صفحه 45 از 66: « پیشین 1 ... 44 45 46 ... 65 66 پسین »

دیالوگ های ماندگار

julien

کاربر

ارسالها: 1373

#441 Posted: 1 Oct 2012 23:55

دانی براسکو:

یهروزی میمیرم.
چشم باز میکنم، میبینم توی همین اتاقم.
با همهی این آدمها.
...
آنوقت میفهمم فرستادنم جهنم.

American history X:

اغلب یه نفر دیگه بهترین حرفو زده . اگه نمیتونی مثل اونو بگی حرفاشو کش برو و مقاله ت رو قوی کن

آنشرلی: (با صدای نصرالله مدقالچی که اول کارتونش همیشه پخش میشد)

آنه ! تکرار غریبانه روزهایت چگونه گذشت ،
وقتی روشنی چشمهایت ،
در پشت پرده های مه آلود اندوه ، پنهان بود.
با من بگو از لحظه لحظه های مبهم کودکی ات ،
از تنهایی معصومانه دستهایت ،
آیا می دانی که در هجوم دردها و غم هایت ،
و در گیر و دار ملال آور دوران زنگی ات ،
حقیقت زلالی دریاچه نقره ای نهفته بود ؟
آنه ! اکنون آمده ام تا دستهایت را به پنجه طلایی خورشید دوستی بسپاری ،
در آبی بیکران مهربانی ها به پرواز درآیی ،
و آینک آنه ! شکفتن و سبز شدن در انتظار توست ، در انتظار تو

ویرایش شده توسط: julien

julien

کاربر

ارسالها: 1373

#442 Posted: 2 Oct 2012 00:03

بوی خوش زن :

سرهنگ اسلیدی به چارلی :به دوستت دروغ بگو ، به زنت خیانت کن ، به مادرت سالی یه بار زنگ بزن ... زندگی همین مزخرفاته چارلی

وکیل مدافع شیطان:

آلپاچینو:خود بینی گناه مورد علاقه من

کفاره:

جیمز:من بر میگردم، پیدات میکنم، باهات ازدواج میکنم و بدون شرمساری باهات زندگی میکنم

فهرست شیندلز:

شیندلر: این سنجاق ،دو نفر . این جنسش از طلاست . دو نفر بیشتر . در ازای این ، دو نفر رو بهم میداد . حداقل یه نفر . یه نفر بیشتر . یه نفر stern ، در ازای این !

********************************************************************************

مورد عجیب بنجامین باتن:

بعضی از مردم برای این بدنیا میان که کنار رودخونه باشن
عده ای با رعد و برق برخورد میکنن
بعضی ها برای موسیقی بدنیا میان
برخی هنرمند زندگی میکنند
بعضی هام هیچی
بعضی ها بازیگرن
بعضی ها مادر هستند
بعضی مردم میرقصند

******************************************************************************

عشق و مرگ:

اعدامم فردا ساعت 8 و نیم صبح بود، اما وکیلم با توجه به نفوذی که در دستگاه قضایی داشت رایزنی‌های بسیاری انجام داده بود و طفلکی زحمت زیادی کشیده بود تا اینکه نهایتا" موفق شد نیم ساعت تخفیف بگیره و قرار شد منو ساعت 9 صبح اعدام کنن.

julien

کاربر

ارسالها: 1373

#443 Posted: 2 Oct 2012 16:39

فهرست شیندلز:

شیندلر: این سنجاق ،دو نفر . این جنسش از طلاست . دو نفر بیشتر . در ازای این ، دو نفر رو بهم میداد . حداقل یه نفر . یه نفر بیشتر . یه نفر stern ، در ازای این !

********************************************************************************

مورد عجیب بنجامین باتن:

بعضی از مردم برای این بدنیا میان که کنار رودخونه باشن
عده ای با رعد و برق برخورد میکنن
بعضی ها برای موسیقی بدنیا میان
برخی هنرمند زندگی میکنند
بعضی هام هیچی
بعضی ها بازیگرن
بعضی ها مادر هستند
بعضی مردم میرقصند

******************************************************************************

عشق و مرگ:

اعدامم فردا ساعت 8 و نیم صبح بود، اما وکیلم با توجه به نفوذی که در دستگاه قضایی داشت رایزنی‌های بسیاری انجام داده بود و طفلکی زحمت زیادی کشیده بود تا اینکه نهایتا" موفق شد نیم ساعت تخفیف بگیره و قرار شد منو ساعت 9 صبح اعدام کنن.

julien

کاربر

ارسالها: 1373

#444 Posted: 2 Oct 2012 16:43

پدر خوانده:

- وقت صرف خانواده ات مي كني ؟!
- بله پدرخوانده .
- خوبه ... مردي كه وقت صرف خانواده اش نكنه مرد واقعي نيست !

********************************************************************************

سینما پارادیزو:

سالواتوره : ولی واقعا تو هیچ چیزی رو توی این کار دوست نداری؟
آلفردو : به مرور زمان آدم به این کار عادت می‌کنه. به علاوه، وقتی آدم این بالاست و می‌شنوه که اون پایین سالن سینما پر از تماشاگره و اونا می‌خندن و تفریح می‌کنن آدم احساس می‌کنه که خوشبخته. چون فکر می‌کنه اونه که باعث می‌شه مردم بخندن و بدبختی‌هاشونو فراموش کنن.

******************************************************************************

فهرست شیندلر:

آمون گوت: مي بخشمت ... مي بخشمت !

آمون گوت با بازي رالف فينيس در فيلم Schindler's List كه در تنهايي توي حموم به اون جوون يهودي ميگه ! تا لحظاتي بعد گوت اسنايپرش رو بر ميداره و اون جوون رو از پشت با گلوله ميزنه !

julien

کاربر

ارسالها: 1373

#445 Posted: 3 Oct 2012 23:22

مارمولک:

رضا مارمولک: من به عنوان نماينده تام الاختيار خداوند در اين محله و تمام محله ها، به شما مي‌گويم که برويد حالتان را بکنيد ولي اسراف نکنيد

********************************************************************************

سوته دلان:

مجید ظروفچی(بهروز وثوقی):تو اولی نیستی، من با خیلیا عاشقیت داشتم،اما دیگه تا وقتی پیش آقام خاکم کنن،خود خودتی اگه اولی نبودی اینو بدون آخری هستی

******************************************************************************

حرامزاده‌های بیشرف (2009):

سرهنگ ‌هانس لاندا (کریستوف والتز): شما باید آلدو آپاچی باشید.
ستوان آلدو رین (براد پیت): شما هم باید شکارچی جهودا باشید.
هانس لاندا: بنده یک کارآگاه هستم یک کارآگاه زبده. یافتن آدمها تخصص منه و طبیعتاً به نازیها در یافتن آدمها کمک می‌کنم و بعضی از آنها یهودی هستند. ولی شکارچی جهودا؟ خب این لقبیه که بهم اعطا کردن.
سرباز یوتیویچ (بی. جی. نواک): قبول کن که برازندش هستی.
هانس لاندا: مگه شما در مورد القابی که دشمنانتون بهتون می‌دهند اختیاری دارید؟ چیزایی مثل آلدو آپاچی یا فسقلی؟
سرباز یوتیویچ: منظورت از فسقلی چیه؟
هانس لاندا: لقبیه که آلمانیها برای شما در نظر گرفتند.
سرباز یوتیویچ: آلمانیا به من میگن فسقلی؟
هانس لاندا: و اگر نظر شخصی خودم رو بگم متعجبم از اینکه شما در واقعیت چقدر درازتر هستید. البته کوتاه قامتید اما نه اندازه‌ی کوتوله‌های سیرک که لقب شما اقتضا می‌کنه.

******************************************************************************

رونین:

جان رنو : تا حالا کسی رو کشتی ؟

روبرت دنیرو : نه ، ولی یه بارقلب یکی رو شکستم...

julien

کاربر

ارسالها: 1373

#446 Posted: 3 Oct 2012 23:24

اینم دوباره میذارم خیلی دیالوگه خفنیه آخه

۲۱ گرم:

شان پن آخر فیلم میگه:

مگه ما چند بار به دنیا میایم؟
مگه چند بار از دنیا میریم؟
میگن درست در لحظه مرگ 21 گرم از وزن هر کس که داره میمیره کم میشه...
و مگه 21 گرم چقدر ظرفیت داره؟
مگه چی از ما کم میشه؟
مگه چی میشه اگه ما 21 گرم از دست بدیم؟
با رفتن اون چی میشه؟
مگه چقدر ارزش داره؟
مگه چقرر ارزش داره؟
21 گرم.....وزن یه سکه 5 سنتیه...
وزن یه مرغ مگس خوار.....یه تیکه شکلات
21 گرم چقدر وزن داره؟

wolfan0171

کاربر

ارسالها: 69

#447 Posted: 3 Oct 2012 23:26

حیات حیوانات (قسمت سوم پخش دوم)
فردی (Fredy) بعد از دستگیر شدن به خاطر خوردن دوست خروسش : بذار منو بکشن ، من رفیق خوری کردم ، من باید بمیرم

Alone But Alive !

julien

کاربر

ارسالها: 1373

#448 Posted: 3 Oct 2012 23:30

۲۱ گرم:

كارآگاه: راستي، داشتن قلب يه نفر ديگه چه جور حسي داره؟
پاول: از حسي كه بعضي آدم ها با مغز خودشون دارن بهتره

********************************************************************************

پدرخوانده:

آل پاچینو:اسم من مایکل کورلیونه...یه آمریکایی ام که تو سیسیل مخفی شدم...
خیلیا ممکنه واسه این اطلاعات بهت پول بدن اما بدون که دخترت بی پدر میشه ...
عوض اینکه صاحب شوهر بشه...

******************************************************************************

آلفا ویل:

-امتياز آدم مرده چيه؟

-اينكه ديگه نميميره

سوته دلان:

حبيب: چرا نيومدي در دكون
مجيد: امروز جمعه است، تعطيليه
حبيب: امروز دوشنبه است، خيلي داريم تا جمعه
مجيد: نخييير، تو اون تقويمه كه آقام اون سال خودش با دست خودش بهم عيدي داد امروز جمعه است
حبيب: (با پوزخند) اون تقويم باطله است
مجيد: واسه من جمعه جمعه آقامه، شنبه شنبه آقامه، خواه مرده، خواه زنده، جخ تقليد مرده جائزه، آقا ميگه پا منبر، زكي اينوووو.. ..

********************************************************************************

سوته دلان:

مجید ظروفچی:ما داداشيم... از يه خميريم... اما تنورمون علي حده است... تنور شما عقدی بود؛ مال ما تیغه ای صیغه ای، کله شماها شد عینهو نون تافتون، گرد و تلمبه قلمبه، کله ما شد عینهو نون سنگک. هه هه هه هه... شكر بربری نشدیم ...

julien

کاربر

ارسالها: 1373

#449 Posted: 3 Oct 2012 23:53

مخمصه:

الان ما مثل دو تا آدم معمولی اینجا نشستیم . تو هر کاری دوست داری میکنی ، منم هر کاری دوست دارم میکنم . ولی اگه یه روز دیگه با هم روبرو بشیم ، من بین تو و زنی که قراره بیوه بشه تو رو از بین میبرم.

********************************************************************************

پدر خوانده:

تام من از خشونت خوشم نمياد. من يه تاجرم مرد. جنایت خيلي هزينه داره

******************************************************************************

گلادیاتور:

قربان ! چرا شما کمی قبل از شروع جنگ دستتان را به خاک اغشته می کنید ؟؟!!

ماکسیموس : چون خاک سریعتر از خون از دستها پاک میشه !!!!!

حسن کچل:

شاعر و تاجر كه با هم فرق نداره، تاجر ورشكسته شاعر ميشه، شاعر پولدار ميره تاجر ميشه!

********************************************************************************

مادر:

شب رو بايد بي‌چراغ روشن كرد

ماجراهای تن تن:

تن تن: یه خبر خوب دارم یه خبر بد.
هادوک: خبر بد چیه؟
تن تن: همش یه گلوله داریم.
هادوک: و خبر خوب؟
تن تن: هنوز یه گلوله داریم!

********************************************************************************

جایی برای پیرمردها نیست:

همیشه تو زندگیت سعی میکنی چیزهای از دست رفته رو به دست بیاری ولی چیزهای بیشتری رو از دست میدی.

******************************************************************************

دارو دسته های نیویورکی:

پدرم یه بار به من گفت که همهٔ ما از خون و رنج به دنیا اومدیم، همین طور شهر بزرگ‌مون. ولی‌برای اون عده از ما که تو اون روز‌های وحشتناک زندگی‌کردیم و کشته شدیم، مثل این بود که همهٔ اون چیزایی که می‌دونستیم از ذهن ها پاک شده بود، همهٔ اون کارایی که کردیم تا شهر مون رو دوباره بسازیم در بقیه‌ دوران اهمیتی نداشت. مثل این که حتی هیچ کس نمیدونست ما یه روزی اینجا بودیم.

julien

کاربر

ارسالها: 1373

#450 Posted: 4 Oct 2012 23:31

مالنا:

دیالوگ رناتو (که حالا بزرگ شده و همسر دارد ) در صحنه پایانی فیلم كه سوار بر دوچرخه اش نشسته و رفتن مالنا را می نگرد شنیدنی است:

زمان گذشت و من در این مدت عاشق زن های زیادی شدم . هنگامی که رابطه صمیمانه ای با آنها داشتم و آن ها سوال می کردند آیا بعدها نیز آن ها را به یاد خواهم آورد من به آن ها می گفتم آری . اما تنها کسی که هیچ وقت او را فراموش نمی کنم تنها کسی است که این سوال را از من نپرسید و او کسی نبود جز مالنا.

سینما پارادیزو:

آلفردو: من همیشه به بچه هام سفارش می کنم که در انتخاب دوست دقت کنن.
سالواتوره [با تعجب]: ولی تو که بچه نداری!
آلفردو: خیلی خب! وقتی بچه دار شدم این نصیحت رو بهشون می کنم!

********************************************************************************

کازابلانکا:

رنو: محض رضای خدا چه چیزی تو رو به کازابلانکا کشونده؟
ریک: به خاطر سلامتیم. من برای آب کازابلانکا اومدم اینجا.
رنو: آب؟ چه آبی؟ ما توی بیابون هستیم.
ریک: بهم اطلاعات غلط دادن!

صفحه 45 از 66: « پیشین 1 ... 44 45 46 ... 65 66 پسین »

تالار تخصصی سینما و موسیقی /

دیالوگ های ماندگار

برای دسترسی به این قسمت میبایست عضو انجمن شوید. درصورتیکه هم اکنون عضو انجمن هستید با استفاده از نام کاربری و کلمه عبور وارد انجمن شوید. در صورتیکه عضو نیستید با استفاده از این قسمت عضو شوید.

↑ بالا