ارسالها: 8967
#391
Posted: 22 Aug 2012 06:55
موبد: باید به سراسر ایران زمین، پندنامه بفرستیم.
زنِ آسیابان:پندنامه بفرست ای موبد، اما اندکی نان نیز، بر آن بیفزای. ما مردمان از پند سیر آمدهایم، و بر نان گرسنهایم!
مرگ یزدگرد - بهرام بیضایی
نه دسترسی به یار دارم
نه طاقت انتظار دارم
هر جور که از تو بر من آید
از گردش روزگار دارم
ارسالها: 8967
#392
Posted: 22 Aug 2012 06:56
محسن تنابنده: داشتم نون زور بازومو ميخوردم... دستمو عليل كردي... از پهلوني انداختيم... چشامو گرفتي... گفتم تو خدايي... خودت دادي، خودت گرفتي... ولي ديگه به اينجام رسيده... مگه من چي ميخوام ازت؟! مگه من چي ميخوام؟ گفتم يه ذره برف بياد تا ايني كه خودت دادي نگه دارم. همش آفتاب... آفتاب... چرا دست از سر من بر نميداري؟! چي ميشد برف رو زمين بمونه؟! زمينت به آسمون ميومد؟!
چند كيلو خرما براي مراسم تدفين – سامان سالور
نه دسترسی به یار دارم
نه طاقت انتظار دارم
هر جور که از تو بر من آید
از گردش روزگار دارم
ارسالها: 8967
#393
Posted: 22 Aug 2012 06:57
فروغ (با لهجه شیرازی) : شما حرومم کردین. من که در بند حروم و حلالش نبودم. در بند ان کهد آقام نبودم. مهر شما به دلوم بود و کلوم خدا به لبوم. حبیبا... بذارین، بذارین یکی ام باکره یائسه بشه. امروزم که پاشدم، دست کردم حافظو از سر بخاری ورداشتم، فال گرفتم. این غزل در اومد: ما آزموده ایم در این شهر بخت خویش / بیرون کشید باید از این ورطه رخت خویش.
حافظ دروغم نمی گه. همشهریمه. همدردمه. از وقتی قدوم به سر طاقچه رسید، سر طاقچه یه قرآن دیدوم، یه حافظ...
سوته دلان - زنده یاد، علی حاتمی
نه دسترسی به یار دارم
نه طاقت انتظار دارم
هر جور که از تو بر من آید
از گردش روزگار دارم
ارسالها: 8967
#394
Posted: 22 Aug 2012 06:59
لحظه ای که بعد از کشته شدن مارشال بدست رئیس گانگستر ها،
همه جمع شدن تو خیابون و یکی از گانگستر ها چاقوشو در آورده که داک رو بزنه و داک هم یکی از هفت تیراشو نشونه گرفته سمته طرف:
گانگستر:
هی داک،مطمئنم الان انقدر مستی که همه چیزو 2تا می بینی!
داک اون یکی هفت تیرشم در میاره میگه:
واسه همینم 2تا هفت تیر دارم،
هر کدومشم واسه یکیتونه...
Tombstone (1993
علی (حامد بهداد) : این کفشت ای کارگر بدبخت و اینم بلوزت ای بدبخت بی بیمه . اینم شلوارت ای بی چاره بی آینده
امید(پولاد کیمیایی) : اینا رو خریدی ؟
علی(حامد بهداد) : آره آره . خریدم . گرونم خریدم
زندگی با چشمان بسته
فرهاد: خوبه دیگه ! همه مارو دو در می کنند ! تو مارو دودر میکنی! مغازه داره مارو دو در می کنه ! این بچه هم مارو دودر می کنه
نه دسترسی به یار دارم
نه طاقت انتظار دارم
هر جور که از تو بر من آید
از گردش روزگار دارم
ارسالها: 8967
#395
Posted: 22 Aug 2012 07:01
جولز: کتاب مقدس می خونی؟
برت: بله!
جولز: یه آیه تو کتاب مقدس هست که من حفظم و با موقعیت الان هم جور در میاد. حزقیال نبی، آیه 25:17 . «راه نیکوکاران از همه جهات بر اساس بیدادگری خودخواهان و استبداد اهریمن است. ستایش کسی را که به نام رستگاری و خیرخواهی رمهء ناتوانان را در دره تاریکی چوپانی می کند. چرا که او پرستار برادرش و یابنده کودکان گمشده است. و من، با نهایت خشم، سخت مجازات خواهم کرد آنهایی را که بخواهند برادران مرا زهر دهند و نابودشان کنند. و آنگاه که خشمم را بر تو فرو آورم، خواهی دانست که من خداوند هستم». (با خشم برت را به رگبار گلوله می بندد)
Pulp Fiction 1994 - Quentin Tarantino
نه دسترسی به یار دارم
نه طاقت انتظار دارم
هر جور که از تو بر من آید
از گردش روزگار دارم
ارسالها: 8967
#396
Posted: 22 Aug 2012 07:03
گوش کن...
یکی از این دو حالت اتفاق میفته...
یا ما "جان دو" رو دستگیر میکنیم...
یا اینکه اون هفتمین نفر رو میکشه و این پرونده هرگز بسته نخواهد شد...
Morgan Freeman
Se7en
[aligncenter]
گوش کن...
یکی از این دو حالت اتفاق میفته...
یا ما "جان دو" رو دستگیر میکنیم...
یا اینکه اون هفتمین نفر رو میکشه و این پرونده هرگز بسته نخواهد شد...
Morgan Freeman
Se7en
نه دسترسی به یار دارم
نه طاقت انتظار دارم
هر جور که از تو بر من آید
از گردش روزگار دارم
ارسالها: 8967
#397
Posted: 22 Aug 2012 07:06
آرش در کنار اتومبیل بهرام ایستاده با صدای موسی بر می گردد و به طرف او می آید
موسی: چرا نرفتی؟
آرش:واقعیتش..یک کم ترسیدم
موسی: یک کم ترسیدی؟ چرا؟
آرش:می ترسم ببازم
موسی: خب ببازی چی می شود همه می خواهیم امشب ببازیم
آرش: مال تو فرق دارد موسی
موسی: چه فرقی دارد؟ تا حالا بردی؟ حالا بازهم بباز یا ببر یا هر چی
انتهای خیابان هشتم - علیرضا امینی
نه دسترسی به یار دارم
نه طاقت انتظار دارم
هر جور که از تو بر من آید
از گردش روزگار دارم
ارسالها: 8967
#398
Posted: 22 Aug 2012 07:07
گلچین یک سکانس از دیالوگ های سریال سایه آفتاب :
اگه زنگ زنگ دوسش دارم غزل غزل شوهرم شوهرم بود جفت گیسوهاتو می نداختم تو چاه خلا
میگم ناتو ، نامرد ، تو میری پشت سر من باش قرار مرار مدار می ذاری ، جلوی محرم و نامحرم با هم جیک جیک می کنی .
حاج خانم واسه من بلبل می کنه
نه دسترسی به یار دارم
نه طاقت انتظار دارم
هر جور که از تو بر من آید
از گردش روزگار دارم
ارسالها: 8967
#399
Posted: 22 Aug 2012 07:07
فواد: رضا، سمیره معلمه، میدونه. ده بار بنویس پنج دقیقه فرصت داری، تو سمیره داری، ما فشنگ جمیله داریم. اگر تسلیم شدی، زنده میمونی، والا دو دقیقه فرصت داری.
مهدی: بچهها عذر میخوام، مال اون بود.
روز سوم - حسین لطیفی
نه دسترسی به یار دارم
نه طاقت انتظار دارم
هر جور که از تو بر من آید
از گردش روزگار دارم
ارسالها: 8967
#400
Posted: 22 Aug 2012 07:09
عطیه:آدم وقتی به مرگ نزدیک میشه علاقش به زندگی بیشتر میشه.اون وقتا که بابام مریض بود دوست داشتم منم یه طوری درد بکشم!مثلا وقتی داشتم آشپزی می کردم
دستمو می سوزوندم!ولی بعد که خودم مریض شدم احساسم کاملا فرق کرد!اولش دوست داشتم برای اینکه فکر
میکردم منم مثه اون شدم.
این که نمیخوام عمل کنم دلیلش این نیست که می ترسم فلج بشم مثه بابام،می ترسم بمیرم،از مردن می ترسم...
حمید:داغونم عطیه،پاداش تمام مصیبت های زندگیم که تو باشی دارم از دست می دم،من می میرم بی تو...چی کار کنم؟چی کار کنم؟اینجوری نگام نکن،کاش خودتو می تونستی بذاری جای من...
عطیه:نمی دونم بعد از من تو چی میشی،نگران تو نیستم،نگران خودمم...
هرشب تنهایی - رسول صدرعاملی
نه دسترسی به یار دارم
نه طاقت انتظار دارم
هر جور که از تو بر من آید
از گردش روزگار دارم