صفحه 49 از 66: « پیشین 1 ... 48 49 50 ... 65 66 پسین »

دیالوگ های ماندگار

moosam692

کاربر

ارسالها: 198

#481 Posted: 22 Dec 2012 21:46

انیمیشن مری و مکس

تنها هم نشینی که همیشه رختخواب مکس رو گرم میکرد کیسه آبگرمش بود عشق و عاشقی برای مکس کلمه ناشناخته ایی بود کاش مری پرسیده بود که تستره چطور کار میکنه یا درباره اثر پروانه ایی سوال میکرد. ای کاش یک معادله ریاضی برای عشق وجود داشت

********************************************************

جایی که مکس داره برای مری نامه مینویسه توی نامه بهش میگه:

برای لبخند نزدنت نگران نباش، منم خیلی کم لبخند میزنم ولی این به این معنا نیست که داخل مغزم لبخند نمیزنم!

***********************************************************
زندگي هر کس مثل يه راه بي انتهاست بعضي هاشون صاف و آسفالت شده هستن بعضي ها مثل مال من پر از شکاف و پوست موز و ته سيگار. راهِ تو هم احتمالا مثلِ راه منه البته با شکاف هاي کمتر اميدوارم يه روزي راهِ ما به هم برسه و بتونيم با هم يه شير غليظ شيرين بخور

*************************************************************

اون دلش مي خواست که چند تا برادر و خواهر داشته باشه مادرش بهش گفته بود که اون يه اتفاق بود! چطور ممکنه که کسي يه اتفاق باشه؟ پدربزرگ رالف بهش گفته بود که بچه ها اتفاق نيستن و توسط پدرها ته ليوان هاي آبجو پيدا ميشن

************************************************************************

مکس : مردم به خدا اعتقاد دارن چون سؤال هاي پيچيده شون جواب داده ميشه

************************************************************

جایی که داره مکس رو توصیف میکنه میگه:

اون همیشه این جمله از اینشتین رو قبول داشت:
فقط دو تا چیز نامحدود وجود داره: دنیا و حماقت انسان

moosam692

کاربر

ارسالها: 198

#482 Posted: 22 Dec 2012 22:01

انیمیشن9

چقدر پر توان و امید وار بودیم اما با استعدادو هوش سرشار ,خودمونو به انحراف کشوندیم

دیدکورکورانه ما به تکنولوژی ارمغانی جز نابودیه سریعتر خودِ ما نداشت

دنیایه ما به انتها رسیده اما زندگی باید ادامه پیدا کنه.

*******************************************************

بعضی چیزای این دنیارو بهتره کنار بزاریم

اما اگه خوب بگردی تو این اهن پارها پر چیزای به درد بخوره

**********************************************************
درود بر تو " 9 "امید زیادی به دستگاه بزرگم داشتم.قرار بود در راه پیشرفت ابادی استفاده بشه

یک اختراع منحصر به فرد این عهدی بود که نخست وزیر ما زیر پا گذاشت البته فقط اون نبود که

تو این فاجعه مقصر بود اون دستگاه فقط از هوش خالص خودم ساخته بود هوشی که الان می فهمم کامل نبود

اختراع من نواقصی داشت و واقعا خطر ناک بود چون روح انسان در اون وجود نداشت و می تونست توسط اون

کسائی که کنترلش می کنن خیلی راحت به فساد کشیده بشه شما تنها چیزای هستین که از انسانیت باقی مانده

شما تکه تکه های روح من هستین در کنار هم می تونین از مسیر اینده حفاظت کنین

ویرایش شده توسط: moosam692

moosam692

کاربر

ارسالها: 198

#483 Posted: 22 Dec 2012 22:53

سریال روزی روزگاری

قلي خان دزد بود ، خان نبود... لابد تو هم اسمشو شنفتي.

وقتي سن و سال تو بود... به خودش گفت تا آخر عمرم ببينم ميتونم تنهايي هزار تا قافله رو لخت كنم؟

با همين يه حرف پاي جونش واستادو ... هزار تا قافله رو لخت كرد

آخر عمري پشت دستشو داغ زدو ... به خودش گفت... هزارتات تموم شد... حالا ببينم... عرضشو داري تنهايي... يه

قافله رو... سالم برسوني مقصد؟

.... نشد.... (با بغض) نشد.... نتونستو مشق الضمه خودش شد... تقاص از اين بدتر ؟؟؟

Aatena

کاربر

ارسالها: 531

#484 Posted: 25 Dec 2012 02:32

دکتر گفت 48 ساعت طول می کشه تا دارو از بدنتون خارج شه.
_ چقدر طول می کشه تا خاطره یه آدم از وجودت بره بیرون؟

فیلم آپارتمان ساخته ی "بیلی وایلدر" با بازی "جک لمون"

من یک زن خوشبختم
و خیابانی که راه مرا دنبال می کند
خوشبخت است
و کوچه ای که
به گریبان خانه ام می رسد
خوشبخت است

Aatena

کاربر

ارسالها: 531

#485 Posted: 3 Jan 2013 18:25

وکیل : تنها جرم اون، زیباییشه !

مالنا / جوزپه تورناتوره

من یک زن خوشبختم
و خیابانی که راه مرا دنبال می کند
خوشبخت است
و کوچه ای که
به گریبان خانه ام می رسد
خوشبخت است

sa200222

کاربر

ارسالها: 410

#486 Posted: 3 Jan 2013 18:28

هیچوقت برای دردها و مشکلاتت دنبال غمخوار نباش دنبال راه حل و حلال مشکلات باش

maryam_tanha

کاربر

ارسالها: 1784

#487 Posted: 4 Jan 2013 21:06

جهانگیرشاه در سریال قهوه تلخ : آدم عوض بشه ولی عوضی نشه.

خدایا تمام خنده های تلخ امروزم را می دهم * یکی از آن گریه های شیرین کودکیم را پس بده

julien

کاربر

ارسالها: 1373

#488 Posted: 15 Jan 2013 21:54

تونی مونتانا(آلپاچینو):من همیشه راست میگم حتی وقتایی که دروغ میگم.(scarface)

اسکارفیس:

شما همه تون آشغالید. میدونید چرا؟ شما نمی تونید چیزی که میخواین باشین. شما به ادمایی مثه من نیاز دارین. شما به ادمایی مثه من نیاز دارین تا با انگشت نشونشون بدین و بگین : این آدم بده ست. که چی؟ که خودتون خوب باشین؟ نه شما خوب نیستین. شما فقط بلدین چطور جا بخورین، چطور دروغ بگین. اما من، من این مشکل رو ندارم. من همیشه حقیقت رو می گم. حتی وقتی دروغ می گم.

یازده یار اوشن:

آقای اوشن ما میخواهیم بدونیم، آیا دلیلی برای ارتکاب به این جرم بوده،
یا اینکه دلیلی برای دستگیر شدن بوده؟
اوشن : زنم منو ترک کرد، من ناراحت بودم. و وارد یک فرآیند خود ویرانگری شدم.
در صورت آزادی به فرآیند مشابه باز میگریدین؟
اوشن : اون منو یک بار ترک کرد و شک دارم برای تفنن این کارو بکنه...

فارست گامپ:

تام هنکس:مادرم همبشه میگفت زندگی مثل یک جعبه شکلات هست. تو هرگز نمیدونی داخلش چیه..

-------------------------------------------------------

روانی:

بهترین دوست هر پسری مادرش هست.

------------------------------------------------------

پدرخوانده 2 :

تام هیگان: کشتن اون (هیمن راث) مثل این میمونه که سعی کنیم رییس جمهور را بکشیم. هیچ راهی وجود نداره که به اون برسیم.
مایکل: تام تو بعضی وقت ها باعث تعجب من میشی. اگر یک چیز در زندگی قطعیت داشته باشه و اگر تاریخ یک چیز را به من یاد داده باشه اینه که تو میتونی هرکسی را بکشی.

طلسم شده:

زن ها تا وقتی عاشق نشده اند ؛ بهترین روان کاوها هستند ؛ ولی بعد از اون تبدیل میشن به بهترین بیماران روانی.

------------------------------------------------------------

اگه میتونی منو بگیر:

فرانک آبلگیت (پدر): مادرت خیلی کله شقه. من از اولین روزی که اون را ملاقات کردم براش جنگیدم.
فرانک آبلگیت (پسر): پدر تو تنها کسی بودی که از میان اون همه مرد اون را به خانه بردی. به خاطر بیار.
فرانک آبلگیت (پدر): 200 مرد تو تالار اون شهر نشسته بودند و رقص او را نگاه میکردند. اسم شهر چی بود؟
فرانک آبلگیت (پسر): مونتریچارد.
فرانک آبلگیت (پدر):من حتی یک کلمه هم فرانسه نمیدانستم ولی با این حال 6 هفته بعد اون همسر من شد...

julien

کاربر

ارسالها: 1373

#489 Posted: 24 Jan 2013 00:03

کازابلانکا:

همفری بوگارت:یادت باشه این سلاح درست به طرف قلبت نشانه رفته
کلود رینز:یعنی نقطه ای از بدنم که کمتر از هرجای دیگه ای آسیب پذیره

راننده تاکسی :

تراویس ( رابرت دنیرو) : فکر می‌کنم که یکی باید این شهرو بگیره و بندازه تو چاه مستراح سیفون کوفتی رو هم بکشه

---------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------

بزرگ کردن آریزونا:

ناتان آریزونا: اسمت چیه؟
لئونارد اسمالز: اسمم لئونارده....دوستان لنی صدام میکنن....ولی دوستی ندارم!

فیلم وکیل مدافع شیطان:

آل پاچینو: بذار یه کم اطلاعات محرمانه درباره ی خدا بهت بدم! خدا خوشش میاد تماشاچی باشه!اهل شوخیای ناجوره! فکر کن! تمایلات [شهوانی رو] به آدم میده! این موهبت خارق العاده رو میده، بعد چیکار می کنه؟! قسم می خورم که برای سرگرمی خودش، برای خلوت خودش، واسه فیلم مسخره الوهیتش ، یه سری قانون علیه شون وضع می کنه! این سرکاریه تمام دوران هاس! ببین اما دس نزن! دس بزن اما مزه نکن! مزه کن اما قورت نده! ها ها ها! و وقتی که تو داری این پا اون پا می کنی ، اون داره چیکار می کنه؟! داره از خنده ریسه میره! ناخن خشکه! مردم آزاره ، اون یه مالک مفقودالاثره! اونو بپرستم؟!
هرگز!

Four weddings and a funeral :

چارلز _ ببينم اون دوست دختر خوشگلت چطوره؟

جان _ خب اون ديگه دوست دخترم نيستش !

چارلز _ اشكال نداره ! من بودم زياد غصه نمي خوردم ! آخه ميگفتن يه وقتايي تو رو ميپيچوند و با " توبي لايل " رابطه داشت !

جان _ اون الان ديگه زنه منه !

چارلز _ خب پس خيلي بهت تبريك ميگم

shah2000

کاربر

ارسالها: 3080

#490 Posted: 24 Jan 2013 00:12

تو فیلم لیست شیندلر اونجا که کارگرا واسه شیندلر یه انگشتر میسازن که روش هک شده بود
"هر کس جاني را نجات دهد کل دنيا رو نجات داده"
خیلی قشنگ بود.

ما هم حرف های زیادی داشتیم... اما برای نگفتن!

صفحه 49 از 66: « پیشین 1 ... 48 49 50 ... 65 66 پسین »

تالار تخصصی سینما و موسیقی /

دیالوگ های ماندگار

برای دسترسی به این قسمت میبایست عضو انجمن شوید. درصورتیکه هم اکنون عضو انجمن هستید با استفاده از نام کاربری و کلمه عبور وارد انجمن شوید. در صورتیکه عضو نیستید با استفاده از این قسمت عضو شوید.

↑ بالا