرد» و «لاوَکَند» و «کاوَند» و «تملیات» و «اسکندره ٔ» و «منک»... را باید نام برد. اصطخری میگوید نخستین ناحیت بر ساحل جیحون از نواحی ماوراءالنهر «ختل» و «وخش» می باشدو این دو ناحیت گرچه دو منطقه جداگانهاند ولی واجد عامل واحدند و بین «جریاب» و «وخشاب» قرار دارند.
بدین ناحیت کثیری از علمای اسلامی منتسبند که از جملهٔ آنان است عبادبن موسی ختلی و پسرش اسحاق بن عباد و عمران بن حسن بن یوسف ابوالفرج ختلی که از ابوطیب احمدبن ابراهیم بن عبدالوهاب بن عبدون وابوبکر احمدبن سلیمان بن زیان و ابوالحسن علی بن داودبن احمد ورثانی و محمدبن بکاربن زید سکسکی و جماعت کثیری حدیث شنید و از او علی بن محمد حنائی و ابوالعباس احمدبن محمدبن یوسف بن فروة اصفهانی و علی بن حسن ربعی و رشابن نظیف و حسن بن علی اهوازی و غیر ایشان حدیث شنیدید او بسال چهارصد هَ. ق. بدرود حیات گفت. و اسحاق بن عبادبن موسی مکنی به ایوب و معروف به ختلی بغدادی است او از هوذةبن خلیفه و هاشم بن قاسم بن محمدبن اسماعیل و تنی چند حدیث شنید و بسال ۲۵۱ هَ. ق. درگذشت. (از یاقوت در معجم البلدان)-
لسترنج ختل را نام بلادی میآورد که از آن کفار بوده و در سمت خاور و شمال خراسان قرار داشته است به این مشخصات: یکی از شاخههای بزرگ رودخانهٔ جیحون و خشاب است که از شمال میآید و از سمت راست ببستر جیحون میریزد و آن ناحیتی کوهستانی است که در زاویهٔ بین وخشاب و جیحون قرار دارد و معروف به ختل میباشد. این اسم بطور کلی بر همهٔ بلاد کفر که در سمت خاور و شمال خراسان واقع بودهاند اطلاق میشد و بدین ترتیب ختل شامل قسمت شمالی بلاد وخش میگردید که سرچشمهٔ رود وخشاب بود. این بلاد بقول اصطخری بسیار خرم و حاصلخیز بود و اسبان خوب و چارپایان بارکش بسیار داشت و در کنارهٔ رودخانههای متعدد آن شهرها و روستاهای بزرگ و سرزمینهای غله خیز جای داشت و میوهٔ بسیار از آنجا حاصل میشد. در قرن چهارم هلبک کرسی ختل بود و سلطان ختل در آنجا میزیست (شاید این شهر در حوالی خلاب امروز بوده است) ولی دو شهر «منک» و «هلاورد» از هلبک بزرگتر بودند.
شهرهای مهم دیگر ختل عبارت بودند از «اندیجاراغ» (=انداجاراغ) و فرغار (= فارغر) که در کنار رود اندیجاراغ و فرغار جای داشتند همچنین شهرهای «تملیات» و «لاوکند». لاوکند درکنار رود وخشاب زیر پل سنگی نزدیک گرگان تپهٔ کنونی واقع بود. مقدسی دربارهٔ هلبک میگوید این شهر کرسی ختل است مسجد آن در وسط شهر واقع گردیده و آب شهر از رودخانهٔ «اخشود» تأمین میشود. شهر اندیجاراغ نزدیک ساحل جیحون واقع بود و در آنجا یکی از شاخههای جیحون موسوم به اندیجاراغ به جیحون میریخت و ظاهراً در محل قلعهٔ «مرو» امروز بوده است. «منک» بزرگترین شهرهای این ایالت در شمال هلبک و خاور تملیات واقع بود. و هلاورد در کنار رودخانهٔ وخشاب قرار داشت و مقدسی دربارهٔ آن میگوید از هلبک بزرگتر و شهری مهم است. تملیات بین منک و پل رود وخشاب واقع و دور نیست در محل بلجوان کنونی قرار داشته است. شرف الدین علی یزدی درضمن جنگهای امیرتیمور ازین شهر یاد کرده است. پل سنگی معروفی که روی رودخانهٔ وخشاب وجود داشته هنوز باقی است. ابن رسته و اسطخری و بسیاری از مؤلفان متأخر نوشتهاند که این پل سر راهی که از تملیات بشهر واشجرد در قبادیان میرفت روی رود وخشاب قرار داشته است. در شمال این پل بقول ابن رسته بلاد کمیذ واقع است وبعد از آن بلاد رشت در حوالی سرچشمه وخشاب قرار دارد. پل سنگی مزبور چنانکه اصطخری یاد کرده در محلی بودکه بستر رودخانهٔ در میان درهای تنگ واقع میشد. شرفالدین علی یزدی این پل را به اسم فارسی آن «پل سنگین» نامیده و رسم ترکی آنرا که «تاش کوپرک» میباشد نیز ذکر کرده است جهانگردان اخیر هم مکرر در نوشتههای خود از آن اسم بردهاند. (از سرزمینهای خلافت شرقی ص ۴۶۶).
درباره این منطقه تحت مدخل ختلان نیز در لغتنامه دهخدا اینگونه آمدهاست: ختلان نام شهرهای مجتمعی است در ماوراءالنهر بنزدیک سمرقند بعضی از جغرافیانویسان عرب آنرا بضم «خاء» و تشدید «تاء» آوردهاند ولی صواب نظر اول است چه خُتَّل بنابر قول سمعانی نام قریهای است بنواحی دسکره بر سر مسیر بغداد خراسان سمعانی نصربن محمد ختلی فقیه حنفی را منسوب بدینجامی آورد و میگوید او شارح کتاب قدوری بود بنابر مذهب ابوحنیفه است مولد نصر از قریتی بوده بنام قراسوا از محلهٔ خم میانه از قراء ختلان، منسوب بدانجا ختلی است. از یاقوت در معجم البلدان). حمداﷲ مستوفی آنرا از اقلیم چهارم میآورد و میگوید طولش از جزایر خالدات «فا» و عرضش از خط استوا «ک» است سابقاً شهر بزرگی بوده و اکنون (= زمان نویسنده) خراب است. (از نزهت القلوب چ دبیرسیاقی ص ۱۹۱). مؤلف لغتنامه ختلان را ولایتی بماوراءالنهر نزدیک بدخشان ذکر میکند و میگوید میان آن و چغانیان سی فرسنگ راه است و از آنجا اسبهای بانژاد خیزد. از آنچه در فوق گذشت بر میآید که ختلان و خُتَّل یک ناحیتند و در ادبیات فارسی و متون تاریخی به دو نام ذکر شدهاند. ناحیتی است بحدود ماوارءالنهر اندر میان کوههای بزرگ و آبادان و بسیار کشت و بسیار مردم و نعمتهای فراخ وپادشاه وی از ملوک اطراف است و مردمان این ناحیت مردمان جنگی اند و اندر حدود وی از سوی تبت مردمانی اند وحشی اندر بیابانها و اندر کوههای وی معدن سیم است وزر و از این ناحیه اسبان نیک خیزد بسیار، هلمک قصبهٔ ختلان است و مستقر پادشاه است شهری است ببرا کوه نهاده بسیار مردم با روستاهای بسیار. (حدود العالم).
و چون کرده آمد نواحی بلخ و تخارستان و ترمذ و قبادیان و ختلان بمردم آگنده باید کرد که هرکجا خالی یافت و فرصت دید غارت کند و فرو کوبد. (تاریخ بیهقی چ غنی و فیاض ص ۹۲). و اگر رایت عالی قصد هندوستان کند این کارها همه فروماند و باشد که به پیچد و علی تکین ببلخ نزدیک است و مردم تمام دارد که سلجوقیان با وی یکی شدهاند و اگر قصد بلخ و تخارستان نکند باشد که سوی ختلان و چغانیان و ترمذ آید و فسادی انگیزد و آب ریختگی باشد. (تاریخ بیهقی چ غنی و فیاض ص ۳۸۳). و نامها فرمود به تلک تا شغل احمد ینالتکین را که بجد پیشه گرفته است و وی را از لهو برمانیده و قاضی و حشم از قلعت فرود آمده بجد تربیتش گیردچنانکه دل یکبارگی از کار وی فارغ گردد و سوی وزیر احمد عبدالصمد تا چون از شغل ختلان و تخارستان فارغ گردد منتظر باشد فرمان را تا بدرگاه آید آنجا که رایت عالی باشد. (از بیهقی چ غنی و فیاض ص ۴۳۲).
جیحون خوارزم... منبع این جیحون از بلاد خان باشد از کوههای تبت و بر حدود بدخشان بگذرد پس بحدود ختلان و وخش پنج آب دیگر بزرگ برو پیوندد و آن موضع را پنج آب خوانند و از سوی قبادیان همچنین آبها بدو پیوندد و بحدود بلخ بگذرد و بترمذ آید آنگاه بکالف انگاه بزم آنگاه به آمو تا بخوارزم رسد آنگاه به بحیرهٔ جند و خوارزم ریزد. (از جهان نامه، حاشیهٔ جهانگشای جوینی ج ۲ چ قزوینی ص ۱۰۸). هم در این سال بقول امام یافعی شیخ ابوعلی شقیق بن ابراهیم البلخی وفات یافت اما در نفحات مسطور است که در بعضی از تواریخ بلخ آوردهاند که شقیق در سنهٔ اربع و تسعین و مائه (۴۹۰ هَ. ق.) در ولایت ختلان بسعادة شهادة رسید والعلم عنداﷲ الحمیدالمجید. (حبیب السیر چ کتابخانهٔ خیام ج ۲ ص ۲۴۴). در زمان جهانبانی سلطان سنجر چهل هزار خانه وار از ترکمانان که مشهور بودند بحشم غز در ولایات ختلان و چغانیان و حدود بلخ و قندز و بقلان اقامت مینمودند و هرسال... (حبیب السر چ کتابخانهٔ خیام ج ۲ ص ۵۱۰). چون امیر حسین و امیر تیمور گورکان خاطر از ممر منکلی بوقا و ابوسعید و حیدر فارغ ساختند و روزی چند در حدود بلخ و قندز و بقلان و طایخان و بدخشان بیاسامیشی سپاه پرداختند و با پادشاهان بدخشان صلح کرده آهنگ ارهنگ نمودند و پس از وصول از آب گذشته براه سالی سرای عازم ختلان شدند و از چول عبور فرموده موضع دشت کولک را معسکر ساختند. (حبیب السیر چ خیام ج ۳ ص ۴۰۲).
استاندار: غیبالله افضلی
مساحت: ۲۴٬۶۰۰ کیلومتر مربع
تعداد شهرها: ۶
تعداد ناحیهها: ۲۱
جمعیت (۱۳۸۶): ۲٬۳۳۷٬۰۰۰ نفر
تراکم جمعیت: ۹۰٫۵ نفر بر کیلومتر مربع
زبانهای گفتاری: فارسی تاجیکی، ازبکی،روسی
مذهب: سنت والجماعت، اسماعیلیه، مسیحی
پیششماره: ۳۲۲۲ ۹۹۲+
کد پست: ۷۳۵۱۴۰
قرغانتپه، مرکز ختلان
دروازه ورودی شهر کولاب
قلعه گلستان، ختلان
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
ویرایش شده توسط: sepanta_7
ارسالها: 23330
#62
Posted: 18 Sep 2013 08:04
ولایت سغد
ولایت (استان) سُغد نام یکی از ولایتهای کشور تاجیکستان است و مرکز آن شهر خُجَند نام دارد. مساحت این استان ۲۶٬۱۰۰ کیلومتر مربع و جمعیت آن در سال ۱۳۸۵، ۲٬۲۷۵٬۰۰۰ نفر بودهاست.
این استان ۳۰ درصد از جمعیت تاجیکستان و یکسوم از زمینهای قابل کشت این کشور را در خود جای داده است همچنین دوسوم تولید ناخالص داخلی کشور در این استان تولید میشود.
تاریخ
این ولایت در سال ۱۹۲۴ به عنوان بخشی از جمهوری سوسیالیستی ازبکستان شوروی تأسیس شد و در سال ۱۹۲۹ در پی کوششهای شیرینشاه شاهتیمور به جمهوری سوسیالیستی تاجیکستان شوروی پیوست.
این منطقه پیش از سال ۲۰۰ لنینآباد نامیده میشد. نام کنونی این ولایت از منطقه باستانی سُغد گرفته شدهاست.
جغرافیا
ولایت سغد منطقه شمالی جمهوری تاجیکستان است. حدود این ولایت را اساساً کوهها تشکیل میدهند. در شمال آن رشتهکوههای قُرَمه (با بلندای ۳۷۶۹ متر) و مغول (۱۶۲۴ متر) قرار دارند، که به رشتهکوههای تیانشان داخل میشود. این ولایت در سمت جنوب با رشتهکوههای ترکستان (۵۵۰۹ م)، زرافشان (۵۴۸۹ م) و حصار محصور است که به سلسلهکوههای حصار و آلای معروف است. بین رشتهکوههای قرمه و ترکستان، بخش غربی دره فَرغانه قرار گرفته که از آن سیردریا میگذرد. رشتهکوههای ترکستان و زرافشان را دره فرغانه از هم جدا میکند.
اقلیم ولایت سغد خشک است. زمستانش نه چندان سرد (میانگین دمای ژانویه ۱ تا ۱-)، تابستانش گرم (میانگین دمای ژوئیه ۲۸+)، بارندگی سالانه ۱۵۰ میلیمتر و در برخی نقاط ۳۰۰ میلیمتر است. در این ولایت بعضاً باد گرم و خشک میوزد.
رودها: سیردریا که از رودهای اسفره، خواجه باقرغان، آقسو و غیره در این ولایت تغذیه میشود. همچنین زرافشان با شاخابهایش فاندریا، کشتوت، مَغیان، که دارای قلههای برفی است ذخیره بزرگ برقآبی دارد و برای آبیاری زمینها استفاده میشود.
بزرگترین دریاچهها: اسکندرکول و آقسقان.
خاکها: خاکهای از نوع هموار با رنگ خاکستری باز، در کوهها خاکستری تیره بیشتر است که تدریجاً به خاکهای ارغوانیرنگ، خاکهای کوهی - جنگلی و خاکهای مرغزاری کوهی تغییر میکند. رستنیهای منطقه را گیاهان بیابانی و نیمهبیابانی تشکیل میدهند؛ آویشن (شِباغ)، خار پایشتر، در دره رودها به مقدار کم توقزارها باقی ماندهاند.
در دامنه رشتهکوهها تا بلندی ۱۰۰۰ متر رستنیهای آویشن و شورگی و در بلندی ۱۵۰۰ - ۱۷۰۰ م و بیشتر از آن رستنیهای گوناگون کوه هستند. گیاهان نیمهکوهستانی و کوهستانی در بلندی ۲۵۰۰ - ۳۰۰ متر قرار دارند.
از پستانداران، روباه، شغال، زرگوش، برسوک، خوک یابایی، بز کوهی، برس برفی دیده میشوند. در رودها و دریاچههای ولایت ماهیانی با نامهای محلی گُلاماهی، زَغارماهی، لقماهی و بُرُتماهی ترکی، شیرماهی، زندگی میکنند.
اقتصاد
اقتصاد ولایت سغد از سال ۲۰۰۰ به طور پیوسته در حال رشد بودهاست، با میانگین نرخ رشد ۱۳٫۲٪ در سال ۲۰۰۸ و ۱۳٫۳ درصد در سال ۲۰۰۹. در سال ۲۰۰۹، تولیدات کشاورزی، تجاری و صنعتی به ترتیب سهمی به میزان ۲۸٫۲٪، ۲۵٫۸٪ و ۱۴٫۰٪ در تولید ناخالص منطقهای سغد داشتند. از سال ۲۰۰۰، خروجی تولید صنعتی سغد دو برابر افزایش یافته و به طور متوسط نرخ رشد سالانه ۵ تا ۸٪ داشته است.
در این استان یک منطقه آزادی اقتصادی نیز برپا شدهاست.
شهرستانها
اسپیتمن · استروشن · اسفره · باباجان غفوروف · پنجکنت · جبار رسولوف · شهرستان · عینی · غانچی · کان بادام · کوهستان مستچاه · مستچاه
شهرها
استرَوْشَن · اِسفَره · پنجکنت · چکالوفسک · خُجَند · غفوروف · کان بادام
نقاط دیدنی
بومجکث باستان · چهارگنبد · ریگستان پنجشنبه · سر مزار · کاخ ارباب · کوکگنبد · مسجد حضرت شاه · موزه استروشن · نگارخانه هنر سامانیان
استاندار: قادر رسولزاده
مساحت: ۲۶٬۱۰۰ کیلومتر مربع
تعداد شهرها: ۸
تعداد ناحیهها: ۱۸
جمعیت (۱۳۸۶): ۲٬۲۷۵٬۰۰۰ نفر
تراکم جمعیت: ۸۷٫۱ نفر بر کیلومتر مربع
زبانهای گفتاری: فارسی تاجیکی، ازبکی،روسی
مذهب: سنت والجماعت، مسیحی
پیششماره: ۳۴۲۲ ۹۹۲+
کد پست: ۷۳۵۷۰۰
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
ویرایش شده توسط: sepanta_7
ارسالها: 23330
#63
Posted: 18 Sep 2013 08:16
ولایت مختار کوهستان بدخشان
ولایت خودمختار کوهستان بدخشان (به خط سرلیک : Вилояти Мухтори Кӯҳистони Бадахшон) ولایتی (استانی) است در جنوب شرق تاجیکستان.
این ولایت از جنوب با افغانستان، از شرق با چین و از شمال با قرقیزستان همجوار است. این ولایت دارای مساحت ۶۳۷۱۰ کیلومتر میباشد.
ولایت خودمختار کوهستان بدخشان ۴۴,۵ درصد از مساحت کشور تاجیکستان را در بر میگیرد. جمهوری خلق چین بر بیشتر خاک این ولایت به عنوان بخشی از استان سینکیانگ ادعا دارد. مرکز آن شهر خاروغ است.
تاریخچه
ولایت خودمختار کوهستان بدخشان رسماً در ۲ ژانویه ۱۹۲۵ تشکیل شد و پس از تأسیس جمهوری تاجیکستان در سال ۱۹۲۴، منطقه بدخشان نیز جزئی از این جمهوری گشت. طی دهه ۱۹۵۰ بسیاری از مردم بومی کوهستان بدخشان که به پامیریها معروفند به اجبار به مناطق جنوب غربی تاجیکستان کوچانده شدند. پس از استقلال تاجیکستان از شوروی، نام منطقه خودمختار کوهستان بدخشان به ولایت (استان) خودمختار کوهستان بدخشان تغییر کرد.
در جریان جنگ داخلی تاجیکستان که از ۱۹۹۲ آغاز شد، حکومت محلی ولایت خودمختار کوهستان بدخشان در سال ۱۹۹۲ اعلام استقلال کرد. در جریان جنگ داخلی، بسیاری از پامیریها هدف حملات کشندهٔ گروههای رقیب قرار گرفتند و بدخشان یکی از دژهای گروههای مخالف دولت شد. مدتی بعد ولایت خودمختار کوهستان بدخشان اعلام استقلال خود را ملغی کرد.
ناحیهها
ناحیهٔ درواز/ ناحیهٔ وَنج/ناحیهٔ روشان/ ناحیهٔ شُغنان/ناحیهٔ راشتقلعه/ناحیهٔ اِشکاشِم/ناحیهٔ مُرغاب
جغرافیا
بلندترین کوههای رشتهکوه پامیر و سه قله از پنج قله ۷۰۰۰ متری منطقه آسیای میانه شوروی پیشین در این ولایت قرار گرفته. سه قلّهٔ بلند بدخشان عبارتاند از قلّهٔ اسماعیل سامانی (نام پیشین: قلّهٔ کمونیسم) (۷۴۹۵ متر)، قلّهٔ استقلال (نام پیشین: قلّهٔ لنین) (۷۱۳۴ متر) در مرز قرقیزستان، و قلّهٔ کورژنیوسکی (۷۱۰۵ متر).
استاندار: قادر قاسمی
مساحت : ۶۴٬۲۰۰ کیلومتر مربع
تعداد شهرها : ۱
تعداد ناحیهها : ۷
تعداد جماعتها : ۴۱
جمعیت (۱۳۸۶) : ۲۱۸٬۴۰۰ نفر
تراکم جمعیت : ۳٫۴ نفر بر کیلومتر مربع
زبانهای گفتاری : اشکاشمی، شغنانی،روشانی، وخانی، یزگلامی
مذهب : اسماعیلیه، سنت والجماعت
پیششماره : ۳۵ ۹۹۲+
کد پست : ۷۳۶۰۰۰
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
ارسالها: 23330
#64
Posted: 18 Sep 2013 08:27
ناحیههای تابع جمهوری
ناحیههای تابع جمهوری (به فارسی تاجیکی: Ноҳияҳои тобеи ҷумҳурӣ) یک واحد اداری از تقسیمات کشوری تاجیکستان را تشکیل میدهند که شامل هیچ کدام از ولایتها نیستند و مستقیماً از پایتخت کشور اداره میشوند.
مساحت این واحد اداری ۲۸٬۴۰۰ کیلومتر مربع و جمعیت آن در سال ۲۰۰۶ (میلادی) ۱٬۶۰۶٬۹۰۰ نفر بوده است.
شهرها
وحدت
تورسونزاده
آبگرم
غرم
حصار
ناحیهها
تورسونزاده (Турсунзода) (نام پیشین: ریگَر)
شهرنو (Шаҳринав)
حصار (Ҳисор)
ورزاب (Варзоб)
رودکی (Рӯдакӣ) (نام پیشین: لنینسکی)
وحدت (Ваҳдат) (نام پیشین: کافرنهان)
فیضآباد (Файзобод)
رشت (Рашт) (نام پیشین: غَرم)
راغون (Роғун)
نورآباد (Нуробод) (نام پیشین: دربند)
تاجیکآباد (Тоҷикобод)
جرگهتال (Ҷиргатол)
طویلدره (Тавилдара)
استاندار: ریاست جمهوری
مساحت : ۲۸٬۴۰۰ کیلومتر مربع
تعداد شهرها : ۵
تعداد ناحیهها : ۱۳
تعداد جماعتها : ۱۰۰
جمعیت (۱۳۸۶) : ۱٬۶۰۶٬۹۰۰ نفر
تراکم جمعیت : ۵۶٫۲ نفر بر کیلومتر مربع
زبانهای گفتاری : فارسی تاجیکی، ازبکی،قرقیزی، روسی
مذهب : سنت والجماعت، مسیحی
پیششماره : ۳۱ ۹۹۲+
کد پست : ۷۳۴۰۶۰
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
ویرایش شده توسط: sepanta_7
ارسالها: 23330
#65
Posted: 18 Sep 2013 18:51
جزئیات ولایت مختار کوهستان بدخشان
شهر خاروغ
خاروغ (به فارسی تاجیکی: Хоруғ) شهری است در کشور تاجیکستان. خاروغ مرکز استان خودمختار کوهستان بدخشان است.
جمعیت این شهر بنا بر سرشماری سال ۲۰۰۰ برابر با ۲۸ هزار نفر است. ارتفاع آن از سطح دریا ۲۱۱۸ متر است و در ریزشگاه دو رود غُند و آمودریا (پنج) واقع شدهاست. خاروغ همچنین در نزدیکی مرز افغانستان قرار دارد.
مردم این شهر به زبان شُغنی از زبانهای ایرانی پامیری سخن میگویند.
تاریخچه
در زمان سفر ناصرخسرو به منطقه، خاروغ تحت حاکمیت مستقلانه علی بن اسد، امیر بدخشان قرار داشته و یکی از مراکز مهم دعوت مذهب اسماعیلی بود.
تملک منطقه خاروغ تا اواخر سدهٔ نوزدهم میلادی از سوی امیر بخارا، شاه افغانستان و همچنین روسیه و بریتانیا مورد مناقشه بود. پس از دورهای از سیاست و نزاع که به بازی بزرگ معروف است، روسیه در این مناقشه پیروز شد و منطقه را بهدست آورد.
فرهنگ و اقتصاد
دانشگاه دولتی خاروغ در این شهر قرار دارد و امروزه یکی از سه شعبه دانشگاه آسیای مرکزی در خاروغ در دست ساخت است.این دانشگاه در محلی به نام دَشت، در ۵ کیلومتری خاروغ ساخته میشود.
جادهای اتوموبیلرو به نام جاده قُلمه-قراقروم در سال ۲۰۰۴ احداث شده که از خاروغ به کاشغر در سینکیانگ چین میرود.
تصاویر
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
ارسالها: 23330
#66
Posted: 18 Sep 2013 18:59
شهر مرغاب
مُرغاب (به فارسی تاجیکی: Мурғоб)، (به روسی: Мургаб) شهری است در کشور تاجیکستان. شهر مرغاب در ولایت خودمختار کوهستان بدخشان واقع شدهاست.
جمعیت این شهر برابر با ۴۰۰۰ نفر است و با ۳۵۸۹ متر ارتفاع از سطح دریا بلندجایترین شهر تاجیکستان و آسیای میانه (و شوروی پیشین) است.
شهر مرغاب در راستای رودخانه مرغاب و در پیوندگاه سه جاده بزرگ قرار گرفتهاست.
هستهٔ اصلی شهر مرغاب در سال ۱۸۹۳ بهوجود آمد. در آن زمان روسها برای چیرگی بر منطقه، پایگاهی نظامی به نام پایگاه پامیر (Памирский Пост: پامیرسکی پُست) بنا کردند. نام این محل در حدود سال ۱۹۲۹ تغییر کرد و به نام رودخانهٔ مرغاب، شهر مرغاب نامیدهشد.
بسیاری از ساکنان مرغاب، امروزه دامداران قرقیزتبار هستند و در فصل زمستان سردی هوای این منطقه تا ۵۵-۵۰ درجه زیر صفر میرسد.
دیدنیها
آبگرم مادیان در کنار رودخانه مرغاب و سنگنگاره سکاها در درهٔ پـِشارت از نقاط دیدنی پیرامون شهر مرغاب است. در نزدیکی دهانهٔ رود مرجانه نیز چندین سنگچین مدور پیشا-تاریخی و گورستانهای سکایی وجود دارد.
تصویر
پایان شهر ها
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
ویرایش شده توسط: sepanta_7
ارسالها: 23330
#67
Posted: 19 Sep 2013 22:08
ناحیهها
اِشکاشِم
اِشکاشِم یکی از ناحیههای ولایت خودمختار کوهستان بدخشان است که در شرق جمهوری تاجیکستان قرار دارد.
مرکز آن روستای اشکاشم است که در کنارهٔ رود پنج در مرز با افغانستان قرار دارد.
پیشینه
منابع قدیمی فارسی و عربی نوشتهاند که ناحیه اشکاشم در گذشته وَخان نام داشتهاست ولی این از احتمال دور است، زیرا پیش از استیلای شوروی اشکاشم یک ناحیه جدا و وخان ناحیهای دیگر بودهاست.
اشکاشم از زمان سامانیان تا سال ۱۸۹۵ حکومتی مستقل داشته و فرمانروایان آن را «شاخ» میخواندهاند. قلمرو پادشاهی وخان سرزمین امروزه ناحیه اشکاشم و ولسوالی افغانی اشکاشم در دو کناره رود پنج را در بر میگرفتهاست.
سال ۱۸۹۵ پادشاهی اشکاشم، که در هر دو کناره رود پنج قرار داشت، در پی جهانگیریهای روسیه و بریتانیا دوپاره گردید و کناره راست به امارت بخارا و کناره چپ به افغانستان داده شد.
اشکاشم در سالهای ۱۸۷۸ – ۱۹۲۰ یکی از بیکنشینهای امارت بخارا بود و بیک در روستای اشکاشم مینشسته و میر خوانده میشد.
پس از انقلاب بخارا در سال ۱۹۲۰ و تاسیس جمهوری مختار شوروی تاجیکستان در سال ۱۹۲۴ اشکاشم بخشی از ولایت خودمختار کوهستان بدخشان گردید، که ۲ ژانویه سال ۱۹۲۵ تاسیس شد.
جماعتها
ناحیهٔ اشکاشم شش جماعت (دهستان) دارد:
اَندَراب
اِشکاشِم
زانگ
قاضیدِه
شیتخَرو
وِرَنگ
*بزرگترین روستاهای اشکاشم: اشکاشم · اندراب · قاضیده · شیتخرو · زانگ · ورنگ
*نقاط دیدنی: گرمچشمه · قله کارل مارکس · دژ قهقهه · کوه لعل · سنگنگارههای سکایی · دره وخان · دریاچه زرکول
جمعیت (۱۳۷۸) : ۲۸٬۴۰۰ نفر
مساحت : ۳۶۵۶٫۰ کیلومتر مربع
تعداد جماعتها : ۶
زبان گفتاری : اشکاشمی، وخانی
مذهب : اسماعیلیه
پیششماره : ۳۵۵۳ ۹۹۲+
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
ارسالها: 23330
#68
Posted: 19 Sep 2013 22:22
درواز
دَرواز یکی از ناحیههای ولایت خودمختار کوهستان بدخشان است که در شرق جمهوری تاجیکستان قرار دارد.
مرکز آن شهر قلعهٔ خمب است که در کنارهٔ رودهای خمباب و پنج در مرز با افغانستان قرار دارد.
پیشینه
منابع فارسی و عربی سدههای میانه نام درواز را «کوران» آوردهاند و مرکز آن را ده کنونی کـِوران یاد کردهاند. به گفته مردم درواز، نام باستانی این سرزمین مهستان بودهاست.
درواز از زمان سامانیان تا سال ۱۸۷۷ حکومتی مستقل داشته و فرمانروایان آن را «شاخ» میخواندهاند. قلمرو پادشاهی درواز سرزمین امروزه ناحیههای تاجیکی طویلدره، درواز و ونج و ولسوالیهای افغانی خواهان و درواز در دو کناره رود پنج را در بر میگرفتهاست.
سال ۱۸۷۸ امیر بخارا به درواز لشکر کشید. پس از نبردهای خونین لشکر «شاخ» درواز از قلعه خمب به روستای کوران عقب نشست. جنگ سرنوشتساز برای پادشاهی درواز در روستای کوران صورت گرفت که با شکست لشکر درواز انجام پذیرفت. شاخ و شاهزادگان درواز که در میان آنها ابوالفیضخان و پسر خردسالش محمدولیخان نیز بودند به فرغانه هجرت کردند. محمدولیخان بعدها یکی از دیپلماتهای برجسته افغانستان شد. امارت بخارا درواز را تبدیل به بیکنشین کرد و اداره امور آن را به بیک سپرد.
در سال ۱۸۹۵ بیکنشین درواز که در هر دو کناره رود پنج قرار داشت، در پی جهانگیریهای روسیه و بریتانیا دوپاره گردید و کناره راست به امارت بخارا و کناره چپ به افغانستان داده شد.
درواز در سالهای ۱۸۷۸ – ۱۹۲۰ یکی از بیکیگریهای بخارا بود و بیک در قلعه خومب مینشست و میر خوانده میشد.
پس از انقلاب بخارا در سال ۱۹۲۰ و تاسیس جمهوری مختار شوروی تاجیکستان درواز بخشی از ولایت غرم گردید که تا سال ۱۹۲۹ وجود داشت. ولایت غرم در آن سال به شهرستان (اُکروگ) تبدیل شد. سال ۱۹۳۱ شهرستان غرم منحل شده و سرزمین آن تابع جمهوری شد. طی سالهای ۱۹۳۱-۱۹۳۶ سرزمین غرم را به ناحیههایی بخش کردند و درواز یکی از نواحی غرم شد. سال ۱۹۳۸ شهرستان گرم دوباره بنیاد و سال ۱۹۳۹ تبدیل به ولایت غرم گشت که تا سال ۱۹۵۵ برجای بود. در آن سال بخش غرمی ولایت دوباره زیر فرمان جمهوری و بخش دروازی آن با نام ناحیه قلعه خومب به ولایت خودمختار کوهستان بدخشان داده شدند. ناحیه قلعه خومب ۲۶ ژوئن ۱۹۹۱ از سوی شورای عالی جمهوری شوروی سوسیالیستی تاجیکستان ناحیه درواز نامیده شد.
تقسیمات
ناحیهٔ درواز چهار جماعت دارد:
ویشخـَرو
قلعهٔ خُمب
نُلونَد
ثغردشت
بزرگترین روستاهای درواز: کِوران · قلعهٔ خُمب · زینگ · یاگید · رُزوَی · خُمبِ وَری · دَشتَک
نقاط دیدنی: قلهٔ ارنود · یخچال خمترمه · درهٔ پُشاگید · درهٔ پتکناب
مرکز: قلعه خمب
جمعیت (۱۳۸۰) : ۲۳٫۹۲۵
مساحت : ۲۸۲۴٫۵ کیلومتر مربع
تعداد شهرهای تابعه : ۱
تعداد جماعتها : ۴
مذهب : سنت والجماعت،شیعه دوازدهامامی، اسماعیلیه
پیششماره : ۳۵۵۲ ۹۹۲+
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
ارسالها: 23330
#69
Posted: 19 Sep 2013 22:40
ونج
وَنج یکی از ناحیههای ولایت خودمختار کوهستان بدخشان است که در شرق جمهوری تاجیکستان قرار دارد.
مرکز آن روستای ونج است که در کنارهٔ رود راخَرو قرار دارد.
تقسیمات
ناحیهٔ ونج شش جماعت دارد:
ونج
ژاوید
راونَد
تیخَرو
یَزگلام
بزرگترین روستاهای ونج: ونج · پنجشنبه آباد · تیخرو · ژاوید · راوند · بونی · اندربک
نقاط دیدنی: قله اسماعیل سامانی · یخچال فدجنکو · دره راخرو · دره یزگلام
مختصات: ۳۸°۲۲′۲۳″ شمالی ۷۱°۲۷′۱۹″ شرقی / ۳۸.۳۷۳۰۶° شمالی ۷۱.۴۵۵۲۸° شرقی
جمعیت (۱۳۸۶) : ۳۰٫۴۰۰
مساحت : ۴۴۳۰٫۵ کیلومتر مربع
تعداد جماعتها : ۶
زبان : فارسی تاجیکی
مذهب : سنت والجماعت
پیششماره : ۳۵۵۱ ۹۹۲+
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
ارسالها: 23330
#70
Posted: 19 Sep 2013 22:51
روشان
روشان یکی از ناحیههای ولایت خودمختار کوهستان بدخشان است که در شرق جمهوری تاجیکستان قرار دارد.
مرکز آن شهرک روشان است که در کنارهٔ رودهای برتنگ و پنج در مرز با افغانستان قرار دارد.
تقسیمات
ناحیهٔ روشان هفت جماعت دارد:
بَرتَنگ
بَرروشان
بَسید
پَستخوف
روشان
سَونآب
شیدز
بزرگترین روستاهای روشان: بسید · روشان · برروشان · ذیرروشان · پستخوف · سونآب · شیدز
نقاط دیدنی: دریاچه سریز · یخچال فدجنکو · دره برتنگ · مزار مشکیلکشا
جمعیت (۱۳۸۲) : ۲۵٬۳۰۰
مساحت : ۵۷۸۰٫۷ کیلومتر مربع
تعداد جماعتها : ۷
زبان گفتاری : روشانی، برتنگی، راشاروی
مذهب : اسماعیلیه
پیششماره : ۳۵۵۶ ۹۹۲+
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
ویرایش شده توسط: sepanta_7