انجمن لوتی: عکس سکسی جدید، فیلم سکسی جدید، داستان سکسی
تالار تخصصی سینما و موسیقی
  
صفحه  صفحه 8 از 10:  « پیشین  1  2  3  4  5  6  7  8  9  10  پسین »

بیوگرافی هنرمندان خارجی



 


زاده:۱۸ دسامبر ۱۹۴۶
سینسیناتی، ایالت اوهایو
ملیت :ایالات متحده آمریکا آمریکایی
همسر:ایمی آیروینگ (۱۹۸۵-۱۹۸۹)کیت کاپشاو (۱۹۹۱ تاکنون)
فرزندان:۶
استیون آلن اسپیلبرگ (به انگلیسی: Steven Allan Spielberg; زادهٔ ۱۸ دسامبر ۱۹۴۶) کارگردان، تهیه‌کننده و فیلم‌نامه‌نویس آمریکایی یهودی، برنده ۳ جایزه اسکار و یکی از موفقترین کارگردانان تاریخ سینما، هم در میان منتقدان و هم در بین مردم عادی است.
او از موفق‌ترین کارگردانان سینما در زمینه تجاری محسوب می‌شود که با فیلم‌های آرواره‌ها (۱۹۷۵)، ای.تی (۱۹۸۲) و پارک ژوراسیک (۱۹۹۳) رکورد فروش سینمای جهان را شکست و هریک از این فیلم‌ها پرفروش‌ترین فیلم دوران خود بودند. مجموع فروش فیلم‌های ساخت اسپیلبرگ تاکنون به رقم چشم گیر ۸ / ۵ میلیارد دلار رسیده است و نشریه اقتصادی فوربس ثروت این فیلم‌ساز آمریکایی را بیش از ۳ میلیارد دلار برآورد کرده است.
او ابتدا فیلمهای حادثه‌ای می‌ساخت اما امروز او را به خاطر چالش‌هایش در ساخت فیلم‌هایی با مضامین هولوکاست، برده‌داری، جنگ و تروریسم می‌شناسند. نخستین فیلم بلند وی دوئل نام داشت که یک فیلم جاده‌ای است. او اکنون موفقترین کارگردان سینما در زمینه تجاری است. او کارگردان و تهیه‌کننده موفقترین فیلم‌ها در گیشه سینما بوده است و کارگردانان بسیاری از او تأثیر پذیرفته‌اند. در سال ۲۰۰۴ از دید مجله پریمیر و دیگر نشریات او قدرتمندترین و پرنفوذترین شخص در صنعت سینما بوده است؛ و در پایان قرن بیستم مجله لایف او را پرنفوذترین شخص در این زمینه شناخت.
او شش بار نامزد جایزه اسکار برای بهترین کارگردانی شده که دو بار برای فیلم‌های فهرست شیندلر و نجات سرباز رایان برنده آن شده است. همچنین هشت فیلم او نامزد جایزه اسکار بهترین فیلم شده‌اند و درحالی که تنها فیلم فهرست شیندلر برنده شده است.
وی در سال ۲۰۰۷ در مجلهٔ فوربز، مشهورترین مجله معرفی افراد، در لیست سالیانه قدرتمندترین شخصیت‌ها در رده دهم قرار داشت.همچنین به گزارش مجله فوربز در سال ۲۰۱۲ وی در رده دوم فهرست پر درآمدترین چهره‌های سرشناس دنیای هنر و سرگرمی با بیش از ۱۰۰ میلیون دلار درآمد قرار گرفت. بخشی از این درآمد به لطف پخش دوباره ای.تی. موجود فرازمینی به مناسبت سی‌امین سالگرد ساخت آن و همین طور نمایش نسخه سه بعدی پارک ژوراسیک به مناسبت بیستمین سالگرد اکرانش بوده است. همچنین نمایش فیلم لینکلن در سال گذشته به جای گرفتن او در رده دوم این فهرست کمک کرده است. اسپیلبرگ سهمی از درآمد شهربازیهای کمپانی یونیورسال را نیز دارد. مدونا با حدود ۱۲۵ میلیون دلار درآمد در صدر این فهرست قرار گرفت.

اسپیلبرگ در یک خانواده یهودی در سینسیناتی در اوهایو به دنیا آمد. مادرش لیا آلدر (نی پوسنر - ۱۹۲۰) یک صاحب رستوران و پیانیست کنسرت و پدرش، آرنولد اسپیلبرگ (۱۹۱۷)، یک مهندس برق که در یک شرکت توسعه رایانه کار می‌کرد. او دوران کودکی و نوجوانی‌اش را در شهر هدن، نیوجرسی جایی که اولین فیلم زندگیش را در یک تئاتر دید و همچنین سکاتزدیل، آریزونا که در طول نوجوانی‌اش یک فیلم آماتور ۸ میلی‌متری «ماجراجویی» با دوستان خود ساخت، سپری کرد.
فیلم‌شناسی استیون اسپیلبرگ
غول بزرگ مهربان 2016
پل جاسوس‌ها ۲۰۱۵
لینکلن ۲۰۱۲
اسب جنگی ۲۰۱۱
ماجراهای تن‌تن: راز اسب شاخدار ۲۰۱۱
ایندیانا جونز و قلمرو جمجمه بلورین ۲۰۰۸
مونیخ ۲۰۰۵
جنگ دنیاها ۲۰۰۵
ترمینال ۲۰۰۴
اگه میتونی منو بگیر ۲۰۰۲
گزارش اقلیت ۲۰۰۲
هوش مصنوعی ۲۰۰۱
نجات سرباز رایان ۱۹۹۸ (اسکار بهترین کارگردانی)
جهان گمشده: پارک ژوراسیک ۱۹۹۷
آمیستاد ۱۹۹۷
فهرست شیندلر ۱۹۹۳ (اسکار بهترین فیلم و بهترین کارگردانی)
پارک ژوراسیک ۱۹۹۳
قلاب (فیلم) ۱۹۹۱
ایندیانا جونز و آخرین جنگ صلیبی ۱۹۸۹
همیشه ۱۹۸۹
امپراتوری خورشید ۱۹۸۷
رنگ ارغوانی ۱۹۸۵
ایندیانا جونز و معبد مرگ ۱۹۸۴
منطقه گرگ و میش ۱۹۸۳
ای‌تی موجود فرازمینی ۱۹۸۲
مهاجم صندوقچه گمشده ۱۹۸۱
۱۹۴۱ (فیلم) ۱۹۷۹
برخورد نزدیک از نوع سوم ۱۹۷۷
آرواره‌ها ۱۹۷۵
شوگرلند اکسپرس ۱۹۷۴
دوئل ۱۹۷۱
امبلین' ۱۹۶۸
نورآتش ۱۹۶۴

     
  ویرایش شده توسط: Erfan1993   

 

نام اصلی ماریون روبرت موریسون
تولد:۲۶ مه ۱۹۰۷
وینترست، ایالت آیووا
مرگ:۱۱ ژوئن ۱۹۷۹ میلادی (۷۲ سال)
لوس آنجلس, ایالت کالیفرنیا
ملیت ایالات متحده آمریکا آمریکایی
پیشه بازیگر، کارگردان و تهیه‌کننده
سال‌های فعالیت:۱۹۲۶-۱۹۷۶
همسر(ها) (1933-1945)Josephine Wayne
Pilar Pallete(1954-1979)


ماریون میچل موریسون ( Marion Mitchell Morrison) ‏(۲۶ مه ۱۹۰۷ - ۱۱ ژوئن ۱۹۷۹) که بیشتر با نام هنری جان وین (به انگلیسی: John Wayne) شناخته می‌شود، بازیگر سرشناس، کارگردان و تهیه‌کننده آمریکایی بود. او در سال ۱۹۶۹ به خاطر بازی در فیلم شجاعت واقعی برنده جایزه اسکار بهترین بازیگر نقش اول مرد شد.

جان وین در کالیفرنیا بزرگ شد و با کسب بورس ورزشی به دانشگاه کالیفرنیای جنوبی رفت. در تعطیلات تابستان کارگر استودیوی فوکس شد و خیلی زود توانست رابطه‌ای صمیمی با جان فورد که نقشی تعیین کننده در آینده جان وین به عنوان فوق ستاره داشت، برقرار کند. جان وین که در ابتدای فعالیت بازیگری از نام دوک موریسن استفاده می‌کرد، از جمله هنرپیشه‌های مشهور سینمای وسترن آمریکا به شمار می‌آید. جان وین با بازی در فیلم‌های حماسی جان فورد مانند قلعه آپاچی، ریو گرانده، در جستجوی خواهر، دختری با روبان زرد، آخرین فرمان، مردی که لیبرتی والانس را کشت و سواره نظام شهرت زیادی کسب کرد و در آمریکا به یک اسطوره تبدیل شد. وی در سال ۱۹۲۶ یعنی در زمان سینمای صامت وارد عرصه بازیگری شد و در ۱۹۲۸ نقش‌های کوتاهی در فیلم‌های فورد و دیگر کارگردان‌ها ایفا کرد. در ۱۹۳۰ فورد او را به رائول والش برای مسیر بزرگ سفارش کرد. این بازیگر بلند قد، قوی هیکل و آرام پس از مسیر بزرگ در وسترن‌های کم هزینه، سریال‌ها و فیلم‌های فراموش شده ظاهر شد و نتوانست تماشاگران را مجذوب کند. جان وین در طول ۸ سال در ۸۰ فیلم نقش قهرمان را بازی کرد اما در سال ۱۹۳۹ جان فورد با انتخاب او برای نقش رینگوکید در وسترن کلاسیک دلیجان افق دیگر را پیش روی وی گشود. بازی در این فیلم نقطه عطف دوران کاری وین بود به طوری که او را به یک اسطوره تبدیل کرد. جان وین در ادامه فعالیت‌های سینمایی‌اش، دو فیلم نیز کارگردانی کرد؛ وسترنی به نام آلامو (۱۹۵۹) و فیلم جنگی کلاه سبزها (۱۹۶۸).


انجمن فیلم انگلیس (BFI) در نظرسنجی از اهالی سینما و منتقدین فیلم، فهرست ۱۰ هنرپیشه بزرگ فیلم‌های وسترن قدیمی را منتشر کرد که جان وین بازیگر نامدار هالیوود در رتبه اول دیده می‌شود. رتبه دوم متعلق به کلینت ایست‌وود، بازیگر فیلم‌های معروفی چون «یک مشت دلار»، «نابخشوده» و «خوب، بد، زشت» است. وی در دوران بازیگری خود در ۱۷۰ فیلم نقش‌آفرینی کرد و در سال ۱۹۶۹ با فیلم «شجاعت واقعی» موفق به دریافت جایزه اسکار بهترین بازیگر مرد شد.
کسب رتبه ی شانزده ام از لیست 100 بازیگر برتر از مجله ی امپایر در اکتبر 1997 جان وین در سال ۱۹۷٩ و در سن ۷۲ سالگی بر اثر سرطان در لس‌آنجلس درگذشت.
     
  ویرایش شده توسط: Erfan1993   

 

زاده ۳ ژانویهٔ ۱۹۲۹
رم
درگذشته ۳۰ آوریل ۱۹۸۹ میلادی (۶۰ سال)
رم
ملیت ایتالیا
زمینه فعالیت کارگردان
سال‌های فعالیت ۱۹۸۴-۱۹۵۹

لئونه در ۳ ژانویه ۱۹۲۹ در شهر رم به دنیا آمد. او فرزند کارگردان ایتالیایی «روبرتو روبرتی» (به ایتالیایی: Roberto Roberti) (با نام اصلی «وینچنزو لئونه») و بازیگر سینما «بیچه والرین» (به ایتالیایی: Bice Valerian) (با نام اصلی «ادویچ والکرنگی») بود. کودکی و نوجوانی لئونه هم‌زمان با ظهور فاشیسم و جنگ جهانی دوم بود که البته برای خانوادهٔ او که اهل هنر و سینما بودند روزگار سختی بوده است.

سرجو در دوران مدرسه برای مدتی با انیو موریکونه آهنگساز بعضی از کارهای خود همکلاس بود.


پس از مشاهده کار پدرش در مجموعه‌های فیلم، او حرفه خود را در صنعت فیلم در سن ۱۸ سالگی پس از ترک تحصیل در رشته حقوق در دانشگاه آغاز کرد. سپس کار در سینمای ایتالیا را به عنوان دستیار ویتوریو دسیکا در فیلم دزد دوچرخه در سال ۱۹۴۸ ادامه داد و نوشتن فیلمنامه را در طول دهه ۱۹۵۰، ابتدا با فیلمنامه شمشیر و صندل (با نام مستعار «peplum») که نوعی از حماسه تاریخی رایج در آن زمان بود را آغاز نمود.

او همچنین به عنوان دستیار کارگردان در چندین فیلم بین‌المللی در مقیاس بزرگ با تهیه کنندگی استودیو چینه‌چیتا Cinecittà در رم، مانند کجا می‌روی (۱۹۵۱) و بن هور (۱۹۵۹)، که از لحاظ مالی توسط استودیوهای آمریکایی حمایت می‌شد، شرکت داشت.

هنگامی که ماریو بونارد کارگردان فیلم آخرین روز پمپی به ایتالیایی (Gli Ultimi Giorni di Pompei) با بازی با بازی استیو ریوز بیمار شد، از سرجو خواسته شد که فیلم را ادامه داده و تکمیل کند در نتیجه وقتی زمان آن رسید که او اولین فیلم مستقل خود بنام مجسمه عظیم رودس - (کلاسیوس از ژود) (۱۹۶۱) را تولید کند، توانست آن را با بودجه‌ای کمتر از فیلم‌های هالیوود بسازد.



در ابتدای دهه ۶۰، فیلم‌هایی با مضمون حماسه‌های تاریخی از نظر مخاطبین سقوط کرد. اما سرجو توجه خود را به یک زیر سبک به نام وسترن اسپاگتی که منشاء آن در سینمای وسترن آمریکا بود، سوق داد.

فیلم او با عنوان یک مشت دلار به ایتالیایی (Per un Pugno di Dollari) تولید ۱۹۶۴، بر پایه فیلمی از آکیرا کوروساوا در ژانر سامورایی است به نام یوجیمبو (۱۹۶۱) بود. فیلم او با یک مشکل قانونی از طرف کارگردان ژاپنی آن روبرو شد. با وجود اینکه خود قیلم کوروساوا هم از داستان Red Harvest نوشته داشیل هامت،دشیل همت (به سال ۱۹۲۹) برداشت شده بود. این فیلم همچنین سکوی پرتابی برای کلینت ایستوود بود، تا آن زمان ایستوود در چند فیلم تلویزیونی آمریکایی ایفای نقش کرده بود.

نگاه فیلم یک مشت دلار که در اسپانیا فیلم برداری شده بود به چشم اندازی خشن و پیچیده‌ای از غرب وحشی در آمریکا اشاره داشت. این فیلم ادای احترامی بود به سینمای وسترن آمریکا، اما به طور قابل توجه‌ای در خط سیر داستان، طرح، خصوصیات و خلق و خوی آنها متمایز بود. دستاوردهای او اعتباری بزرگ برای این ژانر به دنبال داشت: در فیلم‌های سنتی غربی، تیپ قهرمانان و ضد قهرمانان مانند مدل‌های مجله مد بود، با تضاد اخلاقی بسیار واضح و آشکار، حتی معمولاً قهرمانان با کلاه‌های سفید و ضد قهرمانان با کلاه‌های سیاه دیده می‌شدند (بغیر از موفق‌ترین «کابوی سنتی غربی» - هوپالانگ کسیدی، که شنل سیاهی سوار بر اسبی نحیف داشت). شخصیت‌های لئونه در تضاد با هم بیشتر واقع گرایانه و کامل کننده بودند. معمولاً شخصیت «گرگ تنها» با صورتی اصلاح نکرده، لباس کثیف و رفتاری مجرمانه دیده می‌شد. شخصیت‌ها یا به ظاهر بخشنده و مهربان بودند یا خشن، اما مبهم و گیج کننده بودند.

بعضی از منتقدین به شوخی و کنایه اشاره به گارگردانی داشتند که حتی نمی‌تواند انگلیسی صحبت کند، حتی یک بار هم آمریکا را ندیده، چه رسد به غرب وحشی اما به تنهایی تعریف و دید جدیدی از گاوچران‌های آمریکایی را ارائه کرده است. به گفته کریستوفر فرایلینگ در کتاب Something to do with Death، لئونه چیزهای زیادی درباره غرب وحشی می‌دانست، او رویای مسحور کننده کودکیش را با فیلمهایش به بزرگسالیش منتقل کرده بود.

دو فیلم بعدی لئونه، به خاطر چند دلار بیشتر (۱۹۶۵) و خوب بد زشت (۱۹۶۶)، کامل کننده سه‌گانه مردی بدون نام (به انگلیسی: Man with No Name) (با نام مستعار سه‌گانه دلار) بودند که هر گدام بهتر و تکمیل تر از فیلم قبلی خود از آب درآمدند. موسیقی نوآورانه فیلم بوسیله انیو موریکونه و با همکاری نزدیک با لئونه نوشته و تهیه شد. به علاوه کلینت ایستوود، هم با این فیلمها ماندگار شد بعداً ایلای والاک، لی وان کلیف و کلاوس کینسکی هم به این فهرست پیوستند.

بر پایه موفقیت سه‌گانه مردی بدون نام، لئونه در سال ۱۹۶۷ به آمریکا دعوت شد تا فیلم روزی روزگاری در غرب (به ایتالیایی: C'Era una Volta il West) را برای کمپانی پارامونت پیکچرز کارگردانی کند. بیشتر صحنه‌های این فیلم در آلمریای اسپانیا و چینه‌چیتا در رم فیلم برداری شد. هم چنین بعضی صحنه‌ها هم در دره یادبود در ایالت یوتا برداشت شدند. در این فیلم چارلز برانسون، هنری فوندا، جیسون روباردز و کلودیا کاردینال شرکت داشتند. در روزی روزگاری در غرب بسیاری از سبکهای فیلمهای وسترن غربی مانند خشونت، اسطوره و مدیتیشن با هم ادغام شدند. فیلمنامه این فیلم بوسیله لئونه و دوست و یاور قدیمی‌اش، سرجو دوناتی، بر اساس داستانی از برناردو برتولوچی نوشته شد. هر دوی آنها به کارگردان‌های مهمی تبدیل شدند. قبل از انتشار آن، این فیلم بی‌رحمانه توسط پارامونت ویرایش شد، که شاید به فروش آن در گیشه در ایالات متحده لطمه زیانباری زد، با این وجود، به موفقیت عظیمی در اروپا دست یافت، و به فروش نزدیک به سه برابر بودجه ۵ میلیون دلاری خود در میان مخاطبان فرانسوی دست یافت و بسیار در میان دانشجویان سینما در آمریکای شمالی ستایش شد. این فیلم توسط بسیاری به عنوان بهترین فیلم لئونه لقب گرفت.



بعد از فیلم روزی روزگاری در غرب، لئونه فیلم یک مشت دینامیت با نام اصلی !Duck, You Sucker را در سال ۱۹۷۱ کارگردانی کرد. لئونه صرفاً قصد برای تهیه کنندگی این فیلم را داشت، اما با توجه به اختلاف سلیقه‌های هنری، از لئونه خواسته شد جای پیتر بوگدانوویچ این فیلم را کارگردانی کند. یک مشت دینامیت، فیلمی در ژانر اکشن درام، درباره انقلاب مکزیک بود که در آن جیمز کابرن در نقش یک انقلابی ایرلندی و رود استیگر در نقش یک راهزن مکزیکی که بعداً به یک انقلابی تبدیل شد، ایفای نقش کردند.
سه سال پس از ساخت این فیلم لئونه شروع به ساخت سه‌گانه معروف خود در گونهٔ وسترن با هنرنمایی کلینت ایستوود کرد که هر سه فیلم در زمان اکران خود پرفروش‌ترین فیلم شدند. با ساخت سه‌گانه لئونه روح تازه‌ای به گونهٔ وسترن دمیده شد و زیرگونهٔ تازه‌ای تحت عنوان وسترن اسپاگتی به وجود آمد. او از سال ۱۹۶۸ تا سال ۱۹۷۳ سه فیلم وسترن دیگر ساخت و بعد از آن تا سال ۱۹۸۴ که آخرین فیلم خود روزی روزگاری در آمریکا را کارگردانی کرد فیلم دیگری نساخت.
لئونه بعد از ساخت فیلم روزی روزگاری در آمریکا مشغول تحقیق و پیش تولید فیلمی دربارهٔ نبرد لنینگراد در جنگ جهانی دوم بود که با مرگ او بر اثر سکتهٔ قلبی در سال ۱۹۸۹ در رم این پروژه به انجام نرسید.


۱۹۸۴ - روزی روزگاری در آمریکا
۱۹۷۵ - یک نابغه، دو شریک و یک ساده دل
۱۹۷۳ - نام من هیچکس
۱۹۷۱ - سرت را بدزد، احمق! در آمریکا با نام یک مشت دینامیت
۱۹۶۸ - روزی روزگاری در غرب
۱۹۶۶ - خوب، بد، زشت
۱۹۶۵ - به خاطر چند دلار بیشتر
۱۹۶۴ - به خاطر یک مشت دلار
۱۹۶۲ - En avant la musique
۱۹۶۱ - مجسه غول پیکر رودز
فیلم‌های ناتمام ویرایش
۱۹۶۲ - Il cambio della guardia
۱۹۵۹ - The Last Days of Pompeii
۱۹۵۴ - Hanno rubato un tram
     
  ویرایش شده توسط: Erfan1993   

 


نام اصلی Robert Bartleh Cummings
تولد ۱۲ ژانویهٔ ۱۹۶۵ ‏(۵۱ سال)
هیورهیل، ماساچوست
ملیت آمریکایی
سبک‌(ها) موسیقی هوی متال، گروو متال، آلترنتیو متال، اینداستریال متال، هارور پانک، Gothabilly، نویز راک.وکارگردان فیلمهای ترسناک
سال‌های فعالیت ۱۹۸۵-تاکنون
راب زامبی (به انگلیسی: Rob Zombie) (زادۀ ۱۲ ژانویۀ ۱۹۶۵ در هیورهیل، ماساچوست) کارگردان، خواننده و مؤسس گروه وایت زامبی، یکی از گروه‌های بزرگ سبک متال پس صنعتی (post-industrial metal) است.

وی به‌همراه آلیس کوپر برندۀ یک جایزۀ گرمی شده‌است. همسر وی، شری مون زامبی، بازیگر است.
فیلم‌شناسی
خانۀ ۱۰۰۰ جسد (۲۰۰۳)
شیطان امتناع می‌کند (۲۰۰۵)
هالووین (۲۰۰۷)
اربابان شهر سَلیم (۲۰۱۳)
     
  ویرایش شده توسط: Erfan1993   

 

نام اصلی نیکلاس کیم کاپولا
Nicolas Kim Coppola
تولد ۷ ژانویهٔ ۱۹۶۴ ‏(۵۲ سال)

لانگ بیچ، کالیفرنیا
ملیت آمریکایی پرچم ایالات متحده آمریکا
پیشه بازیگر، تهیه‌کننده و کارگردان
سال‌های فعالیت ۱۹۸۰ تا کنون
همسر(ها) پاتریشیا آرکت (۱۹۹۵-۲۰۰۱)
لیزا ماری پریسلی (۲۰۰۲-۲۰۰۴)
آلیس کیم (۲۰۰۴-حال)


او تاکنون نقش اول فیلم‌های مختلف را با هنرنماییِ حرفه‌ای و به‌زیبایی ایفا کرده‌است.

از فیلم‌های اولیهٔ وی می‌توان به این موارد اشاره کرد: دختر دره (۱۹۸۳)، مسابقه با ماه (۱۹۸۴)، پرنده‌وار (۱۹۸۵)، ازدواج پگی سو (۱۹۸۶)، دیوانه (۱۹۸۷)، بوسهٔ خون‌آشام (۱۹۸۹)، از ته دل وحشی (۱۹۹۰)، ماه‌عسل در وگاس (۱۹۹۲) و صخرهٔ قرمز غربی (۱۹۹۳).

نیکلاس کیج در سال ۱۹۹۵ توانست جایزهٔ اسکار بهترین بازیگر نقش اول مرد، یک جایزه گولدن گلوب و یک جایزه انجمن بازیگران فیلم را بخاطر بازی در فیلم ترک لاس وگاس بدست آورد. بعد از این اتفاق بود که با حضور در فیلم‌های مشهوری همچون صخره (۱۹۹۶)، تغییر چهره (۱۹۹۷)، هواپیمای محکومین (۱۹۹۷)، شهر فرشته‌ها (۱۹۹۸) و گنجینه ملی (۲۰۰۴) به شهرت بسیاری دست یافت. نیکلاس بخاطر بازی در فیلم اقتباس موفق شد برای دومین بار نامزد دریافت جایزه اسکار شود. وی همچنین در سال ۲۰۰۲ فیلم خود را با نام سانی کارگردانی کرد که به همین علت نامزد دریافت جایزه‌ای از جشنواره فیلم آمریکایی دوول (در فرانسه) شد.

از دیگر فیلم‌های موفق وی می‌توان به نقشش در فیلم‌های هواشناس، ارباب جنگ و کیک-اس اشاره نمود که مورد تحسین منتقدان قرار گرفت. فیلم‌های دیگر نیز همچون گوست رایدر و پیشگویی از برترین فیلم‌های باکس‌آفیس به شما می‌آیند.
طی سال‌های اخیر، نیکلاس کیج به‌خاطر فیلم‌های سطح‌پایینی که در آنها ظاهر شده به‌شدت مورد انتقاداتی در سطح وسیع جهانی قرار گرفته‌است. از آخرین کارهای وی، صداگذاری‌اش در انیمیشن خانوادهٔ کرود است.

نیکلاس کیج همچنین مالک شرکت تهیهٔ فیلم به نام "استورن فیلمز" است. از فیلم‌های این شرکت می‌توان به شاگرد جادوگر، رانندگی جنون و چندین و چند فیلم دیگر که خود نیکلاس نیز در آنها به ایفای نقش پرداخته اشاره نمود.


نیکلاس کیج با نام "نیکلاس کیم کاپولا" در لانگ بیچ در کالیفرنیای به دنیا آمده‌است. پدرش آوگوست کوپولا، پروفسور ادبیات و مادرش جوی فوگلزانگ، رقاص و طراح رقص. وی مسیحی کاتولیک است.

پدر نیکلاس از تبار ایتالیایی و مادرش آلمانی-لهستانی است. پدر پدربزرگ وی از مهاجرانی ایتالیایی است که به آمریکا آمده. عموی نیکلاس، فرانسیس فورد کوپولا کارگردان مجموعه فیلم‌های پدرخوانده است. گفتنی است که "رومن کوپولا" پسرعموی او و سوفیا کوپولا دخترعمویش هستند. دو برادر نیکلاس نیز با نام‌های "مارک کوپولا" و "کریستوفر کوپولا" در نیویورک برنامه‌های رادیویی اجرا می‌کنند.


فیلم‌های معروف او عبارت‌اند از:
بزرگ کردن آریزونا (۱۹۸۷)
دیوانه (۱۹۸۷)
بوسه به خون‌آشام - (۱۹۸۹)
از ته دل وحشی - (۱۹۹۰)
زاندالی - (۱۹۹۰)
ماه عسل در وگاس - (۱۹۹۲)
آموس و اندرو - (۱۹۹۲)
سقوط مرگبار - (۱۹۹۳)
غرب رد راک - (۱۹۹۴)
محافظت از تس - (۱۹۹۴)
ممکن است برای تو اتفاق بیفتد - (۱۹۹۴)
به دام افتاده در بهشت - (۱۹۹۴)
بوسه مرگ - (۱۹۹۵)
ترک لاس وگاس - (۱۹۹۵)
صخره - (۱۹۹۶)
هواپیمای محکومین - (۱۹۹۷)
تغییر چهره - (۱۹۹۷)
شهر فرشته‌ها - (۱۹۹۸)
چشمان مار - (۱۹۹۸)
هشت میلیمتری - (۱۹۹۹)
احیای مردگان - (۱۹۹۹)
سرقت در ۶۰ ثانیه - (۲۰۰۰)
مرد خانواده (۲۰۰۰)
سایه خون آشام - (۲۰۰۱)
ماندولین کاپیتان کورلی - (۲۰۰۱)
سرود کریسمس - (۲۰۰۱) - صداپیشگی
رمزگویان باد - (۲۰۰۲)
اقتباس - (۲۰۰۲)
سانی - (۲۰۰۲)
کلاه برداران - (۲۰۰۳)
گنجینه ملی - (۲۰۰۴)
ارباب جنگ - (۲۰۰۵)
هواشناس - (۲۰۰۵)
مورچه کش - (۲۰۰۶) - صداپیشگی
مرد حصیری - (۲۰۰۶)
مرکز تجارت جهانی - (۲۰۰۶)
روح سوار - (۲۰۰۷)
بعد - (۲۰۰۷)
گنجینه ملی: کتاب رمز - (۲۰۰۷)
بانگکوک خطرناک - (۲۰۰۸)
پیشگویی - (۲۰۰۹)
نیروی جی - (۲۰۰۹) - صداپیشگی
آستروبوی - (۲۰۰۹) - صداپیشگی
ستوان بد: بندر نیواورلئان - (۲۰۰۹)
کیک-اس - (۲۰۱۰)
شاگرد جادوگر - (۲۰۱۰)
موسم افسونگر - (۲۰۱۱)
رانندگی جنون - (۲۰۱۱)
تجاوز - (۲۰۱۱)
در جستجوی عدالت - (۲۰۱۱)
روح سوار ۲ - (۲۰۱۲)
دزدیده شده - (۲۰۱۲)
خانواده کرود - (۲۰۱۳) - صداپیشگی
سرزمین منجمد (۲۰۱۳)
جو (۲۰۱۳)
رانده شده (۲۰۱۴)
خشم (۲۰۱۴)
جا مانده (۲۰۱۴)
مرگ روشنایی (۲۰۱۴)
دونده (۲۰۱۵)
تراست (۲۰۱۶)
پرداخت شبح (۲۰۱۶)
داگ ایت داگ (۲۰۱۶)
یواس‌اس ایندیاناپلیس: مردان دلیر (۲۰۱۶)
اسنودن (۲۰۱۶)


نیکلاس کیج در سال ۱۹۹۵ توانست جایزهٔ اسکار بهترین بازیگر نقش اول مرد، یک جایزه گولدن گلوب و یک جایزه انجمن بازیگران فیلم را بخاطر بازی در فیلم ترک لاس وگاس بدست آورد.
کاندیدای بفتای بهترین بازیگر نقش اول مرد برای فیلم ترک لاس وگاس
کاندیدای بفتای بهترین بازیگر نقش اول مرد برای فیلم اقتباس
     
  ویرایش شده توسط: Erfan1993   

 

تولد :۱ آوریل ۱۹۲۰
چینگدائو، :چین
مرگ: ۲۴ دسامبر ۱۹۹۷ میلادی (۷۷ سال)
توکیو،: ژاپن
ملیت :ژاپنی
پیشه :بازیگر


وی در ۱۷۰ فیلم ایفای نقش کرده است. او به خاطر همکاری با فیلمساز برجسته ژاپنی آکیرا کوروساوا در ۱۶ فیلم بین سال‌های ۱۹۴۸-۱۹۶۵ شناخته شده است. از همکاری‌های او با کوروساوا می‌توان به فیلم‌های راشومون، هفت سامورایی، دژ پنهان، سریر خون و یوجیمبو اشاره کرد.
از آثار مطرح دیگر او می‌توان به بازی در سه‌گانه سامورایی ساخته هیروشی ایناگاکی در نقش موساشی میاموتو اشاره کرد.



فرشته مست (۱۹۴۸)
سگ ولگرد (۱۹۴۹)
رسوایی (۱۹۵۰)
راشومون (۱۹۵۰)
ابله (۱۹۵۱)
هفت سامورایی (۱۹۵۴)
سامورائی ۱: موساشی میاموتو (۱۹۵۴)
سامورایی ۲: دوئل در معبد ایچی‌جوجی (۱۹۵۵)
سامورائی ۳: دوئل در جزیره گان‌ریو (۱۹۵۶)
سریر خون (۱۹۵۷)
دژ پنهان (۱۹۵۸)
یوجیمبو (۱۹۶۱)
سانجورو (۱۹۶۲)
سامورایی قاتل (۱۹۶۵)
ریش قرمز (۱۹۶۵)
جایزه بزرگ (۱۹۶۶)
شورش سامورایی (۱۹۶۷)
آفتاب سرخ (۱۹۷۱)
۱۹۴۱ (۱۹٧٩)
مبارزه (۱۹۸۲)
     
  ویرایش شده توسط: Erfan1993   

 

اکیراکورو ساوا زادروز ۲۳ مارس ۱۹۱۰
شیناگاوا، توکیو، ژاپن
درگذشت ۶ سپتامبر ۱۹۹۸ میلادی (۸۸ سال)
ستاگایا، توکیو، ژاپن
ملیت ژاپنی
پیشه کارگردان،فیلم‌نامه نویس،تهیه‌کننده،تدوین‌گر
تأثیرگذاران جان فورد
ویلیام شکسپیر
تأثیرپذیرفتگان اینگمار برگمان
سرجیو لئونه
مایکل چیمینو
تاکاشی میکه
مارتین اسکورسیزی
رابرت آلتمن
استیون اسپیلبرگ
سم پکینپا
ساتیاجیت رای
فرانسیس فورد کاپولا
جورج لوکاس
فدریکو فلینی
آکیرا کوروساوا کارگردان، نویسنده و تهیه‌کننده ژاپنی بود. وی به عنوان یکی از تاثیرگذارترین و مهمترین فیلمسازان تاریخ سینما شناخته میشود. وی در طول زندگی حرفه‌ای ۵۷ ساله‌اش، ۳۰ فیلم ساخت.


آکیرا کوروساوا در ۲۳ مارس ۱۹۱۰ در حومه توکیو به دنیا آمد. او آخرین فرزند خانواده‌ای پرجمعیت بود، اما وقتی کوروساوا به جوانی رسید، بیشتر اعضای خانواده به زیر چنگال مرگ رفته بودند و خانواده کوچک شده بود.

پدر کوروساوا مدیر دبیرستانی وابسته به ارتش ژاپن بود و با درایت و انضباطی سختگیرانه فرزندان خود را تربیت می‌کرد. پدر در عین حال به سینما علاقه‌مند بود و غالباً فرزندان خود را با خود به سینما می‌برد.


ترک خانه پدری
کوروساوا در ۱۷ سالگی خانه پدر را ترک گفت و به دنبال حرفهٔ نقاشی رفت. او در توکیو در محله تفریحات «شبانه»، با برادر بزرگترش هی‌گو همخانه شد. این برادر با عالم هنر محشور بود و زندگی بی‌قیدی داشت. در کنار او آکیرا با سینما و ادبیات و هنرهای نمایشی ژاپن آشنا شد.
هی‌گو در سالن‌های سینما «راوی» شده بود. در زمان سینمای صامت، یک «راوی» کنار اکران فیلم، رو به تماشاگران می‌ایستاد، ماجراها و گفتارهای فیلم را برای تماشاگران تعریف می‌کرد، تا آنها راحت‌تر داستان فیلم را دنبال کنند. با رشد فنی سینما و رواج فیلم‌های ناطق، این حرفه به خطر افتاد، و راویان سینماها بیکار شدند. هی‌گو از درد و غصه خودکشی کرد.


زمانی که کوروساوا به سن جوانی رسید، سه برادر او به کام مرگ فرو رفته بودند. پس از مرگ هی‌گو، کوروساوا نقاشی را رها کرد، به استودیوهای تولید فیلم رفت و تقاضای کار کرد. او را به عنوان دستیار کاجیرو یاماموتو، از فیلمسازان صاحب‌نام روزگار، به کار گرفتند.
کوروساوا فراوان مطالعه می‌کرد و ذوق ادبی داشت. او با نیرو و تلاشی خستگی‌ناپذیر به نوشتن فیلمنامه پرداخت و تا سال ۱۹۴۳ برای حدود ۵۰ فیلم سناریو نوشت.
کوروساوا رضایت تهیه‌کنندگان را جلب کرد و در سال ۱۹۴۳ موفق شد اولین فیلم خود را به نام «داستان جودو» کارگردانی کند. این فیلم او را به عنوان کارگردانی بااستعداد در سینمای ژاپن مطرح کرد. پس از جنگ و اشغال کشور توسط نیروهای آمریکایی، صنعت سینمای ژاپن دگرگون شد، اما کوروساوا توانست به کار خود ادامه دهد.
راشومون نقطه عطف
تا پیش از راشومون (۱۹۵۱) کوروساوا یازده فیلم سینمایی کارگردانی کرده بود، اما با این فیلم بود که نگاه‌ها را در سراسر جهان خیره کرد. این فیلم تحولی بود بنیادین نه تنها در کار کوروساوا، بلکه برای سینمای ژاپن که تا آن زمان در غرب چندان شناخته نبود. نمایش این فیلم در جشنواره سینمایی ونیز بی‌تردید رویدادی تعیین‌کننده بود. فیلم جایزه «شیر طلایی» فستیوال را برنده شد.
با راشومون تماشاگران غربی از کمال فنی و قدرت بیان فیلمی از ژاپن شگفت‌زده شدند. بسیاری از سینمادوستان برای نخستین بار دریافتند که در ژاپن صنعت سینمایی توانا و مجهز وجود دارد که اینک بزرگترین چهره آن آکیرا کوروساوا است.
راشومون یک داستان قدیمی را با فرم روایتی پیچیده و چندلایه روایت می‌کند، بدون آن که لحظه‌ای به پراکندگی دچار شود. چفت و بست فیلم محکم، صحنه‌های آن همبسته و ترکیب نهایی آن بی‌نهایت منسجم است. فیلم با زبانی کاملاً تصویری، از چند دیدگاه و زوایای گوناگون دربارهٔ یک قتل بیرحمانه گزارش می‌دهد.
پس از پخش جهانی «راشومون»، سینمادوستان نه تنها در ژاپن، بلکه در سراسر جهان، برای نمایش هر فیلم کوروساوا انتظار می‌کشیدند.


بهترین فیلم های اکیرو کوساوا
از جوانی گله‌ای نداریم (۱۹۴۶)
فرشته مست (۱۹۴۸)
دوئل آرام (۱۹۴۹)
سگ ولگرد (۱۹۴۹)
رسوایی (۱۹۵۰)
راشومون (۱۹۵۰)
ابله (۱۹۵۱) بر پایه رمان داستایفسکی
زیستن (۱۹۵۲)
هفت سامورایی (۱۹۵۴)
سریر خون (۱۹۵۷) بر پایه مکبث از شکسپیر
در اعماق (۱۹۵۷) بر پایه نمایشنامه ماکسیم گورکی
یوجیمبو (۱۹۶۱)
سانجورو (۱۹۶۲)
ریش قرمز (۱۹۶۵)
درسو اوزالا (۱۹۷۵)
کاگه‌موشا (۱۹۸۰)
ران (۱۹۸۵) بر پایه تراژدی شاه لیر از شکسپیر
رویاها (۱۹۹۰)


حرکت آزاد میان ژانرها ومکتببا
سینمای آکیرا کوروساوا، برخلاف کارهای دو هموطن دیگرش، اوزو و میزوگوشی، بسیار متنوع و پردامنه‌است. او هر نوع فیلمی ساخته‌است و آن هم با مهارتی فوق‌العاده، از کمدی‌های سرگرم‌کننده، تا فیلم‌های رئالیستی عمیق، از قصه‌های سامورایی تا درام‌های جنایی مدرن. اما می‌توان گفت که عنصر شعر آن خط قرمزی است که از درون تمام این فیلم‌ها گذر می‌کند.
به کنار از سبک‌ها و گرایش‌های متنوع، فیلم‌های کوروساوا را می‌توان به دو دستهٔ کلی تقسیم کرد: فیلم‌های «جیدای‌گکی» که ماجراهای تاریخی و به ویژه داستان‌های اسطوره‌ای قهرمانان سامورایی را روایت می‌کنند و فیلم‌های «گندای‌گکی» که به مضامین اجتماعی روز می‌پردازند.
اگرچه کوروساوا در هر دو ژانر فیلم‌های درخشان و ماندگاری آفریده‌است، شهرت جهانی او بیشتر مرهون فیلمهای سامورایی است که با بافت دراماتیک قوی، طنز هوشمندانه، ریتم تند، نوآوری‌های تکنیکی، فضاسازی و نورپردازی فوق‌العاده ارائه شده‌اند.
استحکام بافت فیلم
در سینمای کوروساوا دو نکته چشمگیر است: یکی انسجام درونی بافت داستان و دیگری استحکام تکنیکی اثر. کوروساوا خود نویسنده‌ای ماهر بود و جزئیات فیلمنامه را با چیره‌دستی، ریزبینی، نکته‌سنجی و توازن دقیق تدوین می‌کرد. در ساختار سینمایی نیز، او در صحنه‌آرایی، فضاسازی، هدایت بازیگران و مونتاژ با مهارتی حرفه‌ای کار کرده‌است.
با تکیه بر این توانایی‌هاست که کوروساوا به راحتی هم با دستمایه‌های تاریخی و حماسی کار می‌کند، هم با داستان‌های مردم‌پسند و هم با متون دشوار ادبیات جهان.
نفوذ برخی از سبک‌های غربی، به ویژه فیلم‌های جنایی و سینمای وسترن در فیلم‌های این کارگردان آشکار است. کوروساوا به ویلیام شکسپیر و داستایفسکی عشق می‌ورزید. اقتباس‌های سینمایی او از آثار شکسپیر (مکبث و شاه لیر)، داستایفسکی (رمان ابله) و ماکسیم گورکی (نمایشنامه «در اعماق») آثار سینمایی موفقی بوده‌اند.
گاهی به کوروساوا ایراد گرفته‌اند که نگاه خود را بیش از اندازه به «غرب» دوخته‌است.
اما باید به خاطر داشت که او از فرهنگ نمایشی ژاپن، تئاتر نو و کابوکی، سینمای مردمی ملت خود نیز بسیار چیزها آموخته و در سینمای خود بازتاب داده‌است.
از میان سینماگران ژاپنی، احتمالاً کوروساوا بیش از همکارانش به زبان جهانی سینما می‌اندیشید؛ او نه تنها دستاوردهای سینمای غرب را با کنجکاوی دنبال می‌کرد، بلکه علاقه داشت با تودهٔ تماشاگر غربی ارتباط برقرار کند.
سینمای کوروساوا رئالیسمی پراحساس است، که قصد دارد با استفاده از تمام شگردهای نمایشی و افزارهای فنی تماشاگر را تحت تأثیر قرار دهد. شعر واقعیت باید هرچه صریح‌تر و شفاف‌تر، و با قدرت هرچه تمامتر بیان شود، تا بر دل تماشاگر بنشیند و او را تحت تأثیر قرار دهد.
کوروساوا به تخیل و احساس بازیگر اهمیت می‌داد. از بازیگران می‌خواست که به نقش‌ها با حس واقعی و قابل قبول جان بدهند. در اجرای طرح‌های سینمایی همیشه به واقعیت پای‌بند بود. در فیلم‌هایی مانند «زیستن»، «هفت سامورایی» و «دودسکادن» عنصر شعری موج می‌زند، اما واقعیت در هرحال برجسته و مقاوم باقی می‌ماند.
کوروساوا به عناصر طبیعت و تغییرات جوی علاقه‌مند بود و از آن برای القای مفاهیم حسی استفاده می‌کرد: رگبار تند در اولین صحنه «راشومون» و آخرین صحنه «هفت سامورایی»، گرمای طاقت‌فرسا در فیلم «سگ ولگرد»، برف آرام در فیلم «زیستن»، مه در «سریر خونین»، باد شدید در «یوجیمبو» و "درسو اوزالاً.
سبک کار کوروساوا در خدمت هدف او یعنی بازآفرینی شاعرانهٔ واقعیت بود. او به استفاده از عدسی‌های بسته علاقه داشت که تصویر را اندکی «نرم» می‌کند و اجازه می‌دهد که چهره بازیگر از فاصله دور گرفته شود. دوربین نباید زیادی به هنرپیشه نزدیک شود و در بازی او مزاحمت ایجاد کند.
در فیلم‌برداری معمولاً از چند دوربین استفاده می‌کرد، تا بازی هنرپیشه با جابه‌جایی و دخالت مداوم دوربین مختل نشود و حس بازی از بین نرود. این شیوه دست او را در مونتاژ فیلم نیز که معمولاً خودش انجام می‌داد، باز می‌گذاشت.
کوروساوا استادی کمال‌گرا بود و برای رسیدن به بهترین تأثیرات سینمایی به طور مداوم و خستگی‌ناپذیر یک صحنه را تکرار می‌کرد، و گاه بازیگران و همکاران فنی خود را می‌آزرد. او همیشه با گروهی معین کار می‌کرد که او را می‌شناختند و از ذوق و سلیقه او باخبر بودند. کوروساوا نیز از ظرفیت‌ها و توانایی‌های آنها اطلاع کافی داشت.
توشیرو میفونه، بازیگر نامی ژاپن، که با چهره جذاب، بازی روان و پرانرژی در ۱۶ فیلم با کوروساوا همکاری کرده بود، سرانجام پس از فیلم «ریش قرمز» همکاری خود را با او قطع کرد، و دیگر حاضر نشد در فیلم‌های او بازی کند.
ستاره اقبال کوروساوا حدوداً از سال ۱۹۷۰ با شکست تجارتی فیلم غم‌انگیز «دودسکادن»، تا حدی رو به افول گذاشت. پس از آن استاد با فیلم "درسو اوزالاً به بازگشتی افتخارآمیز دست زد. این فیلم در جشنواره فیلم مسکو (۱۹۷۵) جایزه بزرگ جشنواره را به دست آورد و در همان سال اسکار بهترین فیلم خارجی را از آن کوروساوا کرد.
آخرین فیلم کوروساوا به نام «مادادایو» (هنوز نه، محصول ۱۹۹۳) داستان زندگی یک نویسنده و استاد دانشگاه بازنشسته را روایت می‌کند، که شاگردان سابق همچنان به نزد او می‌آیند و او را به زندگی پیوند می‌دهند. گویی خود کوروساوا است که با فیلم‌هایش در میان ما زندگی می‌کند.


کوروساوا» طی چند دهه فیلم‌سازی موفق شد جوایز معتبری از جشنواره‌های بین‌المللی به‌دست آورد که بخشی از آنها عبارتند از
جایزه اسکار بهترین فیلم غیرانگلیسی در سال ۱۹۵۱ برای «راشومون»
جایزه اسکار بهترین فیلم غیرانگلیسی در سال ۱۹۷۵ برای «درسو اوزالا»
جایزه افتخاری آکادمی اسکار برای یک عمر دستاورد سینمایی در سال ۱۹۹۰
نامزد بهترین کارگردانی اسکار برای فیلم «آشوب» در سال ۱۹۸۶
جایزه بهترین فیلم‌نامه از آکادمی فیلم ژاپن در سال ۲۰۰۱ برای «آمه آگارو»
جایزه بهترین فیلم خارجی از جوایز آکادمی فیلم انگلیس (بافتا) در سال ۱۹۸۷ برای «آشوب»
جایزه بهترین کارگردانی از جوایز بافتا در سال ۱۹۸۰ برای «کاگه‌موشه»
جایزه خرس نقره‌ای بهترین کارگردانی جشنواره برلین در سال ۱۹۵۹ برای «دژ پنهان»
جایزه فدراسیون بین‌المللی منتقدین فیلم از جشنواره برلین در سال ۱۹۵۹ برای «دژ پنهان»
جایزه ویژه سنای برلین از جشنواره فیلم برلین در سال ۱۹۵۴ برای «زیستن»
چهار جایزه بهترین فیلم از جوایز ربان آبی ژاپن برای «آشوب»، «کاگه‌موشه»، «ریش‌قرمز» و «دژ پنهان»
نخل طلای جشنواره کن در سال ۱۹۸۰ برای «کاگه‌موشه»
جایزه بهترین فیلم خارجی جوایز سزار فرانسه در سال ۱۹۸۱ برای «کاگه‌موشه»
سه جایزه بهترین کارگردانی از جوایز سینمایی دیوید دی دوناتلو ایتالیا برای فیلم‌های «آشوب»، «کاگه‌موشه» و «درسو اوزالا»
نشان یک عمر دستاورد سینمایی از انجمن کارگردانان آمریکا در سال ۱۹۹۲
جایزه انجمن منتقدین فیلم فرانسه در سال ۱۹۷۸ برای «درسو اوزالا»
جایزه بهترین کارگردان سال از انجمن منتقدین فیلم لندن در سال ۱۹۵۸ برای «آشوب»
نشان یک عمر دستاورد سینمایی از انجمن منتقدین فیلم لس‌آنجلس در سال ۱۹۸۵
جایزه افتخاری دستاورد سینمایی جشنواره فیلم مسکو در سال ۱۹۷۹
جایزه فدراسیون بین‌المللی منتقدین فیلم جشنواره مسکو در سال ۱۹۷۵ برای «درسو اوزالا»
جایزه ویژه جوایز فیلم‌های ورزشی نیکان برای مجموعه آثارش در سال ۱۹۹۸
راه‌اندازی جایزه «آکیرا کوروساوا» در جشنواره فیلم سانفرانسیسکو در سال ۱۹۸۶
جایزه سازمان بین‌المللی سینمای کاتولیک از جشنواره سن‌سباستین در سال ۱۹۸۵ برای «آشوب»
شیر طلایی افتخاری جشنواره ونیز در سال ۱۹۸۲
جایزه جایزه سازمان بین‌المللی سینمای کاتولیک از جشنواره ونیز در سال ۱۹۶۵ برای «ریش قرمز»
شیر نقره‌ای جشنواره ونیز در سال ۱۹۵۴ برای «هفت سامورایی»
شیر طلایی جشنواره ونیز در سال ۱۹۵۱ برای «راشومون»
نشان ارزشمند «لژیون دو اونور» فرانسه در سال ۱۹۸۴
     
  ویرایش شده توسط: Erfan1993   

 

نام اصلی جان جوزف نیکلسون
زمینه فعالیت سینما
تولد ۲۲ آوریل ۱۹۳۷ ‏(۷۹ سال)
نیویورک، ایالت نیویورک
والدین مادرش جون فرنسس نیکلسون
ملیت آمریکا
پیشه بازیگر
سال‌های فعالیت ۱۹۵۶ تا ۲۰۱۰
همسر(ها) ساندرا نایت ۱۹۶۸-۱۹۶۲
آنجلیکا هیوستون ۱۹۸۹-۱۹۷۳


جان جوزف نیکلسون (به انگلیسی: John Joseph Nicholson) معروف به جک نیکلسون (زادهٔ ۲۲ آوریل ۱۹۳۷ در نیویورک، ایالت نیویورک) بازیگر آمریکایی است که با دو جایزهٔ اسکار در نقش اول و یک جایزهٔ اسکار در نقش مکمل و شش جایزهٔ گلدن گلوب در کارنامهٔ حرفه‌ایِ خود، عموماً به آفریدن شخصیت‌های عصبی مزاج و بعضاً شریر شهرت دارد. نیکلسون، در کنار اینگرید برگمن، مریل استریپ، والتر برنان و دانیل دی-لوئیس (هر کدام با سه جایزهٔ اسکار) پس از کاترین هپبورن (برندهٔ چهار جایزهٔ اسکار)، جزو رکورددارانِ بردن اسکار بازیگری است.

در سپتامبر ۲۰۱۳ شایعهٔ بازنشستگی بی سروصدای او به‌دلیل ضعف حافظه و آلزایمر به گوش رسید، اما او در یک گزارش زندهٔ تلویزیونی از شبکهٔ NBC این شایعات را رد و اعلام کرد که هنوز به بازیگری علاقه دارد و این کار را انجام خواهد داد.

جک نیکلسون در ۲۲ آوریل ۱۹۳۷ در شهر نیویورک به‌دنیا آمد. مادرش جون فرنسس نیکلسون (جون نیکلسون) یک رقاص کاباره بود. شش ماه قبل از به‌دنیا آمدن جک، مادرش با مردی از همکاران خود به نام دونالد فورچیلو، که اصالتاً ایتالیایی بود، ازدواج کرده‌بود. مادر جون اصرار شدیدی داشت که دخترش به کار رقصندگی‌اش ادامه دهد و داشتن فرزند، وی را مجبور به کناره‌گیری از شغلش نکند؛ بنابراین، نگهداری جک را عهده‌دار شد. درمورد این‌که دونالد فورچیلو واقعاً پدر اصلی جک است یا نه، اختلاف نظر وجود دارد. خود دونالد این گفته را انکار می‌کند. جک نیکلسون نیز تابه‌حال حاضر به انجام آزمایش دی ان ای برای مشخص شدن هویتش نشده‌است. نیکلسون در گفتگو با مجلهٔ تایم گفته‌است، سرپرستان واقعی او درواقع مادربزرگ و پدربزرگش بودند، و خواهر خود را به‌عنوان مادرش خوانده‌است. او از طرفداران پروپاقرص تیم معروفِ بسکتبالِ لس آنجلس لیکرز است.

اسکار

بهترین بازیگر مرد درباره اشمیت (۲۰۰۲) نامزد
بهترین بازیگر مرد بهترین شکل ممکن (۱۹۹۷) برنده
بهترین بازیگر مکمل مرد چند مرد خوب (۱۹۹۲) نامزد
بهترین بازیگر مرد آیرن‌وید (۱۹۸۷) نامزد
بهترین بازیگر مرد شرافت پریتزی (۱۹۸۵) نامزد
بهترین بازیگر مکمل مرد شرایط مهرورزی (۱۹۸۳) برنده
بهترین بازیگر مکمل مرد سرخ‌ها (۱۹۸۱) نامزد
بهترین بازیگر مرد پرواز بر فراز آشیانهٔ فاخته (۱۹۷۵) برنده
بهترین بازیگر مرد محلهٔ چینی‌ها (۱۹۷۴) نامزد
بهترین بازیگر مرد آخرین مأموریت (۱۹۷۳) نامزد
بهترین بازیگر مرد پنج بخش آسان (۱۹۷۰) نامزد
بهترین بازیگر مکمل مرد ایزی رایدر (۱۹۶۹) نامزد
آکادمی انگلستان

بهترین بازیگر مکمل مرد سرخ‌ها (۱۹۸۱) برنده
بهترین بازیگر مرد پرواز بر فراز آشیانه فاخته (۱۹۷۵) برنده
بهترین بازیگر مرد محلهٔ چینی‌ها (۱۹۷۴) برنده
انجمن منتقدان فیلم لس آنجلس

بهترین بازیگر مرد دربارهٔ اشمیت (۲۰۰۲) برنده
بهترین بازیگر مرد جادوگران ایست‌ویک (۱۹۸۷) برنده
بهترین بازیگر مکمل مرد شرایط مهرورزی (۱۹۸۳) برنده
انجمن منتقدان فیلم نیویورک

بهترین بازیگر مکمل مرد شرایط مهرورزی (۱۹۸۳) برنده
بهترین بازیگر مکمل مرد سرخ‌ها (۱۹۸۱) نامزد
بهترین بازیگر مرد پرواز بر فراز آشیانهٔ فاخته (۱۹۷۵) برنده
بهترین بازیگر مرد محلهٔ چینی‌ها (۱۹۷۴) برنده
بهترین بازیگر مرد پنج بخش آسان (۱۹۷۰) نامزد
بهترین بازیگر مکمل مرد ایزی رایدر (۱۹۶۹) برنده
گلدن گلوب

بهترین بازیگر مرد چیزی که دارم (۲۰۰۳) نامزد
بهترین بازیگر درام دربارهٔ اشمیت (۲۰۰۲) برنده
بهترین بازیگر مرد کمدی بهترین شکل ممکن (۱۹۹۷) برنده
بهترین بازیگر مرد درام هافا (۱۹۹۲) نامزد
بهترین بازیگر مکمل مرد چند مرد خوب (۱۹۹۲) نامزد
بهترین بازیگر مرد کمدی بتمن (۱۹۸۹) نامزد
بهترین بازیگر موزیکال شرافت پریتزی (۱۹۸۵) برنده
بهترین بازیگر مکمل مرد شرایط مهرورزی (۱۹۸۳) برنده
بهترین بازیگر مکمل مرد سرخ‌ها (۱۹۸۱) نامزد
بهترین بازیگر مرد درام پرواز بر فراز آشیانه فاخته (۱۹۷۵) برنده
بهترین بازیگر مرد درام محلهٔ چینی‌ها (۱۹۷۴) برنده
بهترین بازیگر مرد درام پنج بخش آسان (۱۹۷۰) نامزد
بهترین بازیگر مکمل مرد ایزی رایدر (۱۹۶۹) نامزد
     
  ویرایش شده توسط: Erfan1993   

 

نام اصلی سِر فیلیپ آنتونی هاپکینز
تولد:۳۱ دسامبر ۱۹۳۷ ‏(۷۸ سال)
پورت تالبوت، ولز
ملیت :بریتانیایی
پیشه بازیگر و تهیه‌کننده
سال‌های فعالیت:۱۹۶۰ - تا کنون

: Philip Anthony Hopkins) (زاده ۳۱ دسامبر ۱۹۳۷) بازیگر بریتانیایی برنده جایزه اسکار است که در ولز به دنیا آمده است. وی از ۱۲ آوریل ۲۰۰۰ شهروندی دوگانهٔ بریتانیا و آمریکا را داراست.


آنتونی هاپکینز فرزند یک خانوادهٔ کارگر بود. پس از پایان دوران خدمت نظام در کالج هنرهای نمایشی کاردیف ثبت نام کرد و پس آن تحصیلاتش را در زمینهٔ بازیگری در آکادمی سلطنتی هنرهای نمایشی در لندن ادامه داد.

وی اولین بار در سال ۱۹۶۴ در لندن به صحنهٔ تئاتر وارد شد. در سال ۱۹۷۴ برای بازی در نمایشی به آمریکا رفت. او ده سال در آمریکا ماند و در این دوران در فیلم‌های سینمایی و تلویزیونی فراوانی بازی کرد.

وی در سال ۱۹۹۱ به خاطر بازی در نقش هانیبال لکتر در فیلم سکوت بره‌ها برندهٔ جایزهٔ اسکار شد.

این دارندهٔ جایزه اسکار، گلدن گلوب، بفتا و لقب اشرافی «سِر» از ملکه الیزابت دوم، کارگر کارخانه فولادسازی بوده است.


فیلم‌ها
هملت (۱۹۶۹)
مرد فیل‌نما (۱۹۸۰)
دراکولای برام استوکر (۱۹۹۲)
سکوت بره‌ها (۱۹۹۱)
بازماندهٔ روز (۱۹۹۳)
سرزمین سایه‌ها (۱۹۹۳)
افسانه‌های خزان (۱۹۹۴)
نیکسون (۱۹۹۵)
آمیستاد (۱۹۹۷)
لبه تیغ (۱۹۹۷)
نقاب زورو (۱۹۹۸)
با جو بلک آشنا شوید (۱۹۹۸)
چگونه گرینچ کریسمس را دزدید (۲۰۰۰)
هانیبال (۲۰۰۰)
مأموریت غیرممکن ۲ (۲۰۰۰ - بدون آمدن نام در عنوان‌بندی)
قلب‌ها در آتلانتیس (۲۰۰۱)
گروه ناجور (۲۰۰۲)
اژدهای سرخ (۲۰۰۲)
ننگ بشری (۲۰۰۳)
اسکندر (۲۰۰۴)
سریعترین ایندین جهان (۲۰۰۵)
بئوولف (۲۰۰۶)
همه مردان پادشاه (۲۰۰۶)
شکست (۲۰۰۷)
غریبه‌ای دراز و سیاه را ملاقات خواهی کرد (۲۰۱۰)
ثور (۲۰۱۱)
تشریفات مذهبی (۲۰۱۱)
هیچکاک (۲۰۱۲)
رد ۲ (۲۰۱۳)
مرد گرگ‌نما (۲۰۱۳)
نوح (۲۰۱۴)


جوایز و نشان‌ها

۱۹۹۱ - برنده اسکار بهترین بازیگر نقش اول مرد بخاطر بازی در سکوت بره‌ها
۱۹۹۱ - برنده بفتای بهترین بازیگر نقش اول مرد بخاطر بازی در سکوت بره‌ها
۱۹۹۳ - دریافت لقب اشرافی «سِر» از ملکه الیزابت دوم
۲۰۰۳ - نامگذاری یک ستاره به نام آنتونی هاپکینز در پیاده‌روی شهرت هالیوود
۲۰۰۶ - جایزه گلدن گلوب برای یک عمر بازیگری
۱۹۹۳ - برنده بفتای بهترین بازیگر نقش اول مرد برای فیلم بازمانده روز
۱۹۹۳ - نامزد بفتای بهترین بازیگر نقش اول مرد برای فیلم سرزمین سایه‌ها
     
  ویرایش شده توسط: Erfan1993   

 

نام اصلی بنجامین جیزا افلک-بولدت
زمینه فعالیت سینما
تولد ۱۵ اوت ۱۹۷۲ ‏(۴۴ سال)
برکلی، کالیفرنیا
ملیت پرچم ایالات متحده آمریکا آمریکایی
پیشه هنرپیشه، کارگردان، فیلم‌نامه‌نویس
سال‌های فعالیت ۱۹۸۴ - تاکنون
همسر(ها) جنیفر گارنر (۲۰۱۵–۲۰۰۵)
مدرک تحصیلی دانشگاه ورمانت


بن افلک، در سال ۲۰۰۶ در فیلم سرزمین هالیوود توجه بسیاری از مخاطبان سینما را به خود جلب کرد و با بازی در فیلم پرل هاربر به شهرت رسید.
بن افلک اخیراً فعالیت سینمایی خود را کم‌تر کرده و بیشتر اوقات خود را صرف آگهی‌های تجاری و تبلیغاتی می‌کند.


بن افلک در ۱۵ اوت ۱۹۷۲ در برکلی، کالیفرنیا به دنیا آمد اما در شهر کمبریج ماساچوست بزرگ شد. وی برادر بزرگتر کیسی افلک بازیگر سینما می‌باشد و سامر فونیکس زن برادر وی می‌باشد در سن ۱۴ سالگی به او پیشنهاد بازی در یک سریال تلویزیونی با عنوان سفر دریایی با میمی شد. بن با دوست قدیمی اش مت دیمون به کلاس تئاتر می‌رفت و در چند فیلم نیز با هم بازی کردند. به‌این ترتیب او استعداد بازیگری خودرا از همان دوران کودکی به همگان نشان داد. سال‌های نوجوانی بن در بازی در فیلم‌هایی چون دستان غریبه (۱۹۸۷) و سفر دریایی میمی سپری شد. اولین و بزرگترین نقشی که بن در آن بازی کرده فیلم مات و مبهوت در سال ۱۹۹۳ بود. بن افلک در سال ۲۰۱۳ به دلیل کارگردانی فیلم آرگو برنده جایزه معتبر گولدن گلوب گردید. آرگو ساخته بن افلک همچنین موفق به دریافت جایزه بهترین فیلم آکادمی اسکار ۲۰۱۳ شد. در فیلم بتمن و سوپرمن: طلوع عدالت، در نقش بتمن مقابل سوپرمن با بازی هنری کویل (بازیگر سوپرمن در مرد فولادی) قرار گرفت. تولید این فیلم سال ۲۰۱۴ آغاز شد و در تابستان سال ۲۰۱۵ اکران شد. زک اسنایدر کارگردان و کریستوفر نولان تهیه کننده فیلم سوپرمن: مرد فولادی بودند. پیشتر احتمال می‌رفت که نقش بتمن در این فیلم را کریستین بیل بازیگر انگلیسی عهده‌دار شود که در سه فیلم آخر بتمن، نقاب این قهرمان افسانه‌ای را روی صورت گذاشته بود.
     
  ویرایش شده توسط: Erfan1993   
صفحه  صفحه 8 از 10:  « پیشین  1  2  3  4  5  6  7  8  9  10  پسین » 
تالار تخصصی سینما و موسیقی

بیوگرافی هنرمندان خارجی

رنگ ها List Insert YouTube video   

 ?

برای دسترسی به این قسمت میبایست عضو انجمن شوید. درصورتیکه هم اکنون عضو انجمن هستید با استفاده از نام کاربری و کلمه عبور وارد انجمن شوید. در صورتیکه عضو نیستید با استفاده از این قسمت عضو شوید.

 

 
DMCA/Report Abuse (گزارش)  |  News  |  Rules  |  How To  |  FAQ  |  Moderator List  |  Sexy Pictures Archive  |  Adult Forums  |  Advertise on Looti
↑ بالا
Copyright © 2009-2024 Looti.net. Looti Forums is not responsible for the content of external sites

RTA