صفحه 44 از 66: « پیشین 1 ... 43 44 45 ... 65 66 پسین »

دیالوگ های ماندگار

julien

کاربر

ارسالها: 1373

#431 Posted: 25 Sep 2012 22:48

سینما پارادیزو:

"سالواتوره: می خوام تو رو ببینم

النا: زمان زیادی گذشته. چرا باید همدیگر را ببینیم. چه فایده‌ای داره. من پیر شدم سالواتوره، تو هم همینطور. بهتره همدیگر رو نبینیم."

********************************************************************

مادر سالواتوره:وفاداری باعث میشه كه انسان همیشه تو زندگی تنها بمونه

فارنهایت ۴۵۱:

برای خوب جستجو کردن، اول باید یاد بگیری خوب مخفی کنی!

********************************************************************************

تاریخ مجهول آمریکا:

ـ ببینم دنی. تو از کی متنفری؟
ـ از هرکسی که پروتستان سفیدپوست نباشه.

******************************************************************************
تاریخ مجهول آمریکا:

"سوئینی ( معلم سیاه پوست دو برادر خطاب به درک ): وقتی من همه چیز، همه کس رو متهم میکردم، برای همه ی دردها و عذابها و چیزهای زننده ای که برای من اتفاق افتاد، دیدم برای مردمم اتفاق میفته. عادت داشتم همه رو متهم کنم، مردم سفید رو متهم میکردم، اجتماع رو متهم میکردم، خدا رو متهم میکردم. جوابی نگرفتم چون سوال های غلط میپرسیدم. تو باید سوال های درست بپرسی .

درک: مثل چی ؟

سوئینی: کاری کردی که زندگیت رو بهتر کنه ؟"

ویرایش شده توسط: julien

Boy_Toy

کاربر

ارسالها: 401

#432 Posted: 25 Sep 2012 22:49

تو آزادی - آل پاچینو (پدر خوانده)

* رنگین کمان پاداش کسی است که تا آخرین قطره زیر باران می ماند *

julien

کاربر

ارسالها: 1373

#433 Posted: 27 Sep 2012 23:35

کازابلانکا:

ایلسا : می تونم یه داستان برات تعریف کنم ؟
ریک : پایان تعجب آوری داره ؟
ایلسا : هنوز پایانش رو نمی دونم .
ریک : بسیار خوب تعریف کن شاید ضمن تعریف کردن پایانی براش پیدا کنیم .

********************************************************************************

نجات سرجوخه رایان:

اگه خدا با ماست, پس کی با اوناست؟

افسانه ۱۹۰۰:

ماکس: تمام این سال ها کجا بودی ؟
1900: آهنگ می ساختم.
ماکس: حتی در طول جنگ ؟
1900: حتی زمانی که هیچکس نمی رقصید !

********************************************************************************

افسانه ۱۹۰۰:

۱۹۰۰:خشکی؟
خشکی کشتییه که برای من خیلی بزرگه مثل یه زنی که خیلی زیباست یه پلی که خیلی طولانیه
یه آهنگی که نمی دونم چجوری بسازمش
هرگز نمیتونم از این کشتی پیاده بشم هرگز نمیتونم از زندگیم بیرون بیام.
در نهایت از نظر بقیه من یه مرده ام

julien

کاربر

ارسالها: 1373

#434 Posted: 27 Sep 2012 23:52

پدر خوانده:

دون ویتو کورلئونه:به من نگو بیگناهی چون به شعور من توهین میکنی.

********************************************************************************

پاپیون:

لویی: این تنها راه نجات ماست، مگه نه؟

پاپیون: آره

لویی: فکر میکنی موفق بشیم؟

پاپیون: مگه فرقیم میکنه؟

******************************************************************************

گلادیاتور:

ماکسیموس....ماکسیموس ...ماکسیموس......
اونها دارند تور صدا میکنند ! ژنرالی که برده شد برده ای که گلادیاتور شد و گلادیاتوری که با امپراطور جنگید ! تراژدیه جالبیه ! اما اونا منتظرند پایان این داستان و ببینید ! و یک مرگ قهرمانانه چیزیه که اونا انتظار دارند !

******************************************************************************

لئون:

ماتیلدا: من به اندازه کافی رشد کردم و فقط سنم بالا میره!
لیون: ولی من سنم به اندازه کافی بالا رفته و حالا باید رشد کنم!

julien

کاربر

ارسالها: 1373

#435 Posted: 27 Sep 2012 23:56

فرار بزرگ:

سیجوی : دنی روسی بلدی ؟
دنی ( چارلز برانسون ) : یه کمی فقط یک جمله !

سیجوی :خوب بگو منم بدونم رفیق

دنی :لیو بلیو

سیجوی : خوب این یعنی چی ؟

دنی : یعنی دوستت دارم

سیجوی :دوستت دارم !!! تویه یک اردوگاه نظامی این به چه دردی میخوره ؟؟؟

دنی : نمیدونم خودمم خیال ندارم ازش استفاده کنم

******************************************************************************

از نفس افتاده:

ژان پل بلموندو : لازم نیست دروغ بگیم درست مثل بازیه پوکر گفتن حقیقت بهترین روشه در حالی که بقیه فکر میکنن دری بلوف میزنی ....پس برنده تویی !

******************************************************************************

دشمن پشت دروازه:

سرگرد کونیگ : اون نمرده میدونی چرا ؟ چون من هنوز نکشتمش !

******************************************************************************

دشمن پشت دروازه:

ژنرال : چطور میخواهی این جوان روس رو پیدا کنی ؟؟؟

سرگرد کونیگ:من کاری نمی کنم اونه که باید دنبال من بگرده

julien

کاربر

ارسالها: 1373

#436 Posted: 28 Sep 2012 00:02

نجات سرباز رایان:

تام هنکس به مت دیمون(رایان):
یادت باشه همیشه طوری زندگی کن که ارزش کاری را که برات انجام شد داشته باشی.

********************************************************************************

لئون:

ماتیلدا : زندگی فقط وقتی بچه ای اینقدر بده یا همیشه همینطوره؟
لئون: نه همیشه همینطوره!

******************************************************************************
در جستجوی نا کجا آباد:

پسر بچه ها رو نباید شب به رختخواب فرستاد ... چون وقتی بیدار می شن یه روز پیر تر می شن

دشمن پشت دروازه:

انسان ، تا وقتی هست ، یه انسانه
همیشه چیزی هست برای حسادت کردن ، حتی یه لبخند ...

********************************************************************************

ها ردی:میخوام ازدواج كنم
لورل:با كی؟
هاردی:معلومه دیگه,با یه زن.مگه تو كسیو دیدی كه با یه مرد ازدواج كنه؟
لورل:اره
هاردی:كی؟
لورل:خواهرم.

******************************************************************************

مصائب مسیح:

سکانسی که مسیح رو با میخهای آهنی مصلوب میکردند که همراه با بي تفاوتي و خنده هاي سربازان رومي بود ، مسیح سره خودشو رو به بالا میگیره و فریاد میزنه : " پدر ...... پدر ...... ، از سره تقصیرات این مردم بگذر ، اینها نمیدونن که دارن چیکار میکنن " !!!

******************************************************************************

خوب،بد،زشت:

ایستوود : خدا دور و بر ما نیست چون از احمق ها بدش می آد

julien

کاربر

ارسالها: 1373

#437 Posted: 29 Sep 2012 21:44

3:10to Yuma

آدمهای بد هم مادرشون رو دوست دارن

********************************************************************************

زنده باد زاپاتا:

مارلون براندو: عشق رو تنها با عشق میشه خرید.

******************************************************************************

پدرخوانده:

دون کورلئونه:من یه ادم خرافاتی ام.اگه اتفاقی واسه پسرای من بیوفته , اونوقته که همه چیز به هم میریزه و این به نفع هیشکی نیست

******************************************************************************

رستگاری در شاوشانگ:

امید چیز خوبیه شاید بشه گفت بهترین چیزه و هیچ چیز خوبی هزگز از بین نمیره !

******************************************************************************

بوسه فرانسوی:

" عشق همیشه به این معنی نیست که باید به معشوق برسی گاهی اوقات باید از یک نفر بگذری تا بهش برسی "

مادر:

عبدی : مادر .... مرد!
از بس که جان ندارد....

********************************************************************************

سوته دلان:

مجید ظروفچی(بهروز وثوقی): "دنيا ز تو سيرم بگذار كه بميرم"

******************************************************************************

Match Point :

من ترجیح میدم یه آدم خوش شانس باشم تا یه آدم خوب

******************************************************************************

اسپایدرمن:

پیتر پارکر : من به کمک تو احتیاجی ندارم !
مری جین : هر کسی به کمک احتیاج داره ! حتی اسپایدرمن !

******************************************************************************

پدر خوانده :به دوستات نزديك و به دشمنات نزديكتر باش

wolfan0171

کاربر

ارسالها: 69

#438 Posted: 29 Sep 2012 22:29

حیات حیوانات :
بن ( پدر خوانده اوتیس ) : اوتیس ، اون مرد قویتر باش
اوتیس : کدوم ؟ آها اونو میگی ، گرفتم ، یه مرد قوی دفاع می ایسته ، یه مرد قویتر دفاع آخر ، فوق نهایت دروازه بان

Alone But Alive !

julien

کاربر

ارسالها: 1373

#439 Posted: 1 Oct 2012 18:48

سینما پارادیزو:

آلفردو: فقط جمعه ها تعطیله. و اگر مسیح رو به صلیب نکشیده بودند باید جمعه هم کار می کردی.

مورچه خوار:

«این اتوبوس جهانگردی فقط سالی یکبار از این‌جا رد می‌شه، اون هم باید همین الان باشه»

گوزنها:

بهروز وثوقی:- نمردیم و گلوله هم خوردیم ... همیشه دوس داشتم یه جور خوب کلک ام کنده بشه ... با گلوله مردن از شب زیر پل توی جوب مردن که بهتره ...

محله چینی ها:

-بینی تون بریده؟ باید خیلی دردناک باشه.
- نه فقط وقتی نفس می کشم درد می گیره.

********************************************************************************

اره ۷:

-می دونی نکته ی منفی توی کشتن تو چیه؟ ... اینکه فقط می تونم یه بار بکشمت!

******************************************************************************

پرستیژ:

اونجا که میخوان یکی از دوقلوها رو اعدام کنن:

به فالون: «حالا دیگه می‌تونی کامل زندگی کنی. به جای هردومون زندگی کن.»

*****************************************************************************

جایی برای پیرمردها نیست:

لولین: اگه من زنده برنگشتم به مادرم زنگ بزن بگو دوستش داشتم!
همسرش: مادرت که مرده!!
لولين: خب پس اون‌وقت خودم بهش مي‌گم!!

julien

کاربر

ارسالها: 1373

#440 Posted: 1 Oct 2012 18:59

پرستیژ:

«هر شعبده بازی از سه مرحله تشکیل می‌شه: شعبده‌باز یه چیزی رو نشون می‌ده، یه چیز کاملا معمولی. بعد اون رو ناپدید می‌کنه. هنوز کسی دست نزده، چون ناپدید کردن تنها کافی نیست. باید اون رو برگردونی.»
«بعد می‌خواهید بفهمید راز کار چیه. ولی نخواهید فهمید. چون درست نگاه نمی‌کنید. البته در اصل نمی‌خواهید بفهمید. دوست دارید گولتون بزنند.»

********************************************************************************

پرستیژ:

کریستین بل:هیچوقت راز شعبده بازیت رو به کسی نگو؛ چون تا زمانی که بهشون نگی براشون قابل احترامی، ولی وقتی بگی دیگه ارزشی نداری.

******************************************************************************

پرستیژ:

هیچ کس به مردی که توی جعبه ناپدید می‌شه اهمیت نمی‌ده.

پدر خوانده ۲:

وقتي كه بخوان اذيتت كنن ... چيزي رو كه دوس داري ازت مي گيرن !

سلطان کمدی:

دنیرو :یک شب سلطان بودن بهتر از هزار شب حسرت خوردن است.

جویندگان:

جان وین به پدر کلایتن: من ته قوطی اعتقاداتم سوراخه !

صفحه 44 از 66: « پیشین 1 ... 43 44 45 ... 65 66 پسین »

تالار تخصصی سینما و موسیقی /

دیالوگ های ماندگار

برای دسترسی به این قسمت میبایست عضو انجمن شوید. درصورتیکه هم اکنون عضو انجمن هستید با استفاده از نام کاربری و کلمه عبور وارد انجمن شوید. در صورتیکه عضو نیستید با استفاده از این قسمت عضو شوید.

↑ بالا