با عرض پوزش از دوستان عزیز، ارسال پست در انجمن موقتا بسته شده و بعد از آپدیت انجمن، بزودی درست خواهد شد.

صفحه 14 از 66: « پیشین 1 ... 13 14 15 ... 65 66 پسین »

دیالوگ های ماندگار

Hossein27

کاربر

ارسالها: 1141

#131 Posted: 16 Aug 2011 04:35

شاعر و تاجر كه با هم فرق نداره، تاجر ورشكسته شاعر ميشه، شاعر پولدار ميره تاجر ميشه![ حسن کچل - علی حاتمی ]

من عاشق سینه بزرگم

Hossein27

کاربر

ارسالها: 1141

#132 Posted: 16 Aug 2011 04:36

مادرا هر وقت بمیرن زوده ...[ باغهای کندلوس - ايرج كريمي ]

من عاشق سینه بزرگم

Hossein27

کاربر

ارسالها: 1141

#133 Posted: 16 Aug 2011 04:49

سليمان(فرهاد قائميان):چرا اومدي اينجا ؟ اينجا كه جاي عاقلا نيست .دومان(جمشيد هاشم پور):مي‌خوام ديوونه باشم .سليمان :شيشه بايد بشكني ![ قارچ سمي - رسول ملاقلي‌پور ]

من عاشق سینه بزرگم

Hossein27

کاربر

ارسالها: 1141

#134 Posted: 16 Aug 2011 04:50

بلبل اگه تو قفس طلا بمونه، زندونيه ... مي خونه ولي اداي خوندن رو در مياره[ قارچ سمي - رسول ملاقلي‌پور ]

من عاشق سینه بزرگم

Hossein27

کاربر

ارسالها: 1141

#135 Posted: 16 Aug 2011 04:51

فردوسي:ديشب خواب ديدم در ويرانه‌ها گنجي است، و زير خاكستر آتش بود. تا هر جا دويدم خود را بر زمين داراينشانه‌اي يافتم. اين چشم كيست نگران، و آن انگشت كيست نمايان‌گر؟ اين كَلُه گوشه كدام پهلوان و آن تار موي كدام دلارام؟ ديدم همه نياكان من‌اند.[ ديباچه نوين شاهنامه - بهرام بيضايي ]

من عاشق سینه بزرگم

Hossein27

کاربر

ارسالها: 1141

#136 Posted: 16 Aug 2011 04:52

فردوسي:آن‌ها كه بر تختِ بخت مي‌نشستند، رخت بر تخته‌ي واپسين نهادند، سر به چهار خشت خام. نه از خشم ياد مي‌آوردند و نه موري فرمان مي‌رانند! بنگريد در خفتگانِ خاك - كه خاك در چشم بختِ بيدار مي‌كنند![ ديباچه نوين شاهنامه - بهرام بيضايي ]

من عاشق سینه بزرگم

Hossein27

کاربر

ارسالها: 1141

#137 Posted: 16 Aug 2011 04:53

فردوسي:هرگز مرگ را به گريه‌اي شاد نكردم. برخيز تا زندگي را زنده كنيم![ ديباچه نوين شاهنامه - بهرام بيضايي ]

من عاشق سینه بزرگم

Hossein27

کاربر

ارسالها: 1141

#138 Posted: 16 Aug 2011 04:55

فردوسي:بزنيد مرا - سنگپاره و تپانچه و تازيانه‌هاي شما بر من هيچ نيست. آخر من شما را نستودم و پدران شما را از گمنامي به در نياوردم. من نژاد شما را كه بر خاك افتاده بود دست نگرفتم و تا سپهر نرساندم. شما را گنگ مي‌خواندند و من شما را از هوش و هنر سر برنيفراختم و پارسيِ پدران‌تان را كه خوارترين مي‌انگاشتند، زبان انديشه نساختم. تركه‌هاي شما مرانوازش است و دوال‌ها پر سيمرغ. من چهره‌ي شما را كه ميان توري و تازي گم بود آشكار نكردم و سرزمين از دست رفته‌ي شما را به جادوي واژه‌ها بازپس نگرفتم و در پايشما نيفكندم. بزنيد - كه تيغ دشمنم گواراتر پسش دشنام مردمي كه براي‌شان پشتم خميد و مويم به سپيدي زد و دندانم ريخت و چشمم نديد و گوشم نشنيد.[ ديباچه نوين شاهنامه - بهرام بيضايي ]

من عاشق سینه بزرگم

Hossein27

کاربر

ارسالها: 1141

#139 Posted: 16 Aug 2011 04:56

نايري(احمد نجفي):صحبت يه پكيج بود تو لاين ايمپورت اكسپورت . يه باكس خونگي با پرافيت آوريج نود درصد گارانتي . مي‌تونست راحت هندلش كنه . اما خب ، تو فيلد ما نبود .گلرخ كمالي(مژده شمسايي):ببخشيد از ناصر معاصر حرف مي‌زنيد ؟نايري :اين پسر كيس خاصي بود تو بيزنس خودش . خيلي اكتيو و نان استاپ . تو رنج خودش . لوكش هم بد نبود . اما نمي‌فهمم چرا آن و آف بود ؟[ سگ كشي - بهرام بیضایی]

من عاشق سینه بزرگم

Hossein27

کاربر

ارسالها: 1141

#140 Posted: 16 Aug 2011 04:57

گلرخ كمالي:با زخم بايد ساخت. طول ميكشه، ولي خوب ميشه[ سگ كشي - بهرام بيضايي ]

من عاشق سینه بزرگم

صفحه 14 از 66: « پیشین 1 ... 13 14 15 ... 65 66 پسین »

تالار تخصصی سینما و موسیقی /

دیالوگ های ماندگار

↑ بالا